فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
جز (جایگزینی متن - 'بهره' به 'بهره')
خط ۲۴۰: خط ۲۴۰:
::::::«[[انتظار]] و آماده باش، «[[صبر]]» در برابر مشکلات و برخوردها و “ذکر” در برابر فتنه‌های غفلت‌زا و «[[بصیرت]]» در برابر «[[شبهات]]» مهاجم را فراهم می‌آورد<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.
::::::«[[انتظار]] و آماده باش، «[[صبر]]» در برابر مشکلات و برخوردها و “ذکر” در برابر فتنه‌های غفلت‌زا و «[[بصیرت]]» در برابر «[[شبهات]]» مهاجم را فراهم می‌آورد<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.
:::::*'''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکل، جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، [[محاسبه]] کرده، غافل‌گیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. این طبیعی است که اهداف، به نسبت [[عظمت]] و اهمیت‌شان، مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات، به جزع و فریاد و یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی بیاوریم، که [[آدمی]]، با ترس‌ها، به [[قدرت]] رسیده و با عشق‌ها، کوه‌ها را بر دوش کشیده است. [[آدمی]] آموخته است که چه‌گونه [[ترس]] و [[عشق]] را به [[قدرت]] و عمل تبدیل کند و چه گونه برای مشکلات، راه‌حل‌هایی بیابد. و طبیعی است که راه حل‌های دوره [[انتظار]]، از بحران‌های [[هجوم]] مشکلات بکاهند و [[صبر]] را مغلوب حوادث نسازند. [[پیامبر اکرم]]  می‌فرماید: {{متن حدیث|طُوبی لِلصَّابِرینَ فِی غَیبته...}}<ref>بحار ج ۵۲ ص ۱۴۳ ح ۶۰</ref>. خوشا به حال [[صابران]] و شکیبایان [[دوران غیبت]] آن [[حضرت]]...
:::::*'''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکل، جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، [[محاسبه]] کرده، غافل‌گیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. این طبیعی است که اهداف، به نسبت [[عظمت]] و اهمیت‌شان، مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات، به جزع و فریاد و یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی بیاوریم، که [[آدمی]]، با ترس‌ها، به [[قدرت]] رسیده و با عشق‌ها، کوه‌ها را بر دوش کشیده است. [[آدمی]] آموخته است که چه‌گونه [[ترس]] و [[عشق]] را به [[قدرت]] و عمل تبدیل کند و چه گونه برای مشکلات، راه‌حل‌هایی بیابد. و طبیعی است که راه حل‌های دوره [[انتظار]]، از بحران‌های [[هجوم]] مشکلات بکاهند و [[صبر]] را مغلوب حوادث نسازند. [[پیامبر اکرم]]  می‌فرماید: {{متن حدیث|طُوبی لِلصَّابِرینَ فِی غَیبته...}}<ref>بحار ج ۵۲ ص ۱۴۳ ح ۶۰</ref>. خوشا به حال [[صابران]] و شکیبایان [[دوران غیبت]] آن [[حضرت]]...
:::::*'''ذکر:''' همان‌طور که مشکلات و مصایب و حوادث در میان هست، همین‌طور [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها هم در میان هست و ناچار، هرکدام از این [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها، [[دل]] را می‌لرزاند و [[غفلت]] را می‌پروراند. در نتیجه، مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] می‌شوند و با جرعه‌ای گلوگیری از پای می‌افتند. آن‌چه باعث امن و [[رضایت]] می‌شود و آن‌چه که از غفلت‌ها و چنبره [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها می‌رهاند، همین «ذکر» است که از [[هجوم]] و وساوس و [[فتنه‌ها]]، پی به [[ارزش‌ها]] ببری و به جای «[[غفلت]]»، به «[[بصیرت]]» برسی. در [[سوره اعراف]]، [[آیه]] دویست و یک آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref> کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیده‌اند و در کلاس [[اطاعت]] نشسته‌اند، آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه را تنگ کند و [[شیاطین]]، آنان را محاصره کنند، در این هنگام،  «متذکر» می‌شوند و از «[[هجوم]] [[شیاطین]]» به خود می‌آیند و به «[[بصیرت]]» می‌رسند و راه را در میان «[[شبهات]]» می‌یابند. [[راستی]] که [[خدا]]، چه‌گونه [[هدایت]] می‌کند و از [[هجوم]] [[شیاطین]]، به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] می‌فرماید و آنان را در میان «[[شبهات]]» [[راهنمایی]] می‌کند. این، [[بهره]] کسانی است که [[آمادگی]] داشته‌اند و “انتظار” می‌کشیده‌اند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۵ و ۲۷</ref>.  
:::::*'''ذکر:''' همان‌طور که مشکلات و مصایب و حوادث در میان هست، همین‌طور [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها هم در میان هست و ناچار، هرکدام از این [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها، [[دل]] را می‌لرزاند و [[غفلت]] را می‌پروراند. در نتیجه، مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] می‌شوند و با جرعه‌ای گلوگیری از پای می‌افتند. آن‌چه باعث امن و [[رضایت]] می‌شود و آن‌چه که از غفلت‌ها و چنبره [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها می‌رهاند، همین «ذکر» است که از [[هجوم]] و وساوس و [[فتنه‌ها]]، پی به [[ارزش‌ها]] ببری و به جای «[[غفلت]]»، به «[[بصیرت]]» برسی. در [[سوره اعراف]]، [[آیه]] دویست و یک آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref> کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیده‌اند و در کلاس [[اطاعت]] نشسته‌اند، آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه را تنگ کند و [[شیاطین]]، آنان را محاصره کنند، در این هنگام،  «متذکر» می‌شوند و از «[[هجوم]] [[شیاطین]]» به خود می‌آیند و به «[[بصیرت]]» می‌رسند و راه را در میان «[[شبهات]]» می‌یابند. [[راستی]] که [[خدا]]، چه‌گونه [[هدایت]] می‌کند و از [[هجوم]] [[شیاطین]]، به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] می‌فرماید و آنان را در میان «[[شبهات]]» [[راهنمایی]] می‌کند. این، بهره کسانی است که [[آمادگی]] داشته‌اند و “انتظار” می‌کشیده‌اند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۵ و ۲۷</ref>.  
:::::*'''[[بصیرت]]:''' [[فتنه‌ها]]، همان‌طور که در [[دل]]، «[[غفلت]] و تعلق» می‌آورند، در ذهن هم «[[شبهه]]» سبز می‌کنند و تو می‌مانی که با این همه [[قدرت]]، چه‌گونه می‌توان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چه گونه می‌توان برپا ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را به زیر پا گرفت. ولی نکته، همین است که اگر [[منتظران]]، اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آن وقت، [[ظلم]] مملو، خود، زمینه‌ساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی، زمینه‌ساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغ‌ها بارور می‌شوند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۸</ref>. در سوره [[یوسف]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي}}<ref>«بگو راه من این است که دعوت به سوی خدا می‌کنم،  براساس بصیرت، من و پیروان من، چنین هستند» آیه ۱۰۸ سوره یوسف</ref>. با بصیرت‌بخشی است که می‌توان [[شیعیان]] [[منتظر]] را از [[طوفان]] [[فتنه‌ها]] و [[شبهه‌ها]] رهایی بخشید و تواصی به [[حق]] کرد و توضیح داد که از مدار [[حق]] و [[صاحب]] زمان [[غفلت]] نورزند و جدا نشوند. اینجا است که [[امام هادی]] {{ع}} می‌فرماید:
:::::*'''[[بصیرت]]:''' [[فتنه‌ها]]، همان‌طور که در [[دل]]، «[[غفلت]] و تعلق» می‌آورند، در ذهن هم «[[شبهه]]» سبز می‌کنند و تو می‌مانی که با این همه [[قدرت]]، چه‌گونه می‌توان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چه گونه می‌توان برپا ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را به زیر پا گرفت. ولی نکته، همین است که اگر [[منتظران]]، اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آن وقت، [[ظلم]] مملو، خود، زمینه‌ساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی، زمینه‌ساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغ‌ها بارور می‌شوند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۸</ref>. در سوره [[یوسف]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي}}<ref>«بگو راه من این است که دعوت به سوی خدا می‌کنم،  براساس بصیرت، من و پیروان من، چنین هستند» آیه ۱۰۸ سوره یوسف</ref>. با بصیرت‌بخشی است که می‌توان [[شیعیان]] [[منتظر]] را از [[طوفان]] [[فتنه‌ها]] و [[شبهه‌ها]] رهایی بخشید و تواصی به [[حق]] کرد و توضیح داد که از مدار [[حق]] و [[صاحب]] زمان [[غفلت]] نورزند و جدا نشوند. اینجا است که [[امام هادی]] {{ع}} می‌فرماید:
::::::اگر پس از [[غیبت]] [[قائم]] شما، از [[دانشمندان]] کسانی نباشند که [[مردم]] را به سوی [[امام زمان]] {{ع}} بالا بخوانند و به جانب او [[راهنمایی]] کنند و با برهان‌های خدایی، از دین‌اش پاس‌داری کنند و [[بندگان]] ضعیف [[خدا]] را از شبکه‌های [[ابلیس]] و [[یاران]] او، و از دام‌های [[دشمنان اهل بیت]] طلا که زمام [[دل]] [[ضعیفان]] [[شیعه]] را گرفته‌اند، هم‌چون که سکان [[کشتی]] را رهایی بخشند، کسی به جای‌ نمی‌ماند، مگر این که از [[دین خدا]] برگردد. چنین دانشمندانی، نزد [[خداوند]]، از گروه برتران به شمار می‌آیند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.منیة المرید (نقل از امام مهدی حماسه ای از نور محمد باقر صدر ص۹) و این‌گونه باید [[دانشمندان]]، مهندسی [[اجتماعی]] خود را در جهت حفظ و بقای [[شیعه]] و [[زمینه‌سازی ظهور]] به جریان اندازند و راه را بر [[شیاطین]] ببندند و از بصیرتی [[برتر]] و جلوتر از آنان بهره‌مند باشند: {{متن حدیث|وَ بصرنا عَلَى مَا نکائده بِهِ}}<ref>صحیفه سجادیه</ref>؛ خدایا بصیرتی بر ما [[عنایت]] کن که [[شیطان]] را [[کید]] و [[نیرنگ]] کنیم. [[انتظار]] راهبردی است برای [[دوران غیبت]] که با «[[فرج]]»،  تنیدگی و [[پیوستگی]] دارد. [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اَعْظَمِ الْعَمَلِ}}<ref>کمال الدین ج ۱ ص ۵۸۸</ref> [[انتظار فرج]]، خود، بزرگ‌ترین [[فرج]] است. به‌کارگیری درست [[ادبیات]] [[انتظار]]، خود، [[فرج]] و [[گشایش]] را برای [[منتظران]] به ارمغان خواهد آورد»<ref>[[صادق سهرابی|سهرابی، صادق]]، [[با انتظار در خیمه‌اش درآییم (کتاب)|با انتظار در خیمه‌اش درآییم]]، ص؟.</ref>.
