فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخدهنده = [[ +| پاسخدهنده = )) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})) |
||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
::::#'''حل نشدن در [[فساد]] محیط:''' هنگامی که [[فساد]] فراگیر میشود، و اکثریّت و یا جمع کثیری را به آلودگی میکشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن بست سخت روانی قرار میگیرند، بن بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه میگیرد. گاهی آنها [[فکر]] میکنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست، و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است؛ این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّت [[صالح]] در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که میتواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدمد و به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتّی برای [[اصلاح]] دگران بر نخواهند داشت. و اگر میبینیم در [[دستورات اسلامی]] [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] فلسفهاش در [[حقیقت]] همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمیبیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد، و منطق او این است: [[آب]] از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است بالاتر از سیاهی، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را برای خود خریدهام؛ دیگر از چه چیز میترسم! امّا هنگامی که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود، [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و [[امید]] به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او پیدا میشود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] مینماید. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را میتوان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]; همچنین افراد صالحی که در محیطهای فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمیتوانند خویشتن را حفظ کنند. | ::::#'''حل نشدن در [[فساد]] محیط:''' هنگامی که [[فساد]] فراگیر میشود، و اکثریّت و یا جمع کثیری را به آلودگی میکشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن بست سخت روانی قرار میگیرند، بن بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه میگیرد. گاهی آنها [[فکر]] میکنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست، و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است؛ این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّت [[صالح]] در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که میتواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدمد و به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتّی برای [[اصلاح]] دگران بر نخواهند داشت. و اگر میبینیم در [[دستورات اسلامی]] [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] فلسفهاش در [[حقیقت]] همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمیبیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد، و منطق او این است: [[آب]] از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است بالاتر از سیاهی، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را برای خود خریدهام؛ دیگر از چه چیز میترسم! امّا هنگامی که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود، [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و [[امید]] به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او پیدا میشود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] مینماید. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را میتوان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]; همچنین افراد صالحی که در محیطهای فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمیتوانند خویشتن را حفظ کنند. | ||
:::::*نتیجه این که، [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که هر [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر میشود [[امید]] ظهورش بیشتر میگردد اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه میکند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط مأیوستر نمیشوند، بلکه به مقتضای: وعده وصل چون شود نزدیک [[آتش]] [[عشق]] تیزتر گردد وصول به [[هدف]] را در برابر خویش میبینند و کوششهایشان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب میگردد»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۹۵ -۱۰۴.</ref>. | :::::*نتیجه این که، [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که هر [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر میشود [[امید]] ظهورش بیشتر میگردد اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه میکند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط مأیوستر نمیشوند، بلکه به مقتضای: وعده وصل چون شود نزدیک [[آتش]] [[عشق]] تیزتر گردد وصول به [[هدف]] را در برابر خویش میبینند و کوششهایشان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب میگردد»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۹۵ -۱۰۴.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
:::::#'''باریابی به [[مقام]] اعتماد:''' [[انسان]] [[منتظر]] که در پرتو [[یقین]] به حضور [[ذات اقدس الهی]] و [[ادراک]] محضر [[امام عصر]] خویش در میدان [[جهاد]] اوسط و اکبر به [[مبارزه]] با [[شیطان]] درون و بیرون [[قیام]] میکند، میتواند تا بدان پایه اوج گیرد که [[امام]] [[معصوم]] به منظور [[تجلیل]] از او و [[تشویق]] سایر [[صحابه]] به [[پژوهشگری]] و [[پرهیزکاری]] سخن او را در اثنای قول خویش یادآور میشود و از او سخن [[نقل]] کند، همانطور که [[امام باقر]] {{ع}} میان شاگردانش به سخنی از [[ابوذر]] استناد فرمودند: {{عربی|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ كَانَ فِي خُطْبَةِ أَبِي ذَرٍّ ..."}}<ref>المحاسن، ج۱، ص۳۵۷؛ بحار الانوار، ج۲، ص۵۱ ـ ۵۲.</ref>. گرچه [[ابوذر]] با همه جلالت شأنش [[معصوم]] نیست تا سخنش چونان [[کلام]] [[معصوم]] {{ع}} [[حجت]] باشد، چون [[معصوم]] {{ع}} سخن او را [[نقل]] فرموده است، روشن میشود که بر سخن او صحه گذارده است. هر چند ولی [[معصوم]] به [[نقل]] قول از غیر [[معصوم]] نیاز ندارد، با چنین کاری، الگوسازی میکند و میآموزاند که [[انسان]] بر اثر [[مجاهده]] با [[نفس]] و [[ادراک]] حضور [[خدای سبحان]] و [[ولی الله]] عصر خویش میتواند تا بدان پایه اوج گیرد که مورد اعتماد [[امام]] {{ع}} باشد، به گونهای که [[امام]] [[معصوم]] از او [[نقل]] قول کند. | :::::#'''باریابی به [[مقام]] اعتماد:''' [[انسان]] [[منتظر]] که در پرتو [[یقین]] به حضور [[ذات اقدس الهی]] و [[ادراک]] محضر [[امام عصر]] خویش در میدان [[جهاد]] اوسط و اکبر به [[مبارزه]] با [[شیطان]] درون و بیرون [[قیام]] میکند، میتواند تا بدان پایه اوج گیرد که [[امام]] [[معصوم]] به منظور [[تجلیل]] از او و [[تشویق]] سایر [[صحابه]] به [[پژوهشگری]] و [[پرهیزکاری]] سخن او را در اثنای قول خویش یادآور میشود و از او سخن [[نقل]] کند، همانطور که [[امام باقر]] {{ع}} میان شاگردانش به سخنی از [[ابوذر]] استناد فرمودند: {{عربی|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ كَانَ فِي خُطْبَةِ أَبِي ذَرٍّ ..."}}<ref>المحاسن، ج۱، ص۳۵۷؛ بحار الانوار، ج۲، ص۵۱ ـ ۵۲.</ref>. گرچه [[ابوذر]] با همه جلالت شأنش [[معصوم]] نیست تا سخنش چونان [[کلام]] [[معصوم]] {{ع}} [[حجت]] باشد، چون [[معصوم]] {{ع}} سخن او را [[نقل]] فرموده است، روشن میشود که بر سخن او صحه گذارده است. هر چند ولی [[معصوم]] به [[نقل]] قول از غیر [[معصوم]] نیاز ندارد، با چنین کاری، الگوسازی میکند و میآموزاند که [[انسان]] بر اثر [[مجاهده]] با [[نفس]] و [[ادراک]] حضور [[خدای سبحان]] و [[ولی الله]] عصر خویش میتواند تا بدان پایه اوج گیرد که مورد اعتماد [[امام]] {{ع}} باشد، به گونهای که [[امام]] [[معصوم]] از او [[نقل]] قول کند. | ||
:::::#'''ورود به [[جایگاه]] رفیع {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ "}}:'''<ref>الکافی، ج۱، ص ۱۸۱.</ref> [[مقام]] والای [[عترت]] طاهره که همان {{عربی|" مَقَامُ مَحْمُودُ عِنْدَ اللَّهِ "}}<ref>کامل الزیارات، ص۱۷۷.</ref> است، از بالاترین مراتب [[تقرب]] به [[خدای سبحان]] و آرزوی هر [[مؤمن]] [[صاحب]] معرفتی است. گرچه استقرار در این [[مقام]] یعنی در رتبه [[عترت]] طاهره {{عم}} میسور و مقدور افراد عادی نیست، از آنجا که هر [[حقیقت]] موجودی مراتب فراوانی دارد، ورود به چنین جایگاهی بر حسب مرتبه وجودی هر سالک صادقی، میسور و مقدور است. چه بسا [[منتظران]] [[صالح]] و [[صادق]] [[حجت]] [[منتظر]] {{ع}} که خویش را در عرصه [[جهاد]] اوسط و اکبر پرورده و به بارگاه قبول [[اهل بیت]] {{عم}} باریافتهاند و مشمول [[نظره رحیمیه]] آنان گشتند و مس وجودشان بر اثر [[نگاه کیمیایی]] [[عترت]] طاهره گرانبها شده است، درخور مرتبه وجودیشان به [[مقام محمود]] [[اهل بیت]] باریابند و مدال {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ "}} را بر گردن آویزند، همانگونه که بزرگانی نظیر [[فضه]] خادمه، [[ابوذر]]، [[سلمان]]، و... به [[لطف]] ارتباط [[راستین]] با ولی زمانشان بدین بارگاه بار یافته و بدان افتخار مفتخر شدند. [[فضه]] خادمه [[خانه نورانی]] [[علوی]] و فاطمی است که روزگاری مس وجودی داشت؛ ولی به [[برکت]] وجود کیمیااثر [[خاندان]] [[عترت]]، طلایش گردانید و تا مقامی بار یافت که در [[فضیلت]] {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>سوره انسان، آیه ۸.</ref> با موالیانش شرکت جست و به افتخار {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ "}} رسید»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]، ص ۱۸۳-۱۸۸.</ref>. | :::::#'''ورود به [[جایگاه]] رفیع {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ "}}:'''<ref>الکافی، ج۱، ص ۱۸۱.</ref> [[مقام]] والای [[عترت]] طاهره که همان {{عربی|" مَقَامُ مَحْمُودُ عِنْدَ اللَّهِ "}}<ref>کامل الزیارات، ص۱۷۷.</ref> است، از بالاترین مراتب [[تقرب]] به [[خدای سبحان]] و آرزوی هر [[مؤمن]] [[صاحب]] معرفتی است. گرچه استقرار در این [[مقام]] یعنی در رتبه [[عترت]] طاهره {{عم}} میسور و مقدور افراد عادی نیست، از آنجا که هر [[حقیقت]] موجودی مراتب فراوانی دارد، ورود به چنین جایگاهی بر حسب مرتبه وجودی هر سالک صادقی، میسور و مقدور است. چه بسا [[منتظران]] [[صالح]] و [[صادق]] [[حجت]] [[منتظر]] {{ع}} که خویش را در عرصه [[جهاد]] اوسط و اکبر پرورده و به بارگاه قبول [[اهل بیت]] {{عم}} باریافتهاند و مشمول [[نظره رحیمیه]] آنان گشتند و مس وجودشان بر اثر [[نگاه کیمیایی]] [[عترت]] طاهره گرانبها شده است، درخور مرتبه وجودیشان به [[مقام محمود]] [[اهل بیت]] باریابند و مدال {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ "}} را بر گردن آویزند، همانگونه که بزرگانی نظیر [[فضه]] خادمه، [[ابوذر]]، [[سلمان]]، و... به [[لطف]] ارتباط [[راستین]] با ولی زمانشان بدین بارگاه بار یافته و بدان افتخار مفتخر شدند. [[فضه]] خادمه [[خانه نورانی]] [[علوی]] و فاطمی است که روزگاری مس وجودی داشت؛ ولی به [[برکت]] وجود کیمیااثر [[خاندان]] [[عترت]]، طلایش گردانید و تا مقامی بار یافت که در [[فضیلت]] {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>سوره انسان، آیه ۸.</ref> با موالیانش شرکت جست و به افتخار {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ "}} رسید»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]، ص ۱۸۳-۱۸۸.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
::::::۳. '''[[انتظار]] عامل [[تحمل]] و [[پایداری]]''': [[انسان]] [[منتظر]] خویش را یافته است و از مواجهه با مشقتها و مشکلات هراسی ندارد و از ابتلائات پیروزمندانه میگذرد. در این راستا [[امام صادق]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نقل]] میفرمایند: که آن [[حضرت]] به [[اصحاب]] خویش فرمود: پس از شما مردمی خواهند آمد، که به یک تن از آنان اجر پنجاه تن از شما را خواهند داد. [[اصحاب]] گفتندای [[پیامبر]]! ما در جنگهای [[بدر]] و احد و حنین بودهایم، و درباره ما آیاتی از [[قرآن]] نازل شده است، این چگونه خواهد بود؟ [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فرمود: شما اگر در شرایطی که آنان قرار میگیرند، قرار بگیرید، آن [[تحمل]] و [[شکیبایی]] را که آنان دارند نخواهید داشت<ref>مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.</ref>. | ::::::۳. '''[[انتظار]] عامل [[تحمل]] و [[پایداری]]''': [[انسان]] [[منتظر]] خویش را یافته است و از مواجهه با مشقتها و مشکلات هراسی ندارد و از ابتلائات پیروزمندانه میگذرد. در این راستا [[امام صادق]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نقل]] میفرمایند: که آن [[حضرت]] به [[اصحاب]] خویش فرمود: پس از شما مردمی خواهند آمد، که به یک تن از آنان اجر پنجاه تن از شما را خواهند داد. [[اصحاب]] گفتندای [[پیامبر]]! ما در جنگهای [[بدر]] و احد و حنین بودهایم، و درباره ما آیاتی از [[قرآن]] نازل شده است، این چگونه خواهد بود؟ [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فرمود: شما اگر در شرایطی که آنان قرار میگیرند، قرار بگیرید، آن [[تحمل]] و [[شکیبایی]] را که آنان دارند نخواهید داشت<ref>مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.</ref>. | ||
::::::۴. '''[[انتظار]] عامل [[آراسته شدن به اخلاق اسلامی]]''': تأکید شده است در منابع اسلامی که [[شیعه]] باید زینت [[امامان]] خود باشد نه باعث سرافکندگی آنان، رعایت این مهم در عصر [[انتظار]] به صورت مؤکدتری لازم است. [[شیعه]] باید با [[رفتار]] انسانی، و [[اخلاق]] محمّدی و صفات [[علوی]]، و [[فضایل]] [[جعفری]]، همواره باعث زینت و افتخار [[ائمه]] طاهرین باشد و این رعایت در دوران [[غیبت کبری]] واجبتر است<ref>خورشید مغرب، محمد رضا حکیمى، نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۷، چاپ ۲۳، ص ۲۷۳.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} ضمن روایتی میفرمایند: هرکس خوش دارد در شمار [[اصحاب]] [[امام مهدی|قائم]] باشد، باید در عصر [[انتظار]] مظهر [[اخلاق]] نیک اسلامی باشد، چنین کسی اگر پیش از [[قیام]] [[امام مهدی|قائم]] از [[دنیا]] رود، [[پاداش]] او مانند کسانی باشد که [[امام مهدی|قائم]] را [[درک]] کنند و به حضور او برسند، پس بکوشید و در حال [[انتظار]] [[ظهور]] [[حق]] بسر ببرید بر شما گوارا بادای گروهی که [[رحمت خدا]] شامل حال شما است<ref>غیبت نعمانى، ص ۲۰۷، ح ۱۶، ناشر انوار الهدى.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۲۷-۳۲۹.</ref>. | ::::::۴. '''[[انتظار]] عامل [[آراسته شدن به اخلاق اسلامی]]''': تأکید شده است در منابع اسلامی که [[شیعه]] باید زینت [[امامان]] خود باشد نه باعث سرافکندگی آنان، رعایت این مهم در عصر [[انتظار]] به صورت مؤکدتری لازم است. [[شیعه]] باید با [[رفتار]] انسانی، و [[اخلاق]] محمّدی و صفات [[علوی]]، و [[فضایل]] [[جعفری]]، همواره باعث زینت و افتخار [[ائمه]] طاهرین باشد و این رعایت در دوران [[غیبت کبری]] واجبتر است<ref>خورشید مغرب، محمد رضا حکیمى، نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۷، چاپ ۲۳، ص ۲۷۳.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} ضمن روایتی میفرمایند: هرکس خوش دارد در شمار [[اصحاب]] [[امام مهدی|قائم]] باشد، باید در عصر [[انتظار]] مظهر [[اخلاق]] نیک اسلامی باشد، چنین کسی اگر پیش از [[قیام]] [[امام مهدی|قائم]] از [[دنیا]] رود، [[پاداش]] او مانند کسانی باشد که [[امام مهدی|قائم]] را [[درک]] کنند و به حضور او برسند، پس بکوشید و در حال [[انتظار]] [[ظهور]] [[حق]] بسر ببرید بر شما گوارا بادای گروهی که [[رحمت خدا]] شامل حال شما است<ref>غیبت نعمانى، ص ۲۰۷، ح ۱۶، ناشر انوار الهدى.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۲۷-۳۲۹.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
::::#'''منحل شدن در [[فساد]] محیط:''' یکی از اثر مهم و سازنده [[انتظار فرج]]، منحل شدن در [[فساد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگیها است. توضیح اینکه، هنگامی که [[فساد]] فراگیر شود و [[اکثریت]] و یا جمع کثیری را به آلودگی میکشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بنبست سخت روانی قرار میگیرند، بنبستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه میگیرد. گاهی آنها [[فکر]] میکنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است، این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، به صورتی که نتوانند خود را به عنوان یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که میتواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدهد و به [[مقاومت]] و خویشتنداری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتی برای [[اصلاح]] دیگران بر نخواهند داشت. لذا میبینیم که در [[دستورات]] اسلامی، [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است، تا حدی که ممکن است افراد ناوارد، تعجب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده و مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] است، در [[حقیقت]] فسلفهاش همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمیبیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد و منطق او این است که [[آب]] از سر من گذشته است، یا من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است، یا بالاتر از سیاهی، رنگ دگری نباشد، آخرش [[جهنم]] است که هم اکنون آن را برای خود خریدهام، دیگر از چه چیز میترسم؟اما هنگامی که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود و [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و تغییر وضع موجود پیدا کند، خود نقطه عطفی در زندگی او میشود و چه بسیار او را به توقف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] مینماید. به همین [[دلیل]] [[امید]] را همواره میتوان به عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیطهای فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمیتوانند خویشتن را حفظ کنند. نتیجه اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر میشود، [[امید]] ظهورش بیشتر میگردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان به وجود میآورد و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه میکند، آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط، مأیوستر نمیشوند، بلکه به مقتضای وصول به [[هدف]] را در برابر خویش میبیند و کوششهایشان را برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتر تعقیب میکنند. | ::::#'''منحل شدن در [[فساد]] محیط:''' یکی از اثر مهم و سازنده [[انتظار فرج]]، منحل شدن در [[فساد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگیها است. توضیح اینکه، هنگامی که [[فساد]] فراگیر شود و [[اکثریت]] و یا جمع کثیری را به آلودگی میکشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بنبست سخت روانی قرار میگیرند، بنبستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه میگیرد. گاهی آنها [[فکر]] میکنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است، این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، به صورتی که نتوانند خود را به عنوان یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که میتواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدهد و به [[مقاومت]] و خویشتنداری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتی برای [[اصلاح]] دیگران بر نخواهند داشت. لذا میبینیم که در [[دستورات]] اسلامی، [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است، تا حدی که ممکن است افراد ناوارد، تعجب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده و مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] است، در [[حقیقت]] فسلفهاش همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمیبیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد و منطق او این است که [[آب]] از سر من گذشته است، یا من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است، یا بالاتر از سیاهی، رنگ دگری نباشد، آخرش [[جهنم]] است که هم اکنون آن را برای خود خریدهام، دیگر از چه چیز میترسم؟اما هنگامی که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود و [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و تغییر وضع موجود پیدا کند، خود نقطه عطفی در زندگی او میشود و چه بسیار او را به توقف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] مینماید. به همین [[دلیل]] [[امید]] را همواره میتوان به عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیطهای فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمیتوانند خویشتن را حفظ کنند. نتیجه اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر میشود، [[امید]] ظهورش بیشتر میگردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان به وجود میآورد و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه میکند، آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط، مأیوستر نمیشوند، بلکه به مقتضای وصول به [[هدف]] را در برابر خویش میبیند و کوششهایشان را برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتر تعقیب میکنند. | ||
