امام مهدی عجل الله تعالی فرجه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از حضرت صاحب)
امام مهدی(عج)
نقشامام دوازدهم شیعیان
ناممحمد بن حسن
زادروز۱۵ شعبان، سال ۲۵۵ ق یا ۲۵۶ ق
زادگاهسامرا
مدت امامت۸ ربیع الاول ۲۶۰ ق- هنوز ادامه دارد
لقب(ها)مهدیبقیة الله • قائم • صاحب الزمان • خلف صالح • حجت • منتظَر
پدرامام عسکری علیه السلام
مادرنرجس خاتون
طول عمردر قید حیات هستند

امام مهدی (ع) امام دوازدهم مسلمانان پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ قمری در سامرا متولد شد. پدر ایشان امام عسکری (ع) و مادرشان نرجس خاتون است. از القاب مشهور آن حضرت: حجت، مهدی، خلف صالح، قائم منتظَر، صاحب الزمان و بقیة الله و کنیۀ مبارکش ابوالقاسم است. به علت فشار و مراقبت‌های بسیار خلیفه عباسی برای یافتن آخرین حجت خدا، ولادت آن حضرت بر همگان مخفی ماند. در آیات و روایات بسیاری به موضوع امام مهدی (ع) و مهدویت پرداخته شده است. حضرت دارای دو دورۀ غیبت صغری و غیبت کبری است که در غیبت صغری به‌ واسطۀ نواب اربعه با مردم در ارتباط بود و در غیبت کبری از طریق فقیهان جامع الشرائط.

یکی از مهم‌ترین تکالیف مؤمنان پس از معرفت به خدا و رسول او شناخت نسبت به امام زمان (ع) است برای رهایی از فتنه‌ها و یافتن صراط مستقیم. که از دو طریق معرفت علمی و معرفت قلبی و روحی امکان‌پذیر است.

اعتقاد به مهدی منتظر (ع) موضوعی است که علاوه بر شیعیان، اهل سنت هم به آن قائل هستند لکن آنها می‌گویند هنوز متولد نشده است.

ولادت و نیاکان

امام مهدی (ع) امام دوازدهم مسلمانان است. صبح‌گاه جمعه پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ قمری در سامرا دیده به جهان گشود و جز چند نفر کسی از ایشان خبر نداشت، زیرا به دلیل احادیث رسیده از پیامبر (ص) دربارۀ اینکه از صلب امام حسن عسکری (ع) فرزندی به دنیا خواهد آمد که برپا دارندۀ عدل و قسط و نابود کنندۀ بساط ظلم و جور ستمکاران خواهند بود، دستگاه خلافت عباسی بر آن شدند تا با هدف جلوگیری از چنین رخدادی، امام عسکری (ع) و بیت ایشان را مدت‌‌ها تحت مراقبت شدید قرار دهند تا در صورت آگاهی از تولد چنین فرزندی او را بکشند، بنابراین در چنین شرایطی امام عسکری (ع) با تدبیر خاصی ضمن حفظ جان فرزندش، وی را به تعدادی از خواص شیعیان و یاران خود نشان داد و معرفی کرد تا شیعیان در مورد امام دوازدهم، دچار تردید و انحراف نشوند. احمد بن اسحاق قمی، ابوهاشم بن جعفر، معاویة بن حکم، محمد بن ایوب بن نوح، محمد بن عثمان عمری و... از جمله کسانی‌‌اند که در زمان حیات امام عسکری (ع)، موفق به دیدار و گفت و گو با فرزندش مهدی شده‌‌اند. همچنین، حکیمه عمۀ امام عسکری (ع) شاهد ولادت حضرت مهدی (ع) بوده و جریان ولادت حضرت را بازگو نموده است[۱]. ارادۀ حکیمانه الهی چنین بوده است که امام مهدی (ع) همانند حضرت موسی (ع) به طور معجزه‌آسا، دوران حمل و ولادتشان از آگاهی و دید دشمنان، پنهان بماند تا مسلمانان از فیض وجود او محروم نگردند و حجت خدا همچنان برقرار مانَد. از این موضوع تعبیر به "غیبت" می‌شود

