جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
| پاسخدهنده = عبدالله جوادی آملی | | پاسخدهنده = عبدالله جوادی آملی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#«'''[[امید]] به آینده:'''[[انتظار ظهور]] [[ولی عصر]] {{ع}} آثار و نتایج فراوان فردی و [[اجتماعی]] دارد. [[امید]] به آیندهای روشن که سهم بزرگی در حرکتها، کوششها و تلاشهای فردی و [[اجتماعی]] دارد، یکی از این آثار شمرده میشود و چه بسا یکی از جهات تأکید و توصیه [[انتظار]] در لسان [[عترت]] طاهرین {{عم}} لحاظ همین فایده بوده است؛ آنگونه که [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} [[انتظار فرج]] را [[محبوب]] [[خدای سبحان]] دانسته و [[امید]] به [[رحمت خدا]] را از آثار آن معرفی میکند{{عربی|" انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَى اللَّهِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ "}}<ref>الخصال، ص۶۱۶.</ref> و [[امام سجاد|حضرت سید الساجدین]]{{ع}}، [[انتظار فرج]] را از [[بزرگترین گشایشها]] میشمارد:{{عربی|"انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ"}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۴۳۷.</ref>. | |||
#'''[[اصلاحگرایی]] در عرصههای فردی و [[اجتماعی]]:''' آن که باور دارد که هیچ تلاشی برای [[اصلاح]] امور در [[غیبت]] [[ولی خدا]] ثمربخش نیست، هرگز برای [[مبارزه]] با طاغوتیان و [[مقاومت]] در برابر دشواریها انگیزهای نخواهد داشت؛ اما آنان که [[دل]] به [[انتظار]] [[راستین]] سپرده و قلبی مملو از [[امید]] به [[ظهور]] امامشان دارند و میدانند که دیر یا زود [[صالحان]]، [[حاکمان]] [[زمین]] خواهند بود و [[حق]] به صاحبانش بازمیگردد و با محو [[ستم]] و [[بیداد]] امر [[جامعه]] [[اصلاح]] و سامان میپذیرد، برای رسیدن به چنین جامعهای خویشتن را [[اصلاح]] خواهند کرد و در [[اصلاح]] [[جامعه]] خود نیز میکوشند، تا زمینه ایجاد و تشکیل آن [[دولت کریمه]] را فراهم آورند. بر همین اساس، آن که [[منتظر]] [[راستین]] [[مصلح جهانی]] است، هم [[صالح]] است و هم [[مصلح]]. چنین کسی با [[اقتدا]] به دعای مولای خویش از [[خدای سبحان]] چنین میخواهد: {{عربی|"اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلى طَاعَتِكَ، وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِك"}}<ref>الکافی، ج۳، ص۴۲۴.</ref>. این همان معنای بلندی است که [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} بدان اشاره و در بیان [[وظیفه]] [[شیعیان]] در [[عصر غیبت]] میفرماید: {{عربی|" عَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَجِ "}}<ref>مهج الدعوات، ص۳۳۲.</ref> چرا که اگر [[دعا]] ناظر به جنبه فردی و [[خودسازی]] تنها باشد، [[انتظار فرج]] قطعاً ناظر به هر دو جنبه فردی و [[اجتماعی]] یا به سخن دیگر، [[خودسازی]] و دیگرسازی است. | |||
#'''[[تلاش]]، [[پویایی]] و [[پیشرفت]] در تمام عرصهها:''' آن که [[منتظر]] [[راستین]] [[حجت]] خداست، هماره در [[تلاش]] و تکاپوست تا [[فرهنگ]] [[ناب]] [[مهدوی]] از [[علم]] به عین آید و از گوش به آغوش، از این روست که هر متخصص فنآوری که در [[مکتب]] [[انتظار]] آموخته گردیده است، در ارائه صحیح تخصص متعهدانه، هیچ قصوری روا نمیدارد. اگر [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[منتظر ظهور]] آن [[حضرت]] حتی یک تیر هم که شد، آماده کند"<ref>{{عربی|"لَيُعِدَّنَ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً "}}؛ الغیبه، نعمانی، ص۳۲۰.</ref>. صبغه [[تمثیل]] دارد نه تعیین، زیرا متخصص نظامی، [[آمادگی]] رزمی [[وظیفه]] اوست و کارشناس [[اقتصادی]]، رسالتش [[تلاش]] برای حل تورم، رفع [[بیکاری]]، تعدیل تقاضا و عرضه، تقلیل فاصله رنجآور طبقاتی و تعطیل [[اسراف]] و [[اتراف]] و [[ترفه]] است و [[مجتهد]] فقهی یا حقوقی یا [[سیاسی]]، عهدهدار [[جهلزدایی]] و [[ایستادگی]] در برابر [[هجوم فرهنگی]] و در نهایت، [[تبیین]] و تعلیل و [[حمایت]] عالمانه از مبانی [[اعتقادی]] است. | |||
#'''تخلق به [[فضائل]] نفسانی:''' آن که به [[راستی]] [[امام]] خویش را موجود میداند و او را مظهر {{متن قرآن| هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن| هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>سوره اسراء، آیه ۱.</ref> و {{متن قرآن| هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref> میشناسد، هماره خویش را در محضر [[خلیفه]] الهی و [[امام]] [[معصوم]] خود میداند، همانگونه که حضور خدای والا را در مرتبهای بالاتر [[ادراک]] میکند و آنگاه بر اساس آموزههای اساسی [[قرآن]] در محضر [[خدای سبحان]] و [[خلیفه]] او [[حیا]] پیشه میکند و از درون و برون، خود را در [[مشهد]] [[حق]] و [[امام]] خویش دیده، و از زشتیها و [[معاصی]] دوری میکند و چنین انتظاری موجب تنزیه [[روح]] او شده، قلبش را نورانی میسازد. | |||
#'''[[آمادگی برای ظهور]]:''' مجموعه آثار تحرکآفرین، امیدبخش و [[اصلاحگر]] [[انتظار]] [[راستین]]، [[منتظر]] [[صادق]] را بدان سوی رهنمون میشود که چون [[وقت ظهور]] ناپیداست، میباید همواره واجد شرایط و لوازم [[ظهور مهدی]] موجود [[موعود]] {{ع}} باشد و همین [[آمادگی]] و پرهیز از تسویف و تأخیر، در [[اصلاح]] فرد یا [[جامعه]]، در بارور شدن [[فکر]] فردی و [[عقل]] جمعی سهم بسزایی خواهد داشت. | |||
#'''استحقاق [[نگاه تشریفی]] [[اهل بیت]] {{عم}}:''' آن که [[منتظر]] [[راستین]] [[امام عصر]] {{ع}} است، بر اثر تخلق به [[اخلاق]] الهی گرد [[حرام]] نمیگردد و جانش به گَرد [[معصیت]] غبار نمیگیرد و میکوشد در انجام دادن [[واجب]] و دوری از [[معصیت]] که در رأس آموزشهای فرعی [[اسلام]] است، قصور و [[تقصیر]] روا ندارد. [[واجبات]] را عمل و از حرامها دوری کند و فراخور توان خویش به انجام دادن [[مستحب]] و ترک [[مکروه]] نیز اهتمام ورزد؛ و چون چنین کند، مطلوب مولای خویش را به انجام رسانیده و مستحق [[عنایت خاص]] و [[نگاه تشریفی]] [[امام]] خویش و سایر [[عترت]] طاهره {{عم}} خواهد شد. | |||
#'''[[شکوفاسازی اندیشهها]]:''' اثاره دفائن [[عقول]] و [[شکوفایی]] گنجهای [[اندیشه]] [[انسانها]] از [[برترین]] برنامههای وجود مبارک [[امام عصر]] {{ع}} است، همانگونه که در بسیاری از روایاتِ [[ظهور]] حضرتش به اوج گرفتن سطح [[آگاهی]] در [[عصر ظهور]] تصریح شده است<ref>{{عربی|"إِذَا قَامَ قَائِمُنَا، وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلى رُؤُوسِ الْعِبَادِ، فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَكَمَلَتْ بِهِ أَحْلامُهُم"}} (الکافی، ج۱، ص ۲۵)؛ {{عربی|" قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ جُزْءاً فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ جُزْءَانِ لَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمَ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخْرَجَ الْخَمْسَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً"}} (منتخب الانوار، ص ۲۰۱؛ ر.ک: بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۳۶).</ref>. سیر طبیعی [[علوم]] از سویی و کوشش بیوقفه [[علما]] و صاحبان [[عقل]] و [[دانش]] و [[فرهنگ]] از سویی دیگر، سبب گسترش مباحث و [[معارف]] علمی و زمینه رشد [[فکر]] و [[شکوفایی]] [[اندیشه]] را فراهم میآورد. این حرکت و جنبش علمی که با تألیف کتاب یا سایر دستاوردهای علمی و [[فکری]] و به دست [[علما]] که [[سربازان واقعی]] و [[منتظران حقیقی]] [[امام عصر]] {{ع}} اند به وجود میآید، فتنههای برخاسته از خواستههای نفسانی برای خاموش کردن چراغ [[عقل]] را ناکام میگذارد و سبب تعالی [[اندیشه]] و [[دانش]] خواهد گشت. | |||
#'''باریابی به [[مقام]] اعتماد:''' [[انسان]] [[منتظر]] که در پرتو [[یقین]] به حضور [[ذات اقدس الهی]] و [[ادراک]] محضر [[امام عصر]] خویش در میدان [[جهاد]] اوسط و اکبر به [[مبارزه]] با [[شیطان]] درون و بیرون [[قیام]] میکند، میتواند تا بدان پایه اوج گیرد که [[امام]] [[معصوم]] به منظور [[تجلیل]] از او و [[تشویق]] سایر [[صحابه]] به [[پژوهشگری]] و [[پرهیزکاری]] سخن او را در اثنای قول خویش یادآور میشود و از او سخن [[نقل]] کند، همانطور که [[امام باقر]] {{ع}} میان شاگردانش به سخنی از [[ابوذر]] استناد فرمودند: {{عربی|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ كَانَ فِي خُطْبَةِ أَبِي ذَرٍّ ..."}}<ref>المحاسن، ج۱، ص۳۵۷؛ بحار الانوار، ج۲، ص۵۱ ـ ۵۲.</ref>. گرچه [[ابوذر]] با همه جلالت شأنش [[معصوم]] نیست تا سخنش چونان [[کلام]] [[معصوم]] {{ع}} [[حجت]] باشد، چون [[معصوم]] {{ع}} سخن او را [[نقل]] فرموده است، روشن میشود که بر سخن او صحه گذارده است. هر چند ولی [[معصوم]] به [[نقل]] قول از غیر [[معصوم]] نیاز ندارد، با چنین کاری، الگوسازی میکند و میآموزاند که [[انسان]] بر اثر [[مجاهده]] با [[نفس]] و [[ادراک]] حضور [[خدای سبحان]] و [[ولی الله]] عصر خویش میتواند تا بدان پایه اوج گیرد که مورد اعتماد [[امام]] {{ع}} باشد، به گونهای که [[امام]] [[معصوم]] از او [[نقل]] قول کند. | |||
#'''ورود به [[جایگاه]] رفیع {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ "}}:'''<ref>الکافی، ج۱، ص ۱۸۱.</ref> [[مقام]] والای [[عترت]] طاهره که همان {{عربی|" مَقَامُ مَحْمُودُ عِنْدَ اللَّهِ "}}<ref>کامل الزیارات، ص۱۷۷.</ref> است، از بالاترین مراتب [[تقرب]] به [[خدای سبحان]] و آرزوی هر [[مؤمن]] [[صاحب]] معرفتی است. گرچه استقرار در این [[مقام]] یعنی در رتبه [[عترت]] طاهره {{عم}} میسور و مقدور افراد عادی نیست، از آنجا که هر [[حقیقت]] موجودی مراتب فراوانی دارد، ورود به چنین جایگاهی بر حسب مرتبه وجودی هر سالک صادقی، میسور و مقدور است. چه بسا [[منتظران]] [[صالح]] و [[صادق]] [[حجت]] [[منتظر]] {{ع}} که خویش را در عرصه [[جهاد]] اوسط و اکبر پرورده و به بارگاه قبول [[اهل بیت]] {{عم}} باریافتهاند و مشمول [[نظره رحیمیه]] آنان گشتند و مس وجودشان بر اثر [[نگاه کیمیایی]] [[عترت]] طاهره گرانبها شده است، درخور مرتبه وجودیشان به [[مقام محمود]] [[اهل بیت]] باریابند و مدال {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ "}} را بر گردن آویزند، همانگونه که بزرگانی نظیر [[فضه]] خادمه، [[ابوذر]]، [[سلمان]]، و... به [[لطف]] ارتباط [[راستین]] با ولی زمانشان بدین بارگاه بار یافته و بدان افتخار مفتخر شدند. [[فضه]] خادمه [[خانه نورانی]] [[علوی]] و فاطمی است که روزگاری مس وجودی داشت؛ ولی به [[برکت]] وجود کیمیااثر [[خاندان]] [[عترت]]، طلایش گردانید و تا مقامی بار یافت که در [[فضیلت]] {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>سوره انسان، آیه ۸.</ref> با موالیانش شرکت جست و به افتخار {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ "}} رسید»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]، ص ۱۸۳-۱۸۸.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
در [[انتظار]] و [[امید]] به آیندهای روشن و رشدآفرین است که، بسیاری از نیازهای روحی و جسمی انسانها پاسخ داده میشود. [[آدمی]] در پرتو [[انتظار]] و [[امید]]، رنجها و گرفتاریها را [[تحمل]] میکند و با کشتی [[امید]] و [[آرزو]] در دریای پرتلاطم و طوفانزای زندگی، به [[سلامت]] به سیر خود ادامه میدهد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. اگر کسی به [[راستی]] به همه شرایط [[انتظار]]، پایبند باشد و بایستههای آن را انجام دهد، آثاری تربیتی برای وی در پی خواهد داشت که برخی چنین است: | در [[انتظار]] و [[امید]] به آیندهای روشن و رشدآفرین است که، بسیاری از نیازهای روحی و جسمی انسانها پاسخ داده میشود. [[آدمی]] در پرتو [[انتظار]] و [[امید]]، رنجها و گرفتاریها را [[تحمل]] میکند و با کشتی [[امید]] و [[آرزو]] در دریای پرتلاطم و طوفانزای زندگی، به [[سلامت]] به سیر خود ادامه میدهد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. اگر کسی به [[راستی]] به همه شرایط [[انتظار]]، پایبند باشد و بایستههای آن را انجام دهد، آثاری تربیتی برای وی در پی خواهد داشت که برخی چنین است: | ||
#'''گسترش امیدهای [[راستین]]:''' روشن است که [[انسان]] برای گذران زندگی و پذیرش دشواریهای آن، نیازمند انگیزهای نیرومند است که در پدیدهای با نام "[[امید]] به آینده" تجلی مییابد؛ آیندهای که به مراتب، عالیتر، زیباتر و بهتر از امروز باشد. این مسأله - به ویژه برای جوانان- دارای اهمیت بیشتری است؛ زیرا آنان میتوانند در پرتو [[امید]] به فردایی بهتر به نیروی فراوان خود، جهت و معنا بخشند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. | |||
#'''[[پویایی]] و [[نشاط]]:''' زندگی [[انسان]]، آن زمان قابل توجیه است که آثار حرکت، [[پویایی]] و [[شادابی]] در تمام زوایای آن به چشم خورد. آنگاه که [[انسان]]، به وضعیت موجود [[راضی]] نیست و در صدد ایجاد شرایطی بهتر است، همانا در [[انتظار]] به سر میبرد. این اثر ارزنده در [[جوامع]] [[شیعی]] به روشنی تمام دیده میشود؛ به گونهای که آن را از دیگر [[جوامع]] به روشنی تمام، متمایز و برجسته ساخته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. | |||
#'''[[وحدت]] و همگرایی:''' انتظار- افزون بر آثار فردی- دارای آثار اجتماعی فراوانی نیز است که از مهمترین آنها میتوان به [[وحدت]]، [[انسجام]] و همدلی بین [[منتظران]] اشاره کرد. این همدلی، به سبب توجه به [[هدف]] مشترکی است که در مسأله [[انتظار]] به روشنی تمام در چشمانداز آن، قابل دیدن است. امروزه ثابت شده است افرادی که در پی هدفی مشترک هستند، از عملکردی مشابه برخوردارند؛ به گونهای که همگرایی در آنها در مقایسه با [[جوامع]] دیگر، بسیار است. در [[جامعه]] [[شیعی]]، [[انتظار ظهور]] مردی از سلاله [[پاک]] [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{ع}} باعث شده است همه [[پیروان]] این [[آرمان]] [[مقدس]]، از همدلی بسیار خوبی برخوردار باشند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. | |||
#'''احساس حضور:''' یکی دیگر از آثار غیر قابل [[تردید]] در [[انتظار]] [[راستین]]، احساس حضور در محضر آن [[امام]] [[غایب]] از سویی و احساس حضور آن [[امام]] [[غایب]] در زندگی از سوی دیگر است. یک [[منتظر راستین]]، همواره بر این باور است که همه کارهای او در نگرگاه آن [[امام]] پنهان است و این خود در [[اصلاح]] [[رفتار]] وی بسیار مؤثر است. این مهم، نه فقط به [[اصلاح]] فرد منجر میشود که رفته رفته به [[اصلاح]] و [[سلامت]] [[اخلاقی]] [[جامعه]] میانجامد که خود در زمینهسازی [[ظهور]]، نقشی بس مهم و انکارناپذیر خواهد داشتر | |||
