غیبت امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{خرد}} {{مهدویت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پی...)
جز (جایگزینی متن - ':"' به ': "')
خط ۳۸: خط ۳۸:
*بی‌‏گمان این [[حکمت]]، اساسی‌‏ترین [[دلیل]] بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آن‏جا که برخی [[شیعیان]]، همواره این پرسش را مطرح می‏‌کردند، در سخنان [[پیشوایان]] [[معصوم]]{{عم}} به برخی حکمت‏‌های ظاهری [[غیبت]] آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدان‏‌ها نیز اشاره‏‌ای گذرا می‏‌کنیم.
*بی‌‏گمان این [[حکمت]]، اساسی‌‏ترین [[دلیل]] بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آن‏جا که برخی [[شیعیان]]، همواره این پرسش را مطرح می‏‌کردند، در سخنان [[پیشوایان]] [[معصوم]]{{عم}} به برخی حکمت‏‌های ظاهری [[غیبت]] آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدان‏‌ها نیز اشاره‏‌ای گذرا می‏‌کنیم.
#'''بحفظ [[جان]] آن حضرت‏:''' در بررسی [[روایات]] مربوط به [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ می‌‏یابیم یکی از حکمت‏‌های ظاهری [[پنهان‌‏زیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، [[امان]] ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و [[ستمگران]] است<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]]، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز [[بیم]] حضرت از کشته شدن خویش، مانع [[ظهور]] وی نیست. اگر این‏گونه نباشد، [[نهان]] بودن در پس پرده [[غیبت]] برایش روا نخواهد بود. آن [[محبوب]] دل‏ها، دشواری‏‌ها و [[آزار]] و اذیت را [[تحمل]] می‏‌کند؛ زیرا [[مقام]] و [[جایگاه]] والای [[امامان]] و [[پیامبران]]{{عم}} به سبب [[تحمل]] [[رنج]] و دشواری‌‏های بزرگ آنان در [[راه خدا]] بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از [[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]] هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین [[ذخیره الهی]] در [[زمین]] است و آن [[حاکمیت]] فراگیر و جهانی که در تمام [[ادیان]] وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق می‌‏یابد؛ بنابراین بر [[خداوند]] سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز [[موعود]] [[حفاظت]] نماید و [[حکمت الهی]] نیز بر [[پنهان‌‏زیستی]] او تعلق گرفته است. شبیه این [[پنهان‌‏زیستی]] با ویژگی‏‌های خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر [[جان]] خویش [[بیم]] داشتند- اتفاق افتاده بود که می‌‏توان به [[پنهان]] شدن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[شعب ابی طالب]] و نیز در [[غار حرا]] در برخی زمان‏‌ها اشاره کرد. می‏‌دانیم هیچ دلیلی برای چنین [[پنهان]] ‏شدنی نبود، مگر [[ترس]] از ضررهایی که آن حضرت را تهدید می‏‌کرد.
#'''بحفظ [[جان]] آن حضرت‏:''' در بررسی [[روایات]] مربوط به [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ می‌‏یابیم یکی از حکمت‏‌های ظاهری [[پنهان‌‏زیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، [[امان]] ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و [[ستمگران]] است<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]]، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز [[بیم]] حضرت از کشته شدن خویش، مانع [[ظهور]] وی نیست. اگر این‏گونه نباشد، [[نهان]] بودن در پس پرده [[غیبت]] برایش روا نخواهد بود. آن [[محبوب]] دل‏ها، دشواری‏‌ها و [[آزار]] و اذیت را [[تحمل]] می‏‌کند؛ زیرا [[مقام]] و [[جایگاه]] والای [[امامان]] و [[پیامبران]]{{عم}} به سبب [[تحمل]] [[رنج]] و دشواری‌‏های بزرگ آنان در [[راه خدا]] بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از [[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]] هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین [[ذخیره الهی]] در [[زمین]] است و آن [[حاکمیت]] فراگیر و جهانی که در تمام [[ادیان]] وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق می‌‏یابد؛ بنابراین بر [[خداوند]] سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز [[موعود]] [[حفاظت]] نماید و [[حکمت الهی]] نیز بر [[پنهان‌‏زیستی]] او تعلق گرفته است. شبیه این [[پنهان‌‏زیستی]] با ویژگی‏‌های خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر [[جان]] خویش [[بیم]] داشتند- اتفاق افتاده بود که می‌‏توان به [[پنهان]] شدن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[شعب ابی طالب]] و نیز در [[غار حرا]] در برخی زمان‏‌ها اشاره کرد. می‏‌دانیم هیچ دلیلی برای چنین [[پنهان]] ‏شدنی نبود، مگر [[ترس]] از ضررهایی که آن حضرت را تهدید می‏‌کرد.