موضوع ولادت حضرت مهدی (ع) نه تنها در میان شیعیان یک امر مسلّم و قطعی است، بلکه بیش از یکصد و سی نفر از علمای تاریخ، فقه، حدیث، انساب و برخی از علمای اهل سنت در کتاب‌‌های خود نیز به ولادت حضرت مهدی (ع) در سال ۲۵۵ اذعان و یا تصریح کرده‌اند و بیش از ۶۵ نفر از آنان در خصوص زندگی حضرت مهدی (ع)، کتاب‌‌های مستقلی نوشته‌اند[۲].[۳]

مخفی ماندن ولادت امام زمان (ع)

به علت فشار و مراقبت‌های بسیار خلیفه عباسی برای یافتن آخرین حجت خدا، ولادت آن حضرت بر همگان مخفی ماند[۴]. این تلاش با جستجوی خانه امام حسن عسکری (ع) بعد از شهادت آن حضرت تشدید شد، تا جایی‌که زنان نیز تحت‌نظر بودند تا معلوم شود کدام‌یک از آنها باردار هستند[۵]. به همین دلیل امام حسن عسکری (ع) آن حضرت را از آغاز پنهان داشته و تنها به افراد خاصی ایشان را نشان می‌دادند، چنان‌که در روز سوم تولد، امام ایشان را به اصحابش نشان داد و فرمود او صاحب و خلیفه شما بعد از من و قائمی است که زمین را بعد از پُرشدن از ظلم و جور، آکنده از عدل و داد می‌کند[۶]. در روایت دیگری نیز امام حسن عسکری (ع) به چهل نفر از شیعیان که محمد بن عثمان عمری و معاویة بن حکیم جزو آنان بودند، فرزندش را نشان داد و او را امام و جانشین بعد از خود معرفی کرد[۷]. طبق نقلی امام حسن عسکری (ع) فرزند خود را به مدینه فرستاد چنان‌که ابوهاشم جعفری از امام یازدهم در مورد جانشین سؤال نمود و امام به بودن وی در مدینه اشاره کردند[۸].[۹]

پدر و مادر

پدر ارجمندش امام عسکری (ع) و مادرشان از تبار حواریون عیسی (ع)، موسوم به نرجس خاتون است. در برخی نقل‌‌ها از وی با نام‌‌هایی چون: ریحانه، سوسن و صیقل نیز یاد شده است[۱۰].[۱۱]

کنیه‌ها و القاب

نام ایشان همنام جدش رسول الله (ص) است. این نام‌گذاری توسط خود پیامبر اکرم (ص) اعلام شده بود[۱۲] و در برخی روایات از تصریح به نام حضرت منع شده است[۱۳].

از القاب مشهور حضرت مهدی (ع): حجت، مهدی، خلف صالح، قائم منتظَر، صاحب الزمان و بقیة الله و کنیۀ مبارکش ابوالقاسم است[۱۴].[۱۵]

جایگاه امام مهدی (ع)

امام زمان(ع) از سوی خداوند متعال و به نص پیامبر اکرم(ص) همچون ائمه دیگر به امامت برگزیده شد[۱۶] و امام یازدهم نیز به جانشینی ایشان برای امامت نزد شیعیان خاص و افراد مورد اعتماد تصریح کرد[۱۷]. در منابع شیعه و سنی، در روایات متواتر از رسول خدا(ص)[۱۸] به آمدن حضرت مهدی(ع) تصریح شده است[۱۹]. امام‌ مهدی(ع) از اهل بیت پیامبر(ص) است و همانند عیسی بن مریم(ع) و یحیی بن زکریا(ع) به ایشان نیز در کودکی حکمت و توان فصل خصومت داده شده و نشانه خداوند برای جهانیان معرفی شده است[۲۰].[۲۱]

ضرورت شناخت امام مهدی

یکی از مهم‌ترین تکالیف مؤمنان پس از معرفت به خدا و رسول او با توجه به احادیث، معرفت و شناخت امام معصوم (ع) است. این شناخت نسبت به امام غائب در جایگاه ویژه‌‌ای قرار می‌‌گیرد؛ زیرا در زمان غیبت امام، شبهه‌ها و فتنه‌های فراوانی وجود دارد و برای رهایی از این فتنه‌ها شخص منتظر به چند نوع شناخت احتیاج دارد؛ از جمله شناخت حق و باطل و مهم‌‌تر از این دو شناخت، شناخت حجت خداست تا گرفتار فتنه‌های کور نشوند؛ بر این اساس شناخت امام به خصوص شناخت امام عصر جزء وظایف اصلی منتظران است.