#'''[[آمادگی]] همه جانبه:''' [[انتظار مصلح]] جهانی به طور قطع، به معنای آماده باش کامل فکری، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه ظلمها و نابسامانیها، شوخی نیست و نمیتواند کار سادهای باشد. آمادهباش برای چنین [[هدف]] بزرگی، باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به گستردگی و ژرفای آن باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. | |||
#'''مراقبت اجتماعی:''' [[منتظران راستین]] [[وظیفه]] دارند مراقب حال یک دیگر نیز باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که [[منتظر]] آنند، یک برنامه فردی نیست<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۳-۲۱۵.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
'''1. اثرات [[تربیتی]] انتظار:''' | '''1. اثرات [[تربیتی]] انتظار:''' | ||
#[[تحمل]] و [[پایداری]]: شخص [[منتظر]] چون [[امام]] عصرش را شناخته است در برابر مشقتها و مشکلات از کوره بیرون نمیرود [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] کرده است که آن [[حضرت]] به [[اصحاب]] خویش فرمود: "پس از شما مردمی خواهند آمد، که به یک تن از آنان، اجر پنجاه تن از شما را خواهند داد. [[اصحاب]] گفتند:ای پیامبرا ما در جنگهای [[بدر]] واحد و [[حنین]] با تو بودهایم، و درباره ما آیاتی از [[قرآن]] نازل شده است این چگونه خواهد بود؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: شما اگر در شرایطی که آنان قرار میگیرند، قرار بگیرید، آن [[تحمل]] و [[شکیبایی]] را که آنان دارند نخواهید داشت"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.</ref>. | |||
#آراسته شدن به [[اخلاق]] [[اسلامی]]: [[منتظران]] [[حضرت]]، باید با [[رفتار]] انسانی، و [[اخلاق]] محمدی و صفات [[علوی]]، و [[فضایل]] [[جعفری]]، همواره مایه زینت و افتخار و آبروی [[ائمه طاهرین]] باشند. نه مایه ننگ آنان، شخص [[منتظر]] باید طوری باشد که [[ائمه]] بتوانند به شعیان خود افتخار کنند. و این رعایت در [[دوران غیبت]] [[امام]] واجبتر است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "هر کس خوش دارد در شمار [[اصحاب قائم]]{{ع}} باشد، باید در [[عصر انتظار]]، [[مظهر]] [[[اخلاق نیک]] [[اسلامی]] باشد. چنین کسی اگر پیش از [[قیام قائم]] در گذرد، [[پاداش]] او مانند کسانی باشد که [[قائم]] را [[درک]] کنند و به حضور او برسند. پس (در [[دینداری]] و تخلق به [[اخلاق]] [[اسلامی]]) بکوشید، بکوشید و در حال [[انتظار ظهور]] [[حق]] به سر برید. این ([[کردار]] [[پاک]] و افکار تابناک) بر شما گوارا بادای گروهی که [[رحمت خدا]] شامل حال شماست"<ref>{{متن حدیث|"... إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِيءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"}}؛ غیبت نعمانی، ص ۲۰۰، ح ۱۶.</ref>. | |||
#[[حقمحور]]: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرمایند: "خوشا به حال منتظرانی که به حضور [[قائم]]{{ع}} برسند آنان که پیش از [[قیام]] او نیز پیرو اویند، با [[دوست]] او عاشقانه موافق و دوستند و با [[دشمن]] او خصمانه مخالف و دشمنند"<ref>{{متن حدیث|"طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ يَتَوَلَّى وَلِيَّهُ وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ..."}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۰.</ref>. "[[انسانیت]]" و رعایت [[ارزش]] [[انسان]]، تنها در [[تعالیم]] [[علی]] و [[آل علی]] جلوهگر است و [[انسان]] [[آگاه]] از این [[تعالیم]]، فدایی این راه است و [[دشمن]] هر راه دیگر. دولتی [[علی]] و [[آل علی]]، [[دوستی]] [[انسان]] و [[انسانیت]] است، و [[دشمنی]] با [[علی]] و [[آل علی]]، [[دشمنی]] با [[انسان]] و [[انسانیت]]<ref>خورشید مغرب، ص ۲۷۲.</ref>. | |||
'''2. اثرات روانشناختی [[انتظار]]:''' [[انتظار]] به لحاظ روانشناختی، نقش فراوان در [[زندگی]] [[انسان]] [[منتظر]] ایفا میکند که اینک به برخی از آنها اشاره میشود: | '''2. اثرات روانشناختی [[انتظار]]:''' [[انتظار]] به لحاظ روانشناختی، نقش فراوان در [[زندگی]] [[انسان]] [[منتظر]] ایفا میکند که اینک به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
#[[تکامل]] روحی: [[انتظار]] در [[منتظران]]، [[امید]] به [[آینده]] ایجاد میکند. [[امام صادق]]{{ع}}: کسی که [[دوست]] میدارد از [[یاران قائم]] باشد باید آماده باشد و در حال [[آمادگی]] به [[پارسایی]] و [[محاسن اخلاق]] عمل کند. از این [[حدیث]] سه نکته استفاده میشود: | |||
##[[امید]] به [[قیام]] داشته باشد. | |||
##[[دوست]] داشته باشد از [[یاوران]] او باشد. | |||
##دارای [[ورع]] باشد<ref>غیبت نعمانی، ص ۲۰۰.</ref>. اگر [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار]] از [[جامعه بشری]] رخت بربندد، [[زندگی]] مفهومی نخواهد داشت. حرکت و [[انتظار]] در کنار هم بوده و از هم جدا نمیشوند. [[انتظار]]، [[علت]] حرکت و تحرکبخش است. [[پیامبر]]{{صل}} میفرمایند: "اگر [[امید]] نبود، [[مادر]] [[فرزند]] خود را شیر نمیداد و کسی درختی نمیکاشت"<ref>نهج الفصاحه، ص ۱۸۹، کلمه ۹۳۶.</ref>. | |||
#وسعت [[فکر]] و [[اندیشه]]: [[عقیده]] به [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} و [[حکومت جهانی]] آن [[حضرت]] [[فکر]] و [[اندیشه]] [[آدمی]] را وسعت میبخشد تا به دورترین نقاط [[جهان]] نگریسته و خیر و [[رفاه مردم]] تمام مناطق [[گیتی]] را خواسته و عالم را مملکت [[خدا]] بداند؛ و [[یقین]] بداند که [[عاقبت]] و [[پیروزی]] با [[پرهیزکاران]] و شایستگان است، [[قرآن کریم]] نیز [[بشارت]] داده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>؛ از طرفی کسی که [[منتظر]] [[حضرت]] است و [[عقیده]] به [[ظهور]] آن [[حضرت]] دارد شیفته [[پیروی]] از افراد نمونه و کامل میشود و [[دل]] را به [[حکومت جهانی]] او گره میزند. [[یاری]] کردن و [[ستایش]] از حکومتهای [[جباران]] را [[گناه]] میداند و در واقع [[انتظار]] [[انسان]] را خدامحور و حقطلب به بار میآرود. | |||
#[[امید]] به موفقیت و [[پیروزی]]: [[انتظار]]، [[امید]] و [[آرزو]] است، [[امید]] و [[آرزو]]، در [[زندگی]] [[انسان]] از مؤثرترین عوامل حرکت و [[مقاومت]] است. جوهره این [[امیدواری]]، [[خوشبینی]] نسبت به [[آینده]] [[بشر]] است و پشتوانه آن، مژده قطعی [[خداوند]] به [[پیروزی]] [[صالحان]] و [[مستضعفان]] است که در [[آیات]] متعدد [[قرآن]] به آن اشاره شده است<ref>قصص / ۵، نور / ۵۵، توبه / ۳۳.</ref>. از [[امید]] و [[دل]] بستن به آیندهای بهتر که شامل عنصر [[خوشبینی]] نسبت به جریان کلی [[نظام]] [[طبیعت]] و سیر [[تکامل]] [[تاریخ]] و [[اطمینان]] به [[آینده]] روشنتر [[بشر]] است، در زبان [[روایات]] به "[[انتظار فرج]]" تعبیر شده است. [[انتظار فرج]] از یک اصل کلی [[اسلامی]] مایه گرفته است و آن اصل، [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] است. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: "[[انتظار فرج]] داشته باشید و مأیوس و نومید از [[لطف]] و [[رحمت خدا]] نگردید زیرا [[بهترین]] [[کارها]] در پیشگاه [[خدای عزوجل]] [[انتظار فرج]] است"<ref>بحار الانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۲۳.</ref>. بنابراین طبق [[آیات]] و [[روایات]]، [[خداوند]] به [[مسلمانان]] و [[مستضعفان]] [[وعده]] [[پیروزی]] داده است. این [[وعده]] در [[عصر غیبت]] نقشی سازنده در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]] دارد. زیرا [[منتظران]] به آرزوی [[پیروزی حق بر باطل]] به ساختن خود و [[جامعه]] میپردازند و در مقابل مشکلات، [[ظلم]] و [[طغیان]] [[مبارزه]] و [[مقاومت]] میکنند. وعدههای [[پیروزی]] حتمی، از منظر روانشناختی قوت روحی و روانی در شخص [[منتظر]] ایجاد میکند<ref>یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۲.</ref> بدین خاطر [[منتظران]] در طول [[تاریخ]] توانستهاند با [[روح]] و روان [[عالی]] و کمترین امکانات و وسایل تسلیحاتی، موفقیتهای چشمگیری در مقابل بزرگترین قدرتهای عصر که مجهز به پیشرفتهترین تسلیحات روز بودهاند به دست آورند و همین [[روحیه]] [[امیدواری]] باعث حیات [[فکری]] [[منتظران]] و [[آشفتگی]] [[مستکبران]] گردیده است. | |||
#فروریختن هیبت دنیای [[استکبار]]: [[استکبار]] یک واقعیت [[تاریخی]] از آغاز تا به امروز بوده است، در طول [[تاریخ]] فرعونها، نمرودها، ابولهبها و ابوجهلها در جهت [[دشمنی]] با [[مستضعفان]] بوده و خواهند بود.[[برتری]] [[نظامی]] و صنعتی [[مستکبران]] باعث جرأت آنان و احساس [[ضعف]] [[مستضعفان]] شده است و امروزه بسیاری از [[کشورهای اسلامی]] وعدههای تخلفناپذیر [[خداوند]] را فراموش کرده و متأثر از امکانات و [[پیشرفت]] تسلیحاتی [[مستکبران]] گردیدهاند و میپرسند که [[امام مهدی]]{{ع}} چگونه با [[شمشیر]] بر تسلیحات پیشرفته [[دنیا]] پیروز میشود؟ پاسخ این پرسش با توجه به نکات زیر روشن میشود: | |||
##وعدههای [[پیروزی]] و [[بشارت]] [[فرج]] که در [[آیات]] و [[روایات]] آمده است [[قدرت]] [[معنوی]] [[مسلمانان]] را افزایش میبخشد و در [[مبارزه]] [[اسلام]] و [[استکبار]] [[پیروان اسلام]] را از نظر روحی و روانی [[قوی]] و [[توانمند]] میسازد که این تحولات روحی باعث شکسته شدن هیبت [[مستکبران]] در نزد [[مستضعفان]] میشود. | |||
##در پرتوی وعدههای [[پیروزی]] و [[بشارت]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} [[برتری]] بر [[مستکبران]] در شخصیّت [[مسلمانان]] به وجود میآید چنانکه [[خداوند]] هیبت و بزرگی [[استکبار]] را در نزد [[اصحاب کهف]] کوچک و حقیر کرد<ref>یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۵.</ref>. | |||
##[[روحیه]] [[مستکبران]] با وجود پیشرفتهترین تسلیحات، [[شکست]] میخورد و با [[روح]] [[شکست]] خورده [[توان]] [[مقاومت]] از آنان سلب میگردد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید:به هنگام فرا رسیدن امر ما ([[حکومت]] [[مهدی]]) [[خداوند]] [[ترس]] را از [[دل]] [[شیعیان]] ما بر میدارد و در دلهای [[دشمنان]] ماجای میدهد. در آن هنگام هر یک از [[شیعیان]] ما از نیزه برندهتر و از شیر شجاعتر میشوند<ref>{{متن حدیث|"إِنَّ اللَّهَ نَزَعَ الْخَوْفَ مِنْ قُلُوبِ شِيعَتِنَا وَ أَسْكَنَهُ قُلُوبَ أَعْدَائِنَا فَوَاحِدُهُمْ أَمْضَى مِنْ سِنَانٍ وَ أَجْرَى مِنْ لَيْثٍ يَطْعَنُ عَدُوَّهُ بِرُمْحِهِ وَ يَضْرِبُهُ بِسَيْفِهِ وَ يَدُوسُهُ بِقَدَمِهِ"}}؛ بحارالانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۳۳۶.</ref>. "[[ایمان]] و [[اعتقاد به امام زمان]]{{ع}}، [[مانع]] از [[تسلیم]] شدن است. ملتهای باایمان که حضور [[قطب عالم امکان]] را در میان خود احساس میکنند، [[امید]] و [[نشاط]] میگیرند و برای [[مجد]] و [[عظمت]] [[اسلام]] [[مبارزه]] و [[جهاد]] میکنند با تکیه بر همین [[امید]] درخشان بود که [[ملّت]] بزرگ [[ایران]]، [[پرچم]] [[اسلام]] را به اهتزاز در آورد و افتخار طول [[تاریخ]] و [[بشر]] و [[تاریخ اسلام]] شد"<ref>مقام معظم رهبری، فصلنامه انتظار، شماره ۲، ص ۵۹، نقل از روزنامه رسالت، ۱۶ / ۱۰ / ۷۸.</ref>. | |||
#[[مقاومت]] در برابر [[انحرافات]] [[اجتماعی]]: از ثمرات [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، [[مقاومت]] [[منتظران]] در برابر هرگونه درد و [[رنج]] وانحرافات [[اجتماعی]] است. [[ایمان]] به [[پیروزی]] واعتقاد به شکوفائی [[جهان]]، اثرات [[تربیتی]] و [[اعتقادی]] دارد. [[اراده]] [[منتظران]] را در راستای نابودی و [[انحرافات]]، محکم و آهنین میسازد. در [[روایات]] هم [[ثواب]] و پاداشی فراوان برای کسانی که درد و [[رنج]] را تحمّل و با [[انحرافات]] [[مبارزه]] میکنند آمده است و فرموده: "هر که در [[روزگار غیبت]] [[قائم]] ما، بر [[ولایت]] ما [[استوار]] ماند [[خداوند]] [[پاداش]] هزار [[شهید]] به مانند [[شهیدان]] [[بدر]] و [[احد]] به وی عطا فرماید"<ref>میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هم فرموده: "پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و [[پاداش]] پنجاه نفر از شما را دارد. عرض کردند:ای [[پیامبر خدا]]{{صل}}! ما در [[بدر]] و [[احد]] و [[حنین]] با شما بودیم و [[قرآن]] در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر سر ایشان میآید بر سر شما بیاید مانند آنان [[صبر]] و شکیبائی نمیکنید"<ref>میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۱.</ref>. در پرتوی [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، مجاهدین [[جهان اسلام]] در برابر تمام [[انحرافات]] و فشارهایی که از سوی دنیای استکبار وارد میشود [[مقاومت]] میکنند و کوچکترین تزلزلی در [[اراده]] خود راه نمیدهند و برای [[زمینهسازی]] [[دولت حق]]، سر از پا نمیشناسند. | |||
#ایجاد توازن بین [[ناامیدی]] و [[امید]]: [[روایات]] فراوانی از [[بشارت]] [[فرج]]، [[نصرت]] و [[پیروزی]] [[صالحان]] سخن میگویند چنانکه [[پیامبر]]{{صل}} فرمودهاند: [[مردم]] [[بشارت]] داده شدید به [[فرج]]، همانا (در) [[وعده خداوند]] خلاف نیست و قضایش رد نمیشود و او [[دانایی]] [[آگاه]] است و همانا [[فتح]] و [[پیروزی]] نزدیک است<ref>{{متن حدیث|"عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فَقَالَ مَعَاشِرَ الْمُؤْمِنِينَ أَبْشِرُوا بِالْفَرَجِ فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلَفُ وَ قَضَاؤُهُ لَا يُرَدُّ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ فَإِنَّ فَتْحَ اللَّهِ قَرِيبٌ"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۷.</ref>. نیز طبق [[روایات]] [[انحرافات]] گسترده در [[زندگی]] [[مردم]] در [[دوران غیبت کبری]] رخ میدهد. [[امام علی]]{{ع}} فرمودهاند: [[زمین]] پر از [[جور]] و [[ستم]] میشود تا جائی که کسی نتواند [[نام خدا]] را به زبان جاری کند مگر در پنهانی آنگاه [[خداوند]] [[قوم]] [[صالح]] و شایستهای را میآورد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید<ref>{{متن حدیث|"لَتُمْلَأَنَّ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ جَوْراً حَتَّى لَا يَقُولَ أَحَدٌ اللَّهَ إِلَّا مُسْتَخْفِياً، ثُمَّ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ صَالِحِينَ يَمْلَئُونَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"}}؛ کامل سلیمان، یومالخلاص، ص ۴۹۴.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: "هیچ زمانی پیش نمیآید جز اینکه زمان بعدی بدتر از آنست"<ref>کامل سلیمان، یومالخلاص، ص ۴۲۱.</ref>. هنگامی که زمانها را در نظر میگیریم و دورانهائی را که پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} بر [[مسلمانان]] گذشته، مورد مطالعه قرار میدهیم میبینیم که پایههای [[فتنهها]] عمیقتر و مخربتر گردیده است و با گذشت هر لحظه به اوج خود میرسد. [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: "زمانی بر [[مردم]] بیاید که [[انسان]] در آن روزگار، آرزوی [[مرگ]] میکند"<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "اهل زمانه دگرگون میشوند، بتپرستی یکبار دیگر رواج پیدا میکند، [[مؤمنان]] به [[سختی]] گرفتار میشوند، [[دلها]] را [[شک]] و [[تردید]] فرا میگیرد، رشته [[دین]] از گردن آنها خارج میشود و پیوند آنها با [[دین]] قطع میگردد"<ref>کامل سلیمان، یومالخلاص، پیشین، ص ۴۹۵.</ref> »<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص118-135.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۴۴: | خط ۲۴۴: | ||
