←پانویس
(←پانویس) |
|||
(۳۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
[[محمد بن مسلم]] میگوید درباره شریک شدن شیطان در اموال و [[اولاد]] از [[شکافنده علوم]] [[امام باقر]]{{ع}} پرسیدم، ایشان فرمودند: «همتا و شریک شیطان، [[فرزندی]] است که از [[مال]] حرام به وجود آید که در واقع از مشارکت شیطان متولد شده است. اگر مال حرام باشد، شیطان، همراه مرد خواهد بود تا اینکه آمیزش کند و نطفهاش با نطفه مرد میآمیزد و فرمود: هر دو نطفه با هم آمیخته هستند و فرمود: گاهی فرزند از یک نطفه [[آفریده]] میشود و گاهی از هر دو با هم»<ref>{{متن حدیث|شِرْكُ الشَّيْطَانِ مَا كَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ مِنْ شِرْكِهِ وَ يَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ حِينَ يُجَامِعُ فَيَكُونُ نُطْفَتُهُ مَعَ نُطْفَتِهِ إِذَا كَانَ حَرَاماً قَالَ كِلْتَيْهِمَا جَمِيعاً يَخْتَلِطُهُ وَ قَالَ رُبَّمَا خُلِقَ مِنْ وَاحِدَةٍ وَ رُبَّمَا خُلِقَ مِنْهُمَا جَمِيعاً}}؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۳۰۰.</ref>. | [[محمد بن مسلم]] میگوید درباره شریک شدن شیطان در اموال و [[اولاد]] از [[شکافنده علوم]] [[امام باقر]]{{ع}} پرسیدم، ایشان فرمودند: «همتا و شریک شیطان، [[فرزندی]] است که از [[مال]] حرام به وجود آید که در واقع از مشارکت شیطان متولد شده است. اگر مال حرام باشد، شیطان، همراه مرد خواهد بود تا اینکه آمیزش کند و نطفهاش با نطفه مرد میآمیزد و فرمود: هر دو نطفه با هم آمیخته هستند و فرمود: گاهی فرزند از یک نطفه [[آفریده]] میشود و گاهی از هر دو با هم»<ref>{{متن حدیث|شِرْكُ الشَّيْطَانِ مَا كَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ مِنْ شِرْكِهِ وَ يَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ حِينَ يُجَامِعُ فَيَكُونُ نُطْفَتُهُ مَعَ نُطْفَتِهِ إِذَا كَانَ حَرَاماً قَالَ كِلْتَيْهِمَا جَمِيعاً يَخْتَلِطُهُ وَ قَالَ رُبَّمَا خُلِقَ مِنْ وَاحِدَةٍ وَ رُبَّمَا خُلِقَ مِنْهُمَا جَمِيعاً}}؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۳۰۰.</ref>. | ||
از آنجا که | از آنجا که کودک، [[تغذیه]] خود را از راه مادر به دست میآورد، [[پدران]] و [[مادران]] [[دلسوز]] و [[مهربانی]] که علاقه دارند فرزندی [[پاک]] و سالم و [[صالح]]، با [[ایمان]] و [[دوستدار]] [[ائمه]]{{عم}} داشته باشند باید در [[کسب مال]] [[حلال]] و استفاده از آن در طول [[زندگی]] تلاش کنند<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۱۰.</ref>. | ||
== [[تعلیم و تربیت]] [[فرزندان]] در بدو تولد == | == [[تعلیم و تربیت]] [[فرزندان]] در بدو تولد == | ||
در [[سیره معصومان]]{{عم}}، آداب و سنتهایی یافت میشود که از آغاز تولد فرزند تا [[روز]] هفتم به آنها عمل میکردند. عمل به این [[آداب]]، زمینه مساعد [[تربیت]] را در فرزند به وجود میآورد. برخی از این مراسم عبارتاند از: | |||
=== پذیرش کودک چه دختر و چه پسر === | === پذیرش کودک چه دختر و چه پسر === | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
===[[ختنه]] کردن پسران=== | ===[[ختنه]] کردن پسران=== | ||
ختنه کردن | ختنه کردن پسران در [[روز]] هفتم تولد، یکی دیگر از آدابی است که در [[سیره معصومان]]{{عم}} دیده میشود. انجام این آئین سبب [[پاکیزگی]] و [[رشد]] بهتر نوزاد میگردد. [[امام باقر]]{{ع}} میفرمایند: [[پیامبر]]{{صل}} حسن و حسین{{عم}} را در روز هفتم تولدشان ختنه کرد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۲۰.</ref>. [[معصومان]]{{عم}} ختنه کردن پسران را عامل [[تطهیر]] و [[رشد]] آنها دانسته و به والدین توصیه کردهاند که فرزند خود را تا هفت روز اول تولد، ختنه کنند و اگر نشد، تا [[زمان]] [[بلوغ]] میتوان به تأخیر انداخت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: فرزندان خود را در روز هفتم تولد آنها ختنه کنید. این کار باعث [[پاکی]] و رشد [[بدنی]] آنها میگردد و [[زمین]] از بول شخص ختنه نشده تا چهل روز [[نجس]] میشود<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۶۱.</ref>. ختنه کردن پسران بر عهده والدین است و اگر آنها این کار را انجام ندادند، خود شخص موظف است آن را انجام دهد. این [[سنت]] [[ارزشمند]] [[بهداشتی]]، [[انسان]] را از انواع بیماریهای واگیردار [[حفظ]] میکند. [[امام صادق]]{{ع}} ثمره آن را چنین بیان میکنند: {{متن حدیث|اخْتِنُوا أَوْلَادَكُمْ لِسَبْعَةِ أَيَّامٍ فَإِنَّهُ أَطْهَرُ وَ أَسْرَعُ لِنَبَاتِ اللَّحْمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ لَتَكْرَهُ بَوْلَ الْأَغْلَف}}<ref>«فرزندان خود را در روز هفتم ختنه کنید که پاکیزهتر است و بهتر و زودتر گوشت میروید زیرا زمین از ادرار شخص ختنه نشده اکراه دارد»؛ الکافی، ج۶، ص۳۴، ح۱.</ref>. | ||
ختنه کردن پسران بر عهده والدین است و اگر آنها این کار را انجام ندادند، خود شخص موظف است آن را انجام دهد. این [[سنت]] [[ارزشمند]] [[بهداشتی]]، [[انسان]] را از انواع بیماریهای واگیردار [[حفظ]] میکند. | |||
[[امام جواد]]{{ع}} دستور داد که در روز هفتم ولادت فرزندش، [[مراسم]] ختنه او را به جا آوردند و سر کودک را تراشیدند و هم وزن آن را [[نقره]]، به [[مستمندان]] [[صدقه]] دادند و به گوسفندی نر، او را [[عقیقه]] کردند<ref>شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی، ص۲۲.</ref>. این رسم دیرینه [[امامان معصوم]]{{عم}} بود و همه آنها این مراسم را برای فرزندانشان به هنگام ولادت، | [[امام جواد]]{{ع}} دستور داد که در روز هفتم ولادت فرزندش، [[مراسم]] ختنه او را به جا آوردند و سر کودک را تراشیدند و هم وزن آن را [[نقره]]، به [[مستمندان]] [[صدقه]] دادند و به گوسفندی نر، او را [[عقیقه]] کردند<ref>شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی، ص۲۲.</ref>. این رسم دیرینه [[امامان معصوم]]{{عم}} بود و همه آنها این مراسم را برای فرزندانشان به هنگام ولادت، اجرا میکردند. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} نیز در تأکید بر این موضوع فرمودند: فرزندان خود را هفت روز پس از تولد، ختنه کنید و سرما و [[گرما]] شما را از این عمل باز ندارد؛ زیرا ختنه کردن، عامل [[پاکیزگی]] بدن است<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول من آل الرسول، ص۱۱۹.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۰۵.</ref> | ||
برای این [[آیین]] دعایی هم ذکر شده که اگر همان موقع خوانده نشده، بهتر است قبل از [[بلوغ]] فرزند خوانده شود تا سبب [[ایمنی]] بیشتر او از حوادث ناگوار گردد. شرح این [[دعا]] از این قرار است: «بار الها! این [[فرمان]] تو است و [[روش پیامبر]] تو [[صلوات]] [[الله]] علیه، و [[پیروی]] ما است از تو و رسولت بخواست و ارادهات، و انجام امری که تو آن را خواسته و ناگزیر فرموده و آن را [[اجرا]] ساختهای، پس سوزش تیزی آهن را بدو چشانیدی در ختنه کردنش و حجامت نمودنش برای امری که تو خود از من بدان داناتری، پروردگارا وی را از پلیدیهای [[اخلاقی]] و روانی [[پاک]] گردان و بر عمرش بیفزا، و آفات را از بدنش دور ساز و دردها را از پیکروی بگردان، و [[بینیازی]] او را افزون کن، و [[ناداری]] را از او دور بنما، آری تو میدانی و ما نمیدانیم»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ هَذِهِ سُنَّتُكَ وَ سُنَّةُ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اتِّبَاعٌ مِنَّا لَكَ وَ لِنَبِيِّكَ بِمَشِيَّتِكَ وَ بِإِرَادَتِكَ وَ قَضَائِكَ لِأَمْرٍ أَنْتَ أَرَدْتَهُ وَ قَضَاءٍ حَتَمْتَهُ وَ أَمْرٍ أَنْفَذْتَهُ فَأَذَقْتَهُ حَرَّ الْحَدِيدِ فِي خِتَانِهِ وَ حِجَامَتِهِ لِأَمْرٍ أَنْتَ أَعْرَفُ بِهِ مِنِّي اللَّهُمَّ فَطَهِّرْهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ زِدْ فِي عُمُرِهِ وَ ادْفَعِ الْآفَاتِ عَنْ بَدَنِهِ وَ الْأَوْجَاعَ عَنْ جِسْمِهِ وَ زِدْهُ مِنَ الْغِنَى وَ ادْفَعْ عَنْهُ الْفَقْرَ فَإِنَّكَ تَعْلَمُ وَ لَا نَعْلَمُ}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۸۸، ح۴۷۲۶.</ref>. | |||
در [[روایت]] آمده است: «[[پیامبر خدا]] نامگذاری، [[عقیقه]]، [[ختنه]]، تراشیدن [[موی سر]] و به وزن آن [[صدقه دادن]] از [[نقره]] را در [[روز]] هفتم [[تولد امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} انجام دادند»<ref>{{متن حدیث|سَمَّى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ{{عم}} لِسَبْعَةِ أَيَّامٍ وَ عَقَّ عَنْهُمَا لِسَبْعٍ وَ خَتَنَهُمَا لِسَبْعٍ وَ حَلَقَ رُءُوسَهُمَا لِسَبْعٍ وَ تَصَدَّقَ بِزِنَةِ شُعُورِهِمَا فِضَّةً}}؛ قرب الإسناد، ص۵۷؛ بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۱۰۸.</ref>. | |||
[[محمد بن زیاد ازدی]] گفت: از [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} شنیدم میفرمود: «البته پسرم [[حضرت رضا]]{{ع}} ختنه شده و [[پاک]] و [[پاکیزه]] متولد شد. هیچ یک از [[امامان]] متولد نمیشوند، مگر پاک و پاکیزه، ولی ما تیغ را به جهت انجام [[سنت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[پیروی]] از روش [[دین اسلام]] به کار میبریم»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ ابْنِي هَذَا وُلِدَ مَخْتُوناً طَاهِراً مُطَهَّراً وَ لَيْسَ مِنَ الْأَئِمَّةِ أَحَدٌ يُولَدُ إِلَّا مَخْتُوناً طَاهِراً مُطَهَّراً وَ لَكِنْ سَنُمِرُّ الْمُوسَى عَلَيْهِ لِإِصَابَةِ السُّنَّةِ وَ اتِّبَاعِ الْحَنِيفِيَّةِ}}؛ مکارم الأخلاق، ص۲۳۰.</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۱۸۳-۲۰۱.</ref> | |||
===سوراخ کردن [[گوش]] فرزند=== | ===سوراخ کردن [[گوش]] فرزند=== | ||
یکی از سنتهای [[اسلامی]] و سفارش شده [[پیامبر خدا]]{{صل}} و [[معصومین]]{{عم}} سوراخ کردن گوش دختر است. «از نظر اسلامی سوراخ کردن گوش نوزاد دختر و پسر فرقی ندارد؛ اگرچه در [[زمان]] ما به این [[سنت]] اسلامی در مورد پسران عمل | یکی از سنتهای [[اسلامی]] و سفارش شده [[پیامبر خدا]]{{صل}} و [[معصومین]]{{عم}} سوراخ کردن گوش دختر است. «از نظر اسلامی سوراخ کردن گوش نوزاد دختر و پسر فرقی ندارد؛ اگرچه در [[زمان]] ما به این [[سنت]] اسلامی در مورد پسران عمل نمیکنند<ref>بابازاده، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، ص۹۳.</ref>. | ||
در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} | در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} مشاهده میشود که ایشان به دخترشان، [[حضرت زهرا]]{{س}} دستور دادند [[گوش]] [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} را سوراخ کند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۰۶.</ref> | ||
[[امام رضا]]{{ع}} میفرماید: «آیا نه چنین است موقعی که [[حسن بن علی]]{{ع}} متولد شد، [[جبرئیل]] روز هفتم نازل گردید و به [[رسول خدا]]{{صل}} تبریک گفت و گفت: نام و کنیه آن حضرت را تعیین نماید؛ سر مبارکش را بتراشد؛ برایش عقیقه کند و گوش وی را سوراخ کند. هنگامی که [[امام حسین]]{{ع}} متولد شد، همین [[دستورها]] انجام داده شد. حضرت حسنین هر کدام دو گیسو در طرف چپ سر خود داشتند، سوراخ گوش راست ایشان در نرمه گوش و سوراخ گوش چپ در بالای گوش بود. در [[روایت]] دیگری که صحیحتر است نقل شده: گیسوان ایشان در وسط سر مبارکشان بود»<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} عَنِ التَّهْنِئَةِ بِالْوَلَدِ مَتَى فَقَالَ إِنَّهُ قَالَ لَمَّا وُلِدَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ بِالتَّهْنِئَةِ عَلَى النَّبِيِّ صفِي الْيَوْمِ السَّابِعِ وَ أَمَرَهُ أَنْ يُسَمِّيَهُ وَ يُكَنِّيَهُ وَ يَحْلِقَ رَأْسَهُ وَ يَعُقَ عَنْهُ وَ يَثْقُبَ أُذُنَهُ وَ كَذَلِكَ كَانَ حِينَ وُلِدَ الْحُسَيْنُ{{ع}} أَتَاهُ فِي الْيَوْمِ السَّابِعِ فَأَمَرَهُ بِمِثْلِ ذَلِكَ قَالَ وَ كَانَ لَهُمَا ذُؤَابَتَانِ فِي الْقَرْنِ الْأَيْسَرِ وَ كَانَ الثَّقْبُ فِي الْأُذُنِ الْيُمْنَى فِي شَحْمَةِ الْأُذُنِ وَ فِي الْيُسْرَى فِي أَعْلَى الْأُذُنِ فَالْقُرْطُ فِي الْيُمْنَى وَ الشَّنْفُ فِي الْيُسْرَى وَ قَدْ رُوِيَ أَنَّ النَّبِيَّ{{صل}} تَرَكَ لَهُمَا ذُؤَابَتَيْنِ فِي وَسَطِ الرَّأْسِ وَ هُوَ أَصَحُّ مِنَ الْقَرْنِ}}؛ الکافی، ج۶، ص۳۳، ح۶؛ بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۵۷.</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۱۸۳-۲۰۱.</ref> | |||
===تراشیدن موی سر=== | ===تراشیدن موی سر=== | ||
یکی دیگر از [[سنتها]] هنگام تولد که والدین موظف به رعایت آن شدهاند، تراشیدن موی سر نوزاد است. [[امام کاظم]]{{ع}} فرمودهاند: «... از جمله | یکی دیگر از [[سنتها]] هنگام تولد که والدین موظف به رعایت آن شدهاند، تراشیدن موی سر نوزاد است. [[امام کاظم]]{{ع}} فرمودهاند: «... از جمله وظایف والدین در [[روز]] هفتم تولد نوزاد، این است که موی سر وی را تراشیده، هموزن آن طلا یا [[نقره]] به [[فقرا]] [[تصدق]] دهند و اگر آن هم مقدور نباشد، هر چه میتوانند [[صدقه]] بدهند...»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۴۲.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز از پدرش نقل میکند که [[پیامبر]]{{صل}} برای حسنین{{عم}} هر کدام یک قوچ عقیقه کرد و سر آن دو را در روز هفتم ولادت تراشید<ref>کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۳.</ref>. ابوضمره انس بن عیاض لیثی از قول [[جعفر بن محمد]]{{ع}}، از قول پدرش، خبر داد که [[فاطمه]]{{س}} در روز هفتم تولد حسن و حسین{{عم}} سر آنان را تراشید و موها را وزن کرد و هموزن آن نقره صدقه داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳؛ طبرانی، اخبار الحسن بن علی، ص۴۶.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۰۷.</ref> [[حضرت فاطمه]]{{س}} برای دو پسرش عقیقه کرد و در روز هفتم سرهایشان را تراشید و به وزن مو نقره صدقه داد و حضرت فرمود: مردمی سر بچه را آغشته به [[خون]] عقیقه میکند و پدرم میفرمود: این [[شرک]] است»<ref>{{متن حدیث|عَقَّتْ فَاطِمَةُ عَنِ ابْنَيْهَا وَ حَلَقَتْ رُءُوسَهُمَا فِي الْيَوْمِ السَّابِعِ وَ تَصَدَّقَتْ بِوَزْنِ الشَّعْرِ وَرِقاً وَ قَالَ كَانَ نَاسٌ يُلَطِّخُونَ رَأْسَ الصَّبِيِّ فِي دَمِ الْعَقِيقَةِ وَ كَانَ أَبِي يَقُولُ ذَلِكَ شِرْكٌ}}؛ الکافی، ج۶، ص۳۳.</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۱۸۳-۲۰۱.</ref> | ||
===دادن عقیقه و ولیمه=== | ===دادن عقیقه و ولیمه=== | ||
از مهمترین [[آداب]] و سنتهایی که در [[سیره معصومین]]{{عم}} سفارش شده، این است که وقتی [[خداوند]] [[فرزندی]] به کسی عطا میکند، به شکرانه این [[نعمت الهی]] ولیمه دهد. در [[آیه]] هفتم [[سوره ابراهیم]] نیز به این موضوع اشاره شده است. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} نیز فرمود: برای فرزندانتان روز هفتم عقیقه کنید و به وزن موی سرشان، نقره به [[مسلمانی]] صدقه دهید. [[رسول خدا]]{{صل}} درباره حسن و حسین{{عم}} و سایر فرزندانش اینگونه عمل کرد<ref>طبرانی، اخبار الحسن بن علی، ص۴۷.</ref>. | از مهمترین [[آداب]] و سنتهایی که در [[سیره معصومین]]{{عم}} سفارش شده، این است که وقتی [[خداوند]] [[فرزندی]] به کسی عطا میکند، به شکرانه این [[نعمت الهی]] ولیمه دهد. در [[آیه]] هفتم [[سوره ابراهیم]] نیز به این موضوع اشاره شده است. عقیقه کردن، یعنی [[قربانی کردن]] در [[روز]] هفتم ولادت نوزاد برای [[اطعام]] [[مؤمنین]]. بهتر است برای پسر گوسفند نر و برای دختر، گوسفند ماده عقیقه شود و دعای مخصوص آن را بخوانند و هنگام تقسیم آن استخوانهای آن را نشکنند و پا و ران، بلکه یک چهارم آن را برای ماما بفرستند و بخش دیگر گوشت آن را پخته و حداقل از ده نفر از مؤمنین به شکرانه این [[نعمت الهی]] برای خوردن آن [[دعوت]] کنند. تا عضو جدیدی به [[جامعه اسلامی]] معرفی شود و مورد پذیرش آنان قرار گیرد و [[دعای خیر]] مؤمنین همراه خوبی برای کودک در [[مشکلات]] پیش رو باشد. خوردن از عقیقه برای پدر و مادر نوزاد و عائله پدر [[مکروه]] است. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} نیز فرمود: برای فرزندانتان روز هفتم عقیقه کنید و به وزن موی سرشان، نقره به [[مسلمانی]] صدقه دهید. [[رسول خدا]]{{صل}} درباره حسن و حسین{{عم}} و سایر فرزندانش اینگونه عمل کرد<ref>طبرانی، اخبار الحسن بن علی، ص۴۷.</ref>. | ||
امام کاظم{{ع}} نیز فرمود: عقیقه هنگام تولد نوزاد [[واجب]] است<ref>کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۴.</ref>؛ به این صورت که در [[روز]] هفتم ولادت کودک، پس از تراشیدن سر او، پدر در [[راه خدا]] [[قربانی]] کند و آن را بین [[فقرا]] و [[دوستان]] و [[همسایگان]] تقسیم نماید که به این [[سنت]] [[اسلامی]] عقیقه میگویند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} ولیمه را در پنج مورد [[مستحب]] دانستهاند که یکی از آنها هنگام تولد نوزاد است<ref>کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۸.</ref>. | |||
هنگام عقیقه باید دعای آن خوانده شود. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: «[[رسول خدا]]{{صل}} با دست خود برای [[امام حسن]]{{ع}} عقیقه کرد و فرمود: [[به نام خدا]] این [[عقیقه]] برای حسن است؛ خدایا! استخوان عقیقه در برابر استخوان حسن و گوشتش در برابر گوشت حسن و خونش در برابر [[خون]] حسن و مویش در برابر موی حسن؛ خدایا این عقیقه را مایه [[حفظ]] محمد وآل محمد قرار ده»<ref>{{متن حدیث|عَقَّ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَنِ الْحَسَنِ{{ع}} بِيَدِهِ، وَ قَالَ: بِسْمِ اللَّهِ، عَقِيقَةٌ عَنِ الْحَسَنِ، وَ قَالَ: اللَّهُمَّ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ، وَ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ، وَ دَمُهَا بِدَمِهِ، وَ شَعْرُهَا بِشَعْرِهِ، اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا وِقَاءً لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ}}؛ الکافی، ج۶، ص۳۲.</ref>. پس از آن هنگامی که حسن{{ع}} هفت [[روزه]] شد، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} او را به دو قوچ که سفیدی آنها از سیاهی آنها بیشتر بود عقیقه کرد، و به قابله قوچی بخشید. و سر حسن{{ع}} را تراشید و به وزن موی او [[نقره]] [[صدقه]] داد و سپس سر حسن{{ع}} را روغنی خوش بو مالید و فرمود: «ای [[اسماء]]، خون از [[آداب]] [[جاهلیت]] است»<ref>{{متن حدیث|فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ سَابِعِهِ- عَقَّ عَنْهُ النَّبِيُّ{{صل}} بِكَبْشَيْنِ أَمْلَحَيْنِ- وَ أَعْطَى الْقَابِلَةَ فَخِذَ كَبْشٍ- وَ حَلَقَ رَأْسَهُ وَ تَصَدَّقَ بِوَزْنِ الشَّعْرِ وَرِقاً- وَ طَلَى رَأْسَهُ بِالْخَلُوقِ ثُمَّ قَالَ- يَا أَسْمَاءُ الدَّمُ فِعْلُ الْجَاهِلِيَّةِ}}؛ (صحیفة الإمام الرضا{{ع}}، ص۷۳).</ref> که مقداری از خون [[حیوان]] [[ذبح]] شده را به سرنوزاد میمالیدند و این کار نوعی از [[شرک]] است و چون حسین{{ع}} هفت روزه شد [پیامبر اکرم{{صل}} او را عقیقه کرد] به دو قوچ که سپیدی آنها از سیاهیشان افزون بود و [[سر حسین]]{{ع}} را تراشید، و به وزن [[موی سر]] أو نقره صدقه داد و سر او را روغنی خوشبو مالید سپس فرمود: «ای اسماء! خون از آداب جاهلیت [[عرب]] است، و قابله را ران گوسفندی بخشید»<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ عَقَّ عَنْهُ يَوْمَ سَابِعِهِ بِكَبْشَيْنِ أَمْلَحَيْنِ- وَ أَعْطَى الْقَابِلَةَ فَخِذَ كَبْشٍ- وَ حَلَقَ رَأْسَهُ وَ تَصَدَّقَ بِوَزْنِ شَعْرِهِ وَرِقاً- وَ طَلَى رَأْسَهُ بِالْخَلُوقِ ثُمَّ قَالَ- الدَّمُ فِعْلُ الْجَاهِلِيَّةِ}}؛ (صحیفة الإمام الرضا{{ع}}، ص۷۴).</ref>. | |||
در [[روایات]] آمده است: «[[پیامبر]] عالی قدر [[اسلام]] [[روز]] هفتم حضرت حسنین را نامگذاری کرد و نام حسین{{ع}} را از نام حسن{{ع}} گرفت و برای هر کدام گوسفند [[عقیقه]] نمود و یک ران گوسفند را برای قابله فرستادند و از ما بقی آن خوردند و برای [[همسایگان]] نیز فرستادند. حضرت [[فاطمه اطهر]]{{س}} سر [[مبارک]] [[حسنین]]{{عم}} را تراشید و به وزن موی سرشان [[نقره]] [[صدقه]] داد<ref>{{متن حدیث|سَمَّى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} حَسَناً وَ حُسَيْناً{{عم}} يَوْمَ سَابِعِهِمَا وَ عَقَّ عَنْهُمَا شَاةً شَاةً وَ بَعَثُوا بِرِجْلِ شَاةٍ إِلَى الْقَابِلَةِ وَ نَظَرُوا مَا غَيْرُهُ فَأَكَلُوا مِنْهُ وَ أَهْدَوْا إِلَى الْجِيرَانِ وَ حَلَقَتْ فَاطِمَةُ{{ع}}رُءُوسَهُمَا وَ تَصَدَّقَتْ بِوَزْنِ شَعْرِهِمَا فِضَّةً}}؛ الکافی، ج۶، ص۳۳، ح۵.</ref>. | |||
[[امام باقر]]{{ع}} صاحب دو فرزند شد و به [[زید بن علی]] دستور داد دو شتر برای عقیقه آنها خریداری کند. [[ابراهیم بن ادریس]] روایت میکند: مولای من [[امام حسن عسکری]]{{ع}} دو رأس گوسفند برایم فرستاد و در نامهای در خصوص عقیقه کردن آنها برای تولد فرزند خویش توصیه کرده بود و دستور [[اطعام]] آن را میان برادرانم داد<ref>طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت{{عم}}، ص۸۰.</ref>. چنین [[روایت]] شده است: «[[امام کاظم]]{{ع}} برای تولد فرزندش سه [[روز]] در [[مساجد]] و کوچهها نوعی [[حلوا]] که در کاسه ریخته بودند، [[ولیمه]] میدادند»<ref>{{متن حدیث|أَوْلَمَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى{{ع}} وَلِيمَةً عَلَى بَعْضِ وُلْدِهِ فَأَطْعَمَ أَهْلَ الْمَدِينَةِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ الْفَالُوذَجَاتِ فِي الْجِفَانِ فِي الْمَسَاجِدِ وَ الْأَزِقَّةِ}}؛ الکافی، ج۶، ص۲۸۱، ح۱.</ref>. | |||
بدون تردید این [[اعمال]]، زمینهساز پیوندهای نیکوی [[اجتماعی]] و مقدمهای برای پذیرش کودک در [[جامعه]] است؛ ضمن آنکه آثار [[روحی]] پربرکتی در | بدون تردید این [[اعمال]]، زمینهساز پیوندهای نیکوی [[اجتماعی]] و مقدمهای برای پذیرش کودک در [[جامعه]] است؛ ضمن آنکه آثار [[روحی]] پربرکتی در سلامت روح و جسم کودک خواهد داشت<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۰۷؛ [[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۱۸۳-۲۰۱.</ref>. | ||
===رنگ [[لباس]] نوزاد=== | ===رنگ [[لباس]] نوزاد=== | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۶۹: | ||
کودک، در آینده عضوی از سازمان [[دینی]]، [[اجتماعی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] [[جامعه]] خواهد بود؛ ولی نخست باید در این سازمان پذیرفته و آنگاه وابسته شود. [[وابستگی]] کودک به این جامعه، نیازمند برگزاری مراسمی است که در زمره حقوق فرزند هنگام تولد به شمار میآید و در [[سیره ائمه اطهار]]{{عم}} به آن اشاره شده و پدر و مادر به انجام آن توصیه شدهاند<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۰۹؛ [[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۱۸۳-۲۰۱.</ref>. | کودک، در آینده عضوی از سازمان [[دینی]]، [[اجتماعی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] [[جامعه]] خواهد بود؛ ولی نخست باید در این سازمان پذیرفته و آنگاه وابسته شود. [[وابستگی]] کودک به این جامعه، نیازمند برگزاری مراسمی است که در زمره حقوق فرزند هنگام تولد به شمار میآید و در [[سیره ائمه اطهار]]{{عم}} به آن اشاره شده و پدر و مادر به انجام آن توصیه شدهاند<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۰۹؛ [[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۱۸۳-۲۰۱.</ref>. | ||
=== تغذیه با شیر مادر === | |||
یکی دیگر از عوامل مؤثر در [[رشد]] جسمانی، روانی و [[اخلاقی]] نوزاد، تغذیه با شیر مادر است. [[تعالیم اسلام]] بهترین غذای نوزاد را شیر مادر میداند. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|لَيْسَ لِلصَّبِيِّ لَبَنٌ خَيْرٌ مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ}}<ref>صحیفة الرضا، ص۵۰.</ref>؛ «برای کودک، شیری بهتر از شیر مادرش نیست». تأثیرگذاری شیر مادر به حدی است که اگر زنی به مدت و دفعات معین به کودکی شیر دهد، [[حکم]] مادر او را پیدا میکند و برخی از [[قوانین]] [[خویشاوندی]] نسبی بین کودک و وابستگان آن [[زن]] ایجاد میشود. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ...}}<ref>«بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمههایتان و خالههایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیردهتان و خواهران شیرخوردهتان و مادرزنهایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کردهاید، که اگر با آنها همخوابگی نکردهاید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref>. | |||
اولیای دین بر تأثیرگذاری عمیق شیر مادر تأکید میکنند. در صورتی که کودک نمیتواند از شیر مادر استفاده کند، پدر موظف است دایهای شایسته برای شیر دادن او [[انتخاب]] کند؛ چراکه بهره هوشی پایین، نوع [[باورهای دینی]] و رفتارهای نابهنجار و حتی [[زیبایی]] و [[زشتی]] زن شیرده، در نوزاد اثر میگذارد و در ویژگیهای شخصیتی و سلامت روانی و جسم او نیز تأثیر دارد. [[امام باقر]]{{ع}} میفرمایند: «برای شیر دادن کودک خود دایه خوبروی [[استخدام]] کن و از دایههای [[زشت]] دوری کن؛ زیرا شیر (ویژگیهای مادر را به فرزند) سرایت میدهد»<ref>{{متن حدیث|اسْتَرْضِعْ لِوَلَدِكَ بِلَبَنِ الْحِسَانِ وَ إِيَّاكَ وَ الْقِبَاحَ فَإِنَّ اللَّبَنَ قَدْ يُعْدِي}}؛ الکافی، ج۶، ص۴۴، ح۱۲.</ref>. | |||
[[امام علی]]{{ع}} نیز میفرمایند: {{متن حدیث|لَا تَسْتَرْضِعُوا الْحَمْقَاءَ فَإِنَّ اللَّبَنَ يَغْلِبُ الطِّبَاعَ}}<ref>«زنان کم خرد را به شیردهی انتخاب نکنید؛ زیرا شیر بر طبیعت انسان چیره میشود»؛ الکافی، ج۶، ص۴۳، ح۹.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره میفرمایند: {{متن حدیث|رَضَاعُ الْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ خَيْرٌ مِنْ رَضَاعِ النَّاصِبِيَّةِ}}<ref>«شیردایه یهودی و مسی بهتر از شیر دایه ناصبی (دشمن اهل بیت{{عم}}) است؛ وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۴۶۶، ح۲۷۵۹۹.</ref>. پس بر مادران عزیز و دلسوز لازم است که [[فرزندان]] خویش را با نام و یاد و [[محبت اهل بیت]]{{عم}} شیر دهند که فرزندان به [[لطف خدا]] [[دوستدار]] و خدمتگذار [[دین]] و [[اولیای الهی]] باشند. | |||
بنابراین شیردادن به نوزاد و رعایت آداب و شرایط آن باید مورد توجه مادران قرار گیرد تا از برخی مشکلات روانی [[آینده]] فرزند پیشگیری کنند و ظرفیتهای روانی وی را ارتقا بدهند. غذای مادر نیز از طریق شیر او یا از راههای دیگر در [[شخصیت]] نوزاد اثر میگذارد و حتی روحیه انعطافپذیری او را گسترش میدهد. | |||
کار شیردادن تنها تغذیه نیست، بلکه «کودک در تغذیه از شیر مادر، در اثر تماس بدنی با او احساس ایمنی و [[خشنودی]] میکند. این ارتباط عاطفی در مادر نیز عواطفی مانند [[شادی]]، [[نشاط]] و خشنودی ایجاد میکند»<ref>بهداشت روانی، ص۳۱۰.</ref>. تغذیه با شیر، [[حق]] شیرخوار و نیز از [[حقوق]] مادر است. نوزاد باید از شیر مادر تغذیه کند و از مزایای جسمی، ذهنی، [[عاطفی]] و روانی آن بهرهمند شود؛ از این رو نمیتوان از حق شیر دادن و حضانت مادر جلوگیری کرد. توصیه [[قرآن کریم]] این است: {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref>. | |||
نکته آخر این است که به هر حال دوران بارداری، هنگام تولد و ایام شیردهی نوزاد با [[مشکلات]] و ناراحتیها و دردهایی همراه است که البته نوع نگاه افراد به آسان و کمتر شدن این [[دشواریها]] کمک میکند. [[تعالیم اسلام]] اینگونه مسئولیتهای والدین را دارای [[تقدس]] و ارزش معنوی و برابر با عبادتهایی چون [[نماز]]، [[روزه]] و [[جهاد]] میداند؛ از این رو [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: «هرگاه [[زن]] باردار شود همانند [[روزهدار]] و [[نمازگزار]] و مجاهدی است که با [[جان]] و مالش در [[راه خدا]] میجنگد و هرگاه زایمان کند، بزرگی [[پاداش]] وی را هیچ کس نمیداند و هرگاه شیر میدهد، هر مرتبه مکیدن کودک برابر است با [[آزاد]] ساختن برده ای از [[فرزندان]] اسماعیل{{ع}} و هرگاه از شیردهی فارغ میشود، [[فرشته]] [[بزرگواری]] به پهلویش میزند و میگوید: [[خدا]] تو را آمرزیده است؛ کارت را از نو آغاز کن»<ref>{{متن حدیث|إِذَا حَمَلَتِ الْمَرْأَةُ كَانَتْ بِمَنْزِلَةِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْمُجَاهِدِ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا وَضَعَتْ كَانَ لَهَا مِنَ الْأَجْرِ مَا لَا تَدْرِي مَا هُوَ لِعِظَمِهِ فَإِذَا أَرْضَعَتْ كَانَ لَهَا بِكُلِّ مَصَّةٍ كَعِدْلِ عِتْقِ مُحَرَّرٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ فَإِذَا فَرَغَتْ مِنْ رَضَاعِهِ ضَرَبَ مَلَكٌ عَلَى جَنْبِهَا وَ قَالَ اسْتَأْنِفِي الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكِ}}؛ امالی صدوق، ص۴۱۱.</ref> | |||
بعد از دوران شیردهی، نوبت به غذاهای جایگزین میرسد که [[معصومین]]{{عم}} در این زمینه نیز راهگشاست، چنان که به غذاهایی مناسب برای [[رشد]] کودک سفارش میکنند. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: «[[فاطمه]]{{س}} غذای جویده شده به [[امام حسن]]{{ع}} و سپس به [[امام حسین]]{{ع}} میداد، در حالی که خود او در [[ماه رمضان]] [[روزهدار]] بود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ فَاطِمَةَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهَا كَانَتْ تَمْضَغُ لِلْحَسَنِ ثُمَّ لِلْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا وَ هِيَ صَائِمَةٌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ}}؛ الکافی، ج۴، ص۱۱۴.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} نیز میفرمایند: «[[پیامبر خدا]] گوشت و خرما را میجوید تا نرم میشد؛ آنگاه در دهان علی{{ع}} که از کودکی در [[خانه]] آن حضرت بود میگذاشت»<ref>{{متن حدیث|کَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَمْضَغُ اللَّحْمَةَ وَ التَّمْرَةَ حَتَّى تَلِينَ فَيَجْعَلُهَا فِي فَمِ عَلِيٍّ وَ هُوَ صَغِيرٌ فِي حَجْرِهِ}}؛ بحار الأنوار، ج۳۸، ص۳۲۳.</ref>. | |||
امام صادق{{ع}} نیز در این زمینه فرمودند: {{متن حدیث|اسْقُوا صِبْيَانَكُمُ السَّوِيقَ فِي صِغَرِهِمْ فَإِنَّ ذَلِكَ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ يَشُدُّ الْعَظْمَ وَ قَالَ مَنْ شَرِبَ سَوِيقاً أَرْبَعِينَ صَبَاحاً امْتَلَأَتْ كَتِفَاهُ قُوَّةً}}<ref>مکارم الأخلاق، ص۱۹۲؛ بحار الأنوار، ج۶۳، ص۲۷۷.</ref>. [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} میفرمایند: «به کودکان خود انار بخورانید زیرا خوردن انار رشد زبانی و گفتاری کودک شما را در پی دارد»<ref>{{متن حدیث|أَطْعِمُوا صِبْيَانَكُمُ الرُّمَّانَ، فَإِنَّهُ أَسْرَعُ لِأَلْسِنَتِهِمْ}}؛ امالی طوسی، ص۳۶۲؛ مکارم الأخلاق، ص۱۷۱؛ بحار الأنوار، ج۶۳، ص۱۵۵.</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۱۸۳-۲۰۱.</ref> | |||
==[[تعلیم و تربیت]] فرزند در دوره کودکی== | ==[[تعلیم و تربیت]] فرزند در دوره کودکی== | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۹۹: | ||
از آنجا که [[هدف]] مهم و [[وظیفه]] اصلی والدین، تربیت و شکوفاسازی استعدادهای کودکان است، [[اسلام]] هر آنچه را برای رسیدن به این هدف، مفید باشد پذیرفته است و از والدین میخواهد که زمینه [[رشد]] را برای کودکان فراهم کنند. [[بازی]] و اسباببازی از این لوازم است؛ زیرا اسباببازی خوب و مناسب، به کودک [[فرصت]] میدهد جنبههای جسمی، روانی، عاطفی، [[اجتماعی]]، [[اخلاقی]] و رشد بهنجار [[شخصیت]] خود را تربیت و تقویت کند. | از آنجا که [[هدف]] مهم و [[وظیفه]] اصلی والدین، تربیت و شکوفاسازی استعدادهای کودکان است، [[اسلام]] هر آنچه را برای رسیدن به این هدف، مفید باشد پذیرفته است و از والدین میخواهد که زمینه [[رشد]] را برای کودکان فراهم کنند. [[بازی]] و اسباببازی از این لوازم است؛ زیرا اسباببازی خوب و مناسب، به کودک [[فرصت]] میدهد جنبههای جسمی، روانی، عاطفی، [[اجتماعی]]، [[اخلاقی]] و رشد بهنجار [[شخصیت]] خود را تربیت و تقویت کند. | ||
===تأمین نیازهای فرزند=== | === تأمین نیازهای فرزند === | ||
در این قسمت، به مراحل حساس دوران کودکی و تأمین نیازهای روحی و جسمی فرزند در سیره ائمه اطهار{{عم}} میپردازیم. | در این قسمت، به مراحل حساس دوران کودکی و تأمین نیازهای روحی و جسمی فرزند در سیره ائمه اطهار{{عم}} میپردازیم. | ||
==== نیازهای جسمی و بدنی ==== | |||
الف) '''تغذیه مادر''': یکی از حقوق فرزندان بر والدین، تغذیه مناسب مادر در دوران بارداری است. نوع غذاها، اعم از غذاهای [[حرام]]، کهنه و [[فاسد]]، مطبوع و [[مباح]]، در روان و [[اخلاق]] مادر و سپس در وجود و روان کودک مؤثر خواهد بود؛ از این رو، [[خداوند]] در دوران بارداری [[حضرت مریم]]{{س}}، درخت خشکیده خرما را بارور میکند و به آن حضرت دستور میدهد: {{متن قرآن|وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا}}<ref>«و تنه نخل را به سوی خود بتکان تا خرمایی چیده بر تو فرو ریزد» سوره مریم، آیه ۲۵.</ref>. | الف) '''تغذیه مادر''': یکی از حقوق فرزندان بر والدین، تغذیه مناسب مادر در دوران بارداری است. نوع غذاها، اعم از غذاهای [[حرام]]، کهنه و [[فاسد]]، مطبوع و [[مباح]]، در روان و [[اخلاق]] مادر و سپس در وجود و روان کودک مؤثر خواهد بود؛ از این رو، [[خداوند]] در دوران بارداری [[حضرت مریم]]{{س}}، درخت خشکیده خرما را بارور میکند و به آن حضرت دستور میدهد: {{متن قرآن|وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا}}<ref>«و تنه نخل را به سوی خود بتکان تا خرمایی چیده بر تو فرو ریزد» سوره مریم، آیه ۲۵.</ref>. | ||
خط ۱۹۱: | خط ۲۱۷: | ||
[[دین اسلام]] با توجه به این شرایط، توصیه به گرفتن دایه برای فرزند کرده و ویژگیهایی را برای [[انتخاب]] دایه برشمرده است؛ مانند اینکه دایه [[مسلمان]]، [[عاقل]] و [[دوستدار اهل بیت]]، دارای [[صفات نیکو]] و به دور از [[صفات رذیله]]، خوشرو و زیبا باشد<ref>کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۴.</ref>. | [[دین اسلام]] با توجه به این شرایط، توصیه به گرفتن دایه برای فرزند کرده و ویژگیهایی را برای [[انتخاب]] دایه برشمرده است؛ مانند اینکه دایه [[مسلمان]]، [[عاقل]] و [[دوستدار اهل بیت]]، دارای [[صفات نیکو]] و به دور از [[صفات رذیله]]، خوشرو و زیبا باشد<ref>کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۴.</ref>. | ||
در دین اسلام مدت کامل شیرخوارگی، دو سال تمام ذکر شده است و مادران [[حق]] دارند با توجه به وضع فرزند و تأمین [[سلامتی]] او، این مدت را کم کنند. در [[سوره بقره]] به این مسئله اشاره شده است: {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا...}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز در [[حدیثی]]، مدت شیردهی را ۲۱ ماه سفارش کرده، کمتر از آن را [[ظلم]] در [[حق فرزند]] شیرخوار میداند<ref>صدوق، علل الشرائع، ج۸، ص۵۵۴.</ref>. | در دین اسلام مدت کامل شیرخوارگی، دو سال تمام ذکر شده است و مادران [[حق]] دارند با توجه به وضع فرزند و تأمین [[سلامتی]] او، این مدت را کم کنند. در [[سوره بقره]] به این مسئله اشاره شده است: {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا...}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز در [[حدیثی]]، مدت شیردهی را ۲۱ ماه سفارش کرده، کمتر از آن را [[ظلم]] در [[حق فرزند]] شیرخوار میداند<ref>صدوق، علل الشرائع، ج۸، ص۵۵۴.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۱۲-۱۲۱.</ref> | ||
==== نیاز [[روحی]] [[فرزندان]] ==== | |||
دوره [[کودکی]] از بدو تولد آغاز میشود و تا هفت سالگی ادامه مییابد. در این دوران، کودک [[تکلیف]] و [[مسئولیت]] ندارد و اگر والدین از او درخواست کردند که کاری را انجام دهد و او چنین نکرد، نباید بازخواست شود. کودک به دلیل [[ناتوانی]] در ابتدای [[زندگی]]، همانند [[سرور]] و مولا باید مورد [[احترام]] و نوازش قرار گیرد. به همین دلیل [[اسلام]]، آموزشهای رسمی را در هفت سال دوم زندگی سفارش کرده است. | |||
از جمله [[وظایف والدین]] در این برهه از زندگی فرزندشان، توجه به [[بازی]] کودکان و شرایط آن، [[محبت به فرزند]] و اظهار کردن آن، [[رعایت عدالت]] بین فرزندان و [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] با فرزند است. در ادامه به نکاتی اشاره میکنیم که [[ائمه معصوم]]{{عم}} در دوران کودکی فرزندانشان، به آن عمل کردهاند. | از جمله [[وظایف والدین]] در این برهه از زندگی فرزندشان، توجه به [[بازی]] کودکان و شرایط آن، [[محبت به فرزند]] و اظهار کردن آن، [[رعایت عدالت]] بین فرزندان و [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] با فرزند است. در ادامه به نکاتی اشاره میکنیم که [[ائمه معصوم]]{{عم}} در دوران کودکی فرزندانشان، به آن عمل کردهاند. | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۷۴: | ||
روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در میان جمعی به [[اقامه نماز]] مشغول بودند. [[حسین بن علی]]{{ع}} که در سن [[طفولیت]] بود، نزدیک آن حضرت شد. وقتی [[پیامبر]]{{صل}} به [[سجده]] میرفتند، حسین{{ع}} بر پشت آن [[بزرگوار]] سوار میشد و پای خود را به [[زمین]] میزد و میگفت: حل، حل (این کلمات را بیشتر برای راندن شتر استفاده میکردند). آن حضرت نیز هنگام برخاستن از سجده، حسین{{ع}} را با دستهای مبارکشان برداشته، در کنار خود بر زمین میگذاشتند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۲۷.</ref>. | روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در میان جمعی به [[اقامه نماز]] مشغول بودند. [[حسین بن علی]]{{ع}} که در سن [[طفولیت]] بود، نزدیک آن حضرت شد. وقتی [[پیامبر]]{{صل}} به [[سجده]] میرفتند، حسین{{ع}} بر پشت آن [[بزرگوار]] سوار میشد و پای خود را به [[زمین]] میزد و میگفت: حل، حل (این کلمات را بیشتر برای راندن شتر استفاده میکردند). آن حضرت نیز هنگام برخاستن از سجده، حسین{{ع}} را با دستهای مبارکشان برداشته، در کنار خود بر زمین میگذاشتند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۲۷.</ref>. | ||
مشارکت و [[همیاری]] والدین در بازی با کودک، موجب افزایش [[اقتدار]]، [[عزت نفس]] و آشنایی والدین با [[احساسات]] فرزندان میشود. [[یعلی]] عامری نقل میکند: روزی در محضر [[رسول اکرم]]{{صل}} بودم. بعد از مدتی، از [[خدمت]] ایشان باز میگشتم تا در [[مجلسی]] که [[دعوت]] داشتم، شرکت کنم. جلوی [[منزل]]، حسین{{ع}} را دیدم که مشغول بازی با کودکان بود. طولی نکشید که رسول اکرم{{صل}} به همراه [[اصحاب]] خود از منزل خارج شد؛ وقتی حسین{{ع}} را دید دستهای خود را باز کرد و به طرف او رفت تا طفل را بگیرد. کودک، خندهکنان از این سو به آن سو میگریخت و رسول اکرم{{صل}} نیز خندهکنان از پی او بود؛ تا اینکه ایشان را در آغوش گرفت و دستی زیر چانه کودک و دست دیگر پشت گردن او گذارد، لب بر لبش نهاد و او را بوسید<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۲۶.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۱۲- | مشارکت و [[همیاری]] والدین در بازی با کودک، موجب افزایش [[اقتدار]]، [[عزت نفس]] و آشنایی والدین با [[احساسات]] فرزندان میشود. [[یعلی]] عامری نقل میکند: روزی در محضر [[رسول اکرم]]{{صل}} بودم. بعد از مدتی، از [[خدمت]] ایشان باز میگشتم تا در [[مجلسی]] که [[دعوت]] داشتم، شرکت کنم. جلوی [[منزل]]، حسین{{ع}} را دیدم که مشغول بازی با کودکان بود. طولی نکشید که رسول اکرم{{صل}} به همراه [[اصحاب]] خود از منزل خارج شد؛ وقتی حسین{{ع}} را دید دستهای خود را باز کرد و به طرف او رفت تا طفل را بگیرد. کودک، خندهکنان از این سو به آن سو میگریخت و رسول اکرم{{صل}} نیز خندهکنان از پی او بود؛ تا اینکه ایشان را در آغوش گرفت و دستی زیر چانه کودک و دست دیگر پشت گردن او گذارد، لب بر لبش نهاد و او را بوسید<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۲۶.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۱۲-۱۲۱؛ [[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۲۶-۲۳۳.</ref> | ||
=== محبت به فرزند و اظهار کردن آن === | |||
هرچند [[انسان]] در تمام مراحل دوران [[زندگی]] به محبت و [[رحمت]] دارد، اما در دوران کودکی این نیاز شدیدتر است و تأثیر بیشتری در تربیت کودک خواهد داشت. روانشناسان، مهمترین نیاز کودک را نیاز به محبت و [[امنیت]] [[عاطفی]] میدانند، چرا که [[احساس امنیت]] و دریافت محبت، زیربنای [[شخصیت]] کودک و زمینهساز [[توانایی]] او برای واکنش به محبت و ابراز آن به دیگران است<ref>شهیدی، اصول و مبانی بهداشت روانی، ص۶۴.</ref>. از این رو [[پیشوایان دین]] بدان توجه دادهاند. در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[خداوند]] پرسید: {{متن حدیث|يَا رَبِّ أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَكَ}}؛ «پروردگارا، برترین اعمال نزد تو کدام است»؟ فرمود: {{متن حدیث|حُبُّ الْأَطْفَالِ فَإِنِّي فَطَرْتُهُمْ عَلَى تَوْحِيدِي}}؛ «[[دوست داشتن]] کودکان که من آنان را بر [[فطرت]] [[توحید]] آفریدهام»<ref>المحاسن، ج۱، ص۲۹۳، ح۴۵۳.</ref>. | |||
محبت به کودک زمینه بارش [[رحمت الهی]] را بر والدین آماده میکند، چنان که امام صادق{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ لَيَرْحَمُ الْعَبْدَ؛ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ}}<ref>الکافی، ج۶، ص۵۰، ح۵.</ref>؛ «بیگمان خداوند به خاطر شدت محبت انسان به فرزندش، بدو رحمت کند». | |||
[[دوستی]] و محبت باید به طریقی ابراز و اظهار شود؛ زیرا ممکن است کسی به فرزندش علاقهمند باشد، اما هیچ نوع ظهور و بروزی نداشته باشد. در واقع به طور طبیعی آثاری که بر محبت به فرزند نهفته است، بر این محبت پنهانی مترتب نخواهد بود<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۲۶-۲۳۳.</ref>. | |||
[[وظیفه]] پدر و مادر، تنها تأمین نیازهای اولیه فرزند همچون [[خوراک]] و [[پوشاک]] نیست، بلکه فراتر از آن، آبیاری کردن مزرعه دلهای آنان با آب حیاتبخش محبت و [[عطوفت]] است. از این رو پدر و مادر باید محبت خود به [[فرزندان]] را به صورتهای گوناگون آشکار سازند. [[حضرت علی]]{{ع}} که [[دوران کودکی]] خود را در دامان پرمهر [[پیامبر]] [[رحمت]] گذرانده بود؛ میفرماید: شما [[قرابت]] مرا با پیامبر و [[منزلت]] مخصوصی که نزد آن حضرت داشتم، به خوبی میدانید. [[کودکی]] خردسال بودم که [[رسول خدا]]{{صل}} مرا بر دامان خود مینشاند، در آغوشم میگرفت و به سینه خود میچسباند. گاه مرا در بستر خود میخوابانید و از محبت و [[دوستی]]، صورت خویش را بر صورت من میسایید<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۵۷.</ref>. | [[وظیفه]] پدر و مادر، تنها تأمین نیازهای اولیه فرزند همچون [[خوراک]] و [[پوشاک]] نیست، بلکه فراتر از آن، آبیاری کردن مزرعه دلهای آنان با آب حیاتبخش محبت و [[عطوفت]] است. از این رو پدر و مادر باید محبت خود به [[فرزندان]] را به صورتهای گوناگون آشکار سازند. [[حضرت علی]]{{ع}} که [[دوران کودکی]] خود را در دامان پرمهر [[پیامبر]] [[رحمت]] گذرانده بود؛ میفرماید: شما [[قرابت]] مرا با پیامبر و [[منزلت]] مخصوصی که نزد آن حضرت داشتم، به خوبی میدانید. [[کودکی]] خردسال بودم که [[رسول خدا]]{{صل}} مرا بر دامان خود مینشاند، در آغوشم میگرفت و به سینه خود میچسباند. گاه مرا در بستر خود میخوابانید و از محبت و [[دوستی]]، صورت خویش را بر صورت من میسایید<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۵۷.</ref>. | ||
خط ۲۶۹: | خط ۳۰۰: | ||
در [[سیره ائمه اطهار]]{{عم}} محبت به فرزندان به شیوههای متفاوتی ابراز شده است؛ از جمله: بوسیدن، [[هدیه دادن]] و نوازش کردن. در شیوه تربیتی [[ائمه معصوم]]{{عم}}، محبت به فرزندان بر محور تعادل است و از [[زیادهروی]] در محبت، [[نهی]] شده است<ref>رضی، شرح نهج البلاغه، ص۴۵۵.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۲۵.</ref> | در [[سیره ائمه اطهار]]{{عم}} محبت به فرزندان به شیوههای متفاوتی ابراز شده است؛ از جمله: بوسیدن، [[هدیه دادن]] و نوازش کردن. در شیوه تربیتی [[ائمه معصوم]]{{عم}}، محبت به فرزندان بر محور تعادل است و از [[زیادهروی]] در محبت، [[نهی]] شده است<ref>رضی، شرح نهج البلاغه، ص۴۵۵.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۲۵.</ref> | ||
در محبت به کودک و ابراز آن باید به دو نکته مهم دقت کرد تا آسیبی متوجه والدین و فرزندان نگردد: | |||
نکته اول) در روابط عاطفی والدین، افزون بر کمبود [[عواطف]] مثبت، محبت [[افراطی]] و عدم [[ثبات]] [[عاطفی]] نیز به بهداشت روانی [[کودک]] آسیب میزند. [[وابستگی]]، کاهش [[اعتماد به نفس]]، افزایش [[اضطراب]]، بروز [[حسادت]] از عوارض این شیوههای عاطفی است<ref>اصول و مبانی بهداشت روانی، ص۶۴ - ۶۵؛ مصباح، روانشناسی رشد، ص۴۷۳ - ۴۸۴؛ به نقل از: بهداشت روانی، ص۳۱۳.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} در مورد رعایت [[اعتدال]] و پرهیز از افراط و تفریط در محبت والدین نسبت به کودک فرمودند: {{متن حدیث|شر الآباء من دعاه البر إلى الافراط، و شر الأبناء من دعاه التقصير إلى العقوق}}<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۲۰.</ref>؛ «بدترین [[پدران]] کسانیاند که [[نیکی]] کردن، آنان را به [[زیادهروی]] بکشاند و بدترین فرزندان، کسانی هستند که کوتاهی کردن، آنان را به [[نافرمانی]] و [[آزردن]] والدین وا دارد». | |||
مرز محبت به فرزند را میتوان تا جایی دانست که به ترک [[حق الله]] و [[حق الناس]]ی نینجامد، چنانکه پیامآور [[عدل]] و [[مهربانی]] به یکی از اصحابش گوشزد فرمودند: {{متن حدیث|لَا تَحْمِلَنَّكَ الشَّفَقَةُ عَلَى أَهْلِكَ وَ وُلْدِكَ عَلَى الدُّخُولِ فِي الْمَعَاصِي وَ الْحَرَامِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ {{متن قرآن|يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ}}<ref>«روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمیرسانند * جز آن کس که دلی بیآلایش نزد خداوند آورد» سوره شعراء، آیه ۸۸-۸۹.</ref>}}<ref>مکارم الأخلاق، ص۲۵۷؛ بحار الأنوار، ج۷۴، ص۱۰۹.</ref>. «[[دلسوزی]] نسبت به [[خانواده]] و فرزندانت، نباید تو را به نافرمانیهای از [[خدا]] و [[حرام]] وادار سازد؛ چراکه [[خداوند متعال]] میفرماید: [[قیامت]] روی است که نه [[مال]] [[سود]] میدهد و نه [[فرزندان]]؛ مگر کسی که با دلی سالم نزد خدا آید». | |||
نکته دوم) اگر پدر و مادری چند فرزند دارند، در [[اظهار محبت]] و علاقه به فرزندان خود باید [[عدالت]] را رعایت کنند؛ حتی در بوسیدن، که [[خداوند]] نیز این [[رعایت عدالت]] را [[دوست]] دارد. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: «خداوند متعال دوست دارد که میان فرزندان خود یکسان عمل کنید؛ حتی در بوسیدن آنها»<ref> {{متن حدیث|إنّ اللَّه تعالى يحبّ أن تعدلوا بين أولادكم حتّى في القبل}}؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۵.</ref> | |||
میدانیم که رعایت نکردن [[مساوات]] در اظهار و ابراز [[محبت به کودکان]] میتواند آثار مخربی را در پی داشته باشد. البته در این میان [[نیکی]] به [[دختران]]، به خاطر [[عواطف]] و [[احساسات]] بیشتر، [[اولویت]] دارد. [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمودند: «میان [[اولاد]] خود در [[هدیه دادن]] به مساوات عمل کنید و اگر من خواستم یکی را [[برتری]] دهم، دختران را برتری میدادم»<ref>{{متن حدیث|سووا بين أولادكم في العطية، فلو كنت مفضلا أحدا لفضلت الاناث}}؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۴.</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۲۶-۲۳۳.</ref> | |||
===بوسیدن=== | ===بوسیدن=== | ||
در باب بوسیدن فرزند، [[روایات]] متعددی از [[معصومان]]{{عم}} ذکر شده است؛ از جمله [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل فرمودهاند: «بوسیدن فرزند، نیکویی است و [[پاداش]] هر نیکویی ده برابر است.»..<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۴.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} درباره آثار [[اخروی]] بوسیدن فرمودهاند: «[[فرزندان]] خود را ببوسید؛ زیرا برای هر بوسه، رتبهای است در [[بهشت]] که فاصله هر رتبه از یکدیگر پانصد سال است»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.</ref>. [[مفضل بن عمر]] میگوید: «بر [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} وارد شدم، دیدم آن حضرت فرزند خود را بر دامان خود نشانده و میبوسد و زبانش را میمکد و گاه او را بر شانهاش میگذارد و گاه او را در آغوش میگیرد»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۵۷.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۲۹.</ref> | در باب بوسیدن فرزند، [[روایات]] متعددی از [[معصومان]]{{عم}} ذکر شده است؛ از جمله [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل فرمودهاند: «بوسیدن فرزند، نیکویی است و [[پاداش]] هر نیکویی ده برابر است.»..<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۴.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} درباره آثار [[اخروی]] بوسیدن فرمودهاند: «[[فرزندان]] خود را ببوسید؛ زیرا برای هر بوسه، رتبهای است در [[بهشت]] که فاصله هر رتبه از یکدیگر پانصد سال است»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.</ref>. [[مفضل بن عمر]] میگوید: «بر [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} وارد شدم، دیدم آن حضرت فرزند خود را بر دامان خود نشانده و میبوسد و زبانش را میمکد و گاه او را بر شانهاش میگذارد و گاه او را در آغوش میگیرد»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۵۷.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۲۹.</ref> | ||
امام صادق{{ع}} بوسیدن کودک را یکی از این نمونههای بیرونی و ابراز محبت به [[فرزندان]] میداند که جنبه [[عبادی]] دارد و ثمره [[اخروی]] بر آن مترتب است: «هرکس فرزندش را ببوسد، [[خدای عزوجل]] در نامه عملش حسنهای ثبت کند و هر که فرزندش را شاد کند، خداوند او را در [[روز قیامت]] شاد نماید»<ref>{{متن حدیث|مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}؛ الکافی، ج۶، ص۴۹، ح۱.</ref>. | |||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر این امر تأکید میکردند و بر زیادی آن سفارش میفرمودند: «[[فرزندان]] خود را زیاد ببوسید که با هر بوسیدن برایتان در [[بهشت]] مقام و مرتبتی فراهم میشود»<ref>{{متن حدیث|أَكْثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ أَوْلَادِكُمْ فَإِنَ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ}}؛ روضة الواعظین، ج۲، ص۳۶۹.</ref>. | |||
همچنین [[سیره]] ایشان بر ابراز [[محبت به کودکان]] [[استوار]] بود، سیرهنویسان درباره آن حضرت چنین نقل کردهاند: {{متن حدیث|وَ كَانَ النَّبِيُّ{{صل}} إِذَا أَصْبَحَ مَسَحَ عَلَى رُءُوسِ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ}}؛ «هر [[روز]] صبح بر سر فرزندان خود و فرزندان، فرزندان خود دست [[محبت]] میکشید»<ref>عدة الداعی، ص۸۹.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمودند: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يُكْثِرُ تَقْبِيلَ فَاطِمَةَ{{س}}}}<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۳۶۵.</ref>؛ «[[رسول خدا]]{{صل}} [[فاطمه]]{{س}} را بسیار میبوسید»<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۲۶-۲۳۳.</ref>. | |||
===[[هدیه دادن]]=== | ===[[هدیه دادن]]=== | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودهاند: هر کس وارد [[بازار]] شود و تحفه و هدیهای برای [[خانواده]] خود بخرد، چون کسی است که صدقهای برای گروهی نیازمند برده باشد و اگر خواست آنچه را که به [[خانه]] برده بین آنان تقسیم کند، از [[دختران]] شروع کند؛ زیرا هر کس دختر خود را خوشحال کند، همانند آن است که بندهای از [[اولاد]] اسماعیل را | از جمله مصادیق [[محبت]] به [[فرزندان]] در [[راه و رسم نبوی]] و [[علوی]]، هدیه دادن به آنان است که فرزندان به چنین روابطی و هدایایی متناسب با سن و سال، و با توجه به اوضاع و احوالشان نیازمندند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودهاند: هر کس وارد [[بازار]] شود و تحفه و هدیهای برای [[خانواده]] خود بخرد، چون کسی است که صدقهای برای گروهی نیازمند برده باشد و اگر خواست آنچه را که به [[خانه]] برده بین آنان تقسیم کند، از [[دختران]] شروع کند؛ زیرا هر کس دختر خود را خوشحال کند، همانند آن است که بندهای از [[اولاد]] اسماعیل را آزاد کرده باشد و هر کس سبب [[شادمانی]] [[فرزندی]] شود، مثل آن است که از [[ترس]] [[خدا]] گریسته باشد و هرکس از [[خوف]] خدا [[اشک]] بریزد، [[خداوند]] او را به بهشتهای پرنعمت خویش داخل میگرداند<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۴۸.</ref>. | ||
در این [[حدیث]] ملاحظه میشود که پیامبر اکرم{{صل}} ضمن سفارش به هدیه دادن و خوشحال ساختن اعضای خانواده، به ویژه فرزندان، به مقدم داشتن دختران بر دیگر فرزندان تأکید میورزند. همچنین [[امام علی]]{{ع}} در این مورد میفرمایند: «اولین هدیهای که هر یک از شما به فرزندان خود میبخشد، نام نیک است، پس بهترین نام را [[انتخاب]] کنید»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۳۲.</ref>. [[امام مجتبی]]{{ع}} نیز در خصوص هدیه دادن میفرمایند: «[[کرامت]] و [[بزرگواری]]، آن است که پیش از درخواست کسی، [[هدیه]] دهی»<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول من آل الرسول، ص۲۲۵.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۳۰.</ref> | |||
نقل شده است: پیامبر{{صل}} در حالی که گردنبندی از مهرههای [[یمنی]] همراه داشت، به [[خانه]] آمد و فرمود: این گردنبند را به [[مهربانترین]] شما خواهم داد. آنان پنداشتند که آن را به [[عایشه دختر ابوبکر]] خواهد داد. پیامبر{{صل}}، اُمامه دختر [[ابوالعاص]] را که نوهاش از [[زینب]] بود فراخواند و به دست خویش آن را برگردن او آویخت و اندک چرکی را که چشم اُمامه بود با دست خود [[پاک]] ساخت<ref>الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۳۳؛ الاصابه، ج۴، ص۲۳۰ - ۲۳۱ و اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۷۴.</ref>. | |||
در | در نگاه [[معصومین]]{{عم}}، هدیه دادن به فرزندان عملی [[آخرتی]] شمرده شده و از این رو بر آن تأکید شده است، چنان که از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده است که فرمودند: «هر کس وارد [[بازار]] شود و هدیهای بخرد و آن را برای خانوادهاش ببرد مانند کسی است که صدقهای را برای گروهی نیازمند میبرد؛ و باید پیش از پسران از [[دختران]] آغاز کند. بیگمان هر کس دختری را شاد کند، گویا بردهای از فرزندان اسماعیل{{ع}} را [[آزاد کرده]] است، و هر کس چشم پسری را روشن کند، گویا از [[ترس]] [[خداوند]] گریسته است، و هر کس از ترس خداوند بگرید، [[خداوند]] او را وارد بهشتهای پر [[نعمت]] کند»<ref>{{متن حدیث|مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِيَالِهِ كَانَ كَحَامِلِ صَدَقَةٍ إِلَى قَوْمٍ مَحَاوِيجَ وَ لْيَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّكُورِ فَإِنَّ مَنْ فَرَّحَ ابْنَةً فَكَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ مُؤْمِنَةً فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ أَقَرَّ بِعَيْنِ ابْنٍ فَكَأَنَّمَا بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَدْخَلَهُ اللَّهُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ}}؛ الأمالی للصدوق، ص۵۷۷؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۵۱۴.</ref>. | ||
از مظاهر [[محبت]] و علاقه [[امام صادق]]{{ع}} به فرزندش [[امام کاظم]]{{ع}} این بود که قطعه زمینی را که به بهای ۲۶۰۰۰ دینار خریده بود، به ایشان [[هدیه]] داد<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ أَبُوهُ يُحِبُّهُ وَ يَمِيلُ إِلَيْهِ، وَ وَهَبَ الْيُسَيْرِيَةَ لَهُ تَفَضُّلًا، وَ كَانَ شِرَاهَا بِسِتَّةٍ وَ عِشْرِينَ أَلْفَ دِينَارٍ}}؛ (دلائل الإمامة؛ ص٣۵٩).</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۲۶-۲۳۳.</ref> | |||
===[[رعایت عدالت]] بین فرزندان=== | ===[[رعایت عدالت]] بین فرزندان=== | ||
خط ۲۹۷: | خط ۳۵۰: | ||
هنگامی که به فرزندانتان وعده دادید، وفا کنید؛ همانا کودکان چنان میپندارند که شما به آنها روزی میدهید. [[خداوند متعال]] برای هیچ چیزی به اندازه [ضایع کردن [[حق]]] زنان و کودکان [[خشمگین]] نمیشود<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۵۵۸.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۳۳.</ref> | هنگامی که به فرزندانتان وعده دادید، وفا کنید؛ همانا کودکان چنان میپندارند که شما به آنها روزی میدهید. [[خداوند متعال]] برای هیچ چیزی به اندازه [ضایع کردن [[حق]]] زنان و کودکان [[خشمگین]] نمیشود<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۵۵۸.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۳۳.</ref> | ||
==[[آموزش]]== | ===[[آموزش]]=== | ||
حق آموزش [[فرزندان]]، شامل آموزش خواندن و نوشتن، آموزش نظامی، [[آداب غذا خوردن]] و آموزش [[علوم]] و [[معارف اسلامی]] است که هر یک را جداگانه بررسی خواهیم کرد: | حق آموزش [[فرزندان]]، شامل آموزش خواندن و نوشتن، آموزش نظامی، [[آداب غذا خوردن]] و آموزش [[علوم]] و [[معارف اسلامی]] است که هر یک را جداگانه بررسی خواهیم کرد: | ||
خط ۳۲۵: | خط ۳۷۸: | ||
یکی دیگر از [[آموزههای اسلامی]] که [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} ضمن [[عنایت]] ویژهای که خود به آن داشتند، فرزندانشان را نیز به آن سفارش میکردند، [[آموزش قرآن]] است. ایشان آموزش قرآن را از [[حقوق]] مسلم فرزندان میدانستند که والدین، یا خودشان باید به آنها [[آموزش]] دهند و یا برای آنها [[معلم]] بگیرند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این باره فرمودهاند: «[[حق فرزند]] بر پدر آن است که به او [[قرآن]] بیاموزد»<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۱۷.</ref>. آن حضرت در [[روایت]] دیگری، [[حق]] دختر بر پدر را [[تعلیم]] [[سوره نور]] دانستهاند و میفرمایند: «حق فرزند بر پدر، آن است که اگر دختر بود، سوره نور را به او تعلیم دهد»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۹.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۳۵.</ref> | یکی دیگر از [[آموزههای اسلامی]] که [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} ضمن [[عنایت]] ویژهای که خود به آن داشتند، فرزندانشان را نیز به آن سفارش میکردند، [[آموزش قرآن]] است. ایشان آموزش قرآن را از [[حقوق]] مسلم فرزندان میدانستند که والدین، یا خودشان باید به آنها [[آموزش]] دهند و یا برای آنها [[معلم]] بگیرند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این باره فرمودهاند: «[[حق فرزند]] بر پدر آن است که به او [[قرآن]] بیاموزد»<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۱۷.</ref>. آن حضرت در [[روایت]] دیگری، [[حق]] دختر بر پدر را [[تعلیم]] [[سوره نور]] دانستهاند و میفرمایند: «حق فرزند بر پدر، آن است که اگر دختر بود، سوره نور را به او تعلیم دهد»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۹.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۳۵.</ref> | ||
==[[احترام و تکریم فرزند]]== | ===[[احترام و تکریم فرزند]]=== | ||
در [[سیره معصومان]]{{عم}} [[تکریم]] و [[احترام]] کودکان، به شیوههای مختلف صورت میگیرد؛ از جمله ایستادن و استقبال از فرزندان هنگام ورود آنها به مجالس، [[سلام کردن]] به کودکان، با احترام صدا زدن آنها و [[عیادت]] از کودکان مریض. در [[نظام تربیتی اسلام]]، تکریم و [[شخصیت]] دادن به فرزندان، اهمیت ویژهای دارد. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در این باره میفرمایند: «فرزندان خود را احترام کنید و آدابشان را [[نیکو]] گردانید که مورد [[رحمت]] و [[بخشش]] قرار خواهید گرفت»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۵.</ref>. | در [[سیره معصومان]]{{عم}} [[تکریم]] و [[احترام]] کودکان، به شیوههای مختلف صورت میگیرد؛ از جمله ایستادن و استقبال از فرزندان هنگام ورود آنها به مجالس، [[سلام کردن]] به کودکان، با احترام صدا زدن آنها و [[عیادت]] از کودکان مریض. در [[نظام تربیتی اسلام]]، تکریم و [[شخصیت]] دادن به فرزندان، اهمیت ویژهای دارد. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در این باره میفرمایند: «فرزندان خود را احترام کنید و آدابشان را [[نیکو]] گردانید که مورد [[رحمت]] و [[بخشش]] قرار خواهید گرفت»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۵.</ref>. | ||
'''سلام کردن به کودکان''': سلام کردن به کودکان، نشانه [[تواضع]] و بزرگی و [[ارج]] نهادن به [[شخصیت]] کودکان و از [[اخلاق]] [[پیامبران]] است؛ زیرا [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با آن شخصیت و [[عظمت الهی]]، به کودکان [[سلام]] میکردند و فرمودهاند: پنج چیز است که من تا [[لحظه مرگ]]، آنها را فراموش نمیکنم... یکی از آنها سلام گفتن به کودکان است، تا این [[رفتار]] پس از من [در میان [[مسلمانان]]] [[سنت]] گردد<ref> | '''سلام کردن به کودکان''': سلام کردن به کودکان، نشانه [[تواضع]] و بزرگی و [[ارج]] نهادن به [[شخصیت]] کودکان و از [[اخلاق]] [[پیامبران]] است؛ زیرا [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با آن شخصیت و [[عظمت الهی]]، به کودکان [[سلام]] میکردند و فرمودهاند: پنج چیز است که من تا [[لحظه مرگ]]، آنها را فراموش نمیکنم... یکی از آنها سلام گفتن به کودکان است، تا این [[رفتار]] پس از من [در میان [[مسلمانان]]] [[سنت]] گردد<ref>{{متن حدیث|خَمْسٌ لَا أَدَعُهُنَّ حَتَّى الْمَمَاتِ الْأَكْلُ عَلَى الْحَضِيضِ مَعَ الْعَبِيدِ وَ رُكُوبِيَ الْحِمَارَ مُؤْكَفاً وَ حَلْبِيَ الْعَنْزَ بِيَدِي وَ لُبْسُ الصُّوفِ وَ التَّسْلِيمُ عَلَى الصِّبْيَانِ لِتَكُونَ سُنَّةً مِنْ بَعْدِي}}؛ عیون أخبار الرضا، ج۲، ح۸۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۶۲.</ref>. مردی با [[حسین بن علی]]{{ع}} روبهرو شد و (در اولین [[کلام]]) از حضرت احوالپرسی کرد و از [[خداوند]] برای آن جناب [[عافیت]] خواست. حضرت در جواب فرمود: «سلام، قبل از [[سخن گفتن]] است. خداوند تو را عافیت دهد!» سپس فرمود: «به کسی [[اجازه]] سخن گفتن ندهید تا سلام کند»<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۸.</ref>. | ||
'''خطاب نیکو''': یکی دیگر از مظاهر [[تکریم]] [[فرزندان]]، [[انتخاب نام]] [[نیک]] و صدا زدن آنها با اوصاف و [[القاب]] نیکوست. [[رسول اکرم]]{{صل}} در این باره فرمودهاند: «وقتی نام فرزندتان را میبرید، او را گرامی بدارید و جای نشستن او را وسیع قرار دهید و به او رو ترش مکنید»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۲۷.</ref>. ایشان در [[حدیث]] دیگری نیز بر گذاشتن القاب شایسته بر فرزندان تأکید کرده، میفرمایند: پیش از آنکه لقبها [ی [[زشت]]] به فرزندانتان [[غلبه]] یابد، لقبها و [[کنیهها]] [ی خوب] بر آنان بگذارید و با القاب [[نیکو]] خطاب کنید<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۱۹.</ref>. | '''خطاب نیکو''': یکی دیگر از مظاهر [[تکریم]] [[فرزندان]]، [[انتخاب نام]] [[نیک]] و صدا زدن آنها با اوصاف و [[القاب]] نیکوست. [[رسول اکرم]]{{صل}} در این باره فرمودهاند: «وقتی نام فرزندتان را میبرید، او را گرامی بدارید و جای نشستن او را وسیع قرار دهید و به او رو ترش مکنید»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۲۷.</ref>. ایشان در [[حدیث]] دیگری نیز بر گذاشتن القاب شایسته بر فرزندان تأکید کرده، میفرمایند: پیش از آنکه لقبها [ی [[زشت]]] به فرزندانتان [[غلبه]] یابد، لقبها و [[کنیهها]] [ی خوب] بر آنان بگذارید و با القاب [[نیکو]] خطاب کنید<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۱۹.</ref>. [[حضرت زهرا]]{{س}} که از طرف [[رسول خدا]]{{صل}} با جملاتی سرشار از [[محبت]] مانند: {{متن حدیث|فِدَاهَا أَبُوهَا}}<ref>المناقب، ج۳، ص۳۴۳.</ref> و {{متن حدیث|إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي}}<ref>وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۶۷.</ref> میشدند، [[فرزندان]] خویش را نیز به [[زیبایی]] {{متن حدیث|قُرَّةُ عَيْنِي وَ رَيْحَانَتِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي}}<ref>کامل الزیارات، ص۶۷؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۳۸.</ref> میخواندند. | ||
'''[[عیبجویی]] نکردن از کودکان''': چشمپوشی کردن از اشتباهات و نادیده گرفتن [[عیوب]] فرزندان، از دیگر راههای [[احترام]] به آنها است. [[هشام بن عروه]] از پدر خود نقل میکند: روزی مردی در حضور [[پیامبر]]{{صل}} به دلیل عملی که فرزندش انجام داده بود، از او عیبجویی کرد. پیامبر{{صل}} به وی فرمود: {{متن حدیث|إِنَّمَا إبْنُكَ سَهْمٌ مِنْ كِنَانَتِكَ}}؛ «فرزندت تیری از تیرهای تیردان توست»<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۵۸۴.</ref>. | '''[[عیبجویی]] نکردن از کودکان''': چشمپوشی کردن از اشتباهات و نادیده گرفتن [[عیوب]] فرزندان، از دیگر راههای [[احترام]] به آنها است. [[هشام بن عروه]] از پدر خود نقل میکند: روزی مردی در حضور [[پیامبر]]{{صل}} به دلیل عملی که فرزندش انجام داده بود، از او عیبجویی کرد. پیامبر{{صل}} به وی فرمود: {{متن حدیث|إِنَّمَا إبْنُكَ سَهْمٌ مِنْ كِنَانَتِكَ}}؛ «فرزندت تیری از تیرهای تیردان توست»<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۵۸۴.</ref>. | ||
خط ۳۴۴: | خط ۳۹۷: | ||
[[امام صادق]]{{ع}} در این باره فرمودهاند: «[[حق فرزند]] بر پدر سه چیز است: دایه و مربی خوب برایش [[انتخاب]] کند؛ نام خوبی بر او بگذارد»<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۵، ص۲۳۶.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} نیز ضمن سفارشی به [[امام حسین]]{{ع}} [[ادب]] را بهترین [[میراث]] والدین معرفی کرده، میفرماید: «ادب، بهترین میراث است»<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول من آل الرسول، ص۸۵.</ref>. [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} به یکی از فرزندانش میفرماید: پسرم! با احدی [[برادری]] مکن تا زمانی که بدانی به چه جاهایی میرود و با چه افرادی نشست و برخاست میکند و چون خوب بر احوالش [[آگاه]] شدی و معاشرتش را پسندیدی، با او برادری کن تا او را از [[لغزش]] بازداری و در [[تنگدستی]] به او [[یاری]] رسانی<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول من آل الرسول، ص۲۳۶.</ref>. | [[امام صادق]]{{ع}} در این باره فرمودهاند: «[[حق فرزند]] بر پدر سه چیز است: دایه و مربی خوب برایش [[انتخاب]] کند؛ نام خوبی بر او بگذارد»<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۵، ص۲۳۶.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} نیز ضمن سفارشی به [[امام حسین]]{{ع}} [[ادب]] را بهترین [[میراث]] والدین معرفی کرده، میفرماید: «ادب، بهترین میراث است»<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول من آل الرسول، ص۸۵.</ref>. [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} به یکی از فرزندانش میفرماید: پسرم! با احدی [[برادری]] مکن تا زمانی که بدانی به چه جاهایی میرود و با چه افرادی نشست و برخاست میکند و چون خوب بر احوالش [[آگاه]] شدی و معاشرتش را پسندیدی، با او برادری کن تا او را از [[لغزش]] بازداری و در [[تنگدستی]] به او [[یاری]] رسانی<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول من آل الرسول، ص۲۳۶.</ref>. | ||
والدین در این مرحله، [[تربیت فرزند]] را در ابعاد مختلف [[دینی]] و [[معنوی]]، [[عاطفی]]، [[اجتماعی]]، جنسی و [[اقتصادی]] برعهده دارند. در این قسمت، به بررسی هر یک از حیطههای تربیت در [[سیره معصومین]]{{عم}} خواهیم پرداخت<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۴۲.</ref>. | والدین در این مرحله، [[تربیت فرزند]] را در ابعاد مختلف [[دینی]] و [[معنوی]]، [[عاطفی]]، [[اجتماعی]]، جنسی و [[اقتصادی]] برعهده دارند. در این قسمت، به بررسی هر یک از حیطههای تربیت در [[سیره معصومین]]{{عم}} خواهیم پرداخت<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۴۲.</ref>. | ||
یکی از [[آداب]] بسیار مهم و مؤثر در [[تربیت فرزند]]، توجه به [[زمان]] مناسب برای برنامههای [[تربیتی]] است. در سخنی از [[امام صادق]]{{ع}} به این مهم اشاره شده است، آنجا که فرمودند: {{متن حدیث|الْغُلَامُ يَلْعَبُ سَبْعَ سِنِينَ وَ يَتَعَلَّمُ الْكِتَابَ سَبْعَ سِنِينَ...}}؛ «پسر باید هفت سال [[بازی]] کند و هفت سال سواد بیاموزد.»..<ref>الکافی، ج۶، ص۴۷، ح۳.</ref>. [[آموزش خواندن و نوشتن]]، کنایه از آموزشهای مختلف مورد نیاز فرزند است که شروع رسمی آن از ۷ سالگی و [[نوجوانی]] است که بخشی بر عهده [[مدرسه]] و بخشی بر عهده پدر و مادر و بخشی بر عهده [[جامعه]] است که هر سه در این کار دخیل هستند. [[امام حسن]]{{ع}} نیز به [[فراگیری علوم]] توسط [[فرزندان]] خود و برادرزادگانش تأکید داشت و خطاب به ایشان میفرمود: {{متن حدیث|إِنَّكُمْ صِغَارُ قَوْمٍ وَ يُوشِكُ أَنْ تَكُونُوا كِبَارَ قَوْمٍ آخَرِينَ فَتَعَلَّمُوا الْعِلْمَ فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ أَنْ يَحْفَظَهُ فَلْيَكْتُبْهُ وَ لْيَضَعْهُ فِي بَيْتِهِ}}<ref>منیة المرید، ص۳۴۹؛ بحار الأنوار، ج۲، ص۱۵۲.</ref>؛ «شما اکنون نونهالان جامعه هستید و [[امید]] است در [[آینده]] نزدیک از بزرگان جامعه شوید، پس [[علم]] بیاموزید و هرکس میتواند آن را [[حفظ]] کند و بنویسد و در [[منزل]] قرار دهد». | |||
[[تعلیم و تربیت]] در تمام دوران [[زندگی]] لازم و راهگشاست و [[انسان]] بدان نیازمند است، ولی بهترین [[زمان]] [[یادگیری]] و [[آموزش]] و تأثیر و بهرهمندی از آن در [[تربیت کودک]]، دوران نوجوانی است. [[امیر مؤمنان]] در این باره میفرمایند: {{متن حدیث|الْعِلْمُ فِي الصِّغَرِ كَالنَّقْشِ فِي الْحَجَرِ}}<ref>کنز الفوائد، ج۱، ص۳۱۹؛ بحار الأنوار، ج۱، ص۲۲۴.</ref>؛ «[[علمآموزی]] در [[کودکی]] مانند نقشی است که بر روی سنگ کنده شود». که والدین در برابر انجام صحیح آن [[اجر]] میبرند و در صورت [[سهلانگاری]] دچار [[کیفر]] خواهند شد. | |||
در [[سیره]] و روش امیر مؤمنان{{ع}} توجه به این دوران و اهمیت آموزش در نوجوانی به خوبی نمایان است، آنجا که خطاب به فرزندش مینویسد: «قطعاً [[دل]] [[جوان]] همانند [[زمین]] خالی است، هر بذری در آن ریخته شود، میپذیرد؛ بنابراین پیش از آنکه دلت سخت شود و مغزت گرفتار گردد، اقدام به [[ادبآموزی]] تو کردم»<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلَ لُبُّكَ}}؛ نهج البلاغة، نامه ۳۱، ص۳۹۳.</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۳۳.</ref> | |||
===تربیت اعتقادی=== | ===تربیت اعتقادی=== | ||
خط ۳۶۷: | خط ۴۲۷: | ||
آنها در [[سایه]] یاد معاد، [[آزاد]]، مستقل و با [[عزت]] خواهند زیست و توانشان را به کار خواهند گرفت تا با استفاده از [[نعمتهای الهی]]، [[زندگی]] شرافتمندانهای داشته باشند و با بهرهگیری از این [[نعمتها]]، [[سعادت اخروی]] را نیز فراهم خواهند ساخت<ref>طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۲۰۸.</ref>. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: به [[فرزندان]] خود [[نماز]] بیاموزید و هنگامی که هشت ساله شدند، آنها را برای نماز بازخواست کنید<ref>صدوق، الخصال، ج۲، ص۶۲۷.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۴۵.</ref> | آنها در [[سایه]] یاد معاد، [[آزاد]]، مستقل و با [[عزت]] خواهند زیست و توانشان را به کار خواهند گرفت تا با استفاده از [[نعمتهای الهی]]، [[زندگی]] شرافتمندانهای داشته باشند و با بهرهگیری از این [[نعمتها]]، [[سعادت اخروی]] را نیز فراهم خواهند ساخت<ref>طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۲۰۸.</ref>. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: به [[فرزندان]] خود [[نماز]] بیاموزید و هنگامی که هشت ساله شدند، آنها را برای نماز بازخواست کنید<ref>صدوق، الخصال، ج۲، ص۶۲۷.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۴۵.</ref> | ||
در باب آموزش کودک و [[نوجوان]] در موضوعات مختلف مرتبط با [[معارف دین]]، [[امیرمؤمنان]] روش و اولویتهای خاص خود را در آموزش به [[فرزندان]] اینگونه بیان میفرمایند: «رأیم بر این شد که ابتدا [[کتاب خدا]] و تأویلش را به تو بیاموزم، و [[قوانین]] و [[احکام اسلام]] و [[حلال]] و حرامش را به تو [[تعلیم]] دهم، و به غیر آن توجه ننمایم»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعْلِيمِ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِيلِهِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْكَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ لَا أُجَاوِزُ ذَلِكَ بِكَ إِلَى غَيْرِهِ}}؛ نهج البلاغة، نامه ۳۱، ص۳۹۴.</ref>. | |||
یکی از | |||
همچنین از [[قرآن کریم]] و سفارشات [[لقمان حکیم]] به فرزندش که الگویی راهگشا برای دانستن راه و موضوعات شایان توجه و مهم در عرصه [[تربیت کودک]] و نوجوان است، این ویژگیها به خوبی قابل برداشت است. هنگامی که [[لقمان]] مورد [[عنایت خدا]] قرار گرفت و [[خداوند]] حکمتش را به او آموخت {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ...}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref> در مقام [[شکر]]، فرزندش را مخاطب قرار داد و به شاخصهایی مهم، در جنبههای گوناگون [[زندگی]] [[موعظه]] کرد. ما نیز به اندازه وسع این مجموعه به این [[مواعظ]] میپردازیم: | |||
یکم: '''[[یکتاپرستی]]''': نخستین آموزش و سفارش [[تربیتی]] لقمان به فرزندش، آموزههایی [[اعتقادی]] است که [[قرآن]] آن را این چنین نقل میکند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} نیز در بیان [[حق فرزند]] نسبت به والدین فرمودند: {{متن حدیث|وَ الدَّلَالَةِ إِلَى رَبِّهِ وَ الْمَعُونَةِ لَهُ عَلَى طَاعَتِهِ}}<ref>تحف العقول، ص۲۶۳.</ref>؛ «و [[راهنمایی]] و شناساندن پروردگارش و [[یاری کردن]] فرزند در [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[خداوند]]». | |||
پیامآور [[یکتاپرستی]] به [[پیروان]] خویش چنین سفارش میکنند: {{متن حدیث|إذا أفصح أولادكم فعلموهم {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} ثم لا تبالوا متى مالوا، وإذا اثغروا فمروهم بالصلاة}}؛ «هر گاه کودکانتان زبان گشودند، {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} را به آنان بیاموزید. سپس باکی نداشته باشید که چه وقت میمیرند و هرگاه دندان شیری آنها افتاد، آنان را به [[نماز]] امر کنید». | |||
[[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] راهگشا برای والدین درباره چگونگی و زمانبندی و ثمرات [[آموزش]] [[معارف]] و [[اصول دین]] به [[فرزندان]] میفرمایند: «وقتی پسربچه به سن سه سالگی رسید به او میگویند: بگو: {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} - تا هفت مرتبه - بعد او را به [[حال]] خود میگذارند تا سه سال و هفت ماه و بیست [[روز]] از سن او بگذرد، آنگاه به او میگویند: بگو {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ}} تا هفت بار، و بعد دیگر کاری به او ندارد تا چهار سالش تمام شود، آنگاه به او میگویند: هفت بار بگو: {{متن حدیث|صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ}} و بعد او را به حال خود میگذارند تا پنج سالش تمام شود، آنگاه از او میپرسند: دست راست و دست چپ کدام است؟ وقتی آنها را [[شناخت]] روی او را متوجه [[قبله]] میسازند و به او میگویند: [[سجده]] کن، و رهایش میکنند تا هفت سالش تمام شود. وقتی هفت ساله شد، به او میگویند: صورت و دستهایت را بشوی، و وقتی دست و روی خود را شست، به او میگویند: نماز بخوان، و بعد او را رها میکنند تا نه سالش تمام شود، و چون به سن کامل نه سالگی رسید [[آداب]] و ترتیب وضوی کامل و صحیح را به او میآموزند و از او میخواهند، و در صورت [[سرپیچی]] او را میزنند، و نیز او را دستور میدهند که [[نماز]] بخواند در صورتی که سرپیچی کرد او را [[تنبیه بدنی]] میکنند، و چون [[وضو]] و نماز را آموخت، [[خداوند]] عز وجل او و پدر و مادرش را مورد [[بخشش]] و [[عفو]] از [[گناهان]] قرار میدهد، إن شاء [[الله]]»<ref>{{متن حدیث|إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِينَ يُقَالُ لَهُ قُلْ {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ ثَلَاثُ سِنِينَ وَ سَبْعَةُ أَشْهُرٍ وَ عِشْرُونَ يَوْماً فَيُقَالَ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالَ لَهُ قُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ- صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ- ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالَ لَهُ أَيُّهُمَا يَمِينُكَ وَ أَيُّهُمَا شِمَالُكَ فَإِذَا عَرَفَ ذَلِكَ حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَى الْقِبْلَةِ وَ يُقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ قِيلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَكَ وَ كَفَّيْكَ فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِيلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ تِسْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَيْهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلَاةِ وَ ضُرِبَ عَلَيْهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ لِوَالِدَيْهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ}}؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۰، ح۴۵۳۲۸.</ref>. | |||
دوم. '''[[سپاسگزاری]] و [[نیکی به والدین]]''': دومین اصل مهمی که والدین باید به فرزند بیاموزند، یادآوری زحمات والدین و [[شکرگزاری]] از والدین و نعمات [[پروردگار]] است که پدر و مادر یکی از آن [[نعمتها]] هستند. [[امام سجاد]]، [[زین العابدین]]{{ع}} با اشاره به اینکه چون فرزند نمیتواند [[نیکی]] پدر و مادر را درباره خود [[پاداش]] دهد؛ از این رو پاداش ایشان را از [[خداوند متعال]] خواسته و میفرماید: «خداوندا! آن دو را پاداش ده، که مرا پروردهاند و از [[ثواب]] بهرهمند گردان که مرا گرامی داشتهاند و [[حق]] ایشان نگه دار، که مرا در خودی [[محافظت]] کردهاند»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ اشْكُرْ لَهُمَا تَرْبِيَتِي، وَ أَثِبْهُمَا عَلَى تَكْرِمَتِي، وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّي فِي صِغَرِي}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۸۱؛ الصحیفة السجادیة، ص۱۱۶.</ref>. | |||
[[خداوند]] در [[سوره لقمان]] میفرماید: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.</ref>. پدر و مادر در [[رشد]] و [[تربیت کودک]] متحمل [[رنج]] و [[مشقت]] فراوان میشوند و کودک باید از ابتدا بیاموزد که هرکس به او [[احسان]] و خدمتی کرد، باید صاحب احسان را [[ارج]] و [[احترام]] کند. | |||
مهمترین رابطهای که ممکن است بین دو [[انسان]] تحقق پیدا کند، رابطه فرزند با پدر و مادر است که نمایانگر [[وابستگی]] وجود فرزند به وجود والدین اوست. در اینجا نمیتوان رابطه متقابل را ملاک ارزیابی [[افعال]] و [[رفتار]] آنها با یکدیگر قرار داد؛ زیرا هیچگاه فرزند [[قادر]] نیست بر پدر و مادر خود تأثیری داشته باشد؛ مانند تأثیری که پدر و مادر در پیدایش فرزند خود دارند. وجود فرزند، بستگی به وجود والدین خود دارد، ولی وجود پدر و مادر هیچ وابستگی به وجود فرزندشان ندارد. | |||
بنابراین رابطه فرزند با پدر و مادر خود را نمیتوان بر اساس قاعده [[عدل و قسط]] ارزشیابی کرد؛ زیرا اساس عدل و قسط بر این است که دو نفر یا بیشتر، با هم روابط متقابل، و در نتیجه، [[حقوق]] و [[تکالیف]] متقابل داشته باشند. هر جا [[حق]] و [[تکلیف]] متقابلی مطرح باشد، یک نوع تأثیر و تأثر متقابل نیز وجود دارد، اما تأثیری که پدر و مادر در به وجود آمدن فرزند خود دارند، به هیچ وجه برای فرزند نسبت به پدر و مادر خویش جبرانپذیر نیست. به همین دلیل خداوند در [[قرآن کریم]]، پیوسته [[احسان به پدر و مادر]] را توصیه میکند و آن را ملاک [[ارزش]]، در رابطه فرزند با والدین قرار میدهد در هیچ آیهای نداریم که فرزند باید با پدر و مادر خود به [[عدالت]] [[رفتار]] کند؛ زیرا چنان که اشاره شد [[تحقق عدالت]] در رابطه فرزند با والدین، ممکن نیست. | |||
در آیههای بسیاری از [[قرآن]] به [[فرزندان]] توصیه شده است که به پدر و مادر خود [[احسان]] کنند که [[حق]] پدر و مادر بر فرزند، چنان بزرگ است که همانندی در دیگر افراد [[جامعه]] ندارد. البته ممکن است پدر و مادر غیر از [[حق پدری]] و [[مادری]]، [[حقوق]] دیگری نیز بر فرزند پیدا کنند که در افراد دیگر جامعه، همانند داشته باشد. اما اصل حقوق پدری و مادری، در جایی دیگر یافت نمیشود؛ از این رو [[وظایف]] و [[تکالیف]] فرزند نسبت به پدر و مادر در جایی دیگر نظیر ندارد<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۵۶ - ۵۷.</ref>. | |||
حقوق والدین بر فرزندان و وظایف فرزندان نسبت به والدین و احسان به آنها از مسائلی است که در قرآن کریم و [[کلام]] [[معصومین]]{{عم}} بر آن تأکید بسیاری شده است و تعبیرات جالبی دارد که اهمیت آن را به خوبی روشن میسازد، تا آنجا که در چهار [[آیه]] از قرآن کریم، پس از [[توحید]] قرار گرفته است و هیچ چیزی در بیان [[خداوند]]، اینگونه مؤکد نبوده است: | |||
#{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا...}}<ref>«خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا...}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا...}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>. | |||
از این تعابیر، مکرر استفاده میشود که میان [[پرستش خدا]] و [[احسان به والدین]] ارتباطی عمیق و پیوندی محکم برقرار است. بیگمان بزرگترین [[نعمت]]، نعمت هستی و [[حیات]] است که در درجه نخست از ناحیه خداست و در مجرای [[قانونمندی]] [[الهی]] به پدر و مادر ارتباط مییابد و فرزند بخشی از وجود والدین است و [[سستی]] در [[ادای حقوق]] آنان و ترک [[وظایف]] [[فرزندی]] نسبت به ایشان، هم دوش و همتای [[شرک]] به خداست<ref>تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۷۹.</ref>. در [[سیره معصومین]]{{عم}} نیز [[احترام به والدین]] در شیوههای متفاوت نمایان است. در [[روایات]] آمده است: {{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} أَتَتْهُ أُخْتٌ لَهُ مِنَ الرَّضَاعَةِ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهَا سُرَّ بِهَا وَ بَسَطَ مِلْحَفَتَهُ لَهَا فَأَجْلَسَهَا عَلَيْهَا ثُمَّ أَقْبَلَ يُحَدِّثُهَا وَ يَضْحَكُ فِي وَجْهِهَا ثُمَّ قَامَتْ وَ ذَهَبَتْ وَ جَاءَ أَخُوهَا فَلَمْ يَصْنَعْ بِهِ مَا صَنَعَ بِهَا فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صَنَعْتَ بِأُخْتِهِ مَا لَمْ تَصْنَعْ بِهِ وَ هُوَ رَجُلٌ فَقَالَ لِأَنَّهَا كَانَتْ أَبَرَّ بِوَالِدَيْهَا مِنْهُ}}<ref>الکافی، ج۲، ص۱۶۱.</ref>؛ | |||
[[آیات]] گذشته، از مطلق [[احسان]] سخن گفته و احسان خاصی را مطرح نکرده است. بنابراین هر نوع احسانی را شامل میشوند؛ اما در [[آیهها]] و [[روایات]] متعدد دیگر، احسان خاصی را میبینیم و مصادیق آن را [[مشاهده]] میکنیم که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم کرد: | |||
#'''احسان در روابط [[کلامی]]''': در روابط کلامی، باید لحن و آهنگ صدای [[فرزندان]] در مقابل والدین آرام و [[پایینتر]]<ref>امام صادق{{ع}} میفرمایند: {{متن حدیث|لَا تَمْلَأْ عَيْنَيْكَ مِنَ النَّظَرِ إِلَيْهِمَا إِلَّا بِرَحْمَةٍ وَ رِقَّةٍ، وَ لَا تَرْفَعْ صَوْتَكَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا، وَ لَا يَدَكَ فَوْقَ أَيْدِيهِمَا، وَ لَا تَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَا}}. «دیدگان خود را از نگاه به پدر و مادر آکنده مساز، مگر از مهربانی و نرمی نسبت به آنان و صدای خود را بالاتر از صدای آن دو مبر، و دست خود را بالای دست آن دو قرار مده، جلوتر از آنان حرکت مکن». (الکافی، ج۲، ص۱۵۷، ح۱).</ref> از آنها و در عین [[حال]] مهربانانه باشد. هرگونه [[آزار]] و [[پرخاشگری]] لفظی نسبت به والدین نامناسب اعلام شده است، حتی [[قرآن]] به فرزندان توصیه میکند که «اُفٍّ» به آنها نگویید<ref>قرآن کریم میفرماید: {{متن قرآن|...فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا...}} «...به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن.».. سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref> و با آنها با [[احترام]] و بزرگوارانه صحبت کنید<ref>{{متن قرآن|...وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}} «... و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>. همچنین دستور داده شده است که آنها را با نامشان صدا نکنند<ref>پیامبر خدا{{صل}} در پاسخ به سؤال از حق پدر بر فرزندش فرمودند: {{متن حدیث|لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ}}. «او را به اسم صدا نزند». (الکافی، ج۲، ص۱۵۸، ح۵).</ref>، بلکه با کلماتی مانند مادر و پدر آنها را خطاب نمایند و افزون بر اینکه خود فرزند نباید با والدین با [[بدی]] صحبت کند، باید [[نیکو]] سخن بگوید و به گونهای عمل کند که زمینه [[اهانت]] [[کلامی]] به والدین فراهم نشود<ref>و در ادامه فرمودند: {{متن حدیث|وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ}}؛ «و برایش دشنام نخرد» (الکافی، ج۲، ص۱۵۸، ح۵).</ref>. همچنین فرزند باید همواره آنان را مشمول دعای خود کند<ref>قرآن کریم میفرماید: {{متن قرآن|...وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا}} «و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.</ref> و [[طلب مغفرت]] برای آنان در [[زمان]] [[حیات]] و ممات بنماید<ref>قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ}} «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا میشود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱؛ و همچنین از زبان حضرت نوح{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ...}} «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر که را به خانه من با ایمان درآید و مردان و زنان مؤمن را بیامرز» سوره نوح، آیه ۲۸.</ref>. | |||
#'''[[احسان]] در روابط غیر کلامی''': [[قرآن کریم]] در این باره میفرماید: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}<ref>«بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.</ref>. | |||
بنابر [[آیه]] مذکور شایسته است که شخص، از ثلث [[مال]] خود نیز چیزی افزون بر [[حق]] الارث، برای والدین قرار دهد که نوعی احسان [[مالی]] به والدین و [[شاهد]] بر اهمیت حق آنان است. [[خداوند]] در آیهای دیگر نیز میفرماید: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«از تو میپرسند: چه چیزی را ببخشند؟ بگو هر دارایی که میبخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده باشد و هر نیکی بجای آورید خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۱۵.</ref>. | |||
در این [[آیه]]، پیش از همه، نام پدرومادر را به میان میآید که اگر نیازی داشته باشند، بر همه مقدم هستند. در روابط غیر [[کلامی]] نیز، مهمترین [[رفتار]]، [[فروتنی]] در برابر والدین است. [[قرآن]] با استعارهای [[زیبا]] افراد را به نهایت فروتنی در برابر والدین [[دعوت]] میکند: {{متن قرآن|وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ}}<ref>«و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.</ref>. | |||
به همین جهت مناسب نیست فرزند جلوتر از والدین راه برود<ref>در روایتی از امام موسی بن جعفر{{ع}} به نقل شده است که فرمودند: {{متن حدیث|سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُ لَهُ}}؛ «کسی از رسول خدا{{صل}} سؤال کرد که حق پدر بر فرزند چیست؟ حضرت فرمودند: او را به اسم صدا نزد، جلوتر از او راه نرود، پیش از او ننشیند و برایش دشنام نخرد». (الکافی، ج۲، ص۱۵۸، ح۵).</ref>، پیش از آنان بنشیند<ref>الکافی، ج۲، ص۱۵۸.</ref> و به آنها تکیه دهد<ref>امام باقر{{ع}} میفرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ أَبِي نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ وَ مَعَهُ ابْنُهُ يَمْشِي وَ الِابْنُ مُتَّكِئٌ عَلَى ذِرَاعِ الْأَبِ قَالَ فَمَا كَلَّمَهُ أَبِي{{ع}} مَقْتاً لَهُ حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا}}. روزی پدرم - امام سجاد{{ع}} - پدر و پسری را در حال حرکت دیدند که پسر سرش را به کتف پدر تکیه داده بود. تا زمانی که پدرم، زنده بود، به خاطر خشمی که از این عمل بیادبانه او پیدا کردند، با این پسر سخن نگفتند». (الکافی، ج۲، ص۳۴۹، ح۸).</ref>. نگاه فرزند به والدین نباید [[خیره]]<ref>امام صادق{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|لَا تَمْلَأْ عَيْنَيْكَ مِنَ النَّظَرِ إِلَيْهِمَا}}؛ «دیدگان خود را از نگاه به پدر و مادر آکنده مساز». (الکافی، ج۲، ص۱۵۷، ح۱).</ref> و تند و از سر [[خشم]] باشد؛ هرچند به او [[ستم]] کرده باشند<ref>همچنین فرمودند: {{متن حدیث|مَنْ نَظَرَ إِلَى وَالِدَيْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ}}؛ «کسی که به پدر و مادرش با خشم نگاه کند، خدا نماز او را نخواهد پذیرفت، اگرچه پدر و مادر در حق وی ظلم هر کرده باشند». (الکافی، ج۲، ص۳۴۹، ح۵).</ref> که در این صورت نمازش قبول نیست. در مقابل اگر، والدین را از روی [[دوستی]] نگاه کند، عمل او [[عبادت]] محسوب میشود<ref>پیامبر اکرم{{صل}} میفرمایند: {{متن حدیث|النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ}}؛ «نگاه پرمهر و محبت به پدر و مادر عبادت است». (امالی طوسی، ص۴۵۴).</ref> و در این حالت، درهای [[رحمت الهی]] گشوده میشود<ref>{{متن حدیث|يُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ بِالرَّحْمَةِ فِي أَرْبَعِ مَوَاضِعَ عِنْدَ نُزُولِ الْمَطَرِ وَ عِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فِي وَجْهِ الْوَالِدَيْنِ وَ عِنْدَ فَتْحِ بَابِ الْكَعْبَةِ وَ عِنْدَ النِّكَاحِ}}؛ «درهای آسمان برحمت در چهار موضع نزد آمدن باران و نزد نظر کردن فرزند بر روی پدر و مادر و نزد گشادن در کعبه و نزد نکاح باز میشود». (جامع الاخبار، ص۱۰۱).</ref>. بوسیدن والدین نیز عبادت به [[حساب]] میآید<ref>{{متن حدیث|قُبْلَةُ الْوَالِدَيْنِ عِبَادَةٌ}}؛ «بوسیدن والدین عبادت است». (مکارم الأخلاق، ص۲۲۰).</ref>. معمولاً هر چه والدین به [[پیری]] نزدیک میشوند، به [[مشکلات]] و بیماریهای [[روز]] افزونی دچار میشوند؛ از این رو بر رسیدگی به والدین در [[دوران پیری]] تأکید شده است<ref>{{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا * وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا}} «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی! * و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۳-۲۴.</ref> تا جایی که پیش از اظهار نیاز از سوی والدین، [[فرزندان]] باید به دنبال رفع نیازهای آنان باشند<ref>امام صادق{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|الْإِحْسَانُ أَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ أَنْ لَا تُكَلِّفَهُمَا أَنْ يَسْأَلَاكَ شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجَانِ إِلَيْهِ وَ إِنْ كَانَا مُسْتَغْنِيَيْنِ}}؛ «نیکی کردن این است که با آنان خوشرفتاری کنی و اجازه ندهی که مجبور شوند آن چه را نیاز دارند اظهار کنند و از تو بخواهند، اگرچه بینیاز باشند بلکه بیش از آنکه اظهار نیاز کنند آن را برطرف ساز». (الکافی، ج۲، ص۱۵۷، ح۱).</ref> و در صورت عدم [[توانایی مالی]] و جسمی، پرداخت [[دین]] و وفای به نذرهای آنان از [[حقوق]] ایشان است<ref>امام صادق{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|مِنْ حَقِّ الْوَالِدَيْنِ عَلَى وَلَدِهِمَا أَنْ يَقْضِيَ دُيُونَهُمَا وَ يُوفِيَ نُذُورَهُمَا}}؛ (مشکاة الانوار، ص۱۶۳؛ بحار الأنوار، ج۷۹، ص۶۵).</ref>. فرزندان همچنین باید در هر [[حال]] [[شکرگزار]] و [[مطیع]] و [[خیرخواه]] پدر و مادر باشند<ref>امام صادق{{ع}} میفرمایند: {{متن حدیث|وَ يَجِبُ لِلْوَالِدَيْنِ عَلَى الْوَلَدِ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ شُكْرُهُمَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ طَاعَتُهُمَا فِيمَا يَأْمُرَانِهِ وَ يَنْهَيَانِهِ عَنْهُ فِي غَيْرِ مَعْصِيَةِ اللَّهِ وَ نَصِيحَتُهُمَا فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ}}؛ «پدر و مادر را بر فرزند سه حق واجب است: سپاسگزاری از ایشان در هر حال، اطاعت از آنان در هر چه به امر فرمایند یا او را نهی کنند که معصیت خدا نباشد، و خیرخواهی برای آنان در نهان و آشکار». (تحف العقول، ص۳۲۲).</ref>. | |||
'''نکات پنجگانه''' | |||
در پایان بحث به نکاتی اشاره میشود که از خلال بحث نیز روشن میشود، اما در عین حال به دلیل اهمیت آنها را متذکر میشویم. | |||
۱. [[وظایف]] فرزندان نسبت به والدین [[تقدس]] دارد؛ به گونهای که [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|رِضَى الرَّبِ فِي رِضَى الْوَالِدَيْنِ وَ سَخَطُ الرَّبِ فِي سَخَطِ الْوَالِدَيْنِ}}<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۷۴، ح۵.</ref>؛ «[[رضایت]] خداند بر [[سایه]] رضایت والدین و [[خشم]] و [[ناخشنودی پروردگار]] در اثر [[نارضایتی]] والدین است». | |||
۲. گستردگی [[وظایف]] [[فرزندان]]، نسبت به والدین در همه [[زندگی]] تا پایان عمر و حتی پس از [[مرگ]] آنها ادامه دارد؛ لذا رسول خدا{{صل}} میفرمایند: «آقای [[نیکوکاران]] در [[روز قیامت]] مردی است که بعد از درگذشت پدر و مادر خود به آنان [[نیکی]] کند»<ref>{{متن حدیث|سَيِّدُ الْأَبْرَارِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَجُلٌ بَرَّ وَالِدَيْهِ بَعْدَ فَوْتِهِمَا}}؛ بحار الأنوار، ج۷۱، ص۸۶، ح۱۰۱.</ref>. | |||
حضرت در مورد مصادیق نیکی کردن به والدین بعد از فوت آنها فرمودند: «آری، [[دعا کردن]] برای آنها و [[آمرزش]] خواستن برایشان و [[اجرا]] کردن وصیتهایشان و [[صله رحم]] کردن و [[احترام]] گذاشتن به [[خویشان]] آنها و به [[دوستان]] آنها»<ref>{{متن حدیث|نَعَمْ الصَّلَاةُ عَلَيْهِمَا وَ الِاسْتِغْفَارُ لَهُمَا وَ الْوَفَاءُ بِعَهْدِهِمَا وَ إِكْرَامُ صَدِيقِهِمَا وَ صِلَةُ رَحِمِهِمَا}}؛ مستدرک، ج۲، ص۱۱۴، ح۹.</ref>. | |||
[[امام هادی]]{{ع}} به [[متوکل]] فرمود: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} يَحُجُّ عَنْ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ وَ عَنْ أَبِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} حَتَّى مَضَى وَ وَصَّى الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ{{عم}} بِمِثْلِ ذَلِكَ وَ كُلُّ إِمَامٍ مِنَّا يَفْعَلُ ذَلِكَ}}<ref>مستدرک، ج۲، ص۱۱۵، ح۱۲.</ref>؛ «به [[خدا]] [[سوگند]] [[امیر مؤمنان]] در [[زمان]] حیاتش به جای پدر و مادرش و به [[نیابت]] از پدر [[پیامبر خدا]]، [[حج]] انجام میداد و به [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} نیز همینگونه [[وصیت]] کرد و هر امامی از ما همین [[سیره]] را ادامه میدهد». | |||
زنده نگاه داشتن یاد و خاطره و [[راه و رسم]] و اهداف صحیح والدین نیز از مصادیق [[احسان]] و [[سپاسگزاری]] و [[حقشناسی]] از ایشان است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: «[[زین العابدین]] بر پدرش چهل سال گریست و در این مدت روزها را [[روزه]] داشت و شبها به [[عبادت]] بر پا بوده هنگام [[افطار]] که میرسید خدمتگزارش غذا و آب حضرت را میآورد و در مقابلش میگذاشت و عرض میکرد: آقا بفرمایید میل کنید. میفرمود: «فرزند [[رسول خدا]] گرسنه کشته شد؛ فرزند رسول خدا [[تشنه]] کشته شد». آن قدر این جملهها را تکرار میکرد و میگریست تا غذایش از آب دیدگانشتر میشد و آب [[آشامیدنی]] حضرت با اشکش میآمیخت. [[حال]] آن حضرت چنین بود تا به [[خدای عزوجل]] پیوست»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ زَيْنَ الْعَابِدِينَ{{ع}} بَكَى عَلَى أَبِيهِ أَرْبَعِينَ سَنَةً صَائِماً نَهَارَهُ وَ قَائِماً لَيْلَهُ فَإِذَا حَضَرَ الْإِفْطَارُ جَاءَ غُلَامُهُ بِطَعَامِهِ وَ شَرَابِهِ فَيَضَعُهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَيَقُولُ كُلْ يَا مَوْلَايَ فَيَقُولُ قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ{{ع}} جَائِعاً قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ{{ع}} عَطْشَاناً فَلَا يَزَالُ يُكَرِّرُ ذَلِكَ وَ يَبْكِي حَتَّى يَبْتَلَّ طَعَامُهُ مِنْ دُمُوعِهِ ثُمَّ يُمْزَجُ شَرَابُهُ بِدُمُوعِهِ فَلَمْ يَزَلْ كَذَلِكَ حَتَّى لَحِقَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۰۹.</ref>. | |||
۳. این [[وظایف]] برای [[فرزندان]] بدون قید و شرط است، به گونهای که اگر والدین از لحاظ [[دینی]] [[گمراه]] باشند، یا [[حقوق فرزند]] را رعایت نکنند، باز هم [[مسئولیت]] فرزندان، نسبت به آنها ساقط نمیشود و [[عذر]] فرزندان در این باره پذیرفته نمیشود<ref>نظام خانواده در اسلام، با اضافه و تغییر.</ref>. [[قرآن]] در این مورد میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا...}}<ref>«و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمیدانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر و در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن و راه کسی را که به درگاه من باز میگردد پیش گیر، سپس بازگشتتان به سوی من است آنگاه شما را از آنچه میکردهاید میآگاهانم» سوره لقمان، آیه ۱۵.</ref>. | |||
[[امام باقر]]{{ع}} نیز در این باب فرمودند: «سه چیز است که [[خداوند عزوجل]] درباره آنها به هیچ کس [[اجازه]] [[مخالفت]] نداده است؛ برگرداندن [[امانت]] به صاحبش [[نیک]] باشد یا بد، [[وفای به عهد]] با نیک و بد و [[نیکی به پدر و مادر]] نیک باشند یابد»<ref>{{متن حدیث|ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ}}؛ الکافی، ج۲، ص۱۶۲، ح۱۵.</ref>. | |||
۴. در [[آیات]] متعددی [[خداوند متعال]]، [[اطاعت]] والدین و [[احسان]] به آنها را بعد از [[توحید]] ذکر میفرماید؛ یعنی اینگونه به نظر میرسد که در پیشگاه [[الهی]]، مهمتر از همه مسائل، توجه به توحید و [[یگانگی]] [[ذات اقدس]] [[پروردگار]] و بعد از آن، [[حرمت]] گذاشتن به والدین است. اما همین والدین با همه [[ارج]] و [[قربی]] که دارند، اگر بخواهند در [[حریم]] الهی وارد شوند و فرزند خود را به [[شرک]] سفارش کنند یا او را به ترک [[واجب]] یا ارتکاب حرامی وادار نمایند، [[اطاعتپذیری]] مفهومی ندارد: {{متن قرآن|وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا...}}<ref>«و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمیدانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر و در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن و راه کسی را که به درگاه من باز میگردد پیش گیر، سپس بازگشتتان به سوی من است آنگاه شما را از آنچه میکردهاید میآگاهانم» سوره لقمان، آیه ۱۵.</ref>. با اینکه در [[معصیت]] [[خالق]]، نباید از مخلوق اطاعت کرد، ولی با این همه [[فرزندان]] [[اجازه]] ندارند در [[مصاحبت]] و [[سلوک]] با پدر و مادر، از مسیر معروف و [[پسندیده]] خارج شوند<ref>سیری در رساله حقوق امام سجاد{{ع}}، ج۲، ص۲۱۳ - ۲۱۲ (با اندکی تغییر).</ref>. | |||
۵. [[قرآن کریم]] ضمن تأکید بر بزرگی [[حق والدین]] و [[لزوم]] جبران آن، زحمتهای طاقتفرسا و جبرانناپذیر مادر را گوشزد میکند: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.</ref>. | |||
همچنین [[خداوند]] در [[سوره احقاف]] میفرماید: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا...}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref>. | |||
[[ | در این [[آیات]] نخست در مورد پدر و مادر، سفارش میکند، اما جملههای بعد، همگی یادآوری [[حق]] مادر و زحمتهایی است که در دوران باداری، شیردهی و پرورش فرزند میکشد. [[درد]] و رنجهای مادر در راه پرورش فرزند، هم محسوستر و ملموستر است و هم در مقایسه با زحمات پدر اهمیت بیشتری دارد و به همین دلیل در [[روایات]] نیز حق مادر، بیش و پیش از حق پدر تعیین شده است. [[امام سجاد]]{{ع}} در مورد ویژگی و [[برتری]] مادر و زحمات خاص او وحق او بر فرزند میفرمایند: {{متن حدیث|حَقُّ أُمِّكَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا حَمَلَتْكَ حَيْثُ لَا يَحْمِلُ أَحَدٌ أَحَداً وَ أَعْطَتْكَ مِنْ ثَمَرَةِ قَلْبِهَا مَا لَا يُعْطِي أَحَدٌ أَحَداً}}؛ «باید بدانی که مادر، تو را در جایی نگهداری کرد که هیچ کس دیگر، کسی را در آنجا نگه نمیدارد. و از شیره جانش به تو غذا داد که کسی به دیگری نمیدهد». | ||
و چنین ادامه میدهد: «و از تو با همه وجودش از گوش و چشم و دست و پا و موی و پوست، با [[شادمانی]] و [[سرور]]، [[نگهبانی]] و نگهداری کرده، [[ناملایمات]]، [[غم]] و [[اندوه]] و [[نگرانیها]] را [[تحمل]] میکند و شادان و خرم است که تو را [[سیر]] نماید و خود گرسنه بماند؛ تو را بپوشاند و خود برهنه باشد؛ تو را [[سیراب]] کند و خود [[تشنه]] بماند، خود در [[آفتاب]] باشد و بر تو [[سایه]] افکند؛ با تحمل [[مشقت]]، [[آرامش]] و تنعم تو را فراهم آورد و با پذیرش [[رنج]] بیخوابی، تو را از [[لذت]] [[خواب]] بهرهمند سازد؛ شکمش ظرف وجود تو و دامنش [[پناهگاه]] [[امن]] تو و سینهاش چشمه جوشانی برای رفع [[عطش]] تو و جانش فدای تو شده و سرد و گرم [[روزگار]] را به خاطر تو پذیرا گشته است. پس باید به [[پاس]] این همه [[محبت]] و [[زحمت]]، [[شکرگزار]] او باشی، و هرگز نمیتوانی، مگر خدایت [[یاری]] کند»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنَّهَا وَقَتْكَ بِسَمْعِهَا وَ بَصَرِهَا وَ يَدِهَا وَ رِجْلِهَا وَ شَعْرِهَا وَ بَشَرِهَا وَ جَمِيعِ جَوَارِحِهَا مُسْتَبْشِرَةً بِذَلِكَ فَرِحَةً مُوَابِلَةً مُحْتَمِلَةً لِمَا فِيهِ مَكْرُوهُهَا وَ أَلَمُهَا وَ ثِقْلُهَا وَ غَمُّهَا حَتَّى دَفَعَتْهَا عَنْكَ يَدُ الْقُدْرَةِ وَ أَخْرَجَتْكَ إِلَى الْأَرْضِ فَرَضِيَتْ أَنْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِيَ وَ تَكْسُوَكَ وَ تَعْرَى وَ تُرْوِيَكَ وَ تَظْمَأَ وَ تُظِلَّكَ وَ تَضْحَى وَ تُنَعِّمَكَ بِبُؤْسِهَا وَ تُلَذِّذَكَ بِالنَّوْمِ بِأَرَقِهَا وَ كَانَ بَطْنُهَا لَكَ وِعَاءً وَ حَجْرُهَا لَكَ حِوَاءً وَ ثَدْيُهَا لَكَ سِقَاءً وَ نَفْسُهَا لَكَ وِقَاءً تُبَاشِرُ حَرَّ الدُّنْيَا وَ بَرْدَهَا لَكَ وَ دُونَكَ فَتَشْكُرُهَا عَلَى قَدْرِ ذَلِكَ وَ لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ وَ تَوْفِيقِهِ}}؛ تحف العقول، ص۲۶۳؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۶۰.</ref>. | |||
در مورد [[عجز]] [[انسان]] از [[شکرگزاری]] در برابر زحمات ما در روایتی از [[رسول اکرم]]{{صل}} نقل شده است که شخصی [[خدمت]] حضرت{{صل}} عرض کرد: «ای [[رسول خدا]]! [[حق]] پدر چیست؟ حضرت فرمودند: مادامی که زنده است او را [[اطاعت]] کنی و [[مطیع]] او باشی. بعد عرض کرد: حق مادر چیست؟ فرمودند: اگر انسان به اندازه ریگهای بیابان و قطرات [[باران]] روزگاران، در مقابل مادر بایستد و او را اطاعت کند، به اندازه یک [[روز]] دوران حمل، حق او را ادا نکرده است»<ref>{{متن حدیث|يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الْوَالِدِ قَالَ أَنْ تُطِيعَهُ مَا عَاشَ فَقِيلَ وَ مَا حَقُّ الْوَالِدَةِ فَقَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَوْ أَنَّهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ قَطْرِ الْمَطَرِ أَيَّامَ الدُّنْيَا قَامَ بَيْنَ يَدَيْهَا مَا عَدَلَ ذَلِكَ يَوْمَ حَمَلَتْهُ فِي بَطْنِهَا}}؛ عوالی اللآلی، ج۱، ص۲۶۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۰۳، ح۱۹.</ref>. | |||
[[ | در [[حدیث]] دیگری آمده است: مردی مادر پیر و [[ناتوان]] خود را بر دوش گرفته بود و [[طواف]] مشغول بود، در همین هنگام [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید و عرض کرد: {{عربی|هل أدیت حقها}}؛ «آیا [[حق]] مادرم را اینگونه ادا کردهام؟» پیامبر{{صل}} در جواب فرمودند: {{عربی|لا و لا بزفره واحدة}}؛ «نه، حتی یک نفس و ناله او را جبران نکردی»<ref>تفسیر فی ظلال، ج۴، ح۲۲۲۲.</ref>. | ||
بنابراین [[مسئولیت]] [[فرزندان]] نسبت به مادر بیشتر است؛ چراکه مادر [[منزلت]] و مرتبهای بلند نزد [[پروردگار متعال]] دارد. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرمایند: «اگر مشغول [[خواندن نماز]] مستحبی هستی و پدرت تو را صدا میزند، حق نداری نمازت را قطع کنی، اما اگر مادرت تو را صدا میزند، موظفی [[نماز]] مستحبی را شکسته و او را [[اجابت]] کنی»<ref>{{متن حدیث|إِذَا كُنْتَ فِي صَلَاةِ التَّطَوُّعِ فَإِنْ دَعَاكَ وَالِدُكَ فَلَا تَقْطَعْهَا وَ إِنْ دَعَتْكَ وَالِدَتُكَ فَاقْطَعْهَا}}؛ مستدرک، ج۱۵، ص۱۸۱، ح۴.</ref> و در [[نیکی]] کردن به پدر و مادر این مادر است که سهم بیشتری را باید دریافت کند و بر پدر مقدم است؛ از این رو [[امام باقر]]{{ع}} میفرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ لِلْأُمِ ثُلُثَيِ الْبِرِّ وَ لِلْأَبِ الثُّلُثَ}}<ref>امالی صدوق، ص۵۱۱.</ref>؛ «دو قسمت نیکی به مادر اختصاص دارد و یک قسمت به پدر». امام باقر{{ع}} [[رفتار امام]] [[سجاد]] [[زینت]] [[عبادت کنندگان]]{{ع}} را با مادرش اینگونه بیان میکنند: پدرم [[امتناع]] داشت از اینکه با مادرش همغذا شود به ایشان گفته شد: {{متن حدیث|يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْتَ أَبَرُّ النَّاسِ وَ أَوْصَلُهُمْ لِلرَّحِمِ فَكَيْفَ لَا تُؤَاكِلُ أُمَّكَ}}<ref>الخصال، ج۲، ص۵۱۷؛ بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۱.</ref>؛ «ای فرزند رسول خدا! شما [[نیک]] رفتارتر از همه [[مردم]] و از همه بیشتر [[صله رحم]] میکنید، پس چگونه است که با مادرتان هم غذا نمیشوید؟» حضرت فرمود: {{متن حدیث|إِنِّي أَكْرَهُ أَنْ تَسْبِقَ يَدِي إِلَى مَا سَبَقَتْ عَيْنُهَا إِلَيْهِ}}؛ «من [[دوست]] ندارم که دستم به سوی چیزی برود که چشم مادرم سوی آن رفته است». | |||
سوم: '''توجه دادن به [[مرگ]] و [[معاد]]''': کودک از آغاز باید بداند که اساس [[آفرینش]] او [[بیهوده]] نبوده و بر [[حکمت]] و رمزورازی [[استوار]] است و هر کاری در این عالم انجام دهد حتی اگر بسیار کوچک باشد و مخفی، در [[قیامت]] همان کوچک و ناچیز در مقابل چشمش، ظاهر و مجسم خواهد شد: {{متن قرآن|...ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ}}<ref>«و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمیدانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر و در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن و راه کسی را که به درگاه من باز میگردد پیش گیر، سپس بازگشتتان به سوی من است آنگاه شما را از آنچه میکردهاید میآگاهانم * پسرکم! بیگمان اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد در دل تخته سنگی یا در آسمانها یا در زمین، خداوند آن را میآورد که خداوند نازکبین داناییست» سوره لقمان، آیه ۱۵-۱۶.</ref>. | |||
چهارم: '''[[آموزش]] [[واجبات]] و سفارش به [[نماز]] و [[روزه]]''': بعد از اینکه [[لقمان]] [[اصول اعتقادی]] فرزند را به او میآموزد، به [[هدایت]] [[رفتاری]] و اعمالی او از نظر شخصی و [[اجتماعی]] توجه میکند و میفرماید: {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ...}}<ref>«پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بیگمان این از کارهایی است که آهنگ آن میکنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref>. | |||
والدین | بر این اساس، [[وظیفه]] والدین است که فرزند را با [[عبادت]] و نماز که سادهترین وسیله پیوند [[انسان]] با [[خالق]] است، انس دهند و شیرینی انس و [[گفتوگو]] با [[خدا]] را به او بچشانند و یادآوری کنند که کمترین [[وظیفه]] [[بنده]] در پیشگاه پروردگارش، [[خضوع]] و [[تذلل]] است که خود مصداق [[شکرگزاری از خداوند]] میباشد و همین مسئله در امور مهم [[زندگی]]، مأمن و [[وسیله نجات]] [[انسان]] است. [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمودند: «هرگاه فرزندانتان هفت ساله شدند، [[نماز]] را به آنان یاد دهید و هرگاه به ده سالگی رسیدند، به خاطر [[ترک نماز]] آنها را [[تنبیه]] کنید و بسترهایشان را از هم جدا سازید»<ref>{{متن حدیث|مُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعاً وَ اضْرِبُوهُمْ عَلَيْهَا إِذَا بَلَغُوا تِسْعاً وَ فَرِّقُوا بَيْنَهُمْ فِي الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْراً}}؛ عوالی اللآلی، ج۱، ص۲۵۲، ح۸.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز میفرمایند: «ما [[اهل بیت]]{{عم}} [[کودکان]] خود را به خواندن [[تسبیح حضرت]] زهرا{{س}} دستور میدهیم؛ همانگونه که به [[نماز خواندن]] دستور میدهیم»<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ فَاطِمَةَ{{س}} كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ}}؛ الکافی، ج۳، ص۳۴۳.</ref>. | ||
پنجم: '''[[امر به معروف و نهی از منکر]]''': در این [[آیه قرآن]]، [[لقمان]] به فرزدنش میآموزد که افزون بر اینکه روابط بین او و [[خداوند]] باید درست باشد، باید در او انگیزه [[خیرخواهی]] عمومی [[بیدار]] باشد و به مسئولیتش نسبت به [[اجتماع]] و [[سرنوشت]] سایر [[انسانها]] توجه کند و در برابر اتفاقهایی که پیرامون او رخ میدهد، بیاعتنا نباشد، بلکه باید عکسالعمل مناسب نشان دهد. {{متن قرآن|...وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ...}}<ref>«پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بیگمان این از کارهایی است که آهنگ آن میکنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref>. | |||
ششم: '''[[صبر بر مصائب]]''': یکی دیگر از اصولی که در [[آیات کریمه قرآن]]، از زبان [[لقمان حکیم]] به عنوان یک شاخصه [[ارزشمند]] در [[تعلیم و تربیت]] فرزند مطرح شده است و والدین باید فرزند را با آن آشنا کنند، [[صبر]] بر [[سختیها]] و گرفتاریهای زندگی انسان در این [[دنیا]] است: {{متن قرآن|...وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ}}<ref>«پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بیگمان این از کارهایی است که آهنگ آن میکنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref>. | |||
کودک و [[نوجوان]] باید بداند در طول [[زندگی]]، با شرایط بسیار متغیر و گوناگون برخورد خواهد کرد. برای او هم [[سرور]] و [[شادمانی]] پیش خواهد آمد و هم شرایط سخت و دشوار. نوجوان باید بیاموزد در مقابل [[مشکلات]] زندگی، خود را نبازد و از صحنه [[اجتماع]] نگریزد و گوشه [[انزوا]] [[اختیار]] نکند و به عکسالعمل نامناسب نشان ندهد و [[آلوده]] نشود. [[امام سجاد]]{{ع}} نیز فرزندش را به [[صبر]] و [[تسلیم نشدن]] در برابر [[ناملایمات]] فرا میخواند: «پسرکم! بر [[ناگواریها]] [[شکیبایی]] ورزو به [[حقوق دیگران]] دستدرازی مکن و درخواست برادرت را به چیزی که ضرر آن برای تو بیشتر از [[منفعت]] آن است [[اجابت]] مکن»<ref>{{متن حدیث|يَا بُنَيَّ اصْبِرْ عَلَى النَّوَائِبِ وَ لَا تَتَعَرَّضْ لِلْحُقُوقِ وَ لَا تُجِبْ أَخَاكَ إِلَى الْأَمْرِ الَّذِي مَضَرَّتُهُ عَلَيْكَ أَكْثَرُ مِنْ مَنْفَعَتِهِ لَهُ}}؛ المناقب، ج۴، ص۱۶۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۶۳.</ref>. | |||
هفتم: '''[[معاشرت با مردم]] بدون [[غرور]] و [[تکبر]]''': [[لقمان حکیم]] در اینجا از دو صفت بسیار [[زشت]] و [[ناپسند]] که مایه از هم پاشیدن روابط صمیمانه [[اجتماعی]] است یاد میکند {{متن قرآن|وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}}<ref>«و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتنستایی را دوست نمیدارد» سوره لقمان، آیه ۱۸.</ref> که یکی تکبر و [[بیاعتنایی]]، و دیگر غرور و [[خودپسندی]] است که هر دو در این جهت مشترکند که [[انسان]] را در عالمی از توهم و [[پندار]] و [[خود برتربینی]] فرو میبرند و رابطهاش را از دیگران قطع میکنند. | |||
[[ | مخصوصاً با توجه به ریشه لغوی «صعر» روشن میشود که اینگونه صفات یک نوع [[بیماری]] روانی و [[اخلاقی]] هستند؛ نوعی [[انحراف]] در تشخیص و [[تفکر]]، وگرنه [[انسان]] سالم از نظر [[روح]] و روان هرگز گرفتار اینگونه پندارها و تخیلات نمیشود. | ||
ناگفته پیداست که منظور «[[لقمان]]»، تنها مسأله رویگرداندن از [[مردم]] و یا [[راه رفتن]] مغرورانه نیست، بلکه منظور، [[مبارزه]] با تمام مظاهر [[تکبر]] و [[غرور]] است، اما از آنجا که اینگونه صفات قبل از هر چیز خود را در حرکات عادی و روزانه نشان میدهد، انگشت روی این مظاهر خاص گذاشته است<ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۵۵.</ref>. | |||
تکبر، هم [[توهین]] به مردم است، هم زمینهساز [[رشد]] کدورتهای جدید و هم تحریک کننده کینههای درونی قدیم، از همین روست که [[خداوند]] چنین شخصی را [[دوست]] ندارد و هر آنچه در این کره خاکی است زبان به [[نفرین]] و [[لعنت]] او باز میکند. در [[حدیثی]] از [[رسول خدا]]{{صل}} و [[بنده]] او که در برابر [[کودکان]] نیز [[فروتن]] بود، میخوانیم: «هر کس با تکبر در [[زمین]] راه رود، زمین و هر موجودی که زیر آن و روی آن است، او را لعنت میکنند»<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَشَى عَلَى الْأَرْضِ اخْتِيَالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا}}؛ ثواب الاعمال، ص۲۷۵؛ بحارالأنوار، ج۷۳، ص۳۰۳، ح۸.</ref>. | |||
در این [[آیه]]، لقمان به فرزندش میگوید: در زمین متکبرانه راه نرو {{متن قرآن|وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا}}، همچنان که در [[سوره فرقان]]، اولین نشانه [[بندگان]] خوب [[خدا]]، [[حرکت]] [[متواضعانه]] آنهاست: {{متن قرآن|وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا...}}<ref>«و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.</ref> [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} به [[امام حسن]]{{ع}} چگونگی [[برخورد با مردم]] را اینگونه سفارش و یادآوری میکند: «پسرم! خود را [[میزان]] بین خود و دیگران قرار بده، بنابراین آنچه برای خود دوست داری برای دیگران هم دوست بدار؛ و هرچه برای خود نمیخواهی، برای دیگران هم مخواه؛ به کسی [[ستم]] مکن چنان که [[دوست]] داری به تو [[ستم]] نشود؛ و [[نیکی]] کن، چنان که علاقه داری به تو نیکی شود؛ آنچه را از غیر خود [[زشت]] میدانی از خود نیز زشت بدان؛ از [[مردم]] برای خود آن را [[راضی]] باش که از خود برای آنان راضی هستی؛ هر آنچه را نمیدانی مگو؛ اگر چه دانستههایت اندک است، و آنچه را دوست نداری درباره تو بگویند تو هم درباره دیگران مگوی. [[آگاه]] باش که خود پسندی ضدّ صواب و آفت خردهاست»<ref>{{متن حدیث|يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيْرِكَ وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تُحِبُّ أَنْ يُقَالَ لَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ وَ آفَةُ الْأَلْبَابِ}}؛ نهج البلاغة، نامه ۳۱، ص۳۹۷.</ref>. | |||
هشتم: '''[[میانهروی]] در امور''': [[اعتدال]] و میانهروی یک توصیه همیشگی و همگانی در همه امور [[زندگی]] است؛ از امور شخصی گرفته تا [[امور عبادی]] و [[اقتصادی]]. نه [[انسان]] باید آن قدر تند برود که در راه بماند و نه آنچنان [[سستی]] کند که [[زمان]] بگذرد و مطلوب بگریزد. والدین باید شاخصه مهم اعتدال در [[رفتار]] و [[منش]] را نیز به فرزند بیاموزند که راه [[آموزش]] هم استفاده از علاقهمندیهای [[فرزندان]] است. در [[سوره لقمان]] میخوانیم: {{متن قرآن|وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ}}<ref>«و در راه رفتنت میانهرو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.</ref>. | |||
[[لقمان]] به فرزندش میگوید: در حرکتت میانهرو باش؛ در [[راه رفتن]] نه سرعت به [[خرج]] بده و نه کند [[حرکت]] کن؛ سخن که میگویی، صدایت را به فریاد بلند نکن که همگی این توصیهها کنایه از [[میانهروی]] در تمام امور [[زندگی]] باشد<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۳۵-۲۵۳.</ref>. | |||
[[ | ===[[تعلیم و تربیت]] جنسی=== | ||
یکی از قویترین غرایزی که در نهاد همه [[انسانها]] وجود دارد، غریزه جنسی است و بقای [[بشر]] به وجود این [[غریزه]] بستگی دارد. آنچه حائز اهمیت است، هدایت و کنترل این غریزه [[خدادادی]] در سنین مختلف است. [[آموزش]] دنیای متفاوت [[زن]] و مرد و آماده ساختن فرد برای [[پذیرش مسئولیت]] پدر و مادری، از [[وظایف]] مهم والدین است. والدین باید به پرسشهای کودکان در زمینه مسائل جنسی، متناسب با سن آنها و در چارچوب سؤالاتشان پاسخ دهند و در اوایل [[جوانی]] فرزندان، زمینه [[ازدواج]] آنها را فراهم کنند تا غریزه جنسی آنان در مسیر صحیح آن ارضا گردد. | |||
[[اسلام]] این امر را در زمره [[حقوق فرزندان]] و از [[وظایف والدین]] میشمارد. غریزه جنسی و [[شهوت]] و میل به جنس مخالف، تنها از [[زمان]] [[بلوغ]] به وجود نمیآید، بلکه از ابتدای [[طفولیت]] به صورت نهفته در وجود کودک هست<ref>غرویان، تربیت فرزند، ص۶۰.</ref> و در سنین مختلف وجود دارد. | |||
[[ | از این رو [[ائمه]]{{عم}} به [[مراقبت]] از [[فرزندان]] در این زمینه بسیار توجه کردهاند و توصیههای فراوانی درباره جدا کردن رختخواب فرزندان از رختخواب والدین در سن خاص، جدا کردن رختخواب فرزندان از یکدیگر، [[پرهیز]] از بوسیدن دختر و پسر پس از شش سالگی توسط نامحرم شده است. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] در این باره فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! باید کسانی که بردگان شمایند و نابالغان شما سه بار از شما رخصت بخواهند: پیش از نماز بامداد و هنگامی که نیمروز لباس خود را در میآورید و پس از نماز عشاء که سه هنگام برهنگی و تنهایی شماست پس از آن بر شما و ایشان گناهی نیست (اگر از شما رخصت نگیرند) که گرد شما در گردشند و با یکدیگر به سر میبرید؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن بیان میدارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۸.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} نیز در روایتی میفرمایند: دختر، همین که به شش سالگی رسید، نباید پسربچه کوچک او را ببوسد و پسر نیز وقتی به هفت سالگی رسید، نباید زنی او را ببوسد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۷۰.</ref>. این [[دستورات]] و تأکیدات در [[فرهنگ]] [[اخلاقی]] ائمه{{عم}} برای این است که زمینههای [[انحراف]] و [[فساد]] در کودکان به وجود نیاید و پیش از رسیدن به مرحله مداوای امراض اخلاقی و جنسی، از بروز آنها جلوگیری شود. | |||
[[ | در بحث [[تربیت جنسی]] فرزند، قرآن کریم همراه با [[مبارزه منفی]]، به [[مبارزه]] مثبت توجه کرده است و با ترویج فرهنگ [[ازدواج]] آسان که راه صحیح و [[مشروع]] [[پاسخگویی]] به غرایز است، زمینه برچیده شدن [[گناه]] را فراهم میکند<ref>مکارم شیرازی، شیوه همسری در خانواده نمونه، ج۱۴، ص۴۵۷.</ref>. {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«و بیهمسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایستهتان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بینیازی میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref>. | ||
خطاب [[آیه]] به [[اولیا]] و سرپرستان [[مسلمانان]] است. «[[صالحین]]» در این آیه به معنای صلاحیت در مورد [[ازدواج]] است، نه [[صالح]] در [[اعمال]]<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۳۹.</ref>. امر در اصل، برای [[وجوب]] بوده؛ اما در این آیه، امر برای فعل [[مستحب]] آمده که بر [[استحباب]] مؤکد دلالت دارد؛ اما ازدواج گاهی به مرحله وجوب میرسد؛ یعنی هنگامی که [[انسان]] در معرض [[گناه]] باشد و ازدواج نکردن موجب [[عمل نامشروع]] شود<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۱۴، ص۸۳.</ref>. در واقع میتوان چنین نتیجه گرفت که امر [[پسندیده]] ازدواج، تأثیر بسزایی در [[تربیت]] صحیح فرزند دارد<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۴۹.</ref>. | |||
=== تربیت و [[بلوغ]] [[اجتماعی]] === | |||
انسان به [[طور]] [[فطری]]، موجودی اجتماعی است. کودکان و نوجوانان بخش عظیمی از [[اجتماع]] را تشکیل میدهند که [[شخصیت]] آنها و نوع برخوردهای اجتماعیشان در دوران کودکی و نوجوانی شکل میگیرد. [[ارزشها]] و ضد ارزشهای جامعه، ریشه در اعمال و [[رفتار]] والدین و رفتار آنها با [[فرزندان]] و نوع تربیت آنان دارد. | |||
در [[سیره ائمه]]{{عم}} در نخستین [[وظیفه]] والدین در پرورش اجتماعی فرزند، [[یاری کردن]] او در [[خودشناسی]] است؛ زیرا [[خداوند]]، [[انسانها]] را [[عزیز]]، با [[کرامت]]، [[آزاد]] و با سرشتی [[پاک]] [[آفریده]] است و در بسیاری از [[آیات قرآن]]، در مورد کرامت و [[فضیلت]] انسان سخن گفته و انسان را بر آفریدههای دیگر [[برتری]] بخشیده و جایگاه او را متعالی برشمرده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>. | |||
والدین باید به [[فرزندان]] بیاموزند که [[شخصیت]] خود را [[فرومایه]] ندانند و همواره در [[راه تکامل]] خود و دیگران بکوشند و [[آگاه]] باشند که [[خداوند]] برای آنها [[مقام]] خلیفة اللهی را در نظر گرفته است. بنابراین باید تلاش کنند تا به این مقام برسند. | |||
در منابع اسلامی، توصیههای فراوانی درباره نوع برخورد با دیگران و [[آداب]] [[معاشرت]] [[اجتماعی]] وارد شده است؛ از جمله: داشتن برخورد سالم اجتماعی که [[امام علی]]{{ع}} در این باره ضمن وصیتی به [[امام حسن]]{{ع}} فرمودند: «با [[مردم]] به نیکویی سخن بگویید، همانگونه که خداوند شما را بدان امر کرده است»<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۱۴، ص۱۹۵.</ref>؛ و نیز داشتن [[عفو و گذشت]]؛ چنان که امام علی{{ع}} به فرزندشان امام حسن{{ع}} فرمودهاند: «عذر کسی را که از تو [[پوزش]] بخواهد بپذیر و پذیرای عفو و گذشت از مردم باش»<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۲۶۹.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۵۱.</ref> | |||
=== [[آموزش]] مهارتهای دفاعی و [[اجتماعی]] === | |||
والدین افزون بر آموزش و [[نظارت]] بر [[تعلیم و تربیت]] [[فرزندان]] خود [[وظیفه]] دارند به جنبههای جسمانی و مهارتهای مورد نیاز آنان در [[جامعه]] نیز توجه کنند. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: «از جمله حقوق فرزند بر پدر این است که به او خواندن و نوشتن، شنا کردن و [[تیراندازی]] بیاموزد و جز روزی حلال خوراک او نکند»<ref>{{متن حدیث|حق الولد على الوالده أن يعلمه الكتابة و السباحة و الرماية و أن لا يرزقه إلا طيبا}}؛ کنز العمال، ح۴۵۳۴۰.</ref>. | |||
والدین از ابتدا توجه داشته باشند که فرزند، تنها برای یک زندگی عادی و معمولی [[تربیت]] نشود، او را [[انسانی]] مسئولیتپذیر تربیت کنند؛ او را نسبت به [[سرنوشت]] جامعه، [[دین]] و اعتقاداتش حساس بار بیاورند و آموزشهای لازم را برای رویارویی با دشمنانی که یقیناً همیشه در کمین [[جوامع اسلامی]] هستند، بیاموزند. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ...}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>. | |||
تیراندازی، سوارکاری و شنا، افزون بر اینکه تفریحی سالم و ورزشی مناسب برای سلامت بدن هستند، مهارتهایی هستند که در طول زندگی و در مواقع حساسی چون [[دفاع]] از آب و خاک [[کشور]] به کار میآیند؛ از این رو به [[تعلیم]] آنها سفارش شده و محبوب خدا و رسولش معرفی شده است. رسول خدا{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|أحب اللهو إلى الله تعالى إجراء الخيل و الرمی}}<ref>جامع الصغیر، ج۱، ص۳۸.</ref>؛ «محبوبترین سرگرمی نزد [[خداوند]]، اسبدوانی (سوارکاری) و تیراندازی است». و در [[حدیث]] دیگری بر این امور [[تشویق]] نمودند و تفریح و ورزش و مهارت مورد علاقه خویش را در این موارد معرفی کردند: {{متن حدیث|ارْمُوا وَ ارْكَبُوا وَ أَنْ تَرْمُوا أَحَبُّ إِلَيَ مِنْ أَنْ تَرْكَبُوا}}<ref>الکافی، ج۵، ص۵۰، ح۱۳.</ref>؛ «[[تیراندازی]] و سوارکاری کنید که تیراندازی نزد من محبوبتر است». و در [[حدیث]] دیگری میفرمایند: {{متن حدیث|خير لهو المؤمن السّباحة و خير لهو المرأة المغزل}}<ref>جامع الصغیر، ج۱، ص۶۲۷.</ref>؛ «بهترین سرگرمی [[مرد]] [[مؤمن]] شنا و بهترین سرگرمی [[زن]] ریسندگی است». | |||
[[ | بنابراین بر پدر و مادر لازم است که افزون بر توجه به جسم کودک خود به [[علم]] و مهارتآموزی او نیز توجه کنند و در مرحله بالاتر به [[تربیت]] صحیح و فراگیری و انجام واجبات و ترک محرمات از سوی فرزندشان توجه و [[نظارت]] داشته باشند تا با [[بیمهری]] [[رسول خدا]]{{صل}} مواجه نشوند. [[پیامبر خدا]]{{صل}} به برخی از [[کودکان]] نگریست و فرمود: «وای بر [[فرزندان]] [[آخر الزمان]] از ناحیه پدرانشان! پرسیده شد: ای رسول خدا! آیا از آن رو که پدرانشان مشرکاند؟ فرمود: نه، بلکه از پدرانی که مؤمناند و به فرزندانشان چیزی از [[واجبات]] [[دینی]] نمیآموزند، بلکه آنان را از [[آموختن]] منع میکنند و به [[سود]] اندکی از [[دنیا]] که از فرزندانشان به ایشان میرسد، [[رضایت]] میدهند و من از آنها بیزارم و آنان نیز از من بیزارند»<ref>{{متن حدیث|وَيْلٌ لِأَطْفَالِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِكِينَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِينَ لَا يُعَلِّمُونَهُمْ شَيْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ يَسِيرٍ مِنَ الدُّنْيَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ هُمْ مِنِّي بِرَاءٌ}}؛ جامع الاخبار، ص۱۰۶.</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۵۳.</ref> | ||
==[[تعلیم و تربیت]] [[فرزندان]] در [[جوانی]]== | ==[[تعلیم و تربیت]] [[فرزندان]] در [[جوانی]]== | ||
[[جوانان]]، بخش مهمی از افراد جامعهاند که نزد [[دوستان]] و [[دشمنان]] هر [[ملت]] جایگاه و اهمیتی ویژه دارند؛ زیرا این قشر، به ویژه متخصصان و [[شایستگان]] آنان، عامل تحولات بزرگ [[فرهنگی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] یک کشورند. به همین دلیل دشمنان برای جلوگیری از [[پیشرفت]] [[ملتها]]، نخست به سراغ جوانان میروند تا با ایجاد سرگرمیهای [[فریبنده]]، آنان را از [[رشد]] و تعالی و [[سلامت جسمی]] و روانی بازدارند و زمینه [[سلطه]] بر آنان را فراهم کنند؛ از این رو بر همگان لازم است با [[ادراک]] درست جایگاه [[جوان]] و حساسیتها و نیازهای آنان برای [[رشد معنوی]] و [[علمی]] و بالندگی یاریشان کنند تا از این راه، [[سلامت]] و [[رشد جامعه]] خود را فراهم سازند و این عبادتی بزرگ است<ref>جوادی آملی، مفاتیح الحیاة، ص۳۹۰.</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۵۵.</ref> | |||
[[هویت]] در دوره نوجوانی انسجام مییابد و مدخلی برای دوره بزرگسالی است. ورود به زندگی اجتماعی ـ [[اقتصادی]] و نقشآفرینی [[فرهنگی]] نیز در این سالها رخ میدهد. در این مرحله، مقولههای متنوعی نظیر استحکام [[اندیشه]]، [[همسرگزینی]] و [[انتخاب]] [[شغل]] بررسی میشود<ref>لطفآبادی، روانشناسی رشد، ش۲، ص۲۱۳.</ref>. با تکیه بر [[حدیث پیامبر]]{{صل}} در خصوص سه دوره [[تربیتی]] فرزند، آن حضرت هفت سال سوم [[زندگی]]، یعنی ۱۴ - ۲۱ سالگی را دوره [[وزارت]]، [[مشورت]] و [[رایزنی]] دانستهاند. | [[هویت]] در دوره نوجوانی انسجام مییابد و مدخلی برای دوره بزرگسالی است. ورود به زندگی اجتماعی ـ [[اقتصادی]] و نقشآفرینی [[فرهنگی]] نیز در این سالها رخ میدهد. در این مرحله، مقولههای متنوعی نظیر استحکام [[اندیشه]]، [[همسرگزینی]] و [[انتخاب]] [[شغل]] بررسی میشود<ref>لطفآبادی، روانشناسی رشد، ش۲، ص۲۱۳.</ref>. با تکیه بر [[حدیث پیامبر]]{{صل}} در خصوص سه دوره [[تربیتی]] فرزند، آن حضرت هفت سال سوم [[زندگی]]، یعنی ۱۴ - ۲۱ سالگی را دوره [[وزارت]]، [[مشورت]] و [[رایزنی]] دانستهاند. | ||
خط ۴۴۶: | خط ۵۶۷: | ||
===مشورت کردن=== | ===مشورت کردن=== | ||
مشورت کردن با [[جوان]]، [[نشانه]] احترام و تکریم و [[شخصیت]] قائل شدن برای اوست. مشورت با آنها، [[اندیشه]] و تفکرشان را بارور میسازد؛ استعدادهای [[عقلی]] نهفته در وجودشان را به سوی [[نوآوری]] [[علمی]] و [[استقلال فکری]] و نظر دادن در مسائل مختلف [[هدایت]] میکند؛ تواناییهای بالقوه آنان را به فعلیت در میآورد و آنها را در اداره [[زندگی]] خود در [[آینده]] [[آگاه]] و [[توانمند]] میگرداند. | اولین [[وظیفه]] والدین نسبت به فرزندانشان که جنبه [[تربیتی]] نیز دارد. مشورت کردن با [[جوان]]، [[نشانه]] احترام و تکریم و [[شخصیت]] قائل شدن برای اوست. مشورت با آنها، [[اندیشه]] و تفکرشان را بارور میسازد؛ استعدادهای [[عقلی]] نهفته در وجودشان را به سوی [[نوآوری]] [[علمی]] و [[استقلال فکری]] و نظر دادن در مسائل مختلف [[هدایت]] میکند؛ تواناییهای بالقوه آنان را به فعلیت در میآورد و آنها را در اداره [[زندگی]] خود در [[آینده]] [[آگاه]] و [[توانمند]] میگرداند. | ||
در [[سیره امامان معصوم]]{{عم}} و [[پیامبران]]، مشورت با [[فرزندان]] در امور مختلف [[مشاهده]] میشود؛ چنان که در [[قرآن کریم]] به مشورت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با فرزندش اسماعیل{{ع}} در موضوع [[ذبح]] کردن وی اشاره شده است: | در [[سیره امامان معصوم]]{{عم}} و [[پیامبران]]، مشورت با [[فرزندان]] در امور مختلف [[مشاهده]] میشود؛ چنان که در [[قرآن کریم]] به مشورت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با فرزندش اسماعیل{{ع}} در موضوع [[ذبح]] کردن وی اشاره شده است: | ||
{{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ * فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم * و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۱-۱۰۲.</ref>. | {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ * فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم * و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۱-۱۰۲.</ref>. {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ}} یعنی به مرحلهای رسید که میتوانست در عرصههای مختلف [[زندگی]]، همراه پدر تلاش کند و او را [[یاری]] دهد؛ این همان سن [[بلوغ]] است<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۳۰.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۶۲.</ref> | ||
{{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ}} یعنی به مرحلهای رسید که میتوانست در عرصههای مختلف [[زندگی]]، همراه پدر تلاش کند و او را [[یاری]] دهد؛ این همان سن [[بلوغ]] است<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۳۰.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۶۲.</ref> | |||
این مشورت میتواند هم مربوط به مسائل شخصی جوان باشد و هم در ارتباط با دیگر افراد [[خانواده]] و [[اجتماع]]. چنان که [[خداوند]] به پیامآور [[عفو]] و [[غفران الهی]] که [[مأمور]] به [[مشورت]] شده بود فرمود {{متن قرآن|فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. با توجه به [[نزول]] این [[آیه]]، [[پیامبر]]{{صل}} با [[حضرت زهرا]]{{س}} در مورد [[ازدواج]] ایشان مشورت کردند، همچنان که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز در جریان [[قربانی کردن اسماعیل]]{{ع}} که با او مشورت کردند: {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>. | |||
در امور غیر فردی و [[اجتماع]] نیز [[جوان]] باید طرف مشورت باشد. [[امیر مؤمنان]] بدان سفارش و دلیل آن را نیز بیان کردهاند: «هرگاه به مشورت نیازمند شدی نخست از مشورت با [[جوانان]] آغاز کن؛ زیرا [[ذهن]] آنان تیزتر و [[حدس]] آنان سریعتر است. سپس مسئله را به [[سالمندان]] و ریشسفیدان واگذار تا در آن [[نقادی]] کنند و بهترین را برگزینند که [[تجربه]] آنان بیشتر است»<ref>{{متن حدیث|إذا احتجت إلى المشورة في أمر قد طرأ عليك فاستبده ببداية الشبان فإنهم أحد أذهانا و أسرع حدسا ثم رده بعد ذلك إلى رأي الكهول و الشيوخ ليستعقبوه و يحسنوا الاختيار له فإن تجربتهم أكثر}}؛ شرح نهج البلاغة، ج۲۰، ص۳۳۷.</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۵۵.</ref> | |||
===[[انتخاب]] [[شغل]]=== | ===[[انتخاب]] [[شغل]]=== | ||
از مسائل مهم و اساسی [[جوان]]، شغل و [[اشتغال]] اوست. اشتغال جوان از چند جهت اهمیت ویژه دارد: از سویی کار و اشتغال در [[اسلام]] یک [[ارزش]] به شمار میرود و | از مسائل مهم و اساسی [[جوان]]، شغل و [[اشتغال]] اوست. اشتغال جوان از چند جهت اهمیت ویژه دارد: از سویی کار و اشتغال در [[اسلام]] یک [[ارزش]] به شمار میرود و بیکاری و [[تنبلی]] به شدت نکوهش شده است. اشتغال و نوع آن در [[جامعه]]، مایه اعتبار [[اجتماعی]] جوان است. از سوی دیگر اشتغال، وسیله [[تأمین معیشت]] است و [[فقر اقتصادی]]، تا حدودی فقر فرهنگی و [[اخلاقی]] را برای جوان به همراه دارد. بنابراین ایجاد شغل، از [[حقوق]] لازم فرزند جوان بر والدین معرفی شده است. | ||
بدین سبب در مکتب اهل بیت{{عم}} تأکید بسیاری بر اصل کار و اشتغال و نوع آنکه متناسب و آبرومندانه باشد، شده است. در [[سیره]] بزرگان [[دینی]] نیز مشاهده میشود که ضمن توجه به سایر امور [[فرزندان]] خود، به شغل آنها نیز عنایت داشتند. آن بزرگواران در این زمینه توصیههایی نیز کردهاند. [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} فرمود: شخصی خدمت [[پیامبر]] رسید و گفت: یا [[رسول الله]] من فرزندم را خواندن و نوشتن و یا [[قرآن]] آموختم اکنون به کدام شغلش بگمارم. فرمود: «[[رحمت خدا]] بر پدرت، او را به کار بگمار اما مواظب باش که همکار این پنج کس نشود سیاء، صائغ، قصاب، حناط، نحاس، پرسیدم: سیاء کیست؟ فرمود: آن [کس] که کار او کفنفروشی است، چون همواره [[انتظار]] مردن [[امت]] مرا دارد، و من یک طفل نوزاد امتم را از آنچه [[آفتاب]] بر آن میتابد بیشتر دوست دارم. و اما صائغ (یعنی زرگر)، که کارش مغبون کردن امت من است، (زیرا هنگام خرید، مزد ساخت کم میکند و هنگام فروش میافزاید) و اما قصاب، آنقدر حیوان میکشد که به کلی [[رحمت]] از دلش بیرون میرود. و اما حناط (یعنی گندم فروش)، [[ارزاق]] [[مردم]] را [[احتکار]] میکند و نزد من اگر بندهای [[خداوند]] را [[ملاقات]] کند (مرگش فرا رسد)، در حالی که دزد باشد بهتر است از اینکه بمیرد و چهل [[روز]] [[ارزاق]] عمومی را [[احتکار]] کرده باشد. و اما نخاس (یعنی برده فروش)، از این جهت است که [[جبرئیل]]{{ع}} نزد من آمد و گفت: ای محمد! به [[راستی]] که شریرترین و [[فساد]] کنندهترین [[مردم]] از [[امت]] تو، کسانی هستند که [[انسان]] [[خرید و فروش]] میکنند»<ref>{{متن حدیث|وَ لَا تُسْلِمْهُ فِي خَمْسٍ لَا تُسْلِمْهُ سَيَّاءً وَ لَا صَائِغاً وَ لَا قَصَّاباً وَ لَا حَنَّاطاً وَ لَا نَخَّاساً فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا السَّيَّاءُ قَالَ الَّذِي يَبِيعُ الْأَكْفَانَ وَ يَتَمَنَّى مَوْتَ أُمَّتِي وَ لَلْمَوْلُودُ مِنْ أُمَّتِي أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ أَمَّا الصَّائِغُ فَإِنَّهُ يُعَالِجُ غَبْنَ أُمَّتِي وَ أَمَّا الْقَصَّابُ فَإِنَّهُ يَذْبَحُ حَتَّى تَذْهَبَ الرَّحْمَةُ مِنْ قَلْبِهِ وَ أَمَّا الْحَنَّاطُ فَإِنَّهُ يَحْتَكِرُ الطَّعَامَ عَلَى أُمَّتِي وَ لَأَنْ يَلْقَى اللَّهَ الْعَبْدُ سَارِقاً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يَلْقَاهُ قَدِ احْتَكَرَ طَعَاماً أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ أَمَّا النَّخَّاسُ فَإِنَّهُ أَتَانِي جَبْرَئِيلُ{{ع}} فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ شَرَّ أُمَّتِكَ الَّذِينَ يَبِيعُونَ النَّاسَ}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۵۸.</ref>. | |||
در روایتی مشابه [[اسحاق بن عمار]] میگوید: به محضر [[امام صادق]]{{ع}} شرفیاب شدم و به آن حضرت اطلاع دادم که صاحب [[فرزندی]] شدهام. سپس به [[امام]] عرض کردم که وقتی فرزندم بزرگ شد، چه شغلی برایش انتخاب کنم؟ حضرت فرمودند: فرزندت را از پنج شغل برحذر بدار و به هر شغل دیگری که خواستی بگمار. او را نزد صراف مفرست؛ زیرا صراف از [[ربا]] در [[امان]] نیست. او را نزد کفن فروش مفرست؛ زیرا کفن فروش بسیار [[خرسند]] میشود که وبا [و [[بیماریها]]] بیشتر شود [تا مرگ و میر زیاد گردد و کفنهای بیشتری بفروشد]. فرزندت را نزد فروشنده مواد غذایی مفرست؛ زیرا فروشنده مواد غذایی از [[احتکار]] ایمن نخواهد بود. همچنین نزد قصاب مفرست؛ زیرا [بر اثر سر بریدن مکرر حیوانات]رحم و [[عاطفه]] از او رخت بربسته است و نیز نزد برده فروش مگذار؛ زیرا [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: «پستترین [[مردم]] کسی است که [[انسانها]] را [[خرید و فروش]] کند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا عَدَلْتَهُ عَنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ فَضَعْهُ حَيْثُ شِئْتَ لَا تُسْلِمْهُ صَيْرَفِيّاً فَإِنَّ الصَّيْرَفِيَّ لَا يَسْلَمُ مِنَ الرِّبَا وَ لَا تُسْلِمْهُ بَيَّاعَ الْأَكْفَانِ فَإِنَّ صَاحِبَ الْأَكْفَانِ يَسُرُّهُ الْوَبَاءُ إِذَا كَانَ وَ لَا تُسْلِمْهُ بَيَّاعَ الطَّعَامِ فَإِنَّهُ لَا يَسْلَمُ مِنَ الِاحْتِكَارِ وَ لَا تُسْلِمْهُ جَزَّاراً فَإِنَّ الْجَزَّارَ تُسْلَبُ مِنْهُ الرَّحْمَةُ وَ لَا تُسْلِمْهُ نَخَّاساً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صقَالَ شَرُّ النَّاسِ مَنْ بَاعَ النَّاسَ}}؛ الکافی، ج۵، ص۱۱۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۹۷.</ref>. | |||
بنابراین باید توجه داشت که تمام این مشاغلی که مورد [[نهی]] کراهتی [[معصومین]]{{عم}} قرار گرفته، به [[یقین]] دارای آثار وضعی است و به نوعی بر [[انسان]] اثر منفی میگذارد؛ اما [[اشتغال]] به این [[مشاغل]]، [[حرمت]] و منع [[شرعی]] ندارد؛ مگر اینکه خود شخص درباره برخی از مشاغل، مانند صرافی، یقین کند که به دام [[رباخواری]] خواهد افتاد که در این صورت [[انتخاب]] آن [[شغل]]، [[حرام]] خواهد بود؛ چون مقدمه [[تجارت]] حرام و رباخواری است<ref>طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۳۱۰.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۶۲.</ref> | بنابراین باید توجه داشت که تمام این مشاغلی که مورد [[نهی]] کراهتی [[معصومین]]{{عم}} قرار گرفته، به [[یقین]] دارای آثار وضعی است و به نوعی بر [[انسان]] اثر منفی میگذارد؛ اما [[اشتغال]] به این [[مشاغل]]، [[حرمت]] و منع [[شرعی]] ندارد؛ مگر اینکه خود شخص درباره برخی از مشاغل، مانند صرافی، یقین کند که به دام [[رباخواری]] خواهد افتاد که در این صورت [[انتخاب]] آن [[شغل]]، [[حرام]] خواهد بود؛ چون مقدمه [[تجارت]] حرام و رباخواری است<ref>طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۳۱۰.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۶۲.</ref> | ||
بزرگان [[دین]]، همواره به [[جوانان]] توجه ویژهای داشتهاند و انجام مسئولیتهای مهم و حساس [[اجتماعی]] را به آنان واگذار میکردهاند؛ از جمله: | |||
الف) '''نخستین نماینده پیامبر''': «[[مصعب بن عمیر]]»، [[جوانی]] نورسته، نزد پدر و مادرش در [[رفاه]] بود و او را گرامی میداشتند و بر دیگر [[فرزندان]] خود [[برتری]] میدادند. وی از [[مکه]] خارج نشده بود. پس چون [[اسلام]] آورد پدر و مادرش به وی جفا کردند و با [[رسول خدا]]{{صل}} در [[شعب ابی طالب]] در محاصره بود، چهرهاش دگرگون شد و [[سختی]] بر او فشار آورد. در همین روزها [[اسعد بن زراره]] و ذکوان بن قیس برای [[عمره]] رجبیه به مکه آمدند و نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[مسلمان]] شدند و از آن حضرت خواستند تا نمایندهای به [[مدینه]] بفرستند و اسلام را به آنان بیاموزد. پیامبر{{صل}} به مصعب ـ که [[قرآن]] را بسیار فرا گرفته بود ـ [[فرمان]] داد به همراه اسعد از مکه خارج گردد (و به مدینه [[مهاجرت]] کند). او نیز رفت و جوانان زیادی را به اسلام [[دعوت]] کرد<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، ص۵۷.</ref>. | |||
ب) '''نخستین فرماندار مکه''': [[پیامبر خدا]]{{صل}} بعد از [[فتح مکه]] از میان تمام بزرگان مکه و مدینه [[جوان]] هجده سالهای به نام «[[عتاب بن اسید]]» را به عنوان [[امیر]] برای [[همسایگان]] [[خانه خدا]] برگزید و در حمایت از این جوان در کاری چنین بزرگ نکتهای کلیدی برای [[هدایت]] [[افکار]] [[مردم]] فرمودند: «کسی در [[نافرمانی]] از او، به کمی سنش [[استدلال]] نکند؛ زیرا بزرگتر شایسته نیست؛ بلکه شایستهتر بزرگتر است و او در [[دوستی]] ما و دوستی با [[دوستان]] ما و [[دشمنی]] با [[دشمنان]] ما بزرگتر است؛ از این رو او را بر شما امیرو [[رئیس]] قرار دادیم»<ref>{{متن حدیث|وَ لَا يَحْتَجُّ مُحْتَجٌّ مِنْكُمْ فِي مُخَالَفَتِهِ بِصِغَرِ سِنِّهِ، فَلَيْسَ الْأَكْبَرُ هُوَ الْأَفْضَلَ بَلِ الْأَفْضَلُ هُوَ الْأَكْبَرُ، وَ هُوَ الْأَكْبَرُ فِي مُوَالاتِنَا- وَ مُوَالاةِ أَوْلِيَائِنَا، وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِنَا فَلِذَلِكَ جَعَلْنَاهُ الْأَمِيرَ لَكُمْ وَ الرَّئِيسَ عَلَيْكُمْ}}؛ تفسیر الإمام العسکری، ص۵۵۴؛ بحار الأنوار، ج۲۱، ص۱۲۱، ح۲۰.</ref>. | |||
ج) '''فرمانده نبرد با رومیان''': [[پیامبر خدا]]{{صل}} در آخرین روزهای [[زندگی]] پر خیر و برکتشان [[فرمان]] آماده شدن سپاهیان اسلام را برای رویارویی با [[لشکر]] [[روم]] به [[فرماندهی]] [[جوانی]] به نام [[اسامة بن زید]] که کمتر از بیست سال سن داشت داشت را صادر کرد<ref>بحار الأنوار، ج۳۰، ص۴۲۸.</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۵۶.</ref> | |||
===[[ازدواج]] [[فرزندان]]=== | ===[[ازدواج]] [[فرزندان]]=== | ||
میل جنسی، امری غریزی است که در نهاد همه انسانها نهفته است و باید با ازدواج و در [[زمان]] مناسب به آن پاسخ داده شود. [[دین اسلام]] به ازدواج [[جوانان]] بسیار اهمیت داده و به تسریع در این امر به ویژه برای جوانان، توصیه کرده است. [[خداوند]] در [[سوره نور]] میفرماید: {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بیهمسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایستهتان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بینیازی میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز ازدواج را در زمره | میل جنسی، امری غریزی است که در نهاد همه انسانها نهفته است و باید با ازدواج و در [[زمان]] مناسب به آن پاسخ داده شود. [[دین اسلام]] به ازدواج [[جوانان]] بسیار اهمیت داده و به تسریع در این امر به ویژه برای جوانان، توصیه کرده است. [[خداوند]] در [[سوره نور]] میفرماید: {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بیهمسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایستهتان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بینیازی میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز ازدواج را در زمره حقوق فرزندان میدانست<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۲۰.</ref>. | ||
نمونهای دیگر در خصوص اهمیت ازدواج در [[سیره معصومان]]، [[سیره علی]]{{ع}} است؛ هنگامی که [[زینب]]{{س}} دختر گرامی ایشان به سن ازدواج رسید، بسیاری از اشراف نزد حضرت آمدند و ایشان را از پدر | نمونهای دیگر در خصوص اهمیت ازدواج در [[سیره معصومان]]، [[سیره علی]]{{ع}} است؛ هنگامی که [[زینب]]{{س}} دختر گرامی ایشان به سن ازدواج رسید، بسیاری از اشراف نزد حضرت آمدند و ایشان را از پدر خواستگاری کردند. ولی علی{{ع}} دختر خویش را به [[کفو]] و همتای او، یعنی عبدالله، فرزند برادرش [[جعفر طیار]] [[تزویج]] کرد؛ یعنی دختر عمو و پسرعمو با یکدیگر وصلت کردند<ref>ملبوبی، الوقائع و الحوادث، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. آن حضرت بر اثر [[تربیت]] پدر و آموزشهای او، کاملاً به [[آداب]] [[زناشویی]] و [[شوهرداری]] و [[تربیت فرزند]] آشنا بود<ref>ملبوبی، الوقائع و الحوادث، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. | ||
بنابراین والدین موظفند با [[جدیت]] و [[هوشیاری]] امور مربوط به [[ازدواج]] فرزند خویش را پیگیری و بر اساس معیارهای اصیل [[اسلامی]]، همسری شایسته برای وی [[انتخاب]] کنند. در [[روایات اسلامی]] معیارهای فراوانی برای [[انتخاب همسر]] معرفی شده است: از جمله [[پرهیزکاری]]، [[امانتداری]] و [[خوشاخلاقی]]. یکی از [[حقوق فرزندان]] به ویژه [[دختران]] در امر ازدواج، [[مشورت]] کردن با آنها در این موضوع است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودهاند: اگر هر یک از شما بخواهد دختر خود را شوهر دهد، نخست با دختر مشورت کند<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۳۱۱.</ref>. | بنابراین والدین موظفند با [[جدیت]] و [[هوشیاری]] امور مربوط به [[ازدواج]] فرزند خویش را پیگیری و بر اساس معیارهای اصیل [[اسلامی]]، همسری شایسته برای وی [[انتخاب]] کنند. در [[روایات اسلامی]] معیارهای فراوانی برای [[انتخاب همسر]] معرفی شده است: از جمله [[پرهیزکاری]]، [[امانتداری]] و [[خوشاخلاقی]]. یکی از [[حقوق فرزندان]] به ویژه [[دختران]] در امر ازدواج، [[مشورت]] کردن با آنها در این موضوع است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودهاند: اگر هر یک از شما بخواهد دختر خود را شوهر دهد، نخست با دختر مشورت کند<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۳۱۱.</ref>. | ||
بهترین نمونه مشورت پدر با فرزند در خصوص ازدواج، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} هستند؛ چنان که [[روایت]] شده است: «علی از [[فاطمه]] | بهترین نمونه مشورت پدر با فرزند در خصوص ازدواج، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} هستند؛ چنان که [[روایت]] شده است: «علی از [[فاطمه]] خواستگاری کرد. [[پیامبر]]{{صل}} به فاطمه گفت: علی از تو سخن میگوید. پس فاطمه [[سکوت]] کرد و پیامبر{{صل}} او را به همسری علی{{ع}} درآورد»<ref>امین عاملی، سیره معصومان، ج۲، ص۳۸.</ref>. نمونه دیگری از [[سیره معصومان]] در خصوص [[نکاح]]، [[ازدواج امام رضا]]{{ع}} با [[حمیده مصفاه]] بود؛ او یکی از کنیزانی بود که [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} برای همسری فرزند گرامیاش، با [[تأیید]] وی برگزید<ref>استرآبادی، تاریخ زندگانی پیامبر اسلام و ائمه اطهار{{عم}}، ص۵۰۹؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص١٨٩.</ref>. | ||
روایت دیگر، در خصوص | روایت دیگر، در خصوص ازدواج امام صادق{{ع}} ذکر شده است که فاطمه بنت الحسین بن الحسن بن علی بن ابیطالب{{ع}} با مشورت [[خانواده]] به همسری آن حضرت درآمد<ref>حسینی عاملی، التتمة فی التواریخ الأئمة، ص۱۰۳.</ref>. [[نرجس خاتون]]، [[همسر]] گرامی [[امام عسکری]]{{ع}} نیز از کنیزانی بود که [[مقام]] بالایی داشت و بعد از اینکه مدتی در خانواده [[امام هادی]]{{ع}} حضور پیدا کرده بود؛ با مشورت و نظرخواهی حضرت؛ به ازدواج با فرزند ایشان [[تمایل]] نشان داد و این پیوند [[مقدس]] میان آنها منعقد گردید<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۵۷؛ شوشتری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲۹، ص۶۴۲.</ref>. | ||
در واقع مشورت با فرزند درباره ازدواج آنها، از | در واقع مشورت با فرزند درباره ازدواج آنها، از سیره ائمه{{عم}} بوده است. [[امام صادق]]{{ع}} از پیامبر اکرم{{صل}} نقل فرموده است: «از [[حقوق]] دختر [[جوان]] بر والدین، این است که در فرستادن او به [[خانه]] شوهر، تعجیل کنند»<ref>کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳۷.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۶۴؛ [[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۵۹.</ref> | ||
==جمعبندی== | ==جمعبندی== | ||
خط ۴۸۱: | خط ۶۱۵: | ||
از حساسترین مراحل زندگی [[آدمی]]، [[دوره جوانی]] است. از جمله ویژگیهای این دوره، [[آگاهی]] یافتن به [[حلال و حرام]] [[الهی]] است. از [[وظایف والدین]] در این دوره میتوان به [[مشورت]] کردن با فرزند، [[تزویج]] فرزند و [[آیندهنگری]] درباره [[فرزندان]] اشاره کرد<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۶۷.</ref>. | از حساسترین مراحل زندگی [[آدمی]]، [[دوره جوانی]] است. از جمله ویژگیهای این دوره، [[آگاهی]] یافتن به [[حلال و حرام]] [[الهی]] است. از [[وظایف والدین]] در این دوره میتوان به [[مشورت]] کردن با فرزند، [[تزویج]] فرزند و [[آیندهنگری]] درباره [[فرزندان]] اشاره کرد<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۶۷.</ref>. | ||
=== نکات سهگانه === | |||
در پایان باید به سه نکته و اصل اساسی در تربیت فرزندان اشاره کرد: | |||
۱. بستر آموزش و [[تربیت فرزند]] که باید در تمام مراحل زندگی [[انسان]] نیز وجود داشته باشد، باید بر پایه [[محبت]] و پیروی از پیامبر{{صل}} و [[معصومین]]{{عم}} و آشنایی با [[قرائت قرآن]] و [[مفاهیم آن]] باشد که خود میتواند امر تربیت را آسانتر کند و بر کیفیت آن بیفزاید. از سوی دیگر ارائه روشهای متنوع و الگوهای گوناگون و متفاوت در شرایط مختلف نیز باید بر اساس محبت و نشان دادن [[انسانهای کامل]] باشد؛ از این رو [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بزرگ مربی [[بشریت]] فرمودند: {{متن حدیث|ادّبوا اولادكم على ثلث خصال حبّ نبيّكم و حبّ اهل بيته و تلاوة القرآن}}<ref>کنز العمال، ح۴۵۴۱۱؛ میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۱۰۴، ح۲۲۷۴۸.</ref>؛ «[[فرزندان]] را بر سه ویژگی [[تربیت]] کنید: [[دوست داشتن]] پیامبرتان، [[دوست داشتن اهل بیت]]{{عم}} او و [[قرآن]] خواندن». | |||
۲. از امور دیگری که در [[تعلیم و تربیت]] فرزند باید بدان توجه کرد، مسئله [[زمان]] و مکان است. پدر و مادر باید بدانند که فرزندشان برای [[زندگی]] در میان [[نسل]] دیگری آماده میشود؛ بنابراین در [[انتخاب]] روشها و ابزارهای لازم جهت [[آموزش]] و تربیت و [[آداب]] و رسومی که کودک میآموزد، باید [[وسواس]] و دقت کافی به [[خرج]] دهند، به عبارتی دیگر [[آداب و سنن]] و روشها و ابزارهای [[آموزشی]] و [[تربیتی]] [[حاکم]] بر زمان والدین با روشهای متداول [[آینده]] و یا زمان [[یادگیری]] کودک متفاوت است و آنچه تغییرپذیر نیست، اصول آموزشی و تربیتی است که در مورد همه [[انسانها]]، در هر جا و هر زمانی که زندگی کنند ثابت و با پرجاست؛ برای مثال [[دروغ]]، [[ظلم]]، [[بیسوادی]]، [[هرزگی]] و بیقیدی همیشه و در همه جا [[زشت]] و ناپسندیده است و [[صداقت]]، [[وفاداری]]، [[پایبندی]] به قول و قرار و [[عدالت]] همیشه [[زیبا]] و پسندیده است. | |||
امیرالمؤمنین علی{{ع}} در سفارشی به والدین به این نکته توجه دادهاند: {{متن حدیث|لا تقسروا أولادكم على آدابكم فإنهم مخلوقون لزمان غير زمانكم}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۶۷، ح۱۰۲.</ref>؛ «فرزندانتان را با [[اخلاق]] و آداب خود تربیت نکنید؛ زیرا آنان برای زندگی در زمانی غیر از زمان شما [[خلق]] شدهاند». | |||
۳. فرزندان همیشه نیازمند حمایت، [[مراقبت]] و راهنماییهای والدین هستند. پدر و مادر نیز نباید فرزندان خود را از این [[الطاف]] و دعای خیرشان [[محروم]] کنند. با این [[حال]] باید بدانند که اوج این توجه و حمایت و مراقبت تا دوران جوانی فرزند است و از آن به بعد و زمانی که [[شخصیت]] کودک با هر خصوصیتی شکل گرفت، [[تغییر]] آن سخت و دشوار خواهد بود؛ از این رو سنگینی [[مسئولیت]] [[آموزش]] و [[تربیت فرزند]] از این پس برداشته میشود و والدین در صورت به ثمر رسیدن زحماتشان مأجور هستند و در صورت تلاش و عدم به بار نشستن کوششهایشان نزد [[پروردگار]] معذور خواهند بود. پدر [[امت]] و پیامآور [[خوبیها]]، [[رسول اکرم]]{{صل}} میفرمایند: «فرزند هفت سال آقا و سیّد (پدر و مادر) است، هفت سال خدمتکارو [[فرمانبردار]] (پدر و مادر) است و هفت سال دستیار و [[مشاور]] (پدر و مادر) است. اگر تا بیست و یک سالگی از کمکی که به او کردهای [[راضی]] بودی (و [[تربیت]] نتیجه داد) که خوب و گرنه به شانه او بزن (و دیگر به [[حال]] خود رهایش کن) و تو درباره او نزد [[خداوند]] معذوری»<ref>{{متن حدیث|الْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ وَزِيرٌ سَبْعَ سِنِينَ فَإِنْ رَضِيتَ أَخْلَاقَهُ لِإِحْدَى وَ عِشْرِينَ وَ إِلَّا فَاضْرِبْ عَلَى جَنْبِهِ فَقَدْ أَعْذَرْتَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى}}؛ کنز العمال، ح۴۵۳۳۸؛ میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۱۰۶، ح۲۲۷۶۱.</ref>.<ref>[[حامد ولیزاده|ولیزاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۶۱.</ref> | |||
== شیوههای تربیتی == | |||
ممکن است والدین در [[تربیت]] فرزندشان، از [[تشویق]] و [[تنبیه]] استفاده کنند. در سیره ائمه{{عم}} نکتههایی در زمینه هر دو روش وجود دارد که به بررسی آنها میپردازیم. | |||
'''تشویق''': یکی از آموزههای بسیار مهم در [[تربیت اسلامی]] و از بهترین شیوههای [[تربیت کودک]]، تشویق است. کودک در پرتو تشویق یاد میگیرد که [[مشکلات]] و [[سختیها]] را بر خود هموار سازد تا [[هدف]] مطلوب خود را دنبال کند. از این رو تداوم تشویق، به تداوم فعالیتهای [[رشد]] دهنده کودک میانجامد<ref>طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۱۳۲.</ref>. | |||
در [[فرهنگ]] [[زندگانی ائمه]]{{عم}} از تشویق در موارد بسیاری به منظور تربیت افراد و یا معرفی [[الگو]] برای دیگران استفاده شده است. خداوند در [[قرآن کریم]] به مناسبتهای گوناگون، [[بندگان]] [[صالح]] خود را تشویق و [[تمجید]] کرده است؛ چنان که [[حضرت ایوب]]{{ع}} را به [[پاس]] [[صبر]] و پایداریاش در مقابل سختیها [[ستایش]] و او را از بهترین بندگان خود معرفی کرده است: {{متن قرآن|وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ}}<ref>«و دستهای گیاه در کف بگیر و با آن (یکبار همسرت را) بزن و سوگند مشکن؛ به راستی ما او را شکیبا یافتیم. نیکو بنده بود که اهل بازگشت (و توبه) بود» سوره ص، آیه ۴۴.</ref>. | |||
[[پیغمبر اکرم]]{{صل}} نیز در [[آیات]] فراوانی مورد [[تشویق]] و [[تمجید]] [[خداوند]] قرار گرفتهاند؛ به عنوان مثال، خداوند در مورد [[اخلاق]] خوش ایشان فرموده است: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} نیز در این باره به یکی از فرزندانش میفرماید: فرزندم! پیوسته کوشا و تلاشگر باش. هرگز خود را در [[عبادت]] و [[اطاعت الهی]] بیتقصیر مدان؛ زیرا خداوند چنان که سزاوار عبادت است، [[پرستش]] نمیشود<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۷۲.</ref>. | |||
از [[امام رضا]]{{ع}} [[روایت]] شده است که روزی [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} در محضر [[امام صادق]]{{ع}} سخنی گفت که باعث تعجب و [[سرور]] و [[شادی]] پدر شد. حضرت برای تشویق فرزند خود، به وی فرمود: ای فرزندم! [[سپاس]] خدای را که تو را [[جانشین]] و [[خلف]] پدران و مایه سرور و دلخوشی [[فرزندان]] و جانشین [[دوستان]] قرار داد<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۸، ص۲۴.</ref>. | |||
تأثیر [[تربیتی]] سخنان دلگرم کننده و پرجاذبه و سفارشهای خردمندانه پدر و مادر بر کسی پوشیده نیست. در [[سیره امامان معصوم]]{{عم}} [[تشویق فرزندان]] به [[تلاوت]] و [[حفظ قرآن]] و عمل به آن فراوان دیده میشود. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در [[وصیت]] خویش به فرزندش [[امام حسن]]{{ع}} میفرماید: «[[خدا]] را خدا را درباره [[قرآن]]! مبادا دیگران در [[فهم قرآن]] بر شما پیشی گیرند»<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول من آل الرسول، ص۱۹۴.</ref>. | |||
'''[[تنبیه]]''': از جمله مسائل پیچیده تربیتی که والدین با آن مواجه هستند، چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست فرزندانشان است. از یک سو اگر والدین در مقابل [[رفتار]] ناپسند فرزندان [[سکوت]] کنند، فرزندان بر خطاهای خود افزوده، [[جسارت]] بیشتری پیدا میکنند. از سوی دیگر اگر واکنش نشان داده، فرزندان را [[تنبیه]] کنند، چه بسا [[مشکلات]] دیگری همانند پرخاشگری به وجود آید<ref>الیوت، روانشناسی اجتماعی، ترجمه: حسین شکری، ص۳۱۱.</ref>. | |||
آنچه والدین باید به آن توجه کنند، این است که هدفشان از تنبیه، فرونشاندن [[خشم]] خودشان نباشد و تا حد امکان از [[تنبیه بدنی]] فرزندانشان بپرهیزند؛ چنان که [[حضرت علی]]{{ع}} در این باره میفرمایند: «هرگز در هنگام [[غضب]]، [[ادب]] حاصل نمیشود»<ref>محمدی ری شهری، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، ج۱، ص۴۰۲.</ref>. آن حضرت درباره آثار [[زیادهروی]] در [[سرزنش]] و تنبیه کودک و [[نوجوان]] نیز میفرمایند: هنگامی که کودک و [[نوجوانی]] را به سبب [[رفتار]] ناهنجارش [[نکوهش]] میکنی، مراقب باش که بخشی از آن را نادیده انگاری و همهجانبه توبیخش نکنی تا او [[احساس]] نکند که طرد شده است؛ زیرا این احساس باعث میشود در رفتارش [[لجاجت]] و سماجت به [[خرج]] دهد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۳۳.</ref>. | |||
ایشان به [[مالک اشتر]] نیز چنین سفارش میکند: «والدین [[مسئول]]، [[فرزندان]] خود را تنبیه بدنی نمیکنند و از [[قهر]] و تنبیههای سخت و طولانی مدت میپرهیزند»<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۴، ص۹۹؛ رضی، نهج البلاغه، ص۴۰۶.</ref>. [[افراط]] و [[تفریط]] در [[اسلام]] در همه کارها [[نهی]] شده است و به عنوان یکی از ویژگیهای شخص [[جاهل]] از آن یاد میشود<ref>رضی، نهج البلاغه، ص۴۵۵.</ref>. | |||
[[سیره]] و [[کلام]] [[معصومین]]{{عم}} بیانگر این است که تنبیه بدنی فرزندان، تنها در مواردی که جنبه [[تربیتی]] و [[هدایتی]] داشته باشد، استفاده میشود. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این باره فرمودهاند: به فرزندان خود وقتی به هفت سالگی رسیدند، [[نماز]] را یاد بدهید و چون به ده سالگی رسیدند، [در صورت [[سرپیچی]] از نماز] آنان را با تنبیه وادار به نماز کنید و در هنگام [[خواب]] بین آنها فاصله اندازید<ref>رضی، نهج البلاغه، ص۴۰۲.</ref>. | |||
روش تربیتی [[اهل بیت]]{{عم}} تنبیه بدنی فرزندانشان نبوده است و حتی در موارد نیاز به تنبیه بدنی، توصیه شده است که ابتدا با آنها قهر کنید. البته مدت قهر نباید به طول انجامد؛ «زیرا این عمل در [[روحیه]] کودک تأثیر بسزایی دارد و کودک [[احساس]] میکند با [[قهر]] کردن پدر یا مادر [با] او، گویی تمام درها به رویش بسته میشود. [پس] هیچ راهی جز دست کشیدن از کارهای خلاف خود ندارد. پس میکوشد از [[کارهای زشت]] خود دست بردارد و از پدر و مادر یا مربی هم [[پوزش]] بخواهد. اما نباید قهر کردن خیلی طول بکشد؛ وگرنه بازتابهای منفی دیگری در برخواهد داشت»<ref>طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۱۴۴.</ref>. | |||
[[امام کاظم]]{{ع}} به یکی از [[یاران]] خود که از [[رفتار]] فرزندش به ستوه آمده بود از او [[شکایت]] میکرد، فرمود: «او را کتک نزن؛ بلکه با او قهر کن؛ اما خیلی طول نکشد»<ref>طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۴۰۹.</ref>. | |||
باید توجه داشت که تنبیه بدنی مجاز که در [[روایات]] به آن اشاره شده است، شرایط خاصی دارد که با در نظر گرفتن آنها میبینیم این اصل، یک اصل [[حکیمانه]] است، نه شیوه خشونتآمیزی برای جبران ناتواناییهای والدین در [[تربیت]] و [[هدایت]] کودکان. | |||
[[تنبیه]] کودکان، پیش از ده سالگی مجاز نیست؛ از نظر مقدار زدن هم کاملاً محدود است و اگر بیش از آن باشد یا منجر به سرخی و کبودی یا [[نقص]] عضو کودک گردد، [[کیفر]] دارد<ref>طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۱۴۰.</ref>. از وصایای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[حضرت علی]]{{ع}} این بود که فرمود: «برای [[تأدیب]] بیش از سه ضربه نزن؛ زیرا اگر چنین کردی، [[روز قیامت]] [[قصاص]] خواهی شد»<ref>ابی فراس، مجموعة ورام، ص۳۵۸.</ref>. | |||
'''[[انتخاب]] [[دوست]] و کنترل [[دوستان]]''': [[انسان]] به [[حکم]] اینکه موجودی [[اجتماعی]] است، [[زندگی]] به صورت فردی و دور از دیگران، به [[طور]] معمول برای او غیرممکن است. از این رو به مرور با محیطهای جدید در [[جامعه]] آشنا میشود و روابط نزدیکتری با دیگران پیدا میکند. | |||
بدون تردید یکی از عوامل شخصیتساز، پس از [[اراده]] و خواست خود انسان، نقش دوستان است؛ زیرا بیشتر [[انسانها]] و به ویژه [[نوجوانان]]، در بخش مهمی از [[افکار]] و [[صفات اخلاقی]] خود، تحت تأثیر [[رفتار]]، گفتار و الگوی [[اخلاقی]] دوستانشان قرار دارند. از این رو یکی از [[وظایف]] مهم والدین درباره کودکان و [[نوجوانان]]، [[مراقبت]] و کنترل آنها در زمینه [[انتخاب]] [[دوست]] است. | |||
پدر و مادر باید از راههای مختلف، فرزند خود را از خطرهای [[همنشین]] بد و در مقابل، از آثار مثبت رفاقتهای خوب [[آگاه]] سازند. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] به اهمیت و تأثیر دوست در [[سرنوشت انسان]] اشاره کرده و میفرماید: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! * ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! * به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا مینهد» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۹.</ref>. | |||
نیاز به [[رفاقت]] و مسئله [[گزینش]] دوست و همفکر، امری غریزی است. از این رو در [[اسلام]]، اصل رفاقت [[نفی]] نشده و حتی در مورد آن سفارش نیز شده است و تنها از جهت نوع [[رفیق]] و کیفیت رفاقت، محدودیتهایی عنوان گردیده است. [[حضرت علی]]{{ع}} در مورد انتخاب دوست [[واقعی]] میفرمایند: «دوست واقعی کسی است که آنچه برای خود میخواهد، برای رفیق خود نیز بخواهد و آنچه برای خود نمیخواهد، برای او نیز نخواهد»<ref>ابی فراس، مجموعة ورام، ص۳۰۴.</ref>. | |||
در [[روایات اسلامی]]، [[دوستی]] با انسانهای [[جاهل]] و [[فاسق]]، [[سخنچین]]، [[خائن]]، [[ظالم]]، احمق، [[بخیل]]، [[قاطع]] رحم و [[دروغگو]] [[نکوهش]] شده است؛ چنان که [[امام سجاد]]{{ع}} فرمودهاند: مبادا با احمق همنشین شوی؛ زیرا برای آنکه سودی به تو رساند، دچار زیانت میسازد<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول من آل الرسول، ص۲۸۶.</ref>. | |||
اهمیت و تأثیر دوست در [[انسان]]، تا حدی است که برای [[شناخت]] فرد، به [[دوستان]] و [[همنشینان]] او مراجعه میشود و از طریق آنها، [[روحیه]] و [[شخصیت]] فرد مورد نظر را نیز میشناسند. [[حضرت سلیمان]]{{ع}} در روایتی به این مسئله اشاره کرده و میفرماید: قبل از اینکه در مورد شخصی قضاوتی کنید، به [[دوستان]] و رفقای او نگاه کنید؛ زیرا [[انسان]] تنها از روی همراهان و امثال خودش شناخته میشود<ref>محمدی ری شهری، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، ج۵، ص۲۹۷ – ۲۹۶.</ref>. | |||
'''پرهیز از دوستان ناباب''': در سیره ائمه اطهار{{عم}} به همان اندازه که به [[دوستی]] و [[همنشینی]] با افراد شایسته و [[متعهد]] سفارش شده، درباره دوستی با افراد ناصالح و ناباب، هشدار داده شده است، چنان که [[امام علی]]{{ع}} به [[امام حسن]]{{ع}} میفرماید: ای فرزندم، از دوستی با [[بخیل]] بپرهیز؛ زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز داری از تو دریغ میدارد؛ از دوستی با [[بدکار]] بپرهیز، که با اندک [[بهایی]] تو را میفروشد؛ از دوستی با [[دروغگو]] بپرهیز که به سراب ماند؛ دور را نزدیک، و نزدیک را دور مینمایاند<ref>رضی، نهج البلاغه، ص۴۵۰.</ref>. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: پدرم به من فرمود: «فرزندم! هر کس با [[مرد]] [[پلید]]، [[رفیق]] و [[همنشین]] باشد، [[ایمنی]] و [[آرامش]] پیدا نمیکند»<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۸، ص۲۰۱.</ref>. امام صادق{{ع}} نیز در سفارش به فرزند خود میفرماید: فرزندم! هرگاه میخواهی [با دیگران] دیدار کنی، با [[خوبان]] دیدار کن و افراد [[ناشایست]] را [[ملاقات]] نکن؛ زیرا آنها مانند صخرهای هستند که آب از آن نمیجوشد و چون درختی هستند که برگ سبز نمیدهد و بسان زمینی هستند که سبزه در آن نمیروید<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۸، ص۲۰۱.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۵۳-۱۶۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۴۹۲: | خط ۶۸۲: | ||
[[رده:تربیت فرزند]] | [[رده:تربیت فرزند]] | ||
[[رده:خانواده]] |