فواید امام غایب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'غیبت امام مهدی' به 'غیبت امام مهدی') |
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
###اثرات مستقیمی که برای [[شیعیان]] خاص وجود دارد: یعنی اثراتی که برای بعضی از [[شیعیان]] بر اساس [[علل]] و عواملی مثل [[توسل به حضرت]] و یا بر اساس [[عنایت]] ویژۀ [[حضرت]] بر [[شیعیان]] خاص بار میشود، مانند [[دستگیری از درماندگان]]، [[دادرسی]] بینوایان و...<ref>ر.ک. [[محمد جواد خراسانی|خراسانی، محمد جواد]]، [[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۶۶-۶۹؛[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۸۹-۹۷؛[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.</ref>. البته در برخی موارد این اثرات خاص متوجه بعضی از غیر [[شیعیان]] هم میشود<ref>ر.ک.[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۸۹-۹۷.</ref>. | ###اثرات مستقیمی که برای [[شیعیان]] خاص وجود دارد: یعنی اثراتی که برای بعضی از [[شیعیان]] بر اساس [[علل]] و عواملی مثل [[توسل به حضرت]] و یا بر اساس [[عنایت]] ویژۀ [[حضرت]] بر [[شیعیان]] خاص بار میشود، مانند [[دستگیری از درماندگان]]، [[دادرسی]] بینوایان و...<ref>ر.ک. [[محمد جواد خراسانی|خراسانی، محمد جواد]]، [[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۶۶-۶۹؛[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۸۹-۹۷؛[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.</ref>. البته در برخی موارد این اثرات خاص متوجه بعضی از غیر [[شیعیان]] هم میشود<ref>ر.ک.[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۸۹-۹۷.</ref>. | ||
*به این ترتیب مشخص شد [[غیبت امام]] صدمه ای به [[هدف امام]] که همان رابطۀ میان عالم مادی با عالم ربوبی است وارد نمیکند، چنانکه [[روایات]] متعدّد و گوناگونی در همین زمینه وجود دارد، مانند روایتی از [[رسول اکرم]]{{صل}} که [[بیان]] میکنند در [[زمان غیبت]]، [[مردم]] چگونه از [[امام غائب]] بهره میگیرند: «آری [[سوگند]] به خدایی که مرا به [[نبوّت]] [[برگزیده]]، [[مردم]] از [[نور]] [[رهبری]] او در دوران غیبتش بهره میگیرند همانگونه که از [[نور]] [[خورشید]] به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهرمند میشوند»<ref>{{متن حدیث|إِی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَیَنْتَفِعُونَ بِهِ یَسْتَضِیئُونَ بِنُورِ وَلَایَتِهِ فِی غَیْبَتِهِ کَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳. </ref>.<ref>ر.ک. [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ [[سید جعفر موسوینسب]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۲۰۵-۲۰۸؛ [[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۷۷-۳۸۰؛ [[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۲۳؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۳۰؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.</ref> | *به این ترتیب مشخص شد [[غیبت امام]] صدمه ای به [[هدف امام]] که همان رابطۀ میان عالم مادی با عالم ربوبی است وارد نمیکند، چنانکه [[روایات]] متعدّد و گوناگونی در همین زمینه وجود دارد، مانند روایتی از [[رسول اکرم]]{{صل}} که [[بیان]] میکنند در [[زمان غیبت]]، [[مردم]] چگونه از [[امام غائب]] بهره میگیرند: «آری [[سوگند]] به خدایی که مرا به [[نبوّت]] [[برگزیده]]، [[مردم]] از [[نور]] [[رهبری]] او در دوران غیبتش بهره میگیرند همانگونه که از [[نور]] [[خورشید]] به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهرمند میشوند»<ref>{{متن حدیث|إِی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَیَنْتَفِعُونَ بِهِ یَسْتَضِیئُونَ بِنُورِ وَلَایَتِهِ فِی غَیْبَتِهِ کَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳. </ref>.<ref>ر.ک. [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ [[سید جعفر موسوینسب]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۲۰۵-۲۰۸؛ [[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۷۷-۳۸۰؛ [[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۲۳؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۳۰؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.</ref> | ||
*فواید گفته شده از [[وجود امام]] میتواند پاسخی به این [[شبهه]] باشد که میگویدشیعه [[وجود امام]] را برای [[بیان احکام]] [[دین]] و حقایق [[آیین]] و [[راهنمایی]] [[مردم]] لازم میدانند در حالی که [[غیبت امام]] موجب نقض چنین غرضی است. اما در یک پاسخ کلی میتوان گفت [[وظیفه امام]] تنها بیان [[معارف]] و [[راهنمایی]] ظاهری [[مردم]] نیست، زیرا [[امام]] همچنانکه وظیفۀ [[راهنمایی]] صوری [[مردم]] را به عهده دارد [[ولایت]] و [[رهبری]] [[باطنی]] [[اعمال]] را نیز عهده دار است. درواقع [[امام]] [[حیات]] [[معنوی]] [[مردم]] را تنظیم میکند و حقایق [[اعمال]] را به سوی [[خدا]] سوق میدهد. هرچند وجود جسمانیاش از دید [[مردمان]] | *فواید گفته شده از [[وجود امام]] میتواند پاسخی به این [[شبهه]] باشد که میگویدشیعه [[وجود امام]] را برای [[بیان احکام]] [[دین]] و حقایق [[آیین]] و [[راهنمایی]] [[مردم]] لازم میدانند در حالی که [[غیبت امام]] موجب نقض چنین غرضی است. اما در یک پاسخ کلی میتوان گفت [[وظیفه امام]] تنها بیان [[معارف]] و [[راهنمایی]] ظاهری [[مردم]] نیست، زیرا [[امام]] همچنانکه وظیفۀ [[راهنمایی]] صوری [[مردم]] را به عهده دارد [[ولایت]] و [[رهبری]] [[باطنی]] [[اعمال]] را نیز عهده دار است. درواقع [[امام]] [[حیات]] [[معنوی]] [[مردم]] را تنظیم میکند و حقایق [[اعمال]] را به سوی [[خدا]] سوق میدهد. هرچند وجود جسمانیاش از دید [[مردمان]] پنهان است<ref>ر.ک: الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۱۸۰-۱۸۲ </ref>. | ||
===مصادیق [[فواید امام غایب]]=== | ===مصادیق [[فواید امام غایب]]=== | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
*[[امید بخشی]]<ref>ر.ک. [[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۵۵-۱۵۸؛ [[سید جعفر موسوینسب]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۲۰۵؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، [[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۷۳؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ص ۱۱۰ - ۱۲۱؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۲۲-۲۲۹؛ [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۷۱-۷۴؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶.</ref>: [[رئیس]] یک جمعیّت یا یک [[کشور]] مادامی که زنده است، هر چند در سفر یا فرضاً در بستر [[بیماری]] باشد، مایۀ حیات و حرکت و [[امید]] و [[نظم]] و [[آرامش]] آن جمعیت است و برعکس از بین رفتن این [[فرمانده]] گرد و غبار [[یأس]] و [[نومیدی]] را بر آن جمیعت نازل میکند. طبق عقیدهای که [[مذهب شیعه]] به [[وجود امام]] غایبِ زنده دارد و همواره [[انتظار]] او را میکشد این [[انتظار]] سبب میشود همیشه بارقۀ [[امید]] در [[دل]] [[شیعیان]] زنده باشد چراکه هر روز احتمال [[ظهور امام]] غایبِ خود را میدهند؛ امّا اگر این [[رهبر]] وجود خارجی نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش در [[انتظار]] تولّد و پرورش او در [[آینده]] باشند قطعاً چنین امیدی هم برای آنان حاصل نمیشد<ref>ر.ک. [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۴۱-۴۳؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۹۱-۹۵؛ [[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۷۷-۳۸۰.</ref>. | *[[امید بخشی]]<ref>ر.ک. [[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۵۵-۱۵۸؛ [[سید جعفر موسوینسب]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۲۰۵؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، [[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۷۳؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ص ۱۱۰ - ۱۲۱؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۲۲-۲۲۹؛ [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۷۱-۷۴؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶.</ref>: [[رئیس]] یک جمعیّت یا یک [[کشور]] مادامی که زنده است، هر چند در سفر یا فرضاً در بستر [[بیماری]] باشد، مایۀ حیات و حرکت و [[امید]] و [[نظم]] و [[آرامش]] آن جمعیت است و برعکس از بین رفتن این [[فرمانده]] گرد و غبار [[یأس]] و [[نومیدی]] را بر آن جمیعت نازل میکند. طبق عقیدهای که [[مذهب شیعه]] به [[وجود امام]] غایبِ زنده دارد و همواره [[انتظار]] او را میکشد این [[انتظار]] سبب میشود همیشه بارقۀ [[امید]] در [[دل]] [[شیعیان]] زنده باشد چراکه هر روز احتمال [[ظهور امام]] غایبِ خود را میدهند؛ امّا اگر این [[رهبر]] وجود خارجی نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش در [[انتظار]] تولّد و پرورش او در [[آینده]] باشند قطعاً چنین امیدی هم برای آنان حاصل نمیشد<ref>ر.ک. [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۴۱-۴۳؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۹۱-۹۵؛ [[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۷۷-۳۸۰.</ref>. | ||
====[[حفظ دین]] [[خدا]]==== | ====[[حفظ دین]] [[خدا]]==== | ||
*[[حفظ دین]] [[خدا]] و روشن شدن مسائل [[دینی]] و [[سیاسی]]، در حوزه [[امامت]]<ref>ر.ک. [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص۱۸۰ ـ ۱۸۲؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۳۰؛[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ [[یوسف مدن]]، [[روانشناسی انتظار ۱ (کتاب)|روانشناسی انتظار]]، ص ۱۸۹-۱۹۳.</ref>: با [[گذشت]] زمان و پیدایش سلیقهها و [[افکار]] شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به سوی برنامههای فریبکارانۀ مکتبهای [[انحرافی]] و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت [[دینی]] بعضی از مسائل [[اسلامی]] مخدوش شده، به گونه ای که این [[آب]] زلال که از [[آسمان]] [[وحی]] نازل شده بود با عبور از محفظههای گل آلود تدریجاً تیره و تار شده است و این امر در حالی است که منبع [[وحی الهی]] با مسئلۀ [[خاتمیت]] [[پیامبر]]{{صل}} برای همیشه مختومه است. با این وجود، این سوال پیش میآید، چه کسی میتواند این آئین اصیل را از این همه [[انحرافات]] حفظ کند و جلو تحریفات و تغییرات و [[خرافات]] را بگیرد و این آئین را برای نسلهای [[آینده]] محفوظ بدارد؟ آیا جز این است که باید این رشته به وسیلۀ یک پیشوای [[معصوم]] [[هدایت]] شود، چنانکه علمای [[شیعه]] و تعداد زیادی از علمای [[اهلسنت]] براین باورند [[وجود امام]] هرچند [[غایب]] موجب روشن شدن دیدگاه [[دینی]] و [[سیاسی]] مسئله [[امامت]] نزد [[مسلمانان]] در دوره [[غیبت]] میشود<ref>ر.ک: [[یوسف مدن]]، [[روانشناسی انتظار ۱ (کتاب)|روانشناسی انتظار]]، ص ۱۸۹-۱۹۳.</ref> و چه زیبا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دربارۀ نقش آفرینی [[امام]] [[معصوم]] در تمام برههها اینچنین فرمودند: «آری هیچ گاه روی [[زمین]]، از [[قیام]] کننده با [[حجّت]] و [[دلیل]] خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و [[آشکار]] باشد، یا مخفی و | *[[حفظ دین]] [[خدا]] و روشن شدن مسائل [[دینی]] و [[سیاسی]]، در حوزه [[امامت]]<ref>ر.ک. [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص۱۸۰ ـ ۱۸۲؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۳۰؛[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ [[یوسف مدن]]، [[روانشناسی انتظار ۱ (کتاب)|روانشناسی انتظار]]، ص ۱۸۹-۱۹۳.</ref>: با [[گذشت]] زمان و پیدایش سلیقهها و [[افکار]] شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به سوی برنامههای فریبکارانۀ مکتبهای [[انحرافی]] و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت [[دینی]] بعضی از مسائل [[اسلامی]] مخدوش شده، به گونه ای که این [[آب]] زلال که از [[آسمان]] [[وحی]] نازل شده بود با عبور از محفظههای گل آلود تدریجاً تیره و تار شده است و این امر در حالی است که منبع [[وحی الهی]] با مسئلۀ [[خاتمیت]] [[پیامبر]]{{صل}} برای همیشه مختومه است. با این وجود، این سوال پیش میآید، چه کسی میتواند این آئین اصیل را از این همه [[انحرافات]] حفظ کند و جلو تحریفات و تغییرات و [[خرافات]] را بگیرد و این آئین را برای نسلهای [[آینده]] محفوظ بدارد؟ آیا جز این است که باید این رشته به وسیلۀ یک پیشوای [[معصوم]] [[هدایت]] شود، چنانکه علمای [[شیعه]] و تعداد زیادی از علمای [[اهلسنت]] براین باورند [[وجود امام]] هرچند [[غایب]] موجب روشن شدن دیدگاه [[دینی]] و [[سیاسی]] مسئله [[امامت]] نزد [[مسلمانان]] در دوره [[غیبت]] میشود<ref>ر.ک: [[یوسف مدن]]، [[روانشناسی انتظار ۱ (کتاب)|روانشناسی انتظار]]، ص ۱۸۹-۱۹۳.</ref> و چه زیبا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دربارۀ نقش آفرینی [[امام]] [[معصوم]] در تمام برههها اینچنین فرمودند: «آری هیچ گاه روی [[زمین]]، از [[قیام]] کننده با [[حجّت]] و [[دلیل]] خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و [[آشکار]] باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن [[الهی]] ضایع نگردد، و به [[فراموشی]] نگراید»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَ بَلَی لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ}}؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷. </ref>.<ref>ر.ک. [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ [[سید جعفر موسوینسب]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۲۰۵-۲۰۸؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۹۱-۹۵؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.</ref> | ||
====[[ولایت تکوینی]]==== | ====[[ولایت تکوینی]]==== | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
::::::[[آیت الله]] [[شهید]] '''[[سید محمد صدر]]''' در کتاب ''«[[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[آیت الله]] [[شهید]] '''[[سید محمد صدر]]''' در کتاب ''«[[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::: «به این پرسش در دو مرحله میتوان پاسخ داد: | :::::: «به این پرسش در دو مرحله میتوان پاسخ داد: | ||
:::::#ما در این دوره نیز عملا طبق [[عقیده]] [[امامیه]] با [[امام]] مستور و | :::::#ما در این دوره نیز عملا طبق [[عقیده]] [[امامیه]] با [[امام]] مستور و پنهان میباشیم، و لذا فضائلی که در این [[روایت]] آمده است شامل حال ما هم میشود؛ زیرا آنچه که مهم است [[همراهی]] و معیت با [[امام]] از حیث [[ایمان]] و [[عقیده]] است، نه معیت جسمی و ظاهری. و علاوه بر این میتوان معاصر بودن با آن [[حضرت]] را نیز برای تحقق مفهوم «با [[امام]] بودن» بر مطلب گذشته افزود. و هر کس که [[معتقد]] به [[غیبت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} باشد، این دو جهت را دارا است؛ زیرا [[معتقد]] است که در زمان آن [[حضرت]] به سر میبرد و در [[عقیده]] و [[ایمان]] با آن [[حضرت]] همراه است. و اما اینکه شخص هیئت و [[شمایل]] [[امام]] خود را بشناسد و تشخیص دهد، هیچگونه دخالتی در [[صدق]] مفهوم [[همراهی]] با [[حضرت]] و با وی بودن، ندارد. و به تعبیر دقیقتر، آنچه که [[روایت]] بر آن تأکید دارد، آن است که امر [[امامت]] و [[حکومت]] [[امام]]{{ع}} از [[ترس]] [[ستمگران]] پوشیده و پنهان باشد، و فردی که [[معتقد]] به او است، در [[عقیده]] و [[رفتار]] خود، از او [[تبعیت]] کند. و این حالت در دوران [[غیبت]] برای یک فرد با [[اخلاص]] کاملا [[صدق]] میکند؛ چنانکه در دوران [[زندگی]] دیگر [[امامان]] نیز به همین صورت بوده است، زیرا هر دو دوره دارای فتنهها و [[انحرافات]] و سرکوبی [[حق]] و پنهانی [[امام]] میباشد، و مشخص بودن [[امام]] و آشکاری ظاهر وی در این جهت چندان دخالتی ندارد. | ||
:::::#بر فرض بپذیریم که [[غیبت]] [[امام]]، [[مانع]] از این است که بودن با او [[صدق]] کند و یا فراتر از آن بر فرض عدم [[اعتقاد]] به [[غیبت]] [[حضرت مهدی]] میگوییم بازهم میتوان فضیلتی را که در این [[روایت]] ذکر شده شامل افراد با اخلاصی دانست که در دوران [[فتنه]] و [[انحراف]] به سر میبرند؛ زیرا آنچه که موجب [[فضیلت]] و [[برتری]] میشود و در [[آزمایش الهی]]، پایه و اصل به حساب میآید، همان [[ترس]] از [[ظلم]] و جهتگیری همیشگی در مقابل [[حیله]] و [[نیرنگ]] [[دشمنان]] و رویاروئی با منحرفین است؛ و کوشش و [[پرستش]] در شرایط [[خوف]]، [[برتر]] و والاتر است از [[عبادت]] و هرگونه کاری در دوره راحتی و [[آسایش]]. و این حالت در این دورههای اخیر، به همانگونه که در دوران [[زندگی]] [[ائمه]]{{عم}} وجود داشته، موجود است، و تفاوتی با یکدیگر ندارند؛ زیرا هر دو دوره از دورههای [[فتنه]] و [[انحراف]] میباشد، بلکه میتوان گفت در این سالیان اخیر، [[ترس]] و [[مشکلات]] از چندین جهت از زمان [[ائمه]]{{عم}} بیشتر بوده است<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۴۶۲، ۴۶۳.</ref>. | :::::#بر فرض بپذیریم که [[غیبت]] [[امام]]، [[مانع]] از این است که بودن با او [[صدق]] کند و یا فراتر از آن بر فرض عدم [[اعتقاد]] به [[غیبت]] [[حضرت مهدی]] میگوییم بازهم میتوان فضیلتی را که در این [[روایت]] ذکر شده شامل افراد با اخلاصی دانست که در دوران [[فتنه]] و [[انحراف]] به سر میبرند؛ زیرا آنچه که موجب [[فضیلت]] و [[برتری]] میشود و در [[آزمایش الهی]]، پایه و اصل به حساب میآید، همان [[ترس]] از [[ظلم]] و جهتگیری همیشگی در مقابل [[حیله]] و [[نیرنگ]] [[دشمنان]] و رویاروئی با منحرفین است؛ و کوشش و [[پرستش]] در شرایط [[خوف]]، [[برتر]] و والاتر است از [[عبادت]] و هرگونه کاری در دوره راحتی و [[آسایش]]. و این حالت در این دورههای اخیر، به همانگونه که در دوران [[زندگی]] [[ائمه]]{{عم}} وجود داشته، موجود است، و تفاوتی با یکدیگر ندارند؛ زیرا هر دو دوره از دورههای [[فتنه]] و [[انحراف]] میباشد، بلکه میتوان گفت در این سالیان اخیر، [[ترس]] و [[مشکلات]] از چندین جهت از زمان [[ائمه]]{{عم}} بیشتر بوده است<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۴۶۲، ۴۶۳.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
:::::*اشعّه [[معنوی]] نامرئی [[وجود امام]]{{ع}} به هنگامیکه در پشت ابرهای [[غیبت]] [[نهان]] است دارای آثار گوناگون قابل ملاحظهای است که علیرغم تعطیل مسأله [[تعلیم و تربیت]] و [[رهبری]] مستقیم، [[فلسفه وجودی]] او را [[آشکار]] میسازد. این آثار به صورت زیر است: | :::::*اشعّه [[معنوی]] نامرئی [[وجود امام]]{{ع}} به هنگامیکه در پشت ابرهای [[غیبت]] [[نهان]] است دارای آثار گوناگون قابل ملاحظهای است که علیرغم تعطیل مسأله [[تعلیم و تربیت]] و [[رهبری]] مستقیم، [[فلسفه وجودی]] او را [[آشکار]] میسازد. این آثار به صورت زیر است: | ||
::::#'''اثر [[امید بخشی]]:''' در میدانهای [[نبرد]] تمام کوشش گروهی از سربازان زبده و [[فداکار]] این است که [[پرچم]]، در برابر حملات [[دشمن]] همچنان سر پا در اهتزاز باشد؛ در حالی که سربازان [[دشمن]] دائماً میکوشند [[پرچم]] [[مخالفان]] را سرنگون سازند، چرا که بر قرار بودن [[پرچم]] مایه دلگرمیسربازان و تلاش و کوشش مستمرّ آنها است. همچنین وجود [[فرمانده لشکر]] در مقرّ [[فرماندهی]] هر چند ظاهراً خاموش و ساکت باشد [[خون]] گرم و پر حرارتی در عروق سربازان به حرکت در میآورد، و آنها را به تلاش بیشتر وا میدارد که [[فرمانده]] ما زنده است و پرچممان در اهتزاز! امّا هر گاه خبر [[قتل]] [[فرمانده]] در میان [[سپاه]] پخش شود یک [[لشکر]] [[عظیم]] با کارائی فوق العاده یکمرتبه متلاشی میگردد، گوئی [[آب]] سردی بر سر همه ریخته اند، نه، بلکه [[روح]] از تنشان بیرون رفته! [[رئیس]] یک جمعیّت یا یک [[کشور]] مادام که زنده است، هر چند مثلا در سفر یا فرضاً در بستر [[بیماری]] باشد، مایه حیات و حرکت و [[نظم]] و [[آرامش]] آنها است؛ ولی شنیدن خبر از دست رفتن او گرد و غبار [[یأس]] و [[نومیدی]] را بر همه میپاشد. جمعیّت [[شیعه]] طبق عقیدهای که به [[وجود امام]] زنده دارد، هر چند او را در میان خود نمیبیند، خود را تنها نمیداند. او همواره [[انتظار]] بازگشت آن سفر کرده را که قافله های [[دل]] همراه اوست میکشد، انتظاری سازنده و اثر بخش، او هر روز احتمال [[ظهور]] او را میدهد. امّا اگر این [[رهبر]] اصلا وجود خارجی نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش در [[انتظار]] تولّد و پرورش او در [[آینده]] باشند وضع بسیار فرق میکند. و اگر یک نکته دیگر را به این موضوع بیفزائیم مسأله شکل جدّیتری به خود میگیرد، و آن اینکه: طبق [[اعتقاد]] عمومی [[شیعه]] که در [[روایات]] بسیار زیادی در منابع مذهبی آمده است، [[امام]] به طور مداوم، در دوران [[غیبت]]، مراقب حال [[پیروان]] خویش است؛ و طبق یک [[الهام]] [[الهی]] از وضع [[اعمال]] آنها [[آگاه]] میگردد و به تعبیر [[روایات]] همه هفته برنامه [[اعمال]] آنها به نظر او میرسد و از چگونگی [[رفتار]] و [[کردار]] و گفتار آنها [[آگاه]] میگردد<ref>این روایات در تفسیر برهان، در ذیل آیه سوره توبه، آیه ۱۰۵ آمده است.</ref> این [[فکر]] سبب میشود که همه معتقدان در یک حال [[مراقبت]] دائمی فرو روند و به هنگام ورود در هر کار توجّه به آن "[[نظارت]] [[عالی]]" داشته باشند؛ اثر [[تربیتی]] این طرز [[فکر]] نیز قابل [[انکار]] نیست. | ::::#'''اثر [[امید بخشی]]:''' در میدانهای [[نبرد]] تمام کوشش گروهی از سربازان زبده و [[فداکار]] این است که [[پرچم]]، در برابر حملات [[دشمن]] همچنان سر پا در اهتزاز باشد؛ در حالی که سربازان [[دشمن]] دائماً میکوشند [[پرچم]] [[مخالفان]] را سرنگون سازند، چرا که بر قرار بودن [[پرچم]] مایه دلگرمیسربازان و تلاش و کوشش مستمرّ آنها است. همچنین وجود [[فرمانده لشکر]] در مقرّ [[فرماندهی]] هر چند ظاهراً خاموش و ساکت باشد [[خون]] گرم و پر حرارتی در عروق سربازان به حرکت در میآورد، و آنها را به تلاش بیشتر وا میدارد که [[فرمانده]] ما زنده است و پرچممان در اهتزاز! امّا هر گاه خبر [[قتل]] [[فرمانده]] در میان [[سپاه]] پخش شود یک [[لشکر]] [[عظیم]] با کارائی فوق العاده یکمرتبه متلاشی میگردد، گوئی [[آب]] سردی بر سر همه ریخته اند، نه، بلکه [[روح]] از تنشان بیرون رفته! [[رئیس]] یک جمعیّت یا یک [[کشور]] مادام که زنده است، هر چند مثلا در سفر یا فرضاً در بستر [[بیماری]] باشد، مایه حیات و حرکت و [[نظم]] و [[آرامش]] آنها است؛ ولی شنیدن خبر از دست رفتن او گرد و غبار [[یأس]] و [[نومیدی]] را بر همه میپاشد. جمعیّت [[شیعه]] طبق عقیدهای که به [[وجود امام]] زنده دارد، هر چند او را در میان خود نمیبیند، خود را تنها نمیداند. او همواره [[انتظار]] بازگشت آن سفر کرده را که قافله های [[دل]] همراه اوست میکشد، انتظاری سازنده و اثر بخش، او هر روز احتمال [[ظهور]] او را میدهد. امّا اگر این [[رهبر]] اصلا وجود خارجی نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش در [[انتظار]] تولّد و پرورش او در [[آینده]] باشند وضع بسیار فرق میکند. و اگر یک نکته دیگر را به این موضوع بیفزائیم مسأله شکل جدّیتری به خود میگیرد، و آن اینکه: طبق [[اعتقاد]] عمومی [[شیعه]] که در [[روایات]] بسیار زیادی در منابع مذهبی آمده است، [[امام]] به طور مداوم، در دوران [[غیبت]]، مراقب حال [[پیروان]] خویش است؛ و طبق یک [[الهام]] [[الهی]] از وضع [[اعمال]] آنها [[آگاه]] میگردد و به تعبیر [[روایات]] همه هفته برنامه [[اعمال]] آنها به نظر او میرسد و از چگونگی [[رفتار]] و [[کردار]] و گفتار آنها [[آگاه]] میگردد<ref>این روایات در تفسیر برهان، در ذیل آیه سوره توبه، آیه ۱۰۵ آمده است.</ref> این [[فکر]] سبب میشود که همه معتقدان در یک حال [[مراقبت]] دائمی فرو روند و به هنگام ورود در هر کار توجّه به آن "[[نظارت]] [[عالی]]" داشته باشند؛ اثر [[تربیتی]] این طرز [[فکر]] نیز قابل [[انکار]] نیست. | ||
::::#'''پاسداری آئین [[خدا]]:''' "[[امام علی|علی]]" آن [[ابر]] مرد [[تاریخ]] [[بشر]] در یکی از سخنان کوتاه خود که در آن اشاره به [[لزوم]] وجود [[رهبران الهی]] در هر عصر و زمان میکند میگوید: {{عربی|" اللَّهُمَ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ "}}<ref>آری هیچ گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجّت و دلیل خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد، و به فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷.</ref>. اکنون به توضیح این سخن توجّه کنید: با [[گذشت]] زمان و آمیختن سلیقهها و [[افکار]] شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به سوی برنامههای ظاهر [[فریب]] مکتبهای [[انحرافی]]، و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پارهای از این [[قوانین]] از دست میرود و دستخوش تغییرات زیانبخشی میگردد. این [[آب]] زلال که از [[آسمان]] [[وحی]] نازل شده با عبور از مغزهای این و آن تدریجاً تیره و تار گشته، صفای نخستین خود را از دست میدهد. این [[نور]] پرفروغ با عبور از شیشههای ظلمانی [[افکار]] تاریک، کمرنگ و کمرنگتر میگردد. خلاصه، با آرایشها و پیرایشهای کوته بینانه افراد و افزودن شاخ و برگهای تازه به آن، چنان میشود که گاهی بازشناسی مسائل اصلی دچار اشکال میگردد! با این حال، آیا ضروری نیست که در میان جمع [[مسلمانان]] کسی باشد که مفاهیم فناناپذیر [[تعالیم]] اسلامی را در شکل اصلیاش حفظ و برای آیندگان نگهداری کند؟ آیا مجدّداً [[وحی]] آسمانی بر کسی نازل میشود؟ مسلّماً نه! باب [[وحی]] با مسأله خاتمیّت برای همیشه بسته شد. پس چگونه باید آئین اصیل حفظ گردد، و جلو تحریفات و تغییرات و [[خرافات]] گرفته شود و این آئین برای نسلهای [[آینده]] محفوظ بماند. آیا جز این است که باید این رشته بهوسیله یک پیشوای [[معصوم]] ادامه یابد، خواه [[آشکار]] و مشهور باشد یا | ::::#'''پاسداری آئین [[خدا]]:''' "[[امام علی|علی]]" آن [[ابر]] مرد [[تاریخ]] [[بشر]] در یکی از سخنان کوتاه خود که در آن اشاره به [[لزوم]] وجود [[رهبران الهی]] در هر عصر و زمان میکند میگوید: {{عربی|" اللَّهُمَ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ "}}<ref>آری هیچ گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجّت و دلیل خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد، و به فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷.</ref>. اکنون به توضیح این سخن توجّه کنید: با [[گذشت]] زمان و آمیختن سلیقهها و [[افکار]] شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به سوی برنامههای ظاهر [[فریب]] مکتبهای [[انحرافی]]، و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پارهای از این [[قوانین]] از دست میرود و دستخوش تغییرات زیانبخشی میگردد. این [[آب]] زلال که از [[آسمان]] [[وحی]] نازل شده با عبور از مغزهای این و آن تدریجاً تیره و تار گشته، صفای نخستین خود را از دست میدهد. این [[نور]] پرفروغ با عبور از شیشههای ظلمانی [[افکار]] تاریک، کمرنگ و کمرنگتر میگردد. خلاصه، با آرایشها و پیرایشهای کوته بینانه افراد و افزودن شاخ و برگهای تازه به آن، چنان میشود که گاهی بازشناسی مسائل اصلی دچار اشکال میگردد! با این حال، آیا ضروری نیست که در میان جمع [[مسلمانان]] کسی باشد که مفاهیم فناناپذیر [[تعالیم]] اسلامی را در شکل اصلیاش حفظ و برای آیندگان نگهداری کند؟ آیا مجدّداً [[وحی]] آسمانی بر کسی نازل میشود؟ مسلّماً نه! باب [[وحی]] با مسأله خاتمیّت برای همیشه بسته شد. پس چگونه باید آئین اصیل حفظ گردد، و جلو تحریفات و تغییرات و [[خرافات]] گرفته شود و این آئین برای نسلهای [[آینده]] محفوظ بماند. آیا جز این است که باید این رشته بهوسیله یک پیشوای [[معصوم]] ادامه یابد، خواه [[آشکار]] و مشهور باشد یا پنهان و ناشناس {{عربی|" لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُه "}}. میدانیم در هر مؤسّسه مهمی "صندوق آسیب ناپذیری" وجود دارد که اسناد مهمّ آن مؤسّسه را در آن نگهداری میکنند، تا از دستبرد دزدان محفوظ بماند؛ بعلاوه، هرگاه مثلا [[آتش]] سوزی در آنجا روی دهد از خطر حریق مصون باشد که اعتبار و حیثیّت آن مؤسّسه پیوند نزدیکی با حفظ آن اسناد و مدارک دارد سینه [[امام]] و [[روح]] بلندش صندوق آسیب ناپذیر حفظ اسناد آئین [[الهی]] است که همه اصالتهای نخستین و ویژگیهای آسمانی این تعلیمات را در خود نگاهداری میکند "تا دلائل [[الهی]] و نشانههای روشن [[پروردگار]] [[باطل]] نگردد و به [[خاموشی]] نگراید". و این دیگر از آثار وجود او گذشته از آثار دگر است. | ||
