فساد اداری
گسترش فساد اداری در یک جامعه باعث ناکارآمدی و ضعف نظام اداری آن کشور و در نتیجه آن کاهش سرمایه اجتماعی، افزایش تورم و بیکاری، کاهش رشد اقتصادی، فرار مغزهای متفکر به علت وضع نابسامان اقتصادی و اجتماعی، گسترش فقر و تبعیض، توزیع ناعادلانه درآمدها و افزایش فاصله طبقاتی، تبعیض دمکراسی و نهایتاً کاهش مشروعیت حکومت و دولت در بین مردم و افزایش نارضایتی عمومی میشود. در واقع فساد مانعی اساسی برای رشد اقتصادی و بهبود سطح زندگی افراد سازمان و افزایش بهرهوری میباشد. نتایج به دست آمده حاکی است که مهمترین عامل فساد فقر میباشد و عدم اطمینان به آینده. در واقع میتوان گفت کاهش دادن سطح فقر به معنای کاهش یافتن فساد اداری است[۱].
مقدمه
ماندگاری نظامهای سیاسی تا حد زیادی مرهون سلامت نظام اداری به عنوان بازوی اجرایی آن میباشد. کارآیی نظامهای سیاسی در عرصه اجرا، به میزان کارآمد بودن نظام اداری بستگی دارد. از این رو، با شناخت آسیبهای نظام اداری، میتوان علاوه بر کارآمد نمودن نظام اداری، به بقاء و ماندگاری آن نیز کمک کرد. از سوی دیگر، فساد، از عوامل اصلی بازماندن نهادها و جوامع از دستیابی به اهداف، و از مواقع اساسی رشد و تکامل آنها به شمار میرود. به همین دلیل، همواره کسانی که در پی سلامت نظام اجتماعی بشر، رشد و تکامل آن بودهاند، به دنبال پیشگیری و مبارزه با این پدیده شوم اجتماعی بودهاند. پیامبران و اولیای الهی، در این میان نقش بسیار برجستهای داشتهاند. آنان مبارزه با فساد و تباهی و برقراری قسط و عدل در جامعه را سرلوحه برنامههای تبلیغی خود قرار داده، در این راه، جاننثاریهای فراوانی از خود نشان دادهاند[۲].[۳]
«فساد» ممکن است مادی یا غیرمادی باشد. برای غیرمادی میتوان کارمندی را مثال زد که برای پیشرفت در پایگاه و حمایتهایش هزینه خود را از راه امتیازات مردم در جامعه تأمین میکند. یک فاسد اداری اداره خود را به مثابه یک مؤسسه تجاری مینگرد که او میخواهد درآمدش را در آنجا به حداکثر برساند. واحد او به یک واحد حداکثر بر طبق قوانین بازار میشود. اندازه درآمد او به شرایط بازار و خدمتی که پیشنهاد میدهد و همچنین استعداد او برای پیدا کردن مشتریانی که درآمد او را به طور غیرقانونی به حداکثر برسانند. فساد اداری لزوماً به معنای قانون شکنی نیست. در جوامعی که قوانینی بر ضد فساد نیست در واقع قانونی نیست تا شکسته شود. در این حالتها فساد به عنوان یک عمل غیراخلاقی و نادرست محکوم میشود[۴].[۵]
هیچ انسانی ذاتاً متخلف و مجرم آفریده نمیشود. شرایط نامتعادل اجتماعی و اقتصادی ایجاد فساد میکند. تردیدی نیست وقتی در جامعهای تأمین اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امید به داشتن آیندهای روشن برای افراد جامعه وجود ندارد، به جای تأمین اجتماعی، خود تأمینی پدید میآید. در کنار خود تأمینی، انگیزههای مختلف، افراد حزبها و گروهها را تشویق میکند تا با فساد دیدی خوش باورانه و مثبت بنگرند. فساد اداری یکی از معضلاتی است که اکثر جوامع با آن روبهرو هستند. این عامل مخرب، باعث اتلاف منابع، کاهش بهرهوری و معضلات مختلف در سیستمها، علی الخصوص در سیستمهای دولتی، همچنین کندی روند توسعه در کشورها میشود. اگرچه پارهای از این مفاسد ناخواسته بوده و بینش دیدگاه جوامع مختلف نسبت به این پدیدهها متفاوت است. هزینههایی که فساد اداری ایجاد میکند قابل توجه است[۶]. فساد اداری به عنوان یکی از بزرگترین گونههای فساد، مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و با این ویژگی نه به زمان خاص و نه به جامعه خاصی تعلق دارد. این پدیده پیامدهای منفی بسیاری به دنبال دارد از جمله اینکه بر رشد اقتصادی تأثیرگذار است[۷].[۸]
انواع و گونهها
بر اساس گوناگونی موجود در اشکال فساد، آن را میتوان در سه طبقه فساد اقتصادی، فساد سیاسی و فساد اداری تقسیم کرد[۹]. فساد میتواند به صورت وجوه اقتصادی (مالی)، سیاسی، اداری بروز کند.
- فساد اقتصادی: عبارتست از کلیه رفتارها و سوء رفتارهایی که موجب اختلال در نظم اقتصادی یا عملکرد بهینه مراکز اقتصادی در مقیاسهای مختلف از واحدهای کوچک گرفته تا اخلال در اقتصاد کشور، میگردد. فساد اقتصادی در یک موقعیت بازارگونه اتفاق میافتد و به مبادله کالا یا نقد مادی مربوط میشود که عنصر اصلی فساد مالی است انتقال منابع تنها به صورت نقد یا کالا نیست بلکه در یک موقعیت اجتماعی، مبادله با چند مفهوم فرهنگی و اخلاقی سر و کار دارد. فساد مالی در یک مفهوم گستردهتر. بده بستان اجتماعی یا فساد اجتماعی نامیده شده است که به طور معرفی به عنوان یک عنصر اساسی از مشتریگرایی تلقی میشود مشتریگرایی اغلب به معنای مبادله منافع مادی است ولی نمیتوان آن را تا این حد محدود کرد زیرا مشتریگرایی اغلب به معنای مبادله منافع مادی است ولی نمیتوان آن را تا این حد محدود کرد زیرا مشتریگرایی دارای مفهوم فرهنگی و اجتماع گستردهتری است.
- فساد سیاسی: این اصطلاح به استفاده از قدرت سیاسی برای هدفهای شخصی و غیرقانونی اطلاق میشود. فساد سیاسی به معنای کسب منافع نامشروع شخصی از طریق قدرت سیاسی یا موقعیت دولتی است. این تعریف با توجه به زمان، مکان و فرهنگهای مختلف متفاوت و به اندازه تاریخ دولت در فرهنگهای سیاسی و نظام دولتی و اندیشه سیاسی قدمت دارد و بیشتر تحت تأثیر نظام سیاسی هر کشور است.
- فساد اداری: ممکن است مادی یا غیرمادی باشد. برای غیرمادی میتوان کارمندی را مثال زد که برای پیشرفت بیشتر در پایگاه و حمایتهایش هزینه خود را از راه امتیازات مردم در جامعه تأمین میکند. یک فاسد اداری اداره خود را به مثابه یک مؤسسه تجاری مینگرد که او میخواهد در آمدش را در آنجا به حداکثر برساند. واحد او به یک واحد حداکثر بر طبق قوانین بازار میشود. اندازه درآمد او به شرایط بازار و خدمتی که پیشنهاد میدهد و همچنین استعداد او برای پیدا کردن مشتریانی که درآمد او را به طور غیرقانونی به حداکثر برسانند. فساد اداری لزوماً به معنای قانون شکنی نیست. در جوامعی که قوانینی بر ضد فساد نیست در واقع قانونی نیست تا شکسته شود. در این حالتها فساد به عنوان یک عمل غیر اخلاقی و نادرست محکوم میشود.[۱۰]
سطوح و مراتب
مطالعه فساد در جوامع مختلف، نشانگر آن است که فساد بیشتر در دو سطح صورت میگیرد: سطح کلان و سطح خرد. فساد در سطح کلان، بیشتر به نخبگان سیاسی، مدیران عالیرتبه و مقامات ارشد دولتها مربوط میشود. تعبیر دیگر از این سطح فساد، فساد «یقه سفیدان» است. به همین ترتیب، سطح خرد فساد که به فساد «یقه آبیها» معروف است، عبارت است از: مبادلات، معاملات و بدهبستانهای فاسدی که در سطح کارمندان رده پایین و در ارتباط مستقیم با ارباب رجوع صورت میگیرد[۱۱]. افراد با توجه به نقشی که در اتخاذ تصمیمات دولتی و چرخه فعالیتهای دولت ایفا میکنند، به سه زیر مجموعه تقسیم شدهاند:
- رهبران سیاسی و مدیران عالیرتبه دولت: منظور از رهبران سیاسی و مدیران عالی رتبه، گروه معدود افرادی است که قدرت سیاسی را در یک کشور در دست دارند و تصمیمات مهم کشوری را در زمینه قانونگذاری، سیاستگذاری و تخصیص منابع اتخاذ میکنند.
- کارمندان شاغل در نظام اداری: منظور از این سطح از افراد در نظام اداری، کسانی هستند که به طور رسمی یا قراردادی در استخدام ادارات، مؤسسات، نهادها و شرکتهای دولتی هستند. به این افراد، وظایف مشخصی در چارچوب دستورالعملها و قوانین اداری محول میشود.
- شاغلین در بخش خصوصی و شهروندان غیر شاغل: این زیر مجموعه، شامل کلیه شاغلین در بخش خصوصی و افراد غیرشاغل نظیر بازنشستگان، بیکاران، افراد شاغل به تحصیل و افراد تحت تکفل (زنان خانهدار، کودکان، از کارافتادگان) میباشند. این گروه، قسمت اعظم افراد جامعه را شامل میشوند. بدیهی است که خویشاوندان سیاستگذاران و کارمندان دولت نیز اعضای آن هستند[۱۲].[۱۳]
فساد عمدتاً در دو سطح قابل اشاره است:
- سطح اول، مفاسدی است که عمدتاً با نخبگان سیاسی سر و کار دارد و کارمندان عالیرتبه و مقامات ارشد دولتها را مشغول خود میسازد.
- سطح دوم، میان کارمندان رده پایینی است که در این نوع مفاسد، رشوههای عمومی و کارسازیهای غیرقانونی با بخش خصوصی و جامعه صورت میگیرد.
بررسیهای تجربی نشان میدهد که فساد اداری در ردههای میانی و پایین نظام اداری تا حدود زیادی به میزان فساد در بین سیاستمداران و کارمندان عالیرتبه بستگی دارد. همچنین در یک محیط سیاسی فاسد، کارمندان ردههای میانی که مرتکب فساد اداری میشوند، کمتر نگران جرم هستند چون غالباً میان مسؤولان رده بالا و مدیران میانی نوعی تبانی برای چشمپوشی متقابل وجود دارد[۱۴]. فساد اداری، جرمی است که معمولاً با سوءاستفاده از قدرت همراه است. بر اساس تئوری فرصت جرم هدف از به دست گرفتن قدرت اساسی این است که فرصتهای اساسی را جهت ارتکاب جرمهای سودآور تأمین نماید که این فرض را که «قدرت فاسد است» اعتبار میبخشد. به این لحاظ فساد اداری میتواند از طرف رهبران سیاسی و مدیران عالیرتبه دولت، کارمندان مشاغل در نظام اداری و یا شاغلین در بخش خصوصی و شهروندان غیر شاغل نیز رخ دهد. سیاستمداران حکومت، گروه معدودی از افراد هستند که قدرت سیاسی در دست دارند و به بقای نظام سیاسی حاکم و قدرت سیاسی علاقهمند و در قانونگذاری، سیاستگذاری و تخصیص منابع، تأثیرگذار میباشند.
کارمندان شاغل در نظام اداری که به صورت رسمی یا قراردادی در استخدام ادارات، مؤسسات، نهادها و شرکتهای دولتی یا خصوصی هستند، وظایف مشخصی در چارچوب دستورالعملها و قوانین اداری دارند و مجری آن هستند[۱۵].
فساد در ارائه کالاها و خدمات دولتی نیز موجب میشود تا دریافت کنندگان این کالاها و خدمات که میتوانند افراد حقیقی یا گروههای عمومی باشند، مورد تبعیض و گزینش قرار گیرند. از آن جایی که معمولاً مقدار این کالاها و خدمات محدود است و دولت نیز به جای استفاده از قیمتهای تعادلی به دلایل مختلف از قیمتهای نازلتری برای فروش آنها استفاده میکند، در نتیجه به علت کمبود عرضه و افزایش تقاضا، همواره زمینه بروز فساد فراهم شود. مازاد تقاضا برای یک خدمت یا کالا به کارمندان اداری ارائه کننده آن خدمت یا کالا فرصت میدهد تا با تبعیض قائل شدن بین متقاضیان و حتی ایجاد تأخیرهای عمدی، به اخاذی و درخواست رشوه بپردازند. این مسأله در فروش اموال و املاک دولتی به شهروندان که بایستی از طریق مزایده صورت گیرد و همچنین در خریدهای دولتی از بخش خصوصی که باید از طریق مناقصه خریداری شود، نیز صادق است[۱۶].[۱۷]
معناشناسی
معنای فساد
واژه «فساد» از ریشه «فسد» به معنای جلوگیری از انجام اعمال درست و سالم است. بدین معنا، فساد یعنی هر پدیدهای که مجموعهای را از اهداف و کارکردهای خود بازدارد[۱۸].[۱۹]
فساد در اصطلاح؛ بیرون رفتن از حد اعتدال است که با سوءاستفاده از امکانات و منابع عمومی در جهت کسب منافع شخصی تبلور مییابد. فساد از لحاظ حقوقی، رفتار منحرف شده از ضوابط و وظایف رسمی یک نقش عمومی است که بنا به ملاحظات خصوصی یا ملاحظات قومی و منطقهای رخ میدهد و معمولاً برای موضوعاتی نظیر حکومتهای فاسد و فقیر و اعمالی که از دستگاههای فعال آنها سر میزند، به کار میرود[۲۰].[۲۱].[۲۲]
معنای فساد اداری
در اصطلاح «فساد اداری» عبارت است از: استفاده غیرقانونی از اختیارات اداری / دولتی برای نفع شخصی. در این تعریف، به طور ضمنی فرض شده است که مجموعهای از قوانین و ضوابط مدون اداری وجود دارند که چارچوب فعالیتهای مجاز اداری را تعیین میکنند. آنگاه هرگونه رفتار اداری که مغایر با این قوانین بوده و انگیزه ارتکاب آن انتفاع شخصی باشد، فساد اداری تلقی میشود. اما از آنجا که ارزشهای فرهنگی و اخلاقی هر جامعه متفاوت است و در یک جامعه این ارزشها در طول زمان تغییر میکنند، برخی از محققان معتقدند: فساد اداری را میباید با توجه به دیدگاههای عمومی مردم تعریف کرد[۲۳]. در ادبیات مرسوم توسعه نیز فساد بر دو نوع تقسیم میشود: یکی «فساد بوروکراتیک و اداری» و دیگری «مجموعه ناهنجاریهایی که هر یک ناظر بر جنبهای از فساد است». اما فساد اداری، به هر نوع سوءاستفادهای اطلاق میشود که از امکانات عمومی در جهت منافع فردی صورت گیرد[۲۴]. در تعریفی دیگر، فساد عبارت است از: هر نوع تصرف غیرقانونی در اموال دولتی و سوءاستفاده از موقعیت و استفاده غیرقانونی از اختیارات و قدرت در جهت استفاده از امکانات مالی، فساد مالی. که البته این تعریف دارای مصادیق زیادی است: اختلاس، رشوه، اخاذی، رانتهای اقتصادی، دریافت وجوه من غیر حق (بدون داشتن حق) و...[۲۵]. به بیان دیگر، فساد یعنی هر پدیدهای که یک مجموعه را از اهداف و کارکردهای خود باز دارد و یا دور کند. بدین ترتیب، در اقتصاد، فساد به معنی شکلگیری رفتارهای اقتصادی است که با مفاهیم پذیرفته شده و اهداف آن مکتب ناسازگار باشد[۲۶].[۲۷]
ماهیت فساد اداری
فساد گونهای از رفتار مقامات دولتی است که در آن به طور ناصحیح و غیرقانونی با سوء استفاده از قدرت عمومی واگذار شده به آنها، خود و نزدیکانشان را غنی میکنند[۲۸]. تعریف استاندارد فساد اداری، سوء استفاده از اختیارات دولتی - قدرت عمومی - برای کسب منافع شخصی است[۲۹]. این تعریف، مورد توافق عمومی در جهان است[۳۰]. اما فساد در زبان عربی به معنای خارج شدن شیء از حالت اعتدال است؛ کم باشد یا زیاد. فساد در نفس، بدن و هر چیزی که از اعتدال خارج شود، کاربرد دارد[۳۱].
بنا به تعریف لغوی، فساد با ظلم مترادف است؛ زیرا ظلم نیز به معنای خروج و تجاوز از حق[۳۲] و قرار دادن شیء در غیر مکان آن است[۳۳]. از این رو میتوان گفت که اصلاح و عدل، هر دو در مقابل فساد قرار میگیرد.
در فرهنگ اسلامی، نهاد اداره جامعه، «حکومت» خوانده میشود. حکومت از ریشه حکم است. حکم در لغت به معنای کار محکم و استوار (مهیار، بیتا) و منع و بازداشتن برای اصلاح[۳۴] و حکومت به معنای جلوگیری فرد از ظلم و ستم است[۳۵]
بنابراین، اساس نظام اداری جامعه اسلامی بر مبنای عدل و اصلاح است که هر دو در تضاد ماهوی با فساد قرار دارد. آیات قرآن کریم نیز بر اساسی بودن عنصر عدالت در حکومت الهی تأکید میکند: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾[۳۶].
«مراد به انزال میزان انزال اسباب آن است و امر به إعداد آن و نزد بعضی مراد به آن عدل است که مستلزم سیاست مدنی است و سبب انتظام امور و موجب آن دفاع (در برابر) اعدای دین (است)»[۳۷].
در آیات دیگر آمده است: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا﴾[۳۸]، ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ﴾[۳۹]. در آیههای بعدی سوره ص به تمجید از این مسئولیت خطیر حضرت داود(ع) پرداخته، و حکومت بر اساس حق، مصداق عمل صالح و عکس، آن مصداق فساد دانسته شده است: ﴿أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ﴾[۴۰].
در روایات اسلامی نیز به جایگاه عدل در اداره جامعه این چنین اشاره شده است:«همانا عدالت میزان خداوند سبحان است که در میان خلق قرار داده و برای برپایی و قوام حق نصب فرموده است؛ بنابراین درباره میزان خداوند با او مخالفت، و با سلطنت او معارضه نکنید»[۴۱]؛ «عدل، سازمان دهنده حکومت است»[۴۲]؛ «معیار سیاست، عدل است»[۴۳]؛ «در عدالت، اقتدا به سنت خداوند و برقراری دولتهاست» [۴۴].
در مجموع میتوان گفت که حکومت در اسلام معادل قوام و اصلاح کار مسلمین در جهت مصالح دنیوی و اخروی آنها بر مبنای عدالت است در حالی که فساد با توجه به معنای لغوی و کاربرد قرآنی آن، درست در نقطه مقابل این امر قرار دارد. بر همین اساس، فساد اداری به هر نوع عملی اطلاق میشود که از جانب هر کسی و به هر صورتی و هر انگیزهای انجام گیرد؛ به گونهای که در اهداف و عملکرد نهادهای دولتی اخلال ایجاد و یا آن را از مسیر صحیح خویش منحرف کند. [۴۵]
فساد اداری چیست؟
با پیدایش شکلهای اولیه حکومت و دولت، فساد اداری نیز به شکلهای مختلف ظهور و بروز یافته و مانع از دستیابی آنها به اهداف بزرگی چون ایجاد نظام اداری سالم، برقراری عدالت اجتماعی و محیطی سالم برای رشد فضایل اخلاقی شده است.
فساد اداری آثار و پیامدهای زیانباری برای دولتها و حکومتهای مختلف دارد و یکی از علتهای اصلی سقوط حکومتهاست و میتواند نظامهای سیاسی را به صورت بالقوه و بالفعل در هر مقطعی از تاریخ تهدید نماید. یکی از علل مهم فروپاشی تمدنها نیز فساد بوده است[۴۶].
فساد اداری یک اپیدمی جهانی است و تقریباً همه کشورهای جهان با آن درگیرند. و استفاده غیر قانونی و شخصی کارکنان اداری سازمانهای مختلف از مقام و اختیارات اداری خویش زمینهساز بروز مشکلات فراوانی در کلیه کشورهای جهان شده است؛ البته درجه و میزان فساد در کشورها و جوامع گوناگون، متفاوت است.
گزارش بانک جهانی نیز مؤید این است که فساد یک مسئله جهان شمول است. در گزارش بانک جهانی بارها به این نکته تأکید شده است که معضل فساد منحصر به برخی از کشورها نیست و همه کشورهای جهان، اعم از کشورهای جهان سوم و کشورهای توسعه یافته و صنعتی از وجود این مشکل رنج میبرند.