#'''[[آزمایش]] [[انسان‌‏ها]]:''' یکی دیگر از حکمت‌‏های [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ [[آزمایش]] [[مردم]] است. از آن‏جا که این نوع [[آزمایش]]، به [[دلیل]] عدم حضور ظاهری [[امام]]، بسیار مشکل و طاقت ‏فرسا است، در [[تکامل]] روحی انسان‏‌ها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این [[آزمایش]] است که [[آشکار]] می‌‏شود چه کسی ثابت ‏قدم و استوار، و چه کسی در [[ایمان]] و [[اعتقاد]] سست و مردد است. [[جابر جعفی]] گوید: "به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم [[فرج]] شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، [[فرج]] ما فرا نمی‌‏رسد، تا زمانی که شما [[غربال]] شوید، تا [[خداوند]] سبحانه و تعالی ناخالصی‌‏ها را محو و نابود کند و آنچه [[خالص]] و زلال است، باقی نهد"<ref>{{عربی|" هَيْهَاتَ‏ هَيْهَاتَ‏ لَا يَكُونُ‏ فَرَجُنَا حَتَّى‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى‏ يَذْهَبَ‏ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى‏ الصَّفْوُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۹</ref>. روشن است در این [[امتحان]] بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای [[جایگاه]] والایی از [[ایمان]] و عمل [[شایسته]] باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.[[امام صادق]]{{ع}} تبلور این [[حقیقت]] را چنین بیان کرده است: "و این‌‏گونه است که [[غیبت]] [[قائم]] طولانی خواهد بود، تا این‏که [[حق]] محض [[آشکار]] شود و [[ایمان]]، از کدورت‌‏ها و پیرایه‌‏ها صاف و زلال گردد. این [[آشکار]] شدن، با بازگشت افرادی صورت می‏‌پذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از [[پیروان]] ظاهری [[اهل بیت]]{{عم}}؛ یعنی همان‌‏ها که [[ترس]] [[نفاق]] بر آن‏ها می‌‏رود<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۵۵</ref>. از مجموع سخنان [[معصومان]]{{عم}} به دست می‌‏آید که مهم‏ترین ویژگی مرتبط با [[امتحان]] و [[آزمایش]] انسان‏‌ها در این دوران، گریز آن‏ها از [[دین]] و آموزه‌‏های آن و به اوج رسیدن [[دنیا]] پرستی است‏<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۰۶، ح ۴۷۶؛ ر</ref> ک: [[شیخ صدوق]]، [[ثواب الاعمال]] و عقاب الاعمال، ص ۲۵۳</ref> که آن را از دوره‌‏های دیگر متمایز کرده است. [[معصومان]]{{عم}} برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگی‌‏ها، هشدارهایی نیز داده‏‌اند که با توجه به آن‏ها، آزمایش‏‌های بزرگ از مهم‏ترین ویژگی این دوران است<ref>  میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص ۱۳۱</ref>. افرادی که با ویژگی‌‏های این دوران، [[ایمان]] خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی داشته باشند، [[ارزش]] والایی دارند. در این‏ باره وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از چهره‏‌های پیروز این دوران یاد می‏‌کند، با شگفتی به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} چنین می‏‌فرماید:"ای [[علی]]! بدان شگفت‏‌آورترین [[مردم]] در [[ایمان]] و بزرگ‏ترین آنان در [[یقین]]، کسانی هستند که در پایان دوران- با آن‏که [[پیامبر]] خود را [[درک]] نکرده‌‏اند و از [[امام]] خود در پرده‌‏اند- به نوشته‌‏ای سیاه بر صفحه‌‏ای سپید، [[ایمان]] می‌‏آورند"<ref> {{عربی|" يَا عَلِيُ‏ أَعْجَبُ‏ النَّاسِ‏ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ‏ يَقِيناً قَوْمٌ‏ يَكُونُونَ‏ فِي‏ آخِرِ الزَّمَانِ‏ لَمْ‏ يَلْحَقُوا النَّبِيَ‏ وَ حُجِبَ‏ عَنْهُمُ‏ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى‏ بَيَاض‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸</ref>. افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسه‌‏های بی‌‏پایان [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] شده، در دام تاریک [[نادانی]] و [[عصیان]] زندگی می‏‌کنند.