::::::اگر پس از [[غیبت]] [[قائم]] شما، از [[دانشمندان]] کسانی نباشند که [[مردم]] را به سوی [[امام زمان]] {{ع}} بالا بخوانند و به جانب او [[راهنمایی]] کنند و با برهان‌های خدایی، از دین‌اش پاس‌داری کنند و [[بندگان]] ضعیف [[خدا]] را از شبکه‌های [[ابلیس]] و [[یاران]] او، و از دام‌های [[دشمنان اهل بیت]] طلا که زمام [[دل]] [[ضعیفان]] [[شیعه]] را گرفته‌اند، هم‌چون که سکان [[کشتی]] را رهایی بخشند، کسی به جای‌ نمی‌ماند، مگر این که از [[دین خدا]] برگردد. چنین دانشمندانی، نزد [[خداوند]]، از گروه برتران به شمار می‌آیند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.منیة المرید (نقل از امام مهدی حماسه ای از نور محمد باقر صدر ص۹) و این‌گونه باید [[دانشمندان]]، مهندسی [[اجتماعی]] خود را در جهت حفظ و بقای [[شیعه]] و [[زمینه‌سازی ظهور]] به جریان اندازند و راه را بر [[شیاطین]] ببندند و از بصیرتی [[برتر]] و جلوتر از آنان بهره‌مند باشند: {{متن حدیث|وَ بصرنا عَلَى مَا نکائده بِهِ}}<ref>صحیفه سجادیه</ref>؛ خدایا بصیرتی بر ما [[عنایت]] کن که [[شیطان]] را [[کید]] و [[نیرنگ]] کنیم. [[انتظار]] راهبردی است برای [[دوران غیبت]] که با «[[فرج]]»،  تنیدگی و [[پیوستگی]] دارد. [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اَعْظَمِ الْعَمَلِ}}<ref>کمال الدین ج ۱ ص ۵۸۸</ref> [[انتظار فرج]]، خود، بزرگ‌ترین [[فرج]] است. به‌کارگیری درست [[ادبیات]] [[انتظار]]، خود، [[فرج]] و [[گشایش]] را برای [[منتظران]] به ارمغان خواهد آورد»<ref>[[صادق سهرابی|سهرابی، صادق]]، [[با انتظار در خیمه‌اش درآییم (کتاب)|با انتظار در خیمه‌اش درآییم]]، ص؟.</ref>.
خط ۳۰۰: خط ۳۰۰:
::::::«[[انتظار]] و آماده‌باش، [[صبر]] در برابر مشکلات و برخوردها و ذکر در برابر [[فتنه‌ها]]ی غفلت‌زا و [[بصیرت]] در برابر [[شبهات]] مهاجم را فراهم می‌آورد.
::::::«[[انتظار]] و آماده‌باش، [[صبر]] در برابر مشکلات و برخوردها و ذکر در برابر [[فتنه‌ها]]ی غفلت‌زا و [[بصیرت]] در برابر [[شبهات]] مهاجم را فراهم می‌آورد.
:::::#'''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکل جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، [[محاسبه]] کرده، غافل‌گیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. این طبیعی است که اهداف به نسبت [[عظمت]] و اهمیت‌شان مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات به جزع و فریاد و یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی بیاوریم، که [[آدمی]] با ترس‌ها به [[قدرت]] رسیده و با عشق‌ها، کوه‌ها را بر دوش کشیده است. [[آدمی]] آموخته است که چگونه [[ترس]] و [[عشق]] را به [[قدرت]] و عمل تبدیل نماید و چگونه برای مشکلات راه حل‌هایی بیابد. و طبیعی است که راه‌حل‌های دوره [[انتظار]] از بحران‌های [[هجوم]] مشکلات بکاهند و [[صبر]] را مغلوب حوادث نسازند.
:::::#'''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکل جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، [[محاسبه]] کرده، غافل‌گیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. این طبیعی است که اهداف به نسبت [[عظمت]] و اهمیت‌شان مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات به جزع و فریاد و یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی بیاوریم، که [[آدمی]] با ترس‌ها به [[قدرت]] رسیده و با عشق‌ها، کوه‌ها را بر دوش کشیده است. [[آدمی]] آموخته است که چگونه [[ترس]] و [[عشق]] را به [[قدرت]] و عمل تبدیل نماید و چگونه برای مشکلات راه حل‌هایی بیابد. و طبیعی است که راه‌حل‌های دوره [[انتظار]] از بحران‌های [[هجوم]] مشکلات بکاهند و [[صبر]] را مغلوب حوادث نسازند.
:::::#'''ذکر:''' همانطور که مشکلات و [[مصائب]] و حوادث در میان هست، همین‌طور [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها در میان هست و ناچار هر کدام از این [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها، [[دل]] را می‌لرزاند و [[غفلت]] را می‌پروراند. در نتیجه مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] می‌شوند و با جرعه‌ای گلوگیر از پای می‌افتند. در کتاب اختصاص روایتی هست که نشان می‌دهد پس از [[رسول]] و [[هجوم]] [[فتنه]]، آن‌هم فتنه‌هایی به سیاهی شب‌های تاریک، همه بازگشتند جز [[سلمان]] که تا ساعتی در او چیزهایی آمد که گرفتار رنجی در گردنش شد و جز [[ابوذر]] که تا ظهر در او حالتی آمد که گرفتار شتر برهنه و ریختن گوشت از پاها شد و جز [[مقداد]] که حتی لحظه‌ای هم [[شک]] نکرد و حالت او دگرگون نشد. چشم در چشم [[علی]] داشت و [[انتظار]] می‌کشید تا چه زمانی [[دستور]] دهد و او [[اجرا]] نماید. {{متن حدیث|عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى يَرْفَعُهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ مِنْهُ إِلَى ارْتِفَاعِ النَّهَارِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ أَنْ وُجِئَ فِي عُنُقِهِ حَتَّى صُيِّرَتْ كَهَيْئَةِ السِّلْعَةِ حَمْرَاءَ وَ أَبُو ذَرٍّ كَانَ مِنْهُ إِلَى وَقْتِ الظُّهْرِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ إِلَى أَنْ سَلَّطَ عَلَيْهِ عُثْمَانَ حَتَّى حَمَلَهُ عَلَى قَتَبٍ وَ أَكَلَ لَحْمَ أَلْيَتَيْهِ وَ طَرَدَهُ عَنْ جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَأَمَّا الَّذِي لَمْ يَتَغَيَّرْ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا طَرْفَةَ عَيْنٍ فَالْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ لَمْ يَزَلْ قَائِماً قَابِضاً عَلَى قَائِمِ السَّيْفِ عَيْنَاهُ فِي عَيْنَيْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} يَنْتَظِرُ مَتَى يَأْمُرُهُ فَيَمْضِي}}<ref>الاختصاص، شیخ مفید، ص ۹. طبع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.</ref>. البته این [[روایات]] خدشه‌ای در [[عظمت]] این بزرگان نمی‌آورد، بل از [[سختی]] [[هجوم]] [[فتنه‌ها]] می‌گوید. وگرنه [[شک]] و حالت اینها، در [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] او نبود، که تعجب از تقدیر است و عدم [[تحمل]] [[قدر]]، آن‌هم تا ساعتی و یا ساعاتی. و عذابی که برای این حالت آمده چه در گردن و چه در پا، نشان [[عظمت]] اینهایی است که این‌گونه جرم‌هاشان بزرگ می‌شود و [[عذاب]] می‌شوند. در حالی که ما تمامی جرم‌ها را داریم و عذابی هم نیست که ما سالک نیستم و شتاب نداریم. برای آنها که سرعت [[نور]] و یا بیشتر دارند، کم‌ترین لرزه کیلومترها [[انحراف]] است. اما برای ما که در جا ایستاده‌ایم و [[فرمان]] را می‌چرخانیم، این‌همه گردش و [[انحراف]]، جز چند متر و چند سانتی متر حاصلی نمی‌آورد. [[جرم]] ما توقف ماست و مجازات آنها به خاطر سرعت سیر و مقدار سلوکشان. [[راستی]] که [[تحمل]] [[قدر]] سنگین است. تو می‌بینی در یک شب سه [[شمشیر]] بلند می‌شود، یکی بر فرق [[علی]] می‌نشیند و او را به [[شهادت]] می‌رساند و یکی کمر [[معاویه]] را می‌درد و او را از [[نسل]] می‌اندازد و یکی بر فرق [[نایب]] [[عمروعاص]] می‌افتد و [[عمروعاص]] سالم می‌ماند. و تو می‌گویی کاش [[علی]] می‌ماند و آنها می‌رفتند. آخر چرا؟ آخر!! کاش... این همه نشان می‌دهد که تو [[خیال]] می‌کنی تمامی عوالم در همین چند روز و چند سال [[دنیا]] خلاصه شده و [[خیال]] می‌کنی که [[هدف]]، [[پیروزی]] و [[قدرت]] و تسلط [[حق]] است. در حالی که [[هدف]]، ایجاد زمینه برای [[انتخاب]] است تا {{متن قرآن|مَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.</ref>، هر کس که خواست راه را بیابد و حرکت کند. همین. [[هدف]]، امکان [[انتخاب]] است، نه تسلط و [[قدرت]]. و همین تفاوت در دید، [[رضایت]] به [[قدر]] و [[اطمینان]] به [[قدر]] را فراهم می‌سازد، که در [[زیارت امین الله]] می‌خوانی؛ {{متن حدیث|اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت امین الله.</ref>. آنچه باعث امن و [[رضایت]] می‌شود و آنچه که از غفلت‌ها و چنبره [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها می‌رهاند، همین ذکر است که از [[هجوم]] وساوس و [[فتنه‌ها]] پی به [[ارزش‌ها]] ببری و به جای [[غفلت]] به [[بصیرت]] برسی، که در [[سوره اعراف]] [[آیه]] ۲۰۱ آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref>. کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیده‌اند و در کلاس [[اطاعت]] نشسته‌اند آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه تنگ کند و [[شیاطین]] آنها را محاصره نمایند، در این هنگام متذکر می‌شوند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به خود می‌آیند و به [[بصیرت]] می‌رسند و راه را در میان [[شبهات]] می‌یابند. و [[راستی]] را که [[خدا]] چگونه [[هدایت]] می‌کند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] می‌فرماید و آنها را در میان [[شبهات]] [[راهنمایی]] می‌نماید. و این [[بهره]] کسانی است که آماده‌باشی داشته‌اند و [[انتظار]] می‌کشیده‌اند.