سازمان «شفافیت بین الملل» نیز بر فراگیر بودن فساد اذعان کرده و معتقد است که منبع بسیاری از رشوههایی که در کشورهای جهان سوم پرداخت میشود در کشورهای جهان اول قرار دارد. بر مبنای گزارش این سازمان، اختلاس پدیدهای عالمگیر است؛ در بخش خصوصی همانند بخش دولتی و در کشورهای ثروتمند همانند کشورهای فقیر، سرایت، موجودیت و مقبولیت دارد [۴۷].
بنابراین، به نظر میرسد که فساد اداری یک پدیده جهانی است و به دلیل توسعه ارتباطات و نزدیکی و تعامل بیش از پیش جوامع با یکدیگر و با توجه به پدیده جهانی شدن، فساد و آثار و تبعات آن از حدود مرزهای جغرافیایی کشورها فراتر رفته و همین امر باعث شده است تا مجامع بینالمللی به فکر مقابله و مبارزه اصولی با آن بیفتند. برگزاری کنفرانس بینالمللی دو سالانه ضد فساد، تدوین سند حقوقی «کنوانسیون ملل متحد برای مبارزه با فساد» و نیز به وجود آمدن سازمانهای بینالمللی مثل سازمان شفافیت بین الملل، نشان دهنده اهمیت موضوع و گستردگی آن در سطح جهانی و نیز نمایانگر عزم جدی جامعه جهانی برای مبارزه فراگیر با این معضل پیچیده جهانی است.[۴۸]
تعریف فساد اداری
تعریف فساد اداری به دلایل مختلف به امری اختلافی و بحثانگیز تبدیل شده است. یکی از دلایل اصلی اختلاف در این مسئله، ارزشهای اخلاقی و فرهنگی حاکم بر جوامع گوناگون است.
در این جوامع، بر حسب ارزشهای حاکم، نگرشها و برداشتهای مختلف، تعاریف گوناگونی از فساد اداری ارائه شده است. یکی دیگر از دلایل اختلاف در تعریف فساد اداری، تنوع مصادیق فساد اداری است.
در این قسمت به منظور آشنایی با دیدگاههای مختلف در مورد فساد اداری و نیز شناختن زوایای مختلف این پدیده، به بررسی برخی از تعاریف فساد اداری میپردازیم.
- بر اساس یکی از تعاریف مشهور فساد اداری عبارت است از «استفاده غیرقانونی از اختیارات اداری برای نفع شخصی»[۴۹].
- بانک جهانی به عنوان یکی از سازمانهای معتبر بینالمللی که اقداماتی نیز در جهت ترغیب و تشویق دولتها به مبارزه با فساد اداری صورت داده است، فساد اداری را اینگونه تعریف میکند: «سوء استفاده از قدرت و امکان دولتی برای تأمین منافع شخصی (فرد، حزب، طرز فکر، خاص، طبقه خاص، دوستان و اقوام و...):
- سازمان شفافیت بین الملل در تعریف فساد اداری میگوید: «سوء استفاده از قدرت تفویض شده در جهت منافع شخصی، اعم از این که در بخش خصوصی باشد و یا دولتی». این تعریف نیز اشکال دوم تعریف اول را دارد؛ چراکه تنها سوء استفاده از قدرت برای منافع شخصی را فساد اداری دانسته و اشارهای به منافع دیگر، مثل منافع دوستان و آشنایان و اقوام... نکرده است.
- «ویتو تانزی»[۵۰] تعریف دیگری از فساد اداری ارائه داده است. تانزی معتقد است که «یک مسئول یا کارمند دولتی هنگامی مرتکب فساد اداری شده است که در تصمیمگیریهای اداری، تحت تأثیر منافع شخصی و یا روابط و علایق خانوادگی و دلبستگیهای اجتماعی قرار گرفته باشد». این تعریف نیز فساد اداری را به بخش دولتی منحصر کرده و بخش غیردولتی و خصوصی را نادیده گرفته است.
- به عقیده یکی دیگر از صاحبنظران به نام «جیمز اسکات» «فساد اداری به رفتاری اطلاق میشود که ضمن آن فرد به دلیل تحقق منافع خصوصی خود و دستیابی به رفاه بیشتر و یا موقعیت بهتر، خارج از چارچوب رسمی وظایف یک نقش دولتی عمل میکند». این تعریف نیز مانند تعریف قبل، تنها شامل فساد اداری در بخشهای دولتی میشود و نقش بخش غیر دولتی و خصوصی را نادیده میگیرد.
- «ساموئل هانتینگتون» نیز دو تعریف از فساد اداری ارائه کرده است. تعریف اول او این است که «فساد اداری به رفتار آن دسته از کارکنان بخش دولتی اطلاق میشود که برای منافع خصوصی خود، ضوابط پذیرفته شده را زیر پا میگذارند».
تعریف دیگر وی این است که «فساد اداری به مجموعه رفتارهای آن دسته از کارکنان بخش عمومی اطلاق میشود که در جهت منافع غیرسازمانی، ضوابط و عرف پذیرفته شده را نادیده میگیرند».
ایراد مشترک بیشتر تعاریف مذکور آن است که شامل فساد در تمامی بخشهای تحت مدیریت دولت، عمومی، غیر دولتی و خصوصی نمیشود[۵۱].[۵۲]
مفهوم شناسی فساد اداری
فساد اداری عبارت از استفاده غیر قانونی از اختیارات اداری -دولتی برای نفع شخصی است. در این تعریف به طور ضمنی فرض شده است که مجموعهای از قوانین و ضوابط اداری وجود دارد که چارچوب فعالیتهای مجاز اداری را تعیین میکنند، آنگاه هر گونه رفتار اداری که مغایر با این قوانین بوده و انگیزه ارتکاب آن انتفاع شخصی باشد فساد اداری تلقی میشود. چنین تعریفی از فساد هنگامی جامعیت مییابد که قوانین اداری کامل، واضح، عادلانه و فراگیر باشند و برای کلیه فعالیتهای اداری و دولتی ضوابط دقیقی را معرفی کنند[۵۳]. بنا بر تعریف ویتو تانزی، هنگامی یک مسئول یا کارگزار دولتی، مرتکب فساد میشود که در اتخاذ تصمیمهای اداری، تحت تأثیر منافع شخصی یا روابط و علائق خانوادگی و دلبستگیهای اجتماعی قرار گیرد. همچنین بر اساس قانون جزایی هند، اگر صاحب شغل دولتی و مانند آن، از هر کسی هدیه یا شیرینی یا انعام یا رشوهای به هر شکلی، برای خود یا برای کسی دیگر قبول کند یا وعده قبول آن را بدهد تا در اجرای وظایف خود، کار کسی را راه بیندازد و یا نسبت به کسی حبّ یا بغضی را روا بدارد یا اینکه به ازای آن برای کسی خدمتی انجام دهد یا به کسی زیانی برساند و یا بکوشد که چنین کند، مجرم به فساد است[۵۴]؛ لذا سه انگیزه ۱- نفع شخصی مستقیم ۲- دریافت رشوه نقدی یا غیر نقدی از شخص ثالث و ۳- کمک به دوستان و خویشاوندان به عنوان اساسیترین ارکان تعاریف فساد اداری تلقی میشوند[۵۵]. از آنجا که فساد اداری سوء استفاده از امکانات عمومی به نفع منافع شخصی است، مسألهای در ساحت اخلاق محسوب میشود. شاید در وهله اول چنین به نظر برسد که مقابله با فساد اداری یک رفتار اخلاقی هزینهزاست، اما واقعیت این است که پیامدهای نادیده گرفتن اخلاق گرانبارتر است؛ زیرا نه تنها باعث ناکارآمدی اقتصادی میشود، بلکه فرصتسوز نیز هست[۵۶]. فساد اداری از طریق هدایت ناصواب استعدادها و منابع بالقوه و بالفعل انسانی به سمت فعالیتهای نادرست برای دستیابی به درآمدهای سهل الوصول، زمینه رکود در تمام ابعاد را فراهم میکند[۵۷]. فساد اداری در واقع همان نبودن سلامت اداری است. به تعبیری میتوان گفت این دو مفهوم دو سر یک پیوستار است. هر چه نقطه وضعیت سازمان از سلامت مطلق به سمت دیگر حرکت کند سلامت اداری کاهش مییابد و به سمت فساد حرکت میکند[۵۸]. فساد اداری رفتار منحرفی است که خود را در سوء استفاده از وظیفهای در سیستم سازمان و جامعه به نفع فردی دیگر یا نهاد و مؤسسهای نشان میدهد. این سوء استفاده از وظیفه توسط خود فرد یا افراد دیگر آغاز میشود تا به منفعتی برای خود یا طرف سومی منتهی شود. در نتیجه آسیب یا ضرری به سیستم و جامعه وارد میشود و انتظار میرود اعمال فاسد به صورت توافقی مخفی و دو طرفه، محفوظ بماند[۵۹].
از نظر هانتینگتون، فساد اداری به مجموعه رفتارهای آن دسته از کارکنان دولتی اطلاق میشود که در جهت منافع غیر سازمانی، ضوابط و عرف پذیرفته شده را نادیده میگیرند. به عقیده کلیتگارد منظور از منافع غیر سازمانی، منفعت شخصی است که مأمور دولتی به خاطر آن از وظایف رسمی خود تخطی میکند[۶۰]. به زعم جیمز اسکات فساد اداری به رفتاری اطلاق شود که ضمن آن فرد به دلیل تحقق منافع خصوصی خود و دستیابی به رفاه بیشتر یا موقعیت بهتر، خارج از چارچوب رسمی وظایف یک نقش دولتی عمل میکند[۶۱].[۶۲]
فرق با تخلفات و کجرویهای اداری
برخی تخلفات اداری و فساد اداری را با هم یکی میدانند و به جای یکدیگر به کار میگیرند، در حالی که این دو مفهوم متفاوتند. فساد اداری بیشتر با تخلفات مکرر و مستمر کارکنان به وجود میآید و آن را از کارایی مطلوب و اثربخش مورد انتظار بازمیدارد. بنابراین تخلفات اداری باعث فساد اداری میشوند و در واقع تخلفات اداری علت و فساد اداری معلول است. البته هر تخلفی باعث فساد اداری نمیشود، بلکه باید ویژگیهایی شامل مکرر بودن، استمرار داشتن، نهادینه بودن و تأثیر نسبتاً زیاد داشتن در سطوح مختلف سازمانی است[۶۳].[۶۴]
موارد و مصداقها
در آیات قرآن و روایات اسلامی به مواردی از فساد اشاره شده است که معادل آن را در سامانه اداری جامعه میتوان مشاهده کرد. مفاسدی از قبیل: دریافت رشوه، خیانت در امانت، تقلب و غش در معامله، احتکار، رابطهگرایی، کمفروشی، رباخواری، اتلاف سرمایههای خدادادی، عدم پرداخت سهم بیت المال از اموال شخصی، تکاثر، کنز، اسراف و غیره. در ذیل به برخی از رایجترین و شناختهشدهترین مفاسد اداری با استفاده از قرآن و احادیث اشاره میشود:
نخست: ارتشا
مورد استعمال رشوه معمولاً برای چیزی است که به منظور باطل کردن حق یا اجرای باطلی داده میشود[۶۵].
ارتشا در اصطلاح حقوق جزا، «گرفتن یا قبول (مستقیم یا غیرمستقیم) وجه یا مال یا سند پرداخت وجه یا تسلیم مال از سوی هر یک از مستخدمان و ماموران دولتی یا قوای سهگانه و نیروهای مسلح و... به منظور انجام دادن یا ندادن امری که به سازمانها و ادارات فوق الذکر مربوط است[۶۶].
در متن قرآن کریم این واژه به کار نرفته است؛ اما کلمه سُحت سه بار در آیات ۴۲، ۶۲ و ۶۳ سوره مائده بیان شده که به معنای حرام یا هر نوع کسب حرام است. ارتشا یکی از مصداقهای کسب حرام است که معمولاً مفسران در ذیل تفسیر سُحت آن را بیان کردهاند. در تقسیم انواع معانی سحت، که در تفسیر زاد المسیر آمده است از سه معنی دو مورد به رشوه بر میگردد و آن دیگری مفهوم عامی است که رشوه را نیز در بر دارد[۶۷]. صاحب تفسیر روایی جامع البیان نیز با بیان اسناد متعدد و مختلف، سحت را به معنای رشوه دانسته است[۶۸]. اما چگونگی برخورد با ارتشا از بررسی آیات ۴۲ و ۶۳ سوره مائده به دست میآید؛ به عنوان مثال در آیه ۶۳ بر لزوم برخورد قاطع نخبگان و صاحبان جامعه با هر گونه فساد و از جمله فساد مالی ارتشا تأکید میشود: ﴿لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾[۶۹].
رسول خدا(ص) نیز در باب تحریم رشوه میفرمایند: «شما را باد بر رشوه که از آن حذر کنید؛ زیرا کفر محض است و صاحب رشوه بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد»[۷۰]؛ همچنین در حدیثی عتاب آمیز، سه طرف ارتشا را مورد لعن قرار میدهند: «رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه بین آنها، هر سه ملعونند»[۷۱].
امام علی(ع) نیز در نامه ۷۹ نهج البلاغه در باب آثار شوم ارتشا در جامعه چنین سخن میگویند: «پس از یاد خدا و درود! همانا ملتهای پیش از شما به هلاکت رسیدند؛ بدان دلیل که حق مردم را نپرداختند؛ پس دنیا را با رشوه دادن به دست آوردند و مردم را به راه باطل بردند و آنان اطاعت کردند»[۷۲].
علاوه بر این، معصومین(ع) در عمل نیز با قاطعیت به برخورد با رشوهخواری پرداختهاند که گزارش محکمترین این برخوردها در منابع روایی موجود است[۷۳].[۷۴]
دوم: رابطهگرایی
خویشاوندگرایی یا گرایش به خاندان و قوم خود در زبان عربی با واژههای عصبیت و تعصب بیان میشود[۷۵]. رابطهگرایی در علم مدیریت به این معناست که دوستان و خویشاوندان مدیر در خارج از سازمان، ممکن است دوستی و خویشاوندی را با سازمان مد نظر قرار دهند و انتظار داشته باشند که امتیازات ویژهای به آنها تعلق گیرد [۷۶]. گاهی از این امتیازات ویژه به «رانتخواری» تعبیر میشود؛ یعنی هر نوع استفاده مادی و معنوی که از ارتباطات ویژه و جایگاه و موقعیت مدیر توسط اطرافیان صورت بگیرد و به دلیل آن چیزی که دیگران امکان دسترسی به آن را ندارند به آسانی بتوانند به خود اختصاص دهند[۷۷].
در قرآن کریم برای دوستی، گرایشها و روابط انسانی معیار تعیین شده است؛ معیار ایمان و تقوا نه تعصبها و منفعتطلبی: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۷۸].
در آیه دیگر میفرماید: ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾[۷۹].
علاوه بر این، خداوند متعال، تبارگرایی بدون زمینههای شایستگی و استحقاق را از جانب هر کس که صورت گیرد نمیپذیرد: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۸۰]. خداوند در این آیه، هم اهمیت و حساسیت جایگاه رهبری و اداره جامعه را بیان میفرماید و هم از به کرسی نشستن مردمان ظالم و فاسد نهی میکند. در نهایت نیز خویشاوندی و نسبت داشتن با پیامبر خدا را دلیل کافی برای امامت و جانشینی ایشان نمیداند و آشکارا از اینگونه رابطهگرایی نهی میکند. این نوع طرد و دفع قوممداری در ارتباط با دیگر پیامبران الهی همچون حضرت نوح(ع) و پسر وی، حضرت لوط(ع) و همسر او و... دیده میشود. در روایات اسلامی نیز به این موضوع مهم پرداخته شده است؛ به عنوان مثال از امام سجاد(ع) درباره عصبیت سؤال شد، ایشان پاسخ دادند: «قومگرایی که گناه به شمار میرود، این است که فرد اشرار خاندان خود را بهتر از برگزیدگان و نیکان قوم دیگر بداند و صرف دوست داشتن خاندان خویش، عصبیت نیست. اما تعصب و تبارگرایی این است که کسی قومش را بر انجام ظلمی یاری دهد».[۸۱]
امام صادق(ع) نیز در مذمت عمل رانت خوار و رانت دهنده از دیدگاه اسلام، بیان رسایی دارند: «کسی که قوممداری (بیجا) میکند و یا کسی که این کار به نفع او صورت میگیرد، گردن آویز ایمان را از گردن خود بیرون کشیده است[۸۲].[۸۳]
سوم: تقلب و تزویر
بسیاری از مفاسد اداری را که امروزه به وقوع میپیوندد میتوان در زیر مجموعه بحث تقلب و کلاهبرداری و تعبیر دینی آن یعنی غش جای داد. «غش در لغت به معنای تقلب و تزویر و خیانت، و در اصطلاح یعنی جنس خوب را با جنس بد مخلوط کردن یا اینکه فروشنده، جنس نامرغوب را به صورت کالای مرغوب عرضه کند به گونهای که مشتری و خریدار نفهمد[۸۴]. باید دانست که غش و تقلب تنها در معاملات تجاری و در صحنه بازار روی نمیدهد؛ بلکه این اصطلاح، معنایی عام دارد که هر نوع تزویر و کلاهبرداری و تدلیسی را شامل میشود و اگر این مفسده در حوزه کاری کارمندان دولت و صاحبان مناصب مدیریتی روی دهد با عنوان فساد اداری از آن یاد میشود. کارمندان و مدیران دولتی ممکن است با سوء استفاده از موقعیتی همچون پیچیدگیهای مقررات اداری و نبودن قوه نظارتی کارآمد و... به جعل، تقلب و تدلیس برای جلب منافع تحت تصدی به نفع خود یا دیگران اقدام کنند. واژه غش در قرآن کریم نیامده است، اما در روایات اسلامی بسیار به چشم میخورد و به عنوان یکی از محرمات الهی از آن نهی شده است؛ مانند روایات ذیل: پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هر کس در خرید و فروش با برادر مسلمان خود فریبکاری نماید از ما نیست و در روز قیامت با قوم یهود محشور خواهد شد»[۸۵].
باز از آن حضرت(ص) روایت شده است که: «هر که به برادر مسلمان خود دغلکاری روا دارد، خداوند برکت را از روزی او بگیرد و زندگیش را بر وی تباه گرداند و او را به خودش واگذارد»[۸۶].
امام علی(ع) نیز در همین رابطه میفرمایند: «انسانهای نیرنگ پیشه ایمان ندارند».[۸۷].
یکی از مصداقهای غش در معامله، کمفروشی است. در قرآن کریم سورهای به همین نام هست که در اولین آیات آن با لحنی کوبنده، کم فروشان را مورد عتاب قرار داده است: ﴿وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ﴾[۸۸].
کمفروشی مسئلهای تعمیمپذیر، و در هر صنف و هر عرصه فعالیتی ممکن است روی دهد. کمکاری و اهمال در مسئولیت و یا در برابر ارباب رجوع به منظور دستیابی به مقاصد خود از جمله مفاسد شایع اداری به شمار میرود.[۸۹]
عوامل بازدارنده از مفاسد اداری
عوامل مؤثر بر بروز فساد اداری
زمینهها و بسترها
برخی از مهمترین بسترهای فساد اداری عبارتند از:
نخست: ظلم و فساد و نابرابری در مدیریت
- ارتکاب مصادیق ظلم و فساد و عدم پایبندی مذهبی و اخلاقی
- تبعیض و سوءاستفاده از روابط شخصی در امور اداری
- نابرابری در توزیع مناصب اداری و قدرت:
- عدم توازن قدرت بین نهادهای کشور
- مرکز بسیار قدرت در دستان افراد یا نهادهای محدود
- امتیازهای غیر منطقی و اختیارات بسیار برخی مقامات دولتی
دوم: ضعف در قانونگذاری و مدیریت
- فقدان یا ضعف شفافیت قوانین و مقررات مربوط به امور اداری
- پیچیدگی بیش از حد قوانین اداری (قوانین و مقررات دست و پا گیر و پیچیده)
- فقدان یا ضعف قانونگذاری مناسب در زمینه آزادی بیان برای مقابله با فساد اداری
- ضعف مکانیزمهای گزارش و پیگرد فساد اداری
- فقدان اراده جدی مسئولان و عدم سرعت، قاطعیت و جدیت در برخوردها
- عدم استقلال قضات و برخورد قضایی
- مجازاتهای ضعیف برای متخلفان اداری
سوم: ضعف در نظارت و کنترل اداری
- وجود خلأهای قانونی و ضعف حاکمیت قانون
- ضعف نهادهای نظارتی و نظارت ضعیف بر نحوه مدیریت مدیران
چهارم: ضعف در برنامهریزی یا اقدامات پیشگیرانه
- عدم ریشهیابی عوامل و بسترهای فسادزا و از بین بردن آنها
- عدم تأمین نیازهای اقتصادی کارگزاران صالح
مبارزه با فساد اداری
آثار و پیامدها
پیامدهای فساد اداری با توجه به گستره آسیبرسانی آن میتواند در دو دسته جمعی و فردی جای گیرد. در ذیل ابتدا چهار مورد از پیامدهای عمومی و سپس دو مورد از پیامدهای فردی فساد، بیان خواهد شد:
پیامدهای عمومی
تضعیف نظام سیاسی
فساد اداری با سلب اعتماد مردم مشروعیت سیاسی حکومتها را به مخاطره میاندازد [۹۰]؛ زیرا نظام اداری هر کشور، ابزار اجرای سیاستها و برنامههای حکومت به شمار میرود و بروز فساد گسترده در آن، علاوه بر جلوگیری از تحقق اهداف مورد نظر، نگرش مردم را نسبت به حکومت منفی میکند و در نهایت میتواند به بیاعتباری آن در میان عموم منجر شود. اعتصابها و شورشهای داخلی و بعضاً نیز فروپاشی نظام سیاسی هر کشور از نتایج طبیعی چنین وضعی خواهد بود. اهلاک و نابودی اقوام فاسد و ستمگر به دلیل رفتار منافی حق و عدالت آنها یکی از سنتهای حتمی الهی به شمار میرود: ﴿وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ﴾[۹۱]. در آیات دیگری نیز به این سنت مهم اشاره شده است؛ از جمله در سوره هود، آیه ۱۰۲، سوره حج، آیات ۴۵ و ۴۸، سوره قصص، آیه ۵۹، سوره عنکبوت، آیه ۳۱، سوره انفال، آیه ۵۴ و....