#'''[[آزمایش]] [[انسان‌‏ها]]:''' یکی دیگر از حکمت‌‏های [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ [[آزمایش]] [[مردم]] است. از آن‏جا که این نوع [[آزمایش]]، به [[دلیل]] عدم حضور ظاهری [[امام]]، بسیار مشکل و طاقت ‏فرسا است، در [[تکامل]] روحی انسان‏‌ها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این [[آزمایش]] است که [[آشکار]] می‌‏شود چه کسی ثابت ‏قدم و استوار، و چه کسی در [[ایمان]] و [[اعتقاد]] سست و مردد است. [[جابر جعفی]] گوید: "به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم [[فرج]] شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، [[فرج]] ما فرا نمی‌‏رسد، تا زمانی که شما [[غربال]] شوید، تا [[خداوند]] سبحانه و تعالی ناخالصی‌‏ها را محو و نابود کند و آنچه [[خالص]] و زلال است، باقی نهد"<ref>{{عربی|" هَيْهَاتَ‏ هَيْهَاتَ‏ لَا يَكُونُ‏ فَرَجُنَا حَتَّى‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى‏ يَذْهَبَ‏ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى‏ الصَّفْوُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۹</ref>. روشن است در این [[امتحان]] بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای [[جایگاه]] والایی از [[ایمان]] و عمل [[شایسته]] باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.[[امام صادق]]{{ع}} تبلور این [[حقیقت]] را چنین بیان کرده است: "و این‌‏گونه است که [[غیبت]] [[قائم]] طولانی خواهد بود، تا این‏که [[حق]] محض [[آشکار]] شود و [[ایمان]]، از کدورت‌‏ها و پیرایه‌‏ها صاف و زلال گردد. این [[آشکار]] شدن، با بازگشت افرادی صورت می‏‌پذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از [[پیروان]] ظاهری [[اهل بیت]]{{عم}}؛ یعنی همان‌‏ها که [[ترس]] [[نفاق]] بر آن‏ها می‌‏رود<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۵۵</ref>. از مجموع سخنان [[معصومان]]{{عم}} به دست می‌‏آید که مهم‏ترین ویژگی مرتبط با [[امتحان]] و [[آزمایش]] انسان‏‌ها در این دوران، گریز آن‏ها از [[دین]] و آموزه‌‏های آن و به اوج رسیدن [[دنیا]] پرستی است‏<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۰۶، ح ۴۷۶؛ ر</ref> ک: [[شیخ صدوق]]، [[ثواب الاعمال]] و عقاب الاعمال، ص ۲۵۳</ref> که آن را از دوره‌‏های دیگر متمایز کرده است. [[معصومان]]{{عم}} برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگی‌‏ها، هشدارهایی نیز داده‏‌اند که با توجه به آن‏ها، آزمایش‏‌های بزرگ از مهم‏ترین ویژگی این دوران است<ref>  میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص ۱۳۱</ref>. افرادی که با ویژگی‌‏های این دوران، [[ایمان]] خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی داشته باشند، [[ارزش]] والایی دارند. در این‏ باره وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از چهره‏‌های پیروز این دوران یاد می‏‌کند، با شگفتی به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} چنین می‏‌فرماید: "ای [[علی]]! بدان شگفت‏‌آورترین [[مردم]] در [[ایمان]] و بزرگ‏ترین آنان در [[یقین]]، کسانی هستند که در پایان دوران- با آن‏که [[پیامبر]] خود را [[درک]] نکرده‌‏اند و از [[امام]] خود در پرده‌‏اند- به نوشته‌‏ای سیاه بر صفحه‌‏ای سپید، [[ایمان]] می‌‏آورند"<ref> {{عربی|" يَا عَلِيُ‏ أَعْجَبُ‏ النَّاسِ‏ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ‏ يَقِيناً قَوْمٌ‏ يَكُونُونَ‏ فِي‏ آخِرِ الزَّمَانِ‏ لَمْ‏ يَلْحَقُوا النَّبِيَ‏ وَ حُجِبَ‏ عَنْهُمُ‏ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى‏ بَيَاض‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸</ref>. افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسه‌‏های بی‌‏پایان [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] شده، در دام تاریک [[نادانی]] و [[عصیان]] زندگی می‏‌کنند.
