رجعت: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۰۴: | خط ۳۰۴: | ||
*بنابراین درباره مجازات و [[پاداش]] میتوان گفت فقط مجازات [[کافران]] در رجعت، دیدن [[حکومت عدل جهانی]] است که از این طریق [[عذاب]] خواهند شد، اگر چه [[روایات]] فراوانی نیز گرفتن [[انتقام]] از [[دشمنان]] [[اهل بیت]]{{عم}} را در رجعت بیان نمودهاند. بیش از این مجازات و [[پاداش]] موکول به [[قیامت]] خواهد شد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۸.]</ref> | *بنابراین درباره مجازات و [[پاداش]] میتوان گفت فقط مجازات [[کافران]] در رجعت، دیدن [[حکومت عدل جهانی]] است که از این طریق [[عذاب]] خواهند شد، اگر چه [[روایات]] فراوانی نیز گرفتن [[انتقام]] از [[دشمنان]] [[اهل بیت]]{{عم}} را در رجعت بیان نمودهاند. بیش از این مجازات و [[پاداش]] موکول به [[قیامت]] خواهد شد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۸.]</ref> | ||
*در پایان یادآوری این نکته بایسته است که برخی از پرسشها و شبههها به خاطر ابهامها و اجمالهایی است که در [[روایات رجعت]] به سبب [[حقیقت]] زندهشدن مردگان است که بررسیهای کارشناسانه و ژرف میتواند به هر چه روشنتر شدن حقایق این باور سترگ بیانجامد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۸.]</ref> | *در پایان یادآوری این نکته بایسته است که برخی از پرسشها و شبههها به خاطر ابهامها و اجمالهایی است که در [[روایات رجعت]] به سبب [[حقیقت]] زندهشدن مردگان است که بررسیهای کارشناسانه و ژرف میتواند به هر چه روشنتر شدن حقایق این باور سترگ بیانجامد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۸.]</ref> | ||
== اقسام رجعت == | == اقسام رجعت == | ||
* [[رجعت عام]] | * [[رجعت عام]] |
نسخهٔ ۸ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۵۴
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل رجعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
رجعت به معنای: رجوع و بازگشت به دنیا بعد از مرگ و قبل از قیامت، یا در خصوص بازگشت گروهی از مؤمنان خالص (مانند: انبیا (ع)؛ امامان معصوم (ع)؛ شهدا و دیگر مؤمنان) در آخر الزمان، پس از ظهور امام مهدی (ع) و در آستانه رستاخیز به کار میرود.
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل رجعت (پرسش) قابل دسترسی هستند.
واژهشناسی لغوی
- رَجعت یا یوم الکرّه[۱] به معنای بازگشت، اسم مصدر از ماده «ر، ج، ع» است که معنای مشترک همه صیغههای آن بازگشتن و تکرار است[۲] [۳].
- واژۀ "رجعت" از نگاه لغت به معنای «بازگشت» است؛ یعنی برگشتن به جایی که پیشتر در آنجا بوده است. برخی از بزرگان دانش لغت در گزارش از معنای یادشده، در کنار اشاره به برخی از مصادیق آن نوشتهاند[۴]:
- «رجعت بازگشت مرد به اهلش بعد از طلاق است و گروهی معتقد به بازگشت به دنیا پیش از روز قیامت هستند»[۵][۶].
- «به رجعت ایمان دارد. یعنی به بازگشت به دنیا بعد از مردن اعتقاد دارد. و همچنین بازگشت مرد به زن خود پس از طلاق را گویند»[۷][۸].
- «رجوع: بازگشت به آنچه آغاز از آن بوده،... پس بازگشت را گویند که هم در طلاق به کار میرود و هم در بازگشت به دنیا بعد از مردن؛ از اینرو است که میگویند فلانی رجعت ایمانی دارد»[۹][۱۰].
- «الرجعة به فتح، یعنی برگشت پس از مرگ و بعد از ظهور مهدی»[۱۱][۱۲].
- چنانچه اشاره شد در همۀ موارد یادشده، با تعبیرهای گوناگون، یک هماهنگی وجود داشت و آن بازگشت به جایی که آغاز از آنجا بوده است. بایستۀ یادآوری است که افزون بر واژۀ رجعت در بحث بازگشت برخی مردگان به دنیا، از واژۀهایی مانند «کَرَة» [۱۳]، «اوبة» [۱۴] نیز استفاده شده است که به معنای بازگشت است[۱۵].
اصطلاحشناسی
- رجعت در اصطلاح، به معنای بازگشت جمعی از درگذشتگان مؤمن و کافر به زندگی دنیا به هنگام قیام امام مهدی (ع) است تا کافران مجازات دنیوی خود را ببیند و مؤمنان نیز ضمن مشارکت در قیام امام مهدی (ع)از مجازات کافران، خشنود گردند[۱۶] [۱۷].
- معنای اصطلاحی عام آن که همه عالمان شیعه و برخی از عالمان سنی بر آن اتفاق دارند، رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است، [۱۸] و معنای اصطلاحی خاص و رایج آن نزد شیعه این است که بعد از ظهور مهدی (ع) و در آستانه رستاخیز گروهی از مؤمنان خالص "مؤمن محض" همچون: انبیاء[۱۹]، امامان معصوم [۲۰] و شهدا [۲۱] و نیز گروهی از افراد بسیار شرور "کافر محض" همچون "کفار" به این جهان باز میگردند. گروه اول مدارجی از کمال را طی میکنند، و گروه دوم کیفرهای شدیدی میبینند. خداوند متعال دسته اول را بر دسته دوم غلبه میدهد تا از آنان انتقام بگیرند، و سپس هر دو دسته میمیرند و منتظر روز رستاخیز و ثواب یا عقاب ابدی خویش میمانند. [۲۲] البته در برخی متون کلامی از دسته دوم به صراحت نامی برده نشده است[۲۳] [۲۴].
- معنای اصطلاحی رجعت، جزو آموزههای اختصاصی شیعه است. دربارۀ زمان دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از قیام، همزمان با آغاز قیام و کمی بعد از قیام امام مهدی (ع) [۲۵] در هر صورت تعبیر هنگام قیام، هر سه احتمال را در بر میگیرد[۲۶].
- رجعت، به صورت احیای دوبارۀ زندگی دنیاست. بنابراین، باید روح به بدن باز گردد و بازگشتی جسمانی صورت پذیرد، نه صرفاً بازگشتی روحانی. بر اساس احادیث اسلامی، بازگشت روحانی، برای بسیاری از مؤمنان اتفاق میافتد و آنان در مواقعی خاص همچون جمعه، اجازه مییابند که به سوی اهل منزل خود بروند و احوال آنان را مشاهده کنند؛ اما این بازگشت روحانی، غیر از رجعت است که در آن، روح به بدن باز میگردد و انسان، زندگی جسمانی را از سر میگیرد[۲۷].
- در معنای اصطلاحی رجعت، دانشمندان شیعه به گونههای مختلفی سخن گفتهاند. رجعت در اصطلاح عبارت است از: «بازگشت دو گروه از مردگان مؤمنین خالص و کافرین خالص پس از ظهور حضرت مهدی(ع) با همان بدنهایی که از دنیا رفتهاند، تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد شده، به فیض همراه حضرت مهدی(ع) برسند و کافران از پستی و حقارت ستمگران دردمند شده، و به برخی مکافاتهای دنیوی کارهای خود برسند»[۲۸].
- به این معنا در سخنان بزرگان علمای شیعه این گونه اشاره شده است[۲۹]:
- شیخ مفید در این باره مینویسد: «خداوند گروهی از مردگان را به صورتهایی که در گذشته بودند، به دنیا برمیگرداند؛ پس گروهی را عزیز و گروهی را ذلیل میکند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده و مظلومین را بر ظالمین و ستمگران غلبه میدهد. این واقعه هنگام ظهور مهدی آل محمد(ع) خواهد بود...»[۳۰][۳۱].
- سید مرتضی نیز مینویسد: «بدان! عقیدۀ شیعه چنین است، خداوند هنگام ظهور امام زمان(ع) گروهی از شیعیان را که پیش از قیام حضرت از دنیا رفتهاند به دنیا باز میگرداند تا آنان به پاداش یاری و همراهی و درک حکومت آن وجود مقدس نایل آیند و نیز برخی از دانشمندان حضرتش را زنده میکند تا از ایشان انتقام گیرد و آنان برتری حق و منزلت پیروان حق را نگریسته و اندوهگین شوند»[۳۲][۳۳].
- شیخ حر عاملی در این باره مینویسد: «بدان مراد از رجعت، زندگی بعد از مرگ و پیش از قیامت است. این معنا به ذهن متبادر میشود و علما نیز به آن تصریح کردهاند، چنان که از استعمالات آن فهمیده میشود و در بعضی از احادیث به آن تصریح شده است »[۳۴][۳۵].
- مرحوم مظفر مینویسد: «عقیدۀ شیعه در رجعت براساس پیروی از اهل بیت(ع) چنین است:«خداوند عدهای از کسانی را که در گذشته از دنیا رفتهاند، به همان اندام و صورت پیشین، زنده کرده و به دنیا باز میگرداند. به برخی از آنان عزّت میدهد و پارهای را ذلیل و خوار خواهد کرد و حقوق حقپرستان را از باطل پرستان میگیرد و داد ستمدیدگان را از ستمگران میستاند و این، یکی از رویدادهایی است که پس از قیام مهدی آل محمد(ع) پدید میآید. کسانی که پس از مردن به این جهان باز میگردند یا از ایمان بالا برخوردارند یا افرادی در نهایت درجه تباهی و آن گاه دوباره میمیرند....» [۳۶][۳۷].
- البته برخی رجعت را به بازگشت دولت آل محمد(ع) تأویل نمودهاند و بازگشت خود ائمه(ع) را با بدنهای ظاهریاشان منکر شدهاند؛ [۳۸] که سخنشان به جهاتی مردود است[۳۹]:
- شبهاتی که ایشان در بحث رجعت با آن مواجه شدهاند، بیپاسخ مانده است؛ در بخش شبهات بیان خواهد شد[۴۰].
- در روایات فراوانی اشاره به بازگشت جسمانی ائمه(ع) شده است و هرگز این روایات قابل تأویل و توجیه نیست[۴۱].
- در روایاتی که به فلسفۀ رجعت اشاره کرده، تصریح شده است که بازگشت مؤمنین جهت لذتبردن از دولت کریمه و بازگشت کفار، جهت متألم شدن از حکومت حق است و این روایات نیز تأویل به دولت حق نمیشود[۴۲].
- رجعتهایی که در امتهای گذشته صورت گرفته و در روایات به آن اشاره شده، همه رجعت مردگان را با همان جسم دنیایی بیان کردهاند. بنابراین رجعت در آخرالزمان نیز همان گونه خواهد بود[۴۳].
- یکی از اهداف رجعت، انتقام از کفار است و این با تأویل رجعت به دولت ائمه سازگاری ندارد[۴۴].
- سید مرتضی در پاسخ پرسشهایی که از ری به دستش رسیده بود، دربارۀ این پرسش که حقیقت رجعت چگونه است؟ چرا عدۀ اندکی از امامیها میگویند مراد بازگشت دولت اهل بیت(ع) در زمان حضرت قائم(ع) است نه بازگشت بدنها گفته است:«.... امام آنها که رجعت را تأویل کرده و گویند مراد بازگشت دولت ائمه(ع) است نه بازگشت مردگان به دنیا، چون نمیتوانند رجعت را اثبات کنند دست به تأویل میزنند، ولی اینجا تأویل راه ندارد، زیرا دلیلش ظاهر اخبار نیست تا قابل تأویل باشد. امر حتمی و قطعی ممکن نیست مدرکش خبر واحدهایی باشد که یقینآور نیست، دلیلش اجماع امامیه است که به اتفاق معتقدند هنگام قیام حضرت مهدی(ع) خداوند جمعی از دوستان و عدهای از دشمنان خود را زنده میکند، پس مطلب قطعی و حتمی است و احتمالی نیست که تأویلپذیر باشد [۴۵][۴۶].
- مرحوم طبرسی نیز در مجمع البیان این تأویل را ناشی از عدم توانایی بر پاسخگویی به شبهات مطرح شده دانسته و به برخی شبهات پاسخ داده است [۴۷]. بنابراین در معنای اصطلاحی رجعت، همان تفسیر نخست درست است[۴۸].
رجعت در قرآن کریم
- افزون بر این، آیات دیگری از قرآن دلالت اجمالی بر وقوع رجعت دارد، مانند آیه: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم﴾[۵۲] که میفهماند آنچه در امُتهای گذشته رخ داده، در این امُت نیز رخ خواهد داد، و یکی از آن وقایع مسأله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در زمان ابراهیم و موسی و عیسی و عزیر و ارمیا و غیر ایشان اتفاق افتاده، باید در این امت نیز اتفاق بیفتد[۵۳] [۵۴].
- همچنین از رسول خدا (ص) کلامی نقل شده که به اجمال میفهماند آنچه در امُتهای سابق روی داده است در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد[۵۵] [۵۶].
- افزون بر آن، روایات بسیاری در باره رجعت وجود دارد که اگر چه تک تک آنها خبر واحد است؛ اما وجوب نقلی اصل رجعت را به تواتر معنوی اثبات مینمایند [۵۷] [۵۸].
- برخی مفسران در تفسیر آیه ﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ﴾[۵۹] با استناد به روایات میگویند: اهل بیت نبوت (ع) این آیه را گاهی به روز قیامت، زمانی به رجعت و گاهی به ظهور حضرت مهدی (ع) تفسیر کردهاند. همچنین از ائمه اهل بیت (ع) روایت شده که ایام خدا سه روز است، روز ظهور حضرت مهدی (ع) ، روز رجعت و روز قیامت. در برخی دیگر از روایات این سه روز به روز مرگ، روز رجعت و روز قیامت تفسیر شده است[۶۰] [۶۱].
- سر اینگونه تفسیرها، همانا وحدت حقیقت و هم سنخی این سه موضوع، در عین اختلاف رتبی آنها است؛ زیرا از یک سو، حقیقت روز قیامت این است که همه مردم در آن روز از قبرها بپا میخیزند و همه اسرارشان آشکار شده و چیزی از ایشان بر خدا پوشیده نمیماند. و از سوی دیگر، گاهی از روز مرگ به روز قیامت تعبیر میشود؛ چون روز مرگ هم روزی است که پردهها برای میت کنار میرود، روایت شده: هر کس بمیرد قیامتش بر پا میشود. [۶۲] همچنین رجعت نیز روزی است که آیات خدا به تمام معنا ظاهر میشود، روزی که در آن روز دیگر خدای سبحان نافرمانی نمیشود، بلکه خالصانه عبادت میشود، عبادتی که مشوب و آمیخته با هوای نفس نیست، عبادتی که شیطان و اغوایش هیچ سهمی در آن ندارد. این معنا روشن میسازد روز رجعت خود یکی از مراتب روز قیامت است، هر چند که از نظر ظهور به روز قیامت نمیرسد، چون در روز رجعت باز شر و فساد تا اندازهای امکان دارد، به خلاف روز قیامت که دیگر اثری از شر و فساد نمیماند. و باز به همین جهت روز ظهور مهدی (ع) هم مرتبهای از قیامت و روز رجعت است؛ چون در آن روز هم حق به تمام معنا ظاهر میشود، هر چند که باز ظهور حق در آن روز کمتر از ظهور در روز رجعت و قیامت است. و این معنا یعنی اتحاد این سه روز بر حسب حقیقت، و اختلاف آنها از نظر مراتب ظهور باعث شده که گاهی به روز قیامت، گاهی به روز رجعت و گاهی به روز ظهور مهدی (ع) از آنها یاد شود[۶۳] [۶۴].
- در آخر الزمان برخی از نیکوکاران و بدکاران زمانهای گذشته، دوباره زنده میشوند.﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ﴾[۶۵] این آیه فقط به برانگیخته شدن عدهای از مکذبان و نه همه آنها اشاره کرده؛ بدین جهت، روایات و مفسران شیعه، میان مصداق این آیه و قیامت، تفاوت قائل شده و آیه را به آخر الزمان مربوط دانستهاند که عدهای از نیکوکاران و بدکاران اعصار گذشته، زنده شده، هر یک نتیجه دنیایی اعمال خویش را خواهد دید.[۶۶] مرگ و زندگی دوباره: ﴿رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ﴾[۶۷]، [۶۸] عذاب پیش از عذاب بزرگ: ﴿وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾[۶۹]، [۷۰] ظهور بندگان پیکارجو پیش از قیامت: ﴿فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ﴾[۷۱] [۷۲] میثاق پیامبران (ع) با خداوند برای ایمان آوردن و یاری رساندن به پیامبر خاتم (ص): ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ﴾[۷۳] [۷۴] و منت الهی بر مستضعفان تاریخ: ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۷۵] [۷۶] همگی به رجعت، تفسیر و تأویل شدهاند؛ با این حال در تفسیر آیات پیشین، آرای دیگری نیز گفته شده است[۷۷].
جایگاه رجعت در اعتقادات شیعه
- در روایات باور به «رجعت» در میان اعتقادات شیعه از جایگاه والایی برخوردار است تا جایی که منکر آن را از دایرۀ تشیع بیرون دانسته شده است[۷۸].
- امام صادق(ع) فرمود:«لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا»[۷۹][۸۰].
- در روایتی دیگر آن حضرت یکی از شرایط ایمان را اعتقاد به رجعت دانسته و میفرماید:«مَنْ أَقَرَّ بِسَبْعَةِ أَشْيَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ ... وَ الْإِيمَانِ بِالرَّجْعَة»[۸۱][۸۲].
- از این روایات استفاده میشود اعتقاد به رجعت نیز در کنار اعتقاد به یکتاپرستی و همانند آن از ضروریات به شمار میآید[۸۳].
- مرحوم شیخ مفید در توضیح کلام امام صادق(ع) مینویسد: « و اما فرمایش معصوم (ع) که فرمود: هر کس قائل به رجعت ما نشد از ما نیست، همانا از آن اراده کرده است مسئله رجعت را که عبارت است از اینکه خداوند گروهی از آل محمد(ع) را پس از مردن پیش از روز قیامت زنده میکند و این مذهبی است مختص به آل محمد(ع)[۸۴][۸۵].
- شیخ طوسی در این زمینه مینویسد: «پیامبر(ص) ما و ائمه معصومین(ع) همراه با گروهی از امتهای گذشته و آینده باز خواهند گشت و بر این اعتقاد آیات و روایات فروانی دلالت دارد و خداوند فرمود: «و روزی که برمیانگیزیم از هر امتی گروهی را...»، پس اعتقاد به رجعت لازم است [۸۶][۸۷].
- شیخ حر عاملی پس از نقل سخنان برخی دانشمندان دربارۀ ارزش باور به رجعت نزد شیعه دلیل خود را مبنی بر ضروری بودن این اعتقاد، این گونه بیان میکند:«و از جمله ادلهای که رجعت را صحیح و ضرورت آن را بر هر آشنا با اخبار مسلَم دانسته، این است که: در هیچ یک از ضروریات مثل وجوب نماز و حرمت زنا، بیش از رجعت، حدیث وارد نشده است. شاهد این گفته روایت علمای اهل سنت؛ چون فخر رازی، نیشابوری، زمخشری، شهرستانی، ابن ابی الحدید و ... است که در کتابهای خود، شیعه را معتقد به رجعت دانسته و به آنان اعتراض میکنند. این خود دلیل است که رجعت صحیح بوده و مختص به امامیه و از ضروریات مذهب ایشان است» [۸۸][۸۹].
