دعای ندبه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۴۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دعای ندبه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

دعای ندبه از دعاهایی است که در صبح جمعه در استغاثه و ندبه نسبت به حضرت مهدی(ع) خوانده می‌شود[۱].

مقدمه

فرازهای دعا

دعای ندبه در موعودنامه

دعای ندبه در ادعیه و زیارات مهدوی

نکته اول: سند دعای ندبه مرحوم سید بن طاووس در کتاب ارزشمند اقبال، در بخش اعمال عید سعیدِ فطر باب ۲۳ بدون اشاره به سند این دعا می‌‌فرماید: "دعای دیگری پس از نماز عید است که در عیدهای چهارگانه خوانده می‌‌شود"[۲۰]، سپس دعای ندبه را بیان می‌‌کند. او در کتاب مصباح الزائر به نقل مرحوم علامه مجلسی، سند آن را این چنین بیان نموده است: ثُمَّ قَالَ السَّیِّدُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْه ذَکَرَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا قَالَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی قُرَّهَ نَقَلْتُ مِنْ کِتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سُفْیَانَ الْبَزَوْفَرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ دُعَاءَ النُّدْبَهِ وَ ذَکَرَ أَنَّهُ الدُّعَاءُ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ یُسْتَحَبُّ أَنْ یُدْعَی بِهِ فِی الْأَعْیَادِ الْأَرْبَعَهِ وَ هُوَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین... [۲۱] [۲۲]. صاحب مزار نیز سند این دعا را این گونه یادآور می‌‌شود: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی قُرَّهَ: نَقَلْتُ مِنْ کِتَابِ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سُفْیَانَ الْبَزَوْفَرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ هَذَا الدُّعَاءَ، وَ ذَکَرَ فِیهِ أَنَّهُ الدُّعَاءُ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَجَّلَ فَرَجَهُ وَ فَرَجَنَا بِهِ، وَ یُسْتَحَبُّ أَنْ یُدْعَی بِهِ فِی الْأَعْیَادِ الْأَرْبَعَهِ: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین...[۲۳]. همان طور که ملاحظه می‌‌شود هر دو سند یکی است و مراد از عبارت بعض اصحابنا در مصباح الزائرِ سید ابن طاووس، مرحوم ابن مشهدی است[۲۴]. رجال این سند: "ابو الفرج محمد بن علی بن یعقوب بن اسحاق بن ابی قره قنائی" معاصر نجاشی و از رجال شیعه است و در کتب رجال توثیق شده است. نجاشی می‌‌گوید: ثقه است و زیاد شنیده و زیاد نوشته است، چند کتاب دارد: کتاب عمل یوم الجمعه، کتاب عمل الشهور، و کتاب معجم رجال ابی مفضل، و کتاب التهجد. و اجازه همه کتبش را به من داده است[۲۵]. و اما "ابو جعفر محمد بن حسین بن سفیان بن بَزَوفری" از مشایخ مرحوم شیخ مفید بوده، در معجم رجال در شرح حال وی می‌‌گوید: "روی عن احمد بن ادریس و روی عنه ابو عبد الله محمد بن محمد بن نعمان (المفید) و الحسین بن عبد الله و شیخ طوسی وی را در مشیخه تهذیب در طریقش به احمد بن ادریس آورده است[۲۶]. مرحوم شیخ مفید روایت‌های زیادی از وی نقل کرده و برای او طلب رحمت نموده است. شیخ طوسی در امالی می‌‌گوید: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ،[المفید] قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْبَزَوْفَرِیُّ [۲۷]. اشکال: مرحوم بزوفری این دعا را از خود معصوم اخذ ننموده است و روایت مرسل به شمار می‌‌آید. پاسخ: حضرت آیت الله صافی گلپایگانی این شبهه را این چنین پاسخ داده‌اند که "اطمینان حاصل است که این دعا در کتاب بزوفری با سند بوده است و پس از اینکه از کتاب او نقل شده است، مسامحه سند آن را نقل نکرده‌اند و یا اینکه آن قدر معروف و مشهور بوده است که بزوفری هم خود را از ذکر سند آن بی‌نیاز شمرده است"[۲۸]. نکته مهم این است که این دعا آن چنان از نظر محتوا غنی و هماهنگ با قرآن و سنت قطعی است که ما را از بررسی سندی بی‌نیاز می‌‌نماید. باید یادآوری کرد که در سند، تصریحی به اینکه این دعا از کدام معصوم است، نشده. ظاهر عبارت أَنَّهُ الدُّعَاءُ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ که در کتاب "بزوفری" آمده، این است که از ناحیه مقدسه صادر شده است، هرچند شاید کسی بگوید از این تعبیر استفاده می‌‌شود که موضوع این دعا امام زمان (ع) است؛ اما اینکه این دعا از کدام معصوم است، از این عبارت چیزی نمی‌توان دریافت. ولی مرحوم علامه مجلسی در کتاب زاد المعاد تصریح می‌‌کند که این دعا از امام صادق(ع) است: و اما دعای ندبه که مشتمل است بر عقاید حقّه و تأسف بر غیبت حضرت قائم، به سند معتبر از امام جعفر صادق(ع) منقول است که این دعای ندبه را در چهار عید بخوانند؛ یعنی در روز عید فطر، روز عید قربان، روز غدیر و روز جمعه[۲۹]. نکته دوم: مشروعیت گریه و انواع آن به مناسبت این که نام این دعا ندبه و گریه است و همچنین گریه منتظران در فراق امام زمان (ع)، بهتر است درباره گریه نکاتی بیان گردد: یکی از نعمت‌های بزرگ الهی گریه است. مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار بیش از سی روایت در فضیلت گریه ذکر می‌‌کند[۳۰]. در بیان حضرت رسول(ص)، نداشتن اشک و اهل گریه نبودن از نشانه‌های شقاوت و بدبختی است[۳۱]. امام صادق(ع) در این باره فرمود: هر چیزی وزن و پیمانه‌ای دارد، مگر اشک‌ها؛ پس همانا یک قطره اشک، دریایی از آتش[[[خشم خدا]]] را خاموش می‌‌کند[۳۲]. همچنین امام(ع) فرمود: هر چشمی روز قیامت گریان است مگر سه چشم، چشمی که از حرام پوشیده شود و چشمی که در پیروی از خدا بیدار بماند و چشمی که در دل شب از خوف خدا بگرید[۳۳]. در بیان دیگری ایشان می‌‌فرمایند: "خداوند علیّ اعلی به حضرت موسی(ع) وحی نمود: ای موسی! بندگان من به من نزدیک نمی‌شوند به چیزی که محبوب‌تر باشد نزد من از سه خصلت: بی‌رغبتی به دنیا، دوری از گناه و گریه از خوف من"[۳۴]. همچنین امام باقر(ع) در این باره فرمود: هیچ قطره‌ای نزد خداوند محبوب‌تر نیست از قطره اشکی در دل شب از خوف خداوند که هدفی جز خدا نداشته باشد[۳۵]. در قرآن نیز از گریه شوق به دلیل شناخت حق ﴿ تَری أَعْیُنَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَق [۳۶] و گریه به دلیل نداشتن چیزی برای انفاق در راه خدا ﴿ وَ أَعْیُنُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُون [۳۷] تجلیل شده است. همچنین خداوند در قرآن کریم از گریه پیامبر خدا حضرت یعقوب(ع) به خاطر فراق فرزندش، حضرت یوسف(ع)، تا حد نابینا شدن سخن می‌‌گوید؛ و بنابر یک