اثبات وجود امام مهدی در معارف مهدویت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

ما معتقدیم که سرانجام، اداره امور جهان در قبضه باکفایت صالح‌ترین افراد بشر قرار خواهد گرفت و او جهان را از تاریکی، فقر، جهل و ظلم رهایی می‌بخشد، و حکومت واحد جهانی را بر اساس مساوات و عدالت استوار می‌سازد. علی‌رغم اتفاق‌نظر در اصل "مصلح" و "منجی"، لکن در مصداق و تطبیق آن اختلاف دارند. روایات نقل شده درباره حضرت مهدی(ع) و بحث از نوّاب خاص آن حضرت که در طول هفتاد سال، واسطه میان شیعیان و حضرت بوده‌اند، این اعتقاد را از محدوده "ذهن" به دنیای "واقعیات" می‌آورد. یعنی او یک حقیقت فرضی و خیالی نیست بلکه یک موجود واقعی است. بنابراین موضوع مهدی، نه اندیشه چشم‌به‌راه نشستن کسی است که باید زاده شود و نه پیشگویی است که باید در انتظار مصداقش ماند. بلکه واقعیت استوار و فرد مشخصی است که در میان ما زندگی می‌کند، ما را می‌بیند و ما نیز او را می‌بینیم و در اندوه و شادی‌هامان شریک است. احادیث و نیز تاریخ غیبت صغری، این باور را در جان ما زنده می‌کند که مصداق آن مصلح و مهدی منتظر، کسی جز "محمد" امام دوازدهم شیعیان و پسر امام حسن عسکری(ع) نیست؛ که وجودش به تجربه تاریخی ثابت شده است.

آیت الله سید محمد باقر صدر می‌نویسد: اعتقاد به امام مهدی(ع) به‌عنوان یک قائد منتظر که جهان را به یک صورت برتر متحوّل می‌سازد، از اخبار پیامبر اکرم(ص) عموما و از احادیث ائمه اهل البیت(ع) خصوصا سرچشمه گرفته است، و در نصوص بسیاری مورد تأیید و تأکید واقع شده، به‌طوری که اصلا مطلب قابل تردید نیست. در مجموع اخبار و احادیثی که در مورد امامت مهدی(ع) و غیبت و ظهور و اصلاح آینده جهان و خصوصیات شخصی او از طریق سنّی و شیعه وارد شده است، تمام آنها نزدیک به شش هزار حدیث است و در مورد هیچ‌یک از موضوعات مسلّم و غیرقابل‌تردید اسلامی، این اندازه حدیث و روایت وارد نشده است[۱].

گذشته از قطعی بودن موضوع مهدی موعود(ع) از دیدگاه مدارک متقن اسلامی، اختصاص داشتن این شخصیت والا به امام دوازدهم شیعه، و پسر امام حسن عسکری(ع)، دلایل محکم و روشنی دارد که تمام آن دلایل را ممکن است در دو دلیل خلاصه کنیم:

  1. دلیل اسلامی: مهدی(ع) در صدها روایتی که از پیغمبر اکرم(ص) و از ائمه(ع) نقل شده، متمثّل است. روایاتی که مهدی(ع) را به اهل بیت(ع)، نواده فاطمه زهرا(ع)، ذرّیه امام حسین(ع)، و فرزند نهم آن حضرت نسبت داده است، و نیز آن سلسله از احادیثی که دلالت می‌کنند که جانشینان پیامبر(ص) دوازده نفرند، تمام این احادیث، آن فکر و عقیده عمومی مهدی(ع) را محدود می‌کنند و آن موضوع فکری کلّی را در امام دوازدهم از ائمه(ع) مشخص می‌سازند. این حدیث نبوی شریف به این مضمون که "امامان پس از من یا خلفاء بعد از من، دوازده نفرند" با عبارات مختلف در بیش از دویست و هفتاد روایت از رسول اکرم(ص) نقل شده، که در حدیث سنی و شیعه مانند: صحیح بخاری، صحیح مسلم، صحیح ترمذی و سنن ابن داود و مسند احمد حنبل و مستدرک الصحیحین حاکم نیشابوری نقل شده است. در حالی که بخاری در زمان امام جواد و امام هادی و امام عسکری(ع) می‌زیسته و کتاب صحیح بخاری را در آن زمان نوشته است که هنوز امامان به دوازده نرسیده بود. این خود دلالت می‌کند که این حدیث پیش از آنکه فکر و عقیده دوازده‌امامی در مغزها تکمیل شود، از رسول اکرم(ص) صادر شده است و جای تردید در این احادیث باقی نمی‌ماند. ایمان و عقیده شیعه دوازده‌امامی که می‌گوید: جانشینان پیامبر(ص) از علی(ع) شروع شده و به مهدی(ع) ختم می‌شود، قابل تطبیق با احادیث شریف نبوی است.
  2. دلیل علمی: دلیل علمی آن، تجربه‌ای است که شیعیان در طی هفتاد سال دوران غیبت صغری آموختند. از واقعه مسلّم تاریخ مهدی(ع) در دوران غیبت صغری، این نتیجه گرفته می‌شود که آن حضرت، بزرگ حقیقتی بود که ملّت شیعه مدّت هفتاد سال در تحت رهبری مستقیم وی زندگی کرده‌اند و با نمایندگان ویژه وی سروکار داشته‌اند، و در طول این هفتاد سال، کوچک‌ترین حادثه و جریانی پیش نیامد که باور و اعتقاد در آنان را نسبت به وجود و حقیقت امام‌شان متزلزل کند. نکته قابل‌توجه دیگر این است که تمام نامه‌هایی که به وسیله یکایک این چهار نفر از امام(ع) به دست مردم می‌رسید، همه یک خط‍‌ داشت و از نظر روش انشاء یکسان بود؛ بنابراین، در پس پرده، یک حقیقت ثابت و محقّق و یک موجود اصیلی وجود داشته است. محال است یک چنین جریانی دروغ باشد و در طی این هفتاد سال برای مردمی که آن را به‌عنوان یک حقیقت ثابت پذیرفته‌اند کشف نشود؛ بلکه اطمینان و باور آنان به این حقیقت ثابت، بیشتر و شدیدتر می‌گردد.

پس نتیجه می‌گیریم که تحلیل غیبت صغرای امام(ع) می‌تواند به صورت یک دلیل علمی، واقعیت و ثبوت و وجود امام مهدی(ع) و ولادت و زندگی و غیبت او را ثابت کند[۲][۳].

چگونه می‌شود اثبات کرد که مهدی واقعا در تاریخ وجود داشته است‌؟ شاید شرایط‍‌ خاص روحی-روانی این باور را در ذهن مردم جا انداخته باشد؟ این اصل که مهدی رهبر موعود و منجی عالم بشریت است به صورت عام در احادیث نبوی، و به صورت خاص در روایات ائمه اهل بیت(ع) آمده است. در این روایات مسأله به‌گونه‌ای مورد تأکید قرار گرفته که جای هیچ‌گونه شکی باقی نمی‌گذارد و چهار صد حدیث فقط‍‌ از طریق اهل سنت شمارش شده که به ضمیمه روایات شیعه به بیش از شش هزار روایت می‌رسد؛ و چنین آماری بسیار بالاست. در مورد خیلی از مسائل بدیهی اسلام که مسلمانان به آن معتقدند، این‌همه روایت وارد نشده است.

اما تجسم این اندیشه در وجود امام دوازدهم(ع) هم دلایل کافی دارد که کاملا اقناع‌کننده است. این دلایل را می‌توان در دو دلیل نقلی و علمی، خلاصه کرد: دلیل نقلی، وجود امام موعود را اثبات می‌کند و دلیل علمی، ثابت می‌کند که مهدی یک اسطوره و یک فرضیه نیست، بلکه حقیقتی است که وجود او در تاریخ لمس شده است.

دلیل نقلی

صدها روایت و حدیث از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اهل بیت(ع) رسیده است که می‌گوید مهدی موعود دارای این خصوصیات است: از اهل بیت است، از فرزندان فاطمه است، از نسل حسین و نهمین فرزند آن حضرت است. و روایاتی که می‌گوید جانشینان پیامبر(ص) دوازده نفر هستند.

این روایات، مهدی موعود را در شخص امام دوازدهم، منحصر و متعین می‌کند و با اینکه ائمه(ع) برای حفظ‍‌ آن حضرت از ترور و قتل سعی داشتند مسأله در سطح عمومی مطرح نشود، درعین‌حال روایات زیادی در این زمینه وارد شده است. البته زیادی روایت به تنهایی نمی‌تواند مقبولیت آن را برساند، بلکه در اینجا قرینه و گواه خاصی وجود دارد که دلیل بر صحت این روایات است. در حدیث شریف نبوی، سخن از امامان، جانشینان، امیران و سخن از دوازده تن آمده است. متن احادیث مختلف است؛ در بعضی دوازده امام و در بعضی دوازده خلیفه و در بعضی دیگر دوازده امیر، ذکر شده است. بعضی از مؤلفان، این احادیث را بیش از دویست و هفتاد شمارش کرده‌اند که همگی از کتاب‌های معتبر شیعه و سنی از قبیل صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمذی، سنن ابوداود، مسند احمد و مستدرک حاکم نقل شده است.

دلیل علمی

دلیل علمی تجربه است، تجربه‌ای که مدت زمان هفتاد سال گروهی از مردم با آن زندگی کردند؛ یعنی "غیبت صغری". غیبت صغری برگزار شد تا مردم به تدریج با غیبت خو بگیرند و خود را براساس آن بسازند. امام از دیده‌ها پنهان بود ولی از طریق وکیلان و یاران مورد وثوق (نواب اربعه) با مردم ارتباط‍‌ داشت. در این مدت، چهار تن از پاک‌ترین و باتقواترین مؤمنان، نیابت و جانشینی آن حضرت را برعهده داشتند و در مدت هفتاد سال واسطه میان او و مردم بوده‌اند و هیچ‌کس در هیچ زمینه‌ای خطایی از آنان ندیده و نشنیده است.

آیا تصور می‌کنید امکان داشته باشد یک دروغ، هفتاد سال دوام بیاورد و چهار نفر با هماهنگی کامل و یک‌صدا، یک نقش را بازی کنند؟ آنان با رفتار صمیمانه خود چنان در مردم ایجاد اطمینان کرده بودند که همه به گفتار و کردار آنان ایمان داشتند. آیا می‌شود این چهار تن به گونه‌ای نقش بازی کنند که هیچ‌کس به حقیقت پی نبرد در حالی که این افراد هیچ رابطه خاصی با هم نداشته‌اند تا بگوییم در این قضیه تبانی کرده بودند. از قدیم گفته‌اند: طناب دروغ، کوتاه است. امکان ندارد یک دروغ بتواند بدین شکل دوام بیاورد و در تمام این مدت و با همه بده و بستان‌ها و روابط‍‌ مختلف موضوع کشف نگردد و همه به درستی آن ایمان داشته باشند. بدین‌سان در می‌یابیم که پدیده غیبت صغری می‌تواند به‌عنوان یک آزموده علمی، دلیل بر واقعیت خارجی یک موضوع باشد و آن وجود، زندگی و سپس غیبت حضرت مهدی(ع) است. آن حضرت پس از غیبت صغری، خود اعلان کرده است که در پرده غیبت کبری خواهد رفت و از نظرها پنهان خواهد گشت و هیچ‌کس او را نخواهد دید[۴][۵].

پرسش مستقیم

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. بحث حول المهدی، محمد باقر صدر، ص ۷۲-۶۳.
  2. بحث حول المهدی، محمد باقر صدر، ص ۷۲-۶۳.
  3. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۹-۱۱۱.
  4. نشریه موعود، شماره ۱۴، ص ۸۰ (مقاله شهید سید محمد باقر صدر).
  5. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۰.