دو راه برای شناخت امامان معصوم (ع) از جمله امام عصر (ع) وجود دارد:

  1. معرفت علمی: این معرفت از طریق تجربه، حال چه تجربه شخصی و یا از تجارب بزرگان و یا مطالعه‌ کتاب‌ و یا روایات مختلفی که درباره شناخت امامان معصوم (ع) وارده شده حاصل می‌‌شود.
  2. معرفت قلبی و روحی: این معرفت از طریق الهام و دعا و توسل (مخصوصا توسل به خود امام عصر) حاصل می‌‌شود[۲۲].

امام مهدی (ع) در قرآن

در قرآن کریم به صورت صریح نام مهدی (ع) بلکه نام هیچ کدام از امامان (ع) نیامده است؛ زیرا اولاً قرآن درصدد نام بردن از صحا‌‌‌بیان و بستگان پیامبر (ص) نبوده است مگر در موارد استثنائی مثل داستان زید[۲۳] و ابو‌‌‌لهب[۲۴] که نام آنها ضرورت داشته است؛ ثانیاً: نام بردن افراد، موجب انگیزش حب و بغض‌‌های متعدد و زمینه‌‌ساز تحریف قرآن می‌‌شود؛ ثالثاً: در برخی احادیث از امام صادق (ع) در مورد نام علی و اهل بیت (ع) که در قرآن نیامده پرسش شد و ایشان به نماز اشاره کردند که حکم آن در قرآن نازل شده ولی از سه یا چهار رکعت بودن آن نامی به میان نیامده است تا خود رسول خدا (ص) این قسمت را برای آنان تفسیر کند. البته در احادیث و تفاسیر، سیصد و بیست و چهار آیه مرتبط با وجود مقدس امام عصر (ع) شمرده شده است که دلالت‌های آنها یکسان نیست بلکه گاهی تفسیر، تأویل، تطبیق (جری) و... است و اعتبار احادیث تفسیری آنها نیز یکسان نیست.

برخی از آیات مربوط به حضرت مهدی (ع) و انقلاب جهانی آن حضرت عبارت‌اند از:

  1. وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۲۵]؛
  2. وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۲۶]؛
  3. وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ[۲۷]؛
  4. بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ[۲۸].

در تمام آیاتی که به حضرت مهدی (ع) و رخدادهای آخرالزمان و حوادث مقارن ظهور و پس از آن، تفسیر شده‌‌اند، بر احادیث نبوی (ص) و علوی (ع) و دیگر امامان معصوم (ع) استناد گشته و در همۀ منابع تفسیری شیعه ذیل این آیات از حضرت مهدی (ع) یاد شده است. تفسیرهای معتبر اهل سنت نیز برخی آیات را درباره حضرت مهدی (ع) و ظهور او دانسته‌اند از جمله: غرائب القرآن، نوشتۀ "نظام نیشابوری"؛ کشاف‌ نوشته جارالله زمخشری و از شیعه: تفسیر مجمع البیان، تفسیر صافی فیض کاشانی و تفسیر المیزان علامه محمد حسین طباطبایی و... . افزون بر این، کتبی نیز ویژۀ آیات حضرت مهدی (ع) تألیف شده‌اند از جمله: المحجة فیما نزل فی القائم الحجة نوشته سید هاشم بحرانی؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع) که جامع‌ترین کتاب در این زمینه است و بیش از ۳۰۰ آیه را جمع کرده است[۲۹].

امام مهدی (ع) در روایات

بنابر روایات معتبر و قطعی، احکام و تعالیم اسلام و نیز عدالت که بشر در سایۀ آن به سعادت می‌رسد تنها به دست مبارک امام دوازدهم (ع) به صورت کامل اجرا می‌شود و تحقق می‌پذیرد و این وعدۀ آسمانی تا برآورده نشود بنابر مصلحت و حکمت الهی از دنیا نخواهد رفت. آمادگی مردم جهان برای پذیرفتن حکومت الهی از شرط‌های بنیادی ظهور حضرت مهدی (ع) است و در روایات شیعه و سنی و حتی در برخی روایات نام و مشخصات امام مهدی (ع) آمده است. روایاتِ امامت آن امام همام (ع) در حد تواتر و از دیگر امامان بیش‌تر است. این بدان سبب است که در این باره هم از پیامبر (ص) و حضرت فاطمه (س) روایاتی در دست است و هم از یازده امام معصوم (ع)[۳۰].