| پاسخدهنده = عزیزالله حیدری | | پاسخدهنده = عزیزالله حیدری | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عزیزالله حیدری]]'''، در کتاب ''«[[انتظار و انسان معاصر (کتاب)|انتظار و انسان معاصر]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عزیزالله حیدری]]'''، در کتاب ''«[[انتظار و انسان معاصر (کتاب)|انتظار و انسان معاصر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#«'''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکلات جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح [[محاسبه]] کرده غافلگیر نمیشود و صبرش را از دست نمیدهد. [[امام علی]]{{ع}} فرمودهاند: راه ما دشوار و توانسوز است. آن را فقط مؤمنی که قلبش [[امتحان]] داده است، تاب خواهد آورد<ref>{{متن حدیث| إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref> | |||
#'''ذکر:''' همانطور که مشکلات و [[مصائب]] و حوادث در میان هست همینطور [[فتنهها]]، جلوهها، وسوسهها و زینتها در میان هست. ناچار هر کدام از این [[فتنهها]]، جلوهها، وسوسهها و زینتها، [[دل]] را میلرزاند و [[غفلت]] را میپروراند و این [[غفلت]] ضرربارترین [[دشمن]] است چرا که [[گمراه]] میکند و [[انحراف]] در راه میآورد<ref>از علی{{ع}}، میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۵۹.</ref>. [[غفلت]] است که [[قساوت قلب]] و [[مرگ]] [[دل]] و [[خسران]] را به دنبال دارد و [[فساد]] [[اعمال]] از نتیجههای آن است<ref>میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۶۷.</ref>. | |||
#'''[[بصیرت]]:''' آخرین اثر [[انتظار]] [[بصیرت]] است. [[بصیرت]] در کار و [[برنامهریزی]] و [[یقین]] به [[حمایت]] [[خداوند]] و [[قدرت]] [[ایمان]]، از مبرمترین نیازهای [[منتظر]] است. طبیعی است که در [[جهان]] مهاجم کنونی و جناحبندیهای متعدد و متحد آنان [[پرسشها]] و حیرتهایی را ایجاد میکنند. آخر همانطور که [[فتنهها]]، در [[دل]] تعلق ایجاد میتوان بر پای ایستاد و تمام [[فتنهها]] را به زیر پا گرفت. | |||
اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاورند و باری را برنداشتند، چنانکه [[وظیفه]] چنین بود، آن وقت [[ظلم]] مملو خودش زمینهساز [[قسط]] و [[عدل]] میشود. {{متن حدیث|یَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}<ref> پر میکند زمین را از قسط و عدل همانطور که از ظلم و جور پر شده بود؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۴۹.</ref>. | اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاورند و باری را برنداشتند، چنانکه [[وظیفه]] چنین بود، آن وقت [[ظلم]] مملو خودش زمینهساز [[قسط]] و [[عدل]] میشود. {{متن حدیث|یَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}<ref> پر میکند زمین را از قسط و عدل همانطور که از ظلم و جور پر شده بود؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۴۹.</ref>. | ||
خط ۲۶۰: | خط ۲۶۰: | ||
«برای [[انتظار]] به معنای [[ظهور منجی]] و [[تشکیل حکومت]] [[عدالتگستر]] جهانی سه دسته از آثار میتوان برشمرد<ref>دکتر علی قایمی برای انتظار به مفهوم نخست، پنج فایده بر شمرده است که عبارتند از: ۱. عامل حرکت؛ | «برای [[انتظار]] به معنای [[ظهور منجی]] و [[تشکیل حکومت]] [[عدالتگستر]] جهانی سه دسته از آثار میتوان برشمرد<ref>دکتر علی قایمی برای انتظار به مفهوم نخست، پنج فایده بر شمرده است که عبارتند از: ۱. عامل حرکت؛ | ||
۲. عامل پیشروی؛ ۳. عامل مقاومت؛ ۴. عامل بقای جامعه؛ ۵. عامل رشد و اصلاح. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: نگاهی به مسأله انتظار، ص ۴۱ - ۴۵.</ref>. | ۲. عامل پیشروی؛ ۳. عامل مقاومت؛ ۴. عامل بقای جامعه؛ ۵. عامل رشد و اصلاح. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: نگاهی به مسأله انتظار، ص ۴۱ - ۴۵.</ref>. | ||
#'''آثار باورشناختی [[انتظار ظهور]] [[منجی]]''': بخشی از [[آثار انتظار]] به مفهوم نخست، یعنی [[انتظار ظهور]] [[منجی]] به بازسازی و ساماندهی [[باور]] [[انسانها]] بازگشت دارد؛ یعنی چنین انتظاری بهطور طبیعی در پیدایش یا [[اصلاح]] [[باور]] [[مردم]] به [[نظام هستی]] و تدبیرگر این [[نظام]]، یعنی [[خداوند]] تأثیر مستقیم دارد. ما اینجا به دو نوع اثر باورشناختی پدیده [[انتظار]] به مفهوم نخست اشاره میکنیم که عبارتند از: ۱. باورمندی به اصل [[حکمت]] در [[آفرینش]]؛ ۲. باورمندی به خیرمداری هستی. | |||
##'''باورمندی به اصل [[حکمت]] در [[آفرینش]]''': [[فلاسفه]] عموماً در بر شمردن انواع [[علت]]، از [[علت]] غایی سخن گفتهاند و معتقدند بخشی از سهم پیدایش معلول - آنجا که سخن از [[علت]] [[مرید]] و [[حکیم]] است - بر دوش [[علت]] غایی قرار دارد<ref>برای نمونه ر.ک: نهایة الحکمة، ص ۱۸۰ - ۱۸۶</ref>. به این معنا که فرجام کار، نتیجه و دستاوردهای پیدایش معلول، در [[اقدام]] [[علت]] فاعلی در به [[ظهور]] رساندن آن معلول تأثیر مستقیم دارد؛ برای نمونه تمام اکتشافات بشری به انگیزه ارائه خدمات به [[انسانها]] و مقابله با انواع [[بیماریها]] و آفتها تحقق یافته است؛ براین اساس، پاسکال، برای آنکه [[مردم]] را از خطر عفونتهای مزمن [[نجات]] دهد، واکسن را پیشنهاد کرد و ادیسون برای آنکه امور جاری [[مردم]] در [[تاریکی]] شب مختل نشود، برق را اختراع نمود. بنابراین وجود [[علت]] غایی، توجیهگر [[اقدام]] حکیمانه [[علت]] در پدید آوردن معلول است؛ بدین سبب [[قرآن]]، [[انکار]] [[جهان آخرت]] و مشخص نشدن پایان کار [[انسانها]] را به معنای لغو دانستن اصل [[آفرینش]] و در [[حقیقت]] نفی [[حکمت]] در [[آفرینش]] دانسته است: آیا [[گمان]] کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و به سوی ما بازگردانده نمیشوید<ref> {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}} «آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref>. | |||
##'''باورمندی به خیرمداری هستی''': تحلیل وجود [[شرور]] در عالم - اعم از [[شرور]] در بعد طبیعی، نظیر [[زلزله]] یا [[شرور]] در حوزه انسانی، نظیر [[پلیدی]] و پلشتی شماری از [[آدمیان]] - از دیرباز، ذهن [[انسانها]] را به خود مشغول ساخته و به [[اذعان]] بسیاری از صاحبنظران، از دیرپاترین مباحث [[فلسفی]] شناخته شده است. دشواری حل اشکال وجود [[شرور]] از آنجا ناشی شده است که دینباوران، یک صدا، از [[خداوند]] مستجمع جمیع صفات جلال و [[جمال]] که جز خیر و [[نیکی]] در [[افعال]] او راه ندارد، سخن به میان آوردهاند. از سویی دیگر، هستی و [[اعمال]] و [[رفتار]] [[انسانها]]، خود فعلی از [[افعال خداوند]] به حساب میآید؛ پس این همه [[زشتی]] و [[پلیدی]] در [[رفتار]] [[انسانها]] یا [[کشتار]] دسته جمعی [[آدمیان]] در اثر [[قهر]] [[طبیعت]] یا [[آفرینش]] [[شیطان]] به عنوان [[مظهر]] [[پلیدی]]، چگونه با خیر مطلق بودن [[خداوند]] سازگار است؟ گذشته از پاسخهای متعددی که از سوی [[فلاسفه]] و [[متکلمان]] [[مسلمان]] به این [[شبهه]] و پرسش داده شده است، [[باور]] و [[اذعان]] به [[ظهور منجی]] و تحقق [[عدالت]] و ارزشهای والای انسانی در [[پایان جهان]]، میتواند به حلّ این [[شبهه]] [[کمک]] کند؛ زیرا براساس پدیده [[انتظار ظهور]] [[منجی]] و بسط [[عدالت]] گیتیگستر، فرض بر این است که حرکت و سمت و سوی هستی، بر اساس خیر و [[نیکی]] است و تمام [[زشتیها]] که در اثر سوء [[انتخاب]] [[آدمیان]] پدید آمده است صفات عارضی و خارج از ذات هستی تلقی میشود. | |||
#'''آثار روانشناختی [[انتظار ظهور]] [[منجی]]''': [[انتظار ظهور]] [[منجی]] و تحقق [[حکومت]] [[عدالتگستر]] جهانی، افزون بر آثار باورشناختی، آثار روانشناختی مهمی را نیز در پی دارد که دو اثر این نوع را بر میشمریم: | |||
## '''ماندگاری اصل [[امید]] در [[دلها]]''': [[امید]] در [[دلها]]، بسان چراغ فروزانی است که با [[روشنایی]] خود، طراوت و [[شادمانی]] را به ارمغان میآورد. شاید میان حالات روحی و روانی، صفتی تأثیرگذارتر از [[امید]] وجود نداشته باشد؛ چنانکه عکس آن نیز [[صادق]] است؛ به این معنا که صفتی شکنندهتر از [[یأس]] و [[ناامیدی]] قابل تصور نیست. همه روانشناسان بر این باورند که اگر لحظهای [[امید]] از دلهای [[مردم]] زدوده شود و این چراغ برای تنها چند دقیقه به خاموشی گراید، تمام فعالیتهای انسانی در گسترههای مختلف [[علمی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و... دچار اختلال و ایستایی میشود؛ زیرا [[انسانها]] - در هر سطح [[فکری]] و شغلی که باشند - به [[امید]] فردایی بهتر و روشنتر به تلاش و کوشش دست میزنند. حتی [[عارفان]] واله که از [[زندگی]]، چیزی جز لقای [[حق]] و رسیدن به [[مقام]] فنا را [[انتظار]] نمیبرند، اگر [[امید]] دستیابی به وصل و لقای [[حق]] از آنان ستانده شود، ناگهان دچار [[حیرت]] و سردرگمی خواهند شد. [[یأس]] را از این جهت، باید آغاز [[مرگ]] زندگان دانست. برای [[انسان]] مرده دیگر اهمیت ندارد چه بر سرش میآید. [[راز]] آنکه [[یأس]] از [[رحمت الهی]] یکی از [[گناهان کبیره]] برشمرده شده<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک: الامثل، ج ۶، ص ۲۹ - ۳۰؛ فخر رازی، تفسیر، ج ۱۸، ص ۱۹۹.</ref> و [[خداوند]]، به دفعات، به بندگانش اعلام کرده است بهرغم [[ارتکاب گناهان]] زیاد، نباید از [[رحمت]] او مأیوس شوند، همین نکته است: بگو: ای [[بندگان]] من که بر خود [[اسراف]] و [[ستم]] کردهاید از [[رحمت]] [[خداوند]] نومید نشوید که [[خدا]] هم [[گناهان]] را میآمرزد، زیرا او بسیار [[آمرزنده]] و [[مهربان]] است<ref>{{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}} «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref>. چه، [[انسان]] مأیوس، بسان سرزمین سوخته؛ آماده پذیرش هیچ بذر و نهالی نیست. [[خداوند]] اعلام کرده است [[شیطان]]، پیوسته شما را مأیوس کرده، از [[فقر]] و [[بیچارگی]] شما سخن میگوید؛ درحالیکه [[خداوند]]، یکسره به شما [[امید]] ارزانی میدارد: [[شیطان]] شما را (به هنگام [[انفاق]]) [[وعده]] [[فقر]] و تهیدستی میدهد و به [[فحشا]] امر میکند؛ ولی [[خداوند]] [[وعده]] [[آمرزش]] و فزونی به شما میدهد و [[خداوند]] قدرتش وسیع و (به هر چیز) [[دانا]] است<ref>{{متن قرآن|الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}} «شیطان شما را از تنگدستی میهراساند و به کار زشت وا میدارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید میدهد؛ و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۸.</ref>. | |||
## '''برخورداری از احساس [[امنیت]] با داشتن [[پناهگاه]] [[معنوی]]''': [[امنیت]] را نیز بسان [[امید]] میبایست نعمتی گرانقدر دانست که غالباً مورد [[غفلت]] [[مردم]] است. [[امنیت]]، گاه ظاهری و گاه [[باطنی]] است. باری؛ [[زمامداری]] که میان کاخ پوشیده از نگاهبانها و مراقبهای مختلف و با استفاده از مدرنترین ابزار [[حفاظت]] و اطلاعات، شب را به صبح میرساند، البته احساس [[آرامش]] و [[امنیت]] دارد. با اینحال، این [[امنیت]] ظاهری، سطحی و بسیار شکننده است؛ زیرا او میتواند همیشه رویکرد خطر را به سبب [[غفلت]] یا [[خیانت]] همراهان خود، محتمل بداند؛ اما [[امنیت]] از نوعی که برای [[مؤمنان]] [[وعده]] داده شده، [[امنیتی]] است [[حقیقی]]، ماندگار و زوال ناپذیر. [[قرآن]] در این باره میفرماید: آنها که [[ایمان]] آوردند و [[ایمان]] خود را با [[شرک]] و [[ستم]] نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست و آنها [[هدایت]] یافتگانند<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}} «آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲.</ref>. مؤمنی که دارای چنین احساس [[امنیتی]] است، ممکن است به ظاهر در امواج [[بلاها]] و [[فتنهها]] [[اسیر]] باشد؛ اما همچنان احساس [[امنیت]] و [[آرامش]] کند؛ بدین [[علت]] است که [[ابراهیم]]{{ع}} بیآنکه برخود بلرزد، با [[اطمینان]] کامل، پای به آتشگاه [[مشرکان]] گذاشت که برای نابودی او فراهم کرده بودند. [[امام حسین]]{{ع}} نیز به [[اذعان]] دشمنانش، با نزدیک شدن به لحظه [[شهادت]] و به رغم روبهرو شدن با دهها [[مصیبت]] شکننده، با آرامشی شگفتآفرین، یارانش را به [[استقامت]] [[دعوت]] میکرد و خود به استقبال [[شهادت]] رفت<ref>[[عبدالله بن عمار]] که ناظر رخدادهای [[روز عاشورا]] بود، چنین گفته است: {{عربی| فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ، قُتِلَ وَلَدُهُ وَ اهل بَيْتِهِ وَ صَحْبَهُ، أَرْبَطَ جَأْشاً مِنْهُ وَ لاَ امضي جِنَاناً وَ لاَ اجْرَأْ مُقَدَّماً...}} (البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۲۰۴؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۸۱). [[هلال بن نافع]] نیز میگوید: {{عربی| كُنْتُ وَاقِفاً نَحْوَ الحُسَيْنِ و هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ، وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَتِيلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَجْهاً وَ لاَ أنور وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْبَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ}} بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۷؛ حیاة الامام الحسین، ص۷.</ref>. [[راز]] این [[امنیت]] و [[آرامش]]، [[باور]] این نکته است که حوادث و رخدادهای هر چند تلخ، در حضور خداوندی رخ میدهد که دارای سه ویژگی ممتاز است: ۱. از تمام این [[مصائب]] و تلخیها بهتر از ما با خبر است؛ ۲. برای رفع این ابتلائات از هر جهت توانا است؛ ۳. به [[دلیل]] [[مهربانی]] به بندگانش، از [[لطف]] به آنان دریغ نمیورزد، مگر [[حکمت]] و مصلحتی دیگر در بین باشد. | |||
#'''آثار جامعهشناختی [[انتظار ظهور]] [[منجی]]''': [[انتظار ظهور]] [[منجی]]، بسان مفاهیمی همچون [[توکل]] یا [[زهد]]، گاه چنان غلط و نامناسب در اذهان شکل میگیرد که به جای آثار مثبت، پویا و حیاتبخش، پیامدهای تلخ و زیانبار بهویژه در بعد [[اجتماعی]] برای آن برشمرده میشود؛ درحالیکه [[روح]] و [[جان]] [[توکل]]، [[باور]] به عدم [[استقلال]] اسباب و [[علل]] ظاهری در تأثیرگذاری بدون حضور [[فیض]] و [[اذن الهی]] است که بالطبع هیچگاه با بطالت، بیعاری و رخوت دمساز نیست. به [[دلیل]] [[فهم]] نارسا [[گمان]] میشود [[توکل]]، به معنای [[تنبلی]] و رها کردن هرگونه تلاش و کوشش است»<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن]]، ص 104-114.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۸۶: | خط ۲۸۶: | ||
