شرایط ظهور امام مهدی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Saqi (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۴۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.


شرایط ظهور آن دسته از اموری هستند که تحقّق ظهور، وابسته به وجود آن‌هاست و تا آن‌ها محقّق نشوند، ظهور نیز واقع نخواهد شد،[۱] و گسترش عدالت جهانی به آنها وابستگی دارد.[۲] هر پدیده‌ای در جهان با فراهم آمدن شرائط و زمینه‌های آن به وجود می‌آید و بدون تحقق زمینه‌ها، امکان وجود برای هیچ موجودی نخواهد بود، قیام و انقلاب جهانی امام مهدی(ع) که بزرگ‌ترین حرکت جهانی است نیز پیرو همین اصل بوده و بدون تحقق زمینه‌ها و شرایط آن به وقوع نخواهد پیوست.[۳]

مقدمه

  • "شرط" در لغت[۴] به معنای چیزی است که تحقق مشروط، به آن بستگی دارد و جمع آن شرایط و شروط است.[۵] شرایط ظهور، آن دسته از اموری هستند که تحقّق ظهور، وابسته به وجود آن‌هاست و آن را امری منطقی و لازم می‌نمایاند[۶] و تا آن‌ها محقّق نشوند، ظهور نیز واقع نخواهد شد،[۷] و گسترش عدالت جهانی به آنها وابستگی دارد.[۸] و عقل بدون بیان شرع می‌تواند دخالت این امور در تحقق ظهور را کشف کند.[۹].
  • "شرط" در لغت به معنای چیزی است که تحقق مشروط، به آن بستگی دارد و جمع آن شرایط و شروط است[۱۰]. مقصود از شرایط ظهور، زمینه‌هایی است که تحقق ظهور امام عصر(ع) به آنها بستگی دارد و آن را امری منطقی و لازم می‌نمایاند؛

به گونه‌ای که با فراهم شدن آنها، ظهور به طور حتمی تحقق خواهد یافت. ظهور حضرت مهدی(ع) برای برپایی حکومت عدل جهانی با فراهم شدن شرایط و زمینه‌ها، پدید خواهد آمد. در روایات بخشی از شرایطی که می‌بایست تحقق یابد تا امر ظهور را حتمی کند، برای ما بیان شده است. در درس فلسفه و علل غیبت[۱۱] گفته شد: مهم‌ترین ویژگی و حکمت غیبت، رازی از رازهای خداوند بودن آن است؛ بنابراین می‌توان گفت: رفع غیبت به عنوان شرط اساسی برای ظهور نیز خود رازی از رازهای الهی است. پس آنچه در اینجا به عنوان "شرایط ظهور" از آن یاد می‌شود، شرایط ظاهری است که در روایات بیان شده است؛ وگرنه ممکن است شرایط دیگری نیز باشد که از اسرار الهی بوده و از ما پوشیده است. از آنجایی که تعریف روشنی برای شرایط ظهور در دست نیست، می‌توان با بیان بعضی از ویژگی‌های شرایط ظهور، تا اندازه‌ای به تعریف آن پی برد:

  1. شرایط می‌بایست به طور حتم پیش از ظهور فراهم شود؛ وگرنه تحقق مشروط پیش از شرط خواهد بود که غیر قابل قبول است.
  2. وابستگی ظهور به شرایط، یک نحوه وابستگی واقعی است؛ یعنی، نبود بعضی از شرایط موجب تحقق نیافتن ظهور است. معنای "شرط" در فلسفه آن است که رابطه آن با مشروط، رابطه علت با معلول باشد؛ به طوری که مشروط بدون وجود شرط، هیچ گاه موجود نشود[۱۲].
  3. از آنجایی که رابطه شرایط با ظهور یک رابطه واقعی است و سبب پیدایش آن می‌باشد، باید همه شرایط به طور همزمان یک جا جمع باشد.
  4. وابستگی ظهور به شرایط، هم در حدوث و هم در بقا است، به این معنا که شرایط می‌بایست همواره در طول ظهور بقا و دوام داشته باشد.
  5. در شرایط، نوعی هم پوشانی و ارتباط با دیگر شرایط وجود دارد.
  6. آگاهی از تحقق قطعی همه شرایط، خارج از توان انسان‌هاست[۱۳][۱۴].