#'''[[آزادگی]] از [[بیعت]] دیگران‏:''' دیدگاه برخی [[روایات]]، این است که آن حضرت، با [[غیبت]] خود، از [[بیعت]] با طاغوت‏‌های زمان در [[امان]] خواهد بود. [[امام مجتبی]]{{ع}}- آن هنگام که برای حفظ [[مصالح اسلام]] و [[مسلمین]] به [[سازش]] با [[معاویه]] تن داد و [[مردم]]، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ ‏یک از ما [[امامان]] نیست، مگر این‏که [[بیعت]] با [[ستمگری]] بر گردن او قرار می‌‏گیرد؛ جز [[امام مهدی|قائم]] که [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]{{ع}} پشت سرش [[نماز]] می‌‏گزارد. به درستی که [[خداوند]] سبحانه و تعالی ولادتش را [[پنهان]] و شخصش را مخفی می‌‏سازد، تا آن‏گاه که [[قیام]] می‌‏کند، [[بیعت]] هیچ‏کس بر گردنش نباشد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹</ref>.[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در توقیعی در پاسخ به برخی پرسش‏‌ها فرمود: "درباره [[علت غیبت]] پرسیده بودید؛ [[خداوند]] سبحانه و تعالی در [[قرآن کریم]] می‌‏فرماید: ای اهل [[ایمان]]! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌‏شوید. بدانید هرکدام از پدران من، [[بیعت]] یکی از طاغوت‌‏های زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که [[قیام]] می‌‏کنم، [[بیعت]] هیچ‏ یک از گردنکشان و طاغوت‏‌های زمان را بر گردن ندارم"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴</ref>.
#'''[[آزادگی]] از [[بیعت]] دیگران‏:''' دیدگاه برخی [[روایات]]، این است که آن حضرت، با [[غیبت]] خود، از [[بیعت]] با طاغوت‏‌های زمان در [[امان]] خواهد بود. [[امام مجتبی]]{{ع}}- آن هنگام که برای حفظ [[مصالح اسلام]] و [[مسلمین]] به [[سازش]] با [[معاویه]] تن داد و [[مردم]]، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ ‏یک از ما [[امامان]] نیست، مگر این‏که [[بیعت]] با [[ستمگری]] بر گردن او قرار می‌‏گیرد؛ جز [[امام مهدی|قائم]] که [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]{{ع}} پشت سرش [[نماز]] می‌‏گزارد. به درستی که [[خداوند]] سبحانه و تعالی ولادتش را [[پنهان]] و شخصش را مخفی می‌‏سازد، تا آن‏گاه که [[قیام]] می‌‏کند، [[بیعت]] هیچ‏کس بر گردنش نباشد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹</ref>.[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در توقیعی در پاسخ به برخی پرسش‏‌ها فرمود: "درباره [[علت غیبت]] پرسیده بودید؛ [[خداوند]] سبحانه و تعالی در [[قرآن کریم]] می‌‏فرماید: ای اهل [[ایمان]]! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌‏شوید. بدانید هرکدام از پدران من، [[بیعت]] یکی از طاغوت‌‏های زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که [[قیام]] می‌‏کنم، [[بیعت]] هیچ‏ یک از گردنکشان و طاغوت‏‌های زمان را بر گردن ندارم"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴</ref>.
#'''تأدیب انسان‏‌ها:''' [[ادب]] کردن انسان‌‏ها- به ‏ویژه مسلمان‏‌ها- یکی دیگر از فلسفه‌‏های [[غیبت]] است؛ چرا که بیشتر آن‏ها در زمان زندگی و حضور [[امامان]] پیشین، آن‏گونه که [[شایسته]] بود از ایشان استفاده و [[حمایت]] نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن [[جامعه بشری]] از [[فیض]] آن‏ها شدند. [[امام‏ باقر]]{{ع}} در این‏ باره فرمود: " شما مردمی هستید که با [[دل]]، ما را [[دوست]] می‏‌دارید؛ ولی عمل شما با این [[محبت]]، ناسازگار است. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[اختلاف]] [[اصحاب]] پایان نمی‌‏یابد و به همین [[دلیل]]، [[صاحب]] شما از دست شما گرفته می‌‏شود ...."<ref>{{عربی|" وَ أَنْتُمْ‏ قَوْمٌ‏ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ‏ وَ يُخَالِفُ‏ ذَلِكَ‏ فِعْلُكُمْ‏ وَ اللَّهِ‏ مَا يَسْتَوِي‏ اخْتِلَافُ‏ أَصْحَابِكَ‏ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى‏ صَاحِبِكُم‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰</ref>
#'''تأدیب انسان‏‌ها:''' [[ادب]] کردن انسان‌‏ها- به ‏ویژه مسلمان‏‌ها- یکی دیگر از فلسفه‌‏های [[غیبت]] است؛ چرا که بیشتر آن‏ها در زمان زندگی و حضور [[امامان]] پیشین، آن‏گونه که [[شایسته]] بود از ایشان استفاده و [[حمایت]] نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن [[جامعه بشری]] از [[فیض]] آن‏ها شدند. [[امام‏ باقر]]{{ع}} در این‏ باره فرمود: " شما مردمی هستید که با [[دل]]، ما را [[دوست]] می‏‌دارید؛ ولی عمل شما با این [[محبت]]، ناسازگار است. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[اختلاف]] [[اصحاب]] پایان نمی‌‏یابد و به همین [[دلیل]]، [[صاحب]] شما از دست شما گرفته می‌‏شود ...."<ref>{{عربی|" وَ أَنْتُمْ‏ قَوْمٌ‏ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ‏ وَ يُخَالِفُ‏ ذَلِكَ‏ فِعْلُكُمْ‏ وَ اللَّهِ‏ مَا يَسْتَوِي‏ اخْتِلَافُ‏ أَصْحَابِكَ‏ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى‏ صَاحِبِكُم‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰</ref>