::::#'''[[پایداری]] در برابر رهبرهای فاسد و [[مبارزه]] با [[فساد]]:''' یگانه یا مهمترین چیزی که [[مسلمانان]] را در برابر این وضع نگاه داشت و آنها را در حال اعتراض به اوضاع و تقاضای اجرای برنامههای اسلامی، [[شجاع]] و دلیر میکرد، [[وعدههای قرآن]] و [[پیامبر]] {{صل}} بود که: این [[دین]] از بین نمیرود و آینده برای [[اسلام]] است، [[اسلام]] عالمگیر و [[پرچم]] [[حکومت]] [[توحید]] و [[حق]] و [[عدل]] در سراسر [[جهان]] به اهتزار خواهد آمد. این وعدهها بود که [[مسلمانان]] را در برابر حوادثی مثل تسلط بنیامیه، جنگهای صلیبی، هجوم چنگیز و سرانجام، [[استعمار]] قرن اخیر، پایدار و شکیبا نگه داشت و [[مسلمانان]] را علیه آنان به [[جهاد]] و پیکار برانگیخت. این وعدهها که واقعیت آن را حقایق مسلم دینی و تاریخی صد در صد ثابت کرده است، همواره به [[مسلمانان]] نوید میداد که دور [[اسلام]] و روزگار آن به پایان نمیرسد و [[حکومت]]هایی مانند بنیامیه و بنیعباس، مظهر کمال [[پیشرفت]] و نمایش رژیم [[سیاسی]] و روش [[رهبری]] [[حق]] وعدالت [[اسلام]] نیستند و باید در [[انتظار]] آینده بود و عقب نشینی نکرد، ازمرزها و سنگرها [[حمایت]] و [[حفاظت]] کرد، تا آن عصر طلایی و دوران [[حکومت]] مطلقه [[حق]] و [[عدالت]] فرا رسد و موعد [[آخرالزمان]] که از دودمان [[پیغمبر اسلام]] و [[فرزند]] [[علی]] و [[فاطمه]] و نهمین [[فرزند]] سیدالشهداء [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و یگانه [[فرزند]] بیمانند [[حضرت]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} است ظاهر شود و تمام برنامههای [[اسلام]] را به [[اجرا]] درآورد. [[دنیا]] از این همه اضطرابات روز افزون، ناامنیها، افکار تضاد و رژیمهای رنگارنگ ظالمانه [[نجات]] یافته و در مهد امن و [[امان]] و [[اطمینان]] و اعتماد و [[اتحاد]] قرار بگیرد. [[مسلمان]] همیشه به سوی آینده مینگرد، هر وضعی که موجود باشد اگر چه نسبتاً خوب و عادلانه باشد او را قانع نمیکند و آن را نهایت کار و پایان راه نمیشمارد. در هر صورت و شرایطی، [[مسلمان]] [[ناامید]] نمیشود و [[وظیفه]] دارد که [[ظلم]] و [[فساد]] و [[تجاوز]] و [[جهل]] و خودکامگی و [[استضعاف]] را محکوم سازد و برای حصول هدفهای [[اسلام]]، کوشش و [[تلاش]] بیشتر نماید تا به سهم خود به [[اسلام]] عزیز به نوع [[بشر]] و [[جوامع]] متحیر و سرگردان و مضطرب، خدمتی انجام دهد. نشستن، [[تسلیم]] بودن، کنارهگیری کردن و تماشاگر صحنههای [[تباهی]] و [[فساد]] و [[فقر]] و [[انحطاط]] [[اخلاقی]] شدن، هرگز در [[اسلام]] جایز نبوده و بر [[مسلمان]] [[منتظر]]، [[مؤمن]] و [[متعهد]] روا نمیباشد و با [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} و [[فلسفه انتظار]] موافقت ندارد. [[انتظار]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] و [[مهدی]] [[موعود]]، علاوه بر ریشههای استوار مذهبی و اسلامی، دارای عالیترین فسلفه [[اجتماعی]] است. [[مسلمانان]] [[عقیده]] دارند که [[انقلاب]] [[اسلام]]، جهانگیر و پیروز میشود و عالم از این نابسمانیهای مدنیت منهای [[شرف]] و [[انسانیت]] [[نجات]] پیدا میکند و بازگشت به عقب و [[ارتداد]] و عقبگرد، خلاف اصل و خلاف [[نهضت]] [[انبیا]] و [[تعالیم]] [[اسلام]] است. اگر چه امروزه [[دنیا]] مادی به ظاهر رو به [[جاهلیت]] گذارده و اهداف عالی انسانی و [[حقیقت]] و [[فضیلت]] و ما به الأمتیاز [[بشر]] از حیوان، در بسیاری از [[جوامع]] فراموش شده، طغیان و [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و [[تجاوز]] و [[زور]] و استبداد و قلدری و استثمار و شهوترانی و نابکاری روز به روز رایجتر میشود؛ اگر چه الفاظ و کلمات [[صلح]]، [[عدالت]]، [[آزادی]]، [[مساوات]]، [[برادری]]، همکاری، [[تعاون]] و [[بشر]] [[دوستی]] را در معانی دیگر یا برای مقاصد دیگر به کار میبرند؛ اگر چه فاصله بین زورمندان و [[فرماندهان]] و زیردستان و فرمانبران هر روز زیادتر و رابطه آنها را با یکدیگر به رابطه دو [[انسان]] برابر هیچ شباهتی ندارد، ولی این توحش تا هر کجا برود و هزاران سال به عقب برگردد، چون خلاف خواستهای واقعی [[بشر]] و سیر کمالی او و خلاف [[عقیده]] و [[آرمان]] اوست، پیروز نمیشود و سرانجام، به شدیدترین وضعی سرکوب و ریشهکن خواهد شد. مسلمانی که با چنین [[فکر]] و [[عقیده]] [[آیندهنگری]] زندگی میکند، هرگز با گروههای فاسد و مشرکت خدانشناس همراه نمیشود و تا میتواند تقدم و نوگرایی و آینده بینی خود را حفظ کرده، ثابت و استوار به سوی [[هدف]] پیش میرود. او [[اطمینان]] دارد و به [[یقین]] میداند که بساط [[ظلم]] و [[فساد]] برچیده میشود، چرا که بر [[جامعه]] و بر [[فطرت]] [[بشر]] تحمیل شده است و آینده برای پرهیزگاران و [[زمین]] از آن شایستگان است: {{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>همانا زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش بخواهد به ارث میدهد و عاقبت از آن متقین است؛ اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>؛ بنابراین [[مسلمان]] [[تسلیم]] [[ظلم]] و [[فساد]] نمیشود و با [[ستمگران]] و مفسدان همکار و همراه و همصدا نخواهد شد. این اصل [[انتظار]] مانند یک [[قوه]] مبقیه و عامل بقا و [[پایداری]]، طرفداران [[حق]] وعدالت و [[اسلام]] خواهان حقیقی را در برابر تمام دستگاههای فشار، استبعاد، [[جهل]] و [[شرک]]، [[بشر]] پرستی و [[فساد]] انگیزی پایدار نگه میدارد و همواره بر روشنی و چراغ [[امیدواری]] [[منتظران]] و ثبات قدم و [[مقاومت]] آنها میافزاید و آنان را در انجام [[وظایف]]، شور و [[نشاط]] میدهد. این اصل [[انتظار]] است که در [[مبارزه]] [[حق]] و [[باطل]] صفوف طرفداران [[حق]] را فشردهتر و مقاومتر میکند و آنها را به [[نصرت]] [[خدا]] و [[فتح]] و [[ظفر]] نوید داده و گوش آنها را همواره با صداها نوید بخش [[قرآن]] آشنا میدارد: {{متن قرآن|قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ}}<ref>بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم؛ انعام، آیه ۱۵۸.</ref>؛ {{متن قرآن|فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ}}<ref>منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم؛ توبه، آیه ۵۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}<ref>منتظر باشید که من هم با شما منتظرم؛ اعراف، آیه ۷۱.</ref>؛ خاص و عام و [[شیعه]] و [[سنی]]، از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کردهاند که فرمود: {{عربی|"لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز، خداوند متعال، آن روز را طولانی فرماید تا بیرون آید مردی از فرزندان من که نامش نام من و کنیهاش کنیه من باشد، زمین را پر از عدل و قسط کند همچنان که از جور و ظلم پر شده باشد. </ref>. این [[انتظار]]، ضعف و سستی و مسامحه در انجام [[تکالیف]] و [[وظایف]] نیست، بلکه حرکت، [[نهضت]]، [[فداکاری]]، طرد [[انحراف]] و [[مبارزه]] با بازگشت به عقب و [[ارتداد]] است. اگر نادانان یا مغرضان آن را به طور دیگر [[تفسیر]] کرده و [[مکتب]] کنار رفتهها و کنار گذاشته شدهها، بیچارهها، مأیوسان، تن به [[خواری]] دادگان، چاپلوسان و دینفروشان، معرفی کنند، خود را در ردیف [[یهود]] که مصداق {{متن قرآن|يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ}}<ref> مائده، آیه ۴۱.</ref> هستند، قرار دادهاند. به هر حال، [[منتظر واقعی]] هیچگاه در برابر [[رهبران]] فاسد و [[ستمگر]] خصوع نکرده و سر [[تسلیم]] فرو نمیآورد، بلکه دائم در [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حاکمان]] فاسد بسر میبرد و همیشه [[منتظر]] تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] اسلامی و در [[انتظار]] آیندهای روشن است»<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۲۱۱ - ۲۱۸.</ref>. | ::::#'''[[پایداری]] در برابر رهبرهای فاسد و [[مبارزه]] با [[فساد]]:''' یگانه یا مهمترین چیزی که [[مسلمانان]] را در برابر این وضع نگاه داشت و آنها را در حال اعتراض به اوضاع و تقاضای اجرای برنامههای اسلامی، [[شجاع]] و دلیر میکرد، [[وعدههای قرآن]] و [[پیامبر]] {{صل}} بود که: این [[دین]] از بین نمیرود و آینده برای [[اسلام]] است، [[اسلام]] عالمگیر و [[پرچم]] [[حکومت]] [[توحید]] و [[حق]] و [[عدل]] در سراسر [[جهان]] به اهتزار خواهد آمد. این وعدهها بود که [[مسلمانان]] را در برابر حوادثی مثل تسلط بنیامیه، جنگهای صلیبی، هجوم چنگیز و سرانجام، [[استعمار]] قرن اخیر، پایدار و شکیبا نگه داشت و [[مسلمانان]] را علیه آنان به [[جهاد]] و پیکار برانگیخت. این وعدهها که واقعیت آن را حقایق مسلم دینی و تاریخی صد در صد ثابت کرده است، همواره به [[مسلمانان]] نوید میداد که دور [[اسلام]] و روزگار آن به پایان نمیرسد و [[حکومت]]هایی مانند بنیامیه و بنیعباس، مظهر کمال [[پیشرفت]] و نمایش رژیم [[سیاسی]] و روش [[رهبری]] [[حق]] وعدالت [[اسلام]] نیستند و باید در [[انتظار]] آینده بود و عقب نشینی نکرد، ازمرزها و سنگرها [[حمایت]] و [[حفاظت]] کرد، تا آن عصر طلایی و دوران [[حکومت]] مطلقه [[حق]] و [[عدالت]] فرا رسد و موعد [[آخرالزمان]] که از دودمان [[پیغمبر اسلام]] و [[فرزند]] [[علی]] و [[فاطمه]] و نهمین [[فرزند]] سیدالشهداء [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و یگانه [[فرزند]] بیمانند [[حضرت]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} است ظاهر شود و تمام برنامههای [[اسلام]] را به [[اجرا]] درآورد. [[دنیا]] از این همه اضطرابات روز افزون، ناامنیها، افکار تضاد و رژیمهای رنگارنگ ظالمانه [[نجات]] یافته و در مهد امن و [[امان]] و [[اطمینان]] و اعتماد و [[اتحاد]] قرار بگیرد. [[مسلمان]] همیشه به سوی آینده مینگرد، هر وضعی که موجود باشد اگر چه نسبتاً خوب و عادلانه باشد او را قانع نمیکند و آن را نهایت کار و پایان راه نمیشمارد. در هر صورت و شرایطی، [[مسلمان]] [[ناامید]] نمیشود و [[وظیفه]] دارد که [[ظلم]] و [[فساد]] و [[تجاوز]] و [[جهل]] و خودکامگی و [[استضعاف]] را محکوم سازد و برای حصول هدفهای [[اسلام]]، کوشش و [[تلاش]] بیشتر نماید تا به سهم خود به [[اسلام]] عزیز به نوع [[بشر]] و [[جوامع]] متحیر و سرگردان و مضطرب، خدمتی انجام دهد. نشستن، [[تسلیم]] بودن، کنارهگیری کردن و تماشاگر صحنههای [[تباهی]] و [[فساد]] و [[فقر]] و [[انحطاط]] [[اخلاقی]] شدن، هرگز در [[اسلام]] جایز نبوده و بر [[مسلمان]] [[منتظر]]، [[مؤمن]] و [[متعهد]] روا نمیباشد و با [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} و [[فلسفه انتظار]] موافقت ندارد. [[انتظار]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] و [[مهدی]] [[موعود]]، علاوه بر ریشههای استوار مذهبی و اسلامی، دارای عالیترین فسلفه [[اجتماعی]] است. [[مسلمانان]] [[عقیده]] دارند که [[انقلاب]] [[اسلام]]، جهانگیر و پیروز میشود و عالم از این نابسمانیهای مدنیت منهای [[شرف]] و [[انسانیت]] [[نجات]] پیدا میکند و بازگشت به عقب و [[ارتداد]] و عقبگرد، خلاف اصل و خلاف [[نهضت]] [[انبیا]] و [[تعالیم]] [[اسلام]] است. اگر چه امروزه [[دنیا]] مادی به ظاهر رو به [[جاهلیت]] گذارده و اهداف عالی انسانی و [[حقیقت]] و [[فضیلت]] و ما به الأمتیاز [[بشر]] از حیوان، در بسیاری از [[جوامع]] فراموش شده، طغیان و [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و [[تجاوز]] و [[زور]] و استبداد و قلدری و استثمار و شهوترانی و نابکاری روز به روز رایجتر میشود؛ اگر چه الفاظ و کلمات [[صلح]]، [[عدالت]]، [[آزادی]]، [[مساوات]]، [[برادری]]، همکاری، [[تعاون]] و [[بشر]] [[دوستی]] را در معانی دیگر یا برای مقاصد دیگر به کار میبرند؛ اگر چه فاصله بین زورمندان و [[فرماندهان]] و زیردستان و فرمانبران هر روز زیادتر و رابطه آنها را با یکدیگر به رابطه دو [[انسان]] برابر هیچ شباهتی ندارد، ولی این توحش تا هر کجا برود و هزاران سال به عقب برگردد، چون خلاف خواستهای واقعی [[بشر]] و سیر کمالی او و خلاف [[عقیده]] و [[آرمان]] اوست، پیروز نمیشود و سرانجام، به شدیدترین وضعی سرکوب و ریشهکن خواهد شد. مسلمانی که با چنین [[فکر]] و [[عقیده]] [[آیندهنگری]] زندگی میکند، هرگز با گروههای فاسد و مشرکت خدانشناس همراه نمیشود و تا میتواند تقدم و نوگرایی و آینده بینی خود را حفظ کرده، ثابت و استوار به سوی [[هدف]] پیش میرود. او [[اطمینان]] دارد و به [[یقین]] میداند که بساط [[ظلم]] و [[فساد]] برچیده میشود، چرا که بر [[جامعه]] و بر [[فطرت]] [[بشر]] تحمیل شده است و آینده برای پرهیزگاران و [[زمین]] از آن شایستگان است: {{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>همانا زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش بخواهد به ارث میدهد و عاقبت از آن متقین است؛ اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>؛ بنابراین [[مسلمان]] [[تسلیم]] [[ظلم]] و [[فساد]] نمیشود و با [[ستمگران]] و مفسدان همکار و همراه و همصدا نخواهد شد. این اصل [[انتظار]] مانند یک [[قوه]] مبقیه و عامل بقا و [[پایداری]]، طرفداران [[حق]] وعدالت و [[اسلام]] خواهان حقیقی را در برابر تمام دستگاههای فشار، استبعاد، [[جهل]] و [[شرک]]، [[بشر]] پرستی و [[فساد]] انگیزی پایدار نگه میدارد و همواره بر روشنی و چراغ [[امیدواری]] [[منتظران]] و ثبات قدم و [[مقاومت]] آنها میافزاید و آنان را در انجام [[وظایف]]، شور و [[نشاط]] میدهد. این اصل [[انتظار]] است که در [[مبارزه]] [[حق]] و [[باطل]] صفوف طرفداران [[حق]] را فشردهتر و مقاومتر میکند و آنها را به [[نصرت]] [[خدا]] و [[فتح]] و [[ظفر]] نوید داده و گوش آنها را همواره با صداها نوید بخش [[قرآن]] آشنا میدارد: {{متن قرآن|قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ}}<ref>بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم؛ انعام، آیه ۱۵۸.</ref>؛ {{متن قرآن|فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ}}<ref>منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم؛ توبه، آیه ۵۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}<ref>منتظر باشید که من هم با شما منتظرم؛ اعراف، آیه ۷۱.</ref>؛ خاص و عام و [[شیعه]] و [[سنی]]، از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کردهاند که فرمود: {{عربی|"لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز، خداوند متعال، آن روز را طولانی فرماید تا بیرون آید مردی از فرزندان من که نامش نام من و کنیهاش کنیه من باشد، زمین را پر از عدل و قسط کند همچنان که از جور و ظلم پر شده باشد. </ref>. این [[انتظار]]، ضعف و سستی و مسامحه در انجام [[تکالیف]] و [[وظایف]] نیست، بلکه حرکت، [[نهضت]]، [[فداکاری]]، طرد [[انحراف]] و [[مبارزه]] با بازگشت به عقب و [[ارتداد]] است. اگر نادانان یا مغرضان آن را به طور دیگر [[تفسیر]] کرده و [[مکتب]] کنار رفتهها و کنار گذاشته شدهها، بیچارهها، مأیوسان، تن به [[خواری]] دادگان، چاپلوسان و دینفروشان، معرفی کنند، خود را در ردیف [[یهود]] که مصداق {{متن قرآن|يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ}}<ref> مائده، آیه ۴۱.</ref> هستند، قرار دادهاند. به هر حال، [[منتظر واقعی]] هیچگاه در برابر [[رهبران]] فاسد و [[ستمگر]] خصوع نکرده و سر [[تسلیم]] فرو نمیآورد، بلکه دائم در [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حاکمان]] فاسد بسر میبرد و همیشه [[منتظر]] تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] اسلامی و در [[انتظار]] آیندهای روشن است»<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۲۱۱ - ۲۱۸.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
::::::تنها چیزیکه میتواند در آنان [[روح]] [[امید]] بدمد، و به [[مقاومت]] و خویشتنداری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است، تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و [[اصلاح]] دیگران برنخواهند داشت. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را میتوان همواره بهعنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیطهای فاسد و گرفتارند، هرگز بدون [[امید]] نمیتوانند خویشتن را حفظ کنند. | ::::::تنها چیزیکه میتواند در آنان [[روح]] [[امید]] بدمد، و به [[مقاومت]] و خویشتنداری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است، تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و [[اصلاح]] دیگران برنخواهند داشت. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را میتوان همواره بهعنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیطهای فاسد و گرفتارند، هرگز بدون [[امید]] نمیتوانند خویشتن را حفظ کنند. | ||
::::::نتیجه اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که هرقدر [[دنیا]] فاسدتر میشود [[امید]] ظهورش بیشتر میگردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] [[بیم]] میکند، آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط مأیوس نمیشوند، بلکه وصول به [[هدف]] را در برابر خویش میبینند و کوشش آنان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب میگردد<ref> تفسیر موضوعی پیام قرآن، آیة اللّه مکارم شیرازی، ج ۹، ص ۴۴۷.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۵.</ref>. | ::::::نتیجه اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که هرقدر [[دنیا]] فاسدتر میشود [[امید]] ظهورش بیشتر میگردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] [[بیم]] میکند، آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط مأیوس نمیشوند، بلکه وصول به [[هدف]] را در برابر خویش میبینند و کوشش آنان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب میگردد<ref> تفسیر موضوعی پیام قرآن، آیة اللّه مکارم شیرازی، ج ۹، ص ۴۴۷.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۵.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
:::::#'''[[آمادگی]] همه جانبه:''' [[انتظار مصلح]] جهانی به طور قطع، به معنای آماده باش کامل فکری، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه ظلمها و نابسامانیها، شوخی نیست و نمیتواند کار سادهای باشد. آمادهباش برای چنین [[هدف]] بزرگی، باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به گستردگی و ژرفای آن باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. | :::::#'''[[آمادگی]] همه جانبه:''' [[انتظار مصلح]] جهانی به طور قطع، به معنای آماده باش کامل فکری، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه ظلمها و نابسامانیها، شوخی نیست و نمیتواند کار سادهای باشد. آمادهباش برای چنین [[هدف]] بزرگی، باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به گستردگی و ژرفای آن باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. | ||
:::::#'''مراقبت اجتماعی:''' [[منتظران راستین]] [[وظیفه]] دارند مراقب حال یک دیگر نیز باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که [[منتظر]] آنند، یک برنامه فردی نیست<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۳-۲۱۵.</ref>. | :::::#'''مراقبت اجتماعی:''' [[منتظران راستین]] [[وظیفه]] دارند مراقب حال یک دیگر نیز باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که [[منتظر]] آنند، یک برنامه فردی نیست<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۳-۲۱۵.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۰۳: | خط ۲۰۳: | ||