::::#'''[[تربیت]] یک گروه انقلابی [[آگاه]]:''' بر خلاف آنچه بعضی [[فکر]] میکنند، رابطه [[امام]] در زمان [[غیبت]] بکلّی از [[مردم]] بریده نیست؛ بلکه آن گونه که از [[روایات]] اسلامیبر میآید گروه کوچکی از آماده ترین افراد که سری پر شور از [[عشق]] [[خدا]]، و دلی پر [[ایمان]]، و اخلاصی فوق العاده برای تحقّق بخشیدن به [[آرمان]] [[اصلاح]] [[جهان]] دارند، با او در ارتباطند و از طریق این پیوند تدریجاً ساخته میشوند؛ و [[روح]] انقلابی بیشتری کسب میکنند؛ انقلابی سازنده و بارور برای ریشه کن ساختن هر گونه [[ظلم]] و [[بیدادگری]] در [[جهان]]! ممکن است آنها خودشان پیش از این [[قیام]] از [[دنیا]] بروند ولی به هر حال [[آمادگی]] و تعلیمات انقلابی را به [[نسل]] های [[آینده]] شان، و به دیگران منتقل میسازند، و در پرورش گروه نهایی سهیم و شریکند. معنی [[غیبت امام]] این نیست که او به شکل یک [[روح]] نامرئی و یا اشعّهای [[ناپیدا]] در میآید، بلکه او از یک [[زندگی]] طبیعی آرام برخوردار است؛ و به طور ناشناخته در میان همین [[انسانها]] رفت و آمد دارد، و دلهای بسیار آماده را بر میگزیند؛ و در [[اختیار]] میگیرد و بیش از پیش آماده میکند و میسازد. افراد مستعد به تفاوت [[میزان]] استعداد و [[شایستگی]] خود، [[توفیق]] [[درک]] این [[سعادت]] را پیدا میکنند؛ بعضی چند لحظه؛ و بعضی چند [[ساعت]] و چند روز؛ و بعضی سالها با او در تماس نزدیک هستند! به تعبیر روشنتر، آنها کسانی هستند که آنچنان بر بال و پر [[دانش]] و [[تقوا]] قرار گرفته و بالا رفته اند که همچون مسافران هواپیماهای دور پرواز بر فراز ابرها قرار میگیرند؛ آنجا که هیچ گاه [[حجاب]] و مانعی بر سر راه تابش جانبخش [[آفتاب]] نیست؛ در حالی که دیگران در زیر ابرها در [[تاریکی]] و [[نور]] کمرنگ به سر میبرند. حساب صحیح نیز همین است؛ من نباید [[انتظار]] داشته باشم که [[آفتاب]] را به پائین ابرها بکشم تا چهره او را ببینم؛ چنین انتظاری اشتباه بزرگ و [[خیال]] خام است؛ این منم که باید بالاتر از ابرها پرواز کنم تا شعاع جاودانه [[آفتاب]] را جرعه جرعه بنوشم و سیراب گردم. به هر حال، [[تربیت]] این گروه یکی دیگر از فلسفههای وجود او در این دوران است. | ::::#'''[[تربیت]] یک گروه انقلابی [[آگاه]]:''' بر خلاف آنچه بعضی [[فکر]] میکنند، رابطه [[امام]] در زمان [[غیبت]] بکلّی از [[مردم]] بریده نیست؛ بلکه آن گونه که از [[روایات]] اسلامیبر میآید گروه کوچکی از آماده ترین افراد که سری پر شور از [[عشق]] [[خدا]]، و دلی پر [[ایمان]]، و اخلاصی فوق العاده برای تحقّق بخشیدن به [[آرمان]] [[اصلاح]] [[جهان]] دارند، با او در ارتباطند و از طریق این پیوند تدریجاً ساخته میشوند؛ و [[روح]] انقلابی بیشتری کسب میکنند؛ انقلابی سازنده و بارور برای ریشه کن ساختن هر گونه [[ظلم]] و [[بیدادگری]] در [[جهان]]! ممکن است آنها خودشان پیش از این [[قیام]] از [[دنیا]] بروند ولی به هر حال [[آمادگی]] و تعلیمات انقلابی را به [[نسل]] های [[آینده]] شان، و به دیگران منتقل میسازند، و در پرورش گروه نهایی سهیم و شریکند. معنی [[غیبت امام]] این نیست که او به شکل یک [[روح]] نامرئی و یا اشعّهای [[ناپیدا]] در میآید، بلکه او از یک [[زندگی]] طبیعی آرام برخوردار است؛ و به طور ناشناخته در میان همین [[انسانها]] رفت و آمد دارد، و دلهای بسیار آماده را بر میگزیند؛ و در [[اختیار]] میگیرد و بیش از پیش آماده میکند و میسازد. افراد مستعد به تفاوت [[میزان]] استعداد و [[شایستگی]] خود، [[توفیق]] [[درک]] این [[سعادت]] را پیدا میکنند؛ بعضی چند لحظه؛ و بعضی چند [[ساعت]] و چند روز؛ و بعضی سالها با او در تماس نزدیک هستند! به تعبیر روشنتر، آنها کسانی هستند که آنچنان بر بال و پر [[دانش]] و [[تقوا]] قرار گرفته و بالا رفته اند که همچون مسافران هواپیماهای دور پرواز بر فراز ابرها قرار میگیرند؛ آنجا که هیچ گاه [[حجاب]] و مانعی بر سر راه تابش جانبخش [[آفتاب]] نیست؛ در حالی که دیگران در زیر ابرها در [[تاریکی]] و [[نور]] کمرنگ به سر میبرند. حساب صحیح نیز همین است؛ من نباید [[انتظار]] داشته باشم که [[آفتاب]] را به پائین ابرها بکشم تا چهره او را ببینم؛ چنین انتظاری اشتباه بزرگ و [[خیال]] خام است؛ این منم که باید بالاتر از ابرها پرواز کنم تا شعاع جاودانه [[آفتاب]] را جرعه جرعه بنوشم و سیراب گردم. به هر حال، [[تربیت]] این گروه یکی دیگر از فلسفههای وجود او در این دوران است. | ||
::::#'''نفوذ [[روحانی]] و [[ناآگاه]]:''' میدانیم [[خورشید]] یک سلسله اشعّه مرئی دارد که از ترکیب آنها با هم، هفت رنگ [[معروف]]، پیدا میشود؛ و یک سلسله اشعّه نامرئی که به نام "اشعّه فوق بنفش" و "اشعّه مادون قرمز" نامیده شده است. همچنین یک [[رهبر]] بزرگ آسمانی خواه [[پیامبر]] باشد یا [[امام]]، علاوه بر [[تربیت]] [[تشریعی]] که از طریق گفتار و [[رفتار]] و [[تعلیم و تربیت]] عادی صورت میگیرد، یک نوع [[تربیت]] [[روحانی]] و از راه نفوذ [[معنوی]] در دلها و فکرها دارد که میتوان آن را [[تربیت]] [[تکوینی]] نام گذارد؛ در آنجا الفاظ و کلمات و گفتار و [[کردار]] کار نمیکند بلکه تنها [[جاذبه]] و کشش درونی کار میکند. در حالات بسیاری از [[پیشوایان]] بزرگ [[الهی]] میخوانیم که گاه بعضی از افراد [[منحرف]] و آلوده با یک تماس مختصر با آنها بکلّی تغییر مسیر میدادند، و سرنوشتشان یکباره دگرگون میشد، و به قول [[معروف]] با ۱۸۰ درجه [[انحراف]] راه کاملا تازهای را [[انتخاب]] میکردند؛ یک مرتبه فردی [[پاک]] و [[مؤمن]] و [[فداکار]] از [[آب]] در میآمدند که از بذل همه وجود خود نیز مضایقه نداشتند! این دگرگونیهای تند و سریع و همه جانبه، این انقلابهای جهش آسا و فراگیر، آنهم با یک نگاه یا یک تماس مختصر (البتّه برای آنها که در عین آلودگی یک نوع [[آمادگی]] نیز دارند) نمیتواند نتیجه [[تعلیم و تربیت]] عادی باشد بلکه معلول یک اثر [[روانی]] نامرئی و یک جذبه ناخودآگاه است که گاهی از آن تعبیر به "نفوذ شخصیّت" نیز میشود. بسیار از کسان این موضوع را در [[زندگی]] خود تجربه کردهاند که به هنگام برخورد با افرادی که روحهای بزرگ و [[عالی]] دارند چنان بی [[اختیار]] و ناخود [[آگاه]] تحت تأثیر آنان قرار میگیرند که حتّی [[سخن گفتن]] در برابر آنها برایشان مشکل میشود؛ و خود را در میان هالهای مرموز و غیر قابل توصیف از [[عظمت]] و بزرگی میبینند. البتّه ممکن است گاهی این گونه امور را با تلقین و امثال آن توجیه کرد؛ ولی مسلّماً این [[تفسیر]] برای همه موارد صحیح نیست بلکه راهی جز این ندارد که بپذیریم که این آثار نتیجه شعاع اسرارآمیزی است که از درون ذات انسانهای بزرگ برمیخیزد. سرگذشتهای فراوانی در [[تاریخ]] [[پیشوایان]] بزرگ میبینیم که جز از این راه نمیتوان آنها را [[تفسیر]] کرد; داستان آمدن [[جوان]] آلودهای نزد [[پیامبر]]{{صل}} و [[انقلاب]] ناگهانی [[روحی]] او. یا برخورد [[اسعد بن زراره]] بتپرست به [[پیامبر]]{{صل}} در کنار خانه [[کعبه]] و تغییر جهش آسای طرز [[تفکّر]] او. و یا آنچه [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]]{{صل}} نام آن را [[سحر]] میگذاردند و [[مردم]] را به خاطر آن از نزدیک شدن به او باز میداشتند، همه حاکی از نفوذ شخصیّت [[پیامبر]]{{صل}} در افراد مختلف از این طریق است. همچنین آنچه درباره تأثیر [[پیام]] [[امام حسین]]{{ع}} روی [[فکر]] "زهیر" در مسیر [[کربلا]] [[نقل]] شده تا آنجا که با شنیدن [[پیام]] [[امام]] حتّی نتوانست لقمهای که در دست داشت به دهان بگذارد، و آن را به [[زمین]] نهاد و حرکت کرد. و یا کشش عجیب و فوق العاده که "[[حر بن یزید ریاحی]]" در خود احساس میکرد، و با تمام شجاعتش همچون بید میلرزید؛ و همین کشش سرانجام او را به صف [[مجاهدان]] [[کربلا]] کشانید و به [[افتخار]] بزرگ [[شهادت]] نائل آمد. و یا داستان [[جوانی]] که در [[همسایگی]] "[[ابوبصیر]]" [[زندگی]] داشت، و با [[ثروت]] سرشار خود که از خودش خدمتی به دستگاه بنی امیّه فراهم ساخته بود به [[عیش و نوش]] و بی بند و باری پرداخته بود و سرانجام با یک [[پیام]] [[امام صادق]]{{ع}} بکلّی دگرگون شد، و همه کارهای خود را در هم پیچید و تمام اموالی را که از طریق [[نامشروع]] گرد آورده بود به صاحبانش داد، یا در [[راه خدا]] [[انفاق]] کرد. و یا سرگذشت کنیز خواننده و زیبا و عشوه گری که [[هارون]] به [[گمان]] خام خود برای [[منحرف]] ساختن ذهن [[امام کاظم]]{{ع}} به زندان اعزام داشته بود؛ و منقلب شدن روحیّه او در یک مدّت کوتاه، تا آنجا که قیافه و طرز سخن و [[منطق]] او [[هارون]] را به [[حیرت]] و [[وحشت]] افکند... همه و همه نشانه و نمونههایی از همین تأثیر ناخودآگاه است که میتوان آن را شعبه ای از "[[ولایت تکوینی]]" [[پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]]{{ع}} دانست، چرا که عامل [[تربیت]] و [[تکامل]] در اینجا الفاظ و جملهها و راههای معمولی و عادی نیست، بلکه جذبه [[معنوی]] و نفوذ [[روحانی]] عامل اصلی محسوب میشود. این برنامه همان گونه که گفتیم منحصر به [[پیامبران]] و [[امامان]] نیست؛ بلکه [[رجال]] [[راستین]] و شخصیّتهای بزرگ نیز به تناسب [[میزان]] شخصیّت خود هاله ای از این نفوذ ناخودآگاه اطراف خود ترسیم میکنند، منتها قلمرو گروه اوّل با گروه دوم از نظر ابعاد و گسترش قابل مقایسه نیست. [[وجود امام]]{{ع}} در پشت ابرهای [[غیبت]] نیز این اثر را دارد که از طریق اشعّه نیرومند و پردامنه نفوذ شخصیّت خود، دلهای آماده را در نزدیک و دور تحت تأثیر جذبه مخصوص قرار داده به [[تربیت]] و [[تکامل]] آنها میپردازد و از آنها انسانهایی کاملتر میسازد. ما قطبهای مغناطیسی [[زمین]] را با چشم خود نمیبینیم، ولی اثر آنها روی عقربه های [[قطب]] نما، در دریاها راهنمای کشتیهاست؛ و در صحراها و آسمانها راهنمای هواپیماها و وسائل دیگر است. در سرتاسر کره [[زمین]] از [[برکت]] این امواج مغناطیسی، میلیونها مسافر راه خود را به سوی مقصد پیدا کرده، یا وسائل نقلیّه بزرگ و کوچک به [[فرمان]] همین عقربه ظاهراً کوچک از [[سرگردانی]] رهایی مییابند. آیا تعجّب دارد اگر [[وجود امام]]{{ع}} در [[زمان غیبت]] با امواج [[جاذبه]] [[معنوی]] خود [[افکار]] و جانهای زیادی را که در دور یا نزدیک قرار دارند [[هدایت]] کند، و از [[سرگردانی]] رهایی بخشد؟ ولی نمیتوان و نباید فراموش کرد که همان گونه که امواج مغناطیس [[زمین]] روی هر آهن پاره بی ارزشی اثر نمیگذارد بلکه روی عقربههای ظریف و حسّاسی که [[آب]] مغناطیس خوردهاند و یک نوع سنخیّت و شباهت با [[قطب]] فرستنده امواج مغناطیسی پیدا کردهاند اثر میگذارند، همینطور دلهایی که راهی با [[امام]] دارند و شباهتی را در خود [[ذخیره]] نمودهاند تحت تأثیر آن جذبه غیر قابل توصیف [[روحانی]] قرار میگیرند. با در نظر گرفتن آنچه در بالا گفتیم، یکی دیگر از آثار و فلسفههای وجودی [[امام]]{{ع}} در چنین دورانی [[آشکار]] میگردد. | ::::#'''نفوذ [[روحانی]] و [[ناآگاه]]:''' میدانیم [[خورشید]] یک سلسله اشعّه مرئی دارد که از ترکیب آنها با هم، هفت رنگ [[معروف]]، پیدا میشود؛ و یک سلسله اشعّه نامرئی که به نام "اشعّه فوق بنفش" و "اشعّه مادون قرمز" نامیده شده است. همچنین یک [[رهبر]] بزرگ آسمانی خواه [[پیامبر]] باشد یا [[امام]]، علاوه بر [[تربیت]] [[تشریعی]] که از طریق گفتار و [[رفتار]] و [[تعلیم و تربیت]] عادی صورت میگیرد، یک نوع [[تربیت]] [[روحانی]] و از راه نفوذ [[معنوی]] در دلها و فکرها دارد که میتوان آن را [[تربیت]] [[تکوینی]] نام گذارد؛ در آنجا الفاظ و کلمات و گفتار و [[کردار]] کار نمیکند بلکه تنها [[جاذبه]] و کشش درونی کار میکند. در حالات بسیاری از [[پیشوایان]] بزرگ [[الهی]] میخوانیم که گاه بعضی از افراد [[منحرف]] و آلوده با یک تماس مختصر با آنها بکلّی تغییر مسیر میدادند، و سرنوشتشان یکباره دگرگون میشد، و به قول [[معروف]] با ۱۸۰ درجه [[انحراف]] راه کاملا تازهای را [[انتخاب]] میکردند؛ یک مرتبه فردی [[پاک]] و [[مؤمن]] و [[فداکار]] از [[آب]] در میآمدند که از بذل همه وجود خود نیز مضایقه نداشتند! این دگرگونیهای تند و سریع و همه جانبه، این انقلابهای جهش آسا و فراگیر، آنهم با یک نگاه یا یک تماس مختصر (البتّه برای آنها که در عین آلودگی یک نوع [[آمادگی]] نیز دارند) نمیتواند نتیجه [[تعلیم و تربیت]] عادی باشد بلکه معلول یک اثر [[روانی]] نامرئی و یک جذبه ناخودآگاه است که گاهی از آن تعبیر به "نفوذ شخصیّت" نیز میشود. بسیار از کسان این موضوع را در [[زندگی]] خود تجربه کردهاند که به هنگام برخورد با افرادی که روحهای بزرگ و [[عالی]] دارند چنان بی [[اختیار]] و ناخود [[آگاه]] تحت تأثیر آنان قرار میگیرند که حتّی [[سخن گفتن]] در برابر آنها برایشان مشکل میشود؛ و خود را در میان هالهای مرموز و غیر قابل توصیف از [[عظمت]] و بزرگی میبینند. البتّه ممکن است گاهی این گونه امور را با تلقین و امثال آن توجیه کرد؛ ولی مسلّماً این [[تفسیر]] برای همه موارد صحیح نیست بلکه راهی جز این ندارد که بپذیریم که این آثار نتیجه شعاع اسرارآمیزی است که از درون ذات انسانهای بزرگ برمیخیزد. سرگذشتهای فراوانی در [[تاریخ]] [[پیشوایان]] بزرگ میبینیم که جز از این راه نمیتوان آنها را [[تفسیر]] کرد; داستان آمدن [[جوان]] آلودهای نزد [[پیامبر]]{{صل}} و [[انقلاب]] ناگهانی [[روحی]] او. یا برخورد [[اسعد بن زراره]] بتپرست به [[پیامبر]]{{صل}} در کنار خانه [[کعبه]] و تغییر جهش آسای طرز [[تفکّر]] او. و یا آنچه [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]]{{صل}} نام آن را [[سحر]] میگذاردند و [[مردم]] را به خاطر آن از نزدیک شدن به او باز میداشتند، همه حاکی از نفوذ شخصیّت [[پیامبر]]{{صل}} در افراد مختلف از این طریق است. همچنین آنچه درباره تأثیر [[پیام]] [[امام حسین]]{{ع}} روی [[فکر]] "زهیر" در مسیر [[کربلا]] [[نقل]] شده تا آنجا که با شنیدن [[پیام]] [[امام]] حتّی نتوانست لقمهای که در دست داشت به دهان بگذارد، و آن را به [[زمین]] نهاد و حرکت کرد. و یا کشش عجیب و فوق العاده که "[[حر بن یزید ریاحی]]" در خود احساس میکرد، و با تمام شجاعتش همچون بید میلرزید؛ و همین کشش سرانجام او را به صف [[مجاهدان]] [[کربلا]] کشانید و به [[افتخار]] بزرگ [[شهادت]] نائل آمد. و یا داستان [[جوانی]] که در [[همسایگی]] "[[ابوبصیر]]" [[زندگی]] داشت، و با [[ثروت]] سرشار خود که از خودش خدمتی به دستگاه بنی امیّه فراهم ساخته بود به [[عیش و نوش]] و بی بند و باری پرداخته بود و سرانجام با یک [[پیام]] [[امام صادق]]{{ع}} بکلّی دگرگون شد، و همه کارهای خود را در هم پیچید و تمام اموالی را که از طریق [[نامشروع]] گرد آورده بود به صاحبانش داد، یا در [[راه خدا]] [[انفاق]] کرد. و یا سرگذشت کنیز خواننده و زیبا و عشوه گری که [[هارون]] به [[گمان]] خام خود برای [[منحرف]] ساختن ذهن [[امام کاظم]]{{ع}} به زندان اعزام داشته بود؛ و منقلب شدن روحیّه او در یک مدّت کوتاه، تا آنجا که قیافه و طرز سخن و [[منطق]] او [[هارون]] را به [[حیرت]] و [[وحشت]] افکند... همه و همه نشانه و نمونههایی از همین تأثیر ناخودآگاه است که میتوان آن را شعبه ای از "[[ولایت تکوینی]]" [[پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]]{{ع}} دانست، چرا که عامل [[تربیت]] و [[تکامل]] در اینجا الفاظ و جملهها و راههای معمولی و عادی نیست، بلکه جذبه [[معنوی]] و نفوذ [[روحانی]] عامل اصلی محسوب میشود. این برنامه همان گونه که گفتیم منحصر به [[پیامبران]] و [[امامان]] نیست؛ بلکه [[رجال]] [[راستین]] و شخصیّتهای بزرگ نیز به تناسب [[میزان]] شخصیّت خود هاله ای از این نفوذ ناخودآگاه اطراف خود ترسیم میکنند، منتها قلمرو گروه اوّل با گروه دوم از نظر ابعاد و گسترش قابل مقایسه نیست. [[وجود امام]]{{ع}} در پشت ابرهای [[غیبت]] نیز این اثر را دارد که از طریق اشعّه نیرومند و پردامنه نفوذ شخصیّت خود، دلهای آماده را در نزدیک و دور تحت تأثیر جذبه مخصوص قرار داده به [[تربیت]] و [[تکامل]] آنها میپردازد و از آنها انسانهایی کاملتر میسازد. ما قطبهای مغناطیسی [[زمین]] را با چشم خود نمیبینیم، ولی اثر آنها روی عقربه های [[قطب]] نما، در دریاها راهنمای کشتیهاست؛ و در صحراها و آسمانها راهنمای هواپیماها و وسائل دیگر است. در سرتاسر کره [[زمین]] از [[برکت]] این امواج مغناطیسی، میلیونها مسافر راه خود را به سوی مقصد پیدا کرده، یا وسائل نقلیّه بزرگ و کوچک به [[فرمان]] همین عقربه ظاهراً کوچک از [[سرگردانی]] رهایی مییابند. آیا تعجّب دارد اگر [[وجود امام]]{{ع}} در [[زمان غیبت]] با امواج [[جاذبه]] [[معنوی]] خود [[افکار]] و جانهای زیادی را که در دور یا نزدیک قرار دارند [[هدایت]] کند، و از [[سرگردانی]] رهایی بخشد؟ ولی نمیتوان و نباید فراموش کرد که همان گونه که امواج مغناطیس [[زمین]] روی هر آهن پاره بی ارزشی اثر نمیگذارد بلکه روی عقربههای ظریف و حسّاسی که [[آب]] مغناطیس خوردهاند و یک نوع سنخیّت و شباهت با [[قطب]] فرستنده امواج مغناطیسی پیدا کردهاند اثر میگذارند، همینطور دلهایی که راهی با [[امام]] دارند و شباهتی را در خود [[ذخیره]] نمودهاند تحت تأثیر آن جذبه غیر قابل توصیف [[روحانی]] قرار میگیرند. با در نظر گرفتن آنچه در بالا گفتیم، یکی دیگر از آثار و فلسفههای وجودی [[امام]]{{ع}} در چنین دورانی [[آشکار]] میگردد. | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
::::::[[سلیمان]] میگوید عرض کردم: [[مردم]] چگونه از وجود [[امام غائب]]، منتفع میشوند فرمود: همانطور که از [[خورشید پشت ابر]] انتفاع میبرند<ref>{{عربی|"عن جعفر الصادق عن ابیه عن جده علی بن الحسین{{ع}} قال: نحن ائمة المسلمین و حجج الله علی العالمین و سادات المؤمنین و قادة الغر المحجلین و موالی المسلمین و نحن امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء و بنا یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الارض و لو لا ما علی الارض منا لساخت باهلها. ثم قال: و لم تخل منذ خلق الله آدم من حجة الله فیها، اما ظاهر مشهور او غائب مستور، و لا تخلو الارض الی ان تقوم الساعة من حجة و لو لا ذلک لم یعبد الله. قال سلیمان: فقلت لجعفر الصادق{{ع}} کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب"}}. ینابیع المودة، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>. | ::::::[[سلیمان]] میگوید عرض کردم: [[مردم]] چگونه از وجود [[امام غائب]]، منتفع میشوند فرمود: همانطور که از [[خورشید پشت ابر]] انتفاع میبرند<ref>{{عربی|"عن جعفر الصادق عن ابیه عن جده علی بن الحسین{{ع}} قال: نحن ائمة المسلمین و حجج الله علی العالمین و سادات المؤمنین و قادة الغر المحجلین و موالی المسلمین و نحن امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء و بنا یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الارض و لو لا ما علی الارض منا لساخت باهلها. ثم قال: و لم تخل منذ خلق الله آدم من حجة الله فیها، اما ظاهر مشهور او غائب مستور، و لا تخلو الارض الی ان تقوم الساعة من حجة و لو لا ذلک لم یعبد الله. قال سلیمان: فقلت لجعفر الصادق{{ع}} کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب"}}. ینابیع المودة، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>. | ||
::::::در این [[حدیث]] و چندین [[حدیث]] دیگر، وجود [[مقدس]] [[صاحب الامر]] و انتفاع [[مردم]] از وی، [[تشبیه]] شده به [[خورشید پشت ابر]] و انتفاع [[مردم]] از آن. وجه [[تشبیه]] از این قرار است: در [[علوم]] طبیعی و فلکیات ثابت شده است که [[خورشید]] مرکز منظومه شمسی است، جاذبهاش [[حافظ]] [[زمین]] و آن را از سقوط نگه میدارد. [[زمین]] را بدور خود چرخانده شب و روز و فصول مختلف را ایجاد میکند. حرارتش سبب حیات و [[زندگی]] حیوانات و گیاهان و انسانست و نورش روشنیبخش [[زمین]] میباشد. | ::::::در این [[حدیث]] و چندین [[حدیث]] دیگر، وجود [[مقدس]] [[صاحب الامر]] و انتفاع [[مردم]] از وی، [[تشبیه]] شده به [[خورشید پشت ابر]] و انتفاع [[مردم]] از آن. وجه [[تشبیه]] از این قرار است: در [[علوم]] طبیعی و فلکیات ثابت شده است که [[خورشید]] مرکز منظومه شمسی است، جاذبهاش [[حافظ]] [[زمین]] و آن را از سقوط نگه میدارد. [[زمین]] را بدور خود چرخانده شب و روز و فصول مختلف را ایجاد میکند. حرارتش سبب حیات و [[زندگی]] حیوانات و گیاهان و انسانست و نورش روشنیبخش [[زمین]] میباشد. | ||
::::::در ترتب این آثار بین اینکه ظاهر باشد یا پشت [[ابر]]، تفاوتی وجود ندارد. یعنی [[جاذبه]] و [[نور]] و حرارتش در هردو حال موجود است، گرچه کموبیش دارد. هنگامی که [[خورشید]] در پس ابرهای تیره | ::::::در ترتب این آثار بین اینکه ظاهر باشد یا پشت [[ابر]]، تفاوتی وجود ندارد. یعنی [[جاذبه]] و [[نور]] و حرارتش در هردو حال موجود است، گرچه کموبیش دارد. هنگامی که [[خورشید]] در پس ابرهای تیره پنهان است یا شبانگاه، جهال [[گمان]] دارند که موجودات از [[نور]] و حرارت [[خورشید]] بیبهرهاند، در صورتی که سخت در اشتباهند، زیرا اگر دقیقهای [[نور]] و حرارتش به جانداران نرسد یخ زده هلاک میگردند و به [[برکت]] تأثیرات همان [[خورشید]] است که ابرهای تیره پراکنده میشوند و چهره [[حقیقی]] آن نمایان میگردد. | ||
::::::وجود [[مقدس]] [[امام]] هم [[خورشید]] و [[قلب]] عالم [[انسانیت]] و مربی و [[هادی]] [[تکوینی]] اوست و در ترتب این آثار، بین حضور و [[غیبت]] آنجناب تفاوتی نیست. از [[دوستان]] عزیزم تقاضا میکنم بحث چند جلسه قبل را که درباره [[نبوت عامه]] و [[امامت]] بود<ref>بحث نبوت عامه و امامت: از صفحه ۷۰ تا صفحه ۸۳ همین کتاب.</ref>، در نظر داشته و یکبار دیگر با کمال دقت و تأمل آن را مرور کنند، تا به [[حقیقت]] معنای [[ولایت]] پی ببرند و مهمترین فائده [[وجود امام]] را دریابند و بفهمند که نوع [[بشر]] هماکنون هرچه دارد به [[برکت]] وجود همان [[امام غائب]] است. | ::::::وجود [[مقدس]] [[امام]] هم [[خورشید]] و [[قلب]] عالم [[انسانیت]] و مربی و [[هادی]] [[تکوینی]] اوست و در ترتب این آثار، بین حضور و [[غیبت]] آنجناب تفاوتی نیست. از [[دوستان]] عزیزم تقاضا میکنم بحث چند جلسه قبل را که درباره [[نبوت عامه]] و [[امامت]] بود<ref>بحث نبوت عامه و امامت: از صفحه ۷۰ تا صفحه ۸۳ همین کتاب.</ref>، در نظر داشته و یکبار دیگر با کمال دقت و تأمل آن را مرور کنند، تا به [[حقیقت]] معنای [[ولایت]] پی ببرند و مهمترین فائده [[وجود امام]] را دریابند و بفهمند که نوع [[بشر]] هماکنون هرچه دارد به [[برکت]] وجود همان [[امام غائب]] است. | ||
::::::اما راجع به فوائد دیگری که ذکر نمودید، گو اینکه [[عامه]] [[مردم]] در [[زمان غیبت]]، از آنها محرومند لکن از جانب [[خداوند متعال]] و وجود [[مقدس]] [[امام]]، منع فیضی وجود ندارد بلکه [[تقصیر]] و کوتاهی از [[ناحیه]] خود افراد [[انسان]] است. اگر موانع [[ظهور]] را برطرف میساختند و اسباب و مقدمات [[حکومت]] [[توحید]] و دادگستری را فراهم مینمودند و [[افکار]] عموم جهانیان را آماده و مساعد میکردند، [[امام زمان]] ظاهر میشد و [[جامعه]] [[انسانیت]] را از فوائد بیشماری بهرهمند میگردانید. | ::::::اما راجع به فوائد دیگری که ذکر نمودید، گو اینکه [[عامه]] [[مردم]] در [[زمان غیبت]]، از آنها محرومند لکن از جانب [[خداوند متعال]] و وجود [[مقدس]] [[امام]]، منع فیضی وجود ندارد بلکه [[تقصیر]] و کوتاهی از [[ناحیه]] خود افراد [[انسان]] است. اگر موانع [[ظهور]] را برطرف میساختند و اسباب و مقدمات [[حکومت]] [[توحید]] و دادگستری را فراهم مینمودند و [[افکار]] عموم جهانیان را آماده و مساعد میکردند، [[امام زمان]] ظاهر میشد و [[جامعه]] [[انسانیت]] را از فوائد بیشماری بهرهمند میگردانید. | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
[[پرونده:152012.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد محمدی اشتهاردی]]]] | [[پرونده:152012.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد محمدی اشتهاردی]]]] | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::: «[[امام]] [[قائم]]{{ع}} به خاطر عدم پذیرش [[جامعه]]، از نظرها | :::::: «[[امام]] [[قائم]]{{ع}} به خاطر عدم پذیرش [[جامعه]]، از نظرها پنهان است، او همچون [[امامان]] [[معصوم]] دیگر{{عم}} اگر [[آشکار]] بود، [[مردم]] همان کاری که با آن [[امامان]] کردند، با او میکردند، اما او [[غائب]] است تا [[مردم]] [[آمادگی]] پذیرش او را در طول زمان و با برنامهریزیهای درازمدت و [[تکامل]] [[معنوی]] و مادی پیدا کنند. [[غیبت]] او چنانچه در [[روایات]] آمده، همچون پنهان شدن [[خورشید]] پشت ابرها است، گرچه ابرها از تابش مستقیم [[خورشید]] ممانعت میکنند، ولی هرگز نمیتوانند تابش [[خورشید]] را به کلی محو سازند. [[غیبت]] [[امام]] [[قائم]]{{ع}} دهها فایده دارد که در اینجا به طور اختصار به چند فایده آن اشاره میکنیم: | ||
:::::#[[غیبت]] او به پیروانش [[امید]] میبخشد و آنها را دلگرم میکند که دارای چنین [[رهبری]] هستند، با توجه به اینکه [[امید]]، آن هم امیدی این چنین، سازنده است. | :::::#[[غیبت]] او به پیروانش [[امید]] میبخشد و آنها را دلگرم میکند که دارای چنین [[رهبری]] هستند، با توجه به اینکه [[امید]]، آن هم امیدی این چنین، سازنده است. | ||
:::::#[[غیبت]] آن [[حضرت]] پیروانش را قدم به قدم آماده میسازد تا آن [[حضرت]] را از [[عزلت]] بیرون آورند. | :::::#[[غیبت]] آن [[حضرت]] پیروانش را قدم به قدم آماده میسازد تا آن [[حضرت]] را از [[عزلت]] بیرون آورند. | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
:::::: «[[امام]] [[واسطه فیض الهی]] است و او است که رابط میان عالم مادّی و ربوبی است؛ اگر [[امام]] در روی کره خاکی نبود نوع [[انسان]] منقرض میگشت و اگر او نباشد [[خداوند]] به حدّ کامل شناخته نمیشود، و در نتیجه [[عبادت]] نمیشود و رابطه بین عالم مادی و دستگاه [[آفرینش]] قطع میشود. | :::::: «[[امام]] [[واسطه فیض الهی]] است و او است که رابط میان عالم مادّی و ربوبی است؛ اگر [[امام]] در روی کره خاکی نبود نوع [[انسان]] منقرض میگشت و اگر او نباشد [[خداوند]] به حدّ کامل شناخته نمیشود، و در نتیجه [[عبادت]] نمیشود و رابطه بین عالم مادی و دستگاه [[آفرینش]] قطع میشود. | ||
::::::[[قلب]] [[مقدّس]] [[امام]] است که به منزله ترانسفورماتوری است که جریان برق کارخانه را به میلیونها لامپ میرساند، [[امام]] [[قلب]] عالم وجود و [[رهبر]] و مربّی نوع [[انسانها]] است. | ::::::[[قلب]] [[مقدّس]] [[امام]] است که به منزله ترانسفورماتوری است که جریان برق کارخانه را به میلیونها لامپ میرساند، [[امام]] [[قلب]] عالم وجود و [[رهبر]] و مربّی نوع [[انسانها]] است. | ||
::::::در همین راستا روایتی از [[امام سجاد]]{{ع}} است که [[حضرت]] میفرمایند: از روزی که [[خداوند متعال]] [[حضرت آدم|آدم]] را خلق کرد تا کنون هیچگاه [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است ولی آن [[حج]] گاهی ظاهر و مشهود بوده و گاهی [[غایب]] و | ::::::در همین راستا روایتی از [[امام سجاد]]{{ع}} است که [[حضرت]] میفرمایند: از روزی که [[خداوند متعال]] [[حضرت آدم|آدم]] را خلق کرد تا کنون هیچگاه [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است ولی آن [[حج]] گاهی ظاهر و مشهود بوده و گاهی [[غایب]] و پنهان و [[زمین]] تا [[قیامت]] از [[حجت خداوند]] خالی نخواهد ماند، از حضرتش سؤال شد چگونه [[مردم]] از [[امام مهدی|امام غایب]] نفع میبرند؟ فرمود: همانگونه که از [[خورشید]] پس [[ابر]] منتفع میگردند<ref>ینابیع المودّة، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>. | ||
::::::در [[احادیث]] متعددی که پیرامون [[فلسفه]] و فایده [[امام مهدی|امام]] در دوران [[غیبت]] به ما رسیده است فواید گوناگونی را برای ما عنوان فرمودهاند که ما در اینجا به برخی از آنها میپردازیم. | ::::::در [[احادیث]] متعددی که پیرامون [[فلسفه]] و فایده [[امام مهدی|امام]] در دوران [[غیبت]] به ما رسیده است فواید گوناگونی را برای ما عنوان فرمودهاند که ما در اینجا به برخی از آنها میپردازیم. | ||