روایات اسلامی نیز بر این حقیقت مهم صحه میگذارند: «هر کس که در حکومت خویش ستم پیشه کند و دشمنانش زیاد گردند، خداوند، اساس و پایههای ملکش را ویران خواهد کرد»[۹۲]؛ «هر کس که ستم روا دارد، ظلمش او را نابود خواهد نمود»[۹۳]؛ «دلهای مردمان، گنجینههای حاکمانشان است؛ پس هر آنچه از عدل یا ظلم در آنها به ودیعه بگذارند، همان را مییابند»[۹۴].
سیره معصومین(ع) در مبارزه با جور حکام نیز دلیلی دیگر بر این امر است. امام حسین(ع)، هدف قیام خود را علیه حکومت فاسد یزید اینگونه بیان میکنند: انگیزه من از قیام، شرارت، خوشگذرانی، فساد و ستم نیست؛ بلکه هدف من از این حرکت، اصلاح امت جدم است. قصد من این است که به خوبیها و رواها فرمان دهم و از بدیها و نارواها باز دارم و به سیره جدم رسول خدا(ص) و پدرم علی بن ابی طالب(ع) رفتار کنم [۹۵].[۹۶]
تخریب سامانه اقتصادی
برقراری عدالت، اصل اساسی و هدفی اولیه در تشکیل حکومت الهی به شمار میرود. برجستهترین مصداق عدالت هم در عدالت اقتصادی نمود مییابد. منظور از عدالت اقتصادی در اسلام، این است که همه کسانی که توانایی و عزم بهرهگیری از امکانات جامعه برای کار و تولید و هر نوع فعالیت اقتصادی دیگری دارند، بتوانند بدون هیچگونه جلوگیری غیرقانونی و یا تبعیضی در راستای اهداف خود اقدام کنند؛ زیرا قرآن کریم تصریح میکند که منابع و امکانات زمین، آفریده خداوند و برای استفاده همگان قرار داده شده است: ﴿وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ﴾[۹۷]. کلمه «أنام» به معنای مردم است و بعضی آن را به انس و جن و برخی دیگر به معنای هر جنبندهای تعبیر کردهاند[۹۸].
در آیه ۲۹ سوره بقره نیز بر همین معنا میشود: ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا﴾[۹۹].
علاوه بر این طبق، آموزههای قرآنی، انسانها به تناسب میزان تلاش و کوشش خود، میتوانند منافع بیشتری از امکانات الهی به دست آورند و اصولاً عدالت در اسلام هم به همین معناست؛ یعنی اعطای حق به هر صاحب حقی. خداوند متعال به این اختلاف در روزی انسانها اشاره کرده است: ﴿وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ﴾[۱۰۰].
خداوند در آیه دیگر میفرماید: ﴿أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۱۰۱]
از دیدگاه قرآن، منشأ این اختلاف به خود انسان برمیگردد: ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾[۱۰۲].
در نهایت نیز دین اسلام از طریق وضع احکامی همچون زکات، خمس، مالیات و دستورهایی همچون انفاق، صدقه و... به ثروتمندان توصیه میکند که حقوق افرادی را بپردازد که توانایی فعالیت اقتصادی ندارند تا به این وسیله، ثروتهای همگانی به صورت انحصاری و تنها بین عده معدودی دست به دست نگردد. به این ترتیب، فقر و فاصله طبقاتی در جامعه و آسیبهای ناشی از آن کمتر میشود. خداوند متعال در همین رابطه میفرماید: ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ﴾[۱۰۳].
بنابراین، عدالت اقتصادی در اسلام به معنای برابری در دسترسی به امکانات و زیرساختهای اقتصادی و نیز عدالت توزیعی متناسب با نوع و میزان فعالیت اقتصادی و در نهایت رسیدگی به اقشار آسیبپذیر و پر نمودن شکافهای طبقاتی است. با توجه به جایگاه ویژه دولت در سامانه اقتصادی، فساد اداری، میتواند در روند هر یک از انواع این عدالت اختلال و مانع ایجاد کند.
امام علی(ع) به نقش حکومت و نظام اداری فاسد در تخریب بنیادهای اقتصاد جامعه اینگونه اشاره میفرماید: «إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ»[۱۰۴]؛ «همانا ویرانی زمین به دلیل تنگدستی مردم است و تنگدستی مردم به دلیل غارت اموال به دست زمامدارانی است که به آینده حکومتشان اعتماد ندارند و از تاریخ گذشتگان عبرت نمیگیرند؛ همچنین فرمودهاند: «آفَةُ الْعُمْرَانِ جَوْرُ السُّلْطَانِ»[۱۰۵]؛ «آفت آبادانی، ستم حکمرانان است»؛ و در جای دیگر به ممانعتها و تبعیضهای اقتصادی دستگاه اداری اشاره میکنند و نسبت به آنها، هشدار میدهند: «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِينَ الْبَخِيلُ فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ... وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ»[۱۰۶]؛ «همانا شما دانستید که سزاوار نیست بر ناموس و جان و غنیمتها و احکام مسلمین، بخیل ولایت یابد و امامت مسلمین را عهدهدار شود تا در اموال آنها حریص گردد... و نه کسی که در تقسیم بیت المال عدالت ندارد؛ زیرا در اموال و ثروت آنان، حیف و میل میکند و گروهی را بر گروه دیگر، مقدم میدارد.[۱۰۷]
انحراف اخلاق جمعی
پژوهشگران اغلب، فرهنگ را مهمترین عامل بروز فساد میدانند[۱۰۸]. به نظر میرسد که فرهنگ و فساد اداری از رابطه متقابل و دوسویهای برخوردار است؛ به عبارت دیگر، همان طور که فرهنگ در ایجاد فساد اداری نقش اساسی دارد، تقاضای رفتار غیرقانونی همچون پرداخت رشوه از سوی کارکنان اداری نیز موجب آلوده شدن افراد جامعه و تضعیف و تخریب اخلاق و فرهنگ آن خواهد شد. ویژهخواری یکی دیگر از این مفاسد است که پیامدهای اخلاقی بدی در اجتماع دارد. امام علی(ع) در همین رابطه میفرماید: «انحصارطلبی، حسادت میآورد و حسادت، دشمنی و دشمنی، اختلاف و اختلاف، پراکندگی و پراکندگی، ضعف و ضعف، زبونی و زبونی، زوال دولت و از میان رفتن نعمت»[۱۰۹].
آن حضرت همچنین در بیانی رسا به پیامد اخلاقی و اجتماعی حکومت فاسد بنیامیه در جامعه اسلامی، این گونه اشاره میکنند: «پس در آن هنگام که امویان بر شما تسلط یابند، باطل بر جای خود استوار شود و جهل و نادانی بر مرکبها سوار، و طاغوت زمان عظمت یافته، دعوت کنندگان به حق اندک، و بیمشتری خواهند شد. روزگار چونان درنده خطرناکی حملهور شده، باطل پس از مدتها سکوت، نعره میکشد؛ مردم در شکستن قوانین خدا دست در دست هم میگذارند و در جدا شدن از دین متحد میگردند و در دروغپردازی با هم دوست و در راستگویی دشمن یکدیگرند. چون چنین روزگاری میرسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد و باران خنک کننده، گرمی و سوزش آورد؛ پست فطرتان همه جا را پر میکنند؛ نیکان و بزرگواران کمیاب میشوند؛ مردم آن روزگار چون گرگان و پادشاهان چون درندگان؛ تهیدستان طعمه آنان و مستمندان چونان مردگان خواهند بود؛ راستی از میانشان رخت بر میبندد و دروغ فراوان میشود با زبان، تظاهر به دوستی دارند اما در دل دشمن هستند؛ به گناه افتخار میکنند و از پاکدامنی به شگفت میآیند و اسلام را چون پوستینی واژگونه میپوشند[۱۱۰].[۱۱۱]
زمینهسازی سلطه بیگانگان
در موقعیتی که به دلیل فساد اداری، نظام سیاسی و شاکله اقتصادی جامعه تضعیف، و انحراف اخلاقی در عرصه اجتماعی ریشه دوانده است، احتمال طمعورزی و سوء استفاده بیگانگان و دشمنان در جهت سلطه بر ملت، دور از ذهن نخواهد بود؛ به عنوان نمونه، واقعیتهای تاریخی نشان میدهد که دولت انگلستان با استفاده از حربه فساد اداری، توانست حکومت عظیم عثمانی و برخی دیگر از کشورهای اسلامی را ناکارآمد کند و به زانو درآورد[۱۱۲]. نفوذ و سلطهای که آثار استعماری آن، تا کنون نیز پیامدهای جبرانناپذیری برای کشورهای منطقه به دنبال داشته است؛ این در حالی است که قرآن کریم از فراهمسازی زمینه تسلط دشمنان بر مؤمنان نهی میکند و میفرماید: ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾[۱۱۳].
امام علی(ع) نگرانی خود را از شورش و هجوم امصار تحت تسلط حکومت اسلامی به دلیل فساد کارگزاران این ایالات و خطر جدی که مملکت اسلامی را تهدید میکرد، این گونه با مردم در میان میگذارند: «لکن از این اندوهناکم که بیخردان و تبهکاران این امت، حکومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را به بردگی کشند با نیکوکاران در جنگ، و با فاسقان همراه باشند؛ زیرا از آنان کسی در میان شماست که شراب نوشید و حد بر او جاری شد و کسی که اسلام را نپذیرفت اما بناحق بخششهایی به او عطا گردید.... آیا نمیبینید که مرزهای شما را تصرف کردند و شهرها را گشودند و دستاوردهای شما را غارت کردند و در میان شهرهای شما آتش جنگ را بر افروختند[۱۱۴].[۱۱۵]
پیامدهای فردی
کیفر قضایی
از جمله مهمترین بازدارندهها و کنترل کنندههای رفتارهای غیرقانونی شهروندان، برخوردهای مناسب و بموقع دستگاه قضایی جامعه است. هر فردی که در سامانه اداری، تصمیم به عمل خلاف قانون بگیرد، میباید منتظر پیامد آن نیز باشد. برخی از این رفتارها در قالب تخلف اداری جای میگیرد که در همان سامانه اداری، تذکرات، جبران خسارات و تنبیهات متناسب در نظر گرفته خواهد شد. برخی دیگر از رفتار خلاف نیز به مراکز قضایی ارجاع داده میشود و در آنجا مورد بررسی و پیگیری قرار میگیرد. پیدایش سوء سابقه، پرداخت غرامت مالی، طردشدگی اجتماعی، حبس و حتی مجازات مرگ از جمله پیامدهای سنگین دادرسی قضایی است که میتواند دامنگیر مفسد اداری شود؛ به عنوان نمونه، میتوان به مجازات یک نیروی اطلاعاتی متخلف در دوران حکومت امام علی(ع) اشاره کرد که آن حضرت در این باره به حاکم اهواز چنین نوشتند: «هنگامی که نامهام را خواندی، ابن هرمه را از بازار برکنار کن و او را به خاطر (حقوق) مردم از کار، باز دار و سپس زندانی نما و خبر آن را اعلان عمومی کن و به کارگزارانت بنویس و نظرم را به آنان ابلاغ نما. درباره ابن هرمه، غفلت یا کوتاهی نکنی که نزد خداوند، هلاک شوی و من هم به بدترین شیوه برکنارت خواهم کرد که از این کار، تو را به خدا پناه میدهم. هنگامی که جمعه شد، او را از زندان بیرون آر و ۳۵ تازیانه بر او بزن و در بازارها بچرخان. اگر کسی از او شکایت کرد و شاهد آورد، او را به همراه شاهدش سوگند ده و از درآمد ابن هرمه،طلبی را که شاهد آورده است به او بپرداز. فرمان ده تا او را با خواری و زشتی و فریاد کشیدن بر سرش به زندان ببرند؛ با طنابی پاهایش را ببند و وقت نماز او را بیرون آور. اگر کسی برایش غذا، آشامیدنی، لباس و زیراندازی آورد، مانع مشو. مگذار کسی بر او وارد شود تا به او چارهای تلقین کند یا به آزادی امیدوارش سازد. اگر برایت روشن شد که کسی مطلبی را به او القا کرده است که به مسلمانی زبان میرساند، او را با تازیانه تأدیب نما و زندانی کن تا توبه نماید و دستور بده که شبها زندانیان را برای هواخوری به حیاط زندان بیاورند؛ جز ابن هرمه را، مگر اینکه ترس از تلف شدنش داشته باشی که او را نیز شبها همراه با زندانیان به حیاط زندان بیاور. اگر در او طاقت و توان دیدی، پس از سی روز، ۳۵ تازیانه دیگر، افزون بر ۳۵ تازیانه قبلی بر او بزن. برای من گزارش کارَت را در بازار بنویس و اینکه چه کسی را پس از آن خائن برگزیدی. حقوق ابن هرمه خائن را هم قطع کن»[۱۱۶].
نمونههای دیگری از انواع مجازات قضایی در نامههای ۲۶، ۴۳،۷۱، ۵۳ نهج البلاغه و نیز در کتاب دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۹۶ و کتاب بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۱۹، قابل ملاحظه است.[۱۱۷]
عقوبت اخروی
در جامعه و دولت اسلامی، فساد اداری به منزله گذار از اخلاق، تعدی از حدود شرعی، ضایع نمودن حق الناس و جلوگیری از تحقق حکومت عدل الهی است که خداوند متعال پیامبران خود را یکی پس از دیگری به منظور استقرار آن مبعوث نموده است، بنابراین، میتوان انتظار داشت که به دلیل حساسیت و ذو ابعاد بودن این مسئله، پیامدهای اخروی آن نیز بسی گسترده و سنگین باشد. علی(ع) از پیامبر اکرم(ص) سؤال فرمود: «ای رسول خدا(ص) پدر و مادرم به فدای شما، جایگاه پیشوای ستمگر متجاوزی که برای مردمش اصلاح نمیکند و دستور خداوند را در میان آنها به اجرا در نمیآورد، چیست؟[۱۱۸] حضرت پاسخ دادند: «او چهارمین از چهار تنی است که شدیدترین عذاب را در میان مردم در روز قیامت خواهند داشت: ابلیس، فرعون، قاتل نفس و چهارمین آنها حاکم ظالم است»[۱۱۹]؛ پرورده رسول(ص) نیز در نامه به یکی از فرمانداران خود، سنگینی محاسبه و عذاب اخروی ناشی از خیانت را در مسئولیت اداری چنین یادآور میشوند: «بعد از درود خداوند، درباره تو به من جریانی گزارش شده است که اگر انجام داده باشی، پروردگارت را به خشم آوردهای؛ امامت را عصیان کردهای و امانت (فرمانداری) خود را به رسوایی کشیدهای به من خبر رسیده است که تو زمینهای آباد را ویران کردهای و آنچه توانستهای تصاحب نمودهای و از بیت المال که زیر دستت بوده است به خیانت خوردهای. فوراً حساب خویش را برایم بفرست و بدان که حساب خداوند از حساب مردم سختتر است.[۱۲۰]. قریب به چنین مضمونی را در نامههای ۲۶ و ۵۳ آن حضرت در نهج البلاغه میتوان ملاحظه کرد.[۱۲۱]
آثار سوء
پیامد فساد اداری صرفاً جنبههای منفی دربر ندارد، بلکه در شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی، فساد و پیامدهای آن میتواند هم از لحاظ اجتماعی و هم از لحاظ فردی، کارساز باشد؛ اما اکثر محققان برای فساد پیامدهای منفی در نظر گرفتهاند و آن را برای رشد و توسعه، مخرب میدانند که برخی از این پیامدها عبارتند از:
پیامدهای اقتصادی
فساد رشد اقتصادی را کاهش میدهد و سرمایهگذاری مستقیم خارجی را تشویق میکند. فساد در نهادهای درآمدزا به معنای پول کمتر برای بودجه دولت و بنابراین منابع مالی کمتر برای پاسخگویی به نیازهای جامعه به خصوص در بخشهای فقیر است[۱۲۲]. فساد موجب کاهش تولید نسبت به تقاضا و کاهش اشتغال است. از طرفی، از آثار کاهش تولید، افزایش نرخ تورم است. همچنین فساد موجب کاهش سرمایهگذاری مولد و درازمدت، توزیع ناعادلانه فرصتهای اقتصادی و درآمدها، افزایش نرخ خطرپذیری سرمایهگذاری، فرار سرمایه، افزایش قلمرو اقتصاد زیرزمینی (واردات کالاهای قاچاق ارزان قیمت)، اتلاف منابع، افزایش هزینه معاملات تجارت رسمی، منع رشد رقابت و افزایش ناامنی اقتصادی میشود[۱۲۳].[۱۲۴]
پیامدهای اداری
شیوع و گسترش فساد در هر سازمانی، پیامدهایی دربر دارد. مثلاً باعث میشود سازمان نتواند براساس اطلاعات و آمار صحیح برنامهریزی کند. بهرهوری نیروی انسانی و به طور کلی کارآیی منابع، بسیار کاهش پیدا میکند و موجب ایجاد شکاف عمیق بین هزینههای سازمان و تولیدات آن شود. همچنین نارضایتی مشتریان، به دلیل عملکرد ضعیف سازمان افزایش مییابد و به دلیل نبودن امکان تأمین نیازهای ضروری و رفاه کارکنان خود سازمان، آنها هم به تدریج ابراز نارضایتی میکنند. به طوری که میزان تمرد از دستورات مقامات مافوق افزایش مییابد[۱۲۵].[۱۲۶]
پیامدهای سیاسی
فساد اداری از میزان اثربخشی و مشروعیت دولتها میکاهد، امنیت و ثبات جوامع را به خطر میاندازد و ارزشهای دموکراسی و اخلاقیات را مخدوش ساخته، از این طریق مانع توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میشود[۱۲۷]؛ لذا یکی از آثار تداوم فساد آشکار شدن ضعف دولت در مقابله با آن است. این قضیه موجب تضعیف اعتقاد و اعتماد مردم به توانایی و اداره سیاسی دولت، قطع امید مردم به آینده، زیر سؤال رفتن مشروعیت، کاهش مقبولیت عمومی دولت و ناامیدی مردم از تلاش و توانایی دولت برای نیل به اهداف عالیه کشور میشود[۱۲۸].[۱۲۹]
پیامدهای فرهنگی و اجتماعی
دستگاه قضایی و کارکنانی که رشوه میگیرند بر عناصر فساد و جرم در جامعه تأثیر میگذارند؛ بنابراین فساد در دستگاه قضایی سبب معافیت از مجازات و ایجاد عدم اطمینان برای کسانی میشود که به دنبال انصاف و عدل به خصوص برای افراد فقیر هستند[۱۳۰]؛ لذا فساد موجب تضعیف فرهنگ قبح اجتماعی اعمال مفسدانه، تضعیف فرهنگ کار، فرار مغزها میشود[۱۳۱]. فساد اداری مانع از رشد رقابت سالم و موجب خنثی شدن تلاشها در جهت کاهش فقر و تبعیض اجتماعی میشود. فساد اداری منجر به هدر رفتن سرمایهگذاریهای انجام شده روی منابع انسانی، کمرنگ شدن فضایل اخلاقی و ایجاد ارزشهای منفی در سازمان میشود[۱۳۲].[۱۳۳]
راهکارهای مقابله با فساد اداری
برخی از پژوشگران، فساد اداری را «سرطان اجتماعی» نامیدهاند[۱۳۴]؛ لذا در این بخش با تتبع در آیات و روایات به دنبال راههای درمان و به عبارت دیگر، راهکارهای مبارزه با فساد اداری هستیم. برخی از این راهکارها جنبه درمانی و کنترلی و برخی دیگر، جنبه پیشگیرانه دارد. در ذیل به چهار راهکار اساسی اشاره خواهد شد.
