ادعای مهدویت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.


آزمون غیبت [۱].

مقدمه

  • در طول تاریخ اسلام افراد بسیاری ادعای مهدویت کرده‌اند و شاید شماره مدعیان مهدویت در اسلام کمتر از مسیحیت نباشد. در این‌باره "دارمس‌ته‌تر" خاورشناس فرانسوی، هنگام بحث درباره ظهور و قیام محمد احمد متمهدی سودانی، چهار ماه قبل از مرگ نابهنگام متمهدی، ضمن اعتراف به اصالت عقیده منجی بزرگ می‌گوید: ... در این دنیا به‌ویژه در جهان اسلام، تاریخ با چنان وضع غریبی تکرار می‌شود که اگر سرگذشت متمهدی‌های گذشته را برای شما نقل کند، مثل این است که تاریخ ماضی و حال و آینده مهدی امروزی را بیان کرده باشند.

متمهدی امروزی، در نوع خود نمونه نخستین نیست که ظهور کرده است و مسلّما آخرین نفر هم نخواهد بود. مدعیان مهدویت بسیار بوده‌اند و بعد از او نیز خواهند بود. تاریخچه نفوذ این مردمان و نوید دادن، و کامیابی آنان و نومیدی که ناچار در آخر کار رخ می‌دهد مکرر در عالم اسلام رخ نشان داده و بعد از این هم مکررا هویدا خواهد شد. ظهور مهدی را از نخستین ایام پیدایش اسلام انتظار داشته‌اند و تا زمانی که یک نفر مسلمان باقی باشد، مهدی‌ها ظهور خواهند کرد[۲]. ابن خلدون (۸۰۸-۷۳۲ ه‍‌. ق) باتوجه به زمینه تب مهدی‌پرستی و گرم بودن بازار مهدویت در عصر خود، در شش قرن پیش می‌نویسد: این است که غالبا بسیاری از کم‌خردان، ریاکارانه، برای تبلیغ و دعوت بدان جایگاه می‌شتابند و خیالات پوچ و احمقانه‌ای در سر می‌پرورند که به منظور خویش نائل آیند و دعوت خود را به کمال رسانند، در حالی که بیشتر آنان جان خود را در این راه از دست داده و به قتل رسیده‌اند[۳]. چون در عصر ابن خلدون نظر به شرایط‍‌ خاصی که در جهان اسلام پیش‌آمده و تب مهدی‌پرستی بالا گرفته بود، افراد فرصت‌طلب برای پیشبرد اهداف خود از عنوان مهدی موعود استفاده می‌کرده‌اند، لذا ابن خلدون به خاطر سوءاستفاده از این حقیقت، به خود عقیده نیز، بی‌اعتقاد شده و در صحت احادیث شبهه کرده است. تا هنگامی که مهدی موعود قیام نکرده است، همواره اشتیاق به برترین رهبر و منجی بزرگ، قلب توده‌ها را مالامال خواهد کرد و تا این اشتیاق هم دامنگیر توده‌هاست، همواره مدعیان دروغین، ایفای نقشی چنین بزرگ نیز خواهند کرد، نهایت هرروز به شکلی و در میان هر قومی به اسمی[۴][۵].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۲۷.
  2. مهدى، دارمس ته‌تر، ترجمه محسن جهانسوز، ص ۳.
  3. مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۶۴۱ ترجمه گنابادى.
  4. آخرین امید، داود الهامى، ص ۲۰۰.
  5. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۸۱.