::::::۱. '''[[امام غایب]] [[واسطه فیض]] و [[امان اهل زمین]] است''': از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال شد وجود [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} در عصر [[غیبت]] چه فایدهای دارد؟ [[حضرت]] فرمودند: به خداوندی که مرا به [[پیامبری]] [[مبعوث]] فرموده است، [[مردم]] از وجود آن [[امام مهدی|امام غایب]] [[منفعت]] میبرند و از [[نور]] ولایتش در طول غیبتش بهره میگیرند، چنانچه از [[آفتاب پشت ابر]] استفاده میکنند<ref>قندوزى حنفى، ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۷۰.</ref>. و خود وجود نازنین [[حضرت]] [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} فرمودهاند همانگونه که از [[خورشید پشت ابر]] [[مردم]] بهرهمند میشوند از من در زمان غیبتم بهرهمند میشوند و همانا من سبب [[آرامش]] و [[امنیت]] [[مردم]] روی کره [[زمین]] هستم چنانچه [[ستارگان]] [[امان]] اهل [[آسمان]] باشند<ref>صدوق، کمال الدین، ص ۴۸۵.</ref>. | ::::::۱. '''[[امام غایب]] [[واسطه فیض]] و [[امان اهل زمین]] است''': از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال شد وجود [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} در عصر [[غیبت]] چه فایدهای دارد؟ [[حضرت]] فرمودند: به خداوندی که مرا به [[پیامبری]] [[مبعوث]] فرموده است، [[مردم]] از وجود آن [[امام مهدی|امام غایب]] [[منفعت]] میبرند و از [[نور]] ولایتش در طول غیبتش بهره میگیرند، چنانچه از [[آفتاب پشت ابر]] استفاده میکنند<ref>قندوزى حنفى، ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۷۰.</ref>. و خود وجود نازنین [[حضرت]] [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} فرمودهاند همانگونه که از [[خورشید پشت ابر]] [[مردم]] بهرهمند میشوند از من در زمان غیبتم بهرهمند میشوند و همانا من سبب [[آرامش]] و [[امنیت]] [[مردم]] روی کره [[زمین]] هستم چنانچه [[ستارگان]] [[امان]] اهل [[آسمان]] باشند<ref>صدوق، کمال الدین، ص ۴۸۵.</ref>. | ||
خط ۲۶۱: | خط ۲۶۱: | ||
:::::*'''نگهبانی از [[آیین]] [[خداوند]] با هدایتهای باطنی''': بیگمان [[پیشوایان معصوم]]{{عم}}، معلمان و [[مربیان]] اصلی [[انسانها]] هستند و [[مردم]]، همواره از زلال [[معارف]] [[ناب]] آن بزرگواران بهرهها بردهاند. در [[زمان غیبت]] نیز، اگرچه دسترسی مستقیم و استفاده همهجانبه از محضر [[امام عصر]]{{ع}} ممکن نیست، آن معدن [[علوم]] [[الهی]] به راههای مختلف، گره از [[مشکلات]] [[علمی]] و [[فکری]] [[شیعیان]] باز میکند. | :::::*'''نگهبانی از [[آیین]] [[خداوند]] با هدایتهای باطنی''': بیگمان [[پیشوایان معصوم]]{{عم}}، معلمان و [[مربیان]] اصلی [[انسانها]] هستند و [[مردم]]، همواره از زلال [[معارف]] [[ناب]] آن بزرگواران بهرهها بردهاند. در [[زمان غیبت]] نیز، اگرچه دسترسی مستقیم و استفاده همهجانبه از محضر [[امام عصر]]{{ع}} ممکن نیست، آن معدن [[علوم]] [[الهی]] به راههای مختلف، گره از [[مشکلات]] [[علمی]] و [[فکری]] [[شیعیان]] باز میکند. | ||
::::::این مهم نه فقط در در دوره [[غیبت صغرا]]، با پاسخگویی به پرسشهای [[مردم]] و [[دانشمندان]]، از طریق نامههای [[امام]] که به [[توقیعات]] مشهور است، تحقق یافت، بلکه در [[دوران غیبت کبرا]] نیز به صورت هدایتهای [[باطنی]] صورت پذیرفت. | ::::::این مهم نه فقط در در دوره [[غیبت صغرا]]، با پاسخگویی به پرسشهای [[مردم]] و [[دانشمندان]]، از طریق نامههای [[امام]] که به [[توقیعات]] مشهور است، تحقق یافت، بلکه در [[دوران غیبت کبرا]] نیز به صورت هدایتهای [[باطنی]] صورت پذیرفت. | ||
::::::بنابراین شکی نیست که بقای [[مکتب]] [[تشیع]] در گرو حمایتهای آن [[امام]] | ::::::بنابراین شکی نیست که بقای [[مکتب]] [[تشیع]] در گرو حمایتهای آن [[امام]] پنهان بوده است. [[شیعه]] بر این [[باور]] است که آن [[حضرت]] همواره در هنگامههای حساس و حوادث تعیینکننده، بسان دستی غیبی ارادههای نقشآفرین را در جهت [[اصلاح]] امور، [[هدایت]] کرده، این [[باور]] [[الهی]] را از نابودی در [[پناه]] گرفته است. این [[اصلاحات]] به طور عمده با هدایتهای [[باطنی]] صورت میپذیرد. هدایتهایی که گاهی به وسیله شخص [[امام]] و گاهی به وسیله دیگران درباره [[صالحان]] و شایستگان انجام میگیرد. | ||
::::::[[امام]] از راه [[باطن]]، بر [[نفوس]] افراد اشراف دارد و آنان را مورد [[هدایت]] و [[تربیت]] خود قرار میدهد. با القاهای [[نیکو]]، یا با نگهداشتنهای [[باطنی]]، راه برخی از افراد را عوض میکند یا آنها را در راه صحیحی که دارند، [[استوار]] و [[ثابت قدم]] میدارد؛ گرچه این [[هدایت]]، از دیدگان | ::::::[[امام]] از راه [[باطن]]، بر [[نفوس]] افراد اشراف دارد و آنان را مورد [[هدایت]] و [[تربیت]] خود قرار میدهد. با القاهای [[نیکو]]، یا با نگهداشتنهای [[باطنی]]، راه برخی از افراد را عوض میکند یا آنها را در راه صحیحی که دارند، [[استوار]] و [[ثابت قدم]] میدارد؛ گرچه این [[هدایت]]، از دیدگان پنهان است. | ||
::::::چه بسیار افرادی که یکباره از راهی که داشتند، برگشتند و هرگز حاضر نشدند دوباره بدان برگردند و چه بسیار افرادی که در کار خود متزلزل و مردد بودند؛ ولی یکباره در آن مستقر شدند. | ::::::چه بسیار افرادی که یکباره از راهی که داشتند، برگشتند و هرگز حاضر نشدند دوباره بدان برگردند و چه بسیار افرادی که در کار خود متزلزل و مردد بودند؛ ولی یکباره در آن مستقر شدند. | ||
:::::*'''نگهداشت [[جامعه]] از [[ناامیدی]] و سرخوردگی''': بدون [[شک]] [[باور]] به [[امام غایب]]{{ع}} سبب [[امیدواری]] [[مسلمانان]] به [[آینده]] روشن میشود. این [[امیدواری]]، از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] است. [[جامعه]] [[شیعی]]، طبق [[باور]] خویش به [[وجود امام]] [[شاهد]] و زنده، همواره [[منتظر ظهور]] آن [[حضرت]] است. او را در میان خود نمیبیند؛ اما خود را یگانه و جدا از او نمیداند. باری، [[امام]] | :::::*'''نگهداشت [[جامعه]] از [[ناامیدی]] و سرخوردگی''': بدون [[شک]] [[باور]] به [[امام غایب]]{{ع}} سبب [[امیدواری]] [[مسلمانان]] به [[آینده]] روشن میشود. این [[امیدواری]]، از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] است. [[جامعه]] [[شیعی]]، طبق [[باور]] خویش به [[وجود امام]] [[شاهد]] و زنده، همواره [[منتظر ظهور]] آن [[حضرت]] است. او را در میان خود نمیبیند؛ اما خود را یگانه و جدا از او نمیداند. باری، [[امام]] پنهان، همواره مراقب حال و وضع [[شیعیان]] است و همین مسأله باعث میشود پیروانشان به [[امید]] [[لطف]] و [[عنایت]] حضرتش، برای [[رسیدن به وضع مطلوب]] جهانی تلاش کنند. | ||
::::::به [[بیان]] دیگر، [[امام]]- اگرچه [[غایب]]- نقطه اتکایی است که [[پیروان]] خود را در ورطههای نابودی و [[ناامیدی]] در [[حمایت]] و [[پناه]] خود میگیرد و بسان پناهگاهی مطمئن [[پیروان]] خود را به تلاش و کوشش در راه رشد و تعالی وامیدارد. | ::::::به [[بیان]] دیگر، [[امام]]- اگرچه [[غایب]]- نقطه اتکایی است که [[پیروان]] خود را در ورطههای نابودی و [[ناامیدی]] در [[حمایت]] و [[پناه]] خود میگیرد و بسان پناهگاهی مطمئن [[پیروان]] خود را به تلاش و کوشش در راه رشد و تعالی وامیدارد. | ||
::::::بنابراین حالت [[امید]] و [[انتظار]] به [[آینده]] از فواید دیگری است که بر وجود آن [[حضرت]] مترتب است. بدون تردید جامعهای که به پیشوای زنده- اگرچه [[غایب]]- [[معتقد]] است، | ::::::بنابراین حالت [[امید]] و [[انتظار]] به [[آینده]] از فواید دیگری است که بر وجود آن [[حضرت]] مترتب است. بدون تردید جامعهای که به پیشوای زنده- اگرچه [[غایب]]- [[معتقد]] است، | ||
::::::همواره از فرو افتادن در [[ناامیدی]] در [[امان]] خواهد بود. و شکی نیست جامعهای که دچار [[ناامیدی]] شد، رو به [[انحطاط]] خواهد رفت. امروزه [[جامعه]] [[شیعی]]، [[استواری]]، [[پویایی]] و [[شادابی]] خود را مرهون این باورمندی میداند که از فواید آن [[امام]] | ::::::همواره از فرو افتادن در [[ناامیدی]] در [[امان]] خواهد بود. و شکی نیست جامعهای که دچار [[ناامیدی]] شد، رو به [[انحطاط]] خواهد رفت. امروزه [[جامعه]] [[شیعی]]، [[استواری]]، [[پویایی]] و [[شادابی]] خود را مرهون این باورمندی میداند که از فواید آن [[امام]] پنهان به حساب میآید. | ||
::::::آری، اوضاع نابسامان و اسفبار [[جهان]] و سیل بنیانکن [[ستم]] و [[بیداد]]، خیرخواهان [[بشریت]] را نگران کرده است؛ به گونهای که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] تردید کنند. در این صورت، یگانه روزنه امیدی که برای [[بشر]] بازمیماند و یگانه بارقه امیدی که در این [[جهان]] ظلمتزده، [[امید]] میآفریند، همان [[انتظار فرج]] و فرارسیدن عصر سراسر [[عدل]] [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[دستورهای الهی]] است. | ::::::آری، اوضاع نابسامان و اسفبار [[جهان]] و سیل بنیانکن [[ستم]] و [[بیداد]]، خیرخواهان [[بشریت]] را نگران کرده است؛ به گونهای که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] تردید کنند. در این صورت، یگانه روزنه امیدی که برای [[بشر]] بازمیماند و یگانه بارقه امیدی که در این [[جهان]] ظلمتزده، [[امید]] میآفریند، همان [[انتظار فرج]] و فرارسیدن عصر سراسر [[عدل]] [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[دستورهای الهی]] است. | ||
:::::*'''[[ایمنیبخش از بلاها]]''': بدون تردید، [[امنیت]]، از اساسیترین نیازهای [[زندگی]] است. پدیدآمدن رخدادهای ناگوار، همواره این [[نیاز]] را مورد تهدید جدی قرار داده، [[زندگی]] و حیات طبیعی موجودات را به مخاطره انداخته است. بخشی از این نگرانیها با کنترل عوامل شناخته شده برطرف میشود؛ اما در موارد فراوانی عواملی ناشناخته و خارج از کنترل، ناامنیهایی را بر [[زندگی]] تحمیل میکند. | :::::*'''[[ایمنیبخش از بلاها]]''': بدون تردید، [[امنیت]]، از اساسیترین نیازهای [[زندگی]] است. پدیدآمدن رخدادهای ناگوار، همواره این [[نیاز]] را مورد تهدید جدی قرار داده، [[زندگی]] و حیات طبیعی موجودات را به مخاطره انداخته است. بخشی از این نگرانیها با کنترل عوامل شناخته شده برطرف میشود؛ اما در موارد فراوانی عواملی ناشناخته و خارج از کنترل، ناامنیهایی را بر [[زندگی]] تحمیل میکند. | ||
خط ۲۹۴: | خط ۲۹۴: | ||
:::::#[[ابر]]، فقط چهره [[خورشید]] را بر زمینیها میپوشاند؛ ولی هرگز [[زمین]] را تاریک نمیکند. پرده [[غیبت]] نیز فقط [[انسانها]] را از [[دیدار]] مستقیم [[حضرت]] [[محروم]] میکند و هرگز مانعی بر نورافشانی او بر [[مردمان]] نخواهد شد. | :::::#[[ابر]]، فقط چهره [[خورشید]] را بر زمینیها میپوشاند؛ ولی هرگز [[زمین]] را تاریک نمیکند. پرده [[غیبت]] نیز فقط [[انسانها]] را از [[دیدار]] مستقیم [[حضرت]] [[محروم]] میکند و هرگز مانعی بر نورافشانی او بر [[مردمان]] نخواهد شد. | ||
:::::#ابری شدن از عوارض [[زمین]] و زمینیان است، نه [[خورشید]]؛ [[غیبت]] نیز نتیجه [[رفتار]] [[انسانها]] است. | :::::#ابری شدن از عوارض [[زمین]] و زمینیان است، نه [[خورشید]]؛ [[غیبت]] نیز نتیجه [[رفتار]] [[انسانها]] است. | ||
:::::#[[ابر]]، فقط برای کسانی [[مانع]] است که زیر آن باشند. اگر کسی بر [[جاذبه]] [[زمین]] غالب شد و از ابرها بالا رفت، دیگر [[ابر]] [[مانع]] او نخواهد بود. در [[غیبت]] نیز اگر کسی بر جاذبههای [[دنیایی]] چیره و غالب شد و آنسان که [[شایسته]] است، تعالی یافت، ممکن است از پرده [[غیبت]] فراتر رفته به [[دیدار]] آن [[خورشید]] | :::::#[[ابر]]، فقط برای کسانی [[مانع]] است که زیر آن باشند. اگر کسی بر [[جاذبه]] [[زمین]] غالب شد و از ابرها بالا رفت، دیگر [[ابر]] [[مانع]] او نخواهد بود. در [[غیبت]] نیز اگر کسی بر جاذبههای [[دنیایی]] چیره و غالب شد و آنسان که [[شایسته]] است، تعالی یافت، ممکن است از پرده [[غیبت]] فراتر رفته به [[دیدار]] آن [[خورشید]] پنهان نایل شود. | ||
:::::#در بهرهمندی از [[خورشید]]، میان افرادی که [[خورشید]] را [[باور]] کردهاند با افرادی که منکر او هستند تفاوتی نیست. در بهرهمندی از فواید [[تکوینی]] [[امام]] نیز بین منکر و قائل به [[امام]] فرقی نیست. | :::::#در بهرهمندی از [[خورشید]]، میان افرادی که [[خورشید]] را [[باور]] کردهاند با افرادی که منکر او هستند تفاوتی نیست. در بهرهمندی از فواید [[تکوینی]] [[امام]] نیز بین منکر و قائل به [[امام]] فرقی نیست. | ||
:::::# فقط مردمی در [[انتظار]] [[راستین]] کناررفتن ابرها به سر میبرند که به فواید [[خورشید]] [[آگاهی]] کامل دارند. در [[دوران غیبت]] نیز [[معرفت]] به [[امام]]، باعث حقیقیتر شدن [[انتظار]] میشود. | :::::# فقط مردمی در [[انتظار]] [[راستین]] کناررفتن ابرها به سر میبرند که به فواید [[خورشید]] [[آگاهی]] کامل دارند. در [[دوران غیبت]] نیز [[معرفت]] به [[امام]]، باعث حقیقیتر شدن [[انتظار]] میشود. | ||
خط ۳۱۱: | خط ۳۱۱: | ||
::::#[[انسان کامل]] [[فلسفه آفرینش]] [[جهان]] است؛ | ::::#[[انسان کامل]] [[فلسفه آفرینش]] [[جهان]] است؛ | ||
::::#حدوث و بقای [[خلقت]] به تحقق [[غایت]] و [[فلسفه]] آن بستگی دارد. | ::::#حدوث و بقای [[خلقت]] به تحقق [[غایت]] و [[فلسفه]] آن بستگی دارد. | ||
:::::*چنان که [[گذشت]]، در [[جهان بینی اسلامی]]، [[امام]] جایگاهی بس والا دارد. بر اساس [[نص]] [[قرآن کریم]]، [[امامت]] مقامی است که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[نبوت]] بدان نایل آمد. بیتردید، دارنده چنین مقامی، [[انسان کامل]] و بلکه [[کاملترین]] [[انسان]] روزگار خویش است. از سوی دیگر، [[قرآن کریم]] یادآور شده است که [[انسان]] [[خلیفه خداوند]] در [[زمین]] است: {{متن قرآن|إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً }}؛ <ref>من در روی زمین، جانشینی[= نمایندهای] قرار خواهم داد؛ بقره، آیه:۳۰.</ref>. روشن است این [[مقام]]، همه [[فرزندان]] [[حضرت آدم]]{{ع}} را شامل نمیشود، چون ـ چنان که [[قرآن کریم]] فرموده است ـ [[کافران]]، [[مشرکان]] و گنهکاران، یعنی همه کسانی که از [[حدود الهی]] [[تجاوز]] میکنند، [[ستم]] کارند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}؛ <ref>و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است؛ بقره، آیه:۲۲۹.</ref>. این افراد، [[شایسته]] دستیابی به [[مقام]] والای [[خلافت الهی]] نیستند؛ زیرا این [[مقام]] "[[عهد الهی]]" است و [[ستمگران]] از آن بیبهرهاند: {{متن قرآن|لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ }}؛ <ref>پیمان من، به ستم کاران نمیرسد؛ بقره، آیه:۱۲۴.</ref>. [[قرآن کریم]]، در [[آیات]] بسیار و با تعبیرهای مختلف، یادآور شده است که [[خداوند]]، [[جهان]] را برای [[انسان]] آفریده است؛<ref>{{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً }}؛ آن کسی که زمین را بستر شما و آسمان[= جو زمین ] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{متن قرآن|هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا }}...؛ او (خدای) است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا... }}؛ او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش قرار داد(تا به تلاش زندگی پردازید)؛ سوره یونس، آیه۶۷.</ref> از سوی دیگر، [[فلسفه آفرینش]] [[زمین]] و مواهب طبیعی، آزمودن [[آدمیان]] است: {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا }}؛<ref>ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند. سوره کهف، آیه۷.</ref>. آزمودن [[الهی]] از طریق [[پرستش]] [[خداوند]] و [[صبر]] و [[پایداری]] در برابر [[ناملایمات]]، که از [[ایمان]] سرشار به [[خداوند]] سرچشمه میگیرد، به انجام میرسد: {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ }})؛ <ref>و بشارت ده به استقامت کنندگان*آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم؛ سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۶.</ref>. افزون بر این، [[قرآن کریم]] نیل به [[مقام]] [[امامت]] را به [[صبر]] و [[استقامت]] در برابر آزمودنهای [[الهی]] مشروط میداند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ }})؛ <ref>و از آنان امامانی پیشوایانی قرار دادیم که [مردم را] به امر ما هدایت میکردند، زیرا شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند؛ سوره سجده،آیه۲۴.</ref>. در این [[آیه]]، علاوه بر [[صبر]] و [[استقامت]]، از [[یقین]] نیر سخن به میان آمده است. در [[حقیقت]]، [[یقین]] منشأ و عامل [[صبر]] و [[پایداری]] در راه خداست؛ چنان که درباره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ }})؛ <ref>و این چنین، ملکوت آسمان و زمین [و حکومت مطلقه خداوند] را به ابراهیم نشان دادیم، تا [به آن استدلال کند و] اهل یقین گردد؛ سوره انعام،آیه ۷۵.</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با برخورداری از چنین [[یقینی]]، از [[امتحان الهی]] سرافراز بیرون میآید و به [[مقام]] والای [[امامت]] نایل میشود: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا }})؛ <ref>[به خاطر آوردید] هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ سوره بقره؛ آیه:۱۲۴.</ref> این [[آیات]] و نظایر آن ها به روشنی نشان میدهد [[امام]]، نمونه [[انسان کامل]] و بلکه [[کاملترین]] [[انسان]] در روزگار خویش است و [[فلسفه]] [[عالی]] [[آفرینش جهان]] به شمار میرود. از آن جا که [[جهان]]، [[فعل خداوند]] [[حکیم]] است و در فعل [[الهی]] لغو و عبث و بطلان راه ندارد، حدوث و بقای [[جهان]] در گرو وجود چنین [[انسانی]] است. بدین جهت است که [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|" لَوْ أَنَ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً لَسَاخَتْ بِأَهْلِهِ كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ"}}<ref>اگر حتی لحظه ای، وجود امام از زمین برداشته شود، زمین اهل خود را فرو برد و همچون دریای خروشان، ساکنان خود را در هم می پیچد؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۹.</ref>. بر این اساس، [[امام علی]]{{ع}} تأکید کرده است که [[خداوند]] هرگز [[زمین]] را از [[حجت الهی]] ظاهر و شناخته شده یا | :::::*چنان که [[گذشت]]، در [[جهان بینی اسلامی]]، [[امام]] جایگاهی بس والا دارد. بر اساس [[نص]] [[قرآن کریم]]، [[امامت]] مقامی است که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[نبوت]] بدان نایل آمد. بیتردید، دارنده چنین مقامی، [[انسان کامل]] و بلکه [[کاملترین]] [[انسان]] روزگار خویش است. از سوی دیگر، [[قرآن کریم]] یادآور شده است که [[انسان]] [[خلیفه خداوند]] در [[زمین]] است: {{متن قرآن|إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً }}؛ <ref>من در روی زمین، جانشینی[= نمایندهای] قرار خواهم داد؛ بقره، آیه:۳۰.</ref>. روشن است این [[مقام]]، همه [[فرزندان]] [[حضرت آدم]]{{ع}} را شامل نمیشود، چون ـ چنان که [[قرآن کریم]] فرموده است ـ [[کافران]]، [[مشرکان]] و گنهکاران، یعنی همه کسانی که از [[حدود الهی]] [[تجاوز]] میکنند، [[ستم]] کارند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}؛ <ref>و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است؛ بقره، آیه:۲۲۹.</ref>. این افراد، [[شایسته]] دستیابی به [[مقام]] والای [[خلافت الهی]] نیستند؛ زیرا این [[مقام]] "[[عهد الهی]]" است و [[ستمگران]] از آن بیبهرهاند: {{متن قرآن|لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ }}؛ <ref>پیمان من، به ستم کاران نمیرسد؛ بقره، آیه:۱۲۴.</ref>. [[قرآن کریم]]، در [[آیات]] بسیار و با تعبیرهای مختلف، یادآور شده است که [[خداوند]]، [[جهان]] را برای [[انسان]] آفریده است؛<ref>{{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً }}؛ آن کسی که زمین را بستر شما و آسمان[= جو زمین ] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{متن قرآن|هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا }}...؛ او (خدای) است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا... }}؛ او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش قرار داد(تا به تلاش زندگی پردازید)؛ سوره یونس، آیه۶۷.</ref> از سوی دیگر، [[فلسفه آفرینش]] [[زمین]] و مواهب طبیعی، آزمودن [[آدمیان]] است: {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا }}؛<ref>ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند. سوره کهف، آیه۷.</ref>. آزمودن [[الهی]] از طریق [[پرستش]] [[خداوند]] و [[صبر]] و [[پایداری]] در برابر [[ناملایمات]]، که از [[ایمان]] سرشار به [[خداوند]] سرچشمه میگیرد، به انجام میرسد: {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ }})؛ <ref>و بشارت ده به استقامت کنندگان*آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم؛ سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۶.</ref>. افزون بر این، [[قرآن کریم]] نیل به [[مقام]] [[امامت]] را به [[صبر]] و [[استقامت]] در برابر آزمودنهای [[الهی]] مشروط میداند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ }})؛ <ref>و از آنان امامانی پیشوایانی قرار دادیم که [مردم را] به امر ما هدایت میکردند، زیرا شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند؛ سوره سجده،آیه۲۴.</ref>. در این [[آیه]]، علاوه بر [[صبر]] و [[استقامت]]، از [[یقین]] نیر سخن به میان آمده است. در [[حقیقت]]، [[یقین]] منشأ و عامل [[صبر]] و [[پایداری]] در راه خداست؛ چنان که درباره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ }})؛ <ref>و این چنین، ملکوت آسمان و زمین [و حکومت مطلقه خداوند] را به ابراهیم نشان دادیم، تا [به آن استدلال کند و] اهل یقین گردد؛ سوره انعام،آیه ۷۵.</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با برخورداری از چنین [[یقینی]]، از [[امتحان الهی]] سرافراز بیرون میآید و به [[مقام]] والای [[امامت]] نایل میشود: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا }})؛ <ref>[به خاطر آوردید] هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ سوره بقره؛ آیه:۱۲۴.</ref> این [[آیات]] و نظایر آن ها به روشنی نشان میدهد [[امام]]، نمونه [[انسان کامل]] و بلکه [[کاملترین]] [[انسان]] در روزگار خویش است و [[فلسفه]] [[عالی]] [[آفرینش جهان]] به شمار میرود. از آن جا که [[جهان]]، [[فعل خداوند]] [[حکیم]] است و در فعل [[الهی]] لغو و عبث و بطلان راه ندارد، حدوث و بقای [[جهان]] در گرو وجود چنین [[انسانی]] است. بدین جهت است که [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|" لَوْ أَنَ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً لَسَاخَتْ بِأَهْلِهِ كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ"}}<ref>اگر حتی لحظه ای، وجود امام از زمین برداشته شود، زمین اهل خود را فرو برد و همچون دریای خروشان، ساکنان خود را در هم می پیچد؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۹.</ref>. بر این اساس، [[امام علی]]{{ع}} تأکید کرده است که [[خداوند]] هرگز [[زمین]] را از [[حجت الهی]] ظاهر و شناخته شده یا پنهان و ناشناخته خالی نخواهد گذاشت.<ref> {{عربی|" اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ..."}}؛ آری، به خدا سوگند! زمین هیچ گاه از حجت الهی که برای خدا با برهان روشن قیام کند خالی نیست؛ یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت های خدا باطل نشود و نشانههایش از میان نرود...؛ محمد عبده، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۷، حکمت۱۴۷.</ref> نکته جالب توجه این است که [[امام علی]]{{ع}} آنان را [[خلفای الهی]] در [[زمین]] می داند:{{عربی|" أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ"}}<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۴۶. </ref> از این جا میتوان معنای این فراز از "دعای عدیله" را به [[نیکی]] باز [[شناخت]] که میفرماید: {{عربی|" بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء "}}<ref>به یمن و مبارکی وجود [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} موجودات روزی داده می شوند و به واسطه وجود او آسمان و زمین پایدارند؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹،ص۳۱۰.</ref> | ||
