ویژگیهای منتظران راستینامام مهدی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«هیچ فردی به حد مطلوب از انتظار نمیرسد، مگر اینکه دارای سه ویژگی همراه با هم باشد، که عبارتند از: عناصر عقیدتی و روحی و رفتاری، که اگر این سه نباشند برای انتظار مفهومی راستین نمیتوان یافت و از آن فقط یک انحراف روحی و نفسانی باقی میماند که مبتنی بر همان منطق کسانی است که به حضرت موسی خطاب کرده و گفتند: «تو همراه با خدای خودت بروید و بجنگید، ما اینجا نشستهایم».[۱] این همان عقیده نادرستی است که برای انسانیت درخواست و آرزوی نیکی و خیر شود، بدون اینکه کاری و تلاشی در راه استقرار آن انجام گیرد.
نخستین عنصر: جنبه عقیدتی: این مسأله در نتیجه سه امر مبرهن میشود:
امر سوم:اعتقاد به اینکه آن رهبر پیروز، حضرت محمد بن الحسن العسکری (ع) است که اعتقاد به او از ضروریات مذهبامامیه است، و اخبار و روایات فراوانی در مجموعههای خبری و روائی شیعه در این باره نقل شده است، وعده زیادی از متفکران و اندیشمندان بزرگ اهل سنت، همچون ابن عربی در فتوحات مکیه و قندوزی در ینابیع الموده، و حموینی در فرائد السمطین، و گنجی در کتاب بیان، با آنها هم عقیده میباشند. کسانی که به این امور سهگانه معتقدند، گرچه مختصر اختلافی در بعضی از جزئیات با یکدیگر دارند، لکن ما در بخش برنامهریزی الهی متذکر این نکته شدیم که دو امر اول به امر سوم برمیگردند، و نتیجه و حاصل آن دو نیز همان امر سوم خواهد شد. بنابراین میشود بدون هیچگونه اختلاف و تضادی به هر سه امر معتقد شد و آنها را باور داشت.
عنصر دوم: جنبه روحی و نفسانی انتظار: این مطلب از دو امر اصلی و اساسی تشکیل میشود:
امر اول: استعداد و آمادگی کامل برای تحقیق یافتن و پیاده شدن عدالت کامل، به طوری که اگر هم جزء دعوت کنندگان و ایثارگران در راه آن حضرت نیست، ولی حد اقل فردی شایسته برای پذیرش دعوت آن حضرت باشد.
امر دوم: آغاز و شروع تحقق عدالت کامل جهانی و دمیدن سپیده فجرظهور را در هر لحظه و ساعتی منتظر باشد؛ زیرا گفتیم که ظهورحضرت به دست خدا و تحت اراده الهی است، و هیچ کس نمیتواند برای آن وقت و ساعتی تعیین کند، و هر لحظه احتمال آن هست که خداوندارادهظهور آن حضرت را بفرماید، به علاوه روایاتی در این باره آمده است که ظهور آن حضرت ناگهانی و بدون مقدمه خواهد بود. (در آینده بخشی از آن روایات را نقل خواهیم کرد.) این احساس و آگاهی، ممکن است بر طبق هر یک از امور سهگانهای که در عنصر اول ذکر کردیم ایجاد شود، چنانکه در صورت اجتماع هر سه امر در یک شخص نیز ممکن است این آگاهی به وجود آید و تحقق پذیرد. این احساس و آگاهی، برای روان و جان او موجب پاکی و خوشی است؛ زیرا در این صورت خود را در مقابل خویشتن خود و جامعه و امت خود مسئول میبیند و به زودی در روز رستاخیز جهانی حضرت، از لابلای مشکلات و سختیها و ستمها و بیدادها بیرون آمده و جلوهگری میکند. وقتی احساس و آگاهی به این دو امر در روان کسی به حد کمال برسد، و به عبارت دیگر عنصر دوم در او تحقق یابد، به آسانی و سادگی میتواند وارد مرحله سوم شود و عنصر سوم را تحقق بخشد.
عنصر سوم: جنبه رفتاری و عملی انتظار: اگر کسی بخواهد نمونه یک منتظرراستین باشد، باید پیوسته خود را پایبند احکام الهی نموده و دستوراتخداوند را بر دیگر علاقههای فردی و کارها و گفتارهای شخصی ترجیح دهد، و پیرویراستین برای حق و هدایت الهی باشد. در این صورت دستاورد او ارادهای قوی و نیرومند و اخلاصی راستین خواهد شد که او را آماده تشرف به حضور حضرت و پذیرش پارهای از مسئولیتهای روز موعود مینماید.
این رفتار برای هر کسی که ایمان به آن روز شکوهمند دارد، لازم و ضروری است، به هر اندازه که ایمان و اعتقاد داشته باشد، و اگر به تمام آن خصوصیات معتقد باشد، چنین رفتاری لازمتر است؛ به ویژه برای آن گروه از مسلمانانی که با دلیل و برهان برایشان ثابت شده است که حضرت مهدی نقشه عدالت جهانی و کامل خود را بر اساس دستوراتدیانت مقدسه اسلام پایهریزی خواهد کرد.
و اما آن مسلمان شیعهای که میداند امام و پیشوایش همزمان با اوست، و اعمال و رفتارش در معرض دید حضرت است و هر لحظه ممکن است به او بنگرد و کارهای زشت او باعث ناراحتی و تأسف حضرت میشود، او علاوه بر آنکه خود را آماده روز ظهور میکند، خود را در محضر آن حضرت دیده و در حضور او مسئولیت دارد و در تمام دوران زندگی مواظب است یک لحظه هم از فرمان آن حضرتسرپیچی نکند. این احساس خود موجب میشود که انسان زودتر به آن حد و درجه مطلوب برسد، که پیروزی در امتحان و آزمایش الهی و آمادگی برای روز موعود است[۲].
«یکی از عناوین مهم معرفتی در فرهنگ دینی، مسأله انتظار است که نباید آن را به عنوان یک امر متوسط و معمولی و یا در ردیف سایر مستحبات و اعمال مستحبی قرار داد؛ زیرا در منابع معرفتی اسلامی از جمله آیات، روایات و سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع)، انتظار یکی از ضرورتهای ایمانی هر مؤمنی در طول تاریخ دینی بشریت بوده است. در تبیین این مطلب، توجه به نکات ذیل اهمیت دارد.
استدلال به آیه صد و پنج انبیاء؛ خداوند متعال در آیه شریفه یکصد و پنجم سوره مبارکه انبیاء میفرماید: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۳] به عبارت دیگر، سؤال این است که آیا خداوند تبارک و تعالی فقط به عنوان یک خبر، وراثتصالحین بر زمین را در قرآن کریم مطرح میکند یا خیر؟ یعنی آیا این آیه شریفه، صرفاً بر این مطلب دلالت دارد که خدا در کتاب زبور بعد از کتاب ذکر(تورات)، نوشته است که صالحینوارثزمین هستند و دیگر هیچ.
پاسخ این است که این مطلب، یک اخبار صرف نیست، بلکه اخبار از وقوع یک واقعیت حتمی در جهان است؛ واقعیتی که تمام انبیاء عظام الهی (ع) وعده ظهور آن را دادهاند. وعده ظهور یک مصلح کل و منجیصالح در روی زمین. وعده تحقق غایت خلقت در روزی خاص و با شکوه. آری، بعثت یکایک انبیاء بزرگوار الهی (ع) برای این بود که هر یک از ایشان، بخشی از دین را برای مردم زمان خود بازگو کنند و در این خلال، به امت خویش متذکر میشدند که نه پیامرسانی آنها تمام حقیقیت دین است و نه عمل مردم بر طبق آن پیامها، غایت خلقت و مطلوب نهایی خداوند متعال به حساب میآید؛ بلکه قرار است که حقیقتدین، غایت خلقت و مطلوب نهایی خداوند در یک زمان خاصی در روی زمین محقق شود.
استدلال به آیه شریفه نهم صف؛ خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۴] مطابق این آیه شریفه، خداوند متعالرسول خویش را با بینات و هدایتها و معجزات و کتاب و اینها فرستاد تا تمام دین را برای تمام بشرحاکم گرداند. البته میان مفسرین در اینکه منظور از کلمه "کله" کل دین است یا کل بشر، اختلاف است، ولی هر دو نظر، مطلوب است. زیرا بدیهی است که کل دین برای کل بشر، در زمان هیچیک از پیامبران الهی (ع)، حتی در زمان رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین (ع) واقع نشده است، ولی به تصریح نصوص معتبر و شواهد مقبول، تمام انبیاء معظم (ع) حتی پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) از ابتدا به دنبال تحقق این هدف نهایی و مقدس بودند. به عبارت دیگر، تمام آن ذوات مقدسه، جزو منتظرین واقعی بودهاند. یعنی همان طور که انبیاء گذشته به نبوتپیامبر ختمی مرتبت (ص) بشارت میدادند، همانطور مغز اصلی این بشارت، ظهور حضرت حجت (ع) بوده است؛ بدین بیان که پیام اصلی بشارت تمامی پیامبران الهی (ع) این بوده است، که بعد از ظهورآخرین پیامبرخدا (ص) یکی از اولاد او که در میان تمام انبیاء (ع) معین و مشخص بوده که او از میان اولاد پیامبر خاتم (ص) مصلح کل است، ظهور خواهد نمود و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
نتیجه اینکه، مسئله انتظار یکی از عمیقترین مفاهیم دینی در میان تمامی ادیان الهی و از دقیقترین مباحث الاهیاتی و آخرالزمانی است و لذا نمیتوان آن را همانند یک عمل مستحبی دانست و یا در کنار یکی از مستحبات به حساب آورد.
نکته دوم: بایستههای انتظار واقعی از منظر روایات؛ آنطور که از روایات برداشت میشود، ایمان بدون انتظار، ایمان کاملی نیست؛ یعنی مؤمن بدون اینکه منتظر باشد، قطعاً به ایمان خویش توجه عمیقی نداشته و نخواهد داشت. یعنی ویژگی:
ایمان بدون انتظار: این گونه است که انسان، به حداقلها میاندیشد و قائل است که، تنها باید ایمان خویش را حفظ کرده و واجبات و محرمات را رعایت نماید؛ در این صورت روشن است که قطعاً انتظار در چنین افرادی، باعث تحرک و جنب و جوش نمیشود.