از جملۀ این روایات:

  1. پیامبر (ص) فرمودند: «مهدی از اولاد من است نامش نام من و کنیه‌اش کنیه من است. صورت و سیرتش از همه کس به من شبیه‌تر است. غیبتی کند که مردم دچار حیرت گردند و بسیاری از فرقه‌ها گمراه شوند، آنگاه مانند ستاره تابانی از پردۀ غیبت ظاهر شده، بدر آید و زمین را پر از عدل و داد کند آن ‌چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد»[۳۱].
  2. امام صادق (ع) فرمودند: «چون پرچم قیام او افراشته شود میان مشرق و مغرب را روشن می‌کند و آنگاه که دستِ مهر بر سر بندگان خدا نهد، قلبشان همچون پارۀ آهن محکم می‌شود و هر کس نیروی چهل تن پیدا می‌کند»[۳۲].[۳۳]

غیبت صغری و غیبت کبری

امام زمان (ع)، پس از تصدی امامت، برای زنده‌ماندن چاره‌ای جز اختفا نداشته است، از این‌رو از انظار عموم غایب شد. این غیبت به دو دوره تقسیم می‌شود؛ غیبت صغری و غیبت کبری.

غیبت صغری و نواب خاص

غیبت صغری: از سال ۲۶۰ آغاز شد و تا ۳۲۹ه‍.ق یعنی ۶۹سال ادامه داشت. امام در طول این مدت به‌ واسطۀ نواب اربعه با مردم در ارتباط بود و گاه به ‌واسطۀ آنان با برخی از مردم یا گروه‌‌ها‌‌یی از آنان دیدار می‌کرد. نواب خاص عبارت‌اند از: ابوعمرو عثمان بن سعید عمری، ابوجعفر محمد بن عثمان عمری، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و ابو الحسن علی بن محمد سمری[۳۴].

فعالیت‌های نواب که به صورت سری انجام می‌گرفت ذهن مردم را برای غیبت کبری آماده نمود؛ چون اگر غیبت به صورت ناگهانی واقع می‌شد ممکن بود به انکار حضرت منجر شود و از طرفی ارتباط بین مردم و امام از این طریق باعث حفظ و انسجام پایگاه‌های شیعی می‌شد[۳۵].

غیبت کبری و نواب عام

غیبت کبری: از سال ۳۲۹ه‍.ق آغاز گشت و هنوز پایان نیافته است. در دوران غیبت کبری امام مهدی (ع) همچون خورشید در پس ابر به بشریّت، نور، گرما و حیات می‌بخشد و هادی گم‌گشتگان، فریادرس بیچارگان، حافظ شریعت، واسطه فیض الهی، حامی مسلمانان است. بدیهی است که سبب محرومیت از حضور امام، خود مردم‌اند. این ایام دوران سختی است و مردمان در معرض امتحان و آزمایش قرار دارند. امام در این زمان نایب خاص ندارد و مردم می‌توانند مشکلات و مسائل دینی خود را از طریق فقیهان جامع الشرائط و در رأس آنان ولی فقیه، رفع نمایند، چنانکه خود حضرت راه را به مردم نشان داده و فرمودند: «در حوادث واقعه به علمای دین و راویان احادیث ما مراجعه کنید»[۳۶].

در این مدّت انسان‌های وارسته یا درمانده زیادی به زیارت حضرت نایل آمده‌اند که در این باره کتاب‌ها نوشته شده است. روزی که مشیت الهی تعلق گیرد او ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود و وعده الهی را در جهت حاکمیت صالحان بر زمین و تمکّن یافتن دین مرضیّ خدا (اسلام) تحقّق خواهد بخشید: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِكَ...»[۳۷].[۳۸]

امامت امام زمان (ع)

با شهادت امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۶۰ق[۳۹]، اکثریت شیعه به امامت فرزند ایشان روی کردند که همان امامیه اثناعشریه باشند. در نظر این دسته، از زمان رحلت امام عسکری (ع)، حضرت مهدی که به عنوان پیشوای دوازدهم، عهده‌دار رهبری جامعه شیعی گردید، هرچند برای پیروانش امکان ارتباط حضوری و گفتگوی شفاهی با ایشان فراهم نبود؛ زیرا آن حضرت از همان آغاز در پس پرده غیب قرار گرفت.