:::::*'''[[هدایت]] نهایی:''' بر اساس حقایق [[توحیدی]]، [[هدایت]] به صورت مستقل و بالذات در عرصه [[تکوین]] و [[تشریع]] به [[خداوند]] اختصاص دارد؛ آن که [[دنیا]] و [[آخرت]] مخلوق و مملوک اوست، سرچشمه [[هدایت]] نیز شمرده میشود: {{متن قرآن|إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَىٰ* فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ }}<ref>به یقین هدایت کردن بر عهده ماست و آخرت و دنیا از آن ماست؛ سوره لیل، آیات:۱۲-۱۳.</ref> اما [[خداوند]]، به مقتضای [[علم]] و [[حکمت]] خود، [[جهان]] را بر اساس [[نظام]] اسباب و مسببات [[استوار]] ساخته و برای امور مختلف، مدبران و [[کارگزاران]] ویژه قرار داده است؛ [[تدبیر]] گرانی که همگی با اجازه و [[مشیت]] وی به [[تدبیر]] و اداره امور [[جهان]] اشتغال دارند: {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا }}<ref>و آن ها که امور را تدبیر میکنند؛ نازعات،آیه۵.</ref>. بر این اساس، [[خداوند]] برای [[هدایت]] [[بشر]] اسباب و راههای گوناگونی مقرر داشته است. [[هدایت]] [[انسان]] و اسباب و راههای آن، با ابعاد وجودی وی تناسب دارد، زیرا [[انسان]] هم وجود طبیعی و غریزی دارد و هم وجود [[عقلانی]] و [[روحانی]]. هدایتهای او نیز همه این ابعاد را شامل میشود؛ ولی آنچه از ویژگیهای [[بشر]] به شمار میرود، [[هدایت]] [[عقلانی]] و [[روحانی]] است. بی تردید، [[عقل]] و [[خرد]] از ابزارهای درونی و مهم این [[هدایت]] شمرده میشود. [[درک]] وجدانی و کشش [[فطری]] به سوی ارزشهای متعالی و [[کمال وجودی]] نیز از دیگر ابزارهای درونی [[هدایت]] [[انسانی]] است. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا* فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref>و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [ آفریده و ] منظم ساخته، سپس فجور و تقوا [ شرّ و خیرش] را به او الهام کرده است؛ سوره شمس، آیات ۷ ـ ۸.</ref> اما اهمیت [[خلقت انسان]] و برجستگی [[هدف آفرینش]] او از سویی و خطرهای مهمی که از درون و بیرون [[سعادت]] و رستگاریاش را تهدید می کند از سوی دیگر، چنان اقتضا کرده است که [[خداوند]] او را از اسباب [[هدایت]] بیرونی، که [[پیشوایان الهی]] اند، برخوردار سازد. این [[حقیقت]] [[فلسفه]] شریعتها و نبوتهای [[الهی]] به شمار می آید. [[هدایتگری]] [[پیشوایان الهی]]، تنها از بیرون و در حد نشان دادن راه رسیدن به مقصود میرساند. شواهد [[تاریخی]] و تجربی نشان میدهد، [[پیشوایان الهی]] در دلهای آماده نفوذ میکنند و آنها را به سوی کمال و [[جمال]] خود، که جلوه [[عالی]] کمال و [[جمال الهی]] است، میکشند؛ یعنی آنان هم [[ولایت تشریعی]] دارند، هم [[ولایت تکوینی]]. البته این دو [[ولایت]] در طول [[ولایت الهی]] و با اجازه و [[مشیت]] [[خداوند]] است؛ به عبارت دیگر، [[خداوند]] خود به آنان چنین [[قدرت]] و نفوذی بخشیده است. [[قرآن کریم]]، پس از اشاره به پیامبرانی چون [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت اسحاق]] و [[حضرت یعقوب]]{{عم}} میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ }}؛ <ref>و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما [مردم را] هدایت میکردند(منظور از این گونه هدایت، هدایت باطنی و معنوی است. ر.ک: المیزان، ذیل آیه ۷۳ سوره انبیاء. و انجام [دادن] کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و تنها ما را عبادت میکردند؛ انبیاء، آیه ۷۳</ref>. با توجه به این که [[حضرت ابراهیم]] پیش از دست یابی به [[مقام امامت]]، از [[مقام نبوت]] و [[هدایت تشریعی]] برخوردار بود ([[شریعت الهی]] و راه [[حق]] را به [[مردم]] [[ابلاغ]] می کرد) ، باید گفت [[هدایت]] موجود در این [[آیه]] بر [[مقام]] [[امامت]] متفرع گردیده و به معنای [[هدایت تکوینی]] و ایصال به مطلوب است، نه [[هدایت تشریعی]] و ارائه طریق. بر این اساس، مراد از واژه "امر"، که سبب [[هدایت]] شناخته شده است: {{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا }}، امر [[تکوینی]] [[خداوند]] است، نه [[احکام دینی]]؛ همان امری که در [[قرآن کریم]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ }}<ref>فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید : «موجود باش!» آن نیز بیدرنگ موجود میشود؛ سوره یس، آیه ۸۲. </ref> از آن نام برده شده است؛ یعنی فیوضات [[معنوی]] و [[مقامات]] [[باطنی]] [[امام]] در درون [[مؤمنان]] نفوذ میکند و آنان را در مسیر مستقیم [[هدایت]] قرار میدهد؛ به عبارت دیگر، همانگونه که [[پیامبر]] در فیوضات ظاهری [[واسطه میان خدا و خلق]] است و [[شرایع آسمانی]] را، که از [[طریق وحی]] دریافت کرده، در میان [[انسانها]] منتشر میسازد، [[امام]] در فیوضات [[باطنی]] واسطه [[خدا]] و خلق است و از طریق [[نهان]] و نفوذ در روان [[مؤمنان]] آنان را در طریق [[حق]] قرار میدهد البته برخی از [[پیامبران]] از هر دو [[مقام]] برخوردار بودهاند.<ref> محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۳۰۴</ref> آری، از آنجا که [[پیامبران]] در [[کمالات وجودی]] متفاوت بودهاند: {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ }}<ref>بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ بقره، آیه ۲۵۳</ref>. [[هدایت تکوینی]] و [[تشریعی]] آنان نیز متفاوت بوده است؛ چنانکه تنها برخی از آنان«[[اولوالعزم]]» شناخته شدهاند و فقط شماری [[صاحب]] [[شریعت]] بودهاند. [[امام باقر]]{{ع}} [[امام]] را نوری میداند که دلهای [[مؤمنان]] را روشن میکند و [[روشنایی]] آن از [[خورشید]] تابندهتر است: {{متن قرآن|لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ }}،<ref> کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص ۱۹۴.</ref> [[نور امام]] در دلهای [[مؤمنان]] از [[نور]] [[خورشید]] تابناک روز، درخشانتر است. البته همه [[دلها]] برای بهرهمندی از پرتو [[نور]] درخشان [[امامت]]، [[شایستگی]] ندارند؛ شرط بهرهمندی از [[نور]] [[امامت]] و [[ولایت]]، این است که [[انسان]] [[دل]] از غبار و آلودگی به [[رذایل]] [[پاک]] کند و به [[پیشوایان الهی]] [[محبت]] ورزد. بدیهی است این تأثیرگذاری، همچون تأثیر نخست، به حضور [[امام]] مشروط نیست؛ با این تفاوت که در اثر نخست، [[شناخت]] [[امام]] و [[ایمان]] به وی [[ضرورت]] ندارد، ولی در این مورد، [[یقین]] و [[ایمان]] لازم است. البته [[یقین]] و [[ایمان]] به مشاهده و [[معرفت]] حسی [[نیازمند]] نیست، چنانکه [[انسان]]، بدون مشاهده حسی [[خداوند]]، به وجودش [[یقین]] و [[ایمان]] دارد. | :::::*'''[[هدایت]] نهایی:''' بر اساس حقایق [[توحیدی]]، [[هدایت]] به صورت مستقل و بالذات در عرصه [[تکوین]] و [[تشریع]] به [[خداوند]] اختصاص دارد؛ آن که [[دنیا]] و [[آخرت]] مخلوق و مملوک اوست، سرچشمه [[هدایت]] نیز شمرده میشود: {{متن قرآن|إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَىٰ* فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ }}<ref>به یقین هدایت کردن بر عهده ماست و آخرت و دنیا از آن ماست؛ سوره لیل، آیات:۱۲-۱۳.</ref> اما [[خداوند]]، به مقتضای [[علم]] و [[حکمت]] خود، [[جهان]] را بر اساس [[نظام]] اسباب و مسببات [[استوار]] ساخته و برای امور مختلف، مدبران و [[کارگزاران]] ویژه قرار داده است؛ [[تدبیر]] گرانی که همگی با اجازه و [[مشیت]] وی به [[تدبیر]] و اداره امور [[جهان]] اشتغال دارند: {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا }}<ref>و آن ها که امور را تدبیر میکنند؛ نازعات،آیه۵.</ref>. بر این اساس، [[خداوند]] برای [[هدایت]] [[بشر]] اسباب و راههای گوناگونی مقرر داشته است. [[هدایت]] [[انسان]] و اسباب و راههای آن، با ابعاد وجودی وی تناسب دارد، زیرا [[انسان]] هم وجود طبیعی و غریزی دارد و هم وجود [[عقلانی]] و [[روحانی]]. هدایتهای او نیز همه این ابعاد را شامل میشود؛ ولی آنچه از ویژگیهای [[بشر]] به شمار میرود، [[هدایت]] [[عقلانی]] و [[روحانی]] است. بی تردید، [[عقل]] و [[خرد]] از ابزارهای درونی و مهم این [[هدایت]] شمرده میشود. [[درک]] وجدانی و کشش [[فطری]] به سوی ارزشهای متعالی و [[کمال وجودی]] نیز از دیگر ابزارهای درونی [[هدایت]] [[انسانی]] است. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا* فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref>و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [ آفریده و ] منظم ساخته، سپس فجور و تقوا [ شرّ و خیرش] را به او الهام کرده است؛ سوره شمس، آیات ۷ ـ ۸.</ref> اما اهمیت [[خلقت انسان]] و برجستگی [[هدف آفرینش]] او از سویی و خطرهای مهمی که از درون و بیرون [[سعادت]] و رستگاریاش را تهدید می کند از سوی دیگر، چنان اقتضا کرده است که [[خداوند]] او را از اسباب [[هدایت]] بیرونی، که [[پیشوایان الهی]] اند، برخوردار سازد. این [[حقیقت]] [[فلسفه]] شریعتها و نبوتهای [[الهی]] به شمار می آید. [[هدایتگری]] [[پیشوایان الهی]]، تنها از بیرون و در حد نشان دادن راه رسیدن به مقصود میرساند. شواهد [[تاریخی]] و تجربی نشان میدهد، [[پیشوایان الهی]] در دلهای آماده نفوذ میکنند و آنها را به سوی کمال و [[جمال]] خود، که جلوه [[عالی]] کمال و [[جمال الهی]] است، میکشند؛ یعنی آنان هم [[ولایت تشریعی]] دارند، هم [[ولایت تکوینی]]. البته این دو [[ولایت]] در طول [[ولایت الهی]] و با اجازه و [[مشیت]] [[خداوند]] است؛ به عبارت دیگر، [[خداوند]] خود به آنان چنین [[قدرت]] و نفوذی بخشیده است. [[قرآن کریم]]، پس از اشاره به پیامبرانی چون [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت اسحاق]] و [[حضرت یعقوب]]{{عم}} میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ }}؛ <ref>و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما [مردم را] هدایت میکردند(منظور از این گونه هدایت، هدایت باطنی و معنوی است. ر.ک: المیزان، ذیل آیه ۷۳ سوره انبیاء. و انجام [دادن] کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و تنها ما را عبادت میکردند؛ انبیاء، آیه ۷۳</ref>. با توجه به این که [[حضرت ابراهیم]] پیش از دست یابی به [[مقام امامت]]، از [[مقام نبوت]] و [[هدایت تشریعی]] برخوردار بود ([[شریعت الهی]] و راه [[حق]] را به [[مردم]] [[ابلاغ]] می کرد) ، باید گفت [[هدایت]] موجود در این [[آیه]] بر [[مقام]] [[امامت]] متفرع گردیده و به معنای [[هدایت تکوینی]] و ایصال به مطلوب است، نه [[هدایت تشریعی]] و ارائه طریق. بر این اساس، مراد از واژه "امر"، که سبب [[هدایت]] شناخته شده است: {{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا }}، امر [[تکوینی]] [[خداوند]] است، نه [[احکام دینی]]؛ همان امری که در [[قرآن کریم]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ }}<ref>فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید : «موجود باش!» آن نیز بیدرنگ موجود میشود؛ سوره یس، آیه ۸۲. </ref> از آن نام برده شده است؛ یعنی فیوضات [[معنوی]] و [[مقامات]] [[باطنی]] [[امام]] در درون [[مؤمنان]] نفوذ میکند و آنان را در مسیر مستقیم [[هدایت]] قرار میدهد؛ به عبارت دیگر، همانگونه که [[پیامبر]] در فیوضات ظاهری [[واسطه میان خدا و خلق]] است و [[شرایع آسمانی]] را، که از [[طریق وحی]] دریافت کرده، در میان [[انسانها]] منتشر میسازد، [[امام]] در فیوضات [[باطنی]] واسطه [[خدا]] و خلق است و از طریق [[نهان]] و نفوذ در روان [[مؤمنان]] آنان را در طریق [[حق]] قرار میدهد البته برخی از [[پیامبران]] از هر دو [[مقام]] برخوردار بودهاند.<ref> محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۳۰۴</ref> آری، از آنجا که [[پیامبران]] در [[کمالات وجودی]] متفاوت بودهاند: {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ }}<ref>بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ بقره، آیه ۲۵۳</ref>. [[هدایت تکوینی]] و [[تشریعی]] آنان نیز متفاوت بوده است؛ چنانکه تنها برخی از آنان«[[اولوالعزم]]» شناخته شدهاند و فقط شماری [[صاحب]] [[شریعت]] بودهاند. [[امام باقر]]{{ع}} [[امام]] را نوری میداند که دلهای [[مؤمنان]] را روشن میکند و [[روشنایی]] آن از [[خورشید]] تابندهتر است: {{متن قرآن|لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ }}،<ref> کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص ۱۹۴.</ref> [[نور امام]] در دلهای [[مؤمنان]] از [[نور]] [[خورشید]] تابناک روز، درخشانتر است. البته همه [[دلها]] برای بهرهمندی از پرتو [[نور]] درخشان [[امامت]]، [[شایستگی]] ندارند؛ شرط بهرهمندی از [[نور]] [[امامت]] و [[ولایت]]، این است که [[انسان]] [[دل]] از غبار و آلودگی به [[رذایل]] [[پاک]] کند و به [[پیشوایان الهی]] [[محبت]] ورزد. بدیهی است این تأثیرگذاری، همچون تأثیر نخست، به حضور [[امام]] مشروط نیست؛ با این تفاوت که در اثر نخست، [[شناخت]] [[امام]] و [[ایمان]] به وی [[ضرورت]] ندارد، ولی در این مورد، [[یقین]] و [[ایمان]] لازم است. البته [[یقین]] و [[ایمان]] به مشاهده و [[معرفت]] حسی [[نیازمند]] نیست، چنانکه [[انسان]]، بدون مشاهده حسی [[خداوند]]، به وجودش [[یقین]] و [[ایمان]] دارد. | ||
:::::*'''حضور ناشناخته''' گاه تصور میشود [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در منطقهای دور دست [[زندگی]] میکند و هیچ ارتباطی با [[مردم]] ندارد، ولی [[روایات]] [[معصومان]] این نظر را [[تأیید]] نمیکند. بر اساس [[روایات]]، [[امام]]{{ع}} میان [[مردم]] [[زندگی]] میکند و آنان را میبیند و میشناسد، ولی [[مردم]] او را نمیبینند یا میبینند و نمیشناسند. این [[روایات]] تأکید میکنند، [[امام]]{{ع}} در موسم [[حج]] در جمع [[زائران]] [[خانه خدا]] حضور دارد و آنان را میبیند، ولی [[حاجیان]] او را نمیبینند یا نمیشناسند. [[نعمانی]] مینویسد: [[امام]]{{ع}} پس از [[بیان]] [[سرگردانی]] بسیاری از [[مردم]] در عصر [[غیبت]] و روی آوردن آنها به تردید و [[انکار]] در مسئله [[وجود امام]]، [[سوگند]] یادکرده است [[حجت خداوند]] در میانم [[مردم]] به سر میبرد، سخن آنان را میشوند و [[مردم]] را میبیند، ولی آنان او را نمیبینند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۲. </ref> [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "[[زمین]] هرگز از [[حجت خداوند]] خالی نخواهد بود ولی در [[آینده]]، [[خداوند]] [[مردم]] را به [[دلیل]] [[ستم]] کاریشان از دیدن [[حجت الهی]] [[محروم]] میسازد. [[حجت خداوند]] [[مردم]] را میشناسد و آنان او را نمیشناسد؛ همان گونه که [[حضرت یوسف]] [[مردم]] را میشناخت و آنان او را [[انکار]] میکردند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱. </ref> ایشان هم چنین فرمودند: "[[مردم]] به [[امام]] خویش دسترسی ندارند. [[امام]]{{ع}} در موسم [[حج]] حضور دارد و [[مردم]] را میبیند و آنان او را نمیبینند. <ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۷۵.</ref>. بر اساس [[حدیث]] دوم، [[مردم]] [[امام]] را میبینند، ولی نمیشناسند. مطابق دو [[حدیث]] دیگر، [[مردم]] شخص [[امام]] را نمیبینند. مفاد [[حدیث]] دوم در [[کلامی]] که [[شیخ طوسی]] از [[دومین نایب خاص]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} [[نقل]] کرده است نیز به چشم میخورد؛ [[محمد بن عثمان]] میگوید: "به [[خدا]] [[سوگند]]، [[صاحب]] این امر [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} هر سال موسم [[حج]] حاضر میشود؛ [[مردم]] را میبیند و آنان را میشناسد. [[مردم]] نیز او را میبینند، ولی نمیشناسند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۲۱.</ref>. این سخن در یکی از [[توقیعات]] [[امام عصر]]{{ع}} دیده میشود.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۱۹. </ref> روشن است، این دو دسته [[روایات]] با یکدیگر [[سازگاری]] دارند. میتوان مقصود از [[روایات]] دالّ بر عدم رؤیت [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} را نشناختن آن [[حضرت]] دانست، زیرا: | :::::*'''حضور ناشناخته''' گاه تصور میشود [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در منطقهای دور دست [[زندگی]] میکند و هیچ ارتباطی با [[مردم]] ندارد، ولی [[روایات]] [[معصومان]] این نظر را [[تأیید]] نمیکند. بر اساس [[روایات]]، [[امام]]{{ع}} میان [[مردم]] [[زندگی]] میکند و آنان را میبیند و میشناسد، ولی [[مردم]] او را نمیبینند یا میبینند و نمیشناسند. این [[روایات]] تأکید میکنند، [[امام]]{{ع}} در موسم [[حج]] در جمع [[زائران]] [[خانه خدا]] حضور دارد و آنان را میبیند، ولی [[حاجیان]] او را نمیبینند یا نمیشناسند. [[نعمانی]] مینویسد: [[امام]]{{ع}} پس از [[بیان]] [[سرگردانی]] بسیاری از [[مردم]] در عصر [[غیبت]] و روی آوردن آنها به تردید و [[انکار]] در مسئله [[وجود امام]]، [[سوگند]] یادکرده است [[حجت خداوند]] در میانم [[مردم]] به سر میبرد، سخن آنان را میشوند و [[مردم]] را میبیند، ولی آنان او را نمیبینند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۲. </ref> [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "[[زمین]] هرگز از [[حجت خداوند]] خالی نخواهد بود ولی در [[آینده]]، [[خداوند]] [[مردم]] را به [[دلیل]] [[ستم]] کاریشان از دیدن [[حجت الهی]] [[محروم]] میسازد. [[حجت خداوند]] [[مردم]] را میشناسد و آنان او را نمیشناسد؛ همان گونه که [[حضرت یوسف]] [[مردم]] را میشناخت و آنان او را [[انکار]] میکردند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱. </ref> ایشان هم چنین فرمودند: "[[مردم]] به [[امام]] خویش دسترسی ندارند. [[امام]]{{ع}} در موسم [[حج]] حضور دارد و [[مردم]] را میبیند و آنان او را نمیبینند. <ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۷۵.</ref>. بر اساس [[حدیث]] دوم، [[مردم]] [[امام]] را میبینند، ولی نمیشناسند. مطابق دو [[حدیث]] دیگر، [[مردم]] شخص [[امام]] را نمیبینند. مفاد [[حدیث]] دوم در [[کلامی]] که [[شیخ طوسی]] از [[دومین نایب خاص]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} [[نقل]] کرده است نیز به چشم میخورد؛ [[محمد بن عثمان]] میگوید: "به [[خدا]] [[سوگند]]، [[صاحب]] این امر [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} هر سال موسم [[حج]] حاضر میشود؛ [[مردم]] را میبیند و آنان را میشناسد. [[مردم]] نیز او را میبینند، ولی نمیشناسند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۲۱.</ref>. این سخن در یکی از [[توقیعات]] [[امام عصر]]{{ع}} دیده میشود.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۱۹. </ref> روشن است، این دو دسته [[روایات]] با یکدیگر [[سازگاری]] دارند. میتوان مقصود از [[روایات]] دالّ بر عدم رؤیت [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} را نشناختن آن [[حضرت]] دانست، زیرا: | ||
::::#به کار بردن "ندیدن" به جای "نشناختن" در عرف محاورات رایج است. | ::::#به کار بردن "ندیدن" به جای "نشناختن" در عرف محاورات رایج است. | ||
::::#میتوان [[روایات]] دسته دوم را قرینه چنین تفسیری به شمار آورد. البته تنها راه جمع این [[روایات]]، [[تأویل]] نادیدن به ناشناختن نیست؛ میتوان هر یک از نادیدن و ناشناختن را به مکانها، زمانها و یا افرادی خاص ناظر دانست. به هر حال، مطابق این [[روایات]]، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} میان [[مردم]] [[زندگی]] میکند و میتواند، افزون بر تأثیرگذاری پیشین، از طریق القای مطالب درست در زمینه [[معارف]] [[احکام دینی]]، در [[فرهنگ]] و [[معارف]] تأثیر گذارد. بنابراین، [[باب ]] [[هدایتجویی]] از [[امام غایب]]، به کلی بسته نشده است. | ::::#میتوان [[روایات]] دسته دوم را قرینه چنین تفسیری به شمار آورد. البته تنها راه جمع این [[روایات]]، [[تأویل]] نادیدن به ناشناختن نیست؛ میتوان هر یک از نادیدن و ناشناختن را به مکانها، زمانها و یا افرادی خاص ناظر دانست. به هر حال، مطابق این [[روایات]]، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} میان [[مردم]] [[زندگی]] میکند و میتواند، افزون بر تأثیرگذاری پیشین، از طریق القای مطالب درست در زمینه [[معارف]] [[احکام دینی]]، در [[فرهنگ]] و [[معارف]] تأثیر گذارد. بنابراین، [[باب ]] [[هدایتجویی]] از [[امام غایب]]، به کلی بسته نشده است. | ||
:::::*'''ملاقاتهای ویژه:''' در میان [[شیعیان]]، پیوسته کسانی بودهاند که با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} [[دیدار]] کردهاند. در دوران [[غیبت صغرا]]، چهارتن از برجستهترین [[شیعیان]] ([[نایبان خاص]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} با آن [[حضرت]] [[دیدار]] کرده و واسطه میان [[امام]] و [[امت]] شمرده میشدند.<ref> نواب خاص امام عصر{{ع}} عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. عثمان بن سعید افتخار وکالت و نیابت از جانب امام هادی و امام حسن عسکری را نیز داشته و بسیار مورد احترام آنان بوده است. محمد بن عثمان نیز به وکالت و نیابت امام حسن عسکری مفتخر بود. وی در سال ۳۰۴ قمری وفات یافت. حسین بن روح مدت ۲۳ سال نیابت خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} را بر عهده داشت و در سال ۳۲۶ قمری درگذشت. مدت نیابت خاص علی بن محمد سمری، سه سال بود. وی در سال ۳۲۹ قمری وفات یافت (ر.ک: بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۳۴ ـ ۳۵۹).</ref> البته [[دیدار]] با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در دوران [[غیبت صغرا]] به [[نواب خاص]] آن [[حضرت]]، اختصاص نداشت. ویژگی آن بزرگان این بود که از اقامتگاه آن [[حضرت]] به طور دقیق [[آگاهی]] داشتند.<ref> بحارالانوار، ج۵۳ ، ص۳۲۵. </ref> در عصر [[غیبت کبرا]] نیز افرادی خاص، در شرایطی ویژه، میتوانند با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} ارتباط برقرار کنند. [[سید مرتضی]] در پاسخ این [[شبهه]] که: اگر [[امام]]، [[غایب]] باشد و هیچ کس نتواند با برقرار ساختن رابطه از او بهره گیرد، وجود و عدمش یکسان خواهد بود؟ میگوید: " ما هر گز به این مطلب قطع نداریم که در دوران[[غیبت]] هیچ کس با [[امام]] رابطه نخواهد داشت."<ref> سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵. </ref> وی در جای دیگر در پاسخ این پرسش که: اگر [[هراس]] از [[دشمنان]] سبب [[غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} شده است، چرا او از شیعیانش [[غایب]] است؟ میگوید: به هیچ وجه، غیر ممکن نیست که [[امام]]{{ع}} برای برخی از شیعیانش ظاهر گردد. این مطلبی است که هر کدام از [[شیعیان]] درباره خویش [[آگاه]] است و کسی از حال دیگری [[آگاه]] نیست.<ref> سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۷.</ref> [[شیخ طوسی]] نیز در این باره گفته است: "ما هر گز [[علم]] نداریم که [[امام]]{{ع}} از همه [[دوستان]] و پیروانش | :::::*'''ملاقاتهای ویژه:''' در میان [[شیعیان]]، پیوسته کسانی بودهاند که با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} [[دیدار]] کردهاند. در دوران [[غیبت صغرا]]، چهارتن از برجستهترین [[شیعیان]] ([[نایبان خاص]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} با آن [[حضرت]] [[دیدار]] کرده و واسطه میان [[امام]] و [[امت]] شمرده میشدند.<ref> نواب خاص امام عصر{{ع}} عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. عثمان بن سعید افتخار وکالت و نیابت از جانب امام هادی و امام حسن عسکری را نیز داشته و بسیار مورد احترام آنان بوده است. محمد بن عثمان نیز به وکالت و نیابت امام حسن عسکری مفتخر بود. وی در سال ۳۰۴ قمری وفات یافت. حسین بن روح مدت ۲۳ سال نیابت خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} را بر عهده داشت و در سال ۳۲۶ قمری درگذشت. مدت نیابت خاص علی بن محمد سمری، سه سال بود. وی در سال ۳۲۹ قمری وفات یافت (ر.ک: بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۳۴ ـ ۳۵۹).</ref> البته [[دیدار]] با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در دوران [[غیبت صغرا]] به [[نواب خاص]] آن [[حضرت]]، اختصاص نداشت. ویژگی آن بزرگان این بود که از اقامتگاه آن [[حضرت]] به طور دقیق [[آگاهی]] داشتند.<ref> بحارالانوار، ج۵۳ ، ص۳۲۵. </ref> در عصر [[غیبت کبرا]] نیز افرادی خاص، در شرایطی ویژه، میتوانند با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} ارتباط برقرار کنند. [[سید مرتضی]] در پاسخ این [[شبهه]] که: اگر [[امام]]، [[غایب]] باشد و هیچ کس نتواند با برقرار ساختن رابطه از او بهره گیرد، وجود و عدمش یکسان خواهد بود؟ میگوید: " ما هر گز به این مطلب قطع نداریم که در دوران[[غیبت]] هیچ کس با [[امام]] رابطه نخواهد داشت."<ref> سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵. </ref> وی در جای دیگر در پاسخ این پرسش که: اگر [[هراس]] از [[دشمنان]] سبب [[غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} شده است، چرا او از شیعیانش [[غایب]] است؟ میگوید: به هیچ وجه، غیر ممکن نیست که [[امام]]{{ع}} برای برخی از شیعیانش ظاهر گردد. این مطلبی است که هر کدام از [[شیعیان]] درباره خویش [[آگاه]] است و کسی از حال دیگری [[آگاه]] نیست.<ref> سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۷.</ref> [[شیخ طوسی]] نیز در این باره گفته است: "ما هر گز [[علم]] نداریم که [[امام]]{{ع}} از همه [[دوستان]] و پیروانش پنهان است. ممکن است [[امام]] برای بیشتر آنان ظاهر گردد و کسی جز خود [[انسان]] از حال خویش خبر ندارد. <ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۹۹.</ref> افزون بر این، درباره ارتباط [[شیعیان]] در دوران[[غیبت کبرا]] با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} و بهرهگیری از [[فیض]] وجود او، حکایتهای بسیاری وجود دارد. این حکایتها به اشخاص، زمانها و مکانهای گوناگونی مروط است و هرگز نمیتوان همه آنها را ساختگی و بیاساس دانست؛ به ویژه آنکه بسیاری از آنها را افرادی برجستهای [[نقل]] کردهاند؛ برای نمونه، شخصیتهای گرانقدری چون [[علامه]] حلّی و [[سید بحرالعلوم]] چنین ارتباطی را حکایت کردند. در این [[ملاقاتها]]، گاه مسائل و [[مشکلات]] فردی اشخاص حل و فصل شده است و گاه مسائل [[دینی]] و [[اعتقادی]]. بدین ترتیب، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[شیعیان]] تأثیر نهاده است.<ref>ملاقاتهایی که در عصر[[غیبت]] کبرا با امام عصر{{ع}} صورت گرفته است، در بسیاری از کتابها مطرح شده است؛ از جمله کتابهای: شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۷؛ بحارالانوار، ج۵۳ و میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، باب هفتم: </ref> ناگفته پیداست، این گونه ارتباطها با [[لزوم]] [[تکذیب]] [[مدعیان مشاهده]] که در برخی [[روایات]] آمده است، منافات ندارد، زیرا چ بسا مقصود این [[روایات]] آن است که فردی مدعی شود، مانند [[نایبان خاص]] با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} ارتباط دارد و او را [[ملاقات]] میکند؛ به عبارت دیگر، [[ادعای نیابت خاص]] در عصر [[غیبت کبرا]] مردود است، نه ادعای هر گونه مشاهده و ارتباط <ref> ر.ک: میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، ص۷۱۷ ـ ۷۲۸.</ref> | ||
:::::*'''پیوند از طریق [[دعا]] و [[توسل]]:''' راه دیگری که می توان برای ارتباط با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} استفاده کرد و از وجود مبارکش بهره برد، [[دعا]] و [[توسل]] است. [[دعا]] و [[توسل]] دو مفهوم اصیل است که [[سیره مسلمانان]] بر آن استقرار یافته است و [[قرآن کریم]] و [[پیامبر گرامی اسلام]] بر آنها تأکید ورزیدهاند. [[انسان]] از طریق [[دعا]] با [[خداوند بزرگ]] ارتباط برقرار میکند، خواستههایش را به پیشگاه وی عرضه میدارد و از او [[یاری]] میجوید. این نوع رابطه، بیانگر [[اخلاص]] در [[بندگی]] و [[پرستش]] [[خداوند]] است؛ بدین جهت، ترک [[دعا]]، [[تکبر]] و سر بر تافتن از [[عبادت]] [[خداوند]] شمرده میشود؛ چنانکه [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَ الَّذِينَ يَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا[دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند. سوره غافر، آیه:۶۰.</ref> از سوی دیگر، [[خداوند]] به [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده است با وسایل مناسبی با او رابطه برقرار کنند. {{متن قرآن|یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ}}<ref>ای کسانی که ایمان آوردهاید! از[ مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و وسیلهای برای تقرب به او بجویید. سوره مائده، آیه:۳۵.</ref> بیتردید، [[پیامبران الهی]] یو [[جانشینان]] آنان از مناسبترین وسایل ارتباط با خداوندند. یکی از راههای [[توسل]] به آنان این است که [[انسان]] از آن [[مقربان]] درگاه [[الهی]] بخواهد دربارهاش [[دعا]] کنند و برایش [[آمرزش]] بخواهند. [[قرآن کریم]] رد [[تأیید]] این روش میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref>و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند[ و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاشتند] به نزد تو میآمدند و از خداوند طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.</ref>. چنان که در جای دیگر یادآور میشود، [[فرزندان]] [[یعقوب]]{{ع}} از او خواستند برایشان از درگاه [[خداوند]] [[آمرزش]] بخواهد و [[وعده]] داد این کار را انجام دهد: {{متن قرآن|قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئينَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ}}<ref>گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کاریم. به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم، که او آمرزنده و مهربان است. سوره یوسف، آیه۹۷-۹۸.</ref>. روشن است، در وسیله قراردادن [[انبیا]] و [[اولیا]] و درخواست [[دعا]] از آنان، مشاهده آنان [[ضرورت]] ندارد. آنچه ضروری مینماید، تقاضای درخواست کننده و [[آگاهی]] آن بزرگان از تقاضاست. با توجه به [[شخصیت معنوی]] [[امام]] و [[آگاهی]] وی از درخواستهای [[شیعیان]] و [[استغاثه]] کنندگان، تردیدی نیست آنان که به وجودش معتقدند و به [[مقام]] و منزلتش در پیشگاه [[خداوند]] [[ایمان]] دارند، میتوانند از او درخواست کنند تا در حل [[مشکلات]] و رفع [[ناملایمات]] و [[بخشش]] گناهانشان از [[خداوند]] طلب [[عنایت]] و [[مغفرت]] کنند. [[روایات]] و حکایات بسیاری که از افراد مورد [[اعتماد]] [[نقل]] شده است، بر درستی این طریق و [[توفیق]] گروهی از [[مردم]] و در دستیابی به خواستههایشان دلالت دارد. ارتباط با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} از طریق [[دعا]] در [[استغاثه]] و درخواست [[کمک]] و طلب [[دعا]] و [[استغفار]] توسط آن [[حضرت]]{{ع}} در پیشگاه [[خداوند]]، خلاصه نمیشود؛ گونه دیگر [[دعا]] این است که [[انسان]] برای [[سلامتی]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و تحقق سریعتر ظهورش [[دعا]] کند. نتیجه این [[دعاها]]، پیش از آن که به آن بزرگوار برسد، به دعاکنندگان باز میگردد، زیرا [[انسان]] از این طریق با [[حجت]] و [[خلیفه]] خاص [[خداوند]] ارتباط برقرار میسازد و [[عشق]] و ارادتش را به آن [[انسان]] والا اظهار میکند؛ بدیهی است، [[عشق]] و [[محبت]] به [[پاکان]] و [[نیکان]]، نقش [[تربیتی]] ویژهای در [[عاشقان]] و [[محبان]] دارد. | :::::*'''پیوند از طریق [[دعا]] و [[توسل]]:''' راه دیگری که می توان برای ارتباط با [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} استفاده کرد و از وجود مبارکش بهره برد، [[دعا]] و [[توسل]] است. [[دعا]] و [[توسل]] دو مفهوم اصیل است که [[سیره مسلمانان]] بر آن استقرار یافته است و [[قرآن کریم]] و [[پیامبر گرامی اسلام]] بر آنها تأکید ورزیدهاند. [[انسان]] از طریق [[دعا]] با [[خداوند بزرگ]] ارتباط برقرار میکند، خواستههایش را به پیشگاه وی عرضه میدارد و از او [[یاری]] میجوید. این نوع رابطه، بیانگر [[اخلاص]] در [[بندگی]] و [[پرستش]] [[خداوند]] است؛ بدین جهت، ترک [[دعا]]، [[تکبر]] و سر بر تافتن از [[عبادت]] [[خداوند]] شمرده میشود؛ چنانکه [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَ الَّذِينَ يَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا[دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند. سوره غافر، آیه:۶۰.</ref> از سوی دیگر، [[خداوند]] به [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده است با وسایل مناسبی با او رابطه برقرار کنند. {{متن قرآن|یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ}}<ref>ای کسانی که ایمان آوردهاید! از[ مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و وسیلهای برای تقرب به او بجویید. سوره مائده، آیه:۳۵.</ref> بیتردید، [[پیامبران الهی]] یو [[جانشینان]] آنان از مناسبترین وسایل ارتباط با خداوندند. یکی از راههای [[توسل]] به آنان این است که [[انسان]] از آن [[مقربان]] درگاه [[الهی]] بخواهد دربارهاش [[دعا]] کنند و برایش [[آمرزش]] بخواهند. [[قرآن کریم]] رد [[تأیید]] این روش میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref>و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند[ و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاشتند] به نزد تو میآمدند و از خداوند طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.</ref>. چنان که در جای دیگر یادآور میشود، [[فرزندان]] [[یعقوب]]{{ع}} از او خواستند برایشان از درگاه [[خداوند]] [[آمرزش]] بخواهد و [[وعده]] داد این کار را انجام دهد: {{متن قرآن|قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئينَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ}}<ref>گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کاریم. به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم، که او آمرزنده و مهربان است. سوره یوسف، آیه۹۷-۹۸.</ref>. روشن است، در وسیله قراردادن [[انبیا]] و [[اولیا]] و درخواست [[دعا]] از آنان، مشاهده آنان [[ضرورت]] ندارد. آنچه ضروری مینماید، تقاضای درخواست کننده و [[آگاهی]] آن بزرگان از تقاضاست. با توجه به [[شخصیت معنوی]] [[امام]] و [[آگاهی]] وی از درخواستهای [[شیعیان]] و [[استغاثه]] کنندگان، تردیدی نیست آنان که به وجودش معتقدند و به [[مقام]] و منزلتش در پیشگاه [[خداوند]] [[ایمان]] دارند، میتوانند از او درخواست کنند تا در حل [[مشکلات]] و رفع [[ناملایمات]] و [[بخشش]] گناهانشان از [[خداوند]] طلب [[عنایت]] و [[مغفرت]] کنند. [[روایات]] و حکایات بسیاری که از افراد مورد [[اعتماد]] [[نقل]] شده است، بر درستی این طریق و [[توفیق]] گروهی از [[مردم]] و در دستیابی به خواستههایشان دلالت دارد. ارتباط با [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} از طریق [[دعا]] در [[استغاثه]] و درخواست [[کمک]] و طلب [[دعا]] و [[استغفار]] توسط آن [[حضرت]]{{ع}} در پیشگاه [[خداوند]]، خلاصه نمیشود؛ گونه دیگر [[دعا]] این است که [[انسان]] برای [[سلامتی]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و تحقق سریعتر ظهورش [[دعا]] کند. نتیجه این [[دعاها]]، پیش از آن که به آن بزرگوار برسد، به دعاکنندگان باز میگردد، زیرا [[انسان]] از این طریق با [[حجت]] و [[خلیفه]] خاص [[خداوند]] ارتباط برقرار میسازد و [[عشق]] و ارادتش را به آن [[انسان]] والا اظهار میکند؛ بدیهی است، [[عشق]] و [[محبت]] به [[پاکان]] و [[نیکان]]، نقش [[تربیتی]] ویژهای در [[عاشقان]] و [[محبان]] دارد. | ||