مصادیق شرایط ظهور امام مهدی

  • بارزترین این شرایط عبارتند از:
  1. وجود طرح و برنامۀ عادلانۀ کامل: انقلاب امام زمان(ع) مانند هر انقلاب دیگری نیاز به یک برنامه مشخص دارد[۱۵] که بتوان آن را در هر زمان و مکانی پیاده کرده و برای انسانیت سعادت و خوشی ببار آورد، و تضمین کنندۀ سعادت دنیوی و اخروی انسان باشد.[۱۶] این طرح در دو زمینه باید ارائه شود:[۱۷]
    1. چگونگی مبارزه با ناهنجاری‌های کنونی و ریشه‌‌‌کنی همۀ‌‌‌ مظاهر شرک و کفر و غفلت به طور کامل.[۱۸]
    2. برنامه‌ای جامع و مطلوب برای تثبیت هنجارهای مطلوب. و چنین برنامه‌ای در مورد قیام حضرت وجود دارد، خداوند متعال چنین برنامه‌ای را تنظیم نموده و تحت عنوان دین اسلام و کتاب قرآن نازل کرده و اکنون در اختیار امام زمان(ع) است.[۱۹]
  2. وجود رهبر و پیشوائی شایسته: از شرایط لازم انقلاب، وجود رهبری آگاه و توانمند و دلسوز است تا با آشنایی کامل از برنامه‌ها و اهداف و زمینه‌ها و موانع، با مدیریت صحیح و قاطع، حرکت اصلاحی را به سرانجام مطلوب برساند. این شرط نیز در قیام حضرت مهدی(ع) موجود است زیرا رهبری قیام با خود حضرت است که او امام و معصوم و متصل به سرچشمۀ وحی است و مؤید به تأییدات خاصه الهی.[۲۰]
  3. یاران باوفا: از شرایط مهم خیزش اسلامی، وجود یاران فداکاری است که با برنامه‌ها و اهداف قیام آشنا و به آن اعتقاد داشته باشند و برای تحقق آن آماده هرگونۀ تلاش بوده باشند و رهبر خود را تنها نگذاشته و فرمان او را بر جان خود مقدّم بدارند.[۲۱] در مورد تعداد یاران امام زمان(ع) روایات متعددی وجود دارد، امام جواد(ع) در ضمن حدیثی فرمودند:[۲۲] «اجتماع می‌کنند به سوی او اصحابش به تعداد اهل بدر ۳۱۳ نفر از اطراف زمین. پس هنگامی که جمع شد برای او اولین عده از اهل اخلاص، خدا امر او را ظاهر می‌کند، پس زمانی که کامل شد برای او عقد و آن گروه ده هزار نفری است خروج می‌کند به اذن خدا».[۲۳] ممکن است گفته شود، رهبر واحد به تنهایی با دنیا بجنگد و به مقابله برخیزد؟ اما بطلان این نظریه واضح است زیرا هیچ کس حتی اگر توانائی جسمی و روحی داشته باشد، نمی تواند به تنهائی با تمامی دشمنان بجنگد و همه را از بین ببرد. استفاده از معجزه هم مورد مناقشه است چرا که اولاً اگر دعوت الهی بر پایۀ معجزه بود از همان ابتدای خلقت عملی می شد و بر روی زمین انحرافی پدیدار نمی گشت؛ ثانیاً دعوت الهی همواره بر پایۀ تربیت اختیاری فرد و امت قرار داشته است و خداوند به انسان عقل و اختیار عطا فرموده و راه حق و باطل را به او نشان داده و مسئولیت اعمالش را بر دوش خود وی گذارده است، در چنین شرایطی امتحان الهی معنی پیدا می کند. با فرض به کار برده شدن معجزات آنچه می‏‌تواند به دست آید، ایمان قهری است که ارزش چندانی ندارد.[۲۴]
  4. آمادگی عمومی و جهانی: از جمله شرایط دیگر، پذیرش و قبول مردم است، وجود توده‌های مردمی که در سطح کافی از فرهنگ و شعور اجتماعی و روحیه فداکاری برخوردار باشند تا در نخستین مرحله پیروان حضرت را تشکیل دهنند، زیرا چنین افرادی هستند که توانایی انقلاب جهانی را دارا هستند.[۲۵] در غیر این صورت حتی اگر بهترین برنامه وجود داشته باشد و منتخب خداوند با یارانی بی‌نظیر و از جان گذشته بخواهند در جامعه پیاده کنند، ولی مردم آن را پذیرا نباشند قطعاً به انجام نخواهد رسید.[۲۶] از آیات و احادیث استفاده می‌شود، یکی از مهمترین رازهای غیبت امام مهدی(ع) نبود آمادگی در جامعه انسانی است. قطع استمرار حضور ظاهری سفیران الهی و غیبت ولی غایب، به خاطر عدم آمادگی و جهالت مردم پیش آمد. در مردم آمادگی های مختلفی باید ایجاد شود تا منجر به ظهور شود، آمادگی هایی مانند آمادگی فکری و فرهنگی، آمادگی اجتماعی، آمادگی تکنولوژی و ارتباطی و....[۲۷]
  • از میان شروط، شرط اول با بعثت پیامبر(ص) محقق شده و شرط دوم با تولد امام زمان(ع) و این شرط سوم و چهارم است که باید محقق شود؛ برای تحقق این دو شرط باید در جهت تربیت نفوس خویش و دیگران کوشید.[۲۸].