:::::#[[مقاومت]] در برابر [[انحرافات]] [[اجتماعی]]: از ثمرات [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، [[مقاومت]] [[منتظران]] در برابر هرگونه درد و [[رنج]] وانحرافات [[اجتماعی]] است. [[ایمان]] به [[پیروزی]] واعتقاد به شکوفائی [[جهان]]، اثرات [[تربیتی]] و [[اعتقادی]] دارد. [[اراده]] [[منتظران]] را در راستای نابودی و [[انحرافات]]، محکم و آهنین میسازد. در [[روایات]] هم [[ثواب]] و پاداشی فراوان برای کسانی که درد و [[رنج]] را تحمّل و با [[انحرافات]] [[مبارزه]] میکنند آمده است و فرموده: "هر که در [[روزگار غیبت]] [[قائم]] ما، بر [[ولایت]] ما [[استوار]] ماند [[خداوند]] [[پاداش]] هزار [[شهید]] به مانند [[شهیدان]] [[بدر]] و [[احد]] به وی عطا فرماید"<ref>میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هم فرموده: "پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و [[پاداش]] پنجاه نفر از شما را دارد. عرض کردند:ای [[پیامبر خدا]]{{صل}}! ما در [[بدر]] و [[احد]] و [[حنین]] با شما بودیم و [[قرآن]] در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر سر ایشان میآید بر سر شما بیاید مانند آنان [[صبر]] و شکیبائی نمیکنید"<ref>میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۱.</ref>. در پرتوی [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، مجاهدین [[جهان اسلام]] در برابر تمام [[انحرافات]] و فشارهایی که از سوی دنیای استکبار وارد میشود [[مقاومت]] میکنند و کوچکترین تزلزلی در [[اراده]] خود راه نمیدهند و برای [[زمینهسازی]] [[دولت حق]]، سر از پا نمیشناسند. | :::::#[[مقاومت]] در برابر [[انحرافات]] [[اجتماعی]]: از ثمرات [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، [[مقاومت]] [[منتظران]] در برابر هرگونه درد و [[رنج]] وانحرافات [[اجتماعی]] است. [[ایمان]] به [[پیروزی]] واعتقاد به شکوفائی [[جهان]]، اثرات [[تربیتی]] و [[اعتقادی]] دارد. [[اراده]] [[منتظران]] را در راستای نابودی و [[انحرافات]]، محکم و آهنین میسازد. در [[روایات]] هم [[ثواب]] و پاداشی فراوان برای کسانی که درد و [[رنج]] را تحمّل و با [[انحرافات]] [[مبارزه]] میکنند آمده است و فرموده: "هر که در [[روزگار غیبت]] [[قائم]] ما، بر [[ولایت]] ما [[استوار]] ماند [[خداوند]] [[پاداش]] هزار [[شهید]] به مانند [[شهیدان]] [[بدر]] و [[احد]] به وی عطا فرماید"<ref>میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هم فرموده: "پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و [[پاداش]] پنجاه نفر از شما را دارد. عرض کردند:ای [[پیامبر خدا]]{{صل}}! ما در [[بدر]] و [[احد]] و [[حنین]] با شما بودیم و [[قرآن]] در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر سر ایشان میآید بر سر شما بیاید مانند آنان [[صبر]] و شکیبائی نمیکنید"<ref>میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۱.</ref>. در پرتوی [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، مجاهدین [[جهان اسلام]] در برابر تمام [[انحرافات]] و فشارهایی که از سوی دنیای استکبار وارد میشود [[مقاومت]] میکنند و کوچکترین تزلزلی در [[اراده]] خود راه نمیدهند و برای [[زمینهسازی]] [[دولت حق]]، سر از پا نمیشناسند. | ||
:::::#ایجاد توازن بین [[ناامیدی]] و [[امید]]: [[روایات]] فراوانی از [[بشارت]] [[فرج]]، [[نصرت]] و [[پیروزی]] [[صالحان]] سخن میگویند چنانکه [[پیامبر]]{{صل}} فرمودهاند: [[مردم]] [[بشارت]] داده شدید به [[فرج]]، همانا (در) [[وعده خداوند]] خلاف نیست و قضایش رد نمیشود و او [[دانایی]] [[آگاه]] است و همانا [[فتح]] و [[پیروزی]] نزدیک است<ref>{{متن حدیث|"عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فَقَالَ مَعَاشِرَ الْمُؤْمِنِينَ أَبْشِرُوا بِالْفَرَجِ فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلَفُ وَ قَضَاؤُهُ لَا يُرَدُّ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ فَإِنَّ فَتْحَ اللَّهِ قَرِيبٌ"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۷.</ref>. نیز طبق [[روایات]] [[انحرافات]] گسترده در [[زندگی]] [[مردم]] در [[دوران غیبت کبری]] رخ میدهد. [[امام علی]]{{ع}} فرمودهاند: [[زمین]] پر از [[جور]] و [[ستم]] میشود تا جائی که کسی نتواند [[نام خدا]] را به زبان جاری کند مگر در پنهانی آنگاه [[خداوند]] [[قوم]] [[صالح]] و شایستهای را میآورد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید<ref>{{متن حدیث|"لَتُمْلَأَنَّ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ جَوْراً حَتَّى لَا يَقُولَ أَحَدٌ اللَّهَ إِلَّا مُسْتَخْفِياً، ثُمَّ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ صَالِحِينَ يَمْلَئُونَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"}}؛ کامل سلیمان، یومالخلاص، ص ۴۹۴.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: "هیچ زمانی پیش نمیآید جز اینکه زمان بعدی بدتر از آنست"<ref>کامل سلیمان، یومالخلاص، ص ۴۲۱.</ref>. هنگامی که زمانها را در نظر میگیریم و دورانهائی را که پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} بر [[مسلمانان]] گذشته، مورد مطالعه قرار میدهیم میبینیم که پایههای [[فتنهها]] عمیقتر و مخربتر گردیده است و با گذشت هر لحظه به اوج خود میرسد. [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: "زمانی بر [[مردم]] بیاید که [[انسان]] در آن روزگار، آرزوی [[مرگ]] میکند"<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "اهل زمانه دگرگون میشوند، بتپرستی یکبار دیگر رواج پیدا میکند، [[مؤمنان]] به [[سختی]] گرفتار میشوند، [[دلها]] را [[شک]] و [[تردید]] فرا میگیرد، رشته [[دین]] از گردن آنها خارج میشود و پیوند آنها با [[دین]] قطع میگردد"<ref>کامل سلیمان، یومالخلاص، پیشین، ص ۴۹۵.</ref> »<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص118-135.</ref>. | :::::#ایجاد توازن بین [[ناامیدی]] و [[امید]]: [[روایات]] فراوانی از [[بشارت]] [[فرج]]، [[نصرت]] و [[پیروزی]] [[صالحان]] سخن میگویند چنانکه [[پیامبر]]{{صل}} فرمودهاند: [[مردم]] [[بشارت]] داده شدید به [[فرج]]، همانا (در) [[وعده خداوند]] خلاف نیست و قضایش رد نمیشود و او [[دانایی]] [[آگاه]] است و همانا [[فتح]] و [[پیروزی]] نزدیک است<ref>{{متن حدیث|"عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فَقَالَ مَعَاشِرَ الْمُؤْمِنِينَ أَبْشِرُوا بِالْفَرَجِ فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلَفُ وَ قَضَاؤُهُ لَا يُرَدُّ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ فَإِنَّ فَتْحَ اللَّهِ قَرِيبٌ"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۷.</ref>. نیز طبق [[روایات]] [[انحرافات]] گسترده در [[زندگی]] [[مردم]] در [[دوران غیبت کبری]] رخ میدهد. [[امام علی]]{{ع}} فرمودهاند: [[زمین]] پر از [[جور]] و [[ستم]] میشود تا جائی که کسی نتواند [[نام خدا]] را به زبان جاری کند مگر در پنهانی آنگاه [[خداوند]] [[قوم]] [[صالح]] و شایستهای را میآورد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید<ref>{{متن حدیث|"لَتُمْلَأَنَّ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ جَوْراً حَتَّى لَا يَقُولَ أَحَدٌ اللَّهَ إِلَّا مُسْتَخْفِياً، ثُمَّ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ صَالِحِينَ يَمْلَئُونَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"}}؛ کامل سلیمان، یومالخلاص، ص ۴۹۴.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: "هیچ زمانی پیش نمیآید جز اینکه زمان بعدی بدتر از آنست"<ref>کامل سلیمان، یومالخلاص، ص ۴۲۱.</ref>. هنگامی که زمانها را در نظر میگیریم و دورانهائی را که پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} بر [[مسلمانان]] گذشته، مورد مطالعه قرار میدهیم میبینیم که پایههای [[فتنهها]] عمیقتر و مخربتر گردیده است و با گذشت هر لحظه به اوج خود میرسد. [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: "زمانی بر [[مردم]] بیاید که [[انسان]] در آن روزگار، آرزوی [[مرگ]] میکند"<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "اهل زمانه دگرگون میشوند، بتپرستی یکبار دیگر رواج پیدا میکند، [[مؤمنان]] به [[سختی]] گرفتار میشوند، [[دلها]] را [[شک]] و [[تردید]] فرا میگیرد، رشته [[دین]] از گردن آنها خارج میشود و پیوند آنها با [[دین]] قطع میگردد"<ref>کامل سلیمان، یومالخلاص، پیشین، ص ۴۹۵.</ref> »<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص118-135.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۳: | ||
:::::*'''[[بصیرت]]''': مؤمنِ [[منتظر]]، در تمامی اَبعاد، [[آمادگی]] پیدا میکند. یکی از آنها، [[آمادگی فکری]] است. نتیجه تلاش [[فکری]] مؤمنِ [[منتظر]]، [[بصیرت]] و [[آگاهی]] است. [[فتنهها]]، افزون بر این که [[غفلت]] میآورند، [[شبهه]] و [[تردید]] و تزلزل را نیز در افکار [[آدمی]] ایجاد میکنند و این [[فرزند]] [[انتظار]] است که چون به هوشیاری [[فکری]] رسیده، بیدار است و آماده شده است. او از زبان [[مهربان]] [[علی]] {{ع}} شنیده: {{متن حدیث|فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ}}<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۵۸.</ref>. او میداند که [[آیین]] [[تشیع]]، از آغاز گسترش، هماره مورد تاخت و تاز [[دشمنان]] قرار داشته و در [[عصر غیبت]]، به شدت آن افزوده شده است. آنان، عرصه را با [[غیبت]] [[صاحب]] [[دین]]، خالی دیده و در این [[فرصت]]، به [[گمراهی]] کردن [[مردم]] رو میآورند. او میداند که [[وظیفه]] دارد با تمام وجود به [[دفاع]] از [[آیین]] و [[آرمان]] آن [[حضرت]] برخیزد و به [[شبهات]] والقائات [[شیطانی]] [[دشمن]] پاسخ دهد. | :::::*'''[[بصیرت]]''': مؤمنِ [[منتظر]]، در تمامی اَبعاد، [[آمادگی]] پیدا میکند. یکی از آنها، [[آمادگی فکری]] است. نتیجه تلاش [[فکری]] مؤمنِ [[منتظر]]، [[بصیرت]] و [[آگاهی]] است. [[فتنهها]]، افزون بر این که [[غفلت]] میآورند، [[شبهه]] و [[تردید]] و تزلزل را نیز در افکار [[آدمی]] ایجاد میکنند و این [[فرزند]] [[انتظار]] است که چون به هوشیاری [[فکری]] رسیده، بیدار است و آماده شده است. او از زبان [[مهربان]] [[علی]] {{ع}} شنیده: {{متن حدیث|فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ}}<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۵۸.</ref>. او میداند که [[آیین]] [[تشیع]]، از آغاز گسترش، هماره مورد تاخت و تاز [[دشمنان]] قرار داشته و در [[عصر غیبت]]، به شدت آن افزوده شده است. آنان، عرصه را با [[غیبت]] [[صاحب]] [[دین]]، خالی دیده و در این [[فرصت]]، به [[گمراهی]] کردن [[مردم]] رو میآورند. او میداند که [[وظیفه]] دارد با تمام وجود به [[دفاع]] از [[آیین]] و [[آرمان]] آن [[حضرت]] برخیزد و به [[شبهات]] والقائات [[شیطانی]] [[دشمن]] پاسخ دهد. | ||
::::::[[شیعه]] [[منتظر]]، همراه [[تاریخ]] است و از آن درس میگیرد. او، قهرمان با وفای [[کربلا]] [[حضرت ابوالفضل]] {{ع}} را که به [[بصیرت]] رسیده بود<ref>{{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ...}} (مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت ابوالفضل).</ref>، سرمشق خود قرار میدهد»<ref>[[مجید حیدرینیک|حیدرینیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۸۷-۹۷.</ref>. | ::::::[[شیعه]] [[منتظر]]، همراه [[تاریخ]] است و از آن درس میگیرد. او، قهرمان با وفای [[کربلا]] [[حضرت ابوالفضل]] {{ع}} را که به [[بصیرت]] رسیده بود<ref>{{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ...}} (مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت ابوالفضل).</ref>، سرمشق خود قرار میدهد»<ref>[[مجید حیدرینیک|حیدرینیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۸۷-۹۷.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۳۵: | خط ۲۳۵: | ||
::::::اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاورند و باری را برنداشتند، چنانکه [[وظیفه]] چنین بود، آن وقت [[ظلم]] مملو خودش زمینهساز [[قسط]] و [[عدل]] میشود. {{متن حدیث|یَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}<ref> پر میکند زمین را از قسط و عدل همانطور که از ظلم و جور پر شده بود؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۴۹.</ref>. | ::::::اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاورند و باری را برنداشتند، چنانکه [[وظیفه]] چنین بود، آن وقت [[ظلم]] مملو خودش زمینهساز [[قسط]] و [[عدل]] میشود. {{متن حدیث|یَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}<ref> پر میکند زمین را از قسط و عدل همانطور که از ظلم و جور پر شده بود؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۴۹.</ref>. | ||
::::::میبینیم که سیاهی، زمینهساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]] چراغها افروخته میشوند. اینجا [[قرآن]] است که میفرماید: {{متن قرآن|جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ}}<ref>«حقّ آمد و باطل از میان رفت» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref> اگر [[حق]] را آوردی [[باطل]] میرود اما اگر حرکتی نداشتی [[باطل]] خود را سازمان میدهد و به میدان میآید. هرچند این هم یک اصل است که {{متن قرآن|إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}}<ref>«بیگمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref>. [[باطل]] از بین رفتنی است. [[باطل]] زمینههای [[فساد]] و نابودی را از پیش درخور دارد. زیرا کسی که خلاف قانونها و سنتهای [[حاکم]] بر هستی میرود ناچار نابود شدنی است»<ref>[[عزیزالله حیدری|حیدری، عزیزالله]]، [[انتظار و انسان معاصر (کتاب)|انتظار و انسان معاصر]]، ص91-98.</ref>. | ::::::میبینیم که سیاهی، زمینهساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]] چراغها افروخته میشوند. اینجا [[قرآن]] است که میفرماید: {{متن قرآن|جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ}}<ref>«حقّ آمد و باطل از میان رفت» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref> اگر [[حق]] را آوردی [[باطل]] میرود اما اگر حرکتی نداشتی [[باطل]] خود را سازمان میدهد و به میدان میآید. هرچند این هم یک اصل است که {{متن قرآن|إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}}<ref>«بیگمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref>. [[باطل]] از بین رفتنی است. [[باطل]] زمینههای [[فساد]] و نابودی را از پیش درخور دارد. زیرا کسی که خلاف قانونها و سنتهای [[حاکم]] بر هستی میرود ناچار نابود شدنی است»<ref>[[عزیزالله حیدری|حیدری، عزیزالله]]، [[انتظار و انسان معاصر (کتاب)|انتظار و انسان معاصر]]، ص91-98.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۵۱: | خط ۲۵۱: | ||
:::::## '''برخورداری از احساس [[امنیت]] با داشتن [[پناهگاه]] [[معنوی]]''': [[امنیت]] را نیز بسان [[امید]] میبایست نعمتی گرانقدر دانست که غالباً مورد [[غفلت]] [[مردم]] است. [[امنیت]]، گاه ظاهری و گاه [[باطنی]] است. باری؛ [[زمامداری]] که میان کاخ پوشیده از نگاهبانها و مراقبهای مختلف و با استفاده از مدرنترین ابزار [[حفاظت]] و اطلاعات، شب را به صبح میرساند، البته احساس [[آرامش]] و [[امنیت]] دارد. با اینحال، این [[امنیت]] ظاهری، سطحی و بسیار شکننده است؛ زیرا او میتواند همیشه رویکرد خطر را به سبب [[غفلت]] یا [[خیانت]] همراهان خود، محتمل بداند؛ اما [[امنیت]] از نوعی که برای [[مؤمنان]] [[وعده]] داده شده، [[امنیتی]] است [[حقیقی]]، ماندگار و زوال ناپذیر. [[قرآن]] در این باره میفرماید: آنها که [[ایمان]] آوردند و [[ایمان]] خود را با [[شرک]] و [[ستم]] نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست و آنها [[هدایت]] یافتگانند<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}} «آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲.</ref>. مؤمنی که دارای چنین احساس [[امنیتی]] است، ممکن است به ظاهر در امواج [[بلاها]] و [[فتنهها]] [[اسیر]] باشد؛ اما همچنان احساس [[امنیت]] و [[آرامش]] کند؛ بدین [[علت]] است که [[ابراهیم]]{{ع}} بیآنکه برخود بلرزد، با [[اطمینان]] کامل، پای به آتشگاه [[مشرکان]] گذاشت که برای نابودی او فراهم کرده بودند. [[امام حسین]]{{ع}} نیز به [[اذعان]] دشمنانش، با نزدیک شدن به لحظه [[شهادت]] و به رغم روبهرو شدن با دهها [[مصیبت]] شکننده، با آرامشی شگفتآفرین، یارانش را به [[استقامت]] [[دعوت]] میکرد و خود به استقبال [[شهادت]] رفت<ref>[[عبدالله بن عمار]] که ناظر رخدادهای [[روز عاشورا]] بود، چنین گفته است: {{عربی| فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ، قُتِلَ وَلَدُهُ وَ اهل بَيْتِهِ وَ صَحْبَهُ، أَرْبَطَ جَأْشاً مِنْهُ وَ لاَ امضي جِنَاناً وَ لاَ اجْرَأْ مُقَدَّماً...}} (البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۲۰۴؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۸۱). [[هلال بن نافع]] نیز میگوید: {{عربی| كُنْتُ وَاقِفاً نَحْوَ الحُسَيْنِ و هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ، وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَتِيلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَجْهاً وَ لاَ أنور وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْبَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ}} بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۷؛ حیاة الامام الحسین، ص۷.</ref>. [[راز]] این [[امنیت]] و [[آرامش]]، [[باور]] این نکته است که حوادث و رخدادهای هر چند تلخ، در حضور خداوندی رخ میدهد که دارای سه ویژگی ممتاز است: ۱. از تمام این [[مصائب]] و تلخیها بهتر از ما با خبر است؛ ۲. برای رفع این ابتلائات از هر جهت توانا است؛ ۳. به [[دلیل]] [[مهربانی]] به بندگانش، از [[لطف]] به آنان دریغ نمیورزد، مگر [[حکمت]] و مصلحتی دیگر در بین باشد. | :::::## '''برخورداری از احساس [[امنیت]] با داشتن [[پناهگاه]] [[معنوی]]''': [[امنیت]] را نیز بسان [[امید]] میبایست نعمتی گرانقدر دانست که غالباً مورد [[غفلت]] [[مردم]] است. [[امنیت]]، گاه ظاهری و گاه [[باطنی]] است. باری؛ [[زمامداری]] که میان کاخ پوشیده از نگاهبانها و مراقبهای مختلف و با استفاده از مدرنترین ابزار [[حفاظت]] و اطلاعات، شب را به صبح میرساند، البته احساس [[آرامش]] و [[امنیت]] دارد. با اینحال، این [[امنیت]] ظاهری، سطحی و بسیار شکننده است؛ زیرا او میتواند همیشه رویکرد خطر را به سبب [[غفلت]] یا [[خیانت]] همراهان خود، محتمل بداند؛ اما [[امنیت]] از نوعی که برای [[مؤمنان]] [[وعده]] داده شده، [[امنیتی]] است [[حقیقی]]، ماندگار و زوال ناپذیر. [[قرآن]] در این باره میفرماید: آنها که [[ایمان]] آوردند و [[ایمان]] خود را با [[شرک]] و [[ستم]] نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست و آنها [[هدایت]] یافتگانند<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}} «آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲.</ref>. مؤمنی که دارای چنین احساس [[امنیتی]] است، ممکن است به ظاهر در امواج [[بلاها]] و [[فتنهها]] [[اسیر]] باشد؛ اما همچنان احساس [[امنیت]] و [[آرامش]] کند؛ بدین [[علت]] است که [[ابراهیم]]{{ع}} بیآنکه برخود بلرزد، با [[اطمینان]] کامل، پای به آتشگاه [[مشرکان]] گذاشت که برای نابودی او فراهم کرده بودند. [[امام حسین]]{{ع}} نیز به [[اذعان]] دشمنانش، با نزدیک شدن به لحظه [[شهادت]] و به رغم روبهرو شدن با دهها [[مصیبت]] شکننده، با آرامشی شگفتآفرین، یارانش را به [[استقامت]] [[دعوت]] میکرد و خود به استقبال [[شهادت]] رفت<ref>[[عبدالله بن عمار]] که ناظر رخدادهای [[روز عاشورا]] بود، چنین گفته است: {{عربی| فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ، قُتِلَ وَلَدُهُ وَ اهل بَيْتِهِ وَ صَحْبَهُ، أَرْبَطَ جَأْشاً مِنْهُ وَ لاَ امضي جِنَاناً وَ لاَ اجْرَأْ مُقَدَّماً...}} (البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۲۰۴؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۸۱). [[هلال بن نافع]] نیز میگوید: {{عربی| كُنْتُ وَاقِفاً نَحْوَ الحُسَيْنِ و هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ، وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَتِيلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَجْهاً وَ لاَ أنور وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْبَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ}} بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۷؛ حیاة الامام الحسین، ص۷.</ref>. [[راز]] این [[امنیت]] و [[آرامش]]، [[باور]] این نکته است که حوادث و رخدادهای هر چند تلخ، در حضور خداوندی رخ میدهد که دارای سه ویژگی ممتاز است: ۱. از تمام این [[مصائب]] و تلخیها بهتر از ما با خبر است؛ ۲. برای رفع این ابتلائات از هر جهت توانا است؛ ۳. به [[دلیل]] [[مهربانی]] به بندگانش، از [[لطف]] به آنان دریغ نمیورزد، مگر [[حکمت]] و مصلحتی دیگر در بین باشد. | ||
:::::#'''آثار جامعهشناختی [[انتظار ظهور]] [[منجی]]''': [[انتظار ظهور]] [[منجی]]، بسان مفاهیمی همچون [[توکل]] یا [[زهد]]، گاه چنان غلط و نامناسب در اذهان شکل میگیرد که به جای آثار مثبت، پویا و حیاتبخش، پیامدهای تلخ و زیانبار بهویژه در بعد [[اجتماعی]] برای آن برشمرده میشود؛ درحالیکه [[روح]] و [[جان]] [[توکل]]، [[باور]] به عدم [[استقلال]] اسباب و [[علل]] ظاهری در تأثیرگذاری بدون حضور [[فیض]] و [[اذن الهی]] است که بالطبع هیچگاه با بطالت، بیعاری و رخوت دمساز نیست. به [[دلیل]] [[فهم]] نارسا [[گمان]] میشود [[توکل]]، به معنای [[تنبلی]] و رها کردن هرگونه تلاش و کوشش است»<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن]]، ص 104-114.</ref>. | :::::#'''آثار جامعهشناختی [[انتظار ظهور]] [[منجی]]''': [[انتظار ظهور]] [[منجی]]، بسان مفاهیمی همچون [[توکل]] یا [[زهد]]، گاه چنان غلط و نامناسب در اذهان شکل میگیرد که به جای آثار مثبت، پویا و حیاتبخش، پیامدهای تلخ و زیانبار بهویژه در بعد [[اجتماعی]] برای آن برشمرده میشود؛ درحالیکه [[روح]] و [[جان]] [[توکل]]، [[باور]] به عدم [[استقلال]] اسباب و [[علل]] ظاهری در تأثیرگذاری بدون حضور [[فیض]] و [[اذن الهی]] است که بالطبع هیچگاه با بطالت، بیعاری و رخوت دمساز نیست. به [[دلیل]] [[فهم]] نارسا [[گمان]] میشود [[توکل]]، به معنای [[تنبلی]] و رها کردن هرگونه تلاش و کوشش است»<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن]]، ص 104-114.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۶۳: | خط ۲۶۳: | ||
