فواید امام غایب چیست؟ (پرسش)
فواید امام غایب چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
فواید امام غایب چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت - غیبت امام مهدی |
مدخل اصلی | فایده امام غایب |
تعداد پاسخ | ۲۲ پاسخ |
عبارتهای دیگری از این پرسش
- امام غایب چه فایدهای برای مسلمانان میتواند داشته باشد؟ (پرسش)
- چه فایدهای در وجود امامی است که حافظ شرع و ملت نبوده و اجرای احکام الهی نمیکند؟ (پرسش)
- امامی که غائب باشد چه فایدهای دارد؟ (پرسش)
- چه آثار و فوایدی بر وجود امام غائب مترتب است؟ (پرسش)
- امام غایب چه فایدهای برای مسلمانان دارد؟ (پرسش)
- وجود امام غائب چه فایدهای دارد؟ (پرسش)
- وجود حضرت حجت در پس پرده غیبت چه سودی برای مردم دارد؟ (پرسش)
پاسخ جامع اجمالی
معناشناسی وجود امام
وجود امام، هدف اصلی نظام خلقت و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است[۱]، چنانکه امام سجاد(ع) در بیانی فرمودند «ما امان اهل زمین هستیم، چنانکه ستارگان، امان اهل آسماناند. به واسطۀ ماست که آسمان به زمین فرود نمیآید... به واسطۀ ما باران رحمت حق، نازل و برکات زمین خارج میشود و ما اگر روی زمین نبودیم، زمین اهلش را میبلعید»[۲] تمام فوایدی که امام سجاد(ع) دربارۀ امام ذکر کردند تنها مربوط به عصر حضور امام نیست، بلکه بدون حضور امام هم تمام این ویژگیها برای امام قابل تصور است[۳].
فواید امام در یک تقسیمبندی کلی
در یک تقسیمبندی ساده میتوان فواید امام را به صورت کلی و مجمل این چنین بیان کرد:
- وجود خارجی امام فی نفسه دارای اثر است حتی اگر غایب باشد؛ زیرا مسلم است وقتی کسی بداند امام او موجود و بر اعمال او حاضر و ناظر است، تفاوت دارد با کسی که نسبت به وجود امامش شک دارد؛ شخصی که وجود امام را باور دارد، مایۀ دلگرمی و دلخوشی او در مقابل ابتلائات و حوادث میشود و با همین دلگرمی، دعا برای تعجیل ظهور امام غایب صورت میگیرد. باید توجه داشت این آثار فقط مربوط به موجودیت امام در خارج است.
- از نگاه شیعه برای امامی که همراه وجود خارجی صفتی به عنوان غیبت هم بر آن مترتب میشود اثرات دیگری، متصور است که این اثرات متشکل از دو عنوان است:
- اثرات عامه و غیر مستقیم: یعنی اثراتی که شامل نوع مردمان جهان میشود[۴]؛ چنانکه در روایات به تواتر دربارۀ این اثر سخن گفته شده است. مانند روایتی از پیامبر(ص) که فرمودند: «پیوسته این دین، تا زمان دوازده امیر و امام از قریش، پابرجاست و اگر روزگاری سپری شود و آنان وجود نداشته باشند زمین ساکنان خود را میبلعد»[۵].[۶] همچنین اثراتی که از ناحیۀ ولایت تکوینیۀ امام در تمامی امور حاصل میشود که این اثرات توقف به حضور امام میان مردم ندارد، بلکه امام هر کجا باشند این اثرات به طور یکسان و عام به تمام مردم جهان نازل میشود، مانند رحمانیت خدا که شامل مؤمن و کافر و دوست و دشمن میشود. دلیلش این است که امام ولی خداست و خداوند، هر امری را که بخواهد در عالم جاری سازد از خیر و شر، عمومی یا شخصی، باید از مجرای ولی الله بگذرد.
- اثرات خاصه: یعنی اثراتی که مخصوص شیعیان است و این اثرات بر دو نوع است:
- اثراتی که برای شیعیان عام وجود دارد: مثل حمایت کردن مخفیانۀ امام برای دفع شر أشرار و کید کفار در برابر شیعیان، چنانچه خود آن حضرت در توقیعی که برای شیخ مفید صادر فرمود، به این جهت اشاره کردند: «از اخبار شما چیزی از ما مخفی نیست... ما در مراعات شما، اهمال نمیکنیم و یاد شما را فراموش نمیکنیم و اگر اینچنین نبود بلاها و شدائد بر شما نازل میشد و دشمنان، شما را درهم میشکستند و نابود میکردند»[۷].
- اثرات مستقیمی که برای شیعیان خاص وجود دارد: یعنی اثراتی که برای بعضی از شیعیان بر اساس علل و عواملی مثل توسل به حضرت و یا بر اساس عنایت ویژۀ حضرت بر شیعیان خاص بار میشود، مانند دستگیری از درماندگان، دادرسی بینوایان و...[۸]. البته در برخی موارد این اثرات خاص متوجه بعضی از غیر شیعیان هم میشود[۹].
به این ترتیب مشخص شد غیبت امام صدمه ای به هدف امام که همان رابطۀ میان عالم مادی با عالم ربوبی است وارد نمیکند، چنانکه روایات متعدّد و گوناگونی در همین زمینه وجود دارد، مانند روایتی از رسول اکرم(ص) که بیان میکنند در زمان غیبت، مردم چگونه از امام غائب بهره میگیرند: «آری سوگند به خدایی که مرا به نبوّت برگزیده، مردم از نور رهبری او در دوران غیبتش بهره میگیرند همانگونه که از نور خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهرمند میشوند»[۱۰].[۱۱]
فواید گفته شده از وجود امام میتواند پاسخی به این شبهه باشد که میگویدشیعه وجود امام را برای بیان احکام دین و حقایق آیین و راهنمایی مردم لازم میدانند در حالی که غیبت امام موجب نقض چنین غرضی است. اما در یک پاسخ کلی میتوان گفت وظیفه امام تنها بیان معارف و راهنمایی ظاهری مردم نیست؛ زیرا امام همچنانکه وظیفۀ راهنمایی صوری مردم را به عهده دارد ولایت و رهبری باطنی اعمال را نیز عهده دار است. درواقع امام حیات معنوی مردم را تنظیم میکند و حقایق اعمال را به سوی خدا سوق میدهد. هرچند وجود جسمانیاش از دید مردمان پنهان است[۱۲].
مصادیق فواید امام غایب
بنابراین با نگاه کلی و با توجه به روایات در مورد فوائد وجود امام معصوم اعم از امام حاضر و غایب، مشخص شد امام اگر در زمان غیبت هم باشد هدف اصلی امام که همان امامتشان است مخدوش نمیشود، بلکه در زمان غیبت هم این آثار و فواید برای امام محفوظ است، از جملۀ این آثار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
امید بخشی
امید بخشی[۱۳]: رئیس یک جمعیّت یا یک کشور مادامی که زنده است، هر چند در سفر یا فرضاً در بستر بیماری باشد، مایۀ حیات و حرکت و امید و نظم و آرامش آن جمعیت است و برعکس از بین رفتن این فرمانده گرد و غبار یأس و نومیدی را بر آن جمیعت نازل میکند. طبق عقیدهای که مذهب شیعه به وجود امام غایبِ زنده دارد و همواره انتظار او را میکشد این انتظار سبب میشود همیشه بارقۀ امید در دل شیعیان زنده باشد چراکه هر روز احتمال ظهور امام غایبِ خود را میدهند؛ امّا اگر این رهبر وجود خارجی نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش در انتظار تولّد و پرورش او در آینده باشند قطعاً چنین امیدی هم برای آنان حاصل نمیشد[۱۴].
حفظ دین خدا
حفظ دین خدا و روشن شدن مسائل دینی و سیاسی، در حوزه امامت[۱۵]: با گذشت زمان و پیدایش سلیقهها و افکار شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به سوی برنامههای فریبکارانۀ مکتبهای انحرافی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت دینی بعضی از مسائل اسلامی مخدوش شده، به گونه ای که این آب زلال که از آسمان وحی نازل شده بود با عبور از محفظههای گل آلود تدریجاً تیره و تار شده است و این امر در حالی است که منبع وحی الهی با مسئلۀ خاتمیت پیامبر(ص) برای همیشه مختومه است. با این وجود، این سوال پیش میآید، چه کسی میتواند این آئین اصیل را از این همه انحرافات حفظ کند و جلو تحریفات و تغییرات و خرافات را بگیرد و این آئین را برای نسلهای آینده محفوظ بدارد؟ آیا جز این است که باید این رشته به وسیلۀ یک پیشوای معصوم هدایت شود، چنانکه علمای شیعه و تعداد زیادی از علمای اهلسنت براین باورند وجود امام هرچند غایب موجب روشن شدن دیدگاه دینی و سیاسی مسئله امامت نزد مسلمانان در دوره غیبت میشود[۱۶] و چه زیبا امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ نقشآفرینی امام معصوم در تمام برههها اینچنین فرمودند: «آری هیچ گاه روی زمین، از قیام کننده با حجّت و دلیل خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد، و به فراموشی نگراید»[۱۷].[۱۸]
ولایت تکوینی
ولایت تکوینی[۱۹]: ولایت تکوینی ایجاد تکاملی برای بشر است که در غالب الفاظ و جملات قرار نمیگیرد بلکه ابزار این عامل، جذبۀ معنوی و نفوذ روحانی است؛ وجود امام حتی در زمان غیبت نیز این اثر را دارد که از طریق اشعّۀ نیرومند و پردامنۀ شخصیّت خود، دلهای آماده را در نزدیک و دور تحت تأثیر جذبۀ خود قرار دهد و به تکامل آنها بپردازد[۲۰].
امام واسطه فیض
امام واسطۀ فیض و قبولی اعمال و توجیه کنندۀ هدف آفرینش[۲۱]: هدف آفرینش بر روی ظلم و فساد بنا نشده است چراکه خداوند این دنیا را خلق نکرده تا انسانهای ظالم و فاسد در آن ظلم و فساد کنند، بلکه اساس خلقت خداوند بر این هدف بنا شده که صالحین در روی زمین باقی بمانند[۲۲] و به مقام عبودیت برسند؛ عبودیتی که همراه با معرفت کامل است و این شأن و منزلت حاصل نمیشود مگر اینکه اعمال عبادی شیعیان مورد قبول خداوند قراگیرد و قبولی اعمال زمانی حاصل میشود که این اعمال از مسیر ولایت ائمۀ معصومین هر چند در زمان غیبتشان بگذرد، در واقع این نعمت بزرگ شیعیان از بارش رحمت ائمۀ معصومین نشأت میگیرد؛ چنانکه امام صادق(ع) فرمودند: «به خدا اگر کسی آنچنان سجده کند که گردنش قطع شود، خدا از او نپذیرد مگر زمانی که ولایت ما را بپذیرد»[۲۳].[۲۴] همچنین در دعاها و زیارت نامه منتظران این مدعا(قبولی اعمال شیعیان) صراحت بیشتری پیدا میکند: «من شهادت میدهم که با پذیرفتن ولایت تو اعمال، قبول و افعال، پاکیزه میشوند، ثوابها چندین برابر و بدیها حذف میشوند؛ پس هر کس به ولایت تو معتقد و به امامت تو معترف باشد، سخنان و اعمالش مورد قبول خداوند واقع میشود»[۲۵].[۲۶] بنابراین امام که سمبل گروه صالحان و نمونۀ بارز انسان کامل است؛ توجیه کنندۀ هدف آفرینش و مایۀ نزول هر خیر و برکت و ریزش باران فیض و رحمت خداست؛ اعم از اینکه در میان مردم آشکارا زندگی کند یا مخفی و ناشناس بماند[۲۷].
قیام و اصلاح امور
قیام و اصلاح امور: میتوان مدعی بود قیام و اصلاح امور جامعۀ بشری، بهترین و بالاترین هدف و فایدۀ امام غایب است[۲۸]؛ لازمۀ امر این است که پیروان حضرت، با ایجاد زمینه برای قیام حضرت، ایشان را از عزلت و تنهایی بیرون بیاورند[۲۹] و این امر محقق نمیشود مگر زمانی که پیرو امام، اعتقاد راسخ به امام غایب داشته باشد[۳۰].
ایجاد زمینه انقلاب
ایجاد زمینۀ انقلاب در زمان غیبت: غیبت امام موجب فساد در تمام زمینهها میشود و همین امر موجب خستگی و ناراحتی و نارضایتی مردم میشود و ادامۀ این نارحتیها موجب میشود کم کم جرقههای انقلاب شکل بگیرد و مردم شناختشان نسبت به موانع انقلاب مهدوی توسط همین امر (غیبت) کامل شده و درصدد رفع آن برآیند، در این نقطه است که مردم، منتظر واقعی مصلح عادل محسوب شده و فرج حضرت را از خداوند طلب میکند؛ زیرا تا زمانی که مردم طعم تلخ ظلم و ستم را حس نکنند آمادۀ درک لذت عدالت و اصلاح نخواهند شد، مؤید این مطلب روایتی است از امام عصر(ع) که فرمودند: «زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد، همانگونه که پر از ظلم و جور و بدی شده باشد»[۳۱].[۳۲]
دفع بلا
یکی دیگر از آثار وجودی امام در زمان غیبت بنابر روایات، دفع بلاست[۳۳]، چنانکه در روایتی از امام عصر(ع) آمده است: «به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که ستارگان امان برای اهل آسمان هستند»[۳۴] همچنین در روایتی ابونصر طریف میگوید: «بر صاحب الزمان داخل شدم. پس حضرت فرمود: آیا مرا میشناسی؟ عرض کردم: آری! پس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما سید و آقای من و پسر سید و آقای من هستید. امام فرمودند منظور این نوع شناخت نیست سپس خودشان را اینطور معرفی کردند: «أَنَا خاتَمُ الأوصیاءِ و بی یَدفَعُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ و شیعَتی»[۳۵].[۳۶] البته این امنیت و دفع بلا، شامل سه مرحله است: امنیت برای همه مردم؛ امنیت برای امت پیامبر(ص) و امنیت برای نزدیکان و شیعیان حضرت[۳۷].
خودسازی
یکی دیگر از آثار وجود امام در زمان غیبت، پیدایش و تقویت روحیۀ خودسازی و تهذیب نفس و طهارت روان از آلودگی و رذایل اخلاقی است. دلیل این مطلب، عرضه و شهود اعمال به خدا و ائمۀ معصومین است، به این بیان که یکی از معارف شیعه که مبتنی بر قرآن کریم و روایات است، عرضۀ اعمال انسانها بر امام معصوم است؛ چنانکه یعقوب بن شعیب میگوید: از امام صادق(ع) در رابطه با این کلام خداوند: ﴿اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾[۳۸] پرسیدم. حضرت فرمود: «هُم الأئمة»[۳۹]. بنابراین همین عامل میتواند برای شیعه اهرمی برای خودسازی باشد تا برابر معصومین هر چند در زمان غیبت خجالت زده نباشد[۴۰].
امداد امام غایب به شیعیان
یاری شیعیان به وسیلۀ دعا یا امدادهای غیبی توسط امام غایب: براساس توقیعی که حضرت برای شیخ مفید فرستاند این مطلب استفاده میشود که حضرت در همه حال به فکر شیعیان بوده است: «ما در رعایت احوال شما کوتاهی نکرده و شما را فراموش نمیکنیم. اگر این چنین نبود، شر و بدی بر شما نازل میشد و دشمنان بر شما چیره میگشتند»[۴۱]. یکی از مصادیق این هواداری میتواند دعای خیر حضرت برای شیعیان، در زمان غیبت باشد و یا در روایتی امام عصر(ع) مؤمنین را اینگونه دعا کردند: «إِلَهِی بِحَقِ مَنْ نَاجَاکَ وَ بِحَقِ مَنْ دَعَاکَ فِی الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ صَلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفَضَّلْ عَلَی فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغِنَی وَ السَّعَةِ»[۴۲].[۴۳] این فایده با دعای شیعیان برای رفع مشکلاتشان (از جمله دعای فرج) و با واسطه قرار دادن امام غایب هم وجود دارد که در حقیقت میتوان گفت فایدۀ این دعا برای خود شیعیان است، چنانکه در روایتی حضرتدعا برای تعجبل فرج را فرج خود شیعیان دانستند[۴۴]. از طرفی دعا کردن برای حضرت باعث ارتباط قلبی با حجت خدا میشود و بدیهی است عشق و محبت به امام عاملی مهم برای تربیت نفوس آدمی است[۴۵].
امداد علمی امام، به علما
امام پناهگاه علمی و فکری در زمان غیبت: پیشوایان معصوم معلّمان و مربّیان اصلی جامعه هستند و مردم همواره از سرچشمۀ زلال معارف ناب آن بزرگواران بهرهها بردهاند. در زمان غیبت نیز، اگر چه دسترسی مستقیم و استفادۀ همه جانبه از محضر امام عصر(ع) ممکن نیست، ولی امام عصر از طرق گوناگون مشکلات علمی آنان را مرتفع میکنند؛ چنانکه در عصر غیبت صغری، بسیاری از سؤالات مردم و علما از طریقِ نامههای امام پاسخ داده میشد؛ پس از غیبت صغری هم بارها علمای شیعه، مشکلات علمی و فکری خود را با امام خویش مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت میکردند[۴۶].