شرایط ظهور امام مهدی در درسنامه

۱. وجود برنامه و طرحی جامع و متعالی: برای هر تحولی بزرگ، باید پیش از هر اقدام، چهارچوب آن ترسیم گردد و اهداف آن، مشخص شود. ظهور حضرت مهدی(ع) به عنوان بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین تحول در جامعه بشری، پیش از هر چیز دارای برنامه‌ای متناسب با عظمت و گستره آن است؛ چراکه بدون آن نمی‌توان جامعه‌ای کوچک را اداره کرد، چه رسد به جامعه‌ای به گستردگی همه انسان‌های کره زمین. آموزه‌های اسلامی بیانگر این حقیقت است که موعود منجی، هیچ برنامه و طرحی ندارد؛ جز آنچه که به دست آخرین پیامبر الهی در میان انسان‌ها به امانت سپرده شده است. حال چنانچه در بعضی از روایات، سخن از دستورات نو در عصر ظهور به میان آمده، رفع پیرایه‌هایی است که آموزه‌های دینی را در بر می‌گیرد؛ از این‌رو در آن زمان دستورات اصیل دینی برای مردمان، اموری نوین می‌نماید. خداوند متعال در آیات قرآن، همه نیازهای اساسی انسان‌ها را در زندگی فردی و اجتماعی تا قیامت، بیان فرموده است و پیامبر اعظم(ص) و امامان معصوم(ع) در موارد لازم، آیات الهی را در حد فهم مخاطبان بیان کرده‌اند. در روایات فراوانی نیز تأکید شده که حضرت پس از ظهور، به طور دقیق به دستورات خداوند و سنت پیامبر خاتم(ص) عمل خواهد کرد. محمد بن مسلم گوید: درباره قائم(ع) از امام باقر(ع) پرسیدم که: وقتی قیام می‌کند به کدام روش بین مردم حکومت می‌کند؟ فرمود: «"بِسِیرَهِ مَا سَارَ بِهِ رَسُولُ اللهِ(ص)حَتی یُظْهِرَ الْإِسْلَام"»[۲۹]؛ به روش و سیره‌ای که پیامبر بدان عمل کرد تا آنکه اسلام را پیروز کند.
۲.وجود رهبر و هدایتگری شایسته و معصوم: ظهور و قیام جهانی حضرت مهدی(ع)، همچون همه حرکت‌های اجتماعی و گروهی، نیازمند رهبری است که بتواند با بهره مندی از توانایی‌های روحی و جسمی، سکان این کشتی بزرگ را در دست گیرد و آن را تا ساحل نجات رهبری کند. از آنجایی که این انقلاب و قیام در نوع خود بی‌مانند است، رهبر آن نیز می‌بایست دارای ویژگی‌های برجسته و متناسب با آن باشد. گفتنی است انسا ن‌ها ناگزیر از زندگی اجتماعی‌اند که در آن برای برپایی قانون، نیازمند رهبر و حاکم هستند[۳۱]. البته اگر در زندگی به دنبال سعادت باشند، ناگزیر این رهبر باید دارای ویژگی‌ها و شایستگی‌هایی باشد. بنابراین، این شرط به هنگام تحلیل به دو شرط زیر تقسیم می‌شود:
  1. وجود رهبر برای این نهضت جهانی که بدون او چنین نهضتی راه نمی‌افتد.
  2. این رهبر باید شایستگی رهبری در سطح یک حکومت جهانی را داشته باشد.
۳. وجود گروهی از انسان‌های پاکدل و فداکار: با توجه به گستره انقلاب مهدوی، باید انسان‌های توانمندی باشند که رهبر انقلاب را در رسیدن به هدف یاری کنند؛ آنان در اوج تقوا به سر می‌برند و برای دفاع همه جانبه از برنامه امام آمادگی دارند؛ چرا که بنای خداوند بر آن است که به جز مواردی که خود صلاح می‌داند، امور بر مجرای طبیعی جریان یابد. به عبارت روشن تر: از سنت‌های الهی است که همواره مردم را در یاری رهبران و پیامبران خود شریک و سهیم کند؛ از این‌رو پیامبران الهی(ع) در رساندن پیام خویش به مردم، از یارانی کمک گرفته‌اند. در آیات قرآن به نمونه‌های فراوانی از این یاری گری اشاره شده است[۴۳]. یکی از دلیل‌هایی که عموم پیشوایان معصوم، دست به اقدام جدی برای برپایی حکومت نزدند، نبود یاران کافی برای همراهی ایشان در این مسیر بود. به عنوان مثال امیر مؤمنان(ع) ۲۵ سال سکوت تلخ و طاقت فرسا را تحمل کرد؛ امام مجتبی(ع) ناگزیر تن به صلح داد؛ امام حسین(ع) مظلومانه در سخت‌ترین شرایط به شهادت رسید؛ امام سجاد و امامان پس از وی تا امام عسکری(ع)، همگی از حق حاکمیت خود بر جامعه محروم ماندند و هرگز برای بازپس گیری خلافت ظاهری و به عهده گرفتن حکومت و هدایت جامعه، اقدام نظامی و قیام آشکار انجام ندادند. در این دوران فقط به دو مرحله می‌توان اشاره کرد که با حضور جمعی از یاران، امامان معصوم(ع) دست به اقدامی محدود زدند: نخست دوران پنج ساله حکومت امیر مؤمنان علی(ع) و دیگر قیام تاریخی امام حسین(ع) است. آنان خود می‌فرمودند: اگر یارانی استوار داشتند هرگز از قیام بر علیه ستم و ستمگران باز نمی‌نشستند. البته منظور از یاران، همانا شیعیان راستین و ثابت قدم بود که در حمایت از امامان معصوم(ع) و اهداف ایشان، از هیچ تلاشی فروگذار نبودند و این گونه یاران بس اندک بودند. مأمون رقی می‌گوید: خدمت امام صادق(ع) بودم، ناگهان، سهل بن حسن خراسانی وارد شد و بر امام سلام کرد و گوشه‌ای نشست، سپس عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! رأفت و رحمت از آن شماست و شما اهل بیت، سزاوار پیشوایی و امامت هستید؛ چه چیز شما را در جهت دفاع از حق خود بازمی‌دارد. در حالی که یکصد هزار شمشیر زن دارید؟ حضرت به وی فرمود: "بنشین." سپس دستور داد تنور را روشن کنند. به او فرمان داد، تا وارد تنور شود و میان شعله‌های آن بنشیند. خراسانی، عذر آورد و عرض کرد: سرورم! مرا در آتش، معذب مگردان و ببخش و از آنچه گفتم، معاف دار. حضرت او را معاف داشت. در این میان، هارون مکی یکی از یاران حضرت که کفش خود را به دست گرفته بود وارد شد و به حضرت عرض سلام کرد. امام به او فرمود: کفش خود را رها کن و وارد تنور شو و در آن بنشین. او نیز اطاعت کرده و بی‌درنگ وارد تنور شد و در آن نشست. حضرت، به سخن خود با مرد خراسانی ادامه داد و اوضاع خطه خراسان را چنان برای خراسانی تشریح می‌کرد که گویی حضرت خود، در آنجا حضور داشته است. سپس به آن شخص فرمود: برخیز و داخل تنور را بنگر. آن شخص می‌گوید: وقتی به داخل تنور نگاه افکندم، یار امام را صحیح و سالم دیدم که راحت در آن نشسته است! سپس از تنور خارج شد و بر ما سلام کرد. امام، به مرد خراسانی فرمود: چند نفر همانند این شخص (هارون مکی) در خراسان یافت می‌شود؟ عرض کرد: به خدا سوگند! حتی یک نفر نیز وجود ندارد. فرمود: «"أَمَا إِنا لَا نَخْرُجُ فِی زَمَانٍ لَا نَجِدُ فِیهِ خَمْسَهً مُعَاضِدِینَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ"»[۴۴]؛ آگاه باشید! تا آن زمان که حتی پنج تن یاور نداشته باشیم، هرگز دست به قیام نخواهیم زد؛ ما آگاه‌تر از شماییم که چه زمانی قیام کنیم. در حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) همچون همه حرکت‌های اصلاح گرایانه، بهره مندی از یاران، امری ناگزیر خواهد بود؛ چرا که خداوند اراده فرموده آن قیام جهانی را به طور عمده در مجرای طبیعی و اسباب و علل عادی جریان دهد[۴۵]. این یاران و یاوران در روایات با ویژگی‌هایی معرفی شده‌اند[۴۶]. امام صادق(ع) نیز فرموده است: «"لا یخرج القائم(ع) فی أَقَلَّ مِنْ الفئه وَ لَا یکون الفئه أَقَلَّ مِنْ عُشْرَهُ آلَافٍ"»[۴۷]؛ قائم با کمتر از "فئه" خروج نمی‌کند و فئه کمتر از ده هزار نیست. ابو بصیر گوید: امام صادق(ع) فرمود: «"لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ(ع) حَتی یَکُونَ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قُلْتُ وَ کَمْ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قَالَ عَشَرَهُ آلَافٍ"»[۴۸]؛ قائم خروج نخواهد کرد، مگر حلقه سپاه به کمال و تمام رسیده، عرض کردم: آنکه حلقه بدان کامل شود، چقدر است؟ فرمود: ده هزار است[۴۹]. عبد العظیم حسنی گوید: به امام جواد(ع)گفتم: امیدوارم شما قائم اهل البیت محمد(ع) باشید. کسی که زمین را پر از عدل و داد نماید؛ همچنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد. فرمود: ای أبو القاسم! هیچ یک از ما نیست، جز آنکه قائم به امر خدای تعالی و هادی به دین الهی است. اما قائمی که خدای تعالی به وسیله او زمین را از اهل کفر و انکار پاک می‌کند و آن را پر از عدل و داد می‌کند؛ کسی است که ولادتش بر مردم پوشیده و شخصش از ایشان نهان… و از اصحابش سیصد و سیزده تن به تعداد اصحاب بدر، از دورترین نقاط زمین به گرد او فراهم آیند و این همان قول خدای تعالی است که فرمود: ﴿أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۵۰]؛ و چون این تعداد از اهل اخلاص به گرد او فراهم آیند، خدای تعالی امرش را ظاهر سازد و چون "عقد" که عبارت از ده هزار مرد باشد کامل شد، به اذن خدای تعالی قیام کند و دشمنان خدا را بکشد تا خدای تعالی خشنود گردد[۵۱]. بر این اساس تعداد ۳۱۳ تن شاید اشاره به شرط ظهور باشد و پس از آنکه ظهور اتفاق افتاد، فراهم آمدن یاوران، سرآغازی بر قیام جهانی آن حضرت خواهد بود.
۴.احساس نیاز در جامعه جهانی: از آنجایی که حضرت مهدی(ع) برای همه مردم دنیا است، باید با نیاز و پذیرش عمومی آنان همراه باشد. پس تا آن گاه که عموم جامعه جهانی احساس نیاز نکنند، حضرت ظهور نخواهد کرد. به عبارت دیگر مردم جهان، باید به قدر کافی تلخی این وضع نابسامان و بی‌عدالتی‌ها را بچشند و نارسایی و ضعف قوانین بشری را برای اجرای عدالت اجتماعی درک کنند و این حقیقت را بیابند که فقط در سایه اصول و پیوندهای مادی و ضمانت اجرایی موجود و مقررات خود ساخته انسان‌ها، مشکل جهان حل نمی‌شود؛ بلکه باید انسانی الهی باشد که همه نابسامانی‌ها را برطرف کند. برای رسیدن به این هدف بزرگ، اصول و نظاماتی تازه لازم است که متکی به ارزش‌های انسانی و ایمان و عواطف بشری و اخلاق باشد؛ نه فقط اصول خشک و بی‌روح و نارسای مادی. به تعبیر دیگر، تا در مردم جهان تقاضایی نباشد، عرضه هر نوع برنامه اصلاحی، مفید و مؤثر نخواهد بود که قانون "عرضه و تقاضا"، بیش از آنچه در مسائل اقتصادی مورد توجه است، در مسائل اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد. امیر مؤمنان علی(ع) این حقیقت را به برخی از مردم سرافکنده و پشیمان از جهالت خود که بعد از ۲۵ سال خانه نشینی، به خانه وی هجوم می‌برند و از وی می‌خواهند تا زمام امور را به دست گیرد این گونه بیان فرمود: «"أَمَا وَ الذِی فَلَقَ الْحَبهَ وَ بَرَأَ النسَمَهَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجهِ بِوُجُودِ الناصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلا یُقَاروا عَلَی کِظهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَولِهَا و…"»[۵۲]؛ آگاه باشید! به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر نه این بود که جمعیت بسیاری گِرداگِردم را گرفته و به یاری ام قیام کرده‌اند و از این جهت حجت تمام شده است و اگر نبود عهد و مسئولیتی که خداوند از علما و دانشمندان هر جامعه گرفته که در برابر شکم خوارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند؛ من مهار شتر خلافت را رها می‌ساختم و از آن صرف نظر می‌نمودم و آخر آن را با جام آغازش سیراب می‌کردم. این بیان می‌رساند که حضرت آن گاه حاضر شد به دنبال خلافت رود و آن را بپذیرد که مردم دور او را گرفتند و حضرت را یاری رساندند. تاریخ نیز به روشنی گواه است هرگاه شرط سوم و چهارم برای پیشوایان معصوم(ع) فراهم می‌شد، از هیچ گونه تلاشی برای برپایی عدالت فروگذار نبودند. حال این سؤال پیش می‌آید که این حالت عطش و تقاضا را چه عاملی باید ایجاد کند؟ در پاسخ می‌گوییم: بخشی از آن را گذشت زمان، پدید می‌آورد و بدون آن ممکن نیست؛ اما بخش دیگری بستگی به پرورش و آموزش بر اساس آموزه‌های دینی دارد. باید با رستاخیز فکری که از طرف اندیشمندان با ایمان و آگاهان مسئول جامعه به وجود می‌آید، یاران و یاوران آن حضرت فراهم شده و جامعه جهانی در درون خود به موعود منجی احساس نیاز کند[۵۳].