- فخرالدین طریحی اسدی در مجمع البحرین افزون بر بیان معنای رجعت، جایگاه آن را نزد شیعه این گونه توضیح میدهد:«... و این رجعت از ضروریات مذهب امامیه است و شواهد قرآنی و روایات وارده از اهل بیت(ع) در این زمینه، مشهورتر از آن است که لازم به یادآوری باشد. حتی از ائمه(ع) وارد شده است: «هر کس به رجعت ما اقرار نداشته باشد از ما نیست» [۹۰][۹۱].
- برخی از مفسرین معاصر نیز به روشنی بیان کردهاند که:«رجعت از ضروریات مذهب شیعه است و نه از ضروریات اسلام...»[۹۲][۹۳].
رجعت از نگاه اهل سنت
- این باور اگر چه ریشۀ قرآنی دارد، اما از آنجا که در مکتب اهل بیت(ع) به طور ویژه بدان پرداخته شده از همان ابتدای پیدایش مورد ناسزاگویی و استهزای اهل سنت قرار گرفت. به گونهای که برخی این عقیده را بر گرفته از عقاید یهود و نصاری دانسته و دیگری منشأ اعتقاد به رجعت را پندارهای عرب جاهلیت دانسته[۹۴]، دیگری به سبب نفهمیدن درست این اعتقاد، آن را اعتقادی مضحک قلمداد نموده است[۹۵]. و گروهی نیز آن را از افکار عبدالله بن سبا و روایاتی دروغین دانسته [۹۶]، دیگری منشأ باور به رجعت را تأثیرات فلسفه آفریقایی بر ذهن شیعه قلمداد کرده است [۹۷][۹۸].
- برخی پا را از همه آنچه گفته شد فراتر نهاده و باور به رجعت را برابر با تکذیب آیاتب قرآن و کفر دانستهاند [۹۹] و کم نیست این گونه سخنان ناشایست که در طول تاریخ نثار باورمندان رجعت شده است[۱۰۰].
- مرحوم مظفر در این باره نوشته است:«اهل سنت عقیده به رجعت را خلاف عقاید اسلامی میداند و آن را هیچ نمیپسندند. نویسندگان و شرح حال نویسان آنها معتقدین به رجعت را طعن و طرد کرده و آن را نشانه طرد روایت راوی میدانند. گویا در نظر آنان عقیده به رجعت در شمار کفر و شرک یا بدتر از آن قرار دارد و به این بهانه شیعه را می کوبند و ناسزا میگویند. بدون شک این از اقسام دستاویزهای بی اساس و گمراه کنندهای است که فرقههای اسلامی آن را وسیلهای برای طعن و طرد یکدیگر قرار دادهاند، ولی هیچ مجوزی که صحت این دستاویز را روشن کند وجود ندارد، زیرا اعتقاد به رجعت، نه فقط هیچ گونه ایراد و خدشهای در عقیده به یکتاپرستی و نبوت وارد نمیسازد، بلکه به عکس، این هر دو عقیده را تقویت میکند، زیرا رجعت مانند حشر و نشر، دلیل قدرت کامل خداوند بوده و از امور غیرعادی و معجزهای از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) او است. رجعت، در اصل معجزه زنده کردن مردگان است؛ چنان که حضرت مسیح(ع) انجام میداد، اما این رساتر، کاملتر و اعجازش بیشتر است به دلیل این که رجعت در وقتی انجام میگیرد که مردگان همه خاک شدهاند»[۱۰۱][۱۰۲].
- مرحوم علامه طباطبایی نیز جایگاه رجعت در نگاه اهل سنت را این گونه بیان کرده است:«غیر شیعه، یعنی اهل تسنن اگر چه به ظهور حضرت مهدی(ع) اعتراف کردند و آن را به طور متواتر از پیامبر اکرم(ص) نقل کردند، لکن رجعت را انکار کرده و قول به رجعت را از مشخصات شیعه برشمردهاند و در این ایام بعضی از آنانکه منتسب به شیعه هستند نیز به آنان محلق شدند»[۱۰۳][۱۰۴].
آثار تربیتی اعتقاد به رجعت
- همان گونه که انتظار فرج نقش برجسته و به سزایی در پویایی و نشاط جامعه ایفا میکند، باور به رجعت به دنیا در عصر ظهور، نیز میتواند نقش مهم و بهسزایی در نشاط دینی و امید به حضور در حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) ایفا کند، چرا که انسان با دیدن افرادی که همۀ عمر خود را در انتظار ظهور حضرت مهدی(ع) سپری کردهاند و آنگاه بدون درک ظهور از دنیا میروند، دچار سرخوردگی شده و حتی در جایگاه انتظار نیز دچار ناامیدی خواهد شد و اگر بداند در هنگام ظهور در صورت دارا بودن شرایط، امکان بازگشت او به دنیا و حضور در محضر آخرین امام(ع) را دارد در امیدواری او نقش بسیاری خواهد داشت[۱۰۵].
- افزون بر آن، شخص علاقهمند به درک محضر آخرین حجت الهی، نهایت تلاش خود را به کار خواهد بست که به درجات بالای ایمان رسیده تا در زمرۀ مؤمنان رجعت کننده باشد[۱۰۶].
جایگاه آموزه رجعت
- اعتقاد به حقانیت رجعت به معنای خاص آن، از مختصات و ضروریات مذهب شیعه است [۱۰۷] هرچند برخی آن را از اصول مذهب شیعه ندانسته و بر این باورند که هر کس برایش ثابت شود، ایمان میآورد و هر کس برایش ثابت نشود آن را رد مینماید و خللی در شیعه بودن وی وارد نمیآید [۱۰۸] [۱۰۹].
- البته از سخنان و نوشتههای بعضی از قدمای علمای شیعه برمیآید که اقلیت بسیار کوچکی از شیعه رجعت را به معنی بازگشت دولت و حکومت اهل بیت (ع) تفسیر میکردند، نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان؛ ولی مخالفت آنها طوری است که لطمهای به اجماع نمیزند. [۱۱۰] در مقابل این گروه که رجعت را خاص عترت میدانند، برخی از فیلسوفان و عرفا معتقد به وجوب رجعت هم برای عترت است و هم برای امت مؤمنان حتی مؤمنان از امتهای سابق [۱۱۱]. دلیل این گروه این است که مؤمنان استعداد و استدعای تکمیل نفوس خود بهوسیله پیامبران و امامان (ع) را دارند، این استعداد و استدعا برای خیلی از کسانی که انبیاء و امامان (ع) را ندیدند وجود دارد و حکمت خداوند به فعلیت رساندن همه استعدادها است، پس باید رجعتی برای هم عترت و هم امت باشد. [۱۱۲] بنابراین، ضرورت دارد اولیای مقرب قبل از مرگ امت و خروج انان از دنیا، بر آنها ظهور نمایند؛ زیرا در این حالت قابلیت امت برای این امر، اعتقاد آنها به این موضوع، و فاعلیت نبوت و ولایت برای این کار به اوج خود رسیده است. البته همه این موارد برای کامل کردن دایره سعادت مؤمنان است. [۱۱۳] ناگفته نماند که این گروه بخلاف متکلمان که معتقدند ارواج به اجسام دنیوی بر میگردند، بر این باورند که ارواح رجعتکنندگان به بدنهای برزخی آنان تعلق میگیرد و نه به بدنهای دنیوی "مُلکی" ایشان [۱۱۴] [۱۱۵].
امکان وقوع و یا وجوب رجعت
- در این باره در متون کلامی بحثهایی مطرح شده است. پیرامون امکان رجعت گفته شده: احیای مردگان و رجوع مجدد آنان به نشئه دنیا نه محذور عقلی و نه منع نقلی دارد. بنابراین، اصل رجعتِ فرد یا گروهی به دنیا نه ممتنع عقلی است و نه ممنوع شرعی؛[۱۱۶] و به همین لحاظ گفته شده: خداوند قادر بر چنین کاری هست[۱۱۷] [۱۱۸].
- بسیاری از اندیشمندان، اعتقاد به رجعت را از ضروریات مذهب تشیع و برخی، انکار آن را موجب خروج از مذهب میدانند[۱۱۹]. احتمالاً کثرت احادیث این باب به حد تواتر، است و نیز اعتبار شماری از این احادیث، موجب شده است که اعتقاد به رجعت، از ضروریات مذهب شود. اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و اعتقاد به آن را به اثبات احادیث مربوط، وابسته دانستهاند[۱۲۰]. البته گویا مقصود آنان، این بوده که اعتقاد به رجعت، مانند عدل و امامت از اصول مذهب نیست[۱۲۱]، و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت احادیث رجعت، باید آن را از ضروریات مذهب دانست، هر چند از فروع اعتقادی است[۱۲۲].
- پیش از آنکه وارد بحث شویم؛ بایسته است به بررسی امکان رجعت بپردازیم[۱۲۳].
- امکان به دو قسم تقسیم میشود: امکان ذاتی و امکان وقوعی[۱۲۴].
*امکان ذاتی رجعت: شکی نیست که رجعت، به خودی خود، دارای امکان ذاتی است؛ چرا که زنده کردن مردگان چه در دنیا و چه در آخرت در توان خداوند است و هیچ خردمندی در آن شک ندارد. خداوند، در آیات فراوانی با ردّ مخالفان، معجزۀ زندهشدن مردگان را به دست پیامبران خود، دلیلی بر معاد، قیامت و زنده شدن مردگان، ارائه کرده است[۱۲۵].
- امکان وقوعی رجعت:بهترین دلیل بر امکان یک چیز، وقوع آن است. وقوع رجعت، با بهره از بیانات نورانی قرآن و شواهد تاریخی، به روشنی تمام اثبات شدنی است[۱۲۶].
- برخی از منکرین رجعت، نه فقط وقوع آن را غیر ممکن دانستهاند بلکه امکان آن را نیز محال دانستهاند و برخی دیگر امکان ذاتی آن را بدون اشکال دانستهاند و فقط در بخش امکان وقوعی آن را محال ذکر کردهاند[۱۲۷].
- دسته سوم کسانی هستند که وقوع آن را در گذشته قبول کردهاند، ولی باور شیعه را نپذیرفتهاند و منکر آن در آینده شدهاند[۱۲۸].
- مرحوم علامه طباطبایی درباره هماهنگی میان رجعت و معاد جسمانی ذیل آیه شریفه: ﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ﴾[۱۲۹][۱۳۰].
- پس از اشاره به برخی از روایات مینویسد: «نظیر این گونه روایات از خاندان پیغمبر(ص) فراوان است که بسیاری از آیات را گاهی به قیامت و گاهی به رجعت و گاهی به ظهور مهدی آل محمد(ع) تفسیر کردهاند و این نیست مگر به واسطۀ یک سنخیت و مناسبتی که میان این سه روز موجود است»[۱۳۱][۱۳۲].
- با این تعبیر آنگاه که رجعت و معاد از یک سنخ دانسته شد دلائل امکان هر دو یک چیز خواهد شد و شکی نیست که ادله فراوانی بر معاد اقامه شده است[۱۳۳].
- شیخ حر عاملی در اثبات امکان رجعت مینویسد: «دلیلی که بر صحت معاد به آن استدلال کردهاند، حاصلش این امری است ممکن (یعنی محال نیست)، گوینده راستگو هم خبر داده، پس حق است. اما امکانش، که روشن است؛ زیرا مکرر اتفاق افتاده "که مردهای زنده شده" و وقوع دلیل امکان است و اخبار گوینده راست گو هم که به تواتر رسیده چنان که بعداً هر دو موضوع خواهد آمد، و بیان میکنم که عدهای از پیامبران و اوصیاء(ع) و غیر آنها پس از مرگ زنده شدند، و این دلیل، بر اثبات رجعت بهتر است تا برای اثبات معاد؛ چرا که امر معاد بالاتر، و حالاتش عجیب و غریبتر است، نظیرش تاکنون پیدا نشده به خلاف رجعت، و در قرآن و اخبار هم اشاره به این دلیل است و بر منکران زنده شدن مردگان سخت اعتراض شده است[۱۳۴][۱۳۵].
- کوتاه سخن اینکه:«زندهشدن گروهی از مردگان در این دنیا از محالات نیست، همان گونه که زنده شدن همۀ انسانها در قیامت ممکن است و شگفتی از چنین امری، همچون شگفتی گروهی از مشرکان دوران جاهلیت از مسئله معاد است و تمسخر در برابر آن چونان تمسخر کفار و مشرکان دربارۀ معاد است، چرا که عقل چنین چیزی را محال نمیداند و قدرت خدا آن چنان گسترده است که همۀ این موارد در برابر آن آسان است»[۱۳۶][۱۳۷].
تاریخچه بحث رجعت
- اعتقاد به رجعت از قرن اول هجری میان علمای شیعه معروف بوده است. احادیثی از امام زین العابدین (ع) نقل شده است بر این اعتقاد دلالت دارند.
- در قرنهای دوم و سوم، احادیث بیشتری نقل شده است. در این دوره اعتقاد به رجعت، از شعائر شیعه بوده، به طوری که مخالفان نیز این را به خوبی میدانستند و گاه با استناد به اعتقاد یک راوی به رجعت، از نقل احادیث او پرهیز میکردند. فضل بن شاذان از بزرگان اصحاب امام رضا (ع) و امام جواد (ع)، دو کتاب در موضوع رجعت نوشته است[۱۳۸][۱۳۹].
- ثقة الاسلام کلینی در انتهای قرن سوم، احادیث رجعت را در الکافی آورده است[۱۴۰]. شیخ صدوق در قرن چهارم، ضمن آوردن برخی احادیث رجعت در کتابهای حدیثیاش [۱۴۱]، اعتقاد به آن را حق دانسته و به آیات متعددی از قرآن و نیز به برخی احادیث اهل سنت دربارۀ بازگشت مسیح در آخر الزمان و نماز خواندن وی به امامت امام (ع) استناد کرده است[۱۴۲][۱۴۳].
- شیخ مفید در انتهای قرن چهارم، اعتقاد به رجعت در آخر الزمان را بین امامیه اجماعی دانسته و ادلهای بر آن آورده و به شبهات مخالفان، پاسخ داده است.[۱۴۴].
- سید مرتضی در قرن پنجم، ضمن اجماعی دانستن مسئله میان علمای شیعه، بر اعتبار اجماع در این گونه مسائل تأکید نموده و به اشکالات مخالفان پاسخ داده است[۱۴۵].
- علامه طبرسی در قرن ششم، ضمن بیان فراوانی اخبار در باب رجعت، ادلۀ مخالفان را رد کرده است[۱۴۶]. این اعتقاد همچنان در میان علمای شیعه در قرنهای بعدی ادامه داشته است[۱۴۷].
- علامه مجلسی دربارۀ کمیت و کیفیت احادیث رجعت و تعداد راویان و عالمانی که دربارۀ رجعت کتاب نوشتهاند، چنین مینویسد: چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار ائمه اهل بیت (ع) ایمان داشته باشد اما احادیث متواتر رجعت را نپذیرد؟ احادیث صریحی که شماره آنها به حدود دویست حدیث میرسد و چهل و چند نفر از راویان ثقه و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آوردهاند... . اگر این احادیث متواتر نباشد، چه در حدیثی متواتر است؟[۱۴۸][۱۴۹].
- در مجموع باید گفت: رجعت، از ضروریات مذهب است، بدین معنا که اگر کسی متون مذهب تشیع را ببیند، بیتردید، رجعت را جزء اعتقادات شیعی به حساب میآورد. البته این که رجعت از محکمات اعتقادات شیعی است، به معنای آن نیست که مانند عدل و امامت، جزء اصول اعتقادی است. ممکن است کسی از متون مذهبی، اطلاع کافی نداشته باشد و بر اثر این بیاطلاعی، اعتقاد به رجعت نداشته باشد. چنین کسی از دایره تشیع خارج نیست؛ اما اگر کسی با وجود آگاهی کافی از متون دینی و مذهبی، به رجعت اعتقاد نورزد، از دایره تشیع خارج میشود[۱۵۰].
وقوع رجعت در تاریخ
- قرآن کریم در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به دنیا یاد کرده است. این موارد، افزون بر آن که امکان رجعت را اثبات می کند، وقوع آن را در تاریخ نیز بیان میدارد[۱۵۱].
- ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾[۱۵۲][۱۵۳]. این شخص، عُزَیز پیامبر باشد یا پیامبری دیگر، تفاوت نمیکند. مهم، صراحت قرآن دربارۀ زندگی پس از مرگ در همین دنیاست. مفسران شیعه و اهل سنت، اتفاق نظر دارند که این آیه در برابر منکران قدرت خدا در زنده کردن مردگان، آمده است و نمونهای از آن را در همین دنیا، بیان میکند[۱۵۴][۱۵۵].
- ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ﴾[۱۵۶]. این آیه به صراحت، از بازگشت جمعی از مردم به زندگی دنیا سخن میگوید. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در قیامت است که به گروهی خاص، محدود نمیشود و شامل همۀ موجودات است[۱۵۷].
- یکی از معجزات عیسی (ع)، زنده کردن مردگان و باز گرداندن آنان به دنیا بود: ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي﴾[۱۵۸][۱۵۹].
- کشتهای در بنی اسرائیل برای معرفی قاتلش، زنده شده: ﴿فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۱۶۰]آنان به دستور خداوند، گاو را سر بریدند و به کُشته زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد[۱۶۱].
- گروهی از بنی اسرائیل، بعد از تقاضای مشاهدۀ خداوند، گرفتار صاعقۀ مرگباری شدند و مُردند. سپس خداوند، آنها را به زندگی باز گرداند تا شکر نعمت او را به جا آورند: ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۱۶۲] دلالت این آیه بر امکان و وقوع رجعت، بسیار روشن است، گو این که برخی مفسران به دلیل مخالفت با مسئله رجعت، راه تأویل را در پیش گرفته، صراحت آیه را نادیده انگاشتهاند [۱۶۳].
- اصحاب کهف نیز به رغم آن که نمرده بودند، به دلیل خواب طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند: ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا ﴾[۱۶۴]. در حدیثی از امام صادق (ع)، بازگشت اصحاب کهف، رجعت به شمار آمده است[۱۶۵].
- داستان پرندههای چهارگانۀ ابراهیم (ع) که بعد از ذبح، بار دیگر به زندگی باز گشتند تا امکان معاد را در مورد انسانها برای او مجسم سازند، در مسئله رجعت، قابل توجه است: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴾[۱۶۶][۱۶۷].
- با توجه به آنچه گذشت، میتوان نتیجه گرفت که در تاریخ ادیان گذشته نیز رجعت در شکلهای مختلف واقع شده و اعتقاد به آن، به نوعی وجود داشته است. اسلام نیز بر آن تأکید ورزیده و وقوع آن را در آخر الزمان، بیان نموده است. این که برخی اندیشمندان معاصر گفتهاند که اعتقاد به رجعت، از یهود وارد تشیع شده است، جز از سر تعصب نیست؛ زیرا اگر قرار باشد هر مشابهتی میان اعتقادات اسلامی و اعتقادات سایر ادیان، موجب این باور شود که آن اعتقاد، برگرفته از آن دین است، باید گفت که بسیاری از آموزههای اسلامی، برگرفته از ادیان گذشتهاند. اگر به سخن خداوند در قرآن ایمان داریم که قرآن را تصدیق کنندۀ کتابهای آسمانیِ پیش از خود معرفی میکند، وجود عقاید مشترک، امری بدیهی، بلکه ضروری است. افزون بر این، نمیتوان آیات صریح قرآن را دربارۀ وقوع رجعت، نادیده گرفت. آیا این آیات قرآنی هم از یهود وارد اسلام شدهاند؟[۱۶۸].
- در روایات اهل سنت از بازگشت گروههایی از مردم در زمان پیامبر (ص) و پس از ایشان سخن گفته شده است. تعداد این روایات، بسیار است[۱۶۹]. در پارهای روایات، به رجوع برخی صحابۀ پیامبر خدا (ص) مانند زید بن خارجه [۱۷۰] و ربیع بن حراش [۱۷۱] اشاره شده است. روایات بازگشت مردگان به دنیا آن قدر زیادند که ابن ابی الدنیا کتابی با نام من عاش بعد الموت (کسانی که پس از مرگ زیستهاند)، نوشته است و در آن، عجایب زیادی را نقل میکند[۱۷۲].
- همچنین روایات زیادی از اهل سنت نقل شده که پیامبر (ص) پس از مرگ، زنده شده و افرادی ایشان را دیدهاند. میان علما در مورد امکان چنین چیزی، بحثهای زیادی در گرفته، تا جایی که سیوطی کتابی در موضوع امکان دیدن پیامبر (ص) و فرشتگان نوشت. او احادیث صحیح را به نقل از بخاری و مسلم و ابو داوود میآورد که در آنها امکان دیدن پیامبر (ص) در بیداری، بیان شده است. سپس توضیحات مفصلی در رد منکران امکان رجعت پیامبر (ص) و امکان دیدن ایشان میآورد و اقوال علمایی را آورده که قائل به امکان آن بودهاند و مواردی را نقل کردهاند که پیامبر (ص) را در بیداری دیدهاند و این را از جمله کرامات آنها برشمردهاند. وی کرامت شمردن این دیدار را تنها در صورتی قبول دارد که در بیداری باشد، نه در خواب؛ چرا که دیدن رؤیای پیامبر (ص) برای همه امکان دارد و کرامتی به حساب نمیآید[۱۷۳][۱۷۴].
- اما جای این پرسش وجود دارد که چرا اهل سنت، رجعت به هنگام ظهور امام زمان (ع) را قبول ندارند؟ این، در حالی است که آنها اصل ظهور امام مهدی (ع) را قبول دارند و امکان رجعت را با توجه به روایاتشان نیز میپذیرند. شاید بتوان حدس زد که قبول رجعت در آخر الزمان، به دلیل متضمن بودن رجعت امامان اهل بیت (ع) و انتقامگیری آنان از دشمنانشان به بحث امامت بر میگردد. هنگامی که آنها اصلش را قبول ندارند، نمیتوان انتظار داشت که فرع آن را بپذیرند، و گرنه با توجه به ادلۀ متعدد و محکم رجعت، جایی برای انکار آن وجود ندارد[۱۷۵].
- از آنجایی که قرآن پایهای ترین ابزار برای اثبات حقایق دینی است، در مسئله رجعت نیز به عنوان نخستین منبع و اصلیترین آنها، بدان توجه میشود. با یک نگاه گذرا به آیات مربوط به رجعت، پدیدار شدن آن امری مسلم مینماید[۱۷۶].
- در این دسته از آیات، به روشنی وقوع رجعت میان اقوام و ملل گذشته گزارش شده است؛ مانند: زندهشدن هفتاد نفر از یاران حضرت موسی(ع)﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴾[۱۷۷]، زندهشدن کشتۀ است بنی اسرائیل﴿وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۱۷۸]، زندهشدن هزاران نفر﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ﴾[۱۷۹]، زنده شدن عزیز پس از صد سال﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ﴾[۱۸۰]، زندهشدن مردگان به دست حضرت عیسی(ع) ﴿وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ﴾[۱۸۱][۱۸۲].
- در یک جمع بندی کوتاه، به نکات ذیل میتوان اشاره کرد[۱۸۳]:
- به تصریح آیات قرآن، رجعتهای فراوانی در گذشته پدیدار شده است[۱۸۴].
- افزون بر دانشمندان شیعه، بیشتر دانشمندان اهل سنت نیز بر این باورند که در گذشته، رجعتهایی صورت گرفته است[۱۸۵].
- بنابراین شکی نخواهد ماند که در گذشته، به خواست پروردگار انسانهای فراوانی، پس از مردن، دوباره با همان بدنی که از دنیا رفتهاند زنده شده، به زندگی دنیایی ادامه دادهاند[۱۸۶].
رجعتکنندگان هنگام ظهور
- دربارۀ رجعتکنندگان، چند نظر وجود دارد؛ اما مشهورتر از همه، آن است که رجعت به کسانی اختصاص دارد که در کفر یا ایمان، خالص بودهاند. احادیث فراوانی از رجعت انبیا، اولیای خدا، بهویژه امام حسین (ع)، امام علی (ع) و اهل بیت (ع)، هنگام ظهور امام مهدی (ع) سخن گفتهاند. در برخی احادیث نیز از رجعت جمعی از اصحاب خاص پیامبر (ص) و امام علی (ع) گفتگو شده است. رجعت شهدا، با عنوان کشته شدگان در راه خدا، نیز مورد تأکید برخی احادیث است. در کنار اینها، از رجعت کافران و منافقان مهم هم یاد شده است. تمام این موارد، قابل درج در عنوان مشهور خالصان در کفر و ایمان هستند، چنان که در ناحیۀ کافران، اختلافی وجود ندارد[۱۸۷].
- در برخی از احادیث، از رجعت برخی اقوام یا گروهی از هر امت و مانند آن سخن گفته شده؛ اما اجمال یا ابهام در این تعابیر را باید با احادیث دیگری که آن اقوام یا گروه را توضیح دادهاند، برطرف کرد. نتیجه همان است که پیشتر گفته شد؛ یعنی خالصان از هر دسته، رجعت خواهند کرد.
- تنها یک مورد است که گویا مقداری عامتر به نظر میرسد و آن، عنوان "همۀ مؤمنان" است. این مورد در حدیثی ذکر شده که به رجعت شهدا نیز اشاره کرده است. از امام باقر (ع) دربارۀ آیه ﴿وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ﴾[۱۸۸] پرسیدند امام (ع) پاسخ فرمود: "أَ تَدْرِي يَا جَابِرُ مَا سَبِيلُ اللَّهِ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ قَالَ سَبِيلُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَ ذُرِّيَّتُهُ فَمَنْ قُتِلَ فِي وَلَايَتِهِ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ مَاتَ فِي وَلَايَتِهِ مَاتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَيْسَ مَنْ يُؤْمِنُ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِلَّا وَ لَهُ قِتْلَةٌ وَ مِيتَةٌ قَالَ إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ يُنْشَرُ حَتَّى يَمُوتَ وَ مَنْ مَاتَ يُنْشَرُ حَتَّى يُقْتَل"[۱۸۹] [۱۹۰]. این حدیث، که با چند حدیث مشابه، تأیید و تقویت میشود، گویای آن است که کسانی که به آیۀ شریف: ﴿وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ﴾[۱۹۱] ایمان داشته باشند، هم به مرگ طبیعی خواهند مرد و هم در راه خدا کشته خواهند شد و این نمیشود، مگر این که پس از آن که در زندگی دنیا مردند و یا کشته شدند، دوباره به زندگی باز گردند تا حالتی دیگر را تجربه کنند. این رجعت فقط برای مؤمنان به آیۀ مربوط است و با توجه به توضیحی که امام (ع) دربارۀ کشته شدن در راه خدا داده و آن را به کشته شدن در راه علی (ع) و فرزندانش تفسیر نموده و با یاری گرفتن از سایر احادیث این باب، میتوان استنتاج کرد که همان مؤمنان خالص، مورد نظر است[۱۹۲].
ادلۀ اثبات رجعت
- برای اثبات رجعت، به چهار دلیل: قرآن، احادیث، عقل و اجماع، تمسک جستهاند. مهمترین ادلۀ رجعت، ادله قرآنی و حدیثی است [۱۹۳] :
ادلۀ قرآنی رجعت
- ادلۀ متعددی از قرآن کریم بر وقوع، و به طریق اولی بر امکان رجعت دلالت دارند که برخی از آنها در بحث از تاریخ رجعت گذشت. البته برای اثبات رجعت، کافی است که به ادلۀ معاد که در قرآن فراواناند مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت و معاد، یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. بنابراین، قابلیت قابل، وجود دارد. در واقع به قدرت خدا کفر ورزیده است. بنابراین، استعبادهای جمعی از مخالفان، از بیخبری است و یا از سر لجاجت[۱۹۴].
- آیاتی که به نوعی بر رجعت دلالت دارند، فراواناند[۱۹۵]؛ از جمله:
- آیه ۴۲ سوره ق: ﴿يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ﴾[۱۹۶]
- آیه ۸۳ سوره نمل: ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا﴾[۱۹۷]
- آیه ۴۷ سوره کهف: ﴿وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا﴾[۱۹۸]
- آیه ۱۱ سوره غافر: ﴿رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ﴾[۱۹۹]
- آیه ۸۵ سوره قصص: ﴿إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ﴾[۲۰۰]
- آیه ۵۱ سوره غافر: ﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ﴾[۲۰۱]
- آیه ۴۱ سوره ق: ﴿وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ﴾[۲۰۲]
- آیه ۸۱ سوره آل عمران: ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ﴾[۲۰۳]
- آیه ۱۱۱ سوره توبه: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا﴾[۲۰۴]
- آیه ۸۲ سوره نمل: ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ﴾[۲۰۵]
- آیه ۲۸ سوره سبا: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا﴾[۲۰۶]
ادلۀ حدیثی رجعت
- احادیث نقل شده از پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) دربارۀ رجعت، به حدی است که برای فردی منصف و بیتعصب، جایی برای تردید باقی نمیگذارد که از منظر اسلام، رجعت، امری حتمی و واقعی است. در کتابهای حدیثی و تاریخی و کتابهایی که در باب زیارت نوشته شدهاند، احادیث بسیاری هستند که مستقیم یا نامستقیم به رجعت، اشاره دارند. این موضوع در احادیث اهل سنت نیز یافت میشود[۲۰۷].
- احادیث شیعه در این باب، چند دستهاند. در این میان، احادیث صحیح و قابل اعتماد زیادی یافت میشوند که به چند دسته از آنها اشاره میشود[۲۰۸]:
- مشابهت این امت با امتهای پیشین. دستهای از احادیث میگویند: آنچه در امت پیشین رخ داده است، عیناً در این امت نیز رخ میدهد و از جملۀ این امور، رجعت است[۲۰۹]. اگر این احادیث از معصوم (ع) وارد شده باشد، به این معنا نیستند که تمام جزئیات زندگی آنها در این امت نیز پدید میآید؛ بلکه ظاهر این احادیث، به اموری اشاره دارد که به مسائل دینی مربوطاند[۲۱۰].
- بیان اصل اعتقاد به رجعت. عبدالله بن عطا از امام باقر (ع) نقل میکند که در مِنا گروهی از عراق به دیدار پدرش امام زین العابدین (ع) آمدند و از جنگ مردگان با زندگانی پرسیدند و پدرش از این که اعتقاد به رجعت در میان آنها زنده بود، شادمان گردید و خندید و اصل مطلب را تأیید نمود[۲۱۱]. در حدیثی دیگر حسن بن شاذان واسطی از امام رضا (ع) حکایت میکند که ایشان در پاسخ شکایت وی از ظلم اهل واسط، دستور به شکیبایی تا برپایی دولت حق دادند و از روزگاری گفتند که ستمگران در آن از قبر برمیخیزند و بر صدق وعدههای پیامبران، گواهی میدهند [۲۱۲] [۲۱۳].
- دو نوع مرگ. در احادیثی، برای مؤمنان، دو نوع از دنیا رفتن ترسیم شده است. در این احادیث، با استناد به آیۀ: ﴿وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ﴾[۲۱۴]، مرگ عادی از کشته شدن، متمایز شده و برای مؤمنان، هر دو نوع مرگ، بیان گردیده است. زراره در حدیثی از امام باقر (ع) نقل میکند: کسی که در راه خدا کشته شده، باید به دنیا باز گردد تا مرگ عادی را درک کند. در حدیثی دیگر، صفوان بن یحیی از امام رضا (ع) نقل میکند که در رجعت، هر کسی از مؤمنان که در زندگی قبلی کشته شده، میمیرد و هر که قبلاً مرده، کشته میشود«سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي الرَّجْعَةِ: مَنْ مَاتَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ قُتِلَ، وَ مَنْ قُتِلَ مِنْهُمْ مَات»[۲۱۵] [۲۱۶].
- ویژگیهای رجعتکنندگان. در احادیث، تنها برای گروههای خاصی، امکان بازگشت در نظر گرفته شده است. در تعداد زیادی از احادیث، رجعت، مخصوص مؤمنان خالص و کافران خالص است و سایر مؤمنان و کافران، رجعت ندارند[۲۱۷] [۲۱۸].
- اختیار دادن به مؤمن برای بازگشت. برخی احادیث از با خبر کردن مؤمن در قبر از ظهور امام زمان (ع) و اختیار دادن به او در انتخاب بازگشت به دنیا یا ماندن در برزخ حکایت دارند[۲۱۹] [۲۲۰].
- جنگ با دجّال. ابوحمزۀ قمالی در حدیثی از امام باقر (ع) نقل میکند که امیر مؤمنان (ع) میفرمود: «هر کس میخواهد با پیروان دجّال بجنگد، با کسانی بجنگد که بر خون عثمان میگریند یا بر اهل نهروان (خوارج) میگریند...» و اگر مرده باشند، خداوند آنها را زنده میکند تا دجّال را درک کنند[۲۲۱] [۲۲۲].
- نام و نشان رجعتکنندگان. در پارهای از احادیث، به نام و تعداد کسانی که از برخی مناطق رجعت میکنند، اشاره شده است. مفضّل بن عمر که از بزرگان اصحاب امام صادق (ع) است، از این امام روایت کرده که ۲۵ نفر از کوفه و ۷ نفر اصحاب کهف و برخی دیگر از بزرگان مانند سلمان و تعدادی از قوم موسی (ع) بازگشت میکند. به نام برخی پیامبران نیز اشاره شده است [۲۲۳].
- بازگشت انبیا و اولیا. فیض بن ابی شبیه از امام صادق (ع) نقل میکند با قرائت آیۀ: ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ﴾ فرموده: همۀ انبیا (ع) از آدم (ع) به بعد، به پیامبر خدا (ص) ایمان میآورند و به دنیا باز میگردند و در رکاب امیر مؤمنان (ع) خواهند جنگید [۲۲۴] سند این حدیث، قوی و قابل اعتماد است. راویان آن یا از اصحاب اجماعاند یا از بزرگان اصحاب امامان (ع)، محمد بن سنان ظاهری نیز بر اساس تحقیق آیة الله شبیری زنجانی ثقه و قابل اعتماد است؛ [۲۲۵]. این حدیث صحیح، هم به اصل رجعت اشاره دارد و هم رجعت انبیای الهی و امیر مؤمنان (ع) را بیان میکند. در برخی احادیث، بر رجعت پیامبر خدا (ص) و امام علی (ع)، تصریح خاص شده است[۲۲۶] [۲۲۷].
- شبهات به حقانیت رجعت. گروهی دیگر از احادیث، به زیارتهای امامان(ع) مربوطاند. در بسیاری از زیارتنامهها شهادت میدهیم که رجعت امامان(ع)، حق است و از خداوند متعال درخواست میکنیم که ما را نیز در رجعت آنها شریک سازد و به دنیا باز گرداند. از جملۀ این احادیث، زیارت جامعه کبیره است با این مضمون:«وَ جَعَلَنى مِمَّنْ يَقْتَصُّ آثارَكُمْ، وَيَسْلُكُ سَبيلَكُمْ، وَيَهْتَدى بِهُديكُمْ، وَيُحْشَرُ فى زُمْرَتِكُمْ، وَيَكِرُّ فى رَجْعَتِكُمْ، وَيُمَلَّكُ فى دَوْلَتِكُمْ وَ يُشَرَّفُ فى عافِيَتِكُمْ، وَيُمَكَّنُ فى اَيَّامِكُمْ، وَتَقِرُّ عَيْنُهُ غَداً بِرُؤْيَتِكُمْ»[۲۲۸] برخی دیگر از این زیارتها عبارتاند از: زیارت امام حسین (ع)، زیارت امام علی (ع)، زیارت عسکریین، زیارتهای امام زمان (ع) [۲۲۹] برخی از این احادیث، اسنادی صحیح یا قوی دارند، مانند روایت کتاب من لایحضره الفقیه که در آن به امامان (ع) خطاب میکنیم و از خداوند میخواهیم که در دولت امامان عدل، امکان عمل پیدا کنیم و همراه آنان به دنیا باز گردیم [۲۳۰].
- اولین رجعتکنندگان. برخی احادیث، اولین رجعت کننده را امام حسین (ع) معرفی کردهاند[۲۳۱] یا از تعجب میان جمادی و رجب به دلیل ملاقات مردگان با زندگان[۲۳۲]. این احادیث، ضعیفاند و ما در استدلال بر رجعت نیازی به استناد به آنها نداریم[۲۳۳].
سایر ادله رجعت
- بسیاری از علمای شیعه برای اثبات رجعت، از اجماع یاری گرفتهاند. در این مورد که اعتقاد به رجعت در میان شیعیان، بهویژه در عصرهای متقدم، اجماعی بوده، تردیدی نیست. این موضوع را مخالفان نیز قبول دارند؛ اما این اجماع، در صورتی حجیت دارد که طریقی قاطع برای اثبات نظر معصوم (ع) باشد. با وجود ادلۀ متعدد قرآنی و حدیثی، نیازی به استناد به اجماع برای اثبات نظر معصوم (ع) باقی نمیماند، هر چند وجود چنین اجماعی، اطمینان به وقوع رجعت را بالا میبرد و جایی برای تردید باقی نمیگذارد[۲۳۴].
- برخی اندیشمندان [۲۳۵] خواستهاند از آنچه در حکمتهای رجعت گفته شد، استدلالی عقلی بر ضرورت عقلی بر ضرورت آن بیاورند. آنان سعی کردهاند که با چینش مقدمات چهارگانه، بگویند: مواقعی برای فعلیت یافتن خاصیت وجودیِ پیامبر (ص) و ائمۀ اطهار (ع) وجود داشته که نمیتواند استمرار یابد؛ زیرا "القسر لا یدوم؛ قسر[۲۳۶] نمیتواند دائمی باشد". بنابراین، عقلاً باید رجعت اتفاق بیفتد. این استدلال از چند جهت مخدوش است. میتوان پرسید: کدام دلیل عقلی اثبات کرده است که باید خاصیت وجودی هر موجودی، فعلیت پیدا کند؟ نهایت چیزی که میتوان گفت، این است که ایجاد فرصت برای تکمیل این ظرفیتهای وجودی از نظر عقلی، استحسان دارد؛ اما نمیتوان از آن ضرورت و الزام را نتیجه گرفت. ثانیاً قاعدۀ "القسر لا یدوم" اگر درست باشد، در امور طبیعی جاری میشود؛ اما در امور انسانی که با ارادههای مردم سر و کار پیدا میکنیم، سخن گفتن از قسر، درست نیست. آن جا قسری در کار نیست، تا این که در دائمی بودن یا نبودن آن گفتگو شود. بله، همچنان که گفته شد، میتوان از استحسان این امور سخن گفت؛ اما اثبات ضرورت عقلی، نیازمند استدلالی قویتر و مؤونهای بیشتر است. در این گونه امور، نیازی به تکلّف برای اثبات عقلی نیست؛ زیرا ادلۀ محکم قرآنی و حدیثی، بر امکان و وقوع رجعت وجود دارند. احادیث مربوط نیز فراتر از حد تواترند[۲۳۷].
ادله و شبهات مخالفان رجعت
- مخالفان رجعت، سعی کردهاند برای موضع خود، ادلهای بیاورند. شیخ حر عاملی، شبهات آنان را به تفصیل نقل کرده و پاسخ داده است. برخی از آنها صرفاً استعباد است و برخی دیگر، استناد به ادلۀ نقلی و برخی دیگر، ادعای نداشتن دلیل بر اثبات رجعت؛ اما چنان که پیشتر ملاحظه شد، با وجود ادلۀ قرآنی بر وقوع رجعت، نه جایی برای استعباد وجود دارد و نه ادعای بی دلیلی پذیرفتنی است. بنابراین، تنها باید دید آیا دلیلی بر نفی رجعت وجود دارد که با ادلۀ اثبات رجعت، تعارض کند یا نه. مهمترین استدلالهای مخالفان به شرح زیر است[۲۳۸]:
- خدای متعال تقاضای بازگشت عدهای را هنگام مرگ رد میکند پس چگونه میتوان پذیرفت که پس از مرگ باز گردند؟
- بازگشت کافران پس از دیدن عذابهای برزخ ظلم نیست؟
- قرآن میفرماید: ﴿وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ﴾[۲۳۹] بنابراین، قرآن به صراحت، رجعت را رد میکند. پاسخ: با توضیحی که پیشتر دربارۀ این آیه داده شد، معلوم شد این آیه نه تنها مخالف رجعت نیست، بلکه از بهترین ادله برای اثبات رجعت است؛ زیرا آیه میگوید گروهی خاص بازگشت ندارند و لازمهاش این است که گروهی دیگر بازگشت دارند. ممکن است گفته شود که رجعتکنندگان، هم از مؤمناناند و هم از کافران. اگر هلاک شدگان، از کافران باشند، آنگاه رجعت آنان، براساس این آیه، ناممکن است؛ اما باید توجه داشت که رجعت کافران، به منظور چشیدن عذاب دنیوی است. کسانی که هلاک شدهاند، یک بار این عذاب را چشیدهاند و دیگر نیازی به رجعت آنان نیست. همچنین نباید فراموش کرد که همۀ کافران و مشرکان، هلاک نشدهاند. اقوامی اندک از آنان به هلاک رسیدهاند. بسیاری ماندهاند تا دورۀ رجعت آنان فرا برسد و برای مجازات باز گردند[۲۴۰].
- ﴿أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ﴾[۲۴۱]پاسخ: این آیه نیز مانند آیۀ سابق است که از بازگشت نیافتن گروههایی سخن میگوید که هلاک شدهاند و نمیتواند نافی رجعت باشد. در واقع از این دو آیه استنباط میشود که نسلهای هلاک شده، به دلیل این که یک بار عذاب دنیوی شدهاند، دیگر بازگشتی ندارند تا دوباره عقوبت شوند و تنها برزخ و حساب و کتاب آخرت پیش روی آنان است؛ امّا کسانی که در دنیا عذاب نشدهاند و سزاوار آن هستند، بازگشت دارند [۲۴۲].
- با وجود مجازات اخروی گناهکاران آیا رجعت آنان ظلم نیست؟، با وجود اینکه بیان خیانت گناهکاران به مردم تنها برای مردم زمان خودشان مفید است چه حکمتی برای رجعت آنان منظور است؟
- اگر رجعت در زمان امام مهدی رخ میدهد آیا خلو زمین از حجت یا تقدم غیر افضل بر افضل لازم نمیآید؟
- آیا رجعت مستلزم تناسخ نیست؟
- آیا رجعت رجوع از فعل به قوه نیست؟
زمان رجعت
- عقل هیچ راهی برای اثبات یا منع آن چه در قرآن، روایات و نقلهای تاریخی نسبت به وقوع رجعت در گذشته آمده است، ندارد؛ زیرا رجوع معین، قضیه شخصی است و امور جزئی خارجی از قلمرو ادراک عقل بیرون است. پس اصل تحقق عینی رجعت را تنها دلیل نقلی بر عهده دارد[۲۴۳]. همچنین نسبت به وقوع حتمی رجعت در آینده، هیچگونه دلیل عقلی اقامه نشده است؛ زیرا صرف تحقق حادثهای در گذشته، دلیل حتمی بودن وقوع آن در آینده نخواهد بود. شیخ طوسی در این باره معتقد است که احیای گروهی در زمانی خاص، دلیل بر حتمی بودن احیای قوم دیگر در زمانی دیگر نیست [۲۴۴][۲۴۵].
- درباره امتناع وقوع رجعت در آینده نیز هیچ دلیل عقلی یا نقلی اقامه نشده است. هرچند برخی، مانند بلخی با استدلالهای سُست وقوع آن را در آینده جایز ندانستهاند، از جمله:
- رجعت، معجزه بوده و بر نبوت پیامبر دلالت دارد و چنین کاری فقط در عصر رسول خدا (ص) جایز است و در زمانی که پیامبر (ص) رحلت کرد و بعد از او پیامبر (ص) دیگری نیست، مجالی برای چنین معجزهای نخواهد بود. پاسخ این پندار آن است که دلیل، اخص از مدعاست؛ زیرا در عصر ارتحال رسول اکرم (ص) ، امامان معصوم (ع) حضور دارند و معجزه الهی همانطور که دلیل نبوت پیامبر (ص) است، آیتِ امامت امام معصوم (ع) خواهد بود و تحقق رجعت به عنوان معجزه امام معصوم (ع) ، بدون محذور است[۲۴۶][۲۴۷].
- رجوع به دنیا با اعلام به رجعت، جایز نیست؛ زیرا کسی که بداند بار دیگر به دنیا باز میگردد، ممکن است اِغراء شود و تن به تباهی دهد و به اتکالِ بر توبه بعد از رجوع مجدد، مصرانه گناه کند[۲۴۸]. پاسخ: دلیل، اخص از مدعاست؛ زیرا طبق همین پندار، رجوع شخص به دنیا بدون اعلام جایز است. گذشته از آن که رجعت مانند معاد، همگانی نیست. از اینرو گنهکار در عین اطمینان به اصل رجوع برخی از افراد، علم به رجوع خود ندارد. پس هیچ اغرایی لازم نمیآید[۲۴۹][۲۵۰].
- از روایات معصومین(ع) استفاده میشود، رجعت همزمان با ظهور حضرت مهدی(ع) آغاز میشود و در دوران ظهور ادامه خواهد کرد. و همانند برخی از حوادث دیگر جزو کرامات به شمار میآید؛ زندهشدن مردگان و بیرون آمدن از قبرها در حالی که سر و رویشان را غبار و خاک گرفته و آنان از سر میافشانند، حالتی است که مردم آن را ندیدهاند و در آن روز خواهند دید[۲۵۱].
- ظهور حضرت مهدی(ع) در نظام آفرینش از چنان ارزشی برخوردار است که افزون بر شادمانی زندگان، خبر ظهور به مردگان نیز داده میشود و آنها که صلاحیت بازگشت دارند، مخیّر میان بازگشت و ماندن در قبرها میشوند[۲۵۲].
مقارنت رجعت با قیام امام مهدی (ع)
- در مورد زمان رجعت، به طور قاطع میتوان گفت که رجعت، امری مرتبط با ظهور امام زمان(ع) است. میان علمای شیعه در این زمینه اختلافی وجود ندارد و تقریباً تمام کسانی که دربارۀ رجعت سخن گفتهاند، آن را مقارن ظهور ایشان دانستهاند:
- شیخ صدوق در احتجاج بر مخالفان، بازگشت مسیح در آخر الزمان و نماز خواندن وی به امامت امام مهدی (ع) را به نقل از آنان بیان میکند[۲۵۳].
- شیخ مفید، اعتقاد به رجعت هنگام قیام امام مهدی (ع) را بین امامیه اجماعی میداند و ادلهای بر آن میآورد و به شبهات مخالفان، پاسخ میدهد[۲۵۴].
- سید مرتضی نیز رجعت را هنگام ظهور امام زمان(ع) میداند و این عقیده را به کل شیعه امامیه نسبت میدهد[۲۵۵]. جالب این جاست که وی این سخنرا در پاسخ پرسشی میگوید که به تفسیری شاذ از رجعت معتقد است و رجعت را به معنای بازگشت دولت اهل بیت (ع) در زمان قائم (ع) میداند، نه بازگشت خود آنها، هر چند در این تفاسیر نیز زمان رجعت، در ایام حکمرانی امام مهدی (ع) تصویر شده است[۲۵۶]. شیخ طبرسی نیز به صراحت رجعت را هنگام قیام مهدی (ع) میداند[۲۵۷].
- علمای بسیار دیگری نیز به زمان رجعت تصریح کرده و آن را هنگام قیام امام زمان(ع) دانستهاند، از جمله: محمد بن علی ابن شهر آشوب مازندرانی[۲۵۸]، فیض کاشانی[۲۵۹]، سید شرف الدین علی حسینی استرآبادی[۲۶۰]، شیخ حر عاملی[۲۶۱]، محمد بن محمد رضا قمی مشهدی[۲۶۲]، محمد اسماعیل خواجویی [۲۶۳]، عبد علی بن جمعه عروسی حویزی [۲۶۴]، حتی مفسران و عالمان اهل سنت نیز این نگرش را از علمای شیعه میشناسند[۲۶۵].
- علامه مجلسی نیز همین نظر را برگرفته از احادیث متعدد به علمای شیعه نسبت میدهد:«اخبار فراوانی از امامان هُدا از اهل پیامبر (ص) وجود دارد با این مضمون که هنگام قیام قائم (ع) خداوند، گروهی از اولیا و شیعیان را که پیش تر مردهاند، باز میگرداند تا ثواب یاری و معاونت امام زمان(ع) نصیبشان گردد و به دلیل ظهور دولتش شاد گردند و گروهی را هم از دشمنانش باز میگرداند و تا از آنها انتقام کشد و ... »[۲۶۶] [۲۶۷].
- در این باره چند گونه حدیث وجود دارد:
- در برخی احادیث به طور کلی از رجعت در هنگام ظهور، سخن رفته است.مانند این حدیث: امام صادق (ع) فرمود: «إِنَّمَا يُسْأَلُ فِي قَبْرِهِ مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَإِنَّهُ يُلْهَى عَنْهُ وَ قَالَ: فِي الرَّجْعَة إِنَّمَا يَرْجِعُ إِلَى الدُّنْيَا عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ (ع) مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَلَا رُجُوعَ لَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْمَآبِ»[۲۶۸][۲۶۹].
- برخی دیگر میگویند: هنگامی که زمان قیام قائم (ع) میرسد، در ماه جمادی آخر و ده روز از رجب، بارانی بیمانند میبارد که خداوند به واسطۀ آن، بدنهای مؤمنان و گوشت آنان را در قبورشان میرویاند و...[۲۷۰][۲۷۱].
- در برخی احادیث که پیشتر گذشتند، نام یا تعداد کسانی از اقوام گذشته بیان شده است که رجعت میکنند تا در رکاب امام زمان(ع) باشند [۲۷۲][۲۷۳].
- در احادیثی دیگر، دستور خواندن دعا برای رجعت پس از مرگ به منظور درک ایام ظهور امام مهدی (ع) داده شده است[۲۷۴][۲۷۵].
- روایت شده که مؤمن پس از مرگ، مانند تازه داماد یا تازه عروس که بر فراش خود آرمیده، با مژدۀ بهشت به خواب میرود و اهل بیت (ع) را در بهشت رضوی زیارت میکند و... تا این که قائم (ع) قیام میکند. در این هنگام، خداوند، مؤمن را بر میانگیزاند تا به ندای امام زمان(ع) پاسخ گوید و همراه دیگران دسته دسته به سوی وی میروند[۲۷۶]. در برخی احادیث، از پرسش مؤمنان از رجعت دیگر مؤمنان در هنگامۀ ظهور، سخن رفته است[۲۷۷]. در حدیث رجعت، امام علی (ع)، از علائم ظهور به حساب آمده است[۲۷۸]؛ اما این حدیث با احادیثی که اولین رجعت کننده را امام حسین (ع) معرفی میکند و رجعت ایشان را هنگام مرگ یا کشته شدن امام زمان(ع) تعیین کرده است، منافات دارد. شاید بتوان گفت که مراد از اولین رجعت کننده در این احادیث، رجعت پس از مرگ امام زمان(ع) است که اولین رجعت کننده، امام حسین (ع) است و هم ایشان متکفل کفن و دفن امام زمان(ع) خواهد شد. از سوی دیگر، رجعت امام علی (ع) پیش از ظهور، یکی از رجعتهای امیر مؤمنان (ع) است؛ زیرا در احادیث متعددی ایشان صاحب رجعات "بازگشتها" معرفی شده است[۲۷۹]. در زیارتهای ایشان نیز این موضوع بیان شده است[۲۸۰]. در حدیثی گفته شده که علی (ع) یک رجعت با امام حسین (ع) دارد تا از بنی امیه انتقام کشد[۲۸۱]. و یک رجعت با پیامبر (ص) دارد تا خلیفۀ او باشد و سایر امامان الگو:عل از عوامل وی باشند[۲۸۲]. علامه مجلسی میگوید: امام علی (ع)، هم پیش از ظهور و هم مقارن آن و هم پس از ظهور، رجعت دارد[۲۸۳]. با این بیان، مشکل تعارض برطرف میشود[۲۸۴].
- نتیجه این که تعدّد رجعت از ویژگیهای امیر مؤمنان (ع) است که در سه موضع تحقق میپذیرد؛ اما رجعت بقیۀ افراد، مؤمن یا کافر، هنگام ظهور است، هر چند نمیتوان در تعیین دقیق زمان و چگونگی تقارنش با ظهور، سخنی قاطع و دقیق گفت[۲۸۵].
- اجمالاً این موضوع قابل اثبات است که رجعت با ظهور امام مهدی (ع) ارتباط دارد و زمان وقوع آن، نزدیک ظهور است؛ اما تقدیم و تأخیر وقایع ظهور و تعیین دقیق زمان رجعت و این در پی کدام واقعۀ مرتبط با ظهور اتفاق خواهد افتاد، میسّر نیست و ضرورتی هم برای تعیین دقیق آن وجود ندارد. احادیث در این باره بسیارند و نیازی به ذکر همۀ آنها نیست. آنچه اهمیت دارد و از حکمتهای رجعت بر میآید، همان علم اجمالی به وقوع رجعت با ویژگیهای کلّی آن است و علم به جزئیات آن، هیچ تأثیری در اعتقاد به رجعت و تلاش برای به دست آوردن صلاحیتهای مرتبط با آن ندارد[۲۸۶].
حکمت رجعت
- حکمتهای رجعت را نباید به عنوان دلیل عقلی قطعی در نظر گرفت؛ بلکه هر یک از آنها در جهت معقولسازی و قابل فهم کردن مسئله به کار میآید. فایدۀ این حکمتها، آن است که ذهن انسان را برای فهم و پذیرش موضوع، آماده میکند و مانع انکار بیجا و جاهلانه میشوند. برای رجعت، چند حکمت متصور است [۲۸۷] :
- پاداش صالحان و مجازات مجرمان: ساختار این جهان، بر اساس عدل است. پس این انتظار بهجاست که روزی در همین زندگی دنیاء ظالمانی که خون مستضعفان را در شیشه کردهاند، به سزای اعمال خود برسند. البته مجازات اصلی، در آخرت خواهد بود؛ زیرا دنیا ظرفیت کافی برای مجازات مجرمان را ندارد؛ اما بر اساس قاعدۀ عقلانی "ما لا یدرک کلّه، لا یترک کلّه"؛ [۲۸۸]، خوب است که در این جا هم به سزای اعمالشان برسند و بخشی از مجازات خود را دریابند. بنابراین، جا دارد که به هنگام برپایی دولت عدل مهدوی (ع)، بهترینها و بدترینها باز گردند تا خوبان از بدان، انتقام کشند و در اقامۀ عدالت، مشارکت کنند و سینههایشان را از داغ ظلم، شفا دهند [۲۸۹] و عزت یابند و ایام دولت حق را ببینند و از آن بهرهمند گردند[۲۹۰].
- تقویت امید و آمادگی منتظران: فایدۀ دیگر اعتقاد به رجعت، ایجاد امید و حرکت در جمع مؤمنان برای آمادهسازی خود است. اگر مؤمنان خالص، امکان درک زمان دولت موعود حق را پیدا کنند، همین، مردمان را تشویق میکند که خود را مصداق چنان مؤمنانی بگردانند. همچنین امیدشان افزوده میگردد و میدانند زحماتی که میکشند، در دنیا نیز ثمر خواهد داد[۲۹۱].
- ایجاد فرصت عمل برای شماری از نیکان: اولیای خدا و پیامبرانی که در زندگی خود، توفیق کامل یاری و نصرت حق را نیافتند و مردم، آنها را تنها گذاشتند و نتوانستند ظرفیتهای وجودی خود را آن چنان که میتوانستند، متحقق کنند، اینک این امکان را مییابند که به آن ظرفیتها تحقق بخشند و به کمال لایق خویش دست یابند. از این رهگذر، مردم جهان نیز بهرهمند میشوند. مؤمنان طراز اول نیز چنین حکمی دارند. آنان که ظرفیتهای بیشتری برای عمل در راه حق داشتنهاند، اما به دلیل عمل سران کفر و نفاق، از راه باز ماندهاند، جا دارد که دوباره به زندگی باز گردند تا ضمن نصرت دولت حق، خود به مراتبی در سیر الی الله دست یابند. میتوان حدس زد که این فرصت، ویژه کسانی است که همت و اندیشۀ برتری داشته و بیش از آنچه برایشان میسر شده، در اندیشه گذراندهاند و نیت آن را داشتهاند که در راه حق، اعمال بزرگتری انجام دهند؛ امّا کسانی که تغییر شرایط و ادامۀ حیاتشان، تغییری در عملکرد آنها ایجاد نمیکرد، و به آنچه برایشان میّسر شد، بسنده میکردند، ضرورتی برای رجعت آنها وجود ندارد. این گروه، همان مردم متوسطاند. به بیان دیگر، مقتضای عدل الهی، آن است که فرصت عمل برای همه فراهم آید و در قیامت، کسی نتواند بگوید: اگر شرایط و فرصت دیگری میداشتم، میتوانستم بیشتر در راه خدا مجاهده کنم. بر این اساس، متوسطان از مردم، اعم از مؤمن و کافر، به آنچه رخ داده، اکتفا میکنند. دو گروه نخبه میماند: گروه کافران که از همۀ ظرفیت خود، بهره گرفته و هر چه توانستهاند، کردهاند. آنان دستشان باز بوده و اگر بیشتر عمر میکردند، به همان طریق قبلی ادامه میدادند؛ و گروه مؤمنان طراز بالا، که دستشان برای بسیاری از کارها بسته بوده و نتوانستهاند تمام ظرفیت خود را تحقّق بخشند و تنها در دولت عدل آخر الزمان است که فرصت چنان اعمالی را پیدا میکنند. حکمت بالغۀ پروردگار، اقتضا می کند که چنان فرصتی را برای این مردم نیک سیرت فراهم آورد[۲۹۲].
چیستی و چگونگی رجعت
- از مجموع آیات، روایات و بیان دانشمندان بزرگ شیعه که به آنها اشاره خواهد شد، به دست میآید که رجعت، جهانی است با ویژگیهای خاص به خود که نه به طور دقیق چون جهان دنیاست و نه همانند جهان آخرت است و در عین حال، برزخ نیز نیست؛ عالمی است با تعریف خاص به خود[۲۹۳].
- مرحوم علامه طباطبایی در این باره مینویسد: «رجعت از مراتب روز قیامت است اگر چه در کشف و ظهور پایینتر از روز قیامت است و دلیل پایینتر بودن آن از قیامت، امکان راه یافتن تباهی و شر (فیالجمله) در آن است، به خلاف قیامت که هیچ گونه تباهی و شری در آن راه نخواهد یافت و به همین دلیل روز ظهور حضرت مهدی علیهالسلام نیز گاه ملحق به قیامت شده است به خاطر ظهور و غلبه تامه حق، اگر چه روز ظهور حضرت نیز پایینتر از روز رجعت است»[۲۹۴][۲۹۵].
- روشن است که مرحوم علامه رستاخیز بزرگ را در بالاترین درجۀ کشف و شهود دانسته و رجعت، در رتبۀ میانی است و پایینتر از این دو، ظهور حضرت مهدی(ع) است[۲۹۶].
- دستاورد سخن اینکه اگر چه رجعت، در همین دنیای مادی و با این مشخصههای ویژه اتفاق خواهد اتفاد؛ اما مقیاسهایی که در آن روز بزرگ به وقوع خواهد پیوست، آن را به کلی از نحوۀ زندگی در زمان ما جدا و متفاوت خواهد کرد و بیگمان تبیین زوایای آن، امروزه کاری بس سخت مینماید؛ همان گونه که حقیقت معاد همچنان جزو رازهای خداوند است[۲۹۷].
رجعت سبب بازگشت از فعلیت
- یکی از شبهههایی که درباره رجعت مطرح شده این است که: وقتی انسان از زندگی دنیایی جدا شد و وارد جهان برزخ شد، در حقیقت از جهان طبیعت به جهان "ماوراء" وارد شده و این خود، در او کمال پدید میآورد؛ یعنی همۀ آنچه در او "بالقوه" بوده، به "فعلیت" رسیده و حال آر از جهان غیب به جهان ماده برگردد چنانچه در رجعت چنین است بایسته است آنچه که برای او به فعلیت رسیده، دوباره بالقوه شود و این از نظر عقل محال است[۲۹۸].
- مرحوم علامه طباطبایی همین شبهه را به صورت علمیتر مطرح کرده مینویسد: «بعضی میگویند: به طوری که در جای خود ثابت شده، موجودی که قوه کمال و فعلیت را دارد هنگامی که از قوه به فعل آید؛ یعنی کمالات استعدادی آن، جنبه وجودی فعلی به خود بگیرد، چنین چیزی نمیتواند به حال اول باز گردد؛ زیرا رجوع از فعلیت به قوه محال است، همچنین هر موجودی که دارای وجود کاملتر است در مسیر تکامل خود به وجود ناقصتر "از آن نظر که ناقصتر است" بر نمیگردد، بنابراین چون نفس انسان بر اثر مردن تجرّد از ماده پیدا میکند و یک موجود مجرد مثالی یا علی میشود و ناگفته پیداست که این دو مرتبه "تجرد مثالی و عقلی" فوق مرتبه ماده بوده و وجود آنها قویتر از وجود مادی است با این حال محال است که مجدداً نفس بعد از مرگ به ماده تعلق پیدا کند، زیرا مستلزم رجوع از فعلیت به قوه است»[۲۹۹][۳۰۰].
- در اینجا به دو صورت میتوان پاسخ داد[۳۰۱]:
- اول اینکه محال بودن بازگشت از فعل به قوه درست است، اما کسی نگفته است که رجعت از این نوع است؛ توضیح اینکه: چنانچه دیده میشود، شبهه از یک صغری و یک کبری فراهم آمده است و صغری این است که لازمه رجعت و بازگشت، خروج از فعلیت به قوه است و کبری، خروج از فعلیت به قوه که محال است[۳۰۲].
- اما کبری کاملاً صحیح و مورد قبول است و کسی شک در آن ندارد، ولی آنچه که میبایست به آن توجه شود، صغری است و باید از فعل به قوه باشد. چرا که وقتی عالم رجعت از سنخ معاد شمرده شد دیگر بازگشت به دنیایی که پیش از مرگ داشته نخواهد بود، بلکه خود در طول رسیدن به کمال خواهد بود و بازگشت هیچ گونه کمالی را کم نخواهد کرد[۳۰۳][۳۰۴].
- افزون بر آنچه یاد شد آنچه در نظام آفرینش در نمونههای فراوان رخ داده، زنده شدن برخی از مردگان و ادامۀ زندگی آنها است که در قرآن به آنها اشاره شده است. و حتی کسانی که این شبهه را مطرح میکنند آن را به عنوان یک واقعیت قرآنی پذیرفتهاند حال چگونه اتفاق آن در آخرالزمان چنین دشواری را دارد در حالی که رجعت در امتهای گذشته نداشته؟! خدا میداند![۳۰۵].
رجعت همان تناسخ
- یکی دیگر از شبهاتی که در بحث رجعت بر اثر نفهمی باورهای شیعه همواره از طرف مخالفان به آن دامن زده شده این است که قول به رجعت، مستلزم قول به تناسخ است و چون تناسخ باطل است قول به رجعت نیز باطل است[۳۰۶].
- پیش از هرگونه توضیحی در این زمینه مناسب است نخست معنای تناسخ روشن شود تا تفاوت رجعت و تناسخ روشن شود[۳۰۷].
- "تناسخ" در لغت از ریشه "نسخ" گرفته شده است. راغب اصفهانی در مفردات نسخ را این گونه تعریف کرده است:«النسخ هو ازلة شیء بشیء یتعقبه کنسخ الشمس الظل، الظل الشمس و الشیب الشباب»[۳۰۸][۳۰۹].
- اما معنای اصطلاحی تناسخ این است: نفسی که هنگام ارتباط به بدن کمالاتی را کسب کرده، بعد از جداشدن از آن، به بدن دیگر بپیوندد[۳۱۰].
- شیخ مفید درباره معنای تناسخ میگوید: «و معنی التناسخ هو ان تتکرر الادوار الی مالا نهایه و ان الثواب و العقاب فی هذه الدار لافیدار اخری لاعمل فیها و ان اعمالنا التی نحن فیها انما هی اجزیة علی اعمال سلف فی الادوار الماضیة، فاراحة و السرور و الفرح هی مرتبة علی البر التی سلف منا فی الادوار الماضیة، و الغم و الحزن مرتبة علی اعمال الفجور التی سلفت و قد ابطل هولاء جمیع الشرایع و السنن»[۳۱۱][۳۱۲].
- سید مرتضی با صراحت تمام کسانی که معتقد به تناسخ هستند را کافر دانسته مینویسد: «.... لان اهل التناسخ لا یعدون من المسلمین... لکفرهم و ضلالتهم»[۳۱۳][۳۱۴].
- مرحوم علامه طباطبایی در این باره میفرماید:«... تناسخ عبارت از این است که بگوییم: نفس آدمی بعد از آن که به نوعی کمال، استکمال کرد، و از بدن جدا شد، به بدن دیگری منتقل شود، یا خود نفس دارد، یا ندارد، اگر نفس مورد گفتگو میخواهد به آن منتقل شود، و این فرضیهای محال است، چون بدنی که نفس مورد گفتگو میخواهد به آن منتقل شود، یا خودش نفس دارد یا ندارد، اگر نفس داشته باشد مستلزم آن است که یک بدن دارای دو نفس بشود، و این همان وحدت کثیر و کثرت واحد است که محال بودنش روشن است، و اگر نفس ندارد، مستلزم آن است که چیزی که به فعلیت رسیده، دوباره برگردد بالقوه شود، مثلاً پیرمرد برگردد کودک شود که محال بودن این نیز روشن است[۳۱۵][۳۱۶].
- برخی از مفسرین معاصر نیز درباره رجعت چنین نوشتهاند: «عقیدهمندان به تناسخ چنین میپندارند که انسان بعد از مرگ، بار دیگر به همین زندگی باز میگردد؛ منتها روح او در جسم دیگر و نطفه دیگر حلول کرده و زندگی مجددی را در همین دنیا آغاز میکند و این مسئله ممکن است بارها تکرار شود، این زندگی تکراری در این جهان را تناسخ یا "عود ارواح" مینامند[۳۱۷][۳۱۸].
تفاوت رجعت با تناسخ
- مرحوم مظفر در پاسخ کسانی که رجعت را نوعی تناسخ میدانند مینویسد: «کسی که رجعت را به عنوان تناسخ، باطل میداند، فرق میان تناسخ و معاد جسمانی را در نیافته است. رجعت از اقسام معاد جسمانی است و تناسخ، انتقال روح از جسمی به جسم دیگر و جداشدن از جسم اول است و این، معاد جسمانی نیست. معاد جسمانی، یعنی بازگشت روح با همان مشخصات به بدن اول و معنای رجعت نیز همین است و اگر رجعت همان تناسخ باشد، زندهشدن مردگان به دست حضرت عیسی نیز تناسخ است یا حشر و نشر در قیامت و معاد جسمانی نیز باید تناسخ باشد[۳۱۹][۳۲۰].
- از آنچه گفته شد روشن میشود که تناسخ مردود، و به طور کامل با رجعت تفاوت میکند و ایراد شبهاتی از این دست، دلیلی غیر از تعصب و جهالت نداشته است[۳۲۱].
بازگشت کفار و مجرمین از اعمال بدشان
- «و قد قال قوم من المخالفین لنا: کیف یعود کفار الملۀ بعد الموت الی طغیانهم و قد عاینوا عذاب الله تعالی فی البزرخ، و تیقنوا لذلک انهم مبطلون؟!» بدون شک عذاب کفار و اشرار از همان ابتدای لحظات مرگ آغاز میشود. حال چگونه ممکن است آنها در عالم بزرخ انواع و اقسام عذابها را ببینند. و پس از رجعت، دوباره همان روش بد خود را ادامه دهند؟. مرحوم شیخ مفید با طرح این شبهه در ادامه این گونه پاسخ داده است: البته این عجیبتر نیست از کفار آنچنانی که در برزخ انواع عذابها را میبینند و میدانند که هیچ گونه جدایی از عذاب برای آنها نیست و بر آنها به خاطر گمراهیاشان در دنیا احتجاج میشود. پس در آن هنگام میگوید ای کاش برگردانده میشدیم و هرگز آیات پروردگارمان را تکذیب نمیکردیم و از جمله مؤمنین میبودیم. پس خداوند در پاسخ آنها میفرماید: بلکه همچنان به کارهای قبلی خود ادامه میدهند به درستی که آنها دروغگویانند. پس برای مخالف پس از این دلیل جای هیچ گونه شبههای باقی نخواهد ماند تا بر بحث وارد نمایند[۳۲۲][۳۲۳].
- به این پرسش به دو صروت میتوان پاسخ داد[۳۲۴]:
- ۱. این گونه نیست که دیدن حقایق همواره آثار حتمی داشته باشد و کسی که حقیقت را دید، دست از باطل خود بردارد. همانگونه که در تاریخ کم نبودهاند کسانی که معجزات و کراماتی را از انبیاء و اولیاء دیدند، ولی همچنان بر باطل خود پافشاری میکردند. دلیل مطلب این است آنچه که باعث دشمنی میشود فقط نادانی به حقیقت نیست، بلکه عوامل پرشماری دست به یکدیگر داده و شخص را از پذیرش حق دور میسازد. هوای نفسانی و وسوسههای شیطانی از جمله مهمترین این عوامل هستند.
خداوند این حقیقت را در ضمن دو آیه شریف قرآن چنین بیان فرموده است: ﴿وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بَلْ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴾ [۳۲۵][۳۲۶].
- با بیان این آیات از قرآن دیگر هیچ گونه جای سخن برای مخالفین در این باره، باقی نخواهد ماند[۳۲۷].
- ۲. پروردگار متعال آنگاه که کفار را در رجعت باز گرداند تا از آنها انتقام بگیرد، هرگز توبه آنها را نخواهد پذیرفت؛ همان گونه که وقتی فرعون در آستانه غرق شدن قرار گرفت در آن حال توبه کرده و اظهار ایمان کرد و خداوند نپذیرفت:
﴿قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِينَ﴾ [۳۲۸][۳۲۹].
- خداوند در پاسخ فرمود: ﴿آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ﴾ [۳۳۰] بنابراین از آنجایی که کارهای خداوند از روی حکمت است گاهی در شرایط خاصی توبه پذیرفته میشود و گاهی توبه پذیرفته نخواهد شد و این اشکال نیز وارد نخواهد بود[۳۳۱][۳۳۲].
کیفر در رجعت و ناسازگاری با دنیا
- برخی با بیان این شبهه که پذیرفتن رجعت به دنیا برای کیفر و پاداش، با طبیعت این دنیا که سرای عمل است نه حساب، سازگاری ندارد؛ و قرآن نیز به آن اشاره کرده است[۳۳۳].
- و القول بالرجعة بعد الموت الی الدنیا لمجازاة المسیئین و اثابة المحسنین ینافی طبیعۀ هذا الدنیا و انها لیست دار جزاء و انما توفون اجورکم یوم القیمةفمن زحزح عن النار و ادخل الجنة فقد فاز و ما الحیوة الدنیا الا متع الا متع الغرور؛ و همانا روز رستاخیز پاداشهایتان به طور کامل به شما داده میشود. پس هر که را از آتش به دور دارند و در بهشت در آورند قطعاً کامیاب شده است؛ و زندگی دنیا جز مایه فریب نیست[۳۳۴].
- پاسخ اینکه[۳۳۵]:
- اولاً، برخی پاداشها و مجازاتها، دنیوی است و فرقی میان همین دنیا و زندگی معمولی و رجعت نیست و آیات قرآن نیز منافاتی با آن ندارد[۳۳۶].
- ثانیاً، رجعت فقط برای پاداش و مجازات نیست، بلکه حکمتهای فراوان دیگر نیز دارد که بسیاری از آنها بر ما پوشیده است[۳۳۷].
تعارض رجعت با فلسفه معاد
- چنانچه معتقدین به این تعارض گفتهاند: «کما اینکه اعتقاد به رجعت مایه تضعیف اعتقاد به روز قیامت میشود و روشن میشود که این "یعنی تضعیف اعتقاد به معاد" از جمله اهداف کسانی است که این اعتقاد را فراهم آوردند و آنها دوازده امامیها بودند که آیات معاد را تأویل به رجعت کردند و از جمله تأثیرات این اعتقاد این بود که برخی از فرقههای منسوب به شیعه معاد را انکار کردند و به تناسخ اعتقاد پیدا کردند...» [۳۳۸][۳۳۹].
- با ذکر تفاوتهایی که میان رجعت و معاد وجود دارد به راحتی پاسخ این اشکال داده خواهد شد و این تفاوتها عبارتند از[۳۴۰]:
- رجعت مربوط به همه مردگان نیست، بلکه مخصوص یک گروه ویژه است، در حالی که معاد عبارت از زندهشدن جمیع مردگان در روز قیامت است[۳۴۱].
- رجعت پیش از قیامت و در همین دنیا صورت میپذیرد، در حالی که قیامت و معاد در زمانی معین در جهانی دیگر است[۳۴۲].
- زندگی زجعت کنندگان محدود بوده و دوام ندارد، اما زندگی بعد از قیامت هم برای اهل بشت و هم برای دوزخیان جاودانه خواهد بود[۳۴۳].
- بنابراین میتوان گفت رجعت به نوعی در راستای تکامل مؤمنان محض و تحمیل کیفرهای دنیوی برای کافران محض به شمار میآید. یعنی گروهی از مؤمنان خالص که زمینۀ رسیدن به کمالات والا را داشتهاند، اما به سبب موانعی از رسیدن به آن دور ماندهاند، در زمان رجعت این حرکت را کامل میکنند و افزون بر شاهد بودن برپایی حکومت حق خود نیز در آن نقش خواهند داشت و در برابر گروهی که در کفر محض غوطهور شدهاند در همین دنیا به کیفرهای دنیوی خود میرسند. اگر چه در برخی روایات هدف از رجعت نیکان را انتقام از دشمنان و تشفی قلب ذکر کردهاند، ولی به نظر میرسد افزون بر آن، امر مهمتری نیز مدنظر بوده که مورد اشاره قرار گرفت[۳۴۴].
رجعت از عقاید یهودی
- برخی میپندارند شیعه باور به رجعت را از اعتقادات یهودیان گرفتهاند: رجعت از عقاید دیرینه یهود است، منشا این عقیده در آنان حدیث معروف عزیر و به ویژه داستان هارون بود. بعد از آن که هارون در بیابان وفات کرد، یهود همصدا گفتتند: موسی از روی حسد او را کشته است و چون نسبت به هارون بیش از موسی(ع) متمایل و علاقهمند بود در نتیجه علاقهمندی قائل به رجعت وی شده، همواره منتظرش بودند[۳۴۵][۳۴۶].
- این شبهه از دو جهت قابل بحث است[۳۴۷]:
- ۱. یهودیها قائل به رجعت افرادی در گذشته هستند که نه فقط آنها بلکه آیاتی از قرآن مجید نیز به آن تصریح نموده است، که در بخش آیات مربوط به وقوع رجعت در گذشته برخی از آنها مطرح شد. و اگر چنانچه اشکال کننده مقصودش این است که شیعه اعتقاد به رجعت را از این اعتقاد یهودیها گرفته است به طور کامل در اشتباهاند. شیعه فقط برای بیان امکان رجعت به وقوع آن در امتهای گذشته آن هم از آیات قرآن استشهاد نموده است. و آنگاه ضمیمه به انبوهی از روایات که عموم اهل سنت بدانها قائل هستند حتی بیش از آنچه بدان معتقد است معتقدند هر آنچه در امتهای پیش رخ داده طبق فرمایش پیامبر(ص) میبایست در امت اسلام رخ دهد[۳۴۸].
- ۲. یهودیها قائل به رجعت افرادی در آخر الزمان هستند. اگر چه این قول دوم به اعتقاد شیعه درباره رجعت نزدیک است، ولی شباهت و نزدیکی دو اعتقاد نسبت به هم نه دلیل بر گرفتن آن اعتقاد از دیگری میشود و نه دلیل بر بطلان آن، و اگر چنین باشد در میان اهل سنت موارد فراوانی از این دست یافت میشود[۳۴۹].
- برخی در دین یهود به زمان داوری بر زمین، معتقدند. در تورات آمده: «مردگان تو مجددا زنده خواهند شد، و اموات ما بر خواهند خاست؛ ای شما که در خاک خفتهاید بیدار شده و شادی نمایید، زیرا شبنم تو مثل شبنم گیاهها است و زمین مردگان را باز پس خواهد داد»[۳۵۰][۳۵۱].
- و چون یهود اعتقادی به آخرت ندارد بعضی معتقدند که مراد زنده شدن مردگان در همین جهان است برای بار دوم و در این روز قضاوت و داوری صورت گرفته و خوبان بدور از ستمگران و بدان به زندگی موعود و مطلوب خود خواهند رسید. بنابراین وجد شباهت هیچ دلیلی بر اخذ آن از اعتقاد پیش و یا بطلان آن نخواهد بود[۳۵۲].
منافات رجعت با تلقین میت
- در برخی روایات تلقین میت آمده است که چون میت را در قبر گذارند بگویند: این اولین روز از روزهای آخرت و آخرین روز از روزهای دنیاست، از اینجا معلوم میشود که این مرده دیگر به دنیا باز نمیگردد و عمر دنیاییش تمام شده است[۳۵۳].
- پاسخ اینکه[۳۵۴]:
- اولاً، رجعت عمومی نیست و مادامی که نمیدانیم کسی از اهل رجعت است یا نه، مستحب است این دعا در تلقینش خواهند شود[۳۵۵].
- دوماً، رجعت واسطۀ میان دنیا و آخرت است، هم ممکن است آن را دنیا نامید و هم آخرت؛ اهل لغت دنیایش گویند و در احادیث نیز گاهی دنیا و گاهی آخرت گفته شده است[۳۵۶].
- سوماً، زندگی پیش از مرگ نسبت به زندگی بعد از آن به حسب وضع لغوی دنیاست، چون دنیا مشتق از "دنو" «=نزدیکی» یا از "دنائت" «=پستی» است. اما اطلاق آن بر زندگی دوم، نیاز به قرینه است، زیرا اگر چه در برابر رستاخیز بزرگ میتوان رجعت را دنیا گفت، امّا به طور اطلاق نمیتوان نام دنیا بر آن نهاد[۳۵۷].
- چهارماً، حدیث مورد نظر روایت واحدی است و اگر صریح در معارضه و مخالفت هم بود با ادله رجعت تاب مقاومت نداشت، تا چه رسد که صریح هم نباشد [۳۵۸][۳۵۹].
رجعت و امامت فاضل بر افضل
- بنابر قول رجعت لازم میآید غیر افضل حضرت مهدی(ع) بر افضل پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) و...امامت کند[۳۶۰].
- آنچه میتوان در پاسخ گفت اینکه انبیا و اولیا تسلیم محض ارادۀ الهی هستند و از آنجایی که خداوند امامت بالفعل را در زمان رجعت از آن آخرین وصی پیامبر(ص) دانسته، بنابراین سایرین در مقابل ارادۀ الهی سر فرود خواهند آورد؛ چنانچه در روایات فروانی گفته شده است: ائمه معصومین(ع) یک نور واحد هستند و شیعیان از مقایسه میان آنها میبایست پرهیز نمایند. و شاید هم بتوان افزود که لزوماً امام(ع) برای کسانی است که نیازمند امامت و پیشوایی فرد دیگر هستند و هنگامی که انوار پاک معصومین به عنوان انسان کامل در نظام خلقت مطرح هستند، نیازی به امامت دیگری ندارند و در عصر حضرت مهدی(ع)، آن حضرت برای دیگران امام است و پیامبر(ص) و ائمه(ع) در رجعت خود، امام خویش خواهند بود[۳۶۱].
- البته از برخی روایات به دست میآید در آن زمان تکلیف از رجعت کنندگان ساقط است، فقط زنده میشوند تا وعدههای خدا را ببینند. یا اینکه ممکن است مکلف باشند، اما به تکلیف به خصوص، نه به نبوت و امامت، زیرا در احادیثی رسیده است که خداوند به پیغمبر (ص) در آخر عمر وحی کرد: دوران پیامبریت پایان یافت و مدتت تمام شد، علم و ایمان و میراث نبوت را در نسلت قرار ده[۳۶۲].
- احتمال دیگر اینکه شاید رجعت ائمه(ع) بعد از وفات حضرت مهدی(ع) باشد، زیرا در حدیثهای فراوانی آمده است اول کسی که به دنیا بر میگردد، حسین(ع) بوده که در آخر عمر حضرت مهدی(ع) بیاید و هنگامی که مردم او را شناختند و حضرت مهدی(ع) از دنیا رفت غسلش میدهد و این مدت ناچیز که هر دو امام(ع) در دنیا هستند به جهت ضرورت یا به سبب انقطاع تکلیف حضرت مهدی(ع) در وقت احتضار مستثنی است، ولی البته حضرت مهدی(ع) در زمان دیگر زنده خواهد شد [۳۶۳][۳۶۴].
- به نظر میرسد هیچ یک از پاسخ یادشده کافی نیست، چرا که از برخی روایات به دست میآید که در عصر رجعت نیز تکلیف به جای خود باقی است[۳۶۵].
- افزون بر آن، این که مکلف نبودن به نبوت و امامت، نبی بودن و امام بودن ایشان را از میان نخواهد برد و از سوی دیگر، روایات فراوانی وجود دارد که پیامبر وعلی علیهالسلام و امام حسین و بسیاری از پیامبران و نیکان همزمان رجعت خواهند کرد و یا اینکه حداقل مدت زمانی را با یکدیگر خواهند بود. بنابراین آنچه در ابتدای پاسخ ذکر شد مناسبتر مینماید[۳۶۶].
رجعت در تعارض با برخی آیات
- یکی دیگر از اشکالاتی که به اعتقاد رجعت وارد کردهاند ذیل آیه ۳۱ سوره یس است. در این آیه میخوانیم: مگر ندیدهاند که چه بسیار نسلها را پیش از آنان هلاک گردانیدیم که دیگر آنها به سویشان باز نمیگردند؟[۳۶۷].
- منکران رجعت پس از آن که آیه را دلیلی بر نفی رجعت دانستهاند به کلام ابن عباس استشهاد نموده که گفت: اگر چنان باشد که علی(ع) رجعت نماید چه بد مردمانی هستیم که همسران او را تزویج نمودیم. و بالاخره در پایان از آیه و روایت فوق حکم به کفر قائلین به رجعت نموده میگوید:«و یجب اکفار الروافض فی قولهم بان علیاً و اصحابه یرجعون الی الدنیا...»[۳۶۸]؛ اما اینکه چگونه به راحتی از آیه چنین برداشتی میشود بس مشکل مینماید[۳۶۹].
- صدرالمتألهین در تفسیر خود پس از نقل کلام زمخشری میگوید:«و فیه نظر لا یخفی علی المصنف؛ آنگاه ادامه میدهد که عدم رجعت برخی از کفاری که به هلاکت ابد رسیدهاند هیچ گونه دلالتی بر عدم رجعت دیگران ندارد»[۳۷۰][۳۷۱].
- آنگاه مینویسد: «و قد صح عندنا بالروایات المتظافره عن ائمتنا و ساداتنا من اهل بیت النبوة و العلم حقیقۀ مذهب الرجعة و وقوعها عند ظهور القائم آل محمد. العقل ایضاً لا یمنعه لوقوع کثیراً من احیاء الموتی باذن الله....»[۳۷۲]؛ و در پایان صدر المتألهین این احتمال را بعید ندانسته که معنای اهلاک، اهلاک به معنای مرگ حاصل از جهل کفر و دشمنی است نه هلاکت جسمانی و اگر چنین شد دیگر ارتباطی به رجعت نخواهد داشت[۳۷۳].
تکلیف در زمان رجعت
- یکی از پرسشهایی که مطرح است اینکه آیا انسانها همانند حیات پیشین خود دارای تکلیف خواهند بود یا خیر؟[۳۷۴].
- در یک بررسی اجمالی در این باره به سه قول بر میخوریم[۳۷۵]:
- ۱. برخی بر این اعتقادند که زمان رجعت، همچون قیامت زمان پاداش و مجازات است و تکلیف در آن راهی ندارد[۳۷۶].
- استدلال این گروه این است که کفاری که رجعت میکنند با توجه به شهود برزخی حقایق در عالم برزخ، توبه خواهند کرد و بنابراین نقض غرض خواهد شد[۳۷۷].
- توبه و هدایت در پیش گیرند و در میان امتهای گذشته بسیاری بودهاند که با دیدن معجزات انبیاء حتی عذابهای الهی، همچنان راه دشمنی در پیش گرفتهاند[۳۷۸].
- ۲. برخی نیز اعتقاد دارند در رجعت تکلیف وجود دارد، چرا که رجعت در دنیا تحقق مییابد نه در آخرت[۳۷۹].
- ۳. برخی نیز قائل به تفصیل شدهاند که اگر چه دار تکلیف نیست، ولی انجام کارهای خوب ثواب و کارهای بد جزا به دنبال خواهد داشت و یا اینکه خوبان و مؤمنان تکلیف داشته به یاری معصومین(ع) همت میگمارند و فقط برای کفار و دشمنان دار مجازات است[۳۸۰].
- مرحوم علامه مجلسی در این باره مینویسد: «ان زمان الرجعة لیس زمان التکلیف فقط بل هو واسطة بین الدنیا و الآخره، فالنسبة الی جماعة دار تکلیف و بالنسبة الی جماعة دار جزاء»[۳۸۱][۳۸۲].
- مشکل گفتۀ علامه این است که مشخص نشده برای چه کسانی دار تکلیف و برای چه کسانی دار جزاء است[۳۸۳].
- سید مرتضی در رسائل شریف خود به این نکته اشاره کرده که رجعت هیچگونه منافاتی ندارد[۳۸۴][۳۸۵].
- هم ایشان در محلی دیگر بر ادعای خود این گونه دلیل میآورد که: «بدون شک بر کسانی که رجعت میکنند یاری کردن امام واجب است، چه اینکه دفاع از آن حضرت و یاری کردن او در برابر دشمنان تکلیف خواهد شد». پس نمیتوان گفت تکلیف ندارند[۳۸۶].
- البته ایشان در ادامه تکلیفداشتن کفاری که رجعت میکنند را نپذیرفته؛ رجعت آنها را صرفاً جهت چشیدن عذاب و ذلت ذکر کرده است [۳۸۷][۳۸۸].
- به نظر میرسد در دوران رجعت نیز همچنان تکلیف ادامه خواهد داشت، به لحاظ اینکه آیات و روایات فراوانی دنیا را دار تکلیف شمرده است. و در این میان مؤمنان با یاری معصومین(ع) بر پاداش خود خواهند افزود، و چون رجعت کفار فقط برای کیفر دنیایی خواهد بود، از این رو تکلیف برای آنها موضوعیّت ندارد[۳۸۹].
- افزون بر آن، اگر گفته شود هیچ گونه تکلیفی وجود نخواهد داشت؛ اوّلاً روایاتی که بخشی از فلسفه رجعت را یاری حضرت مهدی(ع) و معصومین(ع) دانسته مشکل پیدا خواهد کرد و دیگر اینکه رجعت بیهوده خواهد بود[۳۹۰].
- اگر چه در روایات اشاره چندانی به فلسفۀ رجعت نشده، ولی از مجموع احادیث و سخنان بزرگان از علمای شیعه میتوان موارد ذیل را به عنوان فلسفه و اهداف برپایی رجعت برشمرد[۳۹۱]:
- تکامل بیشتر مؤمنان: دستهای از روایات یکی از حکمتهای رجعت را رسیدن به کمال برای مؤمنان ذکر کرده است [۳۹۲][۳۹۳].
- تحمل کیفرهای دنیایی و عذاب کفار به هنگام دیدن دولت حق در همین دنیا: از دیگر فلسفههای رجعت رسیدن عذابهای دنیوی بر کفار شمرده شده است [۳۹۴][۳۹۵].
- لذّت بردن مؤمنان از دیدن برپایی حکومت حق: دستهای از روایات نیز حکایت از لذتبردن مؤمنان از اقامه حکومت جهانی عدل است [۳۹۶][۳۹۷]
- انتقامجویی از دشمنان: و بالاخره پارهای از روایات نیز سخن از انتقام گرفتن از دشمنان اهل بیت(ع) و کفار به میان آورده است[۳۹۸][۳۹۹]
- بنابراین درباره مجازات و پاداش میتوان گفت فقط مجازات کافران در رجعت، دیدن حکومت عدل جهانی است که از این طریق عذاب خواهند شد، اگر چه روایات فراوانی نیز گرفتن انتقام از دشمنان اهل بیت(ع) را در رجعت بیان نمودهاند. بیش از این مجازات و پاداش موکول به قیامت خواهد شد[۴۰۰]
- در پایان یادآوری این نکته بایسته است که برخی از پرسشها و شبههها به خاطر ابهامها و اجمالهایی است که در روایات رجعت به سبب حقیقت زندهشدن مردگان است که بررسیهای کارشناسانه و ژرف میتواند به هر چه روشنتر شدن حقایق این باور سترگ بیانجامد[۴۰۱]
اقسام رجعت
مدخل های اخص
به لحاظ رجعت كننده
- رجعت اسماعیل بن جعفر بن محمد الصادق
- رجعت اسماعیل بن حزقیل
- رجعت اصحاب علی
- رجعت اهل بیت
- رجعت عیسی
- رجعت محمد الإمام
به لحاظ موطن رجعت
مباحث مرتبط
- آیه ۶ سوره نازعات
- آیه ۹۹ سوره مؤمنون
- امتهای گذشته
- امكان رجعت
- تأویل رجعت
- حقیت رجعت
- رجعت كنندگان
- رجعت كنندگان
- عذاب رجعت
- وقوع رجعت
- احادیث رجعت
- رجعت امام حسین
- رجعت امام علی
- تنافی بین نفی اعاده کفار با رجعت
- رجعت نزد شیعه
- کیفیت رجعت
- عقاید شیعه امامیه درباره رجعت
- دلالت آیه ۲۴۳ بقره درباره رجعت
- فَرق رجعت با عالم قیامت در آیه ۸۳ نمل
- جایگاه بحث رجعت در تعالیم اسلامی
- عقاید شیعه درباره رجعت
- تعریف لغوی رجعت
- تعریف اصطلاحی رجعت
- دیدگاه شیخ مفید درباره رجعت
- دیدگاه علم الهدی درباره رجعت
- دیدگاه مجلسی درباره رجعت
- حدیث امام رضا درباره رجعت
- عدم تنافی اعاده ظالمان با رجعت
- فرق بین تناسخ با رجعت
- مناظره مؤمن طاق و ابو حنیفه درباره رجعت
- دیدگاه طریحی درباره معنا رجعت
- دیدگاه شیعه درباره رجعت
- معنای رجعت
- کتاب شناسی رجعت
- احادیث اهل سنت درباره رجعت
- نقد بر اهل سنت درباره رجعت
- احادیث رجعت
- دیدگاه عبد الجلیل قزوینی درباره رجعت
- دیدگاه شیعه درباره رجعت
- ادله ابن بابویه درباره رجعت
- رجعت قوم حضرت حزقیل پیامبر در آیه ۲۴۳ بقره
- ادله طبرسی درباره رجعت
- ادله مجلسی درباره رجعت
- مناظره سیدحمیری با عنبری درباره رجعت
- ادله مفید درباره رجعت
- دیدگاه علم الهدی درباره رجعت
- ادله آل کاشف الغطاء درباره رجعت
- دیدگاه مظفر درباره رجعت
- غلو درباره رجعت ربیع بن خراش عبسی بعد از مرگ
- ادله نقلی سیدحمیری درباره رجعت
- دیدگاه شیعه درباره رجعت
- مناظره متکلمان شیعه با متکلمان معتزله درباره رجعت
- شبهات رجعت
- کیفیت رجعت
- دیدگاه شیعه اثنی عشری درباره رجعت
- اختلاف نظر شیعه اثناعشری درباره معانی رجعت
- اختلاف نظر متکلمان شیعه در معانی رجعت
- معانی رجعت
پرسش مستقیم
- درباره رجعت چه دیدگاههایی وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به رجعت برگرفته از یهود است؟ (پرسش)
- آیا قول به رجعت مستلزم تناسخ باطل است؟ (پرسش)
- آیا رجعت عمومی و همگانی است؟ (پرسش)
- آیا رجعت پس از ظهور امام مهدی با تکلیف سازگار است؟ (پرسش)
- مراد از رجعت عیسی مسیح چیست و این رجعت در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد و این بازگشت چه خصوصیاتی دارد؟ (پرسش)
- رجعت چند مرحله دارد؟ (پرسش)
- آیا رجعت نوعی تناسخ نیست؟ (پرسش)
- اهمیت رجعت به چه اندازه است؟ (پرسش)
- منظور از عذاب ادنی که در قرآن آمده چیست؟ (پرسش)
- آیا اگر کسی چهل روز دعای عهد را بخواند حتما رجعت میکند؟ (پرسش)
- آیا آیات و سوره مؤمنون با مسئله رجعت منافات ندارد؟ (پرسش)
- چه ارتباطی بین ظهور و رجعت امام حسین وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به رجعت از ضروریات دین است؟ (پرسش)
- چگونه رجعت ائمه پس از ظهور امام مهدی انجام میگیرد؟ (پرسش)
- آیهای از قرآن رجوع مرده را به دنیا ممتنع میداند آیا این آیه با مسأله رجعت سازگاری دارد؟ (پرسش)
- آیا پیامبران در زمان رجعت حضور دارند؟ (پرسش)
- رجعت در ادعیه و زیارات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
- رجعت در روایات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
- کدام یک از علما در کتابهایشان از رجعت بحث کردهاند؟ (پرسش)
- چه ارتباطی بین رجعت و قیامت وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا قرآن مخالف قول به رجعت است؟ (پرسش)
- چه آیاتی از قرآن رجعت را ثابت میکند؟ (پرسش)
- آیا قرآن به رجعت کسانی به این دنیا اشاره نموده است؟ (پرسش)
- آیا تمام احادیث رجعت از طرق شیعه وارد شده است؟ (پرسش)
- آیا در رجعت مردگان توسط امام مهدی زنده میشوند و آیا این قضیه پشتوانه عقلی روایی قرآنی دارد؟ (پرسش)
- چه تعداد از روایات بر رجعت دلالت دارند؟ (پرسش)
- رجعت در متون دینی چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
- مفهوم رجعت
- پیشینه رجعت
- سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟ (پرسش)
- آیا برای رجعت نمونهای در تاریخ یافت میشود؟ (پرسش)
- آیا رجعت از ضروریات تشیع است؟ (پرسش)
- چرا متکلمین بحث از رجعت را در علم کلام مطرح میکنند؟ (پرسش)
- فایده رجعت چیست؟ (پرسش)
- هدف از رجعت چیست؟ (پرسش)
- چه آثاری بر اعتقاد به رجعت مترتب است؟ (پرسش)
- فلسفه و فوائد رجعت چه میباشند؟ (پرسش)
- رجعت امامان برای چیست؟ آیا آنان حکومت خواهند کرد؟ (پرسش)
- چه دلیل عقلی بر امکان رجعت میتوان اقامه کرد؟ (پرسش)
- آیا رجعت امکان وقوع دارد؟ (پرسش)
- آیا دلیل عقلی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا رجعت با عقل و فلسفه سازگاری دارد؟ (پرسش)
- آیا دلیل قرآنی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
- ویژگیهای رجعت چیست؟ (پرسش)
- آیا رجعت جسمانی است؟ (پرسش)
- آیا رجعت اختیاری است؟ (پرسش)
- آیا «رجعت» برای مؤمنان و کافران اختیاری است؟ (پرسش)
- رجعت چه زمانی تحقق پیدا میکند؟ (پرسش)
- رجعتکنندگان چقدر در دنیا باقی میمانند؟ (پرسش)
- آیا زمان رجعت هنگام قیام امام مهدی است؟ (پرسش)
- چه کسانی رجعت میکنند؟ (پرسش)
- چه کسانی هنگام ظهور امام مهدی زنده میشوند؟ (پرسش)
- چه کسانی هنگام ظهور دوباره زنده میشوند و امام مهدی را یاری میکنند؟ (پرسش)
- رجعت کنندگان چند دستهاند؟ (پرسش)
- ویژگی رجعت کنندگان چیست؟ (پرسش)
- اولین رجعت کننده از امامان کیست؟ (پرسش)
- برنامههای امام حسین در رجعت چیست؟ (پرسش)
- برنامههای امام علی در رجعت چه میباشد؟ (پرسش)
- آیا بانوان رجعت میکنند؟ (پرسش)
- چه کسانی در هنگام قیام امام مهدی از قبر خود برانگیخته میشوند؟ (پرسش)
- آیا پس از رحلت امام مهدی اولیاء صالح خدواند حکومت میکنند؟ (پرسش)
- آیا در عصر حکومت اولیای صالح احتمال نافرمانی و شورش وجود دارد؟ (پرسش)
جستارهای وابسته
- آخر الزمان
- آدینه (جمعه)
- آستانه عسکریین
- آستانه قیامت
- آفتاب پشت ابر (خورشید پشت ابر)
- آینده پژوهی
- آیین جدید دین در عصر ظهور
- اَبدال
- ابوالادیان
- ابوصالح
- ابوالقاسم (امام مهدی)
- اثناعشریه
- احمد (امام مهدی)
- احمد بن اسحاق قمی
- احمد بن هلال کرخی
- احمدیه (قادیانیه)
- اخیار
- ادله رجعت
- اسماعیلیه
- أشراط الساعه
- اصحاب قائم (یاران امام مهدی)(ع)
- اصحاب کهف
- اقامتگاه امام مهدی در عصر ظهور (مسجد سهله)
- القاب امام مهدی (ع)
- امامت امام مهدی (ع)
- امامت و مهدویت
- امام حسن عسکری
- امام زمان (صاحب الزمان)
- امام شناسی (مرگ جاهلی)
- امام مهدی از ولادت تا ظهور
- امامیه
- امدادهای غیبی
- امکان رجعت (رجعت)
- امنیت (حکومت جهانی)
- انتظار فرج
- انتقام
- انجمن حجتیه
- انطاکیه
- اوتاد
- اهل سنت و امام مهدی موعود
- اهل سنّت و ولادت امام مهدی (ع)
- اهل کتاب در عصر ظهور
- ایام الله
- ایستادن هنگام شنیدن لقب قائم
- باب (علی محمد شیرازی)
- بابیه (باب)
- باران های پیاپی
- باقریه
- البرهان فی علامات امام مهدی آخر الزمان
- بعثت امام مهدی
- بلالی (محمد بن علی بن بلال)
- بلالیه
- بهائیت
- البیان فی اخبار صاحب الزمان
- بیت الحمد
- بیت المقدس
- بیدا (خسف به بیدا)
- بیعت امام مهدی
- بیعت نامه امام مهدی
- البیعه لله
- پایان تاریخ (آخرالزمان)
- پدر امام مهدی (امام حسن عسکری)
- پدر امام مهدی و اهل سنّت
- پرچم امام مهدی
- پرچم های سیاه
- پیراهن امام مهدی
- تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم
- تاریخ عصر غیبت
- تاریخ غیبت کبرا
- تشرف (ملاقات با امام مهدی
- تکذیب وقت گزاران وقت ظهور
- تَناثُرُ النُّجُوم
- توقیع
- جبرئیل
- جده
- جزیره خضرا
- جزیره خضرا در ترازوی نقد
- جعفر کذاب
- جمعه
- جنگ افزارهای امام مهدی (سلاح امام مهدی)
- حجت
- حجر الاسود
- حدیث غدیر
- حدیث لوح حضرت زهرا (لوح حضرت زهرا)
- حدیث معراج
- حِرْز امام مهدی
- حرمت نام بردن امام مهدی
- حسن شریعی
- حسین بن روح نوبختی
- حسین بن منصور حلاج
- حکومت جهانی
- حکومت صالحان
- حکومت مستضعفان
- حکیمه خاتون
- حیرت
- خاتم الاوصیاء
- خراسانی (خروج خراسانی)
- خردسال ترین پیشوای معصوم (امامت امام مهدی)
- خروج خراسانی
- خروج دابة الاَرض
- خروج دجال
- خروج سفیانی
- خروج سید حسنی
- خروج شعیب بن صالح
- خروج شیصبانی
- خروج عوف سلمی
- خروج امام مهدی (قیام امام مهدی)
- خروج یأجوج (یأجوج و مأجوج)
- خروج یمانی
- خسف به بیداء
- خسوف و کسوف غیرعادی
- خضر
- خلافت موعود
- خورشید پشت ابر
- خطبه قیام
- خورشید مغرب
- خیمه
- دابه الارض (خروج دابه الارض)
- دادگستر جهان
- دانشمندان عامه و امام مهدی موعود
- دجال (خروج دجال)
- در انتظار ققنوس
- در فجر ساحل
- دست بر سر گذاشتن
- دعای افتتاح
- دعای عهد
- دعای ندبه
- دعای سمات
- دوازده امامی (اثناعشریه)
- دولت کریمه (حکومت جهانی)
- دین در آخرالزمان (آخرالزمان)
- دین عصر ظهور
- ذی طوی
- رایات سود (پرچم های سیاه)
- رحلت امام مهدی (فرجام امام مهدی)
- رجعت
- رجعت کنندگان
- رکن و مقام
- رؤیت امام مهدی (ملاقات امام مهدی)
- زبور داود
- زمینه سازان ظهور
- زنان آخرالزمان (آخرالزمان)
- زنان و قیام امام مهدی (یاران امام مهدی)
- زندگی آخرالزمان (آخرالزمان)
- زیارت آل یس
- زیارت ناحیه مقدسه
- زیارت رجبیه
- زیدیه
- سازمان وکالت
- سامرا
- سرداب سامرا
- سلاح امام مهدی
- سفیانی (خروج سفیانی)
- سید حسنی (خروج سید حسنی)
- سیره حکومتی امام مهدی
- سیصد و سیزده
- شاهدان ولادت امام مهدی
- شرایط ظهور
- شرید
- شریعیه
- شعبان
- شعیب بن صالح (خروج شعیب)
- شلمغانیه
- شمائل امام مهدی
- شمشیر امام مهدی (سلاح امام مهدی)
- شهادت امام مهدی (فرجام امام مهدی)
- شیخیه
- شیطان (کشته شدن شیطان)
- شیصبانی (خروج شیصبانی)
- شیعه
- صاحب الامر
- صاحب الدار
- صاحب الزمان
- صاحب السیف
- صاحب الغیبه
- صاید بن صید (خروج دجال)
- صقیل (مادر امام مهدی)
- صیحه آسمانی (ندای آسمانی)
- طالقان
- طرید
- طلوع خورشید از مغرب
- طویل العمر
- طی الارض
- طیبه
- ظهور
- عاشورا
- عبرتایی (احمد بن هلال)
- عثمان بن سعید عمری
- عدد یاران امام مهدی (سیصد و سیزده)
- عدل و قسط (حکومت جهانی)
- العرف الوردی فی اخبار الامام مهدی
- عسکریه
- عصائب
- عصر زندگی
- عقد الدرر فی اخبار المنتظر
- علایم ظهور (نشانه های ظهور)
- علائم قیامت (اشراط الساعه)
- علی بن محمد سمری
- غار انطاکیه (انطاکیه)
- غایب (امام غایب)
- غریم
- غلام
- غیبت (پنهان شدن)
- الغیبه
- غیبت صغرا
- غیبت کبرا
- فترت
- فرید
- فرجام امام مهدی
- فرجام شناسی (آینده پژوهی)
- فضیلت انتظار فرج (انتظار فرج)
- فضیلت منتظران (منتظر)
- فلسفه رجعت (رجعت)
- فلسفه غیبت صغرا (غیبت صغرا)
- فلسفه غیبت (غیبت امام مهدی)
- فواید امام غایب
- فوتوریسم
- قائم
- قادیانیه
- قتل نفس زَکیّه
- قم
- قیامت صغرا (رجعت)
- قیام های پیش از ظهور
- کتاب الغیبه للحجه
- کشته شدن شیطان
- کمال الدین و تمام النعمه
- کوفه
- کنیه امام مهدی (ابوالقاسم)
- کوه رَضْوی
- کیسانیه
- لباس امام مهدی (پیراهن امام مهدی)
- لوح حضرت زهرا
- مادر امام مهدی
- متمهدی (مدعیان مهدویت)
- مثلث برمودا (جزیره خضرا)
- محدَّث
- محل بیعت امام مهدی (رکن و مقام)
- محل ظهور امام مهدی (مسجد الحرام)
- محل قتل نفس زکیه (رکن و مقام)
- محمد
- محمد بن عثمان بن سعید عمری
- محمد بن علی بن هلال
- محمد بن علی شلمغانی
- محمد بن نصیر نمیری
- محمدیه
- مدعیان بابیت
- مدعیان مهدویت
- مرجع تقلید
- مردان آخرالزمان (آخرالزمان)
- مرکز حکومت امام مهدی (مسجد کوفه)
- مرگ جاهلی
- مرگ سرخ
- مرگ سفید
- مستضعف
- مسجد جمکران
- مسجد الحرام
- مسجد سهله
- مسجد صاحب الزمان (مسجد جمکران)
- مسجد کوفه
- مصلای جمعه و جماعات در عصر ظهور (مسجد کوفه)
- مضطر
- معجم احادیث الامام المهدی
- معمرین
- مغیریه
- مقتدای مسیح
- مکیال المکارم فی فواید الدعاء للقائم
- ملاحم و فتن
- ملاقات با امام مهدی
- ملیکه (مادر امام مهدی)
- منتخب الاثر
- منتظِر
- منتَظَر
- منتقم
- منصور
- موتور
- موسویه
- موعود مسیحیت
- موعود یهود
- مهدی
- مهدی سودانی
- مهدی موعود
- مهدویت
- ممهدون (زمینه سازان ظهور)
- مهدویت پژوهی (آینده پژوهی)
- امام مهدی شخصی و امام مهدی نوعی
- مهدیه
- میراث دار پیامبران
- ناحیه مقدسه
- نام های حضرت محمد (احمد)
- ناووسیه
- نجبا
- ندای آسمانی
- نرگس (مادر امام مهدی)
- نزول عیسی
- نشانه های آخرالزمان (آخرالزمان
- نشانه های ظهور
- نفس زکیه
- نماز امام زمان
- نواب خاص
- نیابت خاص
- نیابت عام
- نیمه شعبان
- وقاتون (وقت ظهور)
- وقت ظهور
- وقت معلوم
- وکلای امام مهدی
- ولادت امام مهدی
- ولایت فقیه
- ولی فقیه
- همسر و فرزند امام مهدی
- هیبت امام مهدی
- یأجوج و مأجوج
- یاران امام مهدی
- یالثارات الحسین
منابع
منبعشناسی جامع رجعت
پانویس
- ↑ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۷، ص ۶۱.
- ↑ الکنی و الالقاب؛ ج ۲، ص ۴۵۰.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۴.
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، در توضیح واژه رجع.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۵.
- ↑ فیروزآبادی، مجدالدین محمد بن یعقوب، القاموس المحیط.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۵.
- ↑ راغب الاصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، پس از واژۀ الرجوع.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۵.
- ↑ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، پس از واژۀ رجع.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۵.
- ↑ امام باقر(ع) فرمود: « أَيَّامُ اللَّهِ ثَلَاثَةٌ يَوْمُ يَقُومُ الْقَائِمُ وَ يَوْمُ الْكَرَّةِ وَ يَوْمُ الْقِيَامَة»؛الخصال، ج ۱، ص ۱۰۸.
- ↑ امام صادق(ع) در زیارت اربعین میفرماید: «وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِن»؛ تهذیب، ج ۶، ص ۱۱۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۵.
- ↑ رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص ۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین: ج۲ ص ۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید: ص۳۴، مجمع البحرین: ج۴ ص۳۳۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶
- ↑ اوائل المقالات؛ ص ۴۶.
- ↑ حق الیقین؛ ص ۳۳۷ - ۳۳۸.
- ↑ حق الیقین؛ ص ۳۴۰.
- ↑ تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص ۲۶۳
- ↑ اندیشههای کلامی شیخ مفید؛ ص ۳۵۶
- ↑ رسائل المرتضی؛ ج ۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۷
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۶.
- ↑ اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، سلسله مؤلفات مفید ج ۴، ص ۷۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۶.
- ↑ جوابات المسائل الرازیه (رسائل الشریف ج ۱، ص ۱۲۵).
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۶.
- ↑ الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۲۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۶.
- ↑ عقاید الامامیه، ترجمه علیرضا مسجد جامعی، ص ۲۹۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.
- ↑ سید محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، ص ۸۵۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.
- ↑ رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۱۲۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۰۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۸.
- ↑ «وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» و یاد کنید آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمیآوریم و در حالی که خود مینگریستید آذرخش شما را فرا گرفت باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵- ۵۶.
- ↑ «وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» و یاد کنید آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن با هم به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کرد باری، گفتیم با پارهای از آن گاو بر این کشته بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲- ۷۳.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ آیا گمان میکنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟؛ سوره بقره، آیه ۲۱۴.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲ ،ص ۱۰۸.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۵۳، ص ۱۲۷.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۷.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایهبانهایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده میشود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.
- ↑ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۵۳، ص ۶۳.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ شرح اصول الکافی؛ ج ۴، ص ۲۷۴.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۶ - ۱۰۹.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دستهای از آنان را که نشانههای ما را دروغ میشمردند گرد میآوریم و آنگاه آنان را به هم میپیوندند؛ سوره نمل، آیه ۸۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۶۶؛ البرهان، ج ۴، ص ۲۲۸ ـ ۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۹۷ و ۳۹۸.
- ↑ پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی؛ سوره غافر، آیه ۱۱.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۵۶.
- ↑ و بیگمان به آنان از عذاب نزدیکتر (این جهان) پیش از عذاب بزرگتر (در جهان واپسین) خواهیم چشاند باشد که بازگردند؛ سوره سجده، آیه ۲۱.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۵۶.
- ↑ و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمیانگیزیم؛ سوره اسراء، آیه ۵.
- ↑ نورالثقلین، ج۳، ص۱۳۸ ـ ۱۴۰.
- ↑ و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست میشمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۸۱.
- ↑ عیاشی، ج۱، ص۱۸۱.
- ↑ و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ نورالثقلین، ج۴، ص۱۰۷.
- ↑ تاریخ ما بعدالظهور، ص۶۳۲ ـ ۶۳۹، ۶۷۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.
- ↑ از ما نیست کسی که ایمان به بازگشت ما ندارد؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۵۸، ح ۴۵۸۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.
- ↑ هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد مؤمن است... که یکی از آنها ایمان به رجعت است؛ وسائل الشیعة، ج ۲۴، ص ۱۳۲، ش ۳۰۱۶۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.
- ↑ المسائل السرویة، (سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج ۷، ص ۳۲).
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۰.
- ↑ رسالة العقاید الجعفریة، ص ۲۵۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۰.
- ↑ الایقاظ من الهجعة، ص ۶۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۰.
- ↑ مجمع البحرین، ج ۲، ص ۶۷۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۱.
- ↑ تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۶۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۱.
- ↑ ناصر قفاری، اصول مذهب الشیعة عرض و نقد، ج ۳، ص ۹۱۱؛ اصفهانی، الاغانی، ج ۳، ص ۱۳۹ (حاشیه ۲). محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص ۲۵.
- ↑ ربیع بن محمد سعودی، الشیعة الامامیة الاثناعشریة فی میزان الاسلام، ص ۲۰۲.
- ↑ همو، الشیعة و التشیع، ص ۳۵۹.
- ↑ حسن ابراهیم، تاریخ الاسلام، ج ۴، ص ۲۵۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۱.
- ↑ محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص ۲۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۱.
- ↑ عقاید الامامیه، ص ۱۲۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۲.
- ↑ تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۵۵۸.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۲.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.
- ↑ حق الیقین؛ ج ۲، ص ۳۳۵.
- ↑ امام شناسی؛ ج۱۴، ص۲۶۴.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ تفسیر نمونه؛ ج۱۵ ،ص ۵۵۵ - ۵۶۰.
- ↑ رشحات البحار؛ ص ۹۴، ۹۹
- ↑ رشحات البحار، ص ۸۹- ۱۱۰
- ↑ رشحات البحار؛ ص ۲۸۹.
- ↑ رشحات البحار؛ ص ۳۰۸.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸ .
- ↑ رسائل المرتضی؛ ج۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ حق القین: ج۲ ص۳۵۴.
- ↑ مانند علامه سید محسن امین در کتاب نقض الوشیعة ص۴۷۳ و محمد جواد مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ و محمد رضا مظفر در عقائد الامامیة ص۸۴.
- ↑ چنان که مرحوم مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ به این موضوع تصریح میکند.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.
- ↑ آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایهبانهایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده میشود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.
- ↑ تفسیر المیزان، ترجمه محمدتقی مصباح، ج ۲، ص ۱۴۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.
- ↑ الایقاظ من الهجعة، انتشارات نوید، ص ۳۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۵.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۵.
- ↑ کتاب اثبات الرجعة و کتاب الرجعة: نجاشی از کنجی نقل میکند که هر دو کتاب را در میان دهها کتاب دیگر وی دیده است؛ رجال النجاشی: ج۲ ص۱۶۸ ش۸۳۸، شیخ طوسی نیز از بزرگی او یاد میکند و کتاب إثبات الرجعة او را نام میبرد؛ الفهرست، طوسی: ص۱۹۷، ش۵۶۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹
- ↑ الکافی: ج۱ ص۱۹۶-۱۹۷ و ۲۸۳ و ۴۳۵ و ج۳ ص ۱۳۱ و ۵۳۶ و ج۸ ص۵۰-۵۱ و ۲۰۶ و ۲۴۷ و ۳۳۷.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع): ج۲، ص۲۰۱، الخصال: ص۱۰۸، معانی الأخبار: ص۳۶۵.
- ↑ الإعتقادات: ص۶۰-۶۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹
- ↑ أوائل المقالات: ص۴۶ و ۷۶-۷۷، الفصول المختارة: ص۱۵۳-۱۵۶، المسائل السروریة: ص۳۲ و ۳۵-۳۶.
- ↑ رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵-۱۲۶.
- ↑ مجمع البیان: ج۷ ص۳۶۷، جوامع الجامع: ج۲ ص۷۲۴.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰
- ↑ بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱
- ↑ یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است) و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲
- ↑ از جمله مفسران اهل سنت، عبارتند از: طبری در تفسیر الطبری: ج۲ جزء۲ ص۵۸۶، ابن کثیر در تفسیر ابن کثیر: ج۱ ص۴۶۴، زمخشری در الکشاف: ج۱ ص۱۵۷، ابن قتیبه در غریب القرآن: ج۱ ص۸۶، و بسیاری دیگر.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲
- ↑ آیا در (کار) کسانی ننگریستهای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بیگمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمیگزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲
- ↑ یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۳
- ↑ باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۳
- ↑ باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۴
- ↑ سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش میکند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۴
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۵
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۵
- ↑ از جمله، روایات بیهقی در دلائل النبوة: ج۳ ص۸۹ و البدایة و النهایة: ج۳ ص۲۹۰ و ابن ابی الدنیا در من عاش بعد الموت: ص۳۲.
- ↑ بیهقی در دلائل النبوة: ج۶ ص۵۵ این حدیث را میآورد و سند آن را صحیح میداند. ابن اثیر نیز در أسد الغابة: ج۲ ص۳۵۴ ش۱۸۳۱ ماجری بازگشت زید را صحیح میداند. دیگر کتابهایی که از این ماجرا یاد کردهاند، عبارتاند از: التاریخ الکبیر، بخاری: ج۳ ص۳۸۳ ش۱۲۸۱، الاستیعاب: ج۲ ص۱۱۸ ش۸۴۹. الجرح و التعدیل، ابن ابی حاتم: ج۳ ص۵۶۲ ش۲۵۴۱، الثقات: ج۳ ص۱۳۷، مشاهیر علماء الأمصار، ابن حبان: ص۳۷، تهذیب التهذیب: ج۳ ص۲۴۳ ش۲۵۰۰، الإصابة: ج۲ ص۴۹۸ ش۲۹۰۱.
- ↑ ابن سعد در الطبقات الکبری: ج۶ ص۱۲۷، ابن ابی حاتم در الجرح و تعدیل: ج۳ ص۴۵۶، بیهقی در دلائل النبوة: ج۶ ص۴۵۴ به آن اشاره کردهاند.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۶
- ↑ تنویر الحلک فی امکان رؤیه النبی (ص) و الملک: ص۱-۱۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۶
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۷
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۵.
- ↑ و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمیآوریم و در حالی که خود مینگریستید آذرخش شما را فرا گرفت باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵ - ۵۶.
- ↑ و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کرد باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲ - ۷۳.
- ↑ آیا در (کار) کسانی ننگریستهای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بیگمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمیگزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.
- ↑ یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۶.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۷.
- ↑ اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.
- ↑ ای جابر! آیا میدانی راه خدا کدام است؟ کشته شدن در راه علی (ع) و فرزندانش است. اگر کسی در راه ولایت وی کشته شود، در راه خدا کشته شده است و کسی نیست که به این آیه ایمان داشته باشد، مگر آن که هم کشته میشود و هم میمیرد. کسی که کشته شده، از قبر بیرون میآید تا بمیرد و کسی که مرده است، از قبر بیرون میآید تا کشته شود؛ مختصر بصائر الدرجات: ص۲۵، تفسیر العیاشی: ج۱ ص۲۰۲ ح۱۶۲، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۴۰ ح۸.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۸.
- ↑ و اگر بمیرید یا کشته شوید بیگمان نزد خداوند، گردتان میآورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۹.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۵۲.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۵۲.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۵۲.
- ↑ «روزی که بانگ آسمانی حقیقی را بشنوید، روز آمدن است».
- ↑ «و روزی که از هر امتی، گروهی را محشور میکنیم».
- ↑ «و ما آنها را محشور میکنیم و یک تن را از آنان وا نمی نهیم».
- ↑ «میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟».
- ↑ «آن که ابلاغ قرآن را بر تو واجب کرده است، تو را به بازگشتگاهی، باز میگرداند».
- ↑ «ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری میکنیم.».
- ↑ «و به روزی گوش فرا دار که ندا دهنده، از جایی نزدیک، ندا میدهد».
- ↑ «و آن گاه که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون کتاب و حکمتی به شما دادم و سپس فرستادهای نزد شما آمد که آنچه را همراه شماست، تصدیق میکند. باید به او ایمان آورید و او را یاری دهید».
- ↑ «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین».
- ↑ «و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرر شود جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم».
- ↑ «و تو را جز مژدهبخش و هشدار دهنده برای همه مردم نفرستادیم».
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۳.
- ↑ اسناد این احادیث، چندان قوی نیستند و راویان مجهول در میان راویان آنها وجود دارند. از جمله حدیث است که حسن بن جهم از امام رضا (ع) در مجلس مأمون نقل میکند؛ ر.ک: عیون أخبار الرضا (ع): ج۱ ص۲۱۶ ح۱ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۵۸ ح۴۵.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۳.
- ↑ مختصر بصائر الدرجات: ص۲۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۷ ح۶۲ راویان این حدیث، مورد تأیید رجالیان هستند. تنها در مورد عبدالله بن عطا برخی تردید کردهاند که کدام است. ثانیاً به دلیل روایت کمی که دارد، چندان شناخته شده نیست. البته هیچ گونه تضعیفی دربارۀ هیچ یک از عبدالله بن عطا ها نیامده است و این تا حدی حدیث را قابل قبول میسازد، به طوری که اگر با دیکر شواهد تقویت شود، پذیرفتنی میگردد.
- ↑ الکافی: ج۸ ص۲۴۷ ح۳۴۶، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۸۹ ح۸۷. سند این حدیث، قوی نیست؛ زیرا وثاقت محمد بن سالم بن ابی سلمه، با وجود امامی بودن، ثابت نشده است؛ اما در کنار دیگر روایات باب میتواند یکی از شواهد تقویت کنندۀ این دیدگاه باشد.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۳- ۶۴
- ↑ و اگر بمیرید یا کشته شوید بیگمان نزد خداوند، گردتان میآورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.
- ↑ مختصر بصائر الدرجات: ص۱۹، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۵ ح۵۹.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۴.
- ↑ احادیث در این باب، بسیارند؛ ر.ک: مختصر بصائر الدرجات: ص۲۴ و ۱۷۸، تفسیر القمی: ج۲ ص۱۳۰، دلائل الإمامة: ص۴۴۷ ح۴۲۴؛ بحار الأنوار: ج۶ ص۲۹۲ و ج۲۵ ص۵۱ و ج۵۳ ص۳۹ و ۵۳ و ۶۱ و ج۶۲ ص ۱۹۳-۱۹۴.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۵.
- ↑ از جمله روایت مفضّل بن عمر که امام صادق (ع) از احوال مردگان در زمان غیبت سؤال میکند و ایشان پاسخ میدهند که هنگام ظهور از مؤمن در قبرش سؤال میکند که: ای فلانی! صاحب تو ظهور کرده است. اگر میخواهی به او ملحق شوی، بشو و اگر نمیخواهی در کرامت الهی باقی بمانی، بمان؛ الغیبة، ص۴۵۸ ح۴۷۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱ ح۹۸. این روایت، قابل اعتماد نیست.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۵.
- ↑ سند این حدیث قوی و راویان آن از بزرگان اصحاباند؛ مختصر بصائر الدرجات: ص۱۹، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۰ ح۹۲.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۵.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۵.
- ↑ مختصر بصائر الدرجات: ص۲۵، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۴۱ ح۹.
- ↑ ر.ک: نرم افزار درایة النور.
- ↑ ر.ک: رجعت پیامبر خدا (ص) و اهل بیت (ع) او؛ ص ۱۱ و رجعت پیامبران (ع) و اوصیای آنان؛ ص ۱۵ و مختصر بصائر الدرجات: ص۲۴. این حدیث، راویانی موثق و بلند مرتبه دارد و بکیر بن اعین، آن را از امام باقر(ع) نقل کرده است.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۶.
- ↑ مرا به زمرۀ کسانی در آورد که در پی شما گام میسپارند، و به راه شما میروند، و در پرتو هدایت شما راه میجویند، و در جمع شما محشور میشوند، و در رجعت شما برای پیکار بر ضدّ دشمنانتان باز میگردند، و در دولت شما به حکومت میرسند، و در جوی از سلامت و عافیت شما به شرف و علوّ مقام نائل میشوند، و در ایام شما عزت و ثبات مییابند، و فردا چشمشان به دیدار شما روشن میگردد؛ ر.ک: عیون أخبار الرضا (ع): ج۲ ص۲۷۲ ح۱.
- ↑ منقول در المزار الکبیر: ص۳۰۵ و ۵۷۰ و ۵۸۸، بحار الأنوار: ج۱۰۰ ص۳۴۷ ح۳۴ و ج۹۴ ص۳۶ ح۲۳ و ج۵۳ ص۹۵ ح۱۰۹، مصباح المتهجد: ص۸۲۱، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۲ ص۶۰۹ ح۳۲۱۲.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۶.
- ↑ ر.ک: مختصر بصائر الدرجات؛ ص۱۳ ح۱۴۲۵. همۀ راویان این حدیث، از اصحاب برجسته و مورد وثوق امامان (ع) هستند. همچنین در پارهای از احادیثِ مربوط به بازگشت انبیا (ع)و اولیا (ع) ، ترتیب آمدن آنها نیز ذکر شده است. احادیث دیگری وجود دارند که از مضاعف بودن عمر افراد در رجعت سخن میگویند؛ مختصر بصائر الدرجات: ص۱۸ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۳ ح۵۶. برخی راویان این حدیث، مجهولاند.
- ↑ الهدایة الکبری: ص۳۶۲، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۷۷-۷۸. هر دو حدیث، راویانی مجهول دارند.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۷.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۷ - ۶۸.
- ↑ مانند مرحوم سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در رسائل و مقالات فلسفی، "مسئله رجعت".
- ↑ قسر، در مقابل "طبع" و مرادف با "جبر"، است و حرکت قسری، حرکتی بر خلاف میل را گویند و حرکتی که از خارج بر اجسام تحمیل شود. محرک اجسام، گاه میل و طبع آنهاست و گاه عامل خارجی، که شق دوم را حرکت قسری گویند؛ فرهنگ معارف اسلامی: ج۳ ص۱۴۷۹ برگفته از شفا: ج۱ ص۱۰۹، الأسفار الأربعة: ج۳ ص۱۲۵.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۷ - ۶۸.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۹.
- ↑ و بر (مردم) شهری که ما نابودشان کردهایم حرام (و محال) است که (در رستخیز) بازنگردند؛ (آنان بیگمان باز میگردند)؛ سوره انبیا، آیه ۹۵.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۷۳.
- ↑ آیا ندیدهاند چه بسیار نسلها را پیش از ایشان نابود کردیم که آنان به سویشان باز نمیگردند؟؛ سوره یس، آیه ۳۱.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۷۳.
- ↑ تفسیر قرآن کریم؛ ج۴، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۲۵۴.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۲۵۴ - ۲۵۵.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.
- ↑ تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۵۰۰.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.
- ↑ الاعتقادات: ص۶۲.
- ↑ شیخ مفید در أوائل المقالات؛ ص۷۷-۷۸ ذیل مسئله ۵۵ با عنوان "القول فی الرجعة" چنین میگوید: «و اقول: ان الله تعالی یرد قوما من الاموات الی الدنیا فی صورهم التی کانو علیها فیعزّ منهم فریقاً و یذل فریقا او یدل المحقین من المبطلین و المظلومین و ذلک عند قیام مهدی آل محمد (ص)». تعبیر ایشان، «هنگام قیام مهدی خاندان محمد (ص)» است. در جای دیگر نیز تعبیری مشابه دارد؛ ر.ک: الفصول المختاره: ص۱۵۵.
- ↑ «اعلم ان الذی تذهب الشیعة الامامیة الیه ان الله تعالی یعید عند ظهور امام الزمان المهدی (ع) قوماً ممّن کان قد تقدم موته من شیعته لیفوزوا بثواب نصرته و معونته و مشاهدة دولته و یعید ایضا قوماً من اعدائه لینتقم منهم فیلتذوا بما یشاهدون من ظهور الحقّ و علوّ کلمة اهله»؛ رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵.
- ↑ صاحب این تفسیر شاذ، معلوم نیست و تنها نقل آن از طریق بزرگانی مانند سید مرتضی به ما رسیده است؛ رسائل الشریف المرتضی: ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ مجمع البیان: ج۷ ص۳۶۷ و جوامع الجامع: ج۳ ص۲۰۳.
- ↑ متشابه القرآن و مختلفه: ج۲ ص۶۹.
- ↑ علم الیقین فی اُصول الدین: ج۳ ص۱۰۰۱، قرة العیون فی المعارف و الحکم: ص۳۶۰، الوافی: ج۲ ص۴۶۰؛ تفسیر الصافی: ج۴ ص۷۴ و الأصفی فی تفسیر القرآن: ج۲ ص۹۱۵.
- ↑ تأویل الآات الظاهرة: ج۱ ص۴۰۸.
- ↑ الإیقاظ من الهجعة: ص۳۸.
- ↑ کنز الدقائق و بحر الغرائب: ج۹ ص۵۹۵.
- ↑ جامع الشتات: ص۲۶.
- ↑ نور الثقلین: ج۴ ص۱۰۰.
- ↑ مانند آلوسی در روح المعانی؛ ج۲۰ ص۲۶ و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه: ج۷ ص۵۹.
- ↑ بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۲۶-۱۲۷. البته این عبارت عین عبارتی است که مرحوم طبرسی در مجمع البیان؛ ج۷ ص۳۶۷ آورده و مرحوم مجلسی تنها لفظ «قائم» را به جای مهدی نشانده است.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۷۷ - ۷۹
- ↑ همانا پرسش در گور، از کسی است که ایمان محض یا کفر محض دارد و از دیگران صرف نظر میشود، و دربارۀ رجعت هم فرمود: همانا هنگام ظهور قائم (ع) به دنیا بر میگردد هر که ایمان محض دارد و یا کفر محض؛ اما دیگران تا قیامت رجوع ندارند؛ تصحیح اعتقادات الإمامیة: ص۹۰، بحار الأنوار: ج۶ ص۲۵۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۷۹
- ↑ «رَوَى عَبْدُ الْكَرِيمِ الْخَثْعَمِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ (ع) كَمْ يَمْلِكُ الْقَائِمُ (ع) قَالَ: سَبْعَ سِنِينَ تَطُولُ لَهُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى تَكُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِيهِ مِقْدَارَ عَشْرِ سِنِينَ مِنْ سِنِيكُمْ فَيَكُونُ سِنُو مُلْكِهِ سَبْعِينَ سَنَةً مِنْ سِنِيكُمْ هَذِهِ وَ إِذَا آنَ قِيَامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَةَ وَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ يَرَ الْخَلَائِقُ مِثْلَهُ فَيُنْبِتُ اللَّهُ بِهِ لُحُومَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَبْدَانَهُمْ فِي قُبُورِهِمْ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُقْبِلِينَ مِنْ قِبَلِ جُهَيْنَةَ يَنْفُضُونَ شُعُورَهُمْ مِنَ التُّرَاب» و هنگام قیام او، بارانی در ماه جمادی آخر و ده روز اول رجب بر مردم فرو میریزد که مانند آن را ندیدهاند و خداوند، گوشت و پیکر مؤمنان را در قبرهایشان با آن باران میرویاند و گویی آنان را میبینم که از سوی جهینه پیش میآیند و موهایشان را از خاک قبر میتکانند؛ ر.ک: الإرشاد؛ ص۲۵ ح۱۴۳۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص ۷۹
- ↑ «رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ (ع) قَالَ: يُخْرِجُ الْقَائِمُ (ع) مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى (ع) الَّذِينَ كَانُوا يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ وَ سَبْعَةً مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيَّ وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِكاً الْأَشْتَرَ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً وَ حُكَّاما» مفضّل بن عمر گفت: امام صادق (ع) فرمود: قائم (ع) بیست و هفت مرد را از پشت کوفه بیرون میآورد که پانزده تن از آنان از قوم موسی هستند که به سوی حق هدایت میکنند و به حق و عدالت، داوری میکنند و هفت تن دیگر، اصحاب کهف و یوشع بن نون، سلمان، ابو دجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر هستند که یاوران و کارگزاران پیش روی او خواهند بود؛ ر.ک: الإرشاد: ص۲۹ ح۱۴۳۶.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص ۷۹
- ↑ «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ كَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَةٍ وَ هُوَ هَذَا اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُور» هر کس خدای متعال را چهل بامداد با این عهد بخواند، از یاران قائم ما خواهد بود و اگر پیش از ظهور بمیرد، خدای متعال، او را از قبرش بیرون میآورد، و در برابر هر کلمه این دعا، هزار حسنه به او میدهد و هزار بدی از او محو میکند. و متن آن، این است: خدایا! پروردگار نور بزرگ، پروردگار کرسی رفیع، پروردگار دریای انبوه!...؛ ر.ک: مصباح الزائر: ص۳۵، ص۱۴۴۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص ۷۹
- ↑ الکافی: ج۳ ص۱۳۱ ح۴. بحار الأنوار: ج۶ ص۱۹۸ ح۵۱.
- ↑ الکافی: ج۸ ص۵۰ ح۱۴، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۳.
- ↑ بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱-۹۲.
- ↑ ر.ک: الکافی: ج۱ ص۱۹۷ ح۳؛ بصائر الدرجات: ص۱۹۹ ح۱ و مختصر بصائر الدرجات: ص۴۱ و ۲۰۴ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۰۱ ح۱۲۳.
- ↑ ر.ک: المزار الکبیر: ص۳۰۵.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: ج۷، ص۵۹.
- ↑ مختصر بصائر الدرجات: ص۲۹ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۷۴ ح۷۵.
- ↑ بحار الأنوار: ج۲۵ ص۳۵۵.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۸۲
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۸۲
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۸۲
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۹.
- ↑ آنچه نمیتوان به همهاش رسید، همهاش رها نمیشود
- ↑ این موضوع در احادیث متعددی بیان شده است، از جمله در حدیثی از امام رضا (ع) که فرمود: «متن قرآن دوست داشتند که شاید در آن وقت زنده میبودند، فرا میرسد، و خداوند، سینههای مردم با ایمان را شفا میدهد؛ الغیبة، طوسی: ص۴۴۰ ح۴۳۱، بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۹۰ ح۲۸.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۹.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۵۰.
- ↑ دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۵۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۸.
- ↑ تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۰۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۴.
- ↑ تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۵.
- ↑ تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۵ - ۲۷۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۶.
- ↑ نسخ یعنی از میانبردن چیزی که در پی آن در میآید. چونان که خورشید سایه را، سایه نور خورشید را و پیری جوانی را از میان برد؛ المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۹۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۶.
- ↑ معنای تناسخ یعنی تکرار دورههای زندگی تا بینهایت. و اینکه پاداش و کیفر در این دنیا باشد نه در جهانی دیگر. و کارهایی که اکنون میکنیم نتیجۀ کارهای گذشته در دورههای پیشین است. پس آسایش، شادی و شادمانی آن مترتب بر کارهای خیر در دورههای گذشته است و غم و غصه مترتب بر کارهای زشت گذشته است. و این را همۀ شریعتها و سنتها آن را باطل دانستهاند؛ شیخ مفید، المسائل السروریه، ص ۴۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۶.
- ↑ برای اینکه پیروان تناسخ از مسلمانان شمرده نمیشوند... به خاطر کفر و گمراهی آنها؛ رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۴۲۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۷.
- ↑ تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۳۱۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۶۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۷.
- ↑ عقاید الامامیه، ص ۱۲۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۸.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۸.
- ↑ المسائل السرویه (سلسله مؤلفات المفید)، المؤتمر العالمی لالفیۀ الشیخ المفید، ج ۷، ص ۳۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۸.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۹.
- ↑ و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم چنین نیست بلکه آنچه از پیش پنهان میداشتند برای آنان آشکار گردید و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز میگردند و بیگمان آنان دروغ پردازند؛ سوره انعام، آیه ۲۷ و ۲۸.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۹.
- ↑ گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی نیست جز همان که بنی اسرائیل بدان ایمان دارند و من از گردن نهادگانم؛ سوره یونس، آیه ۹۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۹.
- ↑ آیا اکنون؟ در حالی که پیش از این نافرمانی کردی و از تبهکاران بودی؟؛ سوره یونس، آیه ۹۱.
- ↑ الفصول المختاره، ج ۲، ص ۱۵۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.
- ↑ ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعه عرض و نقد، ج ۳، ص ۹۲۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۱.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۹۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۲.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۲.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۲.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۲.
- ↑ کتاب مقدس، کتاب اِشَعیاه، فصل بیست و ششم، آیه ۱۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۲.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.
- ↑ شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، ص ۴۱۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۴.
- ↑ شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، ص ۴۱۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۵.
- ↑ اسماعیل حقی، روح البیان، ج ۷، ص ۳۹۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۵.
- ↑ صدرالمتألهین، تفسیر، ج ۶، ص ۷۸.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۵.
- ↑ صدرالمتألهین، تفسیر، ج ۶، ص ۷۸.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.
- ↑ همانا زمان رجعت فقط زمان تکلیف نیست، بلکه واسطۀ میان دنیا و آخرت است، پس به نسبت گروهی دار تکلیف و نسبت به گروهی دار مجازات است؛ بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۱۰۸.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.
- ↑ «.... و ذکرنا ان التکلیف کما یصح مع ظهور المعجزات الباهرۀ فکذلک مع الرجعۀ، لانه لیس فی جمیع ذلک ملجیء الی فعل الواجب و الامتناع من فعل القبیح...»؛ سید مرتضی، رسائل الشریف، ج ۱، ص ۱۲۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.
- ↑ سید مرتضی، رسائل الشریف، ج ۳، ص ۱۳۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۸۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.
- ↑ سید مرتضی، رسائل الشریف، ج ۱، ص ۳۰۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.
- ↑ سید مرتضی، رسائل الشریف، ج ۱، ص ۱۲۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۶۵؛ دلائل الامامه، ص ۲۶۰؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۷۹، ح ۱۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۸.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۸.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۸.
پیوند به بیرون