:::::*'''[[بصیرت]]:''' [[فتنهها]]، همانطور که در [[دل]]، «[[غفلت]] و تعلق» میآورند، در ذهن هم «[[شبهه]]» سبز میکنند و تو میمانی که با این همه [[قدرت]]، چهگونه میتوان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چه گونه میتوان برپا ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را به زیر پا گرفت. ولی نکته، همین است که اگر [[منتظران]]، اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آن وقت، [[ظلم]] مملو، خود، زمینهساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی، زمینهساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغها بارور میشوند<ref>تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۸</ref>. در سوره [[یوسف]] میخوانیم: {{متن قرآن|قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي}}<ref>«بگو راه من این است که دعوت به سوی خدا میکنم، براساس بصیرت، من و پیروان من، چنین هستند» آیه ۱۰۸ سوره یوسف</ref>. با بصیرتبخشی است که میتوان [[شیعیان]] [[منتظر]] را از [[طوفان]] [[فتنهها]] و [[شبههها]] رهایی بخشید و تواصی به [[حق]] کرد و توضیح داد که از مدار [[حق]] و [[صاحب]] زمان [[غفلت]] نورزند و جدا نشوند. اینجا است که [[امام هادی]] {{ع}} میفرماید: | :::::*'''[[بصیرت]]:''' [[فتنهها]]، همانطور که در [[دل]]، «[[غفلت]] و تعلق» میآورند، در ذهن هم «[[شبهه]]» سبز میکنند و تو میمانی که با این همه [[قدرت]]، چهگونه میتوان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چه گونه میتوان برپا ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را به زیر پا گرفت. ولی نکته، همین است که اگر [[منتظران]]، اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آن وقت، [[ظلم]] مملو، خود، زمینهساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی، زمینهساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغها بارور میشوند<ref>تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۸</ref>. در سوره [[یوسف]] میخوانیم: {{متن قرآن|قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي}}<ref>«بگو راه من این است که دعوت به سوی خدا میکنم، براساس بصیرت، من و پیروان من، چنین هستند» آیه ۱۰۸ سوره یوسف</ref>. با بصیرتبخشی است که میتوان [[شیعیان]] [[منتظر]] را از [[طوفان]] [[فتنهها]] و [[شبههها]] رهایی بخشید و تواصی به [[حق]] کرد و توضیح داد که از مدار [[حق]] و [[صاحب]] زمان [[غفلت]] نورزند و جدا نشوند. اینجا است که [[امام هادی]] {{ع}} میفرماید: | ||
::::::اگر پس از [[غیبت]] [[قائم]] شما، از [[دانشمندان]] کسانی نباشند که [[مردم]] را به سوی [[امام زمان]] {{ع}} بالا بخوانند و به جانب او [[راهنمایی]] کنند و با برهانهای خدایی، از دیناش پاسداری کنند و [[بندگان]] ضعیف [[خدا]] را از شبکههای [[ابلیس]] و [[یاران]] او، و از دامهای [[دشمنان اهل بیت]] طلا که زمام [[دل]] [[ضعیفان]] [[شیعه]] را گرفتهاند، همچون که سکان [[کشتی]] را رهایی بخشند، کسی به جای نمیماند، مگر این که از [[دین خدا]] برگردد. چنین دانشمندانی، نزد [[خداوند]]، از گروه برتران به شمار میآیند<ref>تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.منیة المرید (نقل از امام مهدی حماسه ای از نور محمد باقر صدر ص۹) و اینگونه باید [[دانشمندان]]، مهندسی [[اجتماعی]] خود را در جهت حفظ و بقای [[شیعه]] و [[زمینهسازی ظهور]] به جریان اندازند و راه را بر [[شیاطین]] ببندند و از بصیرتی [[برتر]] و جلوتر از آنان بهرهمند باشند: {{متن حدیث|وَ بصرنا عَلَى مَا نکائده بِهِ}}<ref>صحیفه سجادیه</ref>؛ خدایا بصیرتی بر ما [[عنایت]] کن که [[شیطان]] را [[کید]] و [[نیرنگ]] کنیم. [[انتظار]] راهبردی است برای [[دوران غیبت]] که با «[[فرج]]»، تنیدگی و [[پیوستگی]] دارد. [[امام سجاد]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اَعْظَمِ الْعَمَلِ}}<ref>کمال الدین ج ۱ ص ۵۸۸</ref> [[انتظار فرج]]، خود، بزرگترین [[فرج]] است. بهکارگیری درست [[ادبیات]] [[انتظار]]، خود، [[فرج]] و [[گشایش]] را برای [[منتظران]] به ارمغان خواهد آورد»<ref>[[صادق سهرابی|سهرابی، صادق]]، [[با انتظار در خیمهاش درآییم (کتاب)|با انتظار در خیمهاش درآییم]]، ص؟.</ref>. | ::::::اگر پس از [[غیبت]] [[قائم]] شما، از [[دانشمندان]] کسانی نباشند که [[مردم]] را به سوی [[امام زمان]] {{ع}} بالا بخوانند و به جانب او [[راهنمایی]] کنند و با برهانهای خدایی، از دیناش پاسداری کنند و [[بندگان]] ضعیف [[خدا]] را از شبکههای [[ابلیس]] و [[یاران]] او، و از دامهای [[دشمنان اهل بیت]] طلا که زمام [[دل]] [[ضعیفان]] [[شیعه]] را گرفتهاند، همچون که سکان [[کشتی]] را رهایی بخشند، کسی به جای نمیماند، مگر این که از [[دین خدا]] برگردد. چنین دانشمندانی، نزد [[خداوند]]، از گروه برتران به شمار میآیند<ref>تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.منیة المرید (نقل از امام مهدی حماسه ای از نور محمد باقر صدر ص۹) و اینگونه باید [[دانشمندان]]، مهندسی [[اجتماعی]] خود را در جهت حفظ و بقای [[شیعه]] و [[زمینهسازی ظهور]] به جریان اندازند و راه را بر [[شیاطین]] ببندند و از بصیرتی [[برتر]] و جلوتر از آنان بهرهمند باشند: {{متن حدیث|وَ بصرنا عَلَى مَا نکائده بِهِ}}<ref>صحیفه سجادیه</ref>؛ خدایا بصیرتی بر ما [[عنایت]] کن که [[شیطان]] را [[کید]] و [[نیرنگ]] کنیم. [[انتظار]] راهبردی است برای [[دوران غیبت]] که با «[[فرج]]»، تنیدگی و [[پیوستگی]] دارد. [[امام سجاد]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اَعْظَمِ الْعَمَلِ}}<ref>کمال الدین ج ۱ ص ۵۸۸</ref> [[انتظار فرج]]، خود، بزرگترین [[فرج]] است. بهکارگیری درست [[ادبیات]] [[انتظار]]، خود، [[فرج]] و [[گشایش]] را برای [[منتظران]] به ارمغان خواهد آورد»<ref>[[صادق سهرابی|سهرابی، صادق]]، [[با انتظار در خیمهاش درآییم (کتاب)|با انتظار در خیمهاش درآییم]]، ص؟.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۸۶: | خط ۲۸۶: | ||
:::::#مرزهای [[دوستی]] و [[دشمنی]]، | :::::#مرزهای [[دوستی]] و [[دشمنی]]، | ||
:::::#استتار»<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[گفتمانهای انتظار (مقاله)|گفتمانهای انتظار]]، ص 104-114.</ref>. | :::::#استتار»<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[گفتمانهای انتظار (مقاله)|گفتمانهای انتظار]]، ص 104-114.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۹۹: | خط ۲۹۹: | ||
:::::#انگیزهسازی برای [[اعمال]]. | :::::#انگیزهسازی برای [[اعمال]]. | ||
::::::[[انتظار]] با تنظیم و مهندسی [[فکر]] [[منتظر]]، [[فکر]] عمیق و صحیح [[دینی]] را در او شکل میدهد و برای او بستری نظاممند برای حل [[شبههها]] میسازد و او را از اتلاف [[عمر]] در پیچ و [[خم]] شبهههای [[فکری]] و شهوتهای عملی [[نجات]] میدهد. [[انتظار]] با بازسازی [[روحیه]] [[منتظر]]، ظرفیت او را در برابر [[گرفتاریها]] و رویارویی با مشکلات افزایش میدهد. [[روح]] وی را همچون کوهی میسازد که در مقابل تندبادهای حوادث [[خم]] به ابرو نمیآورد. از سوی دیگر در [[فرصت]] [[انتظار]]، طرحها و برنامهها پرورش مییابند، تئوریها پخته میشوند، پراکندهکاریها و دوبارهکاری هاو بیهودگیها به کمترین اندازه میرسند و سرانجام در سایه [[انتظار]]، انگیزههای نیرومند شکل میگیرند و عملها را زاییده و قوت میبخشند و به خمودیها و سستیها پایان میدهند»<ref>[[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۹۰.</ref>. | ::::::[[انتظار]] با تنظیم و مهندسی [[فکر]] [[منتظر]]، [[فکر]] عمیق و صحیح [[دینی]] را در او شکل میدهد و برای او بستری نظاممند برای حل [[شبههها]] میسازد و او را از اتلاف [[عمر]] در پیچ و [[خم]] شبهههای [[فکری]] و شهوتهای عملی [[نجات]] میدهد. [[انتظار]] با بازسازی [[روحیه]] [[منتظر]]، ظرفیت او را در برابر [[گرفتاریها]] و رویارویی با مشکلات افزایش میدهد. [[روح]] وی را همچون کوهی میسازد که در مقابل تندبادهای حوادث [[خم]] به ابرو نمیآورد. از سوی دیگر در [[فرصت]] [[انتظار]]، طرحها و برنامهها پرورش مییابند، تئوریها پخته میشوند، پراکندهکاریها و دوبارهکاری هاو بیهودگیها به کمترین اندازه میرسند و سرانجام در سایه [[انتظار]]، انگیزههای نیرومند شکل میگیرند و عملها را زاییده و قوت میبخشند و به خمودیها و سستیها پایان میدهند»<ref>[[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۹۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۱۹: | خط ۳۱۹: | ||
:::::#'''همجواری با [[اهل بیت]]{{عم}} در [[بهشت]]:''' یکی از نعمتهای بزرگ و [[معنوی]] در [[بهشت]]، همجواری با [[رسول گرامی اسلام]] و [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} است. [[فضیلت انتظار]] نه تنها فوائد و [[برکات]] [[دنیایی]] فراوان دارد، بلکه در [[آخرت]] نیز [[انسان]] را به همجواری و همزیستی با [[پیامبر]]{{صل}} نائل میسازد. [[حضرت صادق]]{{ع}} فرمودند: "هر کس [[منتظر]] أمر ([[حکومت]] و [[دولت]]) ما باشد و بر آزارها و [[رعب]] و وحشتی که به او میرسد، [[شکیبایی]] کند فردا در زمره ما باشد" <ref>{{متن حدیث|أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا}}الکافی: ۸ / ۳۷ / ۷.</ref>. | :::::#'''همجواری با [[اهل بیت]]{{عم}} در [[بهشت]]:''' یکی از نعمتهای بزرگ و [[معنوی]] در [[بهشت]]، همجواری با [[رسول گرامی اسلام]] و [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} است. [[فضیلت انتظار]] نه تنها فوائد و [[برکات]] [[دنیایی]] فراوان دارد، بلکه در [[آخرت]] نیز [[انسان]] را به همجواری و همزیستی با [[پیامبر]]{{صل}} نائل میسازد. [[حضرت صادق]]{{ع}} فرمودند: "هر کس [[منتظر]] أمر ([[حکومت]] و [[دولت]]) ما باشد و بر آزارها و [[رعب]] و وحشتی که به او میرسد، [[شکیبایی]] کند فردا در زمره ما باشد" <ref>{{متن حدیث|أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا}}الکافی: ۸ / ۳۷ / ۷.</ref>. | ||
:::::#'''رشد [[عقلانی]] و [[فهم]] رشدیافته:''' [[امام سجاد]]{{ع}} میفرماید:"ای أبوخالد به درستی که أهل [[زمان غیبت]] او که امامتش را [[باور]] دارند و [[منتظر ظهور]] اویند از [[مردم]] همه زمانها بهترند، زیرا که [[خداوند]] تبارک و تعالی آن چنان [[عقلها]] و فهمها و شناختی به آنها [[عنایت]] کرده که [[غیبت]] نزد آنان همچون دیدن باشد و آنها را در آن زمان به منزله کسانی قرار داده است که در پیشگاه [[رسول خدا]]{{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] کردهاند، آنان به [[حق]] مخلصانند و [[راستی]] که [[شیعیان]] ما هستند و دعوتکنندگان به [[دین]] [[خدای عزوجل]] در پنهان و آشکار میباشند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ{{ع}}: يَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ، الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ، أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ{{ع}}: انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص320.</ref>»<ref>[[مهدی نیلیپور|نیلیپور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص 77-89.</ref>. | :::::#'''رشد [[عقلانی]] و [[فهم]] رشدیافته:''' [[امام سجاد]]{{ع}} میفرماید:"ای أبوخالد به درستی که أهل [[زمان غیبت]] او که امامتش را [[باور]] دارند و [[منتظر ظهور]] اویند از [[مردم]] همه زمانها بهترند، زیرا که [[خداوند]] تبارک و تعالی آن چنان [[عقلها]] و فهمها و شناختی به آنها [[عنایت]] کرده که [[غیبت]] نزد آنان همچون دیدن باشد و آنها را در آن زمان به منزله کسانی قرار داده است که در پیشگاه [[رسول خدا]]{{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] کردهاند، آنان به [[حق]] مخلصانند و [[راستی]] که [[شیعیان]] ما هستند و دعوتکنندگان به [[دین]] [[خدای عزوجل]] در پنهان و آشکار میباشند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ{{ع}}: يَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ، الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ، أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ{{ع}}: انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص320.</ref>»<ref>[[مهدی نیلیپور|نیلیپور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص 77-89.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۳۰: | خط ۳۳۰: | ||
:::::#'''ذکر:''' همانطور که مشکلات و [[مصائب]] و حوادث در میان هست، همینطور [[فتنهها]] و جلوهها و وسوسهها و زینتها در میان هست و ناچار هر کدام از این [[فتنهها]] و جلوهها و وسوسهها و زینتها، [[دل]] را میلرزاند و [[غفلت]] را میپروراند. در نتیجه مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] میشوند و با جرعهای گلوگیر از پای میافتند. در کتاب اختصاص روایتی هست که نشان میدهد پس از [[رسول]] و [[هجوم]] [[فتنه]]، آنهم فتنههایی به سیاهی شبهای تاریک، همه بازگشتند جز [[سلمان]] که تا ساعتی در او چیزهایی آمد که گرفتار رنجی در گردنش شد و جز [[ابوذر]] که تا ظهر در او حالتی آمد که گرفتار شتر برهنه و ریختن گوشت از پاها شد و جز [[مقداد]] که حتی لحظهای هم [[شک]] نکرد و حالت او دگرگون نشد. چشم در چشم [[علی]] داشت و [[انتظار]] میکشید تا چه زمانی [[دستور]] دهد و او [[اجرا]] نماید. {{متن حدیث|عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى يَرْفَعُهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ مِنْهُ إِلَى ارْتِفَاعِ النَّهَارِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ أَنْ وُجِئَ فِي عُنُقِهِ حَتَّى صُيِّرَتْ كَهَيْئَةِ السِّلْعَةِ حَمْرَاءَ وَ أَبُو ذَرٍّ كَانَ مِنْهُ إِلَى وَقْتِ الظُّهْرِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ إِلَى أَنْ سَلَّطَ عَلَيْهِ عُثْمَانَ حَتَّى حَمَلَهُ عَلَى قَتَبٍ وَ أَكَلَ لَحْمَ أَلْيَتَيْهِ وَ طَرَدَهُ عَنْ جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَأَمَّا الَّذِي لَمْ يَتَغَيَّرْ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا طَرْفَةَ عَيْنٍ فَالْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ لَمْ يَزَلْ قَائِماً قَابِضاً عَلَى قَائِمِ السَّيْفِ عَيْنَاهُ فِي عَيْنَيْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} يَنْتَظِرُ مَتَى يَأْمُرُهُ فَيَمْضِي}}<ref>الاختصاص، شیخ مفید، ص ۹. طبع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.</ref>. البته این [[روایات]] خدشهای در [[عظمت]] این بزرگان نمیآورد، بل از [[سختی]] [[هجوم]] [[فتنهها]] میگوید. وگرنه [[شک]] و حالت اینها، در [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] او نبود، که تعجب از تقدیر است و عدم [[تحمل]] [[قدر]]، آنهم تا ساعتی و یا ساعاتی. و عذابی که برای این حالت آمده چه در گردن و چه در پا، نشان [[عظمت]] اینهایی است که اینگونه جرمهاشان بزرگ میشود و [[عذاب]] میشوند. در حالی که ما تمامی جرمها را داریم و عذابی هم نیست که ما سالک نیستم و شتاب نداریم. برای آنها که سرعت [[نور]] و یا بیشتر دارند، کمترین لرزه کیلومترها [[انحراف]] است. اما برای ما که در جا ایستادهایم و [[فرمان]] را میچرخانیم، اینهمه گردش و [[انحراف]]، جز چند متر و چند سانتی متر حاصلی نمیآورد. [[جرم]] ما توقف ماست و مجازات آنها به خاطر سرعت سیر و مقدار سلوکشان. [[راستی]] که [[تحمل]] [[قدر]] سنگین است. تو میبینی در یک شب سه [[شمشیر]] بلند میشود، یکی بر فرق [[علی]] مینشیند و او را به [[شهادت]] میرساند و یکی کمر [[معاویه]] را میدرد و او را از [[نسل]] میاندازد و یکی بر فرق [[نایب]] [[عمروعاص]] میافتد و [[عمروعاص]] سالم میماند. و تو میگویی کاش [[علی]] میماند و آنها میرفتند. آخر چرا؟ آخر!! کاش... این همه نشان میدهد که تو [[خیال]] میکنی تمامی عوالم در همین چند روز و چند سال [[دنیا]] خلاصه شده و [[خیال]] میکنی که [[هدف]]، [[پیروزی]] و [[قدرت]] و تسلط [[حق]] است. در حالی که [[هدف]]، ایجاد زمینه برای [[انتخاب]] است تا {{متن قرآن|مَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.</ref>، هر کس که خواست راه را بیابد و حرکت کند. همین. [[هدف]]، امکان [[انتخاب]] است، نه تسلط و [[قدرت]]. و همین تفاوت در دید، [[رضایت]] به [[قدر]] و [[اطمینان]] به [[قدر]] را فراهم میسازد، که در [[زیارت امین الله]] میخوانی؛ {{متن حدیث|اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت امین الله.</ref>. آنچه باعث امن و [[رضایت]] میشود و آنچه که از غفلتها و چنبره [[فتنهها]] و جلوهها و زینتها و وسوسهها میرهاند، همین ذکر است که از [[هجوم]] وساوس و [[فتنهها]] پی به [[ارزشها]] ببری و به جای [[غفلت]] به [[بصیرت]] برسی، که در [[سوره اعراف]] [[آیه]] ۲۰۱ آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران چون دمدمهای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد میکنند و ناگاه دیدهور میشوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref>. کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیدهاند و در کلاس [[اطاعت]] نشستهاند آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه تنگ کند و [[شیاطین]] آنها را محاصره نمایند، در این هنگام متذکر میشوند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به خود میآیند و به [[بصیرت]] میرسند و راه را در میان [[شبهات]] مییابند. و [[راستی]] را که [[خدا]] چگونه [[هدایت]] میکند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] میفرماید و آنها را در میان [[شبهات]] [[راهنمایی]] مینماید. و این بهره کسانی است که آمادهباشی داشتهاند و [[انتظار]] میکشیدهاند. | :::::#'''ذکر:''' همانطور که مشکلات و [[مصائب]] و حوادث در میان هست، همینطور [[فتنهها]] و جلوهها و وسوسهها و زینتها در میان هست و ناچار هر کدام از این [[فتنهها]] و جلوهها و وسوسهها و زینتها، [[دل]] را میلرزاند و [[غفلت]] را میپروراند. در نتیجه مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] میشوند و با جرعهای گلوگیر از پای میافتند. در کتاب اختصاص روایتی هست که نشان میدهد پس از [[رسول]] و [[هجوم]] [[فتنه]]، آنهم فتنههایی به سیاهی شبهای تاریک، همه بازگشتند جز [[سلمان]] که تا ساعتی در او چیزهایی آمد که گرفتار رنجی در گردنش شد و جز [[ابوذر]] که تا ظهر در او حالتی آمد که گرفتار شتر برهنه و ریختن گوشت از پاها شد و جز [[مقداد]] که حتی لحظهای هم [[شک]] نکرد و حالت او دگرگون نشد. چشم در چشم [[علی]] داشت و [[انتظار]] میکشید تا چه زمانی [[دستور]] دهد و او [[اجرا]] نماید. {{متن حدیث|عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى يَرْفَعُهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ مِنْهُ إِلَى ارْتِفَاعِ النَّهَارِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ أَنْ وُجِئَ فِي عُنُقِهِ حَتَّى صُيِّرَتْ كَهَيْئَةِ السِّلْعَةِ حَمْرَاءَ وَ أَبُو ذَرٍّ كَانَ مِنْهُ إِلَى وَقْتِ الظُّهْرِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ إِلَى أَنْ سَلَّطَ عَلَيْهِ عُثْمَانَ حَتَّى حَمَلَهُ عَلَى قَتَبٍ وَ أَكَلَ لَحْمَ أَلْيَتَيْهِ وَ طَرَدَهُ عَنْ جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَأَمَّا الَّذِي لَمْ يَتَغَيَّرْ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا طَرْفَةَ عَيْنٍ فَالْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ لَمْ يَزَلْ قَائِماً قَابِضاً عَلَى قَائِمِ السَّيْفِ عَيْنَاهُ فِي عَيْنَيْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} يَنْتَظِرُ مَتَى يَأْمُرُهُ فَيَمْضِي}}<ref>الاختصاص، شیخ مفید، ص ۹. طبع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.</ref>. البته این [[روایات]] خدشهای در [[عظمت]] این بزرگان نمیآورد، بل از [[سختی]] [[هجوم]] [[فتنهها]] میگوید. وگرنه [[شک]] و حالت اینها، در [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] او نبود، که تعجب از تقدیر است و عدم [[تحمل]] [[قدر]]، آنهم تا ساعتی و یا ساعاتی. و عذابی که برای این حالت آمده چه در گردن و چه در پا، نشان [[عظمت]] اینهایی است که اینگونه جرمهاشان بزرگ میشود و [[عذاب]] میشوند. در حالی که ما تمامی جرمها را داریم و عذابی هم نیست که ما سالک نیستم و شتاب نداریم. برای آنها که سرعت [[نور]] و یا بیشتر دارند، کمترین لرزه کیلومترها [[انحراف]] است. اما برای ما که در جا ایستادهایم و [[فرمان]] را میچرخانیم، اینهمه گردش و [[انحراف]]، جز چند متر و چند سانتی متر حاصلی نمیآورد. [[جرم]] ما توقف ماست و مجازات آنها به خاطر سرعت سیر و مقدار سلوکشان. [[راستی]] که [[تحمل]] [[قدر]] سنگین است. تو میبینی در یک شب سه [[شمشیر]] بلند میشود، یکی بر فرق [[علی]] مینشیند و او را به [[شهادت]] میرساند و یکی کمر [[معاویه]] را میدرد و او را از [[نسل]] میاندازد و یکی بر فرق [[نایب]] [[عمروعاص]] میافتد و [[عمروعاص]] سالم میماند. و تو میگویی کاش [[علی]] میماند و آنها میرفتند. آخر چرا؟ آخر!! کاش... این همه نشان میدهد که تو [[خیال]] میکنی تمامی عوالم در همین چند روز و چند سال [[دنیا]] خلاصه شده و [[خیال]] میکنی که [[هدف]]، [[پیروزی]] و [[قدرت]] و تسلط [[حق]] است. در حالی که [[هدف]]، ایجاد زمینه برای [[انتخاب]] است تا {{متن قرآن|مَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.</ref>، هر کس که خواست راه را بیابد و حرکت کند. همین. [[هدف]]، امکان [[انتخاب]] است، نه تسلط و [[قدرت]]. و همین تفاوت در دید، [[رضایت]] به [[قدر]] و [[اطمینان]] به [[قدر]] را فراهم میسازد، که در [[زیارت امین الله]] میخوانی؛ {{متن حدیث|اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت امین الله.</ref>. آنچه باعث امن و [[رضایت]] میشود و آنچه که از غفلتها و چنبره [[فتنهها]] و جلوهها و زینتها و وسوسهها میرهاند، همین ذکر است که از [[هجوم]] وساوس و [[فتنهها]] پی به [[ارزشها]] ببری و به جای [[غفلت]] به [[بصیرت]] برسی، که در [[سوره اعراف]] [[آیه]] ۲۰۱ آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران چون دمدمهای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد میکنند و ناگاه دیدهور میشوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref>. کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیدهاند و در کلاس [[اطاعت]] نشستهاند آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه تنگ کند و [[شیاطین]] آنها را محاصره نمایند، در این هنگام متذکر میشوند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به خود میآیند و به [[بصیرت]] میرسند و راه را در میان [[شبهات]] مییابند. و [[راستی]] را که [[خدا]] چگونه [[هدایت]] میکند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] میفرماید و آنها را در میان [[شبهات]] [[راهنمایی]] مینماید. و این بهره کسانی است که آمادهباشی داشتهاند و [[انتظار]] میکشیدهاند. | ||