:::::*'''وجود [[امام]] [[لطف]] است:''' [[لطف]]، در اصطلاح [[متکلمان]]، یعنی فعلی که [[خداوند]] درباره [[مکلفان]] انجام میدهد و نتیجهاش تقویت [[انگیزه]] [[عبادت]] و [[اطاعت خداوند]] در آنان، بدون سلب [[اختیار]] است. بر این اساس، [[متکلمان]] وجود [[پیامبران الهی]]{{عم}} را از مصادیق بارز [[لطف خداوند]] بر سر [[مکلفان]] دانستهاند. از دیدگاه [[متکلمان]] [[شیعه]] ، [[وجود امام]] نیز چون [[پیامبر]]، مصداق [[لطف]] است، زیرا در ایجاد [[انگیزه]] [[عبادت]] و [[اطاعت]] در آنان مؤثر است. البته اگر شرایط [[اجتماعی]] چنان باشد که [[امام]] بتواند عهدهدار [[حکومت]] و [[نظام سیاسی]] گردد و [[احکام]] و [[حدود الهی]] را در [[جامعه]] [[اجرا]] کند، [[لطف]] [[امامت]] به گونهای کاملتر تبلور خواهد یافت. در عصر[[غیبت]] نیز [[وجود امام]] [[لطف]] است، زیرا در میان [[امت]] به سر میبرد، آنان را میشناسد و از [[اعمال]] و رفتارشان [[آگاه]] است. بیتردید، چنین باوری [[انگیزه]] [[اطاعت]] و [[عبادت]] را در میان [[مردم]] فزونی میبخشد؛ از سوی دیگر، [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نیز به طور دقیق [[آشکار]] نیست. از نظر [[عقل]] و [[نقل]]، [[انسانی]] که [[منتظر ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} است، باید هر لحظه خود را برای چنان واقعه عظیمی آماده کند و در حالت [[آمادگی]] به سربرد تا بتواند در شمار [[یاران]] و پیروانش جای گیرد. این [[اعتقاد]] در [[تربیت دینی]] [[مؤمنان]]، نقشی بسیار سازنده دارد و [[انگیزه]] [[اطاعت]] و عبادتش را تقویت میکند. | :::::*'''وجود [[امام]] [[لطف]] است:''' [[لطف]]، در اصطلاح [[متکلمان]]، یعنی فعلی که [[خداوند]] درباره [[مکلفان]] انجام میدهد و نتیجهاش تقویت [[انگیزه]] [[عبادت]] و [[اطاعت خداوند]] در آنان، بدون سلب [[اختیار]] است. بر این اساس، [[متکلمان]] وجود [[پیامبران الهی]]{{عم}} را از مصادیق بارز [[لطف خداوند]] بر سر [[مکلفان]] دانستهاند. از دیدگاه [[متکلمان]] [[شیعه]] ، [[وجود امام]] نیز چون [[پیامبر]]، مصداق [[لطف]] است، زیرا در ایجاد [[انگیزه]] [[عبادت]] و [[اطاعت]] در آنان مؤثر است. البته اگر شرایط [[اجتماعی]] چنان باشد که [[امام]] بتواند عهدهدار [[حکومت]] و [[نظام سیاسی]] گردد و [[احکام]] و [[حدود الهی]] را در [[جامعه]] [[اجرا]] کند، [[لطف]] [[امامت]] به گونهای کاملتر تبلور خواهد یافت. در عصر[[غیبت]] نیز [[وجود امام]] [[لطف]] است، زیرا در میان [[امت]] به سر میبرد، آنان را میشناسد و از [[اعمال]] و رفتارشان [[آگاه]] است. بیتردید، چنین باوری [[انگیزه]] [[اطاعت]] و [[عبادت]] را در میان [[مردم]] فزونی میبخشد؛ از سوی دیگر، [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نیز به طور دقیق [[آشکار]] نیست. از نظر [[عقل]] و [[نقل]]، [[انسانی]] که [[منتظر ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} است، باید هر لحظه خود را برای چنان واقعه عظیمی آماده کند و در حالت [[آمادگی]] به سربرد تا بتواند در شمار [[یاران]] و پیروانش جای گیرد. این [[اعتقاد]] در [[تربیت دینی]] [[مؤمنان]]، نقشی بسیار سازنده دارد و [[انگیزه]] [[اطاعت]] و عبادتش را تقویت میکند. | ||
خط ۳۲۵: | خط ۳۲۵: | ||
[[پرونده:11773.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رسول رضوی]]]] | [[پرونده:11773.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رسول رضوی]]]] | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::: «[[متکلمان]] [[امامیه]]، در اثبات [[ضرورت]] [[وجود امام]] در هر زمان، به [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] استناد میکنند که یکی از آنها "[[قاعده لطف]]" است. براساس دلائل [[عقلی]]، [[وجود امام]]، زمینه را برای [[اطاعت]] [[انسانها]] مهیا کرده و آنان را از [[گناه]] دور میسازد. بنابراین، [[وجود امام]]، [[لطف]] است و چون [[لطف]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است، باید در هر زمان، امامی برای [[هدایت]] [[انسانها]] وجود داشته باشد<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص ۱۸۱.</ref>. طبق این توضیح، [[وجود امام]] در هر عصر و زمانی، لازم و ضروری میشود، اما نحوه حضور [[امام]]{{ع}} بستگی تام به اوضاع و احوال [[جامعه انسانی]] دارد؛ زیرا، اگر شرایط لازم برای حضور [[امام]] مهیا باشد، [[امام]] در میان [[جامعه]]، حضوری [[آشکار]] خواهد داشت، ولی اگر چنین شرایطی آماده نبود، [[امام]]{{ع}} مستور خواهد شد. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} درباره [[ضرورت]] [[وجود امام]] در میان [[انسانها]] و چگونگی این حضور، میفرماید: "هرگز، روی [[زمین]]، از قیامکنندهای با [[حجت]] و [[دلیل]]، خالی نمیماند، خواه ظاهر و [[آشکار]] باشد، خواه بیمناک و | :::::: «[[متکلمان]] [[امامیه]]، در اثبات [[ضرورت]] [[وجود امام]] در هر زمان، به [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] استناد میکنند که یکی از آنها "[[قاعده لطف]]" است. براساس دلائل [[عقلی]]، [[وجود امام]]، زمینه را برای [[اطاعت]] [[انسانها]] مهیا کرده و آنان را از [[گناه]] دور میسازد. بنابراین، [[وجود امام]]، [[لطف]] است و چون [[لطف]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است، باید در هر زمان، امامی برای [[هدایت]] [[انسانها]] وجود داشته باشد<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص ۱۸۱.</ref>. طبق این توضیح، [[وجود امام]] در هر عصر و زمانی، لازم و ضروری میشود، اما نحوه حضور [[امام]]{{ع}} بستگی تام به اوضاع و احوال [[جامعه انسانی]] دارد؛ زیرا، اگر شرایط لازم برای حضور [[امام]] مهیا باشد، [[امام]] در میان [[جامعه]]، حضوری [[آشکار]] خواهد داشت، ولی اگر چنین شرایطی آماده نبود، [[امام]]{{ع}} مستور خواهد شد. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} درباره [[ضرورت]] [[وجود امام]] در میان [[انسانها]] و چگونگی این حضور، میفرماید: "هرگز، روی [[زمین]]، از قیامکنندهای با [[حجت]] و [[دلیل]]، خالی نمیماند، خواه ظاهر و [[آشکار]] باشد، خواه بیمناک و پنهان. این چنین است تا دلائل و اسناد روشن [[الهی]] از بین نرود و به [[فراموشی]] نگراید<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۴۷، حکمت ۱۴۳.</ref>. بنابراین، نقش [[امام]]، حفظ [[دین]] و [[احکام الهی]] است و این نقش، از سوی [[امام]] در هر زمانی ایفا میشود، حال، [[امام]] حاضر باشد یا [[غائب]]. همچنین از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده است که درباره فوائد وجود [[ائمه]]{{عم}} فرمود: "در پرتو وجود ما است که [[خداوند]]، [[آسمان]] را از [[فروپاشی]]، [[زمین]] را از لرزش و سلب [[آرامش]] ساکنانش، نگه میدارد؛ به واسطه ما است که [[خداوند]] [[باران]] نازل میکند و [[رحمت]] خود را میگستراند و [[برکات]] و نعمتهای [[زمین]] را بیرون میآورد. و اگر از ما، کسی در [[زمین]] نباشد، [[زمین]]، اهل خود را فرومیبرد<ref>شیخ صدوق، امالی، ص ۱۱۲، مجلس ۳۵.</ref>. طبق این [[حدیث]]، [[امامان]]، علاوه بر نقش [[تشریعی]]، نقش [[تکوینی]] دارند و در صورت [[غیبت]]، هرچند نقش [[تشریعی]] آنان در پس پرده میماند، اما آنان به نقش [[تکوینی]] خود عمل میکنند و وجودشان باعث استمرار حیات و [[زندگی]] و [[اتمام حجت]] [[الهی]] بر روی [[زمین]] میشود. [[امام صادق]]{{ع}} در [[بیان]] [[ضرورت]] [[وجود امام]] بر روی [[زمین]]، میفرماید: "اگر [[زمین]]، بدون [[وجود امام]] بماند، ساکنان خود را در کام خود فرو میبرد<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۰۱ و ۲۱۰.</ref>. بنابراین، نقش [[تکوینی]] [[امام]]، منحصر در حضور نیست و در دوره [[غیبت]] نیز این تأثیر ادامه دارد و ساکنان [[زمین]] از [[وجود امام]] بهرهمند میشوند. | ||
::::::با بررسی این [[احادیث]]، میتوان نتیجه گرفت که [[وجود امام]] بر روی [[زمین]]، فوائد زیر را دارد و فرقی نمیکند که حضور [[امام]] به صورت [[آشکار]] باشد یا به صورت پنهانی و مستور: | ::::::با بررسی این [[احادیث]]، میتوان نتیجه گرفت که [[وجود امام]] بر روی [[زمین]]، فوائد زیر را دارد و فرقی نمیکند که حضور [[امام]] به صورت [[آشکار]] باشد یا به صورت پنهانی و مستور: | ||
:::::#وجود [[امام]]، موجب ارتباط میان [[خالق]] و مخلوق و زنده بودن [[حجتها]] و دلائل [[الهی]] در [[جامعه انسانی]] میشود. | :::::#وجود [[امام]]، موجب ارتباط میان [[خالق]] و مخلوق و زنده بودن [[حجتها]] و دلائل [[الهی]] در [[جامعه انسانی]] میشود. | ||
خط ۳۷۶: | خط ۳۷۶: | ||
::::::نمونه سوم: [[امام علی|امیر المؤمنین علی]]{{ع}} فرمود: آری، [[زمین]] از [[قائم]] [[الهی]] و [[حجت]] او خالی نمیشود، حال آن [[قائم]] یا ظاهر و شناخته شده است یا ترسان و ناشناخته و این بدین سبب است که [[حجتها]] و دلیلهای [[خدا]] از بین نروند<ref>محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.</ref>. | ::::::نمونه سوم: [[امام علی|امیر المؤمنین علی]]{{ع}} فرمود: آری، [[زمین]] از [[قائم]] [[الهی]] و [[حجت]] او خالی نمیشود، حال آن [[قائم]] یا ظاهر و شناخته شده است یا ترسان و ناشناخته و این بدین سبب است که [[حجتها]] و دلیلهای [[خدا]] از بین نروند<ref>محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.</ref>. | ||
::::::نمونه چهارم: الأعمش از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرد که ایشان فرمود: از زمانی که [[خداوند]] [[آدم]] را آفریده است، [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است. اگر چنین بود، کسی [[خدا]] را [[پرستش]] نمیکرد. | ::::::نمونه چهارم: الأعمش از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرد که ایشان فرمود: از زمانی که [[خداوند]] [[آدم]] را آفریده است، [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است. اگر چنین بود، کسی [[خدا]] را [[پرستش]] نمیکرد. | ||
::::::[[سلیمان الاعمش]] گفت: پس از آن به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم، [[مردم]] چگونه از [[حجت]] [[غایب]] و | ::::::[[سلیمان الاعمش]] گفت: پس از آن به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم، [[مردم]] چگونه از [[حجت]] [[غایب]] و پنهان سود میبرند و از او استفاده میبرند؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: همانگونه که [[مردم]] از [[خورشید]]، زمانی که پشت ابرها است، فایده میبرند، در این حال، از [[امام]] نیز اینگونه سود میبرند<ref>شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.</ref>. | ||
::::::نمونه پنجم: توقیعی است که به وسیله [[محمد بن عثمان]] به ما رسیده است؛ [[امام]]{{ع}} در آن فرموده بودند: نحوه فایده بردن از من در [[زمان غیبت]]، مانند فایده بردن [[مردم]] از [[خورشید]] است، (هنگامی که ابرها [[خورشید]] را از دیدگان | ::::::نمونه پنجم: توقیعی است که به وسیله [[محمد بن عثمان]] به ما رسیده است؛ [[امام]]{{ع}} در آن فرموده بودند: نحوه فایده بردن از من در [[زمان غیبت]]، مانند فایده بردن [[مردم]] از [[خورشید]] است، (هنگامی که ابرها [[خورشید]] را از دیدگان پنهان بدارند و همان گونه که [[ستارگان]] باعث [[امنیت]] اهل آسماناند، من هم باعث [[امنیت]] اهل زمینام)<ref>شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.</ref>. | ||
::::::دهها [[حدیث]] دیگر وجود دارد که چنین مفاهیم و موضوعاتی را در خود دارند و حاکی از آنند که [[امام]] فواید غیرمستقیم برای [[مردم]] دارند. برخی از این [[احادیث]]، این فایده را به صورت (اگر [[امام]] نباشد، [[زمین]] ساکنان خود را فرو میبلعد) عنوان کرده و در برخی [[روایتها]]، آن فایده به صورت (باعث در [[امان]] بودن اهل [[زمین]]) [[بیان]] شده است و برخی دیگر (ایشان را به [[خورشید]] پشت ابرها) [[تشبیه]] کردهاند. | ::::::دهها [[حدیث]] دیگر وجود دارد که چنین مفاهیم و موضوعاتی را در خود دارند و حاکی از آنند که [[امام]] فواید غیرمستقیم برای [[مردم]] دارند. برخی از این [[احادیث]]، این فایده را به صورت (اگر [[امام]] نباشد، [[زمین]] ساکنان خود را فرو میبلعد) عنوان کرده و در برخی [[روایتها]]، آن فایده به صورت (باعث در [[امان]] بودن اهل [[زمین]]) [[بیان]] شده است و برخی دیگر (ایشان را به [[خورشید]] پشت ابرها) [[تشبیه]] کردهاند. | ||
::::::از این [[احادیث]] اینگونه برمیآید که علاوه بر اینکه این فایده غیرمستقیم است، این فایده، عام و فراگیر نیز هست و اختصاص به عدهای خاص و گروهی ویژه ندارد، زیرا اگر [[زمین]] بخواهد ساکنان خود را فرو بلعد، هیچیک از اهل [[زمین]] برای آن تفاوتی ندارند. | ::::::از این [[احادیث]] اینگونه برمیآید که علاوه بر اینکه این فایده غیرمستقیم است، این فایده، عام و فراگیر نیز هست و اختصاص به عدهای خاص و گروهی ویژه ندارد، زیرا اگر [[زمین]] بخواهد ساکنان خود را فرو بلعد، هیچیک از اهل [[زمین]] برای آن تفاوتی ندارند. | ||
خط ۳۸۳: | خط ۳۸۳: | ||
::::::خلاصه [[کلام]] اینکه [[روایتها]]، حاکی و بیانگر فایده غیرمستقیم [[امام]] برای تمام [[انسانها]] هستند. | ::::::خلاصه [[کلام]] اینکه [[روایتها]]، حاکی و بیانگر فایده غیرمستقیم [[امام]] برای تمام [[انسانها]] هستند. | ||
:::::*'''تحقق یافتن فایده غیرمستقیم [[امام]] به صورت آشکارا''': [[امام زمان]]{{ع}} احیانا در مقابل برخی از [[مردم]] که از راه راست و درست [[منحرف]] شده و برخی که در راه راست گام برمیداشته و پیوسته در راه راست و در مسیر [[حق]] گام برمیداشتند، ظاهر شده است. بهعنوان مثال [[امام]]{{ع}} هنگامی که ابو [[طاهر]] بن [[بلال]] به [[دروغ]] [[ادعای نیابت]] ایشان را کرد و اموالی به نام [[امام]] از [[مردم]] گرفت و برای خود نگه داشت، خودشان را به او نشان دادند. [[ابو جعفر]] العمری، ابو [[طاهر]] را به جای خاصی برد و آنگونه که او میگوید از بالای خانهاش، به من [[دستور]] داد که [[اموال]] نزد خود را برای او ببرم. ما در اینجا نمیخواهیم به بررسی این مسائل بپردازیم و اینگونه مثالها را شرح دهیم، زیرا در بخشهای گذشته، عنوان کردیم که برخی که پیرو [[امام]]{{ع}} بودند و در مسیر [[حق]] گام برمیداشتند و برخی دیگر که از جاده [[دین]] [[منحرف]] شده بودند، به صورت فردی یا گروهی [[توفیق]] [[زیارت]] [[امام]]{{ع}} را پیدا کردهاند، تا اینگونه، [[حجت]] بر آنها تمام شود. | :::::*'''تحقق یافتن فایده غیرمستقیم [[امام]] به صورت آشکارا''': [[امام زمان]]{{ع}} احیانا در مقابل برخی از [[مردم]] که از راه راست و درست [[منحرف]] شده و برخی که در راه راست گام برمیداشته و پیوسته در راه راست و در مسیر [[حق]] گام برمیداشتند، ظاهر شده است. بهعنوان مثال [[امام]]{{ع}} هنگامی که ابو [[طاهر]] بن [[بلال]] به [[دروغ]] [[ادعای نیابت]] ایشان را کرد و اموالی به نام [[امام]] از [[مردم]] گرفت و برای خود نگه داشت، خودشان را به او نشان دادند. [[ابو جعفر]] العمری، ابو [[طاهر]] را به جای خاصی برد و آنگونه که او میگوید از بالای خانهاش، به من [[دستور]] داد که [[اموال]] نزد خود را برای او ببرم. ما در اینجا نمیخواهیم به بررسی این مسائل بپردازیم و اینگونه مثالها را شرح دهیم، زیرا در بخشهای گذشته، عنوان کردیم که برخی که پیرو [[امام]]{{ع}} بودند و در مسیر [[حق]] گام برمیداشتند و برخی دیگر که از جاده [[دین]] [[منحرف]] شده بودند، به صورت فردی یا گروهی [[توفیق]] [[زیارت]] [[امام]]{{ع}} را پیدا کردهاند، تا اینگونه، [[حجت]] بر آنها تمام شود. | ||
::::::بنابراین، [[امام]] برای ساکنان و اهل [[زمین]]، فایده عام و غیرمستقیم دارد، زیرا [[امام]]{{ع}} یا همانگونه که [[روایتها]] یادآور شدهاند، باعث [[امنیت]] آنها است. برخی از این [[روایتها]]، [[امام]] را [[تشبیه]] به [[خورشید]] کردهاند که توضیح و شرح این مطلب در [[بیان]] و سخن نمیگنجد، در مورد سخنان نویسنده البحار در مورد همانند بودن [[امام]] با [[خورشید]] و [[تشبیه]] ایشان به آنکه به وسیله ابرها پوشیده و | ::::::بنابراین، [[امام]] برای ساکنان و اهل [[زمین]]، فایده عام و غیرمستقیم دارد، زیرا [[امام]]{{ع}} یا همانگونه که [[روایتها]] یادآور شدهاند، باعث [[امنیت]] آنها است. برخی از این [[روایتها]]، [[امام]] را [[تشبیه]] به [[خورشید]] کردهاند که توضیح و شرح این مطلب در [[بیان]] و سخن نمیگنجد، در مورد سخنان نویسنده البحار در مورد همانند بودن [[امام]] با [[خورشید]] و [[تشبیه]] ایشان به آنکه به وسیله ابرها پوشیده و پنهان شده است، نیز باید گفت که این امر هم بیانگر فایده عام و غیرمستقیم [[امام]] است و به [[دلیل]] دقت و ظرافت و نکتهسنجی این وجوه تشابه، در اینجا آنها را به صورت خلاصه میآوریم: | ||
:::::#[[نور]] وجود و [[علم]] و [[هدایت]]، به واسطه و به وسیله ایشان{{ع}} به [[مردم]] میرسد؛ زیرا در [[اخبار]] [[مستفیض]] ثابت شده که ایشان [[علت]] اصلی و غایی آفریده شدن مخلوقات هستند، اگر اینان نبودند، [[نور]] وجود به دیگران نمیرسید و با [[برکت]] آنان و با [[شفاعت]] خواستن از آنها و [[توسل]] جستن به آنها است که جویبار [[دانشها]] و آگاهیها روان میشود و [[بلاها]] و [[مصیبتها]] از [[مردم]] دفع میشود. اگر آنان نبودند، مخلوقات به [[علت]] [[اعمال]] زشتشان، [[شایسته]] انواع مختلف [[عذاب]] بودند و همانگونه که [[خداوند]] بلندمرتبه میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ}}<ref>«[ولی] تا تو در میان آنان هستی، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند» سوره انفال، آیه ۳۳.</ref>. | :::::#[[نور]] وجود و [[علم]] و [[هدایت]]، به واسطه و به وسیله ایشان{{ع}} به [[مردم]] میرسد؛ زیرا در [[اخبار]] [[مستفیض]] ثابت شده که ایشان [[علت]] اصلی و غایی آفریده شدن مخلوقات هستند، اگر اینان نبودند، [[نور]] وجود به دیگران نمیرسید و با [[برکت]] آنان و با [[شفاعت]] خواستن از آنها و [[توسل]] جستن به آنها است که جویبار [[دانشها]] و آگاهیها روان میشود و [[بلاها]] و [[مصیبتها]] از [[مردم]] دفع میشود. اگر آنان نبودند، مخلوقات به [[علت]] [[اعمال]] زشتشان، [[شایسته]] انواع مختلف [[عذاب]] بودند و همانگونه که [[خداوند]] بلندمرتبه میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ}}<ref>«[ولی] تا تو در میان آنان هستی، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند» سوره انفال، آیه ۳۳.</ref>. | ||
:::::#همانگونه که [[خورشید]] پشت ابرها | :::::#همانگونه که [[خورشید]] پشت ابرها پنهان میشود و در آن حال هم [[مردم]] از آن سود میبرند و هر لحظه [[منتظر]] کنار رفتن ابرها هستند تا [[خورشید]] پدیدار شود تا از آن سود بیشتری ببرند، احوال [[مردم]] در مورد [[امام مهدی]]{{ع}} در زمان غیبتش نیز چنین است، [[مردم]] هر لحظه [[منتظر]] پایان [[غیبت]] و استفاده بردن بیشتر از ایشان هستند؛ | ||
:::::#هرکس [[وجود امام]] را با وجود نشانههای زیاد آن [[انکار]] کند، مانند این است که کسی منکر وجود [[خورشید]] شود که ابرها آنرا از دیدگان پوشانده و | :::::#هرکس [[وجود امام]] را با وجود نشانههای زیاد آن [[انکار]] کند، مانند این است که کسی منکر وجود [[خورشید]] شود که ابرها آنرا از دیدگان پوشانده و پنهان ساختهاند؛ | ||
:::::#گاهی ممکن است وجود [[خورشید]] در پشت ابرها برای [[مردم]]، بهتر از پدیدار بودن آن بدون [[حجاب]] باشد، [[غیبت امام]] نیز اینگونه است و البته این امر برای [[مردم]] بهتر است... الخ؛ | :::::#گاهی ممکن است وجود [[خورشید]] در پشت ابرها برای [[مردم]]، بهتر از پدیدار بودن آن بدون [[حجاب]] باشد، [[غیبت امام]] نیز اینگونه است و البته این امر برای [[مردم]] بهتر است... الخ؛ | ||
:::::#اگر [[خورشید]] مستقیما بتابد، [[انسان]] بهطور مستقیم نمیتواند به آن نگاه کند و شاید به [[دلیل]] [[ضعف]] چشمان [[بشر]]، نگاه مستقیم به [[خورشید]] باعث کور شدن او شود؛ [[خورشید]] [[ذات مقدس]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز اینگونه است، چهبسا که [[ظهور]] و پدیدار شدن ایشان، برای دیدگان ضعیف و [[ناتوان]] [[بشر]]، مضر باشد و سبب [[نابینایی]] آنان و ندیدن [[حق]] شود؛ | :::::#اگر [[خورشید]] مستقیما بتابد، [[انسان]] بهطور مستقیم نمیتواند به آن نگاه کند و شاید به [[دلیل]] [[ضعف]] چشمان [[بشر]]، نگاه مستقیم به [[خورشید]] باعث کور شدن او شود؛ [[خورشید]] [[ذات مقدس]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز اینگونه است، چهبسا که [[ظهور]] و پدیدار شدن ایشان، برای دیدگان ضعیف و [[ناتوان]] [[بشر]]، مضر باشد و سبب [[نابینایی]] آنان و ندیدن [[حق]] شود؛ | ||
خط ۴۱۰: | خط ۴۱۰: | ||
::::#طبق [[احادیث]] وارده در موضوع [[امامت]] و براهینی که در کتب دانشوران اقامه شده، وجود [[مقدس]] [[امام]] [[هدف]] اصلی [[نظام خلقت]] و [[غایت]] نوع و فرد کامل [[انسانیت]] و رابطه بین عالم مادی و عالم ربوبی است، اگر [[امام]] روی [[زمین]] نباشد، نوع [[انسان]] منتقرض خواهد شد، اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] به حد کامل شناخته و [[عبادت]] نمیشود، اگر [[امام]] نباشد، رابطه بین عالم مادی و دستگاه [[آفرینش]] منقطع میشود، اشراقات و افاضات [[عوالم غیبی]]، اولاً، بر آینه [[پاک]] [[قلب]] [[امام]]، سپس به وسیله او بر دلهای سایر افراد نازل میشود. [[امام]] [[قلب]] عالم وجود و [[رهبر]] و مربی نوع [[انسان]] است. بدیهی است که حضور و [[غیبت]] او در [[تربت]] این آثار تفاوتی ندارد. آیا باز هم میتوان گفت [[امام غایب]] چه نفعی دارد؟ [[امام سجاد]] میفرماید: ما پیشوای [[مسلمین]] و [[حجت]] بر اهل عالم و [[سادات]] [[مؤمنان]] و [[رهبر]] [[نیکان]] و [[صاحب]] [[اختیار]] [[مسلمین]] هستیم، ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم، چنانکه [[ستارگان]] [[امان]] اهل آسمانند، به واسطه ماست که [[آسمان]] به [[زمین]] فرود نمیاید، مگر وقتی که [[خدا]] بخواهد و به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[حق]] نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج میشود، اگر ما روی [[زمین]] نبودیم، [[زمین]] اهلش را فرود میبرد، آنگاه فرمود: از روزی که [[خدا]] [[آدم]] را آفریده تا حال هیچگاه [[زمین]] خالی از [[حجت]] نبوده است، ولی آن [[حجت]] گاهی ظاهر و مشهور و گاهی [[غایب]] و مستور بوده است و تا [[قیامت]] نیز از [[حجت]] خالی نخواهد شد و اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] [[پرستش]] نمیشود. روای میگوید، گفتم: [[مردم]] چگونه از وجود [[امام غایب]] منتفع میشوند؟ فرمود: همانطور که از [[خورشید پشت ابر]] بهره میبرند<ref> نیابیع الموده، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز در آن [[کلام]] نورانیش فرمود: {{عربی|"اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ"}}<ref>آری، هیچگاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجت و دلیل خالی نمیماند، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد و فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار. </ref>؛ برای [[آگاهی]] بیشتر به فایده وجودی [[امام]] به دعای [[شریف]] [[زیارت جامعه]] مراجعه کنید، که اساس [[آفرینش]] به [[وجود امام]] بستگی دارد و اثر بخشی همه موجودات عالم به طفیل [[وجود امام]] است، خواه [[امام]] ظاهر باشد خواه [[غایب]] اما فوایدی که شما در سؤال مطرح کردهاید و گفتهاید که [[مردم]] از آن محرومند، باید دید [[علت]] و سبب [[محرومیت]] چیست و کیست؟ آیا از طرف [[پروردگار]] منع فیضی شده و یا از جانب [[امام عصر]] امساک عنایتی شده است؟ قطعاً این چنین نیست، بلکه [[تقصیر]] و کوتاهی از جانب خود افراد [[بشر]] است. اگر آنان موانع [[ظهور]] را برطرف سازند و اسباب و مقدمات [[حکومت]] [[حضرت مهدی]] را فراهم سازند و [[افکار]] جهانیان را آماده و مساعد میکردند، قطعاً [[امام زمان]] ظاهر میشد و [[جامعه]] [[انسانیت]] از فواید وجودیش بهرهمند میگردید. | ::::#طبق [[احادیث]] وارده در موضوع [[امامت]] و براهینی که در کتب دانشوران اقامه شده، وجود [[مقدس]] [[امام]] [[هدف]] اصلی [[نظام خلقت]] و [[غایت]] نوع و فرد کامل [[انسانیت]] و رابطه بین عالم مادی و عالم ربوبی است، اگر [[امام]] روی [[زمین]] نباشد، نوع [[انسان]] منتقرض خواهد شد، اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] به حد کامل شناخته و [[عبادت]] نمیشود، اگر [[امام]] نباشد، رابطه بین عالم مادی و دستگاه [[آفرینش]] منقطع میشود، اشراقات و افاضات [[عوالم غیبی]]، اولاً، بر آینه [[پاک]] [[قلب]] [[امام]]، سپس به وسیله او بر دلهای سایر افراد نازل میشود. [[امام]] [[قلب]] عالم وجود و [[رهبر]] و مربی نوع [[انسان]] است. بدیهی است که حضور و [[غیبت]] او در [[تربت]] این آثار تفاوتی ندارد. آیا باز هم میتوان گفت [[امام غایب]] چه نفعی دارد؟ [[امام سجاد]] میفرماید: ما پیشوای [[مسلمین]] و [[حجت]] بر اهل عالم و [[سادات]] [[مؤمنان]] و [[رهبر]] [[نیکان]] و [[صاحب]] [[اختیار]] [[مسلمین]] هستیم، ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم، چنانکه [[ستارگان]] [[امان]] اهل آسمانند، به واسطه ماست که [[آسمان]] به [[زمین]] فرود نمیاید، مگر وقتی که [[خدا]] بخواهد و به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[حق]] نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج میشود، اگر ما روی [[زمین]] نبودیم، [[زمین]] اهلش را فرود میبرد، آنگاه فرمود: از روزی که [[خدا]] [[آدم]] را آفریده تا حال هیچگاه [[زمین]] خالی از [[حجت]] نبوده است، ولی آن [[حجت]] گاهی ظاهر و مشهور و گاهی [[غایب]] و مستور بوده است و تا [[قیامت]] نیز از [[حجت]] خالی نخواهد شد و اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] [[پرستش]] نمیشود. روای میگوید، گفتم: [[مردم]] چگونه از وجود [[امام غایب]] منتفع میشوند؟ فرمود: همانطور که از [[خورشید پشت ابر]] بهره میبرند<ref> نیابیع الموده، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز در آن [[کلام]] نورانیش فرمود: {{عربی|"اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ"}}<ref>آری، هیچگاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجت و دلیل خالی نمیماند، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد و فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار. </ref>؛ برای [[آگاهی]] بیشتر به فایده وجودی [[امام]] به دعای [[شریف]] [[زیارت جامعه]] مراجعه کنید، که اساس [[آفرینش]] به [[وجود امام]] بستگی دارد و اثر بخشی همه موجودات عالم به طفیل [[وجود امام]] است، خواه [[امام]] ظاهر باشد خواه [[غایب]] اما فوایدی که شما در سؤال مطرح کردهاید و گفتهاید که [[مردم]] از آن محرومند، باید دید [[علت]] و سبب [[محرومیت]] چیست و کیست؟ آیا از طرف [[پروردگار]] منع فیضی شده و یا از جانب [[امام عصر]] امساک عنایتی شده است؟ قطعاً این چنین نیست، بلکه [[تقصیر]] و کوتاهی از جانب خود افراد [[بشر]] است. اگر آنان موانع [[ظهور]] را برطرف سازند و اسباب و مقدمات [[حکومت]] [[حضرت مهدی]] را فراهم سازند و [[افکار]] جهانیان را آماده و مساعد میکردند، قطعاً [[امام زمان]] ظاهر میشد و [[جامعه]] [[انسانیت]] از فواید وجودیش بهرهمند میگردید. | ||