ولی ویژگی: ایمان به همراه انتظار: اینگونه است که انسان، به حداکثرها فکر میکند و معتقد است که: نه تنها باید ایمان خویش را حفظ کرده و واجبات و محرمات را رعایت نماید، بلکه به عنوان یک مسلمان و مؤمن، باید به دنبال تحقق مقصود خداوند متعال از خلقت آسمانها و زمین و ارسال رسل و انزال کتب باشد و امیدوار به رویت آن روز به اصلاح خود و جامعه میپردازد؛ در این صورت بدیهی است که، انتظار در چنین انسانی، باعث تحرک و جنب و جوش میشود و هرگز او را آرام نمیگذارد.
آری، انتظاری را که دین مبین اسلام از مسلمان و مؤمن میخواهد همین گونه انتظار است، نه انتظاری که انسان را منزوی کرده و بیاطلاع از اقدامات ضد دینی شیاطین نگه دارد و بدین روست که در روایات از قول پیامبر اکرم (ص) آمده است: «أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ[۵]؛ أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ[۶]؛ انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ[۷]؛ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ[۸]؛ أَفْضَلُ جِهَادِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[۹].
و یا این تعبیری که در کلمات امیرالمؤمنین (ع) هست که فرمودند: «انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ فَإِن أَحَب الْأَعْمَالِ إِلَی اللهِ عَز وَ جَل انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[۱۰]
و یا فرمایش امام سجاد (ع) که منتظران را برترین افراد زمان خود معرفی کرده و میفرمایند: «إِن أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کل زَمَان»[۱۲]
و یا کلامامام صادق (ع) که منتظران را اولیاءخدا معرفی فرموده و میفرمایند: «طُوبَی لِشِیعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیبَتِهِ وَ الْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ أُولَئِک أَوْلِیاءُ اللهِ الذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون»[۱۳]
یا روایت دیگری که از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «منْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ کانَ کمَنْ کانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ کانَ کالضارِبِ بَینَ یدَی رَسُولِ اللهِ (ص) بِالسیفِ»[۱۴]
آری انتظاری که در روایات مطرح شده، این نیست که منتظر طبق آن در خانه خود بنشیند و کاری نداشته باشد که بر سر اسلام و مسلمین چه میآید، یا این نیست که منتظر باید بیگانه باشد از اینکه دشمنان اسلام چه حرکات و تحرکاتی را ضد اسلام تدارک میبینند. زیرا اساساً در فرهنگ روایی، نام چنین عملی را انتظار نمیدانند و یا اصلاً این انتظار، مد نظر اهل بیت (ع) نیست. بله، انتظاری را که امام خمینی در فرمایشاتشان میفرمودند که: ارزش دارد انسان در مقابل ظلم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد که اینقدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد. ما تکلیف داریم آقا! اینطور نیست که حالا که ما منتظرظهور امام زمان(ع) هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانههایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم: عَجِّلْ عَلَی فَرَجِه "عَجِّل" با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او؛ و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید، همه با هم بشوید، إن شاءالله ظهور میکند ایشان[۱۵].
همین گونه انتظار است، نه انتظاری که انسان را منزوی کرده و او را بیاطلاع میخواهد از آن چه بر ضد دین واقع میشود.
بنابراین آن انتظاری که دارای ثواب زیادی است، انتظاری است که منتظر به دنبال تحقق کامل دین، برای تمام بشریت باشد. بله این همان انتظاری است که انسانمؤمن را به تأسیس و تشکیل حکومت اسلامی سوق میدهد.
نکته سوم: آسیب شناسی انتظار و منتظران؛ کسانی که تاریخ معاصر ایران را مطالعه کردند به خوبی میدانند که قبل از انقلاب اسلامی، گروهی بودند و هستند که با برداشتهای سطحی و غلط از برخی روایات، معتقد بودند که باید برای ظهور حضرت مهدی (ع)، فساد را در جامعه اسلامی و انسانی گسترش داد. در حالیکه این برداشت نه تنها یک ادعای عوامانه از مفاهیم دقیق دینی است، بلکه قویاً به نظر میرسد القایی باشد که از ناحیهدشمنان اسلام بر مسلمین وارد شده است؛ زیرا یکی از توطئههایی که دشمنان اسلام دارند، تحریف مفاهیم عمیق و ریشه دار اسلامی است.
نکته چهارم: تبیین مراتب انتظار نسبت به منتظران؛ بنابراین طبق بیانی که برای انتظار ذکر شد، منتظر به مقدار درکی که از مفهوم انتظار دارد، در یک تقسیم بندی، دارای مراتب مختلفی است که عبارتند از:
نکته پنجم: انکشاف آثار واقعی انتظار، پس از زمان ظهور؛ بدیهی است که تحقق کامل حاکمیتدین و کمال دینداری، بعد از زمان ظهور حضرت مهدی (ع) ظاهر میشود و این حقیقت انتظار است، خواه اسم آن را مدینه فاضله بگذارند و خواه اسم آن را جامعه پر از عدل و داد بگذارند و یا نام دیگری برای آن انتخاب کنند و این، از خصوصیات دین مبین اسلام است؛ چرا که دین اسلام، دین جامع و کاملی است که تمام ابعاد آن در جامعهزمان ظهور محقق شود. همچنانکه در برخی از روایات به این واقعیات اشاره شده است و ویژگیهایی برای آن دوران بر شمرده شده است که عبارتند از:
ویژگی اول: برقراری عدالت و رفع ظلم؛ به عنوان مثال پیامبر اکرم (ص) در تبیین ویژگی آن زمان به عدم وقوع ظلم و برقراری قسط و عدل بین مردم اشاره فرموده و میفرمایند:«الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی تَکونُ لَهُ غَیبَةٌ، اذا ظهر یملأ الأرض قسطاً و عدلا کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[۱۶]
البته به نظر میرسد گسترش عدالت و قسط، تنها یک برگ از زمان ظهور باشد و برگ دیگر آن، این است که در آن موقع، دیگر به کسی ظلم نمیشود و اساساً به صورت عادی امکان ندارد که انسانی به انسان دیگر ظلم نماید.
ویژگی دوم: برقراری نظم و امنیت؛ امام علی (ع) درباره ویژگی آن زمان میفرماید: «تَمْشِی الْمَرْأَةُ بَینَ الْعِرَاقِ وَ الشامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیهَا إِلا عَلَی نَبَاتٍ وَ عَلَی رَأْسِهَا زَنْبِیلُهَا[زینتها] لَا یهَیجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُهُ»[۱۷]
ویژگی سوم: تکامل انسان از حیث اخلاقی و عقلانی؛ امام باقر (ع) آن زمان را، زمان اوج تکامل انسان از حیث اخلاقی و عقلانی معرفی کرده و میفرماید: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللهُ یدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ»[۱۸]
ویژگی چهارم: گشایش ابواب علم؛ امام صادق (ع) آن زمان را دوران اطلاع مردم از علوم جدید و گشایش ابواب علم معرفی کرده و میفرمایند: «العِلْم سَبْعة و عِشْرون حَرْفاً، فَجَمیع ما جاءت بِه الرُسُل حَرْفان فَلَم یعْرف الناس حتی الیوم غَیرِ الحَرْفین فَإذا قام قائِم أخرج الخَمْسة و العِشْرون فَبثها فی الناس»[۱۹].
ویژگی پنجم: محو عصیان و معصیت الهی؛ امام صادق (ع) در تبیین ویژگیهای آن دوران به عدم انجام گناه در آن زمان که رکن رکین عبودیت الهی است، اشاره فرموده و میفرمایند: «وَ لَا یعْصُونَ اللهَ عَز وَ جَل فِی أَرْضِهِ»[۲۰]
یعنی آن زمان، زمانی است که تمام نقاط زمین رویش دارد؛ برای این که گناه نمیشود؛ زیرا بشر به حدی رسیده که دیگر به خویش اجازه گناه نمیدهد، هر چند ممکن است مواردی نیز وجود داشته باشد که برخی از افراد گناه کنند، لکن سخن در آن است که در آن زمان، نوع بشر به مرحلهای میرسد که دیگر بین خود و خداگناه نمیکند.
ویژگی ششم: اوج تکامل دینی؛ یکی دیگر از ویژگیهای دوران ظهور، رشد شخصیتی مردم از حیث عبادی است؛ چرا که بشر تا قبل از ظهور، به درستی نمیتواند خدا را عبادت کند. به عبارت دیگر، در طول تاریخبشریت، عبادتخدا همواره یکی از متغیراتی بوده که اعصار مختلفی را پشت سر گذارده، تا به زمان رسول خدا (ص) رسیده است. در آن زمان، مسلمین با تربیتی که اسلام به عنوان آخرین دین و نبی مکرم اسلام (ص) به عنوان آخرین پیامبر و ائمه اطهار (ع) به عنوان آخرین هادیان الهی مربی آن بودند، به خوبی توانستند خدا را عبادت کنند؛ عبادتی که در میان شرایع الهی، هیج سابقهای نداشت و برترین نوع عبادت به حساب میآمد؛ از این رو، دیگر کسی نمیتواند مانند مسلمین، خدا را عبادت کند، لکن کاملترین نوع عبادت، در زمان ظهور اتفاق میافتد، زیرا در آن زمان، همه چیز به خصوص دین و عبادت، در مرحله اعلای خود قرار میگیرد و این همان امری است که دین مبین اسلام به دنبال آن است. بر این اساس، کسانی که دین را در زمان ظهور، صرفاً امری شخصی و فردی معنا میکنند، واقعاً از مفاهیم و مبانی صحیح دینی بیاطلاعند.
«جامعه منتظر، تمدنش اسلامی و برگرفته از قرآن مجید و براساس: ﴿تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا﴾[۲۲] و ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾[۲۳] و «...لَا فَضْلَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى عَجَمِي...»[۲۴] و هدایتهای وحیانی و قرآنی است.
جامعه منتظر، زنده، قوی و قدرتمند، شجاع، صادق، خودکفاء ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾[۲۵] و ﴿أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ﴾[۲۶] در جامعه منتظر، زن و مرد، مسلم و مسلمه، مؤمن و مؤمنه، منتظر و منتظره باهم در تشکل هویت اسلامی تشریک مساعی دارند. در این جامعه، بانوان کرامت ویژه و خاص دارند و با مردان بیگانه اختلاط ندارند. جامعه منتظر، جامعهحجاب و عفت و پارسایی و پرهیز از ملاهی و مناهی است. اینها و دهها ویژگی پسندیده دیگر از امتیازات جامعه منتظرظهور است. البته هرچه روحانتظار در جامعه بیشتر دمیده شده باشد، این امتیازات در آن ظاهرتر است»[۲۷].