نسخهٔ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۴۵

متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.


مقدمه

  • غیبت، اسم مصدر از ثلاثی مجرد ماده "غ ی ب" و به معنای ناپدید شدن و پنهان شدن از دیدگان است. غایب به کسی گفته می‏‌شود که حاضر و ظاهر نیست. و در اصل، درباره پنهان شدن خورشید، ماه و ستارگان به کار می‌‏رود[۱]. همچنین درباره کسی به کار می‏‌رود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمی‌‏شود[۲]. در اصطلاح مهدویت به پنهان‌‏زیستی حضرت مهدی(ع)‏ گفته می‌‏شود.

سه دیدگاه کلی درباره چگونگی غیبت

  • با بهره‌‏گیری از بیانات معصومان(ع)، سه دیدگاه کلّی و قابل‏ توجّه درباره چگونگی غیبت حضرتش قابل ارائه است:
  1. پنهان بودن جسم "ناپیدایی"؛
  2. پنهان بودن عنوان "ناشناسی"؛
  3. پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان به تناسب شرایط.
  • اما بررسی دیدگاه‏‌های یادشده:

پنهان بودن جسم؛

  1. بسان فرشتگان، ارواح و جنّ، جسمی نامرئی دارد که با وجود این که در میان جوامع بشری حضور دارد قابل دیدن نیست.
  2. جسمی مرئی دارد؛

پنهان بودن عنوان‏

  • این دیدگاه، بر این است که آن حضرت، افزون بر این‏که عمر شریف خود را در جوامع انسانی، سپری می‌‏کند، مردم را می‏‌بیند و مردم نیز او را می‌‏بینند؛ ولی او را نمی‌‏شناسند. به تعبیر دیگر، فقط از نگاه معرفتی و شناختی مردم پنهان است، نه از دید ظاهری. افرادی که بر این دیدگاه پافشاری می‌‏کنند، به روایاتی استدلال کرده‏‌اند؛ از جمله روایتی که سدیر از امام صادق(ع) نقل کرده است که: "در قائم، سنّتی از یوسف است ... چرا این مردم منکرند که خدای‏ تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ بین ایشان گردش کند و در بازارهای آن‏ها راه رود و بر بساط آن‏ها پا نهد و آن‏ها او را نشناسند. تا آن‏گاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آن‏ها معرفی کند؛ همان‏گونه که به یوسف اجازه داد ..."[۷]
  • نیز سخن نایب خاص آن حضرت، محمد بن عثمان که در این باره می‏‌گوید: "به خدا سوگند! همانا صاحب این امر، هرسال در موسم حج حاضر می‌‏شود؛ مردم را می‌‏بیند و آن‏ها را می‏‌شناسد و مردم او را می‏‌بینند؛ ولی نمی‌‏شناسند[۸].
  • لازم یادآوری است با توجه به معنای لغوی غیبت، بهره‏‌برداری این معنا از روایاتی که به صورت مطلق غیبت را برای آن حضرت ثابت کرده‏‌اند، نیازمند قرینه است.

پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان، به تناسب شرایط

طولانی بودن غیبت مهدی(ع)‏

  • در روایاتی پس از تصریح به اصل غیبت، به طولانی بودن آن نیز تأکید شده است.
  • امام جواد(ع) در پاسخ به دلیل نام‏گذاری حضرت مهدی(ع)‏ به "منتظر"، فرمود: " همانا برای او غیبتی است که روزهای آن، فراوان و مدت آن، طولانی خواهد شد، پس افرادی که دارای اخلاص باشند، منتظر ظهور او خواهند بود"[۹].