امامت حضرت مهدی (ع) از همان آغاز به دلایل فراوانی مورد پذیرش عامه شیعه قرار گرفت[۴۰] و گروه‌های کوچک شکل‌گرفته نیز به زودی یا به امامیه پیوستند یا از صفحه تاریخ حذف شدند، با این وجود همچنان تردیدهایی در میان شیعیان وجود داشت که نه تنها برای عامه مردم که برای خواص نیز مایه تأمل می‌نمود؛ به همین سبب کتاب‌هایی از سوی دانشمندان شیعی نگارش یافت تا عصر غیبت قابل پذیرش گردد؛ کتاب‌هایی چون الغیبة نعمانی، نوشته‌های شیخ مفید و الغیبة شیخ طوسی[۴۱].

امامت امام زمان (ع) از راه‌های مختلفی قابل اثبات است مانند:

  1. روایات فراوانی در دست است که امامت در ادامه پیامبری اسلام در دوازده نفر معین شد که آخرین آنها حضرت مهدی (ع) است. نه فقط پیروان مکتب اهل بیت (ع) که برخی از دانشوران اهل سنت، در روایاتی چند به این حقیقت بزرگ اشاره کرده‌‏اند[۴۲].
    1. رسول اکرم (ص) فرمود: "پیشوایان پس از من، دوازده نفرند؛ نخستین ایشان، علی بن ابی طالب (ع)، و آخرین آنها قائم است. آنها جانشینان و اوصیای و اولیای من و حجت‏های خداوند سبحانه و تعالی پس از من، بر امت من هستند. اقرارکننده به آنها مؤمن و انکارکننده ایشان، کافر است[۴۳].
    2. امام حسن (ع)، حضرت مهدی (ع) را نهمین فرزند برادر خود حسین و پسر سرور کنیزان دانسته است[۴۴].
    3. امام حسین (ع) در اشاره به امامت نهمین پیشوای هدایت‌گر از نسل خود، از وی با "قائم به حق" یاد کرده است[۴۵] و ... .
  2. معجزه: معجزات و کرامات امام مهدی، دلیلی بر اثبات امامت اوست. از علی بن محمد سمری نقل شده که به محضر مقدس حضرت مهدی (ع) نامه نوشت و درخواست کفن کرد. جواب آمد که در سال هشتاد یا هشتاد و یکم به آن نیازمند خواهی شد. پس در همان وقتی که آن حضرت برایش تعیین کرده بود وفات یافت و یک ماه پیش از فوتش کفن برایش فرستاده شد[۴۶].[۴۷]

فضیلت‌‌ها و ویژگی‌های امام مهدی (ع)

برخی از فضیلت‌‌ها و ویژگی‌های امام مهدی (ع) عبارت‌اند از:

  1. ویژگی‌های هفت پیامبر (ع): از آدم و نوح (ع) طول عمر را به ارث برده است و از ابراهیم (ع) ولادت پنهانی و کناره‌گیری از مردمان را و از موسی (ع) خوف و غیبت را و از عیسی (ع) اختلاف مردم دربارۀ شخصیت و تولدش را و از ایوب (ع) فَرَج بعد از شدت را و از محمد (ص) قیام به شمشیر را[۴۸]؛
  2. زنده کردن سنت پیامبر (ص): هنگامی که ظهور می‌کند کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) زنده می‌شود[۴۹]؛
  3. اعلم زمان خود است[۵۰]؛
  4. راهنمای مردم در مسیر هدایت الهی[۵۱]؛
  5. در هم کوبندۀ حاکمان ستمگر و مجری عدالت[۵۲]؛
  6. منجی راستین بشریت[۵۳].[۵۴]

حکومت مهدی(ع)

قرآن کریم وعده داده است مستضعفان وارث زمین خواهند بود: وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۵۵] و در برخی از روایات این آیه به ظهور حکومت مهدی(ع) تفسیر شده است[۵۶]. امام مهدی(ع) با یاران خود، جهان را فتح و اسلام را در سراسر زمین حکمفرما می‌کند[۵۷]. در این حکومت احکام اسلام اجرا می‌شود و این امر در زمان پیامبر اکرم(ص) هم رخ نداده و پیامبر(ص) در اجرای بعضی احکام تقیه می‌کرد[۵۸]. دولت حضرت مهدی(ع) ویژگی‌های بسیاری دارد، ازجمله:

  1. دوره و دولت حضرت مهدی(ع) حکومت ولیّ عصر(ع) جهانی خواهد بود و دین اسلام در سراسر گیتی گسترش خواهد یافت[۵۹].
  2. حکومت امام زمان(ع) که بر محور قرآن است[۶۰]، استمرار حرکت پیامبران و دعوت‌های الهی از اول تاریخ تا امروز است و سیره و روش حکومتی آن حضرت سنت و سیره پیامبر(ص) خواهد بود[۶۱].
  3. در حکومت مهدی(ع) سطح خرد و اندیشه انسان‌ها بالا می‌رود[۶۲] و علم و دانش گسترش می‌یابد[۶۳].
  4. در حکومت امام زمان(ع) عدالت همه جهان را پر خواهد کرد و ظلم و ستم[۶۴] و بدعت باقی نخواهد ماند و همه مردم جهان در رفاه[۶۵] و امنیت[۶۶] به‌سر خواهند برد و نیروهای طبیعت و زمین استخراج خواهد شد[۶۷].[۶۸]

دیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی (ع)

اعتقاد به مهدی منتظر (ع) ویژۀ شیعیان نیست بلکه اصل این عقیده از نظر اهل سنت با شیعه همسان بوده و بین این دو فرقه از حیث بشارت‌های پیامبر (ص) راجع به ظهور آن حضرت و مأموریت جهانی وی و دربارۀ شخصیت برجسته و نفوس آن بزرگوار و حتی نشانه‌های ظهور و ویژگی‌های انقلاب او تفاوتی وجود ندارد. تنها تفاوت این است که اغلب دانشمندان اهل سنت می‌گویند: حضرت هنوز متولد نشده و غایب نیست، بلکه به زودی متولد خواهد شد و به آنچه پیامبر (ص) بشارت داده جامۀ عمل می‌پوشاند و عدّه کمی از آنان در مورد ولادت و غیبت او با شیعه هم عقیده‌اند. آنچه از مجموع منابع تاریخی و حدیثی اهل سنت استفاده می‌شود این است که مسألۀ ظهور حضرت مهدی (ع) مورد اتفاق و اجماع مسلمین است، حتی این اعتقاد در معروف‌‌ترین و معتبرترین کتب روایی اهل سنت، یعنی "صحاح ستّه" آمده است[۶۹].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷.
  2. العمیدی، سید ثامر هاشم، در انتظار ققنوس، ص۱۸۹ ـ ۱۹۹؛ حکیمی، محمد رضا، خورشید مغرب، ص۷۵ـ۱۳۶.
  3. ر.ک: صمدی، قنبر علی، امامت امام مهدی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۶۶؛ دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۶۶.
  4. الارشاد، ج۲، ص۳۳۶.
  5. الکافی، ج۱، ص۵۰۵.
  6. کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۳۱.
  7. کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۳۵.
  8. الکافی، ج۱، ص۳۲۸.
  9. واسعی، شریفی، مقاله «امام مهدی»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۲۹-۵۳۷.
  10. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۳؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۴۱.
  11. ر.ک: صمدی، قنبر علی، امامت امام مهدی، دانشنامه کلام اسلامی، ص۴۶۶؛ دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۶۶؛ واسعی، شریفی، مقاله «امام مهدی»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۵۲۹-۵۳۷.
  12. «الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اِسْمُهُ اِسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی»؛ کمال الدین و تمام النعمة , ج ۲ , ص ۴۱۱.
  13. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۹۹.
  14. اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۴.
  15. ر.ک: صمدی، قنبر علی، امامت امام مهدی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۶۶؛ دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۶۶؛ واسعی، شریفی، مقاله «امام مهدی»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۲۹-۵۳۷.
  16. کلینی، الکافی، ۱/۵۲۱–۵۳۴؛ طبرسی، فضل‌بن‌حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۲/۱۶۶ و ۱۸۲.
  17. کلینی، الکافی، ۱/۳۲۸–۳۲۹؛ مفید، الارشاد، ۲/۳۳۹–۳۴۰؛ طوسی، الغیبه، ۲۳۳
  18. ابی‌داود، سنن ابی‌داود، ۲/۳۱۰
  19. کلینی، الکافی، ۱/۵۳۲؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۱۰۰؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۴/۲۶۱–۲۶۷
  20. مفید، الارشاد، ۲/۳۳۹
  21. رضوی، سید عباس، مقاله «حجت بن الحسن»، دانشنامه امام خمینی ج۴، ص۲۹۰ - ۲۹۸.
  22. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۵۸ ـ ۴۵۹؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹‌‌ ۲۱۲؛ هرنجی، منصور، انتظار و وظایف منتظران ۲، ص ۷۷.
  23. فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا«پس چون زيد از او حاجت خويش بگزارد» سوره احزاب، آیه ۳۷.
  24. تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ«توش و توان ابو لهب تباه و او نابود باد» سوره مسد، آیه ۱.