در این مأموریت، از امکانات و وسائل عادی استفاده میشود و بنا نیست با اعجاز و اعمال خارقالعاده فوق بشری، به اهداف مورد نظر که در برپایی حکومت عدل جهانی خلاصه میشود، دست یافت.
با کمی تأمل در این سه مطلب معلوم خواهد شد که کاملترین شکل انتظار عملیامام زمان (ع) تشکیل حکومت اسلامی به رهبریفقیهعادل، آگاه، مدیر و مدبر است؛ زیرا برچیدن بساط ظلمحاکم بر جهان به وسیله امام زمان (ع) و یارانش، به وسیله معجزه صورت نخواهد گرفت، بلکه طبق روشهای متعارف و جاری در جوامع انسانی و با استفاده از امکانات عادی تحقق میپذیرد. و اگر به این نکته توجه کنیم که به طور طبیعی، نهضتی که هدفش براندازی ظلم در سراسر جهان باشد با مقاومت شدید و یکپارچه قوای شرک و ظلم روبرو خواهد شد و کلیه قدرتمندان ظالم و سردمداران جنایت و تبعیض در جامعه بشر، به طور جمعی به مخالفت با آن خواهند پرداخت و از کلیه امکانات خود برای نابودی چنین نهضتی -و لااقل ایجاد مانع بر سر راه پیشرفت آن- استفاده خواهند کرد، این نتیجه به دست خواهد آمد که بدون تشکیل حکومتی با مشخصات زیر، آغاز چنین نهضتی امکانپذیر نیست:
حکومت مزبور بتواند با پیاده کردن نظام اسلامی در همه ابعادش، اذهان عمومی جهانیان را برای پذیرش نظام حکومت اسلامی آماده کند و با ارائه یک نمونه عینی، امکان تحقق ارزشهای متعالی نظام اسلامی را در عمل به اثبات رساند.
حکومت مزبور بتواند امکانات مادی و معنوی مورد نیاز نهضت جهانی ولی عصر (ع) و نیز نیروها و افراد لازم را برای چنین برنامه عظیم و گستردهای فراهم و آنان را برای اجرای مأموریتهای بزرگ آماده سازد. حکومتی که مشخصات مزبور را دارا باشد، همان حکومت اسلامی به رهبریفقیهآگاهبا کفایت است و با تشکیل و حمایت همه جانبه از چنین حکومتی، انتظار عملی و حقیقی امام زمان (ع) تحقق مییابد»[۲۸].
«گروه محکم و استوار: نخستین چیزی که در این قشر جلب نظر میکند، صلابت، نیرومندی و استواری آنان است. بنابراین آنان قوی و نیرومند هستند و زمین را برای ظهور امام (ع) آماده میسازند. محمد بن یعقوب کلینی ذیل آیه ﴿فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ﴾[۲۹] آورده که: امام صادق (ع) "بندگان سخت نیرومند" را به همین قشر تفسیر کرده است. در روایتی از این گروه، با عنوان «قُلُوبَهُمْ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ، لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ»[۳۰] توصیف شده است.
ایشان با آنکه دارای "دل" هستند و طبیعتدل، نرمی و رأفت است؛ لیکن این دلها در رویارویی با طاغوتها و ستمگران، به تکههای آهن بدل میشوند که دیگر نرمی و رقت نمیشناسند. صلابت و نیرومندی، از ویژگیهای نسلهایی است که خدای تعالی مسؤولیت تغییر [نظامهای اجتماعی] و ایجاد انقلاب را به دوش آنان گذاشته است. همچنین این دو صفت از ویژگی نسلهایی است که خدای تعالی، آنان را در گردنههای بزرگ تاریخ برای انتقال مردم از مرحلهای به مرحله دیگر، برگزیده و گروه زمینهسازان، دارای این ویژگیها است.
این نظام، از یک سری معادلات و موازنههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و خبری دقیق شکل گرفته است. همچنین این نظام از رژیمهای سیاسی تشکیل یافته که به عنوان عضو یک خانواده جهانی محسوب میشوند و مجموعهای از خطوط قرمز و سبز و زرد در میان آنها در زمینه حوادث، امتیازها، تنظیم نقشها، تقسیم درآمدها، بازار و منابع ثروت و مناطق نفوذ وجود دارد.
این مجموعه پیچیده، قدرتهای بزرگ را به سلطه بر دنیاقادر ساخته است؛ همانطور که یک اهرم[۳۱] کوچک، انسان را در جابهجایی اجسام سنگین با کمترین حرکت، توانا میسازد. ازاینرو نظام جهانی، قبل و بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، همچنان نزد همگان احترامش را حفظ کرده است؛ زیرا هر یک از آنان، به قدر گستره و توان خویش از این نظام بهره میبرد. این جوانان (زمینهسازان ظهورامام عصر (ع))، به سادگی و بیهیچ تردیدی، این خطوط قرمز را زیر پا میگذارند و معادلات و موازنههای مورد توافق را بر هم میزنند. همچنین استقرار، توازن و شوکت جهانی این رژیمها و سازمانهای بینالمللی را بیاعتبار میسازند.
این سازمانها و رژیمها، نه قدرتسلطه بر این جوانان را دارند و نه تواناییتحمل یا دفعشان را؛ زیرا بیشترین توان این حکومتها و هیبت جهانیشان، در رویارویی با حکومتها و سازمانهایی همانند خودشان است و آخرین سلاح آنان قتل، زندان، شکنجه و تبعید است؛ حال آنکه این جوانان از هیچیک از این امور نمیهراسند.
ازاینرو، وصفی که در روایت درباره این گروه به کار رفته، بسیار دقیق است: «لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»؛ "آنان را تندبادها نمیلرزاند، از نبرد دلتنگ و ملول نمیشوند و نمیهراسند، و بر خداتوکل میکنند و عاقبت [نیک] از آن پارسایان است". بیگمان آنکه [در دل] هراسی ندارد، از نبرد خسته و دلتنگ نمیشود و تندبادها او را تکان نمیدهد. نیرو و امتیاز اینان در آن است که نمیهراسند و دشواری اینها از دیدگاه حکومتها و قدرتهای بزرگ، در همین نکته نهفته است»[۳۲].
«منتظران راستین، کسانیاند که هماره در قلمرو اندیشههای نظری، در مدار تعلیم کتاب و حکمت سِیر کنند و در منطقه انگیزههای عملی در محور تزکیه و تطهیرروح از یک سو و تحصیل حبّ آل عصمت و مودّت اهل طهارت(ع) از سوی دیگر، سفر نمایند تا به هجرت از جهلعلمی و جهالت عملی کامیاب گردند. غرض آنکه کسی میتواند منتظر لبریز شدن مرز و بوم زندگیجامعه از عدل و قسط باشد که جان وی، مملو از دادخواهی و روح او مشحون از عدل پروری باشد. به طوری که نه سلطهگر باشد، نه سلطهپذیر؛ نهادینه نمودن چنین فرشتهخویی، مرهون جزم علمی و عزم عملی مستمر است»[۳۳].
شناختپروردگار: خداوند متعال، فلسفه اساسی آفرینشانسانها را عبادت و بندگی معرفی فرموده است؛ آنجا که میفرماید: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ﴾[۳۵]؛ جن و انس را جز برای اینکه عبادت کنند، خلق نکردم. این امر مهم زمانی پدید میآید که شناختانسانها به آن ذات مقدس، فراهم آید و پس از آن راه رشد، هموار و موانع بر طرف میشود. زمینهسازان ظهور و یاران امام مهدی(ع)، که خداوند را آن گونه که شایسته است میشناسند. حضرت علی(ع) شناخت والای خداوند را در چنین افرادی، چنین وصف فرموده است: «"رِجالٌ مُؤمِنُونَ عَرِفُوا اللهَ حَق مَعرِفَتِهِ وَهُمْ اَنْصارُالمَهْدِی فِی آخِرِ الزمانِ"»[۳۶]؛ مردانی مؤمن که خدا را چنان که شایسته است شناختهاند و آنان، یاران مهدی(ع) در آخرالزمانند. امام صادق(ع) قلبهای این گروه را بسان پولاد دانسته، میفرماید: «"رِجالٌ کَاَن قُلُوبَهُم زُبُرُ الحَدِیدِ لایَشُوبُها شَکٌ فِی ذاتِ اللهِ اَشَد مِنَ الحَجَرِ…"»[۳۷]؛ آنان مردانیاند که دل هایشان گویا پارههای آهن است، هیچ تردیدی نسبت به خداوندقلب هایشان را نیالاید و قلب هایشان از سنگ استوارتر است.
شناخت امام زمان(ع): یکی از ویژگیهای مهم زمینهسازان ظهور، شناختحضرت مهدی(ع) است. البته شناخت امام در هر زمان بر پیروان، لازم و ضروری است؛ ولی آنچه شناختامام دوازدهم را از اهمیتی دو چندان برخوردار میسازد، شرایط ویژه او (مثل ولادت پنهان، زندگی پنهانی، امتحانات سخت و دشوار، و…) است. امام خویش را به بهترین وجه میشناسند و این شناخت آگاهانه در تمام وجودشان رسوخ کرده است. بنابراین زمینهسازی برای ظهور آن حضرت، بدون شناخت آن بزرگوار امکان پذیر نخواهد بود. در روایات آمده است: «"… مَنْ مَاتَ وَلَمْ یَعرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَهً جَاهِلیهً"»[۳۸]؛ هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلی خواهد مرد. امام صادق(ع) فرمود: «"…اِعرِفْ اِمامَکَ فَاِذا عَرَفْتَهُ لَمْ یَضُرکَ؛ تَقَدمَ هَذا الامرُ اَمْ تَأَخرَ… فَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ کانَ کَمَنْ هُوَ فِی فُسْطاطِ القائِمِ"»[۳۹]؛ امام زمان خویش را بشناس، پس وقتی او را شناختی، پیش افتادن و یا تأخیر این امر (ظهور)، آسیبی به تو نمیرساند… پس هر آن کس که امام خویش را بشناسد، مانند کسی است که در خیمهقائم(ع) باشد. حضرت مهدی(ع) هر چند در پس پرده غیبت است؛ ولی هرگز جمال وجودش برای انسانهای مهدیباور و مهدییاورپنهان نبوده است. اگر معرفت به آن حضرت نباشد، دیدن ظاهری ایشان نیز سودی در بر نخواهد داشت؛ چنان که کسانی بودند که همواره جمال دلنشین پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) را زیارت میکردند، ولی بهره معرفتی چندانی از آن اسوههای آفرینش نمیبردند. امام صادق(ع) فرمود: «"… وَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ ثُم ماتَ قَبْلَ اَنْ یَقُوْمَ صاحِبُ هَذا الاَمرِ کانَ بِمَنزِلَهِ مَنْ کانَ قاعِداً فِی عَسْکَرِهِ لا بَل بِمَنزِلَهِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوائِهِ"»[۴۰]؛ هر آن کس که امامش را نشناسد و پیش از قیامصاحب این امر از دنیا برود، بسان کسی است که در سپاه آن حضرتخدمت گزاری خواهد کرد؛ نه بلکه مانند کسی است که زیر پرچم آن حضرت است. امام صادق(ع) با تأکید، شیعیان را به شناخت خداوند، پیامبر و حجتهای الهی فرا خوانده، از جمله در دوران غیبتخواندن دعای زیرا را سفارش فرموده است: "اَللهُم عَرفْنی نَفْسَکَ فَاِنکَ اِنْ لَم تُعَرفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیکَ، اَللهُم عَرفْنی رَسُولَکَ فَاِنکَ اِنْ لَمْ تُعَرفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجتَکَ، اَللهُم عَرفْنی حُجتَکَ فَاِنکَ اِنْ لَمْ تُعَرفْنی حُجتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی"[۴۱]؛ خدایا! خود را به من بشناسان. پس همانا اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نمیشناسم. پروردگارا! فرستاده ات را به من بشناسان پس به درستی که اگر پیامبرت را به من نشاسانی حجتت را نمیشناسم. خداوندا! حجت خود را به من بشناسان، پس اگر حجت خود را به من نشناسانی از دینم گمراه شدهام.
