امامان دوازده‌گانه از اهل بیت پیامبر خاتم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دوازده امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

دوازده امام یا ائمه اثنی عشر امامان دوازده‌گانه از اهل بیت پیامبر خاتم. شیعه اثناعشری معتقد به امامت دوازده امام معصوم است که اولین آنان علی(ع) و آخرینشان امام مهدی(ع) است، شیعه دوازده امامی[۱].

مقدمه

  • عدد دوازده برای ائمه(ع)، از زبان حضرت رسول(ص) بیان شده و این‌که همه از قریش و از عترت پیامبرند.[۲] در این زمینه احادیث متعددی از امامان نیز روایت شده است. حضرت باقر(ع) فرمود: "الِاثْنَا عَشَرَ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ كُلُّهُمْ مُحَدَّثٌ مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ وُلْدِ عَلِيٍّ (ع)‏..."[۳] جابر بن عبد اللّه انصاری می‌گوید: خدمت حضرت فاطمه(س) رسیدم، در برابرش لوحی بود که نام اوصیا از فرزندانش در آن بود، شمردم دوازده نفر بودند، آخرینشان "قائم" بود، سه محمّد و سه علی بود.[۴] امام باقر(ع) فرمود: ما دوازده امامیم، حسن و حسین، سپس نُه امام از فرزندان حسین(ع) از آن جمله‌اند.[۵] هرچند در مذهب شیعه هم فرقه‌هایی به‌وجود آمد و شیعه هفت‌ امامی، چهار امامی هم داریم، لکن فرقه‌ای که کاملتر و به هدایت نبوی نزدیک‌تر است، معتقدان به دوازده امام‌اند. حضرت رسول(ص) فرمود: "الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَنْتَ يَا عَلِيُّ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا"[۶] برخی کوشیده‌اند سخن پیامبر را که فرمود: ائمه(ع) دوازده نفرند و همه از قریش‌اند[۷]، بر خلفای حاکم پس از او تطبیق دهند و در حلّ تناقض این عدد با واقعیّت خارجی به تأویلات و تحلیل‌ها و تطبیق‌هایی بپردازند، ازاین‌رو اقوال علمای اهل سنت در معنای آن به هشت قول می‌رسد،[۸] ولی این عدد، نه با خلفای راشدین منطبق است، نه با خلفای بنی امیه و نه با خلفای بنی عباس، تنها مصداق آن ائمه اهل بیت‌اند. عدد دوازده به این خاطر، رمزی از گرایش شیعی محسوب می‌شود و قداست دارد و تألیفات متعددی با عنوان "الإثنا عشریه" در موضوعات فقه و اصول، مدایح و مراثی، سنن و فضایل و مواعظ وجود دارد.[۹] در سرودن شعر نیز دوازده بند از محتشم کاشانی و دیگران با عنایت به این ویژگی است، دوازده برج، دوازده مقام، دوازده منزل، دوازده فلک و. . . از ترکیبات دیگر این عدد است. در قرآن هم بحث از دوازده برج، دوازده اسباط، دوازده چشمه و دوازده ماه آمده است. این عدد، با تعداد حروف لا اله الاّ اللّه و لا اله الاّ اللّه و محمّد رسول اللّه و امیر المؤمنین و علی بن ابی طالب و محبهم فی الجنّه و عدوّهم فی النّار هم مطابق است،[۱۰] و این از لطائف است[۱۱].

دوازده امام در موعودنامه

  • به عقیده اکثریت شیعه، پس از حضرت رسول (ص)، دوازده امام یکی پس از دیگری جانشین آن حضرت بودند و آنان عبارتند از:
  1. علی بن ابی طالب، ملقّب به مرتضی و امیر المؤمنین.
  2. حسن بن علی، ملقب به مجتبی.
  3. حسین بن علی، ملقب به سید الشهداء.
  4. علی بن الحسین، ملقب به زین العابدین و سجاد.
  5. محمد بن علی، ملقب به باقر یا باقر العلوم.
  6. جعفر بن محمّد، ملقب به صادق.
  7. موسی بن جعفر، ملقب به کاظم.
  8. علی بن موسی، ملقب به رضا.
  9. محمد بن علی، ملقب به تقی و جواد.
  10. علی بن محمد، ملقب به نقی و هادی.
  11. حسن بن علی، ملقب به عسکری.
  12. محمد بن حسن، ملقب به مهدی، مهدی موعود، امام زمان، امام عصر، صاحب الزمان و صاحب العصر (ع)[۱۲].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۴۱.
  2. بحار الأنوار، ج ۳۶ ص ۲۴۱، اثبات الهداة، ج ۲ ص ۵۱۰،۵۱۱،۵۵۵
  3. اصول کافی، ج ۱ ص ۵۳۱ ح ۷
  4. اصول کافی، ج ۱ ص ۵۳۲ ح ۱۰
  5. اصول کافی، ج ۱ ص ۵۳۳ ح ۱۶
  6. «امامان پس از من دوازده نفرند، اولین آنان تویی یا علی، و آخرینشان قائمی است که خدای متعال به دستان او مشرق و مغرب جهان را می‌گشاید.» بحار الأنوار، ج ۳۶ ص ۲۲۶
  7. احقاق الحق، ج ۷ ص ۴۷۷
  8. مسائل خلافیه و الرأی الحقّ فیها، علی آل محسن، ص ۱۱
  9. در الذریعه، حدود ۳۰ کتاب با همین نام معرفی شده است، ج ۱ ص ۱۱۳
  10. منتخب التواریخ، محمّد هاشم خراسانی، ص ۱۱۲
  11. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۴۱.
  12. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۳۳۳.