| پاسخدهنده = محسن مهاجرنیا | | پاسخدهنده = محسن مهاجرنیا | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[ محسن مهاجرنیا]]'''، در مقاله ''«[[گفتمانهای انتظار (مقاله)|گفتمانهای انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[ محسن مهاجرنیا]]'''، در مقاله ''«[[گفتمانهای انتظار (مقاله)|گفتمانهای انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#«[[تسلیم]] و [[رضایت]] در برابر [[اراده الهی]]، | |||
#[[خودآگاهی]]، | |||
#[[اعتقاد]] [[راسخ]]، | |||
#[[تقوا]] و [[پاکی]]، | |||
#استقامت بر [[سنت]]، | |||
#[[انکار]] نکردن [[غیبت]]، | |||
#حرکت، | |||
#مقاومت، | |||
#بقای [[مکتب]]، | |||
#همزیستی مسالمتآمیز، | |||
#نظریهپردازی و نظامسازی، | |||
#[[انسجام]] [[شیعه]]، | |||
#[[هویت مکتبی]]، | |||
#[[آمادگی]] همهجانبه، | |||
#مرزهای [[دوستی]] و [[دشمنی]]، | |||
#استتار»<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[گفتمانهای انتظار (مقاله)|گفتمانهای انتظار]]، ص 104-114.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۱۰: | خط ۳۱۰: | ||
«میتوان گفت که [[انتظار]] چهار اثر و نتیجه بزرگ دارد: | «میتوان گفت که [[انتظار]] چهار اثر و نتیجه بزرگ دارد: | ||
#تنظیم فکرها. | |||
#بازسازی روحیهها. | |||
#پرورش طرحها. | |||
#انگیزهسازی برای [[اعمال]]. | |||
[[انتظار]] با تنظیم و مهندسی [[فکر]] [[منتظر]]، [[فکر]] عمیق و صحیح [[دینی]] را در او شکل میدهد و برای او بستری نظاممند برای حل [[شبههها]] میسازد و او را از اتلاف [[عمر]] در پیچ و [[خم]] شبهههای [[فکری]] و شهوتهای عملی [[نجات]] میدهد. [[انتظار]] با بازسازی [[روحیه]] [[منتظر]]، ظرفیت او را در برابر [[گرفتاریها]] و رویارویی با مشکلات افزایش میدهد. [[روح]] وی را همچون کوهی میسازد که در مقابل تندبادهای حوادث [[خم]] به ابرو نمیآورد. از سوی دیگر در [[فرصت]] [[انتظار]]، طرحها و برنامهها پرورش مییابند، تئوریها پخته میشوند، پراکندهکاریها و دوبارهکاری هاو بیهودگیها به کمترین اندازه میرسند و سرانجام در سایه [[انتظار]]، انگیزههای نیرومند شکل میگیرند و عملها را زاییده و قوت میبخشند و به خمودیها و سستیها پایان میدهند»<ref>[[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۹۰.</ref>. | [[انتظار]] با تنظیم و مهندسی [[فکر]] [[منتظر]]، [[فکر]] عمیق و صحیح [[دینی]] را در او شکل میدهد و برای او بستری نظاممند برای حل [[شبههها]] میسازد و او را از اتلاف [[عمر]] در پیچ و [[خم]] شبهههای [[فکری]] و شهوتهای عملی [[نجات]] میدهد. [[انتظار]] با بازسازی [[روحیه]] [[منتظر]]، ظرفیت او را در برابر [[گرفتاریها]] و رویارویی با مشکلات افزایش میدهد. [[روح]] وی را همچون کوهی میسازد که در مقابل تندبادهای حوادث [[خم]] به ابرو نمیآورد. از سوی دیگر در [[فرصت]] [[انتظار]]، طرحها و برنامهها پرورش مییابند، تئوریها پخته میشوند، پراکندهکاریها و دوبارهکاری هاو بیهودگیها به کمترین اندازه میرسند و سرانجام در سایه [[انتظار]]، انگیزههای نیرومند شکل میگیرند و عملها را زاییده و قوت میبخشند و به خمودیها و سستیها پایان میدهند»<ref>[[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۹۰.</ref>. | ||
خط ۳۲۲: | خط ۳۲۲: | ||
| پاسخدهنده = مهدی نیلیپور | | پاسخدهنده = مهدی نیلیپور | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی نیلیپور]]'''، در کتاب ''«[[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی نیلیپور]]'''، در کتاب ''«[[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#«'''ارتباط و [[مقام]] معیت:''' یکی از خواستههای [[اخلاقی]] یک [[مؤمن]] [[خالص]]، میل به مولا و مقتدای خود و یکی دیگر از خواستههای او، میل به همه [[فضیلتهای انسانی]] است، که فرآیند این دو خواسته، [[حس]] [[انتظار]] نسبت به [[امام زمان]]{{ع}} را در [[دوران غیبت]] در فرد بیدار میکند. با این [[بیداری]] [[اخلاقی]]، میل به [[ارتباط با امام زمان]]{{ع}} در وجود [[انسان]] شکل میگیرد. آری تکاپوی [[انتظار]] به نوعی، [[روح]] [[منتظر]] را این سو و آن سو میکشاند و به عنوان پشتوانهای برای [[ارتباط با امام زمان]]{{ع}} و عامل سائق عمل میکند. هر چه [[انتظار]]، سوزانتر، واقعیتر، خالصانهتر و جدیتر باشد، زمینه ارتباطِ عمیقتر و پرمعنیتر و پرثمرتر مهیا خواهد شد. [[تشرفات]] [[دوران غیبت]] عام (کبری) که خود نوعی [[ظهور]] فردی [[امام عصر]]{{ع}} برای [[تشرفیافتگان]] به حساب میآید، [[شاهد]] بر این مطلب است. ارتباط با حضرتش دارای مراتبی است: گاهی در [[خواب]]، گاهی در [[بیداری]]، گاهی از دور، گاهی از نزدیک، گاهی تمام رخ، گاهی نیمرخ، گاهی در حد تماشا، گاهی توأم با أخذ [[عنایت]]، گاهی دارای آثاری زودگذر و گاهی ماندگار میباشد و اینها همه نشاندهنده مراتب و درجات ارتباطی است که خود تکیه بر مراتب [[انتظار]] دارد. | |||
#'''[[عبودیت]]:''' یکی از [[مقامات]] [[عالی]] [[اخلاقی]] و انسانی، رسیدن به [[مقام عبودیت]] است. [[مقام عبودیت]] به معنای همواره به [[یاد خدا]] بودن و پیوسته در [[راه خدا]] حرکت نمودن، راه و [[راهنما]] را شناختن و در مسیر الی [[الله]] با سرعت در حرکت بودن است. چه بسیار [[اولیاء]] [[خدا]] تلاش و [[جهاد]] نمودند تا به [[مقام عبودیت]] نائل گردند و به [[مقام]] {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۷.</ref> برسند. از ارمغانهای بزرگ [[انتظار]]، رسیدن به [[مقام]] والای [[عبودیت]] و دائم الذکر بودن و گذر از سبل و راه و بیراههها و در خط صحیح و بر [[صراط مستقیم]] قرار گرفتن است. | |||
#'''[[درک]] [[ثواب]] [[مجاهدت]] در رکاب [[رسول الله]]{{صل}} و [[دفاع]] از شخص ایشان:''' یکی از ملاکهای [[برتری]] [[مؤمنین]] نسبت به یکدیگر و یکی از عوامل تفاضل [[مؤمنین]]، [[جهاد فی سبیل الله]] و نائل شدن به [[مقام]] [[مجاهدت]] فی [[سبیل الله]] است. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref>. حال اگر این [[جهاد]] در رکاب [[رسول الله]]{{صل}} و در پیشگاه آن بزرگوار باشد، فضیلتی دو چندان بلکه صد چندان مییابد. با [[انتظار]] خالصانه و صادقانه به [[پاداش]] [[جهاد]] حکمی در رکاب [[رسول الله]]{{صل}} نائل خواهیم شد، هر چند فاصلهای دور از نظر زمانی با [[حضرت]] داشته باشیم. آری [[منتظر]] [[خالص]] [[مهدی]]{{ع}} به [[مقام]] والای مجاهدین آن هم مجاهدین در رکاب [[رسول الله]] دست مییابد و شاید [[فلسفه]] این شباهت مقامی، آن باشد که (م ح م د) در صورت، [[سیما]]، [[سیره]] و اهداف همان [[محمد]]{{صل}} است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید:"کسی که [[منتظر]] و چشم به راه دوازدهمین ([[امام]]) باشد مانند کسی است که با [[شمشیر]] آخته از [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[دفاع]] میکند" <ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} يَذُبُّ عَنْهُ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۹ / ۲۴.</ref>؛ "هر که در حال [[انتظار]] این امر ([[ظهور قائم]]{{ع}}) بمیرد همچون کسی است که با [[قائم]] در خیمة او باشد، نه بلکه به مانند کسی است که در کنار [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[شمشیر]] زند<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ، لَا، بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۴۶ / ۶۹.</ref>. | |||
#'''[[آرامش]]:''' [[امید]] به [[آینده]] و [[صاحب]] [[نفس]] مطمئنه بودن و دستیابی به [[آرامش]] پایدار، یکی از مهمترین آرزوهای همه [[انسانها]] و از آرمانهای [[اولیاء]] [[خدا]] و سالکان الی [[الله]] است. یکی از ارمغانهای [[انتظار پویا]] و فعال و یکی از دستاوردهای [[انتظار]] [[خالص]] و بیشائبه، دستیابی به یک [[آرامش]] پر معنی و پایدار و [[گشایش]] و رهایی از قیود [[شیطانی]] و گرههای روحی روانی است. [[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} در این خصوص میفرمایند:"[[انتظار فرج]]، از بزرگترین گشایشهاست"<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۴.</ref>. [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} نیز میفرمایند: "[[انتظار فرج]]، نشانه [[فرج]] و [[گشایش]] است"<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ}}الغیبة للطوسی: ۴۵۹ / ۴۷۱.</ref>. | |||
#'''[[اقتدا]] به روش [[پیشوایان]] و ورود در خیل [[منتظران]]:''' [[تأسی]] به [[پیشوایان]] در همه [[خوبیها]] و صفات، رشد سریع و فراگیر [[انسان]] را به همراه دارد. اقتداء به آنان و [[همراهی]] و همگامی با اسوههای بزرگ انسانی، [[تکامل]] شخصیتی را تضمین مینماید و [[انسان]] را به مراتب عالیه میرساند. یکی از ارمغانهای [[انتظار]]، همگامی و اقتداء به روش [[پیشوایان]] است. [[حضرت صادق]]{{ع}} در این زمینه میفرمایند: "[[پارسایی]]، [[پاکدامنی]]، درستی... و صبورانه در [[انتظار فرج]] بودن جزء [[دین]] [[امامان]] است"<ref>{{متن حدیث|مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ وَ الْعِفَّةُ وَ الصَّلَاحُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۱.</ref>. | |||
#'''تقویت مثبتاندیشی و مثبت [[رفتاری]]:''' یکی از ابتلائات بشری از نظر روحی روانی، منفیاندیشی، تاریکبینی و بدبینی نسبت به خود، دیگران و [[تاریخ]] است. در صورتی که [[انسان]] به این رذیله [[اخلاقی]] یا [[بیماری]] روانی دچار شود، به فردی بیثمر، منفیگرا و نامطلوب تبدیل خواهد شد، اما در صورت [[حاکمیت]] مثبتاندیشی و [[خوشبینی]] به خود و [[آینده]]، ثمرات گوناگونی مانند تلاش فراگیر و همیشگی و [[سلامت]] روابط فردی و [[اجتماعی]] را به دنبال خواهد داشت؛ بر همین اساس باید به دنبال راهحلهایی بود که ضمن پرهیز از سراباندیشی و [[آرزوگرایی]] و تخیلگرایی، به یک [[خوشبینی]] واقعی معقول دست پیدا نمود و این حاصل نمیشود مگر با [[اندیشه]] و [[اعتقاد به منجی]] و [[مهدویت]] و تقویت [[فرهنگ انتظار]]. | |||
#'''[[رجعت]] و حضور در رکاب [[حضرت مهدی]]{{ع}}:'''یکی از ارمغانهای [[انتظار]] خالصانه و تلاش خالصانه در زمان [[غیبت امام عصر]]{{ع}}، [[رجعت]] و بازگشت مجدد به [[دنیا]] و [[خدمت]] در رکاب [[امام زمان]]{{ع}} است. از ثمرات [[چشم به راهی]] و [[دل]] به راهی و [[اقدام]] به امور اصلاحی در زمان حیات، [[احیاء]] مجدد و [[امکان رجعت]] در دوره طلایی [[حکومت]] [[حضرت بقیة الله]] است. بازگشت [[اصحاب کهف]]، یوشع بن نون، [[سلمان]]، [[ابودجانه انصاری]]، [[مقداد]] و [[مالک اشتر]]<ref>بحارالانوار ج ۵۳، ص ۹۵ رُوی عن الصادق{{ع}}.</ref> از همین نمونههاست. | |||
#'''[[درک]] [[پاداش]] [[شهادت]]:''' در [[فرهنگ دین]] و [[اهل بیت]]{{عم}} [[شهادت]] دارای دو قسم است:[[شهادت]] عینی و [[شهادت]] حکمی. [[شهادت]] عینی آن است که فرد در میدان [[نبرد]] و [[جهاد]] [[اسلامی]] شرکت نماید و [[جان]] خود را در مسیر [[جهاد فی سبیل الله]] تقدیم [[خدا]] نماید و اما [[شهادت]] حکمی آن است که فرد در میدان [[جهاد نظامی]] شرکت ننموده و [[جان]] نباخته، لکن در میدان و عرصه [[فرهنگی]] و [[معنوی]] به [[جهاد]] میپردازد و به [[ثواب]] [[شهادت]] فی [[سبیل الله]] نائل میآید. در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} من [[انتظار]] [[صادق]] و فعال، [[پاداش]] [[شهادت]] در [[راه خدا]] را دارد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "کسی که [[منتظر]] أمر ما ([[فرج]] و [[ظهور]]) باشد مانند کسی است که در [[راه خدا]] به [[خون]] خویش بغلطد"<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}}: الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ج ۳ / ص ۲۱۲.</ref>؛ "هر که از شما در حال [[انتظار]] این امر ([[ظهور قائم]]{{ع}}) بمیرد همچون کسی است که با [[قائم]] در [[خیمه]] او باشد... سپس فرمود: نه به [[خدا]] [[آگاه]] باشید همانند کسی است که همراه [[رسول خدا]]{{صل}} طلب [[شهادت]] کند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهَذَا الْأَمْرِ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ... ثُمَّ قَالَ: لَا بَلْ كَمَنْ قَارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِهِ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ج ۳ / ۲۱۳.</ref>. | |||
#'''[[بردباری]] و [[تحمل]] بالا:''' یکی از ثمرات مهم [[انتظار مثبت]]، تقویت ضریب [[بردباری]] و تحملپذیری [[انسان]] نسبت به ناگواریها و مشکلات در مسیر عبور از طریق [[حق]] و [[حقیقت]] است. [[انسان]] [[منتظر]] خود را همچون قطرهای میپندارد که در مسیر اتصال به دریائی بیکران است و از آنجایی که همه ناگواریها را در مسیری با آیندهای روشن و ظهوری سبز میبیند، آنها را بر خود هموار کرده و چون شهدی شیرین به [[جان]] میخرد. | |||
#'''دینمحوری و تلاش ارزشی مداوم:''' یکی از ثمرات [[انتظار]]، استمرار حرکتهای اصولی و ارزشمندی است که [[انسان]] براساس دینمحوری [[انتخاب]] نموده است. یک [[انسان]] [[منتظر]] چون حرکت [[تاریخ]] را به سمت استقرار [[دیانت]] و اجرای [[قوانین]] انسانی و [[اسلامی]] میبیند، از مسیر صحیح خارج نگشته و در انجام [[وظایف]] و مسئولیتهای [[دینی]] و اصولی کوتاهی نخواهد نمود. هم در جنبه فردی، انگیزه کافی برای انجام خیرات و تحصیل [[فضیلتها]] خواهد داشت و هم از نظر [[اجتماعی]] زحمات و [[اصلاحات]] امروز خود را هدر رفته و بینتیجه نمیپندارد. | |||
#'''فعالیت در مسیر [[خدا]] و اجر مضاعف:''' یکی از دستاوردهای [[فضیلت]] [[اخلاقی]] [[انتظار]]، فعال شدن [[روح]] در مسیر [[خدا]] و غنیسازی [[معنوی]] لحظههای شب و روز و اجر مضاعف و چندین [[برابری]] و تضاعف شخصی و یکی به ازای چندین نفر شدن است. [[حضرت باقر]]{{ع}} در روایتی میفرمایند:"بدانید که منتظرِ این امر ([[ظهور قائم]]{{ع}}) پاداشی همانند شخص [[روزهدار]] شب زندهدار دارد"<ref>{{متن حدیث|...وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ... }}؛ أمالی الطوسی: ۲۳۲ / ۴۱۰.</ref>؛ [[پیامبر خاتم]]{{صل}}: "پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و [[پاداش]] پنجاه نفر از شما را دارد. عرض کردند:ای [[پیامبر خدا]]! ما در [[بدر]] و [[احد]] و [[حنین]] با شما بودیم و [[قرآن]] در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر سر ایشان میآید به سر شما بیاید، مانند آنان [[صبر]] و [[شکیبایی]] نمیکنید"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: سَيَأْتِي قَوْمٌ مِنْ بَعْدِكُمْ، الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ! نَحْنُ كُنَّا مَعَكَ بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَيْنٍ وَ نَزَلَ فِينَا الْقُرْآنُ! فَقَالَ: إِنَّكُمْ لَوْ تَحَمَّلُوا لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۳۰ / ۲۶.</ref>. | |||