شرایط ظهور امام مهدی در فرهنگ شیعه

  • مراد، پیشامدها و حوادثی است که زمینه ظهور امام زمان (ع) را فراهم می‌سازند. این شرایط به گونه کامل بر ما روشن نیستند؛ زیرا ظهور همانند غیبت از اسرار الهی است که تنها وقتی پیش آید، بر ما روشن می‌گردد[۵۴]. با این حال، می‌توان برخی از این شرایط را به گونه مجمل در روایات بزرگان معصوم (ع) بازیافت:
  1. وجود مؤمنان پاکدل و بصیر و فداکار که خود را برای جانفشانی و پاکبازی آماده ساخته‌اند. روایاتی در دست‌اند که از ویژگی‌های یاران خاص امام زمان (ع) و نقشی که در قیام و دولت مهدوی ایفا می‌کنند، پرده بر می‌دارند.
  2. آمادگی مردم جهان برای رهایی از ستم و فساد. در بسیاری از روایات آمده است که حضرت مهدی (ع) جهان را پر از داد می‌کند پس از آنکه پر از ستم می‌شود[۵۵]. امامان معصوم (ع) پاره‌ای حوادث مهم را که قبل از ظهور تحقق می‌یابند در روایات بیان کرده‌اند. علمای شیعه نیز کتبی در این باره نوشته‌اند؛ همانند کتاب‌ الملاحم والفتن‌ تألیف علی بن طاووس. "ملاحم" جمع "مَلْحَمَه" به معنای کشتار بزرگ در جنگ است[۵۶]. برخی شیعیان می‌پندارند که برای نزدیک ساختن ظهور باید در تحقق این شرط کوشید و فساد را رواج داد یا دست کم راه سکوت و سکون در پیش گرفت و از امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با فساد دست کشید[۵۷]. علمای شیعه در برابر این دیدگاه نادرست معتقدند که مراد روایات از رواج فساد در عصر ظهور آن نیست که باید دست به گناه و زشتی و فساد زد و از وظایف دینی شانه خالی کرد. مراد این است که وضعیت ناهنجار جامعه انسانی در آن عصر، به گونه قهری جهان را بدین سو خواهد کشاند و اینکه رواج فساد در جهان، شرط ظهور است بدین معنا نیست که باید به دست خود این شرط را فراهم آوریم. در عصر غیبت هیچ یک از تکالیف و واجبات ساقط نمی‌شوند. مؤمنین به رغم فسادی که روز به روز جهان را در خود می‌گیرد، باید خویشتن و جامعه انسانی را برای یاری امام (ع) آماده سازند[۵۸][۵۹].
  3. ظهور قیام‌ها و انقلاب‌هایی که زمینه قیام جهانی حضرت مهدی (ع) را پیش می‌آورند. روایات فراوانی از بزرگان معصوم (ع)، از بروز قیام‌های مردمی در آستانه ظهور خبر می‌دهند. در برخی از این روایات آمده است که حکومتی به دست رهبری صالح در شرق جهان پای می‌گیرد که تا ظهور حضرت مهدی (ع) دوام می‌یابد[۶۰]. برخی از علمای روزگار معاصر، معتقدند که این حکومت، همان است که پس از انقلاب اسلامی در کشور ایران بنیان نهاده شد. هر چند نخستین بار نیست که علمای شیعه قیامی را مصداق قیام مذکور در روایات دانسته‌اند، اما هیچ قیامی در تاریخ شیعه دارای وسعت و عظمت انقلاب اسلامی نبوده است. از این رو، احتمال اینکه مراد از دولت زمینه‌ساز، انقلاب اسلامی ایران باشد بسیار است[۶۱][۶۲].