اصل مسلم میان علمای فریقین، اگر قرآن مطلبی را بیان نمود و از آن انتقاد نکرد، به معنای تأیید آن است؛ زیرا قرآن کتاب تاریخ نیست که به نقل هر مطلبی بپردازد، بلکه کتاب هدایت و سعادت است. انواع گریه گریه دارای انواعی است که ممدوح یا مذموم بودن آن به هدف و انگیزه آن بستگی دارد. در آیات و روایات گریه‌های زیر ستایش شده است: ۱. گریه از خوف خداوند[۳۸]؛ مخفی نماند که گریه از خوف خداوند روی دیگر سکه عشق به خداوند است؛ هرچه محبت به چیزی یا کسی بیشتر باشد، ترس از جدایی و از دست دادن او بیشتر خواهد بود. امیر المؤمنین علی بن ابی طالب(ع) در دعای نورانی کمیل از سختی و غیر قابل تحمل بودن عذاب الهی ناله سر می‌‌دهد که این عذاب عذابی است که آسمان‌ها و زمین نمی‌توانند آن را تحمل کنند. سپس می‌‌گوید: ای خدای من و ای سید و مولا و پروردگار من! گیرم چنین عذابی را تحمل کنم، اما چگونه فراق و دوری تو را تحمل نمایم « فَهَبْنِی یا الهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلایَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلی عَذابِکَ، فَکَیْفَ اصْبِرُ عَلی فِراقِک »[۳۹]. به این ترتیب باید بدانیم که بالاترین خوف از خداوند را چهارده معصوم(ع) دارند؛ زیرا آنان از بالاترین عشق به خداوند برخوردارند و چنین خوفی از زیباترین و شیرین‌ترین حالت‌های عبد در برابر مولی و معبود اوست. ۲. گریه به خاطر ارتکاب گناه؛ رسول خدا(ص) فرمود: "ای علی! خوشا به حال صورتی که خداوند به آن نگاه کند، در حالی که به خاطر گناهی گریه می‌‌کند که احدی جز خدا از آن مطلع نیست"[۴۰]. ۳. گریه شوق به دلیل یافتن و شناخت حق[۴۱]؛ ۴. گریه حزن و اندوه به دلیل عدم توان یاری حق[۴۲]؛ ۵. گریه برای مصائب اهل بیت(ع)به ویژه مصائب امام حسین(ع)؛ مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار، باب "ثواب البکاء علی مصیبته (امام حسین(ع)) و مصائب سائر الأئمه(ع)"، ۳۸ روایت در فضیلت این گریه نقل نموده است. در حدیث اولِ این باب امام رضا(ع) می‌‌فرماید: هرکسی مصائبی را که بر ما وارد شده است، یاد کند و گریه کند، در روز قیامت با ما و در درجه ما خواهد بود و کسی که مصائب ما برایش گفته شود و گریه کند یا بگریاند، در روزی که چشم‌ها همه گریان خواهد بود، چشم او گریان نخواهد بود[۴۳]. ۶. گریه به دلیل غیبت امام زمان (ع)؛ بنابر گزارش مفصل سدیر صیرفی، گریه جانسوز امام صادق(ع) برای فراق و غیبت امام مهدی(ص) و سختی‌های دوران غیبت برای شیعیان، شگفت انگیز است که همانند مادر جوان از دست داده ناله می‌‌زند و می‌‌گرید[۴۴]. به نقل از حسن ابن محبوب، امام رضا(ع) به من فرمود: به ناچار فتنه‌ای سخت و هولناک خواهد بود که در آن هر صمیمیّت و دوستی ساقط گردد و آن هنگامی است که شیعه سومین از فرزندان مرا از دست بدهد و اهل آسمان و زمین و هر دلسوخته و اندوهناکی بر وی بگرید (مقصود وفات امام حسن عسکری(ع) است که پس از آن غیبت امام دوازدهم(ع) اتفاق افتاد)، سپس (درباره حضرت مهدی(ع)) فرمود: پدر و مادرم فدای او باد! همنام جدّم و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است و بر او گریبان و طوق‌های نور است که از شعاع نور قدس پرتو گرفته است و هنگام فقدان "ماء معین" بسیاری از زنان و مردان مؤمن، دلسوخته و متأسّف و اندوهناک خواهند بود[۴۵]. ۷. گریه عاطفی. رسول خدا(ص) هنگام رحلت فرزند خردسالش، ابراهیم، بسیار گریست[۴۶]. اما گریه‌های زیر مذموم و ناپسند است: ۱. گریه نفاق و دروغ[۴۷]؛ ۲. گریه ذلت به ویژه در برابر مستکبران. به همین دلیل وقتی ابن زیاد ملعون خطاب به حضرت زینب(س) گفت: کار خدا را با برادر و اهل بیتت چگونه دیدی؟ حضرت بدون کمترین تأثر و گریه‌ای با نهایت شهامت و اقتدار فرمود: « مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا »[۴۸] دعای ندبه در یک نگاه ۱. آداب دعا (« الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ،...وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً ») در آداب دعا بیان شده است که با نام خداوند و تحمید و تمجید او و صلوات بر محمد(ص) و آل او انجام گیرد که این امر، در این دعا، به زیبایی به چشم می‌‌خورد[۴۹]. ۲. سپاس به درگاه الهی برای نعمت بزرگ وحی و نبوت و ولایت و امامت (« اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ...وَ الْوَسِیلَهَ إِلَی رِضْوَانِکَ »). انسان در نیکوترین سرشت[۵۰] توسط احسن الخالقین آفریده شد[۵۱] و استعداد بالقوه‌ای در وجود او قرار داده شد که می‌‌تواند به اعلی علیین پر بکشد و سعادت و رستگاری دنیا و عقبا را نصیب خود نماید[۵۲]. لازمه این امر، وجود انسان‌هایی برگزیده است که خود در اوج و قله این راه باشند و از همه هواها و تعلقات آزاد بوده و از هرگونه آلودگی، پاک و دارای مقام عصمت باشند تا بتوانند سکان‌ کشتی هدایت را به دست بگیرند و برای سالکان الی الله الگوی کاملی باشند. خداوند در این باره می‌‌فرماید: "به اینها بگو اگر ملائکه (مثل آدمیان) در زمین راه می‌‌رفتند و سکونت داشتند، ما از آسمان ملکی را فرود می‌‌آوردیم که رسول باشد"[۵۳]. یعنی اگر فرشتگان نیز در روی زمین ساکن می‌‌شدند، حتماً لازم بود از سوی خداوند هادیانی برای آنان فرستاده شود و رابطه بین زمین و آسمان و عالم غیب و شهود پیوسته برقرار باشد. در بیان مرحوم علامه طباطبایی، قید « الارض » بیانگر این ضرورت است[۵۴]. در فرازهای ابتدایی این دعا، ویژگی این اولیای الهی به ویژه زهد و بی‌رغبت بودن به مادیات، و علت این گزینش و اصطفاء که همان وفای به عهد و پیمانی است که با خدای خود بسته‌اند بیان شده و بر این نکته تاکید می‌‌گردد که این حجت‌های الهی، واسطه درگاه خداوند و راه رسیدن به رضایت و خشنودی حق تعالی هستند. چنانچه در نکته ششم از بخش اول کتاب بیان شد، خداوند در قرآن کریم درباره راه ارتباط با او و شیوه دعا کردن در آیاتی مانند: نساء: ۶۴، آل عمران: ۳۱، اعراف: ۱۸۰، حج: ۲۷ و... سخن می‌‌گوید. چند نکته در باب عصمت الف) چهارده معصوم(ع) از بالاترین درجه عصمت برخوردارند؛ زیرا از هرگونه گناه، خطا، سهو و نسیان پاک و منزه می‌‌باشند[۵۵] و در درجه بعد، انبیاء عظیم الشأن الهی قرار دارند. ب) قطعاً مقام والای عصمت لطف بزرگی از سوی خداوند متعال در حق امامان معصوم(ع) است؛ اما شایستگی آنان باعث شده تا این موهبت بزرگ به آنها داده شود. تعبیر « اصطفاء » به معنای برگزیدن نیز بیانگر همین مطلب است[۵۶]. سؤال: به اعتقاد ما، از همان آغاز ولادت، مقام والای عصمت از سوی خداوند به آنان داده شده بود، پس چگونه می‌‌توان گفت شایستگی آنها سبب دریافت این مقام شده است؟ پاسخ: خداوند علیم و خبیر در علم خود زیباترین و کامل‌ترین عبودیت و بندگی را در وجود آنان دید؛ بنابراین به دلیل ضرورتِ وجود معصوم، مقام عصمت را از همان ابتدای خلقت به آنان عطا کرد و مردم نیز به خوبی این حقیقت را در میدان عمل در سیره معصومان دریافتند. « وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ... ». ج) ریشه و سرچشمه عصمت، علم و آگاهی به حقایق هستی است. علم آنان از دو جهت با علم دیگران متفاوت است؛ یکی از نظر کمّیت و مقدار که علم امامان معصوم(ع) به جهل آمیخته نیست و آنان مظهر علم الهی هستند و از سوی دیگر، این علم از سنخ علم حضوری و علم به باطن و حقایق عالم است؛ به عبارت دیگر آنان حقایق را می‌‌بینند نه اینکه فقط بدانند. این دو ویژگی سبب می‌‌شود تا صدور گناه از امام معصوم(ع) با وجود اختیار او ناممکن شود، بلکه فکر گناه به ذهن او خطور نکند. هم چنان که هر انسانی در زندگی فکر انجام برخی از کارها را به ذهن خود راه نمی‌دهد؛ مانند سوزاندن خود. و اگر گاهی شنیده می‌‌شود که فردی خود را آتش زده، این به دلیل تصور جاهلانه اوست که فکر می‌‌کند با این کار راحت می‌‌شود! هر چه آگاهی و شناخت انسان کامل‌تر باشد، دوری او از گناه و خطا بیشتر می‌‌شود، در این میان امام معصوم(ع) در اوج این آگاهی قرار دارد و از هر خطا و گناهی پاک و منزه است. بله، چنانچه گذشت، این علمِ جامعِ لدنی، به جهت لیاقت آنها از سوی خداوند به آنان عطا شده است. ۳. ضرورت وحی و نبوت و خالی نبودن زمین از حجت (« فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ....فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزی »). در این بخشِ از دعا، به پیامبران بزرگ الهی که صاحب دین و شریعت بودند با برشمردن برخی از ویژگی‌هایشان اشاره شده است. این پیامبران عبارت است از: حضرت آدم(ع)، حضرت نوح(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت موسی(ع)، و حضرت عیسی(ع). در ادامه اشاره به چند مطلب ضروری است: ۱. هر کدام از اینان صاحب شریعت بودند. ۲. خداوند برای هر یک از آنها جانشینانی را قرار داد تا هر کدام بر اساس زمان تعیین شده، از آن دین نگهبانی کنند. ص: ۹۰ ۳. دلیل اینکه زمین هرگز از حجت خالی نیست، موارد زیر است: الف) دین پابرجا و استوار بماند؛ ب) حجت بر بندگان تمام باشد؛ ج) حق از بین نرود و باطل بر اهل آن دین غلبه نکند؛ د) هیچ کس بهانه‌ای نداشته باشد که بگوید چرا پیامبری برایمان نفرستادی که ما را انذار کند! و راهنمایی برایمان قرار ندادی! که در نتیجه از آیات تو پیروی می‌‌کردیم و خوار و ذلیل نمی‌شدیم![۵۷] با وجود سنت استمرار حجت و هادی در هر زمان، حجت بر همه تمام است و مردم می‌‌توانند از هدایت‌های او بهرمند شوند و در صورت عدم دست‌رسی، باز هم می‌‌توانند همانند خورشید پشت ابر از پرتو هدایت‌های او استفاده کنند. ۴. شریعت خاتم انبیا، حضرت محمد(ص). (« إِلَی أَنِ انْتَهَیْتَ بِالْأَمْرِ إِلَی حَبِیبِکَ وَ نَجِیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،...وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً »). دین اسلام به عنوان آخرین و کامل‌ترین دین از سوی خداوند بر خاتم انبیا، حضرت محمد(ص)، برای جن و انس فرستاده شد و سرانجام بر همه دین‌ها غلبه پیدا خواهد کرد و دین واحد جهانی خواهد شد[۵۸]. ویژگی‌های پیامبر خدا در این فراز از دعا الف) حبیب و برگزیده خداوند، سید و سرور همه مخلوقات، برگزیده از میان برگزیدگان الهی، با فضیلت‌ترین شخصیتی که از سوی خداوند انتخاب شده، گرامی‌ترین کسی که خداوند به او اعتماد نموده، و مقدم بر همه پیامبران الهی. ب) به سوی جن و انس فرستاده شده است و ولایت همه عالم از سوی خداوند به ایشان عطا شده است. ج) مرکب بُراق[۵۹] در اختیار او قرار داده شده و به معراج برده شده است[۶۰]. د) علم گسترده به گذشته و آینده از سوی خداوند به ایشان عطا شده است[۶۱]. ه) خداوند با القای رعب و وحشت در دل مستکبران، ایشان را یاری نموده و جبرئیل، میکائیل و فرشتگان ویژه الهی او را همراهی می‌‌نمودند[۶۲]. و) دین او دین واحد جهانی خواهد شد و شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت[۶۳]. ز) بهترین مکانِ عالَم یعنی شهر مکه و اولین خانه که برای [[[عبادت]]] مردم بنا شد یعنی کعبه معظمه برای او و اهل بیتش، قرار داده شد که مایه برکت و هدایت است و در آن نشانه‌های الهی از جمله مقام ابراهیم قرار دارد و هر کس در آن وارد شود امنیت خواهد داشت[۶۴]. ۵. اهل بیت طاهرین پیامبر خدا(ع). (« وَ قُلْتَ: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ....وَ الْمَسْلَکَ إِلَی رِضْوَانِکَ »). در این فراز ار دعا، عصمت اهل بیت(ع) با ذکر آیه سی وسوم از سوره احزاب، تاکید می‌‌گردد، سپس وظیفه امت در برابر آنان و سرِّ این ###313### و فلسفه وجودی آن بیان می‌‌شود.

پرسش مستقیم

  1. آیا دعای ندبه نزد علما معتبر است؟ (پرسش)
  2. نظر بزرگان علما درباره دعای ندبه چیست؟ (پرسش)
  3. دعای ندبه از کدامین امام است؟ (پرسش)
  4. چه ارتباطی بین امام مهدی با کوه رضوی و ذی طوی است؟ (پرسش)
  5. چرا اسامی تمام امامان در این دعا ذکر نشده است؟ (پرسش)
  6. آیا دعای ندبه از امام معصوم است و سند دارد؟ و با زیارت ندبه چه تفاوتی دارد؟ (پرسش)
  7. چرا دعای ندبه در اعیاد اربعه خوانده می‌شود؟ (پرسش)
  8. چه کتاب‌هایی درباره دعای ندبه نوشته شده است؟ (پرسش)
  9. آیا جمله و عرجت بروحه مخالف با معراج جسمانی است؟ (پرسش)
  10. چه تألیفاتی درباره دعای ندبه نوشته شده است؟ (پرسش)
  11. در دعای ندبه می‌خوانیم: "آیا در رضوی یا ذی طوی هستی". اما پیروان کیسانیه معتقدند غیبت و ظهور محمد حنفیه در آنجاست؛ معنایش چیست؟ (پرسش)
  12. آیا دعای ندبه انشای برخی از علمای شیعه است؟ (پرسش)
  13. ابن مشهدی دعای ندبه را چگونه از محمد بن ‏ابی ‏قره نقل ‏کرده است؟ (پرسش)
  14. آیا درباره محمد بن حسین بن سفیان بزوفری معروف به ابن مشهدی توثیقی رسیده است؟ (پرسش)
  15. محمد بن علی بن ابی قره راوی دیگر دعای ندبه کیست؟ (پرسش)
  16. محمد بن مشهدی راوی با واسطه دعای ندبه کیست؟ (پرسش)
  17. چه کسانی دعای ندبه را نقل کرده‌‏اند؟ (پرسش)
  18. راوی دعای ندبه که معاصر امام نبوده چگونه دعا را نقل می‏‌کند؟ (پرسش)
  19. چرا امام مهدی را در دعای ندبه ابن طه می‌نامند؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵۹.