۲. ویژگیهای رفتاری: در این بخش به اموری اشاره میشود که نمادهای رفتاری یک منتظرتوانمند است. این ویژگیها به طور عمده تحت عنوان "اطاعت محض از خداوند و اولیای او" گرد میآیند؛ زیرا شناخت خداوند و امام زمان(ع) و اعتقاد به آنان، باید عملی شود و تبلور حقیقی آن در اطاعت محض از آن انوارپاک ظاهر گردد. همسو کردن رفتارها، نیتها و جهت گیریها، طبق خواست رهبرالهی، از مهمترین ویژگیهای رهروان راستین است و این به خوبی در یاران امام مهدی(ع) وجود دارد. اگر کسی در مرحله شناخت، در حد ممکن معرفت کسب کرد، در مرحله اطاعت دچار تردید نخواهد شد. اگر کسی در آن مرحله دچار تردید و یا نقصان معرفتی باشد، در مرحله اطاعت هرگز پیرو خوبی نخواهد بود. امروزه که حضرت مهدی(ع) در پس پرده غیبت است، باید به اراده و فرمانش گردن نهاد و اگر کسی اکنون از دستورات آن حضرتاطاعت کند، در زمان ظهور نیز چنین خواهد بود. رسول گرامی اسلام(ص) در اینباره فرمود: «"طوُبی لِمَنْ اَدرَکَ قائِمَ اَهلِ بَیْتی وَ هُوَ مُقتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِیامِهِ یَتَولی وَلیهُ وَیَتَبرأُ مِنْ عَدُوهِ وَیَتَوَلی الاَئِمهَ الهادِیَهَ مِنْ قَبْلِهِ اوُلئِک رُفَقائی وَ ذَوُو وُدی وَ مَوَدتی وَاَکْرَمُ اُمتی عَلَی"»[۴۲]؛ خوشا به حال کسی که، قائم اهل بیت مرا درک کند؛ حال آنکه پیش از قیام او نیز پیرو او باشد. با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و با رهبران و پیشوایانهدایتگر پیش از او نیز دوست باشد. اینان همنشین و دوستان من و گرامیترین امت من، در نزد من هستند.
آمادگی روحی و روانی: اساسیترین ویژگی در بخش رفتار ایجاد "آمادگی روحی و روانی" در خود است. برای درکزمان ظهور حضرت مهدی(ع). این امرِ مهم، فقط با عمل به واجبات و ترک محرمات حاصل میشود. زمینهسازراستین به خوبی میداند که محبوبترین کارها نزد امام زمان، "انجام واجباتدینی" و "ترک محرمات" است. او به درجهای از ایمان میرسد که توفیق در عمل به واجبات و ترک کارهای حرام را بهترین لذتهای زندگی میداند. پیشوایان معصوم(ع) نیز هرگاه از حالت انسانهای دوران غیبتت یاد میکردند، به مناسبت، از انجام واجبات و پروای الهی سخن میگفتند. امام صادق(ع) میفرماید: «"إِن لِصَاحِبِ هَذَا الأَمرِ غَیبَه فَلیتقِ اللهَ عَبدٌ وَ لیتَمَسک بِدِینِهِ…"»[۴۳]؛ همانا برای صاحبِ این امر، غیبتی است؛ پس باید انسانتقوا پیشه نماید و به دین خود چنگ زند…. کسانی که صاحبآمادگی روحی و روانی بالایی نشوند، هرگز نمیتوانند یار و یاور خوبی برای آن حضرت باشند؛ چرا که آنان با کمترین فشاری که برایشان وارد میشود، عرصه را خالی میکنند. بیگمان برای حضرت مهدی(ع) یارانی هست که قوت و قدرت بالای روحی و روانی دارند تا بتوانند بر دشمنان چیره شوند. لازم به یادآوری است که افزون بر انجام واجبات و ترک محرمات "رعایت آموزههای اخلاقی" نیز اهمیت والایی دارد، امام صادق(ع) در اینباره میفرماید: «"… مَن سُر أَن یکُونَ من أَصحَابِ القَائِمِ فَلینتَظِر وَ لیعمَل بِالوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الأخلَاقِ وَ هُوَ مُنتَظِر…"»[۴۴]؛ هر کسی که شادمان میشود از اینکه از یاران قائم باشد، پس باید منتظر باشد، پرهیزگاری پیشه کند و نیکوییهای اخلاق را انجام دهد؛ در حالی که منتظر است…. پروای الهی در همه زمانها واجب است؛ اما به دلیل شرایط خاص، در دوران غیبت اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این زمان عوامل فراوانی دست به دست هم داده تا انسانها را به بیراهه بکشاند و گمراه سازد.
آمادگی نظامی: کسب قدرت و قوت برای مقابله با تهدیدهای دشمنان، همواره مورد تأکید آموزههای دینی بوده است. قرآن کریم با صراحت تمام بر این مهم تأکید میکند: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ﴾[۴۶]؛ و در برابر آنها تا میتوانید نیرو و اسبهای سواری آماده کنید تا دشمنانخدا و دشمنان خود و جز آنها که شما نمیشناسید و خدا میشناسد را بترسانید. این آموزه اگر چه مربوط به همگان و همه دوران هاست؛ اما با توجه به حساسیت دوران غیبت و آستانه ظهور، این آمادگی اهمیت فراوانی دارد. یکی از نمودهای زمینهسازیتوانمند، آمادگی جسمانی برای حضور در زمان ظهور است. امام صادق(ع) دربارۀ ویژگیهای یاران امام مهدی(ع) میفرماید: «"… فَإِن الرجُلَ مِنهُم یعطَی قُوهَ أَربَعینَ رَجُلاً وَ إِن قَلبَهُ لَأشَد مِن زُبَرِ الحَدِیدِ وَ لَو مَروا بِجِبَالِ لَقَطَعُوهَا لَا یکُونَ سُیوفَهُم حَتی یرضَی اللهُ عَزوَجَل"»[۴۷]؛ مردی از اصحاب او تواناییچهل مرد را دارد و قلب او از پاره آهن استوارتر است و اگر بر کوههای آهن بگذرند، آن را بر کنند و شمشیرهای خود را در نیام نکنند تا آنکه خدای تعالیخشنود گردد. این روایت بیانگر این مطلب است که افرادی که ادعای انتظار و زمینهسازی دارند، هرگز نباید دچار تن پروری و سستی شوند. حضرت مهدی(ع) پس از اتمام حجت با جهانیان به ناگزیر با معاندان و دشمنان، جنگ خونینی کرده و همانند جد بزرگوار خود، برخورد شدیدی با آنان خواهد داشت. از روایات استقاده میشود که او در این مواجهه از یاران خود نیز استمداد میطلبد و آنان نیز در نهایت شجاعت به صف مبارزه خواهند پیوست. حال چنین یارانی، میبایست پیش از ظهور فراهم آیند و این ممکن نیست مگر با افزایش توان و قدرت جسمانی در عصر انتظار. چنانچه تمامی منتظران به این امور مهم و اساسی توجه لازم را داشته باشند، بدون تردید نقش مؤثری برای درکدوران ظهور ایفا خواهند کرد. سخن را در این بخش با کلامینورانی از امام صادق(ع) در وصفیاران خاصحضرت مهدی(ع) به پایان میبریم: مردانی که گویی قلب هایشان مانند پارههای آهن است. هیچ چیز نتواند دلهای آنان را نسبت به ذات خداوند گرفتار شک سازد. سختتر از سنگ هستند. اگر بر کوهها حمله کنند، آنها را از هم خواهند پاشید… گویی که بر اسبان خود، مانند عقاب هستند. بر زین اسب امام دست میکشند و از این کار برکت طلب میکنند. گرد امام خویش میچرخند و در جنگهاجان خود را سپر او میسازند و هر چه او بخواهد، برایش انجام میدهند. مردانی که شبها نمیخوابند؛ در نمازشان همهمهای چون صدای زنبور عسل دارند. شبها بر پای خویش ایستاده و صبح بر مرکبهای خود سوارند. پارسایان شباند و شیران روز. اطاعت آنان در برابر امامشان، از اطاعت کنیز برای آقایش زیادتر است. مانند چراغها هستند… گویی که دل هایشان قندیل است. از ترسخدا بیمناک و خواهان شهادتاند. تمنایشان شهید شدن در راه خداست. شعارشان این است: "ای مردم! برای خون خواهیحسین به پا خیزید." وقتی حرکت میکنند، پیشاپیش آنان به فاصله یک ماه ترس و وحشت حرکت کند، آنان دسته دسته به سوی مولا میروند. خدا به وسیله آنان، امامراستین را یاری میفرماید[۴۸][۴۹][۵۰].