رابطه شرایط ظهور با نشانه‌های ظهور

  • بحث علائم و نشانه‌های ظهور ارتباط بسیار نزدیکی با بحث شرایط ظهور دارد، لذا لازم است این دو واژه تعریف شود تا تفاوت آنها معلوم گردد. شرایط به معنای سبب‌ها و زمینه‌ها، به اموری گفته می‌شود که تحققِ مطلوب و مشروط، به وجود آنها بستگی دارد و تا اینها محقق نشوند، مشروط به وجود نمی‌آید. بر این اساس مراد از شرایط ظهور آن دسته از اموری هستند که تحقق ظهور وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقق نشوند ظهور نیز واقع نخواهد شد.[۶۳]
  • علائم به معنای نشانه‌ها، به اموری گفته می‌شود که نمایانگر مقصود و مطلوب هستند. به عبارت دیگر نشانه‌ پدیده‌ای است که با مقصود و مطلوب مرتبط بوده و ضمن آنکه آدمی را به سوی آن راهنمایی می‌کند، در مسیر بودن و نزدیک شدن به هدف را یادآور می‌شود. مراد از علائم ظهور آن دسته از حوادثی است که براساس بیان پیشوایان معصوم(ع)، قبل و یا در آستانۀ ظهور واقع خواهد شد و تحقق هر کدام نوید نزدیک شدن یا وقوع قیام امام مهدی(ع) را می‌دهد. در نتیجه علائم فقط کاشف از پدیده ظهورند[۶۴] ولی شرایط محقق ظهورند. فایده دانستن شرایط ظهور آن است که انسان‌ها را برای فراهم کردن شرایط به تلاش و جنبش وا می‌دارد.[۶۵] رابطۀ بین علائم ظهور و شرایط ظهور رابطۀ عموم و خصوص من وجه است زیرا، هر شرط ظهوری، علامت ظهور هست، ولی هر علامت ظهوری، شرط ظهور نیست.[۶۶] البته برخی هم رابطه را تباین می‌‌دانند از بابت اینکه علائم، کاشف از ظهور و شرایط، علت ایجاد آن هستند و هیچ وجه مشترکی بین کاشف و علت موجده نیست.[۶۷]
  • برخی از تفاوت‌هایی که میان شرایط ظهور و نشانه‌های ظهور گفته شده عبارتند از:
  1. وابستگی ظهور به شرایط، یک نحوه وابستگی واقعی است، اما وابستگی به نشانه‏‌ها وابستگی از جهت کشف و اعلام است نه به عنوان یک امر واقعی و ارتباط حقیقی.[۶۸] نبود بعضی از شرایط موجب عدم ظهور است و نبود آنها کار ظهور و تحقق اهداف آن را که گسترش عدالت جهانی باشد مختل می‌‏سازد و خواه ناخواه برنامه‌‏ریزی کامل الهی برای تحقق این منظور ناتمام می‌‏ماند؛ اما نشانه، هیچ‏گونه دخالتی در اصل ظهور ندارد و فقط دلالتی بر ظهور داشته و موجب آگاهی و اطلاع مردم از ظهور می‌‏شود.[۶۹] البته باید توجه داشت بعضی از نشانه‌‏ها خود جزئی از شرایط هستند، مثلاً وجود دجال و یا قتل نفس زکیه؛ از پی‏امدها و نتایج دوران فتنه‌‏ها و انحرافاتی است که وسیله‏‌ای برای آزمایش مردم و یکی از شرایط ظهور است. بنابراین بین این گونه نشانه‌‏ها و بعضی شرایط ارتباطی محکم و رابطه‌‏ای لازم وجود دارد.[۷۰]
  2. علائم ظهور عبارت است از چندین رویداد و حادثه که گاهی نیز به طور پراکنده پدید آمده و تنها ارتباط واقعی که بین آنها و ظهور وجود دارد، این است که همۀ آنها پیش از ظهور تحقق می‌‏یابند، و به همین جهت در روایات به عنوان علامت مطرح شده‌‏اند. اما شرایط ظهور به اعتبار برنامه‏‌ریزی طولانی الهی، با ظهور رابطۀ واقعی داشته و سبب پیدایش آن هستند.[۷۱]
  3. علامت ظهور، رویدادی عارضی است که طبیعتاً ادامه و گسترش ندارد و هر اندازه به طول انجامد در نهایت دوامی نخواهد داشت؛ بر خلاف شرایط که به طبیعت حال خود مستلزم بقا و تداوم است، و بر طبق برنامه‌‏ریزی الهی تا هنگام ظهور حضرت آن شرایط پدید آمده می‌‏بایست باقی باشد تا نتیجه خود را بدهد و ظهور تحقق یابد.[۷۲]
  4. تمامی علامات پیش از ظهور پدید آمده و از بین می‌‏رود؛ لکن شرایط به طور کامل به وجود نمی‌‏آیند مگر نزدیک ظهور و یا به هنگام وقوع آن و ممکن نیست از بین بروند و الا لازم می‌‏آید شرط از مشروط جدا شده و نتایج با مقدمات ارتباط و پیوستگی نداشته باشند و وقوع چنین چیزی محال است.[۷۳] البته از جهتی دیگر این مورد وجه مشترک بین علائم و شرایط ظهور است زیرا هر دو قبل از ظهور حضرت محقق می‌‌شوند، زیرا اگر قبل از تحقق شرایط و نشانه‌ها ظهور انجام بگیرد لازم می‌آید که مشروط پیش از آن که شرطش وجود یابد، تحقق پذیرد... و همچنین علاماتی که درستی آن محرز شده است، دروغ از کار درآید[۷۴].[۷۵]
  5. شرایط ظهور در برنامه‌‏ریزی الهی دخیل هستند و می‌‏بایست مورد توجه قرار گیرند؛ زیرا فرا رسیدن روز موعود متوقف بر آنها است، لکن نشانه‏‌ها هیچ‏‌گونه دخالتی در این مسیر ندارند بلکه فایدۀ مهم آنها این است که مسلمان‌ها را از وجود آن روز آگاه ساخته و ذهن آنها را برای استقبال از آن روز آماده می‌‏سازند.[۷۶]
  6. نشانه‌‏های ظهور را می‌‏توان شناسایی کرد و می‏‌توانیم بفهمیم کدام یک از آنها تاکنون موجود شده و کدام یک هنوز موجود نگشته، اما در مورد شرایط، نمی‏‌توان به تمام شرایط در یک زمان دست یافت و یا آنها را حاصل کرد؛ زیرا برخی از شرایط، وجود تعداد کافی از افراد آزموده و با اخلاص در سطح جهانی بوده و بررسی درست و شناسائی آنها برای اشخاص عادی امکان‏پذیر نیست.[۷۷]
  7. تحقق هم زمان همۀ نشانه‌ها یا گردآمدن آنها در یک زمان ضرورت ندارد، نشانه‌ها می‌توانند با فاصله‌های بسیار اتفاق افتند و در زمان واحد گرد نیایند، ولی شرایط چنین نیستند؛ در نهایت باید تمام شرایط با هم محقق شوند و در یک زمان اجتماع کنند تا ظهور پدید آید.[۷۸]
  8. انسان نسبت به شرایط ظهور، تکلیف دارد بر خلاف علایم ظهور.[۷۹]
  9. درک شرایط ظهور نیازی به بیان شارع ندارد و عقل آدی آن را می‌فهمد؛ ولی علائم ظهور نیازمند بیان شارع است؛ چون یک نوع پیشگوبی بوده و درک آن از توان عقل خارج است.[۸۰]
  10. علائم قابل شناخت است و معمولا می‌توان به وجود آن پی برد؛ ولی تحقق شرایط چندان قابل شناخت نیست و نمی‌توان به وجود آن آگاهی حتمی و کامل داشت.[۸۱]