#'''همجواری با [[اهل بیت]]{{عم}} در [[بهشت]]:''' یکی از نعمتهای بزرگ و [[معنوی]] در [[بهشت]]، همجواری با [[رسول گرامی اسلام]] و [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} است. [[فضیلت انتظار]] نه تنها فوائد و [[برکات]] [[دنیایی]] فراوان دارد، بلکه در [[آخرت]] نیز [[انسان]] را به همجواری و همزیستی با [[پیامبر]]{{صل}} نائل میسازد. [[حضرت صادق]]{{ع}} فرمودند: "هر کس [[منتظر]] أمر ([[حکومت]] و [[دولت]]) ما باشد و بر آزارها و [[رعب]] و وحشتی که به او میرسد، [[شکیبایی]] کند فردا در زمره ما باشد" <ref>{{متن حدیث|أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا}}الکافی: ۸ / ۳۷ / ۷.</ref>. | |||
#'''رشد [[عقلانی]] و [[فهم]] رشدیافته:''' [[امام سجاد]]{{ع}} میفرماید:"ای أبوخالد به درستی که أهل [[زمان غیبت]] او که امامتش را [[باور]] دارند و [[منتظر ظهور]] اویند از [[مردم]] همه زمانها بهترند، زیرا که [[خداوند]] تبارک و تعالی آن چنان [[عقلها]] و فهمها و شناختی به آنها [[عنایت]] کرده که [[غیبت]] نزد آنان همچون دیدن باشد و آنها را در آن زمان به منزله کسانی قرار داده است که در پیشگاه [[رسول خدا]]{{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] کردهاند، آنان به [[حق]] مخلصانند و [[راستی]] که [[شیعیان]] ما هستند و دعوتکنندگان به [[دین]] [[خدای عزوجل]] در پنهان و آشکار میباشند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ{{ع}}: يَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ، الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ، أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ{{ع}}: انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص320.</ref>»<ref>[[مهدی نیلیپور|نیلیپور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص 77-89.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۴۳: | خط ۳۴۳: | ||
«[[انتظار]] و آمادهباش، [[صبر]] در برابر مشکلات و برخوردها و ذکر در برابر [[فتنهها]]ی غفلتزا و [[بصیرت]] در برابر [[شبهات]] مهاجم را فراهم میآورد. | «[[انتظار]] و آمادهباش، [[صبر]] در برابر مشکلات و برخوردها و ذکر در برابر [[فتنهها]]ی غفلتزا و [[بصیرت]] در برابر [[شبهات]] مهاجم را فراهم میآورد. | ||
#'''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکل جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، [[محاسبه]] کرده، غافلگیر نمیشود و صبرش را از دست نمیدهد. این طبیعی است که اهداف به نسبت [[عظمت]] و اهمیتشان مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات به جزع و فریاد و یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی بیاوریم، که [[آدمی]] با ترسها به [[قدرت]] رسیده و با عشقها، کوهها را بر دوش کشیده است. [[آدمی]] آموخته است که چگونه [[ترس]] و [[عشق]] را به [[قدرت]] و عمل تبدیل نماید و چگونه برای مشکلات راه حلهایی بیابد. و طبیعی است که راهحلهای دوره [[انتظار]] از بحرانهای [[هجوم]] مشکلات بکاهند و [[صبر]] را مغلوب حوادث نسازند. | |||
#'''ذکر:''' همانطور که مشکلات و [[مصائب]] و حوادث در میان هست، همینطور [[فتنهها]] و جلوهها و وسوسهها و زینتها در میان هست و ناچار هر کدام از این [[فتنهها]] و جلوهها و وسوسهها و زینتها، [[دل]] را میلرزاند و [[غفلت]] را میپروراند. در نتیجه مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] میشوند و با جرعهای گلوگیر از پای میافتند. در کتاب اختصاص روایتی هست که نشان میدهد پس از [[رسول]] و [[هجوم]] [[فتنه]]، آنهم فتنههایی به سیاهی شبهای تاریک، همه بازگشتند جز [[سلمان]] که تا ساعتی در او چیزهایی آمد که گرفتار رنجی در گردنش شد و جز [[ابوذر]] که تا ظهر در او حالتی آمد که گرفتار شتر برهنه و ریختن گوشت از پاها شد و جز [[مقداد]] که حتی لحظهای هم [[شک]] نکرد و حالت او دگرگون نشد. چشم در چشم [[علی]] داشت و [[انتظار]] میکشید تا چه زمانی [[دستور]] دهد و او [[اجرا]] نماید. {{متن حدیث|عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى يَرْفَعُهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ مِنْهُ إِلَى ارْتِفَاعِ النَّهَارِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ أَنْ وُجِئَ فِي عُنُقِهِ حَتَّى صُيِّرَتْ كَهَيْئَةِ السِّلْعَةِ حَمْرَاءَ وَ أَبُو ذَرٍّ كَانَ مِنْهُ إِلَى وَقْتِ الظُّهْرِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ إِلَى أَنْ سَلَّطَ عَلَيْهِ عُثْمَانَ حَتَّى حَمَلَهُ عَلَى قَتَبٍ وَ أَكَلَ لَحْمَ أَلْيَتَيْهِ وَ طَرَدَهُ عَنْ جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَأَمَّا الَّذِي لَمْ يَتَغَيَّرْ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا طَرْفَةَ عَيْنٍ فَالْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ لَمْ يَزَلْ قَائِماً قَابِضاً عَلَى قَائِمِ السَّيْفِ عَيْنَاهُ فِي عَيْنَيْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} يَنْتَظِرُ مَتَى يَأْمُرُهُ فَيَمْضِي}}<ref>الاختصاص، شیخ مفید، ص ۹. طبع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.</ref>. البته این [[روایات]] خدشهای در [[عظمت]] این بزرگان نمیآورد، بل از [[سختی]] [[هجوم]] [[فتنهها]] میگوید. وگرنه [[شک]] و حالت اینها، در [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] او نبود، که تعجب از تقدیر است و عدم [[تحمل]] [[قدر]]، آنهم تا ساعتی و یا ساعاتی. و عذابی که برای این حالت آمده چه در گردن و چه در پا، نشان [[عظمت]] اینهایی است که اینگونه جرمهاشان بزرگ میشود و [[عذاب]] میشوند. در حالی که ما تمامی جرمها را داریم و عذابی هم نیست که ما سالک نیستم و شتاب نداریم. برای آنها که سرعت [[نور]] و یا بیشتر دارند، کمترین لرزه کیلومترها [[انحراف]] است. اما برای ما که در جا ایستادهایم و [[فرمان]] را میچرخانیم، اینهمه گردش و [[انحراف]]، جز چند متر و چند سانتی متر حاصلی نمیآورد. [[جرم]] ما توقف ماست و مجازات آنها به خاطر سرعت سیر و مقدار سلوکشان. [[راستی]] که [[تحمل]] [[قدر]] سنگین است. تو میبینی در یک شب سه [[شمشیر]] بلند میشود، یکی بر فرق [[علی]] مینشیند و او را به [[شهادت]] میرساند و یکی کمر [[معاویه]] را میدرد و او را از [[نسل]] میاندازد و یکی بر فرق [[نایب]] [[عمروعاص]] میافتد و [[عمروعاص]] سالم میماند. و تو میگویی کاش [[علی]] میماند و آنها میرفتند. آخر چرا؟ آخر!! کاش... این همه نشان میدهد که تو [[خیال]] میکنی تمامی عوالم در همین چند روز و چند سال [[دنیا]] خلاصه شده و [[خیال]] میکنی که [[هدف]]، [[پیروزی]] و [[قدرت]] و تسلط [[حق]] است. در حالی که [[هدف]]، ایجاد زمینه برای [[انتخاب]] است تا {{متن قرآن|مَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.</ref>، هر کس که خواست راه را بیابد و حرکت کند. همین. [[هدف]]، امکان [[انتخاب]] است، نه تسلط و [[قدرت]]. و همین تفاوت در دید، [[رضایت]] به [[قدر]] و [[اطمینان]] به [[قدر]] را فراهم میسازد، که در [[زیارت امین الله]] میخوانی؛ {{متن حدیث|اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت امین الله.</ref>. آنچه باعث امن و [[رضایت]] میشود و آنچه که از غفلتها و چنبره [[فتنهها]] و جلوهها و زینتها و وسوسهها میرهاند، همین ذکر است که از [[هجوم]] وساوس و [[فتنهها]] پی به [[ارزشها]] ببری و به جای [[غفلت]] به [[بصیرت]] برسی، که در [[سوره اعراف]] [[آیه]] ۲۰۱ آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران چون دمدمهای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد میکنند و ناگاه دیدهور میشوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref>. کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیدهاند و در کلاس [[اطاعت]] نشستهاند آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه تنگ کند و [[شیاطین]] آنها را محاصره نمایند، در این هنگام متذکر میشوند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به خود میآیند و به [[بصیرت]] میرسند و راه را در میان [[شبهات]] مییابند. و [[راستی]] را که [[خدا]] چگونه [[هدایت]] میکند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] میفرماید و آنها را در میان [[شبهات]] [[راهنمایی]] مینماید. و این بهره کسانی است که آمادهباشی داشتهاند و [[انتظار]] میکشیدهاند. | |||
#'''[[بصیرت]]:''' [[فتنهها]] همانطور که در [[دل]]، [[غفلت]] و تعلق میآورند در ذهن هم [[شبهه]] سبز میکنند و تو میمانی که با این همه [[قدرت]] چگونه میتوان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چگونه میتوان بر پای ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را، به زیر پا گرفت. ولی نکته همین است که اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آنوقت [[ظلم]] مملو، خود زمینهساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی زمینهساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغها بارور میشوند. و از آن طرف، مهم امکانات و قدرتها نیست، که مهم انگشتی است که آنها را به چرخ میاندازد و مهم اعصابی است که انگشتها را میگرداند و مهم، مغز و قلبی است که بر این همه [[فرمان]] میراند. آنجا که این دو مرکز بمباران شد و [[قذف]] [[رعب]] و [[القاء]] [[رعب]] شد، داستان همان میشود که آنها خود با دست خود، حصون و قلعههاشان را خراب کنند، که [[خدا]] از آنجایی که حسابش را نمیکردند به سراغ آنها آمد و دلهاشان را با [[ترس]] گرفت<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}} «اوست که کافران اهل کتاب را از خانههایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمیکردید که بیرون روند و (خودشان) گمان میکردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمیبردند بدیشان رسید و در دلهایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند؛ پس ای دیدهوران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>. میگویی چگونه این [[ترس]] شکل میگیرد؟ در سوره [[آل عمران]] هست؛ {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ به زودی [[ترس]] را در [[دل]] آنها میریزیم، {{متن قرآن|بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا}}<ref>«زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار میدهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ و این [[ترس]]، از [[شرک]] آنها و پراکنده شدن نیروهای [[باطنی]] آنها و بتهای بی شمار آنها مایه میگیرد. و این [[شرک]] و [[ترس]] و [[اضطراب]] و التهاب علامتهایی است که از همین امروز، [[انسان]] [[مقتدر]] و نیرومند را محاصره کرده و او را در بند کشیده است»<ref>[[علی صفایی حایری|صفایی حایری؛ علی]]، [[تو میآیی (کتاب)|تو میآیی]]، ص 26 -32.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۶۰: | خط ۳۶۰: | ||
| پاسخدهنده = علی باقی نصرآبادی | | پاسخدهنده = علی باقی نصرآبادی | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی باقی نصرآبادی]]'''، در مقاله ''«[[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[علی باقی نصرآبادی]]'''، در مقاله ''«[[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#«'''[[گریز]] از [[یأس]] و [[ناامیدی]]:''' در جامعهای که [[دین]] در آن نقشی ندارد و [[مردم]] آن در [[انتظار]] آیندهای بهتر نیستند، [[سرخوردگی]] از [[زندگی]]، [[قتل]] و [[خونریزی]] و خودکشی، به چشم میخورد؛ زیرا عواملی مانند [[فقر]] و [[تنگدستی]]، [[ظلم و ستم]]، [[تجاوز]] و [[قانونشکنی]]، بیاعتنایی به [[حقوق]] [[انسانها]] و مانند آن موجب [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[انسانها]] میشوند؛ زیرا به [[خدا]] و [[آینده]] امیدی ندارند و تنها راه [[نجات]] خود را در خودکشی میپندارند، با دستزدن به این جنایت نه تنها [[دنیا]] و [[آخرت]] خود، بلکه [[خانواده]] و [[جامعه]] خود را به [[تباهی]] میکشانند. ولی شخصی که حالت [[انتظار]] را در خود به وجود آورده و هر لحظه [[امیدوار]] است، تابش [[انوار]] تابناک [[ولایت]] را بر سراسر هستی مینگرد و هیچگاه حاضر نیست دست به اینگونه جنایات بزند یا [[زندگی]] عدهای دیگر را به [[تباهی]] بکشد، بنابراین، مسئله [[انتظار فرج]] برای او [[گشایش]] است و زمینه [[گریز]] از [[ناامیدی]] و [[تباهی]] را فراهم میکند. | |||
#'''[[تکامل]] روحی:''' [[انسان]] میتواند با ایجاد [[انتظار]] کامل، مقداری از حالت [[مردم]] [[زمان ظهور]]-مانند [[تطهیر]] [[قلب]]-را در خویشتن ایجاد کند و به وسیله [[امید]] و [[انتظار]]، خود را از [[ناامیدی]] و [[تباهی]] [[نجات]] دهد. به این جهت [[امام صادق]]{{ع}} از [[پدران]] بزرگوار خود و آنها از [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] کردهاند که آن [[حضرت]] فرمود: "[[برترین]] [[عبادت]] فرد [[مؤمن]]، [[انتظار فرج]] است"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.</ref>. بنابراین، [[انسان]] بر اثر داشتن حالت [[انتظار]]، میتواند بعضی از آثار [[تکامل]] روحی [[زمان ظهور]] را در خود ایجاد کند. | |||
#'''[[شناخت]] [[مقام ولایت]]:''' با [[انتظار ظهور]]، [[مقام]] [[ولایت امام زمان]]{{ع}} در [[قلب]] و [[جان]] [[منتظر]] تثبیت میگردد و موجب [[شناخت]] بیشتر این [[مقام]] میشود و [[منتظر]] روزی است که [[قدرت الهی]] به دست آن [[حضرت]] آشکار شود و همه [[طاغوتیان]] [[جهان]] را که زالو صفت به مکیدن [[خون]] [[ضعیفان]] پرداختهاند، به سزای [[اعمال]] ننگینشان برساند و با [[صلابت]] و [[قدرت]] [[عظیم]] [[ولایت]]، به همه جهانیان ثابت و روشن کند، که کسی دارای [[مقام امامت]] و [[ولایت]] است که بتواند [[قدرت خدا]] را ظاهر و آشکار نماید. این [[اندیشه]] و [[اعتقاد]] یک فرد [[منتظر]] است. بنابراین، [[انتظار ظهور]]، همراه با [[اعتقاد]] به [[عقاید]] و [[معارف]] اصیل [[دین]] است؛ چون [[انتظار]]، بذر [[معرفت]] و [[شناخت]] [[اعتقادات]] را در اذهان [[منتظران]] بارور میکند و به آنان تفهیم میکند که سرانجام، سراسر [[گیتی]] تحت سیطره [[قدرت]] [[ولایت]] سر و سامان مییابد و [[قدرت]] [[عظیم]] و ناشناخته [[ولایت]]، همه قدرتهای [[ستمگر]] [[جهان]] را به زانو در میآورد و [[تمدن]] مادی [[جهان]]، در برابر دریای بیکران [[ولایت الهی]] تاب نیاورده و عالم در [[اختیار]] نیروهای شگفتانگیز [[مصلح]] [[جهان]] قرار میگیرد"<ref>شهید دستغیب، ولایت، ص ۹۴.</ref>. | |||