راهکارهای سازمانی
منظور از راهکارهای سازمانی، اقدامات و تمهیداتی است که در ساختار اداری صورت میپذیرد و در ارتباط مستقیم با مسئله فساد قرار میگیرد.
برکناری عناصر فاسد
وقتی فساد اداری در همه ابعاد ریشه دواند و فراگیر شد، برخی از دولتها برای ریشهکنسازی فساد به محاکمه و اخراج گروهی کارمندان دولت متوسل میشوند. از آنجا که وجود نظام اداری مطلوب یکی از ارکان اساسی قدرت سیاسی دولت است، پاکسازیهای دسته جمعی در ادارات اغلب بعد از جابهجایی قدرت از یک گروه به گروه دیگر اتفاق میافتد[۱۳۵]. از جمله این نوع برکناریها و پاکسازیها میتوان به اقدامات امام علی(ع) پس از به دست گرفتن حکومت اسلامی در برکناری کارگزاران فاسد دوران خلیفه سوم اشاره کرد. دلیل این امر را از بیان مبارک حضرت میتوان دریافت: «حکومت انسانهای کم عقل و پست فطرت بر اساس ستم و فساد بنا شده است»[۱۳۶].
آن حضرت(ع) در کلامی مشابه میفرمایند: «حکومت یافتن اشخاص ناکس و تازه به دوران رسیده، نشانه از بین رفتن و عقبگرد آن دولت است»[۱۳۷]؛ به همین دلیل در فرمان خود به مالک اشتر بر لزوم برکناری عناصر فاسد حکومت پیشین، تأکید مینمایند: «بدترین وزیر تو کسی است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته است؛ پس مبادا چنین افرادی محرم راز تو باشند؛ زیرا یاور گنهکاران و همسان ستمکاران هستند در حالی که تو برای آنها جایگزینان بهتری داری که افکار و آرا و نفوذ آنان را دارند ولی بار گناهان و مشکلاتشان را بر دوش ندارند.[۱۳۸].[۱۳۹]
دقت در گزینش کارگزاران
پس از پاکسازی جمعی عناصر فاسد قبلی، نوبت به گزینش و بهکارگیری نیروهای متعهد و متخصص به جای افراد سابق میرسد. به طور کلی فساد استخدامی که بر اساس روابط صورت میگیرد نه ضوابط، یکی از دلایل مهم فساد اداری به شمار میرود. خداوند متعال در خصوص واگذاری مسئولیتها و از آن جمله مسئولیت خطیر اداره شئون مملکت اسلامی به افراد شایسته میفرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا﴾[۱۴۰].
این آیه و ذیل آن، که در ارتباط با داوری به قسط است و همچنین قرار گرفتن در کنار آیه اولوالامر، جمعاً نشان دهنده این است که منظور از امانت در اینجا تنها معنای عام آن نیست بلکه امانت رهبری و اداره جامعه اسلامی است. امام(ع) نیز در عهد نامه خود به مالک اشتر، ضوابط و شیوه گزینش عاملان حکومت را اینگونه بیان میکنند: «سپس در امور کارمندانت بیندیش و پس از آزمایش به کارشان بگمار و با میل شخصی و بدون مشورت با دیگران، آنان را به کارهای مختلف وادار نکن؛ زیرا نوعی ستمگری و خیانت در امانت است. کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و با حیا از خاندانی پاکیزه و با تقوا انتخاب کن که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند؛ زیرا اخلاق آنان گرامیتر و آبرویشان محفوظتر و طمع ورزیشان کمتر و آیندهنگری آنان بیشتر است....[۱۴۱].[۱۴۲]
حفظ شئون کارکنان و ارتقای منزلت آنان
اصولاً انسان از کرامت ذاتی برخوردار است و این کرامت را خداوند متعال به وی عنایت فرموده است: ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ﴾[۱۴۳]. قرآن کریم دلایل متعددی را در خصوص عزت و کرامت انسان مطرح میکند که محور تمام این دلایل چگونگی آفرینش انسان است. در نظر قرآن انسان در بهترین[۱۴۴] و زیباترین[۱۴۵] صورت و با خلقتی کامل[۱۴۶] و معتدل[۱۴۷] آراسته شده و به همین دلیل شایستگی پذیرش نفخه الهی[۱۴۸] را یافته است[۱۴۹]. علاوه بر این انسانها همگی در آفرینش و طبیعت، یکسان هستند: ﴿الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً﴾[۱۵۰]؛ به همین دلیل در مناسبات اجتماعی و بهویژه در محیط کار اداری، مراعات احترام و شرافت انسانها ضروری است. امام علی(ع) در ارتباط با همین مسئله به مالک اشتر توصیه میکنند که: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِي الْأَمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاكَ وَ قَدِ اسْتَكْفَاكَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاكَ بِهِمْ»[۱۵۱]؛ «مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی؛ زیرا مردم دو دستهاند: دستهای برادر دینی تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش هستند. اگر گناهی از آنان سر میزند یا علتهایی بر آنان عارض میشود یا خواسته و نا خواسته، اشتباهی مرتکب میگردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر؛ آن گونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد. همانا تو از آنان برتر، و امام تو از تو برتر، و خدا بر آن کس که تو را فرمانداری مصر داد والاتر است که کارهای مردم مصر را به تو واگذارده و آنان را وسیله آزمودن تو قرار داده است.
بنابراین توجه به منزلت و شأن انسانی در درون قوانین اداری و ترویج فرهنگ فروتنی و احترام در مناسبات رسمی مدیران با کارکنان و تقویت احساس برابری، تعلق به سازمان، خودباوری، توانایی رشد و پیشرفت و...، میتواند موجب رضایت شغلی و امنیت خاطر شود و راه را بر اقدامات انتقامجویانه ببندد که اغلب همراه با قانونگریزی و هنجارشکنی و به عبارت دیگر فسادآمیز است.[۱۵۲]
برقراری نظام تشویق و تنبیه مناسب
در هر سازمانی معمولاً دو دسته از کارکنان هستند: کارکنان فعال و متعهد که با تمام توان خود در جهت دستیابی به اهداف سازمان تلاش میکنند و دسته دیگر، کارکنان سهل انگار و بیمسئولیت که با کوتاهی در وظایف خود، حقوق مردم، مراجعان و سازمان را تضییع میکنند. یکی از راههای کنترل و ایجاد انگیزه در این گروهها، استفاده از تشویق و تنبیه مناسب است. استفاده از چنین روشی برای هدایت انسانها در مسیر انسانیت و بندگی از جمله شیوههای تربیتی قرآن کریم است. از مجموع آیات قرآن کریم، حدود سیصد آیه به تشویق و ششصد آیه به عامل تنبیه مربوط است[۱۵۳]. به عنوان نمونه، قرآن کریم برای تشویق به ایمان و عمل صالح فرموده است: ﴿وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾[۱۵۴]. و یا برای تنبیه محاربان و مفسدان میفرماید: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۵۵].
بهکارگیری این شیوه هدایتی در حوزه اداری را در نامه امام علی(ع) به مالک اشتر به خوبی میتوان ملاحظه کرد: «هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند؛ زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بیرغبت و بدکاران در بدکاری تشویق میگردند؛ پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده»[۱۵۶].
در بخش دیگری از همان نامه میفرماید: «و پیوسته آنان را به خوبی یاد و از آنان تشکر کن و کارهای سخت و مهم آنان را برشمار؛ زیرا تکرار سپاس و تشکر از کارهای خوب آنان، افراد دلیر و شجاع را تهییج و افراد بیحال را تشویق میکند»[۱۵۷]
فضیلت و برتری تشویق بر تنبیه از دیگر نکاتی است که باید به آن توجه کرد. حضرت علی(ع) در این رابطه فرموده است: «بدکار را (در درجه اول) با پاداش دادن به نیکو کار، آزار ده!»[۱۵۸].[۱۵۹]
نظارت و بازرسی
از آنجا که اصل نظارت و کنترل به عنوان مانع قوی بروز فساد عمل، و ارزیابی عملکرد را نیز آسان میکند در فرهنگ اسلامی از جایگاه و اهمیت بسیاری برخوردار است. نظارت خداوند[۱۶۰]، فرشتگان[۱۶۱] پیامبران[۱۶۲] و... بر رفتار انسان و شهادت آنان در روز قیامت، از این قبیل است. از مصداقهای نظارت و کنترل بر کار زیردستان، میتوان به جریان غیبت هدهد و جویا شدن حضرت سلیمان(ع) از علت غیبت وی، اشاره کرد: ﴿وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ * لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ﴾[۱۶۳].
سیره عملی رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) در نظارت مستقیم بر بازار مسلمین نیز گواه اهمیت اجرای این مسئله است[۱۶۴].
حضرت علی(ع) به فرماندار خود سفارش میکند که: «سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگو و وفا پیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان سبب امانتداری و مهربانی با رعیت خواهد بود و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن و اگر یکی از آنان به خیانت دست زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تأیید کرد به همین مقدار گواهی قناعت کن و او را با تازیانه کیفر کن و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر؛ سپس او را خوار دار و خیانتکار بشمار و طوق بدنامی به گردنش بیفکن»[۱۶۵].
استفاده از عبارتهایی نظیر «بَلَغَنِي عَنْكَ» در مکاتبات حضرت(ع) با کارگزاران خود در نواحی مختلف[۱۶۶] نیز بیانگر این است که ایشان عدهای را به عنوان مأمور مخفی، مسئول نظارت و گزارش رفتار کارگزاران، قرار داده بودند.[۱۶۷]
برقراری عدالت اقتصادی
کارمندان دولت، عمدتاً عرضه کننده خدمات به مردم، سازمانها و سایر نهادهای دولتی هستند. از این رو به طور مستقیم در تولید اقتصادی نقشی ندارند و حقوق بگیر دولت به شمار میروند. به همین دلیل، عدالتی که در ارتباط با آنان باید صورت بگیرد، عدالت در توزیع درآمدها بر حسب شایستگیهایشان است. رعایت عدالت در توزیع درآمدها، انگیزههای ارتکاب فساد را کاهش میدهد و سلامت و کارایی سازمان را افزایش خواهد داد. اعطای پاداش و جزای متناسب با استحقاق و شایستگی افراد از سنتهای قطعی الهی به شمار میرود: ﴿أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ﴾[۱۶۸].
امام علی(ع) در فرمان حکومتی خود به مالک اشتر، درباره رعایت حقوق کارگزاران نظامی متناسب با شایستگیهای آنان چنین سفارش میکند: «و در یک ارزشیابی دقیق، رنج و زحمات هر یک از آنان را شناسایی کن و هرگز تلاش و رنج کسی را به حساب دیگری نگذار و ارزش خدمت او را ناچیز مشمار تا شرافت و بزرگی کسی موجب نشود که کار کوچکش را بزرگ شماری یا گمنامی کسی باعث شود که کار بزرگ او را ناچیز بدانی[۱۶۹].
علاوه بر عدالت در توزیع درآمدها میان کارکنان دولت، عدالت در توزیع امکانات و لوازم تولید، عرضه تسهیلات و فراهم نمودن بسترهای رشد و توسعه اقتصادی برای همه افراد و گروههای متقاضی عرصه کار و تلاش، و نیز عدالت در امور مالیاتی و مراعات حال خراج دهندگان، تقاضا برای فساد اداری از سوی مردم و نهادهای تولید کننده را کاهش خواهد داد. قرآن کریم در باب آزادی و عدالت در بهرهمندی از نعمتهای الهی و نفی هرگونه استئثار و تحریم امکانات الهی میفرماید: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ﴾[۱۷۰].
در مورد عدالت در گرفتن مالیات نیز میتوان به کلام امیرمؤمنان علی(ع) استناد کرد: «باید تلاش تو در آبادانی زمین بیشتر از جمعآوری خراج باشد که خراج جز با آبادانی فراهم نمیشود و آن کس که بخواهد خراج را بدون آبادانی مزارع به دست آورد، شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود میکند و حکومتش جز اندکی دوام نیاورد؛ پس اگر مردم شکایت کردند از سنگینی مالیات یا آفتزدگی یا خشک شدن آب چشمهها یا کمی باران یا خراب شدن زمین در سیلابها یا خشکسالی، در گرفتن مالیات به میزانی تخفیف ده تا امورشان سامان گیرد»[۱۷۱].[۱۷۲]
راهکارهای فرهنگی
منظور از راهکارهای فرهنگی مجموعه اقداماتی است که در راستای بهسازی و بازآفرینی اخلاق فردی و نیز مناسبات اجتماعی، باید صورت پذیرد. به فراخور بحث به سه فرایند مهم در این زمینه اشاره میشود:
ضرورت خودسازی
اصولاً اخلاق در افراد وظیفه کنترل درونی را ایفا میکند که از آن به خود کنترلی یا تعهد درونی نیز تعبیر میشود. از این رو تقویت پروای الهی، ضامن اجرای اخلاق و کنترل درونی نیرومندی در این زمینه به شمار میرود. امام حسن مجتبی(ع) شیوه صحیح دستیبابی به نیازهای انسانی را، که گاهی افراد را به سوی رفتار خلاف قانون و شرع میکشاند در توجه به مبدأ و مقصد حقیقی این نیازها یعنی خداوند متعال، و در سایه تقوا میدانند و میفرمایند:«اگر میخواهی بدون داشتن عشیره و طایفه، عزت و احترام داشته باشی و بدون برخورداری از سلطنت و مقام، هیبت و شکوه داشته باشی از ذلت معصیت خدا خارج شو و به سوی عزت الهی حرکت کن»[۱۷۳].
در آیات فراوانی نیز به بازدارندههای درونی فساد، اشاره شده است؛ از جمله آیات مربوط به صبر و بردباری در برابر کمبودها[۱۷۴]تواضع و فروتنی به جای تفاخر و استکبار[۱۷۵]، قناعت و اقتصاد و پرهیز از دنیاگرایی به جای تکاثر اتراف و اسراف[۱۷۶] و الزام به توحید و معاد و لوازم آن در رویارویی با لاقیدی و تجاوز از حدود الهی[۱۷۷].[۱۷۸]
ترویج امر به معروف و نهی از منکر
نظارت اجتماعی یکی از مهمترین و کم هزینهترین راههای مقابله با فساد به شمار میرود. نظارت اجتماعی در اسلام با عنوان امر به معروف و نهی از منکر شناخته میشود. قرآن کریم در این باره میفرماید: ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۷۹].
امام باقر(ع) در حدیثی ثمرات و کارکردهای امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه بر میشمارند و میفرمایند: «امر به معروف و نهی از منکر، راه و روش پیامبران و شیوه صالحان، و فریضه بزرگی است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا میشود؛ راهها امن، و درآمدها حلال میشود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمیگردد؛ زمین آباد میشود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته میشود و کارها سامان میپذیرد [۱۸۰].[۱۸۱]
اطلاعرسانی عمومی
اطلاعرسانی عمومی، به هزینه حیثیتی وسیعتری برای مجرمان، و نیز عامل فشار نیرومندی بر دولتها و دستگاههای نظارتی و قضایی برای رسیدگی دقیق و برخورد قاطع با مفسدان منجر خواهد شد؛ لذا سامانه اطلاعرسانی عمومی مستقل و آزاد، که در کوتاهترین زمان، دقیقترین اخبار را به آگاهی عموم برساند به منظور افشای مفاسد اداری، ضروری به نظر میرسد. بایسته است که حمایتهای لازم از این صنف اجتماعی به عمل آید تا بتواند نقش خود را در این راستا به خوبی ایفا کند و خود گرفتار فساد نشود. اسلام برای اطلاعرسانی عمومی، اهمیت ویژهای قائل است. امام علی(ع) در دوران کوتاه حکومت خود، همواره در بیداری افکار عمومی و آگاهسازی مردم بسیار تلاش کردند. آن حضرت هم نامههای بیدار کننده برای آنان میفرستاد و هم شخصیتهای خوشنام و معروف را به سوی آنان اعزام میکرد تا با سخنرانیهای حساب شده، مردم را از فتنههای سیاسی آگاه سازند. ایشان در نامهای برای مردم کوفه نوشت: «فَإِنِّي أُخْبِرُكُمْ عَنْ أَمْرِ عُثْمَانَ حَتَّى يَكُونَ سَمْعُهُ كَعِيَانِهِ»[۱۸۲]؛ همانا من شما را در این نامه به گونهای از ماجرای عثمان آگاه میسازم که شنیدن همانند دیدن باشد؛ و سپس فرزندش امام مجتبی(ع)، مالک اشتر و عمار یاسر را برای آگاهی و بسیج کوفیان اعزام فرمود[۱۸۳]؛ همچنین میتوان از افشاگریهای آن حضرت درباره موضوع غصب خلافت در خطبه شقشقیه[۱۸۴] و نیز افشارگری نسبت به مفاسد عمرو عاص[۱۸۵] و اشعث بن قیس[۱۸۶] نام برد.[۱۸۷]
راهکارهای قضایی
دستگاه قضایی در جامعه اسلامی در صورتی میتواند وظیفه خود در پالایش و سالمسازی اجتماع را به خوبی به انجام رساند که خود از سلامت و صلابت لازم برخوردار باشد. تهیه و تدوین قوانین دقیق و متناسب با نیازهای زمان، بستن گریز راههای قانونی، بهکارگیری افراد صالح و متخصص در قضاوت، تأمین مالی و منزلتی قضات و کارگزاران قضایی، فراهمسازی بسترهای لازم به منظور برخورد قاطع و بدون مماشات با مجرمان و مفسدان، نظارت بر دستگاه قضایی و... از جمله راهکارهای بنیادی برای ارتقای جایگاه این دستگاه در اجرای وظایف خطیر آن است. در منشور حکومتی امیرمؤمنان علی(ع) به مالک اشتر، تمام این تمهیدات به خوبی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است: «سپس از میان مردم، برترین فرد را نزد خود برای قضاوت انتخاب کن. کسانی که مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان با یکدیگر او را خشمناک نسازد؛ در اشتباهاتش پافشاری نکند و بازگشت به حق پس از آگاهی، برای او دشوار نباشد؛ طمع را از دل ریشهکن کند و در شناخت مطالب با تحقیقی اندک رضایت ندهد و در شبهات از همه با احتیاطتر عمل کند و در یافتن دلیل، اصرار او از همه بیشتر باشد و در مراجعه پیاپی شاکیان خسته نشود؛ در کشف امور از همه شکیباتر و پس از آشکار شدن حقیقت در فصل خصومت از همه برندهتر باشد. کسی که ستایش فراوان او را فریب ندهد و چرب زبانی او را منحرف نسازد و چنین کسانی بسیار اندکند. پس از انتخاب قاضی، هر چه بیشتر در قضاوتهای او بیندیش و آنقدر به او ببخش که نیازهای او برطرف گردد و به مردم نیازمند نباشد و از نظر مقام و منزلت آن قدر او را گرامی بدار که نزدیکان تو به نفوذ در او طمع نکنند تا از توطئه آنان در نزد تو در امان باشد. در دستورهایی که دادم نیک بنگر[۱۸۸].[۱۸۹]
چیستی فساد اداری
فساد پدیدهای پیچیده و چندوجهی است و اَشکال، عوامل و کارکردهایی متنوع در زمینههای مختلف دارد. پدیده فساد، از یک عمل کوچک خلاف قانون گرفته تا عملکرد نادرست یک نظام سیاسی و اقتصادی در سطح ملی را شامل میشود. در نتیجه، تعریف فساد، از اصطلاحات گسترده «سوء استفاده از قدرت عمومی» و «فساد اخلاقی» گرفته تا تعریفهای قانونی خاص فساد به عنوان «عمل رشوهخواری، که یک کارمند دولتی مرتکب میشود» یا «مبادله منابع محسوس»، همه را در بر میگیرد[۱۹۰].
ارائه تعریفی واحد، کامل و جامع از اصطلاح «فساد اداری»، کاری بسیار سخت و دشوار است؛ زیرا - گذشته از آنچه در بند پیشین مطرح شد - فساد اداری، یک شیء، رفتار، یا نهاد نیست که بتوان مصادیق آن را نشان داد و به سادگی آن را تعریف کرد؛ بلکه مفهومی است که مصادیق آن را تنها در «نمود»های آن میتوان یافت و از طریق نشانهها و عوارضش آن را شناخت. همچنین فساد اداری، ابعاد مختلفی دارد و اندیشمندان و دستاندرکاران امور سیاسی و اداری با رویکردهای مختلف و رقیب هم به مطالعه آن پرداختهاند. بنابراین، هر تعریفی را که در نظر بگیریم، یا کاملاً در مقابل تعریفهای دیگر قرار دارد یا ناظر به یک یا تعدادی محدود از ابعاد این پدیده است؛ از این رو، نمیتواند بیانگر تمامی ویژگیها و مشخصات آن باشد و آن را کاملاً از پدیدهها و مفاهیم نزدیک به آن متمایز سازد. بدین ترتیب، بدون درگیر شدن با تعاریف مختلف این اصطلاح، مستقیماً به تعریف موردنظر میپردازیم، اما پیش از آن، معنای لغوی واژه فساد و معادل انگلیسی آن را از نظر میگذرانیم.