:::::#'''[[بصیرت]]:''' [[فتنهها]] همانطور که در [[دل]]، [[غفلت]] و تعلق میآورند در ذهن هم [[شبهه]] سبز میکنند و تو میمانی که با این همه [[قدرت]] چگونه میتوان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چگونه میتوان بر پای ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را، به زیر پا گرفت. ولی نکته همین است که اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آنوقت [[ظلم]] مملو، خود زمینهساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی زمینهساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغها بارور میشوند. و از آن طرف، مهم امکانات و قدرتها نیست، که مهم انگشتی است که آنها را به چرخ میاندازد و مهم اعصابی است که انگشتها را میگرداند و مهم، مغز و قلبی است که بر این همه [[فرمان]] میراند. آنجا که این دو مرکز بمباران شد و [[قذف]] [[رعب]] و [[القاء]] [[رعب]] شد، داستان همان میشود که آنها خود با دست خود، حصون و قلعههاشان را خراب کنند، که [[خدا]] از آنجایی که حسابش را نمیکردند به سراغ آنها آمد و دلهاشان را با [[ترس]] گرفت<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}} «اوست که کافران اهل کتاب را از خانههایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمیکردید که بیرون روند و (خودشان) گمان میکردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمیبردند بدیشان رسید و در دلهایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند؛ پس ای دیدهوران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>. میگویی چگونه این [[ترس]] شکل میگیرد؟ در سوره [[آل عمران]] هست؛ {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ به زودی [[ترس]] را در [[دل]] آنها میریزیم، {{متن قرآن|بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا}}<ref>«زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار میدهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ و این [[ترس]]، از [[شرک]] آنها و پراکنده شدن نیروهای [[باطنی]] آنها و بتهای بی شمار آنها مایه میگیرد. و این [[شرک]] و [[ترس]] و [[اضطراب]] و التهاب علامتهایی است که از همین امروز، [[انسان]] [[مقتدر]] و نیرومند را محاصره کرده و او را در بند کشیده است»<ref>[[علی صفایی حایری|صفایی حایری؛ علی]]، [[تو میآیی (کتاب)|تو میآیی]]، ص 26 -32.</ref>. | :::::#'''[[بصیرت]]:''' [[فتنهها]] همانطور که در [[دل]]، [[غفلت]] و تعلق میآورند در ذهن هم [[شبهه]] سبز میکنند و تو میمانی که با این همه [[قدرت]] چگونه میتوان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چگونه میتوان بر پای ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را، به زیر پا گرفت. ولی نکته همین است که اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آنوقت [[ظلم]] مملو، خود زمینهساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی زمینهساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغها بارور میشوند. و از آن طرف، مهم امکانات و قدرتها نیست، که مهم انگشتی است که آنها را به چرخ میاندازد و مهم اعصابی است که انگشتها را میگرداند و مهم، مغز و قلبی است که بر این همه [[فرمان]] میراند. آنجا که این دو مرکز بمباران شد و [[قذف]] [[رعب]] و [[القاء]] [[رعب]] شد، داستان همان میشود که آنها خود با دست خود، حصون و قلعههاشان را خراب کنند، که [[خدا]] از آنجایی که حسابش را نمیکردند به سراغ آنها آمد و دلهاشان را با [[ترس]] گرفت<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}} «اوست که کافران اهل کتاب را از خانههایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمیکردید که بیرون روند و (خودشان) گمان میکردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمیبردند بدیشان رسید و در دلهایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند؛ پس ای دیدهوران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>. میگویی چگونه این [[ترس]] شکل میگیرد؟ در سوره [[آل عمران]] هست؛ {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ به زودی [[ترس]] را در [[دل]] آنها میریزیم، {{متن قرآن|بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا}}<ref>«زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار میدهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ و این [[ترس]]، از [[شرک]] آنها و پراکنده شدن نیروهای [[باطنی]] آنها و بتهای بی شمار آنها مایه میگیرد. و این [[شرک]] و [[ترس]] و [[اضطراب]] و التهاب علامتهایی است که از همین امروز، [[انسان]] [[مقتدر]] و نیرومند را محاصره کرده و او را در بند کشیده است»<ref>[[علی صفایی حایری|صفایی حایری؛ علی]]، [[تو میآیی (کتاب)|تو میآیی]]، ص 26 -32.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۳۸: | خط ۳۳۸: | ||
::::::آقای '''[[معصوم علی قنبری]]'''، در مقاله ''«[[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[معصوم علی قنبری]]'''، در مقاله ''«[[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«مهمترین فایده [[انتظار]] با توجه به فرمایشات [[ائمه معصومین]]، این است که فرد از حالا به [[فکر]] [[اصلاح]] و [[تزکیه نفس]] و سامان بخشیدن به خود و [[جامعه]] خود میافتد و برای رسیدن به آن [[هدف]] بزرگ از هیچ کوشش و تلاشی فروگذار نخواهد کرد. اثر این [[انتظار]] این است که [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] را در برابر ناملایمات و [[فسادها]] بیمه میکند و [[انسان]] را دلگرم و با [[نشاط]] نگه میدارد. [[انتظار]] است که باعث میشود که [[روح]] [[یأس]] و بدبینی و حالت [[شکست]] و ناکامی از وجود [[انسان]] برطرف شود و دائماً برای نیل به [[هدف]] عالیه کوشش کند و یک لحظه غافل نشود. اثر [[انتظار]] این است که: باعث میشود فرد [[مسلمان]] دائماً مشغول فرایض [[واجب]] خود باشد و از [[منکرات]] و [[محرمات]] در پرهیز باشد و فریضه [[امر به معروف و نهی از منکر]] را یکی از بزرگترین فرایض و [[واجبات]] است را انجام دهد. پس از حالا باید [[انتظار]] کشید و بیشتر [[امیدوار]] بود. [[امید]] برای [[پیروزی]] حتمی و کامل [[حق]] بر [[باطل]] [[انتظار]] برای اجرای [[حق]] و [[عدالت]] و [[امید]] برای از بین رفتن [[ظلم و جور]] شخص [[منتظر]] باید با تمام وجودش فریاد بزند {{عربی|يَا حُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ عَجِّلْ عَلَى ظُهُورِك}} نه اینکه گفتارش با عملش منافات داشته باشد. از همین جهت مرحوم [[سید بن طاووس]] از چنین انسانهایی درد دارد، و در کتاب، "[[کشف المحجة لثمرة المهجه]]" خطاب به فرزندش [[محمد]] میفرماید: و از آن جمله مکرر دیدهایم افرادی را که اگر اسبی یا درهمی و دیناری از آن مفقود شود، ظاهر و [[باطن]] ایشان یکباره متوجه آن چیز میشود. و در پیدا کردن آن کمال سعی و [[جدیت]] را میکنند. اما ندیدهایم در تأخیر [[ظهور]] آن [[حضرت]] {{ع}} و عقب افتادن [[اصلاح]] [[اسلام]] و [[ایمان]] و [[مسلمین]] و از بین رفتن [[کفار]] و ظالمین به قدری که به این چیزهای ناچیز علاقهمند هستند، علاقه داشته باشند و به اندازهای که برای از دست دادن این اشیاء متأثر میشوند برای آن [[حضرت]] متأثر نیستند، پس کسی که حال او چنین است چگونه ادعا میکند که عارف به [[حق]] [[خدا]] و [[رسول]] {{صل}} و [[معتقد به امامت]] آن [[حضرت]] است، و چگونه ادعای [[موالات]] آن [[حضرت]] و تشریف فرمایی حضرتش را مبالغه میکند؟ و از آن جمله اینکه از آن افرادی که اظهار میکنند و [[منتظر]] [[ریاست]] و [[ظهور]] آن هستند و انفاذ [[احکام]] [[امامت]] آن جناب را [[واجب]] میدانند کسانی را دیدهایم که اگر [[سلطان]] یا امیری از [[دشمنان]] آن [[حضرت]] و منکرین [[امامت]] او، به آنان محبتی کند و آنان را مشمول [[عنایت]] خود قرار دهد به او علاقهمند میشوند و [[محبت]] او را در [[قلب]] خود میدهند و آرزوی بقای او را دارند و به حدی به وی متوجه میگردند که از طلب [[مهدی]] {{ع}} باز میمانند و [[واجبات]] خود را فراموش کنند که از آن جمله است آرزوی [[عزل]] آن [[والی]] و [[امیر]] [[باطل]]<ref>کشف المحجه، ص ۱۹۲.</ref>»<ref>[[معصوم علی قنبری|قنبری، معصوم علی]]، [[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن]]، ص 88-89.</ref>. | ::::::«مهمترین فایده [[انتظار]] با توجه به فرمایشات [[ائمه معصومین]]، این است که فرد از حالا به [[فکر]] [[اصلاح]] و [[تزکیه نفس]] و سامان بخشیدن به خود و [[جامعه]] خود میافتد و برای رسیدن به آن [[هدف]] بزرگ از هیچ کوشش و تلاشی فروگذار نخواهد کرد. اثر این [[انتظار]] این است که [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] را در برابر ناملایمات و [[فسادها]] بیمه میکند و [[انسان]] را دلگرم و با [[نشاط]] نگه میدارد. [[انتظار]] است که باعث میشود که [[روح]] [[یأس]] و بدبینی و حالت [[شکست]] و ناکامی از وجود [[انسان]] برطرف شود و دائماً برای نیل به [[هدف]] عالیه کوشش کند و یک لحظه غافل نشود. اثر [[انتظار]] این است که: باعث میشود فرد [[مسلمان]] دائماً مشغول فرایض [[واجب]] خود باشد و از [[منکرات]] و [[محرمات]] در پرهیز باشد و فریضه [[امر به معروف و نهی از منکر]] را یکی از بزرگترین فرایض و [[واجبات]] است را انجام دهد. پس از حالا باید [[انتظار]] کشید و بیشتر [[امیدوار]] بود. [[امید]] برای [[پیروزی]] حتمی و کامل [[حق]] بر [[باطل]] [[انتظار]] برای اجرای [[حق]] و [[عدالت]] و [[امید]] برای از بین رفتن [[ظلم و جور]] شخص [[منتظر]] باید با تمام وجودش فریاد بزند {{عربی|يَا حُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ عَجِّلْ عَلَى ظُهُورِك}} نه اینکه گفتارش با عملش منافات داشته باشد. از همین جهت مرحوم [[سید بن طاووس]] از چنین انسانهایی درد دارد، و در کتاب، "[[کشف المحجة لثمرة المهجه]]" خطاب به فرزندش [[محمد]] میفرماید: و از آن جمله مکرر دیدهایم افرادی را که اگر اسبی یا درهمی و دیناری از آن مفقود شود، ظاهر و [[باطن]] ایشان یکباره متوجه آن چیز میشود. و در پیدا کردن آن کمال سعی و [[جدیت]] را میکنند. اما ندیدهایم در تأخیر [[ظهور]] آن [[حضرت]] {{ع}} و عقب افتادن [[اصلاح]] [[اسلام]] و [[ایمان]] و [[مسلمین]] و از بین رفتن [[کفار]] و ظالمین به قدری که به این چیزهای ناچیز علاقهمند هستند، علاقه داشته باشند و به اندازهای که برای از دست دادن این اشیاء متأثر میشوند برای آن [[حضرت]] متأثر نیستند، پس کسی که حال او چنین است چگونه ادعا میکند که عارف به [[حق]] [[خدا]] و [[رسول]] {{صل}} و [[معتقد به امامت]] آن [[حضرت]] است، و چگونه ادعای [[موالات]] آن [[حضرت]] و تشریف فرمایی حضرتش را مبالغه میکند؟ و از آن جمله اینکه از آن افرادی که اظهار میکنند و [[منتظر]] [[ریاست]] و [[ظهور]] آن هستند و انفاذ [[احکام]] [[امامت]] آن جناب را [[واجب]] میدانند کسانی را دیدهایم که اگر [[سلطان]] یا امیری از [[دشمنان]] آن [[حضرت]] و منکرین [[امامت]] او، به آنان محبتی کند و آنان را مشمول [[عنایت]] خود قرار دهد به او علاقهمند میشوند و [[محبت]] او را در [[قلب]] خود میدهند و آرزوی بقای او را دارند و به حدی به وی متوجه میگردند که از طلب [[مهدی]] {{ع}} باز میمانند و [[واجبات]] خود را فراموش کنند که از آن جمله است آرزوی [[عزل]] آن [[والی]] و [[امیر]] [[باطل]]<ref>کشف المحجه، ص ۱۹۲.</ref>»<ref>[[معصوم علی قنبری|قنبری، معصوم علی]]، [[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن]]، ص 88-89.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۵۳: | خط ۳۵۳: | ||
:::::#'''[[مقاومت]] در برابر [[فساد محیط]]:''' یکی از اثرات مهم اصل [[انتظار]] آن است که فرد را از [[تسلیم]] شدن در برابر آلودگیها و حل شدن در [[فساد محیط]] و خودباختگی در مقابل انواع عوامل منحرف کننده داخلی و خارجی باز میدارد. طبق [[روایات]] زیادی، در دوره [[غیبت امام زمان]]{{ع}} عوامل [[انحراف]] و موانع پایبندی به [[ارزشهای الهی]] آنچنان افزایش پیدا میکند که اغلب [[مردم]] به جهت [[ضعف ایمان]] و [[وسوسه]] [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] به [[فساد]] و [[تباهی]] کشیده میشوند. در چنین شرایطی یکی از عوامل مهمی که میتواند [[انسان]] را به [[خویشتنداری]] [[دعوت]] کند [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است که اصل [[انتظار]] به آن دلالت دارد<ref>روزنامه قدس، ت ۷۹/۶/۱۷.</ref>. | :::::#'''[[مقاومت]] در برابر [[فساد محیط]]:''' یکی از اثرات مهم اصل [[انتظار]] آن است که فرد را از [[تسلیم]] شدن در برابر آلودگیها و حل شدن در [[فساد محیط]] و خودباختگی در مقابل انواع عوامل منحرف کننده داخلی و خارجی باز میدارد. طبق [[روایات]] زیادی، در دوره [[غیبت امام زمان]]{{ع}} عوامل [[انحراف]] و موانع پایبندی به [[ارزشهای الهی]] آنچنان افزایش پیدا میکند که اغلب [[مردم]] به جهت [[ضعف ایمان]] و [[وسوسه]] [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] به [[فساد]] و [[تباهی]] کشیده میشوند. در چنین شرایطی یکی از عوامل مهمی که میتواند [[انسان]] را به [[خویشتنداری]] [[دعوت]] کند [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است که اصل [[انتظار]] به آن دلالت دارد<ref>روزنامه قدس، ت ۷۹/۶/۱۷.</ref>. | ||
::::::بنابراین [[انتظار ظهور امام زمان]]{{ع}} از نظر روانی، [[انسان]] را در مقابل امواج سهمگین [[فساد]] و آلودگی، مقاوم میسازد و از حل شدن وی در آلودگی محیط جلوگیری میکند. در صورت وجود یک برنامه منسجم، در زمینه [[احیا]] و گسترش [[فرهنگ انتظار]] میتوان با [[شبیخون]] [[فرهنگی]] [[دشمنان]]، که مخصوصا [[روح]] و [[اندیشه]] قشر [[جوان]] را [[هدف]] قرار داده، مقابله کرد »<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۲۵-۱۳۰.</ref>. | ::::::بنابراین [[انتظار ظهور امام زمان]]{{ع}} از نظر روانی، [[انسان]] را در مقابل امواج سهمگین [[فساد]] و آلودگی، مقاوم میسازد و از حل شدن وی در آلودگی محیط جلوگیری میکند. در صورت وجود یک برنامه منسجم، در زمینه [[احیا]] و گسترش [[فرهنگ انتظار]] میتوان با [[شبیخون]] [[فرهنگی]] [[دشمنان]]، که مخصوصا [[روح]] و [[اندیشه]] قشر [[جوان]] را [[هدف]] قرار داده، مقابله کرد »<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۲۵-۱۳۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۷۷: | خط ۳۷۷: | ||
::::::آری! [[امام مهدی]]{{ع}} در چنین انتظاری به سر میبرد و با چنین ایمانی در این شب یلدای زندگی، استوار و تزلزل ناپذیر [[ایستاده]] است و [[جامعه]] [[منتظر]] و [[امت]] چشم به راه نیز باید این ویژگیها را در [[امام]] [[موعود]] و [[منتظر]] خویش، نیک بشناسد، و تا حد امکان مانند خود او در [[انتظار]] باشد»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۳-۸۵.</ref>. | ::::::آری! [[امام مهدی]]{{ع}} در چنین انتظاری به سر میبرد و با چنین ایمانی در این شب یلدای زندگی، استوار و تزلزل ناپذیر [[ایستاده]] است و [[جامعه]] [[منتظر]] و [[امت]] چشم به راه نیز باید این ویژگیها را در [[امام]] [[موعود]] و [[منتظر]] خویش، نیک بشناسد، و تا حد امکان مانند خود او در [[انتظار]] باشد»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۳-۸۵.</ref>. | ||
:::::*«[[اهل سنت]] گرچه اصل [[انتظار فرج]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} را قبول دارند، ولی [[اعتقاد]] به ولادت او ندارند، ولی [[شیعه]] [[امامیه]] و برخی دیگر از [[مذاهب اسلامی]] و غیر اسلامی به [[انتظار ظهور]] شخصی به عنوان [[منجی]] نشسته اند که او موجود است و ناظر اعمال و [[رفتار]] و گرفتاریهای [[مسلمانان]] است. این نوع [[انتظار]] به طور قطع و حتم، اثرات بیشتری در زنده نگه داشتن [[جامعه]] و ایجاد [[روح]] و [[امید]] بیشتر دارد؛ زیرا کسی که [[معتقد]] به اصل [[فرج]] است بدون آنکه [[نجات دهنده]] را در قید حیات و در کنار خود ببیند و او را احساس کند و ناظر اعمال خود بداند، چندان تأثیری در وجود او ندارد، بر خلاف کسی که [[معتقد]] است او زنده بوده و بر تمام احوالش ناظر است، و هنگام گرفتاریهای شدید به فریاد او خواهد رسید. به طور حتم [[اعتقاد]] به چنین [[منجی]] و [[انتظار]] چنین شخصی تأثیر بسزایی در روحیه [[انسان]] [[منتظر]] دارد، تأثیری که قابل مقایسه با تأثیر نوع اول نیست. لذا [[شیعه]] به جهت [[اعتقاد]] به این چنین انتظاری همیشه در طول [[تاریخ]] خود زنده بوده و هیچ گاه با این همه فشارها که بر او وارد شده [[امید]] خود را از دست نداده است. [[شیعه]] همیشه خویش را در کنار [[منجی]] و [[مصلح]] خود احساس میکند و این نوع احساس آثار تربیتی و ایمانی بیشتری دارد.»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۹۵، ۹۶.</ref>. | :::::*«[[اهل سنت]] گرچه اصل [[انتظار فرج]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} را قبول دارند، ولی [[اعتقاد]] به ولادت او ندارند، ولی [[شیعه]] [[امامیه]] و برخی دیگر از [[مذاهب اسلامی]] و غیر اسلامی به [[انتظار ظهور]] شخصی به عنوان [[منجی]] نشسته اند که او موجود است و ناظر اعمال و [[رفتار]] و گرفتاریهای [[مسلمانان]] است. این نوع [[انتظار]] به طور قطع و حتم، اثرات بیشتری در زنده نگه داشتن [[جامعه]] و ایجاد [[روح]] و [[امید]] بیشتر دارد؛ زیرا کسی که [[معتقد]] به اصل [[فرج]] است بدون آنکه [[نجات دهنده]] را در قید حیات و در کنار خود ببیند و او را احساس کند و ناظر اعمال خود بداند، چندان تأثیری در وجود او ندارد، بر خلاف کسی که [[معتقد]] است او زنده بوده و بر تمام احوالش ناظر است، و هنگام گرفتاریهای شدید به فریاد او خواهد رسید. به طور حتم [[اعتقاد]] به چنین [[منجی]] و [[انتظار]] چنین شخصی تأثیر بسزایی در روحیه [[انسان]] [[منتظر]] دارد، تأثیری که قابل مقایسه با تأثیر نوع اول نیست. لذا [[شیعه]] به جهت [[اعتقاد]] به این چنین انتظاری همیشه در طول [[تاریخ]] خود زنده بوده و هیچ گاه با این همه فشارها که بر او وارد شده [[امید]] خود را از دست نداده است. [[شیعه]] همیشه خویش را در کنار [[منجی]] و [[مصلح]] خود احساس میکند و این نوع احساس آثار تربیتی و ایمانی بیشتری دارد.»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۹۵، ۹۶.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۸۹: | خط ۳۸۹: | ||
:::::#'''عامل بقای [[جامعه]]:''' نه تنها از دید [[اسلام]]، بلکه در طرحی کلی و عمومی و در سطحی جهانی این [[امید]] و این [[انتظار]] است که عامل بقای [[نسل]] و حیات [[جامعه]] است. اگر آن نبود، نه مادری به [[تربیت]] فرزندش [[همت]] میگماشت، نه پدری به تلاش معاش برای [[فرزندان]] میپرداخت و نه [[مجاهد]] و سربازی خود را در کام [[مرگ]] میانداخت. [[انتظار]] به [[انسانها]] دید وسیعی میبخشد و آن اینکه اگر امروز [[مرگ]] است و ناکامی است، اگر امروز [[محرومیت]] و [[رنج]] و [[شکنجه]] است فردائی پدید خواهد آمد که در آن [[تاریکی]]، نابسامانی، [[ظلم و ستم]] نباشد. اگر امروز، او [[جان]] میبازد و [[خون]] میدهد، این دو فانیشدنی و تباهیپذیر نیستند. سرانجام این آبیاریهای از [[خون]] نهال حیات [[جامعه]] را برومند میکند، رشدش میدهد، تا به [[شادابی]] و سبزی و گل برسد و میوه دهد. آن سربازی که در معرکه وارد میشود و در طریق [[مرگ]] گام برمیدارد، آن سخنور با جراتی که به روشنگری [[جامعه]] میپردازد و بالاخره آن انسانی که رنجهای درراه [[هدف]] را متحمل میشود و دست از تلاش باز نمیدارد، و یا ارعابها، و تهدیدها و تطمیعها او را نمیلرزاند، [[منتظر]] و [[امیدوار]] است، [[امید]] دارد به این امر که اهدافش روزی [[جامعه]] عمل بپوشند و فردای [[جامعه]] روشن و دور از هرگونه خلل گردد. | :::::#'''عامل بقای [[جامعه]]:''' نه تنها از دید [[اسلام]]، بلکه در طرحی کلی و عمومی و در سطحی جهانی این [[امید]] و این [[انتظار]] است که عامل بقای [[نسل]] و حیات [[جامعه]] است. اگر آن نبود، نه مادری به [[تربیت]] فرزندش [[همت]] میگماشت، نه پدری به تلاش معاش برای [[فرزندان]] میپرداخت و نه [[مجاهد]] و سربازی خود را در کام [[مرگ]] میانداخت. [[انتظار]] به [[انسانها]] دید وسیعی میبخشد و آن اینکه اگر امروز [[مرگ]] است و ناکامی است، اگر امروز [[محرومیت]] و [[رنج]] و [[شکنجه]] است فردائی پدید خواهد آمد که در آن [[تاریکی]]، نابسامانی، [[ظلم و ستم]] نباشد. اگر امروز، او [[جان]] میبازد و [[خون]] میدهد، این دو فانیشدنی و تباهیپذیر نیستند. سرانجام این آبیاریهای از [[خون]] نهال حیات [[جامعه]] را برومند میکند، رشدش میدهد، تا به [[شادابی]] و سبزی و گل برسد و میوه دهد. آن سربازی که در معرکه وارد میشود و در طریق [[مرگ]] گام برمیدارد، آن سخنور با جراتی که به روشنگری [[جامعه]] میپردازد و بالاخره آن انسانی که رنجهای درراه [[هدف]] را متحمل میشود و دست از تلاش باز نمیدارد، و یا ارعابها، و تهدیدها و تطمیعها او را نمیلرزاند، [[منتظر]] و [[امیدوار]] است، [[امید]] دارد به این امر که اهدافش روزی [[جامعه]] عمل بپوشند و فردای [[جامعه]] روشن و دور از هرگونه خلل گردد. | ||