پرسش مستقیم

  1. شرایط ظهور به چه معناست؟ (پرسش)
  2. چه تفاوت‌هایی بین علائم ظهور و شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)   
  3. شرایط ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)   
    1. آیا آمادگی و پذیرش مردم از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    2. آیا وجود برنامه و طرح جامع و متعالی از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    3. آیا وجود رهبری شایسته و معصوم از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    4. آیا وجود گروهی از انسان‌های فداکار و پاکدل از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    5. آیا احساس نیاز جامعه به ظهور امام مهدی از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    6. آیا گسترش فساد در جامعه از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    7. آیا بیداری اسلامی از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
  4. ویژگی‌های شرایط ظهور چیست؟ (پرسش)
  5. فایده دانستن شرایط ظهور چیست؟ (پرسش)
  6. مؤلفه‌های شناخت شرایط ظهور چیست؟ (پرسش)
  7. آیا باید تمامی شرایط ظهور تحقق پیدا کند تا امام مهدی ظهور کند؟ (پرسش)   
  8. چه عواملی باعث تعجیل در فرج امام مهدی می‌شود؟ (پرسش)
  9. آیا شرایط ظهور امام مهدی در اختیار مردم است یا خیر؟ (پرسش)
  10. آیا با توجه به شرایط کنونی جهان زمینه‌ها و شرایط برای ظهور امام مهدی آماده است؟ (پرسش)
  11. چرا امام مهدی تاکنون ظهور نکرده است؟ (پرسش)
  12. در چه مدتی مقدمات ظهور امام مهدی فراهم می‏‌گردد؟ (پرسش)
  13. آیا اگر فساد تمام جهان را فرا گیرد امام مهدی ظهور خواهند کرد؟ (پرسش)   
  14. آیا اگر جنگ جهانی سوم رخ دهد امام مهدی ظهور خواهند کرد؟ (پرسش)
  15. امام مهدی آمدنی است یا آوردنی؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۲؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۳۱ و ۳۲؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۳-۲۲۶
  2. ر.ک. رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۶۸
  3. ر.ک. یوسفیان، مهدی؛ بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی، نگین آفرینش، ج ۱، ص ۱۵۶-۱۶۵
  4. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص ۳۹
  5. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۳۷
  6. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۳۷؛ رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۱۷
  7. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص 495 ـ 501؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۲؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۳۱۰و ۳۲؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۶
  8. ر.ک. رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۶۸
  9. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ و ۱۶۱
  10. نک: حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص ۳۹.
  11. نک: جلد دوم از همین مجموعه.
  12. نک: سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص۴۹۰.
  13. شاید حکمت اینکه علم به زمان دقیق ظهور فقط در خداوند است، نیز همین نکته باشد که آگاهی قطعی از فراهم شدن همه شرایط ظهور در علم خداوند است.
  14. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۳۶-۳۸.
  15. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۳۱ و ۳۲؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۰۹-۲۱۰؛ یوسفیان، مهدی؛ بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی، نگین آفرینش، ج ۱، ص ۱۵۶-۱۶۵
  16. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۴۹۵-۵۰۲؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۳-۲۲۶
  17. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۳۱ و ۳۲
  18. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۳۱ و ۳۲؛ یوسفیان، مهدی؛ بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی، نگین آفرینش، ج ۱، ص ۱۵۶-۱۶۵
  19. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۳۱ و ۳۲؛ نویسندگان آفتاب مهر، ج ۱، ص ۱۸۷-۱۹۱؛ یوسفیان، مهدی؛ بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی، نگین آفرینش، ج ۱، ص ۱۵۶-۱۶۵
  20. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۴۹۵-۵۰۲؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۳۱ و ۳۲؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج ۲، ۲۵۳-۲۵۵؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۳-۲۲۶؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۰۹-۲۱۰؛ نویسندگان آفتاب مهر، ج ۱، ص ۱۸۷-۱۹۱؛ یوسفیان، مهدی؛ بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی، نگین آفرینش، ج ۱، ص ۱۵۶-۱۶۵
  21. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۳۱ و ۳۲؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج ۲، ۲۵۳-۲۵۵؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۳-۲۲۶؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۰۹-۲۱۰؛ پژوهشگران مؤسسۀ آیندۀ روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۶۹؛ یوسفیان، مهدی؛ بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی، نگین آفرینش، ج ۱، ص ۱۵۶-۱۶۵
  22. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۲: «يجتمع إليه من أصحاب عدة أهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا من أقاصي الأرض و ذلك قول الله عزوجل «أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» فإذا اجتمعت لهذه العدة من أهل الإخلاص أظهر الله امره فإذا كمل له العقد و هو عشرة الآف رجل خرج باذن الله عزوجل»
  23. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج ۲، ۲۵۳-۲۵۵؛ نویسندگان کتاب آفتاب مهر، ج ۱، ص ۱۸۷-۱۹۱
  24. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۴۹۵-۵۰۲