واژه «فساد» از ریشه «فسد» به معنای جلوگیری از انجام اعمال درست و سالم است. معادل انگلیسی آن «Corruption» از ریشه لاتینی «corruptus»، به معنای شکستن و نقض کردن است. چیزی که شکسته یا نقض میشود، میتواند قوانین و مقررات یا قواعد اداری باشد. بدین معنا، فساد یعنی هر پدیدهای که مجموعهای را از اهداف و کارکردهای خود بازدارد[۱۹۱].
تعریف عام و کلی بانک جهانی و سازمان شفافیت بین الملل از فساد اداری- تقریباً در سطح جهانی پذیرفته شده - عبارت است از: سوء استفاده از اختیارات دولتی (قدرت عمومی) برای کسب منافع خصوصی، تحت تأثیر منافع شخصی یا روابط و علایق خانوادگی[۱۹۲].[۱۹۳]
اشکال فساد اداری
فساد اداری، مظاهر و شکلهای زیادی دارد که برخی از آنها عمومی و جهانیاند و برخی نیز برخاسته از ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی جوامعاند و از جامعهای به جامعه دیگر تفاوت میکند. پژوهشی که در این زمینه انجام شده، برخی از اشکال و مظاهر اصلی فساد را بر اساس تعدادی از ویژگیها مشخص کرده است[۱۹۴].
رشوه (Bribery)
رشوه، وجهی (پول یا اشیای دیگر) است که طی یک رابطه آلوده و فاسد گرفته یا داده میشود. نفس گرفتن یا دادن رشوه، تخلف است و باید آن را جوهر فساد دانست. رشوه مبلغ ثابت، درصدی خاص از یک قرارداد، یا هر نوع مساعدت پولی دیگر است که معمولاً به مأمور حکومتی پرداخت میشود.
واژههای مترادف زیادی برای واژه «ارتشا» وجود دارد؛ مانند، پورسانت، کمیسیون، پاداش، بخشش، شیرینی، انعام، پول چایی و رایگانی که همگی بیانگر نوعی فساد مرتبط با پول، و مزایایی هستند که به کارکنان شرکتهای خصوصی، مأموران حکومتی یا سیاستمداران پرداخت میشود. اینها پرداختیهایی هستند که برای انجام سریعتر، راحتتر یا مطلوبتر کارها و خواستهها در لایههای حکومت و نظام بوروکراسی داده یا گرفته میشوند[۱۹۵].[۱۹۶]
اختلاس (Embezzlement)
اختلاس، دزدیدن منابع توسط افرادی است که بر این منابع دست دارند؛ و زمانی اتفاق میافتد که کارمندان خائن، به سرقت این منابع از کارفرمایان خویش اقدام میکنند. این پدیده زمانی بسیار اهمیت پیدا میکند که کارمندان بخش عمومی، از نهادهای عمومیای که در آن استخدام شدهاند و از منابعی که باید در راستای منافع عمومی از آنها استفاده کنند، اقدام به دزدی نمایند.
اختلاس، از نظر صریح قانون، فساد اداری به شمار نمیآید؛ بلکه در تعریفی گستردهتر از فساد میگنجد. از نظر قانونی، فساد اداری عبارت است از مبادله بین دو فرد که یکی عامل حکومتی و دیگری شهروند است، در جایی که عامل حکومتی، فراتر از محدودیتهای قانونی و مقرراتی میرود تا منفعت شخصی خودش را در شکل رشوه تأمین کند؛ اما اختلاس، دزدی قلمداد میشود؛ زیرا در آن، طرف شهروند وجود ندارد. وقتی اختلاس صورت میگیرد، منافع عمومی به خطر میافتد؛ اما هیچ دارایی شخصی سرقت نمیشود و شهروندان، از حقوق قانونی برای محاکمه برخوردار نیستند[۱۹۷].[۱۹۸]
کلاهبرداری (Fraud)
کلاهبرداری جرمی اقتصادی است که در بردارنده برخی از انواع حیلهگری، خدعه و فریب است. کلاهبرداری، دستکاری یا تحریف اطلاعات، واقعیتها و تخصص توسط مأموران بخش عمومی است که واسطه بین سیاستمداران و شهرونداناند و به دنبال کسب منافع شخصی میباشند. این پدیده زمانی اتفاق میافتد که یک مأمور بخش عمومی (عامل) که مسئول انجام دستورها و وظایف محوله از جانب مافوقش است، جریان اطلاعات را به سمت منفعت شخصی خودش دستکاری میکند.
کلاهبرداری، واژهای حقوقی و عام است که پدیدههایی بیشتر از رشوه و اختلاس را تحت پوشش قرار میدهد؛ مثلاً وقتی عاملان و نمایندگان دولتی درگیر شبکههای تجاری غیرقانونی میشوند، جعل اسناد میکنند، درگیر قاچاق میشوند و وارد دیگر جرمهای اقتصادی سازمان یافته میگردند، همگی مصداق کلاهبرداری قرار میگیرند[۱۹۹].[۲۰۰]
اخاذی یا باجگیری
باجگیری عبارت است از به دست آوردن پول و اشیای دیگر با استفاده از اجبار، خشونت یا تهدید به استفاده از قدرت. هرجا که پول به صورت خشونتآمیز به دست آید، باجگیری و اخاذی صورت گرفته است و برای کسی که قدرت انجام آن را دارد، معامله فاسدی به شمار میآید. چنین فعالیتهای فاسدی، ممکن است به صورتهای گوناگون واقع شود؛ یکی اینکه به صورت باجگیری از پایین باشد. این نوع باجگیری زمانی است که نیروهای غیر دولتی برای به دست آوردن امتیازات شغلی، نپرداختن مالیات، و آزادی از مجازاتهای قضایی قادر به اعمال نفوذ بین اعضای دولت و سازمانهای حکومتی از طریق تهدید، ترساندن و ترور باشند. گاهی ممکن است باجگیری از بالا صورت بگیرد؛ جایی که دولت، خود بزرگترین مافیاست. این مسئله زمانی اتفاق میافتد که برای مثال، دولت و به طور خاص، سرویسهای امنیتی و گروههای شبه نظامی آن، از افراد، گروهها و صاحبان کسب و کار پول دریافت کنند. به علاوه، کارمندان ادارات مختلف ممکن است از شهروندانی که به عنوان ارباب رجوع، مشتری، مریض یا دانش آموز مدرسه به دولت مراجعه میکنند، زیرمیزیها و هدایایی را اخذ کنند. این اقدامها ممکن است به اشکال غیر رسمی مالیات، تعبیر و تفسیر شوند[۲۰۱].[۲۰۲]
پارتیبازی
پارتیبازی به عنوان آخرین شکل فساد، نوعی از سوءاستفاده از قدرت است که در فرایند خصوصیسازی و توزیع جانبدارانه منابع دولتی، بدون توجه به اینکه این منابع در محل اول چگونه جمعآوری شدهاند، به کار میرود. پارتیبازی، تمایل طبیعی انسان به جانبداری از دوستان، خویشاوندان و دیگر افراد نزدیک و مورد اعتماد است. این پدیده، تا جایی که توزیع فسادآمیز منابع را به نمایش میگذارد، رابطهای نزدیک با فساد اداری دارد. به عبارت دیگر، پارتیبازی روی دیگر سکه فساد اداری است که به انباشت منابع میانجامد. مأمورین حکومتی و سیاستمدارانی که به منابع دولتی و قدرت تصمیمگیری در خصوص توزیع این منابع دسترسی دارند، تمایل شدید به پارتیبازی دارند تا امتیازاتی را به افرادی خاص ببخشند. در بسیاری از کشورهای استبدادی و نیمه دموکراتیک، پارتیبازی یکی از مکانیسمهای سیاسی اساسی به شمار میآید. در بسیاری از نظامهای غیردموکراتیک، رئیس جمهور از حقوق اساسی جهت نصب مقامهای رده بالای نظام برخوردار است. این حق قانونی و عرفی، به صورتی گسترده زمینه را برای پارتیبازی فراهم میسازد.[۲۰۳]
خویشاوندسالاری
خویشاوندسالاری شکل ویژهای از پارتیبازی است که طی آن، مدیر یک اداره اقوام و اعضای فامیل خود (همسر، برادر و خواهر، فرزند عمو و...) را بر دیگران ترجیح میدهد. بسیاری از رؤسای خودمختار میکوشند از طریق قرار دادن اعضای خانواده خود در پستهای کلیدی سیاسی، اقتصادی و امنیتی، اقتدار خود را تثبیت کنند[۲۰۴].[۲۰۵]
انواع و سطوح فساد
مطالعه فساد در جوامع مختلف نشانگر آن است که فساد بیشتر در دو سطح صورت میگیرد[۲۰۶]. سطح کلان و سطح خرد فساد در سطح کلان، بیشتر به نخبگان سیاسی، مدیران عالیرتبه و مقامات ارشد دولتها مربوط میشود. تعبیر دیگر از این سطح فساد، فساد «یقه سفیدان» است. به همین ترتیب، سطح خرد فساد که به فساد «یقه آبیها» معروف است، عبارت است از مبادلات، معاملات و بدهبستانهای فاسدی که در سطح کارمندان رده پایین و در ارتباط مستقیم با ارباب رجوع صورت میگیرد.
نقش عوامل سیاسی و کلان در ایجاد فساد اداری، بسیار مهم است. بسیاری بر این باورند که فساد، بیشتر در دستگاه دولت، هم در سطح کلان (بین مسئولان عالیرتبه) و هم در سطح خرد (بین کارمندان ردههای پایین) مطرح میگردد. بدیهی است بدون کنترل فساد کلان، امکان کنترل فساد خرد وجود ندارد. فساد اداری در ردههای میانی و پایین نظام اداری، تا حد زیادی به میزان فساد در بین ردههای بالای نظام، یعنی سیاستگذاران و کارمندان عالیرتبه بستگی دارد. وقتی بخشی از هیأت حاکمه فاسد باشد، برای دستیابی به درآمدهای فاسد، از یک سو به کمک مدیران میانی نیازمند است و از سوی دیگر ناچار است نهادهای حسابرسی و نظارتی، مانند مطبوعات، دستگاههای قضایی و سازمانهای بازرسی را تضعیف کند[۲۰۷]. در یک محیط سیاسی فاسد، کارمندان ردههای میانی که مرتکب فساد اداری میشوند، کمتر نگران کشف جرم و تنبیهاند؛ چون غالباً میان مسئولان رده بالا و مدیران میانی، نوعی تبانی برای چشمپوشی متقابل ایجاد میشود. همین امر، مبارزه با فساد را سخت میکند. بر اساس رویکرد مبتنی بر تئوری محدودیتها، گلوگاه فساد، فساد اداری در سطح مسئولان عالیرتبه است که باید به کنترل آن اولویت داده شود.[۲۰۸]
نظریهها درباره پیامدهای فساد اداری
ادبیات علمی در زمینه فساد اداری، شاهد دو مکتب رقیب و متعارض در خصوص اثرات فساد بر کارایی و اثربخشی نظام اداری و توسعه اقتصادی است: مکتب کارآمدی (لف، بایلی، هانتینگتون و لوئی) و مکتب ناکارآمدی فساد.
مکتب کارآمدی
مکتب کارآمدی فساد اداری، با تأکید بر ناکارآمدی قوانین و نهادها در کشورهای در حال توسعه، فساد اداری را روشی برای غلبه بر ناکارآمدی قوانین و مقررات میداند و معتقد است که فساد، نقش روغن را برای چرخهای خشک نظام بوروکراسی ایفا میکند، و رشد اقتصادی و سرمایهگذاری را تسهیل مینماید. بنابراین، طرفداران مکتب کارآمدی، فساد را هزینه کسب و کار میدانند که منفعت آن بیش از هزینه آن میباشد. به هر روی، فساد از نظر اثرگذاری، خنثی نیست. ادعاهای زیادی هست مبنی بر اینکه فساد اداری، پدیدهای کاملاً بد و منفی نیست و آثار مثبت نیز دارد.[۲۰۹]
مکتب ناکارآمدی
گرچه مکتب کارآمدی فساد، بر مبنای برخی استدلالهای تئوریک ارائه شده است، اما نتایج پژوهشهای بسیاری که در سالهای اخیر در زمینه اثرات فساد اداری انجام شده، استدلالهای مکتب کارآمدی فساد را با چالش مواجه کرده و بیانگر این حقیقت است که فساد، حرکت به سمت توسعه را کند میکند[۲۱۰].
افزون بر این، در دهههای اخیر شواهد فراوانی به دست آمده است که نشان میدهد فساد اداری، در تمام زمینهها اثرات نامطلوبی را بر جای میگذارد[۲۱۱]. فساد، تأثیری منفی، زیانآور و محروم کننده بر سرمایهگذاری و رشد اقتصادی، عملکرد نظام اداری، و کارایی و توسعه سیاسی کشورها دارد. استمرار و دوام فساد در یک کشور، به بروز مشکلات اقتصادی و بر باد رفتن منابع عمومی میانجامد؛ کارایی عملکرد دولت را کاهش میدهد؛ بر اخلاق عمومی در زمینه خدمات عمومی تأثیر منفی میگذارد؛ تلاشها برای اصلاحات اداری و مقیاسهای حسابرسی را با مشکل مواجه میسازد؛ و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی را افزایش میدهد[۲۱۲]. همچنین فساد اداری، بیثباتی و توسعه نیافتگی سیاسی را افزایش میدهد[۲۱۳]. به طور خلاصه، فساد مانع رشد اقتصادی میشود؛ شور کارآفرینی را فرو مینشاند؛ باعث سوء استفاده از منابع کمیاب ملی میگردد؛ تواناییهای اداری را ضعیف میسازد؛ به فروپاشی سیاسی کمک میکند؛ و ثبات، دموکراسی و انسجام ملی را از بن ویران میسازد[۲۱۴].[۲۱۵]
چارچوب یا مدل تحلیلی تحقیق
در زمینه فساد اداری و راهکارهای مبارزه با آن، رویکردها و چارچوبهای تحلیلی مختلف وجود دارد. هر یک از این رویکردها، مزایا و معایب خاص خود را دارد که در این گفتار، جای بحث درباره آن نیست. چارچوب نظری مورد استفاده ما در این پژوهش، «تئوری محدودیتها» است که ایده اصلی آن بر مدیریت گلوگاهها استوار است. این نظریه به منظور رسیدن به بهینگی در افزایش بهرهوری و سوددهی، کاهش ضایعات و زمان پِرت و هزینههای زاید، حداکثر کردن کارایی و کارآمدی، مطرح شد.
به موجب تئوری محدودیتها، هر سیستم، دستکم دارای یک محدودیت است که سیستم را از رسیدن به سطوح بالای عملکرد باز میدارد. بر اساس این تئوری، بیشتر معلولهای نامطلوب سیستم، از تعداد اندکی علت اصلی تأثیر میپذیرد و در درازمدت باید به حذف علتهای اصلی مشکل بپردازیم. بر اساس این تئوری، مبارزه با فساد اداری زمانی جواب گوست که بکوشیم گلوگاههای فساد اداری را در جامعه و نظام اداری مشخص کنیم و راهکارها را معطوف به آنها شناسایی و ارائه نماییم.
مدل تحلیلی تحقیق بر مبنای تئوری محدودیتها این است که تلاش میشود ابتدا عوامل کلیدی و گلوگاههای فساد اداری بازشناسی شود؛ سپس با مطالعه در منابع دینی و ارزشی راهکارهای مبارزه با این عوامل کلیدی ارائه و تحلیل خواهد شد.[۲۱۶]
عوامل کلیدی فساد اداری و راهکارهای مبارزه با آن
فساد اداری و هر نوع انحراف در رفتار اجتماعی و اداری، در تعامل سه عنصر اساسی اتفاق میافتد، گلوگاهها و عوامل اصلی فساد در جامعه را نیز باید در بستر و زمینه این سه عنصر شناسایی کرد:
- حاکمان و دارندگان قدرت و نفوذ؛
- مردم و وضعیت فرهنگی، ارزشی و رفتاری حاکم بر جامعه؛
- سیستم حکومتی و اداری تنظیم کننده روابط میان دو عنصر پیشگفته.
در بُعد حاکمان و دارندگان قدرت، عامل اصلی فساد، به استناد شواهد پژوهشی و مشاهدات عینی پژوهشگر، قدرتطلبی بیحد و حصر زمامداران امور، و پاسخگویی کم یا عدم پاسخگویی آنهاست. در بعد مردمی، خاموشی وجدان عمومی و فقدان مسئولیت اجتماعی را میتوان منشأ اصلی فساد تلقی کرد. در بعد سیستمی و ساختاری نیز ابهام در قوانین، مقررات رویههای اداری و فرایندها، و فقدان شفافیت، برجستهترین عامل میباشند. معادله ساده زیر، رابطه فساد و عوامل تعیین کننده گلوگاهی آن را بیان میکند:
فساد = (انحصار قدرت + پنهانکاری) – پاسخگویی، شایستهسالاری، مسئولیت اجتماعی و شفافیت)
طبق این رابطه، فساد اداری با انحصار قدرت و پنهانکاری رابطه مثبت و با پاسخگویی، شایستهسالاری، مسئولیت اجتماعی و شفافیتگرایی رابطه منفی دارد به این معنا که هرچه انحصار قدرت مأموران دولتی و پنهانکاری آنها در تصمیمگیری بیشتر شود، فساد بیشتر میشود. در مقابل، هرچه پاسخگویی و مسئولیت اجتماعی در شهروندان افزونتر باشد و هرچه سیستم اداری، قوانین و روابط کاری کارکنان و مراجعان شفافتر باشد، میزان فساد کمتر خواهد شد. بنابراین، برای کاهش فساد در جامعه باید تلاش شود میزان انحصار قدرت در تولید و توزیع کالاها و خدمات کاهش یابد، از قدرت تصمیم گیرندگان کاسته شود و سیستم حسابرسی نیز بهبود پیدا کند[۲۱۷]. تا اینجا صورت مسئله روشن است. قضیه مهم این است که چگونه میتوان به این ایدهها دست یافت؟ راهکارهای دستیابی به چنین مقصدی کداماند؟ در ادامه، تلاش میکنیم نشان دهیم که با استفاده از آموزههای دینی و بر اساس ارزشهای اسلامی، میتوان راهکارهایی برای حل مشکلات یاد شده و مبارزه با فساد اداری ارائه داد.
راهکارهای مورد نظر برای مبارزه با فساد اداری را در سه بخش بر محور سه عنصر یادشده، دستهبندی و تدوین میکنیم. نکته قابل توجه اینکه برخی از راهکارها، کارکردی دوگانه دارند: یکی اینکه هم برای حاکمان و دارندگان قدرت و منصب سیاسی و اداری قابل استفاده است و هم برای مردم و ارباب رجوع؛ دیگر اینکه ممکن است، راهکاری هم در پیشگیری از فساد اداری نقش و تأثیر داشته باشد و هم بتوان از آن به عنوان راهی برای مبارزه با فساد استفاده کرد. نکته آخر اینکه راهکارهایی که ارائه میشوند، معطوف به عوامل گلوگاهی فساد اداریاند و در صورت وجود این عوامل در جامعه، این راهکارها میتوانند بدون توجه به اینکه فساد در چه کشوری اتفاق افتاده باشد، قابل استفاده باشند.[۲۱۸]
راهکارهای مربوط به حاکمان و صاحبان قدرت
راهکارهایی که در این بخش ارائه میشوند، در موارد دوم و سوم نیز قابل استفادهاند؛ زیرا تقسیم و بخشبندی حاضر، اعتباری و نتیجه یک تحلیل و طبقهبندی ذهنی پژوهشگر است و حاکی از تقسیمی عقلی و منطقی که دایر بین نفی و اثبات است نمیباشد.
تقوا و خودکنترلی
خودکنترلی، به معنای نظارت و مواظبت فرد بر اعمال و رفتار خویش، و در نتیجه انجام دادن وظایف به نحو مطلوب و پرهیز از انحراف و تخلف شغلی و اداری است.
خودکنترلی و نظارت بر اعمال و رفتار خود، جزو آموزههای اصیل اسلامی است[۲۱۹]. در ادبیات قرآنی، مسئله خودکنترلی با عنصر «تقوا» پیوندی ناگسستنی یافته است. به عبارت دیگر، بیان قرآنی و اسلامی خودکنترلی، در مفهوم ارزشی «تقوا» تجسم یافته است. این واژه، در اصل از ماده «وقایه» به معنای نگهداری یا خویشتنداری است. به تعبیر دیگر، نیروی کنترل درونی است که انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ میکند، تقوا، از قدرت بازدارندگی و نیروی حرکتی پرتوانی برخوردار است که ماشین وجود انسان را از پرتگاهها حفظ، و از سستیها و خطاها باز میدارد[۲۲۰].