::::#[[ایمان]] به [[مهدی]] [[غایب]] و [[انتظار فرج]] و [[ظهور امام زمان]]{{ع}} مایه [[امیدواری]] و آرامشبخش دلهای [[مسلمین]] است. این [[امیدواری]] یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] و [[هدف]] است، هر گروهی که [[روح]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] خانه دلشان را تاریک کرده باشد و چرا [[امید]] و [[آرزو]] در آن نتابد، هر روی موفقیت را نخواهد دید. آری، اوضاع آشفته و اسفبار [[جهان]] و سیل بنیانکن [[مادیت]] و [[کسادی]] بازار [[علوم]] [[معارف]] و [[محرومیت]] روز افزون طبقه ضعیف و توسعه [[فنون]] [[استعمار]] و جنگهای سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی [[شرق]] و [[غرب]]، روشنفکران و خیرخواهان [[بشر]] را مضطرب کرده است، به طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] تردید کنند. تنها روزنه امیدی که برای [[بشر]] مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این [[جهان]] تاریک سوسو میزند، همان [[انتظار]] و [[فرج]] فرا رسیدن عصر درخشان [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[قوانین الهی]] است. [[انتظار فرج]] است که قلبهای [[مأیوس]] و لرزان را [[آرامش]] بخشیده، مرهم دلهای زخمدار طبقه [[محروم]] میشود. نویدهای مسرت بخش [[حکومت]] [[توحید]] است که [[عقاید]] [[مؤمنان]] را نگهداری کرده و در [[دین]] پایدارشان میسازد، [[ایمان]] به [[غلبه]] [[حق]] است که خیرخواهان [[بشر]] را به فعالیت و کوشش وادار کرده است، [[استمداد]] از آن [[نیروی غیبی]] است که [[انسانیت]] را از سقوط در وادی هولناک [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] میدهد و در شاه راه روشن [[امید]] و [[آرزو]] وارد میکند. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به وسیله طرح [[حکومت]] جهانی [[توحید]] و تعیین و معرفی [[رهبر]] [[اصلاحات]] جهانی، دیو [[یأس]] و [[ناامیدی]] را از [[جهان اسلام]] رانده است. خلاصه آنکه [[ایمان]] به [[مهدی]] [[موعود]]، [[آینده]] روشن و فرح بخشی را برای [[شیعیان]] مجسم کرده به [[امید]] آن روز دلخوشند، [[روح]] [[یأس]] و [[شکست]] را از آنان سلب کرده به کار و کوشش در راه [[هدف]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] و علاقه به [[معارف]] وادارشان کرده است<ref> دادگستر جهان، ص ۱۵۷.</ref>. | ::::#[[ایمان]] به [[مهدی]] [[غایب]] و [[انتظار فرج]] و [[ظهور امام زمان]]{{ع}} مایه [[امیدواری]] و آرامشبخش دلهای [[مسلمین]] است. این [[امیدواری]] یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] و [[هدف]] است، هر گروهی که [[روح]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] خانه دلشان را تاریک کرده باشد و چرا [[امید]] و [[آرزو]] در آن نتابد، هر روی موفقیت را نخواهد دید. آری، اوضاع آشفته و اسفبار [[جهان]] و سیل بنیانکن [[مادیت]] و [[کسادی]] بازار [[علوم]] [[معارف]] و [[محرومیت]] روز افزون طبقه ضعیف و توسعه [[فنون]] [[استعمار]] و جنگهای سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی [[شرق]] و [[غرب]]، روشنفکران و خیرخواهان [[بشر]] را مضطرب کرده است، به طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] تردید کنند. تنها روزنه امیدی که برای [[بشر]] مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این [[جهان]] تاریک سوسو میزند، همان [[انتظار]] و [[فرج]] فرا رسیدن عصر درخشان [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[قوانین الهی]] است. [[انتظار فرج]] است که قلبهای [[مأیوس]] و لرزان را [[آرامش]] بخشیده، مرهم دلهای زخمدار طبقه [[محروم]] میشود. نویدهای مسرت بخش [[حکومت]] [[توحید]] است که [[عقاید]] [[مؤمنان]] را نگهداری کرده و در [[دین]] پایدارشان میسازد، [[ایمان]] به [[غلبه]] [[حق]] است که خیرخواهان [[بشر]] را به فعالیت و کوشش وادار کرده است، [[استمداد]] از آن [[نیروی غیبی]] است که [[انسانیت]] را از سقوط در وادی هولناک [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] میدهد و در شاه راه روشن [[امید]] و [[آرزو]] وارد میکند. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به وسیله طرح [[حکومت]] جهانی [[توحید]] و تعیین و معرفی [[رهبر]] [[اصلاحات]] جهانی، دیو [[یأس]] و [[ناامیدی]] را از [[جهان اسلام]] رانده است. خلاصه آنکه [[ایمان]] به [[مهدی]] [[موعود]]، [[آینده]] روشن و فرح بخشی را برای [[شیعیان]] مجسم کرده به [[امید]] آن روز دلخوشند، [[روح]] [[یأس]] و [[شکست]] را از آنان سلب کرده به کار و کوشش در راه [[هدف]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] و علاقه به [[معارف]] وادارشان کرده است<ref> دادگستر جهان، ص ۱۵۷.</ref>. | ||
::::#در [[احادیث]] وارده، مکرر [[حضرت مهدی]]{{ع}} در عصر [[غیبت]] به [[آفتاب]] در پس [[ابر]] [[تشبیه]] شده و گفته شده، همچنان که [[آفتاب پشت ابر]] برای موجودات عالم مفید است، [[امام]] در پرده [[غیبت]] نیز وجودش [[نافع]] و مفید است، چنانکه [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} پس از سؤال اینکه چه فایدهای بر وجود [[امام غایب]] مترتب است، فرمود: " آری [[سوگند]] به خدایی که مرا به [[نبوت]] [[برگزیده]]، [[مردم]] از [[نور]] [[رهبری]] او در دوران غیبتش بهره میگیرند، همانطور که از [[خورشید]] به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهرهمند میشوند"<ref>{{عربی|"إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ"}}</ref>. برای [[فهم]] این [[تشبیه]]، نخست باید نقش [[خورشید]] را بهطور کلی و به هنگامی که چهره تابناکش پشت ابرها | ::::#در [[احادیث]] وارده، مکرر [[حضرت مهدی]]{{ع}} در عصر [[غیبت]] به [[آفتاب]] در پس [[ابر]] [[تشبیه]] شده و گفته شده، همچنان که [[آفتاب پشت ابر]] برای موجودات عالم مفید است، [[امام]] در پرده [[غیبت]] نیز وجودش [[نافع]] و مفید است، چنانکه [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} پس از سؤال اینکه چه فایدهای بر وجود [[امام غایب]] مترتب است، فرمود: " آری [[سوگند]] به خدایی که مرا به [[نبوت]] [[برگزیده]]، [[مردم]] از [[نور]] [[رهبری]] او در دوران غیبتش بهره میگیرند، همانطور که از [[خورشید]] به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهرهمند میشوند"<ref>{{عربی|"إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ"}}</ref>. برای [[فهم]] این [[تشبیه]]، نخست باید نقش [[خورشید]] را بهطور کلی و به هنگامی که چهره تابناکش پشت ابرها پنهان میشود دریابیم، سپس به رمز این [[تشبیه]] پیببریم: [[خورشید]] دارای دو نوع [[نور افشانی]] است: [[نور افشانی]] [[آشکار]] و [[نور افشانی]] مخفی. و یا به تعبیر دیگر، [[نور افشانی]] مستقیم و [[نور افشانی]] غیرمستقیم. در تابش غیرمستقیم، ابرها، همانند یک شیشه مات، [[نور]] مستقیم [[خورشید]] را گرفته و پخش میکنند و [[نور]] [[آفتاب]] به خوبی دیده نمیشود، اما در تابش مستقیم و [[آشکار]] اشعه [[آفتاب]] به خوبی دیده میشود، هر چند قشر ضخیم هوا که اطراف کره [[زمین]] را پوشانیده، همانند یک شیشه ضخیمکار میکند، شیشهای که هم از شدت تابش [[آفتاب]] میکاهد و آن را قابل [[تحمل]] میسازد و هم [[نور]] [[آفتاب]] را تصفیه میکند و شعاعهای مرگبارش را خنثی و بیاثر میسازد، ولی به هر حال، [[مانع]] از تابش مستقیم [[آفتاب]] نیست. به هر حال، [[نور]] و حرارتی که از [[خورشید]] به هر سو پخش میشود، تنها انرژی خلاق موتورهای [[زندگی]] در گیاهان و حیوانات و [[انسان]] است و سرانجام، اگر [[نور]] [[خورشید]] نباشد، حیات از کره [[زمین]] رخت میبندد، چرا که رشد و نمو موجودات زنده، تغذیه و تولید مثل آنها، [[حس]] و حرکت و جنبش، آبیاری زمینهای مرده، غرش امواج دریاها، وزش حیات بخش بادها، ریزش دانهها [[زندگی]] آفرین [[باران]] و برف، نغمههای مرغان، [[زیبایی]] خیرهکننده گلها، گردش [[خون]] در عروق [[انسان]] و تپش قلبها، عبور برق آسای [[اندیشه]] و لابلای پردههای مغز و سرانجام، لبخند شیرینی که بر لب گلبرگ، مانند یک [[کودک شیرخوار]] نقش میبندد، همه و همه به طور مستقیم یا غیرمستقیم به [[نور]] [[آفتاب]] بستگی دارد، بدون آن، همه اینها به [[خاموشی]] خواهدگرایید و این موضوع با کمی دقت قابل [[فهم]] برای هر اندیشوری است. اینک سؤال این است که آیا این [[برکات]] و آثار [[زندگی]] بخش مخصوص زمانی است که [[نور]] به طور مستقیم میتابد؟ پاسخ این سؤال روشن است که منفی است، زیرا بسیاری از این آثار در [[نور]] مات [[خورشید]] از پشت ابرها نیز وجود دارد. بنابراین، تابش [[خورشید]] از پشت پرده ابرها قسمت مهمی از [[برکات]] خود را در بر دارد و تنها برخی آثار است که ثمره تابش مستقیم [[آفتاب]] است. نتیجه اینکه هر چند پردههای [[ابر]] برخی آثار [[آفتاب]] را میگیرد، ولی قسمت مهمی از آن همچنان باقی میماند.این بود شمهای از حال مُشبه به، یعنی [[آفتاب]]، اما وضع "مشبه"، یعنی وجود [[حضرت]] [[بقیة الله الاعظم]]{{ع}} در حال [[غیبت]] از این قرار است: اشعه [[معنوی]] نامرئی وجود [[امام زمان]]{{ع}} به هنگامی ک در پشت ابرهای [[غیبت]] [[نهان]] است دارای آثار گوناگون و قابل ملاحظهای است که علیرغم تعطیل مسأله [[تعلیم و تربیت]] و [[رهبری]] مستقیم (که در سؤال مطرح شده بود) [[آثار وجودی]] او را [[آشکار]] میسازد که به بعضیها در اینجا اشاره شده و قسمتی هم درکتب مفصله [[بیان]] شدند. بنابراین، کسی نمیتواند فواید وجودی [[امام]] را در حال [[غیبت]] [[انکار]] نماید، بلکه او همانند [[آفتاب پشت ابر]] برای موجودات [[نافع]] و مفید است<ref> [[مهدی]] انقلابی بزرگ، ص ۲۵۱.</ref>»<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۷۷-۳۸۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۴۶۹: | خط ۴۶۹: | ||
[[پرونده:1368303.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]] | [[پرونده:1368303.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]] | ||
::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
:::::: «هرگز [[غیبت]] [[حضرت]]، [[مانع]] از برکتهای آن [[حضرت]] نیست. [[حضرت رسول]] اکرم{{صل}} دراینباره فرمودهاند: بهره و انتفاع [[مردم]] از [[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[زمان غیبت]]، مانند نفع و بهره بردن [[انسان]] از [[آفتاب]] است در زمانی که زیر [[ابر]] | :::::: «هرگز [[غیبت]] [[حضرت]]، [[مانع]] از برکتهای آن [[حضرت]] نیست. [[حضرت رسول]] اکرم{{صل}} دراینباره فرمودهاند: بهره و انتفاع [[مردم]] از [[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[زمان غیبت]]، مانند نفع و بهره بردن [[انسان]] از [[آفتاب]] است در زمانی که زیر [[ابر]] پنهان است<ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۵۳، ص ۱۸۰.</ref> | ||
::::::در ذیل به بعضی از فواید به صورت فهرستوار اشاره میشود: | ::::::در ذیل به بعضی از فواید به صورت فهرستوار اشاره میشود: | ||
:::::#[[امام]] در [[نظام هستی]] محور و مدار است و بیوجود او [[برکات]] [[الهی]] بر زمینیان نازل نمیشود. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودهاند: اگر [[زمین]] بدون [[امام]] بماند هر آینه فرومیریزد<ref>[[کافی (کتاب)|کافی]]، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref> | :::::#[[امام]] در [[نظام هستی]] محور و مدار است و بیوجود او [[برکات]] [[الهی]] بر زمینیان نازل نمیشود. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودهاند: اگر [[زمین]] بدون [[امام]] بماند هر آینه فرومیریزد<ref>[[کافی (کتاب)|کافی]]، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref> | ||
خط ۵۰۳: | خط ۵۰۳: | ||
::::#'''[[امیدبخشی]]:''' از سرمایههای مهم [[زندگی]]، [[امید]] است که مایه حیات و [[نشاط]] و [[پویایی]] است. [[وجود امام]] در عالم، موجب [[امید به آیندهای روشن]] و سراسر شور و [[اشتیاق]] است. [[شیعه]]، پیوسته و در طول [[تاریخ]] هزار و چهار صد ساله، به انواع [[بلاها]] و [[سختیها]] گرفتار شده است و آنچه به عنوان نیرویی بزرگ و پشتوانهای [[استوار]]، او را به [[ایستادگی]] و [[تسلیم]] نشدن و حرکت و تلاش، واداشته، [[امید به آینده]] سبز [[مؤمنان]] و [[دین]] باوران بوده است؛ آیندهای که خیالی و افسانهای نیست؛ آیندهای که نزدیک است و میتواند نزدیکتر باشد؛ زیرا آن که باید [[رهبری]] [[قیام]] را به عهده گیرد، زنده است و هر لحظه پا به رکاب؛ و این، من و تو و ماییم که باید آماده باشیم. | ::::#'''[[امیدبخشی]]:''' از سرمایههای مهم [[زندگی]]، [[امید]] است که مایه حیات و [[نشاط]] و [[پویایی]] است. [[وجود امام]] در عالم، موجب [[امید به آیندهای روشن]] و سراسر شور و [[اشتیاق]] است. [[شیعه]]، پیوسته و در طول [[تاریخ]] هزار و چهار صد ساله، به انواع [[بلاها]] و [[سختیها]] گرفتار شده است و آنچه به عنوان نیرویی بزرگ و پشتوانهای [[استوار]]، او را به [[ایستادگی]] و [[تسلیم]] نشدن و حرکت و تلاش، واداشته، [[امید به آینده]] سبز [[مؤمنان]] و [[دین]] باوران بوده است؛ آیندهای که خیالی و افسانهای نیست؛ آیندهای که نزدیک است و میتواند نزدیکتر باشد؛ زیرا آن که باید [[رهبری]] [[قیام]] را به عهده گیرد، زنده است و هر لحظه پا به رکاب؛ و این، من و تو و ماییم که باید آماده باشیم. | ||
::::#'''[[پایداری]] [[مکتب]]:''' هر جامعهای برای حفظ تشکیلات خود و ادامه راه تا رسیدن به مقصد، به وجود [[رهبری]] [[آگاه]] [[نیاز]] دارد، تا اجتماع، تحت نظر و [[فرماندهی]] او در مسیر صحیح، حرکت کند. وجود [[رهبر]]، پشتوانه بزرگی برای افراد است، تا در یک سازماندهی منظّم، دستاوردهای قبلی را حفظ کنند و به تقویت برنامههای [[آینده]]، همّت گمارند. [[رهبر]] زنده و فعّال، گرچه در میان جمعیت و افراد خود نباشد، از ترسیم خطوط اصلی و ارائه راهکارهای کلّی، کوتاهی نمیکند و به واسطههای گوناگون، دربارۀ راههای [[انحرافی]]، هشدارمیدهد. [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در [[غیبت]] است؛ ولی وجود او عامل جدّی برای حفظ [[مکتب]] [[شیعه]] است. او با [[آگاهی]] کامل از توطئههای [[دشمنان]]، به شیوههای مختلف، مرزهای [[فکری]] [[شیعیان]] را پاسداری میکند و آن گاه که [[دشمن]] [[فریبکار]] با وسیلهها و ابزارهای گوناگون، اصول [[مکتب]] و [[اعتقادات]] [[مردم]] را نشانه میگیرد، با [[هدایت]] و [[ارشاد]] [[عالمان]] و برگزیدگان، راههای نفود او را میبندد. برای نمونه، [[عنایت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[شیعیان]] [[بحرین]] را از زبان [[علامه مجلسی]]<ref>او از علمای بزرگ شیعه عصر صفوی است که آثار فراوانی از خود به جا گذاشته که معروفترین آنها کتاب بحار الانوار است. این کتاب، مجموعهای گرانسنگ از کلمات اهل بیت{{عم}} است که در ۱۱۰ جلد تنظیم شده. وی در سال ۱۱۱۱ ق وفات یافت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد.</ref> میشنویم: در روزگار گذشته، [[فرمانروایی]] [[ناصبی]] بر [[بحرین]] [[حکومت]] میکرد که وزیرش در [[دشمنی]] با [[شیعیان]]، گوی [[سبقت]] را از او ربوده بود. روزی [[وزیر]] بر [[فرمانروا]] وارد شد و اناری را به دست او داد که به صورت طبیعی، این واژهها بر پوست آن نقش بسته بود: {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ابوبکر وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ وَ علی خُلَفَاءُ رَسُولَ اللَّهِ "}}. [[فرمانروا]] از دیدن آن بسیار در شگفت شد و به [[وزیر]] گفت: این، نشانهای [[آشکار]] و دلیلی نیرومند بر بطلان [[مذهب تشیع]] است. نظر تو درباره [[شیعیان]] [[بحرین]] چیست؟ [[وزیر]] پاسخ داد: به [[باور]] من، باید آنان را حاضر کنیم و این نشانه را به ایشان ارائه دهیم. اگر آن را پذیرفتند، از [[مذهب]] خود دست میکشند، و گرنه باید یکی از این سه کار را [[انتخاب]] کنند: پاسخی قانع کننده بیاورند یا [[جزیه]]<ref>پولی که غیر مسلمانانی که در پناه حکومت اسلامی زندگی میکنند، در برابر تأمین امنیّت و برخورداری از امکانات به دولت اسلامی میپردازند.</ref> بدهند یا این که مردانشان را میکشیم و [[زنان]] و فرزندانشان را [[اسیر]] میکنیم و اموالشان را به [[غنیمت]] میبریم. [[فرمانروا]]، [[رأی]] او را پذیرفت و [[دانشمندان]] [[شیعه]] را نزد خود فراخواند. آن گاه انار را به ایشان نشان داد و گفت: اگر در این باره دلیلی روشن نیاورید، شما را میکشم و [[زنان]] و فرزندانتان را [[اسیر]] میکنم یا این که باید [[جزیه]] بدهید. [[دانشمندان]] [[شیعه]]، از او سه روز مهلت خواستند. آنان پس از گفتوگوی فراوان به این نتیجه رسیدند که از میان خود، ده نفر از [[صالحان]] و [[پرهیزگاران]] [[بحرین]] را برگزینند. آن گاه از میان ده نفر نیز سه نفر را برگزیدند و به یکی از آن سه نفر گفتند: تو امشب به سوی صحرا برو و به [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[استغاثه]] کن و از او، راه رهایی از این [[مصیبت]] را بپرس؛ زیرا او [[امام]] و [[صاحب]] ماست. آن مرد، چنین کرد؛ ولی موفّق به [[زیارت]] [[حضرت]] نشد. شب دوم نیز نفر دوم را فرستادند. او نیز پاسخی دریافت نکرد. شب آخر، نفر سوم را که [[محمد بن عیسی]] نام داشت فرستادند. او به صحرا رفت و با [[گریه و زاری]] از [[حضرت]]، [[کمک]] خواست. چون آخر شد شد، شنید مردی خطاب به او میگوید: ای [[محمد بن عیسی]]! چرا تو را به این حال میبینم و چرا به سوی بیابان بیرون آمدهای؟ [[محمد بن عیسی]] از آن مرد خواست که او را به حال خود واگذارد. او فرمود: ای [[محمد بن عیسی]]! منم [[امام مهدی|صاحب الزمان]]. [[حاجت]] خود را بازگو. [[محمد بن عیسی]] گفت: اگر تو [[صاحب الزمانی]]، داستان مرا میدانی و به گفتن من [[نیاز]] نیست. فرمود: راست میگویی. تو به [[دلیل]] آن مصیبتی که بر شما وارد شده است، به این جا آمدهای. عرض کرد: آری، شما میدانید چه بر ما رسیده است و شما [[امام]] و [[پناه]] ما هستید. پس آن [[حضرت]] فرمود: ای [[محمد بن عیسی]]! در خانه آن [[وزیر]] درخت اناری است. هنگامی که آن درخت، تازه انار آورده بود، او از [[گِل]]، قالبی به شکل انار ساخت. آن را نصف کرد و در میان آن، این جملات را نوشت. سپس قالب را بر روی انار که کوچک بود، گذاشت و آن را بست. چون انار در میان آن قالب بزرگ شد، آن واژهها بر روی آن نقش بست. فردا نزد [[فرمانروا]] میروی و به او میگویی که من پاسخ تو را در خانه [[وزیر]] میدهم: چون به خانه [[وزیر]] رفتید، پیش از [[وزیر]] به فلان اتاق برو. کیسه سفیدی خواهی یافت که قالب گِلی در آن است. آن را به [[فرمانروا]] نشان ده. نشانه دیگر این که به [[فرمانروا]] بگو: چون انار را دو نیم کنید، جز [[دود]] و خاکستر، چیزی در آن نیست. [[محمد بن عیسی]] از این سخنان بسیار شادمان شد و به نزد [[شیعیان]] بازگشت. روز دیگر، آنان پیش [[فرمانروا]] رفتند و هر چه [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} فرموده بود، [[آشکار]] شد. فرمانروای [[بحرین]] با دیدن این [[معجزه]] به [[تشیع]] گروید و [[دستور]] داد [[وزیر]] حیلهگر را به [[قتل]] رساندند.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۸.</ref> | ::::#'''[[پایداری]] [[مکتب]]:''' هر جامعهای برای حفظ تشکیلات خود و ادامه راه تا رسیدن به مقصد، به وجود [[رهبری]] [[آگاه]] [[نیاز]] دارد، تا اجتماع، تحت نظر و [[فرماندهی]] او در مسیر صحیح، حرکت کند. وجود [[رهبر]]، پشتوانه بزرگی برای افراد است، تا در یک سازماندهی منظّم، دستاوردهای قبلی را حفظ کنند و به تقویت برنامههای [[آینده]]، همّت گمارند. [[رهبر]] زنده و فعّال، گرچه در میان جمعیت و افراد خود نباشد، از ترسیم خطوط اصلی و ارائه راهکارهای کلّی، کوتاهی نمیکند و به واسطههای گوناگون، دربارۀ راههای [[انحرافی]]، هشدارمیدهد. [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در [[غیبت]] است؛ ولی وجود او عامل جدّی برای حفظ [[مکتب]] [[شیعه]] است. او با [[آگاهی]] کامل از توطئههای [[دشمنان]]، به شیوههای مختلف، مرزهای [[فکری]] [[شیعیان]] را پاسداری میکند و آن گاه که [[دشمن]] [[فریبکار]] با وسیلهها و ابزارهای گوناگون، اصول [[مکتب]] و [[اعتقادات]] [[مردم]] را نشانه میگیرد، با [[هدایت]] و [[ارشاد]] [[عالمان]] و برگزیدگان، راههای نفود او را میبندد. برای نمونه، [[عنایت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[شیعیان]] [[بحرین]] را از زبان [[علامه مجلسی]]<ref>او از علمای بزرگ شیعه عصر صفوی است که آثار فراوانی از خود به جا گذاشته که معروفترین آنها کتاب بحار الانوار است. این کتاب، مجموعهای گرانسنگ از کلمات اهل بیت{{عم}} است که در ۱۱۰ جلد تنظیم شده. وی در سال ۱۱۱۱ ق وفات یافت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد.</ref> میشنویم: در روزگار گذشته، [[فرمانروایی]] [[ناصبی]] بر [[بحرین]] [[حکومت]] میکرد که وزیرش در [[دشمنی]] با [[شیعیان]]، گوی [[سبقت]] را از او ربوده بود. روزی [[وزیر]] بر [[فرمانروا]] وارد شد و اناری را به دست او داد که به صورت طبیعی، این واژهها بر پوست آن نقش بسته بود: {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ابوبکر وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ وَ علی خُلَفَاءُ رَسُولَ اللَّهِ "}}. [[فرمانروا]] از دیدن آن بسیار در شگفت شد و به [[وزیر]] گفت: این، نشانهای [[آشکار]] و دلیلی نیرومند بر بطلان [[مذهب تشیع]] است. نظر تو درباره [[شیعیان]] [[بحرین]] چیست؟ [[وزیر]] پاسخ داد: به [[باور]] من، باید آنان را حاضر کنیم و این نشانه را به ایشان ارائه دهیم. اگر آن را پذیرفتند، از [[مذهب]] خود دست میکشند، و گرنه باید یکی از این سه کار را [[انتخاب]] کنند: پاسخی قانع کننده بیاورند یا [[جزیه]]<ref>پولی که غیر مسلمانانی که در پناه حکومت اسلامی زندگی میکنند، در برابر تأمین امنیّت و برخورداری از امکانات به دولت اسلامی میپردازند.</ref> بدهند یا این که مردانشان را میکشیم و [[زنان]] و فرزندانشان را [[اسیر]] میکنیم و اموالشان را به [[غنیمت]] میبریم. [[فرمانروا]]، [[رأی]] او را پذیرفت و [[دانشمندان]] [[شیعه]] را نزد خود فراخواند. آن گاه انار را به ایشان نشان داد و گفت: اگر در این باره دلیلی روشن نیاورید، شما را میکشم و [[زنان]] و فرزندانتان را [[اسیر]] میکنم یا این که باید [[جزیه]] بدهید. [[دانشمندان]] [[شیعه]]، از او سه روز مهلت خواستند. آنان پس از گفتوگوی فراوان به این نتیجه رسیدند که از میان خود، ده نفر از [[صالحان]] و [[پرهیزگاران]] [[بحرین]] را برگزینند. آن گاه از میان ده نفر نیز سه نفر را برگزیدند و به یکی از آن سه نفر گفتند: تو امشب به سوی صحرا برو و به [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[استغاثه]] کن و از او، راه رهایی از این [[مصیبت]] را بپرس؛ زیرا او [[امام]] و [[صاحب]] ماست. آن مرد، چنین کرد؛ ولی موفّق به [[زیارت]] [[حضرت]] نشد. شب دوم نیز نفر دوم را فرستادند. او نیز پاسخی دریافت نکرد. شب آخر، نفر سوم را که [[محمد بن عیسی]] نام داشت فرستادند. او به صحرا رفت و با [[گریه و زاری]] از [[حضرت]]، [[کمک]] خواست. چون آخر شد شد، شنید مردی خطاب به او میگوید: ای [[محمد بن عیسی]]! چرا تو را به این حال میبینم و چرا به سوی بیابان بیرون آمدهای؟ [[محمد بن عیسی]] از آن مرد خواست که او را به حال خود واگذارد. او فرمود: ای [[محمد بن عیسی]]! منم [[امام مهدی|صاحب الزمان]]. [[حاجت]] خود را بازگو. [[محمد بن عیسی]] گفت: اگر تو [[صاحب الزمانی]]، داستان مرا میدانی و به گفتن من [[نیاز]] نیست. فرمود: راست میگویی. تو به [[دلیل]] آن مصیبتی که بر شما وارد شده است، به این جا آمدهای. عرض کرد: آری، شما میدانید چه بر ما رسیده است و شما [[امام]] و [[پناه]] ما هستید. پس آن [[حضرت]] فرمود: ای [[محمد بن عیسی]]! در خانه آن [[وزیر]] درخت اناری است. هنگامی که آن درخت، تازه انار آورده بود، او از [[گِل]]، قالبی به شکل انار ساخت. آن را نصف کرد و در میان آن، این جملات را نوشت. سپس قالب را بر روی انار که کوچک بود، گذاشت و آن را بست. چون انار در میان آن قالب بزرگ شد، آن واژهها بر روی آن نقش بست. فردا نزد [[فرمانروا]] میروی و به او میگویی که من پاسخ تو را در خانه [[وزیر]] میدهم: چون به خانه [[وزیر]] رفتید، پیش از [[وزیر]] به فلان اتاق برو. کیسه سفیدی خواهی یافت که قالب گِلی در آن است. آن را به [[فرمانروا]] نشان ده. نشانه دیگر این که به [[فرمانروا]] بگو: چون انار را دو نیم کنید، جز [[دود]] و خاکستر، چیزی در آن نیست. [[محمد بن عیسی]] از این سخنان بسیار شادمان شد و به نزد [[شیعیان]] بازگشت. روز دیگر، آنان پیش [[فرمانروا]] رفتند و هر چه [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} فرموده بود، [[آشکار]] شد. فرمانروای [[بحرین]] با دیدن این [[معجزه]] به [[تشیع]] گروید و [[دستور]] داد [[وزیر]] حیلهگر را به [[قتل]] رساندند.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۸.</ref> | ||
::::#'''[[خودسازی]]:''' [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref> ای پیامبر! به مردم بگو: عمل کنید؛ ولی بدانید که خداوند و پیامبر و مؤمنان، کارهای شما را میبینند؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.</ref>. در [[روایات]] آمده است که مراد از "[[مؤمنین]]" در این [[آیه]] [[شریف]]، [[امامان]]{{عم}} هستند؛<ref>کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب عرض الاعمال، ح ۲، ص ۲۱۹.</ref> بنابراین [[اعمال]] [[مردم]] به نظر [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} میرسد و او از پس پرده [[غیبت]]، [[شاهد]] و ناظر [[کارها]] است. آن بزرگوار خود فرموده است: "[[علم]] ما به احوال شما احاطه دارد و هیچ چیز از [[اخبار]] شما بر ما پوشیده و | ::::#'''[[خودسازی]]:''' [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref> ای پیامبر! به مردم بگو: عمل کنید؛ ولی بدانید که خداوند و پیامبر و مؤمنان، کارهای شما را میبینند؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.</ref>. در [[روایات]] آمده است که مراد از "[[مؤمنین]]" در این [[آیه]] [[شریف]]، [[امامان]]{{عم}} هستند؛<ref>کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب عرض الاعمال، ح ۲، ص ۲۱۹.</ref> بنابراین [[اعمال]] [[مردم]] به نظر [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} میرسد و او از پس پرده [[غیبت]]، [[شاهد]] و ناظر [[کارها]] است. آن بزرگوار خود فرموده است: "[[علم]] ما به احوال شما احاطه دارد و هیچ چیز از [[اخبار]] شما بر ما پوشیده و پنهان نیست"<ref>{{عربی|" فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ "}}؛ احتجاج، ج ۲ف ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.</ref>. این [[حقیقت]] اثر [[تربیتی]] بزرگی دارد و [[شیعیان]] را به [[اصلاح]] کارهای خود وامی دارد و از این که در برابر ححّت [[خدا]] و [[امام]] [[خوبیها]] و [[زشتیها]] و [[گناهان]] آلوده شوند، باز میدارد. البته به هر اندازه توجه [[انسان]] به آن معدن [[صفا]] و [[پاکی]]، بیشتر باشد، آیینه [[دل]] و جانش، صفای بیشتری مییابد و این روشنی و زلالی در گفتار و [[رفتار]] او آشکارتر میشود. | ||