رهبری باواسطه (ولایت فقیه)
در عصر غیبت کبری، فقیهان مسئولیت هدایت مذهبی سیاسی جامعه را برعهده دارند. این مسئله، همان "ولایت فقیه" است که دلیلهای عقلی و نقلی فراوانی برای اثبات آن وجود دارد، چنانکه نامۀ امام عصر(ع) به دومین نایب ویژهاش محمد بن عثمان عمری همین مطلب را اثبات میکند. امام در پاسخ نامۀ فردی به نام اسحاق بن یعقوب نوشته است: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ» حال شاید برای عده ای عجیب باشد که چگونه ولایت فقیه میتواند جزء آثار غیبت امام باشد، درحالی که ملازمه ای بین غیبت امام و ولی فقیه وجود ندارد؟ جواب این است، در توقیع امام عصر(ع) آمده است، امام فرمودند: راویان احادیث، حجت من در زمان غیبت هستند؛ این عبارت بدین معناست که غیبت امام، سبب جعل جدیدی از حجیت در غالب ولی فقیه شده است[۴۷]. در واقع وجود امام غایب موجب آگاهی مردم نسبت به نظام ولایت و حکومت در اسلام و باقی ماندن آن به عنوان یک خط اصیل و مستمر در زندگی دینی و سیاسی مسلمانان است[۴۸]. با این وجود میتوان گفت ولایت فقیه یکی از آثار غیبت امام است، باید توجه داشت مقصود از حوادث، آن دسته از اتفاقاتی است که مرتبط با زندگی مردم است که باید مطابق احکام دین به آنها عمل شود و مراد از روایان احادیث صرف روایتگری نیست؛ زیرا در این صورت، امام باید مردم را به احادیث معصومین ارجاع میداد در حالی که امام مردم را به راویان حدیث ارجاع دادند، یعنی راویانی که قدرت استنباط از کتاب، و روایات را دارند که به این نوع از راویان، فقیه و در راس این فقها کسی که حاکم شرع اسلامی است ولی فقیه گفته میشود[۴۹]. البته امام نسبت به احکام کلّی جنبۀ نظارتی دارد یعنی اینطور نیست که تمام مسئولیت احکام را به فقیهان سپرده باشند و خودشان دیگر هیچ مسئولیتی نداشته باشند بلکه اگر فقیه در جایی که مربوط به احکام کلی است اشتباهی بکند به طوری که ضرری بزرگ به اسلام و مسلمین وارد شود امام مخالفتش را به نوعی نشان میدهند[۵۰].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله خراسانی؛ |
---|
آیتالله محمد جواد خراسانی، در کتاب «مهدی منتظر» در اینباره گفته است:
«اما اعتقاد به امام غائب متوقف بر وجود فایده نیست. اعتقاد به امام مدخلیت در ایمان دارد. پیامبر (ص) فرمود: "من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة"[۵۱] آنکه بمیرد و امام وقت خود را نشناسد به مردن جاهلیت مرده. و دیگر: ایمان به غیب در نزد خداوند از امور مهمه است. خداوند فرمود: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾[۵۲]. و تأثیر بزرگی در ایمان و اخلاص دارد. اعتقاد به ثواب و عقاب و بهشت و دوزخ و سؤال قبر و آنچه راجع به معاد است، همه از ایمان به غیب است و در ثبات در استقامت و از حدود خارج نشدن و طغیان نکردن اثر عظیم دارد. به عینه همین آثار در اعتقاد به امام غائب است. مسلم وقتی که بداند که امام او موجود است و بر اعمال او حاضر و ناظر است، بسیار فرق دارد با آن وقتیکه بداند امامی نیست، چنانکه ما حسا میبینیم کسانی که جدا معتقد به او هستند و او را ناظر بر خود میبینند مردمان ساکت و افتاده و متواضع و خاضع بیآزار و از معاصی و طغیان برکنارند. پس نفس اعتقاد بیاثر نیست و لو فرض شود که وجود او بیفایده است. و ایضا صرف دانستن اینکه موجود است مایه دلگرمی و دلخوشی است در مقابل ابتلائات و حوادث، چنانکه قوم موسی (ع) بعد از علم به وجود او دلخوش و دلگرم بودند. و ایضا انتظار ظهور او مایه دلگرمی دیگر است و ایضا مهیا برای تضرع و زاری و دعا بر تعجیل فرج او میشوند مانند قوم موسی (ع) و ایضا در شدائد و گرفتاریها توسل به او میجویند. و ایضا چون او بعد از انتظار بسیار، ظاهر شود بیشتر مورد رغبت گردد و بهتر به او ایمان آورند و در نصرت او پایداری کنند. ایضا چون سن او از همه بیشتر باشد و قدیمیتر باشد باز بیشتر سبب ایمان به او گردد و ایمان به او عمومیتر شود و پیر و جوان همه ایمان به او آورند. و صرف اعتقاد با عدم فایده وجودی چهبسا مطلوب حق باشد چنانکه به نص قرآن خداوند از پیامبران سابق و امتهای ایشان، پیمان بر ایمان به پیامبر خاتم (ص) گرفت با اینکه برای ایشان در آن وقت آثار وجودیهای نداشت. و اما فایده در وجود او با غیبت، چنان نیست که شما از روی بیاطلاعی فرض کردید که بیفایده محض باشد، بلکه فواید او از نظر شیعه بسیار است. و جمله این فواید بر دو نوع است: نوعی عامه و نوعی خاصه، مخصوص شیعیان و این نیز بر دو نوع است: قسمی و برای نوع شیعیان و قسمی برای افرادی بهخصوص. و اما فایده عمومی: یکی: آنکه اگر وجود حجت خدا نباشد زمین استقرار ندارد. ""لو لا الحجة لساخت الأرض بأهلها""[۵۳] اگر حجت نباشد زمین اهلش را به خود فرو میبرد. دوم: اینکه امام از نظر شیعه دو جنبه دارد: جنبه ولایتی و جنبه امامتی. جنبه امامتی است که بستگی به حضور او دارد و اما جنبه ولایتی که عبارت است از تصرفات در امور کونیه و باید همه مقدرات تکوینیه از نظر او بگذرد که: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾[۵۴] اشاره به آن دارد، موقوف به حضور او در میان مردم نیست، بلکه هر کجا باشد برای او یکسان است و فایده او از این نظر عائد عموم میگردد، مانند رحمانیت حق که شامل مؤمن و کافر و دوست و دشمن میشود و وجهش این است که امام ولی خداست و شأن ولی و معنی او این است که خداوند، هر امری را که بخواهد در عالم جاری سازد از خیر و شر، عمومی یا شخصی، باید از مجرای ولی انجام گیرد و هر فیضی که به هرکس برسد باید از این دو باشد زیراکه باب الله و وجه الله است. ""و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض الا باذنه""[۵۵]. و این نحو از بهره و انتفاع همان است که خود آن حضرت مثل خود را به خورشید زیر ابر زد و در جواب سؤال اسحاق بن یعقوب چنین توقیع فرمود: "و اما وجه انتفاع از من در حال غیبت مانند انتفاع از خورشید است در زیر ابر، و من امانم برای اهل زمین چنانچه ستارگان امانند برای اهل آسمان.."[۵۶]. و به همین مضمون از حضرت رسول (ص) و حضرت صادق (ع) نیز روایت شده. و اما فواید خاصه که اختصاص به شیعیان دارد اما آن قسم نوعیش آن است که نوع شیعه مورد توجه آن حضرت است و از ایشان مخفیانه حمایت میکند و دفع شر أشرار و کید کفار و فجار مینماید، به طوری سری و غیر مستقیم که هیچکس متوجه نمیشود نقشههای ظالمان را برهم میزند، تدبیرات خائنان را درهم میشکند، چنانچه خود آن حضرت در توقیعی که برای شیخ مفید صادر فرمود، به این جهت اشاره فرموده: ما اگرچه جاگزین شدهایم در مکانی که دور از مساکن ظالمین باشیم برحسب آنچه خداوند برای ما و شیعیان ما صلاح در این دیده تا مادامی که دولت دنیا برای فاسقین باشد، لکن مع الوصف علم ما به احوال شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما از ما مخفی نیست... ما اهمال نمیکنیم در مراعات شما و نه فراموش میکنیم یاد شما را و اگرنه این بود بلاها و شدائد بر شما نازل میشد و دشمنان، شما را درهم میشکستند و نابود میکردند پس بپرهیزید خدای جل جلاله را و ما را یاری و کمک کنید بر دستگیری خودتان[۵۷]. (یعنی کاری نکنید که نزد خدا نتوانیم از شما دستگیری کنیم و شما را سزاوار آن ببینیم که به خود واگذاریم). و اما فواید خصوصی که عائد بعضی از افراد بهخصوص میشود یا با سبب است؛ یعنی در اثر توسل و یا بدون سبب بلکه عنایت خاصی است که از خود آن حضرت میشود از جهت مصالحی که منظور میکند و آنها اموری است: اول: دستگیری از درماندگان. دوم: دادرسی بینوایان. سوم: راهنمایی راه گم کردگان. چهارم: نجات دادن غرقشدگان. پنجم: شفا دادن مریضی به اذن خدا بر سبیل اعجاز. ششم: وسیلهسازی برای ادای قرض. هفتم: رفع گرفتاریها و عسرتها هشتم: نجات دادن از زندان. نهم: نجات دادن از دشمن و از مهالک و امثال ذلک. دهم: به شرف ملاقات او نائل شدن. و آن امور را گاهی به وسیله اعوان خود انجام میدهد و گاهی به دست خود. آن هم نوعا و غالبا بهنحو نهانی و گاه هم بهنحو عیانی که خود را ظاهر سازد در حین انجام. این هم باز نوعا غالبا بهنحو ناشناس بهطوریکه بعد میفهمند آن حضرت بوده و بسیار کم اتفاق افتد که او را بشناسد و این امور را ممکن است گاهی برای دشمن خود یا ظالم و ستمگری نیز انجام دهد از جهت مصلحت، مثل اینکه اسباب هدایت او شود یا سبب تخفیف ظلم او شود بر دوستانش. اما ملاقات آن حضرت در اثر توسل بهنحو ناشناس بسیار است و با شناسایی بسیار کم و کم شنیده شده که آن حضرت خود را معرفی کند، اشخاصی که به خدمت آن حضرت رسیدهاند بسیارند به کتب مبسوطه مراجعه شود. و معلوم است که اشخاصی که به خدمت رسیدهاند منحصر به همانها که یادداشت کردهاند نیست، زیراکه هرکس به این فیض رسیده خود را معرفی نکرده و داعی بر اظهار نداشته یا اگر معرفی کرده و جمعی هم مطلع شدهاند به نویسندگان نرسیده که نام او و قصه او را درج کنند»[۵۸]. |
۲. سید محمد صدر |
---|
آیت الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ غیبت کبری» در اینباره گفته است:
«به این پرسش در دو مرحله میتوان پاسخ داد:
|
۳. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
آیتالله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «حکومت جهانی مهدی» در اين باره گفته است:
«در احادیث متعدّد و گوناگونی که در زمینه فلسفه و فایده وجود امام (ع) در دروان غیبت به ما رسیده، تعبیر بسیار پر معنی و جالبی در یک عبارت کوتاه دیده میشود که میتواند کلیدی باشد برای گشودن این رمز بزرگ و آن این که از پیامبر (ص) در پاسخ این پرسش که چه فایدهای وجود مهدی (ع) در عصر غیبتش دارد فرمود:" إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ " [۶۰].
|
۴. آیت الله امینی؛ |
---|
آیت الله ابراهیم امینی، در کتاب «دادگستر جهان» در اینباره گفته است:
«مردم در زمان غیبت، آنهم به واسطه اعمال خودشان از فوائدی که شمردید محرومند لکن فوائد وجود امام منحصر به اینها نیست بلکه فوائد دیگری نیز وجود دارد که در زمان غیبت نیز مرتب است از جمله، دو فائده ذیل را میتوان شمرد: اول: بر طبق سخنان گذشته و براهینی که در کتب دانشمندان اقامه شده است و احادیثی که در موضوع امامت وارد شده، وجود مقدس امام، غایت نوع و فرد کامل انسانیت و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است. اگر امام روی زمین نباشد نوع انسان منقرض خواهد شد. اگر امام نباشد خدا به حد کامل شناخته و عبادت نمیشود. اگر امام نباشد رابطه بین عالم مادی و دستگاه آفرینش منقطع میگردد. قلب مقدس امام به منزله ترانسفورموتوریست که برق کارخانه را به هزاران لامپ میرساند. اشراقات و افاضات عوالم غیبی، اولا بر آینه پاک قلب امام و به وسیله او بر دلهای سایر افراد نازل میگردد. امام قلب عالم وجود و رهبر و مربی نوع انسان است و معلوم است که حضور و غیبت او، در ترتب این آثار تفاوتی ندارد. آیا باز هم میشود گفت: امام ناپیدا را چه نفعی است؟! گمان میکنم شما این اشکال را از زبان کسانی میگوئید که به حقیقت معنای ولایت و امامت پی نبرده و امام را جز یک مسئلهگو و جاریکننده حدود نمیداند، در صورتی که مقام امامت و ولایت از این مقامات ظاهری بسیار شامختر است. امام سجاد (ع) فرمود: ما پیشوای مسلمین و حجت بر اهل عالم و سادات مؤمنین و رهبر نیکان و صاحباختیار مسلمین هستیم. ما امان اهل زمین هستیم چنانکه ستارگان امان اهل آسمانند. به واسطه ماست که آسمان بر زمین فرود نمیآید مگر وقتی که خدا بخواهد. به واسطه ما باران رحمت حق نازل و برکات زمین خارج میشود. اگر ما روی زمین نبودیم اهلش را فرومیبرد و آنگاه فرمود: از روزی که خدا آدم را آفریده تا حال هیچگاه زمین از حجتی خالی نبوده است ولی آن حجت، گاهی ظاهر و مشهور و گاهی غائب و مستور بوده است، تا قیامت نیز از حجت خالی نخواهد شد و اگر امام نباشد خدا پرستش نمیشود. سلیمان میگوید عرض کردم: مردم چگونه از وجود امام غائب، منتفع میشوند فرمود: همانطور که از خورشید پشت ابر انتفاع میبرند[۶۶]. در این حدیث و چندین حدیث دیگر، وجود مقدس صاحب الامر و انتفاع مردم از وی، تشبیه شده به خورشید پشت ابر و انتفاع مردم از آن. وجه تشبیه از این قرار است: در علوم طبیعی و فلکیات ثابت شده است که خورشید مرکز منظومه شمسی است، جاذبهاش حافظ زمین و آن را از سقوط نگه میدارد. زمین را بدور خود چرخانده شب و روز و فصول مختلف را ایجاد میکند. حرارتش سبب حیات و زندگی حیوانات و گیاهان و انسانست و نورش روشنیبخش زمین میباشد. در ترتب این آثار بین اینکه ظاهر باشد یا پشت ابر، تفاوتی وجود ندارد. یعنی جاذبه و نور و حرارتش در هردو حال موجود است، گرچه کموبیش دارد. هنگامی که خورشید در پس ابرهای تیره پنهان است یا شبانگاه، جهال گمان دارند که موجودات از نور و حرارت خورشید بیبهرهاند، در صورتی که سخت در اشتباهند، زیرا اگر دقیقهای نور و حرارتش به جانداران نرسد یخ زده هلاک میگردند و به برکت تأثیرات همان خورشید است که ابرهای تیره پراکنده میشوند و چهره حقیقی آن نمایان میگردد. وجود مقدس امام هم خورشید و قلب عالم انسانیت و مربی و هادی تکوینی اوست و در ترتب این آثار، بین حضور و غیبت آنجناب تفاوتی نیست. از دوستان عزیزم تقاضا میکنم بحث چند جلسه قبل را که درباره نبوت عامه و امامت بود[۶۷]، در نظر داشته و یکبار دیگر با کمال دقت و تأمل آن را مرور کنند، تا به حقیقت معنای ولایت پی ببرند و مهمترین فائده وجود امام را دریابند و بفهمند که نوع بشر هماکنون هرچه دارد به برکت وجود همان امام غائب است. اما راجع به فوائد دیگری که ذکر نمودید، گو اینکه عامه مردم در زمان غیبت، از آنها محرومند لکن از جانب خداوند متعال و وجود مقدس امام، منع فیضی وجود ندارد بلکه تقصیر و کوتاهی از ناحیه خود افراد انسان است. اگر موانع ظهور را برطرف میساختند و اسباب و مقدمات حکومت توحید و دادگستری را فراهم مینمودند و افکار عموم جهانیان را آماده و مساعد میکردند، امام زمان ظاهر میشد و جامعه انسانیت را از فوائد بیشماری بهرهمند میگردانید. ممکن است بگویید: در صورتی که شرائط عمومی مساعد ظهور امام زمان نیست پس کوشش نمودن در این راه سخت و پرخطر چه سودی برای ما دارد!؟ اما باید بدانید که همت مسلمین نباید محدود به جلب منافع شخصی باشد، بلکه وظیفه هر فرد مسلمان است که در راه اصلاح امور اجتماعی جمیع مسلمین و حتی عموم جهانیان کوشش کند. جدیت در راه رفاه عمومی و مبارزه با بیدادگری از بزرگترین عبادات به شمار میرود. باز هم ممکن است بگویید: کوشش کردن یکنفر یا چند نفر معدود به جایی نمیرسد و اصولا من چه گناهی دارم که از فیض دیدار امام محروم شدهام؟! در جواب میگویم: ما اگر در راه رشد افکار عمومی و آشنا نمودن جهانیان با حقائق اسلام و نزدیک شدن به هدف مقدس امام زمان کوشش کنیم وظیفه خودمان را انجام دادهایم و در مقابل، به ثواب بزرگی نائل میشویم و جامعه انسانیت را گرچه یک قدم باشد، بهسوی هدف نزدیک نمودهایم که ارزش اینکار بر دانشمندان پوشیده نیست. لذا در روایات زیاد وارد شده که انتظار فرج یکی از بزرگترین عبادات است[۶۸]. دوم: ایمان به مهدی غائب و انتظار فرج و ظهور امام زمان مایه امیدواری و آرامشبخش دلهای مسلمین است و این امیدواری یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و پیشرفت در هدف میباشد. هر گروهی که روح یأس و ناامیدی خانه دلشان را تاریک نموده باشد و چراغ امید و آرزو در آن نتابد، هرگز روی موفقیت را نخواهند دید. آری اوضاع آشفته و اسفبار جهان و سیل بنیانکن مادیت و کسادی بازار علوم و معارف و محرومیت روزافزون طبقه ضعیف و توسعه فنون استعمار و جنگهای سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب، روشنفکران و خیرخواهان بشر را مضطرب کرده است بهطوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت اصلاح بشر تردید نمایند. تنها روزنه امیدی که برای بشر مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این جهان تاریک جستن میکند همان انتظار فرج و فرارسیدن عصر درخشان حکومت توحید و نفوذ قوانین الهی است. انتظار فرج است که قلبهای مأیوس و لرزان را آرامش بخشیده مرهم دلهای زخمدار طبقه محروم میگردد. نویدهای مسرتبخش حکومت توحید است که عقائد مؤمنین را نگهداری نموده در دین پایدارشان میکند. ایمان به غلبه حق است که خیرخواهان بشر را به فعالیت و کوشش وادار نموده است. استمداد از آن نیروی غیبی است که انسانیت را از سقوط در وادی هولناک یأس و ناامیدی نجات میدهد و در شاهراه روشن امید و آرزو وارد میکند. پیغمبر اسلام (ص) به وسیله طرح برنامه حکومت جهانی توحید و تعیین و معرفی رهبر اصلاحات جهانی، دیو یأس و ناامیدی را از جهان اسلام رانده است، درهای شکست و ناامیدی را مسدود ساخته است و انتظار میرود که جهان مسلمین به واسطه این برنامه گرانبهای اسلامی، ملل پراکنده جهان را متوجه خویش سازند و در تشکیل حکومت توحید متحدشان گردانند. حضرت علی بن الحسین (ع) میفرماید: انتظار فرج و گشایش، خودش یکی از بزرگترین اقسام فرج است[۶۹]. خلاصه: ایمان به مهدی موعود، آینده روشن و فرحبخشی را برای شیعیان مجسم نموده به امید آنروز دلخوشند. روح یأس و شکست را از آنان سلب نموده به کار و کوشش در راه هدف و تهذیب اخلاق و علاقه به معارف وادارشان کرده است. شیعیان در عصر تاریک مادیت و شهوتپرستی و ظلم و ستم و کفر و بیدینی و جنگ و استعمار، عصر روشن حکومت توحید و تکامل عقول انسانیت و فروریختن دستگاه بیدادگری و برقراری صلح حقیقی و رواج بازار علوم و معارف را، بالعیان مشاهده مینمایند، و اسباب و مقدماتش را فراهم میسازند. از این جهت است که در احادیث اهل بیت، انتظار فرج از بهترین عبادات و در ردیف شهادت در راه حق شمرده شده است[۷۰]»[۷۱]. |
۵. حجت الاسلام و المسلمین حکیم؛ |
---|
آیتالله سید منذر حکیم، در مقاله «غیبت حضرت مهدی» در اینباره گفته است:
«در دوران غیبت کبرا، وجود امام برای جامعه بشری ضرورت دارد؛ هر چند به سبب عدم آمادگی مردم، بهرهمندی از وجود و فضائل و برکات امام به طو کامل تحقق نمییابد. پس فاعليت فاعل کاستی ندارد و تمام مشکل به قابلیت قابل باز میگردد. تعبیر بسیار متین خواجه نصیرالدین طوسی نیز به همین نکته اشاره دارد:"«وُجُودُهُ لُطفٌ وَ تَصَرّفُهُ لُطفٌ آخر وَ عَدَمُهُ مِنَّا» ". [۷۲] وقتی وجود امام (ع) لطف است و روایات، وی را "آفتاب نهفته در پشت ابرها" خواندهاند، میتوان نحوه بهرهمندی از آن حضرت در عصر غیبت را این گونه خلاصه کرد:
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین اشتهاردی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی، در کتاب «حضرت مهدی فروغ تابان ولایت» در اینباره گفته است:
«امام قائم (ع) به خاطر عدم پذیرش جامعه، از نظرها پنهان است، او همچون امامان معصوم دیگر (ع) اگر آشکار بود، مردم همان کاری که با آن امامان کردند، با او میکردند، اما او غائب است تا مردم آمادگی پذیرش او را در طول زمان و با برنامهریزیهای درازمدت و تکامل معنوی و مادی پیدا کنند. غیبت او چنانچه در روایات آمده، همچون پنهان شدن خورشید پشت ابرها است، گرچه ابرها از تابش مستقیم خورشید ممانعت میکنند، ولی هرگز نمیتوانند تابش خورشید را به کلی محو سازند. غیبت امام قائم (ع) دهها فایده دارد که در اینجا به طور اختصار به چند فایده آن اشاره میکنیم:
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوینسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«امام واسطه فیض الهی است و او است که رابط میان عالم مادّی و ربوبی است؛ اگر امام در روی کره خاکی نبود نوع انسان منقرض میگشت و اگر او نباشد خداوند به حدّ کامل شناخته نمیشود، و در نتیجه عبادت نمیشود و رابطه بین عالم مادی و دستگاه آفرینش قطع میشود. قلب مقدّس امام است که به منزله ترانسفورماتوری است که جریان برق کارخانه را به میلیونها لامپ میرساند، امام قلب عالم وجود و رهبر و مربّی نوع انسانها است. در همین راستا روایتی از امام سجاد (ع) است که حضرت میفرمایند: از روزی که خداوند متعال آدم را خلق کرد تا کنون هیچگاه زمین از حجت خدا خالی نبوده است ولی آن حج گاهی ظاهر و مشهود بوده و گاهی غایب و پنهان و زمین تا قیامت از حجت خداوند خالی نخواهد ماند، از حضرتش سؤال شد چگونه مردم از امام غایب نفع میبرند؟ فرمود: همانگونه که از خورشید پس ابر منتفع میگردند[۷۹]. در احادیث متعددی که پیرامون فلسفه و فایده امام در دوران غیبت به ما رسیده است فواید گوناگونی را برای ما عنوان فرمودهاند که ما در اینجا به برخی از آنها میپردازیم. ۱. امام غایب واسطه فیض و امان اهل زمین است: از پیامبر اکرم (ص) سؤال شد وجود مهدی (ع) در عصر غیبت چه فایدهای دارد؟ حضرت فرمودند: به خداوندی که مرا به پیامبری مبعوث فرموده است، مردم از وجود آن امام غایب منفعت میبرند و از نور ولایتش در طول غیبتش بهره میگیرند، چنانچه از آفتاب پشت ابر استفاده میکنند[۸۰]. و خود وجود نازنین حضرت ولی عصر (ع) فرمودهاند همانگونه که از خورشید پشت ابر مردم بهرهمند میشوند از من در زمان غیبتم بهرهمند میشوند و همانا من سبب آرامش و امنیت مردم روی کره زمین هستم چنانچه ستارگان امان اهل آسمان باشند[۸۱]. ۲. اثر امیدبخشی به انسانها: ایمان و اعتقاد به امام غایب سبب امیدواری مسلمانان به آینده پرمهر و درخشان خویش در عصر ظهور محبوب و امامشان میگردد. جامعه شیعی طبق اعتقاد خویش به وجود امام شاهد و زنده همواره انتظار بازگشت آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست را میکشد شیعه هر چند آن محبوب را در میان خود نمیبیند امّا خود را تنها و جدای از او هم نمیداند و ما اینگونه اعتقاد داریم که امام غایب (ع) همواره مراقب حال و وضع شیعیان خویش میباشد و همین مسأله باعث میشود که ما پیروانش به امید لطف و عنایت حضرتش برای رسیدن به یک وضع مطلوب تلاش کنیم و در انتظار آن منتظر بسر بریم، چنانچه خود حضرت فرمودهاند: "ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نمیبریم، پس تقوای الهی پیشه کنید و ما را یاری کنید تا از فتنهای که به شما روی میآورد شما را نجات دهیم"[۸۲]. ۳. حافظ دین خدا: حضرت علی (ع) در این رابطه میفرمایند به برکت آن امام گروهی از مردم برای دفاع از دین و درهم کوبیدن فتنهها آماده میشوند چنانچه شمشیر و تیر به دست آهنگر تیز میگردد، چشم آنها به واسطه قرآن روشن است، تفسیر و معانی قرآن در گوششان گفته میشود و شب و روز از جام حکمت و علوم الهی سیراب میشوند[۸۳]»[۸۴]. |
۸. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در اینباره گفته است:
«آثار مترتب بر اصل وجود امام: ۱. واسطه فیض: یکی از آثار وجودی امام (چه امام ظاهر و چه امام غایب) این است که به برکت وجود او عالم هستی برقرار بوده و به حیات خویش ادامه میدهد، و چنانچه زمانی بیاید که امام نباشد، نظام دگرگون شده و پایان حیاتت بشری و عالم ماده فرا میرسد. ابی حمزه میگوید به امام صادق (ع) عرض کردم: «أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»[۸۵]. نظام جهان، براساس هدف و غایتی خلق شده است و تا زمانی که غایت از این نظام و هدف آن پا برجا است، نظام نیز به وجود خود ادامه میدهد. هدف از خلقت عالم، امکان حیات انسان است و هدف از خلقت آدمی، عبادت و عبودیت است. عبادت و عبودیت کامل که همراه با معرفت کامل است، فقط از طریق امام و حجّت خدا تحقق مییابد. پس تا زمانی که امام هست، هدف از خلقت نیز باقی است و لذا در سایه وجود او نظام هستی پا برجا است. ۲. دفع بلا: یکی دیگر از آثار وجودی امام در زمین بنابر روایات، دفع بلا است. مرحوم مجلسی علاوه بر روایاتی که در مباحث مختلف بحار بیان کرده است، بابی را به صورت مستقل گشوده به نام «أنهم أمان لأهل الأرض من العذاب»[۸۶] و روایات متعددی را از تفسیر علی بن ابراهیم، امالی طوسی، عیون اخبار الرضا و کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق نقل میکند، به عنوان نمونه از پیامبر (ص) نقل شده است: «جَعَلَ اَلنُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ»[۸۷]؛ قرار داد خداوند ستارگان را امان برای اهل آسمان و قرار داد اهل بیت مرا امان برای اهل زمین در این روایت، ائمه (ع) امان برای همه مردم قرار داده شدهاند. در روایتی دیگر، اهل بیت (ع) امان برای امت پیامبر هستند: «النجوم أمان لأهل السماء ، وأهل بيتي أمان لأمتي»[۸۸] و در روایتی امام مهدی (ع) خود را امان مردم معرفی کردند: «و إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ»[۸۹]. از رسول الله (ص) روایت شده که: «النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»[۹۰]. در روایت دیگری است که محمد بن ابراهیم به امام صادق (ع) نامهای نوشت و گفت: «أَخْبِرْنَا مَا فَضْلُكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ»؛ از فضل شما اهل بیت به ما چیزی خبر دهید. امام صادق (ع) در جواب نوشتند: «إِنَّ اَلْكَوَاكِبَ جُعِلَتْ فِي اَلسَّمَاءِ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتْ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ جَاءَ أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مَا كَانُوا يُوعَدُونَ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جُعِلَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَاناً لِأُمَّتِي فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي جَاءَ أُمَّتِي مَا كَانُوا يُوعَدُونَ».[۹۱]. در این روایت سخن از وعید الهی است که اهل بیت (ع) مانع از تحقق آن هستند و به عبارت دیگر اگر اهل بیت (ع) نباشند آن وعده محقق میشود و امت را گرفتار میکند. این وعده چیست؟ در مجموعه روایات اهل بیت (ع) پاسخ به این سؤال به روشنی داده شده است. ابونصر طریف[۹۲] میگوید: بر صاحب الزمان (ع) داخل شدم. پس حضرت فرمود: آیا مرا میشناسی؟ عرض کردم: آری! پس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما سید و آقای من پسر سید و آقای من هستید. پس فرمود: «أَنَا خاتَمُ الأوصیاءِ و بی یَدفَعُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ و شیعَتی»[۹۳]. با توجه به مطالب فوق میتوان چنین برداشت کرد که یکی از آثار وجودی امام حجت خدا این است که خداوند تعالی به خاطر آن وجود مقدس بلا و عذاب را برمیدارد و مردم را به خاطر اعمال بدشان، عذاب دنیوی نمیکند. به علاوه از مجموع روایات استفاده میشود که دفع بلا از مردم و امان بودن اهل بیت (ع) سه مرحله دارد:
۳. امیدبخشی: آدمی به امید زنده است. این امید است که او را به حرکت و فعالیت وا میدارد و با به تصویر درآوردن نتیجه مطلوب و آیندهای روشن، روحیه کار و سازندگی و تلاش را در او زنده و بالنده نگاه میدارد. هر کس و هر گروهی دچار حالت یأس و ناامیدی شد و چراغ امید در خانه دلش به خاموشیگرایید و نهال امید و آرزو در کشتزار دلش خشک گردید، دیگر چنین کسی رنگ موفقیت و روی نجات را نمیبیند، و او را باید مردهای متحرک دانست که فقط و فقط مرگ و نابودی در انتظار او است. اگر نگاهی به تاریخ گذشته بشر و کارنامه بشر امروزی بیفکنیم غیر از زمانهای بسیار کوتاه که مصلحان دینی چراغ کم نوری را در صفحات تاریک زندگی بشر روشن نمودهاند، دیگر سفیدی و روشنایی دیده نمیشود، مخصوصاً در اوضاع حاکم بر جامعه کنونی بشری که همه جا را پلیدی فرا گرفته و سیاهی و تاریکی و ظلمت، جهان را در خود بلعیده است. آنچه از آن خبری نیست آدمیت است، گویی آدمی در سیر حرکت خود حیوانیت اصیل و مدرن را توأماً نشانه رفته و با تمام توان به شتاب به سوی آن میرود. توحش و بربریست انسانها، قانون جنگل را نیز خجالت زده کرده و دیگری حتی قانون حیوانات جنگل نیز رنگ باخته است. بهراستی آیا در چنین دنیایی میتوان زندگی کرد؟ آیا برای ستم دیدگان و به ضعف کشیده شدگان، راه نجاتی میتوان یافت؟ آیا کشتی شکسته و به گل نشسته دنیای بشریت دوباره میتواند به حرکت درآید و سرنشینانش را به ساحل نجات برساند؟ طبق مبانی دینی و متون مقدس، هنوز هم روزنه امیدی به فراخنای عالم هست، امید به آیندهای سبز و روشن برای همه موجودات. ﴿أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴾[۹۵]. و سالهای سال است که منجی و مصلح کل به انتظار فراهم شدن شرایط ظهور و اذن الهی است. وجود امام منتظر و منجی بشریت است که قلبهای خسته و مأیوس را حرکت میدهد، مؤمنین را در حفظ دین پایدار نگه میدارد و آنان را به تلاش برای فراهم آوردن شرایط ظهور وا میدارد. وجود امام حاضر ولی منتظر است که به انتظار معنی و مفهوم میبخشد و منتظران را به شوق ظهورش همت و نیرو و فعالیت میبخشد و بدین گونه است که «اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتى اِنْتِظارُ فَرَجِ»[۹۶]. تفسیر صحیح خود را پیدا میکند و انتظار در جهت صحیح قرار میگیرد و آن همه ثواب برای انسان منتظر رقم میخورد. وجود امام به مردم دلگرمی داده و گامهای آنان را در این جاده سنگلاخ آخرالزمان استوار میسازد، امامی که هست و همه چیز را میبیند و خود، خون دل میخورد و منتظر است تا شرایط ظهورش مهیا شود و جهان آمادگی خروج او را از پس پرده غیبت داشته باشد. ۴. خودسازی: یکی دیگر از آثار وجود امام، تأثیر شگرفی است که حضور او هر چند در پشت پرده غیبت بر روح و روان منتظران حضرتش میگذارد، و این تأثیر بزرگ، امری است که سعادتمندی منتظر را تضمین کرده و راه رسیدن به هدف را برای او هموار نموده و نیل به غایت وجودیش را نه تنها امکانپذیر و قابل دسترس بلکه میتواند حتمی الوصول کند. این اثر بزرگ چیزی نیست جز پیدایش و تقویت روحیه خودسازی و تهذیب نفس و طهارت روان از آلودگی و رذایل اخلاقی و دوری از کردار ناپسند و رفتارهای نابهنجار از نظر دین و عقل. برای اثبات این اثر و نقش امام در چنین مرتبه، توجه به دو حقیقت دینی لازم است:
قبل از بیان روایات و نتیجهگیری باید توجه داشت که: اولاً: شهادت حجت خد در هر زمان و شاهد بودن او بر اعمال مردم مطلبی است که قرآن نیز به آن اشاره دارد که به بعضی آیات در ضمن روایات اشاره میکنیم. ثانیاً: برای شاهد بودن و شهادت دادن لازم است که شخص، در واقعه خودش حضور داشته باشد و لذا در دادگاه، شاهد را کسی میدانند که خودش صحنه ماجرا را نظارهگر بوده است. سماعه میگوید: امام صادق (ع) پیرامون آیه شریفه ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا ﴾[۱۰۲]. فرمود: ««نَزَلَتْ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) خَاصَّةً، فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ، وَ مُحَمَّدٌ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي كُلِّ قَرْنٍ شَاهِدٌ عَلَيْنَا»[۱۰۳]. از این روایت چنین برداشت میشود که وجود مقدس پیامبر در همه اعصار شاهد است و همچنین امام هر زمان نیز شاهد بر اعمال مردمان است. برید العجلی میگوید: از امام باقر (ع) پیرامون آیه ﴿كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾[۱۰۴] پرسیدم. حضرت فرمود:«نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوَسَطُ وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَجُهُ فِی أَرْضِ»؛ ما امت وسط هستیم و ما گواهان خدا بر خلقش و حجتهای او در در زمینش هستیم[۱۰۵]. با توجه به دو عقیده بلند "عرضه اعمال بر امام" و "شاهد بودن امام نسبت به انسان" میتوان تا حدی به تأثیر عمیق وجود امام حتی در زمان غیبت پی برد. آری، انسانی که پیامبر و امام را ناظر و شاهد بر اعمال خود ببیند و بداند که هر لحظه در محضر حجت حق است و او بر اعمال و کردارش بینا است، قطعاً سعی میکند مواظبت بیشتری بر اعمال و رفتارش داشته باشد. کسی که خود را پیرو مکتب تشیع میداند، وقتی دریابد که آقا و مولای او همه کارهایش را میبیند و پرونده اعمالش نیزز هر روز و هر هفته خدمت امامش عرضه میشود، حتماً سعی دارد به گونهای رفتار نکند که صاحب العصر و الزمان رنجیده خاطر شود. چنین فردی در تلاش خواهد بود که با تهذیب نفس و طهارت روح و ترک صفات و اعمال ناپسند از یک سو و تحصیل صفات خوب و کردار نیک از سوی دیگر، گلهای خنده را بر برلبان حجت خدا بنشاند و آن بزرگوار را از خود راضی و خشوند کند»[۱۰۶]. |
۹. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در دو کتاب «پرسمان مهدویت» و «درسنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
«این پرسش بارها در زمان معصومین (ع) پیش از حضرت مهدی (ع) مطرح شده و ایشان نیز طبق درک و فهم مخاطبان پاسخ دادهاند، از جمله آنها پاسخ معروفی است که آن حضرات انتفاع از حضرت مهدی (ع) را در این دوران به بهره بردن از خورشید پشت ابر تشبیه کردهاند[۱۰۷]. با مراجعه به کتابهای مربوط به وجود دو تفسیر بر امامت پی میبریم:
امامت استمرار تمام وظائف نبوت جز تحمل وحی الهی است، و نیز نوعی تصرّف است در باطن و نفوس افراد برای رساندن آنها به کمال مطلوب. مطابق این تعریف، ریاست در امور دین و دنیا، شأنی از شؤون امامت به این معناست. و این همان معنایی است که شیعه دوازده امامی به آن ملتزم است، لذا امامت را به این جهت جزء اصول دین به حساب آورده و آن را از نبوت بالاتر میداند. علامه طباطبایی در این باره میفرماید: "امامت حقیقتی ورای مقام اطاعت یا ریاست دین و دنیا یا وصایت و خلافت و جانشینی در روی زمین به معنای حکومت بین مردم است"[۱۰۸]. عمق معنای امامت نزد ایشان به این است که امامت، هدایتی باطنی بوده که همان ولایت بر مردم و کردار آنان است و این هدایت باطنی جز رساندن به مطلوب نیست. متکلمین بر ضرورت معنایی که برای امامت ذکر کردهاند به ادلهای از قبیل: قاعده لطف، لزوم حفظ شریعت و تبیین دین خداوند استدلال کردهاند، که عمدتا با حضور امام در بین مردم تأمین میشود. اگر اشکال شود که این لطف چگونه با غیبت حضرت سازگاری دارد؟ در پاسخ باید بگوییم:
درباره تفسیر دوم برای امامت که همان تفسیر عرفا است، جای هیچ گونه اشکالی درباره غیبت امام نیست؛ زیرا بنابرآن تعریف، امامت حقیقتی است که امام به جهت قابلیتهایی که پیدا کرده، میتواند در نفوس انسانها تصرف کرده و آنها را به سرمنزل مقصود برساند. این معنا برای امامت، با غیبت او نیز سازگاری دارد، و امام در عصر غیبت نیز این تصرفات را میتواند انجام دهد که در طول دوران غیبت چنین هدایتهایی را فراوان داشته باشیم[۱۰۹]. بنابراین به هر دلیلی که امام غائب شده باشد، بخشی از فلسفه وجودی او در هاله پنهانزیستی قرار میگیرد و مردم از او محروم میشوند و آن بخش مباشرت او در هدایت ظاهری و تشکیل حکومت و اجرای عدالت است، ولی هدایت معنوی و با واسطه او به وسیله نمایندگان او برای بیان احکام و اجرای حکومت و عدالت به حال خود باقی است؛ همانگونه که در زمان ظهورش گاهی هدایت یا ولایت و فرماندهی بخشی را به نخبگان خود وامیگذارد و مردم از آنان بهرهمند میشوند، در زمان غیبت نیز این نمایندگی ادامه دارد و کار نمایندگان، کار امام معصوم است، چه اینکه آنها از سوی او نصب شدهاند. تفاوت بین زمان ظهور و غیبت فقط از جهت محرومیت مردم از درک حضور و مباشرت هدایت ظاهری و تصدی امور است که این به جهتی از جهات- چه بدانیم و چه ندانیم- واقع شده است و مسأله غیبت از مسائل روشن و یقینی معارف اسلامی است که رسول گرامی اسلام (ص) از آن خبر داده است. افزون بر هدایت معنوی امام، اصل وجود او هم حکمت و لطف است که در نظام حکیمانه الهی وجود او ضرورت دارد. با توجه به آنچه ذکر شد میتوان بهرههای مردم از امام غائب را این گونه به اختصار مورد اشاره قرار داد:
«برخی از فواید این بخش بدین قرار است: نگهبانی از آیین خداوند با هدایتهای باطنی: بیگمان پیشوایان معصوم (ع)، معلمان و مربیان اصلی انسانها هستند و مردم، همواره از زلال معارف ناب آن بزرگواران بهرهها بردهاند. در زمان غیبت نیز، اگرچه دسترسی مستقیم و استفاده همهجانبه از محضر امام عصر (ع) ممکن نیست، آن معدن علوم الهی به راههای مختلف، گره از مشکلات علمی و فکری شیعیان باز میکند. این مهم نه فقط در در دوره غیبت صغرا، با پاسخگویی به پرسشهای مردم و دانشمندان، از طریق نامههای امام که به توقیعات مشهور است، تحقق یافت، بلکه در دوران غیبت کبرا نیز به صورت هدایتهای باطنی صورت پذیرفت. بنابراین شکی نیست که بقای مکتب تشیع در گرو حمایتهای آن امام پنهان بوده است. شیعه بر این باور است که آن حضرت همواره در هنگامههای حساس و حوادث تعیینکننده، بسان دستی غیبی ارادههای نقشآفرین را در جهت اصلاح امور، هدایت کرده، این باور الهی را از نابودی در پناه گرفته است. این اصلاحات به طور عمده با هدایتهای باطنی صورت میپذیرد. هدایتهایی که گاهی به وسیله شخص امام و گاهی به وسیله دیگران درباره صالحان و شایستگان انجام میگیرد. امام از راه باطن، بر نفوس افراد اشراف دارد و آنان را مورد هدایت و تربیت خود قرار میدهد. با القاهای نیکو، یا با نگهداشتنهای باطنی، راه برخی از افراد را عوض میکند یا آنها را در راه صحیحی که دارند، استوار و ثابت قدم میدارد؛ گرچه این هدایت، از دیدگان پنهان است. چه بسیار افرادی که یکباره از راهی که داشتند، برگشتند و هرگز حاضر نشدند دوباره بدان برگردند و چه بسیار افرادی که در کار خود متزلزل و مردد بودند؛ ولی یکباره در آن مستقر شدند. نگهداشت جامعه از ناامیدی و سرخوردگی: بدون شک باور به امام غایب (ع) سبب امیدواری مسلمانان به آینده روشن میشود. این امیدواری، از بزرگترین اسباب موفقیت و پیشرفت است. جامعه شیعی، طبق باور خویش به وجود امام شاهد و زنده، همواره منتظر ظهور آن حضرت است. او را در میان خود نمیبیند؛ اما خود را یگانه و جدا از او نمیداند. باری، امام پنهان، همواره مراقب حال و وضع شیعیان است و همین مسأله باعث میشود پیروانشان به امید لطف و عنایت حضرتش، برای رسیدن به وضع مطلوب جهانی تلاش کنند. به بیان دیگر، امام- اگرچه غایب- نقطه اتکایی است که پیروان خود را در ورطههای نابودی و ناامیدی در حمایت و پناه خود میگیرد و بسان پناهگاهی مطمئن پیروان خود را به تلاش و کوشش در راه رشد و تعالی وامیدارد. بنابراین حالت امید و انتظار به آینده از فواید دیگری است که بر وجود آن حضرت مترتب است. بدون تردید جامعهای که به پیشوای زنده- اگرچه غایب- معتقد است، همواره از فرو افتادن در ناامیدی در امان خواهد بود. و شکی نیست جامعهای که دچار ناامیدی شد، رو به انحطاط خواهد رفت. امروزه جامعه شیعی، استواری، پویایی و شادابی خود را مرهون این باورمندی میداند که از فواید آن امام پنهان به حساب میآید. آری، اوضاع نابسامان و اسفبار جهان و سیل بنیانکن ستم و بیداد، خیرخواهان بشریت را نگران کرده است؛ به گونهای که ممکن است گاهی در اصل قابلیت اصلاح بشر تردید کنند. در این صورت، یگانه روزنه امیدی که برای بشر بازمیماند و یگانه بارقه امیدی که در این جهان ظلمتزده، امید میآفریند، همان انتظار فرج و فرارسیدن عصر سراسر عدل حکومت توحید و نفوذ دستورهای الهی است. ایمنیبخش از بلاها: بدون تردید، امنیت، از اساسیترین نیازهای زندگی است. پدیدآمدن رخدادهای ناگوار، همواره این نیاز را مورد تهدید جدی قرار داده، زندگی و حیات طبیعی موجودات را به مخاطره انداخته است. بخشی از این نگرانیها با کنترل عوامل شناخته شده برطرف میشود؛ اما در موارد فراوانی عواملی ناشناخته و خارج از کنترل، ناامنیهایی را بر زندگی تحمیل میکند. در برخی روایات، امام و حجت الهی، عامل امنیت زمین و اهل آن، دانسته شده است. امام مهدی (ع) خود فرموده است: وَ انی لَا مان لَا هَلْ الارض...[۱۱۵]؛ من سبب ایمنی [از بلاها] برای ساکنان زمین هستم. حجت خداوند و امام معصوم، مانع از آن است که مردم به سبب انواع گناهان و مفاسدی که انجام میدهند به عذابهای سخت الهی گرفتار آیند و طومار حیات زمین و اهل آن درهم پیچیده شود. قرآن کریم در اینباره، خطاب به پیامبر اسلام (ص) که بزرگترین حجت الهی است، میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ﴾[۱۱۶]؛ [ای رسول ما] تا زمانی که تو در میان ایشان [مسلمانان] هستی، خداوند هرگز آنها را به عذاب [عمومی] گرفتار نخواهد کرد. حضرت مهدی (ع) که نمونه کامل رحمت و مهر پروردگار است نیز به عنایت خاص خود بلاهای بزرگ را به ویژه از جامعه شیعیان و فرد فرد آنها دور میکند؛ گرچه در بسیاری از موارد، شیعیان به لطف و کرامت او توجه نداشته باشند و دست یاریگر او را بر سر خود نشناسند. آن گرامی در مقام معرفی خود فرموده است: اَنَا خاتَمُ الاَوْصِیاءِ وَ بی یَدْفَعُ اللّه عَزَّوَجَلَّ اَلْبَلاءَ عَنْ اَهْلی وَ شیعَتی[۱۱۷]؛ من آخرین جانشین پیامبر خدا هستم و خدای تعالی به واسطه من بلاها را از خاندان و شیعیانم دور میکند. از موارد آشکار این فائده را میتوان در جریان شکلگیری انقلاب اسلامی ایران و سالهای پرالتهاب دفاع مقدس، جستوجو کرد. دیدهها و شنیدهها حکایت از آن دارد که بارها لطف و محبت آن امام بزرگوار بر سر ملت و مملکت سایه افکند و نظام اسلامی و ملت مسلمان و مهدوی را از گردنه توطئههای سنگین دشمن عبور داد. ایجاد پروای الهی در پرتو باور وجود امام زنده در جامعه: از روایات اسلامی به دست میآید که در دوران غیبت حضرت مهدی (ع) و در زمانهای معینی، اعمال انسانها به آن حضرت عرضه میشود. این باور خود در ایجاد پروای الهی، و خویشتنداری برابر انجام کارها، نقشی بسیار مهم و اساسی دارد. مرحوم کلینی در کتاب کافی، بخشی را با عنوان "باب عرض الأعمال علی النبی (ص) و الأئمه (ع)"، پدید آورده و در آن روایاتی را یادآور شده که در آن، سخن از عرضه اعمال بر امام زنده هر عصر دارد. در روایت چهارم این باب، عبد الله بن ابان زیات که جایگاه خوبی نزد حضرت رضا (ع) داشت، از آن حضرت خواست برای او و اهل بیتش دعا کند آن حضرت فرمود: أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مگر چنین نمیکنم؟ به خدا سوگند اعمال شما در هر روز و شب بر من عرضه میشود. عبد الله بن ابان گفت: "از این فرمایش حضرت شگفتزده شدم". حضرت در پاسخ فرمود: أما تقرأ کتاب الله عز و جل ﴿وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾؟ قال: هو و الله علی بن أبی طالب (ع)[۱۱۸]؛ مگر کتاب خدا را نخواندهای که فرمود: "و بگو هر کار میخواهید انجام دهید؛ پس به یقین خداوند، پیامبرش و مؤمنان عملتان را میبینند"؟ فرمود: به خدا سوگند! مقصود از او [مؤمن] علی بن ابی طالب است. این آگاهی، آثار تربیتی فراوانی دارد و که مهمترین آنها، این است که انسان را به نوعی مراقبت دائمی در رفتار خود وامیدارد. انسانی که بداند افزون بر خداوند، پیامبران و فرشتگان، امامی زنده نیز وجود دارد که اعمال او بر وی عرضه میشود، به طور قطع رفتار خود را با دقت بیشتری انجام میدهد. یاری برخی نیازمندان: جدای از این که در همه حالتها، خود آن حضرت به یاری استمدادکنندگان میآید یا این که ملازمان و اولیای او و نیز این که یاری شدن توسط آن حضرت، همراه ملاقات باشد یا نه، شکی نیست که در طول تاریخ غیبت، انسانهای بسیاری به دست آن حضرت یا اراده ایشان از سختیها و مشکلات نجات یافتهاند. طبق نقل مرحوم طبرسی از سوی حضرت مهدی (ع) نوشته و توقیعی برای شیخ مفید صادر شده است که در آن، نکتههای ارزشمندی درباره فایده یاد شده است. آنجا میخوانیم: انّا غیرُ مُهملین لمُراعاتکم و لا ناسین لِذِکرِکم و لولا ذلک لَنزَل بکُم اللاّواءُ و اصطَلَمَکم الاعداء فاتّقوا الله جلّ جلالُهُ...[۱۱۹].؛ ما در رعایت احوال شما کوتاهی نمیکنیم و شما را فراموش نمینماییم. اگر این چنین نبود، شر و بدی بر شما نازل میشد و دشمنان بر شما چیره میگشتند؛ پس تقوای الهی پیشه کنید... . دعای خیر آن حضرت در حق مؤمنان: شکی نیست که امام معصوم (ع) از هر پدری و مادری مهربانتر است و در همه حال، خوبی بندگان خدا- به ویژه مؤمنان- را میخواهد؛ ازاینرو همواره برای موفقیت آنها و نیز دوری مصیبتها و مشکلات از آنها، دعا میکند. این هم در موارد فراوانی رخ داده است. تصویب امور سال در شبهای قدر: طبق برخی روایات، تقدیرات الهی با امضای آن حضرت صورت میگیرد. اگرچه در منابع مفصل، فوایدی افزونتر از آنچه ذکر شد، مورد اشاره قرار گرفته است، به همین مقدار بسنده کرده، علاقهمندان را به کتابهای بزرگان ارجاع میدهیم»[۱۲۰] در پایان، مناسب است درباره روایاتی که از آن حضرت با عنوان "خورشید پس ابر" یاد شده، توضیح دهیم. امام غایب، بسان خورشید پشت ابر: در سخنان پیشوایان معصوم (ع) درباره فواید امام غایب، تشبیه زیبایی ذکر شده که در آن، حضرت مهدی (ع) در دوران غیبت، به آفتاب پشت ابر تشبیه شده است. نخست، در بیان نورانی رسول گرامی اسلام (ص)، آنگاه ششمین پیشوای شیعیان، امام صادق (ع) و سرانجام در بیانی نورانی از واپسین حجت الهی حضرت مهدی (ع) به این تشبیه زیبا، اشاره شده است که به آنها میپردازیم:
بیگمان این تشبیه، از روی حکمت بوده است؛ ازاینرو دانشوران شیعه در بیان این تشبیهات نکتههای ارزشمندی را یادآور شدهاند که اینجا فقط به برخی از آنها اشاره میکنیم:
بنابراین شکی نیست که میزان بهرهمندی موجودات از آفتاب عالمتاب در زمانی که چیزی حایل نباشد بیشتر و کاملتر است؛ اما این بدان معنا نیست که وجود پرده بر روی خورشید، تمام یا بیشتر بهرهمندیها را از بین ببرد؛ بلکه این مانع، فقط برخی از فواید را از میان برده یا کم میکند. وجود ظاهری امام در عصر حضور و ظهور نیز به معنای آن است که تمام منافع امام میتواند به مردم برسد. حال اگر چیزی مانع رسیدن فیضهای کامل امام به دیگران شود بدان معنا نیست که وجود او بیفایده است. وجود امام در پس پردهغیبت، به همان میزان مفید است که وجود او در زندانهای حاکمان ستمگر دارای فایده بود. البته بین زندان غیبت و زندان حاکمان مستبد، تفاوتهای فراوانی است؛ ولی هرکدام به نوعی مانع رسیدن فیض کامل امام به عالم وجود و انسانها میشوند. فشرده سخن این که مسأله غیبت، فلسفه ضرورت وجود امام معصوم (ع) را نقض نمیکند؛ زیرا امام معصوم در حال غیبت وجود دارد و فواید او هم به دیگران میرسد. فقط بخشی از فواید او است که در اثر تقصیر خود مردم در حال غیبت به آنان نمیرسد؛ ولی وجود او حجت را بر همگان تمام کرده است و این، خود مردم هستند که میبایست با ایجاد آمادگی لازم شرایط را برای ظهور آن حضرت فراهم کنند»[۱۲۴]. |
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین ربانی گلپایگانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی، در مقاله «فروغ امامت در عصر غیبت» در اینباره گفته است:
«با توجه به آنچه درباره مقام رفیع امامت و ابعاد و شئون آن بیان شد، میتوان آثار وجودی امام عصر (ع) را در عصر غیبت تحت عناوین ذیل بررسی کرد: پایداری جهان: یکی از آثار وجودی امام (ع) پایداری جهان است. براین تبیین این مطلب توجه به چند مسئله ضرورت دارد:
چنان که گذشت، در جهان بینی اسلامی، امام جایگاهی بس والا دارد. بر اساس نص قرآن کریم، امامت مقامی است که حضرت ابراهیم (ع) پس از نبوت بدان نایل آمد. بیتردید، دارنده چنین مقامی، انسان کامل و بلکه کاملترین انسان روزگار خویش است. از سوی دیگر، قرآن کریم یادآور شده است که انسان خلیفه خداوند در زمین است: ﴿إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً ﴾؛ [۱۲۵]. روشن است این مقام، همه فرزندان حضرت آدم (ع) را شامل نمیشود، چون ـ چنان که قرآن کریم فرموده است ـ کافران، مشرکان و گنهکاران، یعنی همه کسانی که از حدود الهی تجاوز میکنند، ستم کارند: ﴿وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾؛ [۱۲۶]. این افراد، شایسته دستیابی به مقام والای خلافت الهی نیستند؛ زیرا این مقام "عهد الهی" است و ستمگران از آن بیبهرهاند: ﴿لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ ﴾؛ [۱۲۷]. قرآن کریم، در آیات بسیار و با تعبیرهای مختلف، یادآور شده است که خداوند، جهان را برای انسان آفریده است؛[۱۲۸] از سوی دیگر، فلسفه آفرینش زمین و مواهب طبیعی، آزمودن آدمیان است: ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ﴾؛[۱۲۹]. آزمودن الهی از طریق پرستش خداوند و صبر و پایداری در برابر ناملایمات، که از ایمان سرشار به خداوند سرچشمه میگیرد، به انجام میرسد: ﴿وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴾)؛ [۱۳۰]. افزون بر این، قرآن کریم نیل به مقام امامت را به صبر و استقامت در برابر آزمودنهای الهی مشروط میداند: ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ ﴾)؛ [۱۳۱]. در این آیه، علاوه بر صبر و استقامت، از یقین نیر سخن به میان آمده است. در حقیقت، یقین منشأ و عامل صبر و پایداری در راه خداست؛ چنان که درباره حضرت ابراهیم (ع) میفرماید: ﴿وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴾)؛ [۱۳۲]. حضرت ابراهیم (ع) با برخورداری از چنین یقینی، از امتحان الهی سرافراز بیرون میآید و به مقام والای امامت نایل میشود: ﴿وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ﴾)؛ [۱۳۳] این آیات و نظایر آن ها به روشنی نشان میدهد امام، نمونه انسان کامل و بلکه کاملترین انسان در روزگار خویش است و فلسفه عالی آفرینش جهان به شمار میرود. از آن جا که جهان، فعل خداوند حکیم است و در فعل الهی لغو و عبث و بطلان راه ندارد، حدوث و بقای جهان در گرو وجود چنین انسانی است. بدین جهت است که امام باقر (ع) فرمود: " لَوْ أَنَ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً لَسَاخَتْ بِأَهْلِهِ كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ"[۱۳۴]. بر این اساس، امام علی (ع) تأکید کرده است که خداوند هرگز زمین را از حجت الهی ظاهر و شناخته شده یا پنهان و ناشناخته خالی نخواهد گذاشت.[۱۳۵] نکته جالب توجه این است که امام علی (ع) آنان را خلفای الهی در زمین می داند:" أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ"[۱۳۶] از این جا میتوان معنای این فراز از "دعای عدیله" را به نیکی باز شناخت که میفرماید: " بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء "[۱۳۷]. هدایت نهایی: بر اساس حقایق توحیدی، هدایت به صورت مستقل و بالذات در عرصه تکوین و تشریع به خداوند اختصاص دارد؛ آن که دنیا و آخرت مخلوق و مملوک اوست، سرچشمه هدایت نیز شمرده میشود: ﴿إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَىٰ* فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ ﴾[۱۳۸] اما خداوند، به مقتضای علم و حکمت خود، جهان را بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار ساخته و برای امور مختلف، مدبران و کارگزاران ویژه قرار داده است؛ تدبیر گرانی که همگی با اجازه و مشیت وی به تدبیر و اداره امور جهان اشتغال دارند: ﴿فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا ﴾[۱۳۹]. بر این اساس، خداوند برای هدایت بشر اسباب و راههای گوناگونی مقرر داشته است. هدایت انسان و اسباب و راههای آن، با ابعاد وجودی وی تناسب دارد، زیرا انسان هم وجود طبیعی و غریزی دارد و هم وجود عقلانی و روحانی. هدایتهای او نیز همه این ابعاد را شامل میشود؛ ولی آنچه از ویژگیهای بشر به شمار میرود، هدایت عقلانی و روحانی است. بی تردید، عقل و خرد از ابزارهای درونی و مهم این هدایت شمرده میشود. درک وجدانی و کشش فطری به سوی ارزشهای متعالی و کمال وجودی نیز از دیگر ابزارهای درونی هدایت انسانی است. قرآن کریم میفرماید: ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا* فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[۱۴۰] اما اهمیت خلقت انسان و برجستگی هدف آفرینش او از سویی و خطرهای مهمی که از درون و بیرون سعادت و رستگاریاش را تهدید می کند از سوی دیگر، چنان اقتضا کرده است که خداوند او را از اسباب هدایت بیرونی، که پیشوایان الهی اند، برخوردار سازد. این حقیقت فلسفه شریعتها و نبوتهای الهی به شمار می آید. هدایتگری پیشوایان الهی، تنها از بیرون و در حد نشان دادن راه رسیدن به مقصود میرساند. شواهد تاریخی و تجربی نشان میدهد، پیشوایان الهی در دلهای آماده نفوذ میکنند و آنها را به سوی کمال و جمال خود، که جلوه عالی کمال و جمال الهی است، میکشند؛ یعنی آنان هم ولایت تشریعی دارند، هم ولایت تکوینی. البته این دو ولایت در طول ولایت الهی و با اجازه و مشیت خداوند است؛ به عبارت دیگر، خداوند خود به آنان چنین قدرت و نفوذی بخشیده است. قرآن کریم، پس از اشاره به پیامبرانی چون حضرت ابراهیم، حضرت اسحاق و حضرت یعقوب (ع) میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴾؛ [۱۴۱]. با توجه به این که حضرت ابراهیم پیش از دست یابی به مقام امامت، از مقام نبوت و هدایت تشریعی برخوردار بود (شریعت الهی و راه حق را به مردم ابلاغ می کرد) ، باید گفت هدایت موجود در این آیه بر مقام امامت متفرع گردیده و به معنای هدایت تکوینی و ایصال به مطلوب است، نه هدایت تشریعی و ارائه طریق. بر این اساس، مراد از واژه "امر"، که سبب هدایت شناخته شده است: ﴿يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا ﴾، امر تکوینی خداوند است، نه احکام دینی؛ همان امری که در قرآن کریم: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴾[۱۴۲] از آن نام برده شده است؛ یعنی فیوضات معنوی و مقامات باطنی امام در درون مؤمنان نفوذ میکند و آنان را در مسیر مستقیم هدایت قرار میدهد؛ به عبارت دیگر، همانگونه که پیامبر در فیوضات ظاهری واسطه میان خدا و خلق است و شرایع آسمانی را، که از طریق وحی دریافت کرده، در میان انسانها منتشر میسازد، امام در فیوضات باطنی واسطه خدا و خلق است و از طریق نهان و نفوذ در روان مؤمنان آنان را در طریق حق قرار میدهد البته برخی از پیامبران از هر دو مقام برخوردار بودهاند.[۱۴۳] آری، از آنجا که پیامبران در کمالات وجودی متفاوت بودهاند: ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ﴾[۱۴۴]. هدایت تکوینی و تشریعی آنان نیز متفاوت بوده است؛ چنانکه تنها برخی از آنان«اولوالعزم» شناخته شدهاند و فقط شماری صاحب شریعت بودهاند. امام باقر (ع) امام را نوری میداند که دلهای مؤمنان را روشن میکند و روشنایی آن از خورشید تابندهتر است: ﴿لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ ﴾،[۱۴۵] نور امام در دلهای مؤمنان از نور خورشید تابناک روز، درخشانتر است. البته همه دلها برای بهرهمندی از پرتو نور درخشان امامت، شایستگی ندارند؛ شرط بهرهمندی از نور امامت و ولایت، این است که انسان دل از غبار و آلودگی به رذایل پاک کند و به پیشوایان الهی محبت ورزد. بدیهی است این تأثیرگذاری، همچون تأثیر نخست، به حضور امام مشروط نیست؛ با این تفاوت که در اثر نخست، شناخت امام و ایمان به وی ضرورت ندارد، ولی در این مورد، یقین و ایمان لازم است. البته یقین و ایمان به مشاهده و معرفت حسی نیازمند نیست، چنانکه انسان، بدون مشاهده حسی خداوند، به وجودش یقین و ایمان دارد. حضور ناشناخته گاه تصور میشود امام عصر (ع) در منطقهای دور دست زندگی میکند و هیچ ارتباطی با مردم ندارد، ولی روایات معصومان این نظر را تأیید نمیکند. بر اساس روایات، امام (ع) میان مردم زندگی میکند و آنان را میبیند و میشناسد، ولی مردم او را نمیبینند یا میبینند و نمیشناسند. این روایات تأکید میکنند، امام (ع) در موسم حج در جمع زائران خانه خدا حضور دارد و آنان را میبیند، ولی حاجیان او را نمیبینند یا نمیشناسند. نعمانی مینویسد: امام (ع) پس از بیان سرگردانی بسیاری از مردم در عصر غیبت و روی آوردن آنها به تردید و انکار در مسئله وجود امام، سوگند یادکرده است حجت خداوند در میانم مردم به سر میبرد، سخن آنان را میشوند و مردم را میبیند، ولی آنان او را نمیبینند.[۱۴۶] امام صادق (ع) میفرماید: "زمین هرگز از حجت خداوند خالی نخواهد بود ولی در آینده، خداوند مردم را به دلیل ستم کاریشان از دیدن حجت الهی محروم میسازد. حجت خداوند مردم را میشناسد و آنان او را نمیشناسد؛ همان گونه که حضرت یوسف مردم را میشناخت و آنان او را انکار میکردند.[۱۴۷] ایشان هم چنین فرمودند: "مردم به امام خویش دسترسی ندارند. امام (ع) در موسم حج حضور دارد و مردم را میبیند و آنان او را نمیبینند. [۱۴۸]. بر اساس حدیث دوم، مردم امام را میبینند، ولی نمیشناسند. مطابق دو حدیث دیگر، مردم شخص امام را نمیبینند. مفاد حدیث دوم در کلامی که شیخ طوسی از دومین نایب خاص امام عصر (ع) نقل کرده است نیز به چشم میخورد؛ محمد بن عثمان میگوید: "به خدا سوگند، صاحب این امر ولی عصر (ع) هر سال موسم حج حاضر میشود؛ مردم را میبیند و آنان را میشناسد. مردم نیز او را میبینند، ولی نمیشناسند.[۱۴۹]. این سخن در یکی از توقیعات امام عصر (ع) دیده میشود.[۱۵۰] روشن است، این دو دسته روایات با یکدیگر سازگاری دارند. میتوان مقصود از روایات دالّ بر عدم رؤیت امام عصر (ع) را نشناختن آن حضرت دانست، زیرا:
ملاقاتهای ویژه: در میان شیعیان، پیوسته کسانی بودهاند که با امام عصر (ع) دیدار کردهاند. در دوران غیبت صغرا، چهارتن از برجستهترین شیعیان (نایبان خاص امام عصر (ع) با آن حضرت دیدار کرده و واسطه میان امام و امت شمرده میشدند.[۱۵۱] البته دیدار با امام عصر (ع) در دوران غیبت صغرا به نواب خاص آن حضرت، اختصاص نداشت. ویژگی آن بزرگان این بود که از اقامتگاه آن حضرت به طور دقیق آگاهی داشتند.[۱۵۲] در عصر غیبت کبرا نیز افرادی خاص، در شرایطی ویژه، میتوانند با امام زمان (ع) ارتباط برقرار کنند. سید مرتضی در پاسخ این شبهه که: اگر امام، غایب باشد و هیچ کس نتواند با برقرار ساختن رابطه از او بهره گیرد، وجود و عدمش یکسان خواهد بود؟ میگوید: " ما هر گز به این مطلب قطع نداریم که در دورانغیبت هیچ کس با امام رابطه نخواهد داشت."[۱۵۳] وی در جای دیگر در پاسخ این پرسش که: اگر هراس از دشمنان سبب غیبت امام زمان (ع) شده است، چرا او از شیعیانش غایب است؟ میگوید: به هیچ وجه، غیر ممکن نیست که امام (ع) برای برخی از شیعیانش ظاهر گردد. این مطلبی است که هر کدام از شیعیان درباره خویش آگاه است و کسی از حال دیگری آگاه نیست.[۱۵۴] شیخ طوسی نیز در این باره گفته است: "ما هر گز علم نداریم که امام (ع) از همه دوستان و پیروانش پنهان است. ممکن است امام برای بیشتر آنان ظاهر گردد و کسی جز خود انسان از حال خویش خبر ندارد. [۱۵۵] افزون بر این، درباره ارتباط شیعیان در دورانغیبت کبرا با امام زمان (ع) و بهرهگیری از فیض وجود او، حکایتهای بسیاری وجود دارد. این حکایتها به اشخاص، زمانها و مکانهای گوناگونی مروط است و هرگز نمیتوان همه آنها را ساختگی و بیاساس دانست؛ به ویژه آنکه بسیاری از آنها را افرادی برجستهای نقل کردهاند؛ برای نمونه، شخصیتهای گرانقدری چون علامه حلّی و سید بحرالعلوم چنین ارتباطی را حکایت کردند. در این ملاقاتها، گاه مسائل و مشکلات فردی اشخاص حل و فصل شده است و گاه مسائل دینی و اعتقادی. بدین ترتیب، امام عصر (ع) در زندگی فردی و اجتماعی شیعیان تأثیر نهاده است.[۱۵۶] ناگفته پیداست، این گونه ارتباطها با لزوم تکذیب مدعیان مشاهده که در برخی روایات آمده است، منافات ندارد، زیرا چ بسا مقصود این روایات آن است که فردی مدعی شود، مانند نایبان خاص با امام عصر (ع) ارتباط دارد و او را ملاقات میکند؛ به عبارت دیگر، ادعای نیابت خاص در عصر غیبت کبرا مردود است، نه ادعای هر گونه مشاهده و ارتباط[۱۵۷]. پیوند از طریق دعا و توسل: راه دیگری که می توان برای ارتباط با امام عصر (ع) استفاده کرد و از وجود مبارکش بهره برد، دعا و توسل است. دعا و توسل دو مفهوم اصیل است که سیره مسلمانان بر آن استقرار یافته است و قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام بر آنها تأکید ورزیدهاند. انسان از طریق دعا با خداوند بزرگ ارتباط برقرار میکند، خواستههایش را به پیشگاه وی عرضه میدارد و از او یاری میجوید. این نوع رابطه، بیانگر اخلاص در بندگی و پرستش خداوند است؛ بدین جهت، ترک دعا، تکبر و سر بر تافتن از عبادت خداوند شمرده میشود؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: ﴿وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَ الَّذِينَ يَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾[۱۵۸] از سوی دیگر، خداوند به مؤمنان فرمان داده است با وسایل مناسبی با او رابطه برقرار کنند. ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ﴾[۱۵۹] بیتردید، پیامبران الهی یو جانشینان آنان از مناسبترین وسایل ارتباط با خداوندند. یکی از راههای توسل به آنان این است که انسان از آن مقربان درگاه الهی بخواهد دربارهاش دعا کنند و برایش آمرزش بخواهند. قرآن کریم رد تأیید این روش میفرماید: ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا﴾[۱۶۰]. چنان که در جای دیگر یادآور میشود، فرزندان یعقوب (ع) از او خواستند برایشان از درگاه خداوند آمرزش بخواهد و وعده داد این کار را انجام دهد: ﴿قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئينَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ﴾[۱۶۱]. روشن است، در وسیله قراردادن انبیا و اولیا و درخواست دعا از آنان، مشاهده آنان ضرورت ندارد. آنچه ضروری مینماید، تقاضای درخواست کننده و آگاهی آن بزرگان از تقاضاست. با توجه به شخصیت معنوی امام و آگاهی وی از درخواستهای شیعیان و استغاثه کنندگان، تردیدی نیست آنان که به وجودش معتقدند و به مقام و منزلتش در پیشگاه خداوند ایمان دارند، میتوانند از او درخواست کنند تا در حل مشکلات و رفع ناملایمات و بخشش گناهانشان از خداوند طلب عنایت و مغفرت کنند. روایات و حکایات بسیاری که از افراد مورد اعتماد نقل شده است، بر درستی این طریق و توفیق گروهی از مردم و در دستیابی به خواستههایشان دلالت دارد. ارتباط با امام زمان (ع) از طریق دعا در استغاثه و درخواست کمک و طلب دعا و استغفار توسط آن حضرت (ع) در پیشگاه خداوند، خلاصه نمیشود؛ گونه دیگر دعا این است که انسان برای سلامتی امام عصر (ع) و تحقق سریعتر ظهورش دعا کند. نتیجه این دعاها، پیش از آن که به آن بزرگوار برسد، به دعاکنندگان باز میگردد، زیرا انسان از این طریق با حجت و خلیفه خاص خداوند ارتباط برقرار میسازد و عشق و ارادتش را به آن انسان والا اظهار میکند؛ بدیهی است، عشق و محبت به پاکان و نیکان، نقش تربیتی ویژهای در عاشقان و محبان دارد. وجود امام لطف است: لطف، در اصطلاح متکلمان، یعنی فعلی که خداوند درباره مکلفان انجام میدهد و نتیجهاش تقویت انگیزه عبادت و اطاعت خداوند در آنان، بدون سلب اختیار است. بر این اساس، متکلمان وجود پیامبران الهی (ع) را از مصادیق بارز لطف خداوند بر سر مکلفان دانستهاند. از دیدگاه متکلمان شیعه ، وجود امام نیز چون پیامبر، مصداق لطف است، زیرا در ایجاد انگیزه عبادت و اطاعت در آنان مؤثر است. البته اگر شرایط اجتماعی چنان باشد که امام بتواند عهدهدار حکومت و نظام سیاسی گردد و احکام و حدود الهی را در جامعه اجرا کند، لطف امامت به گونهای کاملتر تبلور خواهد یافت. در عصرغیبت نیز وجود امام لطف است، زیرا در میان امت به سر میبرد، آنان را میشناسد و از اعمال و رفتارشان آگاه است. بیتردید، چنین باوری انگیزه اطاعت و عبادت را در میان مردم فزونی میبخشد؛ از سوی دیگر، زمان ظهور امام عصر (ع) نیز به طور دقیق آشکار نیست. از نظر عقل و نقل، انسانی که منتظر ظهور امام زمان (ع) است، باید هر لحظه خود را برای چنان واقعه عظیمی آماده کند و در حالت آمادگی به سربرد تا بتواند در شمار یاران و پیروانش جای گیرد. این اعتقاد در تربیت دینی مؤمنان، نقشی بسیار سازنده دارد و انگیزه اطاعت و عبادتش را تقویت میکند. رهبری با واسطه: رهبری جامعه در زمینههای فکری، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی به دو صورت امکانپذیر است: بیواسطه و باواسطه. رهبری مستقیم و بیواسطه در جوامع بزرگ امکانپذیر نیست. در این موارد، رهبران پارهای از مسئولیتها را به افراد مورد اعتماد خود میسپارند و آنان با توجه به قوانین موجود، به حل و فصل امور اجتماعی میپردازند. این شیوه در دوران حضور امامان (ع) نیز به کار گرفته میشد. امام علی (ع) والیانی به شهرهای مختلف مملکت اسلامی گسیل میداشت، تا در چارچوب اصول و معیارهای اسلامی و رهنمودهای امام، امور مردم را اداره کنند. امامان دیگر نیز نواب و وکلایی را برای مناطق مختلف جهان اسلام تعیین میکردند، تا در مسائل دینی و اجتماعی به هدایت مردم بپردازند. این روش درباره امام عصر (ع) نیز قابل اجراست. آن حضرت نمایندگانی را برگزیده است تا در عصر غیبت، جامعه اسلامی را رهبری و هدایت کنند. این نمایندگان در عصر غیبت صغرا، نواب چهارگانه امام عصر (ع) بودند. در عصر غیبت کبرا، فقیهان و دین شناسان پرهیزگار و کاردان، مسئولیت هدایت مذهبی سیاسی جامعه را برعهده دارند. این مسئله، همان «ولایت فقیه» است که دلیلهای عقلی و نقلی فراوانی بر درستیاش دلالت میکند، و نقل این دلیلها مجالی ویژه میجوید، در این جا، با توجه به موضوع بحث، یاد کرد نامه مبارک امام عصر (ع) به دومین نایب ویژهاش محمد بن عثمان عمری شایسته مینماید. امام در پاسخ نامه فردی به نام اسحاق بن یعقوب نوشته است: "وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ "[۱۶۲]. مقصود از حوادث، آن دسته از رخدادهای مرتبط با زندگی مردم است که باید مطابق احکام دین درباره آنها عمل شود. مراد از روایان احادیث، روایتگران تهی از نیروی استنباط احکام از روایات نیستند، زیرا در این صورت، رجوع به احادیث بود نه راویان. مراد روایتگرانی است که توان استنباط احکام دینی از کتاب و سنت را دارند و مجتهد و فقیه خوانده میشوند. از سویی، امام (ع) مردم را مکلف ساخته است درباره امور مربوط به زندگی فردی وا جتماعی از جنبه دینی به فقیهان و مجتهدان رجوع کنند؛ از سوی دیگر ، حوادث و رخدادها از نظر دینی، دو جنبه دارند: بیان حکم دینی وقایع و مدیریت دینی و تصمیمگیری درباره آنها. از آنجاکه در این توقیع، رجوع به فقیهان و مجتهدان قید خاصی ندارد، هر دو جنبه یاد شده را شامی میشوند و این، همان ولایت فقیه در عصر غیبت کبر است.[۱۶۳]. بر این اساس، امام زمان (ع) در عصر غیبت کبرا، افزون بر آثار تکوینی، معنوی، اخلاقی و تربیتی، از طریق نایبان عامش رهبری دینی و سیاسی جوامع شیعی را نیز بر عهده دارد؛ حتی میتوان گفت، شعاع این رهبری در یکی از نایبان عام امام عصر (ع) تحقق یافته و در فضای فرهنگی، فکری، معنوی و سیاسی جهان تأثیر نهاده است»[۱۶۴]. |
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول رضوی، در کتاب «امام مهدی» در اینباره گفته است:
«متکلمان امامیه، در اثبات ضرورت وجود امام در هر زمان، به ادله عقلی و نقلی استناد میکنند که یکی از آنها "قاعده لطف" است. براساس دلائل عقلی، وجود امام، زمینه را برای اطاعت انسانها مهیا کرده و آنان را از گناه دور میسازد. بنابراین، وجود امام، لطف است و چون لطف بر خداوند واجب است، باید در هر زمان، امامی برای هدایت انسانها وجود داشته باشد[۱۶۵]. طبق این توضیح، وجود امام در هر عصر و زمانی، لازم و ضروری میشود، اما نحوه حضور امام (ع) بستگی تام به اوضاع و احوال جامعه انسانی دارد؛ زیرا، اگر شرایط لازم برای حضور امام مهیا باشد، امام در میان جامعه، حضوری آشکار خواهد داشت، ولی اگر چنین شرایطی آماده نبود، امام (ع) مستور خواهد شد. حضرت علی (ع) درباره ضرورت وجود امام در میان انسانها و چگونگی این حضور، میفرماید: "هرگز، روی زمین، از قیامکنندهای با حجت و دلیل، خالی نمیماند، خواه ظاهر و آشکار باشد، خواه بیمناک و پنهان. این چنین است تا دلائل و اسناد روشن الهی از بین نرود و به فراموشی نگراید[۱۶۶]. بنابراین، نقش امام، حفظ دین و احکام الهی است و این نقش، از سوی امام در هر زمانی ایفا میشود، حال، امام حاضر باشد یا غائب. همچنین از امام سجاد (ع) نقل شده است که درباره فوائد وجود ائمه (ع) فرمود: "در پرتو وجود ما است که خداوند، آسمان را از فروپاشی، زمین را از لرزش و سلب آرامش ساکنانش، نگه میدارد؛ به واسطه ما است که خداوند باران نازل میکند و رحمت خود را میگستراند و برکات و نعمتهای زمین را بیرون میآورد. و اگر از ما، کسی در زمین نباشد، زمین، اهل خود را فرومیبرد[۱۶۷]. طبق این حدیث، امامان، علاوه بر نقش تشریعی، نقش تکوینی دارند و در صورت غیبت، هرچند نقش تشریعی آنان در پس پرده میماند، اما آنان به نقش تکوینی خود عمل میکنند و وجودشان باعث استمرار حیات و زندگی و اتمام حجت الهی بر روی زمین میشود. امام صادق (ع) در بیان ضرورت وجود امام بر روی زمین، میفرماید: "اگر زمین، بدون وجود امام بماند، ساکنان خود را در کام خود فرو میبرد[۱۶۸]. بنابراین، نقش تکوینی امام، منحصر در حضور نیست و در دوره غیبت نیز این تأثیر ادامه دارد و ساکنان زمین از وجود امام بهرهمند میشوند. با بررسی این احادیث، میتوان نتیجه گرفت که وجود امام بر روی زمین، فوائد زیر را دارد و فرقی نمیکند که حضور امام به صورت آشکار باشد یا به صورت پنهانی و مستور:
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در اینباره گفته است:
«اگرچه غیبت امام موجب محرومیت انسانها از رهبری و مدیریت مستقیم ایشان شده است، اما تصرفات ولایی و آثار و برکات ناشی از شؤن امامت آن حضرت، هیچگاه تعطیل پذیرنبوده و در زمان غیبت نیز هدایتها و عنایات مستقیم و غیرمستقیم آن حضرت، شامل حال مردم خواهد بود؛ در اینجا، به برخی فوائد امام غایب در عرصه تکوین و تشریع اشاره میشود:
|
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
«برخی در مورد این عنوان اشکال گرفتهاند و گفتهاند: اگر امام وجود داشته باشد، در صورت غایب بودن ایشان، چه فایدهای در بودن ایشان میتواند باشد؟ برخی نیز با استناد به این اشکال، تلاش کردهاند که وجود امام (ع) را نفی کنند، زیرا به گمان آنها، تفاوتی میان مهدی موجود غایب و مهدی موعود که در آینده ظهور میکند وجود ندارد و این در صورتی است که مهدی موجود و غایب آن فایده موردنظر را برای جهان نداشته باشد. از طرف دیگر برخی دیگر نیز تلاش کردهاند فایده آنرا به غیب نسبت دهند و میگویند: فایده آنرا فقط خدا میداند و اینگونه از پاسخ دادن به این سؤال فرار میکنند. پیش از وارد شدن و ژرفنگری در جزئیات این اشکال، ابتدا باید انواع فایدهها را بشناسیم. فایده، دو نوع است: فایده مستقیم و فایده غیرمستقیم. هرکدام از این دو نوع فایده نیز با توجه به آینده، دو گونهاند، بنابراین فایده بر چهار گونه است:
برای اینکه این مسئله بیشتر روشن شود، برای هرکدام از آن گونهها، مثالهایی میآوریم. مثال برای فایده مستقیم: بدیهی است که انسان برای حفظ و بقای حیات خود، دست به هر کاری که بتواند، میزند؛ انسان زمانی که احساس تشنگی کند، به سوی آب میرود تا خود را سیراب کند و زمانی که گرسنه میشود، به جستوجوی غذا میپردازد تا نیازش را برطرف کند و سیر شود و به محض اینکه به خواسته موردنظر خود میرسد، هدف او محقق میشود و آن هدف، سیراب شدن یا سیر شدن است و این هدف به صورت مستقیم و بدون هیچگونه واسطهای انجام میگیرد. ما به این امر، فایده مستقیم میگوییم. بنابراین انسان زمانی که احساس نیاز میکند، بهطور مستقیم نفع آنرا نیز حس و درک میکند. در مورد این نوع فایده در مورد امام (ع) نیز باید گفت که برای بحث و بررسی آن، ناچار به این تقسیمبندی هستیم: فایده خاص و فایده عام. به بیان دیگر، آیا امام تنها نیاز عدهای خاص از مردم را به صورت مستقیم برآورده و برطرف میکند یا اینکه ظهور امام (ع) با مصلحت الهی، عام و برای همه مردم است؟ مثال فایده غیرمستقیم: گاهی انسان در پی برآورده کردن و برطرف ساختن برخی نیازهای غیرمستقیم (ثانویه) یا معنوی است که ارتباط مستقیمی با آن ندارد. بهعنوان مثال، وقتی انسان در پی به دست آوردن جایزهای است که هیچگونه نفع مادی جز شهرت برای او ندارد، یا مثلا کتابی در زمینهای خاص به رشته نگارش درمیآورد، در اینجا انسان همان احساسی که در پی به دست آوردن فایده مستقیم دارد، ندارد بلکه این احساس به نوعی دیگر است، انسان با رسیدن به این هدف خود، شهرت و معروفیت و منافع معنوی غیرمستقیم مانند اینرا به دست میآورد. در مورد فایده غیرمستقیم امام مهدی (ع) نیز باید گفت که ایشان گاهی خود را به برخی از مردم نشان میدهد تا آنها را به راه راست هدایت کند یا جهتگیری درستی به اعتقادات آنها بدهد و این خود جزو فواید معنوی و غیرمستقیم برای آنها است. اما آیا امام، تنها گروه خاصی را راهنمایی میکند یا این راهنمایی در مورد تمام انسانها، البته در صورت مصلحت خداوندی، صادق است؟ پیش از وارد شدن به جزئیات این موضوع و بحث کردن در مورد آن، در ابتدا باید بدانیم که فایده چیست و معنای لغوی آن کدامست؟ آیا فایده شامل تمام معانی مستقیم و غیرمستقیم میشود یا اینکه تنها اختصاص به برخی از آنها دارد؟ دانشمندان علم لغت قائل به معنی بسیار فراگیری برای کلمه فایده اند. ابن منظور میگوید: فایده عبارت است از امور نیکی که خداوند بلندمرتبه به بندگانش عطا فرموده تا از آن استفاده کنند و جمع فایده، فوائد است. جوهری میگوید: فایده یعنی اینکه، اگر کسی از دانش یا ثروتی سود ببرد، در این حال میگوییم آن چیز به او سود یا فایده داد[۱۸۰]. حال دوباره به پاسخ سؤالی که مطرح شد، میپردازیم و پاسخ را با فایده غیرمستقیم و توضیح در مورد آن آغاز میکنیم و این براساس اصل لف و نشر غیرمرتب است، زیرا این بحث ما اقتضای چنین ترتیبی را دارد. فایده غیرمستقیم: آیا انسان از امام مهدی (ع) (غایب و موجود) به صورت غیرمستقیم، سود میبرد یا خیر؟ به فرض سود بردن انسان از ایشان آیا این مسئله مختص و ویژه گروه خاصی است یا شامل تمام انسانها میشود؟ اما پیش از بحث در این مورد، ناگزیر باید میزان فایدهای که انسان از ایشان میبرد و روایتهای مربوط به این مسئله را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. ثبوت فایده غیرمستقیم: از احادیث پیامبر و اهل بیت (ع) اینگونه برمیآید که مانعی در راه تحقق فایده غیرمستقیم در این سطح وجود ندارد. حال به برخی از این احادیث توجه کنیم: نمونه اول: پیامبر (ص) فرمود: پیوسته این دین، تا زمان دوازده امیر و امام از قریش، پابرجاست، چون روزگار آنان سپری شود و آنان نباشند، زمین ساکنان خود را فرو میبلعد[۱۸۱]. نمونه دوم: پیامبر (ص) فرمود: اهل بیت من باعث امنیت ساکنان زمیناند، چون اهل بیت من از زمین رخت بربندند؛ اهل زمین نیز از بین میروند[۱۸۲]. نمونه سوم: امیر المؤمنین علی (ع) فرمود: آری، زمین از قائم الهی و حجت او خالی نمیشود، حال آن قائم یا ظاهر و شناخته شده است یا ترسان و ناشناخته و این بدین سبب است که حجتها و دلیلهای خدا از بین نروند[۱۸۳]. نمونه چهارم: الأعمش از امام صادق (ع) نقل کرد که ایشان فرمود: از زمانی که خداوند آدم را آفریده است، زمین از حجت خدا خالی نبوده است. اگر چنین بود، کسی خدا را پرستش نمیکرد. سلیمان الاعمش گفت: پس از آن به امام صادق (ع) عرض کردم، مردم چگونه از حجت غایب و پنهان سود میبرند و از او استفاده میبرند؟ امام (ع) فرمود: همانگونه که مردم از خورشید، زمانی که پشت ابرها است، فایده میبرند، در این حال، از امام نیز اینگونه سود میبرند[۱۸۴]. نمونه پنجم: توقیعی است که به وسیله محمد بن عثمان به ما رسیده است؛ امام (ع) در آن فرموده بودند: نحوه فایده بردن از من در زمان غیبت، مانند فایده بردن مردم از خورشید است، (هنگامی که ابرها خورشید را از دیدگان پنهان بدارند و همان گونه که ستارگان باعث امنیت اهل آسماناند، من هم باعث امنیت اهل زمینام)[۱۸۵]. دهها حدیث دیگر وجود دارد که چنین مفاهیم و موضوعاتی را در خود دارند و حاکی از آنند که امام فواید غیرمستقیم برای مردم دارند. برخی از این احادیث، این فایده را به صورت (اگر امام نباشد، زمین ساکنان خود را فرو میبلعد) عنوان کرده و در برخی روایتها، آن فایده به صورت (باعث در امان بودن اهل زمین) بیان شده است و برخی دیگر (ایشان را به خورشید پشت ابرها) تشبیه کردهاند. از این احادیث اینگونه برمیآید که علاوه بر اینکه این فایده غیرمستقیم است، این فایده، عام و فراگیر نیز هست و اختصاص به عدهای خاص و گروهی ویژه ندارد، زیرا اگر زمین بخواهد ساکنان خود را فرو بلعد، هیچیک از اهل زمین برای آن تفاوتی ندارند. علاوه بر این در احادیث دیگر آمده که ایشان باعث امنیت (تمام) اهل زمیناند. علاوه بر این ایشان به خورشیدی تشبیه شدهاند که نه تنها تمام ساکنان کره زمین بلکه تمام گوشه و کنار جهان از آن سود میبرند. خلاصه کلام اینکه روایتها، حاکی و بیانگر فایده غیرمستقیم امام برای تمام انسانها هستند. تحقق یافتن فایده غیرمستقیم امام به صورت آشکارا: امام زمان (ع) احیانا در مقابل برخی از مردم که از راه راست و درست منحرف شده و برخی که در راه راست گام برمیداشته و پیوسته در راه راست و در مسیر حق گام برمیداشتند، ظاهر شده است. بهعنوان مثال امام (ع) هنگامی که ابو طاهر بن بلال به دروغ ادعای نیابت ایشان را کرد و اموالی به نام امام از مردم گرفت و برای خود نگه داشت، خودشان را به او نشان دادند. ابو جعفر العمری، ابو طاهر را به جای خاصی برد و آنگونه که او میگوید از بالای خانهاش، به من دستور داد که اموال نزد خود را برای او ببرم. ما در اینجا نمیخواهیم به بررسی این مسائل بپردازیم و اینگونه مثالها را شرح دهیم، زیرا در بخشهای گذشته، عنوان کردیم که برخی که پیرو امام (ع) بودند و در مسیر حق گام برمیداشتند و برخی دیگر که از جاده دین منحرف شده بودند، به صورت فردی یا گروهی توفیق زیارت امام (ع) را پیدا کردهاند، تا اینگونه، حجت بر آنها تمام شود. بنابراین، امام برای ساکنان و اهل زمین، فایده عام و غیرمستقیم دارد، زیرا امام (ع) یا همانگونه که روایتها یادآور شدهاند، باعث امنیت آنها است. برخی از این روایتها، امام را تشبیه به خورشید کردهاند که توضیح و شرح این مطلب در بیان و سخن نمیگنجد، در مورد سخنان نویسنده البحار در مورد همانند بودن امام با خورشید و تشبیه ایشان به آنکه به وسیله ابرها پوشیده و پنهان شده است، نیز باید گفت که این امر هم بیانگر فایده عام و غیرمستقیم امام است و به دلیل دقت و ظرافت و نکتهسنجی این وجوه تشابه، در اینجا آنها را به صورت خلاصه میآوریم:
فایده مستقیم: آیا امام برخی از نیازهای مستقیم (اولیه) را مانند شفا دادن بیمار، برآورده ساختن نیازهای مادی و دنیوی مستقیم و امثال اینرا برطرف میسازد یا خیر؟ آیا این رحمت شامل حال عموم مردم میشود یا این رحمت مخصوص عده خاصی است و دیگران از آن بیبهرهاند؟ از روایتها و حکایتها اینگونه برمیآید که امام مهدی (ع) خود را به افراد زیادی از مردم، صرفنظر از گرایشهای مذهبی و مذهب آنها، نشان داده است. حتی برخی از آنها، گفتهاند که حتی شیعه را قبول نداشتهاند اما با این حال، امام (ع) برای آنها معجزه کرده است. کلینی، طوسی، برقی، شیخ مفید و راوندی به نقل از بدر غلام احمد بن حسن یادآور شدهاند که او گفت: به الجبل (منطقهای میان بغداد و آذربایجان) رفتم. در آن زمان اعتقادی به مذهب تشیع و امامان آنها نداشتم تا اینکه یزید بن عبد الله از دنیا رفت. او در زمان بیماریاش وصیت کرد شهری (نوعی استرباری و بیارزش است) و سمند (اسبی است با رنگ مایل به زرد) و شمشیر و کمربندش را به مولایش بدهند. من ترسیدم اگر شهری را به کوتکین (یکی از فرمانروایان ترک) ندهم، او مرا اذیت و آزار رساند. به نظرم اسب و شمشیر و کمربند باهم، هفتصد دینار ارزش داشت. من این مسئله را به کسی نگفتم، تا اینکه نامهای از عراق به من رسید و در آن نوشته شده بود: آن هفتصد دیناری که ما بابت بهای شهری و شمشیر و کمربند نزد تو داریم، برای ما بفرست[۱۸۸]. در اخبار آمده است که امام خود را به گروهی از مردم نشان داده است. محمد بن احمد انصاری میگوید: در مستجار مکه بودم و در آن زمان حدود سی نفر در آنجا بودند که هیچ کدام از آنها، جز محمد بن قاسم علوی مخلص و دوست و شیعه نبود... او میگوید، امام (ع) بر آنها ظهور کرده و برخی دعاها را که از زبان امامان اهل بیت (ع) جاری شده، به آنها آموزش داده است[۱۸۹]. علاوه بر این دهها حکایت دیگر نیز در اینباره وجود دارد که علمای شیعه مانند شیخ مفید، طوسی، کلینی، شیخ صدوق، نعمانی و دیگر علما آنرا نقل کردهاند. برخی از این حکایتها، در زمان آنها اتفاق افتاده است. این حوادث اشاره به این حقیقت دارند که امام خود را به یاران مخلص خویش و دیگران نشان داده است، برخی دعاها را نیز به آنها آموزش داده، برخی نیازهای مادی آنها را برطرف ساخته و برخی از بیمارهای آنها را شفاء دادهاند. همه اینها ما را به یقین میرساند که امام خود را به بسیاری از مردم نشان داده و نیازهای آنها را برطرف کرده است. علاوه بر این دلایل، هیچ مانعی هم وجود ندارد که آن را غیرممکن نمایاند، اما میزان نائل شدن به این تشرف، بستگی به آمادگی روحی و ایمان انسان به این موعود جهانی دارد. این بدین علت است که این انسانها هستند که منتظر ظهور اماماند نه برعکس و همین باعث میشود تا بار مسؤلیت به عهده خود انسان باشد و خود آمادگی بیشتری کسب کند و موانع را از پیش روی ظهور امام (ع) بردارد و اینگونه بتواند با ایشان تماس و ارتباط داشته باشد و مشرف به دیدار ایشان شود. این همان کاری است که بر طرف ساختن نیازهای او را آسانتر و راه آنرا از طرف ایشان، هموارتر میسازد. شاید افزونی حکایتها و معجزاتی که برای خواص روی داده و کمی آن حوادث برای دیگران به همین آمادگی و مقدمهسازی و امور مربوط به آن مانند برداشتن موانع در راه امام منتظر (ع)، باز گردد. تا اینجا مشخص شد که فایدههای وجود امام چهارگونه است: فایده مستقیم و خاص، فایده مستقیم و عام، فایده غیرمستقیم خاص، فایده غیرمستقیم عام. همه این فواید به وجود ایشان بستگی دارد و ایشان سرچشمه آن هستند، هرچند که ایشان غایب و از دیدگان نهان باشند. این فایدهها، همه باعث میشود که تفاوت زیادی میان دو مقوله مهدی موجود و مهدی موعود که برخی اعتقاد دارند در آینده متولد میشود، وجود داشته باشد. بنابراین محروم ماندن مردم، چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی از مجموعه این فواید، بستگی به ایمان به مهدی موعود (ع) دارد و همچنین این امر باعث میشود آنها از آن فایدهها بینصیب بمانند. علاوه بر این، برخورداری و استفاده از این فایدهها و سودها هم بستگی به ایمان به مهدی موجود (اما غایب) و متولدشده دارد»[۱۹۰]. |
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیبالله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در اینباره گفتهاست:
«ظاهراً این اشکال از زبان کسانی مطرح میشود که در واقع نه امام را شناختهاند و نه به معنای حقیقی امامت پی بردهاند و امام را مانند رهبری عادی که کارش مسألهگویی و حداکثر اجرای حدود و احکام است میدانند، در حالی که مقام امامت و ولایت به مراتب از این مقامات ظاهری شامختر و والاتر است. ما اینک در حد این نوشتار به برخی فواید وجود امام غایب اشاره میکنیم، زیرا فواید وجودی امام منحصر به چیزهایی که شما در پرسش برشمردید نیست، بلکه فواید باطنی وجود امام به مراتب عظیمتر از فواید ظاهری آن است:
|
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در اینباره گفته است:
«فایدههای بسیار دارد. او حجت خدا و واسطه تمام فیوضاتی است که به مردم میرسد. بسیاری از بلاها به وسیله وجود او برطرف میشود. آن حضرت درباره غیبت خویش فرمود: "وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ"؛ همانطور که مردم از نور خورشید در پس ابرها سود میبرند، در زمان غیبت، از وجود پشت پرده غیبت من نیز بهرهمند میگردند. و در ادامه نیز فرمود: "وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ"؛ وجود من برای اهل زمین، امان است؛ چنانچه وجود ستارگان، امان برای اهل آسمان میباشد[۱۹۷]. و فرمود: "وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"[۱۹۸]؛ خداوند به وسیله من، بلاها را از خانواده و شیعیانم برطرف میسازد. همانگونه که خورشیدِ پشت ابرها، تمام منظومه شمسی، از جمله زمین، را مانند مادری مهربان در آغوش جاذبه خود نگه میدارد و سبب امان و حفظ منظومه شمسی است و ابرها مانع ارزشمندی و فوائد بیشمار آن نمیشود، وجود مقدس امام زمان (ع) نیز تمام آثار و برکات خود را دارد هر چند دیده نشود»[۱۹۹]. |
١٦. حجت الاسلام و المسلمین الهامی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین داوود الهامی، در کتاب «آخرین امید» در اینباره گفته است:
«علامه طباطبائی در این باره مینویسد: مخالفین شیعه اعتراض میکنند که شیعه وجود امام را برای بیان احکام دین و حقایق آئین و راهنمایی مردم لازم میدانند و غیبت امام ناقض این غرض است، زیرا امامی که به واسطه غیبتش، مردم هیچگونه دسترسی به وی ندارند، فائدهای بر وجودش مترتب نیست، اگر خدا بخواهد امامی را برای اصلاح جهان بشری برانگیزد قادر است که در موقع لزوم او را بیافریند دیگر به آفرینش چندین هزار سال پیش از موقع وی نیازی نیست. در پاسخ آن میگوید: اینان به حقیقت معنی امامت پی نبردهاند، زیرا در بحث امامت روشن شد که وظیفه امام تنها بیان صوری معارف و راهنمایی ظاهری مردم نیست و امام چنانکه وظیفه راهنمایی صوری مردم را به عهده دارد همچنان ولایت و رهبری باطنی اعمال را به عهده دارد و او است که حیات معنوی مردم را تنظیم میکند و حقایق اعمال را به سوی خدا سوق میدهد.بدیهی است که حضور و غیبت جسمانی امام در این باب تأثیری ندارد و امام از طریق باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد اگرچه از چشم جسمانی ایشان مستور است و وجودش پیوسته لازم، اگرچه موقع ظهور و اصلاح جهانیاش نرسیده است. خوشبختانه این سؤال و پاسخ آن در روایات متعددی عنوان شده و ما در ذیل به ذکر چند نمونه از آنها اکتفاء میکنیم:
در توقیع مبارکی که از ناحیه مقدسه سفیر دومش محمد بن عثمان به اسحاق بن یعقوب صادر شده، همین تشبیه به کار رفته است آنجا که فرموده: "و اما کیفیت انتفاع مردم از وجود من در زمان غیبت همانند انتفاع آنها از خورشید است هنگامی که ابرها، آن را بپوشاند و من بر اهل زمین امان هستم به طوریکه ستارگان برای اهل آسمان امان است"[۲۰۳]. در این دو حدیث و چند حدیث دیگر، وجود مقدس امام زمان و انتفاع مردم از وی، به خورشید تشبیه شده که پشت ابر قرار بگیرد، تشبیه امام به آفتاب و غیبت او به پوشیده شدن آفتاب در پشت ابر معنای دقیقی دارد که نقش و موقعیت امام زمان (ع) را در جهان هستی روشن میسازد همچنان که آفتاب رمز بقای کره زمین و سایر کرات منظومه است و اگر یک لحظه جاذبه خورشید قطع شود و به کرات منظومه نرسد همه آنها محکوم به فنا و نابودی شده و راه دیار نیستی را در پیش خواهند گرفت. قلب عالم امکان و هسته مرکزی جهان هستی هم وجود مقدس امام زمان (ع) میباشد، از اینجا نکته تشبیه امام (ع) به خورشید فروزان در لسان اخبار روشن میشود، زیرا وجود آن حضرت بسان آفتاب جهانتاب رمز بقای جهان انسانیت است و جهان انسانها به دور او میچرخد و اگر یک لحظه پیوند انسانها از آن هسته مرکزی قطع شود، همگی محکوم به فنا و سقوط میباشند» [۲۰۴]. |
۱٧.آقای رضوانی؛ |
---|
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
|
۱٨. مجتبی تونهای؛ |
---|
آقای مجتبی تونهای، در کتاب «موعودنامه» در اینباره گفته است:
«وجود امام، هدف اصلی نظام خلقت و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است. امام سجاد (ع) میفرماید: "ما امان اهل زمین هستیم، چنانکه ستارگان، امان اهل آسماناند. به واسطه ماست که آسمان به زمین فرود نمیآید... به واسطه ما باران رحمت حق، نازل و برکات زمین خارج میشود. ما اگر روی زمین نبودیم، زمین اهلش را فرو میبرد"[۲۰۶]. بدیهی است که حضور و غیبت او در ترتب این آثار تفاوتی ندارد. حضرت در ادامه میفرماید: "تا حال هیچ وقت، زمین از حجت خالی نبوده است، ولی آن حجت، گاهی ظاهر و گاهی غایب است" راوی میگوید: گفتم: مردم چگونه از امام غایب بهره میبرند، فرمود: همانگونه که از خورشید پشت ابر بهره میبرند"[۲۰۷]. فایده دیگر این است که امامی که غایب است و قرار است در آینده ظهور کند، انتظار میآفریند، و انتظار مایه امیدواری است. امیدواری به آیندهای روشن، چراغ راه و از بزرگترین اسباب موفقیت و پیشرفت است. این ویژگی، مختص شیعه است که به انتظار اعتقاد دارد، ولی در سایر فرقهها -به جهت عدم اعتقاد به چنین امری- احساس پوچی و یأس فراوان است. پس فوائد وجودی امام غایب، پوشیده نیست، بلکه او همانند آفتاب پشت ابر، برای موجودات نافع و مفید است. برای آگاهی بیشتر به فایده وجودی امام، به زیارت جامعه مراجعه کنید»[۲۰۸]. «از فواید غیبت امام زمان (ع) میتوان به این موارد اشاره کرد:
|
۱٩. آقای یوسف مدن؛ |
---|
آقای یوسف مدن، در کتاب «روانشناسی انتظار» در اینباره گفته است:
|
٢٠. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسشها و پاسخها» در اینباره گفتهاند:
«هرگز غیبت حضرت، مانع از برکتهای آن حضرت نیست. حضرت رسول اکرم (ص) دراینباره فرمودهاند: بهره و انتفاع مردم از حضرت مهدی (ع) در زمان غیبت، مانند نفع و بهره بردن انسان از آفتاب است در زمانی که زیر ابر پنهان است[۲۲۵] در ذیل به بعضی از فواید به صورت فهرستوار اشاره میشود:
|
۲١. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛ |
---|
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در اینباره گفتهاند:
«"به نظر میآید، آثار وجودی امام و حجّت خدا را میتوان به سه گروه تقسیم کرد:
دفع بلا: پیامبر (ص) فرمود: "خداوند، ستارگان را امان برای اهل آسمان قرار داد و اهل بیتم را امان برای اهل زمین".[۲۲۹]. نظیر این تعبیر، از وجود مقدس امام زمان (ع) نیز صادر شده است: "من، آخرین اوصیا هستم. به واسطه من، خدا، بلا را از خاندان و شیعیانم دفع میکند"[۲۳۰]. به نظر میآید مراد از بلا، عذابهایی باشد که به سبب اعمال ناشایست انسانها باید نازل میشد؛ ولی به سبب آن که وجود مقدس حجت خدا در میان مردم است، عذاب دفع میشود. خداوند، به پیامبر (ص) میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ﴾[۲۳۱]. امیدبخشی: آدمی، به امید زنده است، امید به آیندهای سبز و روشن که در آن، اثری از پلیدی و تباهی نباشد. انسان، منتظر چنین ایام زیبایی است و بهترین عمل او نیز انتظار فرج و دمیدن صبح ظفر است. پیامبر (ص) فرمود: "برترین عمل امت من، انتظار فرج است"[۲۳۲]. وجود امامی که منتظر إذن الهی برای ظهور است، به مردم دلگرمی میدهد و گامهای آنان را در جاده انتظار استوار میکند. به راستی، آیا وجود رهبرِ در تبعید، انقلاب را ایجاد میکند و مردم را به جوشش و حرکت در میآورد یا وعده آمدن فردی در آینده که دورانِ حیاتی در این زمان برای او متصور نیست؟ خودسازی: از دیگر آثار وجودی امام، پیدایش و تقویّت روحیه خودسازی و تهذیب نفس است. بر اساس روایات[۲۳۳] امام و حجت خدا، ناظر و شاهد بر اعمال است. هر روز و هر هفته، اعمال انسانها خدمت آن بزرگوار عرضه میشود. کسی که دوستدار امام باشد، راضی نمیشود امام، ناظر بر اعمال ناپسند او باشد و با دیدن اعمال بد او، غمگین و ناراحت شود؛ لذا سعی میکند دقت بیشتری در اعمال خود داشته باشد و به گونهای رفتار کند که رضایت امامش را به دست آورد. در کنار این آثار، آثار دیگری هم هست؛ مانند هدایتگری و پاسخ گویی به نیازهای علمیو... . برخی از آن آثار را انسانها در زندگی خود به روشنی احساس کرده اند؛ مانند حفظ و نجات شیعیان. حضرت در نامهای به شیخ مفید نوشتند: "ما، بر اخبار و احوال شما آگاه هستیم و هیچ چیز از اوضاع شما، بر ما پوشیده نیست. ما، در رسیدگی و رعایت امور شما، اهمال نکردهایم و شما را از یاد نبردهایم[۲۳۴]. در کنار حفظ شیعه از کیدهای دشمنان، نباید عنایات حضرت به بیماران و درماندگان و در راه ماندگان و نیازمندان را از یاد برد. افراد متعددی از لطف او بهره بردهاند و بیماریشان علاج شده و گم گشتگان در راه، به منزل رسیدهاند و نیازمندان و محتاجان و فقرا، سامان یافتهاند. این آثار، به افعال امام برمیگردد و امام، ظاهر باشد یا غایب، امکان ترتیب اثر هست. بله؛ اثری که به وجودِ ظاهریِ امام برمیگردد، حکومت ظاهری است؛ یعنی بشریت امروز به سبب غیبت امام (ع)، که علت این غیت هم خود مردم هستند، از حکومت عدل الهی و رشد و تکامل بشری در حدّ اعلای آن محروم شدند و تا زمانی که ظهور امام (ع) رخ ندهد، این محرومیت ادامه دارد»[۲۳۵]. |
۲٢. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛ |
---|
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«از نظر شیعه و بر اساس تعالیم دینی، امام، واسطه فیض رسانی پروردگار به همه پدیدههای جهان آفرینش است. او در نظام هستی محور و مدار است و بیوجود او عالم و آدم، جن و ملک و حیوان و جمادی نمیماند. از امام صادق (ع) سؤال شد که آیا زمین بدون امام باقی میماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون امام بماند هر آینه اهل خود را فرو میبرد.[۲۳۶] اینکه او در رساندن پیامهای خدا به مردم و راهنمایی آنها به سوی کمال انسانی، واسطه است و هر فیض و لطفی در این بخش به سبب وجود او به همگان میرسد، امری روشن و بدیهی است؛ زیرا از ابتدا خداوند متعال از طریق پیامبران و سپس جانشینان آنها قافله بشری را هدایت کرده است؛ ولی از کلمات معصومان استفاده میشود که وجود امامان در گستره عالم واسطهای برای رسیدن هر نعمت و فیضی از ناحیه پروردگار به هر موجود کوچک و بزرگی است. به بیان آشکارتر، همه موجودات، آنچه از فیوضات و عطایای الهی دریافت میکنند، از کانال امام میگیرند. هم اصل وجودشان به واسطه امام است و هم نعمتها و بهرهها دیگری که در طول حیات خود دارا هستند. در فرازی از زیارت جامعه کبیره که یک دوره امامشناسی است، این گونه آمده است: "ای امامان بزرگ! خداوند به سبب شما عالم را آغاز کرد و به سبب شما نیز آن را پایان میدهد و به سبب وجود شما باران را فرو میفرستد و به برکت وجود شما آسمان را نگه داشته است از اینکه بر زمین فرود آید، جز به اراده او"[۲۳۷]. بنابراین آثار وجودی امام تنها به ظهور و آشکاری او خلاصه نمیشود؛ بلکه وجود او در عالم –حتّی در غیبت و نهانزیستی- سرچشمه حیات همه موجودات و مخلوقات الهی است. خدا خود این گونه خواسته است که او که موجود برتر و کاملتر است واسطه دریافت و رساندن فیوضات و دادههای الهی به سایر پدیدهها باشد و در این عرصه، فرقی بین غیبت و ظهور او نیست. آری؛ همگان از آثار وجود امام بهره میگیرند و غیبت امام مهدی (ع) در این مسأله، خللی ایجاد نمیکند. جالب اینکه وقتی از امام مهدی (ع) درباره نحوه بهرهمندی از آن حضرت در دوره غیبت، سؤال میشود، میفرماید: "بهرهمندی از من در روزگار غیبتم، مانند سود بردن از خورشید است، آن گاه که ابرها، آنها را از چشمها پوشاندهاند" [۲۳۸]. تشبیه امام به آفتاب و تشبیه غیبت او به قرار گرفتن خورشید در پسِ ابر، نکتههای فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: خورشید در منظومه شمسی مرکزیت دارد و کرات و سیارات به دور او حرکت میکنند؛ چنانکه وجود گرامی امام عصر (ع) مرکز نظام هستی است: "به سبب بودن او دنیا باقی است و به برکت وجود او، عالم روزی میخورند و به وجود او زمین و آسمان، استوار مانده است"[۲۳۹]. آفتاب، لحظهای از نورافشانی دریغ نمیکند و هر کس به اندازه ارتباطی که با خورشید دارد از نور آن بهره میگیرد؛ چنانکه وجود ولی عصر (ع) واسطه دریافتِ همه نعمتهای مادی و معنوی است که از ناحیه پروردگارِ جهان به بندگان میرسد؛ ولی هر کس به اندازه رابطه خود با آن منبع کمالات، بهرهمند میشود. اگر این آفتابِ پشت ابر هم نباشد، شدت سرما و تاریکی، زمین را غیر قابل سکونت خواهد کرد؛ چنانکه اگر عالم از وجود امام –گرچه در پشت پرده غیبت- محروم بماند، سختیها و نابسامانیها و هجوم انواع بلاها مفید خطاب به شیعیان خود میفرماید: "ما هرگز شما را به حال خود رها نکردهایم و هرگز شما را از یاد نبردهایم و اگر این گونه نبود، حتماً سختیها و بلاهای فراوانی به شما میرسید و دشمنان، شما را نابود میکردند"[۲۴۰] بنابراین آفتاب امام بر عالم وجود میتابد و به همه هستی فیض میرساند و در این میان برای بشریت و به ویژه جامعه مسلمین و امت شیعه و معتقد به او برکات و خیرات بیشتری دارد که به نمونههایی از آن میپردازیم:
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ ر.ک: امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص۱۵۵-۱۵۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص۳۷۷-۳۸۰.
- ↑ «نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْعَالَمِینَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِین وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ مَوَالِی الْمُؤْمِنِینَ وَ نَحْنُ أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِینَ بِنَا یُمْسِکُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا یُمْسِکُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِنَا یَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِی الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص۹۳.
- ↑ ر.ک: امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص۱۵۵-۱۵؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص۷۱-۷۴؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص۳۷۷-۳۸؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ ر.ک: خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص۶۶-۶۹.
- ↑ ابنشهرآشوب؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص۲۵۰.
- ↑ ر.ک: حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ «وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِکُم... إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ»؛ الاحتجاج، ج ۲، ص۴۹۷.
- ↑ ر.ک: خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص۶۶-۶۹؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷؛ آفتاب مهر، ص۱۲۰-۱۲۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک: حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ «إِی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَیَنْتَفِعُونَ بِهِ یَسْتَضِیئُونَ بِنُورِ وَلَایَتِهِ فِی غَیْبَتِهِ کَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص۹۳. .
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص۲۲۴ -۲۳۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص۳۷۷-۳۸۰؛ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۲۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص۱۱۰ - ۱۲۱.
- ↑ ر.ک: الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۱۸۰-۱۸۲.
- ↑ ر.ک: امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص۱۵۵-۱۵۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص۷۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص۱۱۰ - ۱۲۱؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص۷۱-۷۴؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص۲۲۴ -۲۳۸؛ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص۴۱-۴۳؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱-۹۵؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص۳۷۷-۳۸۰.
- ↑ ر.ک: حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ ـ ۱۸۲؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰؛ آفتاب مهر، ص۱۲۰-۱۲۳؛ یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک: یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ «اللَّهُمَ بَلَی لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ»؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷. .
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص۲۲۴ -۲۳۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱-۹۵؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک: حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ ـ ۱۸۲؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص۷۱-۷۴.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص۲۲۴ -۲۳۸؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۲۸۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک: رضوی، رسول، امام مهدی، ص۷۱-۷۴؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۲۸۳؛ آفتاب مهر، ص۱۲۰-۱۲۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص۲۲۴ -۲۳۸؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱-۹۵.
- ↑ «وَ اللَّهِ لَوْ سَجَدَ حَتَّی یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ إِلَّا بِوَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ»؛ الکافی، ج ۲، ص۴۵۷؛ الأمالی، صدوق، ص۶۶۸.
- ↑ ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ – ۱۱۶؛ آفتاب مهر، ص۱۲۰-۱۲۳.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۷۷.
- ↑ ر.ک: یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص۲۲۴ -۲۳۸؛ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ ـ ۱۸۲؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱-۹۵؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص۷۳؛ یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک: حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ ـ ۱۸۲.
- ↑ ر.ک محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص۴۱-۴۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ ر.ک تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ «یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً وَ نُوراً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ شَرّا» بحار الانوار، ج ۵۲، ص۳۵۱.
- ↑ ر.ک محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص۴۱-۴۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ ر.ک: رضوی، رسول، امام مهدی، ص۷۱-۷۴؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶؛ آفتاب مهر، ص۱۲۰-۱۲۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ «أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانُ أَهْلِ السَّمَاءِ»؛ بحار الانوار، ج ۲۷، ص۳۰۸، ب ۸.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۴۱، ح ۱۲.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱-۹۵؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹.
- ↑ «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید» سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ «عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ الْمِیثَمِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ»؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص۴۲۸.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱ ـ ۹۵؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ «انّا غیرُ مُهملین لمُراعاتکم و لا ناسین لِذِکرِکم و لولا ذلک لَنزَل بکُم اللاّواءُ و اصطَلَمَکم الاعداء فاتّقوا الله جلّ جلالُهُ»؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص۴۹۵. .
- ↑ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص۶۵۸. .
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱-۹۵؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص۴۸۵.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، فروغ امامت در عصر غیبت، ص۴۲ - ۵۸.
- ↑ ر.ک: بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک: رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۲۸۳.
- ↑ ر.ک: یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، فروغ امامت در عصر غیبت، ص۴۲ ـ ۵۸.
- ↑ ر.ک: رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۲۸۳.
- ↑ اصول کافی، ج ۱، ۴۲۵.
- ↑ بقره، ۳.
- ↑ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ۳۴۲، ح ۸۷۷.
- ↑ قدر، ۴ و ۵.
- ↑ فرازی از زیارت جمعه.
- ↑ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۲۹۴، ح ۱۳۱۸.
- ↑ احتجاج، ج ۲، ۴۹۷؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۴۶۰، ح ۱۴۲۰.
- ↑ خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
- ↑ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۴۶۲، ۴۶۳.
- ↑ آری سوگند به خدایی که مرا به نبوّت برگزیده، مردم از نور رهبری او در دوران غیبتش بهره میگیرند همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها!؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳.
- ↑ این روایات در تفسیر برهان، در ذیل آیه سوره توبه، آیه ۱۰۵ آمده است.
- ↑ آری هیچ گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجّت و دلیل خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد، و به فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷.
- ↑ و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.
- ↑ اگر تو نبودی آسمانها را نمیآفریدیم.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸.
- ↑ "عن جعفر الصادق عن ابیه عن جده علی بن الحسین (ع) قال: نحن ائمة المسلمین و حجج الله علی العالمین و سادات المؤمنین و قادة الغر المحجلین و موالی المسلمین و نحن امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء و بنا یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الارض و لو لا ما علی الارض منا لساخت باهلها. ثم قال: و لم تخل منذ خلق الله آدم من حجة الله فیها، اما ظاهر مشهور او غائب مستور، و لا تخلو الارض الی ان تقوم الساعة من حجة و لو لا ذلک لم یعبد الله. قال سلیمان: فقلت لجعفر الصادق (ع) کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب". ینابیع المودة، ج ۲، ص ۲۱۷.
- ↑ بحث نبوت عامه و امامت: از صفحه ۷۰ تا صفحه ۸۳ همین کتاب.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ۱۵۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ تا ۱۵۰.
- ↑ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۵۵-۱۵۸.
- ↑ حسن بن يوسف مطهر حلی(علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۶۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، مهدی (ع) انقلابی بزرگ، ص ۲۴۹ - ۲۶۹ .
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ - ۹۴.
- ↑ محمدباقر صدر، امام مهدی (ع) حماسه ای از نور، ص ۴۷ - ۵۲.
- ↑ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ - ۱۸۲.
- ↑ آن حضرت (ع) زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد، همانگونه که پر از ظلم و جور و بدی شده باشد؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۱.
- ↑ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۱-۴۳.
- ↑ ینابیع المودّة، ج ۲، ص ۲۱۷.
- ↑ قندوزى حنفى، ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۷۰.
- ↑ صدوق، کمال الدین، ص ۴۸۵.
- ↑ احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۴۹۷.
- ↑ صبحى صالح، نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰، ص ۲۰۸.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰؛ آیا زمین بدون امام باقی میماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون امام شود فرو برد (اهل خود را در خود کشد و هلاک کند.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.
- ↑ همان.
- ↑ همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمان هستند و اهل بیتم امان برای امتم».
- ↑ ... کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص ۴۸۵، ح ۴؛ «و به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که نجوم امان برای اهل آسمان هستند.
- ↑ همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای امتم. پس هنگامی که ستارگان بروند، اهل آسمان میروند و هنگامی اهل بیت من بروند اهل زمین میروند».
- ↑ همان؛ به درستی که ستارگان در آسمان امان برای اهل آسما قرار داده شدهاند. پس زمانی که ستارگان آسمان بروند میآید اهل آسمان را آنچه وعده داده شدهاند و نیز پیامبر فرمود اهل بیتم امان برای امتم قرار داده شدهاند. پس هنگامی که اهل بیتم بروند میآید امتم را آنچه وعده داده شدهاند.
- ↑ وی از ملازمان خانهامام حسن عسکری (ع) بود.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۹، ح ۱۴؛ برای چه چیزی احتیاج به پیامبر و امام است؟ فرمود: برای آنکه عالم بر صلاح خد باقی بماند، زیرا خداوند دفع میکند عذاب را از اهل زمین هنگامی که پیامبر یا امامی در آن باشد. خدا میفرماید: "خدا ایشان را عذاب نمیکند و حال آنکه تو در میان آنان هستی" و پیامبر فرمود: "ستارهها امان اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای اهل زمین، پس زمانی که ستارگان بروند میآید اهل زمین را از آنچه کراهت داشتند. و زمانی که اهل بیت من بروند میآید اهل زمین را از آنچه کراهت دارد" اراده کرده و به اهل بیتش همان ائمهای که قرین کرده خدا اطاعت آنها را به اطاعت خود پس فرمود: "ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و صاحبان امر از خودتان را..." بهواسطه آنها اهل عصیان را مهلت میدهد و عقوبت و عذاب بر آنان قرار نمیدهد.
- ↑ انبیاء / ۱۰۵؛ همانا بندگان صالح من زمین را به ارث خواهد برد.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۴۴، ح ۳.
- ↑ توبه / ۱۰۵.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۲۱۹، ح ۲.
- ↑ همان، ج ۴؛ مگر دعا نمیکنم؟ به خدا کردار شما هر روز و شب به من عرضه میشود.
- ↑ همان، ح ۳.
- ↑ همان، ص ۱۹۰.
- ↑ نساء / ۴۱؛ پس چگونه است زمانی که بیاوریم از هر امتی گواهی (برای آن امت) و تو را به گواهی براینان احضار کنیم.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۹۰، ح ۱؛ درباره امت محمد (ص) به خصوص نازل شده، در هر قرنی از ایشان امامی باشد از ما که گواه است بر ایشان و محمد (ص) گواه برما است.
- ↑ بقره / ۱۴۳.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۴.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹.
- ↑ ر. ک: به پرسشی که در این زمینه پاسخ داده شد.
- ↑ محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.
- ↑ محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.
- ↑ ر. ک: علی اصغر رضوانی، موعودشناسی، ص ۴۰۳، به نقل از: پیشین، ج ۱۴، ص ۳۰۴.
- ↑ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۰۳.
- ↑ " بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَ "؛ شیخ صدوق، تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۹۹، باب زیارة جامعة لسائر المشاهد (ع).
- ↑ " فِي كُلِ خَلَفٍ مِنْ أُمَّتِي عَدْلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَنْفِي عَنْ هَذَا الدِّينِ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجُهَّالِ "؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۲۱، ح ۷.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۶ - ۸۰.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
- ↑ «و خداوند بر آن نیست تا تو در میان آنان هستی آنان را عذاب کند و تا آمرزش میخواهند خداوند بر آن نیست که عذاب کننده آنها باشد» سوره انفال، آیه ۳۳.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۰.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۵.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۶۲-۷۰.
- ↑ «آری! سوگند به خدایی که مرا به نبوت برانگیخت! آنان در غیبت او، از نورش روشنایی میگیرند و از ولایت او، بهرهمند میشوند؛ همانند بهرهمندی مردم از خورشید؛ اگرچه ابرها چهره آن را بپوشانند. ای جابر! این از اسرار پوشیده خداوند و از علوم ذخیره شده او است. آن را مخفی کن، مگر از اهلش». شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۵۳، ح ۳.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۰۷، ح ۲۲.
- ↑ «... و اما چگونگی بهرهمندی از من در عصر غیبتم، درست همانند بهرهمندی، از خورشید است؛ هنگامی که ابرها آن را از چشمها بپوشاند..». شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵.
- ↑ من در روی زمین، جانشینی[= نمایندهای] قرار خواهم داد؛ بقره، آیه:۳۰.
- ↑ و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است؛ بقره، آیه:۲۲۹.
- ↑ پیمان من، به ستم کاران نمیرسد؛ بقره، آیه:۱۲۴.
- ↑ ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً ﴾؛ آن کسی که زمین را بستر شما و آسمان[= جو زمین] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ سوره بقره، آیه۲۲. ﴿هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا ﴾...؛ او (خدای) است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سوره بقره، آیه۲۲. ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا... ﴾؛ او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش قرار داد(تا به تلاش زندگی پردازید)؛ سوره یونس، آیه۶۷.
- ↑ ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند. سوره کهف، آیه۷.
- ↑ و بشارت ده به استقامت کنندگان* آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم؛ سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۶.
- ↑ و از آنان امامانی پیشوایانی قرار دادیم که [مردم را] به امر ما هدایت میکردند، زیرا شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند؛ سوره سجده،آیه۲۴.
- ↑ و این چنین، ملکوت آسمان و زمین [و حکومت مطلقه خداوند] را به ابراهیم نشان دادیم، تا [به آن استدلال کند و] اهل یقین گردد؛ سوره انعام،آیه ۷۵.
- ↑ [به خاطر آوردید] هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ سوره بقره؛ آیه:۱۲۴.
- ↑ اگر حتی لحظه ای، وجود امام از زمین برداشته شود، زمین اهل خود را فرو برد و همچون دریای خروشان، ساکنان خود را در هم می پیچد؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۹.
- ↑ " اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ..."؛ آری، به خدا سوگند! زمین هیچ گاه از حجت الهی که برای خدا با برهان روشن قیام کند خالی نیست؛ یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت های خدا باطل نشود و نشانههایش از میان نرود...؛ محمد عبده، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۷، حکمت۱۴۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۳، ص۴۶. .
- ↑ به یمن و مبارکی وجود امام زمان (ع) موجودات روزی داده می شوند و به واسطه وجود او آسمان و زمین پایدارند؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹،ص۳۱۰.
- ↑ به یقین هدایت کردن بر عهده ماست و آخرت و دنیا از آن ماست؛ سوره لیل، آیات:۱۲-۱۳.
- ↑ و آن ها که امور را تدبیر میکنند؛ نازعات،آیه۵.
- ↑ و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [آفریده و] منظم ساخته، سپس فجور و تقوا [شرّ و خیرش] را به او الهام کرده است؛ سوره شمس، آیات ۷ ـ ۸.
- ↑ و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما [مردم را] هدایت میکردند(منظور از این گونه هدایت، هدایت باطنی و معنوی است. ر.ک: المیزان، ذیل آیه ۷۳ سوره انبیاء. و انجام [دادن] کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و تنها ما را عبادت میکردند؛ انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید : «موجود باش!» آن نیز بیدرنگ موجود میشود؛ سوره یس، آیه ۸۲. .
- ↑ محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۳۰۴.
- ↑ بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ بقره، آیه ۲۵۳.
- ↑ کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص ۱۹۴.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۲. .
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱. .
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۷۵.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۲۱.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۱۹. .
- ↑ نواب خاص امام عصر (ع) عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. عثمان بن سعید افتخار وکالت و نیابت از جانب امام هادی و امام حسن عسکری را نیز داشته و بسیار مورد احترام آنان بوده است. محمد بن عثمان نیز به وکالت و نیابت امام حسن عسکری مفتخر بود. وی در سال ۳۰۴ قمری وفات یافت. حسین بن روح مدت ۲۳ سال نیابت خاص امام عصر (ع) را بر عهده داشت و در سال ۳۲۶ قمری درگذشت. مدت نیابت خاص علی بن محمد سمری، سه سال بود. وی در سال ۳۲۹ قمری وفات یافت (ر.ک: بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۳۴ ـ ۳۵۹).
- ↑ بحارالانوار، ج۵۳ ، ص۳۲۵. .
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵. .
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۷.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۹۹.
- ↑ ملاقاتهایی که در عصرغیبت کبرا با امام عصر (ع) صورت گرفته است، در بسیاری از کتابها مطرح شده است؛ از جمله کتابهای: شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۷؛ بحارالانوار، ج۵۳ و میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، باب هفتم: .
- ↑ ر.ک: میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، ص۷۱۷ ـ ۷۲۸.
- ↑ پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا[دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند. سوره غافر، آیه:۶۰.
- ↑ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از[مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و وسیلهای برای تقرب به او بجویید. سوره مائده، آیه:۳۵.
- ↑ و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند[و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاشتند] به نزد تو میآمدند و از خداوند طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.
- ↑ گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کاریم. به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم، که او آمرزنده و مهربان است. سوره یوسف، آیه۹۷-۹۸.
- ↑ درباره حوادثی که رخ می دهد، به راویان حدیث ما رجوع کنید[تا حکم آن را برای شما روشن سازند و درباره آن تصمیم مناسب بگیرند]، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنانم؛ شیخ صدوق ، کمال ادین و تمام النعمه، ص ۴۸۳، باب ۴۵ و حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ابواب صفات القاضی، باب ۱۱. در بعضی از نقلها و نسخههای روایت، کلمه «علیهم» در آخر روایت وجود ندارد. .
- ↑ جهت آگاهی از دیگر دلیلهای ولایت فقیه ر.ک:محمد سروش، دین و دولت در اندیشه اسلامی، فصل پنجم و ششم، ص ۴۰۰ تا ۶۷۰. .
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، فروغ امامت در عصر غیبت، ص ۴۲ - ۵۸.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ص ۱۸۱.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۴۷، حکمت ۱۴۳.
- ↑ شیخ صدوق، امالی، ص ۱۱۲، مجلس ۳۵.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۰۱ و ۲۱۰.
- ↑ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴.
- ↑ " نَحْنُ السَّبَبُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ."؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۱.
- ↑ "وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا"؛ الکافی، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ "بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً "؛ مفاتیح الجنان، ص۴۲۳ (دعای عدیله).
- ↑ " مَنْ دَعَا اللَّهَ بِنَا أَفْلَحَ، وَ مَنْ دَعَاهُ بِغَيْرِنَا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ"؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۳.
- ↑ "بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى"؛ الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۲۳۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۷۱.
- ↑ "وَ اللَّهِ لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ إِلَّا بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ"؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۵۷؛ الأمالی، صدوق، ص ۶۶۸.
- ↑ " فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم... إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاء"؛ الإحتجاج، ج۲، ص۴۹۷.
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ - ۱۱۶.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج ۳، ص ۳۴۱.
- ↑ ابنشهرآشوب؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ شیخ طوسی؛ الامالی، ص ۳۷۹.
- ↑ محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.
- ↑ شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.
- ↑ شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.
- ↑ «[ولی] تا تو در میان آنان هستی، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند» سوره انفال، آیه ۳۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۹۴- ۹۵.
- ↑ البرقی، المحاسن، ص ۳۱، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۲، الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۳، الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۸۳، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۶۴.
- ↑ الغیبة، الطوسی، ص ۲۵۹.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ نیابیع الموده، ج ۲، ص ۲۱۷.
- ↑ آری، هیچگاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجت و دلیل خالی نمیماند، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد و فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار. .
- ↑ دادگستر جهان، ص ۱۵۷.
- ↑ "إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ".
- ↑ مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۵۱.
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۷-۳۸۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ و ۹۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.
- ↑ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۲۳.
- ↑ «إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ».
- ↑ «نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ تُنْشَرُ الرَّحْمَةُ وَ تَخْرُجُ بَرَكَاتُ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ».
- ↑ «كَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ؟ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ»ینابیع المودة، ج۲، ص۲۱۷ - بحار، ج۵۲، ص۹۲.
- ↑ «وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ»کمال الدین صدوق، ج۲، ص۱۶۲ - کشف الغمه، ج۳، ص۳۲۲ - بحار، ج۳، ص۱۸۱.
- ↑ الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۱۸۰-۱۸۲.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۲۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۲۶۱.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱؛ الزام الناصب، ص ۱۲۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ (ع)»؛ غیبة النعمانی، ص۱۳۳.
- ↑ «أَشْهَدُ أَنَّ بِوَلَايَتِكَ تُقْبَلُ الْأَعْمَالُ، وَ تُزَكَّى الْأَفْعَالُ، وَ تُضَاعَفُ الْحَسَنَاتُ، فَمَنْ جَاءَ بِوَلَايَتِكَ، وَ اعْتَرَفَ بِإِمَامَتِكَ قُبِلَتْ أَعْمَالُهُ، وَ صُدِّقَتْ أَقْوَالُهُ»؛ کلمة المهدی (ع)، ص۴۷۷.
- ↑ «الْأَعْمَالُ مَوْقُوفَةٌ عَلَى وَلَايَتِكَ وَ الْأَقْوَالُ مُعْتَبَرَةٌ بِإِمَامَتِكَ مَنْ جَاءَ بِوَلَايَتِكَ وَ اعْتَرَفَ بِإِمَامَتِكَ قُبِلَتْ أَعْمَالُهُ وَ صُدِّقَتْ أَقْوَالُهُ وَ تُضَاعَفُ لَهُ الْحَسَنَاتُ وَ تُمْحَى عَنْهُ السَّيِّئَاتُ»؛ کلمة المهدی (ع)، ص۴۶۶.
- ↑ کلمة المهدی (ع)، ص۴۷۷.
- ↑ کلمة المهدی (ع)، ص۴۶۹.
- ↑ کلمة المهدی (ع)، ص۴۶۲.
- ↑ کلمة المهدی (ع)، ص۴۷۲.
- ↑ کلمة المهدی (ع)، ص۴۶۹.
- ↑ کلمة المهدی (ع)، ص۳۵۹.
- ↑ «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ»؛ از دعای افتتاح منسوب به امام مهدی الحجه (ع).
- ↑ «اسْتَخْلِفْهُ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِ»؛ از دعای افتتاح منسوب به امام مهدی الحجه (ع).
- ↑ «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً».
- ↑ یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۲۰۱.
- ↑ برای آگاهی بیشتر نک: زیارت جامعه کبیره.
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳.
- ↑ " جَعَلَ اللَّهُ النُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ السَّمَاءِ- وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ الْأَرْض "؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۳۰۸.
- ↑ " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِيَ الْقُوَّامِ بِدِينِ اللَّهِ "؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰.
- ↑ و خداوند، آنان را عذاب نمیکند؛ در حالی که تو میانشان هستی؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.
- ↑ " أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَج "؛ کافی، ج۱، باب عرضه اعمال و شاهدان اعمال.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲و۱۲۸.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۴و ۱۷۵.
- ↑ آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۲۰-۱۲۳.
- ↑ کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب ان الارض لا تخلوا من حجة، ح ۱۰، ص ۱۷۹.
- ↑ " بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ ﴿يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِه﴾"؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. توصیح اینکه این زیارت از امام هادی (ع) نقل شده است و از نظر سند و عبارات، عالی است و پیوسته مورد عنایت خاص عالمان شیعه بوده است.
- ↑ " وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ "؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۴۴، ص ۵۴۲.
- ↑ " بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ "؛ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
- ↑ " إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ "؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.
- ↑ او از علمای بزرگ شیعه عصر صفوی است که آثار فراوانی از خود به جا گذاشته که معروفترین آنها کتاب بحار الانوار است. این کتاب، مجموعهای گرانسنگ از کلمات اهل بیت (ع) است که در ۱۱۰ جلد تنظیم شده. وی در سال ۱۱۱۱ ق وفات یافت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد.
- ↑ پولی که غیر مسلمانانی که در پناه حکومت اسلامی زندگی میکنند، در برابر تأمین امنیّت و برخورداری از امکانات به دولت اسلامی میپردازند.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۸.
- ↑ ای پیامبر! به مردم بگو: عمل کنید؛ ولی بدانید که خداوند و پیامبر و مؤمنان، کارهای شما را میبینند؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.
- ↑ کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب عرض الاعمال، ح ۲، ص ۲۱۹.
- ↑ " فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ "؛ احتجاج، ج ۲ف ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.
- ↑ ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۵ – ۲۸۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۷.
- ↑ او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی، نمونه و مثال زدنی است. بنابر نقل مجلسی، او بارها محضر امام عصر (ع) مشرف شده است. از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانده است؛ مانند حدائق الشیعه. مزار او در حرم امیرالمؤمنین (ع) است.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۳، ح ۱۱۲، ص ۴۶۳.
- ↑ " وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْض"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۹.
- ↑ ای رسول ما تا زمانی که تو در میان ایشان مسلمان هستی، خداوند هرگز آنها ار عذاب عمومی گرفتار نخواهد کرد؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.
- ↑ " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ح ۱۲، ص ۱۷۱.
- ↑ " إِنِّي لَأَدْعُو اللَّهَ لِمُذْنِبِي شِيعَتِنَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ مَرَّةٍ "؛ کافی، ج ۱، باب مولد ابی عبدالله، جعفر بن محمد (ع)، ح ۱، ص ۴۷۲.
- ↑ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
- ↑ " يَا نُورَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ يَا بَاعِثَ مَنْ فِي الْقُبُورِ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِي وَ لِشِيعَتِي مِنَ الضِّيقِ فَرَجاً وَ مِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً وَ أَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ وَ أَطْلِقْ لَنَا مِنْ عِنْدِكَ مَا يُفَرِّجُ وَ افْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا كَرِيم"؛ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.