  25. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  26. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  27. «خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده ‏اند و كارهاى شايسته كرده اند وعده داد كه در روى زمين جانشين ديگرانشان كند، هم چنان كه مردمى را كه پيش از آنها بودند جانشين ديگران كرد و دينشان را- كه خود برايشان پسنديده است- استوار سازد. و وحشت شان را به ايمنى بدل كند. مرا مى‏ پرستند و هيچ چيزى را با من شريك نمى ‏كنند. و آنها كه از اين پس ناسپاسى كنند، نافرمانند.» سوره نور، آیه ۵۵.
  28. «برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم» سوره هود، آیه ۸۶.
  29. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۳۳، ۳۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۳۷ـ ۴۳۸.
  30. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۶۲ـ ۶۵؛ کمال الدین‌، ص ۶۰۶ ـ ۴۸۲.
  31. «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ تَضِلُّ فِیهِ الْأُمَمُ ثُمَّ یُقْبِلُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ وَ یَمْلَأُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۲.
  32. «فَإِذَا هَزَّهَا لَمْ یَبْقَ مُؤْمِنٌ إِلَّا صَارَ قَلْبُهُ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ وَ یُعْطَی الْمُؤْمِنُ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلا»؛ کامل الزیارات، ص۱۲۰.
  33. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۲۷؛ لطفی، مهدی، پیامبر و امام مهدی، ص۱۱- ۱۳.
  34. تاریخ أهل البیت (ع)، ص۱۵۰-۱۵۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۳۲.
  35. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۲۹؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۶۶؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۱۵۲-۱۵۳؛ واسعی، شریفی، مقاله «امام مهدی»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۲۹-۵۳۷.
  36. «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا»؛ کمال الدین، ج۲، ص۴۸۴.
  37. الکافی، ج ۳، ص ۴۲۳.
  38. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۲۹؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۶۶؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۱۵۲-۱۵۳.
  39. الکافی، ج۱، ص۵۰۳؛ الهدایة الکبری، ص۳۳۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۷۵.
  40. المقالات و الفرق، ص۱۰۲-۱۰۶.
  41. واسعی، شریفی، مقاله «امام مهدی»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۲۹-۵۳۷.
  42. ر. ک: لطف اللّه صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، الفصل الاوّل فیما یدّل علی انّ الائمة اثنا عشر.
  43. «الْأَئِمَّةُ بَعْدِي‏ اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ‏ عَلِيُ‏ بْنُ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ‏ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ هُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْكِرُ لَهُمْ كَافِرٌ»؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۷۹
  44. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۱۵.
  45. «فِي التَّاسِعِ مِنْ وُلْدِي سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع وَ هُوَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ يُصْلِحُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَةٍ»؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۱۷.
  46. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۰۱.
  47. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۹.
  48. کمال الدین و تمام النعمة، ۵۷۷.
  49. نهج البلاغه‌، خطبۀ ۱۳۸.
  50. نهج البلاغه‌، خطبۀ ۱۸۲.
  51. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۳۸
  52. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۳۸.
  53. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۵۰
  54. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۶۸.
  55. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  56. طوسی، الغیبه، ۱۸۴.
  57. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۶۷۰ و ۶۷۳.
  58. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۰.
  59. مفید، الارشاد، ۲/۳۴۰؛ دخیل، ائمتنا، ۲/۳۲۴، ۳۲۶ و ۴۰۰–۴۰۳.
  60. نهج البلاغه، خ۱۳۸، ۱۹۱.
  61. نعمانی، الغیبه، ۳۲۱.
  62. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۶۷۵.
  63. مجلسی، بحارالانوار، ۵۲/۳۳۶.
  64. نعمانی، الغیبه، ۲۳۷–۲۳۸ و ۲۳۱.
  65. متقی هندی، کنز العمال، ۱۴/۲۶۲–۲۶۴.
  66. مجلسی، بحارالانوار، ۵۲/۳۳۸.
  67. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۱/۳۳۱.
  68. رضوی، سید عباس، مقاله «حجت بن الحسن»، دانشنامه امام خمینی ج۴، ص۲۹۰ - ۲۹۸.
  69. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۴۴.