  2. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵۹.
  3. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۲۹ - ۲۳۱.
  4. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۲۹ - ۲۳۱.
  5. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۲۹ - ۲۳۱.
  6. محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص ۴۹۱
  7. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۲۹ - ۲۳۱.
  8. ر. ک: لطف اللّه صافی گلپایگانی، فروغ ولایت در دعای ندبه، پیشگفتار
  9. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۲۹ - ۲۳۱.
  10. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۲۹ - ۲۳۱.
  11. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۲۹ - ۲۳۱.
  12. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۲۹ - ۲۳۱.
  13. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۲۹ - ۲۳۱.
  14. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۲۹ - ۲۳۱.
  15. با دعای ندبه در پگاه جمعه، علی اکبر مهدی‌پور، ص ۳۰.
  16. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۵۳.
  17. با دعای ندبه در پگاه جمعه، علی اکبر مهدی‌پور، ص ۳۴.
  18. همان، ص ۱۶۷.
  19. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۳۰.
  20. ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۱، ص۵۰۴.
  21. مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۰۴.
  22. ابن مشهدی، مزار کبیر، ص۵۷۳.
  23. صافی گلپایگانی، فروغ ولایت در دعای ندبه، ص۳۲.
  24. رجال نجاشی، ص۳۹۹.
  25. خوئی، معجم الرجال، ج۱۶، ص۹.
  26. طوسی، امالی، ص۵۶ و ۱۶۷.
  27. صافی گلپایگانی، فروغ ولایت در دعای ندبه، ص۳۴.
  28. مجلسی، زاد المعاد، ص۳۰۳.
  29. مجلسی، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۲۸.
  30. کلینی، کافی، ج۲، ص۲۹۰.
  31. همان، ص۴۸۱، باب البکاء.
  32. همان، ص۴۸۲.
  33. همان.
  34. همان.
  35. مائده: ۸۳.
  36. توبه: ۹۲.
  37. اسراء: ۱۰۹.
  38. ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۳، ص۳۳۵.
  39. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص۶۳.
  40. مائده: ۸۳.
  41. توبه: ۹۲.
  42. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۷۸.
  43. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۵۲.
  44. همان، ج۲، ص۳۷۰.
  45. طوسی، امالی، ص۳۸۷.
  46. یوسف: ۱۶.
  47. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.
  48. کلینی، کافی، ج۲، ص۴۸۴ و ۴۹۱.
  49. تین: ۴.
  50. مؤمنون: ۱۴.
  51. توبه: ۲۰.
  52. اسراء: ۹۵.
  53. طباطبائی، المیزان، ج۱۳، ص۲۰۵.
  54. احزاب: ۳۳ و مفید، عدم سهو النبی(ص)، ص۱۵ تا ۳۱.
  55. آل عمران: ۳۳.
  56. نساء: ۱۶۵.
  57. توبه: ۳۳ و فتح: ۲۸ و صف:۹.
  58. عروسی حویزی، نور الثقلین، ج۳، ص۱۰۰.
  59. اسراء: ۱.
  60. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۳.
  61. آل عمران: ۱۲۵.
  62. توبه: ۳۳ و فتح: ۲۸ و صف: ۹.
  63. بقره: ۱۲۵ و آل عمران: ۹۶ و ۹۷.
  64. صحیح مسلم (یک جلدی) ص۹۴۱، کتاب فضائل الصحابه، باب ۴- فضائل علی بن ابی طالب ح۲۴۰۸.