حقیقت تقوا همان احساس مسئولیت درونی است و تا این احساس نباشد، انسان به دنبال هیچ برنامه سازندهای حرکت نمیکند[۲۲۱]. اما خمیرمایه چنین احساس مسئولیتی، دو چیز است: ۱. یاد خدا؛ یعنی توجه به مراقبت دائمی خداوند و حضور او در همه جا و همه حال؛ ۲. توجه به معاد و دادگاه عدل خداوند و نامه اعمالی که هیچ کار کوچک و بزرگی نیست، مگر آنکه در آن ثبت میشود. به همین دلیل، توجه به این دو اصل مبدأ و معاد، سرلوحه برنامههای تربیتی پیامبران و اولیای الهی قرار داشته و تأثیر آن در پاکسازی فرد و اجتماع، کاملاً چشمگیر است[۲۲۲].
باید توجه داشت که تقوا دارای شاخههای گوناگونی است: تقوای مالی و اقتصادی؛ تقوای جنسی و اجتماعی؛ تقوای سیاسی؛ و.... آنچه در اینجا بیشتر مورد نظر است، تقوای کاری است، که معادل خویشتنداری و خودکنترلی در کار است؛ یعنی کنترل خویش هنگام انجام دادن کار، و پرهیز از روابط سوء اجتماعی با دیگران. از آنجا که امام علی(ع) کارگزاران خود را به طور ویژه به رعایت تقوای فراوان سفارش میکند، میتوان استنباط کرد که دیدگاه ایشان در اینجا بیشتر ناظر به تقوا و خودکنترلی در عرصه کار و کارگزاری است، و کارگزار موظف به خودکنترلی در همه کارها، به ویژه در امر حکومت و مدیریت است؛ اگرچه این سفارشها، در شکلی دیگر، همه افراد و عرصهها را فرا میگیرد.[۲۲۳]
راههای ایجاد تقوا و خودکنترلی در آموزههای دینی
با مطالعه در آموزههای دینی، راههای زیادی برای ایجاد و توسعه تقوا و خودکنترلی در افراد و انسانها قابل استخراج است که برخی از آنها به اختصار معرفی میشوند.
اصلاح جهانبینی افراد جامعه
حسابدهی و پاسخگویی، باعث کاهش درجه و میزان فساد میشود. این امر ممکن است به روشهای مختلفی به دست آید که مهمترین و تأثیرگذارترین روش، ایجاد خودکنترلی و خودنظارتی در افراد است. در یک جهانبینی و نگرش سکولاریستی، معمولاً حسابدهی و پاسخگویی از طریق بررسیها و کنترلهای اعمال شده بر افراد از طرف جامعه، جهت دستیابی به نتایج مشخصی چون امانتداری، کارایی و برابری به دست میآید. این نوع از پاسخگویی، بسیار پرهزینه است و کاستیهای فراوانی دارد که نمونههای زیادی از آن را میتوان در مشکلات اجتماعی و اقتصادیای که جوامع مدرن با آن مواجهاند، آشکارا مشاهده کرد.
با مراجعه به آموزههای دینی در مییابیم که بالاترین شکل پاسخگویی پاسخگوییای است که از درون افراد ناشی میشود، نه از بیرون و جامعه. برای رسیدن به این نوع از پاسخگویی درونی، باید جهانبینی افراد را توسعه داد؛ تا جایی که از مرز زندگی این دنیایی بگذرد و زندگی اخروی و جاودانی را نیز شامل شود. این، در واقع مشخصه اصلی جهانبینی اسلامی است. آموزههای اسلامی، راهنمای انسانها در تمامی ابعاد زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و... است و در ترغیب و تحریک انسانها به انجام کارهای پسندیده و رویگردانی از کارهای ناپسند بسیار قویتر و نیرومندتر از هر جهانبینی غیردینی میباشد؛ زیرا:
اولاً، اصولی که از دو منبع معتبر قرآن و سنت استخراج میشوند، با طبیعت انسان سازگاری دارند؛ چنان که قرآن کریم میفرماید: ﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾[۲۲۴]. همین طور انسانی که در این جهانبینی تربیت مییابد، از بهترین ویژگیهای فردی برخوردار است؛ زیرا قرآن کریم وی را به درستی و شایستگی در کار فرا میخواند.
ثانیاً، برخی از اصول ارایه شده توسط قرآن و سنت، اساساً در راستای محافظت افراد از افتادن در دام هواها، هوسها و فزونطلبی قرار دارند. برخی دیگر از این اصول و آموزهها، انسانها را قادر میسازند تا از دانشها و تجربیات به دست آمده، در جهت پیشرفت زندگی مادی و معنوی خود هر دو بهرهبرداری کنند.
در نتیجه، بر اساس آموزههای دینی، نخستین گام برای مبارزه با فساد اداری و دیگر بیماریهای اجتماعی مدرن، تزریق جهانبینی صحیح در جامعه است؛ همچنین عمل به اصول اسلامی به طور کامل، برای هدایت انسان به سمت صلح و شکوفایی حقیقی باید تشویق شود. پاسخگویی و مسئولیتپذیریای که از درون انسان بجوشد، مؤثرتر و ماندگارتر از پاسخگوییای است که از نظارت بیرونی ناشی میشود.[۲۲۵]
ایمان به معاد و حسابدهی در آن
ایمان و پایبندی به آموزههای اسلامی، عامل بسیار مهمی در ایجاد خودکنترلی در انسان است. هرچه ایمان به حقایق دینی و باورهای اسلامی قوی باشد، پایبندی به نظام ارزشی - که مراقبت درونی جزئی از آن است - نیز بیشتر، و در نتیجه خودکنترلی، شدیدتر میگردد.
در میان باورها، ایمان به معاد عاملی بسیار قوی در پایبندی به ارزشها، و در نتیجه خودکنترلی است. باور به اینکه فردای قیامت از همه اعمال سؤال خواهد شد و انسان مسئول اعمال و رفتارهای خویش است، همچنین باور به حسابرسی و پاداش و کیفر الهی، تأثیری شگرف بر انسان میگذارد و او را خود کنترل میسازد. اعتقاد به معاد، مسئولیت آفرین است؛ تقوا و خودکنترلی را در افراد پرورش میدهد و از آلوده شدن آنها به حرام و معصیت الهی جلوگیری میکند[۲۲۶].[۲۲۷]
اهتمام به انجام فرایض و ترک محرمات
ارزش هر انسانی، در قانونمندی او نهفته است و هرگونه تخلف و قانونشکنی، شخصیت و ارزش انسان را پایین میآورد. بنابراین، انسانی با تقواست که خود را در عمل به قوانین اسلام متعهد کرده و از قانونشکنی مبرا باشد؛ به عبارت دیگر، از تمام محرمات پرهیز کند و به همه فرایض و واجبات عمل نماید. پیامبر اکرم(ص) در این زمینه میفرماید: «عابدترین مردم کسی است که به فرایض دینی عمل کند، و با تقواترین اشخاص کسی است که از تمام محرمات دوری گزیند»[۲۲۸]. بنابراین، یکی از شیوههای رسیدن به تقوا، محترم شمردن قوانین اسلام است تا در سایه آن، حقوق خدا و مردم را به رسمیت بشناسیم و از حدود مقرر تجاوز نکنیم.[۲۲۹]
توجه به حضور خداوند در هستی
یکی دیگر از شیوههای کسب تقوا، توجه به حضور خدا در هستی است. هر انسان مسلمانی وظیفه دارد که خدا را همه جا حاضر و ناظر خود بداند. در این صورت است که از هرگونه خلاف و گناه مصون میماند. قدرت ایمان به خدا و یاد او در ریشهکن کردن گناه، از همه قدرتها نیرومندتر است. از همین روست که در آیات و روایات بر نقش توجه به حضور خداوند در بازداری از گناه و انحراف بسیار تکیه شده است؛ برای نمونه، قرآن کریم میفرماید: ﴿أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى﴾[۲۳۰].[۲۳۱]
توجه به ارزش و کرامت انسان
یکی از اعتقادهای اسلامی که زمینهساز تحقق خودکنترلی است، مسئله ارزش و کرامت انسان است؛ زیرا اگر انسان قدر و منزلت و جایگاه رفیع خود را بهتر بشناسد، دیگر به امور پست و آلوده شدن به زشتیها رضایت نمیدهد، برعکس، شخصی که برای خودش ارزش و منزلتی قائل نیست؛ به هر ذلتی تن میدهد؛ چنین شخصی، خود از شر اعمالش در امان نیست و بالطبع، دیگران نیز از شر او در امان نیستند؛ چنان که امام هادی(ع) میفرمایند: «هر کسی که در نزد خودش پست و بیارزش است، پس تو از شر او در امان نباش»[۲۳۲].
انسان موجودی است که روح خدا در او دمیده شده است[۲۳۳]؛ و فرشتگان بر او سجده کردند[۲۳۴]؛ او تنها موجودی است که خداوند در آفرینش او خود را ستوده[۲۳۵]؛ و او را موجودی فناناپذیر قرار داده است[۲۳۶]. ارزش انسان بهشت است، نه کمتر؛ و خداوند انواع فضیلتها و کرامتها را به او مرحمت کرده است[۲۳۷]. اگر انسان به این کرامتها و مقامات توجه کند هرگز خود را به کارهای زشت آلوده نخواهد کرد.[۲۳۸]
کنترل و نظارت اجتماعی (بیرونی)
شکی نیست که ایجاد پاسخگویی و مسئولیتپذیری درونی که از جهانبینی اسلامی ناشی میشود، بهترینشیوه برای مبارزه با مفاسد در جوامع مدرن است. نهادینهسازی سیستم ارزشی در جوامع امروزی فرایندی بلندمدت است؛ بنابراین مسئولیتپذیری درونی باید با مسئولیتپذیری بیرونی مبتنی بر کنترل و نظارت سیستمی تکمیل شود تا افراد را از رفتاری غیرعادلانه با یکدیگر بازدارد.
بر اساس آموزههای دینی، یکی از وظایف اجتماعی اساسی انسانها، نظارت بر اعمال و رفتار همدیگر و حساسیت و توجه به عملکرد یکدیگر میباشد. اساس نظارت بیرونی و اجتماعی در اسلام، در مفاهیم «امر به معروف» و «نهی از منکر» قرار داده شده است. به تعبیر دیگر، تعبیر و بیان قرآنی و حدیثی نظارت اجتماعی در اسلام واژههای امر به معروف و نهی از منکر است.
از دیدگاه اسلامی، انسان موجودی اجتماعی است و بسیاری از عوامل رشد و تکامل یا عقبماندگی و سقوط وی، در روابط اجتماعیاش با دیگران قرار دارد؛ از این رو، حساسیت به این روابط، و تلاش در جهت سالمسازی جامعه، از وظایف اصلی انسانهاست. از این روست که آیات و روایات بسیاری، از جهات متعدد و متنوعی، بر این وظیفه اجتماعی، دینی و سیاسی تأکید نموده و ابعاد مختلف آن را گوشزد کردهاند. علت برتری امت اسلامی بر امتهای دیگر، عمل به همین فریضه دانسته شده است: امر به معروف را به منزله یک سازوکار نظارت اجتماعی، میتوان چهار گونه دستهبندی کرد:
- نظارت مسئولان بر مردم؛
- نظارت مردم بر مسئولان؛
- نظارت مردم بر مردم؛
- نظارت مسئولان بر مسئولان.
در جوامع امروزی برای هر یک از انواع نظارت بیرونی، سازوکارهایی وجود دارد. نظارت مسئولان بر مردم، خود را از طریق قوانین و مقررات نشان میدهد. نظارت مردم بر مسئولان، بیشتر از طریق مطبوعات و رسانهها قابل پیگیری است.
در انجام وظیفه امر به معروف نسبت به مسئولان، میتوان گفت که در حکومت و نظام اسلامی، مردم دو نقش و وظیفه اساسی دارند: یکی مشورت دادن به مسئولان در تصمیمگیری است که دلیل آن، این آیات قرآن کریم است: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ﴾[۲۳۹] و ﴿أَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ﴾[۲۴۰]؛ نقش دوم جامعه در امور حکومتی نسبت به مسئولان نظام اسلامی، مراقبت، پاسداری و نگهبانی از اجرای قوانین است. مردم موظفاند که هر جا خللی در اجرای قانون ببینند، تذکر دهند و اگر مفید واقع نشد، اعتراض کنند. این وظیفه، امر به معروف و نهی از منکر است که خداوند در قرآن صریحاً به آن امر میکند[۲۴۱].[۲۴۲]
سلامت کارگزاران نظام اداری و حکومتی
هر نظام اداری و حکومتی برای اینکه بتواند امور جامعه خود را به درستی اصلاح کند، باید از کارگزاران شایسته و متعهد بهره گیرد. در میان همه حکومتها، تاکنون هیچ حکومتی، مانند حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) در خصوص امور کارگزاران خود حساسیت و دقت به خرج نداده است. این واقعیت را میتوان از نامهها و خطبههای گوناگون حضرت به کارگزاران و والیان حکومتی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و دینی جستوجو کرد. در همه نامهها و عهدنامههای حضرت به کارگزاران، مسئله رعایت تقوا و ترس از خدا و توجه به آخرت دیده میشود.
در اندیشه سیاسی، اسلام کسانی که از امکانات و اموال و اختیارات حکومتی بهرهمند میشوند، باید صفات و ویژگیهایی داشته باشند تا بتوانند وظیفه خود را به درستی انجام دهند؛ در غیر این صورت، باعث تباهی امور میشوند. علی(ع) هیچگاه در عزل و نصبهای خود، مسئله رفاقت و خویشاوندی را مدنظر قرار نمیداد و روش سیاستمداران دنیاپرست را که تنها در راستای بقای حکومت خود عمل میکردند، نداشت؛ بلکه تنها به رضای خدا میاندیشید و مصلحت مردم را در نظر میگرفت. در اندیشه سیاسی حضرت، هیچ خطری برای جامعه اسلامی بیشتر از خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهلیت و کم صلاحیت نیست. به همین دلیل، هنگام گماردن مالک اشتر نخعی به حکومت مصر، در نامهای به مصریان چنین هشدار داده است:
من بیم دارم که نابخردان و نابکاران، زمام امور مملکت را به دست گیرند و مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند[۲۴۳]. حضرت مرتباً مردم را به مسئله کارگزاران توجه میدادند و میفرمودند که مبادا زمامداران بیاهلیت بر سر کار آیند و جامعه و مردمان را به تباهی کشانند؛ چراکه اگر حساسیت مردم به چگونگی رفتار کارگزاران از بین رود، آنگاه افراد بیلیاقت و فاقد صلاحیت در مراتب زمامداری قرار میگیرند و جامعه را به تباهی میکشانند[۲۴۴]. نتیجه آنکه اگر در نظام اداری و حکومتی از افراد سالم و متعهد استفاده شود، و از طرفی نظارت مستمر برای تداوم حسن سلوک و تعامل مطلوب با مردم نیز حاکم باشد، یقیناً میتوان به اقامه عدل و قسط در جامعه امیدوار بود. بدیهی است تنها در این صورت است که میتوان امیدوار بود مردم به حکومتی جامعه اقبال کنند و در رفع فساد و تخلف، با کارگزاران همکاری و همگامی نمایند.[۲۴۵]
مبارزه با انحصارگراییها و انحصارطلبیها
چنان که گفته شد، در بخش عوامل فساد مربوط به حاکمان و قدرتمندان، انحصارطلبی و در قبضه گرفتن قدرت و اقتدار سیاسی و اداری، یکی از عوامل اصلی و گلوگاهی فساد اداری است. از آنجا که انحصارگرایی و انحصارطلبی دارای آثار سوء اجتماعی بسیاری است و نقشی برجسته در فساد و سقوط حکومت و نظام اداری دارد، در ادبیات دینی توجه خاصی به آن شده و احادیث فراوانی به جریانشناسی شکلگیری، آثار و عواقب، و راههای مبارزه با آن پرداختهاند.
معادل عربی انحصارطلبی واژه «استئثار» است. استئثار از ریشه «أثر»، در مقابل «ایثار» و به معنای «مقدم داشتن خود یا وابستگان و هواداران خود بر دیگران در تأمین نیازها و خواستها» است[۲۴۶]. نکته قابل توجه اینکه انحصارطلبی ممکن است دو شکل داشته باشد: الف) انحصاری که تجاوز به حقوق دیگران نیست و تنها اقدامی است بر خلاف ایثار که ارزشی اخلاقی است؛ ب) انحصاری که افزون بر مخالف بودن با ایثار تجاوز به حقوق دیگران نیز هست[۲۴۷].
عوامل زیادی در انحصارطلبی انسانها نقش دارند؛ همچون بیاعتنایی به حقوق مردم، بیرغبتی به مکارم اخلاقی، حرص، بخل و خست؛ اما اصلیترین عوامل و ریشههای انحصارطلبی، خودخواهی، بیایمانی یا ضعف ایمان است. اگر ایمان، خودخواهی ذاتی انسان را مهار نکند، انسان به طور طبیعی انحصارطلب میشود و همه چیز را برای خود و وابستگان خود میخواهد. به فرموده امام علی(ع): «هر کس به فرمانروایی، رسد، انحصارطلبی پیشه کند»[۲۴۸].
یکی از بهترین روشهای مبارزه با انحصارطلبی زیردستان، دوری کردن مسئولان رده بالا از انحصارطلبی است؛ چنان که پیشوایان دینی ما چنین بوده و چنین کردهاند. از ابواسحاق سبیعی نقل شده است که علی(ع) در بیت المال چیزی باقی نمیگذاشت (و همه را میان مردم تقسیم میکرد)، مگر آنچه را که در آن روز نمیتوانست تقسیم کند؛ و میفرمود: «ای دنیا! دیگری را بفریب»؛ و هیچ چیزی از فیء را به انحصار خود در نمیآورد و چیزی را به خویشاوندان و نزدیکانش اختصاص نمیداد[۲۴۹].
روش دیگر مبارزه با انحصارطلبی، توجه در گمارش افراد است؛ چنان که حضرت میفرماید: «دربانان و اطرافیان خود را از نیکان برگزین و کسانی از آنها را که امتیازخواه و متجاوز و فاقد انصافاند، از خود دور گردان و به احدی از کسان خود و اطرافیانات قطیعهای و امگذار و به آنان اجازه مده که ملکی را برای خویش گیرند»[۲۵۰].[۲۵۱]
عدم تبعیض در برخورد با فساد
یکی از اصول اساسی در مبارزه با فساد اداری، برخورد یکسان و بدون تبعیض با مرتکبان آن است. رسول خدا(ص) در مقابل تلاش عدهای برای جلوگیری از قطع دست زنی از اشراف که مرتکب سرقت شده بود، فرمودند: «آنان که پیش از شما بودند، تنها به سبب چنین تبعیضهایی هلاک شدند؛ زیرا حدود را بر ناتوانان اجرا میکردند و قدرتمندان را رها میساختند. بنیاسرائیل تنها به این سبب هلاک شدند که حدود را در خصوص فرودستان اجرا میکردند و بزرگان را معاف میساختند»[۲۵۲].
در جای دیگر فرمودهاند: «امتهای پیش از شما به این علت هلاک شدند که حد را درباره فرودست اجرا میکردند و بزرگ را رها میساختند. به آن کس که جان محمد در دست اوست سوگند که اگر دخترم فاطمه نیز چنین کرده بود، دست او را قطع میکردم»[۲۵۳].[۲۵۴]
راهکارهای مربوط به نظام اداری سالم و کارآمد
در دنیا نظامهای اداری مختلفی وجود دارد که نوع ساختاردهی این نظامها و کم و کیف ارتباط اجزا و عناصر سازنده و فرایندهایشان با هم متفاوتاند و عناصر تشکیل دهنده آن از نظر کارآمدی و میزان برقراری روابط سالم و به دور از فساد، در درجههای مختلف قرار دارند. آنچه که در این بخش بدان خواهیم پرداخت، راهکارهای پیشگیری و مبارزه با فساد در این نظام بر اساس مبانی ارزشی اسلام است.[۲۵۵]
توسعه زیربنایی (نهادسازی)
ایجاد محیط زیربنایی مؤثر، یکی از راهکارهای مهم جلوگیری از فساد است. این تلاش برای نهادسازی را میتوان با تمرکز بر مسائل زیر به ثمر رساند:
- شایستهسالاری: استخدام مأموران دولتی باید بر اساس دو معیار اصلی شایستگی و درستکاری باشد؛ آنگونه که در قرآن کریم آمده است: ﴿قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ﴾[۲۵۶].
- حقوق کافی: حقوق و مزایای پرداختی برای مستخدمان دولتی باید مکفی و حداقل برابر حقوق دریافتی همقطاران آنها در بخش خصوصی باشد تا بهروری آنها افزایش پیدا کند و کمتر در معرض وسوسه فساد قرار بگیرند. در کلامی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «خداوند در روز قیامت به سه کس نظر نمیکند: انسان آزادی که شخص آزادی را بفروشد؛ و انسان آزادی که خودش را بفروشد؛ و مردی که پرداخت دستمزد کارگر را آن قدر به تأخیر اندازد که رطوبت عرق ناشی از کار او خشک شود»[۲۵۷].