#'''[[شناخت]] مدعیان:''' در طول [[تاریخ شیعه]]، افراد متعددی با ادعای [[مهدویّت]] [[قیام]] نمودهاند و خود را [[رهبر]] [[مصلح]] [[مردم]] معرفی کرده و با این [[حیله]] [[جان]] و [[مال]] [[انسانها]] را از بین بردهاند و عدهای را به [[گمراهی]] کشاندهاند، ولی افرادی که صادقانه در [[صراط]] [[انتظار]] قدم برداشته و وجود خود را با [[انوار]] تابناک [[ولایت]] روشن ساختهاند، به دام این صیادان گرفتار نشدهاند و با زبان حال به آنان گفتهاند: برو این دام بر مرغ دگر نهکه عنقا را بلند است آشیانه [[آگاهی]] آنان و [[شناخت]] شیادان و دزدان طریق، به خاطر آشنایی آنان به [[مقام]] رفیع [[امامت]] است؛ به این جهت [[آب]] حیات را به سراب نمیفروشند و [[غاصبان خلافت]] را به [[امامت]] بر نمیگزینند<ref>سید مرتضی مجتهدی، ، اسرار موفقیت، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref>. | |||
#'''تقویت انگیزه [[ظلمستیزی]]:''' معتقدان به اصل [[انتظار]] در برابر [[بیعدالتیها]] [[ایستادگی]] نموده و هرگز [[تسلیم]] زورگوییهای [[مستکبران]] نمیشوند و همواره از طریق بر طرف ساختن نارساییها زمینه تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] را فراهم میکنند و در این راستا اگر در برهههایی از زمان به جهت تسلط بیش از [[حد ]] [[زور]] مداران و [[طاغوتها]] دچار انواع شکنجهها و فشارها شوند، نه تنها [[روحیه]] خود را نمیبازند، بلکه ضمن یادآوری [[وعده]] [[صدق]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که فرمودند: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]] فقط یک روز باقی باشد [[خداوند متعال]] آن یک روز را به اندازهای طولانی خواهد ساخت تا مردی از [[فرزندان]] من که نامش، نام من و کنیهاش [[کنیه]] من است [[ظهور]] نماید و [[زمین]] را پس از پر شدن از [[ظلم و ستم]] با عدل و داد پر سازد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۴.</ref>. هر لحظه بیش از پیش به [[مقاومت]] و [[پایداری]] خود میافزایند تا سهم بیشتری را در [[زمینهسازی]] [[پیروزی حق بر باطل]] به خود اختصاص دهند. | |||
#'''تحصیل آمادگیهای لازم:''' همانگونه که [[منتظر]] هر امری، از قبل در خود یک سلسله آمادگیهای لازم را ایجاد میکند، بر همین اساس، [[منتظر]] [[منجی]] و [[مصلح]] عالم نیز آمادگیهای [[فکری]]، [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] خاصی در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خود ایجاد مینماید تا از شایستگیهای لازم برای شرکت در تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] برخوردار باشد؛ زیرا کسانی [[توفیق]] [[یاری]] کردن آن [[حضرت]] را پیدا میکنند که از [[معرفت]] و [[کمالات]] [[اخلاقی]] و [[آمادگی]] و شایستگیهای خاص [[یاران]] [[حضرت]] برخوردار باشند. | |||
#'''[[مقاومت]] در برابر [[فساد محیط]]:''' یکی از اثرات مهم اصل [[انتظار]] آن است که فرد را از [[تسلیم]] شدن در برابر آلودگیها و حل شدن در [[فساد محیط]] و خودباختگی در مقابل انواع عوامل منحرف کننده داخلی و خارجی باز میدارد. طبق [[روایات]] زیادی، در دوره [[غیبت امام زمان]]{{ع}} عوامل [[انحراف]] و موانع پایبندی به [[ارزشهای الهی]] آنچنان افزایش پیدا میکند که اغلب [[مردم]] به جهت [[ضعف ایمان]] و [[وسوسه]] [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] به [[فساد]] و [[تباهی]] کشیده میشوند. در چنین شرایطی یکی از عوامل مهمی که میتواند [[انسان]] را به [[خویشتنداری]] [[دعوت]] کند [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است که اصل [[انتظار]] به آن دلالت دارد<ref>روزنامه قدس، ت ۷۹/۶/۱۷.</ref>. | |||
بنابراین [[انتظار ظهور امام زمان]]{{ع}} از نظر روانی، [[انسان]] را در مقابل امواج سهمگین [[فساد]] و آلودگی، مقاوم میسازد و از حل شدن وی در آلودگی محیط جلوگیری میکند. در صورت وجود یک برنامه منسجم، در زمینه [[احیا]] و گسترش [[فرهنگ انتظار]] میتوان با [[شبیخون]] [[فرهنگی]] [[دشمنان]]، که مخصوصا [[روح]] و [[اندیشه]] قشر [[جوان]] را [[هدف]] قرار داده، مقابله کرد »<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۲۵-۱۳۰.</ref>. | بنابراین [[انتظار ظهور امام زمان]]{{ع}} از نظر روانی، [[انسان]] را در مقابل امواج سهمگین [[فساد]] و آلودگی، مقاوم میسازد و از حل شدن وی در آلودگی محیط جلوگیری میکند. در صورت وجود یک برنامه منسجم، در زمینه [[احیا]] و گسترش [[فرهنگ انتظار]] میتوان با [[شبیخون]] [[فرهنگی]] [[دشمنان]]، که مخصوصا [[روح]] و [[اندیشه]] قشر [[جوان]] را [[هدف]] قرار داده، مقابله کرد »<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۲۵-۱۳۰.</ref>. | ||
خط ۳۷۵: | خط ۳۷۵: | ||
| پاسخدهنده = علی اصغر رضوانی | | پاسخدهنده = علی اصغر رضوانی | ||
| پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[وظایف ما در عصر غیبت (کتاب)|وظایف ما در عصر غیبت]]»'' و در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[وظایف ما در عصر غیبت (کتاب)|وظایف ما در عصر غیبت]]»'' و در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#«'''[[صبر]]:''' از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "از [[دین]] [[امامان]] است [[پرهیزکاری]]... و [[انتظار فرج]] باصبر و [[شکیبایی]]"<ref>{{متن حدیث|مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}؛ بحارالانوار ج ۵۱، ص ۱۲۲.</ref>؛ شرایط بسیار دشوار [[عصر غیبت]] مستلزم آن است که هر [[شیعه]] منتظری با [[استقامت]] و [[صبر]] در برابر مشکلات و [[گرفتاریها]] بایستد و از موجودیت و [[هویت]] خویش [[دفاع]] نماید. [[منتظر]]، کسی است که مشکلات دوران [[انتظار]] را [[پیشبینی]] کرده و در نتیجه از بحران [[هجوم]] مشکلات بکاهد و صبرش مغلوب حوادث نشود. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "خوشا به حال صابرین در [[غیبت]] او... آنان کسانی هستند که [[خداوند]] در کتابش چنین توصیفشان کرده و فرموده: (و کسانی که به [[غیب]] [[ایمان]] میآورند)..." <ref>{{متن حدیث|طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ... أُولَئِكَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ}}: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۳.</ref>؛ | |||
#'''یاد [[منجی]]:''' دوران [[انتظار]]، دوران [[هجوم]] [[فتنهها]] و مشکلات و [[گرفتاریها]] است و آنچه میتواند [[آرامش]] قلبی و [[قدرت روحی]] به [[شیعه]] [[منتظر]] بدهد و وی را از [[غفلت]] و [[وسوسه]] [[نجات]] بخشد یاد [[منجی]] [[حی]] و حاضر است. | |||
#'''[[اصلاح]]:''' یکی دیگر از آثاری که در هر [[انسان]] [[منتظر]] پدیدار میگردد [[اصلاح]] و پیراستن خود از خصایص [[ناپسند]]، و آراستن خود به [[اخلاق نیکو]] است. [[امام صادق]]{{ع}} به [[ابوبصیر]] میفرماید: "هرکس [[دوست]] دارد از [[یاران حضرت قائم]]{{ع}} باشد باید که [[منتظر]] باشد و در این حال به [[پرهیزکاری]] و [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند"<ref>{{متن حدیث|...مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ...}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>؛ | |||
#'''ایجاد [[روحیه امید]]:''' [[انتظار فرج]] از آن جهت مورد تأکید و توصیه [[اهلبیت]]{{ع}} قرار گرفته است که در [[انسان]] [[منتظر]] [[امید]] به [[آینده]] را ایجاد میکند و همین [[امید]]، نقش بزرگی را در سعی و کوشش ایفا مینماید. | |||
#'''[[بصیرت]] به [[دین]]:''' یکی از نتایج تلاش [[فکری]] [[مؤمن]] [[منتظر]]، [[بصیرت]] و [[آگاهی]] است.[[فتنهها]] علاوه بر اینکه [[غفلت]] میآورد [[شبهه]] و [[تردید]] و تزلزل را نیز در افکار [[جامعه]] ایجاد مینماید. و این [[منتظر واقعی]] است که چون به هوشیاری [[فکری]] رسیده بیدار است و از [[شبهات]] پاسخ گفته و در صدد دفع [[فتنهها]] میباشد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "خوشا به حال کسی که در [[زمان غیبت]] [[قائم]] ما به [[فرمان]] ما [[تمسک]] جوید که در نتیجه [[قلب]] [[هدایت]] شدهاش هرگز به طرف [[باطل]] متمایل نخواهد شد<ref>{{متن حدیث|طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدَايَةِ}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>؛ | |||
#'''[[انتظار]]، عاملی برای [[حفظ دین]]:''' [[انتظار]] از آنجا که [[انسان]] را به عمل وا میدارد و در جامعهای که حالت [[انتظار]] [[منجی]] [[الهی]] [[حاکم]] است تحرک و [[پویایی]] حکمفرما است، و [[بشر]] را به [[زمینهسازی]] و [[اصلاح فردی]] و [[اجتماعی]] وا میدارد، خود عاملی [[عظیم]] و ارزشمند برای حفظ و بقای [[شریعت]] و عمل به آن است. | |||
#'''[[انتظار]]، دعوتکننده به [[حماسه]]:''' [[انتظار]]، در [[حقیقت]] [[دعوت]] به مقابله است نه [[تسلیم]]، مقابله با [[باطل]] و [[ظلم]] و [[بردگی]] و [[ذلت]]. [[انتظار]] [[دعوت]] به [[حماسه]] و [[اقدام]] است. اگر [[انسان]] [[منتظر]] آمدن شخصی است که برپاکننده [[عدالت]] در سطح کل [[جامعه]] و کره [[زمین]] است، این بدان معنا است که [[انسان]] به مسأله [[عدالت]] و [[قسط]] [[ایمان]] دارد، و هر شخصی که [[اعتقاد]] و [[ایمان]] به مسألهای دارد طبیعتاً در مقابل آن احساس [[وظیفه]] کرده و [[التزام]] دارد، و هیچگاه در طول [[تاریخ]] خود در مقابل [[سلطان]] [[جائر]] و [[ظالم]] سر [[تسلیم]] فرود نمیآورد. | |||
#'''زمینهساز [[انتظار]] برای [[ظهور]]:''' [[انتظار]] از آن جهت که محرک عمل و تحرک در [[انسان]] است، و از آن جهت که تحرک و عمل، زمینهساز [[تکامل انسان]] است در نتیجه [[انتظار]] [[زمینهساز ظهور]] [[منجی]] عالم [[بشریت]] برای [[حکومت]] بر کل [[جهان]] و توسعه [[عدل و داد]] در بین [[جامعه]] و برپا کردن [[پرچم]] [[توحید]] در سطح [[جهان]] است؛ زیرا همانگونه که [[غیبت]] او از [[ناحیه]] خود ما صورت گرفت، [[ظهور]] او هم به [[زمینهسازی]] و تحرک عمل خود ما خواهد بود. | |||
#'''[[انتظار]]، محرک [[انسان]] به سوی مبدأ:''' یکی از ابعاد مهم که قابل التفات و توجه است بعد [[توحیدی]] [[انتظار]] است، [[انتظار]] به صورت طبیعی، [[انسان]] [[منتظر]] را به سوی مبدأ عالم سوق میدهد؛ زیرا [[انسان]] [[منتظر]] دائماً به [[انتظار]] خلاصی و [[نجات]] [[بشر]] است که در آیندهای نه چندان دور به دست [[قدرت]] بینهایت [[الهی]] انجام خواهد گشت، و این همان بعد [[توحیدی]] [[انتظار]] است، چنگ زدن به [[عنایت خداوند]] و درخواست [[فرج]] از او و [[الحاح]] و [[تضرع]] به او از مهمترین آثار این [[ایمان]] است. در سایه این [[ایمان]] و [[اعتقاد]] است که شخص [[منتظر]] دائماً به ساحت کبریایی [[خداوند]] [[متوسل]] میشود و آن حالت وصل و اتصال و ارتباط به [[خداوند]] برقرار است. و لذا در [[روایات اسلامی]] میخوانیم: "[[افضل]] [[اعمال]] [[امت پیامبر]]{{صل}} [[انتظار فرج]] [[خداوند عزوجل]] است"<ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۸.</ref>. و نیز در روایتی از [[امام علی]]{{ع}} میخوانیم: "[[افضل]] [[عبادت]] [[مؤمن]] [[انتظار فرج]] [[خداوند]] است"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱، المحاس للبرقی، ص ۲۶۲.</ref>. | |||
#'''[[انتظار]]، تنبهی بر [[معاد]]:''' در مفهوم [[انتظار]] مفهوم [[معاد]] و جزا به خوبی به چشم میخورد؛ زیرا از جهتی [[امام زمان]]{{ع}} کسی است که با ظهورش ظالمین را به سزای [[اعمال]] خود خواهد رسانید، و نیز [[مؤمنین]] را [[عزت]] بخشیده و طعم [[رحمت]] الهیه را به آنها خواهد چشانید، که این [[اعمال]]، خود نمونههایی از [[معاد]] و بعث و نشور است. از طرفی دیگر با [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} جماعتی از اشخاص [[مخلص]] و [[پاک]] به این عالم [[رجعت]] کرده و در رکاب او بوده و یا در راستای اهداف او [[اقدام]] خواهند کرد، که این خود [[قیامت]] صغری و [[آمادگی]] برای [[قیامت]] کبری خواهد بود. وانگهی از آن جهت که [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} از [[علائم قیامت]] شمرده شده، لذا یاد [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} مسأله [[قیامت]] را در اذهان [[انسان]] تداعی خواهد کرد. | |||
#'''[[انتظار]]، محرک [[انسان]] به [[اصلاح جامعه]]:''' انسانی که [[منتظر ظهور]] [[مصلح]] عالمی است نه تنها خود [[صالح]] است، بلکه در صدد ایجاد [[اصلاح جامعه]] و [[زمینهسازی]] در سطح [[جامعه]] برای [[ظهور]] [[مصلح کل]] است. ولذا هیچگاه شخص [[مصلح]] دست بسته بیکار نخواهد بود، بلکه دائماً به [[فکر]] [[ظهور]] اوست که این حالت از آن جهت که برای کل [[جامعه بشری]] است لذا در صدد ایجاد [[زمینه ظهور]] در سطح کل عالم است»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی؛ علی اصغر]]، [[وظایف ما در عصر غیبت (کتاب)|وظایف ما در عصر غیبت]]، ص 65 -69.</ref>. | |||
«[[انتظار]]، در درجه نخست ویژه حیات و زندگی است. ماهیت زندگی [[انسان]] با [[انتظار]] و [[امید]] به آینده عجین شده است به گونهای که بدون [[انتظار]]، زندگی مفهومی ندارد و شور و [[نشاط]] لازم برای تداوم آن در کار نیست. حیات حاضر و کنونی ظرف [[پویایی]]، [[تلاش]] و حرکت به سوی فردا و فرداهاست، و این چنین [[پویایی]] و حرکتی بدون عنصر [[انتظار]] ممکن نیست؛ زیرا احتمال معقول بقا و [[پایداری]] و [[امید]] به تداوم حیات است که به زندگی کنونی معنا و مفهوم میبخشد، و [[پویایی]] و نیروی لازم برای ادامه آن را تأمین میکند. از این رو است که ماهیت زندگی با [[انتظار]] [[پیوستگی]] ناگسستنی دارد. | «[[انتظار]]، در درجه نخست ویژه حیات و زندگی است. ماهیت زندگی [[انسان]] با [[انتظار]] و [[امید]] به آینده عجین شده است به گونهای که بدون [[انتظار]]، زندگی مفهومی ندارد و شور و [[نشاط]] لازم برای تداوم آن در کار نیست. حیات حاضر و کنونی ظرف [[پویایی]]، [[تلاش]] و حرکت به سوی فردا و فرداهاست، و این چنین [[پویایی]] و حرکتی بدون عنصر [[انتظار]] ممکن نیست؛ زیرا احتمال معقول بقا و [[پایداری]] و [[امید]] به تداوم حیات است که به زندگی کنونی معنا و مفهوم میبخشد، و [[پویایی]] و نیروی لازم برای ادامه آن را تأمین میکند. از این رو است که ماهیت زندگی با [[انتظار]] [[پیوستگی]] ناگسستنی دارد. | ||
خط ۴۰۳: | خط ۴۰۳: | ||