::::#'''[[پناهگاه]] [[علمی]] و [[فکری]]:''' [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} معلّمان و مربّیان اصلی [[جامعه]] هستند و [[مردم]]، همواره از سرچشمه زلال [[معارف]] [[ناب]] آن بزرگوار بهرهها بردهاند. در زمان [[غیبت]] نیز، اگر چه دسترسی مستقیم و استفاده همه جانبه از محضر [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} ممکن نیست، ولی آن معدن [[علوم]] [[الهی]] به راههای مختلف، گره از مشکلاتِ [[علمی]] و [[فکری]] [[شیعیان]] باز میکند. در دوره [[غیبت]] صغرا، بسیاری از سؤالات [[مردم]] و [[علما]]، از طریقِ [[نامههای امام]] به [[توقیعات]] مشهور است، پاسخ داده میشد.<ref>ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۵ – ۲۸۶.</ref> [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در جواب [[نامه]] [[اسحاق بن یعقوب]] و سؤالهای او، نوشته است: [[خداوند]] تو را [[هدایت]] کند و [[ثابت قدم]] بدارد! اما اینکه درباره منکران از [[خاندان]] و عموزادگان ما سؤال کردی، بدان که بین [[خدا]] و هیچ کس [[خویشاوندی]] نیست و کسی که مرا [[انکار]] کند، از من نیست و [[عاقبت]] او همانند سرانجام [[پسر نوح]] است... و اما اموالتان را تا [[پاکیزه]] نکنید، قبول نمیکنیم... و اما اموالی که برای ما فرستادی، از آن رو میپذیریم که [[پاکیزه]] و [[طاهر]] است... و کسی که [[اموال]] ما را [[حلال]] شمرده و آن را بخورد، همانا [[آتش]] خورده است... چگونگی استفاده از من، مانند بهرهمندی از خورشیدِ پشت [[ابر]] است و من [[امان]] [[مردم]] روی [[زمین]] هستم؛ همانطور که [[ستارگان]]، [[امان]] اهل [[آسمانها]] هستند. از اموری که سودی برایتان ندارد، نپرسید و خود را در [[آموختن]] آنچه از شما نخواستهاند، به زحمت نیفکنید و برای [[تعجیل فرج]]، بسیار [[دعا]] کنید که همان، [[فرج]] شماست. [[سلام]] بر تو ای [[اسحاق بن یعقوب]] و [[سلام]] بر هر کسی که پیرو [[هدایت]] است!<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۷.</ref> پس از [[غیبت صغرا]] هم بارها علمای [[شیعه]]، [[مشکلات]] [[علمی]] و [[فکری]] خود را با [[امام]] خویش مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نمودهاند. [[میر]] علّام یکی از [[شاگردان]] [[مقدس اردبیلی]]<ref>او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی، نمونه و مثال زدنی است. بنابر نقل مجلسی، او بارها محضر امام عصر{{ع}} مشرف شده است. از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانده است؛ مانند حدائق الشیعه. مزار او در حرم امیرالمؤمنین{{ع}} است.</ref> چنین میگوید: "نیمه شبی در [[نجف اشرف]] در صحن [[مطهر]] [[حضرت]] [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بودم. ناگاه شخصی را دیدم که به سوی [[حرم]] میرود. به سوی او رفتم. چون نزدیک شدم، دیدم که [[شیخ]] و استادم ملا [[احمد مقدس اردبیلی]] است. خود را از او | ::::#'''[[پناهگاه]] [[علمی]] و [[فکری]]:''' [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} معلّمان و مربّیان اصلی [[جامعه]] هستند و [[مردم]]، همواره از سرچشمه زلال [[معارف]] [[ناب]] آن بزرگوار بهرهها بردهاند. در زمان [[غیبت]] نیز، اگر چه دسترسی مستقیم و استفاده همه جانبه از محضر [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} ممکن نیست، ولی آن معدن [[علوم]] [[الهی]] به راههای مختلف، گره از مشکلاتِ [[علمی]] و [[فکری]] [[شیعیان]] باز میکند. در دوره [[غیبت]] صغرا، بسیاری از سؤالات [[مردم]] و [[علما]]، از طریقِ [[نامههای امام]] به [[توقیعات]] مشهور است، پاسخ داده میشد.<ref>ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۵ – ۲۸۶.</ref> [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در جواب [[نامه]] [[اسحاق بن یعقوب]] و سؤالهای او، نوشته است: [[خداوند]] تو را [[هدایت]] کند و [[ثابت قدم]] بدارد! اما اینکه درباره منکران از [[خاندان]] و عموزادگان ما سؤال کردی، بدان که بین [[خدا]] و هیچ کس [[خویشاوندی]] نیست و کسی که مرا [[انکار]] کند، از من نیست و [[عاقبت]] او همانند سرانجام [[پسر نوح]] است... و اما اموالتان را تا [[پاکیزه]] نکنید، قبول نمیکنیم... و اما اموالی که برای ما فرستادی، از آن رو میپذیریم که [[پاکیزه]] و [[طاهر]] است... و کسی که [[اموال]] ما را [[حلال]] شمرده و آن را بخورد، همانا [[آتش]] خورده است... چگونگی استفاده از من، مانند بهرهمندی از خورشیدِ پشت [[ابر]] است و من [[امان]] [[مردم]] روی [[زمین]] هستم؛ همانطور که [[ستارگان]]، [[امان]] اهل [[آسمانها]] هستند. از اموری که سودی برایتان ندارد، نپرسید و خود را در [[آموختن]] آنچه از شما نخواستهاند، به زحمت نیفکنید و برای [[تعجیل فرج]]، بسیار [[دعا]] کنید که همان، [[فرج]] شماست. [[سلام]] بر تو ای [[اسحاق بن یعقوب]] و [[سلام]] بر هر کسی که پیرو [[هدایت]] است!<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۷.</ref> پس از [[غیبت صغرا]] هم بارها علمای [[شیعه]]، [[مشکلات]] [[علمی]] و [[فکری]] خود را با [[امام]] خویش مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نمودهاند. [[میر]] علّام یکی از [[شاگردان]] [[مقدس اردبیلی]]<ref>او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی، نمونه و مثال زدنی است. بنابر نقل مجلسی، او بارها محضر امام عصر{{ع}} مشرف شده است. از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانده است؛ مانند حدائق الشیعه. مزار او در حرم امیرالمؤمنین{{ع}} است.</ref> چنین میگوید: "نیمه شبی در [[نجف اشرف]] در صحن [[مطهر]] [[حضرت]] [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بودم. ناگاه شخصی را دیدم که به سوی [[حرم]] میرود. به سوی او رفتم. چون نزدیک شدم، دیدم که [[شیخ]] و استادم ملا [[احمد مقدس اردبیلی]] است. خود را از او پنهان کردم. نزدیک [[حرم مطهر]] شد؛ در حالی که در بسته بود. ناگاه دیدم در گشوده شد و داخل [[حرم]] گردید. پس از مدتی کوتاه از [[حرم]] خارج شد و به سمت [[کوفه]] متوجه گردید. به دنبال او روانه شدم؛ به طوری که مرا نمیدید، تا آن که داخل [[مسجد کوفه]] شد و در نزد محرابی که [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} را در آن ضربت زدهاند، قرار گرفت و مدّتی در آنجا درنگ کرد. سپس برگشت و از [[مسجد]] بیرون رفت و به سمت [[نجف]] متوجه گردید. من همچنان دنبال او بودم، تا آنکه به [[مسجد حنانه]] رسید. ناگاه بدون [[اختیار]] سرفهام گرفت. چون صدای مرا شنید، برگشت و نگاهی به من کرد و مرا [[شناخت]]. فرمود: [[میر]] [[غلام]] هستی؟ گفتم: آری. گفت: اینجا چه میکنی؟ گفتم: از آن زمان که داخل [[حرم]] [[حضرت]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} شدی، تا حال با شما هستم. شما را به [[صاحب]] این [[قبر]] قسم میدهم که سرّ این واقعه را که امشب از شما مشاهده کردم، به من خبر دهید. فرمود: به شرط آن که تا من زنده هستم، آن را به کسی نگویی. چون به او [[اطمینان]] دادم، فرمود: گاهی که برخی مسائل بر من مشکل میشود، برای حل آن به [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[متوسل]] میشوم. امشب نیز مسألهای برای من مشکل شد و در آن [[فکر]] میکردم. ناگاه به دلم افتاد که باز به [[خدمت]] آن [[حضرت]] [[روم]] و سؤال کنم. چون به [[حرم مطهر]] رسیدم، چنان که دیدی درِ بسته بر روی من گشوده شد. پس داخل شده، به [[خدا]] نالیدم که جواب آن را از آن [[حضرت]] دریابم. ناگاه از [[قبر مطهر]]، ندایی شنیدم که فرمود: به [[مسجد کوفه]] برو و از [[امام مهدی|قائم]]{{ع}} سؤال کن؛ زیرا که او [[امام مهدی|امام زمان]] توست. پس به نزد [[محراب]] [[مسجد کوفه]] آمدم و از آن بزرگوار سؤال کرده، جواب شنیدم و اکنون به منزل خود میروم".<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴.</ref> | ||
::::#'''[[هدایت باطنی]] و نفوذ [[روحانی]]:''' [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] [[وظیفه]] [[رهبری]] و [[هدایت مردم]] را به عهده دارد و در تلاش است افرادی را که آماده دریافت [[نور هدایت]] او هستند، [[راهنمایی]] کند. برای انجام این [[مأموریت الهی]]، گاهی آشکارا و بیپرده، با [[انسانها]] ارتباط برقرار میکند و با گفتار و [[کردار]] [[زندگی]] ساز خود، راه [[سعادت]] و بهروزی آنها را نشان میدهد، و زمانی دیگر با استفاده از [[قدرت]] [[ولایت]] خود که [[نیروی غیبی]] و [[الهی]] است در درون قلبها اثر میگذارد. در این بخش، به [[حضور ظاهری امام]] و [[ارتباط مستقیم]] با او نیازی نیست؛ بلکه هدایتها از راههای درونی و ارتباطات [[قلبی]] انجام میگیرد. [[امام علی|امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[بیان]] بخش از فعالیتهای [[امام]] میفرماید: "خداوندا! جز این نیست که باید حجّتی از سوی تو در [[زمین]] باشد، تا خلق را به سوی [[آیین]] تو رهنمون شود... اگر وجود ظاهری او از [[مردم]] | ::::#'''[[هدایت باطنی]] و نفوذ [[روحانی]]:''' [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] [[وظیفه]] [[رهبری]] و [[هدایت مردم]] را به عهده دارد و در تلاش است افرادی را که آماده دریافت [[نور هدایت]] او هستند، [[راهنمایی]] کند. برای انجام این [[مأموریت الهی]]، گاهی آشکارا و بیپرده، با [[انسانها]] ارتباط برقرار میکند و با گفتار و [[کردار]] [[زندگی]] ساز خود، راه [[سعادت]] و بهروزی آنها را نشان میدهد، و زمانی دیگر با استفاده از [[قدرت]] [[ولایت]] خود که [[نیروی غیبی]] و [[الهی]] است در درون قلبها اثر میگذارد. در این بخش، به [[حضور ظاهری امام]] و [[ارتباط مستقیم]] با او نیازی نیست؛ بلکه هدایتها از راههای درونی و ارتباطات [[قلبی]] انجام میگیرد. [[امام علی|امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[بیان]] بخش از فعالیتهای [[امام]] میفرماید: "خداوندا! جز این نیست که باید حجّتی از سوی تو در [[زمین]] باشد، تا خلق را به سوی [[آیین]] تو رهنمون شود... اگر وجود ظاهری او از [[مردم]] پنهان باشد؛ ولی بیشک [[تعالیم]] و [[آداب]] او در دلهای [[مؤمنان]] پراکنده است و آنها بر اساس آن، عمل میکنند".<ref>اثبات الهداة، ج ۳، ح ۱۱۲، ص ۴۶۳.</ref> [[امام غایب]] از طریق همین هدایتها به کار [[نیروسازی]] برای [[قیام]] و [[انقلاب جهانی]]، همّت میگمارد. آنها که شایستگیهای لازم را دارا باشند تحت [[تربیت]] ویژه [[امام]]، برای حضور در رکابِ آن [[حضرت]] آماده میشوند و این یکی از برنامههای [[امام غایب]] است که به [[برکت]] وجود او انجام میشود. | ||
::::#'''ایمنی [[بلاها]]:''' بدون تردید، [[امنیّت]]، از اصلیترین سرمایههای [[زندگی]] است. پدید آمدن حوادث گوناگون در عالم، همواره [[زندگی]] و حیات طبیعی موجودات را در معرض نابودی قرار داده است. کنترل آفتها و [[بلاها]] با فراهم آوردن وسائل مادّی ممکن است؛ ولی عوامل [[معنوی]] نیز در آن تأثیر فراوانی دارد. در [[روایات]] [[پیشوایان]] ما، [[وجود امام]] و [[حجّت الهی]]، در مجموعه [[جهان آفرینش]]، به عنوان عامل [[امنیّت]] [[زمین]] و اهل آن شمرده شده است. [[امام مهدی]]{{ع}} خود فرموده است: "من موجب ایمنی از [[بلاها]] برای ساکنان [[زمین]] هستم" <ref>{{عربی|" وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْض"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۹.</ref> [[وجود امام]]، [[مانع]] از آن است که [[مردم]] به سبب انواع [[گناهان]] و مفاسدی که انجام میدهند به عذابهای سخت [[الهی]] گرفتار آیند و طومار حیات [[زمین]] و اهل آن در هم پیچیده شود. [[قرآن کریم]] در این باره، خطاب به [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|وَ ما کانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ}}<ref> ای رسول ما تا زمانی که تو در میان ایشان مسلمان هستی، خداوند هرگز آنها ار عذاب عمومی گرفتار نخواهد کرد؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.</ref>. [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} که [[مظهر]] [[رحمت]] و مهر [[پروردگار]] است نیز با [[عنایت خاص]] خود بلاهای بزرگ را به ویژه از [[جامعه]] [[شیعیان]] و فرد آنها دور میکند؛ گرچه در بسیاری از موارد، [[شیعیان]] به [[لطف]] و [[کرامت]] او توجه نداشته باشند و دست یاریگری او را در بالای سر خود نشاسند. آن گرامی در معرفی خود فرموده است: "من آخرین [[جانشین]] [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} هستم. [[خدای متعال]] به سبب وجود من، [[بلاها]] را از [[خاندان]] و شیعیانم دور میکند"<ref>{{عربی|" أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ح ۱۲، ص ۱۷۱.</ref>. در جریان شکلگیری [[انقلاب]] شکوهمند [[اسلامی]] [[ایران]] و سالهای پرالتهاب [[دفاع]] [[مقدّس]]، بارها [[لطف]] و [[محبت]] آن [[امام]] بزرگوار بر سر [[ملت]] و مملکت سایه افکند و [[نظام اسلامی]] و [[ملت]] [[مسلمان]] و [[مهدی]] را از گردنه توطئههای سنگین [[دشمن]]، عبور داد. شکسته شدن [[حکومت]] نظامی شاه در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به فرمانِ [[امام خمینی]] حادثه سقوط هلی کوپترهای نظامی [[آمریکا]] در ۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در صحرای طبس، [[کشف]] کودتای نافرجام نوژه در ۱۸ تیرماه ۱۳۵۹ و ناکامی [[دشمنان]] در [[جنگ]] هشت ساله و نیز در توطئههای پس از [[جنگ]] و دهها نمونه دیگر، شواهد گویایی برای این [[عنایات]] است. | ::::#'''ایمنی [[بلاها]]:''' بدون تردید، [[امنیّت]]، از اصلیترین سرمایههای [[زندگی]] است. پدید آمدن حوادث گوناگون در عالم، همواره [[زندگی]] و حیات طبیعی موجودات را در معرض نابودی قرار داده است. کنترل آفتها و [[بلاها]] با فراهم آوردن وسائل مادّی ممکن است؛ ولی عوامل [[معنوی]] نیز در آن تأثیر فراوانی دارد. در [[روایات]] [[پیشوایان]] ما، [[وجود امام]] و [[حجّت الهی]]، در مجموعه [[جهان آفرینش]]، به عنوان عامل [[امنیّت]] [[زمین]] و اهل آن شمرده شده است. [[امام مهدی]]{{ع}} خود فرموده است: "من موجب ایمنی از [[بلاها]] برای ساکنان [[زمین]] هستم" <ref>{{عربی|" وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْض"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۹.</ref> [[وجود امام]]، [[مانع]] از آن است که [[مردم]] به سبب انواع [[گناهان]] و مفاسدی که انجام میدهند به عذابهای سخت [[الهی]] گرفتار آیند و طومار حیات [[زمین]] و اهل آن در هم پیچیده شود. [[قرآن کریم]] در این باره، خطاب به [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|وَ ما کانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ}}<ref> ای رسول ما تا زمانی که تو در میان ایشان مسلمان هستی، خداوند هرگز آنها ار عذاب عمومی گرفتار نخواهد کرد؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.</ref>. [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} که [[مظهر]] [[رحمت]] و مهر [[پروردگار]] است نیز با [[عنایت خاص]] خود بلاهای بزرگ را به ویژه از [[جامعه]] [[شیعیان]] و فرد آنها دور میکند؛ گرچه در بسیاری از موارد، [[شیعیان]] به [[لطف]] و [[کرامت]] او توجه نداشته باشند و دست یاریگری او را در بالای سر خود نشاسند. آن گرامی در معرفی خود فرموده است: "من آخرین [[جانشین]] [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} هستم. [[خدای متعال]] به سبب وجود من، [[بلاها]] را از [[خاندان]] و شیعیانم دور میکند"<ref>{{عربی|" أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ح ۱۲، ص ۱۷۱.</ref>. در جریان شکلگیری [[انقلاب]] شکوهمند [[اسلامی]] [[ایران]] و سالهای پرالتهاب [[دفاع]] [[مقدّس]]، بارها [[لطف]] و [[محبت]] آن [[امام]] بزرگوار بر سر [[ملت]] و مملکت سایه افکند و [[نظام اسلامی]] و [[ملت]] [[مسلمان]] و [[مهدی]] را از گردنه توطئههای سنگین [[دشمن]]، عبور داد. شکسته شدن [[حکومت]] نظامی شاه در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به فرمانِ [[امام خمینی]] حادثه سقوط هلی کوپترهای نظامی [[آمریکا]] در ۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در صحرای طبس، [[کشف]] کودتای نافرجام نوژه در ۱۸ تیرماه ۱۳۵۹ و ناکامی [[دشمنان]] در [[جنگ]] هشت ساله و نیز در توطئههای پس از [[جنگ]] و دهها نمونه دیگر، شواهد گویایی برای این [[عنایات]] است. | ||
::::#'''[[دادرسی]] [[شیعیان]] و [[مردم]]:''' [[موعود]] بزرگ جهانیان و [[قبله]] [[آمال]] [[مسلمانان]] و [[محبوب]] دلهای [[شیعیان]]، همواره بر حال [[مردم]] نظر دارد. [[غیبت]] آن [[خورشید]] [[مهربانی]]، [[مانع]] از آن نیست که پرتو [[زندگی]] بخش و [[نشاط]] آفرین خود را بر جانهای مشتاق بتاباند و آنها را بر خوان [[کرم]] و [[بزرگواری]] خویش، مهمان کند. ان [[ماه]] منیر [[دوستی]] و [[مهرورزی]]، پیوسته غمخوار [[شیعیان]] و دستگیر مددجویان آستان حضرتش بوده است. گاهی بر بالین بیماران حاضر شده و دست [[شفابخش]] خویش را مرهم زخمهای آنها قرار داده است و زمانی دیگر، به گم شدگان در بیابانها [[عنایت]] فرموده و واماندگان در وادی تنهایی و بیکسی را [[یار]] و [[یاور]] و [[راهنما]] گشته است. او در لحظههای سرد [[ناامیدی]]، دلهای [[منتظر]] را گرمی [[امید]]، بخشیده است که نمونههای آن، فراوان است. | ::::#'''[[دادرسی]] [[شیعیان]] و [[مردم]]:''' [[موعود]] بزرگ جهانیان و [[قبله]] [[آمال]] [[مسلمانان]] و [[محبوب]] دلهای [[شیعیان]]، همواره بر حال [[مردم]] نظر دارد. [[غیبت]] آن [[خورشید]] [[مهربانی]]، [[مانع]] از آن نیست که پرتو [[زندگی]] بخش و [[نشاط]] آفرین خود را بر جانهای مشتاق بتاباند و آنها را بر خوان [[کرم]] و [[بزرگواری]] خویش، مهمان کند. ان [[ماه]] منیر [[دوستی]] و [[مهرورزی]]، پیوسته غمخوار [[شیعیان]] و دستگیر مددجویان آستان حضرتش بوده است. گاهی بر بالین بیماران حاضر شده و دست [[شفابخش]] خویش را مرهم زخمهای آنها قرار داده است و زمانی دیگر، به گم شدگان در بیابانها [[عنایت]] فرموده و واماندگان در وادی تنهایی و بیکسی را [[یار]] و [[یاور]] و [[راهنما]] گشته است. او در لحظههای سرد [[ناامیدی]]، دلهای [[منتظر]] را گرمی [[امید]]، بخشیده است که نمونههای آن، فراوان است. |
نسخهٔ ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۲۷
فواید امام غایب چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / کلیات غیبت امام مهدی |
مدخل اصلی | فایده امام غایب |
فواید امام غایب چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- امام غایب چه فایدهای برای مسلمانان میتواند داشته باشد؟ (پرسش)
- چه فایدهای در وجود امامی است که حافظ شرع و ملت نبوده و اجرای احکام الهی نمیکند؟ (پرسش)
- امامی که غائب باشد چه فایدهای دارد؟ (پرسش)
- چه آثار و فوایدی بر وجود امام غائب مترتب است؟ (پرسش)
- امام غایب چه فایدهای برای مسلمانان دارد؟ (پرسش)
- وجود امام غائب چه فایدهای دارد؟ (پرسش)
- وجود حضرت حجت در پس پرده غیبت چه سودی برای مردم دارد؟ (پرسش)
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
خراسانی | صدر | مکارم شیرازی | امینی | حکیم | اشتهاردی | موسوینسب | زهادت | سلیمیان | گلپایگانی | رضوی | صمدی |
حسنی | طاهری | رحیمی | رضوانی | تونهای | یوسف مدن | آینده روشن | آفتاب مهر | نگین آفرینش |
چیستی وجود امام
- وجود امام، هدف اصلی نظام خلقت و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است[۱]، چنانکه امام سجاد(ع) در بیانی فرمودند «ما امان اهل زمین هستیم، چنانکه ستارگان، امان اهل آسماناند. به واسطۀ ماست که آسمان به زمین فرود نمیآید... به واسطۀ ما باران رحمت حق، نازل و برکات زمین خارج میشود و ما اگر روی زمین نبودیم، زمین اهلش را میبلعید»[۲] تمام فوایدی که امام سجاد(ع) دربارۀ امام ذکر کردند تنها مربوط به عصر حضور امام نیست، بلکه بدون حضور امام هم تمام این ویژگیها برای امام قابل تصور است[۳].
فواید امام در یک تقسیمبندی کلی
- وجود خارجی امام فی نفسه دارای اثر است حتی اگر غایب باشد؛ زیرا مسلم است وقتی کسی بداند امام او موجود و بر اعمال او حاضر و ناظر است، تفاوت دارد با کسی که نسبت به وجود امامش شک دارد؛ شخصی که وجود امام را باور دارد، مایۀ دلگرمی و دلخوشی او در مقابل ابتلائات و حوادث میشود و با همین دلگرمی، دعا برای تعجیل ظهور امام غایب صورت میگیرد. باید توجه داشت این آثار فقط مربوط به موجودیت امام در خارج است[۴].
- از نگاه شیعه برای امامی که همراه وجود خارجی صفتی به عنوان غیبت هم بر آن مترتب میشود اثرات دیگری، متصور است که این اثرات متشکل از دو عنوان است:
- اثرات عامه و غیر مستقیم: یعنی اثراتی که شامل نوع مردمان جهان میشود[۵]؛ چنانکه در روایات به تواتر دربارۀ این اثر سخن گفته شده است. مانند روایتی از پیامبر(ص) که فرمودند: «پیوسته این دین، تا زمان دوازده امیر و امام از قریش، پابرجاست و اگر روزگاری سپری شود و آنان وجود نداشته باشند زمین ساکنان خود را میبلعد»[۶].[۷] همچنین اثراتی که از ناحیۀ ولایت تکوینیۀ امام در تمامی امور حاصل میشود که این اثرات توقف به حضور امام میان مردم ندارد، بلکه امام هر کجا باشند این اثرات به طور یکسان و عام به تمام مردم جهان نازل میشود، مانند رحمانیت خدا که شامل مؤمن و کافر و دوست و دشمن میشود. دلیلش این است که امام ولی خداست و خداوند، هر امری را که بخواهد در عالم جاری سازد از خیر و شر، عمومی یا شخصی، باید از مجرای ولی الله بگذرد[۸].
- اثرات خاصه: یعنی اثراتی که مخصوص شیعیان است و این اثرات بر دو نوع است:
- اثراتی که برای شیعیان عام وجود دارد: مثل حمایت کردن مخفیانۀ امام برای دفع شر أشرار و کید کفار در برابر شیعیان، چنانچه خود آن حضرت در توقیعی که برای شیخ مفید صادر فرمود، به این جهت اشاره کردند: «از اخبار شما چیزی از ما مخفی نیست... ما در مراعات شما، اهمال نمیکنیم و یاد شما را فراموش نمیکنیم و اگر اینچنین نبود بلاها و شدائد بر شما نازل میشد و دشمنان، شما را درهم میشکستند و نابود میکردند»[۹].[۱۰]
- اثرات مستقیمی که برای شیعیان خاص وجود دارد: یعنی اثراتی که برای بعضی از شیعیان بر اساس علل و عواملی مثل توسل به حضرت و یا بر اساس عنایت ویژۀ حضرت بر شیعیان خاص بار میشود، مانند دستگیری از درماندگان، دادرسی بینوایان و...[۱۱]. البته در برخی موارد این اثرات خاص متوجه بعضی از غیر شیعیان هم میشود[۱۲].
- به این ترتیب مشخص شد غیبت امام صدمه ای به هدف امام که همان رابطۀ میان عالم مادی با عالم ربوبی است وارد نمیکند، چنانکه روایات متعدّد و گوناگونی در همین زمینه وجود دارد، مانند روایتی از رسول اکرم(ص) که بیان میکنند در زمان غیبت، مردم چگونه از امام غائب بهره میگیرند: «آری سوگند به خدایی که مرا به نبوّت برگزیده، مردم از نور رهبری او در دوران غیبتش بهره میگیرند همانگونه که از نور خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهرمند میشوند»[۱۳].[۱۴]
- فواید گفته شده از وجود امام میتواند پاسخی به این شبهه باشد که میگویدشیعه وجود امام را برای بیان احکام دین و حقایق آیین و راهنمایی مردم لازم میدانند در حالی که غیبت امام موجب نقض چنین غرضی است. اما در یک پاسخ کلی میتوان گفت وظیفه امام تنها بیان معارف و راهنمایی ظاهری مردم نیست، زیرا امام همچنانکه وظیفۀ راهنمایی صوری مردم را به عهده دارد ولایت و رهبری باطنی اعمال را نیز عهده دار است. درواقع امام حیات معنوی مردم را تنظیم میکند و حقایق اعمال را به سوی خدا سوق میدهد. هرچند وجود جسمانیاش از دید مردمان پنهان است[۱۵].
مصادیق فواید امام غایب
- بنابراین با نگاه کلی و با توجه به روایات در مورد فوائد وجود امام معصوم اعم از امام حاضر و غایب، مشخص شد امام اگر در زمان غیبت هم باشد هدف اصلی امام که همان امامتشان است مخدوش نمیشود، بلکه در زمان غیبت هم این آثار و فواید برای امام محفوظ است، از جملۀ این آثار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
امید بخشی
- امید بخشی[۱۶]: رئیس یک جمعیّت یا یک کشور مادامی که زنده است، هر چند در سفر یا فرضاً در بستر بیماری باشد، مایۀ حیات و حرکت و امید و نظم و آرامش آن جمعیت است و برعکس از بین رفتن این فرمانده گرد و غبار یأس و نومیدی را بر آن جمیعت نازل میکند. طبق عقیدهای که مذهب شیعه به وجود امام غایبِ زنده دارد و همواره انتظار او را میکشد این انتظار سبب میشود همیشه بارقۀ امید در دل شیعیان زنده باشد چراکه هر روز احتمال ظهور امام غایبِ خود را میدهند؛ امّا اگر این رهبر وجود خارجی نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش در انتظار تولّد و پرورش او در آینده باشند قطعاً چنین امیدی هم برای آنان حاصل نمیشد[۱۷].
حفظ دین خدا
- حفظ دین خدا و روشن شدن مسائل دینی و سیاسی، در حوزه امامت[۱۸]: با گذشت زمان و پیدایش سلیقهها و افکار شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به سوی برنامههای فریبکارانۀ مکتبهای انحرافی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت دینی بعضی از مسائل اسلامی مخدوش شده، به گونه ای که این آب زلال که از آسمان وحی نازل شده بود با عبور از محفظههای گل آلود تدریجاً تیره و تار شده است و این امر در حالی است که منبع وحی الهی با مسئلۀ خاتمیت پیامبر(ص) برای همیشه مختومه است. با این وجود، این سوال پیش میآید، چه کسی میتواند این آئین اصیل را از این همه انحرافات حفظ کند و جلو تحریفات و تغییرات و خرافات را بگیرد و این آئین را برای نسلهای آینده محفوظ بدارد؟ آیا جز این است که باید این رشته به وسیلۀ یک پیشوای معصوم هدایت شود، چنانکه علمای شیعه و تعداد زیادی از علمای اهلسنت براین باورند وجود امام هرچند غایب موجب روشن شدن دیدگاه دینی و سیاسی مسئله امامت نزد مسلمانان در دوره غیبت میشود[۱۹] و چه زیبا امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ نقش آفرینی امام معصوم در تمام برههها اینچنین فرمودند: «آری هیچ گاه روی زمین، از قیام کننده با حجّت و دلیل خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد، و به فراموشی نگراید»[۲۰].[۲۱]
ولایت تکوینی
- ولایت تکوینی[۲۲]: ولایت تکوینی ایجاد تکاملی برای بشر است که در غالب الفاظ و جملات قرار نمیگیرد بلکه ابزار این عامل، جذبۀ معنوی و نفوذ روحانی است؛ وجود امام حتی در زمان غیبت نیز این اثر را دارد که از طریق اشعّۀ نیرومند و پردامنۀ شخصیّت خود، دلهای آماده را در نزدیک و دور تحت تأثیر جذبۀ خود قرار دهد و به تکامل آنها بپردازد[۲۳].
امام واسطه فیض
- امام واسطۀ فیض و قبولی اعمال و توجیه کنندۀ هدف آفرینش[۲۴]: هدف آفرینش بر روی ظلم و فساد بنا نشده است چراکه خداوند این دنیا را خلق نکرده تا انسانهای ظالم و فاسد در آن ظلم و فساد کنند، بلکه اساس خلقت خداوند بر این هدف بنا شده که صالحین در روی زمین باقی بمانند[۲۵] و به مقام عبودیت برسند؛ عبودیتی که همراه با معرفت کامل است و این شأن و منزلت حاصل نمیشود مگر اینکه اعمال عبادی شیعیان مورد قبول خداوند قراگیرد و قبولی اعمال زمانی حاصل میشود که این اعمال از مسیر ولایت ائمۀ معصومین هر چند در زمان غیبتشان بگذرد، در واقع این نعمت بزرگ شیعیان از بارش رحمت ائمۀ معصومین نشأت میگیرد؛ چنانکه امام صادق(ع) فرمودند: «به خدا اگر کسی آنچنان سجده کند که گردنش قطع شود، خدا از او نپذیرد مگر زمانی که ولایت ما را بپذیرد»[۲۶].[۲۷] همچنین در دعاها و زیارت نامه منتظران این مدعا(قبولی اعمال شیعیان) صراحت بیشتری پیدا میکند: «من شهادت میدهم که با پذیرفتن ولایت تو اعمال، قبول و افعال، پاکیزه میشوند، ثوابها چندین برابر و بدیها حذف میشوند؛ پس هر کس به ولایت تو معتقد و به امامت تو معترف باشد، سخنان و اعمالش مورد قبول خداوند واقع میشود»[۲۸].[۲۹] بنابراین امام که سمبل گروه صالحان و نمونۀ بارز انسان کامل است؛ توجیه کنندۀ هدف آفرینش و مایۀ نزول هر خیر و برکت و ریزش باران فیض و رحمت خداست؛ اعم از اینکه در میان مردم آشکارا زندگی کند یا مخفی و ناشناس بماند[۳۰].