:::::#'''ذکر:''' همانطور که مشکلات و [[مصائب]] و حوادث در میان هست، همین‌طور [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها در میان هست و ناچار هر کدام از این [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها، [[دل]] را می‌لرزاند و [[غفلت]] را می‌پروراند. در نتیجه مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] می‌شوند و با جرعه‌ای گلوگیر از پای می‌افتند. در کتاب اختصاص روایتی هست که نشان می‌دهد پس از [[رسول]] و [[هجوم]] [[فتنه]]، آن‌هم فتنه‌هایی به سیاهی شب‌های تاریک، همه بازگشتند جز [[سلمان]] که تا ساعتی در او چیزهایی آمد که گرفتار رنجی در گردنش شد و جز [[ابوذر]] که تا ظهر در او حالتی آمد که گرفتار شتر برهنه و ریختن گوشت از پاها شد و جز [[مقداد]] که حتی لحظه‌ای هم [[شک]] نکرد و حالت او دگرگون نشد. چشم در چشم [[علی]] داشت و [[انتظار]] می‌کشید تا چه زمانی [[دستور]] دهد و او [[اجرا]] نماید. {{متن حدیث|عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى يَرْفَعُهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ مِنْهُ إِلَى ارْتِفَاعِ النَّهَارِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ أَنْ وُجِئَ فِي عُنُقِهِ حَتَّى صُيِّرَتْ كَهَيْئَةِ السِّلْعَةِ حَمْرَاءَ وَ أَبُو ذَرٍّ كَانَ مِنْهُ إِلَى وَقْتِ الظُّهْرِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ إِلَى أَنْ سَلَّطَ عَلَيْهِ عُثْمَانَ حَتَّى حَمَلَهُ عَلَى قَتَبٍ وَ أَكَلَ لَحْمَ أَلْيَتَيْهِ وَ طَرَدَهُ عَنْ جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَأَمَّا الَّذِي لَمْ يَتَغَيَّرْ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا طَرْفَةَ عَيْنٍ فَالْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ لَمْ يَزَلْ قَائِماً قَابِضاً عَلَى قَائِمِ السَّيْفِ عَيْنَاهُ فِي عَيْنَيْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} يَنْتَظِرُ مَتَى يَأْمُرُهُ فَيَمْضِي}}<ref>الاختصاص، شیخ مفید، ص ۹. طبع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.</ref>. البته این [[روایات]] خدشه‌ای در [[عظمت]] این بزرگان نمی‌آورد، بل از [[سختی]] [[هجوم]] [[فتنه‌ها]] می‌گوید. وگرنه [[شک]] و حالت اینها، در [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] او نبود، که تعجب از تقدیر است و عدم [[تحمل]] [[قدر]]، آن‌هم تا ساعتی و یا ساعاتی. و عذابی که برای این حالت آمده چه در گردن و چه در پا، نشان [[عظمت]] اینهایی است که این‌گونه جرم‌هاشان بزرگ می‌شود و [[عذاب]] می‌شوند. در حالی که ما تمامی جرم‌ها را داریم و عذابی هم نیست که ما سالک نیستم و شتاب نداریم. برای آنها که سرعت [[نور]] و یا بیشتر دارند، کم‌ترین لرزه کیلومترها [[انحراف]] است. اما برای ما که در جا ایستاده‌ایم و [[فرمان]] را می‌چرخانیم، این‌همه گردش و [[انحراف]]، جز چند متر و چند سانتی متر حاصلی نمی‌آورد. [[جرم]] ما توقف ماست و مجازات آنها به خاطر سرعت سیر و مقدار سلوکشان. [[راستی]] که [[تحمل]] [[قدر]] سنگین است. تو می‌بینی در یک شب سه [[شمشیر]] بلند می‌شود، یکی بر فرق [[علی]] می‌نشیند و او را به [[شهادت]] می‌رساند و یکی کمر [[معاویه]] را می‌درد و او را از [[نسل]] می‌اندازد و یکی بر فرق [[نایب]] [[عمروعاص]] می‌افتد و [[عمروعاص]] سالم می‌ماند. و تو می‌گویی کاش [[علی]] می‌ماند و آنها می‌رفتند. آخر چرا؟ آخر!! کاش... این همه نشان می‌دهد که تو [[خیال]] می‌کنی تمامی عوالم در همین چند روز و چند سال [[دنیا]] خلاصه شده و [[خیال]] می‌کنی که [[هدف]]، [[پیروزی]] و [[قدرت]] و تسلط [[حق]] است. در حالی که [[هدف]]، ایجاد زمینه برای [[انتخاب]] است تا {{متن قرآن|مَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.</ref>، هر کس که خواست راه را بیابد و حرکت کند. همین. [[هدف]]، امکان [[انتخاب]] است، نه تسلط و [[قدرت]]. و همین تفاوت در دید، [[رضایت]] به [[قدر]] و [[اطمینان]] به [[قدر]] را فراهم می‌سازد، که در [[زیارت امین الله]] می‌خوانی؛ {{متن حدیث|اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت امین الله.</ref>. آنچه باعث امن و [[رضایت]] می‌شود و آنچه که از غفلت‌ها و چنبره [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها می‌رهاند، همین ذکر است که از [[هجوم]] وساوس و [[فتنه‌ها]] پی به [[ارزش‌ها]] ببری و به جای [[غفلت]] به [[بصیرت]] برسی، که در [[سوره اعراف]] [[آیه]] ۲۰۱ آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref>. کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیده‌اند و در کلاس [[اطاعت]] نشسته‌اند آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه تنگ کند و [[شیاطین]] آنها را محاصره نمایند، در این هنگام متذکر می‌شوند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به خود می‌آیند و به [[بصیرت]] می‌رسند و راه را در میان [[شبهات]] می‌یابند. و [[راستی]] را که [[خدا]] چگونه [[هدایت]] می‌کند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] می‌فرماید و آنها را در میان [[شبهات]] [[راهنمایی]] می‌نماید. و این بهره کسانی است که آماده‌باشی داشته‌اند و [[انتظار]] می‌کشیده‌اند.
:::::#'''[[بصیرت]]:''' [[فتنه‌ها]] همانطور که در [[دل]]، [[غفلت]] و تعلق می‌آورند در ذهن هم [[شبهه]] سبز می‌کنند و تو می‌مانی که با این همه [[قدرت]] چگونه می‌توان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چگونه می‌توان بر پای ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را، به زیر پا گرفت. ولی نکته همین است که اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آن‌وقت [[ظلم]] مملو، خود زمینه‌ساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی زمینه‌ساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغ‌ها بارور می‌شوند. و از آن طرف، مهم امکانات و قدرت‌ها نیست، که مهم انگشتی است که آنها را به چرخ می‌اندازد و مهم اعصابی است که انگشت‌ها را می‌گرداند و مهم، مغز و قلبی است که بر این همه [[فرمان]] می‌راند. آنجا که این دو مرکز بمباران شد و [[قذف]] [[رعب]] و [[القاء]] [[رعب]] شد، داستان همان می‌شود که آنها خود با دست خود، حصون و قلعه‌هاشان را خراب کنند، که [[خدا]] از آنجایی که حسابش را نمی‌کردند به سراغ آنها آمد و دل‌هاشان را با [[ترس]] گرفت<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}} «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>. می‌گویی چگونه این [[ترس]] شکل می‌گیرد؟ در سوره [[آل عمران]] هست؛ {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ به زودی [[ترس]] را در [[دل]] آنها می‌ریزیم، {{متن قرآن|بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا}}<ref>«زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ و این [[ترس]]، از [[شرک]] آنها و پراکنده شدن نیروهای [[باطنی]] آنها و بت‌های بی شمار آنها مایه می‌گیرد. و این [[شرک]] و [[ترس]] و [[اضطراب]] و التهاب علامت‌هایی است که از همین امروز، [[انسان]] [[مقتدر]] و نیرومند را محاصره کرده و او را در بند کشیده است»<ref>[[علی صفایی حایری|صفایی حایری؛ علی]]، [[تو می‌آیی (کتاب)|تو می‌آیی]]، ص 26 -32.</ref>.
:::::#'''[[بصیرت]]:''' [[فتنه‌ها]] همانطور که در [[دل]]، [[غفلت]] و تعلق می‌آورند در ذهن هم [[شبهه]] سبز می‌کنند و تو می‌مانی که با این همه [[قدرت]] چگونه می‌توان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چگونه می‌توان بر پای ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را، به زیر پا گرفت. ولی نکته همین است که اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آن‌وقت [[ظلم]] مملو، خود زمینه‌ساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی زمینه‌ساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغ‌ها بارور می‌شوند. و از آن طرف، مهم امکانات و قدرت‌ها نیست، که مهم انگشتی است که آنها را به چرخ می‌اندازد و مهم اعصابی است که انگشت‌ها را می‌گرداند و مهم، مغز و قلبی است که بر این همه [[فرمان]] می‌راند. آنجا که این دو مرکز بمباران شد و [[قذف]] [[رعب]] و [[القاء]] [[رعب]] شد، داستان همان می‌شود که آنها خود با دست خود، حصون و قلعه‌هاشان را خراب کنند، که [[خدا]] از آنجایی که حسابش را نمی‌کردند به سراغ آنها آمد و دل‌هاشان را با [[ترس]] گرفت<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}} «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>. می‌گویی چگونه این [[ترس]] شکل می‌گیرد؟ در سوره [[آل عمران]] هست؛ {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ به زودی [[ترس]] را در [[دل]] آنها می‌ریزیم، {{متن قرآن|بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا}}<ref>«زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ و این [[ترس]]، از [[شرک]] آنها و پراکنده شدن نیروهای [[باطنی]] آنها و بت‌های بی شمار آنها مایه می‌گیرد. و این [[شرک]] و [[ترس]] و [[اضطراب]] و التهاب علامت‌هایی است که از همین امروز، [[انسان]] [[مقتدر]] و نیرومند را محاصره کرده و او را در بند کشیده است»<ref>[[علی صفایی حایری|صفایی حایری؛ علی]]، [[تو می‌آیی (کتاب)|تو می‌آیی]]، ص 26 -32.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۳۵۲: خط ۳۵۲:
:::::#'''[[عامل مقاومت]]:''' [[انتظار]] در طول [[تاریخ]] حیات [[تشیع]] به [[مردم]] [[دل]] و جرات داد تا در برابر شکنجه‌های خصم خود را نبازند، [[مقاومت]] و [[ایستادگی]] خود را از دست ندهند، بدین نظر ما در [[تاریخ]] [[شاهد]] دست و پا بریدن‌ها، زبان و بینی بریدن‌ها بودیم ولی هرگز ندیده‌ایم که [[مؤمنان راستین]] و پاکباز در برابر این همه ارعاب‌ا و شکنجه‌ها خود را ببازند و یا دست از [[هدف]] خود بردارند. [[انتظار]] مشوق [[مردم]] به [[استقامت]]، [[پایداری]] و [[مقاومت]]، [[جهاد]] و [[دفاع]] و مایه امیدی برای [[مستضعفان]] بوده است. این [[وعده]] [[اسلامی]] به [[پیروزی]] [[حق]] بوده است که [[مسلمانان]] را در برابر حوادث مقاوم می‌ساخت. [[مردم]] را در برابر سختگیری‌ها، تطمیع‌ها، و تهدیدهای [[معاویه]]، [[ابن زیاد]]، [[حجاج]] بن [[یوسف]]، [[منصور]] و دیگران نگه می‌داشت. حجر بن عدی‌ها را می‌بینیم که با دست و پای بسته به زنجیر در برابر [[گور]] کنده خویش زانو می‌زند و در برابر برق [[شمشیر]] خود را نمی‌بازد. یا [[میثم تمار]] را می‌بینیم که بر بالای دار می‌رود و با دست و پا بریده زبان را از کار نمی‌اندازد. و بالاخره افرادی چون عبداله عفیف، آن کور [[بینا]] [[دل]] را می‌بینیم که به انواع شکنجه‌ها می‌سازد و از [[هدف]] خود [[تبری]] نمی‌جوید. آری، [[انتظار]] یعنی [[امید]] به آینده‌ای روشن، نه تنها آنها را، بلکه همه [[انسان‌ها]] را دلگرمی می‌داد صفوف [[حق]] را در برابر ناحق فشرده‌تر می‌ساخت. حق‌طلبان، [[مصلحان]]، [[مؤمنان]] به ادامه حیات [[حق]] و [[عدل]] را در برابر [[فسادها]] مقاوم می‌نمود و سرانجام از انسان‌های مرکب از گوشت و پوست و استخوان فولادهایی آب‌دیده فراهم می‌کرد.
:::::#'''[[عامل مقاومت]]:''' [[انتظار]] در طول [[تاریخ]] حیات [[تشیع]] به [[مردم]] [[دل]] و جرات داد تا در برابر شکنجه‌های خصم خود را نبازند، [[مقاومت]] و [[ایستادگی]] خود را از دست ندهند، بدین نظر ما در [[تاریخ]] [[شاهد]] دست و پا بریدن‌ها، زبان و بینی بریدن‌ها بودیم ولی هرگز ندیده‌ایم که [[مؤمنان راستین]] و پاکباز در برابر این همه ارعاب‌ا و شکنجه‌ها خود را ببازند و یا دست از [[هدف]] خود بردارند. [[انتظار]] مشوق [[مردم]] به [[استقامت]]، [[پایداری]] و [[مقاومت]]، [[جهاد]] و [[دفاع]] و مایه امیدی برای [[مستضعفان]] بوده است. این [[وعده]] [[اسلامی]] به [[پیروزی]] [[حق]] بوده است که [[مسلمانان]] را در برابر حوادث مقاوم می‌ساخت. [[مردم]] را در برابر سختگیری‌ها، تطمیع‌ها، و تهدیدهای [[معاویه]]، [[ابن زیاد]]، [[حجاج]] بن [[یوسف]]، [[منصور]] و دیگران نگه می‌داشت. حجر بن عدی‌ها را می‌بینیم که با دست و پای بسته به زنجیر در برابر [[گور]] کنده خویش زانو می‌زند و در برابر برق [[شمشیر]] خود را نمی‌بازد. یا [[میثم تمار]] را می‌بینیم که بر بالای دار می‌رود و با دست و پا بریده زبان را از کار نمی‌اندازد. و بالاخره افرادی چون عبداله عفیف، آن کور [[بینا]] [[دل]] را می‌بینیم که به انواع شکنجه‌ها می‌سازد و از [[هدف]] خود [[تبری]] نمی‌جوید. آری، [[انتظار]] یعنی [[امید]] به آینده‌ای روشن، نه تنها آنها را، بلکه همه [[انسان‌ها]] را دلگرمی می‌داد صفوف [[حق]] را در برابر ناحق فشرده‌تر می‌ساخت. حق‌طلبان، [[مصلحان]]، [[مؤمنان]] به ادامه حیات [[حق]] و [[عدل]] را در برابر [[فسادها]] مقاوم می‌نمود و سرانجام از انسان‌های مرکب از گوشت و پوست و استخوان فولادهایی آب‌دیده فراهم می‌کرد.
:::::#'''عامل بقای [[جامعه]]:''' نه تنها از دید [[اسلام]]، بلکه در طرحی کلی و عمومی و در سطحی جهانی این [[امید]] و این [[انتظار]] است که عامل بقای [[نسل]] و حیات [[جامعه]] است. اگر آن نبود، نه مادری به [[تربیت]] فرزندش [[همت]] می‌گماشت، نه پدری به تلاش معاش برای [[فرزندان]] می‌پرداخت و نه [[مجاهد]] و سربازی خود را در کام [[مرگ]] می‌انداخت. [[انتظار]] به [[انسان‌ها]] دید وسیعی می‌بخشد و آن اینکه اگر امروز [[مرگ]] است و ناکامی است، اگر امروز [[محرومیت]] و [[رنج]] و [[شکنجه]] است فردائی پدید خواهد آمد که در آن [[تاریکی]]، نابسامانی، [[ظلم و ستم]] نباشد. اگر امروز، او [[جان]] می‌بازد و [[خون]] می‌دهد، این دو فانی‌شدنی و تباهی‌پذیر نیستند. سرانجام این آبیاری‌های از [[خون]] نهال حیات [[جامعه]] را برومند می‌کند، رشدش می‌دهد، تا به [[شادابی]] و سبزی و گل برسد و میوه دهد. آن سربازی که در معرکه وارد می‌شود و در طریق [[مرگ]] گام برمی‌دارد، آن سخنور با جراتی که به روشنگری [[جامعه]] می‌پردازد و بالاخره آن انسانی که رنج‌های درراه [[هدف]] را متحمل می‌شود و دست از تلاش باز نمی‌دارد، و یا ارعاب‌ها، و تهدیدها و تطمیع‌ها او را نمی‌لرزاند، [[منتظر]] و [[امیدوار]] است، [[امید]] دارد به این امر که اهدافش روزی [[جامعه]] عمل بپوشند و فردای [[جامعه]] روشن و دور از هرگونه خلل گردد.
:::::#'''عامل بقای [[جامعه]]:''' نه تنها از دید [[اسلام]]، بلکه در طرحی کلی و عمومی و در سطحی جهانی این [[امید]] و این [[انتظار]] است که عامل بقای [[نسل]] و حیات [[جامعه]] است. اگر آن نبود، نه مادری به [[تربیت]] فرزندش [[همت]] می‌گماشت، نه پدری به تلاش معاش برای [[فرزندان]] می‌پرداخت و نه [[مجاهد]] و سربازی خود را در کام [[مرگ]] می‌انداخت. [[انتظار]] به [[انسان‌ها]] دید وسیعی می‌بخشد و آن اینکه اگر امروز [[مرگ]] است و ناکامی است، اگر امروز [[محرومیت]] و [[رنج]] و [[شکنجه]] است فردائی پدید خواهد آمد که در آن [[تاریکی]]، نابسامانی، [[ظلم و ستم]] نباشد. اگر امروز، او [[جان]] می‌بازد و [[خون]] می‌دهد، این دو فانی‌شدنی و تباهی‌پذیر نیستند. سرانجام این آبیاری‌های از [[خون]] نهال حیات [[جامعه]] را برومند می‌کند، رشدش می‌دهد، تا به [[شادابی]] و سبزی و گل برسد و میوه دهد. آن سربازی که در معرکه وارد می‌شود و در طریق [[مرگ]] گام برمی‌دارد، آن سخنور با جراتی که به روشنگری [[جامعه]] می‌پردازد و بالاخره آن انسانی که رنج‌های درراه [[هدف]] را متحمل می‌شود و دست از تلاش باز نمی‌دارد، و یا ارعاب‌ها، و تهدیدها و تطمیع‌ها او را نمی‌لرزاند، [[منتظر]] و [[امیدوار]] است، [[امید]] دارد به این امر که اهدافش روزی [[جامعه]] عمل بپوشند و فردای [[جامعه]] روشن و دور از هرگونه خلل گردد.
:::::#'''[[عامل رشد]] و [[اصلاح]]:''' و بالاخره [[انتظار]] عامل [[اصلاح]] و در نتیجه رشد [[جامعه]] است. آن کس که دیدش دید خوشبینی نسبت به [[آینده]] است و می‌داند سرانجام [[جهان]] [[خوشبختی]] و سعادتمندی است می‌کوشد هر چه سریع‌تر آن نقطه دور را نزدیک سازد و خود و فرزندانش از آن [[بهره]] گیرند. بر این اساس امر بمعروف‌ها، [[نهی]] از منکرها، [[دعوت]] به خیرها، خیرخواهی‌ها [[نیکو]] توجیه می‌شوند. مخصوصاً در جنبه [[دینی]] این امر رشد می‌کند بدان نظر که برای آن پاداشی هم در نظر گرفته شده و [[انسان]] مذهبی انجام این امور را به‌عنوان یک [[وظیفه]] می‌داند. به هنگامی که این جنبه‌ها در جامعه‌ای توسعه یابد خود به خود موجبات [[اصلاح جامعه]] و حداقل زمینه بازداری [[جامعه]] از سقوط و [[انحراف]] و لغزش‌ها پدید می‌آید و [[جامعه]] به سوی [[اصلاح]] سوق پیدا خواهد کرد. [[انتظار]] از این دید [[عامل رشد]] است و [[انبیاء]] کوشیده‌اند از این راه [[اقدام]] کنند. ما در مسأله [[دعوت]] [[انبیاء]] و اقدامات [[مصلحان]] این جنبه‌ها را به عیان می‌بینیم آنچنان که در [[اسلام]] اساس تبلیغ‌های اصلاحی [[جامعه]] بر این مبنا قراردارد. همه جا سخن از [[پیروزی]] [[حق]] و [[عدل]] و [[شکست]] [[لشکر]] [[شیطان]] است و همه جا [[تشویق]] به [[سازندگی]] [[جامعه]] و [[نجات]] دادن [[مردم]] از [[تباهی‌ها]] و [[فسادها]] است»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص41-46.</ref>.
:::::#'''[[عامل رشد]] و [[اصلاح]]:''' و بالاخره [[انتظار]] عامل [[اصلاح]] و در نتیجه رشد [[جامعه]] است. آن کس که دیدش دید خوشبینی نسبت به [[آینده]] است و می‌داند سرانجام [[جهان]] [[خوشبختی]] و سعادتمندی است می‌کوشد هر چه سریع‌تر آن نقطه دور را نزدیک سازد و خود و فرزندانش از آن بهره گیرند. بر این اساس امر بمعروف‌ها، [[نهی]] از منکرها، [[دعوت]] به خیرها، خیرخواهی‌ها [[نیکو]] توجیه می‌شوند. مخصوصاً در جنبه [[دینی]] این امر رشد می‌کند بدان نظر که برای آن پاداشی هم در نظر گرفته شده و [[انسان]] مذهبی انجام این امور را به‌عنوان یک [[وظیفه]] می‌داند. به هنگامی که این جنبه‌ها در جامعه‌ای توسعه یابد خود به خود موجبات [[اصلاح جامعه]] و حداقل زمینه بازداری [[جامعه]] از سقوط و [[انحراف]] و لغزش‌ها پدید می‌آید و [[جامعه]] به سوی [[اصلاح]] سوق پیدا خواهد کرد. [[انتظار]] از این دید [[عامل رشد]] است و [[انبیاء]] کوشیده‌اند از این راه [[اقدام]] کنند. ما در مسأله [[دعوت]] [[انبیاء]] و اقدامات [[مصلحان]] این جنبه‌ها را به عیان می‌بینیم آنچنان که در [[اسلام]] اساس تبلیغ‌های اصلاحی [[جامعه]] بر این مبنا قراردارد. همه جا سخن از [[پیروزی]] [[حق]] و [[عدل]] و [[شکست]] [[لشکر]] [[شیطان]] است و همه جا [[تشویق]] به [[سازندگی]] [[جامعه]] و [[نجات]] دادن [[مردم]] از [[تباهی‌ها]] و [[فسادها]] است»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص41-46.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۳۷۹: خط ۳۷۹:
:::::*'''مساوی با‌ اجر هزار [[شهید]]''': در روایتی از [[امام سجاد]]، اجر [[منتظران واقعی]] با هزار [[شهید]] همانند‌ شهدای‌ [[بدر]] و أحد مقایسه شده است: {{متن حدیث|مَنْ ثَبَتَ عَلَى وَلَايَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ}}<ref>اربلی، کشف الغمه، ج ٢، ص ۵٢٢؛ شبر، حق الیقین، ص ٢٩٠.</ref>؛ کسی که بر‌ ولایت‌ ما‌ در زمان [[غیبت امام زمان]] ثابت قدم‌ باشد‌، خداوند‌ اجر‌ و ثواب‌ هزار‌ [[شهید]] – آن هم مانند شهدای [[بدر]] و [[احد]] – به آنان عطا خواهد کرد.