| پاسخدهنده = علی قائمی | | پاسخدهنده = علی قائمی | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#«'''عامل حرکت:''' [[انتظار]] عامل حرکت است به همانگونه که در گذشته بوده است. ریشه تمام شرکات و نهضتهای [[اسلامی]] از زمان [[پیامبر]] و جنبشهای [[تشیع]] در طول [[تاریخ]] [[انتظار]] بوده است. اصولاً [[فلسفه]] تلاش و حرکتشان بر [[فلسفه انتظار]] بنیانگذاری شده بود. آنان را [[عقیده]] این بود که [[حق]] و [[باطل]] دائماً با هم در مبارزهاند ولی [[پیروزی]] نهائی و مطلق از آن [[حق]] است. [[بشر]] در سایه تلاش و [[امید]] میتواند به تشکیل [[جامعه جهانی]] [[اسلام]] و امیدوارکننده آن دست پیدا کند. به شرطی که [[مبارزه]] با [[ستمگران]] و غاصبان [[حقوق بشر]] را فراموش نکند و در راه رسیدن به [[هدف]] از تلاش باز نایستد. [[انتظار]]، منبع [[الهام]] و شوقدهی برای حرکت [[انجام وظیفه]] بود، و امروز هم همان دید و [[فلسفه]] میتواند حرکت ایجاد نماید. حرکتهائی که در گوشه و کنار [[جهان]] برای رهایی از زیر بار [[استعمار]] و [[استثمار]] پدید آمده و یا در [[شرف]] [[تکوین]] است خود جلوهای از این [[انتظار]] است. به عبارت دیگر تودههای [[مستضعف]] مدید [[جهان]] دریافتهاند که این وضع به همین گونه باقی نمیماند. ناچار با ایجاد زمینه تحول و تغییر دگرگونی کلی در اوضاع [[جهان]] پدید خواهد آمد. | |||
#'''عامل پیشروی:''' [[منتظر]] به پیش میرود و قطع دارد که این پیشروی اگر چه به [[مرگ]] و فنای او پایان یابد [[جان]] و مالش به هدر رفته نیست. با [[روح]] خوشبینی به [[آینده]] و تقویت آن افکار در جهت [[عالی]] رشد میکند و [[انسانها]] میتوانند خود را از چنگال اهریمنهای موجود [[جهان]] [[نجات]] بخشند. اصولاً دید [[انتظار]] در [[اسلام]] دید [[مبارزه]] با [[یأس]] و پیشروی است، طرز [[فکر]] این است که زمینه برای رشد و ترقی مجدد فراهم است، پیروزیهای درخشان [[حق]] بر [[باطل]] در پیش است. روزهای سخت و پر از دردی که میگذرانیم [[خوشی]] و [[سعادت]] [[آینده]] را در پیش دارد. هدفهای [[عالی]] [[توحیدی]] قابل وصولند. پس نباید [[ستم]] و [[بیعدالتی]] پذیرفت و نابرابریها را قبول کرد. در [[انتظار]] [[اسلامی]] عامل [[پیشرفت]]، وجود دارد نه ارتجاع، [[پیشرفت]] به سوی [[نور]]، [[حکومت عدل]] و [[حق]] جهانی و عمومی، [[نجات]] از تسلط، [[صلح]] واقعی، بدینسان ساکت ماندن، در جا زدن، بیتفاوت نسبت به جریانات زمان بودن مطرود است. | |||
#'''[[عامل مقاومت]]:''' [[انتظار]] در طول [[تاریخ]] حیات [[تشیع]] به [[مردم]] [[دل]] و جرات داد تا در برابر شکنجههای خصم خود را نبازند، [[مقاومت]] و [[ایستادگی]] خود را از دست ندهند، بدین نظر ما در [[تاریخ]] [[شاهد]] دست و پا بریدنها، زبان و بینی بریدنها بودیم ولی هرگز ندیدهایم که [[مؤمنان راستین]] و پاکباز در برابر این همه ارعابا و شکنجهها خود را ببازند و یا دست از [[هدف]] خود بردارند. [[انتظار]] مشوق [[مردم]] به [[استقامت]]، [[پایداری]] و [[مقاومت]]، [[جهاد]] و [[دفاع]] و مایه امیدی برای [[مستضعفان]] بوده است. این [[وعده]] [[اسلامی]] به [[پیروزی]] [[حق]] بوده است که [[مسلمانان]] را در برابر حوادث مقاوم میساخت. [[مردم]] را در برابر سختگیریها، تطمیعها، و تهدیدهای [[معاویه]]، [[ابن زیاد]]، [[حجاج]] بن [[یوسف]]، [[منصور]] و دیگران نگه میداشت. حجر بن عدیها را میبینیم که با دست و پای بسته به زنجیر در برابر [[گور]] کنده خویش زانو میزند و در برابر برق [[شمشیر]] خود را نمیبازد. یا [[میثم تمار]] را میبینیم که بر بالای دار میرود و با دست و پا بریده زبان را از کار نمیاندازد. و بالاخره افرادی چون عبداله عفیف، آن کور [[بینا]] [[دل]] را میبینیم که به انواع شکنجهها میسازد و از [[هدف]] خود [[تبری]] نمیجوید. آری، [[انتظار]] یعنی [[امید]] به آیندهای روشن، نه تنها آنها را، بلکه همه [[انسانها]] را دلگرمی میداد صفوف [[حق]] را در برابر ناحق فشردهتر میساخت. حقطلبان، [[مصلحان]]، [[مؤمنان]] به ادامه حیات [[حق]] و [[عدل]] را در برابر [[فسادها]] مقاوم مینمود و سرانجام از انسانهای مرکب از گوشت و پوست و استخوان فولادهایی آبدیده فراهم میکرد. | |||
#'''عامل بقای [[جامعه]]:''' نه تنها از دید [[اسلام]]، بلکه در طرحی کلی و عمومی و در سطحی جهانی این [[امید]] و این [[انتظار]] است که عامل بقای [[نسل]] و حیات [[جامعه]] است. اگر آن نبود، نه مادری به [[تربیت]] فرزندش [[همت]] میگماشت، نه پدری به تلاش معاش برای [[فرزندان]] میپرداخت و نه [[مجاهد]] و سربازی خود را در کام [[مرگ]] میانداخت. [[انتظار]] به [[انسانها]] دید وسیعی میبخشد و آن اینکه اگر امروز [[مرگ]] است و ناکامی است، اگر امروز [[محرومیت]] و [[رنج]] و [[شکنجه]] است فردائی پدید خواهد آمد که در آن [[تاریکی]]، نابسامانی، [[ظلم و ستم]] نباشد. اگر امروز، او [[جان]] میبازد و [[خون]] میدهد، این دو فانیشدنی و تباهیپذیر نیستند. سرانجام این آبیاریهای از [[خون]] نهال حیات [[جامعه]] را برومند میکند، رشدش میدهد، تا به [[شادابی]] و سبزی و گل برسد و میوه دهد. آن سربازی که در معرکه وارد میشود و در طریق [[مرگ]] گام برمیدارد، آن سخنور با جراتی که به روشنگری [[جامعه]] میپردازد و بالاخره آن انسانی که رنجهای درراه [[هدف]] را متحمل میشود و دست از تلاش باز نمیدارد، و یا ارعابها، و تهدیدها و تطمیعها او را نمیلرزاند، [[منتظر]] و [[امیدوار]] است، [[امید]] دارد به این امر که اهدافش روزی [[جامعه]] عمل بپوشند و فردای [[جامعه]] روشن و دور از هرگونه خلل گردد. | |||
#'''[[عامل رشد]] و [[اصلاح]]:''' و بالاخره [[انتظار]] عامل [[اصلاح]] و در نتیجه رشد [[جامعه]] است. آن کس که دیدش دید خوشبینی نسبت به [[آینده]] است و میداند سرانجام [[جهان]] [[خوشبختی]] و سعادتمندی است میکوشد هر چه سریعتر آن نقطه دور را نزدیک سازد و خود و فرزندانش از آن بهره گیرند. بر این اساس امر بمعروفها، [[نهی]] از منکرها، [[دعوت]] به خیرها، خیرخواهیها [[نیکو]] توجیه میشوند. مخصوصاً در جنبه [[دینی]] این امر رشد میکند بدان نظر که برای آن پاداشی هم در نظر گرفته شده و [[انسان]] مذهبی انجام این امور را بهعنوان یک [[وظیفه]] میداند. به هنگامی که این جنبهها در جامعهای توسعه یابد خود به خود موجبات [[اصلاح جامعه]] و حداقل زمینه بازداری [[جامعه]] از سقوط و [[انحراف]] و لغزشها پدید میآید و [[جامعه]] به سوی [[اصلاح]] سوق پیدا خواهد کرد. [[انتظار]] از این دید [[عامل رشد]] است و [[انبیاء]] کوشیدهاند از این راه [[اقدام]] کنند. ما در مسأله [[دعوت]] [[انبیاء]] و اقدامات [[مصلحان]] این جنبهها را به عیان میبینیم آنچنان که در [[اسلام]] اساس تبلیغهای اصلاحی [[جامعه]] بر این مبنا قراردارد. همه جا سخن از [[پیروزی]] [[حق]] و [[عدل]] و [[شکست]] [[لشکر]] [[شیطان]] است و همه جا [[تشویق]] به [[سازندگی]] [[جامعه]] و [[نجات]] دادن [[مردم]] از [[تباهیها]] و [[فسادها]] است»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص41-46.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۲۲: | خط ۴۲۲: | ||
| پاسخدهنده = حسن عبدیپور | | پاسخدهنده = حسن عبدیپور | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[حسن عبدیپور]]'''، در کتاب ''«[[ نقش اجتماعی انتظار (کتاب)|نقش اجتماعی انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[حسن عبدیپور]]'''، در کتاب ''«[[ نقش اجتماعی انتظار (کتاب)|نقش اجتماعی انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#«سازندگی فردی | |||
#سازندگی اجتماعی | |||
#تأسیس و پویا ساختن نهاد وکالت | |||
#اهمیت عالمان دینی و تعمیق و توسعه اجتهاد | |||
#شکوفایی علوم دینی | |||
#ایجاد انقلابهاس سیاسی در جوامع»<ref>[[حسن عبدیپور|عبدیپور، حسن]]، [[ نقش اجتماعی انتظار (کتاب)|نقش اجتماعی انتظار]]، ص 6-8.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۷۹: | خط ۴۷۹: | ||
«استاد [[شهید مطهری]] در بخشی از تألیفات گرانمایه خویش، ویژگیهای [[انتظار]] بزرگ را به صورت مبسوط مطرح کرده است<ref>ر.ک: مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref>: | «استاد [[شهید مطهری]] در بخشی از تألیفات گرانمایه خویش، ویژگیهای [[انتظار]] بزرگ را به صورت مبسوط مطرح کرده است<ref>ر.ک: مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref>: | ||
#'''خوشبینی به آینده [[بشر]]:''' درباره آینده [[بشر]] دیدگاهها مختلف است. بعضی معتقدند که شر و [[فساد]] و [[بدبختی]] لازمه لاینفک حیات بشری است. بنابراین، زندگی بیارزش است و عاقلانهترین کار خاتمه دادن به حیات و زندگی است. بعضی دیگر حیات [[بشر]] را ابتر میدانند و معتقدند که [[بشر]] در اثر [[پیشرفت]] حیرتآور تکنیک و [[ذخیره]] کردن وحشتناک وسایل [[کشتار]] جمعی، به مرحلهای رسیده که به اصطلاح با گوری که با دست خود کنده یک گام بیشتر فاصله ندارد. طبق این دیدگاه، [[بشر]] در نیمه راه [[عمر]] خود، بلکه در آغاز رسیدن به [[بلوغ]] [[فرهنگی]]، به احتمال زیاد نابود خواهد شد. اگر به قراین و شواهد ظاهری بسنده کنیم، این احتمال را نمیتوان نفی کرد. [[استاد مطهری]] در مقابل این دو نظر، نظریه سومی را مطرح میکند و میفرماید: "ریشه [[فسادها]] و [[تباهیها]]، [[نقص]] روحی و معنوی [[انسان]] است. [[انسان]] هنوز دوره [[جوانی]] و ناپختگی خود را طی میکند و [[خشم]] و [[شهوت]] بر [[عقل]] او [[حاکم]] است. [[انسان]] بالفطره در راه [[تکامل]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] و معنوی پیش میرود. نه شر و [[فساد]]، لازمه لاینفک طبیعت [[بشر]] است و نه [[جبر]] [[تمدن]] فاجعه خودکشی دستهجمعی را پیش خواهد آورد. آیندهای بس روشن و سعادتبخش و انسانی که در آن شر و [[فساد]] از بیخ و بن برکنده خواهد شد.... این نظریه، الهامی است که [[دین]] میکند و نوید [[مقدس]] [[قیام]] و [[انقلاب]] [[مهدی موعود]] در [[اسلام]] در زمینه این [[الهام]] است."<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref> [[ابن بابویه]] به چند واسطه از [[امام کاظم|امام موسی کاظم]] {{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>و فراوان کرد بر شما نعمتهای خود را آشکارا و [[نهان]]؛ سوره لقمان: ۳۱/ ۲۰.</ref>؛ آورده است: "[[نعمت]] ظاهر، [[امام]] ظاهر است و [[نعمت]] [[باطن]]، [[امام غایب]]. از دیدگاه [[مردم]]، شخص او [[غایب]] میشود ولی از دلهای [[مؤمنین]] یاد او [[غایب]] نیست و... [[خدا]] هر دشواری را برای او آسان مینماید و هر [[سختی]] را برایش رام میسازد و گنجهای [[زمین]] را برایش آشکار میگرداند. هر دوری را برای او نزدیک مینماید و هر سرکش ستیزهگر را نابود میکند و با دستهای او هر [[شیطان]] طاغی را هلاک میکند..."<ref>الخراز القمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص ۳۲۳.</ref>. [[استاد مطهری]]، در بیان حتمی بودن [[قضای الهی]] مبنی بر [[ظهور]] [[حضرت]]، به این [[حدیث شریف]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، استناد میکند: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]]، بیشتر از یک روز باقی نمانده باشد [[خدا]] آن روز را طولانی میکند تا [[مهدی]] از اولاد من [[ظهور]] کند"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۹.</ref>. | |||
#'''[[پیروزی]] نهایی [[حق]] بر [[باطل]]:''' بیشک، [[ظهور]] [[مهدی موعود]]، پیدایشگر وعدهای است که [[خدا]] از قدیمترین زمانها در [[کتابهای آسمانی]] به [[صالحان]] داده است که [[زمین]] از آن آنان است و پایان کار تنها به متقیان تعلق دارد. [[استاد مطهری]] در این بار به این دو [[آیه شریفه]] از [[قرآن کریم]] استناد فرموده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>سوهر انبیاء: ۲۱/ ۱۰۵.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>سوره اعراف: ۷/ ۱۲۸.</ref>. | |||
#'''تشکیل [[حکومت واحد جهانی]]:''' در هنگام [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} برای این که از [[نعمت]] [[وجود امام]]، بیشترین استفاده شود، زمینه لازم فراهم میشود و موانع [[ظهور]] و فعلیت یافتن [[شؤون]] و ابعاد [[امامت]] که در عصر سایر [[امامان]] {{عم}}، و [[عصر غیبت]] خود آن [[حضرت]] وجود داشته است برداشته میشود. اسمای حسنای الهی مثل "الولی"، "العادل"، "الحاکم"، "السلطان"، "المنتقم"، "القاهر" و "الظاهر" بهطور بیسابقهای متجلی خواهد شد. به عبارت دیگر آن [[حضرت]] مظهر این اسما و [[کارگزار]] و عامل [[خدای متعال]] میباشد و [[مقام]] خلیفة اللهی او در این ابعاد، [[ظهور]] عملی و فعلی خواهد یافت. از جمله اموری که تجلی را در [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} روشن میسازد این است که [[هدف]] توحیدی [[اسلام]] مثل [[وحدت]] [[حکومت]] و [[نظام]]، [[وحدت]] قانون، [[وحدت]] [[دین]] و [[وحدت]] [[جامعه]]، به وسیله آن [[حضرت]] محقق میشود. همانگونه که در حدیثها وارد شده است، [[خدا]] خاور و باختر [[جهان]] را به وسیله آن [[حضرت]] و به دست آن بزرگوار [[فتح]] مینماید. چنانکه در [[روایت]] معروف [[جابر]] است که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "این است آن کسی که [[خدا]] به دست او، مشرقها و مغربهای [[زمین]] را میگشاید"<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانیعشر، ص ۱۰۱.</ref>. آن استاد تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] براساس [[توحید]] را، یکی از ویژگیهای [[انتظار]] بزرگ برمیشمارد<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref>. روز [[فتح]] که از [[ایام الله]] بزرگ است و در [[قرآن مجید]] آمده است<ref>سوره نصر: ۱۱/ ۱.</ref> در برخی از تفسیرها، روز [[ظهور]] و [[فتح]] آن [[حضرت]] است<ref>العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین.</ref>. چنانکه در حدیثها است، قریهای نمیماند مگر آنکه در آن، ندای {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ "}} بلند است و [[اسلام]] عالمگیر میشود و همه [[حکومتها]] و حاکمیتها که به اسم نژاد و وطن ساخته شده ملغی میگردد. مرزهایی که با آن، زورمندان، [[دنیا]] را تقسیم کرده و افراد [[بشر]] را از هم جدا و بیگانه ساختهاند از میان برداشته میشود. در آن عصر، [[برکات]] و آثار [[عقیده]] و [[ایمان]] به [[خدا]] آشکار میشود و برحسب [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ}}<ref>چنانچه [[مردم]] شهرها، همه [[ایمان]] آورده و [[پرهیزکار]] میشدند همانا ما برکتهای [[آسمان]] و [[زمین]] را برای آنها میگشودیم؛ سوره اعراف: ۷/ ۹۶.</ref>، درهای [[برکات]] [[آسمان]] و [[زمین]] بر روی [[مردم]] و انسانهای [[مؤمن]] گشوده میشود و به جای نظامهای مشرکانه، [[جنگ]]، [[نزاع]] و کینهتوزی، [[نظام]] الهی [[اسلام]] و [[دوستی]]، [[برادری]]، [[صفا]] و [[صلح]] واقعی و عمومی برقرار میشود. کتاب "المحجة فیما نزل فی القائم [[الحجة]]" از عیاشی به [[سند]] خود از [[ابن بکیر]] [[روایت]] کرده است که: از [[ابی الحسن]] ([[امام کاظم]] {{ع}}) سؤال کردم از این قول [[خدای تعالی]]: {{متن قرآن|وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا}}<ref>و برای او تسلیم است هرچه در آسمانها و زمین است، خواه و ناخواه؛ سوره آل عمران: ۳/ ۸۳</ref>. آن [[حضرت]] به این مضمون فرمود: "این [[آیه]] در [[شأن]] [[حضرت قائم]] نازل شده است که وقتی ظاهر شود، [[اسلام]] را بر طوایف [[کفر]] که در شرق و غرب عالم هستند عرضه نماید. هرکسی [[اسلام]] آورد، امر میکند او را به [[نماز]] و [[زکات]] و آنچه [[مسلمان]] به آن امر میشود و هرکس [[اسلام]] نیاورد گردن او را میزند تا باقی نماند. آنگاه در مشرقها و مغربها کسی باقی نمیماند مگر موحد..."<ref>صافی گلپایگانی، [آیت الله] لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانیعشر، ص ۴۷۱.</ref>. | |||