  25. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۳۱ و ۳۲؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۶۸؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۳-۲۲۶؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۰۹-۲۱۰؛ نویسندگان کتاب آفتاب مهر، ج ۱، ص ۱۸۷-۱۹۱
  26. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج ۲، ۲۵۳-۲۵۵؛ پژوهشگران مؤسسۀ آیندۀ روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۶۹؛ یوسفیان، مهدی؛ بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی، نگین آفرینش، ج ۱، ص ۱۵۶-۱۶۵
  27. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۳-۲۲۶
  28. ر.ک. علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۸-۲۴۰
  29. طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۴.
  30. سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص۴۹۶.
  31. امیر مؤمنان علی(ع)، درباره اهمیت وجود رهبر در هر جامعه فرمود: "…وَ إِنهُ لَا بُد لِلناسِ مِنْ أَمِیرٍ بَر أَوْ فَاجِر…"؛ "… و همانا مردم ناگزیرند از داشتن زمامدار؛ چه نیکوکار و چه بدکار…": سید رضی، نهج البلاغه، خطبه۴۰.
  32. در جلد نخست این اثر به بعضی از این ویژگی‌ها اشاره شده است.
  33. به جهت اختصار در این درس فقط اشاره‌ای اجمالی به این دسته ویژگی‌ها می‌کنیم و علاقه مندان را به کتاب‌های مفصل در این زمینه توصیه می‌کنیم.
  34. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸، ح۱.
  35. این روایت مفصل است که علاقه‌مندان می‌توانند به متن کامل آن مراجعه می‌کنند.
  36. ﴿﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ؛ و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود، و وی آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او] فرمود: "من تو را پیشوای مردم قرار دادم." [ابراهیم] پرسید: "از دودمانم [چطور]؟" فرمود: "پیمان من به بیدادگران نمی‌رسد."؛ بقره، آیه ۱۲۴.
  37. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۶، ح ۷.
  38. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۱۸۸، ح۴۳؛ ص۲۱۱، ح۲۰؛ طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۲۰.
  39. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۸۷، ح۴.
  40. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۸، ح۷.
  41. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۳۰۳، ح۱۴.
  42. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۴۲، ح۲۵.
  43. نک: آل عمران، آیه ۵۲ و ۸۱؛ صف، آیه ۱۴؛ محمد، آیه ۷.
  44. ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص۲۳۷؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.
  45. در بحث امدادهای غیبی اشاره خواهد شد.
  46. به دلیل اهمیت این بحث در آینده به طور مفصل به آن می‌پردازیم.
  47. محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۴، شماره ۴۴۴.
  48. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۳۰۷، ح۲.
  49. این روایت نگرانی کسانی که می‌گویند با توجه به شمار اندک ۳۱۳ بعید می‌نماید ما در شمار یاران خاص آن حضرت باشیم را بر طرف می‌کند چرا که آن حضرت پس از ۳۱۳ نفر شمار فراوانی یاور خواهد داشت.
  50. بقره، آیه ۱۴۸.
  51. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۷.
  52. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه سوم (شقشقیه)، ص۴۹.
  53. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۳۸-۴۸.
  54. بحارالانوار، ۵۲/ ۹۱.
  55. کمال الدین‌، ۲- ۱/ ۲۸۷، ۲۸۹ و ۳۱۸.
  56. خورشید مغرب‌، ۳۰۱.
  57. مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱۸/ ۱۸۷؛ خورشید مغرب‌، ۳۳۱.
  58. خورشید مغرب‌، ۳۳۰ و ۳۳۱.
  59. فرهنگ شیعه، ص 298-299.
  60. بحارالانوار، ج ۵۲/ ۲۴۳ و ج ۵۱/ ۸۴؛ الملاحم و الفتن‌، ابن طاووس/ ۶۶.
  61. فرهنگ نامه مهدویت‌، ۲۰۷.
  62. فرهنگ شیعه، ص۲۹۹.
  63. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج ۲، ص ۲۵۱ـ ۲۵۲؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۰۱ـ ۱۰۹؛ صمدی، قنبرعلی، آخرین منجی، ص 136 ـ 140
  64. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  65. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج ۲، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۲؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص ۱۸ ـ ۲۰؛ محمدی، بهروز، مهدویت، ج ۱۰، ص ۴۸؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۰۱ـ ۱۰۹
  66. ر.ک. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۲۳ـ ۱۲۵.
  67. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  68. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۳؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۱۸
  69. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵
  70. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸
  71. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۱۸
  72. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۳؛ آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  73. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴
  74. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۴۸۹
  75. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  76. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵
  77. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج ۲، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۲؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴
  78. ر.ک. علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  79. ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۱۸؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۵؛ آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  80. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  81. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