فلسفه و علل غیبت حضرت مهدی(ع)‏

  • پیش از آن‏که به برخی حکمت‏‌ها و علت‏‌های ظاهری غیبت آن حضرت اشاره شود، لازم یادآوری است در بررسی‌‏هایی که در روایات انجام شده است، نخستین نکته‌‏ای که در این‌‏باره به چشم می‌‏خورد، این است که پنهان‌‏زیستی آخرین ذخیره الهی، به طور قطع از اسرار خداوند سبحانه و تعالی است. حقیقت سرّ بودن این امر را رسول گرامی اسلام(ص) چنین بیان فرموده است: "ای جابر! همانا این امر، امری است از امر خداوند سبحانه و تعالی و سرّی است از سرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار تردید نشوی. همانا شک درباره خدا کفر است"[۱۰].
  • بی‌‏گمان این حکمت، اساسی‌‏ترین دلیل بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آن‏جا که برخی شیعیان، همواره این پرسش را مطرح می‏‌کردند، در سخنان پیشوایان معصوم(ع) به برخی حکمت‏‌های ظاهری غیبت آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدان‏‌ها نیز اشاره‏‌ای گذرا می‏‌کنیم.
  1. بحفظ جان آن حضرت‏: در بررسی روایات مربوط به غیبت حضرت مهدی(ع)‏ می‌‏یابیم یکی از حکمت‏‌های ظاهری پنهان‌‏زیستی حضرت مهدی(ع)‏، امان ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و ستمگران است[۱۱]. شیخ طوسی در کتاب الغیبة، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز بیم حضرت از کشته شدن خویش، مانع ظهور وی نیست. اگر این‏گونه نباشد، نهان بودن در پس پرده غیبت برایش روا نخواهد بود. آن محبوب دل‏ها، دشواری‏‌ها و آزار و اذیت را تحمل می‏‌کند؛ زیرا مقام و جایگاه والای امامان و پیامبران(ع) به سبب تحمل رنج و دشواری‌‏های بزرگ آنان در راه خدا بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین ذخیره الهی در زمین است و آن حاکمیت فراگیر و جهانی که در تمام ادیان وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق می‌‏یابد؛ بنابراین بر خداوند سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز موعود حفاظت نماید و حکمت الهی نیز بر پنهان‌‏زیستی او تعلق گرفته است. شبیه این پنهان‌‏زیستی با ویژگی‏‌های خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر جان خویش بیم داشتند- اتفاق افتاده بود که می‌‏توان به پنهان شدن پیامبر اکرم(ص) در شعب ابی طالب و نیز در غار حرا در برخی زمان‏‌ها اشاره کرد. می‏‌دانیم هیچ دلیلی برای چنین پنهان ‏شدنی نبود، مگر ترس از ضررهایی که آن حضرت را تهدید می‏‌کرد.
  2. آزمایش انسان‌‏ها: یکی دیگر از حکمت‌‏های غیبت حضرت مهدی(ع)‏ آزمایش مردم است. از آن‏جا که این نوع آزمایش، به دلیل عدم حضور ظاهری امام، بسیار مشکل و طاقت ‏فرسا است، در تکامل روحی انسان‏‌ها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این آزمایش است که آشکار می‌‏شود چه کسی ثابت ‏قدم و استوار، و چه کسی در ایمان و اعتقاد سست و مردد است. جابر جعفی گوید: "به امام باقر(ع) عرض کردم فرج شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، فرج ما فرا نمی‌‏رسد، تا زمانی که شما غربال شوید، تا خداوند سبحانه و تعالی ناخالصی‌‏ها را محو و نابود کند و آنچه خالص و زلال است، باقی نهد"[۱۲]. روشن است در این امتحان بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای جایگاه والایی از ایمان و عمل شایسته باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.امام صادق(ع) تبلور این حقیقت را چنین بیان کرده است: "و این‌‏گونه است که غیبت قائم طولانی خواهد بود، تا این‏که حق محض آشکار شود و ایمان، از کدورت‌‏ها و پیرایه‌‏ها صاف و زلال گردد. این آشکار شدن، با بازگشت افرادی صورت می‏‌پذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از پیروان ظاهری اهل بیت(ع)؛ یعنی همان‌‏ها که ترس نفاق بر آن‏ها می‌‏رود[۱۳]. از مجموع سخنان معصومان(ع) به دست می‌‏آید که مهم‏ترین ویژگی مرتبط با امتحان و آزمایش انسان‏‌ها در این دوران، گریز آن‏ها از دین و آموزه‌‏های آن و به اوج رسیدن دنیا پرستی است‏[۱۴] ک: شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۲۵۳</ref> که آن را از دوره‌‏های دیگر متمایز کرده است. معصومان(ع) برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگی‌‏ها، هشدارهایی نیز داده‏‌اند که با توجه به آن‏ها، آزمایش‏‌های بزرگ از مهم‏ترین ویژگی این دوران است[۱۵]. افرادی که با ویژگی‌‏های این دوران، ایمان خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی داشته باشند، ارزش والایی دارند. در این‏ باره وقتی پیامبر اکرم(ص) از چهره‏‌های پیروز این دوران یاد می‏‌کند، با شگفتی به حضرت علی(ع) چنین می‏‌فرماید: "ای علی! بدان شگفت‏‌آورترین مردم در ایمان و بزرگ‏ترین آنان در یقین، کسانی هستند که در پایان دوران- با آن‏که پیامبر خود را درک نکرده‌‏اند و از امام خود در پرده‌‏اند- به نوشته‌‏ای سیاه بر صفحه‌‏ای سپید، ایمان می‌‏آورند"[۱۶]. افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسه‌‏های بی‌‏پایان شیطان و هواهای نفسانی شده، در دام تاریک نادانی و عصیان زندگی می‏‌کنند.
  3. آزادگی از بیعت دیگران‏: دیدگاه برخی روایات، این است که آن حضرت، با غیبت خود، از بیعت با طاغوت‏‌های زمان در امان خواهد بود. امام مجتبی(ع)- آن هنگام که برای حفظ مصالح اسلام و مسلمین به سازش با معاویه تن داد و مردم، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ ‏یک از ما امامان نیست، مگر این‏که بیعت با ستمگری بر گردن او قرار می‌‏گیرد؛ جز قائم که عیسی بن مریم(ع) پشت سرش نماز می‌‏گزارد. به درستی که خداوند سبحانه و تعالی ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی می‌‏سازد، تا آن‏گاه که قیام می‌‏کند، بیعت هیچ‏کس بر گردنش نباشد[۱۷].حضرت مهدی(ع)‏ در توقیعی در پاسخ به برخی پرسش‏‌ها فرمود: "درباره علت غیبت پرسیده بودید؛ خداوند سبحانه و تعالی در قرآن کریم می‌‏فرماید: ای اهل ایمان! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌‏شوید. بدانید هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوت‌‏های زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که قیام می‌‏کنم، بیعت هیچ‏ یک از گردنکشان و طاغوت‏‌های زمان را بر گردن ندارم"[۱۸].
  4. تأدیب انسان‏‌ها: ادب کردن انسان‌‏ها- به ‏ویژه مسلمان‏‌ها- یکی دیگر از فلسفه‌‏های غیبت است؛ چرا که بیشتر آن‏ها در زمان زندگی و حضور امامان پیشین، آن‏گونه که شایسته بود از ایشان استفاده و حمایت نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن جامعه بشری از فیض آن‏ها شدند. امام‏ باقر(ع) در این‏ باره فرمود: " شما مردمی هستید که با دل، ما را دوست می‏‌دارید؛ ولی عمل شما با این محبت، ناسازگار است. به خدا سوگند! اختلاف اصحاب پایان نمی‌‏یابد و به همین دلیل، صاحب شما از دست شما گرفته می‌‏شود ...."[۱۹]