- شفافیت: در خصوص میزان صلاحیتی که به کارمندان بخش عمومی داده میشود، باید قوانین و مقررات شفاف وجود داشته باشد تا از احتمال درگیر شدن در فساد کاسته شود و زمینه ارزیابی عملکرد کارکنان فراهم گردد.
- رسانه و مطبوعات آزاد: رسانهها و مطبوعات آزاد بر مسائل مهم و حساس تمرکز میکنند؛ اطلاعات موردنیاز برای افزایش آگاهی و مشارکت عمومی را در سطح گسترده منتشر مینمایند؛ و خطاکاریها و سوء عملکردها را افشا میکنند. همه این نهادها هنگامی که در کنار هم قرار میگیرند، باید محیطی را ایجاد کنند که در آن، مردم مسئولیت اعمالشان را بپذیرند و سیستم نظارت و ارزیابی به کاهش فساد، رونق و شکوفایی بیشتر، و ثبات افزونتر جامعه بینجامد؛ چنان که قرآن کریم یادآوری میکند: ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۲۵۸] و نیز ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا﴾[۲۵۹].
- آموزش: آخرین و نه کمارزشترین راهکار و سازوکار برای نهادینهسازی در جامعه، بهرهگیری از نظام آموزش است. نظام آموزش در هر جامعه نقشی عمده و اساسی در شکلدهی ارزشهای مؤثر بر رفتار افراد دارد. همین طور، آنچه که به فرزندانمان آموزش میدهیم و چگونگی آموزش آنها، سهمی در نقشهای متفاوتی که این افراد در جامعه ایفا میکنند (پدر، کارمند، اداره تاجر و...) دارد. بدین ترتیب، انتظار میرود که نظام آموزشی در یک جامعه اسلامی مبلغ و منتقل کننده نظام ارزشی اسلام به تمامی گروهها و در همه مکانها باشد تا افراد تربیت شده در این نظام، بتوانند در نقشهای مختلف اجتماعیای که بر عهده میگیرند، به صورت بهرهور و اخلاقی عمل کنند.[۲۶۰]
شفافیتگرایی
شفافیت، یکی از مفاهیم کلیدی مطرح در مباحث مربوط به فساد و سلامت اداری میباشد که عبارت است از آشکار بودن مبنای تصمیمات حکومتی و سازوکارهای حاکم بر توزیع قدرت و درآمد. شفافیت به عنوان مؤثرترین ابزار مبارزه با فساد اداری، برای استقرار دولتی کارا و ایجاد جامعهای پایدار به کار میرود. به عبارت دیگر، فرایند شفافسازی گشایش امور غیرامنیتی و نظامی برای افراد است؛ به گونهای که رسانهها، سیاستها، فرهنگها، تصمیمات و... قابل عرضه به افکار عمومی باشند تا مردم بتوانند درباره آنها به قضاوت بنشینند.
شفافیت و شفافیتگرایی، از مقولههای مورد تأکید و توجه در آموزههای دینی است. دین مبین اسلام که حکومت را امانتی در دست حاکمان و کارگزاران حکومت میداند، نظارت بر چگونگی استفاده و نگهداری از این امانت و ضرورت پاسخگویی در قبال آن را از مسلمات مبانی سیاسی اسلام به شمار میآورد. به همین علت است که امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر، ضرورت پاسخگویی در مقابل مردم را بدین صورت بیان میفرمایند:
برای کسانی که به تو نیاز دارند، زمانی معین کن که در آن، فارغ از هر کاری به آنان بپردازی. برای دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین؛ مجلسی همگان در آن حاضر توانند شد. و برای خدایی که آفریدگار توست، در برابرشان فروتنی نمای و بفرمای تا سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسبانان به یک سو شوند تا سخنگویشان بیهراس و بیلکنت زبان، سخن خویش بگوید؛ که من از رسول الله(ص) بارها شنیدم که میگفت: پاک و آراسته نیست امتی که در آن امت، زیر دست نتواند بدون لکنت زبان، حق خود را از قوی دست بستاند...[۲۶۱].[۲۶۲]
شایستهسالاری در نصب و عزلها
شایستگی در لغت به معنای «داشتن توانایی، مهارت، دانش، لیاقت و صلاحیت»[۲۶۳] است؛ و در اصطلاح بسته به کار و قلمرو شغلی فرد معنا مییابد. هر کاری توانایی، مهارت و لیاقت ویژهای را میطلبد و در مجموع، شایستگی فرد را برای امر بر عهده گرفته میرساند.
شایستهسالاری در گزینش و نصب افراد و مدیران دستگاههای اجرایی، یکی از مهمترین راهکارهای مبارزه با فساد اداری است که در ادبیات دینی بر آن بسیار تأکید شده است. برای نمونه، قرآن کریم از زبان دختران شعیب آمده است که خطاب به پدر در خصوص استخدام حضرت موسی به شبانی میگویند «او را به خدمت بگیر؛ زیرا قوی (شایسته برای شبانی) و درستکار است»[۲۶۴].[۲۶۵]
توجه به معیشت کارمندان
یکی از عوامل مهمی که باعث میشود انسانها به ورطه فساد و تباهی کشیده شوند، احتیاج و نیازمندی است. طبیعت آدمی به گونهای است که احتیاج و نیاز او را به رفع آن نیازمندیها تحریک میکند و هرچه این نیاز بیشتر باشد قدرت تحریکی آن نیز بیشتر خواهد بود[۲۶۶]. از همین رو، فقر و نداری در آموزههای دینی همسایه دیوار به دیوار کفر معرفی شده است؛ چنان که پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً»[۲۶۷]؛
اگر از کارکنان و مدیران سطوح مختلف نظام انتظار میرود وظایف خود را به شکل مطلوب و دور از هرگونه کمکاری و خیانت انجام دهند، باید آنها را از لحاظ زندگی مادی تأمین کرد. اگر میزان دریافتی کارکنان با مخارج زندگی متوسط آنها برابری نداشته و پایینتر از آن باشد، کارکنان با دلسردی به انجام کارشان مبادرت خواهند ورزید؛ کار را با اتقان و استحکام انجام نخواهند داد و کمکاری، خیانت و تعدی به اموال عمومی را پیشه خود خواهند ساخت.
امیرمؤمنان علی(ع) مسئله تأمین زندگی و بهبود وضعیت معیشتی کارکنان را از وظایف سازمان میداند و به مدیران گوشزد میکند که به طور جدی به این امر توجه کنند. حضرت خطاب به مالک اشتر میفرماید: «ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِكَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَكَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَكَ»[۲۶۸].[۲۶۹]
راهکارهای مربوط به وضعیت فرهنگی و هنجارهای حاکم
راهکارهایی که در این بخش ارائه میشوند، جنبه فرهنگی و اجتماعی دارند. هرچند بهکارگیری راهکارهایی که در ادامه ارائه میشوند، دشوار، زمانبر و نیازمند فعالیت و تلاش جمعی و همگ است، اما در بلندمدت میتواند ثمرات بسیار ارجمندی داشته باشد.
افزایش زمینههای مشارکت مردم در امور اجتماعی
مشارکت اجتماعی، بر گسترش روابط بین گروهی دلالت دارد و درگیر ساختن مردم در فرایندهای اجتماعی مختلف را هدف قرار میدهد. مشارکت اجتماعی به آن دسته از فعالیتهای ارادی دلالت دارد که از طریق آنها اعضای یک جامعه در امور مختلف شرکت میکنند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن حیات اجتماعی مشارکت دارند[۲۷۰].
در دین اسلام، مشارکت و تعاون، یکی از آموزههای اصلی است؛ چنان که خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾[۲۷۱]. اگر این اصل در جامعه نهادینه شود و مردم بدون توجه به روابط شخصی، نژادی و خویشاوندی، با آنان که به انجام کارهای سازنده و مثبت اقدام میکنند همکاری و همیاری نمایند، بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی حل میشود و جامعهای سرشار از تعاون به وجود میآید.
با مطالعه در منابع و آموزههای دینی، میتوان راهکارهایی را برای جلب مشارکت عمومی مطرح کرد:
- نیکوکاری: حضرت علی(ع) در زمینه افزایش اعتماد مردم به سیستم و نظام، میفرماید: «هیچ وسیلهای برای جلب اعتماد والی به رعیت، بهتر از نیکوکاری به مردم و تخفیف مالیات و عدم اجبار به کاری که دوست ندارند، نیست. پس در این راه آنقدر بکوش تا به وفاداری رعیت، خوشبین شوی که این خوشبینی، رنج طولانی مشکلات را از تو بر میدارد»[۲۷۲].
- برخورد نیک: تأثیر برخورد نرم و متواضعانه با مردم به اندازهای است که خداوند متعال از آن به عنوان ویژگی اخلاقی مثبت پیامبرش یاد میکند و خطاب به وی میفرماید: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ﴾[۲۷۳].
- شنود مؤثر: پیامبر اکرم(ص) به گفتار مردم آنقدر توجه داشت که بعضی در غیاب آن حضرت میگفتند: او گوش است؛ یعنی هر چه دیگران میگویند، میپذیرد: «کسانی از آنان، پیامبر را اذیت و آزار میدهند و میگویند او گوش است[۲۷۴].[۲۷۵]
احیای حس مسئولیتپذیری اجتماعی
یکی از اصول اجتماعی بنیادی مورد نظر دین اسلام، اهتمام مسلمانان و مسئولیتپذیری آنان نسبت به همدیگر است که از آن به «تکافل اجتماعی» (یعنی مسئولیت و تکالیفی که اعضای جامعه نسبت به همدیگر دارند) نیز تعبیر شده است.
احادیث زیادی در این زمینه وجود دارند که اهمیت این اصل را میرسانند؛ مانند این روایت که پیامبر(ص) که میفرماید: «مَنْ أَصْبَحَ وَ لَمْ يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»[۲۷۶]؛ این حدیث و احادیث فراوان دیگر، تأکیداتی روشن، صریح و قاطعی بر مسئولیت انسانها نسبت به همدیگر و جامعه پیرامونیشان هستند.[۲۷۷]
ترویج فرهنگ وظیفهشناسی و وجدان کاری
در تعریف وجدان کاری گفته شده است: «حالت ثابت درونی که شخص را به انجام دقیق کار با میل و رغبت و اشتیاق ترغیب میکند»[۲۷۸]. وجدان کاری و وظیفهشناسی، یکی از عوامل فرهنگی مؤثر جهت مبارزه با فساد و انحراف اجتماعی به شمار میآید. میتوان گفت که بین وجدان کاری و فساد، رابطهای معکوس وجود دارد؛ به این معنا که با فقدان وجدان کاری، فساد و انحرافات افزایش خواهند یافت و وجود آن میتواند باعث کاهش فساد اداری در سازمانها شود. بدین ترتیب، ضعف وجدان کاری از مهمترین ریشههای فرهنگی و اجتماعی فساد اداری است[۲۷۹].
در قرآن کریم، از وجدان کاری به نفس لوامه تعبیر شده است که در صورت انجام کار زشت، انسان را نکوهش میکند[۲۸۰].
با تقویت پایبندی انسانها به اصول و ارزشهای دینی و باورهای انسانی، و همچنین در سایه استفاده از تجربههای بشری، میتوان به تقویت و گسترش فرهنگ وجدان کاری در سازمانها اقدام نمود.[۲۸۱]
منابع
پانویس
- ↑ تکهیی، گیلانی و نوروزی، مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمانهای دولتی» ص ۱۰.
- ↑ حسنی، علی، و شمس، عبدالحمید، «راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی»، اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ش۵، ص١٠۴-٨١.
- ↑ رضاییان و اسدالله زاده، عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی
- ↑ صالحی، مصطفی، «عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام»، فصلنامه قانون یار، دوره ۴، شماره ۱۴، ص۱۱۱-۱۳۱.
- ↑ هاشمی، اسدی، موسوی، مقاله «تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب»
- ↑ صالحی، مصطفی، «عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام»، فصلنامه قانون یار، دوره ۴، شماره ۱۴، ص۱۱۱-۱۳۱.
- ↑ Zhao، J.H.، Kim، S.H and Du، J.، (۲۰۰۳)، “The impact of corruption and transparency on foreign، direct investment: an empirical analysis”، Management International Review، Vol. ۴۳، P. ۴۱-۶۲.
- ↑ هاشمی، اسدی، موسوی، مقاله «تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب»
- ↑ فرهادی نژاد، ۱۳۷۹، ص۸.
- ↑ صالحی، مصطفی، عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام.
- ↑ حسنی، علی، و شمس، عبدالحمید، «راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی»، اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ش۵، ص١٠۴- ۸۱.
- ↑ حبیبی، نادر، فساد اداری، ص٢٣ و ٢۴.
- ↑ رضاییان و اسدالله زاده، عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی
- ↑ ابراهیم آبادی، غلامرضا، «تحلیلی بر وضعیت فساد در ایران»، مجلس و راهبرد، ش۴۶، ص۱۹۰-۲۱۴.
- ↑ Amundsen، Inge، (۲۰۰۲)، “Political corruption: An introduction to the issues”، Working Paper ۹۹: ۷، Bergen: Chr. Michelsen Institute.
- ↑ توسلی، غلامعباس، جامعشناسی کار و شغل، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- ↑ هاشمی، اسدی، موسوی، مقاله «تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب»
- ↑ تانزی، ویتو، «مسئله فساد، فعالیتهای دولتی و بازار آزاد»، ترجمه بهمن آقایی، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، ش١۴٩ و۱۵۰، ص۱۸۹-۱۷۸.
- ↑ رضاییان و اسدالله زاده، عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی
- ↑ Ertimi & Mohamed Ali Saed، (۲۰۱۳)، “The Impact of Corruption on Some Aspects of The Economy”، International Journal of Economics and Finance ۵ (۸)، ۱-۸.
- ↑ توسلی، غلامعباس، جامعشناسی کار و شغل، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- ↑ هاشمی، اسدی، موسوی، مقاله «تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب»
- ↑ حبیبی، نادر، فساد اداری، ص١۴ و ١۵.
- ↑ مؤمنی، فرشاد، و دانش جعفری، داوود، «عملکرد جمهوری اسلامی از منظر فساد مالی»، مجموعه مصاحبههای فساد مالی در حاکمیت، ص۴٩.
- ↑ رئیسی، ابراهیم، «نهادهای نظارتی و برخورد با فساد مالی در حاکمیت»، مجموعه مصاحبههای فساد مالی در حاکمیت، ص١١۴.
- ↑ هادوی تهرانی، مهدی، «نظارت در نظام اقتصادی اسلام»، مجموعه مصاحبههای فساد مالی در حاکمیت، ص١۶۶.
- ↑ رضاییان و اسدالله زاده، عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی
- ↑ استفان هارست و لانگست، ۱۹۹۷ (Stapenhurst & Langseth).
- ↑ نای، ۱۹۶۷ (Nye).
- ↑ عباسزادگان، محمد عباس، فساد اداری.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲.
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین. ج۹، ص۱۸۷.
- ↑ «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.
- ↑ «آیا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند چون فسادانگیزان در زمین میشماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران میدانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.
- ↑ «إِنَّ الْعَدْلَ مِيزَانُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ الَّذِي وَضَعَهُ فِي الْخَلْقِ وَ نَصَبَهُ لِإِقَامَةِ الْحَقِّ فَلَا تُخَالِفْهُ فِي مِيزَانِهِ وَ لَا تُعَارِضْهُ فِي سُلْطَانِهِ»؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۲۲۴.
- ↑ «الْعَدْلُ نِظَامُ الْإِمْرَةِ»، تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۴۶.
- ↑ «مِلَاكُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ»؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۷۰۲.
- ↑ «فِي الْعَدْلِ الِاقْتِدَاءُ بِسُنَّةِ اللَّهِ وَ ثَبَاتُ الدُّوَلِ»؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۴۷۹.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 170-172.
- ↑ فرجپور، مجید، فقر و فساد و تبعیض موانع توسعه در ایران، ص۸.
- ↑ زاهدی، شمس السادات، «فساد اداری در کشورهای در حال توسعه»، تهران، چهارمین اجلاس بازرسان کل آسیا (آمبود زمان).
- ↑ خدمتی، ابوطالب، مقاله «سیره حضرت علی در مبارزه با فساد اداری»، ص 25-26.
- ↑ حبیبی، نادر، فساد اداری، ص۱۵.
- ↑ Vito Tanzi..
- ↑ همدمی خطبه سرا، ابوالفضل، فساد مالی (علل، زمینهها و راهبردهای مبارزه با آن)، ص۳۶.
- ↑ خدمتی، ابوطالب، مقاله «سیره حضرت علی در مبارزه با فساد اداری»، ص 26-27.
- ↑ Theobald، Robin، Corruption، Development، and Underdevelopment.
- ↑ Tanzi، Vito. (۱۹۹۴). Corruption Government Activities، and markets. IMF Working Papers. WP/۹۴/gg، Internaonal Monetary Fund Washington D.C.
- ↑ عباسزاده واقفی، شیرین السادات؛ دلخواه، جلیل؛ فروزنده دهکردی، لطف الله، «شناسایی علل بومی بروز فساد اداری: مورد مطالعه شهرداری تهران»، دانش حسابرسی، سال ۱۷، شماره ۶۸، ص۵–۴۰.
- ↑ Zekos، Georgios l. (۲۰۰۴). “Ethics versus corruption in globalization”، Journal of Management Development، Vol. ۲۳، No. ۷، P. ۶۳۱-۶۴۷.
- ↑ عباسزادگان، سید محمد، فساد اداری.
- ↑ شفیعپور، فاطمه، «نقش حکمرانی نوین و فرهنگ سازمانی در کاهش فساد اداری»، دوماهنامه پژوهش در هنر و علوم انسانی، سال ۲، شماره ۵ (پیاپی ۷)، دی ماه ۱۳۹۶، ص۲۳–۳۴.
- ↑ Rabl، Tanja & Kühlmann، Torsten. M. (۲۰۰۸). “Understanding corruption in organizations development and empirical assessment of an action model”، Journal of business ethics، ۸۲ (۲)، P. ۴۷۷-۴۹۵.
- ↑ نامور، احسان، «فساد اداری در سازمان، علل و پیامدها»، فصلنامه مطالعات مدیریت و حسابداری، دوره ۴، شماره ۱، بهار ۱۳۹۷، ص۱–۷.
- ↑ حسنپور، حمیدرضا؛ رضوی، بهزاد، «اهمیت پیشگیری از فساد اداری و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی»، مجله آموزش و سلامت جامعه، دوره ۵، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۷، ص۷۲–۸۱.
- ↑ تکهیی، گیلانی و نوروزی، مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمانهای دولتی» ص ۵.
- ↑ عریضی، حمیدرضا، «نظریه ضد سرمایهای فساد اداری و نقد مفهوم سرمایه اجتماعی»، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال ۱۸، شماره ۶۹، تابستان ۱۳۹۷.
- ↑ تکهیی، گیلانی و نوروزی، مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمانهای دولتی» ص ۶.
- ↑ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، ج۱.
- ↑ شاملو احمدی، محمد حسین، فرهنگ اصطلاحات و عناوین جزایی، ص۲۹.
- ↑ ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج١.
- ↑ طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶.
- ↑ «چرا دانشوران ربانی و دانشمندان (توراتشناس) آنان را از گفتار گناهآلود و رشوهخواری باز نمیدارند؟ به راستی زشت است آنچه میکردند!» سوره مائده، آیه ۶۳.
- ↑ «إِيَّاكُمْ وَ الرِّشْوَةَ فَإِنَّهَا مَحْضُ الْكُفْرِ وَ لَا يَشَمُّ صَاحِبُ الرِّشْوَةِ رِيحَ الْجَنَّةِ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ص۲۷۴.
- ↑ «الرَّاشِي وَ الْمُرْتَشِي وَ الْمَاشِي بَيْنَهُمَا مَلْعُونُونَ»؛ شعیری، تاج الدین، جامع الأخبار، ص۱۵۶.
- ↑ «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْهُ»
- ↑ برای نمونه نک: نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 172-173.
- ↑ مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، نرمافزار جامع التفاسیر نور.
- ↑ خدمتی، ابو طالب؛ آقا پیروز، علی؛ شفیعی؛ عباس، مدیریت علوی.
- ↑ امیری، علی نقی، مدیریت اسلامی (تحلیلی مدیریتی بر فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر).
- ↑ «ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند» سوره توبه، آیه ۲۳.
- ↑ «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «الْعَصَبِيَّةُ- الَّتِي يَأْثَمُ عَلَيْهَا صَاحِبُهَا أَنْ يَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَيْراً مِنْ خِيَارِ قَوْمٍ آخَرِينَ، وَ لَيْسَ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُحِبَّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ، وَ لكِنْ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُعِينَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ»؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج١۵، ص۳۷۳.
- ↑ «مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِيمَانِ مِنْ عُنُقِهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ص۳۰۷.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 173-175.
