وظیفه مسلمانان نسبت به امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'سبیل الله' به 'سبیل الله')
جز (جایگزینی متن - 'سایر' به 'سایر')
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] [[محسن قرائتی]] در کتاب ''«[[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]»'' در اين باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] [[محسن قرائتی]] در کتاب ''«[[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]»'' در اين باره گفته است:
::::::«در عصر [[غیبت]] ما چند [[وظیفه]] داریم:
::::::«در عصر [[غیبت]] ما چند [[وظیفه]] داریم:
:::::*'''گام اول: [[معرفت]]''' در [[حدیث]] می‌خوانیم: "هر کس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|" مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّة‏‏ ‏‏‏‏"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ۴۱۰.</ref> یعنی از [[فرهنگ]] و [[تمدن]] هپچ  بهره‌ای نخواهد داشت. [[شناخت]] مثل [[سایر]] [[کمالات]] از جمله [[علم]]، [[ایمان]] و [[تقوا]] درجاتی دارد و [[انسان]] باید روز به روز [[شناخت]] و [[معرفت]] خود را بالا ببرد. درباره [[امام]] شناسی، [[بهترین]] منبع برای معرّفی سیمای [[امام]]{{ع}}، [[زیارت جامعه کبیره]] است که از [[امام هادی]]{{ع}} [[نقل]] شده است. هیچ کس مثل خود [[امام]]، [[امام]] را معرفی نمی‌کند. [[امام]] در یک عبارت از صدها جمله که در [[زیارت جامعه]] است، چنین می‌گوید: {{متن حدیث|" وَ بِكُمْ‏ يُمْسِكُ‏ السَّماءَ أَنْ‏ تَقَعَ‏ عَلَى‏ الْأَرْض‏‏‏ ‏‏‏‏"}} یعنی [[خداوند متعال]] به واسطه شما، [[آسمان]] و کرات آسمانی را نگاه داشته تا بر [[زمین]] فرود نیایند. این جمله یعنی چه؟ [[انسان]] وقتی گرفتار چرت و [[خواب]] آلودگی شد، حتی نمی‌تواند پلک خود را نگه دارد؛ اما [[امام]]{{ع}} [[آسمان‌ها]] را نگاه می‌دارد. رسیدن به این درجه از [[معرفت]] بسیار مهم است. برای مثال گاهی می‌شنویم که مثلاً انگشتر عقیق [[انسان]] را حفظ می‌کند یا فلان انگشتر دارای فلان اثر است. گاهی می‌بینیم صاحبان کامیون‌های بزرگ، با زنجیری که از کامیون آویزان می‌کنند، جلوی انباشته شدن الکتریسیته ساکن را می‌گیرند؛ زیرا این انباشته شدن الکتریسته برای ماشین خطرناک است. همچنین بالای ساختمان‌های بلند، [[نصب]] قطعه الماس می‌تواند جلوی خطر [[صاعقه]] و رعد و برق را بگیرد و یا رابطه [[انسان]] با [[جهان]]، مثل رابطه چشم و مژه است که موی مژه چشم را حفظ می‌کند؛ البته این زنجیر، الماس و مژه، جمادات ساده‌ای هستند که با [[اولیای خدا]] قابل مقایسه نیستند؛ ولی با معذرت از [[اولیای خدا]] و تنها برای تقریب به ذهن از ان‌ها استفاده کردیم. ناگفته پیداست که [[خداوند متعال]] [[کارها]] را از مسیر طبیعی انجام می‌دهد، وگرنه خود می‌تواند بدون واسطه، [[انسان]] و [[جهان]] را حفظ کند، ولی این واسطه‌ها را قرار داد تا ما بتوانیم از راه [[معرفت]]، [[مودّت]] و [[اطاعت]] از آن‌ها که [[اولیای الهی]] هستند، بهتر [[خدا]] را بشناسیم. او به واسطه نیازی ندارد و از همه چیز [[آگاه]] است. به قلم و [[نامه]] [[نیازمند]] نیست تا بگوید [[فرشتگان]] کار شما را می‌نویسند: {{متن قرآن|بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>سوره زخرف، آیه: ۸۰.</ref> به باز کردن پرونده نیازی نیست تا بگوید: {{متن قرآن|وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ}}<ref>سوره تکویر، آیه: ۱۰.</ref> به [[گواهان]] نیازی نیست تا بگوید: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ }}<ref> سوره غافر، آیه: ۵۱.</ref>، برنامه و [[سنت]] [[خداوند متعال]] بر این اساس است که تمام [[آفرینش]] سیر طبیعی داشته باشد و با وجود این برای برخی امور واسطه قرار می‌دهد تا ما به این واسطه‌ها مرتبط شویم. [[خداوند متعال]] [[باران]] نازل می‌کند: {{متن قرآن| وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء }}<ref>سوره مؤمنون، آیه: ۱۸.</ref> ولی این [[باران]] از مسیر طبیعی است؛ یعنی [[خورشید]] باید بر اقیانوس‌ها و دریاها بتابد تا بخار آن‌ها بالا رود؛ این  بخارها به صورت ابر متراکم شود؛ بادها ابرها را جابه جا و [[جاذبه]] [[زمین]] قطرات را به خود جذب کند، سراشیبی‌های [[زمین]] آن‌ها را به صورت جوی در آورد؛ جوی‌ها در دره‌ها به هم متصل و به نهر تبدیل شوند و به دریا برسند. در مسائل [[معنوی]] نیز ماجرا به همین روش است؛ یعنی [[خداوند متعال]] [[انسان]] را از مسیر [[وحی]]، [[فرشتگان]]، [[انبیا]]، [[عقل]]، [[فطرت]]، [[آموزش]]، پرورش و [[هدایت]] می‌کند. [[امامان]] ما و [[اولیای خدا]] نیز واسطه [[خدا]] و [[انسان]] برای [[فیض]] مادی و [[معنوی]] هستند. [[فیض]] مادی مانند {{عربی|" بِكُمْ‏ يُنَزِّلُ‏ الْغَيْث‏‏‏‏ ‏‏‏‏"}} و [[فیض]] [[معنوی]] مانند {{عربی|" بِمُوَالاتِكُمْ‏ عَلَّمَنَا اللَّهُ‏ مَعَالِمَ‏ دِينِنَا‏‏‏‏"}} [[فیض]] [[دنیوی]] مثل {{عربی|" وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ‏ دُنْيَانَا ‏‏‏‏"}} و [[فیض]] [[اخروی]] نظیر {{عربی|" وَ شُهَداءُ دارِ الفَناءِ وَ شُفَعاءُ دارِ البَقاءِ‏‏‏‏"}}. این جملات در [[قرآن]] ریشه دارد؛ زیرا [[قرآن]] نیز در این باره می‌فرماید: ما شما را [[امت]] وسط قرار دادیم تا [[شاهد]] بر [[اعمال]] [[مردم]] باشید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۳.</ref> اگرچه [[مفسرین]] در معنای [[امت]] وسط سخنان زیادی دارند؛ معقول‌ترین سخن، [[روایات]] [[اهل بیت]]: است که می‌فرماید: [[امت]] وسط، همه [[مردم]] نیستند؛ بلکه مراد از [[امت]] وسط [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] او هستند و غیر از این نمی‌تواند باشد؛ زیرا [[قرآن]] می‌فرماید: [[خداوند]] شما را [[امت]] وسط قرار داد تا بر امور [[مردم]] [[شاهد]] باشید و از آن جا که [[شاهد]] دو چیز لازم دارد: [[علم]] و [[عدالت]]؛ پس [[مردم]] که به کار یکدیگر [[علم]] ندارند. "نه من از کار شما آگاهم تا [[شهادت]] بدهم و نه شما بر کار من". بنابر این، باید مراد از [[امت]] وسط کسانی باشند که بر تمام کارهای [[انسان]]، [[آگاه]] باشند و در مرحله‌ای از [[عدالت]] باشند تا [[گواهی]] آن‌ها معتبر باشد و این، جز افراد خاصی از [[امت]] نیست. [[جان]] [[کلام]] این که افراد [[امت]]، نه آگاهند، و نه [[عادل]]. پس مراد از [[امت]] وسط افراد خاصی است که کارهای ما بر آن‌ها عرضه می‌شود و آن‌ها از کار ما آگاهند و [[گواهی]] آنان بر کار ما [[سند]] و [[حجت]] است.
:::::*'''گام اول: [[معرفت]]''' در [[حدیث]] می‌خوانیم: "هر کس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|" مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّة‏‏ ‏‏‏‏"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ۴۱۰.</ref> یعنی از [[فرهنگ]] و [[تمدن]] هپچ  بهره‌ای نخواهد داشت. [[شناخت]] مثل سایر [[کمالات]] از جمله [[علم]]، [[ایمان]] و [[تقوا]] درجاتی دارد و [[انسان]] باید روز به روز [[شناخت]] و [[معرفت]] خود را بالا ببرد. درباره [[امام]] شناسی، [[بهترین]] منبع برای معرّفی سیمای [[امام]]{{ع}}، [[زیارت جامعه کبیره]] است که از [[امام هادی]]{{ع}} [[نقل]] شده است. هیچ کس مثل خود [[امام]]، [[امام]] را معرفی نمی‌کند. [[امام]] در یک عبارت از صدها جمله که در [[زیارت جامعه]] است، چنین می‌گوید: {{متن حدیث|" وَ بِكُمْ‏ يُمْسِكُ‏ السَّماءَ أَنْ‏ تَقَعَ‏ عَلَى‏ الْأَرْض‏‏‏ ‏‏‏‏"}} یعنی [[خداوند متعال]] به واسطه شما، [[آسمان]] و کرات آسمانی را نگاه داشته تا بر [[زمین]] فرود نیایند. این جمله یعنی چه؟ [[انسان]] وقتی گرفتار چرت و [[خواب]] آلودگی شد، حتی نمی‌تواند پلک خود را نگه دارد؛ اما [[امام]]{{ع}} [[آسمان‌ها]] را نگاه می‌دارد. رسیدن به این درجه از [[معرفت]] بسیار مهم است. برای مثال گاهی می‌شنویم که مثلاً انگشتر عقیق [[انسان]] را حفظ می‌کند یا فلان انگشتر دارای فلان اثر است. گاهی می‌بینیم صاحبان کامیون‌های بزرگ، با زنجیری که از کامیون آویزان می‌کنند، جلوی انباشته شدن الکتریسیته ساکن را می‌گیرند؛ زیرا این انباشته شدن الکتریسته برای ماشین خطرناک است. همچنین بالای ساختمان‌های بلند، [[نصب]] قطعه الماس می‌تواند جلوی خطر [[صاعقه]] و رعد و برق را بگیرد و یا رابطه [[انسان]] با [[جهان]]، مثل رابطه چشم و مژه است که موی مژه چشم را حفظ می‌کند؛ البته این زنجیر، الماس و مژه، جمادات ساده‌ای هستند که با [[اولیای خدا]] قابل مقایسه نیستند؛ ولی با معذرت از [[اولیای خدا]] و تنها برای تقریب به ذهن از ان‌ها استفاده کردیم. ناگفته پیداست که [[خداوند متعال]] [[کارها]] را از مسیر طبیعی انجام می‌دهد، وگرنه خود می‌تواند بدون واسطه، [[انسان]] و [[جهان]] را حفظ کند، ولی این واسطه‌ها را قرار داد تا ما بتوانیم از راه [[معرفت]]، [[مودّت]] و [[اطاعت]] از آن‌ها که [[اولیای الهی]] هستند، بهتر [[خدا]] را بشناسیم. او به واسطه نیازی ندارد و از همه چیز [[آگاه]] است. به قلم و [[نامه]] [[نیازمند]] نیست تا بگوید [[فرشتگان]] کار شما را می‌نویسند: {{متن قرآن|بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>سوره زخرف، آیه: ۸۰.</ref> به باز کردن پرونده نیازی نیست تا بگوید: {{متن قرآن|وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ}}<ref>سوره تکویر، آیه: ۱۰.</ref> به [[گواهان]] نیازی نیست تا بگوید: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ }}<ref> سوره غافر، آیه: ۵۱.</ref>، برنامه و [[سنت]] [[خداوند متعال]] بر این اساس است که تمام [[آفرینش]] سیر طبیعی داشته باشد و با وجود این برای برخی امور واسطه قرار می‌دهد تا ما به این واسطه‌ها مرتبط شویم. [[خداوند متعال]] [[باران]] نازل می‌کند: {{متن قرآن| وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء }}<ref>سوره مؤمنون، آیه: ۱۸.</ref> ولی این [[باران]] از مسیر طبیعی است؛ یعنی [[خورشید]] باید بر اقیانوس‌ها و دریاها بتابد تا بخار آن‌ها بالا رود؛ این  بخارها به صورت ابر متراکم شود؛ بادها ابرها را جابه جا و [[جاذبه]] [[زمین]] قطرات را به خود جذب کند، سراشیبی‌های [[زمین]] آن‌ها را به صورت جوی در آورد؛ جوی‌ها در دره‌ها به هم متصل و به نهر تبدیل شوند و به دریا برسند. در مسائل [[معنوی]] نیز ماجرا به همین روش است؛ یعنی [[خداوند متعال]] [[انسان]] را از مسیر [[وحی]]، [[فرشتگان]]، [[انبیا]]، [[عقل]]، [[فطرت]]، [[آموزش]]، پرورش و [[هدایت]] می‌کند. [[امامان]] ما و [[اولیای خدا]] نیز واسطه [[خدا]] و [[انسان]] برای [[فیض]] مادی و [[معنوی]] هستند. [[فیض]] مادی مانند {{عربی|" بِكُمْ‏ يُنَزِّلُ‏ الْغَيْث‏‏‏‏ ‏‏‏‏"}} و [[فیض]] [[معنوی]] مانند {{عربی|" بِمُوَالاتِكُمْ‏ عَلَّمَنَا اللَّهُ‏ مَعَالِمَ‏ دِينِنَا‏‏‏‏"}} [[فیض]] [[دنیوی]] مثل {{عربی|" وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ‏ دُنْيَانَا ‏‏‏‏"}} و [[فیض]] [[اخروی]] نظیر {{عربی|" وَ شُهَداءُ دارِ الفَناءِ وَ شُفَعاءُ دارِ البَقاءِ‏‏‏‏"}}. این جملات در [[قرآن]] ریشه دارد؛ زیرا [[قرآن]] نیز در این باره می‌فرماید: ما شما را [[امت]] وسط قرار دادیم تا [[شاهد]] بر [[اعمال]] [[مردم]] باشید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۳.</ref> اگرچه [[مفسرین]] در معنای [[امت]] وسط سخنان زیادی دارند؛ معقول‌ترین سخن، [[روایات]] [[اهل بیت]]: است که می‌فرماید: [[امت]] وسط، همه [[مردم]] نیستند؛ بلکه مراد از [[امت]] وسط [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] او هستند و غیر از این نمی‌تواند باشد؛ زیرا [[قرآن]] می‌فرماید: [[خداوند]] شما را [[امت]] وسط قرار داد تا بر امور [[مردم]] [[شاهد]] باشید و از آن جا که [[شاهد]] دو چیز لازم دارد: [[علم]] و [[عدالت]]؛ پس [[مردم]] که به کار یکدیگر [[علم]] ندارند. "نه من از کار شما آگاهم تا [[شهادت]] بدهم و نه شما بر کار من". بنابر این، باید مراد از [[امت]] وسط کسانی باشند که بر تمام کارهای [[انسان]]، [[آگاه]] باشند و در مرحله‌ای از [[عدالت]] باشند تا [[گواهی]] آن‌ها معتبر باشد و این، جز افراد خاصی از [[امت]] نیست. [[جان]] [[کلام]] این که افراد [[امت]]، نه آگاهند، و نه [[عادل]]. پس مراد از [[امت]] وسط افراد خاصی است که کارهای ما بر آن‌ها عرضه می‌شود و آن‌ها از کار ما آگاهند و [[گواهی]] آنان بر کار ما [[سند]] و [[حجت]] است.
:::::*'''گام دوم: [[مودت]]''' البته [[مودت]] چیزی بالاتر از [[محبت]] است. به [[محبت]] عمیقی که [[انسان]] را به [[پیروی]] وا دارد، "[[مودت]]" می‌گویند. [[مودت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[مزد رسالت]] آن‌ها است: {{متن قرآن| ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref> این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است؛ سوره شوری، آیه: ۲۳.</ref> [[مزد رسالت]] و تشکر از [[صاحب]] [[نعمت]]، [[واجب]] است و زمان بردار نیست؛ یعنی در هر مکان و زمانی [[انسان]] باید از زحمات کسانی  که بر او [[حق]] دارند، تشکر کند. اگر در [[صدر اسلام]]، [[مودت]] و [[محبت]] به [[اهل بیت]] به عنوان [[مزد رسالت]] [[واجب]] بوده است؛ الآن هم باید این مزد پرداخته شود؛ زیرا [[پیامبر]] بر گردن ما [[حق]] بسیاری دارد پس باید الآن نیز از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] کسی باشد تا ما به آن [[مودت]] داشته باشیم که او جز [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} نیست. بر اساس [[نصّ]] [[روایات]]، [[عترت]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[قرآن]] جدا نیست؛ زیرا [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] بارها فرمود: "[[قرآن]] و [[اهل بیت]] هرگز از هم جدا نمی‌شوند". پس اکنون که [[قرآن]] هست باید اهل بیتی هم باشد و اگر [[امام مهدی|امام زمان]] نباشد بیش از ده قرن بین [[قرآن]] و [[اهل بیت]] فاصله می‌افتد، در حالی که یک لحظه هم نباید بین آن‌ها جدایی باشد: {{عربی|" لَنْ‏ يَفْتَرِقَا ‏‏‏‏"}}<ref>اصول کافی، ج۴، ص۱۹۸.</ref> هرگز این دو "[[قرآن]] و [[عترت]]" از یکدیگر جدا نیستند. به عبارت دیگر، وقتی [[حجت]] بر [[مردم]] تمام است که هم [[رهبر معصوم]] و هم [[قرآن]] در بین [[مردم]] وجود داشته باشند در این صورت کلمه {{عربی|" حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ‏‏‏‏"}} نمی‌تواند درست باشد.
:::::*'''گام دوم: [[مودت]]''' البته [[مودت]] چیزی بالاتر از [[محبت]] است. به [[محبت]] عمیقی که [[انسان]] را به [[پیروی]] وا دارد، "[[مودت]]" می‌گویند. [[مودت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[مزد رسالت]] آن‌ها است: {{متن قرآن| ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref> این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است؛ سوره شوری، آیه: ۲۳.</ref> [[مزد رسالت]] و تشکر از [[صاحب]] [[نعمت]]، [[واجب]] است و زمان بردار نیست؛ یعنی در هر مکان و زمانی [[انسان]] باید از زحمات کسانی  که بر او [[حق]] دارند، تشکر کند. اگر در [[صدر اسلام]]، [[مودت]] و [[محبت]] به [[اهل بیت]] به عنوان [[مزد رسالت]] [[واجب]] بوده است؛ الآن هم باید این مزد پرداخته شود؛ زیرا [[پیامبر]] بر گردن ما [[حق]] بسیاری دارد پس باید الآن نیز از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] کسی باشد تا ما به آن [[مودت]] داشته باشیم که او جز [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} نیست. بر اساس [[نصّ]] [[روایات]]، [[عترت]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[قرآن]] جدا نیست؛ زیرا [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] بارها فرمود: "[[قرآن]] و [[اهل بیت]] هرگز از هم جدا نمی‌شوند". پس اکنون که [[قرآن]] هست باید اهل بیتی هم باشد و اگر [[امام مهدی|امام زمان]] نباشد بیش از ده قرن بین [[قرآن]] و [[اهل بیت]] فاصله می‌افتد، در حالی که یک لحظه هم نباید بین آن‌ها جدایی باشد: {{عربی|" لَنْ‏ يَفْتَرِقَا ‏‏‏‏"}}<ref>اصول کافی، ج۴، ص۱۹۸.</ref> هرگز این دو "[[قرآن]] و [[عترت]]" از یکدیگر جدا نیستند. به عبارت دیگر، وقتی [[حجت]] بر [[مردم]] تمام است که هم [[رهبر معصوم]] و هم [[قرآن]] در بین [[مردم]] وجود داشته باشند در این صورت کلمه {{عربی|" حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ‏‏‏‏"}} نمی‌تواند درست باشد.
:::::*'''گام سوم: [[اطاعت]]''' [[معرفت]] و [[مودت]] زمینه [[اطاعت]] است. در این باره به یک مثال توجه کنید. اگر شما به [[کودک]] خود بگویید: "من تو را [[دوست]] دارم"؛ او تقاصای خرید شیرینی یا لباسی از شما داشته باشد و شما بگویید "دوستت دارم ولی خرید [[ممنوع]]" آیا کودکتان این نوع [[دوستی]] را قبول می‌کند؟ مسلماً نه. حتی [[کودک]] هم [[دوستی]] بدون عمل را، از [[پدر]] و مادرش قبول نمی‌کند. [[محبت]] باید کامل باشد و [[انسان]] نباید محبت‌های دیگر را در کنار [[محبت خدا]] و اولیای او قرار دهد. دختری از من سؤال کرد: "من [[خدا]] را [[دوست]] دارم، [[اهل بیت]] و [[نماز]] را هم [[دوست]] دارم؛ اما برای این که لاک ناخن را [[دوست]] دارم، [[نماز]] نمی‌خوانم؛ چون نمی‌توانم وضو بگیرم پس با همان ناخن‌های لاک زده [[نماز]] می‌خوانم و در برخی مواقع هم نمازم را نمی‌خوانم" این دختر علاقه به لاک را هم ردیف و برابر با علاقه به [[خدا]]، [[رسول]] و [[نماز]] گذاشته بود. به او گفتم: "اگر همسرت یک شب به خانه نیاید و بگوید که شما را [[دوست]] دارد، ولی بستنی را هم [[دوست]] دارد و چون دیشب یکی از [[رفقا]] او را برای صرف بستنی به خانه خود [[دعوت]] کرده و او نتوانسته به منزل بیاید؛ شما چقدر ناراحت می‌شوید؟ اگر علاقه به [[زیبایی]] ظاهری یک ناخن را بر علاقه به [[خالق]] همه زیبایی‌ها [[برتری]] بدهیم، توهین به خداست. اگر علاقه به [[گناه]] را بر علاقه به [[اهل بیت]] ترجیح بدهیم، توهین به [[اهل بیت]] است. همان طور که اگر شوهرتان علاقه به بستنی را بر علاقه به شما ترجیح دهد، توهین به شماست" بارها [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[قرآن]] و [[اهل بیت]] هرگز از هم جدا نیستند و شما اگر به هر دو [[تمسک]] کنید، [[گمراه]] نمی‌شوید" <ref>{{متن حدیث|" إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ‏ تَضِلُّوا‏‏‏‏"}}؛ تحف العقول، ص۵.</ref>. جمله {{عربی|" لَنْ‏ تَضِلُّوا‏‏‏‏"}} به معنای آن است که هرگز [[گمراه]] نمی‌شوید. هر مسلمانی هر روز با [[خواندن]] سوره [[حمد]]، حداقل ده بار از [[خدا]] می‌خواهد که از [[گمراهان]] نباشد: {{متن قرآن| وَلاَ الضَّالِّينَ}}؛ یعنی از {{عربی|" لَنْ‏ تَضِلُّوا‏‏‏‏"}}ها نباشد و این، یعنی از [[قرآن]] و [[اهل بیت]] جدا نباشد. پس ما در هر [[نماز]] از [[خدا]] می‌خواهیم جزء [[گمراهان]] و از کسانی نباشیم که بین [[قرآن]] و [[عترت]] جدایی انداخته اند و فقط به یکی از آن‌ها [[باور]] دارند. نکته دیگری که باید به آن اشاره شود، این است که بر اساس جملاتی از [[زیارت جامعه کبیره]] مانند {{متن حدیث|" مَنِ‏ اعْتَصَمَ‏ بِكُمْ‏ فَقَدِ اعْتَصَمَ‏ بِاللَّهِ ‏‏‏‏"}} [[تمسک]] به [[اهل بیت]] [[تمسک]] به خداست {{متن قرآن|وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref> سوره آل عمران، آیه: ۱۰۱.</ref> و [[تمسک]] به [[خدا]]، همانا راه مستقیم است؛ پس این که در [[نماز]] می‌گوییم: {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}؛ راه مستقیم، [[تمسک]] به خداست و [[تمسک]] به [[خدا]] از راه [[تمسک]] به [[اهل بیت]] صورت می‌پذیرد. یک بار دیگر به این سطر توجه کنید: [[توسل]] به [[اهل بیت]] [[توسل]] به خداست و ما که در [[نماز]] می‌گوییم {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}؛ یعنی ما را از طریق [[تمسک]] به اولیای خودت [[هدایت]] کن!»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص ۵۲ - ۵۸.</ref>.
:::::*'''گام سوم: [[اطاعت]]''' [[معرفت]] و [[مودت]] زمینه [[اطاعت]] است. در این باره به یک مثال توجه کنید. اگر شما به [[کودک]] خود بگویید: "من تو را [[دوست]] دارم"؛ او تقاصای خرید شیرینی یا لباسی از شما داشته باشد و شما بگویید "دوستت دارم ولی خرید [[ممنوع]]" آیا کودکتان این نوع [[دوستی]] را قبول می‌کند؟ مسلماً نه. حتی [[کودک]] هم [[دوستی]] بدون عمل را، از [[پدر]] و مادرش قبول نمی‌کند. [[محبت]] باید کامل باشد و [[انسان]] نباید محبت‌های دیگر را در کنار [[محبت خدا]] و اولیای او قرار دهد. دختری از من سؤال کرد: "من [[خدا]] را [[دوست]] دارم، [[اهل بیت]] و [[نماز]] را هم [[دوست]] دارم؛ اما برای این که لاک ناخن را [[دوست]] دارم، [[نماز]] نمی‌خوانم؛ چون نمی‌توانم وضو بگیرم پس با همان ناخن‌های لاک زده [[نماز]] می‌خوانم و در برخی مواقع هم نمازم را نمی‌خوانم" این دختر علاقه به لاک را هم ردیف و برابر با علاقه به [[خدا]]، [[رسول]] و [[نماز]] گذاشته بود. به او گفتم: "اگر همسرت یک شب به خانه نیاید و بگوید که شما را [[دوست]] دارد، ولی بستنی را هم [[دوست]] دارد و چون دیشب یکی از [[رفقا]] او را برای صرف بستنی به خانه خود [[دعوت]] کرده و او نتوانسته به منزل بیاید؛ شما چقدر ناراحت می‌شوید؟ اگر علاقه به [[زیبایی]] ظاهری یک ناخن را بر علاقه به [[خالق]] همه زیبایی‌ها [[برتری]] بدهیم، توهین به خداست. اگر علاقه به [[گناه]] را بر علاقه به [[اهل بیت]] ترجیح بدهیم، توهین به [[اهل بیت]] است. همان طور که اگر شوهرتان علاقه به بستنی را بر علاقه به شما ترجیح دهد، توهین به شماست" بارها [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[قرآن]] و [[اهل بیت]] هرگز از هم جدا نیستند و شما اگر به هر دو [[تمسک]] کنید، [[گمراه]] نمی‌شوید" <ref>{{متن حدیث|" إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ‏ تَضِلُّوا‏‏‏‏"}}؛ تحف العقول، ص۵.</ref>. جمله {{عربی|" لَنْ‏ تَضِلُّوا‏‏‏‏"}} به معنای آن است که هرگز [[گمراه]] نمی‌شوید. هر مسلمانی هر روز با [[خواندن]] سوره [[حمد]]، حداقل ده بار از [[خدا]] می‌خواهد که از [[گمراهان]] نباشد: {{متن قرآن| وَلاَ الضَّالِّينَ}}؛ یعنی از {{عربی|" لَنْ‏ تَضِلُّوا‏‏‏‏"}}ها نباشد و این، یعنی از [[قرآن]] و [[اهل بیت]] جدا نباشد. پس ما در هر [[نماز]] از [[خدا]] می‌خواهیم جزء [[گمراهان]] و از کسانی نباشیم که بین [[قرآن]] و [[عترت]] جدایی انداخته اند و فقط به یکی از آن‌ها [[باور]] دارند. نکته دیگری که باید به آن اشاره شود، این است که بر اساس جملاتی از [[زیارت جامعه کبیره]] مانند {{متن حدیث|" مَنِ‏ اعْتَصَمَ‏ بِكُمْ‏ فَقَدِ اعْتَصَمَ‏ بِاللَّهِ ‏‏‏‏"}} [[تمسک]] به [[اهل بیت]] [[تمسک]] به خداست {{متن قرآن|وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref> سوره آل عمران، آیه: ۱۰۱.</ref> و [[تمسک]] به [[خدا]]، همانا راه مستقیم است؛ پس این که در [[نماز]] می‌گوییم: {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}؛ راه مستقیم، [[تمسک]] به خداست و [[تمسک]] به [[خدا]] از راه [[تمسک]] به [[اهل بیت]] صورت می‌پذیرد. یک بار دیگر به این سطر توجه کنید: [[توسل]] به [[اهل بیت]] [[توسل]] به خداست و ما که در [[نماز]] می‌گوییم {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}؛ یعنی ما را از طریق [[تمسک]] به اولیای خودت [[هدایت]] کن!»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص ۵۲ - ۵۸.</ref>.
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:
::::#'''[[خودسازی]]:''' [[شیعه]] در طول [[غیبت کبری]] به [[انتظار]] نشسته که کی [[یوسف]] گم گشته باز آید و [[غم]] هجران [[یعقوبی]] آنها به سرور وصال مبدل شود و [[عزت]] از دست رفته باز گردد. همه [[امید]] [[شیعه]] این است که روزی در زیر [[پرچم]] [[امام عصر]] به [[جهاد]] علیه [[دشمنان]] [[خدا]] ودین پرداخته و از جمله [[یاران]] [[امام]] و [[شهداء]] در رکاب [[حضرت]] باشد. می‌دانیم که این [[مقامات]] با آلودگی و [[پلیدی]] سازگار نیست و از سوی دیگر، چون آمدن [[امام]] معلوم نیست و ممکن است ناگهان صدای دلربای او طنین‌انداز شود، پس [[شیعه]] [[منتظر]] باید در تمام ابعاد [[زندگی]] [[خودسازی]] کند، هم در بعد [[عقیده]] و هم در بعد نفسانیات و [[اخلاق]] و هم در بعد عمل، چرا که نه شخص فاسد‌ العقیده در [[حریم]] [[امام]] راه دارد و نه شخص [[فاسد]] الأخلاق و نه [[انسان]] آلوده به [[گناه]]. بنابراین، اگر می‌خواهیم [[امام]] هر چه زودتر [[ظهور]] کند و ما از [[یاران]] و [[دوستان]] او باشیم باید خود را از هر جهت بسازیم و یک [[انسان]] خود ساخته و [[عبد]] [[صالح]] [[خدا]] باشیم و گرنه نه تنها نمی‌توانیم از [[یاوران]] و [[اصحاب]] [[امام زمان]] باشیم، بلکه ممکن است از [[دشمنان]] او بشمار آمده و زیر [[پرچم]] [[مخالفان]] در آییم و از [[قهر]] [[امام]] در [[امان]] نمانیم
::::#'''[[خودسازی]]:''' [[شیعه]] در طول [[غیبت کبری]] به [[انتظار]] نشسته که کی [[یوسف]] گم گشته باز آید و [[غم]] هجران [[یعقوبی]] آنها به سرور وصال مبدل شود و [[عزت]] از دست رفته باز گردد. همه [[امید]] [[شیعه]] این است که روزی در زیر [[پرچم]] [[امام عصر]] به [[جهاد]] علیه [[دشمنان]] [[خدا]] ودین پرداخته و از جمله [[یاران]] [[امام]] و [[شهداء]] در رکاب [[حضرت]] باشد. می‌دانیم که این [[مقامات]] با آلودگی و [[پلیدی]] سازگار نیست و از سوی دیگر، چون آمدن [[امام]] معلوم نیست و ممکن است ناگهان صدای دلربای او طنین‌انداز شود، پس [[شیعه]] [[منتظر]] باید در تمام ابعاد [[زندگی]] [[خودسازی]] کند، هم در بعد [[عقیده]] و هم در بعد نفسانیات و [[اخلاق]] و هم در بعد عمل، چرا که نه شخص فاسد‌ العقیده در [[حریم]] [[امام]] راه دارد و نه شخص [[فاسد]] الأخلاق و نه [[انسان]] آلوده به [[گناه]]. بنابراین، اگر می‌خواهیم [[امام]] هر چه زودتر [[ظهور]] کند و ما از [[یاران]] و [[دوستان]] او باشیم باید خود را از هر جهت بسازیم و یک [[انسان]] خود ساخته و [[عبد]] [[صالح]] [[خدا]] باشیم و گرنه نه تنها نمی‌توانیم از [[یاوران]] و [[اصحاب]] [[امام زمان]] باشیم، بلکه ممکن است از [[دشمنان]] او بشمار آمده و زیر [[پرچم]] [[مخالفان]] در آییم و از [[قهر]] [[امام]] در [[امان]] نمانیم
::::#'''[[آمادگی]] برای [[ظهور امام زمان]] {{ع}}:''' یکی از [[وظایف]] مهم عباد موضوع [[آمادگی]] برای پذیرش [[حکومت]] [[واحد]] جهانی [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} ست و تا آن [[آمادگی]] حاصل نشود [[حضرت]] واقع نخواهدشد، زیرا بدون [[آمادگی ظهور]] بی‌فایده خواهدبود. ما هر [[قدر]] خوشبین و [[امیدوار]] باشیم باز باید بدانیم که رسیدن به مرحله‌ای از [[تاریخ]] که در آن، همه [[انسانها]] زیر یک [[پرچم]] گرد آیند، سلاحهای وحشتناک از [[جهان]] بر چیده شود، طبقات به مفهوم استعمارگر و [[استعمار]] شده از میان برود کشمکشها وبازیهای خطرناک [[سیاسی]] و [[نظامی]] ابر قدرتها برای همیشه به دست [[فراموشی]] سپرده شود، [[دنیا]] از نام چندش‌آور "ابر [[قدرت]]" و کابوس شوم نیروهای [[جهنمی]] آنها رهایی یابد، و رقابتهای ناسالم و ویرانگر [[اقتصادی]] جای خود را به [[تعاون]] همگانی [[انسانها]] در راه بهتر و پاکتر زیستن دهد، هنوز زود است و [[دنیا]] [[نیاز]] به یک [[آمادگی عمومی]] دارد. اما از آنجا که در عصر اخیر تحولها و دیگرگونیها به سرعت رخ می‌دهد نباید آن را هم زیاد دور بدانیم و همانند یک [[رؤیا]] و [[خواب]] شیرین بپنداریم. ولی در هر حال، برای اینکه [[دنیا]] [[حکومتی]] را بپذیرد باید از جهات مختلف ذیل [[آمادگی]] داشته باشد<ref> ر.ک: مکارم شیرازی، [[مهدی]] انقلابی بزرگ، چاپ ششم، ص ۸۲ به بعد. </ref>.
::::#'''[[آمادگی]] برای [[ظهور امام زمان]] {{ع}}:''' یکی از [[وظایف]] مهم عباد موضوع [[آمادگی]] برای پذیرش [[حکومت]] [[واحد]] جهانی [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} ست و تا آن [[آمادگی]] حاصل نشود [[حضرت]] واقع نخواهدشد، زیرا بدون [[آمادگی ظهور]] بی‌فایده خواهدبود. ما هر [[قدر]] خوشبین و [[امیدوار]] باشیم باز باید بدانیم که رسیدن به مرحله‌ای از [[تاریخ]] که در آن، همه [[انسانها]] زیر یک [[پرچم]] گرد آیند، سلاحهای وحشتناک از [[جهان]] بر چیده شود، طبقات به مفهوم استعمارگر و [[استعمار]] شده از میان برود کشمکشها وبازیهای خطرناک [[سیاسی]] و [[نظامی]] ابر قدرتها برای همیشه به دست [[فراموشی]] سپرده شود، [[دنیا]] از نام چندش‌آور "ابر [[قدرت]]" و کابوس شوم نیروهای [[جهنمی]] آنها رهایی یابد، و رقابتهای ناسالم و ویرانگر [[اقتصادی]] جای خود را به [[تعاون]] همگانی [[انسانها]] در راه بهتر و پاکتر زیستن دهد، هنوز زود است و [[دنیا]] [[نیاز]] به یک [[آمادگی عمومی]] دارد. اما از آنجا که در عصر اخیر تحولها و دیگرگونیها به سرعت رخ می‌دهد نباید آن را هم زیاد دور بدانیم و همانند یک [[رؤیا]] و [[خواب]] شیرین بپنداریم. ولی در هر حال، برای اینکه [[دنیا]] [[حکومتی]] را بپذیرد باید از جهات مختلف ذیل [[آمادگی]] داشته باشد<ref> ر.ک: مکارم شیرازی، [[مهدی]] انقلابی بزرگ، چاپ ششم، ص ۸۲ به بعد. </ref>.
::::##'''[[آمادگی فکری]] و [[فرهنگی]]:''' به این معنا که سطح افکار [[مردم]] [[جهان]] آنچنان بالا رود که بدانند مثلاً "نژاد" یا "مناطق مختلف جغرافیایی" مسأله قابل توجهی در [[زندگی]] [[بشر]] نیست، تفاوت رنگ‌ها، زبان‌ها و سرزمین‌ها نمی‌تواند نوع [[بشر]] را از هم جدا سازد، تعصب‌های قبیله‌ای و گروهی باید برای همیشه از میان برود و [[فکر]] مسخره‌‌آمیز "نژاد [[برتر]]" را به دور انداخت، مرزهای ساختگی با سیمهای خاردار، و دیوارهایی همچون دیوار باستانی چین، نمی‌تواند [[انسان‌ها]] را از هم دور سازد. بلکه همانگونه که [[نور]] [[آفتاب]] و [[نسیم]] [[روح]] بخش، ابرهای باران‌زا و [[سایر]] مواهب و نیروهای [[جهان]] [[طبیعت]] به مرزها ابداً توجهی ندارند و همه روی کره [[زمین]] را دور می‌زنند و [[دنیا]] را عملاً یک [[کشور]] می‌دانند، ما [[انسان‌ها]] نیزبه همین مرحله از رشد [[فکری]] برسیم و اگر خوب دقت کنیم می‌بینیم که این طرز [[تفکر]] در میان آگاهان و روشنفکران [[جهان]] درحال [[تکوین]] و [[تکامل]] است و روز به روز بر تعداد کسانی که به مسأله "[[جهان]] وطنی" می‌اندیشند افزوده می‌شود، لذا مسأله زبان [[واحد]] [[پول]] و [[حکومت]] [[واحد]] جهانی علناً در [[جهان]] مطرح است.  
::::##'''[[آمادگی فکری]] و [[فرهنگی]]:''' به این معنا که سطح افکار [[مردم]] [[جهان]] آنچنان بالا رود که بدانند مثلاً "نژاد" یا "مناطق مختلف جغرافیایی" مسأله قابل توجهی در [[زندگی]] [[بشر]] نیست، تفاوت رنگ‌ها، زبان‌ها و سرزمین‌ها نمی‌تواند نوع [[بشر]] را از هم جدا سازد، تعصب‌های قبیله‌ای و گروهی باید برای همیشه از میان برود و [[فکر]] مسخره‌‌آمیز "نژاد [[برتر]]" را به دور انداخت، مرزهای ساختگی با سیمهای خاردار، و دیوارهایی همچون دیوار باستانی چین، نمی‌تواند [[انسان‌ها]] را از هم دور سازد. بلکه همانگونه که [[نور]] [[آفتاب]] و [[نسیم]] [[روح]] بخش، ابرهای باران‌زا و سایر مواهب و نیروهای [[جهان]] [[طبیعت]] به مرزها ابداً توجهی ندارند و همه روی کره [[زمین]] را دور می‌زنند و [[دنیا]] را عملاً یک [[کشور]] می‌دانند، ما [[انسان‌ها]] نیزبه همین مرحله از رشد [[فکری]] برسیم و اگر خوب دقت کنیم می‌بینیم که این طرز [[تفکر]] در میان آگاهان و روشنفکران [[جهان]] درحال [[تکوین]] و [[تکامل]] است و روز به روز بر تعداد کسانی که به مسأله "[[جهان]] وطنی" می‌اندیشند افزوده می‌شود، لذا مسأله زبان [[واحد]] [[پول]] و [[حکومت]] [[واحد]] جهانی علناً در [[جهان]] مطرح است.  
::::##'''آمادگی‌های [[اجتماعی]]:''' [[مردم]] [[جهان]] باید از [[ظلم و ستم]] و نظام‌های موجود خسته شوند و تلخی این [[زندگی]] این [[زندگی مادی]] و تک بعدی را احساس کنند، حتی از اینکه ادامه این راه تک بعدی ممکن است در [[آینده]] مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس شوند. [[مردم]] [[جهان]] باید بفهمند آنچه در قرن هیجده، نوزده و بیست میلادی درباره [[آینده]] درخشان [[تمدن بشری]] در پرتو پیشرفت‌های ماشینی به آنها نوید داده می‌شد، در واقع، باغ سبزی بیش نبود و یا همچون سرابی بود در یک بیابان سوزان، در برابر دیدگان مسافران تشنه کام. نه تنها [[صلح]]، [[رفاه]] و [[امنیت]] [[مردم]] [[جهان]] تأمین نشد، بلکه دامنه مناقشات و ناامنیهای مادی و [[معنوی]] گسترش یافت، نه تنها وضع [[قوانین]] با ظاهر جالب [[ظلم]]، [[تبعیض]]، [[استعمار]] و شکاف‌های [[عظیم]] طبقاتی را از [[جهان]] برنچید، بلکه [[مفاسد]] پیشین در مقیاس‌های عظیم‌تر و اشکال خطرناک‌تر بروز کرد. پی بردن به عمق وضع خطرناک کنونی، نخست حالت [[تفکر]]، سپس [[تردید]] و سرانجام، [[یأس]] از وضع موجود [[جهان]] و [[آمادگی]] برای یک [[انقلاب]] همه جانبه بر اساس ارزشهای جدید به وجود می‌آورد و این چیزی است که تا حاصل نشود، رسیدن به چنان مرحله‌ای ممکن نیست، درست همانند دمل چرکینی می‌ماند که تا نضح نگیرد، لحظه نشتر زدن آن فرا نخواهد رسید.  
::::##'''آمادگی‌های [[اجتماعی]]:''' [[مردم]] [[جهان]] باید از [[ظلم و ستم]] و نظام‌های موجود خسته شوند و تلخی این [[زندگی]] این [[زندگی مادی]] و تک بعدی را احساس کنند، حتی از اینکه ادامه این راه تک بعدی ممکن است در [[آینده]] مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس شوند. [[مردم]] [[جهان]] باید بفهمند آنچه در قرن هیجده، نوزده و بیست میلادی درباره [[آینده]] درخشان [[تمدن بشری]] در پرتو پیشرفت‌های ماشینی به آنها نوید داده می‌شد، در واقع، باغ سبزی بیش نبود و یا همچون سرابی بود در یک بیابان سوزان، در برابر دیدگان مسافران تشنه کام. نه تنها [[صلح]]، [[رفاه]] و [[امنیت]] [[مردم]] [[جهان]] تأمین نشد، بلکه دامنه مناقشات و ناامنیهای مادی و [[معنوی]] گسترش یافت، نه تنها وضع [[قوانین]] با ظاهر جالب [[ظلم]]، [[تبعیض]]، [[استعمار]] و شکاف‌های [[عظیم]] طبقاتی را از [[جهان]] برنچید، بلکه [[مفاسد]] پیشین در مقیاس‌های عظیم‌تر و اشکال خطرناک‌تر بروز کرد. پی بردن به عمق وضع خطرناک کنونی، نخست حالت [[تفکر]]، سپس [[تردید]] و سرانجام، [[یأس]] از وضع موجود [[جهان]] و [[آمادگی]] برای یک [[انقلاب]] همه جانبه بر اساس ارزشهای جدید به وجود می‌آورد و این چیزی است که تا حاصل نشود، رسیدن به چنان مرحله‌ای ممکن نیست، درست همانند دمل چرکینی می‌ماند که تا نضح نگیرد، لحظه نشتر زدن آن فرا نخواهد رسید.  
::::##'''آمادگی‌های تکنولوژی و ارتباطی:''' [[علی]] رغم آنچه بعضی‌ها می‌پندارند که رسیدن به مرحله [[تکامل]] [[اجتماعی]] و جهانی آکنده از [[صلح]] و [[عدالت]]، حتماً باید همراه با نابودی تکنولوژی جدید امکان‌پذیر شود، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک [[حکومت]] عادلانه جهانی نیست، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد، زیرا برای ایجاد و کنترل یک [[نظام جهانی]]، یک سلسه وسایل مافوق مدرن لازم است که با آن بتوان [[جهان]] را در مدت کوتاهی در نوردید و به همه جا سرکشی کرد، از همه جا [[آگاه]] شد، و در صورت [[نیاز]] امکانات لازم را از یک سوی [[جهان]] به سوی دیگر برد و پیام‌ها، اطلاعات و آگاهی‌های مورد [[نیاز]] را در کمترین مدت به همه نقاط [[دنیا]] رساند. اگر [[زندگی]] صنعتی به وضع قدیم برگردد و مثلاً برای فرستادن یک [[پیام]] از یک‌سوی [[جهان]] به سوی دیگر یکسال یا بیشتر وقت لازم باشد چگونه می‌توان بر [[جهان]] [[حکومت]] کرد و [[عدالت]] را در همه جا گسترده؟! اگر برای [[سرکوب]] کردن یک فرد یا یک گروه کوچک متجاوز که مسلماً حتی در چنین جهانی نیز امکان وجود دارد، مدت‌ها وقت برای مطلع شدن و فرستادن نیروی تأمین کننده [[عدالت]] لازم باشد، چگونه می‌توان [[حق]]، [[عدالت]] و [[صلح]] را در سراسر [[دنیا]] تأمین کرد؟! بدون [[شک]] چنین [[حکومتی]] برای برقراری ساختن [[نظم]] و [[عدالت]] در سطح [[جهان]] [[نیاز]] به آن دارد که در آن [[واحد]] از همه جا [[آگاه]] بوده و بر همه جا تسلط کامل داشته بشاد تا [[مردم]] آماده [[اصلاح]] را [[تربیت]] و [[رهبری]] کند [[نیاز]] به چنین تکنولوژی دارد. آنها که غیر از این [[فکر]] می‌کنند، گویا به مفهوم [[حکومت]] [[واحد]] جهانی نمی‌اندیشند و آن را با [[حکومت]] در محدوده کوچک مقایسه می‌کنند. به هر حال، تا این نوع آمادگی‌ها در [[جهان]] یپدا نشود، [[امام عصر]] [[ظهور]] نمی‌کند، زیرا بدون این نوع آمادگی‌ها امکان پیاده کردن آن [[حکومت]] [[واحد]] جهانی که نوید بخش [[عدالت]] و [[صلح]] و [[آزادی]] است میسر نخواهد بود.  
::::##'''آمادگی‌های تکنولوژی و ارتباطی:''' [[علی]] رغم آنچه بعضی‌ها می‌پندارند که رسیدن به مرحله [[تکامل]] [[اجتماعی]] و جهانی آکنده از [[صلح]] و [[عدالت]]، حتماً باید همراه با نابودی تکنولوژی جدید امکان‌پذیر شود، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک [[حکومت]] عادلانه جهانی نیست، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد، زیرا برای ایجاد و کنترل یک [[نظام جهانی]]، یک سلسه وسایل مافوق مدرن لازم است که با آن بتوان [[جهان]] را در مدت کوتاهی در نوردید و به همه جا سرکشی کرد، از همه جا [[آگاه]] شد، و در صورت [[نیاز]] امکانات لازم را از یک سوی [[جهان]] به سوی دیگر برد و پیام‌ها، اطلاعات و آگاهی‌های مورد [[نیاز]] را در کمترین مدت به همه نقاط [[دنیا]] رساند. اگر [[زندگی]] صنعتی به وضع قدیم برگردد و مثلاً برای فرستادن یک [[پیام]] از یک‌سوی [[جهان]] به سوی دیگر یکسال یا بیشتر وقت لازم باشد چگونه می‌توان بر [[جهان]] [[حکومت]] کرد و [[عدالت]] را در همه جا گسترده؟! اگر برای [[سرکوب]] کردن یک فرد یا یک گروه کوچک متجاوز که مسلماً حتی در چنین جهانی نیز امکان وجود دارد، مدت‌ها وقت برای مطلع شدن و فرستادن نیروی تأمین کننده [[عدالت]] لازم باشد، چگونه می‌توان [[حق]]، [[عدالت]] و [[صلح]] را در سراسر [[دنیا]] تأمین کرد؟! بدون [[شک]] چنین [[حکومتی]] برای برقراری ساختن [[نظم]] و [[عدالت]] در سطح [[جهان]] [[نیاز]] به آن دارد که در آن [[واحد]] از همه جا [[آگاه]] بوده و بر همه جا تسلط کامل داشته بشاد تا [[مردم]] آماده [[اصلاح]] را [[تربیت]] و [[رهبری]] کند [[نیاز]] به چنین تکنولوژی دارد. آنها که غیر از این [[فکر]] می‌کنند، گویا به مفهوم [[حکومت]] [[واحد]] جهانی نمی‌اندیشند و آن را با [[حکومت]] در محدوده کوچک مقایسه می‌کنند. به هر حال، تا این نوع آمادگی‌ها در [[جهان]] یپدا نشود، [[امام عصر]] [[ظهور]] نمی‌کند، زیرا بدون این نوع آمادگی‌ها امکان پیاده کردن آن [[حکومت]] [[واحد]] جهانی که نوید بخش [[عدالت]] و [[صلح]] و [[آزادی]] است میسر نخواهد بود.  
خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:
::::#'''شرکت در جلسات آن [[حضرت]]:''' [[انسان]] وقتی به کسی علاقمند باشد دلش می‌خواهد در همه جا و از همه کس سخن نغز و دلپذیر از محبوبش بشنود و هر جا سخن از محبوبش باشد، شرکت کرده و گوش فرا دهد، لذا بر یک [[شیعه]] [[امام عصر]] لازم است هر جا جلسه‌ای تشکیل می‌شود که سخن از [[فضایل]] و [[مناقب]] آن [[حضرت]] گفته می‌شود، حضور یابد و از [[فضایل]] امامش بشنود.  
::::#'''شرکت در جلسات آن [[حضرت]]:''' [[انسان]] وقتی به کسی علاقمند باشد دلش می‌خواهد در همه جا و از همه کس سخن نغز و دلپذیر از محبوبش بشنود و هر جا سخن از محبوبش باشد، شرکت کرده و گوش فرا دهد، لذا بر یک [[شیعه]] [[امام عصر]] لازم است هر جا جلسه‌ای تشکیل می‌شود که سخن از [[فضایل]] و [[مناقب]] آن [[حضرت]] گفته می‌شود، حضور یابد و از [[فضایل]] امامش بشنود.  
::::#'''تشکیل جلسات:''' نه تنها در جلساتی که دیگران تشکیل می‌دهند شرکت کند، بلکه خود نیز [[اقدام]] به تشکیل جلسات برای آن [[حضرت]] نماید و خطبا و گویندگان را برای بحث در مورد آن [[حضرت]] و ذکر [[فضایل]] و [[مناقب]] او و از [[مردم]] برای شرکت در جلسات [[دعوت]] کند.  
::::#'''تشکیل جلسات:''' نه تنها در جلساتی که دیگران تشکیل می‌دهند شرکت کند، بلکه خود نیز [[اقدام]] به تشکیل جلسات برای آن [[حضرت]] نماید و خطبا و گویندگان را برای بحث در مورد آن [[حضرت]] و ذکر [[فضایل]] و [[مناقب]] او و از [[مردم]] برای شرکت در جلسات [[دعوت]] کند.  
::::#[[انتظار فرج]] [[حضرت]]: از جمله [[وظایف]] [[شیعه]] [[انتظار]] [[ظهور]] و [[فرج]] آن [[حضرت]] است. در این مورد، [[روایات]] بسیاری وارد شده است، گرچه مسأله [[انتظار]]، همانند [[سایر]] واژه‌های [[اسلامی]] از قبیل: [[زهد]]، [[توکل]] و [[صبر]] و ... مورد سوء استفاده قرار گرفته و به معنای واقعی و مثبت خود به‌کار گرفته نشده، غالباً [[انتظار]] به معنای منفی آن رواج دارد. ما ان شاء [[الله]] در یکی از درس‌های [[آینده]] در مورد آن به تفصیل بحث خواهیم کرد.
::::#[[انتظار فرج]] [[حضرت]]: از جمله [[وظایف]] [[شیعه]] [[انتظار]] [[ظهور]] و [[فرج]] آن [[حضرت]] است. در این مورد، [[روایات]] بسیاری وارد شده است، گرچه مسأله [[انتظار]]، همانند سایر واژه‌های [[اسلامی]] از قبیل: [[زهد]]، [[توکل]] و [[صبر]] و ... مورد سوء استفاده قرار گرفته و به معنای واقعی و مثبت خود به‌کار گرفته نشده، غالباً [[انتظار]] به معنای منفی آن رواج دارد. ما ان شاء [[الله]] در یکی از درس‌های [[آینده]] در مورد آن به تفصیل بحث خواهیم کرد.
::::#'''ترک [[توقیت]]:''' نباید برای آمدن [[امام]] وقت مشخص کرد. اگر کسی را دیدیم که برای [[ظهور]] [[امام]] وقت مشخص کرد تکذیبش کنیم، چرا که از این کار در [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} به شدت [[نهی]] شده و مکرر فرموده‌اند:{{متن حدیث|"كَذَبَ‏ الْوَقَّاتُونَ‏"}}<ref> منتخب الاثر، ص ۴۶۳.</ref>.
::::#'''ترک [[توقیت]]:''' نباید برای آمدن [[امام]] وقت مشخص کرد. اگر کسی را دیدیم که برای [[ظهور]] [[امام]] وقت مشخص کرد تکذیبش کنیم، چرا که از این کار در [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} به شدت [[نهی]] شده و مکرر فرموده‌اند:{{متن حدیث|"كَذَبَ‏ الْوَقَّاتُونَ‏"}}<ref> منتخب الاثر، ص ۴۶۳.</ref>.
::::#'''رعایت [[حقوق]] [[امام زمان]] {{ع}}:''' از جمله [[وظایف]] آن است که [[حقوق]] حقه [[امام زمان]] را نادیده نگیرد، به عنوان مثال [[خمس]]، از جمله [[حقوق]] [[مالی]] آن [[حضرت]] است که بر عهده صاحبان [[ثروت]] و مکنت قرار دارد، حقی که از جمله [[فروع]] [[دین]] است بر هر فرد لازم است برای خود حساب سال [[مالی]] داشته باشد و در پایان هر سال به حساب مالش برسد و اگر مازاد بر مؤنه [[زندگی]] خود داشت باید [[خمس]] آن را به دست [[نواب عام]] آن [[حضرت]] و یا به اجازه آنها به [[مصرف]] برساند، ولی متأسفانه [[اکثریت]] [[جامعه]] [[شیعه]] اهل حساب سال [[مالی]] نیستند و [[اهل سنت]] به [[تبعیت]] از خلقای مورد قبول خود اساساً به [[خمس]] [[معتقد]] نیستند. البته [[حقوق]] [[امام]] بر رعیت منحصر به [[حقوق]] [[مالی]] نیست، [[حقوق]] [[مالی]] یکی از حقوق‌هاست، چنانکه [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"أَيُّهَا النَّاسُ إِنَ‏ لِي‏ عَلَيْكُمْ‏ حَقّاً وَ لَكُمْ‏ عَلَيَ‏ حَقٌ... وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ، وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ، وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُم"}}<ref>اما حق من بر شما این است که در بیعت خویش با من وفادار باشید و در آشکارا و نهان خیرخواه من باشید و هر وقت شما را بخوانم اجابت کنید و هرگاه فرمان دادم اطاعت نمایید؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۴.</ref>؛ چنانکه ملاحظه می‌کنید [[امام]]{{ع}} در این چند جمله به چهار [[حق]] اساسی اشاره فرموده است. همین که [[معتقد]] به [[امامت]] [[امام عصر]] شدیم باید برای همیشه بر این [[عقیده]] [[باقی]] بمانیم، بادهای تند مخالف ما را نلرزاند و دعوت‌های [[باطل]] ما را از مسیر [[امامت]] [[منحرف]] نکند. تنها در جلسات و از دیدگاه [[مردم]] طرفدار [[امام زمان]] نباشیم، بلکه در پنهانی نیز به آن [[حضرت]] [[عشق]] بورزیم و برای [[سلامت]] و تعجیل فرجش [[دعا]] کنیم، نسبت به دوستانش [[دوست]] و در مقابل دشمنانش بایستیم، چنان آماده و مهیا شویم که هر ساعت آن [[امام همام]] صدای {{متن حدیث|"أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ‏"}} سر داد و ما فهمیدیم که [[امام]] [[نیاز]] به [[یار]] و [[یاور]] دارد، فوراً [[اجابت]] کنیم. در عصر [[غیبت]] نسبت به دستوراتش لبیک‌گویان بوده و تمامی فرمانش را [[اطاعت]] کنیم و سرانجام، [[حق امام]] بر رعیت [[تسلیم]] بی‌چون و چرا در برابر او و [[مطیع]] محض بودن است. {{متن حدیث|"اَللَّهُمَّ وَفِّقْنَا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى"}}.
::::#'''رعایت [[حقوق]] [[امام زمان]] {{ع}}:''' از جمله [[وظایف]] آن است که [[حقوق]] حقه [[امام زمان]] را نادیده نگیرد، به عنوان مثال [[خمس]]، از جمله [[حقوق]] [[مالی]] آن [[حضرت]] است که بر عهده صاحبان [[ثروت]] و مکنت قرار دارد، حقی که از جمله [[فروع]] [[دین]] است بر هر فرد لازم است برای خود حساب سال [[مالی]] داشته باشد و در پایان هر سال به حساب مالش برسد و اگر مازاد بر مؤنه [[زندگی]] خود داشت باید [[خمس]] آن را به دست [[نواب عام]] آن [[حضرت]] و یا به اجازه آنها به [[مصرف]] برساند، ولی متأسفانه [[اکثریت]] [[جامعه]] [[شیعه]] اهل حساب سال [[مالی]] نیستند و [[اهل سنت]] به [[تبعیت]] از خلقای مورد قبول خود اساساً به [[خمس]] [[معتقد]] نیستند. البته [[حقوق]] [[امام]] بر رعیت منحصر به [[حقوق]] [[مالی]] نیست، [[حقوق]] [[مالی]] یکی از حقوق‌هاست، چنانکه [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"أَيُّهَا النَّاسُ إِنَ‏ لِي‏ عَلَيْكُمْ‏ حَقّاً وَ لَكُمْ‏ عَلَيَ‏ حَقٌ... وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ، وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ، وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُم"}}<ref>اما حق من بر شما این است که در بیعت خویش با من وفادار باشید و در آشکارا و نهان خیرخواه من باشید و هر وقت شما را بخوانم اجابت کنید و هرگاه فرمان دادم اطاعت نمایید؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۴.</ref>؛ چنانکه ملاحظه می‌کنید [[امام]]{{ع}} در این چند جمله به چهار [[حق]] اساسی اشاره فرموده است. همین که [[معتقد]] به [[امامت]] [[امام عصر]] شدیم باید برای همیشه بر این [[عقیده]] [[باقی]] بمانیم، بادهای تند مخالف ما را نلرزاند و دعوت‌های [[باطل]] ما را از مسیر [[امامت]] [[منحرف]] نکند. تنها در جلسات و از دیدگاه [[مردم]] طرفدار [[امام زمان]] نباشیم، بلکه در پنهانی نیز به آن [[حضرت]] [[عشق]] بورزیم و برای [[سلامت]] و تعجیل فرجش [[دعا]] کنیم، نسبت به دوستانش [[دوست]] و در مقابل دشمنانش بایستیم، چنان آماده و مهیا شویم که هر ساعت آن [[امام همام]] صدای {{متن حدیث|"أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ‏"}} سر داد و ما فهمیدیم که [[امام]] [[نیاز]] به [[یار]] و [[یاور]] دارد، فوراً [[اجابت]] کنیم. در عصر [[غیبت]] نسبت به دستوراتش لبیک‌گویان بوده و تمامی فرمانش را [[اطاعت]] کنیم و سرانجام، [[حق امام]] بر رعیت [[تسلیم]] بی‌چون و چرا در برابر او و [[مطیع]] محض بودن است. {{متن حدیث|"اَللَّهُمَّ وَفِّقْنَا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى"}}.
خط ۲۸۱: خط ۲۸۱:
::::::*جمعیت [[منتظران]] در مقابل [[بدعت‌ها]] و [[انحراف‌ها]] در [[دین]] رواج [[منکرات]] و [[زشتی‌ها]] در سطح [[جامعه]]، بی‌تفاوت نیستند. نیز در برابر فراموش شدن سنت‌های [[نیکو]] و [[ارزش‌های اخلاقی]] از خود واکنش نشان می‌دهند. این، پیمانی است که براساس [[تعالیم قرآن]] بر دوش [[منتظران]] نهاده شده است. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن| وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ }}<ref>آل عمران / ۱۰۴.</ref>.
::::::*جمعیت [[منتظران]] در مقابل [[بدعت‌ها]] و [[انحراف‌ها]] در [[دین]] رواج [[منکرات]] و [[زشتی‌ها]] در سطح [[جامعه]]، بی‌تفاوت نیستند. نیز در برابر فراموش شدن سنت‌های [[نیکو]] و [[ارزش‌های اخلاقی]] از خود واکنش نشان می‌دهند. این، پیمانی است که براساس [[تعالیم قرآن]] بر دوش [[منتظران]] نهاده شده است. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن| وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ }}<ref>آل عمران / ۱۰۴.</ref>.
::::::*[[جامعه منتظر]] در برخورد با دیگران [[وظیفه]] دارد که [[تعاون]] و [[همکاری]] را سر فصل برنامه‌های خود قرار دهد. افراد این [[جامعه]] به دور از تنگ نظری و خودمحوری، پیوسته حال [[فقرا]] و [[نیازمندان]] [[جامعه]] را پی‌گیری می‌کنند و از آنان بی‌خبر نمی‌مانند.
::::::*[[جامعه منتظر]] در برخورد با دیگران [[وظیفه]] دارد که [[تعاون]] و [[همکاری]] را سر فصل برنامه‌های خود قرار دهد. افراد این [[جامعه]] به دور از تنگ نظری و خودمحوری، پیوسته حال [[فقرا]] و [[نیازمندان]] [[جامعه]] را پی‌گیری می‌کنند و از آنان بی‌خبر نمی‌مانند.
::::::گروهی از [[شیعیان]] از [[امام باقر]]{{ع}} درخواست [[نصیحت]] کردند؛ [[حضرت]] فرمود: از میان شما آنکه نیرومند است، ضعیف را [[یاری]] کند و آنکه بی‌نیاز است با نیازمندتان [[مهربانی]] ورزد و هر یک از شما درباره دیگری [[خیرخواهی]] کند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۵.</ref> سخن آخر اینکه [[جامعه منتظر]] باید بکوشند که در همه ابعاد [[زندگی اجتماعی]]، الگوی [[سایر]] اجتماعات باشند و همه زمینه‌های لازم برای [[ظهور]] [[منجی موعود]] را فراهم کنند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۴-۳۴۸.</ref>.
::::::گروهی از [[شیعیان]] از [[امام باقر]]{{ع}} درخواست [[نصیحت]] کردند؛ [[حضرت]] فرمود: از میان شما آنکه نیرومند است، ضعیف را [[یاری]] کند و آنکه بی‌نیاز است با نیازمندتان [[مهربانی]] ورزد و هر یک از شما درباره دیگری [[خیرخواهی]] کند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۵.</ref> سخن آخر اینکه [[جامعه منتظر]] باید بکوشند که در همه ابعاد [[زندگی اجتماعی]]، الگوی سایر اجتماعات باشند و همه زمینه‌های لازم برای [[ظهور]] [[منجی موعود]] را فراهم کنند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۴-۳۴۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۳۶۳: خط ۳۶۳:
::::#'''[[محبت]] و انس [[معنوی]] با [[امام]]:''' لازمه طبیعی [[معرفت]] [[امام عصر]]{{ع}} [[محبت]] و انس و [[ارتباط روحی]] با آن [[حضرت]] است. ممکن نیست کسی [[حضرت]] را به درستی بشناسد، اما [[محبت]] وی [[قلب]] او را تسخیر ننماید و پیوسته و بی‌قرار در طلب او برنیاید. امامی که در قلب‌ها و دل‌های [[مردم]] جا دارد، [[حکومت]] او بر پایه [[ایمان]]، [[معرفت]]، [[عشق]] و عاطفه [[استوار]] است. [[مردم]] از عمق [[قلب]] به او [[عشق]] می‌ورزند و حکومتش، [[حکومت]] بر [[دل‌ها]] و جان‌هاست. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد [[محبوبیت]] [[امام مهدی]] {{ع}} در میان [[مردم]] می‌فرماید: "شما را به آمدن [[مهدی]] [[بشارت]] می‌دهم، کسی که در میان امتم به پا خواهد خواست و [[زمین]] را از [[قسط]] و [[عدل]] پر خواهد کرد و اهل [[آسمان]] و [[زمین]] از [[حکومت]] او [[راضی]] و [[خشنود]] خواهند بود"<ref>{{متن حدیث|" أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي عَلَى اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زِلْزَالٍ يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْض‏ "}}؛ الغیبة، طوسی، ص۱۷۸.</ref>؛ در جای دیگری فرموده است: "[[مهدی]]{{ع}} مردی است که اهل [[آسمان]] و [[زمین]] حتی پرندگان هوا از [[حکومت]] او [[راضی]] است"<ref>{{متن حدیث|"الْمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي‏... يَرْضَى فِي خِلَافَتِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّيْرُ فِي الْجَوِّ"}}؛ حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر {{ع}}، ص۱۷۵.</ref>؛ این [[محبوبیت]] و [[مقبولیت]] بی‌نظیر به خاطر آن است که [[مردم]] [[جهان]]، [[دولت]] [[مهدی]]{{ع}} را نماد تحقق آرزوهای خود می‌دانند و لذا با میل و رغبت به سوی او روی می‌آورند. [[محبوبیت]] مردمی، یکی از ویژگی‌های [[حکومت]] [[مهدوی]] است که در هیچ دولتی، مشابه آن دیده نشده است. بدیهی است که نمود این [[محبت]] و [[عشق]]، بیش از همه در عصر [[انتظار]]، زیبنده و نکوهیده است.
::::#'''[[محبت]] و انس [[معنوی]] با [[امام]]:''' لازمه طبیعی [[معرفت]] [[امام عصر]]{{ع}} [[محبت]] و انس و [[ارتباط روحی]] با آن [[حضرت]] است. ممکن نیست کسی [[حضرت]] را به درستی بشناسد، اما [[محبت]] وی [[قلب]] او را تسخیر ننماید و پیوسته و بی‌قرار در طلب او برنیاید. امامی که در قلب‌ها و دل‌های [[مردم]] جا دارد، [[حکومت]] او بر پایه [[ایمان]]، [[معرفت]]، [[عشق]] و عاطفه [[استوار]] است. [[مردم]] از عمق [[قلب]] به او [[عشق]] می‌ورزند و حکومتش، [[حکومت]] بر [[دل‌ها]] و جان‌هاست. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد [[محبوبیت]] [[امام مهدی]] {{ع}} در میان [[مردم]] می‌فرماید: "شما را به آمدن [[مهدی]] [[بشارت]] می‌دهم، کسی که در میان امتم به پا خواهد خواست و [[زمین]] را از [[قسط]] و [[عدل]] پر خواهد کرد و اهل [[آسمان]] و [[زمین]] از [[حکومت]] او [[راضی]] و [[خشنود]] خواهند بود"<ref>{{متن حدیث|" أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي عَلَى اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زِلْزَالٍ يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْض‏ "}}؛ الغیبة، طوسی، ص۱۷۸.</ref>؛ در جای دیگری فرموده است: "[[مهدی]]{{ع}} مردی است که اهل [[آسمان]] و [[زمین]] حتی پرندگان هوا از [[حکومت]] او [[راضی]] است"<ref>{{متن حدیث|"الْمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي‏... يَرْضَى فِي خِلَافَتِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّيْرُ فِي الْجَوِّ"}}؛ حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر {{ع}}، ص۱۷۵.</ref>؛ این [[محبوبیت]] و [[مقبولیت]] بی‌نظیر به خاطر آن است که [[مردم]] [[جهان]]، [[دولت]] [[مهدی]]{{ع}} را نماد تحقق آرزوهای خود می‌دانند و لذا با میل و رغبت به سوی او روی می‌آورند. [[محبوبیت]] مردمی، یکی از ویژگی‌های [[حکومت]] [[مهدوی]] است که در هیچ دولتی، مشابه آن دیده نشده است. بدیهی است که نمود این [[محبت]] و [[عشق]]، بیش از همه در عصر [[انتظار]]، زیبنده و نکوهیده است.
::::#'''[[رضایت]] خواهی [[امام]]:''' از دیگر [[لوازم معرفت]] [[امام زمان]]{{ع}} دغدغه [[رضایت]] مندی و اهتمام به جلب [[خشنودی]] آن [[حضرت]] است؛ زیرا بر اساس مفاد [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ}}<ref>«بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد. و خدا آمرزنده و مهربان است»؛ (سوره آل عمران، آیه ۳۱).</ref> اگر کسی در پی کسب [[رضایت الهی]] است، باید از [[حجت الهی]] [[تبعیت]] کند. در [[توقیع]] شریفی که از [[ناحیه مقدسه]] [[حضرت]] [[امام مهدی|صاحب الامر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شده، [[اعمال]] ناشایست و گناهانی که از [[شیعیان]] آن [[حضرت]] سر می‌زند، یکی از اسباب و بلکه تنها سبب طولانی شدن [[غیبت]] و دوری [[شیعیان]] از لقای آن [[حضرت]] شمرده شده است: "تنها چیزی که میان ما و [[شیعیان]] فاصله انداخته است، همانا [[اعمال]] و [[رفتار]] ناشایست آنهاست که از آنان [[انتظار]] نمی‌رود و ما آن را نمی‌پسندیم" <ref>{{متن حدیث|" فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ "}}؛ الإحتجاج، ج۲، ص۳۲۳.</ref> نیز بما توصیه فرمود: "[[هدف]] و مقصد خویش را نسبت به [[محبت]] و [[دوستی]] ما [[اهل بیت]]، بر مبنای عمل به [[سنت]] و [[اجرای احکام الهی]] قرار دهید؛ پس همانا که من موعظه‌ها و سفارش‌های لازم را نمودم و [[خداوند متعال]] نسبت به [[رفتار]] همه ما و شما [[شاهد]] و [[گواه]] است" <ref>{{متن حدیث|"وَ اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ "}}؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۷۹.</ref>؛ از این‌رو، [[پیروی]] از خواسته‌های [[امام]] و دوری گزیدن از [[گناهان]] و [[اعمال]] ناشایست، لازمه [[معرفت]]، [[دوستی]] و [[محبت]] صادقانه نسبت به ایشان است؛ زیرا [[رضایت]] [[حضرت]]، تنها با [[تبعیت]] و پی جویی راه آن [[حضرت]] و آراستن به [[تقوی]] و [[اخلاق نیکو]]، میسر خواهد شد.
::::#'''[[رضایت]] خواهی [[امام]]:''' از دیگر [[لوازم معرفت]] [[امام زمان]]{{ع}} دغدغه [[رضایت]] مندی و اهتمام به جلب [[خشنودی]] آن [[حضرت]] است؛ زیرا بر اساس مفاد [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ}}<ref>«بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد. و خدا آمرزنده و مهربان است»؛ (سوره آل عمران، آیه ۳۱).</ref> اگر کسی در پی کسب [[رضایت الهی]] است، باید از [[حجت الهی]] [[تبعیت]] کند. در [[توقیع]] شریفی که از [[ناحیه مقدسه]] [[حضرت]] [[امام مهدی|صاحب الامر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شده، [[اعمال]] ناشایست و گناهانی که از [[شیعیان]] آن [[حضرت]] سر می‌زند، یکی از اسباب و بلکه تنها سبب طولانی شدن [[غیبت]] و دوری [[شیعیان]] از لقای آن [[حضرت]] شمرده شده است: "تنها چیزی که میان ما و [[شیعیان]] فاصله انداخته است، همانا [[اعمال]] و [[رفتار]] ناشایست آنهاست که از آنان [[انتظار]] نمی‌رود و ما آن را نمی‌پسندیم" <ref>{{متن حدیث|" فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ "}}؛ الإحتجاج، ج۲، ص۳۲۳.</ref> نیز بما توصیه فرمود: "[[هدف]] و مقصد خویش را نسبت به [[محبت]] و [[دوستی]] ما [[اهل بیت]]، بر مبنای عمل به [[سنت]] و [[اجرای احکام الهی]] قرار دهید؛ پس همانا که من موعظه‌ها و سفارش‌های لازم را نمودم و [[خداوند متعال]] نسبت به [[رفتار]] همه ما و شما [[شاهد]] و [[گواه]] است" <ref>{{متن حدیث|"وَ اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ "}}؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۷۹.</ref>؛ از این‌رو، [[پیروی]] از خواسته‌های [[امام]] و دوری گزیدن از [[گناهان]] و [[اعمال]] ناشایست، لازمه [[معرفت]]، [[دوستی]] و [[محبت]] صادقانه نسبت به ایشان است؛ زیرا [[رضایت]] [[حضرت]]، تنها با [[تبعیت]] و پی جویی راه آن [[حضرت]] و آراستن به [[تقوی]] و [[اخلاق نیکو]]، میسر خواهد شد.
::::#'''[[دعا]] برای [[ظهور]] [[امام]]:''' از دیگر آثار مهم [[معرفت]] و احساس [[نیاز]] نسبت به [[امام زمان]]{{ع}} [[دعا برای سلامتی]] و [[تعجیل فرج]] آن [[حضرت]] است. مراد از "[[دعا]]" صرفاً [[خواندن]] زبانی نیست؛ بلکه آرزویی برآمده از [[قلب]] و [[عشق]] به [[امام]] است؛ یعنی هم چنان که [[امام زمان]]{{ع}} نماد همه [[آمال]] و آرزوهای [[انسان]] [[منتظر]] است، بزرگ‌ترین دغدغه [[انسان]] [[منتظر]] نیز باید تعجیل در [[ظهور]] آن [[حضرت]] باشد و با [[الحاح]] و التماس، آن را از پیشگاه [[خداوند]] مسئلت نماید؛ زیرا [[جهان آفرینش]] بر پایه اسباب و مسببات، [[استوار]] می‌باشد و پیدایش هر پدیده‌ای مشروط به وجود شرایط و زمینه‌های آن است. طبق [[آموزه‌های دینی]]، [[دعا]] یکی از اسباب و عوامل تعجیل [[ظهور]] است؛ یعنی پدیده [[ظهور]] وابسته به تحقق شرایط و زمینه‌های آن می‌باشد و [[دعا]] یکی از اسباب آن و جزو سلسله [[علل ظهور]] است. به همین جهت، در [[ادعیه]] و [[روایات]]، بر کثرت [[دعا برای تعجیل فرج]] [[حضرت]] تأکید و از آن به عنوان [[فرج]] و [[گشایش]] [[شیعیان]] یاد شده است. خود [[امام عصر]]{{ع}} نیز در توقیعی که خطاب به [[اسحاق بن یعقوب]] صادر فرمود، [[شیعیان]] را توصیه نمود که برای تعجیل در ظهورش بسیار [[دعا]] کنند. [[حضرت]] در فرازی از این [[توقیع]] می‌فرماید: "برای تعجیل امر [[فرج]]، بسیار [[دعا]] کنید، زیرا [[گشایش]] شما در آن است"<ref> {{متن حدیث|"وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ "}}؛ الإحتجاج، ج۲، ص۲۸۴؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>؛ [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در روایتی، [[دعا]] برای تعجیل [[ظهور]] فرزندش در [[زمان غیبت]] را یکی از نشانه‌های [[توفیق الهی]] برای [[شیعیان]] خاص و [[منتظران]] [[ظهور]] آن [[حضرت]] ذکر نموده است. آن [[حضرت]] به [[احمد بن اسحاق قمی]] چنین فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]، فرزندم غیبتی خواهد داشت که در آن، کسی از [[هلاکت]] و [[گمراهی]] [[نجات]] نمی‌یابد مگر این که [[خداوند]] او را بر پذیرش [[امامت]] فرزندم ثابت نماید و به [[دعا کردن]] برای ظهورش موفق کند"<ref>{{متن حدیث|"وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِه‏"}}؛ کشف الغمه، ج۳، ص۳۳۴؛ الزام الناصب، ج۱، ص۲۰۲؛ حیاة الامام المهدی {{ع}}، ص۱۰۵.</ref>؛ این که در [[تعلیمات دینی]] ([[ادعیه]] و [[روایات]]) این همه بر توجه [[مردم]] نسبت به [[امام عصر]]{{ع}} تأکید شده است، برای آن است که [[مردم]] اهمیت دوران [[غیبت]] را [[درک]] کنند و بدانند که در این دوران، [[امام عصر]]{{ع}} تجسم همه [[انبیا]] و [[اولیا]] و واسطه همه فیوضات [[الهی]] است و لذا در این عصر و زمان، می‌باید تمامی توجهات و نگاه‌ها به سوی آن یگانه دوران، معطوف گردد و [[حاجات]] و نیازها، همه در ذیل [[توسل]] به آن وجود [[مقدس]]، از [[خدا]] خواسته شود. در میان [[خواسته‌ها]] نیز، تعجیل در [[ظهور]] [[حضرت]]، مهم‌ترین خواسته و بلکه مقدم بر همه [[خواسته‌ها]] باشد. بنابراین، امر [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} و تعجیل یا تأخیر در زمان آن، همانند [[سایر]] امور، وابسته به [[قضای الهی]] است. در عین حال، ما نیز موظف به [[دعا]] هستیم و دعای ما نیز می‌تواند در تعجیل [[ظهور]] آن [[حضرت]] مؤثر باشد. مهم این است که [[دعا]] ناشی از خواست قلبی [[مردم]] باشد و آثارش در عمل و [[رفتار]] آنان نمود پیدا کند؛ یعنی [[شیعیان]] و [[منتظران]] [[عاشق]] آن [[حضرت]]، در پی [[دعوت]] خویش، با تلاش در [[تهذیب نفس]] و [[اصلاح]] امور، عملاً در تسریع امر [[فرج]]، سهیم شوند و زمینه را برای پذیرش حرکت [[عدالت]] خواهانه [[امام عصر]]{{ع}} آماده نمایند»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۲۳ - ۱۳۵.</ref>.
::::#'''[[دعا]] برای [[ظهور]] [[امام]]:''' از دیگر آثار مهم [[معرفت]] و احساس [[نیاز]] نسبت به [[امام زمان]]{{ع}} [[دعا برای سلامتی]] و [[تعجیل فرج]] آن [[حضرت]] است. مراد از "[[دعا]]" صرفاً [[خواندن]] زبانی نیست؛ بلکه آرزویی برآمده از [[قلب]] و [[عشق]] به [[امام]] است؛ یعنی هم چنان که [[امام زمان]]{{ع}} نماد همه [[آمال]] و آرزوهای [[انسان]] [[منتظر]] است، بزرگ‌ترین دغدغه [[انسان]] [[منتظر]] نیز باید تعجیل در [[ظهور]] آن [[حضرت]] باشد و با [[الحاح]] و التماس، آن را از پیشگاه [[خداوند]] مسئلت نماید؛ زیرا [[جهان آفرینش]] بر پایه اسباب و مسببات، [[استوار]] می‌باشد و پیدایش هر پدیده‌ای مشروط به وجود شرایط و زمینه‌های آن است. طبق [[آموزه‌های دینی]]، [[دعا]] یکی از اسباب و عوامل تعجیل [[ظهور]] است؛ یعنی پدیده [[ظهور]] وابسته به تحقق شرایط و زمینه‌های آن می‌باشد و [[دعا]] یکی از اسباب آن و جزو سلسله [[علل ظهور]] است. به همین جهت، در [[ادعیه]] و [[روایات]]، بر کثرت [[دعا برای تعجیل فرج]] [[حضرت]] تأکید و از آن به عنوان [[فرج]] و [[گشایش]] [[شیعیان]] یاد شده است. خود [[امام عصر]]{{ع}} نیز در توقیعی که خطاب به [[اسحاق بن یعقوب]] صادر فرمود، [[شیعیان]] را توصیه نمود که برای تعجیل در ظهورش بسیار [[دعا]] کنند. [[حضرت]] در فرازی از این [[توقیع]] می‌فرماید: "برای تعجیل امر [[فرج]]، بسیار [[دعا]] کنید، زیرا [[گشایش]] شما در آن است"<ref> {{متن حدیث|"وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ "}}؛ الإحتجاج، ج۲، ص۲۸۴؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>؛ [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در روایتی، [[دعا]] برای تعجیل [[ظهور]] فرزندش در [[زمان غیبت]] را یکی از نشانه‌های [[توفیق الهی]] برای [[شیعیان]] خاص و [[منتظران]] [[ظهور]] آن [[حضرت]] ذکر نموده است. آن [[حضرت]] به [[احمد بن اسحاق قمی]] چنین فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]، فرزندم غیبتی خواهد داشت که در آن، کسی از [[هلاکت]] و [[گمراهی]] [[نجات]] نمی‌یابد مگر این که [[خداوند]] او را بر پذیرش [[امامت]] فرزندم ثابت نماید و به [[دعا کردن]] برای ظهورش موفق کند"<ref>{{متن حدیث|"وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِه‏"}}؛ کشف الغمه، ج۳، ص۳۳۴؛ الزام الناصب، ج۱، ص۲۰۲؛ حیاة الامام المهدی {{ع}}، ص۱۰۵.</ref>؛ این که در [[تعلیمات دینی]] ([[ادعیه]] و [[روایات]]) این همه بر توجه [[مردم]] نسبت به [[امام عصر]]{{ع}} تأکید شده است، برای آن است که [[مردم]] اهمیت دوران [[غیبت]] را [[درک]] کنند و بدانند که در این دوران، [[امام عصر]]{{ع}} تجسم همه [[انبیا]] و [[اولیا]] و واسطه همه فیوضات [[الهی]] است و لذا در این عصر و زمان، می‌باید تمامی توجهات و نگاه‌ها به سوی آن یگانه دوران، معطوف گردد و [[حاجات]] و نیازها، همه در ذیل [[توسل]] به آن وجود [[مقدس]]، از [[خدا]] خواسته شود. در میان [[خواسته‌ها]] نیز، تعجیل در [[ظهور]] [[حضرت]]، مهم‌ترین خواسته و بلکه مقدم بر همه [[خواسته‌ها]] باشد. بنابراین، امر [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} و تعجیل یا تأخیر در زمان آن، همانند سایر امور، وابسته به [[قضای الهی]] است. در عین حال، ما نیز موظف به [[دعا]] هستیم و دعای ما نیز می‌تواند در تعجیل [[ظهور]] آن [[حضرت]] مؤثر باشد. مهم این است که [[دعا]] ناشی از خواست قلبی [[مردم]] باشد و آثارش در عمل و [[رفتار]] آنان نمود پیدا کند؛ یعنی [[شیعیان]] و [[منتظران]] [[عاشق]] آن [[حضرت]]، در پی [[دعوت]] خویش، با تلاش در [[تهذیب نفس]] و [[اصلاح]] امور، عملاً در تسریع امر [[فرج]]، سهیم شوند و زمینه را برای پذیرش حرکت [[عدالت]] خواهانه [[امام عصر]]{{ع}} آماده نمایند»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۲۳ - ۱۳۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۱۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛}}
{{جمع شدن|۱۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛}}
خط ۳۷۲: خط ۳۷۲:
::::::پس از هر [[نماز]]، برای [[شناخت امام]] خود این دعای بسیار مهم را بخواند: {{متن حدیث|"اللَّهُمَ‌ عَرِّفْنِي‌ نَفْسَكَ‌ فَإِنَّكَ‌ إِنْ‌ لَمْ‌ تُعَرِّفْنِي‌ نَفْسَكَ‌ لَمْ‌ أَعْرِفْ‌ رَسُولَكَ‌، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ، لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلِلْتُ عَنْ دِينِي"}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶۸.</ref>؛ خدایا خودت را به من بشناسان، اگر خودت را به من نشناسانی، فرستاده تو را نخواهم [[شناخت]]. خدایا فرستاده‌ات را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]] و اگر [[حجت]] خودت را به من نشناسانی از [[دین]] [[گمراه]] خواهم شد.
::::::پس از هر [[نماز]]، برای [[شناخت امام]] خود این دعای بسیار مهم را بخواند: {{متن حدیث|"اللَّهُمَ‌ عَرِّفْنِي‌ نَفْسَكَ‌ فَإِنَّكَ‌ إِنْ‌ لَمْ‌ تُعَرِّفْنِي‌ نَفْسَكَ‌ لَمْ‌ أَعْرِفْ‌ رَسُولَكَ‌، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ، لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلِلْتُ عَنْ دِينِي"}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶۸.</ref>؛ خدایا خودت را به من بشناسان، اگر خودت را به من نشناسانی، فرستاده تو را نخواهم [[شناخت]]. خدایا فرستاده‌ات را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]] و اگر [[حجت]] خودت را به من نشناسانی از [[دین]] [[گمراه]] خواهم شد.
::::::بنابر این [[شیعه]] باید تلاش کند [[امام]] خویش را به خوبی بشناسد و در [[انتظار]] آن [[حضرت]] همواره ضمن حفظ [[آمادگی]] خود برای سربازی در رکاب آن [[حضرت]]، زبان و دلش در [[انتظار]] آن بزرگوار به دعاگویی و درخواست از [[خداوند]] مشغول باشد. [[امام زمان]] {{ع}} برای برپایی [[دین اسلام]] [[ظهور]] می‌کند بنابر این مهم‌ترین [[انتظار]] ایشان از شیعیانش، انجام [[دستورات]] [[دین اسلام]] است»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۲۶.</ref>.
::::::بنابر این [[شیعه]] باید تلاش کند [[امام]] خویش را به خوبی بشناسد و در [[انتظار]] آن [[حضرت]] همواره ضمن حفظ [[آمادگی]] خود برای سربازی در رکاب آن [[حضرت]]، زبان و دلش در [[انتظار]] آن بزرگوار به دعاگویی و درخواست از [[خداوند]] مشغول باشد. [[امام زمان]] {{ع}} برای برپایی [[دین اسلام]] [[ظهور]] می‌کند بنابر این مهم‌ترین [[انتظار]] ایشان از شیعیانش، انجام [[دستورات]] [[دین اسلام]] است»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۲۶.</ref>.
:::::*«نخستین [[وظیفه]] این است که [[زمینه ظهور]] آن [[حضرت]] را آماده سازیم و از [[منتظران]] واقعی‌اش باشیم. [[اصلاح جامعه]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، کاهش [[معاصی]] و [[تربیت]] نیرو برای [[حکومت]] آن بزرگوار می‌تواند زمینه ظهورِ آن [[حضرت]] را آماده سازد. تأسیس [[جمهوری اسلامی]] در [[ایران]] گامی در جهت [[آماده‌سازی]] محیط برای [[ظهور]] آن [[حضرت]] است. باید به گونه‌ای عمل شود که یاد و نام آن [[حضرت]] غافل نشوند و در مشکلات به او روی آورند و بدانند که او [[حجت]] خداست و بر حال همه [[آگاه]] است. نیز [[وظیفه]] [[مردم]] است که برای [[سلامتی]] آن [[حضرت]]، [[صدقه]] بدهند، برای تعجیل در ظهورش [[دعا]] کنند، [[حج]] و [[اعمال]] خیر دیگر را به [[نیابت]] از آن [[حضرت]] انجام دهند. نیز [[وظیفه]] [[شیعیان]] است که زیارت‌نامه‌هایی را که برای آن [[حضرت]] وارد شده بخوانند، همیشه –به ویژه روز جمعه– به یاد او باشند و [[دعای ندبه]] را بخوانند. از دعای [[سلامتی]] آن [[حضرت]]: {{متن حدیث|"اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ"}} و دعای {{متن حدیث|"اِلهی عَظُمَ الْبلاء"}} و [[سایر]] دعاهای مناسب [[غفلت]] نورزند و [[منتظر ظهور]] باشند»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۳۱.</ref>.
:::::*«نخستین [[وظیفه]] این است که [[زمینه ظهور]] آن [[حضرت]] را آماده سازیم و از [[منتظران]] واقعی‌اش باشیم. [[اصلاح جامعه]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، کاهش [[معاصی]] و [[تربیت]] نیرو برای [[حکومت]] آن بزرگوار می‌تواند زمینه ظهورِ آن [[حضرت]] را آماده سازد. تأسیس [[جمهوری اسلامی]] در [[ایران]] گامی در جهت [[آماده‌سازی]] محیط برای [[ظهور]] آن [[حضرت]] است. باید به گونه‌ای عمل شود که یاد و نام آن [[حضرت]] غافل نشوند و در مشکلات به او روی آورند و بدانند که او [[حجت]] خداست و بر حال همه [[آگاه]] است. نیز [[وظیفه]] [[مردم]] است که برای [[سلامتی]] آن [[حضرت]]، [[صدقه]] بدهند، برای تعجیل در ظهورش [[دعا]] کنند، [[حج]] و [[اعمال]] خیر دیگر را به [[نیابت]] از آن [[حضرت]] انجام دهند. نیز [[وظیفه]] [[شیعیان]] است که زیارت‌نامه‌هایی را که برای آن [[حضرت]] وارد شده بخوانند، همیشه –به ویژه روز جمعه– به یاد او باشند و [[دعای ندبه]] را بخوانند. از دعای [[سلامتی]] آن [[حضرت]]: {{متن حدیث|"اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ"}} و دعای {{متن حدیث|"اِلهی عَظُمَ الْبلاء"}} و سایر دعاهای مناسب [[غفلت]] نورزند و [[منتظر ظهور]] باشند»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۳۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۳۸۹: خط ۳۸۹:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[فرج‌الله هدایت‌نیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[فرج‌الله هدایت‌نیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::*«اعمالی که [[منتظران]] باید انجام دهند چنین است:
::::::*«اعمالی که [[منتظران]] باید انجام دهند چنین است:
:::::#'''[[خودسازی]]:''' بخش قابل توجهی از سخنان [[امام خمینی|مرحوم امام]]، راجع به اینست که [[منتظر]] باید پیوسته خود را در محضر [[امام زمان]] و [[خدا]] ببیند و [[معصیت]] نکند. به نظر او [[تزکیه نفس]] لازمه [[انتظار]] است: "شما الآن تحت نظر [[خدا]] و تحت نظر [[امام زمان]]{{ع}} هستید. [[ملائکه]] شما را [[مراقبت]] می‌کنند، [[نامه اعمال]] شما را به [[امام زمان]]{{ع}} عرضه می‌‎دارند"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۰۳.</ref>. "حالا ببینید که تحت [[مراقبت]] هستید. [[نامه اعمال]] ما می‌رود پیش [[امام زمان]]{{ع}} هفته‌ای دو دفعه (به حسب [[روایت]]). من می‌ترسم ما که ادعای این را داریم که تبع این بزرگوار هستیم، [[شیعه]] این بزرگوار هستیم، اگر [[نامه اعمال]] را ببیند و می‌بیند تحت [[مراقبت]] خداست نعوذ بالله شرمنده بشود ... نکند که خدای نخواسته از من و شما و [[سایر]] [[دوستان]] [[امام زمان]]{{ع}} یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی [[امام زمان]]{{ع}} باشد. [[مراقبت]] کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان ..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۶۷.</ref>. "اگر یک وقت [[نامه عمل]] یک [[روحانی]] را بردند و به [[امام زمان]]{{ع}} دادند و آن [[ملائکه]] [[الهی]] که بردند دادند، گفتند که این هم [[روحانی]] شماست، اینها پاسداران [[اسلام]] شما، و [[امام زمان]] خجالت بکشد- نعوذ بالله"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۵۳.</ref>. اینکه [[اعمال]] ما زیر نظر [[ائمه]] هست یا اینکه [[اعمال]] ما به آنها عرضه می‌شود ریشه [[قرآنی]] و نیز [[روایی]] دارد. در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>عمل کنید زود است ببیند خدا کردار شما را و پیمبرش و مؤمنان؛ سوره توبه: ۹/ ۱۰۵.</ref>؛ در [[روایت‌ها]] آمده که مقصود از "مؤمنون" [[ائمه]] هستند<ref>مراجعه شود به: الطبرسی، [الشیخ‌] فضل بن حسن، مجمع البیان، دار الفکر، لبنان، ۱۴۱۴ ق، ج ۵، ص ۱۰۹؛ الطباطبائی، [العلامة] سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جماعة المدرسین، قم، ج ۱۰- ۹، ص ۳۸۵؛ العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین، ج ۲، ص ۲۶۲.</ref>. پس [[خدا]]، [[رسول]] و [[امامان]] [[اعمال]] ما را می‌بینند. علاوه بر آن، [[نامه عمل]] ما هم به محضر آنان برده می‌شود. از [[امام رضا]]{{ع}} [[نقل]] شده است: آیا نمی‌دانی [[اعمال]] [[شیعیان]] ما هر صبح و عصر بر ما [[امامان]] عرضه می‌گردد؟<ref>{{متن حدیث|"أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّةِ تُعْرَضُ‏ عَلَيْنَا أَعْمَالُ شِيعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاء‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۳، ۹۹.</ref>.
:::::#'''[[خودسازی]]:''' بخش قابل توجهی از سخنان [[امام خمینی|مرحوم امام]]، راجع به اینست که [[منتظر]] باید پیوسته خود را در محضر [[امام زمان]] و [[خدا]] ببیند و [[معصیت]] نکند. به نظر او [[تزکیه نفس]] لازمه [[انتظار]] است: "شما الآن تحت نظر [[خدا]] و تحت نظر [[امام زمان]]{{ع}} هستید. [[ملائکه]] شما را [[مراقبت]] می‌کنند، [[نامه اعمال]] شما را به [[امام زمان]]{{ع}} عرضه می‌‎دارند"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۰۳.</ref>. "حالا ببینید که تحت [[مراقبت]] هستید. [[نامه اعمال]] ما می‌رود پیش [[امام زمان]]{{ع}} هفته‌ای دو دفعه (به حسب [[روایت]]). من می‌ترسم ما که ادعای این را داریم که تبع این بزرگوار هستیم، [[شیعه]] این بزرگوار هستیم، اگر [[نامه اعمال]] را ببیند و می‌بیند تحت [[مراقبت]] خداست نعوذ بالله شرمنده بشود ... نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر [[دوستان]] [[امام زمان]]{{ع}} یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی [[امام زمان]]{{ع}} باشد. [[مراقبت]] کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان ..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۶۷.</ref>. "اگر یک وقت [[نامه عمل]] یک [[روحانی]] را بردند و به [[امام زمان]]{{ع}} دادند و آن [[ملائکه]] [[الهی]] که بردند دادند، گفتند که این هم [[روحانی]] شماست، اینها پاسداران [[اسلام]] شما، و [[امام زمان]] خجالت بکشد- نعوذ بالله"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۵۳.</ref>. اینکه [[اعمال]] ما زیر نظر [[ائمه]] هست یا اینکه [[اعمال]] ما به آنها عرضه می‌شود ریشه [[قرآنی]] و نیز [[روایی]] دارد. در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>عمل کنید زود است ببیند خدا کردار شما را و پیمبرش و مؤمنان؛ سوره توبه: ۹/ ۱۰۵.</ref>؛ در [[روایت‌ها]] آمده که مقصود از "مؤمنون" [[ائمه]] هستند<ref>مراجعه شود به: الطبرسی، [الشیخ‌] فضل بن حسن، مجمع البیان، دار الفکر، لبنان، ۱۴۱۴ ق، ج ۵، ص ۱۰۹؛ الطباطبائی، [العلامة] سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جماعة المدرسین، قم، ج ۱۰- ۹، ص ۳۸۵؛ العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین، ج ۲، ص ۲۶۲.</ref>. پس [[خدا]]، [[رسول]] و [[امامان]] [[اعمال]] ما را می‌بینند. علاوه بر آن، [[نامه عمل]] ما هم به محضر آنان برده می‌شود. از [[امام رضا]]{{ع}} [[نقل]] شده است: آیا نمی‌دانی [[اعمال]] [[شیعیان]] ما هر صبح و عصر بر ما [[امامان]] عرضه می‌گردد؟<ref>{{متن حدیث|"أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّةِ تُعْرَضُ‏ عَلَيْنَا أَعْمَالُ شِيعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاء‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۳، ۹۹.</ref>.
:::::#'''پاکسازی ([[جامعه]]):''' مقصود از پاکسازی [[مبارزه]] با مظاهر [[گناه]] و [[پلیدی]] است. [[منتظر]] باید تلاش کند [[جامعه]] را از [[ظلم و ستم]] [[پاک]] نماید و این شرط [[انتظار]] است. او باید برای [[رضای خدا]]، بر علیه [[زشتی‌ها]] [[قیام]] نماید. "امیدوارم که ما همه ... به آن وظایفی که [[اسلام]]، [[قرآن]]، تحت لوای [[حضرت]] [[صاحب الزمان]]{{ع}} برای ما تعیین فرموده‌اند عمل کنیم و صورت‌ها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را معانی [[حقیقی]]، شاید این وصفی که برای [[حضرت صاحب]] {{ع}} ذکر شده است دنبال همین [[آیه شریفه]] که می‌فرماید که: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>بگو: شما را به یک چیز اندرز می‌دهم، و آن این‌که: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید؛ سوره سبأ: ۳۴/ ۴۶. </ref> دنبال همین معنا باشد که همه باید [[قیام]] بکنیم [[قیام]] واحدی که بالاترین [[قیام]] همان [[قیام]] آن شخص [[واحد]] است و همه قیامها باید دنبال آن [[قیام]] باشد. [[خدای تبارک و تعالی]] می‌فرماید که: من فقط یک [[موعظه]] دارم به شما {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ}} به [[امت]] بگو که فقط من یک [[موعظه]] دارم به شما و آن [[موعظه]] این است که [[قیام]] کنید و [[قیام]] لله باشد، [[قیام]] لله کنید. البته آن [[حضرت]] [[قیام]] لله می‌فرمایند و آن للهی که و آن خلوصی که برای ایشان هست برای دیگران نیست. لکن شیعه‌های بزرگوار آن [[حضرت]] هم باید [[پیروی]] از او بکنند در اینکه [[قیام]] کنند برای [[خدا]]"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۳۶.</ref>. "به همه ما [[تکلیف]] است که باید مقابله کنیم با این دستگاه‌های [[ظالم]] خصوصا دستگاه‌هایی که با اساس مخالفند"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۹، ص ۲۰۲.</ref>. [[امام خمینی|حضرت امام]] همچنین درباره کسانی که می‌گویند: "من که دلم بیشتر نسوخته به [[اسلام]] از [[حضرت صاحب]] {{ع}}، خوب ایشان هم که می‌بینند این را، خود ایشان بیایند، چرا من بکنم؟" می‌فرماید: "این اشخاص می‌خواهند از [[تکلیف]] شانه خالی کنند این [[منطق]] اشخاصی است که می‌خواهند از زیر بار دربروند. [[اسلام]] اینها را نمی‌پذیرد. [[اسلام]] اینها را به هیچ چیز نمی‌شمرد ..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۲، ص ۲۸.</ref>. بر اساس [[ادله]] مربوط به [[امر به معروف و نهی از منکر]] باید بر علیه مظاهر [[فساد]] و [[پلیدی]] [[مبارزه]] کرد و زمینه را برای [[ظهور]] [[حضرت]] فراهم نمود<ref>آیه‌ها و روایت‌ها درباره امر به معروف و نهی از منکر زیاد است، از جمله آیه‌های: ۱۱۰ و ۱۱۴ سوره آل عمران.</ref>.
:::::#'''پاکسازی ([[جامعه]]):''' مقصود از پاکسازی [[مبارزه]] با مظاهر [[گناه]] و [[پلیدی]] است. [[منتظر]] باید تلاش کند [[جامعه]] را از [[ظلم و ستم]] [[پاک]] نماید و این شرط [[انتظار]] است. او باید برای [[رضای خدا]]، بر علیه [[زشتی‌ها]] [[قیام]] نماید. "امیدوارم که ما همه ... به آن وظایفی که [[اسلام]]، [[قرآن]]، تحت لوای [[حضرت]] [[صاحب الزمان]]{{ع}} برای ما تعیین فرموده‌اند عمل کنیم و صورت‌ها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را معانی [[حقیقی]]، شاید این وصفی که برای [[حضرت صاحب]] {{ع}} ذکر شده است دنبال همین [[آیه شریفه]] که می‌فرماید که: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>بگو: شما را به یک چیز اندرز می‌دهم، و آن این‌که: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید؛ سوره سبأ: ۳۴/ ۴۶. </ref> دنبال همین معنا باشد که همه باید [[قیام]] بکنیم [[قیام]] واحدی که بالاترین [[قیام]] همان [[قیام]] آن شخص [[واحد]] است و همه قیامها باید دنبال آن [[قیام]] باشد. [[خدای تبارک و تعالی]] می‌فرماید که: من فقط یک [[موعظه]] دارم به شما {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ}} به [[امت]] بگو که فقط من یک [[موعظه]] دارم به شما و آن [[موعظه]] این است که [[قیام]] کنید و [[قیام]] لله باشد، [[قیام]] لله کنید. البته آن [[حضرت]] [[قیام]] لله می‌فرمایند و آن للهی که و آن خلوصی که برای ایشان هست برای دیگران نیست. لکن شیعه‌های بزرگوار آن [[حضرت]] هم باید [[پیروی]] از او بکنند در اینکه [[قیام]] کنند برای [[خدا]]"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۷، ص ۳۶.</ref>. "به همه ما [[تکلیف]] است که باید مقابله کنیم با این دستگاه‌های [[ظالم]] خصوصا دستگاه‌هایی که با اساس مخالفند"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۹، ص ۲۰۲.</ref>. [[امام خمینی|حضرت امام]] همچنین درباره کسانی که می‌گویند: "من که دلم بیشتر نسوخته به [[اسلام]] از [[حضرت صاحب]] {{ع}}، خوب ایشان هم که می‌بینند این را، خود ایشان بیایند، چرا من بکنم؟" می‌فرماید: "این اشخاص می‌خواهند از [[تکلیف]] شانه خالی کنند این [[منطق]] اشخاصی است که می‌خواهند از زیر بار دربروند. [[اسلام]] اینها را نمی‌پذیرد. [[اسلام]] اینها را به هیچ چیز نمی‌شمرد ..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۲، ص ۲۸.</ref>. بر اساس [[ادله]] مربوط به [[امر به معروف و نهی از منکر]] باید بر علیه مظاهر [[فساد]] و [[پلیدی]] [[مبارزه]] کرد و زمینه را برای [[ظهور]] [[حضرت]] فراهم نمود<ref>آیه‌ها و روایت‌ها درباره امر به معروف و نهی از منکر زیاد است، از جمله آیه‌های: ۱۱۰ و ۱۱۴ سوره آل عمران.</ref>.
:::::#'''[[آماده سازی]]:''' سومین [[وظیفه]] [[منتظر]] آنست که خود و [[جامعه]] را برای [[ظهور امام زمان]] و [[یاری]] او آماده نماید. "[[آمادگی]] و [[آماده سازی]]" از لوازم [[انتظار]] به معنای [[حقیقی]] کلمه است. "ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم. کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن [[حضرت]] {{ع}}"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۸.</ref>. "در بعضی [[روایات]]- که من حالا نمی‌دانم صحت و سقمش را- هست که یکی از چیزهای [[مستحب]] این است که [[مؤمنین]] در حال [[انتظار]] اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهیا، نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند [[منتظر]]. اسلحه داشته باشند برای اینکه با [[ظلم]] مقابله کنند، با [[جور]] مقابله کنند. [[تکلیف]] است، [[نهی از منکر]] است. به همه ما [[تکلیف]] است که باید مقابله کنیم ..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۹، ص ۲۰۲، به همین مضمون مراجعه شود به: همان، ج ۱۵، ص ۲۲.</ref>. در مورد آماده بودن [[منتظر]]، [[روایت]] زیر [[نقل]] می‌شود:{{متن حدیث|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}‏ لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَ‏ اللَّهَ‏ إِذَا عَلِمَ‏ ذَلِكَ‏ مِنْ‏ نِيَّتِهِ‏ رَجَوْتُ‏ لِأَنْ‏ يُنْسِئَ‏ فِي‏ عُمُرِهِ‏ حَتَّى‏ يُدْرِكَهُ‏ وَ يَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶، ح ۱۴۶.</ref>. پس صرف اینکه کسی بگوید من در [[انتظار]] [[حضرت مهدی]] هستم، او [[منتظر]] شناخته نمی‌شود، بلکه باید شرط‌های سه‌گانه آن، یعنی [[خودسازی]]، پاکسازی و [[آماده‌سازی]] را نیز تحصیل نماید. به عبارت دیگر، [[منتظر واقعی]] کسی است که خود را ساخته، برای پاکسازی [[جامعه]] از آلودگی تلاش و خود را برای [[یاری]] [[امام زمان]] آماده نموده است. این [[حقیقت]] [[انتظار]] در [[کلام]] [[امام خمینی]] است و این معنای از [[انتظار]] است که [[برترین]] [[اعمال]] و [[بهترین]] عبادتها است. "و اگر نظر شماها مثل نظر بعضی عامی‌های [[منحرف]] آن است که برای [[ظهور]] آن بزرگوار باید کوشش در تحقق [[کفر]] و [[ظلم]] کرد و تا عالم را [[ظلم]] فراگیرد و مقدمات [[ظهور]] فراهم شود {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>"ما از خدا هستیم و ما بازگردنده به سوی او هستیم".</ref>"<ref>وصیت‌نامه سیاسی الهی امام خمینی، بخشی از بند "ع"؛ سوره بقره، آیه:۱۵۶</ref>»<ref>[[فرج‌الله هدایت‌نیا|هدایت‌نیا، فرج‌الله]]؛ [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، ص 367-371.</ref>.
:::::#'''[[آماده سازی]]:''' سومین [[وظیفه]] [[منتظر]] آنست که خود و [[جامعه]] را برای [[ظهور امام زمان]] و [[یاری]] او آماده نماید. "[[آمادگی]] و [[آماده سازی]]" از لوازم [[انتظار]] به معنای [[حقیقی]] کلمه است. "ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم. کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن [[حضرت]] {{ع}}"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۸.</ref>. "در بعضی [[روایات]]- که من حالا نمی‌دانم صحت و سقمش را- هست که یکی از چیزهای [[مستحب]] این است که [[مؤمنین]] در حال [[انتظار]] اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهیا، نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند [[منتظر]]. اسلحه داشته باشند برای اینکه با [[ظلم]] مقابله کنند، با [[جور]] مقابله کنند. [[تکلیف]] است، [[نهی از منکر]] است. به همه ما [[تکلیف]] است که باید مقابله کنیم ..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۹، ص ۲۰۲، به همین مضمون مراجعه شود به: همان، ج ۱۵، ص ۲۲.</ref>. در مورد آماده بودن [[منتظر]]، [[روایت]] زیر [[نقل]] می‌شود:{{متن حدیث|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}‏ لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَ‏ اللَّهَ‏ إِذَا عَلِمَ‏ ذَلِكَ‏ مِنْ‏ نِيَّتِهِ‏ رَجَوْتُ‏ لِأَنْ‏ يُنْسِئَ‏ فِي‏ عُمُرِهِ‏ حَتَّى‏ يُدْرِكَهُ‏ وَ يَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶، ح ۱۴۶.</ref>. پس صرف اینکه کسی بگوید من در [[انتظار]] [[حضرت مهدی]] هستم، او [[منتظر]] شناخته نمی‌شود، بلکه باید شرط‌های سه‌گانه آن، یعنی [[خودسازی]]، پاکسازی و [[آماده‌سازی]] را نیز تحصیل نماید. به عبارت دیگر، [[منتظر واقعی]] کسی است که خود را ساخته، برای پاکسازی [[جامعه]] از آلودگی تلاش و خود را برای [[یاری]] [[امام زمان]] آماده نموده است. این [[حقیقت]] [[انتظار]] در [[کلام]] [[امام خمینی]] است و این معنای از [[انتظار]] است که [[برترین]] [[اعمال]] و [[بهترین]] عبادتها است. "و اگر نظر شماها مثل نظر بعضی عامی‌های [[منحرف]] آن است که برای [[ظهور]] آن بزرگوار باید کوشش در تحقق [[کفر]] و [[ظلم]] کرد و تا عالم را [[ظلم]] فراگیرد و مقدمات [[ظهور]] فراهم شود {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>"ما از خدا هستیم و ما بازگردنده به سوی او هستیم".</ref>"<ref>وصیت‌نامه سیاسی الهی امام خمینی، بخشی از بند "ع"؛ سوره بقره، آیه:۱۵۶</ref>»<ref>[[فرج‌الله هدایت‌نیا|هدایت‌نیا، فرج‌الله]]؛ [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، ص 367-371.</ref>.
خط ۳۹۸: خط ۳۹۸:
::::::«در [[زمان غیبت]] وظایفی برای [[شیعیان]] در نظر گرفته شده که به مهمترین آنها اشاره می‌شود:
::::::«در [[زمان غیبت]] وظایفی برای [[شیعیان]] در نظر گرفته شده که به مهمترین آنها اشاره می‌شود:
:::::*محزون و ناراحت بودن از عدم دسترسی به [[حضرت مهدی]] {{ع}}. روشن است که حضور آن [[حضرت]] در اجتماع [[مسلمانان]]، خیر و [[برکت]] و موجب [[آرامش]] خاطر تمام [[بندگان]] [[صالح]] [[خداوند]] است و [[محروم]] شدن از این [[نعمت]] بزرگ، خود [[حزن]] و [[اندوه]] بزرگی است. [[شیعیان]] در [[زمان غیبت]] آن [[حضرت]]، بی‌صاحب بوده، درمانده، سرگردان و پریشان حال هستند، زیرا تبلیغات [[گمراه کننده]] بیگانگان و شبهاتی که آنها در اذهان [[مردم]] به وجود می‌آورند، هر [[انسان]] [[پاکدامنی]] را متأثر و ناراحت می‌کند. [[امام]] [[جعفر صادق]] {{ع}} از اینکه [[شیعیان]] در [[زمان غیبت]]، سرگردانند و از طرف مخالفین در [[دل]] آنها [[شبهه]] ایجاد می‌شود، [[اشک]] می‌ریزد و شب‌ها به [[خواب]] نمی‌رود<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ص ۵۵۸، سازمان انتشارات جاویدان.</ref>.  
:::::*محزون و ناراحت بودن از عدم دسترسی به [[حضرت مهدی]] {{ع}}. روشن است که حضور آن [[حضرت]] در اجتماع [[مسلمانان]]، خیر و [[برکت]] و موجب [[آرامش]] خاطر تمام [[بندگان]] [[صالح]] [[خداوند]] است و [[محروم]] شدن از این [[نعمت]] بزرگ، خود [[حزن]] و [[اندوه]] بزرگی است. [[شیعیان]] در [[زمان غیبت]] آن [[حضرت]]، بی‌صاحب بوده، درمانده، سرگردان و پریشان حال هستند، زیرا تبلیغات [[گمراه کننده]] بیگانگان و شبهاتی که آنها در اذهان [[مردم]] به وجود می‌آورند، هر [[انسان]] [[پاکدامنی]] را متأثر و ناراحت می‌کند. [[امام]] [[جعفر صادق]] {{ع}} از اینکه [[شیعیان]] در [[زمان غیبت]]، سرگردانند و از طرف مخالفین در [[دل]] آنها [[شبهه]] ایجاد می‌شود، [[اشک]] می‌ریزد و شب‌ها به [[خواب]] نمی‌رود<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ص ۵۵۸، سازمان انتشارات جاویدان.</ref>.  
:::::*[[انتظار فرج]] [[آل محمد]] {{عم}}. [[شیعه]] باید همیشه [[منتظر ظهور]] [[دولت]] قاهره و [[سلطنت]] ظاهرة [[مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} و پر شدن [[زمین]] از [[عدل و داد]] و غالب شدن [[دین اسلام]] بر [[سایر]] [[ادیان]] باشد، همان‌طور که [[خدای سبحان]] به [[نبی اکرم]] {{صل}} بلکه به تمام [[پیغمبران]] و امت‌های گذشته [[وعده]] داده که روزی خواهد آمد که جز [[خدای تعالی]] کسی را [[پرستش]] نکنند و چیزی از [[دین]] نباشد که از [[بیم]] [[دشمنان]] در پرده [[حجاب]] بماند و [[بلا]] و [[سختی]] از [[زندگی]] حق‌پرستان برود. در [[زیارت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} چنین آمده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ بِهِ الْأُمَمَ أَنْ يَجْمَعَ بِهِ الْكَلِمَ وَ يَلُمَّ بِهِ الشَّعْثَ وَ يَمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً وَ يُنْجِزَ بِهِ وَعَدَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«[[سلام]] بر آن [[مهدی]] که [[خداوند]] به او [[وعده]] داده که تمام [[امت‌ها]] را به خاطر وجود او متحد و یکپارچه کند ([[اختلاف]] را از میان ببرد و [[دین]] یکی شود) و به واسطه او پراکندگی‌ها را گرد آورد و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر کند و به سبب او [[وعده]] فرجی که به [[مؤمنین]] داده است، تحقق بخشد» همان، ص ۵۵۹، سازمان انتشارات جاویدان.</ref>؛  
:::::*[[انتظار فرج]] [[آل محمد]] {{عم}}. [[شیعه]] باید همیشه [[منتظر ظهور]] [[دولت]] قاهره و [[سلطنت]] ظاهرة [[مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} و پر شدن [[زمین]] از [[عدل و داد]] و غالب شدن [[دین اسلام]] بر سایر [[ادیان]] باشد، همان‌طور که [[خدای سبحان]] به [[نبی اکرم]] {{صل}} بلکه به تمام [[پیغمبران]] و امت‌های گذشته [[وعده]] داده که روزی خواهد آمد که جز [[خدای تعالی]] کسی را [[پرستش]] نکنند و چیزی از [[دین]] نباشد که از [[بیم]] [[دشمنان]] در پرده [[حجاب]] بماند و [[بلا]] و [[سختی]] از [[زندگی]] حق‌پرستان برود. در [[زیارت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} چنین آمده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ بِهِ الْأُمَمَ أَنْ يَجْمَعَ بِهِ الْكَلِمَ وَ يَلُمَّ بِهِ الشَّعْثَ وَ يَمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً وَ يُنْجِزَ بِهِ وَعَدَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«[[سلام]] بر آن [[مهدی]] که [[خداوند]] به او [[وعده]] داده که تمام [[امت‌ها]] را به خاطر وجود او متحد و یکپارچه کند ([[اختلاف]] را از میان ببرد و [[دین]] یکی شود) و به واسطه او پراکندگی‌ها را گرد آورد و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر کند و به سبب او [[وعده]] فرجی که به [[مؤمنین]] داده است، تحقق بخشد» همان، ص ۵۵۹، سازمان انتشارات جاویدان.</ref>؛  
:::::*[[دعا کردن]] برای آن [[حضرت]]. لازم است برای حفظ وجود [[مبارک]] [[امام عصر]] {{ع}} از [[شرور]] و [[شیاطین]] انسی و جنّی و تعجیل [[ظهور]] ایشان و [[غلبه]] بر [[کافران]] و [[منافقان]] [[دعا]] شود که این خود نوعی اظهار [[بندگی]] و [[شوق]] و ابراز زیادتی [[محبت]] نسبت به آن [[حضرت]] است. دعاهای وارد شده از [[ائمه معصومین]] در این باره بسیار است که از آن جمله دعایی است که [[حضرت رضا]] {{ع}} امر کرد برای [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} خوانده شود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِيِّكَ وَ خَلِيفَتِكَ وَ حُجَّتِكَ...}} این [[دعا]] در کتاب [[مفاتیح الجنان]]، [[باب ]] [[زیارت]] [[حضرت صاحب الامر]] {{ع}} ذکر شده است. دیگری دعای زیر است که علاقه‌مندان به [[حضرت مهدی]] {{ع}} آن را می‌خوانند: {{متن حدیث| اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلًا}}<ref>همان مدرک، ص ۵۶۲، سازمان انتشارات جاویدان.</ref>؛(...)
:::::*[[دعا کردن]] برای آن [[حضرت]]. لازم است برای حفظ وجود [[مبارک]] [[امام عصر]] {{ع}} از [[شرور]] و [[شیاطین]] انسی و جنّی و تعجیل [[ظهور]] ایشان و [[غلبه]] بر [[کافران]] و [[منافقان]] [[دعا]] شود که این خود نوعی اظهار [[بندگی]] و [[شوق]] و ابراز زیادتی [[محبت]] نسبت به آن [[حضرت]] است. دعاهای وارد شده از [[ائمه معصومین]] در این باره بسیار است که از آن جمله دعایی است که [[حضرت رضا]] {{ع}} امر کرد برای [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} خوانده شود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِيِّكَ وَ خَلِيفَتِكَ وَ حُجَّتِكَ...}} این [[دعا]] در کتاب [[مفاتیح الجنان]]، [[باب ]] [[زیارت]] [[حضرت صاحب الامر]] {{ع}} ذکر شده است. دیگری دعای زیر است که علاقه‌مندان به [[حضرت مهدی]] {{ع}} آن را می‌خوانند: {{متن حدیث| اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلًا}}<ref>همان مدرک، ص ۵۶۲، سازمان انتشارات جاویدان.</ref>؛(...)
:::::*[[صدقه]] دادن برای حفظ وجود آن [[حضرت]]. هر اندازه که [[انسان]] به خاطر وجود [[مبارک]] [[امام عصر]] {{ع}} [[صدقه]] بدهد، نشان از [[محبت]] و ارادت وی نسبت به آن [[حضرت]] است و موجب نزدیکی به این [[خاندان]] می‌شود، چون صدقه‌ای که [[انسان]] می‌دهد، برای هر فایده و غرضی که باشد یا برای [[نفس]] خود است یا برای [[محبوب]] عزیزی که نزد او گرامی است و [[اصلاح]] بسیاری از [[امور معاش]] و [[معاد]] وی به [[سلامتی]] او بستگی دارد.(...)
:::::*[[صدقه]] دادن برای حفظ وجود آن [[حضرت]]. هر اندازه که [[انسان]] به خاطر وجود [[مبارک]] [[امام عصر]] {{ع}} [[صدقه]] بدهد، نشان از [[محبت]] و ارادت وی نسبت به آن [[حضرت]] است و موجب نزدیکی به این [[خاندان]] می‌شود، چون صدقه‌ای که [[انسان]] می‌دهد، برای هر فایده و غرضی که باشد یا برای [[نفس]] خود است یا برای [[محبوب]] عزیزی که نزد او گرامی است و [[اصلاح]] بسیاری از [[امور معاش]] و [[معاد]] وی به [[سلامتی]] او بستگی دارد.(...)
خط ۵۱۷: خط ۵۱۷:
[[پرونده:13681166.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محبوب شفائی]]]]
[[پرونده:13681166.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محبوب شفائی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«'''[[انتظار ظهور]] [[مصلح بزرگ]] آسمانی''': طبق متون اصیل [[اسلامی]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در همان عصر [[غربت]] و دوران تنهایی خویش و در روزگاری که هیچ کس [[باور]] نداشت که [[آیین]] [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] از مرز جزیره‌العرب فراتر [[رود]]، از [[پیروزی اسلام]] و [[آینده جهان]] و سرانجام [[بشر]] سخن می‌راند. [[شاهد]] [[صادق]] این گفتار [[آیات]] متعددی است که در [[قرآن کریم]] وارد شده و [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} آنها را به وجود [[مقدس]] [[مهدی موعود]] و [[انتظار]] و [[زمان ظهور]] [[مبارک]] آن [[حضرت]] [[تفسیر]] و تاویل نموده‌اند، علاوه بر این در ضمن صدها [[حدیث]] معتبر و [[متواتر]] که بزرگان و [[محدثان]] [[شیعه]] و [[سنی]] در منابع خود آورده‌اند به معرفی [[مهدی موعود]]{{ع}} و پایه‌گذار جکومت [[واحد]] جهانی پرداخته‌اند.(...) آری، [[عقیده]] به [[انتظار ظهور]] یک [[مصلح بزرگ]] آسمانی در [[پایان جهان]]، یکی از مسائل بسیار مهم و حساسی است که نه تنها در [[آیین]] مبین [[اسلام]]، بلکه در همه [[ادیان آسمانی]]، و نه تنها در میان [[پیروان ادیان]] و [[مذاهب]] بلکه در نزد بسیاری از مکاتب مختلف [[جهان]] سابقه دیرین دارد و تمامی [[پیروان ادیان]] بزرگ عالم از [[مسیحیان]]، کلیمیان و [[زرتشتیان]] گرفته تا [[پیروان]] مکتب‌های [[الحادی]] همه و همه بدان [[عقیده]] دارند، ناگفته نماند که [[پیروان ادیان]] و [[مذاهب]] گوناگون و دیگر [[ملل]] و [[اقوام]] گذشته و مکاتب مختلف [[جهان]] درباره نام آن بزرگوار با هم [[اختلاف]] نظر دارند. [[مسلمانان]] او را [[مهدی]] [[موعود منتظر]]{{ع}} و [[پیروان]] [[سایر]] [[ادیان]] و مکتب‌ها و [[ملت‌ها]] و توده‌های [[محروم]] وی را [[مصلح جهانی]] یا [[مصلح]] غیبی یا رهاننده بزرگ یا [[نجات‌بخش]] آسمانی و یا [[منجی اعظم]] می‌نامند؛ ولی درباره اوصاف کلی، [[برنامه‌های اصلاحی]]، تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] بر اساس [[عدالت]] و [[آزادی]]، و [[ظهور]] او در [[آخرالزمان]] [[اتفاق نظر]] دارند.(...)
:::::*«'''[[انتظار ظهور]] [[مصلح بزرگ]] آسمانی''': طبق متون اصیل [[اسلامی]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در همان عصر [[غربت]] و دوران تنهایی خویش و در روزگاری که هیچ کس [[باور]] نداشت که [[آیین]] [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] از مرز جزیره‌العرب فراتر [[رود]]، از [[پیروزی اسلام]] و [[آینده جهان]] و سرانجام [[بشر]] سخن می‌راند. [[شاهد]] [[صادق]] این گفتار [[آیات]] متعددی است که در [[قرآن کریم]] وارد شده و [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} آنها را به وجود [[مقدس]] [[مهدی موعود]] و [[انتظار]] و [[زمان ظهور]] [[مبارک]] آن [[حضرت]] [[تفسیر]] و تاویل نموده‌اند، علاوه بر این در ضمن صدها [[حدیث]] معتبر و [[متواتر]] که بزرگان و [[محدثان]] [[شیعه]] و [[سنی]] در منابع خود آورده‌اند به معرفی [[مهدی موعود]]{{ع}} و پایه‌گذار جکومت [[واحد]] جهانی پرداخته‌اند.(...) آری، [[عقیده]] به [[انتظار ظهور]] یک [[مصلح بزرگ]] آسمانی در [[پایان جهان]]، یکی از مسائل بسیار مهم و حساسی است که نه تنها در [[آیین]] مبین [[اسلام]]، بلکه در همه [[ادیان آسمانی]]، و نه تنها در میان [[پیروان ادیان]] و [[مذاهب]] بلکه در نزد بسیاری از مکاتب مختلف [[جهان]] سابقه دیرین دارد و تمامی [[پیروان ادیان]] بزرگ عالم از [[مسیحیان]]، کلیمیان و [[زرتشتیان]] گرفته تا [[پیروان]] مکتب‌های [[الحادی]] همه و همه بدان [[عقیده]] دارند، ناگفته نماند که [[پیروان ادیان]] و [[مذاهب]] گوناگون و دیگر [[ملل]] و [[اقوام]] گذشته و مکاتب مختلف [[جهان]] درباره نام آن بزرگوار با هم [[اختلاف]] نظر دارند. [[مسلمانان]] او را [[مهدی]] [[موعود منتظر]]{{ع}} و [[پیروان]] سایر [[ادیان]] و مکتب‌ها و [[ملت‌ها]] و توده‌های [[محروم]] وی را [[مصلح جهانی]] یا [[مصلح]] غیبی یا رهاننده بزرگ یا [[نجات‌بخش]] آسمانی و یا [[منجی اعظم]] می‌نامند؛ ولی درباره اوصاف کلی، [[برنامه‌های اصلاحی]]، تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] بر اساس [[عدالت]] و [[آزادی]]، و [[ظهور]] او در [[آخرالزمان]] [[اتفاق نظر]] دارند.(...)
:::::*'''[[شناخت]] و [[آگاهی]] نسبت به [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}''': از [[حضرت]] [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است که: روزی [[امام حسین]]{{ع}} بر [[اصحاب]] خود وارد شوند، بعد از [[حمد]] [[خدا]] و [[درود]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "ای [[مردم]]! [[خداوند]] [[بندگان]] را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند، زمانی که او را شناختند، او را [[پرستش]] کنند و هنگامی که او را [[پرستش]] کردند، با [[عبادت]] و [[پرستش]] او از [[بندگی]] غیر او بی‌نیاز گردند. مردی عرض کرد: ای [[پیامبر]]! [[پدر]] و مادرم فدای شما [[باد]]، [[معرفت خداوند]] چیست؟ فرمود: "[[شناخت]] اهل هر زمانی نیست به امامشان، امامی که اطلاعت او بر آنان [[واجب]] است"<ref>محمد حسن دنیوی، ماهنامه مبلغان، صاحب امتیاز: معاونت تبلیغ و آموزش‌های کاربردی مدیریت حوزه علمیه قم، ش ۳۴، ص ۶۳.</ref>. همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "هر کس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۸، ص ۳۶۸: ج ۳۲، ص ۳۲۱.</ref>. توجه به مضامین دعاهایی که [[خواندن]] آنها در [[عصر غیبت]] توصیه شده است ما را به اهمیت [[شناخت]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} [[راهنمایی]] می‌کند. در یکی از دعاهای معروف و معتبری که [[شیخ صدوق]] آن را در کتاب [[کمال الدین]] [[نقل]] کرده است، می‌خوانیم: بارالها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشاسانی پیغمبرت را نخواهم [[شناخت]]. بارالها! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]]. بارالها! [[حجت]] خود را به من بشناسان که اگر [[حجت]] خود را به من نشناسانی از دینم [[گمراه]] می‌گردم<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۲.</ref>.(...)
:::::*'''[[شناخت]] و [[آگاهی]] نسبت به [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}''': از [[حضرت]] [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است که: روزی [[امام حسین]]{{ع}} بر [[اصحاب]] خود وارد شوند، بعد از [[حمد]] [[خدا]] و [[درود]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "ای [[مردم]]! [[خداوند]] [[بندگان]] را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند، زمانی که او را شناختند، او را [[پرستش]] کنند و هنگامی که او را [[پرستش]] کردند، با [[عبادت]] و [[پرستش]] او از [[بندگی]] غیر او بی‌نیاز گردند. مردی عرض کرد: ای [[پیامبر]]! [[پدر]] و مادرم فدای شما [[باد]]، [[معرفت خداوند]] چیست؟ فرمود: "[[شناخت]] اهل هر زمانی نیست به امامشان، امامی که اطلاعت او بر آنان [[واجب]] است"<ref>محمد حسن دنیوی، ماهنامه مبلغان، صاحب امتیاز: معاونت تبلیغ و آموزش‌های کاربردی مدیریت حوزه علمیه قم، ش ۳۴، ص ۶۳.</ref>. همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "هر کس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۸، ص ۳۶۸: ج ۳۲، ص ۳۲۱.</ref>. توجه به مضامین دعاهایی که [[خواندن]] آنها در [[عصر غیبت]] توصیه شده است ما را به اهمیت [[شناخت]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} [[راهنمایی]] می‌کند. در یکی از دعاهای معروف و معتبری که [[شیخ صدوق]] آن را در کتاب [[کمال الدین]] [[نقل]] کرده است، می‌خوانیم: بارالها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشاسانی پیغمبرت را نخواهم [[شناخت]]. بارالها! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]]. بارالها! [[حجت]] خود را به من بشناسان که اگر [[حجت]] خود را به من نشناسانی از دینم [[گمراه]] می‌گردم<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۲.</ref>.(...)
:::::*'''[[تمسک به ریسمان ولایت اهل بیت]]{{عم}}''': [[ولایت]] [[اهل بیت]] دو گونه است: الف) [[ولایت تکوینی]] ب) [[ولایت تشریعی]]  
:::::*'''[[تمسک به ریسمان ولایت اهل بیت]]{{عم}}''': [[ولایت]] [[اهل بیت]] دو گونه است: الف) [[ولایت تکوینی]] ب) [[ولایت تشریعی]]  
خط ۶۱۷: خط ۶۱۷:
::::::[[علامه مجلسی]] در شرح این فرمایش [[امام]] می‌فرماید: بر [[شیعیان]] [[واجب]] است که خود را بر [[اطاعت]] [[امام]] برحق و [[انتظار فرج]] او ملتزم سازند و برای یاری‌اش آماده باشند<ref>المجلسی ، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل‌الرسول، ۲۶ + ۲ ج مقدمه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۴ ه- ق، ج ۲۶، ص ۵۸۲.</ref>. [[شیخ]] [[محمد حسن نجفی]] (م ۱۳۶۶ ه- ق) نیز در کتاب جواهر الکلام در شرح این [[روایت]] می‌فرماید: [[مرابطه]] در این [[روایت]] به معنای [[اراده]] [[انتظار فرج]] در تمام ساعات شبانه روز است، همچنان که در بعضی از [[روایات]] نیز به این معنا اشاره شده است، به [[مرابطه]] مصطلح در [[فقه]]<ref>جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۴۳.</ref>.  
::::::[[علامه مجلسی]] در شرح این فرمایش [[امام]] می‌فرماید: بر [[شیعیان]] [[واجب]] است که خود را بر [[اطاعت]] [[امام]] برحق و [[انتظار فرج]] او ملتزم سازند و برای یاری‌اش آماده باشند<ref>المجلسی ، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل‌الرسول، ۲۶ + ۲ ج مقدمه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۴ ه- ق، ج ۲۶، ص ۵۸۲.</ref>. [[شیخ]] [[محمد حسن نجفی]] (م ۱۳۶۶ ه- ق) نیز در کتاب جواهر الکلام در شرح این [[روایت]] می‌فرماید: [[مرابطه]] در این [[روایت]] به معنای [[اراده]] [[انتظار فرج]] در تمام ساعات شبانه روز است، همچنان که در بعضی از [[روایات]] نیز به این معنا اشاره شده است، به [[مرابطه]] مصطلح در [[فقه]]<ref>جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۴۳.</ref>.  
::::::شاید بتوان گفت [[کلام]] [[صاحب]] جواهر نیز در نهایت به همان [[کلام]] [[مجلسی]] برمی‌گردد که فرمود: [[مرابطه]] در این [[روایت]] به معنای [[آمادگی]] برای [[یاری امام]] [[منتظر]] است.  
::::::شاید بتوان گفت [[کلام]] [[صاحب]] جواهر نیز در نهایت به همان [[کلام]] [[مجلسی]] برمی‌گردد که فرمود: [[مرابطه]] در این [[روایت]] به معنای [[آمادگی]] برای [[یاری امام]] [[منتظر]] است.  
::::::رمز اینکه [[شیعه]] باید هر لحظه آماده [[یاری امام]] خود باشد، این است که [[زمان ظهور]] مشخص نیست و هر آن که [[اراده خداوند]] تعلق گیرد، ممکن است [[ظهور]] رخ دهد. بنابراین، [[شیعیان]] باید همواره در حال آماده‌باش به سر برند تا در زمان [[ضرورت]]، به [[فرمان امام]] خود برای مقابله با [[مستکبران]] و ستم‌کاران [[جهان]] به پا خیزند. با نگاهی به [[تاریخ شیعه]] می‌توانیم به عمق [[باور]] [[مردم]] به موضوع [[ظهور]] و [[آمادگی]] همیشگی آنها برای این موضوع پی ببریم. [[ابن بطوطه]] در سفرنامه خود می‌نویسد: ندبه [[شیعیان]] حِله برای [[امام زمان]] در نزدیکی بازار بزرگ [[شهر]]، مسجدی قرار دارد که بر در آن، پرده حریری آویزان است و آنجا را "[[مسجد صاحب الزمان]]" می‌خوانند. شب‌ها پیش از [[نماز عصر]]، صد مرد مسلح با شمشیرهای آخته... اسبی یا استری زین کرده می‌گیرند و به سوی [[مسجد صاحب الزمان]] روانه می‌شوند. پیشاپیش این چارپا، طبل و شیپور و بوق زده می‌شود. [[سایر]] [[مردم]] در طرفین این دسته حرکت می‌کنند و چون به [[مسجد صاحب الزمان]] می‌رسند، در برابر در [[ایستاده]] و آواز می‌دهند که: "بسم [[الله]]، ای [[صاحب الزمان]]، بسم [[الله]] بیرون آی که [[تباهی]] روی [[زمین]] را فراگرفته و [[ستم]] فراوان گشته. وقت آن است که برآیی تا [[خدا]] به وسیله تو، [[حق]] را از [[باطل]] جدا گرداند و به همین ترتیب، به نواختن بوق و شیپور و طبل ادامه می‌دهند تا [[نماز]] [[مغرب]] فرا رسد...<ref>ابن بطوطه، سفرنامه، ج ۱، ص ۲۷۲، به نقل از: محمد حکیمی، در فجر ساحل، چاپ نوزدهم: تهران، آفاق، ۱۳۷۵، ص ۵۵؛ برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، چاپ اول: قم، انصاریان، ۱۳۷۵، ج ۲، صص ۶۹۴ - ۶۹۷.</ref>.
::::::رمز اینکه [[شیعه]] باید هر لحظه آماده [[یاری امام]] خود باشد، این است که [[زمان ظهور]] مشخص نیست و هر آن که [[اراده خداوند]] تعلق گیرد، ممکن است [[ظهور]] رخ دهد. بنابراین، [[شیعیان]] باید همواره در حال آماده‌باش به سر برند تا در زمان [[ضرورت]]، به [[فرمان امام]] خود برای مقابله با [[مستکبران]] و ستم‌کاران [[جهان]] به پا خیزند. با نگاهی به [[تاریخ شیعه]] می‌توانیم به عمق [[باور]] [[مردم]] به موضوع [[ظهور]] و [[آمادگی]] همیشگی آنها برای این موضوع پی ببریم. [[ابن بطوطه]] در سفرنامه خود می‌نویسد: ندبه [[شیعیان]] حِله برای [[امام زمان]] در نزدیکی بازار بزرگ [[شهر]]، مسجدی قرار دارد که بر در آن، پرده حریری آویزان است و آنجا را "[[مسجد صاحب الزمان]]" می‌خوانند. شب‌ها پیش از [[نماز عصر]]، صد مرد مسلح با شمشیرهای آخته... اسبی یا استری زین کرده می‌گیرند و به سوی [[مسجد صاحب الزمان]] روانه می‌شوند. پیشاپیش این چارپا، طبل و شیپور و بوق زده می‌شود. سایر [[مردم]] در طرفین این دسته حرکت می‌کنند و چون به [[مسجد صاحب الزمان]] می‌رسند، در برابر در [[ایستاده]] و آواز می‌دهند که: "بسم [[الله]]، ای [[صاحب الزمان]]، بسم [[الله]] بیرون آی که [[تباهی]] روی [[زمین]] را فراگرفته و [[ستم]] فراوان گشته. وقت آن است که برآیی تا [[خدا]] به وسیله تو، [[حق]] را از [[باطل]] جدا گرداند و به همین ترتیب، به نواختن بوق و شیپور و طبل ادامه می‌دهند تا [[نماز]] [[مغرب]] فرا رسد...<ref>ابن بطوطه، سفرنامه، ج ۱، ص ۲۷۲، به نقل از: محمد حکیمی، در فجر ساحل، چاپ نوزدهم: تهران، آفاق، ۱۳۷۵، ص ۵۵؛ برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، چاپ اول: قم، انصاریان، ۱۳۷۵، ج ۲، صص ۶۹۴ - ۶۹۷.</ref>.
::::::باید توجه داشت که شیوه [[آمادگی برای ظهور]]، به شرایط زمان و مکان بستگی دارد و اگر در بعضی [[روایات]]، از آماده کردن اسب و [[شمشیر]] برای [[ظهور]] [[ولی امر]] سخن به میان آمده و برای آن، [[فضیلت]] بسیار شمرده شده است، به این معنا نیست که اینها موضوعیت دارند. با قدری تأمل روشن می‌شود که ذکر این موارد تنها به عنوان [[تمثیل]] و بیان [[لزوم]] [[آمادگی]] رزمی برای [[یاری]] [[آخرین حجت]] [[حق]] است. در این عصر بر [[شیعیان]] لازم است که با فراگرفتن [[فنون]] رزمی و مسلح شدن به تجهیزات [[نظامی]] روز، خود را برای مقابله با [[دشمنان]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} آماده سازند. در حال حاضر، به [[دلیل]] [[حاکمیت]] [[دولت]] [[شیعی]] و [[حکومت]] [[فقیه جامع الشرایط]] بر سرزمین [[اسلامی]] [[ایران]]، این [[وظیفه]] در درجه اول بر عهده [[حکومت اسلامی]] است که در هر زمان، نیروی مسلح [[کشور]] را در بالاترین [[حد ]] [[آمادگی نظامی]] قرار دهد تا به [[فضل]] [[خدا]] در هر لحظه که [[اراده الهی]] بر [[ظهور منجی]] [[بشر]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} قرار گرفت، بتوانند به [[بهترین]] صورت در [[خدمت]] آن [[حضرت]] باشند. [[امام خمینی]] با وسعت دیدی که داشت، "[[کسب آمادگی برای ظهور]]" را بسیار فراتر از آنچه گفته شد، مطرح می‌کرد و [[معتقد]] بود که باید از هم اکنون برای گسترش [[قدرت اسلام]] در [[جهان]] تلاش کنیم تا [[زمینه ظهور]] چنان که باید، فراهم شود. ایشان در این زمینه می‌فرمود: همه ما [[انتظار فرج]] داریم و باید در این [[انتظار]] [[خدمت]] کنیم. [[انتظار فرج]]، [[قدرت اسلام]] است و ما باید کوشش کنیم تا [[قدرت اسلام]] در عالم تحقق پیدا کند و [[مقدمات ظهور]] - ان شاء [[الله]] - تهیه شود<ref>صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۵۵.</ref>.  
::::::باید توجه داشت که شیوه [[آمادگی برای ظهور]]، به شرایط زمان و مکان بستگی دارد و اگر در بعضی [[روایات]]، از آماده کردن اسب و [[شمشیر]] برای [[ظهور]] [[ولی امر]] سخن به میان آمده و برای آن، [[فضیلت]] بسیار شمرده شده است، به این معنا نیست که اینها موضوعیت دارند. با قدری تأمل روشن می‌شود که ذکر این موارد تنها به عنوان [[تمثیل]] و بیان [[لزوم]] [[آمادگی]] رزمی برای [[یاری]] [[آخرین حجت]] [[حق]] است. در این عصر بر [[شیعیان]] لازم است که با فراگرفتن [[فنون]] رزمی و مسلح شدن به تجهیزات [[نظامی]] روز، خود را برای مقابله با [[دشمنان]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} آماده سازند. در حال حاضر، به [[دلیل]] [[حاکمیت]] [[دولت]] [[شیعی]] و [[حکومت]] [[فقیه جامع الشرایط]] بر سرزمین [[اسلامی]] [[ایران]]، این [[وظیفه]] در درجه اول بر عهده [[حکومت اسلامی]] است که در هر زمان، نیروی مسلح [[کشور]] را در بالاترین [[حد ]] [[آمادگی نظامی]] قرار دهد تا به [[فضل]] [[خدا]] در هر لحظه که [[اراده الهی]] بر [[ظهور منجی]] [[بشر]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} قرار گرفت، بتوانند به [[بهترین]] صورت در [[خدمت]] آن [[حضرت]] باشند. [[امام خمینی]] با وسعت دیدی که داشت، "[[کسب آمادگی برای ظهور]]" را بسیار فراتر از آنچه گفته شد، مطرح می‌کرد و [[معتقد]] بود که باید از هم اکنون برای گسترش [[قدرت اسلام]] در [[جهان]] تلاش کنیم تا [[زمینه ظهور]] چنان که باید، فراهم شود. ایشان در این زمینه می‌فرمود: همه ما [[انتظار فرج]] داریم و باید در این [[انتظار]] [[خدمت]] کنیم. [[انتظار فرج]]، [[قدرت اسلام]] است و ما باید کوشش کنیم تا [[قدرت اسلام]] در عالم تحقق پیدا کند و [[مقدمات ظهور]] - ان شاء [[الله]] - تهیه شود<ref>صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۵۵.</ref>.  
:::::*'''ارتباط با [[فقیهان]] و [[مراجع تقلید]]''':از یک سو می‌دانیم که در [[دوران غیبت]]، هیچ یک از [[احکام اسلام]] تعطیل نمی‌شود و باید تا آمدن [[امام عصر]] {{ع}}، به همه آنچه [[اسلام]] از ما خواسته است، عمل کنیم. از سوی دیگر می‌دانیم که امکان دست‌رسی به [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} و فراگرفتن مستقیم [[احکام دین]] از ایشان، برای ما وجود ندارد. حال در این شرایط چه باید کرد؟ آیا دست روی دست بگذاریم و به هیچ یک از [[احکام اسلام]] عمل نکنیم یا به هر آنچه خود احتمال می‌دهیم درست باشد عمل کنیم؟ به [[یقین]]، هیچ یک از این دو راه ما را به مقصود نمی‌رساند. در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که آیا [[امامان معصوم]]: برای [[شیعیان]] خود در [[زمان غیبت]] [[فکری]] نکرده‌اند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت [[ائمه]]: [[تکلیف]] ما را در [[زمان غیبت]] و دسترسی نداشتن به [[امام]] [[معصوم]] مشخص کرده و به ما فرموده‌اند که به [[فقیهان]] جامع الشرایط مراجعه کنیم. در روایتی که [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند، چنین می‌خوانیم: ... اما هر یک از [[فقیهان]] که [[نفس]] خود را بازدارنده، [[دین]] خود را نگه دارنده، هوای خود را پس‌زننده و [[اوامر]] مولای خود را اطاعت‌کننده بود، بر عوام ([[مردم]]) لازم است که از او [[پیروی]] کنند و تنها بعضی از [[فقیهان]] [[شیعه]] هستند که از این صفات برخوردارند، نه همه آنها<ref>حُر العاملی، محمد بن الحسن، وسانل الشیعة، ۲۰ ج، تصحیح و تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، چاپ هشتم: تهران، اسلامیه، ۱۳۷۳، ج ۱۸، ص ۹۵، ح ۲۰.</ref>.  
:::::*'''ارتباط با [[فقیهان]] و [[مراجع تقلید]]''':از یک سو می‌دانیم که در [[دوران غیبت]]، هیچ یک از [[احکام اسلام]] تعطیل نمی‌شود و باید تا آمدن [[امام عصر]] {{ع}}، به همه آنچه [[اسلام]] از ما خواسته است، عمل کنیم. از سوی دیگر می‌دانیم که امکان دست‌رسی به [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} و فراگرفتن مستقیم [[احکام دین]] از ایشان، برای ما وجود ندارد. حال در این شرایط چه باید کرد؟ آیا دست روی دست بگذاریم و به هیچ یک از [[احکام اسلام]] عمل نکنیم یا به هر آنچه خود احتمال می‌دهیم درست باشد عمل کنیم؟ به [[یقین]]، هیچ یک از این دو راه ما را به مقصود نمی‌رساند. در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که آیا [[امامان معصوم]]: برای [[شیعیان]] خود در [[زمان غیبت]] [[فکری]] نکرده‌اند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت [[ائمه]]: [[تکلیف]] ما را در [[زمان غیبت]] و دسترسی نداشتن به [[امام]] [[معصوم]] مشخص کرده و به ما فرموده‌اند که به [[فقیهان]] جامع الشرایط مراجعه کنیم. در روایتی که [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند، چنین می‌خوانیم: ... اما هر یک از [[فقیهان]] که [[نفس]] خود را بازدارنده، [[دین]] خود را نگه دارنده، هوای خود را پس‌زننده و [[اوامر]] مولای خود را اطاعت‌کننده بود، بر عوام ([[مردم]]) لازم است که از او [[پیروی]] کنند و تنها بعضی از [[فقیهان]] [[شیعه]] هستند که از این صفات برخوردارند، نه همه آنها<ref>حُر العاملی، محمد بن الحسن، وسانل الشیعة، ۲۰ ج، تصحیح و تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، چاپ هشتم: تهران، اسلامیه، ۱۳۷۳، ج ۱۸، ص ۹۵، ح ۲۰.</ref>.  
خط ۷۲۵: خط ۷۲۵:
::::#[[جامعه منتظر]] در برخورد با دیگران [[وظیفه]] دارد که [[تعاون]] و [[همکاری]] را سر فصل برنامه‌های خود قرار دهد. این [[جامعه]] به دور از تنگ نظری و خودمحوری، پیوسته حال [[فقرا]] و [[نیازمندان]] [[جامعه]] را پی‌گیری می‌کنند و از آنان بی‌خبر نمی‌مانند. گروهی از [[شیعیان]] از [[امام باقر]]{{ع}} درخواست [[نصیحت]] کردند؛ [[حضرت]] فرمود: "از میان شما آنکه نیرومند است، ضعیف را [[یاری]] کند و آنکه بی‌نیاز است با نیازمندتان [[مهربانی]] ورزد و هر یک از شما دربارۀ دیگری [[خیرخواهی]] کند.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ح ۵، ص ۱۲۳.</ref> گفتنی است که دائره این [[همکاری]] و [[همیاری]]، به محیطی که در آن [[زندگی]] می‌کنند محدود نیست؛ بلکه خیر و [[نیکی]] [[منتظران]] به محیط‌های دورتر و [[نیازمندان]] شهرهای دیگر نیز می‌رسد؛ زیرا در پرتو [[روح]] [[انتظار]]، هیچ جدایی و دوگانگی‌ای بین افراد احساس نمی‌شود.
::::#[[جامعه منتظر]] در برخورد با دیگران [[وظیفه]] دارد که [[تعاون]] و [[همکاری]] را سر فصل برنامه‌های خود قرار دهد. این [[جامعه]] به دور از تنگ نظری و خودمحوری، پیوسته حال [[فقرا]] و [[نیازمندان]] [[جامعه]] را پی‌گیری می‌کنند و از آنان بی‌خبر نمی‌مانند. گروهی از [[شیعیان]] از [[امام باقر]]{{ع}} درخواست [[نصیحت]] کردند؛ [[حضرت]] فرمود: "از میان شما آنکه نیرومند است، ضعیف را [[یاری]] کند و آنکه بی‌نیاز است با نیازمندتان [[مهربانی]] ورزد و هر یک از شما دربارۀ دیگری [[خیرخواهی]] کند.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ح ۵، ص ۱۲۳.</ref> گفتنی است که دائره این [[همکاری]] و [[همیاری]]، به محیطی که در آن [[زندگی]] می‌کنند محدود نیست؛ بلکه خیر و [[نیکی]] [[منتظران]] به محیط‌های دورتر و [[نیازمندان]] شهرهای دیگر نیز می‌رسد؛ زیرا در پرتو [[روح]] [[انتظار]]، هیچ جدایی و دوگانگی‌ای بین افراد احساس نمی‌شود.
::::#افرادی که عضو [[جامعه منتظر]] هستند، باید به [[جامعه]] رنگ و بوی [[مهدوی]] بدهند و نام و یاد [[امام]] را در همه عرصه‌ها منتشر کنند و گفتار و [[کردار]] [[امام]] را به عنوان سرآمد همه سخنان و شیوه‌ها به نمایش عمومی بگذارند که بدون [[تردید]] مورد [[عنایت]] و [[لطف]] ویژه [[امامان]]{{عم}} خواهند بود. [[عبدالحمید واسطی]] از [[یاران]] [[امام باقر]]{{ع}} به آن [[حضرت]] می‌گوید: "ما در [[انتظار فرج]] همه [[زندگی]] خود را وقف کردیم؛ به گونه‌ای که برای بعضی از ما مشکلاتی را به همراه داشته است. [[امام]]{{ع}} در پاسخ او می‌فرماید: "ای عبدالحمید! آیا [[گمان]] می‌کنی که [[خداوند]] راه رهایی از مشکلات را برای آن بنده‌ای که خود را وقف [[خداوند]] کرده باشد، قرار نداده است؟ آری؛ به [[خدا]] قسم! [[خداوند]] برای او راه چاره‌ای قرار خواهد داد. [[خداوند]] [[رحمت]] کند بنده‌ای را که امر [[ولایت]] ما را زنده دارد!.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ح ۱۶، ص ۱۲۶.</ref>
::::#افرادی که عضو [[جامعه منتظر]] هستند، باید به [[جامعه]] رنگ و بوی [[مهدوی]] بدهند و نام و یاد [[امام]] را در همه عرصه‌ها منتشر کنند و گفتار و [[کردار]] [[امام]] را به عنوان سرآمد همه سخنان و شیوه‌ها به نمایش عمومی بگذارند که بدون [[تردید]] مورد [[عنایت]] و [[لطف]] ویژه [[امامان]]{{عم}} خواهند بود. [[عبدالحمید واسطی]] از [[یاران]] [[امام باقر]]{{ع}} به آن [[حضرت]] می‌گوید: "ما در [[انتظار فرج]] همه [[زندگی]] خود را وقف کردیم؛ به گونه‌ای که برای بعضی از ما مشکلاتی را به همراه داشته است. [[امام]]{{ع}} در پاسخ او می‌فرماید: "ای عبدالحمید! آیا [[گمان]] می‌کنی که [[خداوند]] راه رهایی از مشکلات را برای آن بنده‌ای که خود را وقف [[خداوند]] کرده باشد، قرار نداده است؟ آری؛ به [[خدا]] قسم! [[خداوند]] برای او راه چاره‌ای قرار خواهد داد. [[خداوند]] [[رحمت]] کند بنده‌ای را که امر [[ولایت]] ما را زنده دارد!.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ح ۱۶، ص ۱۲۶.</ref>
:::::*سخن آخر اینکه [[جامعه منتظر]] باید بکوشند که در همه ابعاد [[زندگی اجتماعی]]، الگوی [[سایر]] اجتماعات باشند و همه زمینه‌های لازم برای [[ظهور]] [[منجی موعود]] را فراهم کنند»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۴۱ - ۱۴۸.</ref>.
:::::*سخن آخر اینکه [[جامعه منتظر]] باید بکوشند که در همه ابعاد [[زندگی اجتماعی]]، الگوی سایر اجتماعات باشند و همه زمینه‌های لازم برای [[ظهور]] [[منجی موعود]] را فراهم کنند»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۴۱ - ۱۴۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۷۴۱: خط ۷۴۱:
:::::#[[انتظار]] کشیدن [[فرج]] و [[صبر]] کردن: [[انتظار]] بدون [[صبر]] و [[پایداری]] در برابر مشکلات، معنی پیدا نمی‌کند و این در [[حقیقت انتظار]] نیست، زیرا [[روح]] و جوهر اصلی [[انتظار]]، [[مقاومت]] و [[صبر]] است. در [[احادیث]] [[معصومین]]{{عم}} همواره به انتظار فرجی که همراه با [[صبر]] باشد تأکید شده است.[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرمایند: "...از [[خدا]] [[کمک]] بگیرید و [[صبر]] کنید، که [[زمین]] از آن [[خدا]] است و به هر کس که بخواهد آن را به [[وراثت]] می‌دهد(او را [[وارث زمین]] می‌کند) و سر انجام ([[نیک]]) از آن پرهیز کاران است"<ref> {{متن حدیث|"... اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين‏"}}؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۹۵؛ عصر زندگی، ص ۲۹۰.</ref>؛ [[وعده]] حتمی [[الهی]] درباره [[وراثت]] [[صالحان]] (بر [[زمین]])، در صورت [[صبر]] و [[استقامت]]، تحقق می‌پذیرد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند:"از [[دین]] [[ائمه]]{{عم}} [[پرهیزکاری]]... و [[انتظار فرج]] با [[صبر]] و [[شکیبایی]] است"<ref> {{متن حدیث|"مِنْ دِینِ الْأَئِمهِ اَلْوَرَعْ… وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْر"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>؛
:::::#[[انتظار]] کشیدن [[فرج]] و [[صبر]] کردن: [[انتظار]] بدون [[صبر]] و [[پایداری]] در برابر مشکلات، معنی پیدا نمی‌کند و این در [[حقیقت انتظار]] نیست، زیرا [[روح]] و جوهر اصلی [[انتظار]]، [[مقاومت]] و [[صبر]] است. در [[احادیث]] [[معصومین]]{{عم}} همواره به انتظار فرجی که همراه با [[صبر]] باشد تأکید شده است.[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرمایند: "...از [[خدا]] [[کمک]] بگیرید و [[صبر]] کنید، که [[زمین]] از آن [[خدا]] است و به هر کس که بخواهد آن را به [[وراثت]] می‌دهد(او را [[وارث زمین]] می‌کند) و سر انجام ([[نیک]]) از آن پرهیز کاران است"<ref> {{متن حدیث|"... اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين‏"}}؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۹۵؛ عصر زندگی، ص ۲۹۰.</ref>؛ [[وعده]] حتمی [[الهی]] درباره [[وراثت]] [[صالحان]] (بر [[زمین]])، در صورت [[صبر]] و [[استقامت]]، تحقق می‌پذیرد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند:"از [[دین]] [[ائمه]]{{عم}} [[پرهیزکاری]]... و [[انتظار فرج]] با [[صبر]] و [[شکیبایی]] است"<ref> {{متن حدیث|"مِنْ دِینِ الْأَئِمهِ اَلْوَرَعْ… وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْر"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>؛
:::::#[[اطاعت]] از [[ولی فقیه]] در [[زمان غیبت]]: در [[دوران غیبت کبری]]، [[ارتباط مستقیم]] با [[امام عصر]]{{ع}} مقدور نمی‌باشداز این رو می‌بایست برای آشنایی با [[دستورات]] [[قرآن]] و [[اهل بیت]]{{عم}} به کارشناسان مسائل [[دینی]] که همان [[فقیهان]] [[وارسته]] و [[عادل]] و جامع الشرایط هستند مراجعه نمود و علاوه بر مسائل [[دینی]] در موارد [[حکومتی]] نیز علاوه بر مسائل [[دینی]] به [[ولی فقیه]] که در رأس [[حکومت اسلامی]] است مراجعه نموده و [[تبعیت]] کنند. در این باره [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند:"و اما هرکس از [[فقیهان]] که [[نفس]] خویش را نگهدارد، و [[دین]] خود را حفظ کند، و با خواسته‌های نفسانی خود [[مخالفت]] کند، و [[مطیع]] امر مولایش باشد، بر توده [[مردم]] ([[واجب]]) است که از او [[تقلید]] کنند، و این شامل بعضی از [[فقیهان]] [[شیعه]] می‌شود نه تمامی آنها"<ref> {{متن حدیث|"فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا [فِي‏] بَعْضِ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعِهِم‏"}}؛ تفسیر الامام، منسوب به امام عسکری{{ع}}، ص ۳۰۰؛ فضایل المهدی{{ع}}، ص ۲۱.</ref>؛ [[حضرت]] [[بقیة الله الاعظم]]{{ع}} در [[توقیع شریف]] به [[اسحاق بن یعقوب]]  چنین می‌فرمایند:"...و اما در حوادثی که بوقوع می‌پیوندد، به [[راویان حدیث]] ما ([[فقها]]) [[رجوع]] کنید که آنان [[حجت]] من بر شما هستند، من نیز [[حجت خدا]] بر آنها هستم..."<ref> {{متن حدیث|"... وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ..."}}؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۲۳۸.</ref>.
:::::#[[اطاعت]] از [[ولی فقیه]] در [[زمان غیبت]]: در [[دوران غیبت کبری]]، [[ارتباط مستقیم]] با [[امام عصر]]{{ع}} مقدور نمی‌باشداز این رو می‌بایست برای آشنایی با [[دستورات]] [[قرآن]] و [[اهل بیت]]{{عم}} به کارشناسان مسائل [[دینی]] که همان [[فقیهان]] [[وارسته]] و [[عادل]] و جامع الشرایط هستند مراجعه نمود و علاوه بر مسائل [[دینی]] در موارد [[حکومتی]] نیز علاوه بر مسائل [[دینی]] به [[ولی فقیه]] که در رأس [[حکومت اسلامی]] است مراجعه نموده و [[تبعیت]] کنند. در این باره [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند:"و اما هرکس از [[فقیهان]] که [[نفس]] خویش را نگهدارد، و [[دین]] خود را حفظ کند، و با خواسته‌های نفسانی خود [[مخالفت]] کند، و [[مطیع]] امر مولایش باشد، بر توده [[مردم]] ([[واجب]]) است که از او [[تقلید]] کنند، و این شامل بعضی از [[فقیهان]] [[شیعه]] می‌شود نه تمامی آنها"<ref> {{متن حدیث|"فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا [فِي‏] بَعْضِ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعِهِم‏"}}؛ تفسیر الامام، منسوب به امام عسکری{{ع}}، ص ۳۰۰؛ فضایل المهدی{{ع}}، ص ۲۱.</ref>؛ [[حضرت]] [[بقیة الله الاعظم]]{{ع}} در [[توقیع شریف]] به [[اسحاق بن یعقوب]]  چنین می‌فرمایند:"...و اما در حوادثی که بوقوع می‌پیوندد، به [[راویان حدیث]] ما ([[فقها]]) [[رجوع]] کنید که آنان [[حجت]] من بر شما هستند، من نیز [[حجت خدا]] بر آنها هستم..."<ref> {{متن حدیث|"... وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ..."}}؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۲۳۸.</ref>.
::::::[[سایر]] [[وظایف منتظران]] در زمان [[غیبت کبری]]:
::::::سایر [[وظایف منتظران]] در زمان [[غیبت کبری]]:
{{ستون-شروع|2}}
{{ستون-شروع|2}}
:::::#[[خواندن]] [[دعای فرج]] آن [[حضرت]]، با [[ادعیه]] وارده از سوی [[معصومین]]{{عم}}<ref>ر.ک؛ مفاتیح الجنان.</ref>.
:::::#[[خواندن]] [[دعای فرج]] آن [[حضرت]]، با [[ادعیه]] وارده از سوی [[معصومین]]{{عم}}<ref>ر.ک؛ مفاتیح الجنان.</ref>.

نسخهٔ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۵

الگو:پرسش غیرنهایی

وظیفه مسلمانان نسبت به امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت
مدخل اصلیوظیفه مسلمانان نسبت به امام مهدی

وظیفه مسلمانان نسبت به امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:
مصباح یزدی حکیم قرائتی موسوی‌نسب طاهری زهادت کارگر رجالی تهرانی سلیمیان
صمدی رحیمی رضوی هدایت‌نیا انصاری امامی میبدی زمانی مهدوی‌فرد شمس‌الدین
شفائی حیدری‌نیک رضوانی تونه‌ای شفیعی سروستانی هرنجی طاووسی پژوهشگران مؤسسه آینده روشن نویسندگان کتاب آفتاب مهر
نویسندگان کتاب نگین آفرینش پژوهشگران مسجد مقدس جمکران پژوهشگران مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان پژوهشگران مرکز تحقیقات اسلامی

مسلمانان و وظیفه داشتن نسبت به امام مهدی(ع)

  1. وظایف عام: منظور از وظایف عام بیان وظیفۀ هر مسلمان نسبت به امام خود است؛ با قطع نظر از اینکه امام او مهدی(ع) است یا غیر او و با قطع نظر از اینکه امام او در حال غیبت است یا حضور؛ زیرا این وظیفه مربوط به هر امام واجب‌الطاعه است و بدون شک شامل امام مهدی (ع) نیز می‌‌شود.
  2. وظایف خاص: اینگونه از وظایف، وظایف هر مسلمانی نسبت به خصوص امام مهدی(ع) است؛ چه آن دسته از وظایف که مربوط به غیبت او می‌‌شود و چه مربوط به غیبت او نمی‌شود (اما مختص امام مهدی(ع) است؛ نه هر امام دیگری).

انواع وظایف مسلمانان

وظایف عام

وظایف الزامی
  1. امام‌شناسی (شناخت امام مهدی): یکی از مهم‌ترین تکالیف مؤمنان پس از معرفت به خدا و رسول او با توجه به احادیث، معرفت و شناخت امام معصوم(ع) است[۴]، بر این اساس شناخت امام به خصوص شناخت امام عصر جزء وظایف اصلی منتظران است[۵]، وظیفۀ ای که بر اساس معرفت توحیدی و شناخت نبوت استوار شده است[۶]. در فرهنگ شیعی، معرفت خدا بدون شناخت کسی که از جانب او سِمَت راهنمایی و راهبری بندگان را دارد، امکان‌پذیر نیست[۷].
  2. تولی امام: ولایت‌پذیری از امام مهدی(ع): تولی (پذیرش ولایت) نسبت به معصومان(ع) یکی از مواردی است که اهل بیت(ع) در روایات متعددی مؤمنان را در دوران غیبت به آن سفارش کرده‌اند. امام کاظم (ع) در روایتی می‌‌فرماید: «خوشا به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم ما به محبت ما تمسک می‌جویند و بر موالات نسبت به ما و بیزاری نسبت به دشمنان ما ثابت و استوار هستند. آنها از ما هستند و ما نیز از آنها هستیم»[۸].[۹] تولی امام می‌‌تواند شامل موارد زیر باشد:
    1. انحصار ایمان به امامت و ولایت: بعد از شناخت و معرفت نسبی، تکلیف، ایمان آوردن و پذیرش امام (ع) است که هر چه شناخت ما از امام عمیق‌تر و صحیح‌تر باشد، درجات ایمان و اعتقاد ما افزایش می‌‌یابد[۱۰].
    2. محبت و مودت: از وظایف مهم مسلمانان در هر عصر و زمان، محبت و دوستی با اهل بیت پیامبر(ص) در جایگاه دوستان خداوند است[۱۱]. گرچه مسلمانان موظف هستند تمام معصومان (ع) را دوست بدارند و به آنها عشق بورزند، اما نسبت به دوستی و محبت به حضرت مهدی(ع) به خصوص تأکید شده است. ایمان با محبت و ولایت امام عصر (ع) کامل می‌‌شود[۱۲].
    3. اطاعت و نصرت: امام زمان (ع) احیا کنندۀ آموزه‌های نورانی قرآن و معارف پیامبر اکرم و ائمه هدی (ع) است[۱۳] و رهاورد ایشان همان اسلام ناب و معارف والای پیامبر اسلام (ص) است و اگر چه ایشان غایب هستند ولی اراده و فرمانشان در میان همۀ خلایق جاری است؛ بنابراین، دستورات حضرت را باید شناخت و فرمان‌هایش را اطاعت کرد[۱۴]. اطاعت امام مستلزم چند وظیفه الزامی کلی است مانند: پرهیزگاری و رعایت تقوای الهی؛ اقتدا به سنت و سیرۀ امام شامل مبارزه با انحراف‌ها و بدعت‌ها؛ رعایت حق الناس اعم از حقوق فردی و اجتماعی و....
  3. تبری از طاغوت: برائت‌جویی از هر امام و رهبری جز امام مهدی(ع): یکی از وظایف مهم امت در قبال امام که بدون آن ولایت کامل نمی‌شود، مسألۀ تبری و بیزاری جستن از دشمنان امام است[۱۵]. "تبری" یعنی: انسان از لحاظ عاطفی، بغض و کینۀ دشمنان خدا، پیامبران، ائمۀ معصومین، جانشینان به حق آنان (فقیهان) و مؤمنان را به دل بگیرد و از نظر سیاسی و اجتماعی، سرپرستی، رهبری، دوستی و حکومت الهی را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید[۱۶].
  4. تحکیم ولایت با مؤمنان و پیروان راستین امام: تحکیم ولایت می‌‌تواند شامل موارد زیر باشد:
    1. دوستی با دوستان امام مهدی(ع): از اقدامات منتظران، دوستی با اهل بیت و دشمنی با دشمنان ایشان است[۱۷]. در این رابطه تعابیر فراوانی‌ در‌ لسان اهل بیت (ع)‌ آمده‌ مانند: «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ»[۱۸]؛‌ با توجه به توسعه یافتن ضمیر "کم" در عبارت سَالَمَکُمْ باید همچنان که نسبت به اهل بیت (ع) محبت و ارادت داریم و در حزن و سرورشان همراه هستیم، نسبت به دوستان‌ و شیعیان‌ آنها نیز محبت و یاری داشته باشیم؛ زیرا مسرور نمودن‌ مؤمنین، مسرور کردن خداوند متعال، رسولش و ائمه طاهرین(ع) است[۱۹]‌؛‌ از سوی دیگر نمی‌توان نسبت به دشمنان و محاربین ائمه(ع) بی‌تفاوت بود و یا دوستی داشت[۲۰]؛ و باید همان رفتاری با او داشته باشیم که او با اهل بیت(ع) دارد[۲۱].
    2. امر به معروف و نهی از منکر: یکی از وظایف و صفات و ویژگی‌‌ها و بایسته‏‌های سیاسی و اجتماعی مردم و شیعیان و عمدۀ یاران و منتظران حضرت مهدی(ع) در دوران غیبت کبری، مبارزه با ظلم و ستم و فساد و بر خورد فعال و جدی با منکرات کلان حکومتی که منکرات شان مخرب‌تر است و امر به معروف و نهی از منکر و داشتن روحیۀ اصلاح گری در سطح جامعه است[۲۲].
  5. تقویت وحدت و انسجام در امت اسلامی و مبارزه با همه عوامل فتنه و تفرقه: هر جامعه‌ای همواره در پی عوامل هم‌نوایی و استحکام نظم اجتماعی است و عوامل اختلاف را طرد می‌‌کند[۲۳]. برای زمینه‌سازی ظهور حضرت مهدی(ع) و تشکیل حکومت جهانی، اتحاد و انسجام مسلمانان نقش اساسی را خواهد داشت و باید مسلمانان از هرگونه اختلاف فرعی و موسمی پرهیز کنند و در برابر دشمنان مشترک، با اتحاد و وحدت و هماهنگی خود بایستند، تا بتوانند راه را برای ظهور مصلح کل جهانی هموار سازند[۲۴].
وظایف غیرالزامی
  1. زیارت امام و به یاد او بودن: یکی از وظایف و مسؤولیت‌های مهم مسلمانان درباره حضرت مهدی (ع)، بزرگداشت نام و یاد آن حضرت در همه زمان‌ها و مکان‌ها و فراموش نکردن ذکر اوست[۲۵] اصولا باید توجه داشت یاد کردن از اهل بیت (ع) و بیان فضایل و صفات برجسته آنها، موجب زنده شدن مکتب اهل بیت (ع) و جلا یافتن دل‌های ما می‌شود.
  2. دعا برای امام: دعا و مناجات یکی از وظایف تفکیک‌ناپذیر زندگی و فرهنگ انسانِ منتظر[۲۶] و از نشانه‌های روشن انتظار واقعی است[۲۷]. حضرت مهدی (ع) فرموده‌اند: «برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما همان است»[۲۸]. هرچند امام به دعای ما نیازی ندارد، اما دعا برای حضرت نوعی ارتباط معنوی و قلبی با ایشان است[۲۹].
  3. اقتدا به سنت و سیره امام در امور استحبابی (تشبه به عبادات و اخلاق امام): از ویژگی‌های اخلاقی مؤثر در بُعد اجتماعیِ سبک زندگی زمینه ساز ظهور موعود، می‌‌توان به دعوت دیگران به همانندسازی (الگوپذیری) با اخلاق حسنه و مکارم اخلاق امام(ع) و عمل به آنچه امام(ع) آن را دوست دارد و دوری نسبت به آنچه از عمل به آن ناراحت می‌‌شود، اشاره نمود[۳۰]. پیروی کردن از امام و الگو قرار دادن ایشان در اخلاق و اعمال در آنچه مؤمن به حسب حال خود می‌تواند انجام دهد، معنی تشیع و حقیقت مأموم بودن است و کمال ایمان و تمامیت موالات امام و همراهی با او در روز قیامت و مجاورت با حضرتش در بهشت با این کار انجام می‌شود[۳۱].
  4. اعمال عبادی به نیابت از امام: مسلمانان می‌‌توانند برخی از اعمال را به نیت امام زمان(ع) انجام دهند مانند: دادن صدقه برای سلامتی او؛ انجام حج به نیابت از امام و غیره[۳۲].

وظایف خاص

وظایف الزامی
  1. انتظار فرج و ظهور امام مهدی(ع) (توسط فرد و جامعه): در مورد وظیفۀ انسان‌ها و جوامع نسبت به امام زمان(ع) باید توجه داشت یکی از وظایف مهم مردم در عصر غیبت، انتظار فرج است[۳۳]. رسول خدا (ص) فرمود:‏ «با فضیلت‌ترین اعمال امت من، انتظار فرج است»[۳۴].[۳۵] در حدیثی امام جواد(ع) فرمود: «قائم ما مهدی است که باید در زمان غیبت، انتظار او کشیده شود و در عصر ظهور اطاعت شود»[۳۶].[۳۷]
  2. استقامت و صبر بر سختی‌های دوران غیبت امام مهدی(ع) (توسط فرد و جامعه): صبر یعنی خودداری در حال شدت، بر همین اساس، از جمله وظایفی که مسلمین به طور خاص در دوران غیبت برعهدۀ دارند صبر در سختی هاست[۳۸]؛ یعنی در برابر سختی‌ها به پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و همۀ انبیای عظام تأسّی کنند[۳۹]؛ سختی‌هایی که برای پاک‌سازی منتظران نهادینه شده به طوری که امام باقر(ع) در این زمینه فرمودند:.«ای شیعه آل پیامبر، آنقدر پاک‌سازی می‌‌شوید، مانند پاک‌سازی سرمه در چشم»[۴۰].[۴۱]
  3. آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی(ع): قیام حضرت مهدی (ع) پیش از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و باارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان به دوش بکشند و این در درجۀ اول محتاج به انواع آمادگی برای پیاده کردن آن برنامۀ عظیم است[۴۲]. آمادگی‌هایی که عبارتند از: آمادگی در عرصۀ روحی و روانی؛ آمادگی در عرصۀ فکری و اعتقادی؛ آمادگی در عرصۀ اخلاقی و رفتاری؛ آمادگی در عرصۀ سیاسی؛ آمادگی در عرصۀ اقتصادی و آمادگی در عرصۀ نظامی.
  4. پیروی از نواب عام امام مهدی(ع): یکی از وظایف دوران غیبت پیروی از علمای راستین یا نواب عام است که در دستورات پیشوایان الهی آمده است[۴۳]. در دوره غیبت کبری، فقهای جامع الشرایط به نصب امام زمان (ع) مسئولیت نمایندگی عام امام (ع) را در استمرار حرکت حیات بخش امامت و پاسداری از احکام و مقررات اسلامی برعهده دارند[۴۴]. امام زمان(ع) فرمودند: «در پیش‌آمدهایی که برای شما رخ می‌دهد باید به راویان اخبار ما ـ دانشمندان علوم دینی ـ مراجعه کنید که ایشان حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنها هستم»[۴۵].
وظایف غیرالزامی
  1. دعا برای تعجیل فرج و ظهور امام مهدی(ع): یک سری وظایف برای مسلمین در زمان غیبت امام وجود دارد که این وظایف فقط نسبت به امام غائب حتمی و ضروری است؛ از جملۀ این وظایف دعا برای فرج حضرت حجت(ع) است[۴۶]. مراد از دعای فرج صرفاً خواندن زبانی دعا نیست؛ بلکه آرزویی برآمده از قلب و عشق به امام است؛ یعنی همچنان که امام عصر(ع) نماد همۀ آمال و آرزوهای انسان منتظر است، به همین ترتیب باید بزرگ‌ترین دغدغه انسان منتظر هم دعا برای تعجیل ظهور آن حضرت باشد[۴۷].
  2. غمگین بودن برای غیبت او و اشتیاق داشتن به ظهورش: از وظایف قلبی یک مؤمن منتظر که از ر.ک:اقسام یاری قلبی امام زمان (ع) محسوب می‌شود، حزن و اندوه در فراق او و ندبه و گریه‌های دلتنگی است[۴۸]. سدیر صیرفی می‌گوید: خدمت مولایم امام صادق(ع) رفتم و امام را در این حال دیدیم، او همچون مادر فرزند از دست داده، می‌گریست، اندوه از گونه‌های مبارکش پیدا بود و رنگ چهره‌اش تغییر کرده بود. اشک‌های او لباسش را خیس کرده بود و در این حالت می‌گفت: مولای من! غیبت تو، خواب را از چشمانم گرفته و زمین را بر من تنگ نموده و آسایش دلم را از من گرفته است. مولای من! غیبت تو، بلا و مصیبت مرا به فاجعه‌های ابدی پیوند داده است»[۴۹].[۵۰]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  


پرسش‌های مصداقی

  1. تکالیف و وظایف فردی شیعیان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  2. تکالیف و وظایف اجتماعی شیعیان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  3. تکالیف و وظایف شیعیان در حوزه امنیت اجتماعی در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  4. تکالیف و وظایف علما در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  5. تکالیف و وظایف دانش‌آموزان و دانشجویان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  6. تکالیف و وظایف مستمعان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  7. تکالیف و وظایف کهنسالان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  8. تکالیف و وظایف جوانان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  9. تکالیف و وظایف زنان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  10. تکالیف و وظایف ثروتمندان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  11. تکالیف و وظایف اقشار آسیب‌پذیر در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  12. تکالیف و وظایف حاکمان و فرماندهان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  13. تکالیف و وظایف نیروی انتظامی در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  14. تکالیف و وظایف توده مردم در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  15. تکالیف و وظایف صدا و سیما در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  16. تکالیف و وظایف طلاب و روحانیون در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  17. آیا عجله نکردن در امر ظهور جز وظایف منتظران است؟ (پرسش)
  18. آیا در اختیار قرار دادن مال از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  19. آیا رعایت ادب از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  20. آیا نزدیک شمردن ظهور از وظایف مسلمانان نسبت به امام است؟ (پرسش)
  21. آیا شناخت غربت امام از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  22. آیا اظهار اشتیاق به دیدار از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  23. آیا ذکر مناقب و فضائل از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  24. آیا حضور در مجالس فضائل امام مهدی از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  25. آیا درخواست معرفت از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  26. آیا آگاهی از نشانه‌های ظهور از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  27. آیا صدقه دادن به قصد سلامتی امام مهدی از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  28. آیا تجدید بیعت از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  29. آیا صله دادن به وسیله مال از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  30. آیا خوشحال کردن مؤمن از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  31. آیا خیر خواهی از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  32. آیا دادخواهی و توجه نمودن بر امام از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  33. آیا دعوت کردن مردم به قائم از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  34. آیا رعایت حقوق امام مهدی و مواظبت بر ادای آن‌ها از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  35. آیا درخواست صبر از خداوند وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  36. آیا سفارش یکدیگر به صبر از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  37. وظیفه مسلمانان درباره اجتماع در اطاعت و نصرت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  38. آیا تکریم اماکن منسوب به امام مهدی از تکالیف عصر غیبت است؟ (پرسش)
  39. آیا تعیین نکردن وقت ظهور از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  40. آیا تکذیب کردن مدعیان نیابت خاصه از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  41. آیا اهتمام در ادای حقوق برادران دینی از وظایف مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  1. ویژگی‌‏های منتظران واقعی در دوران غیبت چیست؟ (پرسش)
  2. انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
  3. چه نوع انتظاری راجح است؟ (پرسش)
  4. دانش ‏آموزان چگونه باید منتظر امام مهدی باشند؟ (پرسش)
  5. وظیفه منتظران در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  6. رضایت امام مهدی از چه راهی به دست می‌آید؟ (پرسش)
  7. آیا شیعیان و منتظران ظهور افزون‌بر وظایف فردی و دینی تکالیف سیاسی و اجتماعی نیز دارند؟ (پرسش)
  8. آیا برای منتظر واقعی بودن اقدام‌های سیاسی و اجتماعی خاصی باید انجام داد؟ (پرسش)
  9. وظایف ما در دوران غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  10. چه تناسبی میان انتظار موعود و مبارزه با فساد وجود دارد؟ آیا انتظار به معنای ساکت ماندن نیست؟ (پرسش)
  11. چه مقام و منزلتی در روایات برای منتظران بیان شده است؟ (پرسش)
  12. جامعه منتظر دارای چه ویژگی‌هایی است؟ (پرسش)
  13. انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
  14. صرف‏‌نظر از وظایف شخصی در قبال امام مهدی وظایف خود انسان منتظر به‌طور کلی چیست؟ (پرسش)
  15. منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
  16. آیا کسانی که منتظر فرج امام مهدی هستند دارای فضیلتی خاص می‌‏باشند؟ (پرسش)
  17. منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
  18. در روایات چه پاداشی برای منتظران امام مهدی بیان شده است؟ (پرسش)
  19. ویژگی‏های منتظران واقعی در این دوران چیست؟ (پرسش)
  20. آیا تنها انتظار فرج برای ظهور امام مهدی کافی است؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. .«لَا یَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُورا لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ»؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۴۷، حکمت ۱۴۳.
  2. ر.ک: موسوی اصفهانی، میرزا محمد تقی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ج ۲، ص ۱۰۴.
  3. ر.ک: رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۹۷ـ۱۰۰.
  4. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۶۷۴؛ هرنجی، منصور، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷.
  5. ر.ک: موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار، ص ۳۲-۳۳.
  6. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۹۳ ـ ۱۸۹.
  7. ر.ک: موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۳۴ـ ۳۳۸؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۴۰ـ۱۶۰؛ شمس‌الدین، سید مهدی، در ساحل انتظار، ص۴۹ـ ۵۵؛ شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۲۱۱ـ۲۲۷؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۸۰؛ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۵۵ ـ۷۴؛ هرنجی، منصور، انتظار و وظایف منتظران، ص۶۹؛ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص؟؟؟؛ مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۲۶۹، ۴۳۰؛ آفتاب مهر، ص ۸۴ ـ۸۶؛ جمعی از نویسندگان، نگین آفرینش، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۵۸ـ ۴۵۹؛ آیین انتظار، ص ۱۹۶ـ۲۲۷؛ پرسمان نوجوان، ص ۱۵ـ۲۲.
  8. «طوبی لشیعتنا المتمسکین بحبلنا فی غیبة قائمنا الثابتین علی موالاتنا و البراءة من أعدائنا أولئک منا و نحن منهم»؛ خصال،ج۲،ص۳۶۱؛ إربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة،ج۲،ص۵۲۴.
  9. ر.ک: شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران،ص۱۲۳.
  10. ر.ک: ظهوری‌فر، محمد، انتظار وظیفه‌ساز، ص؟؟؟.
  11. ر.ک: فاضل لنکرانی، محمد جواد، گفتارهای مهدوی، ص ۱۲۲ـ ۱۲۴.
  12. ر.ک: سبحانی نیا، محمد، مهدویت و آرامش روان، ص ۴۲.
  13. ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۱۲۴.
  14. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۹۳-۱۸۹.
  15. ر.ک: کبیر، یحیی، جهان‌بینی و معارف تطبیقی، ص ۳۱۰-۳۱۱.
  16. ر.ک: شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۶.
  17. ر.ک: فقیهی، علی نقی، سبک اخلاق اجتماعی مهدی‌یاوران، ص ۱۲۷.
  18. ابن بابویه‌، کامل الزیارات، ۳۲۹.
  19. «إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَی الْمُؤْمِنِین»‏؛ کافی،ج ۲،ص۱۸۹.
  20. نهج البلاغه، ۴ /۷۲.
  21. ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، وظایف امت در برابر امام، ص ۹۷.
  22. ر.ک: عرفان، امیرمحسن، تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت، ص ۲۲ ـ۲۳.
  23. ر.ک: داوودپور، مرتضی، نقش انتظار فرج در انسجام اسلامی گروه‌های سیاسی اجتماعی و وظایف دولت زمینه‌ساز، ص ۳۸ ـ ۳۹.
  24. ر.ک: محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۱۰۷-۱۱۷.
  25. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۲.
  26. ر.ک: هرنجی، منصور، انتظار و وظایف منتظران، ص ۸۱.
  27. ر.ک: فاضل لنکرانی، محمد جواد، گفتارهای مهدوی، ص ۱۲۲-۱۲۴.
  28. «وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ‏ الْفَرَجِ‏ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُمْ‏»؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۸۰، باب۳۱.
  29. ر.ک: سبحانی نیا، محمد، مهدویت و آرامش روان، ص ۱۴۶ ـ ۱۴۷.
  30. ر.ک: نجفی، حسن، بررسی ابعاد رفتار اخلاقی در سبک زندگی زمینه‌ساز ظهور موعود، ص ۳۱.
  31. ر.ک: موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌، ص ۵۰۰ و ۵۰۱.
  32. ر.ک: دیرباز، عسکر، روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر، ص۱۲۳.
  33. ر.ک: الهی‌نژاد، حسین، وظایف منتظران در عصر غیبت، ص ۶۵.
  34. «أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِی‏ انْتِظَارُ الْفَرَج»؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶.
  35. ر.ک: الهی‌نژاد، حسین، وظایف منتظران در عصر غیبت، ص ۶۵.
  36. «إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ وَ یُطَاعَ فِی ظُهُورِه»؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶‏.
  37. ر.ک: اکبری، محمد رضا، پرچم هدایت، ص: ۳۱-۳۲.
  38. ر.ک: صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۴۵۳، ۴۵۵.
  39. ر.ک: فاضل همدانی، سید یحیی، نشانه‌های قائم آل محمد، ص ۷۹.
  40. «لَتُمَحَّصُنَّ یَا شِیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ تَمْحِیصَ الْکُحْلِ فِی الْعَیْنِ»؛ غیبت نعمانی، ص ۲۰۶.
  41. ر.ک: آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۷۲-۱۷۳.
  42. ر.ک: گوهری، عباس، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص ۹۳-۹۵.
  43. ر.ک: کوثری، ابراهیم، انتظار و وظایف منتظران، ص ۲۰-۲۱-۲۲.
  44. ر.ک: فقیهی، علی نقی، سبک اخلاق اجتماعی مهدی‌یاوران، ۱۲۹.
  45. «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی‏ رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ‏ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ‏‏»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۸۳.
  46. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۲۸-۲۳۳.
  47. ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۱۳۲.
  48. ر.ک: عالی، مسعود، مسأله مهدویت، ص۲۹۳ ـ۲۹۶.
  49. .«هُوَ یَبْکِی بُکَاءَ الْوَالِهِ الثَّکْلَی ذَاتِ الْکَبِدِ الْحَرَّی قَدْ نَالَ الْحُزْنُ مِنْ وَجْنَتَیْهِ وَ شَاعَ التَّغْیِیرُ فِی عَارِضَیْهِ وَ أَبْلَی الدُّمُوعُ مَحْجِرَیْهِ‏ وَ هُو یَقُولُ سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی وَ ابْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَةَ فُؤَادِی سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَد»؛ کمال الدین، ج ۲، باب ۳۴، ص ۲۱.
  50. ان‍ص‍اری‌؛ع‍ب‍دال‍رح‍م‍ن‌، وظایف منتظران امام عصر، ص: ۵۶-۶۲؛ طالعی، عبدالحسین، ره‌توشه منتظران، ص ۱۳-۲۰.
  51. با فضیلت‌ترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶، ح ۱، باب ۹.
  52. سوره بقره، ۲۱۴.
  53. تا آن گاه که رسولان مأیوس شدند و مردم گمان کردند به آنان دروغ گفته شده است. در این هنگام، یاری ما به سراغ آن‌ها آمد؛ پس آنان را که خواستیم، نجات یافتند و مجازات و عذاب ما از قوم گنهکار باز گردانده نمی‌شود؛ سوره یوسف، ۱۱۰.
  54. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۸۶ - ۸۹.
  55. ای زراره هرگاه چنین زمانی را درک نمودی این دعا را بخوان: خداوندا خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نخواهم شناخت. خداوندا، پیامبرت را به من بشناسان که اگر پیامبرت را به من نشناسانی، حجتت را نخواهم شناخت. خداوندا حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی در مسیر دین خود به گمراهی خواهم افتاد؛ کافی ۱، ۳۳۷، غیبت نعمانی، ۱۶۶. ۱۶۷، کمال الدین ۲، ۳۴۲، غیبت طوسی، ۲۰۲.
  56. برقی، محاسن، ۱۷۳، کافی ۸، ۸۰، کمال الدین، ۶۶۴، در این حدیث شریف حضرت امام باقر (ع) کسانی را که خود را برای احیای امر اهل بیت (ع) بسیج می‌کنند بسیار مورد ستایش قرار داده‌اند.
  57. کمال الدین، ۳۲۸ و به نقل از آن بحار الأنوار ۵۱، ۱۳۶.
  58. ر.ک: آیات پایانی سوره عصر.
  59. کمال الدین، ۳۳۰، بحار الأنوار ۵۲، ۱۴۵.
  60. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ص ۲۴۷-۲۴۹.
  61. صحیفه نور ۲۱، ۱۰۷.
  62. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ص ۲۶۰-۲۵۹.
  63. «" مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّة‏‏ ‏‏‏‏"»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ۴۱۰.
  64. سوره زخرف، آیه: ۸۰.
  65. سوره تکویر، آیه: ۱۰.
  66. سوره غافر، آیه: ۵۱.
  67. سوره مؤمنون، آیه: ۱۸.
  68. و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۳.
  69. این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است؛ سوره شوری، آیه: ۲۳.
  70. اصول کافی، ج۴، ص۱۹۸.
  71. «" إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ‏ تَضِلُّوا‏‏‏‏"»؛ تحف العقول، ص۵.
  72. سوره آل عمران، آیه: ۱۰۱.
  73. قرائتی، محسن، جهت‌نما، ص ۵۲ - ۵۸.
  74. مکیال المکارم، ج ۲، بخش هشتم، ص ۱۸۱.
  75. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۳۴-۳۳۸.
  76. خداوندا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی رسولت را نخواهم شناخت، خداوندا رسولت را به من بشناسان، چرا که اگر رسولت را به من نشناسانی، حجتت را نخواهم شناخت، خداوندا حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی، در دینم گمراه خواهم شد.
  77. مفاتیح الجنان، اعمال شب‌های قدر.
  78. منتخب الاثر، ص ۵۰۳ به نقل از مصباح المتهجد ذیل دعای اللهم عرفنی نفسک.
  79. کجاست مصلحی که انتظار می‌کشیم انحراف‌ها و کجی‌ها را راست گرداند؟
  80. کجاست مایه امیدی که ستم و بی‌عدالتی را از جهان برچیند؟
  81. کجاست عزت‌بخش دوستان و ذلیل‌کننده دشمنان؟
  82. کجاست پسر محمد مصطفی (ص) و علی مرتضی (ع) و خدیجه غراء (س) و فاطمه کبری (س)؟
  83. باید در هر صبح و شام در انتظار ظهور صاحب خود باشی؛ کمال الدین، ص ۳۳۷.
  84. باید شب و روز منتظر فرا رسیدن ظهور صاحب خود باشی؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۵۷.
  85. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۳.
  86. برای فرج ما بسیار دعا کنید چرا که فرج شما در آن است؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۴.
  87. «"سَيِّدِي‏ غَيْبَتُكَ‏ نَفَتْ‏ رُقَادِي‏ وَ ضَيَّقَتْ‏ عَلَيَ‏ مِهَادِي‏ وَ ابْتَزَّتْ مِنِّي رَاحَةَ فُؤَادِي سَيِّدِي غَيْبَتُكَ أَوْصَلَتْ مُصَابِي بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ وَ فَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ يُفْنِي الْجَمْعَ وَ الْعَدَدَ فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَى مِنْ عَيْنِي وَ أَنِينٍ يَفْتُرُ مِنْ صَدْرِي عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَايَا وَ سَوَالِفِ الْبَلَايَا إِلَّا مُثِّلَ بِعَيْنِي عَنْ غَوَابِرِ أَعْظَمِهَا وَ أَفْضَعِهَا وَ بَوَاقِي أَشَدِّهَا وَ أَنْكَرِهَا وَ نَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِكَ وَ نَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِكَ"»؛ ر.ک: کمال الدین، ص ۳۵۲ تا ۳۵۷؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۱۰۴ تا ص ۱۰۸؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۹، حدیث ۹.
  88. امامت و مهدویت، فروغ ولایت در دعای ندبه، ج ۱، ص ۲۶۱.
  89. ر.ک: مکارم شیرازی، مهدی انقلابی بزرگ، چاپ ششم، ص ۸۲ به بعد.
  90. در حوادث واقعه به راویان حدیث ما مراجعه کنید، چرا که آنان حجت و نماینده من و من حجت خدا می‌باشم؛ احتجاج، ج ۲، ص ۳۸۲.
  91. احتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳.
  92. کافی، ج ۱، باب اختلاف حدیث، حدیث ۱۰، ص ۵۴.
  93. مردمی از مشرق زمین قیام می‌کنند و زمینه ظهور حضرت مهدی (ع) را فراهم می‌سازند؛ کنز العمال، حدیث ۳۸۶۵۷.
  94. منتخب الاثر، ص ۴۶۳.
  95. اما حق من بر شما این است که در بیعت خویش با من وفادار باشید و در آشکارا و نهان خیرخواه من باشید و هر وقت شما را بخوانم اجابت کنید و هرگاه فرمان دادم اطاعت نمایید؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۴.
  96. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۹.
  97. برای توضیح بیشتر ر.ک: به انوار نعمانیه، ج ۲، ص ۵۲؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۱ به بعد.
  98. الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۷۱.
  99. الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۷۱.
  100. دادگستر جهان، ص ۱۲۵ به نقل از الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۷۱.
  101. الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۷۱.
  102. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۵۴ - ۱۷۶.
  103. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶.
  104. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۲۲۱ - ۲۲۲.
  105. مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ج ۲، ص ۱۰۴.
  106. بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۶۸.
  107. الکافی، ج ۱، ص ۳۷۱، ح ۵؛ هر کس در حالی که امامی نداشته باشد بمیرد، مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش افتادن و یا تأخیر این امر [دولت آل محمد (ص)] او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را شناخته همچون کسی است که در خیمه قائم (ع) با آن حضرت باشد.
  108. بحار الانوار، ج ۵، ص ۳۱۲؛ ای مردم! همانا خداوند –بزرگ باد یاد او- بندگان را نیافرید مگر برای این که او را بشناسند. پس هرگاه او را بشناسند او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او از بندگی هرآنچه جز خداست بی‌نیاز گردند. مردی سؤال کرد: ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او فرمان برند، بشناسند
  109. بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۲۶۰؛ ما دانایان (برپا دارندگان) به امر خدا و دعوت کنندگان به راه او هستیم. به واسطه ما خدا شناخته و پرستیده می‌شود. ما راهنمایان به سوی خدا هستیم و اگر ما نبودیم پرستیده نمی‌شد.
  110. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۴۳ و ص ۵۱۲.
  111. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۰۷.
  112. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.
  113. غیبة نعمانی، ص ۲۰۰، ح ۱۶.
  114. الإحتجاج، ج ۲، ص ۵۹۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶؛ پس هر یک از شما باید آنچه را که موجب دوستی ما می‌شود، پیشه خود سازد و از هر آنچه موجب خشم و ناخوشنودی ما می‌گردد، دوری گزیند.
  115. آل عمران / ۲۰۰.
  116. غیبة نعمانی، ص ۱۹۹؛ بر انجام واجبات صبر کنید و در برابر دشمنانتان پایداری کنید، و با امام منتظران رابطه برقرار کنید.
  117. غیبة نعمانی، ص ۳۲۰، ح ۱۰؛ هر یک از شما باید برای خروج حضرت قائم (ع) [سلاحی] مهیا کند. هر چند یک تیر باشد؛ خدای تعالی هرگاه بداند کسی چنین نیتی دارد امید آن است که عمرش را طولانی کند تا آن حضرت را درک کند و از یاران و همراهانش قرار گیرد.
  118. الکافی، ج ۶، ص ۵۳۵، ح ۱؛ هر کس اسبی را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگین سازد، در حالی که او منسوب به ماست، خداوند روزیش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا کند، او را به آرزویش برساند و در رسیدن به خواسته‌هایش یاری کند.
  119. الکافی، ج ۸، ص ۳۸۱، ح ۵۷۶؛ حضرت ابوجعفر محمد بن علی (امام باقر) (ع)، به من فرمودند: منتهای زمان مرابطه (مرزداری) نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز فرمودند: ولی مرابطه ما مرابطه‌ای است که همیشه هست.
  120. مراة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ۲۶، ص ۵۸۲؛ بر شیعیان واجب است که خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و برای یاری نمودنش مهایا باشند.
  121. وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج ۲۷، ص ۱۳۱.
  122. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
  123. کتاب الغیبة طوسی، ص ۱۷۶.
  124. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۸۴؛ به خدا سوگند [او] غیبتی خواهد داشت که در آن تنها کسانی از هلاکت نجات می‌یابد که خداوند آن‌ها را بر قول به امامتش ثابت قدم داشته و در دعا برای تعجیل فرجش موفق کرده است.
  125. الاحتجاج، ج ۲، ص ۶۰۰، ش ۳۶۰.
  126. آل عمران / ۱۰۴.
  127. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۵.
  128. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۴۴-۳۴۸.
  129. آل عمران( ۳)، آیه ۲۰۰
  130. منتخب الاثر، ص ۵۱۵، ج ۸؛ الغیبة النعمانی، ص ۱۹۹؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۳۴.
  131. الغیبة النعمانی، ص ۲۵۰، باب ۱۴، ح ۵
  132. «نَعَمْ یغیب عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا یغیب عَنْ قُلُوبِ المؤمنین ذکره وَ هُوَ الثانی عَشَرَ مِنَّا»؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۰.
  133. نجم الثاقب، ص ۵۲۳
  134. بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۳۷
  135. ر. ک: نشریه موعود، مقاله شیعه، انتظار و وظایف منتظران، مهر و آبان ۸۰
  136. «الامام‏ الانیس الرفیق وَ الْوَالِدُ الشفیق وَ الاخ الشفیق ...»، کافی، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۱
  137. «مَنْ أَحَبَّ انَّ یلقی اللَّهِ وَ قَدْ کمل ایمانه وَ حُسْنِ اسلامه فلیتولّ الْحُجَّةِ صَاحِبِ الزَّمَانِ الْمُنْتَظَرُ»؛ بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۲۹۶، ح
  138. «لا تزال شیعتنا فی حزن حتّی یظهر ولدی الّذی بشّر به النبی»؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۳۹۲، ح ۴۴۵.
  139. «ای کاش می‏‌دانستم در چه جایی منزل گرفته‌‏ای و چه سرزمین و مکان تو را در بر گرفته است! آیا در کوه رضوی هستی و یا در جایی دیگر و یا در ذی طوی هستی ....» اقبال الاعمال، ص ۲۹۸.
  140. «از آیین امامان است: تقوا، عفّت، صالح بودن و انتظار فرج با صبر و شکیبایی» منتخب الاثر، ص ۴۹۸.
  141. یوم الخلاص، ج ۱، ص ۳۵۶، ح ۳۶۱
  142. الزام الناصب، ص ۱۳۷
  143. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۶
  144. . اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۵۹.
  145. بحار الانوار، ج ۵۱، ۷۲؛ کتاب الغیبة طوسی، ص ۱۷۶.
  146. ر. ک: مکیال المکارم، ج ۱، ص ۶۲۶- ۶۴۹.
  147. کمال الدین، ج ۱، ص ۳۷۱؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۶۰؛ ینابیع المودّة، ج ۲، ص ۳۷۲.
  148. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۵؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۲
  149. مختصر نجم الثاقب، ص ۱۳۳.
  150. ر. ک: سیمای آفتاب، ص ۲۹۲ و ۲۹۳.
  151. کشف المحجة، ص ۱۵۲
  152. کافی، ج ۱، ص ۳۶۸.
  153. نحل آیه ۱
  154. الغیبة النعمانی، ص ۱۰۴
  155. مهدویت پیش از ظهور، ص ۲۰۳، ۲۱۲.
  156. مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۱۷۱
  157. کمال الدّین و تمام النّعمة، شیخ صدوق، ص ۳۷۱
  158. اصول کافی، مرحوم کلینی، ج ۲، ص ۲۲۶
  159. مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۲۸۸
  160. «بار خدایا! تو خودت و فرستاده‏‌ات و فرشتگانت و پیغمبرت و والیان امرت را به من شناساندی، بار خدایا! من نگیرم جز آنچه که تو عطا کنی و هیچ نگهدارنده‏‌ای جز تو برایم نیست؛ بار خدایا! مرا از منازل دوستان خود دور مگردان، و دلم را پس از آنکه هدایت کرده‏‌ای منحرف منمای؛ خدایا! مرا به ولایت کسی که اطاعتش را بر من واجب ساخته‌‏ای هدایت فرمای» مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۲۶۱.
  161. میزان الحکمة، محمّدی ری‏شهری، ج ۴، ص ۵۳۱
  162. مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۴۳۷
  163. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۳۵ تا ۲۳۹.
  164. «" اعْرِفْ‏ إِمَامَكَ‏ فَإِنَّكَ‏ إِذَا عَرَفْتَ‏ لَمْ‏ يَضُرَّكَ‏ تَقَدَّمَ‏ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ "»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۷۱، ح ۲
  165. «" وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ‏ اللَّهِ‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏ وَ عُرَفَاؤُهُ‏ عَلَى‏ عِبَادِهِ‏ وَ لَا يَدْخُلُ‏ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ‏ عَرَفَهُمْ‏ وَ عَرَفُوهُ‏ وَ لَا يَدْخُلُ‏ النَّارَ إِلَّا مَنْ‏ أَنْكَرَهُم‏"»، سید رضی، نهج البلاغه، ص ۲۱۲، خطبه ۱۵۲
  166. یکی از کامل‏ترین متن‏های امام‏شناسی، زیارت معتبر و ارزشمندی است که از وجود مقدّس امام هادی علیه السّلام به ما رسیده و نام آن، زیارت جامعه کبیره است؛ یعنی بزرگ‏ترین و کامل‏ترین زیارتی که با آن، می‏شود همه معصومان علیهم السّلام را زیارت کرد
  167. " بِأَبِي‏ وَ أُمِّي‏ سَمِيِّي‏ وَ شَبِيهِي‏ وَ شَبِيهُ‏ مُوسَى‏ بْنِ‏ عِمْرَانَ‏ عَلَيْهِ‏ جُيُوبُ‏ النُّور‏"، علی بن محمّد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۱۵۶
  168. نعمانی، الغیبة، ص ۲۰۰
  169. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۵۹، ح ۴ و ۵
  170. محمد بن ابی القاسم طبری آملی، بشارة المصطفی، ص ۱۱۳
  171. «" طُوبَى‏ لِمَنْ‏ أَدْرَكَ‏ قَائِمَ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ وَ هُوَ يَأْتَمُ‏ بِهِ‏ فِي‏ غَيْبَتِهِ‏ قَبْلَ‏ قِيَامِهِ‏ وَ يَتَوَلَّى‏ أَوْلِيَاءَهُ‏ وَ يُعَادِي أَعْدَاءَهُ ذَلِكَ مِنْ رُفَقَائِي وَ ذَوِي مَوَدَّتِي وَ أَكْرَمُ أُمَّتِي عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ‏"»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۸۶، ح ۲
  172. «" أَمَا إِنَ‏ الصَّابِرَ فِي‏ غَيْبَتِهِ‏ عَلَى‏ الْأَذَى‏ وَ التَّكْذِيبِ‏ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ‏ بَيْنَ‏ يَدَيْ‏ رَسُولِ اللَّهِ (ص)‏"»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۱۷، ح ۳؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۶
  173. «" وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ‏ الْفَرَج‏‏"»، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴
  174. ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۰۰.
  175. «" اصْبِرُوا عَلَى‏ أَدَاءِ الْفَرَائِضِ‏ وَ صابِرُوا عَدُوَّكُمْ‏ وَ رابِطُوا إِمَامَكُمُ‏ الْمُنْتَظَرَ‏‏"»، نعمانی، الغیبة، ص ۱۹۹
  176. نعمانی، الغیبة،، ص ۳۲۰، ح ۱۰
  177. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۳۰، باب ۳۱، ح ۱۵
  178. کفعمی، ابراهیم بن علی، مصباح کفعمی، ص ۵۵۰؛ و نیز ر.ک: شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان.
  179. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۴۱۷ - ۴۲۳.
  180. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۲۲-۲۳۳.
  181. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۷۴-۱۸۰.
  182. بارالها! خود را به من بشناسان، زیرا اگر تو خود را نشناسانی، رسولت را نخواهم شناخت. بارالها! رسولت را به من بشناسان، زیرا اگر رسولت را به من نشناسانی، حجت تو را نخواهم شناخت. بار خدایا! حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر او را به من نشناسانی، از دینم گمراه خواهم شد؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۳؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۷۰.
  183. کسی که با معرفت امام خویش بمیرد، از دیر یا زود شدن امر ظهور، خسارتی متوجه او نیست؛ چنین کسی همانند آن است که در خیمه و مقر فرماندهی حضرت قائم (ع) همراه ایشان حضور دارد؛ الکافی، ج۱، ص۳۴۳.
  184. ر.ک: همین کتاب، بخش دوم (ضرورت معرفت).
  185. «" طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ يَأْتَمُّ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى مِنْ قَبْلِهِ وَ يَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَدُوِّهِمْ أُولَئِكَ رُفَقَائِي وَ أَكْرَمُ أُمَّتِي عَلَي‏"»کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۲۸۷.
  186. «" طُوبَى لِشِيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكِينَ بِحَبْلِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِينَ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً وَ رَضِينَا بِهِمْ شِيعَةً فَطُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ وَ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِي دَرَجَاتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ"»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۶۱.
  187. «"انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ، وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ، فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى، فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا، وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا، وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا"»؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۷، ص۱۴۳.
  188. «" أَسْعَدُ النَّاسِ مَنْ عَرَفَ فَضْلَنَا وَ تَقَرَّبَ إِلَى اللَّهِ بِنَا وَ أَخْلَصَ حُبَّنَا وَ عَمِلَ بِمَا إِلَيْهِ نَدَبْنَا وَ انْتَهَى عَمَّا عَنْهُ نَهَيْنَا فَذَاكَ مِنَّا وَ هُوَ فِي دَارِ الْمُقَامَةِ مَعَنَا"»؛ غرر الحکم، ص۱۱۵.
  189. «" مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"»؛ الغیبة، نعمانی، ص۲۰۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۴۶؛ معجم الاحادیث الامام المهدی (ع)، ج۳، ص۲۱۷.
  190. سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
  191. الغیبة، نعمانی، ص۳۴ و ص۲۰۶؛ معجم الاحادیث الامام المهدی (ع)، ج۵، ص۶۶.
  192. کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۵۱۲.
  193. بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۸۷.
  194. بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۱۱.
  195. بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۱۰؛ میزان الحکمه، ج۱، ص۱۸۳.
  196. هرگز فرج ما نرسد مگر آنکه غربال شوید تا این که کدرها برود و صافی‌ها بماند؛ الغیبة، طوسی، ص۳۳۹؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۱۳.
  197. «" لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُغَرْبَلُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ شَقِيَ وَ يَسْعَدَ مَنْ سَعِد"»؛ الغیبة، طوسی، ص۳۳۶؛ بحار الانوار، ج۵، ص۲۲۰.
  198. الغیبة، نعمانی، ص۲۱۷.
  199. «" وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ تُمَيَّزُوا وَ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ فَالْأَنْدَرُ"»؛ الغیبة، طوسی، ص۳۳۶.
  200. آیا گمان کرده‌اید که رها گذاشته می‌شوید و خداوند شما را نمی‌آزماید تا افراد تلاشگر و اهل صبر را ازمیان شما بازشناساند؟؛ سوره آل عمران، آیه ۱۴۲.
  201. «" أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي عَلَى اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زِلْزَالٍ يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْض‏ "»؛ الغیبة، طوسی، ص۱۷۸.
  202. «"الْمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي‏... يَرْضَى فِي خِلَافَتِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّيْرُ فِي الْجَوِّ"»؛ حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر (ع)، ص۱۷۵.
  203. «بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد. و خدا آمرزنده و مهربان است»؛ (سوره آل عمران، آیه ۳۱).
  204. «" فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ "»؛ الإحتجاج، ج۲، ص۳۲۳.
  205. «"وَ اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ "»؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۷۹.
  206. «"وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ "»؛ الإحتجاج، ج۲، ص۲۸۴؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۹۲.
  207. «"وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِه‏"»؛ کشف الغمه، ج۳، ص۳۳۴؛ الزام الناصب، ج۱، ص۲۰۲؛ حیاة الامام المهدی (ع)، ص۱۰۵.
  208. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۲۳ - ۱۳۵.
  209. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۵۲.
  210. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۸.
  211. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶۸.
  212. رحیمی، عباس، امید فردا، ص۲۶.
  213. رحیمی، عباس، امید فردا، ص۳۱.
  214. شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۴۷، حکمت ۱۴۳.
  215. میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ج ۲، ص ۱۰۴.
  216. «" مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً ‏‏‏‏‏‏‏‏"»؛ محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸ و ج ۳۲، ص ۳۳۳.
  217. «" قَالَ مَنْ‏ سُرَّ أَنْ‏ يَكُونَ‏ مِنْ‏ أَصْحَابِ‏ الْقَائِمِ‏ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ‏ بِالْوَرَعِ‏ وَ مَحَاسِنِ‏ الْأَخْلَاقِ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏"»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰.
  218. مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ج ۱، ص ۳۰۸.
  219. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷.
  220. «" أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏"»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸.
  221. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۹۷-۱۰۰.
  222. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۰۳.
  223. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۶۷.
  224. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۵۳.
  225. عمل کنید زود است ببیند خدا کردار شما را و پیمبرش و مؤمنان؛ سوره توبه: ۹/ ۱۰۵.
  226. مراجعه شود به: الطبرسی، [الشیخ‌] فضل بن حسن، مجمع البیان، دار الفکر، لبنان، ۱۴۱۴ ق، ج ۵، ص ۱۰۹؛ الطباطبائی، [العلامة] سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جماعة المدرسین، قم، ج ۱۰- ۹، ص ۳۸۵؛ العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین، ج ۲، ص ۲۶۲.
  227. «"أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّةِ تُعْرَضُ‏ عَلَيْنَا أَعْمَالُ شِيعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاء‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۳، ۹۹.
  228. بگو: شما را به یک چیز اندرز می‌دهم، و آن این‌که: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید؛ سوره سبأ: ۳۴/ ۴۶.
  229. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۳۶.
  230. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۹، ص ۲۰۲.
  231. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲، ص ۲۸.
  232. آیه‌ها و روایت‌ها درباره امر به معروف و نهی از منکر زیاد است، از جمله آیه‌های: ۱۱۰ و ۱۱۴ سوره آل عمران.
  233. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۸.
  234. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۹، ص ۲۰۲، به همین مضمون مراجعه شود به: همان، ج ۱۵، ص ۲۲.
  235. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶، ح ۱۴۶.
  236. "ما از خدا هستیم و ما بازگردنده به سوی او هستیم".
  237. وصیت‌نامه سیاسی الهی امام خمینی، بخشی از بند "ع"؛ سوره بقره، آیه:۱۵۶
  238. هدایت‌نیا، فرج‌الله؛ امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص 367-371.
  239. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ص ۵۵۸، سازمان انتشارات جاویدان.
  240. «سلام بر آن مهدی که خداوند به او وعده داده که تمام امت‌ها را به خاطر وجود او متحد و یکپارچه کند (اختلاف را از میان ببرد و دین یکی شود) و به واسطه او پراکندگی‌ها را گرد آورد و زمین را از عدل و داد پر کند و به سبب او وعده فرجی که به مؤمنین داده است، تحقق بخشد» همان، ص ۵۵۹، سازمان انتشارات جاویدان.
  241. همان مدرک، ص ۵۶۲، سازمان انتشارات جاویدان.
  242. «هر کس صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نیست و کسی که بشنود فریاد انسانی را که از مسلمانان کمک می‌طلبد و به ندای او پاسخ مثبت ندهد، مسلمان نیست» میزان الحکمه، ج ۴، ص ۵۳۱.
  243. ان‍ص‍اری‌؛ع‍ب‍دال‍رح‍م‍ن‌، در انتظار خورشید ولایت، ص ۱۲۸-۱۳۷.
  244. از جمله می‌‌توان به بخش هشتم از کتاب نجم الثاقب، تالیف مرحوم محدث نوری اشاره نمود.
  245. این حدیث در منابع شیعی مانند: بحارالانوار، جلد ۲۵، صفحه ۱۵۷؛ تفسیر القمی، جلد ۲، صفحه ۲۶۰؛ کمال الدین، جلد ۲، صفحه ۴۰۹؛ المناقب، جلد ۱، صفحه ۲۴۶ آمده است. این حدیث در منابع عامه با تعابیر مختلفی نقش شده که از جمله می‌توان به این موارد اشاره نمود: صحیح بخاری، جلد ۲، صفحه ۱۳؛ صحیح مسلم، جلد ۶، صفحه ۲۱؛ شرح المقاصد، جلسه، صفحه ۳۷۵.
  246. در محضر علامه طباطبایی، صفحه ۷۰، سؤال ۴۰.
  247. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» (نساء/۵۹).
  248. در محضر علامه طباطبایی، صفحه ۷۰، سؤال ۱۳۸.
  249. شیعه (خسروشاهی)، صفحه ۹۲.
  250. الدر المنثور، جلد۲، صفحه ۱۴۹؛ المیزان، جلد ۴، صفحه ۳۴۸.
  251. ﴿محل قرار دادن آیه؛‌ای قوم من! کار خود را انجام دهید، من هم به وظیفه خود عمل می‌‌کنم. به زودی می‌‌فهمید چه کسی دچار عذاب خوارکننده می‌‌شود و چه کسی دروغگو است. و انتظار بکشید که من هم با شما در انتظارم.
  252. عن محمد بن فضیل عن الرضا (ع) قال سالته عن انتظار الفرج فقال: «(او لیس تعلم ان انتظار الفرج من الفرج؟ ثم قال: ان الله تبارک و تعالی یقول: و ارتقبول انی معکم رقیب». المیزان، جلد ۱۰، صفحه ۳۷۶.
  253. چنانچه بعضی از چپ گرا‌‌های افراطی چنین اعتقادی دارند؛ همچنین این اعتقاد منسوب به اعضای انجمن حجتیه می‌‌باشد. مراجعه شود به: چشم به راه مهدی (ع)، نوشته جمعی از نویسندگان؛ قیام و انقلاب مهدی (ع)، شهید مطهری.
  254. (بعد از این که زمین از ظلم بر می‌‌گردد، آن را با قسط و داد پر می‌‌کند). الکافی، جلد ۱، صفحه ۳۸۸؛ بحارالانوار، جلد ۳۶، صفحه۲۲۶؛ الاحتجاج، جلد ۱، صفحه ۶۹؛ ارشاد القلوب، جلد ۲، صفحه ۱۲۸ و غیره. مرحوم علامه نیز این حدیث را متواتر می‌‌داند. المیزان، جلد ۱۴، صفحه ۳۳۷ و جلد ۱۵، صفحه ۱۵۴.
  255. (ظهور نمی‌‌کند مگر اینکه فساد آشکار گردد.) این روایت در منابع روایی یافت نشد و در متن سؤالی که از علامه پرسیده شده، آمده است.
  256. در محضر علامه طباطبایی، صفحه ۱۱۶، سؤال ۲۷۴.
  257. آیت الله سعادت پرور پس از نقل کلام فوق می‌‌گویند: خود ایشان در این مورد زیارتی را که با (سلام علی آل یاسین) آغاز می‌شود، توصیه می‌‌فرمودند. توصیه‌های اخلاقی آیت الله سعادت پرور، نرم افزار گنج سعادت.
  258. در محضر علامه طباطبایی، صفحه ۱۱۶، سؤال ۲۷۳.
  259. به اعتقاد بعضی، این نوع تفکر از معتقدات اعضای انجمن حجتیه می‌‌باشد. ر.ک: چشم به راه مهدی (ع)، نوشته جمعی از نویسندگان.
  260. «گفتند: ای موسی، تا آنان در آنند ما هرگز، هیچ‌گاه بدان وارد نمی‌شویم؛ تو برو و پروردگارت، (با آنان) نبرد کنید که ما همین‌جا خواهیم نشست» (مائده/۲۴).
  261. شیعه (خسروشاهی)، صفحه ۱۸۷؛ فرازهایی از اسلام، صفحه ۲۶۵.
  262. مهر تابان (طبع قدیم)، صفحه ۵۳.
  263. مرحوم آقا شیخ محمد تقی آملی از علمای برجسته و طراز اول تهران بود، که چه از نقطه نظر فقاهت و چه از نقطه نظر اخلاق و معارف؛ تدریس فقه و فلسفه می‌‌نمود، و منظومه سبزواری و اسفار را تدریس می‌کرد؛ و صاحب حاشیه مصباح الهدی فی شرح العروه الوثقی و حاشیه و شرح منظومه سبزواری است. ایشان بسیار خلیق، مودب و سلیم النفس و دور از هوی بود؛ و تا آخر عمر متصدی فتوا نشد؛ آن مرحوم در ایام جوانی و تحصیل در نجف اشرف از محضر درس استاد قاضی رحمت الله علیه در امور عرفانی استفاده می‌‌نموده؛ و دارای کمالاتی بوده است. به نقل از: مهرتابان (طبع قدیم)، صفحه ۲۲۷.
  264. مهرتابان (طبع قدیم)، صفحه ۲۲۶.
  265. در محضر علامه طباطبایی، صفحه ۱۱۵، سؤال ۲۷۲.
  266. امامی میبدی، علی رضا، آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۱۵-۱۲۴.
  267. «"أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "».
  268. «ابْنِي مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»؛ مرگ جاهلیت به فرمایش امام صادق(ع) همان مرگ در گمراهی است و بعضی آن را مردن به آیین یهود و انصارای منسوخ دانسته‌اند که نتیجه یکی است.
  269. «أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا الْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ ثُمَّ يَخْرُجُ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْأَعْلَامِ وَ رَايَاتٍ تَخْفِقُ فَوْقَ رَأْسِهِ»؛ طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۴۳؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۵۲۸؛ القمی، کفایة الأثر، ص ۲۹۶ و شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۰۹. اختلاف مختصری در بعضی نسخه‌ها است که رؤیت پرچم‌ها در نجف و کوفه مطرح شده و در آدرس اول به صورت مطلق ذکر شده است.
  270. بارخدایا! خودت را به من بشناسان، چنان‌چه "توفیق شناخت تو را پیدا نکنم و" خودت را به من نشناسانی پیامبرت را نخواهم شناخت. بارخدایا! پیامبرت را به من بشناسان، چنان‌چه توفیق شناخت پیامبرت را به من عنایت نکنی حجت تو را نخواهم شناخت. بارخدایا! حجت و ولیت را به من بشناسان، چنان‌چه ولیت را به من نشناسانی از دین و فطرتم "که به من عنایت کرده‌ای" منحرف گشته و گمراه خواهم شد؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۷، باب فی الغیبة، ح ۵؛ کتاب الغیبة، نعمانی، ص ۱۶۷ و شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ۸۸۵ (ملحقات).
  271. جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی(ع)، ص ۲۲۲.
  272. پس تو و پروردگارت بروید و با دشمنان بجنگید، ما در این جا نشسته‌ایم؛ سوره مائده، آیه ۲۴.
  273. «"أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَج" ‏»؛ صدوق، کمال‌الدین، ج ۲، ص ۶۴۴.
  274. «"أَفْضَلُ عِبَادَةِ الْمُؤْمِنِ انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ"»؛ البرقی، المحاسن، ج ۱، ص ۲۹۱.
  275. «"تَوَقَّعْ أَمْرَ صَاحِبِكَ لَيْلَكَ وَ نَهَارَك‏"»؛ بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۱۵۷؛ سید بن طاووس، الاقبال، ص ۲۰۰.
  276. «"أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ فَرَجَكُمْ"»؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰، ب ۳۱ و الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۱۳.
  277. {{متن حدیث|انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ‏ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَى اللَّهِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ وَ مَا دَاوَمَ عَلَيْهِ الْمُؤْمِن‏ و الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ }؛ معجم احادیث المهدی، ج ۳، ح ۶۱۹ و نیز می‌توان به آیه ۲۰۰ سورۀ آل عمران، مراجعه نمود.
  278. « لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ فَيَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِه‏»؛ نعمانی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۰، ح ۱۰ و بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶، ب ۲۷.
  279. و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت؛ سوره انفال، آیه: 60.
  280. واژه و امام "القائم" بر دیگر ائمه معصومین(ع) هم اطلاق گردیده است. در زیارت علی بن موسی الرضا(ع) و امام نهم و امام دهم و... می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى عَبْدِكَ وَ وَلِيِّكَ الْقَائِمِ بِعَدْلِكَ الدَّاعِي إِلَى دِينِكَ وَ دِينِ آبَائِهِ الصَّادِقِينَ صَلَاةً لَا يَقْوَى عَلَى إِحْصَائِهَا غَيْرُكَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ التَّقِيِّ النَّقِيِّ الرَّضِيِّ صَلَاةً لَا يُحْصِيهَا غَيْرُكَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ حُجَّتِكَ عَلَى عِبَادِكَ صَلَاةً لَا يَقْوَى عَلَى إِحْصَائِهَا غَيْرُك‏»؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۰۳ و کامل الزیارات، ص ۱۶۵، ب ۱۰۲.
  281. «لَوْ وُضِعَ إِيمَانُ أَبِي طَالِبٍ فِي كِفَّةِ مِيزَانٍ وَ إِيمَانُ هَذَا الْخَلْقِ فِي‏ الْكِفَّةِ الْأُخْرَى لَرَجَحَ إِيمَانُهُ »؛
  282. «ثُمَّ قَالَ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيّاً ع كَانَ يَأْمُرُ أَنْ يُحَجَّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ وَ آمِنَةَ وَ أَبِي طَالِبٍ فِي حَيَاتِهِ ثُمَّ أَوْصَى فِي وَصِيَّتِهِ بِالْحَجِّ عَنْهُمْ»؛ علامه امینی، الغدیر، ج ۷، ص ۳۸۰.
  283. بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دست‌های خود می‌نویسند آنگاه می‌گویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دست‌هایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست می‌آورند؛ سوره بقره، آیه: 79.
  284. « فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعَهُم‏»؛ الطبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۵۸ و وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱. (در نسخۀ وسائل الشیعه آمده است: لاکُهم...).
  285. «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أَما مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِي وَ كِتَابُهُ كِتَابِي ...»؛ وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص ۱۴۰ و قطب‌الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۱۴.
  286. « يَا وَصِيَّ الْحَسَنِ وَ الْخَلَفَ الْحُجَّةَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ يَا سَيِّدَنَا وَ مَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّه‏»؛ بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۲۴۹.
  287. زمانی، احمد، اندیشه انتظار ، ص236- 276.
  288. «"مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً"»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۹، باب ۳۸، ح ۹.
  289. قندوزی حنفی، سلیطان، ینابیع المودة، ج ۳، باب ۹۴، ص ۳۹۷۲.
  290. کمال الدین فی تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۷، ح ۱.
  291. «"... وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ إِمَامُكُمْ سِنِيناً مِنْ دَهْرِكُمْ وَ لَيُمَحَّصُ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ أَوْ هَلَكَ بِأَيِّ وَادٍ سَلَكَ وَ لَتَدْمَعَنَّ عَلَيْهِ عُيُونُ الْمُؤْمِنِينَ..."»؛ کمال الدین فی تمام النعمة، ج٣. همان، ص ۳۴۷، باب ۳۳، ح ۳۵.
  292. «"لَا تَزَالُ شِيعَتُنَا فِي حُزْنٍ حَتَّى يَظْهَرَ وَلَدِيَ الَّذِي بَشَّرَ بِهِ النَّبِيُّ(ص)"»بحار الأنوار، ج ۵۰، ۳۱۸.
  293. مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
  294. «"نَعَمْ يَغِيبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا يَغِيبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ ذِكْرُهُ وَ هُوَ الثَّانِي عَشَرَ مِنَّا"»؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۰.
  295. «"إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ"»؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۵۹۸.
  296. میزان الحکمة، ج ۲، ص ۲۰۹، ح ۳۰۷۳.
  297. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
  298. اشاره به کلام حضرت علی(ع) درباره حضرت مهدی(ع) که در کتاب الزام الناصب نقل گردیده است.
  299. موسوی اصفهانی، سید محمدتقی، وظیفة الأنام فی زمن غیبة الامام، ص ۵۶.
  300. «"... مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ كَمُلَ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ فَلْيَتَوَلَّ الْحُجَّةَ صَاحِبَ الزَّمَانِ"»؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۹۶، ح ۱۲۵.
  301. بحار الانوار (المکتبة الاسلامیة، ذی القعدة الحرام ۱۳۸۴ هـ ق) ج ۵۲، ص ۱۴۰.
  302. «"... فَيَعْمَلُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْكُمْ مَا يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ لِيَتَجَنَّبَ مَا يُدْنِيهِ مِنْ كَرَاهِيَتِنَا وَ سَخَطِنَا فَإِنَّ امْرَأً يَبْغَتُهُ فَجْأَةٌ حِينَ لَا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَ لَا يُنَجِّيهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَى حَوْبَةٍ..."»؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۹۹۹.
  303. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  304. «"يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَغِيبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ فَقُلْتُ لَهُ مَا يَصْنَعُ النَّاسُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ قَالَ يَتَمَسَّكُونَ بِالْأَمْرِ الَّذِي هُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ"»؛ کمال الدین وتمام النعمة، ج ۲، ص ۳۵۲، باب ۳۳، ح ۴۴.
  305. «"طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدَايَةِ"»؛ کمال الدین وتمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۱، ح ۵.
  306. «"إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَتَمَسَّكُوا بِالْأَمْرِ الْأَوَّلِ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْآخِرُ"»؛ بحار الانوار، پیشین، ج ۵۲، ص ۱۳۳، ح ۳۷.
  307. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۴، ح ۳۸.
  308. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲، ح ۱.
  309. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۱۸۲.
  310. «"طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ..."»؛ بحار الانوار، پیشین، ج ۲۵، ص ۱۳۰، ح ۲۵.
  311. «"اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنَا وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا"»؛ مفاتیح الجنان، اعمال شب‌های ماه رمضان، دعای افتتاح.
  312. «"لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ"»؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۶۰۲.
  313. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۸۸.
  314. «"مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِي حَاجَةٍ فَإِنَّمَا هِيَ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَاقَهَا إِلَيْهِ فَإِنْ قَبِلَ ذَلِكَ فَقَدْ وَصَلَهُ بِوَلَايَتِنَا وَ هُوَ مَوْصُولٌ بِوَلَايَةِ اللَّهِ"»؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۲۰۱، ح ۱۳.
  315. «"سَبْعُونَ حَقّاً- لَا أُخْبِرُكَ إِلَّا بِسَبْعَةٍ فَإِنِّي عَلَيْكَ مُشْفِقٌ أَخْشَى أَنْ لَا تَحْتَمِلَ فَقُلْتُ بَلَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ(ع) لَا تَشْبَعُ وَ يَجُوعُ وَ لَا تَكْتَسِي وَ يَعْرَى وَ تَكُونُ دَلِيلَهُ وَ قَمِيصَهُ الَّذِي يَلْبَسُهُ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَتَكَلَّمُ بِهِ وَ تُحِبُّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ إِنْ كَانَتْ لَكَ جَارِيَةٌ بَعَثْتَهَا لِتُمَهِّدَ فِرَاشَهُ وَ تَسْعَى فِي حَوَائِجِهِ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ وَصَلْتَ"»؛ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۵۵.
  316. «"لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ وَ يَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ"»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶، ح ۱۴۶ و غیبت نعمانی، ص ۱۷۳.
  317. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص140-160.
  318. کمال الدین: ۱ / ۴۱۳ - ۳۰۲ - کافی: ۱ / ۳۷۱ - ۲۷۲.
  319. کافی: ۱ / ۳۷۱.
  320. مکیال المکارم - کمال الدین ۲ / ۳۸۱ - نجم الثاقب / ۵۲۳.
  321. روضه کافی / ۲۲۹ - مجالس صدوق / ۸۸.
  322. کمال الدین: ۲ / ۳۷۱ - بحارالانوار: ۸ / ۲۲ - غیبت نعمانی / ۱۵۲.
  323. وسائل الشیعه: ۱۰ / ۴۶۷.
  324. غیبت نعمانی / ۲۵۲.
  325. مجالس صدوق / ۲۰۱.
  326. فروع کافی: ۴ / ۳۱۴.
  327. بحارالانوار: ۱۱۰۱۰۲.
  328. بحارالانوار: ۱۰۲ / ۱۱۰
  329. کافی: ۱ / ۵۳۷ - امالی / ۳۲۶.
  330. من لا یحضره الفقیه: ۲ / ۷۳ - کافی: ۲ / ۱۹۲.
  331. جمال الاسبوع / ۴۹۳.
  332. بحارالانوار: ۹۴ / ۳۵ - ۲۲ - اقبال / ۶۸۷.
  333. روضه کافی / ۳۷ - ۲۴۷ - تحف العقول / ۳۱۲.
  334. بحارالانوار: ۵۳ / ۱۷۷.
  335. بحارالانوار: ۵۳ / ۱۷۷.
  336. مکیال المکارم.
  337. جمال الاسبوع / ۵۲۳ - غیبت نعمانی / ۲۸۹ - کانی: ۱ / ۳۶۸.
  338. کمال الدین: ۲ / ۵۱۶.
  339. یبت نعمانی / ۱۵۹ - ۱۶۰ - کمال الدین: ۲ / ۳۵۱ - بحارالانوار: ۱۰۲ / ۱۱۱ - ۹۰.
  340. بحارالانوار: ۵۲ / ۱۹۴.
  341. کلمات المحققین / ۵۳۳ (کتاب غیبت).
  342. کشف المحجة / ۱۵۴.
  343. بحارالانوار: ۲۰ / ۳۴۰ - روضه کافی / ۲۳۴ - ۲۴۰ - کافی: ۲ / ۷۸ .
  344. مفاتیح الجنان - جمال الاسبوع | ۲۸۰ - نجم الثاقب / ۲۵۰ - بحارالانوار: ۵۳ / ۲۳۱ - مکارم الاخلاق / ۱۳۶۳.
  345. بحارالانوار: ۱۰۰ / ۱۲۲ - کامل الزیارات / ۳۱۹ - کافی: ۲ / ۱۹۶ - امالی طوسی | ۲۳۶.
  346. غیبت نعمانی / ۳۲۰ - روضه کافی / ۳۸۱ - بحارالانوار: ۹۳ / ۳۲۹ - تفسیر برهان: ۱ / ۳۳۵ - تفسیر عیاشی: ۱ / ۲۱۲.
  347. کامل الزیارات ۸۱.
  348. کامل الزیارات / ۱۲۷ - ۱۲۸ - ۱۴۶.
  349. شمس‌الدین، سید مهدی، در ساحل انتظار، ص۴۹-۵۵.
  350. محمد حسن دنیوی، ماهنامه مبلغان، صاحب امتیاز: معاونت تبلیغ و آموزش‌های کاربردی مدیریت حوزه علمیه قم، ش ۳۴، ص ۶۳.
  351. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۸، ص ۳۶۸: ج ۳۲، ص ۳۲۱.
  352. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۲.
  353. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، باب ۳۴، ح ۵.
  354. محمد بن یعقوب، کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۲۷.
  355. محمد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ۲، ص ۲۹۰.
  356. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۴۳۷.
  357. ابن ابی زینب، نعمانی، الغیبه، ترجمه: جواد غفاری، ص ۲۰۰، ح ۱۶.
  358. محمد بن یعقوب، کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۳۲.
  359. عماد الدین، طبری الآملی الکنجی، بشارة المصطفی لشیعه المرتضی، ص ۱۱۳.
  360. ابن ابی زینب، نعمانی، الغیبه، ترجمه: جواد غفاری، باب ما جاء فی ذکر الشیعه، ص ۱۷۳.
  361. محمد بن یعقوب، کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۳۲.
  362. محمد بن یعقوب، کلینی، کافی ج ۲، ص ۱۳۲.
  363. سوره شوری، آیه ۲۳.
  364. شیخ صدوق، کمال الدین، باب ۳۴، ص ۲۱.
  365. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۲۱۱-۲۲۷.
  366. «ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.
  367. «انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ‏» (بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳).
  368. أمالی، صدوق، ص ۵۹۹ ؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۳۲۴، ح ۱۴.
  369. مفاتیح الجنان، دعای توسل.
  370. «آنان که به عهد خداوند وفا می‌کنند و پیمان را نمی‌شکنند؛» سوره رعد، آیه ۲۰.
  371. در این باره، روایات فراوانی وارد شده است. از امام صادق (ع) روایت شده: « نَحنُ ذَمّهُ اللَّهُ وَعَهدُ اللَّهِ فَمَن وُفِيَ بِعَهْدِنَا فَقَدْ وُفِيَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ مَنْ حَفَرَهَا فَقَدْ حَفَرَ ذَمَّهُ اللَّهُ وَ عَهْدَهُ»؛ «ما، عهد خدا هستیم. هر کس به عهد ما وفا کند، پیمان با خدا را به جا آورده، هر کس عهد ما را نقض کند، پیمان خدا را شکسته است» (مکیال المکارم، ج ۱، ص۳۹۵).
  372. «پس بذل می‌کنم خانواده‌ام و ثروتم و خودم و آن چه را پروردگارم عطا کرده است... و آن، عهد من است و میثاقم نزد تو. چون تو، نظام دینی و پیشوای متقیان هستی...» (مفاتیح الجنان، زیارت دوم حضرت صاحب الامر).
  373. «آنچه نزد شماست پایان می‌یابد و آنچه نزد خداوند است پایاست و البته ما پاداش شکیبایان را نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۶.
  374. «هر کس بمیرد در حالی که نسبت به امام مسلمانان، بیعتی برگردن او نباشد، به مرگ جاهلی مرده است» (صحیح مسلم، ج ۳، ح ۱۴۷۸).
  375. امام رضا (ع) فرمود: «الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيق‏» (کافی، ج ۱، ص ۲۰۰، باب نادر فی فضل الإمام، ح ۱).
  376. بحارالأنوار، ج ۲، ص ۱۲۲.
  377. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.
  378. بحارالأنوار، ج ۹۱، ص ۲۷.
  379. «نَحْنُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ» (مکیال المکارم، ج ۱، ص ۳۵۲ - ۳۵۳).
  380. مفضل بن عمر می‌گوید: شنیدم از امام صادق (ع) که می‌فرمود: می‌دانی پیراهن یوسف (ع) چه بود؟ گفتم: نه. فرمود: چون برای ابراهیم (ع) آتش افروختند، جبرئیل، برای او پیراهنی آورد و به تن او کرد که گرما و سرما به او آسیب نرساند و چون زمان وفات او فرا رسید، آن را در جلد دعایی نهاد و بر اسحاق آویخت و او، به یعقوب آویخت و چون که یوسف متولد شد، آن را به وی آویخت و در بازویش بست، تا کارش به آن جا که باید، کشید و چون یوسف آن را در مصر از میان جلد دعا در آورد، یعقوب (ع) بویش را استشمام کرد. این است گفتار خدا که از او حکایت کرده است که «من، بوی یوسف را استشمام می‌کنم، اگر مرا به خطا نسبت ندهید» و آن، همان پیراهنی است که از بهشت فرود آمده است. عرض کردم: قربان تو بروم! این پیراهن به دست چه کسی رسید؟ فرمود: به دست اهل آن است و آن، همراه قائم ماست وقتی ظهور می‌کند. سپس فرمود: هر پیغمبری که دانش یا چیز دیگری ارث برده است، همه آن‌ها به محمد (ص) رسیده است. (کمال الدین، ج ۲، باب ۶۲، حدیث ۲۹).
  381. چون در بخش «ابعاد انتظار» در این مورد بحث شد، طرح مجدد آن، ضرورتی ندارد.
  382. میزان الحکمه، ج ۲، ص ۵۶۸.
  383. کافی، ج ۶، ص ۵۳۵، روایت ۱.
  384. حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۶۷-۸۵.
  385. «هر کس منکر خروج مهدی شود به آنچه بر محمّد(ص) نازل شده کفر ورزیده است» فرائد السمطین، ج ۲، ص ۳۳۴، ح ۵۸۵ و...
  386. «خوشا به حال کسی که در غیبت قائم ما متمسک به امر ما شده و قلب او بعد از هدایت منحرف نشود...» کمال الدین، ص ۳۵۸
  387. «خوشا به حال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کند و در غیبت او قبل از قیامش به او اقتدا کند و...» کمال الدین، ص ۲۸۶؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۷۲، ح ۱۴
  388. «آیا امامت را شناخته ای؟ عرض کردم: آری به خدا سوگند قبل از آنکه از کوفه خارج شوم. فرمود: بس است تو را در این هنگام» کافی، ج ۱، ص ۱۸۵، ح ۱۲
  389. «للَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ ...»؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۲، ص ۱۱۱؛ مصباح الزائر، ص ۲۳۵
  390. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۴۶، ح ۱۷
  391. کمال الدین، ص ۶۵۶؛ بحارالأنوار، ج ۲۴، ص ۲۱۴، ح ۱
  392. « يَا أَيُّهَا اَلْعَبْدُ اَلْكَرِيمُ اَلْمُوَاسِي أَنَا أَوْلَى بِالْكَرَمِ مِنْكَ اِجْعَلُوا لَهُ يَا مَلاَئِكَتِي فِي اَلْجِنَانِ بِعَدَدِ كُلِّ حَرْفٍ عَلَّمَهُ أَلْفَ أَلْفِ قَصْرٍ»؛تفسیر منسوب به امام عسکری (ع)، ص ۳۴۲؛ بحارالأنوار، ج ۲، ص ۴، ح ۵
  393. «... و به طور حتم دوازده پرچم و دعوت مشتبه بر پا خواهد شد که از همدیگر تشخیص داده نمی‌شود...»کمال الدین، ص ۳۴۷؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۸۱، ح ۹
  394. «... زیاد برای تعجیل فرج دعا کنید؛ زیرا فرج شما در آن است» کمال الدین، ص ۴۸۳؛ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰، ح ۱۰
  395. « إنما هلك الناس من استعجالهم لهذا الامر ، إن الله عز وجل لا يعجل لعجلة العباد ، إن لهذا الامر غاية ينتهي إليها ...»؛ کافی، ج ۱، ص ۳۶۹، ح ۷
  396. «... همانا ما اهل بیت وقت معین نمی کنیم...» بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۱۹، ح ۴۸
  397. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۳۹۹، ۴۲۷ - ۴۳۴.
  398. «فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِئٍ مِنْکُمْ بِمَا یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ یَتَجَنَّبُ مَا یُدْنِیهِ مِنْ کَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا»؛ احتجاج، ج ۲، ص ۳۲۳و۳۲۴
  399. مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
  400. بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۱۱.
  401. کافی، ج ۸، ص ۲۳۳.
  402. بحار الانوار، ج ۸۶، ص ۶۱.
  403. مکارم الاخلاق، ص ۲۸۴.
  404. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۳۹.
  405. بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۳۰.
  406. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۳۸۷ (ترجمه سید مهدی حائری قزوینی).
  407. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۸۷.
  408. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۷۸.
  409. کمال الدین، ج ۲، ص ۳۵۲؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۹.
  410. لهوف، ص ۱۱؛ بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۸.
  411. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۰۱.
  412. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۰۴.
  413. بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۶۸؛ ینابیع الموده، ج ۲، ص ۳۷۲.
  414. کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۲.
  415. غیبة نعمانی، ص ۲۰۰.
  416. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶.
  417. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸.
  418. غیبة نعمانی، ص ۱۹۹.
  419. غیبة نعمانی، ص ۳۲۱.
  420. کافی، ج ۶، ص ۵۳۵.
  421. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۹۵.
  422. کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۳.
  423. غیبة طوسی، ص ۱۷۶.
  424. برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۸۴.
  425. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۵۴.
  426. کافی، ج ۲، ص ۴۹۶.
  427. راه وصال، حسینی مطلق، ص ۱۲۰.
  428. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۷۸.
  429. راه وصال، حسینی مطلق، ص ۱۲۵.
  430. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۳۱۹ (ترجمه سید مهدی حائری قزوینی).
  431. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۸۰.
  432. ر.ک: موسوی اصفهانی، سید محمدتقی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (ع)، ۲ ج، ترجمه: سید مهدی حائری قزوینی، چاپ دوم: تهران، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، ۱۴۱۲ ه- ق، ج ۲، ص ۱۰۴ به بعد.
  433. بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸ و ج ۳۲، صص ۳۲۱ و ۳۳۳؛ همچنین ر.ک: القندوزی، حافظ سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ۳ ج، چاپ اول، تهران، اسوء، ۱۴۱۶ ه- ق، ج ۳، ص ۳۷۲.
  434. الکافی، ج ۱، ص ۳۷۱، ح ۵.
  435. ر.ک: بخش دوم همین کتاب.
  436. کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۰۰، ح ۱۶.
  437. طبرسی، احمد بن علی بن ابی‌طالب، الإحتجاج، تحقیق: ابراهیم البهادری، محمدهادی به، به اشراف: جعفر سبحانی، ۲ ج، چاپ اول: قم، اسوه، ۱۴۱۳ ه- . ق، ج ۲، ص ۵۹۹؛ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶، ح ۷.
  438. بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷.
  439. نهج‌البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، نامه ۴۵، ص ۳۱۷.
  440. بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۰۹.
  441. از آن جمله می‌توان به این کتاب‌ها اشاره کرد: محمد خادمی شیرازی، مجموعه سخنان، توقیعات و ادعیه حضرت بقیه الله (ع)، چاپ دوم: قم، رسالت، ۱۳۷۷؛ سید حسن شیرازی، کلمة الإمام المهدی (ع)، ترجمه: سید حسن افتخارزاده سبزواری، تهران، آفاق، چاپ اول: ۱۴۰۷ ه- ق؛ محمد الغروی، المختار من کلمات الإمام المهدی (ع)، چاپ اول: قم، مؤلف، ج ۳، ۱۴۱۴ ه- ق.
  442. مفاتیح الجنان، دعای امام زمان (ع).
  443. «ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
  444. کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۱۹۹؛ همچنین ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۳۳۴، ح ۲.
  445. البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۳۳۴، ح ۲.
  446. همان.
  447. ابن طاووس، سید علی بن موسی، مصباح الزائر، قم، مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث، ۱۴۱۷ ه- ق، ص ۴۵۵؛ بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۱۱.
  448. همان.
  449. بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷.
  450. کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۳۲۰، ح ۱۰.
  451. الکافی، ج ۶، ص ۵۳۵، ح ۱.
  452. "مرابطه" چنان‌که فقیهان در کتاب جهاد گفته‌اند، این است که شخص مؤمن برای جلوگیری از هجوم و نفوذ مشرکان و کافران در مرزهای کشور اسلامی یا هر موضعی که از آن احتمال حمله‌ای علیه مسلمانان می‌رود، به حال آماده باش و در کمین به سر برد. ر.ک: محمدحسن نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الإسلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷، ج ۲۱، ص ۳۹. این عمل در زمان غیبت امام معصوم (ع) مستحب بوده و فضیلت‌های بسیاری برای آن بر شمرده شده است، چنان‌که در روایتی که به طریق اهل سنت از رسول گرامی اسلام نقل شده، آمده است: "یک شبانه‌روز مرابطه (مرزداری) در راه خدا از اینکه شخص یک ماه روزها روزه باشد و شب‌ها به عبادت قیام کند، ثوابش بیشتر است. پس هرگاه در این راه بمیرد، عملی که انجام داده است، بر او جریان خواهد یافت و روزی‌اش بر او جاری خواهد شد و از فرشته‌ای که در قبر مرده‌ها را امتحان می‌کند، ایمن خواهد ماند." (المتقی الهندی، علاءالدین علی بن‌حسام‌الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ۱۶ ج، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۳ ه- ق، ج ۴، ص ۲۸۴، ح ۱۰۵۰۹) در مورد اینکه حداقل و حداکثر زمان مرابطه چه اندازه است، باید گفت حداقل زمان مرابطه، سه روز و حداکثر آن چهل روز است؛ زیرا اگر از این مقدار بیشتر شود، دیگر مرابطه بر آن صدق نمی‌کند و جهاد شمرده می شود. شخص هم از ثواب جهادکنندگان برخوردار می‌شود. (ر.ک: جواهر الکلام، ج ۲۱، صص ۴۱ و ٤۲).
  453. همان، ج ۸، ص ۳۸۱، ح ۵۷۶.
  454. المجلسی ، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل‌الرسول، ۲۶ + ۲ ج مقدمه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۴ ه- ق، ج ۲۶، ص ۵۸۲.
  455. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۴۳.
  456. ابن بطوطه، سفرنامه، ج ۱، ص ۲۷۲، به نقل از: محمد حکیمی، در فجر ساحل، چاپ نوزدهم: تهران، آفاق، ۱۳۷۵، ص ۵۵؛ برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، چاپ اول: قم، انصاریان، ۱۳۷۵، ج ۲، صص ۶۹۴ - ۶۹۷.
  457. صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۵۵.
  458. حُر العاملی، محمد بن الحسن، وسانل الشیعة، ۲۰ ج، تصحیح و تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، چاپ هشتم: تهران، اسلامیه، ۱۳۷۳، ج ۱۸، ص ۹۵، ح ۲۰.
  459. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴؛ شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، کتاب الغیبة، تحقیق: عبادالله الطهرانی و علی احمد ناصح، چاپ دوم: قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة. ۱۴۱۷ ه- ق، ص ۱۷۷.
  460. بحارالأنوار، ج ۹۴، صص ۳۴۸ و ۳۴۹، به نقل از: ابن طاووس، سید علی بن موسی، إقبال الأعمال، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۷ ه- ق، ص ۸۶.
  461. همان.
  462. صحیفه سجادیه، ترجمه: عبدالمحمد آیتی، چاپ چهارم: تهران، سروش، ۱۳۸۰، صص ۳۰۵ و۳۲۵، نیایش چهل و هفتم.
  463. معجم احادیث الإمام المهدی (ع)، ج ۴، ص ۱۷۱، به نقل از: شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، ۱۴۱۱ ه- ق، ص ۳۲۶.
  464. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۴.
  465. مصباح المتهجد، ص ۳۲۸.
  466. ر.ک: ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، تهران، ۱۳۴۹، ص ۴۲۱.
  467. کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۴۵، ح ۴۶.
  468. میرزاحسین نوری، نجم الثاقب، چاپ نهم: قم، مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۴، ص ۵۲۳.
  469. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر (ع)، ۳ ج، چاپ اول: قم، مکتب المؤلف، ۱۴۲۲ ه- ق، ج ۳، صص ۲۲۵ و ۲۲۶، ح ۱۲۴۳.
  470. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۵۵-۷۴.
  471. هرنجی، منصور، انتظار و وظایف منتظران، ص ۶۹.
  472. انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص 108-109.
  473. «"مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلاَقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ اِنْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"»؛ غیبت نعمانی، ص ۲۹۲، ح ۱۶، و نیز در: بحارالانوار، ج ۵۲، ب ۲۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.
  474. انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص 119.
  475. انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص 133.
  476. حکومت جهانی مهدی، ص ۸۰ - ۸۳.
  477. حکومت جهانی مهدی، ص ۸۲.
  478. «"لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ فَيَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ب ۲۷، ص ۳۶۶ و نیز: غیبت نعمانی، ب ۲۱، ص ۴۵۵.
  479. انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص 139-141.
  480. عاملی، پیشین، ج ۲۷، ب ۱۰، ص ۱۳۱، ح ۲۰: «"وَ أَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلاَهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لاَ يَكُونُ إِلاَّ بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لاَ كُلَّهُمْ"».
  481. انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص 146.
  482. انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص 147.
  483. «"وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ"»؛بحارالانوار، ج ۵۳، باب من توقیعانه، ص ۱۸۸، ح ۱۰، و نیز:مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۴۵، ح ۳۴۴، و نیز: علی یزدی حائری، الزام الناصب، ج ۲،پنجم، ص ۴۴۱. - الغیبهطوسی، ص ۲۹۳، ح ۲۴۷. و نیز: علل الشرایع، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۹، ح ۴.
  484. انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص 151.
  485. می‌توانیم با زیارت‌ها ودعاهایی مانند آل یاسین و دعای عهد این وظیفه را نیکوتر انجام دهیم.
  486. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۲۶۹، ۴۳۰.
  487. «" مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّة‏ ‏‏"»؛ بحارالانوار، ج۲۳، صص۷۶-۹۵.
  488. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۰.
  489. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰.
  490. آفتاب مهر، ج۱، ص ۸۴ - ۸۶.
  491. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ب ۴۳، ح ۱۲، ص ۱۷۱.
  492. «" مَنْ‏ مَاتَ‏ و هُوَ عَارِفٌ‏ لِإِمَامِهِ‏، لَمْ‏ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ؛ و مَنْ مَاتَ و هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ، كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِه‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"»؛ کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب «انه من عرف امامه لم یضره تقدم هذا الامر او تاخر»، ح ۵، ص ۳۷۱.
  493. غیبت نعمانی، باب ۱۰، فصل ۳، ح ۶، ص ۱۷۰؛ نیز حاشیه مفاتیح الجنان، باب ششم، دعای زمان غیبت. ترجمه دعا: «خدایا! خودت را من بشناسان که به راستی اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. خدایا! پیامبرت را به من بشناسان که به راستی اگر پیامبرت را به من نشناسانی، حجّتت [و خلفه پیامبرت] را نخواهم شناخت. خدایا! حجّت خود [[[امام زمان]]] را به من بشناسان که براستی اگر حجت خود را به من نشاسانی، از دین خود گمراه خواهم شد».
  494. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۵، ح ۳، ص ۵۳۵.
  495. «" فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ‏ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ‏ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ‏ وَ لَا نُؤْثِرُهُ‏ مِنْهُم‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"»؛ احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۹.
  496. «" مَنْ‏ سَرَّهُ‏ أَنْ‏ يَكُونَ‏ مِنْ‏ أَصْحَابِ‏ الْقَائِمِ‏ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ‏ بِالْوَرَعِ‏ وَ مَحَاسِنِ‏ الْأَخْلَاقِ‏ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"»؛ غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.
  497. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۷.
  498. مفاتیح الجنان، اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان.
  499. «"عَزِيزٌ عَلَيَ‏ أَنْ‏ أَرَى‏ الْخَلْقَ‏ وَ لَا تُرَى‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"»؛ دعای نُدبه.
  500. بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگی‌ام، عهد و پیمان و بیعتی را که از آن حضرت بر گردن دارم، با او تجدید می‌کنم که هرگز از آن عهد و بیعت برنگردم و بر آن پایدار بمانم. بار خدایا! مرا از یاران و کمک کاران آن حضرت و مدافعان از حریم مقدس او و شتاب کنندگان به سوی او برای انجام خواسته‌هایش و اطاعت کنندگان از دستوراتش و حمایت کنندگان از وجود شریفش و سبقت جویان به سوی خواسته‌اش و شهیدان در رکاب حضرتش قرار ده؛ دعای عهد.
  501. احتجاج، ج ۲، ش ۳۶۰، ص ۶۰۰.
  502. کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، باب ۲۵، ح۲، ص۵۳۵.
  503. باید که از میان شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر کنند؛ اینان رستگارانند؛ سوره آل عمران: ۱۰۴.
  504. بحار الانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ح ۵، ص ۱۲۳.
  505. بحار الانوار، ج ۵۲، ح ۱۶، ص ۱۲۶.
  506. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۴۱ - ۱۴۸.
  507. «"مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة"»؛ بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۶۸ و ج ۳۲، ص ۳۲۱؛ ینابیع الموده، ج ۳، ص ۳۷۲؛ شناخت هستی بخش، ص ۹۸.
  508. «"عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ، قَالَ:سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: "مَنْ مَاتَ و لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ، فَمِيتَتُهُ مِيتَةُ جَاهِلِيَّةٍ و مَنْ مَاتَ و هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ، لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ؛ و مَنْ مَاتَ و هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ، كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ"»؛ اصول کافی، کتاب الحجه، ج ۱، ص ۳۷۱، ح ۵.
  509. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۸۵، بخش ۸.
  510. شناخت هستی بخش، ص ۱۰۰.
  511. «"عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ(ع) فِي مَعْنَى قَوْلِهِ تَعَالَى‏:» ﴿اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید؛ باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.«قَالَ(ع) اصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَكُمُ الْمُنْتَظَرَ"»؛ الغیبه، ص ۲۰۶، ح ۱۳؛ بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۲۱۹، ح ۱۴.
  512. ر.ک؛ البرهان فی التفسیر القرآن، ج ۱، ص ۳۳۴، ح ۲.
  513. «"مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ كَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ قَبْرِهِ، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ، وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَةٍ"»؛ مصباح الزائر، ص ۴۵۵؛ بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۱۱؛ شناخت هستی بخش، ص ۱۰۴.
  514. «"عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)... قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"»؛ الغیبه، ص ۲۰۷، ح ۱۶؛ معجم الاحادیث الامام المهدی(ع)، ج ۳، ص ۴۱۷، ح ۹۷۰.
  515. «"... فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم‏"»؛ احتجاج، ج ۲، ص ۶۰۲.
  516. «"فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‏ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم‏"»؛ احتجاج، ج ۲، ص ۵۹۸.
  517. «"… فَيَعْمَلُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْكُمْ مَا يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ لِيَتَجَنَّبَ مَا يُدْنِيهِ مِنْ كَرَاهِيَتِنَا وَ سَخَطِنَا فَإِنَّ امْرَأً يَبْغَتُهُ فَجْأَةٌ حِينَ لَا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَ لَا يُنَجِّيهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَى حَوْبَة"»؛ احتجاج، ج ۲، ص ۵۹۹؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶.
  518. «"...لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ فَيَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ"»؛ الغیبه، ص ۳۲۰، ح ۱۰.
  519. «"طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِه‏…"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۰؛ خورشید مغرب، ص ۲۷۲.
  520. «"... اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين‏"»؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۹۵؛ عصر زندگی، ص ۲۹۰.
  521. «"مِنْ دِینِ الْأَئِمهِ اَلْوَرَعْ… وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْر"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
  522. «"فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا [فِي‏] بَعْضِ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعِهِم‏"»؛ تفسیر الامام، منسوب به امام عسکری(ع)، ص ۳۰۰؛ فضایل المهدی(ع)، ص ۲۱.
  523. «"... وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ..."»؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۲۳۸.
  524. ر.ک؛ مفاتیح الجنان.
  525. مفاتیح الجنان، ص ۸۹۴.
  526. همان، ص ۹۷۴.
  527. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۶۸.
  528. ر.ک؛ مفاتیح الجنان.
  529. برای اطلاع و استفاده بیشتر رجوع کنید به کتاب "مکیال المکارم فی فوائد دعاء القائم(ع)" ج ۲، ص ۱۸۰ - ۵۷۵، که مفصلاً در این زمینه بحث کرده است.
  530. انتظار چیست منتظر کیست؟، ص 39-57.
  531. آیین انتظار، ص 196-227.
  532. کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.
  533. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  534. کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.
  535. تفسیر برهان، ج ۲، ص ۲۴.
  536. بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۹۶.
  537. امالی صدوق، ص ۶۱.
  538. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۱۵.
  539. کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۱.
  540. کافی، ج ۱، ص ۳۳۶.
  541. کافی، ج ۱، ص ۳۶۸.
  542. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  543. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۴۴.
  544. امالی صدوق، ص ۲۰۱.
  545. «و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
  546. «اگر (دین) خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد» سوره محمد، آیه ۷.
  547. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶.
  548. بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۹۵.
  549. بحارالانوار، ج ۴، ص ۱۱۸، تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۶۲، تفسیر صافی، ج ۲، ص ۴۶۰.
  550. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۸، اثباه الهدی، ج ۳، ص ۴۷۵.
  551. غیبت نعمانی، ۱۵۸.
  552. غیبت نعمانی، ۱۹۴.
  553. غیبت نعمانی.
  554. کمال الدین، ج ۱، ص ۳۰۳، بحارالانوار ج ۵، ص ۱۰۹.
  555. کافی، ج ۱، ص ۵۴.
  556. کافی، ج ۲، ص ۳۷۵.
  557. «"أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"»؛عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۳۶.
  558. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
  559. پرسمان نوجوان، ص 15-22.
  560. منتخب الاثر، ۵۰۶.
  561. فرهنگ شیعه، ص 458-459.