قیام و اصلاح امور
- قیام و اصلاح امور: میتوان مدعی بود قیام و اصلاح امور جامعۀ بشری، بهترین و بالاترین هدف و فایدۀ امام غایب است[۳۱]؛ لازمۀ امر این است که پیروان حضرت، با ایجاد زمینه برای قیام حضرت، ایشان را از عزلت و تنهایی بیرون بیاورند[۳۲] و این امر محقق نمیشود مگر زمانی که پیرو امام، اعتقاد راسخ به امام غایب داشته باشد[۳۳].
ایجاد زمینه انقلاب
- ایجاد زمینۀ انقلاب در زمان غیبت: غیبت امام موجب فساد در تمام زمینهها میشود و همین امر موجب خستگی و ناراحتی و نارضایتی مردم میشود و ادامۀ این نارحتیها موجب میشود کم کم جرقههای انقلاب شکل بگیرد و مردم شناختشان نسبت به موانع انقلاب مهدوی توسط همین امر (غیبت) کامل شده و درصدد رفع آن برآیند، در این نقطه است که مردم، منتظر واقعی مصلح عادل محسوب شده و فرج حضرت را از خداوند طلب میکند، زیرا تا زمانی که مردم طعم تلخ ظلم و ستم را حس نکنند آمادۀ درک لذت عدالت و اصلاح نخواهند شد، مؤید این مطلب روایتی است از امام عصر(ع) که فرمودند: «زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد، همانگونه که پر از ظلم و جور و بدی شده باشد»[۳۴].[۳۵]
دفع بلا
- یکی دیگر از آثار وجودی امام در زمان غیبت بنابر روایات، دفع بلاست[۳۶]، چنانکه در روایتی از امام عصر(ع) آمده است: «به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که ستارگان امان برای اهل آسمان هستند»[۳۷] همچنین در روایتی ابونصر طریف میگوید: «بر صاحب الزمان داخل شدم. پس حضرت فرمود: آیا مرا میشناسی؟ عرض کردم: آری! پس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما سید و آقای من و پسر سید و آقای من هستید. امام فرمودند منظور این نوع شناخت نیست سپس خودشان را اینطور معرفی کردند: «أَنَا خاتَمُ الأوصیاءِ و بی یَدفَعُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ و شیعَتی»[۳۸].[۳۹] البته این امنیت و دفع بلا، شامل سه مرحله است: امنیت برای همه مردم؛ امنیت برای امت پیامبر (صلی الله علیه وآله) و امنیت برای نزدیکان و شیعیان حضرت[۴۰].
خودسازی
- یکی دیگر از آثار وجود امام در زمان غیبت، پیدایش و تقویت روحیۀ خودسازی و تهذیب نفس و طهارت روان از آلودگی و رذایل اخلاقی است. دلیل این مطلب، عرضه و شهود اعمال به خدا و ائمۀ معصومین است، به این بیان که یکی از معارف شیعه که مبتنی بر قرآن کریم و روایات است، عرضۀ اعمال انسانها بر امام معصوم است؛ چنانکه یعقوب بن شعیب میگوید: از امام صادق(ع) در رابطه با این کلام خداوند: ﴿اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾[۴۱] پرسیدم. حضرت فرمود: «هُم الأئمة»[۴۲]. بنابراین همین عامل میتواند برای شیعه اهرمی برای خودسازی باشد تا برابر معصومین هر چند در زمان غیبت خجالت زده نباشد[۴۳].
امداد امام غایب به شیعیان
- یاری شیعیان به وسیلۀ دعا یا امدادهای غیبی توسط امام غایب: براساس توقیعی که حضرت برای شیخ مفید فرستاند این مطلب استفاده میشود که حضرت در همه حال به فکر شیعیان بوده است: «ما در رعایت احوال شما کوتاهی نکرده و شما را فراموش نمیکنیم. اگر این چنین نبود، شر و بدی بر شما نازل میشد و دشمنان بر شما چیره میگشتند»[۴۴]. یکی از مصادیق این هواداری میتواند دعای خیر حضرت برای شیعیان، در زمان غیبت باشد و یا در روایتی امام عصر(ع) مؤمنین را اینگونه دعا کردند: «إِلَهِی بِحَقِ مَنْ نَاجَاکَ وَ بِحَقِ مَنْ دَعَاکَ فِی الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ صَلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفَضَّلْ عَلَی فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغِنَی وَ السَّعَةِ»[۴۵].[۴۶] این فایده با دعای شیعیان برای رفع مشکلاتشان (از جمله دعای فرج) و با واسطه قرار دادن امام غایب هم وجود دارد که در حقیقت میتوان گفت فایدۀ این دعا برای خود شیعیان است، چنانکه در روایتی حضرت دعا برای تعجبل فرج را فرج خود شیعیان دانستند[۴۷]. از طرفی دعا کردن برای حضرت باعث ارتباط قلبی با حجت خدا میشود و بدیهی است عشق و محبت به امام عاملی مهم برای تربیت نفوس آدمی است[۴۸].
امداد علمی امام، به علما
- امام پناهگاه علمی و فکری در زمان غیبت: پیشوایان معصوم معلّمان و مربّیان اصلی جامعه هستند و مردم همواره از سرچشمۀ زلال معارف ناب آن بزرگواران بهرهها بردهاند. در زمان غیبت نیز، اگر چه دسترسی مستقیم و استفادۀ همه جانبه از محضر امام عصر(ع) ممکن نیست، ولی امام عصر از طرق گوناگون مشکلات علمی آنان را مرتفع میکنند؛ چنانکه در عصر غیبت صغری، بسیاری از سؤالات مردم و علما از طریقِ نامههای امام پاسخ داده میشد؛ پس از غیبت صغری هم بارها علمای شیعه، مشکلات علمی و فکری خود را با امام خویش مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت میکردند[۴۹].
رهبری باواسطه (ولایت فقیه)
- در عصر غیبت کبری، فقیهان مسئولیت هدایت مذهبی سیاسی جامعه را برعهده دارند[۵۰]. این مسئله، همان "ولایت فقیه" است که دلیلهای عقلی و نقلی فراوانی برای اثبات آن وجود دارد، چنانکه نامۀ امام عصر(ع) به دومین نایب ویژهاش محمد بن عثمان عمری همین مطلب را اثبات میکند. امام در پاسخ نامۀ فردی به نام اسحاق بن یعقوب نوشته است: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ» حال شاید برای عده ای عجیب باشد که چگونه ولایت فقیه میتواند جزء آثار غیبت امام باشد، درحالی که ملازمه ای بین غیبت امام و ولی فقیه وجود ندارد؟ جواب این است، در توقیع امام عصر(ع) آمده است، امام فرمودند: راویان احادیث، حجت من در زمان غیبت هستند؛ این عبارت بدین معناست که غیبت امام، سبب جعل جدیدی از حجیت در غالب ولی فقیه شده است[۵۱]. در واقع وجود امام غایب موجب آگاهی مردم نسبت به نظام ولایت و حکومت در اسلام و باقی ماندن آن به عنوان یک خط اصیل و مستمر در زندگی دینی و سیاسی مسلمانان است[۵۲]. با این وجود میتوان گفت ولایت فقیه یکی از آثار غیبت امام است، باید توجه داشت مقصود از حوادث، آن دسته از اتفاقاتی است که مرتبط با زندگی مردم است که باید مطابق احکام دین به آنها عمل شود و مراد از روایان احادیث صرف روایتگری نیست، زیرا در این صورت، امام باید مردم را به احادیث معصومین ارجاع میداد در حالی که امام مردم را به راویان حدیث ارجاع دادند، یعنی راویانی که قدرت استنباط از کتاب، و روایات را دارند که به این نوع از راویان، فقیه و در راس این فقها کسی که حاکم شرع اسلامی است ولی فقیه گفته میشود[۵۳]. البته امام نسبت به احکام کلّی جنبۀ نظارتی دارد یعنی اینطور نیست که تمام مسئولیت احکام را به فقیهان سپرده باشند و خودشان دیگر هیچ مسئولیتی نداشته باشند بلکه اگر فقیه در جایی که مربوط به احکام کلی است اشتباهی بکند به طوری که ضرری بزرگ به اسلام و مسلمین وارد شود امام مخالفتش را به نوعی نشان میدهند[۵۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله خراسانی؛ |
---|
|
۲. آیتالله صدر؛ |
---|
|
۳. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
|
۴. آیت الله امینی؛ |
---|
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین حکیم؛ |
---|
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین اشتهاردی؛ |
---|
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب؛ |
---|
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین ربانی گلپایگانی؛ |
---|
|
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛ |
---|
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛ |
---|
|
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ |
---|
|
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ |
---|
|
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛ |
---|
|
١٦. حجت الاسلام و المسلمین الهامی؛ |
---|
|
۱٧.آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
|
۱٨. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
|
۱٩. آقای یوسف مدن؛ |
---|
|
٢٠. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
|
۲١. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛ |
---|
|
۲٢. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛ |
---|
|
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ ر.ک. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۵۵-۱۵۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۷-۳۸۰.
- ↑ «نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْعَالَمِینَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِین وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ مَوَالِی الْمُؤْمِنِینَ وَ نَحْنُ أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِینَ بِنَا یُمْسِکُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا یُمْسِکُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِنَا یَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِی الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳.
- ↑ ر.ک. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۵۵-۱۵؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۷-۳۸؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ ر.ک. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
- ↑ ر.ک.خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
- ↑ ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ ر.ک.حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ ر.ک. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
- ↑ «وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِکُم... إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ»؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۹۷.
- ↑ ر.ک. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
- ↑ ر.ک. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹؛حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷؛آفتاب مهر، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک.حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ «إِی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَیَنْتَفِعُونَ بِهِ یَسْتَضِیئُونَ بِنُورِ وَلَایَتِهِ فِی غَیْبَتِهِ کَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۷-۳۸۰؛ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۲۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.
- ↑ ر.ک: الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۱۸۰-۱۸۲
- ↑ ر.ک. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۵۵-۱۵۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ - ۱۲۱؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۱-۴۳؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۷-۳۸۰.
- ↑ ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ ـ ۱۸۲؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰؛آفتاب مهر، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک: یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ «اللَّهُمَ بَلَی لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ»؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ سید جعفر موسوینسب، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ – ۱۸۲؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳؛آفتاب مهر، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵.
- ↑ «وَ اللَّهِ لَوْ سَجَدَ حَتَّی یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ إِلَّا بِوَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ»؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۵۷؛ الأمالی، صدوق، ص ۶۶۸.
- ↑ ر.ک. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ – ۱۱۶؛آفتاب مهر، ص ۱۲۰-۱۲۳.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۷۷.
- ↑ ر.ک: یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸؛ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ ـ ۱۸۲؛سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳؛ یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ - ۱۸۲.
- ↑ ر.ک محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۱-۴۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ ر.ک تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ «یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً وَ نُوراً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ شَرّا» بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۱.
- ↑ ر.ک محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۱-۴۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ ر.ک. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ ـ ۱۱۶؛آفتاب مهر، ص ۱۲۰-۱۲۳؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ «أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانُ أَهْلِ السَّمَاءِ»؛ بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.
- ↑ ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹.
- ↑ «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید» سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ «عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ الْمِیثَمِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ»؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۲۸.
- ↑ ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹؛ سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱ ـ ۹۵؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ «انّا غیرُ مُهملین لمُراعاتکم و لا ناسین لِذِکرِکم و لولا ذلک لَنزَل بکُم اللاّواءُ و اصطَلَمَکم الاعداء فاتّقوا الله جلّ جلالُهُ»؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۵.
- ↑ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۴۸۵.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، فروغ امامت در عصر غیبت، ص ۴۲ - ۵۸.
- ↑ ر.ک. بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ص ۱۱۰ ـ ۱۲۱.
- ↑ ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳.
- ↑ ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳.
- ↑ ر.ک: یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، فروغ امامت در عصر غیبت، ص ۴۲ ـ ۵۸.
- ↑ ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳.
- ↑ اصول کافی، ج ۱، ۴۲۵.
- ↑ بقره، ۳.
- ↑ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ۳۴۲، ح ۸۷۷.
- ↑ قدر، ۴ و ۵.
- ↑ فرازی از زیارت جمعه.
- ↑ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۲۹۴، ح ۱۳۱۸.
- ↑ احتجاج، ج ۲، ۴۹۷؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۴۶۰، ح ۱۴۲۰.
- ↑ خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
- ↑ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۴۶۲، ۴۶۳.
- ↑ آری سوگند به خدایی که مرا به نبوّت برگزیده، مردم از نور رهبری او در دوران غیبتش بهره میگیرند همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها!؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳.
- ↑ این روایات در تفسیر برهان، در ذیل آیه سوره توبه، آیه ۱۰۵ آمده است.
- ↑ آری هیچ گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجّت و دلیل خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد، و به فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷.
- ↑ و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.
- ↑ اگر تو نبودی آسمانها را نمیآفریدیم
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸.
- ↑ "عن جعفر الصادق عن ابیه عن جده علی بن الحسین(ع) قال: نحن ائمة المسلمین و حجج الله علی العالمین و سادات المؤمنین و قادة الغر المحجلین و موالی المسلمین و نحن امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء و بنا یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الارض و لو لا ما علی الارض منا لساخت باهلها. ثم قال: و لم تخل منذ خلق الله آدم من حجة الله فیها، اما ظاهر مشهور او غائب مستور، و لا تخلو الارض الی ان تقوم الساعة من حجة و لو لا ذلک لم یعبد الله. قال سلیمان: فقلت لجعفر الصادق(ع) کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب". ینابیع المودة، ج ۲، ص ۲۱۷.
- ↑ بحث نبوت عامه و امامت: از صفحه ۷۰ تا صفحه ۸۳ همین کتاب.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ۱۵۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ تا ۱۵۰.
- ↑ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۵۵-۱۵۸.
- ↑ حسن بن يوسف مطهر حلی(علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۶۲
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، مهدی(ع) انقلابی بزرگ، ص ۲۴۹ - ۲۶۹
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ - ۹۴
- ↑ محمدباقر صدر، امام مهدی(ع) حماسه ای از نور، ص ۴۷ - ۵۲.
- ↑ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص۱۸۰ - ۱۸۲.
- ↑ آن حضرت(ع) زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد، همانگونه که پر از ظلم و جور و بدی شده باشد؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۱.
- ↑ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۱-۴۳.
- ↑ ینابیع المودّة، ج ۲، ص ۲۱۷.
- ↑ قندوزى حنفى، ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۷۰.
- ↑ صدوق، کمال الدین، ص ۴۸۵.
- ↑ احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۴۹۷.
- ↑ صبحى صالح، نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰، ص ۲۰۸.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰؛ آیا زمین بدون امام باقی میماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون امام شود فرو برد (اهل خود را در خود کشد و هلاک کند.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.
- ↑ همان.
- ↑ همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمان هستند و اهل بیتم امان برای امتم».
- ↑ ... کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص ۴۸۵، ح ۴؛ «و به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که نجوم امان برای اهل آسمان هستند.
- ↑ همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای امتم. پس هنگامی که ستارگان بروند، اهل آسمان میروند و هنگامی اهل بیت من بروند اهل زمین میروند».
- ↑ همان؛ به درستی که ستارگان در آسمان امان برای اهل آسما قرار داده شدهاند. پس زمانی که ستارگان آسمان بروند میآید اهل آسمان را آنچه وعده داده شدهاند و نیز پیامبر فرمود اهل بیتم امان برای امتم قرار داده شدهاند. پس هنگامی که اهل بیتم بروند میآید امتم را آنچه وعده داده شدهاند.
- ↑ وی از ملازمان خانهامام حسن عسکری(ع) بود.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۹، ح ۱۴؛ برای چه چیزی احتیاج به پیامبر و امام است؟ فرمود: برای آنکه عالم بر صلاح خد باقی بماند، زیرا خداوند دفع میکند عذاب را از اهل زمین هنگامی که پیامبر یا امامی در آن باشد. خدا میفرماید: "خدا ایشان را عذاب نمیکند و حال آنکه تو در میان آنان هستی" و پیامبر فرمود: "ستارهها امان اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای اهل زمین، پس زمانی که ستارگان بروند میآید اهل زمین را از آنچه کراهت داشتند. و زمانی که اهل بیت من بروند میآید اهل زمین را از آنچه کراهت دارد" اراده کرده و به اهل بیتش همان ائمهای که قرین کرده خدا اطاعت آنها را به اطاعت خود پس فرمود: "ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و صاحبان امر از خودتان را..." بهواسطه آنها اهل عصیان را مهلت میدهد و عقوبت و عذاب بر آنان قرار نمیدهد.
- ↑ انبیاء / ۱۰۵؛ همانا بندگان صالح من زمین را به ارث خواهد برد.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۴۴، ح ۳.
- ↑ توبه / ۱۰۵.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۲۱۹، ح ۲.
- ↑ همان، ج ۴؛ مگر دعا نمیکنم؟ به خدا کردار شما هر روز و شب به من عرضه میشود.
- ↑ همان، ح ۳.
- ↑ همان، ص ۱۹۰.
- ↑ نساء / ۴۱؛ پس چگونه است زمانی که بیاوریم از هر امتی گواهی (برای آن امت) و تو را به گواهی براینان احضار کنیم.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۹۰، ح ۱؛ درباره امت محمد(ص) به خصوص نازل شده، در هر قرنی از ایشان امامی باشد از ما که گواه است بر ایشان و محمد(ص) گواه برما است.
- ↑ بقره / ۱۴۳.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۴.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹.
- ↑ ر. ک: به پرسشی که در این زمینه پاسخ داده شد.
- ↑ محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.
- ↑ محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.
- ↑ ر. ک: علی اصغر رضوانی، موعودشناسی، ص ۴۰۳، به نقل از: پیشین، ج ۱۴، ص ۳۰۴.
- ↑ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۰۳.
- ↑ " بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَ "؛ شیخ صدوق، تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۹۹، باب زیارة جامعة لسائر المشاهد(ع).
- ↑ " فِي كُلِ خَلَفٍ مِنْ أُمَّتِي عَدْلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَنْفِي عَنْ هَذَا الدِّينِ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجُهَّالِ "؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۲۱، ح ۷.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۶ - ۸۰.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
- ↑ «و خداوند بر آن نیست تا تو در میان آنان هستی آنان را عذاب کند و تا آمرزش میخواهند خداوند بر آن نیست که عذاب کننده آنها باشد» سوره انفال، آیه ۳۳.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۰.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۵.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص 62-۷۰.
- ↑ «آری! سوگند به خدایی که مرا به نبوت برانگیخت! آنان در غیبت او، از نورش روشنایی میگیرند و از ولایت او، بهرهمند میشوند؛ همانند بهرهمندی مردم از خورشید؛ اگرچه ابرها چهره آن را بپوشانند. ای جابر! این از اسرار پوشیده خداوند و از علوم ذخیره شده او است. آن را مخفی کن، مگر از اهلش». شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۵۳، ح ۳.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۰۷، ح ۲۲.
- ↑ «... و اما چگونگی بهرهمندی از من در عصر غیبتم، درست همانند بهرهمندی، از خورشید است؛ هنگامی که ابرها آن را از چشمها بپوشاند..». شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵.
- ↑ من در روی زمین، جانشینی[= نمایندهای] قرار خواهم داد؛ بقره، آیه:۳۰.
- ↑ و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است؛ بقره، آیه:۲۲۹.
- ↑ پیمان من، به ستم کاران نمیرسد؛ بقره، آیه:۱۲۴.
- ↑ ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً ﴾؛ آن کسی که زمین را بستر شما و آسمان[= جو زمین ] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ سوره بقره، آیه۲۲. ﴿هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا ﴾...؛ او (خدای) است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سوره بقره، آیه۲۲. ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا... ﴾؛ او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش قرار داد(تا به تلاش زندگی پردازید)؛ سوره یونس، آیه۶۷.
- ↑ ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند. سوره کهف، آیه۷.
- ↑ و بشارت ده به استقامت کنندگان*آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم؛ سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۶.
- ↑ و از آنان امامانی پیشوایانی قرار دادیم که [مردم را] به امر ما هدایت میکردند، زیرا شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند؛ سوره سجده،آیه۲۴.
- ↑ و این چنین، ملکوت آسمان و زمین [و حکومت مطلقه خداوند] را به ابراهیم نشان دادیم، تا [به آن استدلال کند و] اهل یقین گردد؛ سوره انعام،آیه ۷۵.
- ↑ [به خاطر آوردید] هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ سوره بقره؛ آیه:۱۲۴.
- ↑ اگر حتی لحظه ای، وجود امام از زمین برداشته شود، زمین اهل خود را فرو برد و همچون دریای خروشان، ساکنان خود را در هم می پیچد؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۹.
- ↑ " اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ..."؛ آری، به خدا سوگند! زمین هیچ گاه از حجت الهی که برای خدا با برهان روشن قیام کند خالی نیست؛ یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت های خدا باطل نشود و نشانههایش از میان نرود...؛ محمد عبده، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۷، حکمت۱۴۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۳، ص۴۶.
- ↑ به یمن و مبارکی وجود امام زمان(ع) موجودات روزی داده می شوند و به واسطه وجود او آسمان و زمین پایدارند؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹،ص۳۱۰.
- ↑ به یقین هدایت کردن بر عهده ماست و آخرت و دنیا از آن ماست؛ سوره لیل، آیات:۱۲-۱۳.
- ↑ و آن ها که امور را تدبیر میکنند؛ نازعات،آیه۵.
- ↑ و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [ آفریده و ] منظم ساخته، سپس فجور و تقوا [ شرّ و خیرش] را به او الهام کرده است؛ سوره شمس، آیات ۷ ـ ۸.
- ↑ و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما [مردم را] هدایت میکردند(منظور از این گونه هدایت، هدایت باطنی و معنوی است. ر.ک: المیزان، ذیل آیه ۷۳ سوره انبیاء. و انجام [دادن] کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و تنها ما را عبادت میکردند؛ انبیاء، آیه ۷۳
- ↑ فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید : «موجود باش!» آن نیز بیدرنگ موجود میشود؛ سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۳۰۴
- ↑ بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ بقره، آیه ۲۵۳
- ↑ کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص ۱۹۴.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۲.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۷۵.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۲۱.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۱۹.
- ↑ نواب خاص امام عصر(ع) عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. عثمان بن سعید افتخار وکالت و نیابت از جانب امام هادی و امام حسن عسکری را نیز داشته و بسیار مورد احترام آنان بوده است. محمد بن عثمان نیز به وکالت و نیابت امام حسن عسکری مفتخر بود. وی در سال ۳۰۴ قمری وفات یافت. حسین بن روح مدت ۲۳ سال نیابت خاص امام عصر(ع) را بر عهده داشت و در سال ۳۲۶ قمری درگذشت. مدت نیابت خاص علی بن محمد سمری، سه سال بود. وی در سال ۳۲۹ قمری وفات یافت (ر.ک: بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۳۴ ـ ۳۵۹).
- ↑ بحارالانوار، ج۵۳ ، ص۳۲۵.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۷.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۹۹.
- ↑ ملاقاتهایی که در عصرغیبت کبرا با امام عصر(ع) صورت گرفته است، در بسیاری از کتابها مطرح شده است؛ از جمله کتابهای: شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۷؛ بحارالانوار، ج۵۳ و میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، باب هفتم:
- ↑ ر.ک: میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، ص۷۱۷ ـ ۷۲۸.
- ↑ پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا[دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند. سوره غافر، آیه:۶۰.
- ↑ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از[ مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و وسیلهای برای تقرب به او بجویید. سوره مائده، آیه:۳۵.
- ↑ و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند[ و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاشتند] به نزد تو میآمدند و از خداوند طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.
- ↑ گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کاریم. به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم، که او آمرزنده و مهربان است. سوره یوسف، آیه۹۷-۹۸.
- ↑ درباره حوادثی که رخ می دهد، به راویان حدیث ما رجوع کنید[تا حکم آن را برای شما روشن سازند و درباره آن تصمیم مناسب بگیرند]، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنانم؛ شیخ صدوق ، کمال ادین و تمام النعمه، ص ۴۸۳، باب ۴۵ و حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ابواب صفات القاضی، باب ۱۱. در بعضی از نقلها و نسخههای روایت، کلمه «علیهم» در آخر روایت وجود ندارد.
- ↑ جهت آگاهی از دیگر دلیلهای ولایت فقیه ر.ک:محمد سروش، دین و دولت در اندیشه اسلامی، فصل پنجم و ششم، ص ۴۰۰ تا ۶۷۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، فروغ امامت در عصر غیبت، ص ۴۲ - ۵۸.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ص ۱۸۱.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۴۷، حکمت ۱۴۳.
- ↑ شیخ صدوق، امالی، ص ۱۱۲، مجلس ۳۵.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۰۱ و ۲۱۰.
- ↑ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴.
- ↑ " نَحْنُ السَّبَبُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ."؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۱.
- ↑ "وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا"؛ الکافی، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ "بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً "؛ مفاتیح الجنان، ص۴۲۳ (دعای عدیله).
- ↑ " مَنْ دَعَا اللَّهَ بِنَا أَفْلَحَ، وَ مَنْ دَعَاهُ بِغَيْرِنَا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ"؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۳.
- ↑ "بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى"؛ الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۲۳۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۷۱.
- ↑ "وَ اللَّهِ لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ إِلَّا بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ"؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۵۷؛ الأمالی، صدوق، ص ۶۶۸.
- ↑ " فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم... إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاء"؛ الإحتجاج، ج۲، ص۴۹۷.
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۳ - ۱۱۶.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج ۳، ص ۳۴۱.
- ↑ ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ شیخ طوسی؛ الامالی، ص ۳۷۹.
- ↑ محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.
- ↑ شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.
- ↑ شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.
- ↑ «[ولی] تا تو در میان آنان هستی، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند» سوره انفال، آیه ۳۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۹۴- ۹۵.
- ↑ البرقی، المحاسن، ص ۳۱، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۲، الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۳، الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۸۳، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۶۴.
- ↑ الغیبة، الطوسی، ص ۲۵۹.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۹-۹۷.
- ↑ نیابیع الموده، ج ۲، ص ۲۱۷.
- ↑ آری، هیچگاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجت و دلیل خالی نمیماند، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد و فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار.
- ↑ دادگستر جهان، ص ۱۵۷.
- ↑ "إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ"
- ↑ مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۵۱.
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۳۷۷-۳۸۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ و ۹۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.
- ↑ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۲۳.
- ↑ «إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ»
- ↑ «نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ تُنْشَرُ الرَّحْمَةُ وَ تَخْرُجُ بَرَكَاتُ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ»
- ↑ «كَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ؟ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ»ینابیع المودة، ج۲، ص۲۱۷ - بحار، ج۵۲، ص۹۲.
- ↑ «وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ»کمال الدین صدوق، ج۲، ص۱۶۲ - کشف الغمه، ج۳، ص۳۲۲ - بحار، ج۳، ص۱۸۱.
- ↑ الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۱۸۰-۱۸۲
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۲۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۲۶۱.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱؛ الزام الناصب، ص ۱۲۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۰.
- ↑ «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ(ع)»؛ غیبة النعمانی، ص۱۳۳.
- ↑ «أَشْهَدُ أَنَّ بِوَلَايَتِكَ تُقْبَلُ الْأَعْمَالُ، وَ تُزَكَّى الْأَفْعَالُ، وَ تُضَاعَفُ الْحَسَنَاتُ، فَمَنْ جَاءَ بِوَلَايَتِكَ، وَ اعْتَرَفَ بِإِمَامَتِكَ قُبِلَتْ أَعْمَالُهُ، وَ صُدِّقَتْ أَقْوَالُهُ»؛ کلمة المهدی(ع)، ص۴۷۷.
- ↑ «الْأَعْمَالُ مَوْقُوفَةٌ عَلَى وَلَايَتِكَ وَ الْأَقْوَالُ مُعْتَبَرَةٌ بِإِمَامَتِكَ مَنْ جَاءَ بِوَلَايَتِكَ وَ اعْتَرَفَ بِإِمَامَتِكَ قُبِلَتْ أَعْمَالُهُ وَ صُدِّقَتْ أَقْوَالُهُ وَ تُضَاعَفُ لَهُ الْحَسَنَاتُ وَ تُمْحَى عَنْهُ السَّيِّئَاتُ»؛ کلمة المهدی(ع)، ص۴۶۶.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۷۷.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۶۹.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۶۲.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۷۲.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۴۶۹.
- ↑ کلمة المهدی(ع)، ص۳۵۹.
- ↑ «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ»؛ از دعای افتتاح منسوب به امام مهدی الحجه(ع).
- ↑ «اسْتَخْلِفْهُ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِ»؛ از دعای افتتاح منسوب به امام مهدی الحجه(ع).
- ↑ «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
- ↑ یوسف مدن، روانشناسی انتظار، ص ۱۸۹-۱۹۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۲۰۱.
- ↑ برای آگاهی بیشتر نک: زیارت جامعه کبیره.
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۷۳.
- ↑ " جَعَلَ اللَّهُ النُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ السَّمَاءِ- وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ الْأَرْض "؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۳۰۸.
- ↑ " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِيَ الْقُوَّامِ بِدِينِ اللَّهِ "؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰.
- ↑ و خداوند، آنان را عذاب نمیکند؛ در حالی که تو میانشان هستی؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.
- ↑ " أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَج "؛ کافی، ج۱، باب عرضه اعمال و شاهدان اعمال.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲و۱۲۸.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۴و ۱۷۵.
- ↑ آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۲۰-۱۲۳.
- ↑ کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب ان الارض لا تخلوا من حجة، ح ۱۰، ص ۱۷۹.
- ↑ " بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ ﴿يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِه﴾ "؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. توصیح اینکه این زیارت از امام هادی(ع) نقل شده است و از نظر سند و عبارات، عالی است و پیوسته مورد عنایت خاص عالمان شیعه بوده است.
- ↑ " وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ "؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۴۴، ص ۵۴۲.
- ↑ " بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ "؛ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
- ↑ " إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ "؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.
- ↑ او از علمای بزرگ شیعه عصر صفوی است که آثار فراوانی از خود به جا گذاشته که معروفترین آنها کتاب بحار الانوار است. این کتاب، مجموعهای گرانسنگ از کلمات اهل بیت(ع) است که در ۱۱۰ جلد تنظیم شده. وی در سال ۱۱۱۱ ق وفات یافت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد.
- ↑ پولی که غیر مسلمانانی که در پناه حکومت اسلامی زندگی میکنند، در برابر تأمین امنیّت و برخورداری از امکانات به دولت اسلامی میپردازند.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۸.
- ↑ ای پیامبر! به مردم بگو: عمل کنید؛ ولی بدانید که خداوند و پیامبر و مؤمنان، کارهای شما را میبینند؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.
- ↑ کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب عرض الاعمال، ح ۲، ص ۲۱۹.
- ↑ " فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ "؛ احتجاج، ج ۲ف ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.
- ↑ ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۵ – ۲۸۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۷.
- ↑ او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی، نمونه و مثال زدنی است. بنابر نقل مجلسی، او بارها محضر امام عصر(ع) مشرف شده است. از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانده است؛ مانند حدائق الشیعه. مزار او در حرم امیرالمؤمنین(ع) است.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۳، ح ۱۱۲، ص ۴۶۳.
- ↑ " وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْض"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۹.
- ↑ ای رسول ما تا زمانی که تو در میان ایشان مسلمان هستی، خداوند هرگز آنها ار عذاب عمومی گرفتار نخواهد کرد؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.
- ↑ " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ح ۱۲، ص ۱۷۱.
- ↑ " إِنِّي لَأَدْعُو اللَّهَ لِمُذْنِبِي شِيعَتِنَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ مَرَّةٍ "؛ کافی، ج ۱، باب مولد ابی عبدالله، جعفر بن محمد(ع)، ح ۱، ص ۴۷۲.
- ↑ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
- ↑ " يَا نُورَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ يَا بَاعِثَ مَنْ فِي الْقُبُورِ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِي وَ لِشِيعَتِي مِنَ الضِّيقِ فَرَجاً وَ مِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً وَ أَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ وَ أَطْلِقْ لَنَا مِنْ عِنْدِكَ مَا يُفَرِّجُ وَ افْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا كَرِيم"؛ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.