:::::*'''مساوی با‌ اجر هزار [[شهید]]''': در روایتی از [[امام سجاد]]، اجر [[منتظران واقعی]] با هزار [[شهید]] همانند‌ شهدای‌ [[بدر]] و أحد مقایسه شده است: {{متن حدیث|مَنْ ثَبَتَ عَلَى وَلَايَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ}}<ref>اربلی، کشف الغمه، ج ٢، ص ۵٢٢؛ شبر، حق الیقین، ص ٢٩٠.</ref>؛ کسی که بر‌ ولایت‌ ما‌ در زمان [[غیبت امام زمان]] ثابت قدم‌ باشد‌، خداوند‌ اجر‌ و ثواب‌ هزار‌ [[شهید]] – آن هم مانند شهدای [[بدر]] و [[احد]] – به آنان عطا خواهد کرد.
:::::*'''معیت [[منتظران]] با [[پیامبر]] و [[امام زمان]]''': در [[ثواب]] [[منتظران]]، آنان همانند کسانی که در [[خیمه]] امام‌ زمان به سر می‌برند توصیف شده‌اند: {{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} مَا تَقُولُ فِيمَنْ مَاتَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً لَهُ قَالَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}<ref>حر عاملی، اثباة الهداة، ج ۵، ص ١٣٩.</ref>؛ به [[امام صادق]] عرض کردم: "در ارتباط با کسی که بر این امر از [[دنیا]] برود و [[منتظر]] امر شما باشد‌، چه‌ می‌فرمایید؟" آن [[حضرت]] فرمود: "او همانند کسی است که زیر [[خیمه امام زمان]] باشد". سپس، آن [[حضرت]] مکثی نموده و فرمود: "او همانند کسی است‌ که‌ با [[پیامبر]] باشد. همان‌طوری‌ که‌ مشخص است، این [[حدیث]] از [[عظمت]] و بزرگی [[منتظران]] حکایت می‌کند به گونه‌ای که آنان را در زیر [[خیمه امام زمان]] جای می‌دهد یا‌، بالاتر‌، آنان را با توفیق‌ معیت‌ [[پیامبر اکرم]] توصیف می‌کند. این همه از اوج ترقی روحی [[منتظران واقعی]] [[امام زمان]] حکایت دارد؛ چه [[ثواب]] و توفیقی بالاتر از اینکه [[انسان]] در [[خیمه امام زمان]] قرار گیرد.
:::::*'''معیت [[منتظران]] با [[پیامبر]] و [[امام زمان]]''': در [[ثواب]] [[منتظران]]، آنان همانند کسانی که در [[خیمه]] امام‌ زمان به سر می‌برند توصیف شده‌اند: {{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} مَا تَقُولُ فِيمَنْ مَاتَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً لَهُ قَالَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}<ref>حر عاملی، اثباة الهداة، ج ۵، ص ١٣٩.</ref>؛ به [[امام صادق]] عرض کردم: "در ارتباط با کسی که بر این امر از [[دنیا]] برود و [[منتظر]] امر شما باشد‌، چه‌ می‌فرمایید؟" آن [[حضرت]] فرمود: "او همانند کسی است که زیر [[خیمه امام زمان]] باشد". سپس، آن [[حضرت]] مکثی نموده و فرمود: "او همانند کسی است‌ که‌ با [[پیامبر]] باشد. همان‌طوری‌ که‌ مشخص است، این [[حدیث]] از [[عظمت]] و بزرگی [[منتظران]] حکایت می‌کند به گونه‌ای که آنان را در زیر [[خیمه امام زمان]] جای می‌دهد یا‌، بالاتر‌، آنان را با توفیق‌ معیت‌ [[پیامبر اکرم]] توصیف می‌کند. این همه از اوج ترقی روحی [[منتظران واقعی]] [[امام زمان]] حکایت دارد؛ چه [[ثواب]] و توفیقی بالاتر از اینکه [[انسان]] در [[خیمه امام زمان]] قرار گیرد.
:::::*'''برترین‌ اعمال‌ بودن [[انتظار]]''': در [[حدیث]] دیگر، که به شکل‌های گوناگون در لسان [[معصومین]] تکرار شده، [[انتظار فرج]] [[برترین]] [[اعمال]] نامیده شده است. [[پیامبر اکرم]] فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ٢، ص ۶۴۴.</ref>. با توجه به آنچه تاکنون بیان شد، سر این مطلب تا حدودی‌ آشکار است. سر مطلب این است که مهدی‌باوران [[عصر غیبت]]، در‌ شب‌ دیجور‌ و در [[سختی‌ها]]، [[ایمان]] گرانسنگ خویش را پایه‌گذاری می‌کنند و [[ثابت قدم]] می‌مانند و از [[برترین]] [[اعمال]]، با ‌‌وجود‌ سخت‌تر بودنش، [[بهره]] می‌برند، زیرا {{متن حدیث|أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۶٧، ص ١٩١.</ref>؛ [[برترین]] [[اعمال]] سخت‌ترین آنهاست‌. از سوی دیگر، با [[انتظار فرج]] است که [[انسان]] می‌تواند خود را‌ آماده [[فرج]] سازد و از [[یأس]] و [[ناامیدی]] به دور باشد و در این مسیر است‌ که از [[خدا]] ناامید‌ و مأیوس‌ نمی‌گردد، چراکه محبوب‌ترین [[اعمال]] نزد [[خدا]] [[انتظار فرج]]، و [[کسب آمادگی]] برای [[فرج]] و [[حکومت حضرت مهدی]] است، تا اینکه [[طولانی بودن غیبت]] و مشکلات آن دوران [[توان]] را از [[منتظران]] نرباید و آنان‌ را در صف [[منتظران]] پابرجا بدارد<ref>موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵-٣٢۶.</ref>. همچنین، [[انتظار فرج]] یک حالت روحی صرف نیست بلکه احوال روحی جریان یافته و شکل گرفته‌ای است که به اقدام‌ و عمل‌ می‌انجامد و از همین روست که آن را "[[افضل الاعمال]] و احب الأعمال" فرموده‌اند و آن در سایه [[صبر]] و [[استقامت]] باید باشد<ref>ر.ک. همان؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ٢، ص ١۴۶.</ref>. در [[زمان غیبت]]، [[دشمنان]] تمامی نقشه‌‌ها و طراحی‌های [[شیطانی]] خود را به میدان می‌آورند تا رهزنی کنند و [[ایمان]] [[پیروان]] آن [[عزیز]] را نشانه روند؛ تنها کسانی می‌توانند به دام آنان گرفتار نیایند که [[ناامید]] نگشته، صبر‌ پیشه‌ کنند، چراکه در صورت [[یأس]]، همه چیز آنان در معرض زوال قرار می‌گیرد؛ با [[انتظار فرج]]، [[روحیه امید]] و [[مقاومت]] در آنان زنده می‌ماند و راه برای [[پیروزی]] و [[غلبه]] بر مشکلات‌ فراهم‌ می‌شود‌.
:::::*'''برترین‌ اعمال‌ بودن [[انتظار]]''': در [[حدیث]] دیگر، که به شکل‌های گوناگون در لسان [[معصومین]] تکرار شده، [[انتظار فرج]] [[برترین]] [[اعمال]] نامیده شده است. [[پیامبر اکرم]] فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ٢، ص ۶۴۴.</ref>. با توجه به آنچه تاکنون بیان شد، سر این مطلب تا حدودی‌ آشکار است. سر مطلب این است که مهدی‌باوران [[عصر غیبت]]، در‌ شب‌ دیجور‌ و در [[سختی‌ها]]، [[ایمان]] گرانسنگ خویش را پایه‌گذاری می‌کنند و [[ثابت قدم]] می‌مانند و از [[برترین]] [[اعمال]]، با ‌‌وجود‌ سخت‌تر بودنش، بهره می‌برند، زیرا {{متن حدیث|أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۶٧، ص ١٩١.</ref>؛ [[برترین]] [[اعمال]] سخت‌ترین آنهاست‌. از سوی دیگر، با [[انتظار فرج]] است که [[انسان]] می‌تواند خود را‌ آماده [[فرج]] سازد و از [[یأس]] و [[ناامیدی]] به دور باشد و در این مسیر است‌ که از [[خدا]] ناامید‌ و مأیوس‌ نمی‌گردد، چراکه محبوب‌ترین [[اعمال]] نزد [[خدا]] [[انتظار فرج]]، و [[کسب آمادگی]] برای [[فرج]] و [[حکومت حضرت مهدی]] است، تا اینکه [[طولانی بودن غیبت]] و مشکلات آن دوران [[توان]] را از [[منتظران]] نرباید و آنان‌ را در صف [[منتظران]] پابرجا بدارد<ref>موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵-٣٢۶.</ref>. همچنین، [[انتظار فرج]] یک حالت روحی صرف نیست بلکه احوال روحی جریان یافته و شکل گرفته‌ای است که به اقدام‌ و عمل‌ می‌انجامد و از همین روست که آن را "[[افضل الاعمال]] و احب الأعمال" فرموده‌اند و آن در سایه [[صبر]] و [[استقامت]] باید باشد<ref>ر.ک. همان؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ٢، ص ١۴۶.</ref>. در [[زمان غیبت]]، [[دشمنان]] تمامی نقشه‌‌ها و طراحی‌های [[شیطانی]] خود را به میدان می‌آورند تا رهزنی کنند و [[ایمان]] [[پیروان]] آن [[عزیز]] را نشانه روند؛ تنها کسانی می‌توانند به دام آنان گرفتار نیایند که [[ناامید]] نگشته، صبر‌ پیشه‌ کنند، چراکه در صورت [[یأس]]، همه چیز آنان در معرض زوال قرار می‌گیرد؛ با [[انتظار فرج]]، [[روحیه امید]] و [[مقاومت]] در آنان زنده می‌ماند و راه برای [[پیروزی]] و [[غلبه]] بر مشکلات‌ فراهم‌ می‌شود‌.
:::::*'''[[پاداش]] [[شهادت]] به [[منتظران]]''': منتظر‌ در‌ ثواب‌ به کسی که در [[خون]] خودش در [[راه خدا]] بغلتد [[تشبیه]] شده است، چنان که [[حضرت علی]] فرمود: {{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>همان، ص ۶۴۵.</ref>.
:::::*'''[[پاداش]] [[شهادت]] به [[منتظران]]''': منتظر‌ در‌ ثواب‌ به کسی که در [[خون]] خودش در [[راه خدا]] بغلتد [[تشبیه]] شده است، چنان که [[حضرت علی]] فرمود: {{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>همان، ص ۶۴۵.</ref>.
:::::*'''در جوار [[الهی]]''': در‌ حدیثی‌ دیگر، [[امام رضا]] [[صبر]] و [[انتظار فرج]] را ستوده است و با توجه به [[آیات قرآن]]، به معیت [[خداوند]] با منتظران‌ استشهاد‌ نموده‌ است: {{متن حدیث| مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref> {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ۱۲۹.</ref>؛ چه نیکوست صبر‌ و انتظار‌ فرج‌! آیا قول [[خداوند متعال]] را نشنیده‌اید که می‌فرماید: "[[منتظر]] باشید‌ که‌ من با شما منتظرم". و همچنین، قول [[خداوند متعال]] که می‌فرماید: "پس، [[منتظر]] باشید که من با‌ شما‌ از‌ منتظرانم".
:::::*'''در جوار [[الهی]]''': در‌ حدیثی‌ دیگر، [[امام رضا]] [[صبر]] و [[انتظار فرج]] را ستوده است و با توجه به [[آیات قرآن]]، به معیت [[خداوند]] با منتظران‌ استشهاد‌ نموده‌ است: {{متن حدیث| مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref> {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ۱۲۹.</ref>؛ چه نیکوست صبر‌ و انتظار‌ فرج‌! آیا قول [[خداوند متعال]] را نشنیده‌اید که می‌فرماید: "[[منتظر]] باشید‌ که‌ من با شما منتظرم". و همچنین، قول [[خداوند متعال]] که می‌فرماید: "پس، [[منتظر]] باشید که من با‌ شما‌ از‌ منتظرانم".