:::::#'''[[عامل رشد]] و [[اصلاح]]:''' و بالاخره [[انتظار]] عامل [[اصلاح]] و در نتیجه رشد [[جامعه]] است. آن کس که دیدش دید خوشبینی نسبت به [[آینده]] است و میداند سرانجام [[جهان]] [[خوشبختی]] و سعادتمندی است میکوشد هر چه سریعتر آن نقطه دور را نزدیک سازد و خود و فرزندانش از آن بهره گیرند. بر این اساس امر بمعروفها، [[نهی]] از منکرها، [[دعوت]] به خیرها، خیرخواهیها [[نیکو]] توجیه میشوند. مخصوصاً در جنبه [[دینی]] این امر رشد میکند بدان نظر که برای آن پاداشی هم در نظر گرفته شده و [[انسان]] مذهبی انجام این امور را بهعنوان یک [[وظیفه]] میداند. به هنگامی که این جنبهها در جامعهای توسعه یابد خود به خود موجبات [[اصلاح جامعه]] و حداقل زمینه بازداری [[جامعه]] از سقوط و [[انحراف]] و لغزشها پدید میآید و [[جامعه]] به سوی [[اصلاح]] سوق پیدا خواهد کرد. [[انتظار]] از این دید [[عامل رشد]] است و [[انبیاء]] کوشیدهاند از این راه [[اقدام]] کنند. ما در مسأله [[دعوت]] [[انبیاء]] و اقدامات [[مصلحان]] این جنبهها را به عیان میبینیم آنچنان که در [[اسلام]] اساس تبلیغهای اصلاحی [[جامعه]] بر این مبنا قراردارد. همه جا سخن از [[پیروزی]] [[حق]] و [[عدل]] و [[شکست]] [[لشکر]] [[شیطان]] است و همه جا [[تشویق]] به [[سازندگی]] [[جامعه]] و [[نجات]] دادن [[مردم]] از [[تباهیها]] و [[فسادها]] است»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص41-46.</ref>. | :::::#'''[[عامل رشد]] و [[اصلاح]]:''' و بالاخره [[انتظار]] عامل [[اصلاح]] و در نتیجه رشد [[جامعه]] است. آن کس که دیدش دید خوشبینی نسبت به [[آینده]] است و میداند سرانجام [[جهان]] [[خوشبختی]] و سعادتمندی است میکوشد هر چه سریعتر آن نقطه دور را نزدیک سازد و خود و فرزندانش از آن بهره گیرند. بر این اساس امر بمعروفها، [[نهی]] از منکرها، [[دعوت]] به خیرها، خیرخواهیها [[نیکو]] توجیه میشوند. مخصوصاً در جنبه [[دینی]] این امر رشد میکند بدان نظر که برای آن پاداشی هم در نظر گرفته شده و [[انسان]] مذهبی انجام این امور را بهعنوان یک [[وظیفه]] میداند. به هنگامی که این جنبهها در جامعهای توسعه یابد خود به خود موجبات [[اصلاح جامعه]] و حداقل زمینه بازداری [[جامعه]] از سقوط و [[انحراف]] و لغزشها پدید میآید و [[جامعه]] به سوی [[اصلاح]] سوق پیدا خواهد کرد. [[انتظار]] از این دید [[عامل رشد]] است و [[انبیاء]] کوشیدهاند از این راه [[اقدام]] کنند. ما در مسأله [[دعوت]] [[انبیاء]] و اقدامات [[مصلحان]] این جنبهها را به عیان میبینیم آنچنان که در [[اسلام]] اساس تبلیغهای اصلاحی [[جامعه]] بر این مبنا قراردارد. همه جا سخن از [[پیروزی]] [[حق]] و [[عدل]] و [[شکست]] [[لشکر]] [[شیطان]] است و همه جا [[تشویق]] به [[سازندگی]] [[جامعه]] و [[نجات]] دادن [[مردم]] از [[تباهیها]] و [[فسادها]] است»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص41-46.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۹۷: | خط ۳۹۷: | ||
::::::آقای '''[[امیر مهدی حکیمی]]'''، در کتاب ''«[[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[امیر مهدی حکیمی]]'''، در کتاب ''«[[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«اگر [[انتظار]]، انتظاری [[راستین]] باشد، برای [[منتظر]] دو پدیده را به ارمغان خواهد آورد: ١- [[عشق]] به [[عدالت]]. ۲- [[عشق]] به اجراکننده [[عدالت]]. اگر [[عشق]] به [[عدالت]] و [[عشق]] به [[مجری عدالت]] به عنوان پیش شرط لازم مشارکت در آن انقلابِ بزرگ، در [[مردمان]] و اجتماعات پدید آمد، [[پیش از ظهور]] و در دوران [[انتظار]]، [[مردمان]] عدالتگرا و دادپیشه بار میآیند و خویش را به آنچه [[دوست]] دارند و در سر پروراندهاند نزدیکتر خواهد ساخت و [[اندیشه]] و عمل خود را در آن جهتها [[هدایت]] خواهند کرد و برای برقراری این [[عدالت]] در [[جامعه]] خواهند کوشید تا امکان حضور در [[جامعه]] [[صالحان]] و [[نیکان]] وجود داشته باشد. و از آنجا که [[قرآن]] دوران [[حکومت امام مهدی]] را دوران «عباد [[صالح]]» معرفی کرده است، باید در دوران [[انتظار]]، [[صالحان]] و معیارهای [[صالح]] و [[شایستگی]] به وجود آید. پس باید پیش از [[انتظار فرج]]، [[شایستگی]] [[فرج]] را به وجود آورد؛ آنگاه [[منتظر]] [[انقلاب]] بزرگ [[امام مهدی]]{{ع}} شد. بنابراین، [[مردمان]] [[ستمپیشه]] و قانونگریز و منافعطلب و خودخواه، چگونه میتوانند [[دادگر]] و [[عدالت]] [[دوست]] و قانونگرا و [[انسان]] [[دوست]] باشند! چنین چیزی ممکن نیست»<ref>[[امیر مهدی حکیمی|حکیمی، امیر مهدی]]، [[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]، ص ۳۰.</ref>. | ::::::«اگر [[انتظار]]، انتظاری [[راستین]] باشد، برای [[منتظر]] دو پدیده را به ارمغان خواهد آورد: ١- [[عشق]] به [[عدالت]]. ۲- [[عشق]] به اجراکننده [[عدالت]]. اگر [[عشق]] به [[عدالت]] و [[عشق]] به [[مجری عدالت]] به عنوان پیش شرط لازم مشارکت در آن انقلابِ بزرگ، در [[مردمان]] و اجتماعات پدید آمد، [[پیش از ظهور]] و در دوران [[انتظار]]، [[مردمان]] عدالتگرا و دادپیشه بار میآیند و خویش را به آنچه [[دوست]] دارند و در سر پروراندهاند نزدیکتر خواهد ساخت و [[اندیشه]] و عمل خود را در آن جهتها [[هدایت]] خواهند کرد و برای برقراری این [[عدالت]] در [[جامعه]] خواهند کوشید تا امکان حضور در [[جامعه]] [[صالحان]] و [[نیکان]] وجود داشته باشد. و از آنجا که [[قرآن]] دوران [[حکومت امام مهدی]] را دوران «عباد [[صالح]]» معرفی کرده است، باید در دوران [[انتظار]]، [[صالحان]] و معیارهای [[صالح]] و [[شایستگی]] به وجود آید. پس باید پیش از [[انتظار فرج]]، [[شایستگی]] [[فرج]] را به وجود آورد؛ آنگاه [[منتظر]] [[انقلاب]] بزرگ [[امام مهدی]]{{ع}} شد. بنابراین، [[مردمان]] [[ستمپیشه]] و قانونگریز و منافعطلب و خودخواه، چگونه میتوانند [[دادگر]] و [[عدالت]] [[دوست]] و قانونگرا و [[انسان]] [[دوست]] باشند! چنین چیزی ممکن نیست»<ref>[[امیر مهدی حکیمی|حکیمی، امیر مهدی]]، [[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]، ص ۳۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۱۰: | خط ۴۱۰: | ||
:::::#شکوفایی علوم دینی | :::::#شکوفایی علوم دینی | ||
:::::#ایجاد انقلابهاس سیاسی در جوامع»<ref>[[حسن عبدیپور|عبدیپور، حسن]]، [[ نقش اجتماعی انتظار (کتاب)|نقش اجتماعی انتظار]]، ص 6-8.</ref>. | :::::#ایجاد انقلابهاس سیاسی در جوامع»<ref>[[حسن عبدیپور|عبدیپور، حسن]]، [[ نقش اجتماعی انتظار (کتاب)|نقش اجتماعی انتظار]]، ص 6-8.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۲۵: | خط ۴۲۵: | ||
:::::*'''در جوار [[الهی]]''': در حدیثی دیگر، [[امام رضا]] [[صبر]] و [[انتظار فرج]] را ستوده است و با توجه به [[آیات قرآن]]، به معیت [[خداوند]] با منتظران استشهاد نموده است: {{متن حدیث| مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref> {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ۱۲۹.</ref>؛ چه نیکوست صبر و انتظار فرج! آیا قول [[خداوند متعال]] را نشنیدهاید که میفرماید: "[[منتظر]] باشید که من با شما منتظرم". و همچنین، قول [[خداوند متعال]] که میفرماید: "پس، [[منتظر]] باشید که من با شما از منتظرانم". | :::::*'''در جوار [[الهی]]''': در حدیثی دیگر، [[امام رضا]] [[صبر]] و [[انتظار فرج]] را ستوده است و با توجه به [[آیات قرآن]]، به معیت [[خداوند]] با منتظران استشهاد نموده است: {{متن حدیث| مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref> {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ۱۲۹.</ref>؛ چه نیکوست صبر و انتظار فرج! آیا قول [[خداوند متعال]] را نشنیدهاید که میفرماید: "[[منتظر]] باشید که من با شما منتظرم". و همچنین، قول [[خداوند متعال]] که میفرماید: "پس، [[منتظر]] باشید که من با شما از منتظرانم". | ||
نیکویی [[انتظار فرج]] از آن جهت است که [[خداوند]] خود را از منتظران خوانده و اینکه با همه [[منتظران]] همراه است. لذا، چه نیکوست انتظاری که [[انسان]] خود را همراه [[خداوند متعال]] احساس کند»<ref>[[سید علی موسوی|موسوی، سید علی]]، [[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]، ص ۲۳۶.</ref>. | نیکویی [[انتظار فرج]] از آن جهت است که [[خداوند]] خود را از منتظران خوانده و اینکه با همه [[منتظران]] همراه است. لذا، چه نیکوست انتظاری که [[انسان]] خود را همراه [[خداوند متعال]] احساس کند»<ref>[[سید علی موسوی|موسوی، سید علی]]، [[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]، ص ۲۳۶.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۳۳: | خط ۴۳۳: | ||
::::::آقای '''[[محمد رضا شرفی جم]]'''، در مقاله ''«[[آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالشهای جدید خانواده (مقاله)|آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالشهای جدید خانواده]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد رضا شرفی جم]]'''، در مقاله ''«[[آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالشهای جدید خانواده (مقاله)|آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالشهای جدید خانواده]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[حضرت]] [[امام سجاد]]{{ع}} میفرماید: "[[انتظار فرج]] بزرگترین راه برای [[گشایش]] معضلات و مشکلات است"<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ٢٩، ص ١٣٠.</ref>. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که در [[انتظار حضرت مهدی]]{{ع}} بودن، کلید حل مشکلات و [[نجات]] از [[غم]] و [[اندوه]] است<ref>عربان، رسول، ترسیم آفتاب، ص ٢٢۴.</ref>؛ زیرا چنین انتظاری به معنای عمل به وظایفی است که [[دوران ظهور]] را نزدیک میکند و شرایط را برای پایان [[غیبت]] مساعد میسازد؛ این دسته از امور به مفهوم [[عمل به واجبات]] و ترک [[محرمات]] است. در بیانات [[رسول اکرم]]{{صل}} آمده است که عمل به فرایض دینی، فرد را به مرحله [[باتقواترین]] افراد میرساند<ref>محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج ١٠، ص ۶٢۵.</ref>. پایبندی [[خانواده]] [[مهدوی]] به [[آموزههای دینی]] و در رأس همه آنها به [[تقوای الهی]] و استمرار این عمل موجب جلب [[رضای الهی]] و [[گشایش]] امور [[خانواده]] میشود»<ref>[[محمد رضا شرفی جم|شرفی جم، محمد رضا]]، [[آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالشهای جدید خانواده (مقاله)|آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالشهای جدید خانواده]]، ص ۱۲۳.</ref>. | ::::::«[[حضرت]] [[امام سجاد]]{{ع}} میفرماید: "[[انتظار فرج]] بزرگترین راه برای [[گشایش]] معضلات و مشکلات است"<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ٢٩، ص ١٣٠.</ref>. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که در [[انتظار حضرت مهدی]]{{ع}} بودن، کلید حل مشکلات و [[نجات]] از [[غم]] و [[اندوه]] است<ref>عربان، رسول، ترسیم آفتاب، ص ٢٢۴.</ref>؛ زیرا چنین انتظاری به معنای عمل به وظایفی است که [[دوران ظهور]] را نزدیک میکند و شرایط را برای پایان [[غیبت]] مساعد میسازد؛ این دسته از امور به مفهوم [[عمل به واجبات]] و ترک [[محرمات]] است. در بیانات [[رسول اکرم]]{{صل}} آمده است که عمل به فرایض دینی، فرد را به مرحله [[باتقواترین]] افراد میرساند<ref>محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج ١٠، ص ۶٢۵.</ref>. پایبندی [[خانواده]] [[مهدوی]] به [[آموزههای دینی]] و در رأس همه آنها به [[تقوای الهی]] و استمرار این عمل موجب جلب [[رضای الهی]] و [[گشایش]] امور [[خانواده]] میشود»<ref>[[محمد رضا شرفی جم|شرفی جم، محمد رضا]]، [[آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالشهای جدید خانواده (مقاله)|آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالشهای جدید خانواده]]، ص ۱۲۳.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۴۸: | خط ۴۴۸: | ||
::::::با این نگاههای کوچک و پیش پا افتاده، [[آدم]] در "روز مرگی"ها، [[غرق]] میشود. | ::::::با این نگاههای کوچک و پیش پا افتاده، [[آدم]] در "روز مرگی"ها، [[غرق]] میشود. | ||
::::::برای خوب دیدن، و خدایی نگریستن، باید به چشمان [[انتظار]]، مسلح شد!»<ref>[[ابوالقاسم حسینجانی|حسینجانی، ابوالقاسم]]، [[احساس انتظار (مقاله)|احساس انتظار]]، ص ۱۸.</ref>. | ::::::برای خوب دیدن، و خدایی نگریستن، باید به چشمان [[انتظار]]، مسلح شد!»<ref>[[ابوالقاسم حسینجانی|حسینجانی، ابوالقاسم]]، [[احساس انتظار (مقاله)|احساس انتظار]]، ص ۱۸.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۶۴: | خط ۴۶۴: | ||
:::::#'''منتفی شدن کامل [[مفاسد]]:''' روایتهای زیادی مبنی بر رواج [[فساد]] و فحشا و [[گناهان]] مختلف قبل از [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} وجود دارد که با [[ظهور]] [[حضرت]]، این [[مفاسد]]، کاملا برچیده میشود. از جمله [[مفاسد]]، بدعتهایی است که در [[دین]] مبین [[اسلام]] توسط شیادان و [[دشمنان]] ایجاد شده است. [[استاد مطهری]] در بحث مقتضیات زمان و مسأله [[خاتمیت]] بر این باور است که هر شریعتی، [[شریعت]] قبل را تکمیل میکند و یکی از کارهای [[انبیا]]، احیای اصل [[دین]] است و اصل [[دین]]، از [[آدم]] {{ع}} تا [[خاتم انبیا]]{{صل}} یکی است و هر [[پیغمبری]] که میآید یکی از کارهایش، پیرایش است. یعنی اضافهها و تحریفهای [[بشر]] را مشخص میکند و این [[تحریف دین]]، از ویژگیهای [[بشر]] قبل [[خاتم انبیا]] نیست، بلکه انسانهای دورههای بعد هم این طبیعت را دارند. یعنی در [[دین]] خودشان دخل و [[تصرف]] میکنند و [[خرافات]] را وارد میکنند. پس معلوم میشود که [[بدعت]] در [[دین خاتم]] هم امکانپذیر است. [[استاد مطهری]] بعد از این نتیجهگیری، میفرماید: "چنانکه ما [[شیعه]] هستیم و [[اعتقاد]] داریم به وجود [[مقدس]] [[حضرت]] [[حجة بن الحسن]]{{ع}} میگوییم ایشان که میآیند یأتی بدین جدید، تفسیرش این است که آنقدر تغییرات و اضافات در [[اسلام]] پیدا شده است که وقتی او میآید و [[حقیقت]] [[دین]] جدش را میگوید به نظر [[مردم]] میرسد که این [[دین]]، غیر از دینی است که داشتهاند و حال آنکه [[اسلام حقیقی]] همان است که آن [[حضرت]] میآورد. در [[اخبار]] و [[روایات]] آمده است که وقتی ایشان میآید خانهها و مساجدی را خراب میکند کارهایی میکند که [[مردم]] [[فکر]] میکنند [[دین]] جدیدی آورده است"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ص ۳۷۷ و ۳۷۸.</ref>. | :::::#'''منتفی شدن کامل [[مفاسد]]:''' روایتهای زیادی مبنی بر رواج [[فساد]] و فحشا و [[گناهان]] مختلف قبل از [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} وجود دارد که با [[ظهور]] [[حضرت]]، این [[مفاسد]]، کاملا برچیده میشود. از جمله [[مفاسد]]، بدعتهایی است که در [[دین]] مبین [[اسلام]] توسط شیادان و [[دشمنان]] ایجاد شده است. [[استاد مطهری]] در بحث مقتضیات زمان و مسأله [[خاتمیت]] بر این باور است که هر شریعتی، [[شریعت]] قبل را تکمیل میکند و یکی از کارهای [[انبیا]]، احیای اصل [[دین]] است و اصل [[دین]]، از [[آدم]] {{ع}} تا [[خاتم انبیا]]{{صل}} یکی است و هر [[پیغمبری]] که میآید یکی از کارهایش، پیرایش است. یعنی اضافهها و تحریفهای [[بشر]] را مشخص میکند و این [[تحریف دین]]، از ویژگیهای [[بشر]] قبل [[خاتم انبیا]] نیست، بلکه انسانهای دورههای بعد هم این طبیعت را دارند. یعنی در [[دین]] خودشان دخل و [[تصرف]] میکنند و [[خرافات]] را وارد میکنند. پس معلوم میشود که [[بدعت]] در [[دین خاتم]] هم امکانپذیر است. [[استاد مطهری]] بعد از این نتیجهگیری، میفرماید: "چنانکه ما [[شیعه]] هستیم و [[اعتقاد]] داریم به وجود [[مقدس]] [[حضرت]] [[حجة بن الحسن]]{{ع}} میگوییم ایشان که میآیند یأتی بدین جدید، تفسیرش این است که آنقدر تغییرات و اضافات در [[اسلام]] پیدا شده است که وقتی او میآید و [[حقیقت]] [[دین]] جدش را میگوید به نظر [[مردم]] میرسد که این [[دین]]، غیر از دینی است که داشتهاند و حال آنکه [[اسلام حقیقی]] همان است که آن [[حضرت]] میآورد. در [[اخبار]] و [[روایات]] آمده است که وقتی ایشان میآید خانهها و مساجدی را خراب میکند کارهایی میکند که [[مردم]] [[فکر]] میکنند [[دین]] جدیدی آورده است"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ص ۳۷۷ و ۳۷۸.</ref>. | ||
:::::#'''منتفی شدن [[جنگ]] و برقراری [[صلح]]:''' [[امنیت]] و [[صلح]] واقعی و برقراری [[آرامش]]، از ویژگیهای [[دولت حضرت مهدی]] است. خوفها زایل میشود و [[جان]] و [[مال]] و آبروی اشخاص در [[امان]] خواهد بود. در سراسر [[جهان]] [[امنیت]] عمومی [[حاکم]] میشود. اختناق، استبداد، [[استکبار]] و [[استضعاف]] که از آثار حکومتهای غیر الهی است از [[جهان]] ریشهکن میگردد و حکومتهای طواغیت به هر شکل و عنوان برچیده میشود. از [[روایتها]] استفاده میشود که به سبب [[ظهور]] [[حضرت]] [[ولی عصر]] راهها آنقدر امن میشود که حتی ضعیفترین [[مردم]] از [[مشرق]] به [[مغرب]] سفر میکند و از احدی به او اذیت و [[آزار]] نمیرسد<ref>صافی گلپایگانی، [آیت الله] لطف الله، منتخب الاثر فی الام الثانیعشر، ص ۳۰۸، فصل ۲، باب ۴۳، ح ۲.</ref>. [[استاد مطهری]]، [[ناامنی]] آن دوره را چنین توصیف میکند: "[[حضرت]] زمانی [[ظهور]] میکند که [[اختلاف]] میان [[بشر]] شدید و [[زلزلهها]] برقرار است (مقصود زلزلههای ناشی از مواد زیر [[زمین]] نیست) [[زمین]] به دست [[بشر]] تکان میخورد و این خطر [[بشریت]] را تهدید میکند که [[زمین]] نیست و نابود شود. [[طبرانی]] در کتاب "الکبیر" و [[ابو نعیم]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} به [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "[[سوگند]] به آنکه مرا به [[حقیقت]]، [[مبعوث]] گردانید، [[مهدی این امت]]، از نسل این دو نفر است- اشاره به [[حسن]] {{ع}} و [[حسین]] {{ع}}- زمانی که [[دنیا]] آشفته گردد و فتنهها ظاهر شوند و راهحلها کوتاه گردند و برخی [[مردم]] بر برخی دیگر هجوم آورند. نه بزرگسالان به خردسالان رحم کنند و نه خردسالان به بزرگسالان [[احترام]] نهند. در آن زمان [[خدا]] از نسل این دو، کسی را میانگیزاند که حصارهای [[گمراهی]] را میگشاید و دلهای غفلتزده را بیدار میکند و در [[آخر الزمان]] [[دین]] را به پا میدارد چنان که من در ابتدا آن را به پا داشتم و [[دنیا]] را از [[عدل]] پر میسازد چنانکه از [[ستم]] پر شده باشد". [[استاد مطهری]] همچنین وقایع عجیب [[آخر الزمان]] را از [[کلام]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}} چنین [[نقل]] میکند: "قبل از [[ظهور]]، آشوب و [[جنگ]] روی پای خودش میایستد و دندانهایش را نشان میدهد، شیر، پستان خودش را نشان میدهد که دوشیدنش خیلی شیرین است اما عاقبتش فوق العاده تلخ"<ref>{{عربی|" حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَى سَاقٍ بَادِياً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا"}}</ref> یعنی [[جنگها]] رخ میدهد و ستیزهجویان، نگاه میکنند و میبینند [[جنگ]] خوب شیر میدهد، یعنی به نفعشان کار میکند، اما نمیدانند که [[عاقبت]] این [[جنگ]]، به ضرر خودشان است"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.</ref>. با [[قیام]] آن [[حضرت]]، این ناآرامیها برطرف میشود و [[رضایت]] ساکنین [[زمین]] و [[آسمان]] حاصل میشود<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۰.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} میفرماید: {{عربی|" يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْضِ"}}<ref>الطبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۴۰۱.</ref>؛ آنچنان [[امنیت]] حاصل میشود که حتی زنان ضعیف هم به تنهایی و در کمال [[امنیت]] میتوانند سفر کنند". [[استاد مطهری]] به [[نقل]] از [[نهج البلاغه]] میفرماید: {{عربی|" حَتَّى يَخْرُجَ الْعَجُوزُ الضَّعِيفَةُ مِنَ الْمَشْرِقِ تُرِيدُ الْمَغْرِبَ وَ لَا يَنْهَاهَا أَحَدٌ "}}<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).