انواع غیبت‏

  • هم‏زمان با مطرح شدن اصل غیبت برای حضرت مهدی(ع)‏ از سوی معصومان(ع) در روایاتی غیبت حضرت مهدی(ع)‏ به دو بخش کوتاه و بلند تقسیم می‌‏شود[۲۱]. که هریک دارای ویژگی‏‌های خاصی است.
  • این مطلب با تعبیرهای متفاوتی در سخنان معصومین(ع) به چشم می‏‌خورد؛ زراره گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: "همانا برای قائم، دو غیبت است که در یکی از آن‏ها به خانواده‌‏اش بر می‌‏گردد و در دیگری مکانش معلوم نیست. هر سال در مناسک حج حاضر می‏‌شود و مردم را می‏‌بیند؛ در حالی که مردم او را نمی‌‏بینند[۲۲].
  • آن حضرت در روایتی به کوتاه و بلند بودن دو غیبت امام این‌‏گونه اشاره کرده است: "برای قائم، دو غیبت است؛ یکی از آن‏ها کوتاه و دیگری دراز. در غیبت نخست، جز شیعیان مخصوص، کسی از جایگاه او خبر ندارد و در دیگری، جز خدمتکار ویژه آن حضرت، کسی از مکانش آگاه نیست"[۲۳]
  • لازم یادآوری است آن حضرت در دوران پدر بزرگوار خویش نیز نوعی پنهان‌‏زیستی داشته است و به گونه‏‌ای نبوده که همگان بتوانند آن حضرت را ملاقات کنند. همین باعث شده است برخی آغاز غیبت آن حضرت را از هنگام ولادت بدانند[۲۴][۲۵].