نسخهٔ ‏۲۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۰۴

الگو:پرسش غیرنهایی

فواید و آثار انتظار چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / کارکردها، ویژگی‌ها و آثار انتظار
مدخل اصلیآثار انتظار

فواید و آثار انتظار چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:
مکارم شیرازی جوادی آملی موسوی‌نسب طاهری رجالی تهرانی سلیمیان مهدوی‌فرد حیدری‌نیک ح‍ی‍دری‌
نصیری سهرابی مهاجرنیا صالح‌نیا نیلی‌پور صفایی حایری قنبری باقی نصرآبادی رضوانی
قائمی حکیمی عبدی‌پور موسوی شرفی جم حسین‌جانی شکریان هاشمی نویسندگان کتاب آفتاب مهر

مقدمه

در اصطلاح مهدویت، انتظار به معنای امید داشتن و چشم به راه بودن برای ظهور امام زمان (ع) درآخر‌الزمان برای اقامه حق و عدل و تشکیل حکومت واحد جهانی است. کسانی که انتظار قیام یک مصلح بزرگ جهانی را می‌کشند در واقع انتظار یک انقلاب، دگرگونی و تحوّلی را دارند که وسیع ترین و اساسی‌ترین انقلاب‌های انسانی در طول تاریخ بشر است[۱]. انقلابی که علاوه بر عمومی‌ و همگانی بودن، تمام شؤون و جوانب زندگی انسان‌ها را شامل می‌شود[۲]. انتظار یک مصلح جهانی به‏ معنای آماده‌‏باش کامل فکری، اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همۀ جهان است. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی، مردانی بزرگ، نیرومند و شکست‏‌ناپذیر، پاک، بلندنظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق لازم است و خودسازی برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‏‌ترین برنامه‌‏های اخلاقی، فکری و اجتماعی است، این است معنای انتظار واقعی[۳] و چنین انتظاری دارای آثار و فواید فراوانی خواهد بود، چراکه با انتظار فرج، انسان می‌تواند خود را‌ آمادۀ فرج سازد و از یأس و ناامیدی به دور باشد و در این مسیر است‌ که از خدا ناامید‌ و مأیوس‌ نمی‌گردد، چراکه محبوب‌ترین اعمال نزد خدا انتظار فرج و کسب آمادگی برای فرج و حکومت حضرت مهدی(ع) است[۴].

آثار و فواید انتظار

برای انتظار، فواید و آثاری ذکر شده است:

آثار فکری و اعتقادی انتظار (آثار علمی و معرفتی)

فکر، زیربنای اعمال و رفتار انسان است و باورهای اساسی حیات آدمی را در حصار خود حفظ می‌‌کند. رسالت انبیاء و اولیاء تربیت انسان و رها ساختن او از جهل و عرضۀ حقایق امور است. در جریان انتظار انسان با قرار گرفتن تحت تربیت حضرت ولی عصر (ع)، طهارت فکری و عقلی او رشد می‌کند[۵]. آنچه قیام و انقلاب جهانی امام زمان را از دیگر انقلاب‌ها متمایز و ممتاز می‌سازد، دگرگونی‌های اعتقادی و باور انسان‌هاست، که در پرتو تلاش‌های او و یارانش پدید خواهد آمد[۶].

  1. دین‌شناسی: شناخت مفاهیم دینی و کسب آگاهی‌های تخصصی به منظور دفاع از دین و پاسخگویی منطقی و صحیح به شبهات در عصر غیبت اهمیت و حساسیت بیشتری دارد؛ زیرا به تعبیر امام الموحدین علی (ع): «این پرچم را جز افراد هوشمند، پایدار و آگاه از مواضع حق به دوش نمی‌کشد»[۷] از این رو آمادگی در حوزۀ معرفت، تلاش و کوشش در اسلام‌شناسی است[۸].
  2. شناخت و اطاعت از امام زمان(ع): تبلور حقیقی شناخت خداوند و امام زمان (ع) و باور به آنان، در فرمان‌برداری خالص و فراگیر از آن، باید در رفتار دیده شود[۹]. در روایتی امام سجاد (ع) فرمودند: «مردم زمان غیبت بر همه زمان‌ها برتری دارند، زیرا که خداوند به ایشان به اندازه‌ای عقل و فهم و شناخت داده است که غیبت آن حضرت نزد ایشان به منزله مشاهده و عیان است»[۱۰].[۱۱]
  3. حفظ و نگهبانی از مرزهای اعتقادی: یکی از آثار انتظار، حفظ دین و نگهبانی مرزهای عقیدتی است، چه بسا حفظ و گسترش اعتقاد دینی و شناخت آن در روزگار متصل به ظهور، مفیدتر بلکه لازم‌تر است. پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: «برادران من مردمی‌آند که در آخرالزمان می‌آیند... هر یک از آنان اعتقاد و دین خویش را به هر سختی نگاه می‌دارند، چنانکه گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می‌کنند یا آتش پردوام چوب داغ را در دست نگاه می‌دارند»[۱۲].[۱۳]
  4. رشد عقلانی اهل زمان غیبت امام عصر(ع): امام سجاد(ع) فرمودند: «ای أبوخالد به درستی أهل زمان غیبت او که امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اویند از مردم همۀ زمان‌ها بهترند؛ زیرا خداوند تبارک و تعالی آن چنان عقل‌ها و فهم‌ها و شناختی به آنها عنایت کرده که غیبت نزد آنان هم چون دیدن باشد..».[۱۴].[۱۵]
  5. عشق به اجراکنندۀ عدالت: اگر پیش از ظهور و در دوران انتظار، عشق به عدالت و مجری عدالت در مردمان و اجتماعات پدید آمد در این صورت خودشان را به آنچه دوست دارند نزدیک‌تر کرده و اندیشه و عمل خود را در آن جهت هدایت خواهند کرد[۱۶].
  6. وسعت فکر و اندیشه: عقیده به ظهور و حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) فکر و اندیشۀ آدمی را وسعت می‌بخشد و انسان را خدامحور و حق‌طلب به بار می‌آورد تا به دورترین نقاط جهان نگریسته و خیر و رفاه مردم تمام مناطق گیتی را خواسته و عالم را مملکت خدا بداند[۱۷].

آثار روحی و روانی انتظار (آثار معنوی و عرفانی)

  1. عشق به خداوند: آیات متعددی در قرآن و روایات بسیاری از پیامبر اکرم(ص) در‌ شأن گروهی از شیعیان علوی نازل شده که در آخرالزمان پدیدار خواهند شد، مانند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ[۲۱]. این آیۀ نورانی در بردارندۀ بشارتی شورانگیز به پیامبر(ص) و مؤمنان راستین است که خداوند مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که محبوب خداوند و محب اویند خداوند دوستدار ایشان و ایشان نیز دوستدار خداوند هستند[۲۲].
  2. دین‌محوری و تلاش ارزشی مداوم: یکی از ثمرات انتظار، استمرار حرکت‌های اصولی و ارزشمندی است که انسان براساس دین‌محوری انتخاب نموده است. انسان منتظر چون حرکت تاریخ را به سمت استقرار دیانت و اجرای قوانین انسانی و اسلامی می‌بیند، از مسیر صحیح خارج نگشته و در انجام وظایف و مسئولیت‌های دینی و اصولی کوتاهی نخواهد نمود[۲۳].
  3. ایجاد روحیۀ امید در دل‌ها: ماهیت زندگی با انتظار پیوستگی ناگسستنی دارد[۲۴]. انسان برای تداوم زندگی و تحمل دشواری‌های آن، نیازمند انگیزه‌ای نیرومند است که در پدیده‌ای با نام "امید به آینده" تجلی می‌یابد[۲۵]. یکی از آثار انتظار، امید به آینده‌ای روشن است که سهم بزرگی در حرکت‌ها، کوشش‌ها و تلاش‌های فردی و اجتماعی دارد، آینده‌ای که به مراتب عالی‌تر زیباتر و بهتر از امروز باشد[۲۶].
  4. ایجاد وحدت و همگرایی: انتظار افزون بر آثار فردی دارای آثار اجتماعی نیز است که از مهم ترین آنها می‌توان به وحدت و همدلی بین منتظران اشاره کرد[۲۷]. در جامعۀ شیعی، انتظار ظهور مردی از سلالۀ پاک رسول گرامی اسلام(ع) باعث شده است همۀ پیروان این آرمان مقدس از همدلی بسیار خوبی برخوردار باشند[۲۸].
  5. مقاومت در برابر مستکبرین‌: وعده‌های قرآن و پیامبر(ص) و انتظار مشوق مردم، مسلمانان، حق‌طلبان، عدالت‌طلبان، مصلحان و مؤمنان به استقامت، جهاد و پیکار و دفاع و حمایت و حفاظت از مرزها و سنگرها بوده و در طول تاریخ حیات تشیع به مردم دل و جرات داد[۲۹] تا در برابر حوادث، سختگیری‌ها، فسادها، بی‌عدالتی‌ها و تطمیع‌ها[۳۰]، روحیۀ خود را نباخته و مقاومت خود را از دست نداده بلکه هر لحظه مقاومت و پایداری خود را افزایش دهند.
  6. تقویت مثبت‌اندیشی: یکی از ابتلائات بشری از نظر روحی روانی، تاریک‌بینی و بدبینی نسبت به خود، دیگران و تاریخ است. بر همین اساس باید به دنبال راه‌حل‌هایی بود که ضمن پرهیز از سراب‌اندیشی و آرزوگرایی و تخیل‌گرایی به یک خوش‌بینی واقعی معقول دست پیدا نمود و این حاصل نمی‌شود مگر با اندیشه و اعتقاد به منجی و مهدویت و تقویت فرهنگ انتظار[۳۱].