</ref>؛ راهها امن میشود و پیرهزنی ناتوان، از [[مشرق]] تا [[مغرب]] [[دنیا]] را مسافرت میکند بدون دیدن کوچکترین [[آزار]] و اذیتی". همه راهها (زمینی، دریایی، هوایی) امن میشود چون منشأ این ناراحتیها، بیعدالتیهاست. وقتی که [[عدالت]] برقرار شد دیگر [[ناامنی]] وجود ندارد»<ref>[[محترم شکریان|شکریان، محترم]]، [[مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری (مقاله)|مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری]]، ص.</ref>. | :::::#'''منتفی شدن [[جنگ]] و برقراری [[صلح]]:''' [[امنیت]] و [[صلح]] واقعی و برقراری [[آرامش]]، از ویژگیهای [[دولت حضرت مهدی]] است. خوفها زایل میشود و [[جان]] و [[مال]] و آبروی اشخاص در [[امان]] خواهد بود. در سراسر [[جهان]] [[امنیت]] عمومی [[حاکم]] میشود. اختناق، استبداد، [[استکبار]] و [[استضعاف]] که از آثار حکومتهای غیر الهی است از [[جهان]] ریشهکن میگردد و حکومتهای طواغیت به هر شکل و عنوان برچیده میشود. از [[روایتها]] استفاده میشود که به سبب [[ظهور]] [[حضرت]] [[ولی عصر]] راهها آنقدر امن میشود که حتی ضعیفترین [[مردم]] از [[مشرق]] به [[مغرب]] سفر میکند و از احدی به او اذیت و [[آزار]] نمیرسد<ref>صافی گلپایگانی، [آیت الله] لطف الله، منتخب الاثر فی الام الثانیعشر، ص ۳۰۸، فصل ۲، باب ۴۳، ح ۲.</ref>. [[استاد مطهری]]، [[ناامنی]] آن دوره را چنین توصیف میکند: "[[حضرت]] زمانی [[ظهور]] میکند که [[اختلاف]] میان [[بشر]] شدید و [[زلزلهها]] برقرار است (مقصود زلزلههای ناشی از مواد زیر [[زمین]] نیست) [[زمین]] به دست [[بشر]] تکان میخورد و این خطر [[بشریت]] را تهدید میکند که [[زمین]] نیست و نابود شود. [[طبرانی]] در کتاب "الکبیر" و [[ابو نعیم]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} به [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "[[سوگند]] به آنکه مرا به [[حقیقت]]، [[مبعوث]] گردانید، [[مهدی این امت]]، از نسل این دو نفر است- اشاره به [[حسن]] {{ع}} و [[حسین]] {{ع}}- زمانی که [[دنیا]] آشفته گردد و فتنهها ظاهر شوند و راهحلها کوتاه گردند و برخی [[مردم]] بر برخی دیگر هجوم آورند. نه بزرگسالان به خردسالان رحم کنند و نه خردسالان به بزرگسالان [[احترام]] نهند. در آن زمان [[خدا]] از نسل این دو، کسی را میانگیزاند که حصارهای [[گمراهی]] را میگشاید و دلهای غفلتزده را بیدار میکند و در [[آخر الزمان]] [[دین]] را به پا میدارد چنان که من در ابتدا آن را به پا داشتم و [[دنیا]] را از [[عدل]] پر میسازد چنانکه از [[ستم]] پر شده باشد". [[استاد مطهری]] همچنین وقایع عجیب [[آخر الزمان]] را از [[کلام]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}} چنین [[نقل]] میکند: "قبل از [[ظهور]]، آشوب و [[جنگ]] روی پای خودش میایستد و دندانهایش را نشان میدهد، شیر، پستان خودش را نشان میدهد که دوشیدنش خیلی شیرین است اما عاقبتش فوق العاده تلخ"<ref>{{عربی|" حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَى سَاقٍ بَادِياً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا"}}</ref> یعنی [[جنگها]] رخ میدهد و ستیزهجویان، نگاه میکنند و میبینند [[جنگ]] خوب شیر میدهد، یعنی به نفعشان کار میکند، اما نمیدانند که [[عاقبت]] این [[جنگ]]، به ضرر خودشان است"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.</ref>. با [[قیام]] آن [[حضرت]]، این ناآرامیها برطرف میشود و [[رضایت]] ساکنین [[زمین]] و [[آسمان]] حاصل میشود<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۰.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} میفرماید: {{عربی|" يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْضِ"}}<ref>الطبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۴۰۱.</ref>؛ آنچنان [[امنیت]] حاصل میشود که حتی زنان ضعیف هم به تنهایی و در کمال [[امنیت]] میتوانند سفر کنند". [[استاد مطهری]] به [[نقل]] از [[نهج البلاغه]] میفرماید: {{عربی|" حَتَّى يَخْرُجَ الْعَجُوزُ الضَّعِيفَةُ مِنَ الْمَشْرِقِ تُرِيدُ الْمَغْرِبَ وَ لَا يَنْهَاهَا أَحَدٌ "}}<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).</ref>؛ راهها امن میشود و پیرهزنی ناتوان، از [[مشرق]] تا [[مغرب]] [[دنیا]] را مسافرت میکند بدون دیدن کوچکترین [[آزار]] و اذیتی". همه راهها (زمینی، دریایی، هوایی) امن میشود چون منشأ این ناراحتیها، بیعدالتیهاست. وقتی که [[عدالت]] برقرار شد دیگر [[ناامنی]] وجود ندارد»<ref>[[محترم شکریان|شکریان، محترم]]، [[مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری (مقاله)|مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری]]، ص.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۷۶: | خط ۴۷۶: | ||
:::::#'''[[رابطه عاشقانه با پروردگار]]:''' [[آیات]] متعددی در [[قرآن]] و [[روایات]] بسیاری از [[پیامبر اکرم]] درشان گروهی از [[شیعیان]] [[علوی]] نازل شده است که در [[آخرالزمان]] پدیدار خواهند شد. یکی از این [[آیات]] [[شریف]]، [[آیه]] ذیل است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. این [[آیه]] [[نورانی]] در بر دارنده بشارتی شورانگیز به [[پیامبر]] و [[مؤمنان راستین]] است که هرگز نپندارید قوام [[دین خدا]] فقط به عدهای تازه [[مسلمان]] است که اگر به [[کفر]] و [[شرک]] بازگردند [[اسلام]] و افتخارهای آن از بین میرود. اگر عدهای از [[اسلام]] روی گردانیدند و به [[کفر]] بازگشتند، هرگز اندوهی به خویش راه ندهید، چرا که [[خداوند]] مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که [[محبوب]] [[خداوند]] و [[محب]] اویند. [[خداوند]] [[دوستدار]] ایشان است و ایشان نیز [[دوستدار]] خداوندند. عشقی [[مقدس]] و دو طرفه بین ایشان و پروردگارشان برقرار شده است. فضیلتی بس ارزشمند که مقامی بالاتر از آن قابل تصور نیست. | :::::#'''[[رابطه عاشقانه با پروردگار]]:''' [[آیات]] متعددی در [[قرآن]] و [[روایات]] بسیاری از [[پیامبر اکرم]] درشان گروهی از [[شیعیان]] [[علوی]] نازل شده است که در [[آخرالزمان]] پدیدار خواهند شد. یکی از این [[آیات]] [[شریف]]، [[آیه]] ذیل است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. این [[آیه]] [[نورانی]] در بر دارنده بشارتی شورانگیز به [[پیامبر]] و [[مؤمنان راستین]] است که هرگز نپندارید قوام [[دین خدا]] فقط به عدهای تازه [[مسلمان]] است که اگر به [[کفر]] و [[شرک]] بازگردند [[اسلام]] و افتخارهای آن از بین میرود. اگر عدهای از [[اسلام]] روی گردانیدند و به [[کفر]] بازگشتند، هرگز اندوهی به خویش راه ندهید، چرا که [[خداوند]] مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که [[محبوب]] [[خداوند]] و [[محب]] اویند. [[خداوند]] [[دوستدار]] ایشان است و ایشان نیز [[دوستدار]] خداوندند. عشقی [[مقدس]] و دو طرفه بین ایشان و پروردگارشان برقرار شده است. فضیلتی بس ارزشمند که مقامی بالاتر از آن قابل تصور نیست. | ||
:::::#[[فروتنی]] در برابر [[مؤمنان]] و [[ایستادگی]] در مقابل [[کافران]]: در همین [[آیه]] بعد از ذکر این [[عشق]] [[پاک]] دو طرفه، علامت آن را چنین بیان میکند: {{متن قرآن|أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. در مقابل اهل [[ایمان]] چنان [[تواضع]] دارند که گویا [[بنده]] ایشانند. همینان که در برابر [[مؤمنان]] چنین متواضعند؛ در مقابل [[کافران]]، سرسخت و عزتمندند. ایشان در مقابل گردنکشان چنان در اوج [[عزت]] و [[قدرت]] و گردن فرازیند که گویا آنان را هرگز به شمار نمیآورند» <ref>[[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 46-49.</ref>. | :::::#[[فروتنی]] در برابر [[مؤمنان]] و [[ایستادگی]] در مقابل [[کافران]]: در همین [[آیه]] بعد از ذکر این [[عشق]] [[پاک]] دو طرفه، علامت آن را چنین بیان میکند: {{متن قرآن|أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. در مقابل اهل [[ایمان]] چنان [[تواضع]] دارند که گویا [[بنده]] ایشانند. همینان که در برابر [[مؤمنان]] چنین متواضعند؛ در مقابل [[کافران]]، سرسخت و عزتمندند. ایشان در مقابل گردنکشان چنان در اوج [[عزت]] و [[قدرت]] و گردن فرازیند که گویا آنان را هرگز به شمار نمیآورند» <ref>[[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 46-49.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۹۱: | خط ۴۹۱: | ||
::::##'''غرق نشدن در [[فساد]] محیط:''' وقتی در [[جوامع]]، [[فساد]] شیوع یافت، [[انسان]] [[منتظر]] خود را [[پاک]] نگه میدارد؛ زیرا به [[اصلاح]] [[جهان]] [[امید]] دارد. تنها در این صورت است که [[منتظر]]، دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتی برای [[اصلاح]] دیگران برنخواهد داشت. | ::::##'''غرق نشدن در [[فساد]] محیط:''' وقتی در [[جوامع]]، [[فساد]] شیوع یافت، [[انسان]] [[منتظر]] خود را [[پاک]] نگه میدارد؛ زیرا به [[اصلاح]] [[جهان]] [[امید]] دارد. تنها در این صورت است که [[منتظر]]، دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتی برای [[اصلاح]] دیگران برنخواهد داشت. | ||
::::#'''[[پایداری]] برابر رهبریهای فاسد و [[مبارزه]] با [[فساد]]:''' [[منتظر واقعی]]، هیچ گاه برابر [[رهبران]] فاسد و [[ستمگر]] [[خضوع]] نکرده و سرتسلیم فرو نمیآورد؛ بلکه در [[مبارزه]] همیشگی با [[فساد]] و [[حاکمان]] فاسد به سرمیبرد و [[منتظر]] تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] اسلامی است»<ref>[[آفتاب مهر ج۲ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۲، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.</ref>. | ::::#'''[[پایداری]] برابر رهبریهای فاسد و [[مبارزه]] با [[فساد]]:''' [[منتظر واقعی]]، هیچ گاه برابر [[رهبران]] فاسد و [[ستمگر]] [[خضوع]] نکرده و سرتسلیم فرو نمیآورد؛ بلکه در [[مبارزه]] همیشگی با [[فساد]] و [[حاکمان]] فاسد به سرمیبرد و [[منتظر]] تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] اسلامی است»<ref>[[آفتاب مهر ج۲ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۲، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.</ref>. | ||
}} | |||
== پرسشهای مصداقی == | == پرسشهای مصداقی == |
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۶
فواید و آثار انتظار چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / کارکردها، ویژگیها و آثار انتظار |
مدخل اصلی | آثار انتظار |
فواید و آثار انتظار چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- انتظار فرج چه فوایدی دارد؟
- چه آثاری بر انتظار مترتب است که این چنین مورد تأکید قرار گرفته است؟
- انتظار چه ویژگیهای خاصی دارد؟
- کارکردهای انتظار در روزگار معاصر چیستند؟
- چه امتیازی در انتظار منجی موجود است؟
پاسخ جامع اجمالی
مقدمه
در اصطلاح مهدویت، انتظار به معنای امید داشتن و چشم به راه بودن برای ظهور امام زمان (ع) درآخرالزمان برای اقامه حق و عدل و تشکیل حکومت واحد جهانی است. کسانی که انتظار قیام یک مصلح بزرگ جهانی را میکشند در واقع انتظار یک انقلاب، دگرگونی و تحوّلی را دارند که وسیع ترین و اساسیترین انقلابهای انسانی در طول تاریخ بشر است[۱]. انقلابی که علاوه بر عمومی و همگانی بودن، تمام شؤون و جوانب زندگی انسانها را شامل میشود[۲]. انتظار یک مصلح جهانی به معنای آمادهباش کامل فکری، اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همۀ جهان است. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی، مردانی بزرگ، نیرومند و شکستناپذیر، پاک، بلندنظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق لازم است و خودسازی برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیقترین برنامههای اخلاقی، فکری و اجتماعی است، این است معنای انتظار واقعی[۳] و چنین انتظاری دارای آثار و فواید فراوانی خواهد بود، چراکه با انتظار فرج، انسان میتواند خود را آمادۀ فرج سازد و از یأس و ناامیدی به دور باشد و در این مسیر است که از خدا ناامید و مأیوس نمیگردد، چراکه محبوبترین اعمال نزد خدا انتظار فرج و کسب آمادگی برای فرج و حکومت حضرت مهدی(ع) است[۴].
آثار و فواید انتظار
برای انتظار، فواید و آثاری ذکر شده است:
آثار فکری و اعتقادی انتظار (آثار علمی و معرفتی)
فکر، زیربنای اعمال و رفتار انسان است و باورهای اساسی حیات آدمی را در حصار خود حفظ میکند. رسالت انبیاء و اولیاء تربیت انسان و رها ساختن او از جهل و عرضۀ حقایق امور است. در جریان انتظار انسان با قرار گرفتن تحت تربیت حضرت ولی عصر (ع)، طهارت فکری و عقلی او رشد میکند[۵]. آنچه قیام و انقلاب جهانی امام زمان را از دیگر انقلابها متمایز و ممتاز میسازد، دگرگونیهای اعتقادی و باور انسانهاست، که در پرتو تلاشهای او و یارانش پدید خواهد آمد[۶].
- دینشناسی: شناخت مفاهیم دینی و کسب آگاهیهای تخصصی به منظور دفاع از دین و پاسخگویی منطقی و صحیح به شبهات در عصر غیبت اهمیت و حساسیت بیشتری دارد؛ زیرا به تعبیر امام الموحدین علی (ع): «این پرچم را جز افراد هوشمند، پایدار و آگاه از مواضع حق به دوش نمیکشد»[۷] از این رو آمادگی در حوزۀ معرفت، تلاش و کوشش در اسلامشناسی است[۸].
- شناخت و اطاعت از امام زمان(ع): تبلور حقیقی شناخت خداوند و امام زمان (ع) و باور به آنان، در فرمانبرداری خالص و فراگیر از آن، باید در رفتار دیده شود[۹]. در روایتی امام سجاد (ع) فرمودند: «مردم زمان غیبت بر همه زمانها برتری دارند، زیرا که خداوند به ایشان به اندازهای عقل و فهم و شناخت داده است که غیبت آن حضرت نزد ایشان به منزله مشاهده و عیان است»[۱۰].[۱۱]
- حفظ و نگهبانی از مرزهای اعتقادی: یکی از آثار انتظار، حفظ دین و نگهبانی مرزهای عقیدتی است، چه بسا حفظ و گسترش اعتقاد دینی و شناخت آن در روزگار متصل به ظهور، مفیدتر بلکه لازمتر است. پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «برادران من مردمیآند که در آخرالزمان میآیند... هر یک از آنان اعتقاد و دین خویش را به هر سختی نگاه میدارند، چنانکه گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست میکنند یا آتش پردوام چوب داغ را در دست نگاه میدارند»[۱۲].[۱۳]
- رشد عقلانی اهل زمان غیبت امام عصر(ع): امام سجاد(ع) فرمودند: «ای أبوخالد به درستی أهل زمان غیبت او که امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اویند از مردم همۀ زمانها بهترند؛ زیرا خداوند تبارک و تعالی آن چنان عقلها و فهمها و شناختی به آنها عنایت کرده که غیبت نزد آنان هم چون دیدن باشد..».[۱۴].[۱۵]
- عشق به اجراکنندۀ عدالت: اگر پیش از ظهور و در دوران انتظار، عشق به عدالت و مجری عدالت در مردمان و اجتماعات پدید آمد در این صورت خودشان را به آنچه دوست دارند نزدیکتر کرده و اندیشه و عمل خود را در آن جهت هدایت خواهند کرد[۱۶].
- وسعت فکر و اندیشه: عقیده به ظهور و حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) فکر و اندیشۀ آدمی را وسعت میبخشد و انسان را خدامحور و حقطلب به بار میآورد تا به دورترین نقاط جهان نگریسته و خیر و رفاه مردم تمام مناطق گیتی را خواسته و عالم را مملکت خدا بداند[۱۷].
آثار روحی و روانی انتظار (آثار معنوی و عرفانی)
- برای درک زمان ظهور حضرت مهدی(ع)، اساسیترین ویژگی در بخش رفتار، ایجاد آمادگی روحی و روانی در خود است[۱۸]. آمادگی در حوزۀ محبت، پالایش روح و تصفیۀ باطن و تطهیر درون و نیز انس منطقی با ادعیه و اذکاری است که از ناحیۀ معصومان(ع) رسیده[۱۹] است. کسانی که صاحب آمادگی روحی و روانی بالایی نشوند، هرگز نمیتوانند یار و یاور خوبی برای امام مهدی(ع) باشند؛ چرا که آنان با کمترین فشاری که به آنها وارد شود، عرصه را خالی میکنند[۲۰].
- برخی از آثار روحی و روانی انتظار عبارتند از:
- عشق به خداوند: آیات متعددی در قرآن و روایات بسیاری از پیامبر اکرم(ص) در شأن گروهی از شیعیان علوی نازل شده که در آخرالزمان پدیدار خواهند شد، مانند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ﴾[۲۱]. این آیۀ نورانی در بردارندۀ بشارتی شورانگیز به پیامبر(ص) و مؤمنان راستین است که خداوند مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که محبوب خداوند و محب اویند خداوند دوستدار ایشان و ایشان نیز دوستدار خداوند هستند[۲۲].
- دینمحوری و تلاش ارزشی مداوم: یکی از ثمرات انتظار، استمرار حرکتهای اصولی و ارزشمندی است که انسان براساس دینمحوری انتخاب نموده است. انسان منتظر چون حرکت تاریخ را به سمت استقرار دیانت و اجرای قوانین انسانی و اسلامی میبیند، از مسیر صحیح خارج نگشته و در انجام وظایف و مسئولیتهای دینی و اصولی کوتاهی نخواهد نمود[۲۳].
- ایجاد روحیۀ امید در دلها: ماهیت زندگی با انتظار پیوستگی ناگسستنی دارد[۲۴]. انسان برای تداوم زندگی و تحمل دشواریهای آن، نیازمند انگیزهای نیرومند است که در پدیدهای با نام "امید به آینده" تجلی مییابد[۲۵]. یکی از آثار انتظار، امید به آیندهای روشن است که سهم بزرگی در حرکتها، کوششها و تلاشهای فردی و اجتماعی دارد، آیندهای که به مراتب عالیتر زیباتر و بهتر از امروز باشد[۲۶].
- ایجاد وحدت و همگرایی: انتظار افزون بر آثار فردی دارای آثار اجتماعی نیز است که از مهم ترین آنها میتوان به وحدت و همدلی بین منتظران اشاره کرد[۲۷]. در جامعۀ شیعی، انتظار ظهور مردی از سلالۀ پاک رسول گرامی اسلام(ع) باعث شده است همۀ پیروان این آرمان مقدس از همدلی بسیار خوبی برخوردار باشند[۲۸].
- مقاومت در برابر مستکبرین: وعدههای قرآن و پیامبر(ص) و انتظار مشوق مردم، مسلمانان، حقطلبان، عدالتطلبان، مصلحان و مؤمنان به استقامت، جهاد و پیکار و دفاع و حمایت و حفاظت از مرزها و سنگرها بوده و در طول تاریخ حیات تشیع به مردم دل و جرات داد[۲۹] تا در برابر حوادث، سختگیریها، فسادها، بیعدالتیها و تطمیعها[۳۰]، روحیۀ خود را نباخته و مقاومت خود را از دست نداده بلکه هر لحظه مقاومت و پایداری خود را افزایش دهند.
- تقویت مثبتاندیشی: یکی از ابتلائات بشری از نظر روحی روانی، تاریکبینی و بدبینی نسبت به خود، دیگران و تاریخ است. بر همین اساس باید به دنبال راهحلهایی بود که ضمن پرهیز از سراباندیشی و آرزوگرایی و تخیلگرایی به یک خوشبینی واقعی معقول دست پیدا نمود و این حاصل نمیشود مگر با اندیشه و اعتقاد به منجی و مهدویت و تقویت فرهنگ انتظار[۳۱].
آثار اخلاقی و تربیتی انتظار
- جامعۀ منتظر، جامعهای اسلامی است و بزرگترین وجه تمایز جامعۀ اسلامی از دیگر جامعهها، اخلاق نورانی اسلام است. انسان منتظر دارای اخلاقی اسلامی است و جامعۀ منتظر مظهر اخلاق اسلامی است[۳۲].
- برخی از آثار اخلاقی انتظار عبارتند از:
- فعالیت در مسیر خدا و اجر مضاعف: یکی از دستاوردهای فضیلت اخلاقی انتظار، فعال شدن روح در مسیر خدا و غنیسازی معنوی لحظههای شب و روز و اجر مضاعف و چندین برابری شدن است. امام باقر(ع) فرمودند: «بدانید که منتظرِ این امر (ظهور قائم) پاداشی همانند شخص روزهدار شب زندهدار دارد»[۳۳].
- پاداش شهادت به منتظران: امام صادق(ع) فرمودند: «کسی که منتظر أمر ما (فرج و ظهور) باشد مانند کسی است که در راه خدا به خون خویش بغلطد»[۳۴]. امام علی(ع) فرمودند: «آنکه منتظر فرج ما است، هم چون کسی است که در راه خدا در خون خود تپیده باشد»[۳۵].[۳۶]
- صبر: یکی از ثمرات مهم انتظار، تقویت ضریب بردباری و تحملپذیری انسان نسبت به ناگواریها و مشکلات در مسیر عبور از طریق حق و حقیقت است. امام صادق(ع) فرمودند: «از دین امامان است پرهیزکاری... و انتظار فرج با صبر و شکیبایی»[۳۷].[۳۸]
- ذکر: دوران انتظار، دوران هجوم فتنهها و مشکلات و گرفتاریهاست؛ لذا همانطور که مشکلات و مصایب و حوادث در میان هست، همانطور فتنهها و جلوهها و وسوسهها و زینتها هم در میان هست و ناچار هرکدام از این فتنهها و جلوهها و وسوسهها و زینتها دل را میلرزاند و غفلت را میپروراند. آنچه باعث امن و رضایت و آرامش قلبی و قدرت روحی شیعۀ منتظر میشود و آنچه که از غفلتها و فتنهها و جلوهها و زینتها و وسوسهها نجات میدهد، همین ذکر است[۳۹].
- خودسازی: یکی از آثاری که در هر شیعۀ منتظر پدیدار میگردد، اصلاح و پیراستن خود از خصائص ناپسند و آراستن خود به اخلاق نیکوست؛ این، نتیجۀ طبیعی انتظار واقعی است[۴۰]. امام صادق(ع) به ابوبصیر میفرماید: «هرکس دوست دارد از یاران حضرت قائم(ع) باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کند»[۴۱].[۴۲]
- غرق نشدن در فساد محیط: وقتی در جوامع، فساد شیوع یافت، انسان منتظر خود را پاک نگه میدارد؛ زیرا به اصلاح جهان امید دارد. تنها در این صورت است که منتظر، دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و حتی برای اصلاح دیگران برنخواهد داشت[۴۳].
- خود یاریهای اجتماعی: منتظران راستین وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران نیز بکوشند[۴۴]. در میدان مبارزه، هیچ فردی نمیتواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظف است هرنقطۀ ضعفی را در هرکجا میبیند، اصلاح کند؛ زیرا برنامۀ عظیم و سنگینی که انتظارش را میکشند یک برنامه فردی نیست[۴۵].
آثار سیاسی انتظار
- انسانها خواستار حکومتی صالح، دور از منکر و ریا فریبند و حاکمی را میطلبند که بتواند ارزشهای انسانی را در جهان حاکم سازد، ظلم، اختناق، استکبار و استبعاد را نفی کند[۴۶]. بدون شک با توجه به جهانی بودن حکومت حضرت مهدی(ع)، نیازمند بازشناسی و بازنمایی آثار و ابعاد سیاسی حکومت جهانی آن حضرت به جهانیان هستیم و مشتاقان برپایی حکومت عدل جهانی باید در دو محور زمینههای سیاسی این اتفاق بزرگ را فراهم نمایند: آشنا شدن با روشهای سیاسی حضرت مهدی(ع) و آشنا کردن دیگران با این اندیشۀ بلند سیاسی[۴۷].