غیبت در موعودنامه‏

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. جوهری، الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۶
  2. ابو هلال عسکری، الفروق اللغویة، ص ۶۳
  3. ر.ک: سوره یس: آیه:۹ و سوره اسراء: آیه:۴۵.
  4. نعمانی، الغیبة، ص ۱۴۴
  5. " يَفْقِدُ النَّاسُ‏ إِمَامَهُمْ‏ يَشْهَدُ الْمَوْسِمَ‏ فَيَرَاهُمْ‏ وَ لَا يَرَوْنَهُ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱، ح ۱۱۹؛ شیخ کلینی، الکافی، ج ۱ ص ۳۳۷، ح ۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵ ح ۱۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۴۶، ح ۳۳
  6. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۳۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۰
  7. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۱۴۴، باب ۵، ح ۳
  8. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰؛ نیز: سیّد رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۷۸
  9. " إِنَ‏ لَهُ‏ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ‏ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ‏ الْمُخْلِصُونَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸
  10. " يَا جَابِرُ إِنَ‏ هَذَا أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ سِرٌّ مِنْ‏ سِرِّ اللَّهِ‏ عِلْمُهُ‏ مَطْوِيٌ‏ عَنْ‏ عِبَادِ اللَّهِ‏ إِيَّاكَ‏ وَ الشَّكَ‏ فِيهِ‏ فَإِنَ‏ الشَّكَ‏ فِي‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ كُفْرٌ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷
  11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲
  12. " هَيْهَاتَ‏ هَيْهَاتَ‏ لَا يَكُونُ‏ فَرَجُنَا حَتَّى‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى‏ يَذْهَبَ‏ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى‏ الصَّفْوُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۹
  13. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۵۵
  14. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۰۶، ح ۴۷۶؛ ر
  15. میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص ۱۳۱
  16. " يَا عَلِيُ‏ أَعْجَبُ‏ النَّاسِ‏ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ‏ يَقِيناً قَوْمٌ‏ يَكُونُونَ‏ فِي‏ آخِرِ الزَّمَانِ‏ لَمْ‏ يَلْحَقُوا النَّبِيَ‏ وَ حُجِبَ‏ عَنْهُمُ‏ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى‏ بَيَاض‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸
  17. طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹
  18. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴
  19. " وَ أَنْتُمْ‏ قَوْمٌ‏ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ‏ وَ يُخَالِفُ‏ ذَلِكَ‏ فِعْلُكُمْ‏ وَ اللَّهِ‏ مَا يَسْتَوِي‏ اخْتِلَافُ‏ أَصْحَابِكَ‏ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى‏ صَاحِبِكُم‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰
  20. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۴، ح ۱۱
  21. امروزه از این دو غیبت، با نام‏های" غیبت صغرا" و" غیبت کبرا" یاد می‌‏شود؛ ولی در بیان اندیشوران شیعه از آن‏ها با عنوان‏‌هایی چون" غیبت قصری" و" غیبت طولی" و مانند آن نیز یاد شده است
  22. " إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَتَيْنِ‏ يَرْجِعُ‏ فِي‏ إِحْدَاهُمَا وَ فِي الْأُخْرَى لَا يُدْرَى أَيْنَ هُوَ يَشْهَدُ الْمَوَاسِمَ يَرَى النَّاسَ وَ لَا يَرَوْنَهُ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵، ح ۱۵
  23. " لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَتَانِ‏ إِحْدَاهُمَا قَصِيرَةٌ وَ الْأُخْرَى‏ طَوِيلَةٌ الْغَيْبَةُ الْأُولَى‏ لَا يَعْلَمُ‏ بِمَكَانِهِ‏ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ شِيعَتِهِ‏ وَ الْأُخْرَى‏ لَا يَعْلَمُ‏ بِمَكَانِهِ‏ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ مَوَالِيهِ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰
  24. شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۰
  25. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص: ۳۱۴ - ۳۲۳.
  26. کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۷.
  27. نشریه موعود، شماره ۲۷، ص ۴۲.
  28. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۱۹.