آثار اخلاقی و تربیتی انتظار

  1. فعالیت در مسیر خدا و اجر مضاعف: یکی از دستاوردهای فضیلت اخلاقی انتظار، فعال شدن روح در مسیر خدا و غنی‌سازی معنوی لحظه‌های شب و روز و اجر مضاعف و چندین برابری شدن است. امام باقر(ع) فرمودند: «بدانید که منتظرِ این امر (ظهور قائم) پاداشی همانند شخص روزه‌دار شب زنده‌دار دارد»[۳۳].
  2. پاداش شهادت به منتظران: امام صادق(ع) فرمودند: «کسی که منتظر أمر ما (فرج و ظهور) باشد مانند کسی است که در راه خدا به خون خویش بغلطد»[۳۴]. امام علی(ع) فرمودند: «آنکه منتظر فرج ما است، هم چون کسی‏ است‏ که در راه ‏خدا در خون خود تپیده‏ باشد»[۳۵].[۳۶]
  3. صبر: یکی از ثمرات مهم انتظار، تقویت ضریب بردباری و تحمل‌پذیری انسان نسبت به ناگواری‌ها و مشکلات در مسیر عبور از طریق حق و حقیقت است. امام صادق(ع) فرمودند: «از دین امامان است پرهیزکاری... و انتظار فرج با صبر و شکیبایی»[۳۷].[۳۸]
  4. ذکر: دوران انتظار، دوران هجوم فتنه‌ها و مشکلات و گرفتاری‌هاست؛ لذا همان‌طور که مشکلات و مصایب و حوادث در میان هست، همان‌طور فتنه‌ها و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها هم در میان هست و ناچار هرکدام از این فتنه‌ها و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها دل را می‌لرزاند و غفلت را می‌پروراند. آنچه باعث امن و رضایت و آرامش قلبی و قدرت روحی شیعۀ منتظر می‌شود و آنچه که از غفلت‌ها و فتنه‌ها و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها نجات می‌‌دهد، همین ذکر است[۳۹].
  5. خودسازی: یکی از آثاری که در هر شیعۀ منتظر پدیدار می‌گردد، اصلاح و پیراستن خود از خصائص ناپسند و آراستن خود به اخلاق نیکوست؛ این، نتیجۀ طبیعی انتظار واقعی است[۴۰]. امام صادق(ع) به ابوبصیر می‌فرماید: «هرکس دوست دارد از یاران حضرت قائم(ع) باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کند»[۴۱].[۴۲]
  6. غرق نشدن در فساد محیط: وقتی در جوامع، فساد شیوع یافت، انسان منتظر خود را پاک نگه می‌دارد؛ زیرا به اصلاح جهان امید دارد. تنها در این صورت است که منتظر، دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و حتی برای اصلاح دیگران برنخواهد داشت[۴۳].
  7. خود یاری‌های اجتماعی: منتظران راستین وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران نیز بکوشند[۴۴]. در میدان مبارزه، هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظف است هرنقطۀ ضعفی را در هرکجا می‌بیند، اصلاح کند؛ زیرا برنامۀ عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند یک برنامه فردی نیست[۴۵].