آثار اقتصادی انتظار
- از جملۀ وظایف منتظران حراست از فرهنگ دینی و اسلامی و مرزبانی اندیشۀ اسلامی و زنده نگه داشتن آن است. بدون تردید، تبلیغ این فرهنگ پویا بدون پشتوانۀ مالی و اقتصادی امکانپذیر نیست و به همین جهت منتظران باید با سعی و تلاش در عرصههای مختلف صنعت، کشاورزی و غیره این آرزو و خواست را تحقق بخشند[۴۸].
آثار نظامی و انتظامی انتظار
- از مهمترین وظایف دوران غیبت به عنوان زمینهسازی، آمادگی پیوسته و راستین از جهت توانمندی نظامی و جسمانی است. در اینباره روایات فراوانی وجود دارد مانند اینکه امام باقر(ع) ذیل آیۀ شریفۀ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۴۹] فرمودند: «بر انجام واجبات شکیبایی کنید و برابر دشمنان، یک دیگر را یاری نمایید و برای یاری پیشوای منتظَر، همواره آمادگی خود را حفظ کنید»[۵۰].[۵۱]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
|
۲. آیتالله جوادی آملی؛ |
---|
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب؛ |
---|
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیبالله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در اینباره گفتهاست:
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛ |
---|
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین مهدویفرد؛ |
---|
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین حیدرینیک؛ |
---|
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین حیدری؛ |
---|
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ |
---|
|
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین سهرابی؛ |
---|
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین مهاجرنیا؛ |
---|
|
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین صالحنیا؛ |
---|
|
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین نیلیپور؛ |
---|
|
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین صفائی حائری؛ |
---|
|
۱۶. آقای قنبری؛ |
---|
|
۱۷. دکتر نصرآبادی (هیئت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی)؛ |
---|
|
۱۸. آقای رضوانی؛ |
---|
|
۱۹. آقای دکتر قائمی (پژوهشگر معارف دینی)؛ |
---|
|
۲۰. آقای حکیمی؛ |
---|
|
۲۱. آقای عبدیپور؛ |
---|
|
۲۲. آقای موسوی؛ |
---|
|
۲۳. آقای شرفی جم؛ |
---|
|
۲۴. آقای حسینجانی؛ |
---|
آقای ابوالقاسم حسینجانی، در مقاله «احساس انتظار» در اینباره گفته است:
|
۲۵. خانم شکریان؛ |
---|
|
۲۶. خانم هاشمی؛ |
---|
خانم خدیجه هاشمی، در کتاب «مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر» در اینباره گفته است:
|
۲۷. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛ |
---|
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در اینباره گفتهاند:
|
پرسشهای مصداقی
- آثار فردی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار فکری و اعتقادی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار روحی و روانی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار اخلاقی و تربیتی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار تربیتی انتظار چیست؟ (پرسش)
- آثار سیاسی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار اقتصادی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار نظامی و انتظامی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش)
- آثار فردی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار تربیتی انتظار چیست؟ (پرسش)
- آثار فکری و اعتقادی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار روانشناختی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار سیاسی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار اقتصادی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار نظامی و انتظامی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- چرا انتظار فرج امام مهدی موجب گشایش میشود؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج منشأ فرجهای مادی برای منتظر خواهد بود؟ (پرسش)
- آیا انتظار طولانی فرج خسته کننده و ملالتآور است؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ ر.ک: طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ ـ ۱۰۴؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
- ↑ ر.ک: طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ ـ ۱۰۴؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
- ↑ ر.ک: رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
- ↑ ر.ک: موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵ـ٣٢۶.
- ↑ ر.ک: صمیمی، سیمین، عرصههای تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۶۸.
- ↑ «وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ [بِمَوَاقِعِ] بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.
- ↑ ر.ک. خانجانی، علی اوسط، رسالت فردی و شخصی انسان منتظر.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۶۸.
- ↑ «یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ابن بابویه، محمدبن ابراهیم، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹.
- ↑ ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصههای تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰ـ ۱۱۸.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی...لَأَحَدهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَی دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ کَالْقَابِضِ عَلَی جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.
- ↑ ر.ک. مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰ـ ۱۱۸.
- ↑ «یَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ، الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّیْفِ، أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع): انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۲۰.
- ↑ ر.ک: نیلیپور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷ـ ۸۹.
- ↑ ر.ک: حکیمی، امیر مهدی، منتظر چشم به راهی فریادگر، ص ۳۰.
- ↑ ر.ک: مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ موسوینسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۳۲۷ـ ۳۲۹.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.
- ↑ ر.ک: خانجانی، علی اوسط، رسالت فردی و شخصی انسان منتظر، ص؟؟؟.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص۵۴ ـ ۶۱؛ پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.
- ↑ «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.
- ↑ ر.ک: هاشمی، خدیجه، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص ۴۶ـ۴۹.
- ↑ ر.ک: نیلیپور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷ـ ۸۹.
- ↑ ر.ک: رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۳ـ۸۵.
- ↑ ر.ک: موسوی، سید علی، فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن، ص ۲۳۶؛ جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۸۳ـ ۱۸۸.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۶۹ـ۱۷۲.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶ـ۸۴؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۳ـ ۲۱۵؛ پرسمان مهدویت، ص ۱۶۹ـ۱۷۲.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶ـ۸۴؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۳ـ ۲۱۵.
- ↑ ر.ک: نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۲۵ـ۱۳۰.
- ↑ ر.ک: قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۴۱ـ۴۶.
- ↑ ر.ک: نیلیپور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷ـ ۸۹.
- ↑ ر.ک: شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۸۴ـ۸۸.
- ↑ «...وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ..»؛ أمالی الطوسی، ص ۲۳۲، ح۴۱۰.
- ↑ «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»؛ تحف العقول، ص ۱۱۵.
- ↑ «الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدّین، ص ۶۴۵.
- ↑ ر.ک: موسوی، سید علی، فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن، ص ۲۳۶.
- ↑ «مِنْ دِینِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۲۲.
- ↑ ر.ک: مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ موسوینسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۲۷ـ ۳۲۹.
- ↑ ر.ک: حائری، علی صفایی، تو میآیی، ص ۲۶ ـ ۳۲؛ سهرابی، صادق، با انتظار در خیمهاش درآییم، ص؟؟؟؛ حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۸۷ـ۹۷.
- ↑ ر.ک: حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۸۷ـ۹۷؛ رضوانی، علی اصغر، وظایف ما در عصر غیبت، ص ۶۵ ـ۶۹.
- ↑ «...مَنْ سُرَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ..»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص ۲۰۰.
- ↑ ر.ک: رضوانی، علی اصغر، وظایف ما در عصر غیبت، ص ۶۵ ـ۶۹؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ موسوینسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۲۷ـ ۳۲۹.
- ↑ ر.ک. نویسندگان آفتاب مهر، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰.
- ↑ ر.ک: نویسندگان آفتاب مهر، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰.
- ↑ ر.ک: هاشمی، خدیجه، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص ۴۶ـ۴۹؛ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ ـ۱۰۴؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
- ↑ ر.ک: قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۸۱ـ۸۶.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی حضرت مهدی(ع)، ص۸۴ ـ۷۹.
- ↑ ر.ک: فلاحی، صفر، امام مهدی ذخیره امامت، ص ۱۷ ـ ۱۹.
- ↑ «ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
- ↑ «اصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَکُمُ الْمُنْتَظَرَ»؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص۱۹۹.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.
- ↑ " هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)"
- ↑ همانند شمشیر زنی در راه خدا.
- ↑ همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد
- ↑ همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد
- ↑ همانند کسی است که پیش روی پیامبر(ص) جهاد کند
- ↑ همانند کسی است که با پیامبر شهید شود
- ↑ بالاترین اعمال امّت من انتظار فرج از ناحیه خدا کشیدن است
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ -۱۰۴.
- ↑ الخصال، ص۶۱۶.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۴۳۷.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۴۲۴.
- ↑ مهج الدعوات، ص۳۳۲.
- ↑ "لَيُعِدَّنَ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً "؛ الغیبه، نعمانی، ص۳۲۰.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۹.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۱.
- ↑ سوره سبأ، آیه ۴۷.
- ↑ "إِذَا قَامَ قَائِمُنَا، وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلى رُؤُوسِ الْعِبَادِ، فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَكَمَلَتْ بِهِ أَحْلامُهُم" (الکافی، ج۱، ص ۲۵)؛ " قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ جُزْءاً فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ جُزْءَانِ لَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمَ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخْرَجَ الْخَمْسَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً" (منتخب الانوار، ص ۲۰۱؛ ر.ک: بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۳۶).
- ↑ المحاسن، ج۱، ص۳۵۷؛ بحار الانوار، ج۲، ص۵۱ ـ ۵۲.
- ↑ الکافی، ج۱، ص ۱۸۱.
- ↑ کامل الزیارات، ص۱۷۷.
- ↑ سوره انسان، آیه ۸.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۸۳-۱۸۸.
- ↑ غیبت نعمانى، چاپ مکتبة الصدوق، ص ۲۰۰.
- ↑ آیت اللّه صافى، انتظار عامل مقاومت، ص ۱۱۲- ۹۵.
- ↑ نهج الفصاحة، ص ۱۸۵، کلمه ۹۳۶.
- ↑ «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید»، از فرمایشات امام خمینى.
- ↑ انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
- ↑ خورشید مغرب، محمد رضا حکیمى، نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۷، چاپ ۲۳، ص ۲۷۳.
- ↑ غیبت نعمانى، ص ۲۰۷، ح ۱۶، ناشر انوار الهدى.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۲۷-۳۲۹.
- ↑ برای آگاهی بیشتر به برخی از این آثار ر.ک به: مکارم شیرازی، انقلاب جهانی مهدی، مبحث انتظار.
- ↑ همانا زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش بخواهد به ارث میدهد و عاقبت از آن متقین است؛ اعراف، آیه ۱۲۸.
- ↑ بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم؛ انعام، آیه ۱۵۸.
- ↑ منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم؛ توبه، آیه ۵۲.
- ↑ منتظر باشید که من هم با شما منتظرم؛ اعراف، آیه ۷۱.
- ↑ اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز، خداوند متعال، آن روز را طولانی فرماید تا بیرون آید مردی از فرزندان من که نامش نام من و کنیهاش کنیه من باشد، زمین را پر از عدل و قسط کند همچنان که از جور و ظلم پر شده باشد.
- ↑ مائده، آیه ۴۱.
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ - ۲۱۸.
- ↑ تفسیر موضوعی پیام قرآن، آیة اللّه مکارم شیرازی، ج ۹، ص ۴۴۷.
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
- ↑ شعبان علی لامعی، قدّیس، ص ۲۵۹، به نقل از: مرجعیت و روحانیت، ص ۱۶۰.
- ↑ " لَيْسَ يَغِيبُ عَنَّا مُؤْمِنٌ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا فِي غَيْرِهَا "؛ بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۱۴۰.
- ↑ " إِنَ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ وَ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ (ع) أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ "؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۱۹.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۶۹-۱۷۲.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۳-۲۱۵.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
- ↑ «"... إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِيءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"»؛ غیبت نعمانی، ص ۲۰۰، ح ۱۶.
- ↑ «"طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ يَتَوَلَّى وَلِيَّهُ وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ..."»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۰.
- ↑ خورشید مغرب، ص ۲۷۲.
- ↑ غیبت نعمانی، ص ۲۰۰.
- ↑ نهج الفصاحه، ص ۱۸۹، کلمه ۹۳۶.
- ↑ «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ قصص / ۵، نور / ۵۵، توبه / ۳۳.
- ↑ بحار الانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۲۳.
- ↑ یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۲.
- ↑ یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۵.
- ↑ «"إِنَّ اللَّهَ نَزَعَ الْخَوْفَ مِنْ قُلُوبِ شِيعَتِنَا وَ أَسْكَنَهُ قُلُوبَ أَعْدَائِنَا فَوَاحِدُهُمْ أَمْضَى مِنْ سِنَانٍ وَ أَجْرَى مِنْ لَيْثٍ يَطْعَنُ عَدُوَّهُ بِرُمْحِهِ وَ يَضْرِبُهُ بِسَيْفِهِ وَ يَدُوسُهُ بِقَدَمِهِ"»؛ بحارالانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۳۳۶.
- ↑ مقام معظم رهبری، فصلنامه انتظار، شماره ۲، ص ۵۹، نقل از روزنامه رسالت، ۱۶ / ۱۰ / ۷۸.
- ↑ میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۲.
- ↑ میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۱.
- ↑ «"عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقَالَ مَعَاشِرَ الْمُؤْمِنِينَ أَبْشِرُوا بِالْفَرَجِ فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلَفُ وَ قَضَاؤُهُ لَا يُرَدُّ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ فَإِنَّ فَتْحَ اللَّهِ قَرِيبٌ"»؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۷.
- ↑ «"لَتُمْلَأَنَّ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ جَوْراً حَتَّى لَا يَقُولَ أَحَدٌ اللَّهَ إِلَّا مُسْتَخْفِياً، ثُمَّ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ صَالِحِينَ يَمْلَئُونَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"»؛ کامل سلیمان، یومالخلاص، ص ۴۹۴.
- ↑ کامل سلیمان، یومالخلاص، ص ۴۲۱.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند، ج ۲، ص ۲۳۶.
- ↑ کامل سلیمان، یومالخلاص، پیشین، ص ۴۹۵.
- ↑ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص118-135.
- ↑ از دین امامان است پرهیزکاری... و انتظار فرج با صبر و شکیبایی (بحارالأنوار، ج ۵، ص ۱۲۲).
- ↑ «بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی است میان شما و افزون خواهی در داراییها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آنگاه ریز و خرد شود و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آ» سوره حدید، آیه ۲۰.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۸.
- ↑ کافی، ج ۲، ص ۱۶۳، ح ۱ و ص ۱۶۴، ح ۵.
- ↑ کافی، ج ۸، ص ۲۳۴.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۵۸.
- ↑ «أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ...» (مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت ابوالفضل).
- ↑ حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۸۷-۹۷.
- ↑ « إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.
- ↑ از علی(ع)، میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۵۹.
- ↑ میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۶۷.
- ↑ پر میکند زمین را از قسط و عدل همانطور که از ظلم و جور پر شده بود؛ منتخب الاثر، ص ۲۴۹.
- ↑ «حقّ آمد و باطل از میان رفت» سوره اسراء، آیه ۸۱.
- ↑ «بیگمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.
- ↑ حیدری، عزیزالله، انتظار و انسان معاصر، ص91-98.
- ↑ دکتر علی قایمی برای انتظار به مفهوم نخست، پنج فایده بر شمرده است که عبارتند از: ۱. عامل حرکت؛ ۲. عامل پیشروی؛ ۳. عامل مقاومت؛ ۴. عامل بقای جامعه؛ ۵. عامل رشد و اصلاح. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: نگاهی به مسأله انتظار، ص ۴۱ - ۴۵.
- ↑ برای نمونه ر.ک: نهایة الحکمة، ص ۱۸۰ - ۱۸۶
- ↑ ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ﴾ «آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
- ↑ برای تفصیل بیشتر ر.ک: الامثل، ج ۶، ص ۲۹ - ۳۰؛ فخر رازی، تفسیر، ج ۱۸، ص ۱۹۹.
- ↑ ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾ «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.
- ↑ ﴿الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾ «شیطان شما را از تنگدستی میهراساند و به کار زشت وا میدارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید میدهد؛ و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۸.
- ↑ ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾ «آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲.
- ↑ عبدالله بن عمار که ناظر رخدادهای روز عاشورا بود، چنین گفته است: فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ، قُتِلَ وَلَدُهُ وَ اهل بَيْتِهِ وَ صَحْبَهُ، أَرْبَطَ جَأْشاً مِنْهُ وَ لاَ امضي جِنَاناً وَ لاَ اجْرَأْ مُقَدَّماً... (البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۲۰۴؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۸۱). هلال بن نافع نیز میگوید: كُنْتُ وَاقِفاً نَحْوَ الحُسَيْنِ و هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ، وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَتِيلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَجْهاً وَ لاَ أنور وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْبَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۷؛ حیاة الامام الحسین، ص۷.
- ↑ نصیری، علی، نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن، ص 104-114.
- ↑ تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۴
- ↑ بحار ج ۵۲ ص ۱۴۳ ح ۶۰
- ↑ «بیگمان پرهیزگاران چون دمدمهای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد میکنند و ناگاه دیدهور میشوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
- ↑ تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۵ و ۲۷
- ↑ تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۸
- ↑ «بگو راه من این است که دعوت به سوی خدا میکنم، براساس بصیرت، من و پیروان من، چنین هستند» آیه ۱۰۸ سوره یوسف
- ↑ تو میآیی. علی صفایی حائری ص ۲۴
- ↑ صحیفه سجادیه
- ↑ کمال الدین ج ۱ ص ۵۸۸
- ↑ سهرابی، صادق، با انتظار در خیمهاش درآییم، ص؟.
- ↑ مهاجرنیا، محسن، گفتمانهای انتظار، ص 104-114.
- ↑ صالحنیا، یحیی؛ تنها بر فراز، ص ۹۰.
- ↑ «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۷.
- ↑ «خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
- ↑ «قَالَ الصَّادِقُ(ع): الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) يَذُبُّ عَنْهُ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۹ / ۲۴.
- ↑ «قَالَ الصَّادِقُ(ع): مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ، لَا، بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّيْفِ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۴۶ / ۶۹.
- ↑ «انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۴.
- ↑ «انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ»الغیبة للطوسی: ۴۵۹ / ۴۷۱.
- ↑ «مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ وَ الْعِفَّةُ وَ الصَّلَاحُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۱.
- ↑ بحارالانوار ج ۵۳، ص ۹۵ رُوی عن الصادق(ع).
- ↑ «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»منتخب الاثر، ج ۳ / ص ۲۱۲.
- ↑ «قَالَ الصَّادِقُ(ع): مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهَذَا الْأَمْرِ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ... ثُمَّ قَالَ: لَا بَلْ كَمَنْ قَارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِهِ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»؛ منتخب الاثر، ج ۳ / ۲۱۳.
- ↑ «...وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ... »؛ أمالی الطوسی: ۲۳۲ / ۴۱۰.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): سَيَأْتِي قَوْمٌ مِنْ بَعْدِكُمْ، الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ! نَحْنُ كُنَّا مَعَكَ بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَيْنٍ وَ نَزَلَ فِينَا الْقُرْآنُ! فَقَالَ: إِنَّكُمْ لَوْ تَحَمَّلُوا لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۳۰ / ۲۶.
- ↑ «أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا»الکافی: ۸ / ۳۷ / ۷.
- ↑ «قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ(ع): يَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ، الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّيْفِ، أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع): انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص320.
- ↑ نیلیپور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص 77-89.
- ↑ الاختصاص، شیخ مفید، ص ۹. طبع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- ↑ «و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.
- ↑ مفاتیح الجنان، زیارت امین الله.
- ↑ «بیگمان پرهیزگاران چون دمدمهای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد میکنند و ناگاه دیدهور میشوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
- ↑ ﴿هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ﴾ «اوست که کافران اهل کتاب را از خانههایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمیکردید که بیرون روند و (خودشان) گمان میکردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمیبردند بدیشان رسید و در دلهایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند؛ پس ای دیدهوران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.
- ↑ «به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.
- ↑ «زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار میدهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.
- ↑ صفایی حایری؛ علی، تو میآیی، ص 26 -32.
- ↑ کشف المحجه، ص ۱۹۲.
- ↑ قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن، ص 88-89.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
- ↑ شهید دستغیب، ولایت، ص ۹۴.
- ↑ سید مرتضی مجتهدی، ، اسرار موفقیت، ج ۲، ص ۲۰۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۴.
- ↑ روزنامه قدس، ت ۷۹/۶/۱۷.
- ↑ نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۲۵-۱۳۰.
- ↑ «مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ»؛ بحارالانوار ج ۵۱، ص ۱۲۲.
- ↑ «طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ... أُولَئِكَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ»: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...﴾؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۳.
- ↑ «...مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ...»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.
- ↑ «طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدَايَةِ»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱، المحاس للبرقی، ص ۲۶۲.
- ↑ رضوانی؛ علی اصغر، وظایف ما در عصر غیبت، ص 65 -69.
- ↑ الغیبه، طوسی، ص۲۸۵، ح۲۴۵؛ احتجاج، ج۲، ص۲۷۸؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۸، ح۹.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۳-۸۵.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۹۵، ۹۶.
- ↑ قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص41-46.
- ↑ حکیمی، امیر مهدی، منتظر چشم به راهی فریادگر، ص ۳۰.
- ↑ عبدیپور، حسن، نقش اجتماعی انتظار، ص 6-8.
- ↑ شیخ صدوق، خصال، ج ٢، ص ۶١۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ١٢٣.
- ↑ اربلی، کشف الغمه، ج ٢، ص ۵٢٢؛ شبر، حق الیقین، ص ٢٩٠.
- ↑ حر عاملی، اثباة الهداة، ج ۵، ص ١٣٩.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج ٢، ص ۶۴۴.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج ۶٧، ص ١٩١.
- ↑ موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵-٣٢۶.
- ↑ ر.ک. همان؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ٢، ص ١۴۶.
- ↑ همان، ص ۶۴۵.
- ↑ «و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.
- ↑ «پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ۱۲۹.
- ↑ موسوی، سید علی، فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن، ص ۲۳۶.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ٢٩، ص ١٣٠.
- ↑ عربان، رسول، ترسیم آفتاب، ص ٢٢۴.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج ١٠، ص ۶٢۵.
- ↑ شرفی جم، محمد رضا، آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالشهای جدید خانواده، ص ۱۲۳.
- ↑ حسینجانی، ابوالقاسم، احساس انتظار، ص ۱۸.
- ↑ ر.ک: مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
- ↑ مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
- ↑ و فراوان کرد بر شما نعمتهای خود را آشکارا و نهان؛ سوره لقمان: ۳۱/ ۲۰.
- ↑ الخراز القمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص ۳۲۳.
- ↑ مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۹.
- ↑ سوهر انبیاء: ۲۱/ ۱۰۵.
- ↑ سوره اعراف: ۷/ ۱۲۸.
- ↑ صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانیعشر، ص ۱۰۱.
- ↑ مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
- ↑ سوره نصر: ۱۱/ ۱.
- ↑ العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین.
- ↑ چنانچه مردم شهرها، همه ایمان آورده و پرهیزکار میشدند همانا ما برکتهای آسمان و زمین را برای آنها میگشودیم؛ سوره اعراف: ۷/ ۹۶.
- ↑ و برای او تسلیم است هرچه در آسمانها و زمین است، خواه و ناخواه؛ سوره آل عمران: ۳/ ۸۳
- ↑ صافی گلپایگانی، [آیت الله] لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانیعشر، ص ۴۷۱.
- ↑ مطهری، [شهید] قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
- ↑ مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۶.
- ↑ مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۵، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۴۸).
- ↑ مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).
- ↑ مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.
- ↑ مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ص ۳۷۷ و ۳۷۸.
- ↑ صافی گلپایگانی، [آیت الله] لطف الله، منتخب الاثر فی الام الثانیعشر، ص ۳۰۸، فصل ۲، باب ۴۳، ح ۲.
- ↑ " حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَى سَاقٍ بَادِياً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا"
- ↑ مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.
- ↑ مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۰.
- ↑ الطبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۴۰۱.
- ↑ مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).
- ↑ شکریان، محترم، مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری، ص.
- ↑ «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.
- ↑ «در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.
- ↑ هاشمی، خدیجه، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص 46-49.
- ↑ آفتاب مهر، ج۲، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.