«بر اساس بینشالهی، منتظران واقعی علاوه بر اینکه خود را از نظر فکری، علمی و اخلاقیاصلاح میکنند و قلب و دل خود را به صفات پسندیده زینت میدهند، در برابر نابسامانیهای اجتماعی نیز ایستادگی میکنند و به امر معروف و نهی از منکر به عنوان یک فریضه مهم الهی که تحقق سایر دستوراتخدا به آن بستگی دارد، مینگرند و معتقدند که باید در راه اصلاح جامعهتلاش کرد، چون اصلاحاتاجتماعی هر چند به صورت جزئی و آرام آرام صورت گیرد، به نوبه خود در پیروزی به نظر نهایی حق مؤثر است و حرکت تاریخ را به سود طرفداران حق، جهت میدهد. به نظر آنها ظهور حضرت مهدی (ع) حلقهای است از حلقههای مبارزه حق بر علیه باطل که در طول تاریخ استمرار داشته و این آخرین حلقه آن مبارزه است که به پیروزی نهایی حق میانجامد. سهیم بودن یک فرد در این کار بزرگ بستگی به این دارد که وی در عمل جزو گروه حق طلبان باشد و بر ضد باطل با نهایت تلاش، ستیز کند.
بنابراین، انتظار چنین تحوّلی مستلزم یک جهاد وسیع و دامنهدار است که سراسر گیتی را در بر گیرد، چون منتظر به کسی اطلاق میشود که از وضع موجود ناراحت حاصل است و برای تحقق وضع بهتر تلاش میکند. برای مثال، بیماری که منتظر است بهبودی کند و از بیماری خود در رنج است، برای رسیدن به وضع مطلوب، تلاش میکند که خود است را به پزشک ماهری برساند و طبق دستور او عمل کند. پس انتظار واقعی دارای دو عنصر است، یکی عنصر نفی و دیگری عنصر اثبات. عنصر نفی، همان بیگانگی با وضع موجود و عنصر اثبات، تلاش جهت رسیدن به وضع بهتر است.
این دو جنبه اگر در عمق جانانسانرسوخ کند، منشأ دو رشته اعمال خواهد شد. این دو رشته اعمال عبارت است از: خودسازی و تزکیه نفس و ایجاد آمادگی جسمی و روحی جهت تحقق آن تحول بزرگ و فراگیر از یکسو و مبارزه با عوامل فساد و ظلم و گناه و آلودگی از سوی دیگر. روایات بسیاری که در رابطه با انتظار فرج وارد شده، ممکن است اشاره به مراحل متفاوت انتظار فرج باشد، چون همان طور که میزانفداکاریمجاهدانراه خدا در یاری دینحق با هم متفاوت است، میزانانتظار و خودسازی و آمادگیمنتظران نیز درجات متفاوتی دارد. روشن است کسی که در خیمه رهبر آن انقلاب بزرگ جای دارد، نمیتواند یک فرد غافل و بیتفاوت باشد؛ آنجا جای هر کسی نیست، جای کسانی است که در اوج خود سازی و آمادگی جسمی و روحی قرار دارند. آنان باید بهترین افراد روی زمین باشند.
سعی کنیم با توجه و یاری جستن از خداوند و توسل به ائمه(ع) خصوصاً اماممنتظر(ع)، خود را از محیط آلوده نجات دهیم و از طرفی سعی کنیم که محیط را دگرگون کنیم و در آن اثر مثبت بگذاریم؛ مثلاً با امر به معروف و نهی از منکر با عمل یا با زبان. از طرف دیگر، سعی کنیم صفات منتظران را در خود ایجاد کنیم و در هر لحظه خداوند را شاهد بر اعمالمان بدانیم، که این بهترین راه برای خوب ماندن است»[۵۵].
«جامعه منتظر در عصر غیبت کبری، با شناخت از وظایف خود، از امتحانات سر بلند و موفق بیرون میآید. امام سجاد (ع) در روایتی، سه اصل را برای منتظرانمهدی در عصر غیبت بیان فرموده است: « إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ... الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً»[۵۶].
« إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ: إِحْدَاهُمَا تَطُولُ حَتَّى يَقُولَ بَعْضُهُمْ: مَاتَ، وَ بَعْضُهُمْ يَقُولُ: قُتِلَ، وَ بَعْضُهُمْ يَقُولُ: ذَهَبَ فَلَا يَبْقَى عَلَى أَمْرِهِ مِنْ أَصْحَابِهِ إِلَّا نَفَرٌ يَسِيرٌ»[۵۸]؛ برای وجود مبارکحجّتخدادو غیبت است: یکی از آن به اندازه طولانی میشود که انسانها درباره او به تردید قرار گیرد. برخی گوید: مهدی از دنیا رفته، عدهای دیگر، گوید: کشته شده؛ اما دستهای هم گوید: غیبت او گذشته و گروه اندکی درباره مهدی ثابت و معتقد میماند.
از طریق دیدار حضوری با برخی افراد واجد شرایط که یا خود حضرت به دیدارشان میروند یا آنها توفیق تشرّف به محضر حضرت پیدا میکنند. متقابلاً از طرف جامعه منتظر و افرادش، این روابط به اشکال گوناگون و فراوانی ابراز میشوند از جمله:
چنین سنتی در مورد حضرت حجت(ع) نیز جاری است و حضرت با یاوران خاصش فعالیت خود را آغاز خواهد کرد[۶۶].
به دلیل پدیده انتظار و لزومآمادگی و پرورش افراد زبده و زمینهساز و پا به رکاب، بهطوری که هر آن، حضرتظهور کند، بتوانند در سریعترین زمان ممکن در خدمتحضرت باشند، جامعه منتظر عموماً و افراد معینی از آن بهطور خاص، درصدد کسب آمادگیهای لازم هستند؛ آمادگیهای فکری -اعتقادی و روحیهای -رفتاری.
با توجه به آنچه در برخی احادیث آمده است، چنین آمادگیهایی در مناطقی مانند قم[۶۷]، ری، یمن و طالقان علیالقاعده باید بیشتر باشد. گروههایی محکم و استوار با درجه بالایی از ایمان و روحیه جهادی دارای تشکلهایی اداری، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی که بتوانند در سریعترین زمان ممکن، بیشترین کارآیی را داشته باشند.
طبیعی است چنین افرادی از جامعه منتظر سر برمیآورند و چنین زمینههایی در آن جامعه وجود دارد. پالایش درون، رشد نیروی مقاومت در برابر ناملایمات، مراقبت دایمی، احساس حضور در پیشگاه حضرت، سلامتاخلاقی، منحل نشدن در فساد پیرامون، پایداری در برابر رهبریهای ناسالم، مقابله با تحریف و تخریب و آسیبهای وارد بر پدیده انتظار و جامعه منتظر از جمله اموری است که در گروه یاورانآشکار و مشهود خواهد بود.این زمینهسازان و یاوران خاص علاوه بر آنکه محصول و برآیند جامعه منتظر هستند، در آن جامعه اثر میگذارند و موجبات تعالی بیشتر آن را فراهم میکنند.
۳. پویایی و متکامل بودن جامعه منتظر: نتیجه وجود دو ویژگی پیشین، از طرفی، تحقق جهتگیری خاص جامعه منتظر به سمت اهداف متعالی است که در نهایت، این جامعه پس از ظهور حضرت حجت(ع) به آن سمت حرکت خواهد کرد. از طرفی دیگر، جامعه منتظر، پویایی و تکامل بسیار پرشتابتر در مقایسه با جوامع سالم و پویایی غیرمنتظره داشته باشد. دلیل این مطلب روشن است. وقتی جامعهای از دل و جان به وضعیت آرمانی خود (جامعه جهانیحضرت مهدی(ع)) معتقد بود، درصدد شناخت کامل و دقیق آن برمیآید، راهها و مراحل رسیدن به آن را شناسایی و موانع را برطرف خواهد کرد.
بدین ترتیب، هدفمندی و ایدهآل را نصب العین خود قرار دادن، در کنار عوامل پیشین همراه با امدادهای الهی سبب حرکت پرشتابتر جامعه بهسوی کمالات و آرمانهای مطرح در جامعهپس از ظهور خواهد شد»[۶۸].
«اضطرار به حجت:منتظر واقعی کسی است که از همه دادرسان دنیویدل بریده و به دنبال پناهگاهی الاهی در سایه حکومت جهانیولی الله به انتظار نشسته است و در نهایت نیاز و اضطرار به حجت به سر میبرد. اگر منتظران به چنین مرحلهای برسند، همه یکصدا خواهان تشکیل مدینه فاضله موعودی خواهند بود که باعث آمادگی یاری و جانبازی در رکاب حضرت برای رسیدن به اهداف والای او میباشد. ازاینرو، کسانی که اضطرار به ولی را احساس کردهاند، میتوانند از مال و جان خود بگذرند و در برابر همه تمایلات مادی خویش ایستادگی کنند. بنابراین، نیاز و اضطرار به حجت از مؤلفههای اصلی انتظار و مایه پایداری در برابر تمام تمایلات و جذبهها در مسیر انتظار است.
اندیشهصبر و پایداری: آموزه صبر و پایداری در راه آرمان جهانی موعود و روحیهاستقامت تا رسیدن به این هدف، از مهمترین مؤلفههای انتظار است و چهبسا بتوان صبر و مقاومت را بنمایه اصلی انتظار دانست؛ به نحوی که با از دست رفتن صبر و پایداری در امری، انتظار آن بیمعنی است. در بسیاری از روایات، صبر و انتظار فرج در کنار هم آمده است[۷۳]. در تعدادی از روایات، با تعبیر « انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ»، گویا صبر، جانمایه انتظار دانسته شده و برخی دیگر، انتظاری را عبادت شمرده شدهاند که با صبر محقق شده باشد: "انتظار فرج همراه با صبر عبادت است"[۷۴]. امام رضا(ع) همراهیصبر با انتظار را بسیار نیکو و حسن دانستهاند:" صبر همراه با انتظار فرج چه نیکوست"[۷۵]. صبر و مقاومت در برابر مشکلات و اذیتهایی که مؤمن در راه انتطار ظهورتحمل میکند، برترین عبادت شمرده شده[۷۶] و پاداش چنین صبری محشور شدن در زمره اهل بیت(ع)[۷۷] و نظیر جهاد با شمشیر در رکاب و همراه پیامبر عنوان شده است[۷۸]. ایجاد شایستگی برای حضور در رکاب آن حضرت، صبر در برابر مشکلات فراوان را به دنبال دارد. چنین پاداش بینظیری برای صبر در مسیر انتظار، فرهنگمقاومت را در بین شیعه نهادینه میکند.پیامبر(ص) در روایتی ملاقات خود را با برادرانآخرالزمانی خویش آرزو میکند و آنها را کسانی میداند که در حفظ دین خود بسیار مقاومت دارند. مقاومت آنان از کسی که "خارهای قتاد" را با دست بتراشد[۷۹][۸۰] یا کسی که آتشی گیرا به دست دارد، بیشتر است [۸۱] و از منظر آن حضرت، اگر اصحاب حضرتش نیز در جایگاه منتظران قرار گیرند، توان چنین صبری را ندارند![۸۲]
خوداتکایی و عزت: انسان منتظر نگاه به درون دارد و دائما تلاش میکند که خود و جامعه را برای ظهور آماده سازد و این، یعنی نقطه اتکا بر تک تک آحاد جامعه برای ساختن جامعهای آرمانی بسترساز، که عدالت در آن فراگیر است و ظلم و ستمی در آن راه ندارد. از اینرو، انتظارمبارزه با سستی و بیتفاوتی و قعود و ظلمپذیری است.
جهت دوم: اینکه به هنگام ظهورمهدی(ع) گروهی که از نیکان و ناپاکان به جهان باز میگردند و این خود قیامت کوچکی است و برپا شده و نشانهای برای آن رستاخیز و قیامت بزرگ است.
جهت سوم: اینکه ظهور مهدی(ع) از شرایط و نشانههای حتمیِ قیامِ قیامت است. او قبل از رستاخیز میآید و تا او نیاید و حکومت عدل را برپا ندارد قیامت برپا نمیگردد.
انسانمنتظر به حاکمیت اصل دین و اجرای یکایک تعالیم آن نیز چشم دوخته است و با تمامی وجود و از ژرفای جاندوست دارد هر چه اسلامی است تحقق یابد و هر چه غیر اسلامی است زوال پذیرد و نابود گردد. از این رو، به دو مسؤولیت بزرگِ دینی روی میآورد و به امر به معروف و نهی از منکر دست میزند. با این دو عمل است که احکام الاهی تحقق مییابد و جامعه دینی از انحراف رها میگردد، پس انتظار به معنی چشم به راهِ اجرای احکام الاهی بودن و اجرای نیکیها «معروفها» است و همچنین زدایش پلیدیها و «منکرها» و نامردمیها؛ بنابراین انسانِ منتظر نمیتواند در این باره بیتفاوت باشد و به ولی خود و آن کس که منتظر ظهورش میباشد اقتدا نکند. زیرا که او در روزگار ظهور، بزرگترین امرکننده به همه معروفها و نهیکننده از همه منکرهاست. پس چگونه ممکن است که جامعه منتظر، خشنودیمهدی(ع) را نخواهد، و بر راه پیشوای خود نرود، و با او همآوا و هماهنگ نگردد. و در راه و کارش یاریگرِ راستین او نباشد و تنها به زبان بسنده کند و بگوید: «"نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ"»: «یاری من آمده و در خدمت شماست». و حال آنکه در عمل نه به معروف توجهی داشته باشد و نه از منکر روی گرداند. و نه در جامعه در اندیشه جدی احیای معروف و میرش منکرها و ناانسانیها باشد.
قدرت جسمانی و آمادگی نظامی نیز از محورهای قابل توجه در بحث انتظار است. انسانی که منتظر قیامی خونین و انقلابی بزرگ میباشد، آیا ممکن است که خود هیچگونه آمادگی برای حضور در این انقلاب و قیام نداشته باشد؟ مسلمان باید همیشه آمادگی نظامی داشته باشد تا در آن هنگام که نخستین درخشش حق آغاز شد به صف بارانحق بپیوندد و در رکاب مهدی(ع) قرار گیرد و در آن نبرد و پیکار بزرگِ حق علیه باطل شرکت کند و برای پیروزیعدل و برپا شدن حماسه آفریند و حضوری جدی و مؤثر داشته باشد.
و این تعلیم والا خشونتطلبی و خونریزی نیست، بلکه برای دفاع از حقوق انسانهای مظلوم است که زیر فشار دژخیمان خونآشام نابود شدهاند و جز پوست و استخوانی از آنان باقی نمانده است. همان مدعیان حقوق بشری است که انسانها را در راه منافع خویش به آسانی فدا میکنند و خونآشامان هر لحظه خونی تازه میریزند. و هر کس از حق خود یا محرومی دفاع کند، او را به خشونت متهم میکنند. آری، مهدی باوران، خونآشامان چپاولگر و غاصب را از دم شمشیر خویش میگذرانند و انسانهای شریف و مظلوم را یاری میرسانند و رهایی میبخشند[۸۹]. منتظران باید چنین بیندیشند و با چنین گفتمانی زندگی کنند»[۹۰].
«اندیشیدن به آینده: یکی از ویژگیهای انسانمنتظر این است که به واقعهای که در آینده اتفاق خواهد افتاد، ایمان دارد. این موضوع را اگر شما با این رویکرد ملاحظه کنید که اگر در وجود انسان این قابلیت بود که بتواند وقایع آینده را پیشبینی کند، چه میشد. یا مثلا در آمریکا اگر عدهای میدانستند چنین اتفاقی خواهد افتاد، خودشان را آماده این اتفاق میکردند.[۹۱]خداوند دو هدیه بزرگ به ما کرامت فرموده است؛ نخست اینکه قیامت را وعده داده است و در آینده اتفاق خواهد افتاد، دوم اینکه، موعودگرا است. آیندهای را به نام عصر ظهورپیشبینی کنیم که در آن، شیعیانمنتظر دوازدهمین حجت الهی، حضرت مهدیاند. بنابراین یکی از ویژگیهای تربیتیانسانمنتظر این است که به آیندهای با وقایع و ویژگیهای خاص میاندیشد.
امید به آینده جهان: یکی دیگر از ویژگیهای نسلمنتظر، امیدواری و نگرش مثبت به آینده جهان است. اگر ما خودمان را در این شرایط ببینیم، تصور کنیم که منتظردادگستر و عدلگستر جهان هستیم، در راستای این اهداف تلاش خواهیم کرد. ادیانی که موعودگرا نیستند، یک نگرش کاملا منفی و یأسآور نسبت به جهان دارند. اگر امید به آینده نباشد، انسان دچار افسردگی خواهد شد. اگر به آینده جهانی بیندیشیم که به دست بوش[۹۲] و امثال او اداره میشود، احساس ناامیدی و خطر خواهیم کرد. سرنوشتجهان را بسیار تأسفآور و نگرانکننده خواهیم دید.
جهانی شدن: چهارمین ویژگی که برای نسلمنتظر میتوان در نظر گرفت، این است که انسان از خویشتن و از خودش بیرون بیاید و جهانی شود. اصلا یکی از ویژگیهای انتظار این است که انسانها را از درون خودشان بیرون بیاورد و از اینکه به مسائل جزئی و زندگی خودشان بپردازند، دروی کنند. خودمحوری برای جامعه بسیار خطرناک است. کسی که درخت را از خیابان میکند و در منزل خویش میکارد، اندیشه این آدم در حقیقت، از خودش و خانه خودش فراتر نمیرود. و خودمحوری یعنی اینکه خود را در حد خودش و خانه خودش ببیند. هر چیزی، در خانه او معنا دارد؛ در درون خانه او ارزش دارد؛ فراتر از خانه خودش نمیاندیشد؛ به شهر نمیاندیشد؛ به کشور نمیاندیشد؛ انگار فقط همین نسل است و بس. انتظار، انسان را از خانه خود بیرون میآورد و جهانی میکند.(...)
زیستن با یاد او: ما باید این آرزو را داشته باشیم که اگر توفیقزیارت ایشان حاصل شد، چگونه زیستن و چگونه مردن را از او بپرسیم. نسلمنتظر باید منتظر لحظهای باشد که وقتی امامش را میبیند، صراط مستقیم را با تمام اجزای آن از امام بخواهد؛ منتها این کار احتیاج به آمادگی دارد. «... فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ....»[۹۳]. جملهای نبود که علی(ع) در هنگام ضربت خوردن به ذهنشان رسیده باشد؛ امام سراسر عمرشان با این جمله زیسته بودند و منتظر این لحظه بودند؛ لحظه رهایی از دنیای تنگ و تاریک به سوی جوار الهی. ما باید به نسلمنتظر بیاموزیم، از امامی که در پس پرده غیبت است چگونه استفاده کند. نوجوانان ما باید لحظهبهلحظه از امام زمان(ع) بهره بگیرند. من در تمامی مراحل درس و زندگیام هرگاه توکل به خدا کردم و پشت سرش « يَا مَهْدِيّ أَدْرِكْنِي »[۹۴] را گفتم، یعنی از او هم به عنوان ولی و امامم کمک خواستم، راههایی را در مقابلم باز کرد. هر نعمتی که نصیب همه ما و بنده شده، از برکت یاریطلبیدن از امام زمان(ع) است. این را من به نوجوانان و جوانان منتقل میکنم. لحظهای نباشد که از یاد امامشان غافل باشند»[۹۵].
معاد: از دیگر خصوصیات منتظران در عصر انتظار، اعتقاد به معاد و بازگشت انسان به نزد پروردگار، ورود به جهان پایدار و شروع زندگی اصلی است. انسان از هنگام احتضار (یعنی حاضر شدن مرگ و رسیدن مقدمات مرگ) در جریان حیات بعدی قرار میگیرد و جهان و عالم دیگر او آغاز میگردد. منتظران باید بدانند که با مرگ هست میشوند، از هستی ناقص و ناپایدار، به هستی خالص و کامل و پایدار منتقل میگردند. در امر انتظار، اصل اعتقادی بسیار مهم معاد و بازگشت مسئولانه به نزد پروردگار، همواره حضور دارد و این حضور سه جهت دارد:
بصیرت و آگاهی: از ویژگیهای همراهان حضرت ولی عصر(ع) داشتن چراغ بصیرت و شناخت مقصد میباشد. بصیرت و آگاهی راه را برای رونده راه آشکار و آسان میسازد. در وقت گرفتاری در سر دو راهی، راه را به او مینمایاند. منتظران با بصیر، از دوری راه، مأیوس و ناامید نمیگردند و در بحرانها کمرشان خم نمیگردد. پیچ و خمهای زندگی و کژیها، آنان را به بیراهه نمیکشاند. چراغی در مسیر دارند که بردبارانه آنها را به سوی آن راه میکشاند[۱۰۰]. منتظر با بصیرت از ورای همه موانع، پایان راه را میبیند و اسلام ناب را از اسلام متحجرانه تشخیص میدهد. یاران حضرت مهدی(ع) باید در بصیرت، درایت و خردمندی سرآمد همه باشند. در فتنههایی که خیلیها در آن باز میمانند، او هوشیارانه از آن میگذرند و راه میجویند و حق را از باطل میشناسند. بصیرت و آگاهی عمیق از هدفها و راهها و شناختدوستان و دشمنان اسلام، سبب میشود که منتظران در احیای سنت و مبارزه با بدعت درنگ نکنند و در پی رسالت به همراه امام خود اسلحه بر میدارند و بتشکنی میکنند و پیرایههایی که به اسم دین در ذهنها جای گرفته و با گذشت زمان تقدس یافتهاند نابود سازند و اسلام را در صفا و خلوص ابتدایی خود عرضه میدارند. امام علی(ع) میفرماید: «لَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ»[۱۰۱]. "بر امامت و عقیده به او استوار نمیماند، مگر کسی که یقین او قوی و معرفتش درست باشد".
حافظان حدود الهی: دین اسلام، دین مرزهاست و هر چیزی در آن حد و مرز و قانون دارد. واجبات و محرمات مرزهای دین خدایند. حرکت در این مرزها، حرکت در مسیر خدا و تجاوز از آن گمراهی و بیراهه است. یاران مهدی(ع) مرزبان دین خدا و حافظان حدود الهی میباشند. در اجرای فرمانهای حق، سخت و پیگیر و استوارند و در انجام دستورها و وظیفهها، دستخوش احساسات و دوستیهای بیمورد واقع نمیشوند. قدرتوحشت آنان را مغرور نمیکند و سنگدلی دشمنان، ایشان را به افراط نمیکشاند. جنگهای مهیب و دشواریهای نبرد، آنان را در عبادت سهلانگار نمیکند و تهیدستی ایشان را به مالاندوزی و تجاوز وانمیدارد. حضرت علی(ع) در این خصوص میفرماید: "یاران با این شرایط با امامشان بیعت میکنند که دست پاک باشند و پاکدامن و زبان دشنام نگشایند و خون کس، به ناحق نریزند. به سکونت گاه مردمهجوم نبرند و کسی را به ناحق نیازارند. بر مرکبهای ممتاز سوار نشوند و لباسهای فاخر نپوشند. مسجدی را خراب نکنند و بر مردم راه نبندند. به یتیمستم روا ندارند و راهی را ناامن نکنند، شعبدهباز نبوده و شراب ننوشند. در امانتخیانت نکرده و پیمانشکن نباشند. احتکار نکنند و پناهنده را نکشند، فراریان را دنبال نکرده، مجروح را نکشند. ساده زندگی کنند و در راه خداشایستگیجهاد کنند. امام نیز متعهد میشود بسان همراهان زندگی کند. دربان و حاجب برای خود نگیرد. به اندک قانع باشد و به یاریخدا در راه استقرار عدالت بکوشد و خدا را به شایستگیعبادت کند"[۱۰۳]. اگر منتظرانحضرت با فضیلت و وظیفهشناس باشند، مردم نیز حرمتدین را نگه میدارند و راه عدالتگشایش مییابد و قطعاً پیروزیحق و شکستباطل در گرو تعهد و پایمردی پرچمداران آن است.
پارسا بودن: یک انسانِ منتظرِ حکومتِ علیوارِ حضرت مهدی موعود(ع)، علاوه بر دینداری و تقوی، باید پارسا باشد و خود را چنان که آن پیشوادوست دارد، بسازد و بدارد. به او و یاران او شباهت داشته باشد. تا در جمع یاران او محسوب گردد. چنانچه امام صادق(ع) میفرماید: "هر کس خوش دارد، در شمار اصحاب قائم باشد، باید چشم به راه باشد، و پارسایی پیشه گیرد و کردار باورع داشته باشد"[۱۰۴]. همچنین امام محمد باقر(ع) میفرماید: "تقوی پیشه سازید، و بار سنگین انتظار را به کمکورع و پارسایی به منزل رسانید و با کوشش بسیار در عبادت و اطاعت خدا باشید. هر یک از شما دینداران هنگامی غرقشادمانی میشوید که به آستانه ورود به جهان دیگر پا نهید و دوره دنیا را سپری کنید. آنجا چشمانتان به نعمت الهی، و کرامت خدایی و بهشت جاودانی روشن میگردد. آنجاست که همه اندوهها از میان میرود و آنجاست که میبیند راهی که شما پیمودهاید حق بوده است و راهی که مخالفان شما پیمودهاند باطل..."..
شجاعت و آمادگی: یاران حضرت مهدی، دلیر و جنگاور میدانهای نبرد میباشند. آنان دلهایی چون پولاد دارند و از انبوه دشمن هراسی به دل راه نمیدهند. انسانمنتظر یک قیام بزرگ، یک انقلاب خونین، یک درگیری عظیم جهانی، باید آمادگی کامل نظامی داشته باشد. یاران حضرت مهدی(ع) ایمان به هدف، همه وجودشان را تسخیر کرده و عشق به خاندان پیامبر(ص) به بازوانشان قوت و توان بخشیده است. اراده جنگیدن، سرشار از شجاعتی بیهمانند، آنان را به رزمگاه میکشاند. عشق به شهادت سراپای وجودشان را به خود جذب کرده است، عزتنفس و بلندی همت، آنان را از کوه بلند پایهتر کرده و هیبتشان را در سینه ستمکاران دو چندان. آنان غیر مردانند و آدمهای ترسو و زبون را در جمعشان راهی نیست. منتظرانمسلمان باید همیشه آمادگی نظامی و نیروی سلحشوری داشته باشند. تا به هنگام طلوع حق، به صف پیکارگران، رکاب مهدی(ع) بپیوندند و در آن نبرد بزرگ حق و باطل، حماسه بیافریند و حضوری فعال داشته باشند. امام صادق(ع) در تعلیممنتظران دستوری صادر میفرماید که اینگونه است: « لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً... ». "هر یک از شما برای خروج قائم اسلحه تهیه کنید، اگرچه یک نیزه. چون وقتی خداوند ببیند کسی به نیتیاریمهدی اسلحه تهیه کرده است، امید است عمر او را دراز کند تا ظهور را درک نماید و از یاوران مهدی باشد"[۱۰۵]. امام سجاد(ع) میفرماید: "دلهای یاران مهدی(ع) چون پارههای آهن شده است"[۱۰۶].
فرمانبرداری: یاران مهدی(ع)، عاشقان مولای خود و پاکباز راه او میباشند؛ و چون بندگان از او فرمان ببرند؛ و در انجام دستور از او پیشی نمیگیرند چنانچه پیامبر اسلام(ص) که فرمودند: «كَدَّادُونَ مُجِدُّونَ فِي طَاعَتِهِ». "تلاشگر و کوشا در پیروی از اویند"[۱۱۰]. یاران مهدی(ع) به خاطر عشق و علاقه قلبی به حضرت مهدی(ع) فرمانبر او هستند. و مثل پروانه، به دور شمع وجودش در گردشند. جاذبه سازنده و پر قدرتش آنان را مجذوب کرده است. حضرت را بیش از حد دوست میدارند و پیروی از او را بدون قید و شرط بر خود لازم میشمارند. امامحسن عسگری(ع) در سخنانی در آخرین روزهای عمر خود به فرزندش فرمود که یارانمخلصمهدی(ع) اینگونه میباشند: "روزی را میبینم که پرچمهای زرد و سفید در کنار کعبه، به اهتزار درآمده، دستها برای بیعت تو، پی در پی صف کشیدهاند. دوستان باصفا، کارها را چنان با نظم و ترتیب در آوردهاند که همچون دانههای دُر گرانبها که در رشتهای قرار گیرند، شمع وجودت را احاطه کردهاند و دستهایشان برای بیعت با تو، در کنار حجرالاسود به هم میخورد، قدمی به آستانهات گرد آیند که خداوند آنها را از سرشتی پاکیزه و گرانبها آفریده شده است. دلهایشان از آلودگی نفاق و پلیدی شقایق پاکیزه، به فرمانهای الهی فروتند و دلهایشان از کینه و دشمنی پیراسته، رخسارشان برای پذیرش حق آماده است و سیمایشان با نورفضل و کمال آراسته، آیین حق را میپرستند و از اهل حقپیروی میکنند"[۱۱۱].
ایثار و مواسات: از ویژگیهای یاران حضرت مهدی(ع)، ایثار و مواسات است. وحدت مقصد و اخلاصِ نیت، دلهایشان را با هم پیوند داده و بار و غمخوار یکدیگرند. آنان برای دیگران خود را به رنج و سختی میاندازند و در بهرهگیری از زیباییهای زندگی دیگران را بر خود مقدم میدارند. آنان دوستان همدل و رازند، با لطف و صفایند، دوستیشان چنان محکم است که گویا برادران تنیاند.
زهد و سادهزیستی: زینت کارگزارانحضرت مهدی(ع)، زهد و سادهزیستی میباشد. آرمانیاران مهدی(ع) رساندن جامعه به قله رفیع توحید و عدالت است و خوش کامی و نیکبختی را در آرامش دیگران میجویند. آنان غذایشان ساده و لباسشان بیپیرایه است. زندگی آنان از معیشت درویشان فراتر نمیرود. با دردهای جامعه آشنا و رنجهای بشریت را منعکس کنندهاند. آنان نمیتوانند تن به آسایش و شادکامی بدهند و از احوال دیگران غافل شوند و خود را مصلح بدانند. آنان پشتوانه بینوایان بوده و تواضع و فروتنی را پیشه خود میسازند و در ناگواریهای روزگار شریک آنان میباشند، تا این که مردم از آنان الگو گیرند. امام صادق(ع) در برابر پافشاری دوستان برای قیام و شتاب در خروج قائم فرمود: «مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِخُرُوجِ الْقَائِمِ فَوَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ لَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ وَ مَا هُوَ إِلَّا السَّيْفُ وَ الْمَوْتُ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْفِ»[۱۱۲]. "چرا در خروج قائم شتاب میورزید، به خداسوگند، لباسش درشت و غذایش ناچیز است. زندگی در حکومت او، جنگیدن است و مرگ در سایه شمشیر".
نظم و انضباط: یاران امام زمان(ع) باید دارای نظم و تشکیلاتی مناسب با حکومت جهانیحضرت باشند. نظم در زندگی و کار، از ارزشهای انسانی و از رموز موفقیت و پیروزی است. انسانی موفق است که در زندگیاش برنامه داشته باشد و بر اساس اصولی مشخص در حرکت باشد. همانگونه که پیامبر اسلام(ص) نمونه نظم و انضباط بود و برای همه امورات زندگی اوقاتی خاص اختصاص داده بود. پیروان او نیز باید اینگونه باشند. یکی از فرزندان پیامبرحضرتامام خمینی بود که از شاخصههای زندگی او نظم در کار بود، حتی به گونهای منظم فعالیت مینمودند که بعضی از نزدیکان او میگفتند ساعت خود را با کارهای او تنظیم میکنند. یاران حضرت مهدی(ع) باید در انجام کارها سازماندهی داشته باشند و در بیعت با امام و دعوت به قیام و جهاددشمن هماهنگی عمل کنند. حضرت علی(ع) در توصیف آنان میفرماید: «كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ الزِّيُّ وَاحِدٌ، وَ الْقَدُّ وَاحِدٌ، وَ الْحُسْنُ وَاحِدٌ، وَ الْجَمَالُ وَاحِدٌ، وَ اللِّبَاسُ وَاحِدٌ»[۱۱۳]. "گویا آنان را مینگرم، زی و همتی یکسان، قد و قامتی برابر، در جمال و برازندگی، همانند و هم لباسند".
«ثبات قدم و اعتقادراسخ: از ویژگیهای منتظران واقعی ویژگی ثبات قدم آنان بر ولایت است. منتظران حقیقی در زمان غیبت به لحاظ اعتقادی و عملی به ویژگیهای ممتازی در روایات توصیف شدهاند، به گونهای که آنان در اوج اعتقاداتدینی قرار داشته و ثبات قدم آنها بر ولایت و اهل بیت مثال زدنی است. در روایتی، پیامبر اکرم به حضرت علی درباره اعتقاداتمنتظران واقعی میفرماید: «يَا عَلِيُّ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ يَقِيناً، قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ فِي بَيَاضٍ»[۱۱۷]؛ یا علی! بدان باعظمتترین انسانها به لحاظ یقین کسانی هستند که در آخرالزمان میآیند که پیامبری ندیدهاند و حجت از آنها غایب است. آنان به سیاهیهای روی سفیدی (نوشتههای قرآن و حدیث) ایمان میآورند. در این حدیث شریف، منتظرانزمان غیبت در اوج یقین در مقایسه با همه انسانها قرار دارند. این در حالی است که پیامبر را ندیدهاند و امامشان نیز در پس پرده غیبت به سر میبرد، و تنها چیزی که در اختیارشان است احادیثی است که از حجج الهی به جا مانده است.
نقش هدایتگریمنتظران: مطلب دیگر ثبات قدم منتظران در اعتقاداتشان، به خصوص به ولایتاهل بیت در زمان غیبت میباشد. این امر به حدی دشوار است که به بالا رفتن از درخت پر از تیغ در شب تاریک و یا آتش در دست گرفتن تشبیه شده است: « لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِيَّةً عَلَى دِينِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ كَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الدُّجَى يُنْجِيهِمُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ»[۱۱۹]؛ در این حدیث شریف به یکی دیگر از ویژگیهای منتظران اشاره شده است که آنان چراغهای هدایت در ظلمات و تاریکیاند. به عبارت دیگر، آنان همچون مشعلی فروزان در زمان غیبتاند که باعث هدایت دیگران میشوند»[۱۲۰].
«ایجاد حالت انتظار در انسان و منتظر نامیده شدن او، مستلزم تحقق مقدماتی است که با فراهم شدن آنها انتظار حاصل شدنی است و فرد به عنوان منتظرحقیقی شناخته میشود. مهمترین مقدمات چهار عامل ذیل هستند:
نزدیک دانستن امر ظهور: یقین داشتن انسان به اصل ظهور کافی نیست؛ بلکه اگر وقوع آن را در آیندهای نزدیک ببیند، انتظار بیشتر شده و تا در احادیث اهل بیت(ع) آمده امر ظهور را دور نپندارید، تا انتظار شدیدتر شود. اینکه امام صادق(ع) فرمودهاند: "آنها (کافران و ناباوران) ظهور امام را دور میبینند ولی ما آن را نزدیک میبینیم"[۱۲۱]. برای تشدید حالت انتظار در مؤمنان است هر چند که زودتر دانستن امر ظهور با "استعجال" که امر مذموم شمرده شده متفاوت است.
«اگر امام مهدی (ع) و اهداف قیام و انقلاب او بهدرستی شناخته شود، ویژگیهای منتظران واقعی هم معلوم خواهد شد. امام مهدی (ع) سفیر الهی برای نجاتجامعه بشری از ظلم و بیعدالتی و تباهی است. ارمغان ظهورش، عدالتگستری در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی، ایجاد حیات عقلانی و خردمندانه، هدایتانسان به مسیر فطرتپاک خدایی و رها شدن از زنجیرهای بندگی غیرخداست. حال، منتظر واقعی نیز باید در جهت تحقق اهداف و آرمانهای او حرکت کند و آنچه را بر خلاف خواسته حضرت است و ظهورش را به تأخیر میاندازد، ترک و با آنها مقابله کند. منتظر چنین رویدادی، باید در مجموعههایی قرار گیرد که به تحقق دولتمهدوی کمک کند و از تشکیلات ستمگران و تبهکاران دوری بجوید؛ چرا که کمک به آنها و همسویی با چنین جریانهایی، با اهداف امام عصر (ع) سازگاری ندارد. بر این اساس، برخی از ویژگیهای منتظر واقعی به اختصار چنین است:
↑«و ما در زبور پس از تورات نوشتهایم که این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد». سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
↑«اوست آن خدایی که پیامبر خود را همراه با هدایت و دین راستین فرستاد تا آن دین را بر همه ادیان پیروز گرداند، هر چند مشرکان را ناخوش آید». سوره صف، آیه ۹.
↑«محبوبترین اعمال به سوی خدای عزوجل انتظار فرج است برترین کارهای امت من انتظار فرج است. انتظار فرج عبادت است والاترین عبادت، انتظار فرج است بالاترین جهاد امت من، انتظار فرج است» تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص۳۳؛ بحارالأنوار، مجلسی، ج۵۱، ص۱۵۶.
↑«در انتظار گشایش باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید؛ زیرا دوست داشتنیترین کارها نزد خداوند انتظار گشایش است». نوادر الأخبار فیما یتعلق باصول الدین، محمد محسن فیض کاشانی، ص۲۴۹.
↑«هر کسی که در انتظار حکومت ما باشد، بسان کسی است که در راه خدا به خون خویش درغلتیده است». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ص۶۴۵.
↑«آن گروه از مردم عصر غیبت امام دوازدهم که امامت او را پذیرفته و منتظر ظهور او هستند، برترین مردم همه روزگاران هستند». ریاضالأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، نعمت الله جزائری، ج۳، ص۱۲۸.
↑«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان دوستان خدا هستند، همانها که نه ترس به دل راه میدهند و نه اندوهگین میشوند». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۵۷.
↑«هر که منتظر این امر باشد و بمیرد مانند کسی است که با قائم (ع) در خیمهاش باشد، نه بلکه مانند کسی است که پیش روی رسول خدا (ص) شمشیر زده باشد». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۳۸.
↑«مهدی از فرزندان من است. او را غیبتی هست. زمانی که ظهور کند، زمین را از قسط و عدل پر سازد چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد». ینابیع المودة، قندوزی، ج۳، باب۷۸.
↑«اگر قائم ما قیام کند...زنی تواند زنبیل [زینت] به سر، بین عراق و شام رفت و آمد کند و جز بر سر سبزه قدم نگذارد، و درندهای او را نلرزاند و نترساند». تحف العقول، حرانی، النص، ۱۱۵.
↑«وقتی که قائم ما قیام کند خدا دستش را بر سر بندگان میگذارد تا عقلهایشان را جامع [و در بردارنده همه چیز] گرداند و افکار [و آرزوها]یشان جامه کمال پوشیده». کافی؛ شیخ کلینی، ج۱، ص۲۵؛ بحار الانوار، مجلسی، ج۵۲، ص۳۲۸؛ با کمی اختلاف: کمال الدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۶۸۵.
↑«علم، بیست و هفت حرف است و همه آن علمهایی که پیامبران آوردهاند دو حرف است. پس مردم تا قیام حضرت مهدی بیش از دو حرف از علم را نمیدانند. پس زمانی که قائم قیام میکند، خارج مینماید بیست و پنج حرف دیگر را و بین مردم منتشر مینماید». بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۳۳۶.
↑«در زمین به نافرمانی خدا نمیپردازند». منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر (ع)، آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی دامت برکاته، ص۴۹۷، ح۸.
↑﴿مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ... نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ﴾ «چه کسانی در راه خداوند یاوران من خواهند بود؟ حواریان گفتند: ما یاوران (دین) خداوندیم» سوره صف، آیه ۱۴.
↑﴿وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ﴾ «و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بیگمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان ویاند» سوره تحریم، آیه ۴.
↑مفید، محمد بن محمد، الإرشاد، ج۱، ص۳۰۲؛ ابنأبی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۲۲؛ راوندی، قطب الدین، الدعوات، ص۴۱؛ کراجکی، محمد بن علی، معدن الجواهر، ص۲۶؛ ابن بابویه، علی بن حسین، الإمامه و التبصره، ص۲۱؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۲، ص۴۷۹.
↑«قتاد» درختی بسیار محکم است که دارای خارهای سوزانی است (فراهیدی، خلیل بن أحمد، العین، ج۵، ص۱۱۲) و تراشیدن خارهای سوزان و محکم آن درخت با دست که «خرط قتاد» نامیده میشود (فراهیدی، خلیل بن أحمد، العین، ج۴، ص۲۱۵)؛ امری بسیار طاقتفرسا است. ازاینرو، در ادبیات عرب «خرط قتاد» کنایه از کار بسیار مشکل است.
↑بحارالانوار، ج ۹۹، ب ۷، ص ۱۱۲، ح ۲: قال الصادق(ع): ﴿إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا * وَنَرَاهُ قَرِيبًا﴾ آنان آن (روز) را دور میبینند * و ما آن را نزدیک میبینیم» سوره معارج، آیه ۶-۷.