آثار سیاسی انتظار

آثار اقتصادی انتظار

آثار نظامی و انتظامی انتظار

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های مصداقی

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ ـ ۱۰۴؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
  2. ر.ک: طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ ـ ۱۰۴؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
  3. ر.ک: رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
  4. ر.ک: موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵ـ٣٢۶.
  5. ر.ک: صمیمی، سیمین، عرصه‌های تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث.
  6. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۶۸.
  7. «وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ [بِمَوَاقِعِ‏] بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.
  8. ر.ک. خانجانی، علی اوسط، رسالت فردی و شخصی انسان منتظر.
  9. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۶۸.
  10. «یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ابن بابویه، محمدبن ابراهیم، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹.
  11. ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصه‌های تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰ـ ۱۱۸.
  12. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی...لَأَحَدهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَی دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ کَالْقَابِضِ عَلَی جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.
  13. ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰ـ ۱۱۸.
  14. «یَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ، الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّیْفِ، أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع): انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۲۰.
  15. ر.ک: نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷ـ ۸۹.
  16. ر.ک: حکیمی، امیر مهدی، منتظر چشم به راهی فریادگر، ص ۳۰.
  17. ر.ک: مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۳۲۷ـ ۳۲۹.
  18. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.
  19. ر.ک: خانجانی، علی اوسط، رسالت فردی و شخصی انسان منتظر، ص؟؟؟.
  20. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص۵۴ ـ ۶۱؛ پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.
  21. «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.
  22. ر.ک: هاشمی، خدیجه، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص ۴۶ـ۴۹.
  23. ر.ک: نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷ـ ۸۹.
  24. ر.ک: رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۳ـ۸۵.
  25. ر.ک: موسوی، سید علی، فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن، ص ۲۳۶؛ جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۸۳ـ ۱۸۸.
  26. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۶۹ـ۱۷۲.
  27. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶ـ۸۴؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۳ـ ۲۱۵؛ پرسمان مهدویت، ص ۱۶۹ـ۱۷۲.
  28. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶ـ۸۴؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۳ـ ۲۱۵.
  29. ر.ک: نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۲۵ـ۱۳۰.
  30. ر.ک: قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۴۱ـ۴۶.
  31. ر.ک: نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷ـ ۸۹.
  32. ر.ک: شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۸۴ـ۸۸.
  33. «...وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ..»؛ أمالی الطوسی، ص ۲۳۲، ح۴۱۰.
  34. «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»؛ تحف العقول، ص ۱۱۵.
  35. «الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدّین، ص ۶۴۵.
  36. ر.ک: موسوی، سید علی، فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن، ص ۲۳۶.
  37. «مِنْ دِینِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۲۲.
  38. ر.ک: مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۲۷ـ ۳۲۹.
  39. ر.ک: حائری، علی صفایی، تو می‌آیی، ص ۲۶ ـ ۳۲؛ سهرابی، صادق، با انتظار در خیمه‌اش درآییم، ص؟؟؟؛ حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۸۷ـ۹۷.
  40. ر.ک: حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۸۷ـ۹۷؛ رضوانی، علی اصغر، وظایف ما در عصر غیبت، ص ۶۵ ـ۶۹.
  41. «...مَنْ سُرَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ..»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص ۲۰۰.
  42. ر.ک: رضوانی، علی اصغر، وظایف ما در عصر غیبت، ص ۶۵ ـ۶۹؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۲۷ـ ۳۲۹.
  43. ر.ک. نویسندگان آفتاب مهر، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰.
  44. ر.ک: نویسندگان آفتاب مهر، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰.
  45. ر.ک: هاشمی، خدیجه، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص ۴۶ـ۴۹؛ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ ـ۱۰۴؛ طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
  46. ر.ک: قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۸۱ـ۸۶.
  47. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی حضرت مهدی(ع)، ص۸۴ ـ۷۹.
  48. ر.ک: فلاحی، صفر، امام مهدی ذخیره امامت، ص ۱۷ ـ ۱۹.
  49. «ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
  50. «اصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَکُمُ الْمُنْتَظَرَ»؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص۱۹۹.
  51. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.
  52. " هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ‏ كَانَ‏ مَعَ‏ الْقَائِمِ‏ فِي‏ فُسْطَاطِهِ‏ ثُمَ‏ سَكَتَ‏ هُنَيْئَةً ثُمَ‏ قَالَ‏ هُوَ كَمَنْ‏ كَانَ‏ مَعَ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ (ص)‏‏‏‏‏"
  53. همانند شمشیر زنی در راه خدا.
  54. همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد
  55. همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد
  56. همانند کسی است که پیش روی پیامبر(ص) جهاد کند
  57. همانند کسی است که با پیامبر شهید شود
  58. بالاترین اعمال امّت من انتظار فرج از ناحیه خدا کشیدن است
  59. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ -۱۰۴.
  60. الخصال، ص۶۱۶.
  61. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۴۳۷.
  62. الکافی، ج۳، ص۴۲۴.
  63. مهج الدعوات، ص۳۳۲.
  64. "لَيُعِدَّنَ‏ أَحَدُكُمْ‏ لِخُرُوجِ‏ الْقَائِمِ‏ وَ لَوْ سَهْماً ‏‏‏‏‏‏‏"؛ الغیبه، نعمانی، ص۳۲۰.
  65. سوره بقره، آیه ۲۹.
  66. سوره اسراء، آیه ۱.
  67. سوره سبأ، آیه ۴۷.
  68. "إِذَا قَامَ‏ قَائِمُنَا، وَضَعَ‏ اللَّهُ‏ يَدَهُ‏ عَلى‏ رُؤُوسِ‏ الْعِبَادِ، فَجَمَعَ‏ بِهَا عُقُولَهُمْ وَكَمَلَتْ بِهِ أَحْلامُهُم" (الکافی، ج۱، ص ۲۵)؛ " قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع)‏ الْعِلْمُ‏ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ‏ جُزْءاً فَجَمِيعُ‏ مَا جَاءَتْ‏ بِهِ‏ الرُّسُلُ‏ جُزْءَانِ‏ لَمْ‏ يَعْرِفِ‏ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمَ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخْرَجَ الْخَمْسَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً‏‏‏‏‏‏‏‏" (منتخب الانوار، ص ۲۰۱؛ ر.ک: بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۳۶).
  69. المحاسن، ج۱، ص۳۵۷؛ بحار الانوار، ج۲، ص۵۱ ـ ۵۲.
  70. الکافی، ج۱، ص ۱۸۱.
  71. کامل الزیارات، ص۱۷۷.
  72. سوره انسان، آیه ۸.
  73. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۸۳-۱۸۸.
  74. غیبت نعمانى، چاپ مکتبة الصدوق، ص ۲۰۰.
  75. آیت اللّه صافى، انتظار عامل مقاومت، ص ۱۱۲- ۹۵.
  76. نهج الفصاحة، ص ۱۸۵، کلمه ۹۳۶.
  77. «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید»، از فرمایشات امام خمینى.
  78. انبیاء، آیه ۱۰۵.
  79. مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
  80. خورشید مغرب، محمد رضا حکیمى، نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۷، چاپ ۲۳، ص ۲۷۳.
  81. غیبت نعمانى، ص ۲۰۷، ح ۱۶، ناشر انوار الهدى.
  82. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۲۷-۳۲۹.
  83. برای آگاهی بیشتر به برخی از این آثار ر.ک به: مکارم شیرازی، انقلاب جهانی مهدی، مبحث انتظار.
  84. همانا زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش بخواهد به ارث می‌دهد و عاقبت از آن متقین است؛ اعراف، آیه ۱۲۸.
  85. بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم؛ انعام، آیه ۱۵۸.
  86. منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم؛ توبه، آیه ۵۲.
  87. منتظر باشید که من هم با شما منتظرم؛ اعراف، آیه ۷۱.
  88. اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز، خداوند متعال، آن روز را طولانی فرماید تا بیرون آید مردی از فرزندان من که نامش نام من و کنیه‌اش کنیه من باشد، زمین را پر از عدل و قسط کند همچنان که از جور و ظلم پر شده باشد.
  89. مائده، آیه ۴۱.
  90. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ - ۲۱۸.
  91. تفسیر موضوعی پیام قرآن، آیة اللّه مکارم شیرازی، ج ۹، ص ۴۴۷.
  92. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
  93. شعبان علی لامعی، قدّیس، ص ۲۵۹، به نقل از: مرجعیت و روحانیت، ص ۱۶۰.
  94. " لَيْسَ‏ يَغِيبُ‏ عَنَّا مُؤْمِنٌ‏ فِي‏ شَرْقِ‏ الْأَرْضِ‏ وَ لَا فِي‏ غَيْرِهَا‏‏ ‏‏‏‏"؛ بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۱۴۰.
  95. " إِنَ‏ أَهْلَ‏ زَمَانِ‏ غَيْبَتِهِ‏ وَ الْقَائِلِينَ‏ بِإِمَامَتِهِ‏ وَ الْمُنْتَظِرِينَ‏ لِظُهُورِهِ‏ (ع) أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ ‏‏ ‏‏‏‏"؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۱۹.
  96. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۶۹-۱۷۲.
  97. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  98. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  99. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  100. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  101. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  102. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  103. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۳-۲۱۵.
  104. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
  105. «"... إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِي‏ءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"»؛ غیبت نعمانی، ص ۲۰۰، ح ۱۶.
  106. «"طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ يَتَوَلَّى وَلِيَّهُ وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ..."»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۰.
  107. خورشید مغرب، ص ۲۷۲.
  108. غیبت نعمانی، ص ۲۰۰.
  109. نهج الفصاحه، ص ۱۸۹، کلمه ۹۳۶.
  110. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  111. قصص / ۵، نور / ۵۵، توبه / ۳۳.
  112. بحار الانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۲۳.
  113. یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۲.
  114. یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۵.
  115. «"إِنَّ اللَّهَ نَزَعَ الْخَوْفَ مِنْ قُلُوبِ شِيعَتِنَا وَ أَسْكَنَهُ قُلُوبَ أَعْدَائِنَا فَوَاحِدُهُمْ أَمْضَى مِنْ سِنَانٍ وَ أَجْرَى مِنْ لَيْثٍ يَطْعَنُ عَدُوَّهُ بِرُمْحِهِ وَ يَضْرِبُهُ بِسَيْفِهِ وَ يَدُوسُهُ بِقَدَمِهِ"»؛ بحارالانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۳۳۶.
  116. مقام معظم رهبری، فصلنامه انتظار، شماره ۲، ص ۵۹، نقل از روزنامه رسالت، ۱۶ / ۱۰ / ۷۸.
  117. میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۲.
  118. میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۱.
  119. «"عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقَالَ مَعَاشِرَ الْمُؤْمِنِينَ أَبْشِرُوا بِالْفَرَجِ فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلَفُ وَ قَضَاؤُهُ لَا يُرَدُّ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ فَإِنَّ فَتْحَ اللَّهِ قَرِيبٌ"»؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۷.
  120. «"لَتُمْلَأَنَّ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ جَوْراً حَتَّى لَا يَقُولَ أَحَدٌ اللَّهَ إِلَّا مُسْتَخْفِياً، ثُمَّ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ صَالِحِينَ يَمْلَئُونَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"»؛ کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، ص ۴۹۴.
  121. کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، ص ۴۲۱.
  122. احمد بن حنبل، مسند، ج ۲، ص ۲۳۶.
  123. کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، پیشین، ص ۴۹۵.
  124. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص118-135.
  125. از دین امامان است پرهیزکاری... و انتظار فرج با صبر و شکیبایی (بحارالأنوار، ج ۵، ص ۱۲۲).
  126. «بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی است میان شما و افزون خواهی در دارایی‌ها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آن‌گاه ریز و خرد شود و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آ» سوره حدید، آیه ۲۰.
  127. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۸.
  128. کافی، ج ۲، ص ۱۶۳، ح ۱ و ص ۱۶۴، ح ۵.
  129. کافی، ج ۸، ص ۲۳۴.
  130. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۵۸.
  131. «أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ...» (مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت ابوالفضل).
  132. حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۸۷-۹۷.
  133. « إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.
  134. از علی(ع)، میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۵۹.
  135. میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۶۷.
  136. پر می‌کند زمین را از قسط و عدل همان‌طور که از ظلم و جور پر شده بود؛ منتخب الاثر، ص ۲۴۹.
  137. «حقّ آمد و باطل از میان رفت» سوره اسراء، آیه ۸۱.
  138. «بی‌گمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.
  139. ح‍ی‍دری‌، عزیزالله، انتظار و انسان معاصر، ص91-98.
  140. دکتر علی قایمی برای انتظار به مفهوم نخست، پنج فایده بر شمرده است که عبارتند از: ۱. عامل حرکت؛ ۲. عامل پیشروی؛ ۳. عامل مقاومت؛ ۴. عامل بقای جامعه؛ ۵. عامل رشد و اصلاح. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: نگاهی به مسأله انتظار، ص ۴۱ - ۴۵.
  141. برای نمونه ر.ک: نهایة الحکمة، ص ۱۸۰ - ۱۸۶
  142. ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ «آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
  143. برای تفصیل بیشتر ر.ک: الامثل، ج ۶، ص ۲۹ - ۳۰؛ فخر رازی، تفسیر، ج ۱۸، ص ۱۹۹.
  144. ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.
  145. ﴿الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ «شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۸.
  146. ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ «آنان که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالوده‌اند، امن (و آرامش) دارند و رهیافته‌اند» سوره انعام، آیه ۸۲.
  147. عبدالله بن عمار که ناظر رخدادهای روز عاشورا بود، چنین گفته است: فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ، قُتِلَ وَلَدُهُ وَ اهل بَيْتِهِ وَ صَحْبَهُ، أَرْبَطَ جَأْشاً مِنْهُ وَ لاَ امضي جِنَاناً وَ لاَ اجْرَأْ مُقَدَّماً... (البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۲۰۴؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۸۱). هلال بن نافع نیز می‌گوید: كُنْتُ وَاقِفاً نَحْوَ الحُسَيْنِ و هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ، وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَتِيلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَجْهاً وَ لاَ أنور وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْبَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۷؛ حیاة الامام الحسین، ص۷.
  148. نصیری، علی، نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن، ص 104-114.
  149. تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴
  150. بحار ج ۵۲ ص ۱۴۳ ح ۶۰
  151. «بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
  152. تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۵ و ۲۷
  153. تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۸
  154. «بگو راه من این است که دعوت به سوی خدا می‌کنم، براساس بصیرت، من و پیروان من، چنین هستند» آیه ۱۰۸ سوره یوسف
  155. تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴
  156. صحیفه سجادیه
  157. کمال الدین ج ۱ ص ۵۸۸
  158. سهرابی، صادق، با انتظار در خیمه‌اش درآییم، ص؟.
  159. مهاجرنیا، محسن، گفتمان‌های انتظار، ص 104-114.
  160. صالح‌نیا، یحیی؛ تنها بر فراز، ص ۹۰.
  161. «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۷.
  162. «خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
  163. «قَالَ الصَّادِقُ(ع): الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) يَذُبُّ عَنْهُ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۹ / ۲۴.
  164. «قَالَ الصَّادِقُ(ع): مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ، لَا، بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّيْفِ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۴۶ / ۶۹.
  165. «انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۴.
  166. «انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ»الغیبة للطوسی: ۴۵۹ / ۴۷۱.
  167. «مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ وَ الْعِفَّةُ وَ الصَّلَاحُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۱.
  168. بحارالانوار ج ۵۳، ص ۹۵ رُوی عن الصادق(ع).
  169. «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»منتخب الاثر، ج ۳ / ص ۲۱۲.
  170. «قَالَ الصَّادِقُ(ع): مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهَذَا الْأَمْرِ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ... ثُمَّ قَالَ: لَا بَلْ كَمَنْ قَارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِهِ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»؛ منتخب الاثر، ج ۳ / ۲۱۳.
  171. «...وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ... »؛ أمالی الطوسی: ۲۳۲ / ۴۱۰.
  172. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): سَيَأْتِي قَوْمٌ مِنْ بَعْدِكُمْ، الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ! نَحْنُ كُنَّا مَعَكَ بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَيْنٍ وَ نَزَلَ فِينَا الْقُرْآنُ! فَقَالَ: إِنَّكُمْ لَوْ تَحَمَّلُوا لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۳۰ / ۲۶.
  173. «أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا»الکافی: ۸ / ۳۷ / ۷.
  174. «قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ(ع): يَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ، الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّيْفِ، أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع): انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص320.
  175. نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص 77-89.
  176. الاختصاص، شیخ مفید، ص ۹. طبع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
  177. «و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.
  178. مفاتیح الجنان، زیارت امین الله.
  179. «بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
  180. ﴿هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.
  181. «به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.
  182. «زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.
  183. صفایی حایری؛ علی، تو می‌آیی، ص 26 -32.
  184. کشف المحجه، ص ۱۹۲.
  185. قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌، ص 88-89.
  186. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
  187. شهید دستغیب، ولایت، ص ۹۴.
  188. سید مرتضی مجتهدی، ، اسرار موفقیت، ج ۲، ص ۲۰۹.
  189. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۴.
  190. روزنامه قدس، ت ۷۹/۶/۱۷.
  191. نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۲۵-۱۳۰.
  192. «مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ»؛ بحارالانوار ج ۵۱، ص ۱۲۲.
  193. «طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ... أُولَئِكَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ»: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۳.
  194. «...مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ...»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.
  195. «طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدَايَةِ»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
  196. بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۸.
  197. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱، المحاس للبرقی، ص ۲۶۲.
  198. رضوانی؛ علی اصغر، وظایف ما در عصر غیبت، ص 65 -69.
  199. الغیبه، طوسی، ص۲۸۵، ح۲۴۵؛ احتجاج، ج۲، ص۲۷۸؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۸، ح۹.
  200. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۳-۸۵.
  201. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۹۵، ۹۶.
  202. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص41-46.
  203. حکیمی، امیر مهدی، منتظر چشم به راهی فریادگر، ص ۳۰.
  204. عبدی‌پور، حسن، نقش اجتماعی انتظار، ص 6-8.
  205. شیخ صدوق، خصال، ج ٢، ص ۶١۶‌؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ١٢٣.
  206. اربلی، کشف الغمه، ج ٢، ص ۵٢٢؛ شبر، حق الیقین، ص ٢٩٠.
  207. حر عاملی، اثباة الهداة، ج ۵، ص ١٣٩.
  208. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ٢، ص ۶۴۴.
  209. مجلسی، بحارالانوار، ج ۶٧، ص ١٩١.
  210. موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵-٣٢۶.
  211. ر.ک. همان؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ٢، ص ١۴۶.
  212. همان، ص ۶۴۵.
  213. «و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.
  214. «پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.
  215. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ۱۲۹.
  216. موسوی، سید علی، فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن، ص ۲۳۶.
  217. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ٢٩، ص ١٣٠.
  218. عربان، رسول، ترسیم آفتاب، ص ٢٢۴‌.
  219. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه‌، ج ١٠‌، ص ۶٢۵.
  220. شرفی جم، محمد رضا، آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالش‌های جدید خانواده، ص ۱۲۳.
  221. حسین‌جانی، ابوالقاسم، احساس انتظار، ص ۱۸.
  222. ر.ک: مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
  223. مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
  224. و فراوان کرد بر شما نعمت‌های خود را آشکارا و نهان؛ سوره لقمان: ۳۱/ ۲۰.
  225. الخراز القمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص ۳۲۳.
  226. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۹.
  227. سوهر انبیاء: ۲۱/ ۱۰۵.
  228. سوره اعراف: ۷/ ۱۲۸.
  229. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی‌عشر، ص ۱۰۱.
  230. مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
  231. سوره نصر: ۱۱/ ۱.
  232. العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین.
  233. چنان‌چه مردم شهرها، همه ایمان آورده و پرهیزکار می‌شدند همانا ما برکت‌های آسمان و زمین را برای آن‌ها می‌گشودیم؛ سوره اعراف: ۷/ ۹۶.
  234. و برای او تسلیم است هرچه در آسمان‌ها و زمین است، خواه و ناخواه؛ سوره آل عمران: ۳/ ۸۳
  235. صافی گلپایگانی، [آیت الله‌] لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی‌عشر، ص ۴۷۱.
  236. مطهری، [شهید] قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
  237. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۶.
  238. مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۵، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۴۸).
  239. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).
  240. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.
  241. مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ص ۳۷۷ و ۳۷۸.
  242. صافی گلپایگانی، [آیت الله‌] لطف الله، منتخب الاثر فی الام الثانی‌عشر، ص ۳۰۸، فصل ۲، باب ۴۳، ح ۲.
  243. " حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَى سَاقٍ‏ بَادِياً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا‏‏‏"
  244. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.
  245. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۰.
  246. الطبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۴۰۱.
  247. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).
  248. شکریان، محترم، مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری، ص.
  249. «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.
  250. «در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.
  251. هاشمی، خدیجه، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص 46-49.
  252. آفتاب مهر، ج۲، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.