#'''[[بلوغ]] [[بشر]] به [[خردمندی]] و [[خردورزی]] کامل:''' در زمان [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[نعمت]]، بسیار فراوان و کیفیت [[نعمت]] در سطح بسیار مطلوبی است. از جمله نعمتها، [[بلوغ]] [[بشر]] به [[خردمندی]] کامل است که [[استاد مطهری]] آن را نیز از ویژگیهای [[انتظار]] بزرگ برمیشمارد<ref>مطهری، [شهید] قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref>. عدهای خیال میکنند که [[ظهور حضرت حجت]] {{ع}} امری مساوی با [[انحطاط]] [[دنیا]] و بازگشت به گذشته است. استاد [[شهید]] به صراحت این [[اندیشه]] را رد میکند و میفرماید: "قضیه برعکس است ارتقاء [[فکری]] و [[اخلاقی]] و علمی [[بشر]] است، به [[حکم]] همه شواهد و ادلهای که از [[دین]] به ما رسیده است؛ همان دینی که موضوع [[ظهور حضرت حجت]] را و [[عدل]] کلی را برای ما ذکر کرده، اینها را هم ذکر کرده است. در [[حدیث]] [[اصول کافی]] است که وقتی آن [[حضرت]] [[ظهور]] میکند [[خدای متعال]] دست خود را بر سر افراد [[بشر]] میکشد و [[عقل]] افراد [[بشر]] افزون میشود و [[فکر]] و عملشان زیاد میشود"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۶.</ref>. [[عصر ظهور]]، دوره [[حکومت]] [[عقل]] است. دورهای است که اولین ویژگیاش [[حکومت]] [[عقل]] است. دورهای است که در آن، [[علم]] [[اسیر]] و برده نیست. [[استاد مطهری]] ضمن بیان این مطلب، به تعبیر [[امیر المؤمنین]] {{ع}} درباره آن عصر اشاره دارد که: {{عربی|" وَ يُغْبَقُونَ كَأْسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوح"}}<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۵، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۴۸).</ref>؛ در آن عصر [[مردم]] صبحگاهان و شامگاهان جامی که مینوشند جام [[حکمت]] و [[معرفت]] است، جز جام [[حکمت]] و [[معرفت]] جام دیگری نمینوشند". | |||
#'''حد اکثر بهرهبرداری از مواهب [[زمین]]:''' در عصر [[ظهور مهدی]] بر اثر [[تکامل]] [[انسانیت]]، [[ایمان]] به [[خدا]] و [[پیشرفت]] [[بشر]] در زمینههای [[تکامل]] خصوصا مسایل روحی و معنوی، [[خدا]] برکاتش را از [[زمین]] بر [[بشر]] میفرستد و حد اکثر بهرهبرداری از مواهب [[زمین]] صورت میگیرد. [[استاد مطهری]] فرازهایی از [[نهج البلاغه]] را در همین مورد ذکر میکند: {{عربی|" وَ تَخْرُجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِيذَ كَبِدِهَا وَ تُلْقِي إِلَيْهِ سِلْماً مَقَالِيدَهَا "}}؛ [[زمین]] پارههای جگر خودش را بیرون میریزد ([[زمین]] هر موهبت و استعدادی که دارد ارائه میکند) [[زمین]] میآید مثل یک [[غلام]]، در حالی که [[تسلیم]] است و کلیدهایش را در [[اختیار]] او قرار میدهد"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).</ref>. یعنی دیگر سری در طبیعت باقی نمیماند مگر اینکه به دست او [[کشف]] میشود. | |||
#'''برقراری [[مساوات]] در امر تقسیم [[ثروت]]:''' در [[دولت]] آن [[حضرت]]، [[وضع اقتصادی]] [[مردم]] سامان مییابد و نعمتها فراوان، آبها مهار و زمینها آباد و حاصلخیز و معدنها ظاهر میشود؛ تا جایی که فقیری که از [[بیت المال]] چیزی دریافت کند باقی نمیماند و کسی برای دریافت کمک مالی به [[خزانه]] عمومی مراجعه نمیکند، و اگر اتفاقا کسی مراجعه کرد به خود او میگویند هر اندازه نیاز دارد دریافت کند که او هم پس از دریافت وجه، پشیمان میشود و در [[مقام]] رد آن به [[خزانه]] برمیآید ولی از او قبول نمیشود. [[استاد مطهری]]، بیان [[نهج البلاغه]] را در این زمینه ارائه میکند: {{عربی|" يُقَسِّمُ الْمَالَ صِحَاحاً "}}. زمانی که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} این جمله را فرمود، عدهای پرسیدند: یا [[رسول الله]]! صحاحا یعنی چه؟ فرمود: عادلانه و بالسویه تقسیم میکند!<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.</ref> | |||
#'''منتفی شدن کامل [[مفاسد]]:''' روایتهای زیادی مبنی بر رواج [[فساد]] و فحشا و [[گناهان]] مختلف قبل از [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} وجود دارد که با [[ظهور]] [[حضرت]]، این [[مفاسد]]، کاملا برچیده میشود. از جمله [[مفاسد]]، بدعتهایی است که در [[دین]] مبین [[اسلام]] توسط شیادان و [[دشمنان]] ایجاد شده است. [[استاد مطهری]] در بحث مقتضیات زمان و مسأله [[خاتمیت]] بر این باور است که هر شریعتی، [[شریعت]] قبل را تکمیل میکند و یکی از کارهای [[انبیا]]، احیای اصل [[دین]] است و اصل [[دین]]، از [[آدم]] {{ع}} تا [[خاتم انبیا]]{{صل}} یکی است و هر [[پیغمبری]] که میآید یکی از کارهایش، پیرایش است. یعنی اضافهها و تحریفهای [[بشر]] را مشخص میکند و این [[تحریف دین]]، از ویژگیهای [[بشر]] قبل [[خاتم انبیا]] نیست، بلکه انسانهای دورههای بعد هم این طبیعت را دارند. یعنی در [[دین]] خودشان دخل و [[تصرف]] میکنند و [[خرافات]] را وارد میکنند. پس معلوم میشود که [[بدعت]] در [[دین خاتم]] هم امکانپذیر است. [[استاد مطهری]] بعد از این نتیجهگیری، میفرماید: "چنانکه ما [[شیعه]] هستیم و [[اعتقاد]] داریم به وجود [[مقدس]] [[حضرت]] [[حجة بن الحسن]]{{ع}} میگوییم ایشان که میآیند یأتی بدین جدید، تفسیرش این است که آنقدر تغییرات و اضافات در [[اسلام]] پیدا شده است که وقتی او میآید و [[حقیقت]] [[دین]] جدش را میگوید به نظر [[مردم]] میرسد که این [[دین]]، غیر از دینی است که داشتهاند و حال آنکه [[اسلام حقیقی]] همان است که آن [[حضرت]] میآورد. در [[اخبار]] و [[روایات]] آمده است که وقتی ایشان میآید خانهها و مساجدی را خراب میکند کارهایی میکند که [[مردم]] [[فکر]] میکنند [[دین]] جدیدی آورده است"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ص ۳۷۷ و ۳۷۸.</ref>. | |||
#'''منتفی شدن [[جنگ]] و برقراری [[صلح]]:''' [[امنیت]] و [[صلح]] واقعی و برقراری [[آرامش]]، از ویژگیهای [[دولت حضرت مهدی]] است. خوفها زایل میشود و [[جان]] و [[مال]] و آبروی اشخاص در [[امان]] خواهد بود. در سراسر [[جهان]] [[امنیت]] عمومی [[حاکم]] میشود. اختناق، استبداد، [[استکبار]] و [[استضعاف]] که از آثار حکومتهای غیر الهی است از [[جهان]] ریشهکن میگردد و حکومتهای طواغیت به هر شکل و عنوان برچیده میشود. از [[روایتها]] استفاده میشود که به سبب [[ظهور]] [[حضرت]] [[ولی عصر]] راهها آنقدر امن میشود که حتی ضعیفترین [[مردم]] از [[مشرق]] به [[مغرب]] سفر میکند و از احدی به او اذیت و [[آزار]] نمیرسد<ref>صافی گلپایگانی، [آیت الله] لطف الله، منتخب الاثر فی الام الثانیعشر، ص ۳۰۸، فصل ۲، باب ۴۳، ح ۲.</ref>. [[استاد مطهری]]، [[ناامنی]] آن دوره را چنین توصیف میکند: "[[حضرت]] زمانی [[ظهور]] میکند که [[اختلاف]] میان [[بشر]] شدید و [[زلزلهها]] برقرار است (مقصود زلزلههای ناشی از مواد زیر [[زمین]] نیست) [[زمین]] به دست [[بشر]] تکان میخورد و این خطر [[بشریت]] را تهدید میکند که [[زمین]] نیست و نابود شود. [[طبرانی]] در کتاب "الکبیر" و [[ابو نعیم]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} به [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "[[سوگند]] به آنکه مرا به [[حقیقت]]، [[مبعوث]] گردانید، [[مهدی این امت]]، از نسل این دو نفر است- اشاره به [[حسن]] {{ع}} و [[حسین]] {{ع}}- زمانی که [[دنیا]] آشفته گردد و فتنهها ظاهر شوند و راهحلها کوتاه گردند و برخی [[مردم]] بر برخی دیگر هجوم آورند. نه بزرگسالان به خردسالان رحم کنند و نه خردسالان به بزرگسالان [[احترام]] نهند. در آن زمان [[خدا]] از نسل این دو، کسی را میانگیزاند که حصارهای [[گمراهی]] را میگشاید و دلهای غفلتزده را بیدار میکند و در [[آخر الزمان]] [[دین]] را به پا میدارد چنان که من در ابتدا آن را به پا داشتم و [[دنیا]] را از [[عدل]] پر میسازد چنانکه از [[ستم]] پر شده باشد". [[استاد مطهری]] همچنین وقایع عجیب [[آخر الزمان]] را از [[کلام]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}} چنین [[نقل]] میکند: "قبل از [[ظهور]]، آشوب و [[جنگ]] روی پای خودش میایستد و دندانهایش را نشان میدهد، شیر، پستان خودش را نشان میدهد که دوشیدنش خیلی شیرین است اما عاقبتش فوق العاده تلخ"<ref>{{عربی|" حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَى سَاقٍ بَادِياً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا"}}</ref> یعنی [[جنگها]] رخ میدهد و ستیزهجویان، نگاه میکنند و میبینند [[جنگ]] خوب شیر میدهد، یعنی به نفعشان کار میکند، اما نمیدانند که [[عاقبت]] این [[جنگ]]، به ضرر خودشان است"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.</ref>. با [[قیام]] آن [[حضرت]]، این ناآرامیها برطرف میشود و [[رضایت]] ساکنین [[زمین]] و [[آسمان]] حاصل میشود<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۰.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} میفرماید: {{عربی|" يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْضِ"}}<ref>الطبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۴۰۱.</ref>؛ آنچنان [[امنیت]] حاصل میشود که حتی زنان ضعیف هم به تنهایی و در کمال [[امنیت]] میتوانند سفر کنند". [[استاد مطهری]] به [[نقل]] از [[نهج البلاغه]] میفرماید: {{عربی|" حَتَّى يَخْرُجَ الْعَجُوزُ الضَّعِيفَةُ مِنَ الْمَشْرِقِ تُرِيدُ الْمَغْرِبَ وَ لَا يَنْهَاهَا أَحَدٌ "}}<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).</ref>؛ راهها امن میشود و پیرهزنی ناتوان، از [[مشرق]] تا [[مغرب]] [[دنیا]] را مسافرت میکند بدون دیدن کوچکترین [[آزار]] و اذیتی". همه راهها (زمینی، دریایی، هوایی) امن میشود چون منشأ این ناراحتیها، بیعدالتیهاست. وقتی که [[عدالت]] برقرار شد دیگر [[ناامنی]] وجود ندارد»<ref>[[محترم شکریان|شکریان، محترم]]، [[مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری (مقاله)|مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری]]، ص.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۹۳: | خط ۴۹۳: | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخ = خانم '''[[خدیجه هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = خانم '''[[خدیجه هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#« '''[[خودسازی فردی]]:''' [[انتظار مصلح]] جهانی به معنای آماده باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادی و [[معنوی]]، برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. چنین تحولی قبل از هر چیز [[نیازمند]] عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشند. این در درجه اول [[نیازمند]] بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی، [[فکری]] برای [[همکاری]] در پیاده کردن آن برنامه [[عظیم]] است. تنگ نظریها، کوته بینیها، کج فکریها، حسادتها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه و به طور کلی هرگونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. | |||
#'''خود یاریهای [[اجتماعی]]:''' [[منتظران راستین]] در عین حال [[وظیفه]] دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند. زیرا برنامه [[عظیم]] و سنگینی که انتظارش را میکشند، یک برنامه فردی نیست. برنامهای است که تمام عناصر [[انقلاب]] باید در آن شرکت جویند، کوششها و تلاشها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. | |||
#'''حل نشدن در [[فساد محیط]]:''' اثر مهم دیگری که [[انتظار حضرت مهدی]] دارد حل نشدن در [[مفاسد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگیهاست. توضیح اینکه هنگامی که [[فساد]] فراگیر میشود و [[اکثریت]] یا جمع کثیری را به آلودگی میکشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بنبست سخت روانی قرار میگیرند؛ بنبستی که از [[یأس]] سرچشمه میگیرد. این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجا به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند و نتواند خود را به صورت یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب [[رسوایی]] بدانند! تنها چیزی که میتواند آنها را به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است. تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و [[اصلاح]] دیگران بر نخواهند داشت. | |||
#'''[[رابطه عاشقانه با پروردگار]]:''' [[آیات]] متعددی در [[قرآن]] و [[روایات]] بسیاری از [[پیامبر اکرم]] درشان گروهی از [[شیعیان]] [[علوی]] نازل شده است که در [[آخرالزمان]] پدیدار خواهند شد. یکی از این [[آیات]] [[شریف]]، [[آیه]] ذیل است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. این [[آیه]] [[نورانی]] در بر دارنده بشارتی شورانگیز به [[پیامبر]] و [[مؤمنان راستین]] است که هرگز نپندارید قوام [[دین خدا]] فقط به عدهای تازه [[مسلمان]] است که اگر به [[کفر]] و [[شرک]] بازگردند [[اسلام]] و افتخارهای آن از بین میرود. اگر عدهای از [[اسلام]] روی گردانیدند و به [[کفر]] بازگشتند، هرگز اندوهی به خویش راه ندهید، چرا که [[خداوند]] مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که [[محبوب]] [[خداوند]] و [[محب]] اویند. [[خداوند]] [[دوستدار]] ایشان است و ایشان نیز [[دوستدار]] خداوندند. عشقی [[مقدس]] و دو طرفه بین ایشان و پروردگارشان برقرار شده است. فضیلتی بس ارزشمند که مقامی بالاتر از آن قابل تصور نیست. | |||
#[[فروتنی]] در برابر [[مؤمنان]] و [[ایستادگی]] در مقابل [[کافران]]: در همین [[آیه]] بعد از ذکر این [[عشق]] [[پاک]] دو طرفه، علامت آن را چنین بیان میکند: {{متن قرآن|أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. در مقابل اهل [[ایمان]] چنان [[تواضع]] دارند که گویا [[بنده]] ایشانند. همینان که در برابر [[مؤمنان]] چنین متواضعند؛ در مقابل [[کافران]]، سرسخت و عزتمندند. ایشان در مقابل گردنکشان چنان در اوج [[عزت]] و [[قدرت]] و گردن فرازیند که گویا آنان را هرگز به شمار نمیآورند» <ref>[[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 46-49.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |