فواید امام غایب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'جهان آفرینش' به 'جهان آفرینش') |
|||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
::::#'''[[تربیت]] یک گروه انقلابی [[آگاه]]:''' بر خلاف آنچه بعضی [[فکر]] میکنند، رابطه [[امام]] در زمان [[غیبت]] بکلّی از [[مردم]] بریده نیست؛ بلکه آن گونه که از [[روایات]] اسلامیبر میآید گروه کوچکی از آماده ترین افراد که سری پر شور از [[عشق]] [[خدا]]، و دلی پر [[ایمان]]، و اخلاصی فوق العاده برای تحقّق بخشیدن به [[آرمان]] [[اصلاح]] [[جهان]] دارند، با او در ارتباطند و از طریق این پیوند تدریجاً ساخته میشوند؛ و [[روح]] انقلابی بیشتری کسب میکنند؛ انقلابی سازنده و بارور برای ریشه کن ساختن هر گونه [[ظلم]] و [[بیدادگری]] در [[جهان]]! ممکن است آنها خودشان پیش از این [[قیام]] از [[دنیا]] بروند ولی به هر حال [[آمادگی]] و تعلیمات انقلابی را به [[نسل]] های [[آینده]] شان، و به دیگران منتقل میسازند، و در پرورش گروه نهایی سهیم و شریکند. معنی [[غیبت امام]] این نیست که او به شکل یک [[روح]] نامرئی و یا اشعّهای [[ناپیدا]] در میآید، بلکه او از یک [[زندگی]] طبیعی آرام برخوردار است؛ و به طور ناشناخته در میان همین [[انسانها]] رفت و آمد دارد، و دلهای بسیار آماده را بر میگزیند؛ و در [[اختیار]] میگیرد و بیش از پیش آماده میکند و میسازد. افراد مستعد به تفاوت [[میزان]] استعداد و [[شایستگی]] خود، [[توفیق]] [[درک]] این [[سعادت]] را پیدا میکنند؛ بعضی چند لحظه؛ و بعضی چند [[ساعت]] و چند روز؛ و بعضی سالها با او در تماس نزدیک هستند! به تعبیر روشنتر، آنها کسانی هستند که آنچنان بر بال و پر [[دانش]] و [[تقوا]] قرار گرفته و بالا رفته اند که همچون مسافران هواپیماهای دور پرواز بر فراز ابرها قرار میگیرند؛ آنجا که هیچ گاه [[حجاب]] و مانعی بر سر راه تابش جانبخش [[آفتاب]] نیست؛ در حالی که دیگران در زیر ابرها در [[تاریکی]] و [[نور]] کمرنگ به سر میبرند. حساب صحیح نیز همین است؛ من نباید [[انتظار]] داشته باشم که [[آفتاب]] را به پائین ابرها بکشم تا چهره او را ببینم؛ چنین انتظاری اشتباه بزرگ و [[خیال]] خام است؛ این منم که باید بالاتر از ابرها پرواز کنم تا شعاع جاودانه [[آفتاب]] را جرعه جرعه بنوشم و سیراب گردم. به هر حال، [[تربیت]] این گروه یکی دیگر از فلسفههای وجود او در این دوران است. | ::::#'''[[تربیت]] یک گروه انقلابی [[آگاه]]:''' بر خلاف آنچه بعضی [[فکر]] میکنند، رابطه [[امام]] در زمان [[غیبت]] بکلّی از [[مردم]] بریده نیست؛ بلکه آن گونه که از [[روایات]] اسلامیبر میآید گروه کوچکی از آماده ترین افراد که سری پر شور از [[عشق]] [[خدا]]، و دلی پر [[ایمان]]، و اخلاصی فوق العاده برای تحقّق بخشیدن به [[آرمان]] [[اصلاح]] [[جهان]] دارند، با او در ارتباطند و از طریق این پیوند تدریجاً ساخته میشوند؛ و [[روح]] انقلابی بیشتری کسب میکنند؛ انقلابی سازنده و بارور برای ریشه کن ساختن هر گونه [[ظلم]] و [[بیدادگری]] در [[جهان]]! ممکن است آنها خودشان پیش از این [[قیام]] از [[دنیا]] بروند ولی به هر حال [[آمادگی]] و تعلیمات انقلابی را به [[نسل]] های [[آینده]] شان، و به دیگران منتقل میسازند، و در پرورش گروه نهایی سهیم و شریکند. معنی [[غیبت امام]] این نیست که او به شکل یک [[روح]] نامرئی و یا اشعّهای [[ناپیدا]] در میآید، بلکه او از یک [[زندگی]] طبیعی آرام برخوردار است؛ و به طور ناشناخته در میان همین [[انسانها]] رفت و آمد دارد، و دلهای بسیار آماده را بر میگزیند؛ و در [[اختیار]] میگیرد و بیش از پیش آماده میکند و میسازد. افراد مستعد به تفاوت [[میزان]] استعداد و [[شایستگی]] خود، [[توفیق]] [[درک]] این [[سعادت]] را پیدا میکنند؛ بعضی چند لحظه؛ و بعضی چند [[ساعت]] و چند روز؛ و بعضی سالها با او در تماس نزدیک هستند! به تعبیر روشنتر، آنها کسانی هستند که آنچنان بر بال و پر [[دانش]] و [[تقوا]] قرار گرفته و بالا رفته اند که همچون مسافران هواپیماهای دور پرواز بر فراز ابرها قرار میگیرند؛ آنجا که هیچ گاه [[حجاب]] و مانعی بر سر راه تابش جانبخش [[آفتاب]] نیست؛ در حالی که دیگران در زیر ابرها در [[تاریکی]] و [[نور]] کمرنگ به سر میبرند. حساب صحیح نیز همین است؛ من نباید [[انتظار]] داشته باشم که [[آفتاب]] را به پائین ابرها بکشم تا چهره او را ببینم؛ چنین انتظاری اشتباه بزرگ و [[خیال]] خام است؛ این منم که باید بالاتر از ابرها پرواز کنم تا شعاع جاودانه [[آفتاب]] را جرعه جرعه بنوشم و سیراب گردم. به هر حال، [[تربیت]] این گروه یکی دیگر از فلسفههای وجود او در این دوران است. | ||
::::#'''نفوذ [[روحانی]] و [[ناآگاه]]:''' میدانیم [[خورشید]] یک سلسله اشعّه مرئی دارد که از ترکیب آنها با هم، هفت رنگ [[معروف]]، پیدا میشود؛ و یک سلسله اشعّه نامرئی که به نام "اشعّه فوق بنفش" و "اشعّه مادون قرمز" نامیده شده است. همچنین یک [[رهبر]] بزرگ آسمانی خواه [[پیامبر]] باشد یا [[امام]]، علاوه بر [[تربیت]] [[تشریعی]] که از طریق گفتار و [[رفتار]] و [[تعلیم و تربیت]] عادی صورت میگیرد، یک نوع [[تربیت]] [[روحانی]] و از راه نفوذ [[معنوی]] در دلها و فکرها دارد که میتوان آن را [[تربیت]] [[تکوینی]] نام گذارد؛ در آنجا الفاظ و کلمات و گفتار و [[کردار]] کار نمیکند بلکه تنها [[جاذبه]] و کشش درونی کار میکند. در حالات بسیاری از [[پیشوایان]] بزرگ [[الهی]] میخوانیم که گاه بعضی از افراد [[منحرف]] و آلوده با یک تماس مختصر با آنها بکلّی تغییر مسیر میدادند، و سرنوشتشان یکباره دگرگون میشد، و به قول [[معروف]] با ۱۸۰ درجه [[انحراف]] راه کاملا تازهای را [[انتخاب]] میکردند؛ یک مرتبه فردی [[پاک]] و [[مؤمن]] و [[فداکار]] از [[آب]] در میآمدند که از بذل همه وجود خود نیز مضایقه نداشتند! این دگرگونیهای تند و سریع و همه جانبه، این انقلابهای جهش آسا و فراگیر، آنهم با یک نگاه یا یک تماس مختصر (البتّه برای آنها که در عین آلودگی یک نوع [[آمادگی]] نیز دارند) نمیتواند نتیجه [[تعلیم و تربیت]] عادی باشد بلکه معلول یک اثر [[روانی]] نامرئی و یک جذبه ناخودآگاه است که گاهی از آن تعبیر به "نفوذ شخصیّت" نیز میشود. بسیار از کسان این موضوع را در [[زندگی]] خود تجربه کردهاند که به هنگام برخورد با افرادی که روحهای بزرگ و [[عالی]] دارند چنان بی [[اختیار]] و ناخود [[آگاه]] تحت تأثیر آنان قرار میگیرند که حتّی [[سخن گفتن]] در برابر آنها برایشان مشکل میشود؛ و خود را در میان هالهای مرموز و غیر قابل توصیف از [[عظمت]] و بزرگی میبینند. البتّه ممکن است گاهی این گونه امور را با تلقین و امثال آن توجیه کرد؛ ولی مسلّماً این [[تفسیر]] برای همه موارد صحیح نیست بلکه راهی جز این ندارد که بپذیریم که این آثار نتیجه شعاع اسرارآمیزی است که از درون ذات انسانهای بزرگ برمیخیزد. سرگذشتهای فراوانی در [[تاریخ]] [[پیشوایان]] بزرگ میبینیم که جز از این راه نمیتوان آنها را [[تفسیر]] کرد; داستان آمدن [[جوان]] آلودهای نزد [[پیامبر]]{{صل}} و [[انقلاب]] ناگهانی [[روحی]] او. یا برخورد [[اسعد بن زراره]] بتپرست به [[پیامبر]]{{صل}} در کنار خانه [[کعبه]] و تغییر جهش آسای طرز [[تفکّر]] او. و یا آنچه [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]]{{صل}} نام آن را [[سحر]] میگذاردند و [[مردم]] را به خاطر آن از نزدیک شدن به او باز میداشتند، همه حاکی از نفوذ شخصیّت [[پیامبر]]{{صل}} در افراد مختلف از این طریق است. همچنین آنچه درباره تأثیر [[پیام]] [[امام حسین]]{{ع}} روی [[فکر]] "زهیر" در مسیر [[کربلا]] [[نقل]] شده تا آنجا که با شنیدن [[پیام]] [[امام]] حتّی نتوانست لقمهای که در دست داشت به دهان بگذارد، و آن را به [[زمین]] نهاد و حرکت کرد. و یا کشش عجیب و فوق العاده که "[[حر بن یزید ریاحی]]" در خود احساس میکرد، و با تمام شجاعتش همچون بید میلرزید؛ و همین کشش سرانجام او را به صف [[مجاهدان]] [[کربلا]] کشانید و به [[افتخار]] بزرگ [[شهادت]] نائل آمد. و یا داستان [[جوانی]] که در [[همسایگی]] "[[ابوبصیر]]" [[زندگی]] داشت، و با [[ثروت]] سرشار خود که از خودش خدمتی به دستگاه بنی امیّه فراهم ساخته بود به [[عیش و نوش]] و بی بند و باری پرداخته بود و سرانجام با یک [[پیام]] [[امام صادق]]{{ع}} بکلّی دگرگون شد، و همه کارهای خود را در هم پیچید و تمام اموالی را که از طریق [[نامشروع]] گرد آورده بود به صاحبانش داد، یا در [[راه خدا]] [[انفاق]] کرد. و یا سرگذشت کنیز خواننده و زیبا و عشوه گری که [[هارون]] به [[گمان]] خام خود برای [[منحرف]] ساختن ذهن [[امام کاظم]]{{ع}} به زندان اعزام داشته بود؛ و منقلب شدن روحیّه او در یک مدّت کوتاه، تا آنجا که قیافه و طرز سخن و [[منطق]] او [[هارون]] را به [[حیرت]] و [[وحشت]] افکند... همه و همه نشانه و نمونههایی از همین تأثیر ناخودآگاه است که میتوان آن را شعبه ای از "[[ولایت تکوینی]]" [[پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]]{{ع}} دانست، چرا که عامل [[تربیت]] و [[تکامل]] در اینجا الفاظ و جملهها و راههای معمولی و عادی نیست، بلکه جذبه [[معنوی]] و نفوذ [[روحانی]] عامل اصلی محسوب میشود. این برنامه همان گونه که گفتیم منحصر به [[پیامبران]] و [[امامان]] نیست؛ بلکه [[رجال]] [[راستین]] و شخصیّتهای بزرگ نیز به تناسب [[میزان]] شخصیّت خود هاله ای از این نفوذ ناخودآگاه اطراف خود ترسیم میکنند، منتها قلمرو گروه اوّل با گروه دوم از نظر ابعاد و گسترش قابل مقایسه نیست. [[وجود امام]]{{ع}} در پشت ابرهای [[غیبت]] نیز این اثر را دارد که از طریق اشعّه نیرومند و پردامنه نفوذ شخصیّت خود، دلهای آماده را در نزدیک و دور تحت تأثیر جذبه مخصوص قرار داده به [[تربیت]] و [[تکامل]] آنها میپردازد و از آنها انسانهایی کاملتر میسازد. ما قطبهای مغناطیسی [[زمین]] را با چشم خود نمیبینیم، ولی اثر آنها روی عقربه های [[قطب]] نما، در دریاها راهنمای کشتیهاست؛ و در صحراها و آسمانها راهنمای هواپیماها و وسائل دیگر است. در سرتاسر کره [[زمین]] از [[برکت]] این امواج مغناطیسی، میلیونها مسافر راه خود را به سوی مقصد پیدا کرده، یا وسائل نقلیّه بزرگ و کوچک به [[فرمان]] همین عقربه ظاهراً کوچک از [[سرگردانی]] رهایی مییابند. آیا تعجّب دارد اگر [[وجود امام]]{{ع}} در [[زمان غیبت]] با امواج [[جاذبه]] [[معنوی]] خود [[افکار]] و جانهای زیادی را که در دور یا نزدیک قرار دارند [[هدایت]] کند، و از [[سرگردانی]] رهایی بخشد؟ ولی نمیتوان و نباید فراموش کرد که همان گونه که امواج مغناطیس [[زمین]] روی هر آهن پاره بی ارزشی اثر نمیگذارد بلکه روی عقربههای ظریف و حسّاسی که [[آب]] مغناطیس خوردهاند و یک نوع سنخیّت و شباهت با [[قطب]] فرستنده امواج مغناطیسی پیدا کردهاند اثر میگذارند، همینطور دلهایی که راهی با [[امام]] دارند و شباهتی را در خود [[ذخیره]] نمودهاند تحت تأثیر آن جذبه غیر قابل توصیف [[روحانی]] قرار میگیرند. با در نظر گرفتن آنچه در بالا گفتیم، یکی دیگر از آثار و فلسفههای وجودی [[امام]]{{ع}} در چنین دورانی [[آشکار]] میگردد. | ::::#'''نفوذ [[روحانی]] و [[ناآگاه]]:''' میدانیم [[خورشید]] یک سلسله اشعّه مرئی دارد که از ترکیب آنها با هم، هفت رنگ [[معروف]]، پیدا میشود؛ و یک سلسله اشعّه نامرئی که به نام "اشعّه فوق بنفش" و "اشعّه مادون قرمز" نامیده شده است. همچنین یک [[رهبر]] بزرگ آسمانی خواه [[پیامبر]] باشد یا [[امام]]، علاوه بر [[تربیت]] [[تشریعی]] که از طریق گفتار و [[رفتار]] و [[تعلیم و تربیت]] عادی صورت میگیرد، یک نوع [[تربیت]] [[روحانی]] و از راه نفوذ [[معنوی]] در دلها و فکرها دارد که میتوان آن را [[تربیت]] [[تکوینی]] نام گذارد؛ در آنجا الفاظ و کلمات و گفتار و [[کردار]] کار نمیکند بلکه تنها [[جاذبه]] و کشش درونی کار میکند. در حالات بسیاری از [[پیشوایان]] بزرگ [[الهی]] میخوانیم که گاه بعضی از افراد [[منحرف]] و آلوده با یک تماس مختصر با آنها بکلّی تغییر مسیر میدادند، و سرنوشتشان یکباره دگرگون میشد، و به قول [[معروف]] با ۱۸۰ درجه [[انحراف]] راه کاملا تازهای را [[انتخاب]] میکردند؛ یک مرتبه فردی [[پاک]] و [[مؤمن]] و [[فداکار]] از [[آب]] در میآمدند که از بذل همه وجود خود نیز مضایقه نداشتند! این دگرگونیهای تند و سریع و همه جانبه، این انقلابهای جهش آسا و فراگیر، آنهم با یک نگاه یا یک تماس مختصر (البتّه برای آنها که در عین آلودگی یک نوع [[آمادگی]] نیز دارند) نمیتواند نتیجه [[تعلیم و تربیت]] عادی باشد بلکه معلول یک اثر [[روانی]] نامرئی و یک جذبه ناخودآگاه است که گاهی از آن تعبیر به "نفوذ شخصیّت" نیز میشود. بسیار از کسان این موضوع را در [[زندگی]] خود تجربه کردهاند که به هنگام برخورد با افرادی که روحهای بزرگ و [[عالی]] دارند چنان بی [[اختیار]] و ناخود [[آگاه]] تحت تأثیر آنان قرار میگیرند که حتّی [[سخن گفتن]] در برابر آنها برایشان مشکل میشود؛ و خود را در میان هالهای مرموز و غیر قابل توصیف از [[عظمت]] و بزرگی میبینند. البتّه ممکن است گاهی این گونه امور را با تلقین و امثال آن توجیه کرد؛ ولی مسلّماً این [[تفسیر]] برای همه موارد صحیح نیست بلکه راهی جز این ندارد که بپذیریم که این آثار نتیجه شعاع اسرارآمیزی است که از درون ذات انسانهای بزرگ برمیخیزد. سرگذشتهای فراوانی در [[تاریخ]] [[پیشوایان]] بزرگ میبینیم که جز از این راه نمیتوان آنها را [[تفسیر]] کرد; داستان آمدن [[جوان]] آلودهای نزد [[پیامبر]]{{صل}} و [[انقلاب]] ناگهانی [[روحی]] او. یا برخورد [[اسعد بن زراره]] بتپرست به [[پیامبر]]{{صل}} در کنار خانه [[کعبه]] و تغییر جهش آسای طرز [[تفکّر]] او. و یا آنچه [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]]{{صل}} نام آن را [[سحر]] میگذاردند و [[مردم]] را به خاطر آن از نزدیک شدن به او باز میداشتند، همه حاکی از نفوذ شخصیّت [[پیامبر]]{{صل}} در افراد مختلف از این طریق است. همچنین آنچه درباره تأثیر [[پیام]] [[امام حسین]]{{ع}} روی [[فکر]] "زهیر" در مسیر [[کربلا]] [[نقل]] شده تا آنجا که با شنیدن [[پیام]] [[امام]] حتّی نتوانست لقمهای که در دست داشت به دهان بگذارد، و آن را به [[زمین]] نهاد و حرکت کرد. و یا کشش عجیب و فوق العاده که "[[حر بن یزید ریاحی]]" در خود احساس میکرد، و با تمام شجاعتش همچون بید میلرزید؛ و همین کشش سرانجام او را به صف [[مجاهدان]] [[کربلا]] کشانید و به [[افتخار]] بزرگ [[شهادت]] نائل آمد. و یا داستان [[جوانی]] که در [[همسایگی]] "[[ابوبصیر]]" [[زندگی]] داشت، و با [[ثروت]] سرشار خود که از خودش خدمتی به دستگاه بنی امیّه فراهم ساخته بود به [[عیش و نوش]] و بی بند و باری پرداخته بود و سرانجام با یک [[پیام]] [[امام صادق]]{{ع}} بکلّی دگرگون شد، و همه کارهای خود را در هم پیچید و تمام اموالی را که از طریق [[نامشروع]] گرد آورده بود به صاحبانش داد، یا در [[راه خدا]] [[انفاق]] کرد. و یا سرگذشت کنیز خواننده و زیبا و عشوه گری که [[هارون]] به [[گمان]] خام خود برای [[منحرف]] ساختن ذهن [[امام کاظم]]{{ع}} به زندان اعزام داشته بود؛ و منقلب شدن روحیّه او در یک مدّت کوتاه، تا آنجا که قیافه و طرز سخن و [[منطق]] او [[هارون]] را به [[حیرت]] و [[وحشت]] افکند... همه و همه نشانه و نمونههایی از همین تأثیر ناخودآگاه است که میتوان آن را شعبه ای از "[[ولایت تکوینی]]" [[پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]]{{ع}} دانست، چرا که عامل [[تربیت]] و [[تکامل]] در اینجا الفاظ و جملهها و راههای معمولی و عادی نیست، بلکه جذبه [[معنوی]] و نفوذ [[روحانی]] عامل اصلی محسوب میشود. این برنامه همان گونه که گفتیم منحصر به [[پیامبران]] و [[امامان]] نیست؛ بلکه [[رجال]] [[راستین]] و شخصیّتهای بزرگ نیز به تناسب [[میزان]] شخصیّت خود هاله ای از این نفوذ ناخودآگاه اطراف خود ترسیم میکنند، منتها قلمرو گروه اوّل با گروه دوم از نظر ابعاد و گسترش قابل مقایسه نیست. [[وجود امام]]{{ع}} در پشت ابرهای [[غیبت]] نیز این اثر را دارد که از طریق اشعّه نیرومند و پردامنه نفوذ شخصیّت خود، دلهای آماده را در نزدیک و دور تحت تأثیر جذبه مخصوص قرار داده به [[تربیت]] و [[تکامل]] آنها میپردازد و از آنها انسانهایی کاملتر میسازد. ما قطبهای مغناطیسی [[زمین]] را با چشم خود نمیبینیم، ولی اثر آنها روی عقربه های [[قطب]] نما، در دریاها راهنمای کشتیهاست؛ و در صحراها و آسمانها راهنمای هواپیماها و وسائل دیگر است. در سرتاسر کره [[زمین]] از [[برکت]] این امواج مغناطیسی، میلیونها مسافر راه خود را به سوی مقصد پیدا کرده، یا وسائل نقلیّه بزرگ و کوچک به [[فرمان]] همین عقربه ظاهراً کوچک از [[سرگردانی]] رهایی مییابند. آیا تعجّب دارد اگر [[وجود امام]]{{ع}} در [[زمان غیبت]] با امواج [[جاذبه]] [[معنوی]] خود [[افکار]] و جانهای زیادی را که در دور یا نزدیک قرار دارند [[هدایت]] کند، و از [[سرگردانی]] رهایی بخشد؟ ولی نمیتوان و نباید فراموش کرد که همان گونه که امواج مغناطیس [[زمین]] روی هر آهن پاره بی ارزشی اثر نمیگذارد بلکه روی عقربههای ظریف و حسّاسی که [[آب]] مغناطیس خوردهاند و یک نوع سنخیّت و شباهت با [[قطب]] فرستنده امواج مغناطیسی پیدا کردهاند اثر میگذارند، همینطور دلهایی که راهی با [[امام]] دارند و شباهتی را در خود [[ذخیره]] نمودهاند تحت تأثیر آن جذبه غیر قابل توصیف [[روحانی]] قرار میگیرند. با در نظر گرفتن آنچه در بالا گفتیم، یکی دیگر از آثار و فلسفههای وجودی [[امام]]{{ع}} در چنین دورانی [[آشکار]] میگردد. | ||
::::#'''ترسیم [[هدف آفرینش]]:''' هیچ عاقلی بی [[هدف]] گام بر نمیدارد، و هر حرکتی که در پرتو [[عقل]] و [[علم]] انجام گیرد در مسیر هدفی قرار خواهد داشت. با این تفاوت که [[هدف]] در کار [[انسانها]] معمولا رفع [[نیازمندی]] خویش و برطرف ساختن کمبودهاست، ولی در کار [[خدا]] [[هدف]] متوجّه دیگران و رفع نیازهای آنهاست؛ چرا که ذات او از هر نظر بیپایان است و عاری از هر گونه کمبود و با این حال انجام دادن کاری به نفع خود، درباره او مفهوم ندارد. حالا به این مثال توجّه کنید: در زمینی مستعد و آماده، [[باغی]] پر گل و میوه احداث میکنیم؛ در لابه لای درختان و بوتههای گل، علف هرزههایی میرویند؛ هر وقت به آبیاری آن درختان برومند میپردازیم علف هرزه ها نیز از پرتو آنها سیراب میشوند. در اینجا ما دو [[هدف]] پیدا میکنیم: [[هدف]] اصلی که [[آب]] دادن درختان میوه و بوتههای گل است. و [[هدف]] تبعی که آبیاری علف هرزههای بی [[مصرف]] میباشد. بدون [[شک]] [[هدف]] تبعی نمیتواند [[انگیزه]] عمل گردد، و یا حکیمانه بودن آن را توجیه کند؛ مهم همان [[هدف]] اصلی است که جنبه منطقی دارد! حال اگر فرض کنیم بیشتر درختان باغ خشک شوند و جز یک درخت [[باقی]] نماند، امّا درختی که به تنهایی گلها و میوههایی را که از هزاران درخت [[انتظار]] داریم به ما میدهد بدون تردید برای آبیاری همان یک درخت هم که باشد برنامه آبیاری و باغبانی را ادامه خواهیم داد؛ گو اینکه علف هرزههای زیادی نیز از آن بهره گیرند، و اگر یک روز آن درخت نیز بخشکد آنجاست که دست از آبیاری باغ میکشیم هرچند علف هرزهها بمیرند. [[جهان | ::::#'''ترسیم [[هدف آفرینش]]:''' هیچ عاقلی بی [[هدف]] گام بر نمیدارد، و هر حرکتی که در پرتو [[عقل]] و [[علم]] انجام گیرد در مسیر هدفی قرار خواهد داشت. با این تفاوت که [[هدف]] در کار [[انسانها]] معمولا رفع [[نیازمندی]] خویش و برطرف ساختن کمبودهاست، ولی در کار [[خدا]] [[هدف]] متوجّه دیگران و رفع نیازهای آنهاست؛ چرا که ذات او از هر نظر بیپایان است و عاری از هر گونه کمبود و با این حال انجام دادن کاری به نفع خود، درباره او مفهوم ندارد. حالا به این مثال توجّه کنید: در زمینی مستعد و آماده، [[باغی]] پر گل و میوه احداث میکنیم؛ در لابه لای درختان و بوتههای گل، علف هرزههایی میرویند؛ هر وقت به آبیاری آن درختان برومند میپردازیم علف هرزه ها نیز از پرتو آنها سیراب میشوند. در اینجا ما دو [[هدف]] پیدا میکنیم: [[هدف]] اصلی که [[آب]] دادن درختان میوه و بوتههای گل است. و [[هدف]] تبعی که آبیاری علف هرزههای بی [[مصرف]] میباشد. بدون [[شک]] [[هدف]] تبعی نمیتواند [[انگیزه]] عمل گردد، و یا حکیمانه بودن آن را توجیه کند؛ مهم همان [[هدف]] اصلی است که جنبه منطقی دارد! حال اگر فرض کنیم بیشتر درختان باغ خشک شوند و جز یک درخت [[باقی]] نماند، امّا درختی که به تنهایی گلها و میوههایی را که از هزاران درخت [[انتظار]] داریم به ما میدهد بدون تردید برای آبیاری همان یک درخت هم که باشد برنامه آبیاری و باغبانی را ادامه خواهیم داد؛ گو اینکه علف هرزههای زیادی نیز از آن بهره گیرند، و اگر یک روز آن درخت نیز بخشکد آنجاست که دست از آبیاری باغ میکشیم هرچند علف هرزهها بمیرند. [[جهان آفرینش]] بمانند همان باغ پر طراوت است و [[انسانها]] درختان و بوتههای این باغند. آنها که در مسیر تکاملند درختان و شاخههای پر برند. و آنها که به [[پستی]] گرائیده و [[منحرف]] و آلودهاند علف هرزههای این باغند. مسلّماً این [[آفتاب]] درخشان، این مولکولهای حیاتبخش هوا، اینهمه [[برکات]] [[زمین]] و [[آسمان]]، برای آن آفریده نشده است که مشتی [[فاسد]] و هرزه به [[جان]] یکدیگر بیفتند و به خوردن یکدیگر مشغول شوند و جز [[ظلم و ستم]] و [[جهل]] و [[فساد]] محصولی برای اجتماع آنها نباشد؛ نه! هرگز [[هدف آفرینش]] نمیتواند اینها باشد! این [[جهان]] و تمام مواهب آن از دیدگاه یک فرد [[خداپرست]] که با مفاهیمیچون [[علم]] و [[حکمت]] [[خدا]] آشناست برای [[صالحان]] و [[پاکان]] آفریده شده است؛ همانگونه که سرانجام نیز بهطور کامل از دست غاصبان در خواهد آمد و در [[اختیار]] آنان قرار خواهد گرفت. {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref> و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.</ref>. باغبان [[آفرینش]] ([[جهان]] پهناور هستی) به خاطر همین گروه [[فیض]] و مواهب خود را همچنان ادامه میدهد؛ هر چند علف هرزهها نیز به عنوان یک [[هدف]] تبعی سیراب گردند و بهرهمند شوند؛ ولی بیشک [[هدف]] اصلی آنها نیستند. و اگر فرضاً روزی فرا رسد که آخرین [[نسل]] گروه [[صالحان]] از روی [[زمین]] برچیده شوند، آن روز دلیلی بر ادامه جریان این مواهب وجود نخواهد داشت. آن روز [[آرامش]] [[زمین]] به هم میخورد، و [[آسمان]] [[برکات]] خود را قطع مینماید، و [[زمین]] از دادن بهره به [[انسانها]] مضایقه خواهد کرد! [[پیامبر]] یا [[امام]]، سمبل گروه [[صالحان]] و نمونه بارز [[انسان کامل]] است؛یعنی، همان گروهی که [[هدف]] اصلی [[آفرینش]] را تشکیل میدهند و به همین [[دلیل]] وجود او به تنهایی یا در رأس گروه [[صالحان]]، توجیه کننده [[هدف آفرینش]] و مایه [[نزول]] هر خیر و [[برکت]] و [[ریزش باران]] [[فیض]] و [[رحمت خدا]] است؛ اعم از این که در میان [[مردم]] آشکارا [[زندگی]] کند یا مخفی و ناشناس بماند. درست است که افراد [[صالح]] دیگر نیز هر کدام هدفی هستند برای [[آفرینش]]، و یا به تعبیر دیگر، بخشی از آن [[هدف]] بزرگ، ولی نمونه کامل این [[هدف]] همین انسانهای نمونه و مردان آسمانی میباشند، هر چند سهم دگران نیز محفوظ است. | ||
:::::*و از اینجا روشن میشود، آنچه در پاره ای از عبارات به این مضمون وارد شده که: "از [[برکت]] وجود او (یعنی [[حجّت]] و [[نماینده]] [[الهی]]) [[مردم]] روزی میبرند، و به خاطر هستی او [[آسمان]] و [[زمین]] برپاست!" یک موضوع "اغراق آمیز" و "دور از [[منطق]]" و یا "[[شرک]] آلود" نمیباشد؛ همچنین، عبارتی که به عنوان یک [[حدیث قدسی]] خطاب به [[پیامبر]] از طرف [[خداوند]] در کتب مشهور [[نقل]] شده: {{عربی|" لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاك "}}<ref>اگر تو نبودی آسمانها را نمیآفریدیم</ref> [[بیان]] یک واقعیّت است نه [[مبالغه]]! گوئی، منتها او شاهکار [[هدف آفرینش]] است و [[صالحان]] دیگر هر کدام بخشی از این [[هدف]] بزرگ را تشکیل میدهند»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۲۲۴ -۲۳۸.</ref>. | :::::*و از اینجا روشن میشود، آنچه در پاره ای از عبارات به این مضمون وارد شده که: "از [[برکت]] وجود او (یعنی [[حجّت]] و [[نماینده]] [[الهی]]) [[مردم]] روزی میبرند، و به خاطر هستی او [[آسمان]] و [[زمین]] برپاست!" یک موضوع "اغراق آمیز" و "دور از [[منطق]]" و یا "[[شرک]] آلود" نمیباشد؛ همچنین، عبارتی که به عنوان یک [[حدیث قدسی]] خطاب به [[پیامبر]] از طرف [[خداوند]] در کتب مشهور [[نقل]] شده: {{عربی|" لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاك "}}<ref>اگر تو نبودی آسمانها را نمیآفریدیم</ref> [[بیان]] یک واقعیّت است نه [[مبالغه]]! گوئی، منتها او شاهکار [[هدف آفرینش]] است و [[صالحان]] دیگر هر کدام بخشی از این [[هدف]] بزرگ را تشکیل میدهند»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۲۲۴ -۲۳۸.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۴۹۸: | خط ۴۹۸: | ||
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]] | [[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]] | ||
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | ::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | ||
:::::: «از نظر [[شیعه]] و بر اساس [[تعالیم دینی]]، [[امام]]، [[واسطه فیض]] رسانی [[پروردگار]] به همه پدیدههای [[جهان | :::::: «از نظر [[شیعه]] و بر اساس [[تعالیم دینی]]، [[امام]]، [[واسطه فیض]] رسانی [[پروردگار]] به همه پدیدههای [[جهان آفرینش]] است. او در [[نظام هستی]] محور و مدار است و بیوجود او عالم و [[آدم]]، [[جن]] و [[ملک]] و حیوان و [[جمادی]] نمیماند. از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال شد که آیا [[زمین]] بدون [[امام]] [[باقی]] میماند؟ [[حضرت]] فرمود: اگر [[زمین]] بدون [[امام]] بماند هر آینه اهل خود را فرو میبرد.<ref>کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب ان الارض لا تخلوا من حجة، ح ۱۰، ص ۱۷۹.</ref> اینکه او در رساندن پیامهای [[خدا]] به [[مردم]] و [[راهنمایی]] آنها به سوی [[کمال انسانی]]، واسطه است و هر [[فیض]] و لطفی در این بخش به سبب وجود او به همگان میرسد، امری روشن و بدیهی است؛ زیرا از ابتدا [[خداوند متعال]] از طریق [[پیامبران]] و سپس [[جانشینان]] آنها قافله بشری را [[هدایت]] کرده است؛ ولی از کلمات [[معصومان]] استفاده میشود که وجود [[امامان]] در گستره عالم واسطهای برای رسیدن هر [[نعمت]] و فیضی از [[ناحیه]] [[پروردگار]] به هر موجود کوچک و بزرگی است. به [[بیان]] آشکارتر، همه موجودات، آنچه از فیوضات و عطایای [[الهی]] دریافت میکنند، از کانال [[امام]] میگیرند. هم اصل وجودشان به واسطه [[امام]] است و هم [[نعمتها]] و بهرهها دیگری که در طول حیات خود دارا هستند. | ||
:::::*در فرازی از [[زیارت جامعه کبیره]] که یک دوره [[امام]]شناسی است، این گونه آمده است: "ای [[امامان]] بزرگ! [[خداوند]] به سبب شما عالم را آغاز کرد و به سبب شما نیز آن را پایان میدهد و به سبب وجود شما [[باران]] را فرو میفرستد و به [[برکت]] وجود شما [[آسمان]] را نگه داشته است از اینکه بر [[زمین]] فرود آید، جز به [[اراده]] او"<ref>{{عربی|" بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ {{متن قرآن|يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِه}} "}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. توصیح اینکه این زیارت از [[امام هادی]]{{ع}} نقل شده است و از نظر سند و عبارات، عالی است و پیوسته مورد عنایت خاص عالمان [[شیعه]] بوده است.</ref> | :::::*در فرازی از [[زیارت جامعه کبیره]] که یک دوره [[امام]]شناسی است، این گونه آمده است: "ای [[امامان]] بزرگ! [[خداوند]] به سبب شما عالم را آغاز کرد و به سبب شما نیز آن را پایان میدهد و به سبب وجود شما [[باران]] را فرو میفرستد و به [[برکت]] وجود شما [[آسمان]] را نگه داشته است از اینکه بر [[زمین]] فرود آید، جز به [[اراده]] او"<ref>{{عربی|" بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ {{متن قرآن|يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِه}} "}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. توصیح اینکه این زیارت از [[امام هادی]]{{ع}} نقل شده است و از نظر سند و عبارات، عالی است و پیوسته مورد عنایت خاص عالمان [[شیعه]] بوده است.</ref> | ||
:::::*بنابراین [[آثار وجودی]] [[امام]] تنها به [[ظهور]] و آشکاری او خلاصه نمیشود؛ بلکه وجود او در عالم –حتّی در [[غیبت]] و نهانزیستی- سرچشمه حیات همه موجودات و مخلوقات [[الهی]] است. [[خدا]] خود این گونه خواسته است که او که موجود [[برتر]] و کاملتر است واسطه دریافت و رساندن فیوضات و دادههای [[الهی]] به سایر پدیدهها باشد و در این عرصه، فرقی بین [[غیبت]] و [[ظهور]] او نیست. آری؛ همگان از آثار [[وجود امام]] بهره میگیرند و [[غیبت]] [[امام مهدی]]{{ع}} در این مسأله، خللی ایجاد نمیکند. جالب اینکه وقتی از [[امام مهدی]]{{ع}} درباره نحوه بهرهمندی از آن [[حضرت]] در دوره [[غیبت]]، سؤال میشود، میفرماید: "بهرهمندی از من در روزگار غیبتم، مانند سود بردن از [[خورشید]] است، آن گاه که ابرها، آنها را از چشمها پوشاندهاند" <ref>{{عربی|" وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ "}}؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۴۴، ص ۵۴۲.</ref>. [[تشبیه]] [[امام]] به [[آفتاب]] و [[تشبیه]] [[غیبت]] او به قرار [[گرفتن خورشید]] در پسِ [[ابر]]، نکتههای فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: [[خورشید]] در منظومه شمسی مرکزیت دارد و کرات و سیارات به دور او حرکت میکنند؛ چنانکه وجود گرامی [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} مرکز [[نظام هستی]] است: "به سبب بودن او [[دنیا]] [[باقی]] است و به [[برکت]] وجود او، عالم روزی میخورند و به وجود او [[زمین]] و [[آسمان]]، [[استوار]] مانده است"<ref>{{عربی|" بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ "}}؛ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.</ref>. [[آفتاب]]، لحظهای از نورافشانی دریغ نمیکند و هر کس به اندازه ارتباطی که با [[خورشید]] دارد از [[نور]] آن بهره میگیرد؛ چنانکه وجود [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} واسطه دریافتِ همه نعمتهای مادی و [[معنوی]] است که از [[ناحیه]] پروردگارِ [[جهان]] به [[بندگان]] میرسد؛ ولی هر کس به اندازه رابطه خود با آن منبع [[کمالات]]، بهرهمند میشود. اگر این آفتابِ پشت [[ابر]] هم نباشد، شدت سرما و [[تاریکی]]، [[زمین]] را غیر قابل سکونت خواهد کرد؛ چنانکه اگر عالم از [[وجود امام]] –گرچه در پشت پرده [[غیبت]]- [[محروم]] بماند، [[سختیها]] و نابسامانیها و [[هجوم]] انواع [[بلاها]] مفید خطاب به [[شیعیان]] خود میفرماید: "ما هرگز شما را به حال خود رها نکردهایم و هرگز شما را از یاد نبردهایم و اگر این گونه نبود، حتماً [[سختیها]] و بلاهای فراوانی به شما میرسید و [[دشمنان]]، شما را نابود میکردند"<ref>{{عربی|" إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ "}}؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.</ref> بنابراین [[آفتاب]] [[امام]] بر عالم وجود میتابد و به همه هستی [[فیض]] میرساند و در این میان برای [[بشریت]] و به ویژه [[جامعه مسلمین]] و [[امت]] [[شیعه]] و [[معتقد]] به او [[برکات]] و خیرات بیشتری دارد که به نمونههایی از آن میپردازیم: | :::::*بنابراین [[آثار وجودی]] [[امام]] تنها به [[ظهور]] و آشکاری او خلاصه نمیشود؛ بلکه وجود او در عالم –حتّی در [[غیبت]] و نهانزیستی- سرچشمه حیات همه موجودات و مخلوقات [[الهی]] است. [[خدا]] خود این گونه خواسته است که او که موجود [[برتر]] و کاملتر است واسطه دریافت و رساندن فیوضات و دادههای [[الهی]] به سایر پدیدهها باشد و در این عرصه، فرقی بین [[غیبت]] و [[ظهور]] او نیست. آری؛ همگان از آثار [[وجود امام]] بهره میگیرند و [[غیبت]] [[امام مهدی]]{{ع}} در این مسأله، خللی ایجاد نمیکند. جالب اینکه وقتی از [[امام مهدی]]{{ع}} درباره نحوه بهرهمندی از آن [[حضرت]] در دوره [[غیبت]]، سؤال میشود، میفرماید: "بهرهمندی از من در روزگار غیبتم، مانند سود بردن از [[خورشید]] است، آن گاه که ابرها، آنها را از چشمها پوشاندهاند" <ref>{{عربی|" وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ "}}؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۴۴، ص ۵۴۲.</ref>. [[تشبیه]] [[امام]] به [[آفتاب]] و [[تشبیه]] [[غیبت]] او به قرار [[گرفتن خورشید]] در پسِ [[ابر]]، نکتههای فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: [[خورشید]] در منظومه شمسی مرکزیت دارد و کرات و سیارات به دور او حرکت میکنند؛ چنانکه وجود گرامی [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} مرکز [[نظام هستی]] است: "به سبب بودن او [[دنیا]] [[باقی]] است و به [[برکت]] وجود او، عالم روزی میخورند و به وجود او [[زمین]] و [[آسمان]]، [[استوار]] مانده است"<ref>{{عربی|" بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ "}}؛ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.</ref>. [[آفتاب]]، لحظهای از نورافشانی دریغ نمیکند و هر کس به اندازه ارتباطی که با [[خورشید]] دارد از [[نور]] آن بهره میگیرد؛ چنانکه وجود [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} واسطه دریافتِ همه نعمتهای مادی و [[معنوی]] است که از [[ناحیه]] پروردگارِ [[جهان]] به [[بندگان]] میرسد؛ ولی هر کس به اندازه رابطه خود با آن منبع [[کمالات]]، بهرهمند میشود. اگر این آفتابِ پشت [[ابر]] هم نباشد، شدت سرما و [[تاریکی]]، [[زمین]] را غیر قابل سکونت خواهد کرد؛ چنانکه اگر عالم از [[وجود امام]] –گرچه در پشت پرده [[غیبت]]- [[محروم]] بماند، [[سختیها]] و نابسامانیها و [[هجوم]] انواع [[بلاها]] مفید خطاب به [[شیعیان]] خود میفرماید: "ما هرگز شما را به حال خود رها نکردهایم و هرگز شما را از یاد نبردهایم و اگر این گونه نبود، حتماً [[سختیها]] و بلاهای فراوانی به شما میرسید و [[دشمنان]]، شما را نابود میکردند"<ref>{{عربی|" إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ "}}؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.</ref> بنابراین [[آفتاب]] [[امام]] بر عالم وجود میتابد و به همه هستی [[فیض]] میرساند و در این میان برای [[بشریت]] و به ویژه [[جامعه مسلمین]] و [[امت]] [[شیعه]] و [[معتقد]] به او [[برکات]] و خیرات بیشتری دارد که به نمونههایی از آن میپردازیم: | ||
خط ۵۰۶: | خط ۵۰۶: | ||
::::#'''[[پناهگاه]] [[علمی]] و [[فکری]]:''' [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} معلّمان و مربّیان اصلی [[جامعه]] هستند و [[مردم]]، همواره از سرچشمه زلال [[معارف]] [[ناب]] آن بزرگوار بهرهها بردهاند. در زمان [[غیبت]] نیز، اگر چه دسترسی مستقیم و استفاده همه جانبه از محضر [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} ممکن نیست، ولی آن معدن [[علوم]] [[الهی]] به راههای مختلف، گره از مشکلاتِ [[علمی]] و [[فکری]] [[شیعیان]] باز میکند. در دوره [[غیبت]] صغرا، بسیاری از سؤالات [[مردم]] و [[علما]]، از طریقِ [[نامههای امام]] به [[توقیعات]] مشهور است، پاسخ داده میشد.<ref>ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۵ – ۲۸۶.</ref> [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در جواب [[نامه]] [[اسحاق بن یعقوب]] و سؤالهای او، نوشته است: [[خداوند]] تو را [[هدایت]] کند و [[ثابت قدم]] بدارد! اما اینکه درباره منکران از [[خاندان]] و عموزادگان ما سؤال کردی، بدان که بین [[خدا]] و هیچ کس [[خویشاوندی]] نیست و کسی که مرا [[انکار]] کند، از من نیست و [[عاقبت]] او همانند سرانجام [[پسر نوح]] است... و اما اموالتان را تا [[پاکیزه]] نکنید، قبول نمیکنیم... و اما اموالی که برای ما فرستادی، از آن رو میپذیریم که [[پاکیزه]] و [[طاهر]] است... و کسی که [[اموال]] ما را [[حلال]] شمرده و آن را بخورد، همانا [[آتش]] خورده است... چگونگی استفاده از من، مانند بهرهمندی از خورشیدِ پشت [[ابر]] است و من [[امان]] [[مردم]] روی [[زمین]] هستم؛ همانطور که [[ستارگان]]، [[امان]] اهل [[آسمانها]] هستند. از اموری که سودی برایتان ندارد، نپرسید و خود را در [[آموختن]] آنچه از شما نخواستهاند، به زحمت نیفکنید و برای [[تعجیل فرج]]، بسیار [[دعا]] کنید که همان، [[فرج]] شماست. [[سلام]] بر تو ای [[اسحاق بن یعقوب]] و [[سلام]] بر هر کسی که پیرو [[هدایت]] است!<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۷.</ref> پس از [[غیبت صغرا]] هم بارها علمای [[شیعه]]، [[مشکلات]] [[علمی]] و [[فکری]] خود را با [[امام]] خویش مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نمودهاند. [[میر]] علّام یکی از [[شاگردان]] [[مقدس اردبیلی]]<ref>او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی، نمونه و مثال زدنی است. بنابر نقل مجلسی، او بارها محضر امام عصر{{ع}} مشرف شده است. از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانده است؛ مانند حدائق الشیعه. مزار او در حرم امیرالمؤمنین{{ع}} است.</ref> چنین میگوید: "نیمه شبی در [[نجف اشرف]] در صحن [[مطهر]] [[حضرت]] [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بودم. ناگاه شخصی را دیدم که به سوی [[حرم]] میرود. به سوی او رفتم. چون نزدیک شدم، دیدم که [[شیخ]] و استادم ملا [[احمد مقدس اردبیلی]] است. خود را از او [[پنهان]] کردم. نزدیک [[حرم مطهر]] شد؛ در حالی که در بسته بود. ناگاه دیدم در گشوده شد و داخل [[حرم]] گردید. پس از مدتی کوتاه از [[حرم]] خارج شد و به سمت [[کوفه]] متوجه گردید. به دنبال او روانه شدم؛ به طوری که مرا نمیدید، تا آن که داخل [[مسجد کوفه]] شد و در نزد محرابی که [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} را در آن ضربت زدهاند، قرار گرفت و مدّتی در آنجا درنگ کرد. سپس برگشت و از [[مسجد]] بیرون رفت و به سمت [[نجف]] متوجه گردید. من همچنان دنبال او بودم، تا آنکه به [[مسجد حنانه]] رسید. ناگاه بدون [[اختیار]] سرفهام گرفت. چون صدای مرا شنید، برگشت و نگاهی به من کرد و مرا [[شناخت]]. فرمود: [[میر]] [[غلام]] هستی؟ گفتم: آری. گفت: اینجا چه میکنی؟ گفتم: از آن زمان که داخل [[حرم]] [[حضرت]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} شدی، تا حال با شما هستم. شما را به [[صاحب]] این [[قبر]] قسم میدهم که سرّ این واقعه را که امشب از شما مشاهده کردم، به من خبر دهید. فرمود: به شرط آن که تا من زنده هستم، آن را به کسی نگویی. چون به او [[اطمینان]] دادم، فرمود: گاهی که برخی مسائل بر من مشکل میشود، برای حل آن به [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[متوسل]] میشوم. امشب نیز مسألهای برای من مشکل شد و در آن [[فکر]] میکردم. ناگاه به دلم افتاد که باز به [[خدمت]] آن [[حضرت]] [[روم]] و سؤال کنم. چون به [[حرم مطهر]] رسیدم، چنان که دیدی درِ بسته بر روی من گشوده شد. پس داخل شده، به [[خدا]] نالیدم که جواب آن را از آن [[حضرت]] دریابم. ناگاه از [[قبر مطهر]]، ندایی شنیدم که فرمود: به [[مسجد کوفه]] برو و از [[امام مهدی|قائم]]{{ع}} سؤال کن؛ زیرا که او [[امام مهدی|امام زمان]] توست. پس به نزد [[محراب]] [[مسجد کوفه]] آمدم و از آن بزرگوار سؤال کرده، جواب شنیدم و اکنون به منزل خود میروم".<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴.</ref> | ::::#'''[[پناهگاه]] [[علمی]] و [[فکری]]:''' [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} معلّمان و مربّیان اصلی [[جامعه]] هستند و [[مردم]]، همواره از سرچشمه زلال [[معارف]] [[ناب]] آن بزرگوار بهرهها بردهاند. در زمان [[غیبت]] نیز، اگر چه دسترسی مستقیم و استفاده همه جانبه از محضر [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} ممکن نیست، ولی آن معدن [[علوم]] [[الهی]] به راههای مختلف، گره از مشکلاتِ [[علمی]] و [[فکری]] [[شیعیان]] باز میکند. در دوره [[غیبت]] صغرا، بسیاری از سؤالات [[مردم]] و [[علما]]، از طریقِ [[نامههای امام]] به [[توقیعات]] مشهور است، پاسخ داده میشد.<ref>ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۵ – ۲۸۶.</ref> [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در جواب [[نامه]] [[اسحاق بن یعقوب]] و سؤالهای او، نوشته است: [[خداوند]] تو را [[هدایت]] کند و [[ثابت قدم]] بدارد! اما اینکه درباره منکران از [[خاندان]] و عموزادگان ما سؤال کردی، بدان که بین [[خدا]] و هیچ کس [[خویشاوندی]] نیست و کسی که مرا [[انکار]] کند، از من نیست و [[عاقبت]] او همانند سرانجام [[پسر نوح]] است... و اما اموالتان را تا [[پاکیزه]] نکنید، قبول نمیکنیم... و اما اموالی که برای ما فرستادی، از آن رو میپذیریم که [[پاکیزه]] و [[طاهر]] است... و کسی که [[اموال]] ما را [[حلال]] شمرده و آن را بخورد، همانا [[آتش]] خورده است... چگونگی استفاده از من، مانند بهرهمندی از خورشیدِ پشت [[ابر]] است و من [[امان]] [[مردم]] روی [[زمین]] هستم؛ همانطور که [[ستارگان]]، [[امان]] اهل [[آسمانها]] هستند. از اموری که سودی برایتان ندارد، نپرسید و خود را در [[آموختن]] آنچه از شما نخواستهاند، به زحمت نیفکنید و برای [[تعجیل فرج]]، بسیار [[دعا]] کنید که همان، [[فرج]] شماست. [[سلام]] بر تو ای [[اسحاق بن یعقوب]] و [[سلام]] بر هر کسی که پیرو [[هدایت]] است!<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۷.</ref> پس از [[غیبت صغرا]] هم بارها علمای [[شیعه]]، [[مشکلات]] [[علمی]] و [[فکری]] خود را با [[امام]] خویش مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نمودهاند. [[میر]] علّام یکی از [[شاگردان]] [[مقدس اردبیلی]]<ref>او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی، نمونه و مثال زدنی است. بنابر نقل مجلسی، او بارها محضر امام عصر{{ع}} مشرف شده است. از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانده است؛ مانند حدائق الشیعه. مزار او در حرم امیرالمؤمنین{{ع}} است.</ref> چنین میگوید: "نیمه شبی در [[نجف اشرف]] در صحن [[مطهر]] [[حضرت]] [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بودم. ناگاه شخصی را دیدم که به سوی [[حرم]] میرود. به سوی او رفتم. چون نزدیک شدم، دیدم که [[شیخ]] و استادم ملا [[احمد مقدس اردبیلی]] است. خود را از او [[پنهان]] کردم. نزدیک [[حرم مطهر]] شد؛ در حالی که در بسته بود. ناگاه دیدم در گشوده شد و داخل [[حرم]] گردید. پس از مدتی کوتاه از [[حرم]] خارج شد و به سمت [[کوفه]] متوجه گردید. به دنبال او روانه شدم؛ به طوری که مرا نمیدید، تا آن که داخل [[مسجد کوفه]] شد و در نزد محرابی که [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} را در آن ضربت زدهاند، قرار گرفت و مدّتی در آنجا درنگ کرد. سپس برگشت و از [[مسجد]] بیرون رفت و به سمت [[نجف]] متوجه گردید. من همچنان دنبال او بودم، تا آنکه به [[مسجد حنانه]] رسید. ناگاه بدون [[اختیار]] سرفهام گرفت. چون صدای مرا شنید، برگشت و نگاهی به من کرد و مرا [[شناخت]]. فرمود: [[میر]] [[غلام]] هستی؟ گفتم: آری. گفت: اینجا چه میکنی؟ گفتم: از آن زمان که داخل [[حرم]] [[حضرت]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} شدی، تا حال با شما هستم. شما را به [[صاحب]] این [[قبر]] قسم میدهم که سرّ این واقعه را که امشب از شما مشاهده کردم، به من خبر دهید. فرمود: به شرط آن که تا من زنده هستم، آن را به کسی نگویی. چون به او [[اطمینان]] دادم، فرمود: گاهی که برخی مسائل بر من مشکل میشود، برای حل آن به [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[متوسل]] میشوم. امشب نیز مسألهای برای من مشکل شد و در آن [[فکر]] میکردم. ناگاه به دلم افتاد که باز به [[خدمت]] آن [[حضرت]] [[روم]] و سؤال کنم. چون به [[حرم مطهر]] رسیدم، چنان که دیدی درِ بسته بر روی من گشوده شد. پس داخل شده، به [[خدا]] نالیدم که جواب آن را از آن [[حضرت]] دریابم. ناگاه از [[قبر مطهر]]، ندایی شنیدم که فرمود: به [[مسجد کوفه]] برو و از [[امام مهدی|قائم]]{{ع}} سؤال کن؛ زیرا که او [[امام مهدی|امام زمان]] توست. پس به نزد [[محراب]] [[مسجد کوفه]] آمدم و از آن بزرگوار سؤال کرده، جواب شنیدم و اکنون به منزل خود میروم".<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴.</ref> | ||
::::#'''[[هدایت باطنی]] و نفوذ [[روحانی]]:''' [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] [[وظیفه]] [[رهبری]] و [[هدایت مردم]] را به عهده دارد و در تلاش است افرادی را که آماده دریافت [[نور هدایت]] او هستند، [[راهنمایی]] کند. برای انجام این [[مأموریت الهی]]، گاهی آشکارا و بیپرده، با [[انسانها]] ارتباط برقرار میکند و با گفتار و [[کردار]] [[زندگی]] ساز خود، راه [[سعادت]] و بهروزی آنها را نشان میدهد، و زمانی دیگر با استفاده از [[قدرت]] [[ولایت]] خود که [[نیروی غیبی]] و [[الهی]] است در درون قلبها اثر میگذارد. در این بخش، به [[حضور ظاهری امام]] و [[ارتباط مستقیم]] با او نیازی نیست؛ بلکه هدایتها از راههای درونی و ارتباطات [[قلبی]] انجام میگیرد. [[امام علی|امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[بیان]] بخش از فعالیتهای [[امام]] میفرماید: "خداوندا! جز این نیست که باید حجّتی از سوی تو در [[زمین]] باشد، تا خلق را به سوی [[آیین]] تو رهنمون شود... اگر وجود ظاهری او از [[مردم]] [[پنهان]] باشد؛ ولی بیشک [[تعالیم]] و [[آداب]] او در دلهای [[مؤمنان]] پراکنده است و آنها بر اساس آن، عمل میکنند".<ref>اثبات الهداة، ج ۳، ح ۱۱۲، ص ۴۶۳.</ref> [[امام غایب]] از طریق همین هدایتها به کار [[نیروسازی]] برای [[قیام]] و [[انقلاب جهانی]]، همّت میگمارد. آنها که شایستگیهای لازم را دارا باشند تحت [[تربیت]] ویژه [[امام]]، برای حضور در رکابِ آن [[حضرت]] آماده میشوند و این یکی از برنامههای [[امام غایب]] است که به [[برکت]] وجود او انجام میشود. | ::::#'''[[هدایت باطنی]] و نفوذ [[روحانی]]:''' [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] [[وظیفه]] [[رهبری]] و [[هدایت مردم]] را به عهده دارد و در تلاش است افرادی را که آماده دریافت [[نور هدایت]] او هستند، [[راهنمایی]] کند. برای انجام این [[مأموریت الهی]]، گاهی آشکارا و بیپرده، با [[انسانها]] ارتباط برقرار میکند و با گفتار و [[کردار]] [[زندگی]] ساز خود، راه [[سعادت]] و بهروزی آنها را نشان میدهد، و زمانی دیگر با استفاده از [[قدرت]] [[ولایت]] خود که [[نیروی غیبی]] و [[الهی]] است در درون قلبها اثر میگذارد. در این بخش، به [[حضور ظاهری امام]] و [[ارتباط مستقیم]] با او نیازی نیست؛ بلکه هدایتها از راههای درونی و ارتباطات [[قلبی]] انجام میگیرد. [[امام علی|امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[بیان]] بخش از فعالیتهای [[امام]] میفرماید: "خداوندا! جز این نیست که باید حجّتی از سوی تو در [[زمین]] باشد، تا خلق را به سوی [[آیین]] تو رهنمون شود... اگر وجود ظاهری او از [[مردم]] [[پنهان]] باشد؛ ولی بیشک [[تعالیم]] و [[آداب]] او در دلهای [[مؤمنان]] پراکنده است و آنها بر اساس آن، عمل میکنند".<ref>اثبات الهداة، ج ۳، ح ۱۱۲، ص ۴۶۳.</ref> [[امام غایب]] از طریق همین هدایتها به کار [[نیروسازی]] برای [[قیام]] و [[انقلاب جهانی]]، همّت میگمارد. آنها که شایستگیهای لازم را دارا باشند تحت [[تربیت]] ویژه [[امام]]، برای حضور در رکابِ آن [[حضرت]] آماده میشوند و این یکی از برنامههای [[امام غایب]] است که به [[برکت]] وجود او انجام میشود. | ||
::::#'''ایمنی [[بلاها]]:''' بدون تردید، [[امنیّت]]، از اصلیترین سرمایههای [[زندگی]] است. پدید آمدن حوادث گوناگون در عالم، همواره [[زندگی]] و حیات طبیعی موجودات را در معرض نابودی قرار داده است. کنترل آفتها و [[بلاها]] با فراهم آوردن وسائل مادّی ممکن است؛ ولی عوامل [[معنوی]] نیز در آن تأثیر فراوانی دارد. در [[روایات]] [[پیشوایان]] ما، [[وجود امام]] و [[حجّت الهی]]، در مجموعه [[جهان | ::::#'''ایمنی [[بلاها]]:''' بدون تردید، [[امنیّت]]، از اصلیترین سرمایههای [[زندگی]] است. پدید آمدن حوادث گوناگون در عالم، همواره [[زندگی]] و حیات طبیعی موجودات را در معرض نابودی قرار داده است. کنترل آفتها و [[بلاها]] با فراهم آوردن وسائل مادّی ممکن است؛ ولی عوامل [[معنوی]] نیز در آن تأثیر فراوانی دارد. در [[روایات]] [[پیشوایان]] ما، [[وجود امام]] و [[حجّت الهی]]، در مجموعه [[جهان آفرینش]]، به عنوان عامل [[امنیّت]] [[زمین]] و اهل آن شمرده شده است. [[امام مهدی]]{{ع}} خود فرموده است: "من موجب ایمنی از [[بلاها]] برای ساکنان [[زمین]] هستم" <ref>{{عربی|" وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْض"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۹.</ref> [[وجود امام]]، [[مانع]] از آن است که [[مردم]] به سبب انواع [[گناهان]] و مفاسدی که انجام میدهند به عذابهای سخت [[الهی]] گرفتار آیند و طومار حیات [[زمین]] و اهل آن در هم پیچیده شود. [[قرآن کریم]] در این باره، خطاب به [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|وَ ما کانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ}}<ref> ای رسول ما تا زمانی که تو در میان ایشان مسلمان هستی، خداوند هرگز آنها ار عذاب عمومی گرفتار نخواهد کرد؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.</ref>. [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} که [[مظهر]] [[رحمت]] و مهر [[پروردگار]] است نیز با [[عنایت خاص]] خود بلاهای بزرگ را به ویژه از [[جامعه]] [[شیعیان]] و فرد آنها دور میکند؛ گرچه در بسیاری از موارد، [[شیعیان]] به [[لطف]] و [[کرامت]] او توجه نداشته باشند و دست یاریگری او را در بالای سر خود نشاسند. آن گرامی در معرفی خود فرموده است: "من آخرین [[جانشین]] [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} هستم. [[خدای متعال]] به سبب وجود من، [[بلاها]] را از [[خاندان]] و شیعیانم دور میکند"<ref>{{عربی|" أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ح ۱۲، ص ۱۷۱.</ref>. در جریان شکلگیری [[انقلاب]] شکوهمند [[اسلامی]] [[ایران]] و سالهای پرالتهاب [[دفاع]] [[مقدّس]]، بارها [[لطف]] و [[محبت]] آن [[امام]] بزرگوار بر سر [[ملت]] و مملکت سایه افکند و [[نظام اسلامی]] و [[ملت]] [[مسلمان]] و [[مهدی]] را از گردنه توطئههای سنگین [[دشمن]]، عبور داد. شکسته شدن [[حکومت]] نظامی شاه در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به فرمانِ [[امام خمینی]] حادثه سقوط هلی کوپترهای نظامی [[آمریکا]] در ۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در صحرای طبس، [[کشف]] کودتای نافرجام نوژه در ۱۸ تیرماه ۱۳۵۹ و ناکامی [[دشمنان]] در [[جنگ]] هشت ساله و نیز در توطئههای پس از [[جنگ]] و دهها نمونه دیگر، شواهد گویایی برای این [[عنایات]] است. | ||
::::#'''[[دادرسی]] [[شیعیان]] و [[مردم]]:''' [[موعود]] بزرگ جهانیان و [[قبله]] [[آمال]] [[مسلمانان]] و [[محبوب]] دلهای [[شیعیان]]، همواره بر حال [[مردم]] نظر دارد. [[غیبت]] آن [[خورشید]] [[مهربانی]]، [[مانع]] از آن نیست که پرتو [[زندگی]] بخش و [[نشاط]] آفرین خود را بر جانهای مشتاق بتاباند و آنها را بر خوان [[کرم]] و [[بزرگواری]] خویش، مهمان کند. ان [[ماه]] منیر [[دوستی]] و [[مهرورزی]]، پیوسته غمخوار [[شیعیان]] و دستگیر مددجویان آستان حضرتش بوده است. گاهی بر بالین بیماران حاضر شده و دست [[شفابخش]] خویش را مرهم زخمهای آنها قرار داده است و زمانی دیگر، به گم شدگان در بیابانها [[عنایت]] فرموده و واماندگان در وادی تنهایی و بیکسی را [[یار]] و [[یاور]] و [[راهنما]] گشته است. او در لحظههای سرد [[ناامیدی]]، دلهای [[منتظر]] را گرمی [[امید]]، بخشیده است که نمونههای آن، فراوان است. | ::::#'''[[دادرسی]] [[شیعیان]] و [[مردم]]:''' [[موعود]] بزرگ جهانیان و [[قبله]] [[آمال]] [[مسلمانان]] و [[محبوب]] دلهای [[شیعیان]]، همواره بر حال [[مردم]] نظر دارد. [[غیبت]] آن [[خورشید]] [[مهربانی]]، [[مانع]] از آن نیست که پرتو [[زندگی]] بخش و [[نشاط]] آفرین خود را بر جانهای مشتاق بتاباند و آنها را بر خوان [[کرم]] و [[بزرگواری]] خویش، مهمان کند. ان [[ماه]] منیر [[دوستی]] و [[مهرورزی]]، پیوسته غمخوار [[شیعیان]] و دستگیر مددجویان آستان حضرتش بوده است. گاهی بر بالین بیماران حاضر شده و دست [[شفابخش]] خویش را مرهم زخمهای آنها قرار داده است و زمانی دیگر، به گم شدگان در بیابانها [[عنایت]] فرموده و واماندگان در وادی تنهایی و بیکسی را [[یار]] و [[یاور]] و [[راهنما]] گشته است. او در لحظههای سرد [[ناامیدی]]، دلهای [[منتظر]] را گرمی [[امید]]، بخشیده است که نمونههای آن، فراوان است. | ||
::::#'''بهرهمندی از [[دعا]] و [[استغفار]] [[حضرت]]:''' یکی از [[برکات]] وجودی [[امام غایب]]، دعای آن [[حضرت]] برای [[سعادت]] [[مردم]] و به ویژه [[شیعیان]] و نیز درخواست آن بزرگوار برای [[آمرزش گناهان]] آنهاست. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "به [[راستی]] من هر روز و شب هزار بار برای [[آمرزش]] [[شیعیان]] گنهکارم به درگاه [[خدا]] [[دعا]] میکنم"<ref>{{عربی|" إِنِّي لَأَدْعُو اللَّهَ لِمُذْنِبِي شِيعَتِنَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ مَرَّةٍ "}}؛ کافی، ج ۱، باب مولد ابی عبدالله، جعفر بن محمد{{ع}}، ح ۱، ص ۴۷۲.</ref>. [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در دعای خود میفرماید:{{عربی|" إِلَهِي بِحَقِ مَنْ نَاجَاكَ وَ بِحَقِ مَنْ دَعَاكَ فِي الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفَضَّلْ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ "}}<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.</ref>. این [[کلام]] [[نورانی]] و دلنشین، سبب دلگرمی [[شیعیان]] و دوستداران آن [[حضرت]] و [[نجات]] و رهایی آنها از [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. شیعهای که به دعای [[رهبر]] و پیشوای خود شادمان است، از اینکه بار دیگر به واسطه [[گناه]] و [[خطا]]، [[دل]] و [[جان]] [[پدر]] [[مهربان]] خویش را بیازارد، خجل و شرمسار است و تلاش میکند که مرهمی بر [[دل]] داغدار [[امام]] و [[یار]] شایستهای برای آن [[عزیز]] باشد. از [[روایات]] و کتب [[دُعا]] استفاده میشود که [[شیعیان]]، پیوسته از [[لطف]] و دعای [[امام]] بهرهمندند و این [[باران]] [[رحمت]] در همه حال بر کویر تفتیده [[جانها]] باریده و برای [[شیعیان]]، سبزی و خرمی را به ارمغان آورده است. آن [[حضرت]]، بزرگترین [[آرمان]] و آرزویش [[فرج]] و [[گشایش]] در امر [[شیعیان]] و همه [[مظلومان]] عالم است و این گونه [[خدا]] را میخواند: "ای [[روشنایی]] [[نور]]! ای [[تدبیر]] کننده [[کارها]]! ای زنده کننده مردگان! بر [[محمد]] و [[خاندان]] او [[درود]] فرست و برای من و شیعیانم در تنگناها گشایشی قرار ده و از [[غم]] و [[اندوه]]، راه چارهای باز کن و راه [[هدایت]] را بر ما وسعت بخش و راهی که در آن [[گشایش]] ما است، به روی ما بگشا و آنچنان که تو [[شایسته]] آن هستی، با ما [[رفتار]] کن ای [[کریم]]!"<ref>{{عربی|" يَا نُورَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ يَا بَاعِثَ مَنْ فِي الْقُبُورِ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِي وَ لِشِيعَتِي مِنَ الضِّيقِ فَرَجاً وَ مِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً وَ أَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ وَ أَطْلِقْ لَنَا مِنْ عِنْدِكَ مَا يُفَرِّجُ وَ افْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا كَرِيم"}}؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.</ref>. | ::::#'''بهرهمندی از [[دعا]] و [[استغفار]] [[حضرت]]:''' یکی از [[برکات]] وجودی [[امام غایب]]، دعای آن [[حضرت]] برای [[سعادت]] [[مردم]] و به ویژه [[شیعیان]] و نیز درخواست آن بزرگوار برای [[آمرزش گناهان]] آنهاست. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "به [[راستی]] من هر روز و شب هزار بار برای [[آمرزش]] [[شیعیان]] گنهکارم به درگاه [[خدا]] [[دعا]] میکنم"<ref>{{عربی|" إِنِّي لَأَدْعُو اللَّهَ لِمُذْنِبِي شِيعَتِنَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ مَرَّةٍ "}}؛ کافی، ج ۱، باب مولد ابی عبدالله، جعفر بن محمد{{ع}}، ح ۱، ص ۴۷۲.</ref>. [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در دعای خود میفرماید:{{عربی|" إِلَهِي بِحَقِ مَنْ نَاجَاكَ وَ بِحَقِ مَنْ دَعَاكَ فِي الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفَضَّلْ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ "}}<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.</ref>. این [[کلام]] [[نورانی]] و دلنشین، سبب دلگرمی [[شیعیان]] و دوستداران آن [[حضرت]] و [[نجات]] و رهایی آنها از [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. شیعهای که به دعای [[رهبر]] و پیشوای خود شادمان است، از اینکه بار دیگر به واسطه [[گناه]] و [[خطا]]، [[دل]] و [[جان]] [[پدر]] [[مهربان]] خویش را بیازارد، خجل و شرمسار است و تلاش میکند که مرهمی بر [[دل]] داغدار [[امام]] و [[یار]] شایستهای برای آن [[عزیز]] باشد. از [[روایات]] و کتب [[دُعا]] استفاده میشود که [[شیعیان]]، پیوسته از [[لطف]] و دعای [[امام]] بهرهمندند و این [[باران]] [[رحمت]] در همه حال بر کویر تفتیده [[جانها]] باریده و برای [[شیعیان]]، سبزی و خرمی را به ارمغان آورده است. آن [[حضرت]]، بزرگترین [[آرمان]] و آرزویش [[فرج]] و [[گشایش]] در امر [[شیعیان]] و همه [[مظلومان]] عالم است و این گونه [[خدا]] را میخواند: "ای [[روشنایی]] [[نور]]! ای [[تدبیر]] کننده [[کارها]]! ای زنده کننده مردگان! بر [[محمد]] و [[خاندان]] او [[درود]] فرست و برای من و شیعیانم در تنگناها گشایشی قرار ده و از [[غم]] و [[اندوه]]، راه چارهای باز کن و راه [[هدایت]] را بر ما وسعت بخش و راهی که در آن [[گشایش]] ما است، به روی ما بگشا و آنچنان که تو [[شایسته]] آن هستی، با ما [[رفتار]] کن ای [[کریم]]!"<ref>{{عربی|" يَا نُورَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ يَا بَاعِثَ مَنْ فِي الْقُبُورِ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِي وَ لِشِيعَتِي مِنَ الضِّيقِ فَرَجاً وَ مِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً وَ أَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ وَ أَطْلِقْ لَنَا مِنْ عِنْدِكَ مَا يُفَرِّجُ وَ افْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا كَرِيم"}}؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.</ref>. |
نسخهٔ ۲۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۱۸
فواید امام غایب چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / کلیات غیبت امام مهدی |
مدخل اصلی | فایده امام غایب |
فواید امام غایب چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- امام غایب چه فایدهای برای مسلمانان میتواند داشته باشد؟ (پرسش)
- چه فایدهای در وجود امامی است که حافظ شرع و ملت نبوده و اجرای احکام الهی نمیکند؟ (پرسش)
- امامی که غائب باشد چه فایدهای دارد؟ (پرسش)
- چه آثار و فوایدی بر وجود امام غائب مترتب است؟ (پرسش)
- امام غایب چه فایدهای برای مسلمانان دارد؟ (پرسش)
- وجود امام غائب چه فایدهای دارد؟ (پرسش)
- وجود حضرت حجت در پس پرده غیبت چه سودی برای مردم دارد؟ (پرسش)
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
خراسانی | صدر | مکارم شیرازی | امینی | حکیم | اشتهاردی | موسوینسب | زهادت | سلیمیان | گلپایگانی | رضوی | صمدی |
حسنی | طاهری | رحیمی | رضوانی | تونهای | یوسف مدن | آینده روشن | آفتاب مهر | نگین آفرینش |
چیستی وجود امام
- وجود امام، هدف اصلی نظام خلقت و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است[۱]، چنانکه امام سجاد(ع) در بیانی فرمودند «ما امان اهل زمین هستیم، چنانکه ستارگان، امان اهل آسماناند. به واسطۀ ماست که آسمان به زمین فرود نمیآید... به واسطۀ ما باران رحمت حق، نازل و برکات زمین خارج میشود و ما اگر روی زمین نبودیم، زمین اهلش را میبلعید»[۲] تمام فوایدی که امام سجاد(ع) دربارۀ امام ذکر کردند تنها مربوط به عصر حضور امام نیست، بلکه بدون حضور امام هم تمام این ویژگیها برای امام قابل تصور است[۳].
فواید امام در یک تقسیمبندی کلی
- وجود خارجی امام فی نفسه دارای اثر است حتی اگر غایب باشد؛ زیرا مسلم است وقتی کسی بداند امام او موجود و بر اعمال او حاضر و ناظر است، تفاوت دارد با کسی که نسبت به وجود امامش شک دارد؛ شخصی که وجود امام را باور دارد، مایۀ دلگرمی و دلخوشی او در مقابل ابتلائات و حوادث میشود و با همین دلگرمی، دعا برای تعجیل ظهور امام غایب صورت میگیرد. باید توجه داشت این آثار فقط مربوط به موجودیت امام در خارج است[۴].
- از نگاه شیعه برای امامی که همراه وجود خارجی صفتی به عنوان غیبت هم بر آن مترتب میشود اثرات دیگری، متصور است که این اثرات متشکل از دو عنوان است:
- اثرات عامه و غیر مستقیم: یعنی اثراتی که شامل نوع مردمان جهان میشود[۵]؛ چنانکه در روایات به تواتر دربارۀ این اثر سخن گفته شده است. مانند روایتی از پیامبر(ص) که فرمودند: «پیوسته این دین، تا زمان دوازده امیر و امام از قریش، پابرجاست و اگر روزگاری سپری شود و آنان وجود نداشته باشند زمین ساکنان خود را میبلعد»[۶].[۷] همچنین اثراتی که از ناحیۀ ولایت تکوینیۀ امام در تمامی امور حاصل میشود که این اثرات توقف به حضور امام میان مردم ندارد، بلکه امام هر کجا باشند این اثرات به طور یکسان و عام به تمام مردم جهان نازل میشود، مانند رحمانیت خدا که شامل مؤمن و کافر و دوست و دشمن میشود. دلیلش این است که امام ولی خداست و خداوند، هر امری را که بخواهد در عالم جاری سازد از خیر و شر، عمومی یا شخصی، باید از مجرای ولی الله بگذرد[۸].
- اثرات خاصه: یعنی اثراتی که مخصوص شیعیان است و این اثرات بر دو نوع است:
- اثراتی که برای شیعیان عام وجود دارد: مثل حمایت کردن مخفیانۀ امام برای دفع شر أشرار و کید کفار در برابر شیعیان، چنانچه خود آن حضرت در توقیعی که برای شیخ مفید صادر فرمود، به این جهت اشاره کردند: «از اخبار شما چیزی از ما مخفی نیست... ما در مراعات شما، اهمال نمیکنیم و یاد شما را فراموش نمیکنیم و اگر اینچنین نبود بلاها و شدائد بر شما نازل میشد و دشمنان، شما را درهم میشکستند و نابود میکردند»[۹].[۱۰]
- اثرات مستقیمی که برای شیعیان خاص وجود دارد: یعنی اثراتی که برای بعضی از شیعیان بر اساس علل و عواملی مثل توسل به حضرت و یا بر اساس عنایت ویژۀ حضرت بر شیعیان خاص بار میشود، مانند دستگیری از درماندگان، دادرسی بینوایان و...[۱۱]. البته در برخی موارد این اثرات خاص متوجه بعضی از غیر شیعیان هم میشود[۱۲].
- به این ترتیب مشخص شد غیبت امام صدمه ای به هدف امام که همان رابطۀ میان عالم مادی با عالم ربوبی است وارد نمیکند، چنانکه روایات متعدّد و گوناگونی در همین زمینه وجود دارد، مانند روایتی از رسول اکرم(ص) که بیان میکنند در زمان غیبت، مردم چگونه از امام غائب بهره میگیرند: «آری سوگند به خدایی که مرا به نبوّت برگزیده، مردم از نور رهبری او در دوران غیبتش بهره میگیرند همانگونه که از نور خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهرمند میشوند»[۱۳].[۱۴]
- فواید گفته شده از وجود امام میتواند پاسخی به این شبهه باشد که میگویدشیعه وجود امام را برای بیان احکام دین و حقایق آیین و راهنمایی مردم لازم میدانند در حالی که غیبت امام موجب نقض چنین غرضی است. اما در یک پاسخ کلی میتوان گفت وظیفه امام تنها بیان معارف و راهنمایی ظاهری مردم نیست، زیرا امام همچنانکه وظیفۀ راهنمایی صوری مردم را به عهده دارد ولایت و رهبری باطنی اعمال را نیز عهده دار است. درواقع امام حیات معنوی مردم را تنظیم میکند و حقایق اعمال را به سوی خدا سوق میدهد. هرچند وجود جسمانیاش از دید مردمان پنهان است[۱۵].
مصادیق فواید امام غایب
- بنابراین با نگاه کلی و با توجه به روایات در مورد فوائد وجود امام معصوم اعم از امام حاضر و غایب، مشخص شد امام اگر در زمان غیبت هم باشد هدف اصلی امام که همان امامتشان است مخدوش نمیشود، بلکه در زمان غیبت هم این آثار و فواید برای امام محفوظ است، از جملۀ این آثار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
امید بخشی
- امید بخشی[۱۶]: رئیس یک جمعیّت یا یک کشور مادامی که زنده است، هر چند در سفر یا فرضاً در بستر بیماری باشد، مایۀ حیات و حرکت و امید و نظم و آرامش آن جمعیت است و برعکس از بین رفتن این فرمانده گرد و غبار یأس و نومیدی را بر آن جمیعت نازل میکند. طبق عقیدهای که مذهب شیعه به وجود امام غایبِ زنده دارد و همواره انتظار او را میکشد این انتظار سبب میشود همیشه بارقۀ امید در دل شیعیان زنده باشد چراکه هر روز احتمال ظهور امام غایبِ خود را میدهند؛ امّا اگر این رهبر وجود خارجی نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش در انتظار تولّد و پرورش او در آینده باشند قطعاً چنین امیدی هم برای آنان حاصل نمیشد[۱۷].
حفظ دین خدا
- حفظ دین خدا و روشن شدن مسائل دینی و سیاسی، در حوزه امامت[۱۸]: با گذشت زمان و پیدایش سلیقهها و افکار شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به سوی برنامههای فریبکارانۀ مکتبهای انحرافی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت دینی بعضی از مسائل اسلامی مخدوش شده، به گونه ای که این آب زلال که از آسمان وحی نازل شده بود با عبور از محفظههای گل آلود تدریجاً تیره و تار شده است و این امر در حالی است که منبع وحی الهی با مسئلۀ خاتمیت پیامبر(ص) برای همیشه مختومه است. با این وجود، این سوال پیش میآید، چه کسی میتواند این آئین اصیل را از این همه انحرافات حفظ کند و جلو تحریفات و تغییرات و خرافات را بگیرد و این آئین را برای نسلهای آینده محفوظ بدارد؟ آیا جز این است که باید این رشته به وسیلۀ یک پیشوای معصوم هدایت شود، چنانکه علمای شیعه و تعداد زیادی از علمای اهلسنت براین باورند وجود امام هرچند غایب موجب روشن شدن دیدگاه دینی و سیاسی مسئله امامت نزد مسلمانان در دوره غیبت میشود[۱۹] و چه زیبا امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ نقش آفرینی امام معصوم در تمام برههها اینچنین فرمودند: «آری هیچ گاه روی زمین، از قیام کننده با حجّت و دلیل خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد، و به فراموشی نگراید»[۲۰].[۲۱]
ولایت تکوینی
- ولایت تکوینی[۲۲]: ولایت تکوینی ایجاد تکاملی برای بشر است که در غالب الفاظ و جملات قرار نمیگیرد بلکه ابزار این عامل، جذبۀ معنوی و نفوذ روحانی است؛ وجود امام حتی در زمان غیبت نیز این اثر را دارد که از طریق اشعّۀ نیرومند و پردامنۀ شخصیّت خود، دلهای آماده را در نزدیک و دور تحت تأثیر جذبۀ خود قرار دهد و به تکامل آنها بپردازد[۲۳].
امام واسطه فیض
- امام واسطۀ فیض و قبولی اعمال و توجیه کنندۀ هدف آفرینش[۲۴]: هدف آفرینش بر روی ظلم و فساد بنا نشده است چراکه خداوند این دنیا را خلق نکرده تا انسانهای ظالم و فاسد در آن ظلم و فساد کنند، بلکه اساس خلقت خداوند بر این هدف بنا شده که صالحین در روی زمین باقی بمانند[۲۵] و به مقام عبودیت برسند؛ عبودیتی که همراه با معرفت کامل است و این شأن و منزلت حاصل نمیشود مگر اینکه اعمال عبادی شیعیان مورد قبول خداوند قراگیرد و قبولی اعمال زمانی حاصل میشود که این اعمال از مسیر ولایت ائمۀ معصومین هر چند در زمان غیبتشان بگذرد، در واقع این نعمت بزرگ شیعیان از بارش رحمت ائمۀ معصومین نشأت میگیرد؛ چنانکه امام صادق(ع) فرمودند: «به خدا اگر کسی آنچنان سجده کند که گردنش قطع شود، خدا از او نپذیرد مگر زمانی که ولایت ما را بپذیرد»[۲۶].[۲۷] همچنین در دعاها و زیارت نامه منتظران این مدعا(قبولی اعمال شیعیان) صراحت بیشتری پیدا میکند: «من شهادت میدهم که با پذیرفتن ولایت تو اعمال، قبول و افعال، پاکیزه میشوند، ثوابها چندین برابر و بدیها حذف میشوند؛ پس هر کس به ولایت تو معتقد و به امامت تو معترف باشد، سخنان و اعمالش مورد قبول خداوند واقع میشود»[۲۸].[۲۹] بنابراین امام که سمبل گروه صالحان و نمونۀ بارز انسان کامل است؛ توجیه کنندۀ هدف آفرینش و مایۀ نزول هر خیر و برکت و ریزش باران فیض و رحمت خداست؛ اعم از اینکه در میان مردم آشکارا زندگی کند یا مخفی و ناشناس بماند[۳۰].
قیام و اصلاح امور
- قیام و اصلاح امور: میتوان مدعی بود قیام و اصلاح امور جامعۀ بشری، بهترین و بالاترین هدف و فایدۀ امام غایب است[۳۱]؛ لازمۀ امر این است که پیروان حضرت، با ایجاد زمینه برای قیام حضرت، ایشان را از عزلت و تنهایی بیرون بیاورند[۳۲] و این امر محقق نمیشود مگر زمانی که پیرو امام، اعتقاد راسخ به امام غایب داشته باشد[۳۳].
ایجاد زمینه انقلاب
- ایجاد زمینۀ انقلاب در زمان غیبت: غیبت امام موجب فساد در تمام زمینهها میشود و همین امر موجب خستگی و ناراحتی و نارضایتی مردم میشود و ادامۀ این نارحتیها موجب میشود کم کم جرقههای انقلاب شکل بگیرد و مردم شناختشان نسبت به موانع انقلاب مهدوی توسط همین امر (غیبت) کامل شده و درصدد رفع آن برآیند، در این نقطه است که مردم، منتظر واقعی مصلح عادل محسوب شده و فرج حضرت را از خداوند طلب میکند، زیرا تا زمانی که مردم طعم تلخ ظلم و ستم را حس نکنند آمادۀ درک لذت عدالت و اصلاح نخواهند شد، مؤید این مطلب روایتی است از امام عصر(ع) که فرمودند: «زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد، همانگونه که پر از ظلم و جور و بدی شده باشد»[۳۴].[۳۵]
دفع بلا
- یکی دیگر از آثار وجودی امام در زمان غیبت بنابر روایات، دفع بلاست[۳۶]، چنانکه در روایتی از امام عصر(ع) آمده است: «به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که ستارگان امان برای اهل آسمان هستند»[۳۷] همچنین در روایتی ابونصر طریف میگوید: «بر صاحب الزمان داخل شدم. پس حضرت فرمود: آیا مرا میشناسی؟ عرض کردم: آری! پس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما سید و آقای من و پسر سید و آقای من هستید. امام فرمودند منظور این نوع شناخت نیست سپس خودشان را اینطور معرفی کردند: «أَنَا خاتَمُ الأوصیاءِ و بی یَدفَعُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ و شیعَتی»[۳۸].[۳۹] البته این امنیت و دفع بلا، شامل سه مرحله است: امنیت برای همه مردم؛ امنیت برای امت پیامبر (صلی الله علیه وآله) و امنیت برای نزدیکان و شیعیان حضرت[۴۰].
خودسازی
- یکی دیگر از آثار وجود امام در زمان غیبت، پیدایش و تقویت روحیۀ خودسازی و تهذیب نفس و طهارت روان از آلودگی و رذایل اخلاقی است. دلیل این مطلب، عرضه و شهود اعمال به خدا و ائمۀ معصومین است، به این بیان که یکی از معارف شیعه که مبتنی بر قرآن کریم و روایات است، عرضۀ اعمال انسانها بر امام معصوم است؛ چنانکه یعقوب بن شعیب میگوید: از امام صادق(ع) در رابطه با این کلام خداوند: ﴿اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾[۴۱] پرسیدم. حضرت فرمود: «هُم الأئمة»[۴۲]. بنابراین همین عامل میتواند برای شیعه اهرمی برای خودسازی باشد تا برابر معصومین هر چند در زمان غیبت خجالت زده نباشد[۴۳].
امداد امام غایب به شیعیان
- یاری شیعیان به وسیلۀ دعا یا امدادهای غیبی توسط امام غایب: براساس توقیعی که حضرت برای شیخ مفید فرستاند این مطلب استفاده میشود که حضرت در همه حال به فکر شیعیان بوده است: «ما در رعایت احوال شما کوتاهی نکرده و شما را فراموش نمیکنیم. اگر این چنین نبود، شر و بدی بر شما نازل میشد و دشمنان بر شما چیره میگشتند»[۴۴]. یکی از مصادیق این هواداری میتواند دعای خیر حضرت برای شیعیان، در زمان غیبت باشد و یا در روایتی امام عصر(ع) مؤمنین را اینگونه دعا کردند: «إِلَهِی بِحَقِ مَنْ نَاجَاکَ وَ بِحَقِ مَنْ دَعَاکَ فِی الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ صَلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفَضَّلْ عَلَی فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغِنَی وَ السَّعَةِ»[۴۵].[۴۶] این فایده با دعای شیعیان برای رفع مشکلاتشان (از جمله دعای فرج) و با واسطه قرار دادن امام غایب هم وجود دارد که در حقیقت میتوان گفت فایدۀ این دعا برای خود شیعیان است، چنانکه در روایتی حضرت دعا برای تعجبل فرج را فرج خود شیعیان دانستند[۴۷]. از طرفی دعا کردن برای حضرت باعث ارتباط قلبی با حجت خدا میشود و بدیهی است عشق و محبت به امام عاملی مهم برای تربیت نفوس آدمی است[۴۸].
امداد علمی امام، به علما
- امام پناهگاه علمی و فکری در زمان غیبت: پیشوایان معصوم معلّمان و مربّیان اصلی جامعه هستند و مردم همواره از سرچشمۀ زلال معارف ناب آن بزرگواران بهرهها بردهاند. در زمان غیبت نیز، اگر چه دسترسی مستقیم و استفادۀ همه جانبه از محضر امام عصر(ع) ممکن نیست، ولی امام عصر از طرق گوناگون مشکلات علمی آنان را مرتفع میکنند؛ چنانکه در عصر غیبت صغری، بسیاری از سؤالات مردم و علما از طریقِ نامههای امام پاسخ داده میشد؛ پس از غیبت صغری هم بارها علمای شیعه، مشکلات علمی و فکری خود را با امام خویش مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت میکردند[۴۹].
رهبری باواسطه (ولایت فقیه)
- در عصر غیبت کبری، فقیهان مسئولیت هدایت مذهبی سیاسی جامعه را برعهده دارند[۵۰]. این مسئله، همان "ولایت فقیه" است که دلیلهای عقلی و نقلی فراوانی برای اثبات آن وجود دارد، چنانکه نامۀ امام عصر(ع) به دومین نایب ویژهاش محمد بن عثمان عمری همین مطلب را اثبات میکند. امام در پاسخ نامۀ فردی به نام اسحاق بن یعقوب نوشته است: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ» حال شاید برای عده ای عجیب باشد که چگونه ولایت فقیه میتواند جزء آثار غیبت امام باشد، درحالی که ملازمه ای بین غیبت امام و ولی فقیه وجود ندارد؟ جواب این است، در توقیع امام عصر(ع) آمده است، امام فرمودند: راویان احادیث، حجت من در زمان غیبت هستند؛ این عبارت بدین معناست که غیبت امام، سبب جعل جدیدی از حجیت در غالب ولی فقیه شده است[۵۱]. در واقع وجود امام غایب موجب آگاهی مردم نسبت به نظام ولایت و حکومت در اسلام و باقی ماندن آن به عنوان یک خط اصیل و مستمر در زندگی دینی و سیاسی مسلمانان است[۵۲]. با این وجود میتوان گفت ولایت فقیه یکی از آثار غیبت امام است، باید توجه داشت مقصود از حوادث، آن دسته از اتفاقاتی است که مرتبط با زندگی مردم است که باید مطابق احکام دین به آنها عمل شود و مراد از روایان احادیث صرف روایتگری نیست، زیرا در این صورت، امام باید مردم را به احادیث معصومین ارجاع میداد در حالی که امام مردم را به راویان حدیث ارجاع دادند، یعنی راویانی که قدرت استنباط از کتاب، و روایات را دارند که به این نوع از راویان، فقیه و در راس این فقها کسی که حاکم شرع اسلامی است ولی فقیه گفته میشود[۵۳]. البته امام نسبت به احکام کلّی جنبۀ نظارتی دارد یعنی اینطور نیست که تمام مسئولیت احکام را به فقیهان سپرده باشند و خودشان دیگر هیچ مسئولیتی نداشته باشند بلکه اگر فقیه در جایی که مربوط به احکام کلی است اشتباهی بکند به طوری که ضرری بزرگ به اسلام و مسلمین وارد شود امام مخالفتش را به نوعی نشان میدهند[۵۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله خراسانی؛ |
---|
|
۲. آیتالله صدر؛ |
---|
|
۳. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
|
۴. آیت الله امینی؛ |
---|
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین حکیم؛ |
---|
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین اشتهاردی؛ |
---|
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب؛ |
---|
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین ربانی گلپایگانی؛ |
---|
|
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛ |
---|
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛ |
---|
|
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ |
---|
|
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ |
---|
|
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛ |
---|
|
١٦. حجت الاسلام و المسلمین الهامی؛ |
---|
|
۱٧.آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
|
۱٨. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
|
۱٩. آقای یوسف مدن؛ |
---|
|
٢٠. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
|
۲١. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛ |
---|
|
۲٢. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛ |
---|
|
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ ر.ک. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۵۵-۱۵۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۷-۳۸۰.
- ↑ «نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْعَالَمِینَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِین وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ مَوَالِی الْمُؤْمِنِینَ وَ نَحْنُ أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِینَ بِنَا یُمْسِکُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا یُمْسِکُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِنَا یَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِی الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳.
- ↑ ر.ک. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۵۵-۱۵؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۷-۳۸؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ ر.ک. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
- ↑ ر.ک.خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
- ↑ ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ ر.ک.حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ ر.ک. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
- ↑ «وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِکُم... إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ»؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۹۷.
- ↑ ر.ک. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
- ↑ ر.ک. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹؛حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷؛آفتاب مهر، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک.حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ «إِی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَیَنْتَفِعُونَ بِهِ یَسْتَضِیئُونَ بِنُورِ وَلَایَتِهِ فِی غَیْبَتِهِ کَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۷-۳۸۰؛ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۲۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.
- ↑ ر.ک: الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۱۸۰-۱۸۲
- ↑ ر.ک. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۵۵-۱۵۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ - ۱۲۱؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۱-۴۳؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۷-۳۸۰.
- ↑ ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ ـ ۱۸۲؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰؛آفتاب مهر، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک: یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ «اللَّهُمَ بَلَی لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ»؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ – ۱۸۲؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳؛آفتاب مهر، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵.
- ↑ «وَ اللَّهِ لَوْ سَجَدَ حَتَّی یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ إِلَّا بِوَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ»؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۵۷؛ الأمالی، صدوق، ص ۶۶۸.
- ↑ ر.ک. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ – ۱۱۶؛آفتاب مهر، ص ۱۲۰-۱۲۳.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۷۷.
- ↑ ر.ک: یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ ـ ۱۸۲؛سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳؛ یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ - ۱۸۲.
- ↑ ر.ک محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۱-۴۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ ر.ک تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ «یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً وَ نُوراً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ شَرّا» بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۱.
- ↑ ر.ک محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۱-۴۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ ر.ک. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶؛آفتاب مهر، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ «أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانُ أَهْلِ السَّمَاءِ»؛ بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.
- ↑ ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹.
- ↑ «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید» سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ «عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ الْمِیثَمِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ»؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۲۸.
- ↑ ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱ ـ ۹۵؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ «انّا غیرُ مُهملین لمُراعاتکم و لا ناسین لِذِکرِکم و لولا ذلک لَنزَل بکُم اللاّواءُ و اصطَلَمَکم الاعداء فاتّقوا الله جلّ جلالُهُ»؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۵.
- ↑ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۴۸۵.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، فروغ امامت در عصر غیبت، ص ۴۲ - ۵۸.
- ↑ ر.ک. بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳.
- ↑ ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳.
- ↑ ر.ک: یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، فروغ امامت در عصر غیبت، ص ۴۲ ـ ۵۸.
- ↑ ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳.
- ↑ اصول کافی، ج ۱، ۴۲۵.
- ↑ بقره، ۳.
- ↑ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ۳۴۲، ح ۸۷۷.
- ↑ قدر، ۴ و ۵.
- ↑ فرازی از زیارت جمعه.
- ↑ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۲۹۴، ح ۱۳۱۸.
- ↑ احتجاج، ج ۲، ۴۹۷؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۴۶۰، ح ۱۴۲۰.
- ↑ خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
- ↑ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۴۶۲، ۴۶۳.
- ↑ آری سوگند به خدایی که مرا به نبوّت برگزیده، مردم از نور رهبری او در دوران غیبتش بهره میگیرند همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها!؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳.
- ↑ این روایات در تفسیر برهان، در ذیل آیه سوره توبه، آیه ۱۰۵ آمده است.
- ↑ آری هیچ گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجّت و دلیل خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد، و به فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷.
- ↑ و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.
- ↑ اگر تو نبودی آسمانها را نمیآفریدیم
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸.
- ↑ "عن جعفر الصادق عن ابیه عن جده علی بن الحسین(ع) قال: نحن ائمة المسلمین و حجج الله علی العالمین و سادات المؤمنین و قادة الغر المحجلین و موالی المسلمین و نحن امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء و بنا یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الارض و لو لا ما علی الارض منا لساخت باهلها. ثم قال: و لم تخل منذ خلق الله آدم من حجة الله فیها، اما ظاهر مشهور او غائب مستور، و لا تخلو الارض الی ان تقوم الساعة من حجة و لو لا ذلک لم یعبد الله. قال سلیمان: فقلت لجعفر الصادق(ع) کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب". ینابیع المودة، ج ۲، ص ۲۱۷.
- ↑ بحث نبوت عامه و امامت: از صفحه ۷۰ تا صفحه ۸۳ همین کتاب.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ۱۵۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ تا ۱۵۰.
- ↑ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۵۵-۱۵۸.
- ↑ حسن بن يوسف مطهر حلی(علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۶۲
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، مهدی(ع) انقلابی بزرگ، ص ۲۴۹ - ۲۶۹
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ - ۹۴
- ↑ محمدباقر صدر، امام مهدی(ع) حماسه ای از نور، ص ۴۷ - ۵۲.
- ↑ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ - ۱۸۲.
- ↑ آن حضرت(ع) زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد، همانگونه که پر از ظلم و جور و بدی شده باشد؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۱.
- ↑ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۱-۴۳.
- ↑ ینابیع المودّة، ج ۲، ص ۲۱۷.
- ↑ قندوزى حنفى، ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۷۰.
- ↑ صدوق، کمال الدین، ص ۴۸۵.
- ↑ احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۴۹۷.
- ↑ صبحى صالح، نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰، ص ۲۰۸.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰؛ آیا زمین بدون امام باقی میماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون امام شود فرو برد (اهل خود را در خود کشد و هلاک کند.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.
- ↑ همان.
- ↑ همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمان هستند و اهل بیتم امان برای امتم».
- ↑ ... کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص ۴۸۵، ح ۴؛ «و به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که نجوم امان برای اهل آسمان هستند.
- ↑ همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای امتم. پس هنگامی که ستارگان بروند، اهل آسمان میروند و هنگامی اهل بیت من بروند اهل زمین میروند».
- ↑ همان؛ به درستی که ستارگان در آسمان امان برای اهل آسما قرار داده شدهاند. پس زمانی که ستارگان آسمان بروند میآید اهل آسمان را آنچه وعده داده شدهاند و نیز پیامبر فرمود اهل بیتم امان برای امتم قرار داده شدهاند. پس هنگامی که اهل بیتم بروند میآید امتم را آنچه وعده داده شدهاند.
- ↑ وی از ملازمان خانهامام حسن عسکری(ع) بود.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۹، ح ۱۴؛ برای چه چیزی احتیاج به پیامبر و امام است؟ فرمود: برای آنکه عالم بر صلاح خد باقی بماند، زیرا خداوند دفع میکند عذاب را از اهل زمین هنگامی که پیامبر یا امامی در آن باشد. خدا میفرماید: "خدا ایشان را عذاب نمیکند و حال آنکه تو در میان آنان هستی" و پیامبر فرمود: "ستارهها امان اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای اهل زمین، پس زمانی که ستارگان بروند میآید اهل زمین را از آنچه کراهت داشتند. و زمانی که اهل بیت من بروند میآید اهل زمین را از آنچه کراهت دارد" اراده کرده و به اهل بیتش همان ائمهای که قرین کرده خدا اطاعت آنها را به اطاعت خود پس فرمود: "ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و صاحبان امر از خودتان را..." بهواسطه آنها اهل عصیان را مهلت میدهد و عقوبت و عذاب بر آنان قرار نمیدهد.
- ↑ انبیاء / ۱۰۵؛ همانا بندگان صالح من زمین را به ارث خواهد برد.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۴۴، ح ۳.
- ↑ توبه / ۱۰۵.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۲۱۹، ح ۲.
- ↑ همان، ج ۴؛ مگر دعا نمیکنم؟ به خدا کردار شما هر روز و شب به من عرضه میشود.
- ↑ همان، ح ۳.
- ↑ همان، ص ۱۹۰.
- ↑ نساء / ۴۱؛ پس چگونه است زمانی که بیاوریم از هر امتی گواهی (برای آن امت) و تو را به گواهی براینان احضار کنیم.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۹۰، ح ۱؛ درباره امت محمد(ص) به خصوص نازل شده، در هر قرنی از ایشان امامی باشد از ما که گواه است بر ایشان و محمد(ص) گواه برما است.
- ↑ بقره / ۱۴۳.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۴.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹.
- ↑ ر. ک: به پرسشی که در این زمینه پاسخ داده شد.
- ↑ محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.
- ↑ محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.
- ↑ ر. ک: علی اصغر رضوانی، موعودشناسی، ص ۴۰۳، به نقل از: پیشین، ج ۱۴، ص ۳۰۴.
- ↑ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۰۳.
- ↑ " بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَ "؛ شیخ صدوق، تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۹۹، باب زیارة جامعة لسائر المشاهد(ع).
- ↑ " فِي كُلِ خَلَفٍ مِنْ أُمَّتِي عَدْلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَنْفِي عَنْ هَذَا الدِّينِ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجُهَّالِ "؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۲۱، ح ۷.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۶ - ۸۰.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
- ↑ «و خداوند بر آن نیست تا تو در میان آنان هستی آنان را عذاب کند و تا آمرزش میخواهند خداوند بر آن نیست که عذاب کننده آنها باشد» سوره انفال، آیه ۳۳.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۰.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۵.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص 62-۷۰.
- ↑ «آری! سوگند به خدایی که مرا به نبوت برانگیخت! آنان در غیبت او، از نورش روشنایی میگیرند و از ولایت او، بهرهمند میشوند؛ همانند بهرهمندی مردم از خورشید؛ اگرچه ابرها چهره آن را بپوشانند. ای جابر! این از اسرار پوشیده خداوند و از علوم ذخیره شده او است. آن را مخفی کن، مگر از اهلش». شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۵۳، ح ۳.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۰۷، ح ۲۲.
- ↑ «... و اما چگونگی بهرهمندی از من در عصر غیبتم، درست همانند بهرهمندی، از خورشید است؛ هنگامی که ابرها آن را از چشمها بپوشاند..». شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵.
- ↑ من در روی زمین، جانشینی[= نمایندهای] قرار خواهم داد؛ بقره، آیه:۳۰.
- ↑ و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است؛ بقره، آیه:۲۲۹.
- ↑ پیمان من، به ستم کاران نمیرسد؛ بقره، آیه:۱۲۴.
- ↑ ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً ﴾؛ آن کسی که زمین را بستر شما و آسمان[= جو زمین ] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ سوره بقره، آیه۲۲. ﴿هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا ﴾...؛ او (خدای) است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سوره بقره، آیه۲۲. ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا... ﴾؛ او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش قرار داد(تا به تلاش زندگی پردازید)؛ سوره یونس، آیه۶۷.
- ↑ ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند. سوره کهف، آیه۷.
- ↑ و بشارت ده به استقامت کنندگان*آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم؛ سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۶.
- ↑ و از آنان امامانی پیشوایانی قرار دادیم که [مردم را] به امر ما هدایت میکردند، زیرا شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند؛ سوره سجده،آیه۲۴.
- ↑ و این چنین، ملکوت آسمان و زمین [و حکومت مطلقه خداوند] را به ابراهیم نشان دادیم، تا [به آن استدلال کند و] اهل یقین گردد؛ سوره انعام،آیه ۷۵.
- ↑ [به خاطر آوردید] هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ سوره بقره؛ آیه:۱۲۴.
- ↑ اگر حتی لحظه ای، وجود امام از زمین برداشته شود، زمین اهل خود را فرو برد و همچون دریای خروشان، ساکنان خود را در هم می پیچد؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۹.
- ↑ " اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ..."؛ آری، به خدا سوگند! زمین هیچ گاه از حجت الهی که برای خدا با برهان روشن قیام کند خالی نیست؛ یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت های خدا باطل نشود و نشانههایش از میان نرود...؛ محمد عبده، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۷، حکمت۱۴۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۳، ص۴۶.
- ↑ به یمن و مبارکی وجود امام زمان(ع) موجودات روزی داده می شوند و به واسطه وجود او آسمان و زمین پایدارند؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹،ص۳۱۰.
- ↑ به یقین هدایت کردن بر عهده ماست و آخرت و دنیا از آن ماست؛ سوره لیل، آیات:۱۲-۱۳.
- ↑ و آن ها که امور را تدبیر میکنند؛ نازعات،آیه۵.
- ↑ و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [ آفریده و ] منظم ساخته، سپس فجور و تقوا [ شرّ و خیرش] را به او الهام کرده است؛ سوره شمس، آیات ۷ ـ ۸.
- ↑ و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما [مردم را] هدایت میکردند(منظور از این گونه هدایت، هدایت باطنی و معنوی است. ر.ک: المیزان، ذیل آیه ۷۳ سوره انبیاء. و انجام [دادن] کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و تنها ما را عبادت میکردند؛ انبیاء، آیه ۷۳
- ↑ فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید : «موجود باش!» آن نیز بیدرنگ موجود میشود؛ سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۳۰۴
- ↑ بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ بقره، آیه ۲۵۳
- ↑ کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص ۱۹۴.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۲.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۷۵.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۲۱.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۱۹.
- ↑ نواب خاص امام عصر(ع) عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. عثمان بن سعید افتخار وکالت و نیابت از جانب امام هادی و امام حسن عسکری را نیز داشته و بسیار مورد احترام آنان بوده است. محمد بن عثمان نیز به وکالت و نیابت امام حسن عسکری مفتخر بود. وی در سال ۳۰۴ قمری وفات یافت. حسین بن روح مدت ۲۳ سال نیابت خاص امام عصر(ع) را بر عهده داشت و در سال ۳۲۶ قمری درگذشت. مدت نیابت خاص علی بن محمد سمری، سه سال بود. وی در سال ۳۲۹ قمری وفات یافت (ر.ک: بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۳۴ ـ ۳۵۹).
- ↑ بحارالانوار، ج۵۳ ، ص۳۲۵.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۷.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۹۹.
- ↑ ملاقاتهایی که در عصرغیبت کبرا با امام عصر(ع) صورت گرفته است، در بسیاری از کتابها مطرح شده است؛ از جمله کتابهای: شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۷؛ بحارالانوار، ج۵۳ و میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، باب هفتم:
- ↑ ر.ک: میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، ص۷۱۷ ـ ۷۲۸.
- ↑ پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا[دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند. سوره غافر، آیه:۶۰.
- ↑ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از[ مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و وسیلهای برای تقرب به او بجویید. سوره مائده، آیه:۳۵.
- ↑ و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند[ و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاشتند] به نزد تو میآمدند و از خداوند طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.
- ↑ گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کاریم. به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم، که او آمرزنده و مهربان است. سوره یوسف، آیه۹۷-۹۸.
- ↑ درباره حوادثی که رخ می دهد، به راویان حدیث ما رجوع کنید[تا حکم آن را برای شما روشن سازند و درباره آن تصمیم مناسب بگیرند]، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنانم؛ شیخ صدوق ، کمال ادین و تمام النعمه، ص ۴۸۳، باب ۴۵ و حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ابواب صفات القاضی، باب ۱۱. در بعضی از نقلها و نسخههای روایت، کلمه «علیهم» در آخر روایت وجود ندارد.
- ↑ جهت آگاهی از دیگر دلیلهای ولایت فقیه ر.ک:محمد سروش، دین و دولت در اندیشه اسلامی، فصل پنجم و ششم، ص ۴۰۰ تا ۶۷۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، فروغ امامت در عصر غیبت، ص ۴۲ - ۵۸.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ص ۱۸۱.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۴۷، حکمت ۱۴۳.
- ↑ شیخ صدوق، امالی، ص ۱۱۲، مجلس ۳۵.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۰۱ و ۲۱۰.
- ↑ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴.
- ↑ " نَحْنُ السَّبَبُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ."؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۱.
- ↑ "وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا"؛ الکافی، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ "بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً "؛ مفاتیح الجنان، ص۴۲۳ (دعای عدیله).
- ↑ " مَنْ دَعَا اللَّهَ بِنَا أَفْلَحَ، وَ مَنْ دَعَاهُ بِغَيْرِنَا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ"؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۳.
- ↑ "بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى"؛ الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۲۳۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۷۱.
- ↑ "وَ اللَّهِ لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ إِلَّا بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ"؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۵۷؛ الأمالی، صدوق، ص ۶۶۸.
- ↑ " فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم... إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاء"؛ الإحتجاج، ج۲، ص۴۹۷.
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ - ۱۱۶.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج ۳، ص ۳۴۱.
- ↑ ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ شیخ طوسی؛ الامالی، ص ۳۷۹.
- ↑ محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.
- ↑ شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.
- ↑ شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.
- ↑ «[ولی] تا تو در میان آنان هستی، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند» سوره انفال، آیه ۳۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۹۴- ۹۵.
- ↑ البرقی، المحاسن، ص ۳۱، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۲، الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۳، الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۸۳، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۶۴.
- ↑ الغیبة، الطوسی، ص ۲۵۹.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ نیابیع الموده، ج ۲، ص ۲۱۷.
- ↑ آری، هیچگاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجت و دلیل خالی نمیماند، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد و فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار.
- ↑ دادگستر جهان، ص ۱۵۷.
- ↑ "إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ"
- ↑ مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۵۱.
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۷-۳۸۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ و ۹۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.
- ↑ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۲۳.
- ↑ «إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ»
- ↑ «نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ تُنْشَرُ الرَّحْمَةُ وَ تَخْرُجُ بَرَكَاتُ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ»
- ↑ «كَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ؟ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ»ینابیع المودة، ج۲، ص۲۱۷ - بحار، ج۵۲، ص۹۲.
- ↑ «وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ»کمال الدین صدوق، ج۲، ص۱۶۲ - کشف الغمه، ج۳، ص۳۲۲ - بحار، ج۳، ص۱۸۱.
- ↑ الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۱۸۰-۱۸۲
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۲۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۲۶۱.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱؛ الزام الناصب، ص ۱۲۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ(ع)»؛ غیبة النعمانی، ص۱۳۳.
- ↑ «أَشْهَدُ أَنَّ بِوَلَايَتِكَ تُقْبَلُ الْأَعْمَالُ، وَ تُزَكَّى الْأَفْعَالُ، وَ تُضَاعَفُ الْحَسَنَاتُ، فَمَنْ جَاءَ بِوَلَايَتِكَ، وَ اعْتَرَفَ بِإِمَامَتِكَ قُبِلَتْ أَعْمَالُهُ، وَ صُدِّقَتْ أَقْوَالُهُ»؛ کلمة المهدی(ع)، ص۴۷۷.
- ↑ «الْأَعْمَالُ مَوْقُوفَةٌ عَلَى وَلَايَتِكَ وَ الْأَقْوَالُ مُعْتَبَرَةٌ بِإِمَامَتِكَ مَنْ جَاءَ بِوَلَايَتِكَ وَ اعْتَرَفَ بِإِمَامَتِكَ قُبِلَتْ أَعْمَالُهُ وَ صُدِّقَتْ أَقْوَالُهُ وَ تُضَاعَفُ لَهُ الْحَسَنَاتُ وَ تُمْحَى عَنْهُ السَّيِّئَاتُ»؛ کلمة المهدی(ع)، ص۴۶۶.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۷۷.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۶۹.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۶۲.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۷۲.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۶۹.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۳۵۹.
- ↑ «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ»؛ از دعای افتتاح منسوب به امام مهدی الحجه(ع).
- ↑ «اسْتَخْلِفْهُ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِ»؛ از دعای افتتاح منسوب به امام مهدی الحجه(ع).
- ↑ «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
- ↑ یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۲۰۱.
- ↑ برای آگاهی بیشتر نک: زیارت جامعه کبیره.
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳.
- ↑ " جَعَلَ اللَّهُ النُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ السَّمَاءِ- وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ الْأَرْض "؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۳۰۸.
- ↑ " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِيَ الْقُوَّامِ بِدِينِ اللَّهِ "؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰.
- ↑ و خداوند، آنان را عذاب نمیکند؛ در حالی که تو میانشان هستی؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.
- ↑ " أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَج "؛ کافی، ج۱، باب عرضه اعمال و شاهدان اعمال.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲و۱۲۸.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۴و ۱۷۵.
- ↑ آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۲۰-۱۲۳.
- ↑ کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب ان الارض لا تخلوا من حجة، ح ۱۰، ص ۱۷۹.
- ↑ " بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ ﴿يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِه﴾ "؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. توصیح اینکه این زیارت از امام هادی(ع) نقل شده است و از نظر سند و عبارات، عالی است و پیوسته مورد عنایت خاص عالمان شیعه بوده است.
- ↑ " وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ "؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۴۴، ص ۵۴۲.
- ↑ " بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ "؛ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
- ↑ " إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ "؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.
- ↑ او از علمای بزرگ شیعه عصر صفوی است که آثار فراوانی از خود به جا گذاشته که معروفترین آنها کتاب بحار الانوار است. این کتاب، مجموعهای گرانسنگ از کلمات اهل بیت(ع) است که در ۱۱۰ جلد تنظیم شده. وی در سال ۱۱۱۱ ق وفات یافت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد.
- ↑ پولی که غیر مسلمانانی که در پناه حکومت اسلامی زندگی میکنند، در برابر تأمین امنیّت و برخورداری از امکانات به دولت اسلامی میپردازند.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۸.
- ↑ ای پیامبر! به مردم بگو: عمل کنید؛ ولی بدانید که خداوند و پیامبر و مؤمنان، کارهای شما را میبینند؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.
- ↑ کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب عرض الاعمال، ح ۲، ص ۲۱۹.
- ↑ " فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ "؛ احتجاج، ج ۲ف ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.
- ↑ ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۵ – ۲۸۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۷.
- ↑ او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی، نمونه و مثال زدنی است. بنابر نقل مجلسی، او بارها محضر امام عصر(ع) مشرف شده است. از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانده است؛ مانند حدائق الشیعه. مزار او در حرم امیرالمؤمنین(ع) است.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۳، ح ۱۱۲، ص ۴۶۳.
- ↑ " وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْض"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۹.
- ↑ ای رسول ما تا زمانی که تو در میان ایشان مسلمان هستی، خداوند هرگز آنها ار عذاب عمومی گرفتار نخواهد کرد؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.
- ↑ " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ح ۱۲، ص ۱۷۱.
- ↑ " إِنِّي لَأَدْعُو اللَّهَ لِمُذْنِبِي شِيعَتِنَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ مَرَّةٍ "؛ کافی، ج ۱، باب مولد ابی عبدالله، جعفر بن محمد(ع)، ح ۱، ص ۴۷۲.
- ↑ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
- ↑ " يَا نُورَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ يَا بَاعِثَ مَنْ فِي الْقُبُورِ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِي وَ لِشِيعَتِي مِنَ الضِّيقِ فَرَجاً وَ مِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً وَ أَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ وَ أَطْلِقْ لَنَا مِنْ عِنْدِكَ مَا يُفَرِّجُ وَ افْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا كَرِيم"؛ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.