- ↑ حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف، ج۷، ص۶۱۰.
- ↑ «مَنْ غَشَّ مُسْلِماً فِي شِرَاءٍ أَوْ بَيْعٍ فَلَيْسَ مِنَّا وَ يُحْشَرُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ الْيَهُودِ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۳.
- ↑ «مَنْ غَشَّ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ نَزَعَ اللَّهُ مِنْهُ بَرَكَةَ رِزْقِهِ وَ أَفْسَدَ عَلَيْهِ مَعِيشَتَهُ وَ وَكَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ص۳۶۴.
- ↑ «لَا دِينَ لِخَدَّاعٍ»؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۷۸۰.
- ↑ «وای بر کمفروشان! آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند» سوره مطففین، آیه ۱-۳.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 175-176.
- ↑ آژانس توسعه بین الملل آمریکا، ۲۰۰۰. (USAID).
- ↑ «و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم» سوره انبیاء، آیه ۱۱.
- ↑ «مَنْ جَارَ فِي سُلْطَانِهِ وَ أَكْثَرَ عُدْوَانَهُ هَدَمَ اللَّهُ بُنْيَانَهُ وَ هَدَّ أَرْكَانَهُ»؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۶۴۷.
- ↑ «مَنْ جَارَ أَهْلَكَهُ جَوْرُهُ»؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۵۸۲.
- ↑ «قُلُوبُ الرَّعِيَّةِ خَزَائِنُ رَاعِيهَا فَمَا أَوْدَعَهَا مِنْ عَدْلٍ أَوْ جَوْرٍ وَجَدَهُ»؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۵۰۵.
- ↑ «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي(ص) أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۲۹.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 176-177.
- ↑ «و زمین را برای آفریدگان پدید آورد» سوره الرحمن، آیه ۱۰.
- ↑ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲۷، ص۱۰۳.
- ↑ «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.
- ↑ «و خداوند برخی از شما را بر برخی دیگر در روزی، برتری داده است و برتری یافتگان روزیهای خود را به بردگان خویش باز نمیگردانند تا با همه در آن برابر گردند. آیا نعمت خداوند را انکار میکنند؟» سوره نحل، آیه ۷۱.
- ↑ «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایههایی برتری دادهایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.
- ↑ «و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود» سوره نجم، آیه ۳۹.
- ↑ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۲۸۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 176-179.
- ↑ رفیعپور، فرامرز، توسعه و تضاد، ص۲۶۴.
- ↑ «الاستئثار يوجب الحسد و الحسد يوجب البغضة و البغضة توجب الاختلاف و الاختلاف يوجب الفرقة و الفرقة توجب الضعف و الضعف يوجب الذل و الذل يوجب زوال الدولة و ذهاب النعمة»؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۳۴.
- ↑ «فَعِنْدَ ذَلِكَ أَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ وَ رَكِبَ الْجَهْلُ مَرَاكِبَهُ وَ عَظُمَتِ الطَّاغِيَةُ وَ قَلَّتِ الدَّاعِيَةُ وَ صَالَ الدَّهْرُ صِيَالَ السَّبُعِ الْعَقُورِ وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْبَاطِلِ بَعْدَ كُظُومٍ وَ تَوَاخَى النَّاسُ عَلَى الْفُجُورِ وَ تَهَاجَرُوا عَلَى الدِّينِ وَ تَحَابُّوا عَلَى الْكَذِبِ وَ تَبَاغَضُوا عَلَى الصِّدْقِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً وَ الْمَطَرُ قَيْظاً وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً وَ كَانَ أَهْلُ ذَلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالًا [أَكَالًا] وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً وَ غَارَ الصِّدْقُ وَ فَاضَ الْكَذِبُ وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً وَ الْعَفَافُ عَجَباً وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 179-180.
- ↑ هنله، ۱۹۷۲، ص۲۳، ۴۶، ۲۴۳ (Henle).
- ↑ «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزییی بهره شما گردد، میگویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهرهای باشد، میگویند آیا ما بر شما دست نیافتهایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشتهایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
- ↑ «وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ... أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى»؛ نهج البلاغه، نامه ۶۲.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 180-181.
- ↑ «إِذَا قَرَأْتَ كِتَابِي فَنَحِ ابْنَ هَرْمَةَ عَنِ السُّوقِ وَ أَوْقِفْهُ لِلنَّاسِ وَ اسْجُنْهُ وَ نَادِ عَلَيْهِ وَ اكْتُبْ إِلَى أَهْلِ عَمَلِكَ تُعْلِمُهُمْ رَأْيِي فِيهِ وَ لَا تَأْخُذْكَ فِيهِ غَفْلَةٌ وَ لَا تَفْرِيطٌ فَتَهْلِكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَعْزِلُكَ أَخْبَثَ عُزْلَةٍ وَ أُعِيذُكَ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ فَأَخْرِجْهُ مِنَ السِّجْنِ وَ اضْرِبْهُ خَمْسَةً وَ ثَلَاثِينَ سَوْطاً وَ طُفْ بِهِ إِلَى الْأَسْوَاقِ فَمَنْ أَتَى عَلَيْهِ بِشَاهِدٍ فَحَلِّفْهُ مَعَ شَاهَدِهِ وَ ادْفَعْ إِلَيْهِ مِنْ مَكْسَبِهِ مَا شُهِدَ بِهِ عَلَيْهِ وَ مُرْ بِهِ إِلَى السِّجْنِ مُهَانًا مَقْبُوحاً مَنْبُوحاً وَ احْزِمْ رِجْلَيْهِ بِحِزَامٍ وَ أَخْرِجْهُ وَقْتَ الصَّلَاةِ وَ لَا تَحُلْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَنْ يَأْتِيهِ بِمَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ أَوْ مَفْرَشٍ وَ لَا تَدَعْ أَحَداً يَدْخُلُ إِلَيْهِ مِمَّنْ يُلَقِّنُهُ اللَّدَدَ وَ يُرَجِّيهِ الْخُلُوصَ فَإِنْ صَحَّ عِنْدَكَ أَنَّ أَحَداً لَقَّنَهُ مَا يَضُرُّ بِهِ مُسْلِماً فَاضْرِبْهُ بِالدِّرَّةِ فَاحْبِسْهُ حَتَّى يَتُوبَ وَ مُرْ بِإِخْرَاجِ أَهْلِ السِّجْنِ فِي اللَّيْلِ إِلَى صَحْنِ السِّجْنِ لِيَتَفَرَّجُوا غَيْرَ ابْنِ هَرْمَةَ إِلَّا أَنْ تَخَافَ مَوْتَهُ فَتُخْرِجَهُ مَعَ أَهْلِ السِّجْنِ إِلَى الصَّحْنِ فَإِنْ رَأَيْتَ بِهِ طَاقَةً أَوِ اسْتِطَاعَةً فَاضْرِبْهُ بَعْدَ ثَلَاثِينَ يَوْماً خَمْسَةً وَ ثَلَاثِينَ سَوْطاً بَعْدَ الْخَمْسَةِ وَ الثَّلَاثِينَ الْأُولَى وَ اكْتُبْ إِلَيَّ بِمَا فَعَلْتَ فِي السُّوقِ وَ مَنِ اخْتَرْتَ بَعْدَ الْخَائِنِ وَ اقْطَعْ عَنِ الْخَائِنِ رِزْقَهُ»؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۲، ص۵۳۲.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 181-183.
- ↑ «يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ مَا مَنْزِلَةُ إِمَامٍ جَائِرٍ مُعْتَدٍ لَمْ يَصْلُحْ لِرَعِيَّتِهِ وَ لَمْ يَقُمْ فِيهِمْ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى»
- ↑ «قَالَ هُوَ رَابِعُ أَرْبَعَةٍ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ عَذَاباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِبْلِيسَ وَ فِرْعَوْنَ وَ قَاتِلِ النَّفْسِ وَ رَابِعُهُمْ سُلْطَانٌ جَائِرٌ»، ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۸۷.
- ↑ «أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي عَنْكَ أَمْرٌ إِنْ كُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ رَبَّكَ وَ عَصَيْتَ إِمَامَكَ وَ أَخْزَيْتَ أَمَانَتَكَ بَلَغَنِي أَنَّكَ جَرَّدْتَ الْأَرْضَ فَأَخَذْتَ مَا تَحْتَ قَدَمَيْكَ وَ أَكَلْتَ مَا تَحْتَ يَدَيْكَ فَارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ حِسَابَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ حِسَابِ النَّاسِ وَ السَّلَامُ»؛ نهج البلاغه، نامه ۴۰.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 183.
- ↑ قلیپور، رحمتالله و نیکرفتار، طیبه، «فساد اداری و راهکارهای مناسب برای مبارزه با آن»، مجلس و پژوهش، سال ۱۳، شماره ۵۳، ص۳۳-۵۳.
- ↑ حسنپور، حمیدرضا و رضوی، بهزاد، «اهمیت پیشگیری از فساد اداری و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی»، مجله آموزش و سلامت جامعه، دوره ۵، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۷، ص۷۲–۸۱.
- ↑ تکهیی، گیلانی و نوروزی، مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمانهای دولتی» ص ۷.
- ↑ حسنپور، حمیدرضا و رضوی، بهزاد، «اهمیت پیشگیری از فساد اداری و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی»، مجله آموزش و سلامت جامعه، دوره ۵، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۷، ص۷۲–۸۱.
- ↑ تکهیی، گیلانی و نوروزی، مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمانهای دولتی» ص ۷.
- ↑ افضلی، عبدالرحمن، «فساد اداری و تأثیر آن بر توسعه، علل پیامدها و راهکارهای بیرونرفت»، مجله حقوقی بینالمللی، نشریه مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاست جمهوری، سال ۲۸، شماره ۴۵، ص۲۳۵–۲۵۴.
- ↑ حسنپور، حمیدرضا؛ رضوی، بهزاد، «اهمیت پیشگیری از فساد اداری و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی»، مجله آموزش و سلامت جامعه، دوره ۵، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۷، ص۷۲–۸۱.
- ↑ تکهیی، گیلانی و نوروزی، مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمانهای دولتی» ص ۸.
- ↑ قلیپور، رحمتالله؛ نیکرفتار، طیبه، «فساد اداری و راهکارهای مناسب برای مبارزه با آن»، مجلس و پژوهش، سال ۱۳، شماره ۵۳، ص۳۳-۵۳.
- ↑ حسنپور، حمیدرضا؛ رضوی، بهزاد، «اهمیت پیشگیری از فساد اداری و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی»، مجله آموزش و سلامت جامعه، دوره ۵، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۷، ص۷۲–۸۱.
- ↑ افضلی، عبدالرحمن، «فساد اداری و تأثیر آن بر توسعه، علل پیامدها و راهکارهای بیرونرفت»، مجله حقوقی بینالمللی، نشریه مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاست جمهوری، سال ۲۸، شماره ۴۵، ص۲۳۵–۲۵۴.
- ↑ تکهیی، گیلانی و نوروزی، مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمانهای دولتی» ص ۸.
- ↑ رفیعپور، فرامرز، سرطان اجتماعی فساد.
- ↑ لطیفیان، احمد، «عوامل موثر در فساد اداری و راههای مبارزه با آن»، دوفصلنامه دانش و توسعه، شماره ۴، ۵-۲۴.
- ↑ «دَوْلَةُ الْأَوْغَادِ مَبْنِيَّةٌ عَلَى الْجَوْرِ وَ الْفَسَادِ»؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۳۶۷.
- ↑ «تَوَلِّي الْأَرَاذِلِ وَ الْأَحْدَاثِ الدُّوَلَ دَلِيلُ انْحِلَالِهَا وَ إِدْبَارِهَا»؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۳۴۵.
- ↑ «إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِكَ مَنْ كَانَ لِلْأَشْرَارِ قَبْلَكَ وَزِيراً وَ مَنْ شَرِكَهُمْ فِي الآْثَامِ فَلَا يَكُونَنَّ لَكَ بِطَانَةً فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الْأَثَمَةِ وَ إِخْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 185.
- ↑ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ «ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ [إِشْرَافاً] إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 185.
- ↑ «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
- ↑ ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ﴾ «که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریدهایم» سوره تین، آیه ۴.
- ↑ ﴿خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾ «آسمانها و زمین را به حقّ آفرید و شما را چهرهنگاری کرد و چهرههایتان را نیکو نگاشت و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره تغابن، آیه ۳.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ﴾ «و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱.
- ↑ ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾ «پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.
- ↑ ﴿ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ﴾ «سپس او را باندام برآورد و از روح خویش در او دمید و برایتان گوش و چشمان و دلها را پدیدار کرد، (امّا) اندک سپاس میگزارید» سوره سجده، آیه ۹.
- ↑ کوشکی، محمد صادق، جستاری در مبانی سیاست مطلوب قرآن کریم، ص۱۰۲.
- ↑ «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست میکنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بیگمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 185-186.
- ↑ نادری قمی، محمد مهدی، قدرت در مدیریت اسلامی، ص۱۵۸.
- ↑ «و به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید ده که بوستانهایی خواهند داشت که جویبارهایی از بن آنها روان است. هرگاه میوهای از آن بوستانها روزی آنان گردد، میگویند این همان است که از پیش روزی ما شده بود و همانند آن برای آنان آورده میشود و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵.
- ↑ «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
- ↑ «وَ لَا يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِيءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِي الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ كُلًّا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ «وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلَاءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ لِحُسْنِ فِعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ «ازْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۷۷.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 186-188.
- ↑ ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ﴾ «بگو: ای اهل کتاب! چرا به آیات خداوند کفر میورزید در حالی که خداوند به آنچه میکنید گواه است» سوره آل عمران، آیه ۹۸.
- ↑ ﴿وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ * كِرَامًا كَاتِبِينَ * يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ﴾ «و بیگمان بر شما نگهبانی گماردهاند * که نویسندگانی بزرگوارند * آنچه انجام میدهید میدانند» سوره انفطار، آیه ۱۰-۱۲.
- ↑ ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا﴾ «پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟» سوره نساء، آیه ۴۱.
- ↑ «و از حال مرغان باز پرسید و گفت: مرا چه میشود که هدهد را نمیبینم یا او از غایبان است؟ * او را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد» سوره نمل، آیه ۲۰-۲۱.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ص۱۶۱.
- ↑ «ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ نهج البلاغه، نامههای ۷۱، ۴۰، ۴۳ و۶۳.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 188.
- ↑ من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
- ↑ «ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى وَ لَا تَضُمَّنَ بَلَاءَ امْرِئٍ إِلَى غَيْرِهِ وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلَائِهِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ صَغِيراً وَ لَا ضَعَةُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ عَظِيماً»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.
- ↑ «وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلًا أَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 189-190.
- ↑ «وَ إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِيرَةٍ وَ هَيْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِلَى عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ محدث نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۸۵.
- ↑ ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ﴾ «و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
- ↑ ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾ «و با مؤمنانی که از تو پیروی میکنند افتادگی کن» سوره شعراء، آیه ۲۱۵.
- ↑ ﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى﴾ «و به آنچه با آن دستههایی از آنان را بهرهمند گرداندهایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان دادهایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱؛ ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ﴾ «بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی است میان شما و افزونخواهی در داراییها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آنگاه ریز و خرد شود و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آمرزش و خشنودی از سوی خداوند خواهد بود و زندگانی این جهان جز مایه فریب نیست» سوره حدید، آیه ۲۰.
- ↑ ﴿الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ﴾ «آنان که روز پاداش و کیفر را دروغ میشمرند و جز تجاوزگر بزهکار، آن را دروغ نمیشمرد» سوره مطففین، آیه ۱۱-۱۲؛ ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ﴾ «و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در میآورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 190-191.
- ↑ «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
- ↑ «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ص۵۶.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 191.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۱.
- ↑ دشتی، محمد، امام علی(ع) و امور سیاسی.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۴.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 191-192.
- ↑ «ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فِي نَفْسِكَ مِمَّنْ لَا تَضِيقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّكُهُ الْخُصُومُ وَ لَا يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ وَ لَا يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُكْمِ مِمَّنْ لَا يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَ لَا يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِكَ قَلِيلٌ ثُمَّ أَكْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ افْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا يُزِيلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْكَ مَا لَا يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِكَ لِيَأْمَنَ بِذَلِكَ اغْتِيَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَكَ فَانْظُرْ فِي ذَلِكَ نَظَراً بَلِيغاً»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ اکبرنژاد، یعقوبی، غلامی، مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»، فصلنامه مدیریت اسلامی، ص 192-193.
- ↑ Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۹.
- ↑ تانزی، ویتو، «مسئله فساد، فعالیتهای دولتی و بازار آزاد»، ترجمه بهمن آقایی، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شماره ١۴٩و ١۵٠، ص۱۸۲ و ۱۸۳.
- ↑ World Bank، World Development Report، p. ۱۰۲.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 82-83.
- ↑ Amundsen، Inge، “Political corruption: An introduction to the issues”، Working Paper ۹۹، p. ۷.
- ↑ Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۵.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 83-84.
- ↑ Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۵-۱۶.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 84.
- ↑ Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۶.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 84-85.
- ↑ Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۷.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 85.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 85-86.
- ↑ Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۴-۱۸.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 86.
- ↑ ربیعی، علی، زنده باد فساد، ص۳۰-۳۱.
- ↑ نصرتی، ۱۳۷۷، ص۱۲۹.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 86-87.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 87.
- ↑ علی زاده، ثانی، و فانی، تأثیر فساد اداری بر...، ص۱۸.
- ↑ Theobald، R.، Corruption Development and Underdevelopment.
- ↑ United Nations، Corruption in Government، Report of an Interregional Seminar held in The Haque، The Netherlands on December ۱۱-۱۵.
- ↑ Ouma، O.A.، “Corruption in Public Policy and its Impact on Development: The Case of Uganda since ۱۹۷۹”، PAD، Vol.۱۱، No.۵، p. ۴۷۳-۴۸۹.
- ↑ Mohabbat khan، Mohammad، Political and Administrative Corruption، Concepts، Comparative experiences and Bangladesh Case، p. ۲.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 87-88.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 88.
- ↑ Yousif Khalifa Al- Yousif، “Corruption and development: an Islamic view”، a Paper from the ۵th International Conference on Islamic Economics and Finance، by the International Association for Islamic Economic.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 88-90.
- ↑ غررالحکم، حدیث ٢۴٢٩.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱، ص۷۹.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۸۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۴٠.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 90-91.
- ↑ «آیا آنکه آفریده است نمیداند؟ با آنکه او نازکبین آگاه است» سوره ملک، آیه ۱۴.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 91-92.
- ↑ خدمتی، ابوطالب و همکاران، مدیریت علوی، ص٨۴.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 92.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۱۹۵، ح١۴.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 92-93.
- ↑ «آیا ندانسته است که خداوند میبیند؟» سوره علق، آیه ۱۴.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 93.
- ↑ ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، ص٣۶٢.
- ↑ ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾ «پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.
- ↑ ﴿فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ﴾ «آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند» سوره حجر، آیه ۳۰.
- ↑ ﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ «سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ج۶، ص٢۴٩
- ↑ ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا﴾ «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 93.
- ↑ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.
- ↑ ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 94-95.
- ↑ نهج البلاغه، ص١٠۵٠.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ج۶٩، ص١٧۶.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 95-96.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ص۸.
- ↑ محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، ص۲۰۸.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ١۶٠.
- ↑ قرطبی، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج٣، ص۲۱۰.
- ↑ دعائم الاسلام، ج١، ص٣۶٧.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 96-97.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی (منطق عملی)، دفتر دوم.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی (منطق عملی)، دفتر دوم.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 97.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 97.
- ↑ «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
- ↑ متقی هندی، کنزالعمال، ج١۶، ص٣۵.
- ↑ «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داوود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 97-98.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵٣.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 98-99.
- ↑ Oxford، ۱۹۹۳، p.۲۳۵..
- ↑ ﴿قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ﴾ «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 99.
- ↑ رضائیان، علی، مبانی رفتار سازمانی.
- ↑ محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، ج۸، ص٨۶.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵٣.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 100.
- ↑ محسنی تبریزی، علیرضا، بررسی زمینههای مشارکتی روستایان و ارتباط آن با ترویج کشاوزری، ص۱۰۸.
- ↑ «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵٣.
- ↑ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ﴾ «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 100-101.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ص٢٣٩.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 101.
- ↑ منطقی سعادتی، محسن، «گامی به سوی نهادینه کردن وجدان کاری در سازمانها»، ماهنامه معرفت، ص۴١.
- ↑ حکیمی، عبدالمؤمن، «فساد اداری افغانستان؛ عوامل بروز و راهبردهای مقابله با آن»، سایت دین گستر، ۱۳۸۵ش.
- ↑ ﴿وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ﴾ «نه، و سوگند به روان سرزنشگر،» سوره قیامه، آیه ۲.
- ↑ حسنی و شمس، راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزشهای اسلامی، دوفصلنامه اسلام و پژوهشهای مدیریتی، ص 101-102.